شوخ طبعی‌ها و حکایات طلبگی: آخوند فقط حاج فتح الله لا غير (فردا همه مهمون من)

تب‌های اولیه

10177 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;827914 نوشت:
من به برخي كه والدينشان تنها هستند و منزل بزرگي دارند كه مزاحمتي براي ديگران ايجاد نمي كند توصيه مي كنم كه برايشان مرغ و خروس يا كبوتر بگيريد
از نظر ذهني و روان شناختي هم فوايد زيادي برايشان دارد

متدينان ما از ترس برچسب خوردن مسائل ديني را ترك مي كنند آن وقت همان ها كه اين مسائل را مسخره مي كنند مقابل اين روايات را عمل مي كنند يعني سگ تزييني نگهداري مي كنند.[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]مرغ مينا
همسايه ما يك مرغ مينا داشت كه خيلي هم سر و صدا مي كرد و البته برخي كلمات را هم لابه لاي سر و صدايش مي گفت: مثل مينا
همسرم ميگرن دارند اذيت مي شدندو از من پرسيد كنار اتاق مطالعه شماست اذيت نمي شويد؟
گفتم: تصور مي كنم تو يك آلاچيق با صفا نشستم اين مرغ هم كنار است نه اذيت نمي شوم
همسايه قرار بود جا به جا شود همسرم مي خواست به همسايه بگويد كه اذيت مي كند. گفتم همسايه دو هفته ديگر بيشتر اين جا نيست. تحمل كنيد. مطمئن باشيد همسايه بعدي تحمل نمي كند و به او مي گويد
بعد از سه هفته. او را ديدم گفتم همسايه بي خير رفتي اگر بدي ديدي حلال كنيد گفت: شما حلال كنيد اين مرغ مينا خيلي شما را اذيت كرده است
يك هفته آمده ايم اينجا همسايه شاكي شده است
بله در آپارتمان ها و محيط هاي بسته ما حق نداريم مرغ خانگي نگهداريم
پرهاي ريز و ذراتي كه در هوا معلق مي شود براي افراد آسمي مشكل ايجاد مي كند
برخي از حشرات مذي مانند كك و ساس منتشر مي شوند
سر و صدا مي كنند
و بوي فضله انها محيط را آلوده و بد بو مي كند
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]همسايه كفتر باز
قم يك همسايه داشتيم شايد 30 -40 كبوتر داشت. البته بر منزل ما اشراف نداشت ولي هر روز روي پشت بام بود. روزي ديدم رفته روي درختي به دنبال كبوترش به او گفتم تكرار نشود چون وقتي بالاي درخت بروي بر منزل ما و همسايه اشراف داري. يا حداقل يك ياالله بگو.
گاهي هم سنگ پرت مي كرد به سوي كبوتر ها روي پشت بام مي افتد و صدا مي كرد وقتي رفتم روي پشت بام ديدم پشت بام به درد مردم فلسطين مي خورد از بس سنگ ريز و درشت و كلوخ انجا بود.
باز با رأفت اسلامي و مهرباني تذكر دادم
چند ماه بد رفتم روي پشت بام ديدم گربه ها كبوترهايي را گرفته اند و آمده اند در رستوران پشت بام ما ميل كرده اند و كلي استخوان و پر ريخته است و اين كه پشت بام پر شده بود از سيب زميني و پياز. او براي اين كه سنگ صدا مي كرد استراتژي خودش را تغيير داده بود.
اين بار با نرمش قهرمانه جلو رفتم و گفتم: حجت باطني و ظاهري بر تو تمام شده است فقط يك بار ديگر تكرار كنيد با تفنگ همه كبوترهايت را مي زنم.
حتما خواهيد گفت: پليس 110 تماس مي گرفتيد
باور كنيد پليس 220 هم تماس گرفتم ولي فايده اي نداشت
داماد يكي از همسايه ها مست مي خورد عرق مي كرد يا عرق مي خورد مست مي كرد و با كارد مي آمد سراغشان. يك بار ديدم از روي پشت بام صدا مي آيد من را صدا مي كردند كل خانواده از ترس به پشتبام پناه برده بودند و داماد مست لايعقل داشت به در ور مي رفت تا به زور وارد منزلشان شود همسايه ها التماس مي كردند كه سريع پليس را خبر كنيد.
وقتي به پليس سريع و تند 110 تماس گرفتم بعد از دو ساعت خبري نشد
باز رفتم تماس گرفتم: گفت خب بفرماييد دقيق آدرس را بگوييد. گفت تشريف بياوريد چندين جنازه ببريد. گفت مگر كشته هم داشته. گفتم نه مرد حسابي شما گوش فلك را كر مي كنيد در تبليغاتتان كه ما ظرف 5 دقيقه در محل حاضر مي شويم الان 125 دقيقه گذشته است و از شما خبري نيست حتما بايد يكي بميرد تا بياييد؟
البته
بعد همسايه جديدي آمد ديدم كبوتر داره و از گاهي بر فراز پشت بام مي رود داستان بالا را برايش مفصل بيان كردم ماستش را كيسه كرد. بيچاره گربه اي كه در حجله پخ پخ شده
[/]

حامی;827919 نوشت:
همسايه كفتر باز
قم يك همسايه داشتيم شايد 30 -40 كبوتر داشت. البته بر منزل ما اشراف نداشت ولي هر روز روي پشت بام بود. روزي ديدم رفته روي درختي به دنبال كبوترش به او گفتم تكرار نشود چون وقتي بالاي درخت بروي بر منزل ما و همسايه اشراف داري. يا حداقل يك ياالله بگو.
گاهي هم سنگ پرت مي كرد به سوي كبوتر ها روي پشت بام مي افتد و صدا مي كرد وقتي رفتم روي پشت بام ديدم پشت بام به درد مردم فلسطين مي خورد از بس سنگ ريز و درشت و كلوخ انجا بود.
باز با رأفت اسلامي و مهرباني تذكر دادم
چند ماه بد رفتم روي پشت بام ديدم گربه ها كبوترهايي را گرفته اند و آمده اند در رستوران پشت بام ما ميل كرده اند و كلي استخوان و پر ريخته است و اين كه پشت بام پر شده بود از سيب زميني و پياز. او براي اين كه سنگ صدا مي كرد استراتژي خودش را تغيير داده بود.
اين بار با نرمش قهرمانه جلو رفتم و گفتم: حجت باطني و ظاهري بر تو تمام شده است فقط يك بار ديگر تكرار كنيد با تفنگ همه كبوترهايت را مي زنم.
حتما خواهيد گفت: پليس 110 تماس مي گرفتيد
باور كنيد پليس 220 هم تماس گرفتم ولي فايده اي نداشت
داماد يكي از همسايه ها مست مي خورد عرق مي كرد يا عرق مي خورد مست مي كرد و با كارد مي آمد سراغشان. يك بار ديدم از روي پشت بام صدا مي آيد من را صدا مي كردند كل خانواده از ترس به پشتبام پناه برده بودند و داماد مست لايعقل داشت به در ور مي رفت تا به زور وارد منزلشان شود همسايه ها التماس مي كردند كه سريع پليس را خبر كنيد.
وقتي به پليس سريع و تند 110 تماس گرفتم بعد از دو ساعت خبري نشد
باز رفتم تماس گرفتم: گفت خب بفرماييد دقيق آدرس را بگوييد. گفت تشريف بياوريد چندين جنازه ببريد. گفت مگر كشته هم داشته. گفتم نه مرد حسابي شما گوش فلك را كر مي كنيد در تبليغاتتان كه ما ظرف 5 دقيقه در محل حاضر مي شويم الان 125 دقيقه گذشته است و از شما خبري نيست حتما بايد يكي بميرد تا بياييد؟
البته
بعد همسايه جديدي آمد ديدم كبوتر داره و از گاهي بر فراز پشت بام مي رود داستان بالا را برايش مفصل بيان كردم ماستش را كيسه كرد. بيچاره گربه اي كه در حجله پخ پخ شده

برخي مي گويند خوش به حال قمي ها
فكر مي كنند در همه نقاط قم هم مردم فرهنگي و معنوي و...هستند
جرايم زير زميني زياد تر مي شود در اين شهرها مكر دشمن پيچيده تر

حامی;827914 نوشت:

من به برخي كه والدينشان تنها هستند و منزل بزرگي دارند كه مزاحمتي براي ديگران ايجاد نمي كند توصيه مي كنم كه برايشان مرغ و خروس يا كبوتر بگيريد
از نظر ذهني و روان شناختي هم فوايد زيادي برايشان دارد

سلام
ممنون
از جمله فوایدش چیه استاد؟؟
مادر من خیلی دوست داره حیوون نگه داره، ماهی و طوطی و قناری و مرغ و خروس و ....
ولی ما کلا مخالفیم چند بارم گفته من خیلی دلم طوطی می خواد ولی خب ما زیاد دوست نداریم حیوون باشه تو خونه ، کلا سکوت رو بیشتر دوست داریم بگذریم بوهای خاصی دارند که آزار دهنده است
الان فقط یک تعداد مرغ دارن خیلی هم دوستشون دارند، نمی دونم چرا اینقدر دوستشون دارند
ما کلی اصرار کردیم که اینها رو هم بفروشید راحتی شیم از دستشون، اوایل می گفت باشه حالا بعدا میدم میرن، بعدا گفتن آخه من دوستشون دارم ببین چطوری سرش رو کج می کنه و نگاه می کنه، می ترسم بفروشم سرشون رو ببرند من دلم نمیاد اینها رو بکشند
ولی الان یکی از مرع هاشون افسردگی گرفته!! جالبه !! میره یک گوشه غصه می خوره وغذا نمی خوره !! مادرم نگرانشه امروز میگفت چیکارش کنم؟ :-?
دیشبم کابوس دید ساعتای حدود 5 صبح بود فریاد می کشید!! من ندیده بودم حیوونا کابوس ببینن و افسردگی بگیرن که اینم دیدم@-)

حالا چه فایده ای در نگه داشتن حیوون برای والدین وجود داره؟؟
یه چند مورد رو می فرمایید؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;827920 نوشت:
برخي مي گويند خوش به حال قمي ها
فكر مي كنند در همه نقاط قم هم مردم فرهنگي و معنوي و...هستند
جرايم زير زميني زياد تر مي شود در اين شهرها مكر دشمن پيچيده تر

بنده خدايي مي دانستم با اطلاعات همكاري مي كند
مي گفت: متوجه شديم باند بزرگي اول نيروگاه قم هستند كه از تهران حمايت مي شوند و قصاب و خياط قمي توزيع كننده محصلات و فيلم هاي پورنو بود
مي گفت: رفتم سراغ خياطه
وقتي غير مستقيم بهش گفتم چي مي خوام انكار كرد و گفت: مسير را اشتباه آمده اي
وقتي دقيق تر با مدرك گفتم كه مي دانم اهلش هستي
گريه كنان گفت: بودم ولي يك شب خواب حضرت زهرا را ديدم و....توبه كردم
اطلاعات مي دانست انها راغب هستند چندتا فيلم را به دست اورند به او گفته بودند بگو با من همكاري كنم ما هم همكاري چون ما اين فيلم ها و...را داريم
همين كه توبه كرده بود سريع دست از چرخ خياطي كشيد و شروع كرده به قرار مرار گذاشتن
و اين چنين بود كه خياط هم به گوني رفت[/]

[="Blue"]

زینبیون;827921 نوشت:
ولی الان یکی از مرع هاشون افسردگی گرفته!! جالبه !! میره یک گوشه غصه می خوره وغذا نمی خوره !! مادرم نگرانشه امروز میگفت چیکارش کنم؟

باید بگم بیاد اینجا محرمانه مشکلش رو مطرح کنه ، یک آیدی بسازه و علت افسردگیش رو بگه شاید یه راهی پیدا کردیم براش:-?[/]

کنسرت ها ماموریت دارند بلند بلند بنوازند تا صدای "رکود" و "بیکاری" و "فساد اقتصادی" به گوش نرسد....

حامی;827917 نوشت:
بله در آپارتمان ها و محيط هاي بسته ما حق نداريم مرغ خانگي نگهداريم
پرهاي ريز و ذراتي كه در هوا معلق مي شود براي افراد آسمي مشكل ايجاد مي كند
برخي از حشرات مذي مانند كك و ساس منتشر مي شوند
سر و صدا مي كنند
و بوي فضله انها محيط را آلوده و بد بو مي كند

زینبیون;827921 نوشت:
حالا چه فایده ای در نگه داشتن حیوون برای والدین وجود داره؟؟
یه چند مورد رو می فرمایید؟

تفريح و لذت هاي افراد متفاوت است يكي با ديوان حافظ عشق مي كند ديگري با ديوانه بازي.
يكي عاشق گل و گياه است و ديگري دوست دارد مهماني برود مهمان داشته باشد و...
اسلام با احكام خمس و توصيه هاي شادي زا و غم زدا به شيوه استفاده ما از تفريح و لذت ها جهت مي دهد
فردي كه ذهنش مشغول است به گونه اي قوه خيالش نظم خاص پيدا مي كند
نگهداري از حيوانات، آب دادن، غذا دادن، لذت بردن از رنگ هاي متنوع طبيعي انها، لذت بردن از نگاه رفتار حيوانات مي تواند ذهن را مديريت كند. به همين ميزان فرد ذهنش از افكار پراكنده و ناراحت كننده فارغ مي شود.
از سويي ديگر، انسان نياز به نوازش كردن و نوازش شدن دارد.
ما مي توانيم عالي ترين، بي قيد و شرط ترين نوازش ها را از موسيقي، رنگ ها، آب، سبزه ها و نسيم طبيعت دريافت كنيم.
و با نوازش و رسيدگي به طبيعت و حيوانات نياز به نوازش كردن خود را تا حدود زيادي ارضا مي كنيم
بله
اگر محيط منزل مناسب نباشد طبيعتا اين كار از دو جهت توصيه نمي شود
اذيت شدن خود حيوان (حيوان را نبايد خيلي زنداني و محصور كرد)
اذيت شدن ساكنان

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

زینبیون;827921 نوشت:
حالا چه فایده ای در نگه داشتن حیوون برای والدین وجود داره؟؟
یه چند مورد رو می فرمایید؟

گويي سال ها قبل از استاد سيد علي اكبر حسيني شنيدم كه در منزل مقام معظم رهبري مرغ نگهداري مي شد
مي گفتند فرزندم مي رفتند با فرزند مقام معظم رهبري بازي كنند و مي گفتند در منزل مرغ دارند
البته نمي دانم در همين منزل فعلي بوده يا قبلي[/]

[=Times New Roman]

حامی;828014 نوشت:

تفريح و لذت هاي افراد متفاوت است يكي با ديوان حافظ عشق مي كند ديگري با ديوانه بازي.
يكي عاشق گل و گياه است و ديگري دوست دارد مهماني برود مهمان داشته باشد و...
اسلام با احكام خمس و توصيه هاي شادي زا و غم زدا به شيوه استفاده ما از تفريح و لذت ها جهت مي دهد
فردي كه ذهنش مشغول است به گونه اي قوه خيالش نظم خاص پيدا مي كند
نگهداري از حيوانات، آب دادن، غذا دادن، لذت بردن از رنگ هاي متنوع طبيعي انها، لذت بردن از نگاه رفتار حيوانات مي تواند ذهن را مديريت كند. به همين ميزان فرد ذهنش از افكار پراكنده و ناراحت كننده فارغ مي شود.
از سويي ديگر، انسان نياز به نوازش كردن و نوازش شدن دارد.
ما مي توانيم عالي ترين، بي قيد و شرط ترين نوازش ها را از موسيقي، رنگ ها، آب، سبزه ها و نسيم طبيعت دريافت كنيم.
و با نوازش و رسيدگي به طبيعت و حيوانات نياز به نوازش كردن خود را تا حدود زيادي ارضا مي كنيم
بله
اگر محيط منزل مناسب نباشد طبيعتا اين كار از دو جهت توصيه نمي شود
اذيت شدن خود حيوان (حيوان را نبايد خيلي زنداني و محصور كرد)
اذيت شدن ساكنان

دوران دانشجویی هم خونه ایم خیلی پرنده دوست داشت و انواع و اقسامشونو میشناخت ، اوایل یه پرنده گرفته بود گاهی یه تکون هایی می خورد.

یه سری اون اومد اهواز و تنها شدم و خونه خیلی سوت و کور شد ، کم کم صدای پرنده اش جلب توجه میکرد.

یه بار می خواستم برم بیرون ، اومدم از پله ها برم بالا دیدم خیلی توی قفس اینور اونور می پره ، فکر کردم اذیته یا داره جون میکنه.

منم قفسو باز کردم پروندمش اینقدر حس خوبی بهم دست داد ، بعد که دوستم اومد خیلی ناراحت شد از دستم گفت این بلبل وحشیه همیشه اینور اونور می پره هیچیش نمیشه نباید می پروندیش.

حامی;828015 نوشت:
گويي سال ها قبل از استاد سيد علي اكبر حسيني شنيدم كه در منزل مقام معظم رهبري مرغ نگهداري مي شد
مي گفتند فرزندم مي رفتند با فرزند مقام معظم رهبري بازي كنند و مي گفتند در منزل مرغ دارند
البته نمي دانم در همين منزل فعلي بوده يا قبلي

آيت الله فاضل بابلي
سال 73 بود كه در تابستان براي مطالعه به حوزه علميه فيضيه بابل رفته بودم. در فضايل و وارستگي آيت الله فاضل و ساده زيستي و پركار بودن و تقواي ايشان هر چه بگويم كم است. مرد بابل در اين باتقوا بودن ايشان اتفاق نظر دارند
الان نمي دانم در چه حالي هستند ولي خدا ايشان را حفظ كند و با فرزند شهيدش كه در حوزه علميه دفن شده بود محشورش كند.
ايشان گاهي مي رفت كنار مزار شهيدش و مطالعه مي كرد و مطلب مي نوشت.
قبلا در همين تاپيك توضيحاتي درباره ايشان داده ام
ولي الان به مناسبت يك نكته بگويم
مدرسه ايشان در يك روستا واقع شده است و حيات بزرگي داشت كه خود طلاب برنج مي كاشتند در مدرسه و برنج سال خود را تأمين مي كردند
ايشان اهمالكاري هيچ طلبه اي را نمي پذيرفت و سريع عذرش را مي خواست. در بحث طلاب شركت مي كرد و شب ها براي نماز شب با صداي الصلاه الصلاه طلاب بيدار مي شدند.
گاهي بعد از نماز تخته سياه را مي اورند و يكي را صدا مي زد و مي گفت فلان ايه يا دعا را تجزيه تركيب كن.
روزي مي گفت: برخي از طلاب تصور مي كنند من با ورزش مخالف هستم نه من با اين مخالف هستم كه نزديك اذان است ولي برخي از طلاب هنوز دنبال توپ مي دوند.

.
.
.
روزي از منزلش براي من و دوستم كه مهمان بوديم چندين تخم مرغ محلي فرستاد و گاهي غذا مي فرستاد
...
البته ناگفته نماند
وقتي صبح به مدرسه فيضه رسيديم صبح زود بود گفت وضو داريد؟ گفتيم نماز صبح را كه خوانديم دوباره تو اتوبوس خوابمان برد
گفتند برويد كنار اين شاليزار وضو بگيريد
دو ركعت نماز تحيت مسجد بخوانيد و بياييد
وقتي رفتم خدمتشان گفت: بزرگواران خير مقدم مي گويم ولي بايد بدانيد كه اينجا هتل نيست. امتحاني از شما مي گيرم اگر قبول شديد بماند وگرنه به سلامت.
ما براي خودمان ادعا داشتيم در ادبيات عرب
ايشان از صيغ مشكل حدود بيست تمرين به ما داد. عرق از تمام وجودمان سرازير شده بود و در حل ان مانده بوديم با خود گفتيم با اين اوضاع بايد برگرديم
ايشان وقتي تصحيح كردند لبخندي زدند و گفتند
مشخص است ادبيات تان خوب است
همين كه توانسته ايد چندين صيغ مشكل را پاسخ بدهيد از نظر من قبول هستيد
مدتي كه آنجا بوديم با ايشان انس پيدا كرديم
ايشان خيلي اصرار داشتند كه در مدرسه براي ادامه تحصيل بمانيم ولي از ايشان تشكر كرديم و به قم برگشتيم
اين تجربه براي من از الماس هاي پر قيمت هم قيمتي تر بود
ايشان ذهن پر از تشويش بنده را نسبت به روحانيون تغيير داد و واقعا اخلاص ايشان به ما جهت مي داد
نيازي داشت درس اخلاق بدهد
منش او و روش او و زندگي او اخلاقي بود

حامی;828014 نوشت:
تفريح و لذت هاي افراد متفاوت است يكي با ديوان حافظ عشق مي كند ديگري با ديوانه بازي.

سلام
به نظرم این نکته مهمی است که در "ازدواج" باید مورد نظر باشد.
یعنی دو طرف بدانند که تفریح طرف مقابلشان چیست.
آیا توانایی تأمین شرایط آن تفریح را برای طرف مقابل دارند؟
آیا تفریحاتشان (منبع دریافت انرژی روحی) با هم ضد است؟ یا فقط مغایر است؟

مثلا تفریح من گوش دادن نوحه سینه زنی است، حتی اگر ایام عید باشد. اما تفریح خانمم گردش در طبیعت است... من طبیعت معقول را دوست دارم و ایشان طبیعت محسوس را.
خوب اگر من رعایت علائق ایشان را نکنم ، ممکن است باعث شوم که ایشان با کل مسایل معقول و دینی و ... در جبهه مخالف قرار بگیرند و دشمن شوند.
بلکه باید تفریحی را که خودشان دوست دارند ، پلی قرار بدهم که ایشان را از همان طریق به مسایل معقول و دینی نزدیک کنم. البه خیلی تدریجی و نامحسوس...

قناري مادرم
مادرم يك قناري داشت گاهي چهچه مي زد
صبح ها شادتر بود ولي غروب ها دشتي مي خواند
مادر مي گفت: روزي در قفس را باز كردم كه آزادش كنم. رفت دوري زد و باز برگشت داخل قفس.
گفتم خب اگر اين طور است از اين به بعد مهمان مايي نه .زنداني

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;828020 نوشت:
آيت الله فاضل بابلي
سال 73 بود كه در تابستان براي مطالعه به حوزه علميه فيضيه بابل رفته بودم. در فضايل و وارستگي آيت الله فاضل و ساده زيستي و پركار بودن و تقواي ايشان هر چه بگويم كم است. مرد بابل در اين باتقوا بودن ايشان اتفاق نظر دارند

كسي از ايشان خبري دارد؟[/]

حامی;828023 نوشت:
رفت دوري زد و باز برگشت داخل قفس.

بله. هم حیوانات و هم انسانها ممکن است انس با مونسی را بر آزادی ترجیح دهند.
زبان حالشان این است:
من از آن روز که در بند تو ام آزادم (سعدی)
ﺗﺎ ﺷﺪﻡ ﺻﯿﺪ ﺗﻮ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺯ ﻫﺮ ﺻﯿﺎﺩﻡ ..... ﻭﺍﯼ ﺑﺮ ﻣﻦ ﮔﺮ ﺍﺯﯾﻦ ﻗﯿﺪ ﮐﻨﯽ ﺁﺯﺍﺩﻡ

زینبیون;827921 نوشت:
ولی الان یکی از مرع هاشون افسردگی گرفته!! جالبه !! میره یک گوشه غصه می خوره وغذا نمی خوره !! مادرم نگرانشه امروز میگفت چیکارش کنم؟

علائمی که ذکر کردین به مرغ کرچ(کرک) میخوره، یعنی مرغه هوس مادر شدن به سرش زده:moteajeb::moteajeb::moteajeb:



کُرچ شدن
به حالتی از مرغ گفته می‌شود که در طی آن مرغ آمادهٔ خوابیدن بر روی تخم و درآوردن جوجه می‌شود.کرچ مرغ که مستی گونه‌ای دارد برای خوابیدن بر تخم و جوجه برآوردن. کُرک هم گفته می‌شود.
کرچی در مرغان را می‌توان با صدای مخصوصی که مرغ از خود بیرون می‌دهد تشخیص داد. در هنگام کرچی مرغ حساستر و نسبت به دیگر مرغها و همچنین حضور انسان واکنش نشان می‌دهد. مرغ کرچ ترجیح می‌دهد که اوقات روز را بجای دانه چیدن و گردش در جایی که تاریک و خلوت باشد بر روی تخمهای دیگر مرغها بخوابد. مرغهای کرچ معمولاً در طی دوران کرچی پرریزی می‌کنند و تخمگذاری آنها نیز در این مدت قطع می‌شود، از اینرو نژادهایی که زیاد کرچ می‌شوند مطلوب مرغداان تجاری نیستند. دوران جوجه کشی در مرغها بسته به نوع نژاد پرنده از ۱۹ تا ۲۱ روز متفاوت است و در این مدت مرغ کرچ فقط یک بار در طول روز اقدام به خوردن و آشامیدن کرده و به سرعت سر جای خود برمی‌گردد.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%B1%DA%86_%D8%B4%D8%AF%D9%86


دیدم بحث پرنده داغِ گفتم از فرصت استفاده کنم!happy


و آخر هم بنظرم آدم واقعا نمی تونه نگه: «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» (بزرگ و پر بركت است خدائى كه بهترين خلق كنندگان است.):Moshtagh::ok:




ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راه نمایی

همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری
احد بی زن و جفتی ملک کامروایی

نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت
تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی

بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی
بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی

بری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهی
بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی

نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی

نبد این خلق و تو بودی نبود خلق و تو باشی
نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی

همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری همه جودی و جزایی

همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی
همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی

احد لیس کمثله صمد لیس له ضد
لمن الملک تو گویی که مر آن را تو سزایی

لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی


[="Tahoma"][="DarkGreen"]

عبد عاصی;828041 نوشت:
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راه نمایی

همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی


سلام
ممنون
اي كاش همه بندگان عاصي مثل شما عابد بودنhappy[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"][/]



آبروی مومن بسیار ارزشمند است و باید خیلی مواظب بود تا به آن لطمه ای وارد نشود و نیز نباید به ظاهر و اطلاعات ناقص (بدون اطلاع از جریان) در مورد کسی حکم کرد. شبی شخصی در خیابان سید مهدی قوام را دیده بود که لباس روحانی اش را درآورده و با دختری بدحجاب در حال قدم زدن است. از آن پس هر که را از مریدان سید می دید به او توصیه می کرد سید این طور آدمی است و قابل اعتماد نیست و ... لذا از او دور شوید. گذشت تا زمانی که سید وفات نمود. مرد بدگو دید کسی در غم فقدان سید به شدت در حال گریستن است. جلو رفت و به آن مرد گفت: این چنین آدمی این طور جای گریه ندارد ... فرد مقابل گفت من چیزی از او دیدم که همین در بزرگواری او کفایت می کند؛ و شروع کرد به تعریف جریانی که از سید میدانست: سید در ایام فاطمیه ای در محله ای در شمال تهران، ده شب منبر رفت. ده شب که تمام شد و مبلغی به او دادند به دوستی فرمود بیا من امروز پاکت گرفتم و باید جایی برویم. گویا به محله ای در پایین شهر رفت. دید دختری با وضع بدی در خیابان ایستاده. دختر را صدا زد. دختر جلو آمد. سید، دختر را موعظه کرد و به او فرمود: تو جوان هستی چرا این وقت شب اینجا با این وضع می گردی؟ قدر وجود خودت را بدان ،حیف است. دخترم من حاضرم برایت جهیزیه تهیه کنم ولی تو این گونه اینجا ... نباشی. هر سخن از دل بر آید، لاجرم بر دل نشیند این را که گفت دختر بغض گلویش را گرفت و منقلب شد،یک مرتبه اشک بر صورتش نشست و پاکت پول را گرفت: و گفت: آقا به مادرتان زهرا علیها السلام دیگر گناه نمی کنم. من مقداری وسایل در مسافرخانه بالا دارم و باید آن ها را بردارم اما الان افرادی گرگ صفت این حوالی هستند. سید لباس روحانی اش را در آورد و با او رفت و خلاصه به او کمک کرد. بله آن شخص بدگو این صحنه را دیده بود و این گونه بی خبر از جریان، بدگویی سید را کرده بود ...

حالا اگه به آسید مهدی قوام علاقه مند شدید و میخواید راجع به اون بیشتر بدونید میتونید این مستند با کیفیت رو که در شبکه فخیمه افق تهیه شده رو مشاهده کنید:

[="Tahoma"][="DarkGreen"][h=2]صوت دروس حوزوی[/h]

بسم الله الرحمن الرحیم
به حول و قوه الهی، صوت تدریس دروس حوزوی توسط اساتید برتر حوزه های علمیه، در این صفحه منتشر خواهد شد. ان شاالله.
http://tt-ej.ir/page/%D8%B5%D9%88%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%B3-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%88%DB%8C[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"][/]

داستانی زیبا از توقع امروز جوان ها
روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟
ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم...
دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟
ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود !!!
به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود...
ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم ...!
دوستش کنجاوانه پرسید : دیگه چرا ؟
ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم !!!
هیچ کس کامل نیست!

این مطلبو که قبلا در سایت قرار داده بودم به یاد دارید؟!

نقل قول:
بولیوی نام یکی از کشورهای آمریکای جنوبی است.

وقتی که تعدادی از خبرنگاران برای تهیه ی گزارشی به سفارت کشور بولیوی رفتند، با تعجب دیدند که تلویزیون ایرانی صنام در اتاق سفیر بولیوی، خودنمایی می کند!!!

وقتی که علت را جویا شدند فهمیدند که...
کشورهای آمریکای لاتین، وقتی می خواهند محصولی را از خارج، وارد کشور خود کنند، با افتخار، آن را از ایران می خرند زیرا ایران، کشوری است که بیش از سه دهه است با قدرت در مقابل امپریالیست و استکبارجهانی ایستاده است.

بولیوی، مشهور است به کشور سیب زمینی!
کشاورزی در این کشور، رونق و رشد فراوانی دارد.
و تمامی تجهیزات کشاورزی خود را نیز ازتراکتورسازی تبریز خریداری کرده اند.

در کشور ونزوئلا حتی دوچرخه هم بخواهند وارد کنند از ایران می خرند!!!

قابل توجه مردمی که به تمدن چندهزارساله ی خود می بالند و آوای کورش پرستی آنان، گوش فلک را کر کرده!

اگر واقعاً عاشق وطن هستید بدانید که ....
برای پیشرفت کشور باید با مصرف کالای داخلی به بهبود اوضاع اقتصادی کشور، کمک کنیم.

چند روز پیش برای انجام کاری اداری، عازم یکی از شعب بانک "رفاه کارگران" شدیم.
با نهایت تعجب دیدم که کارمندان معظم آنجا با مانیتورهای lg کار می کنند!!!
مانیتورهاشون هم قدیمی نبود که بتونیم اینطوری توجیه کنیم که اینا از قبل بوده !

به رئیس بانک گفتم:
مانیتورهای lg شما با سیاست اقتصاد مقاومتی، همخوانی ندارد.
این کار شما باعث "رفاه کارگران" نمی شود بلکه کارگران را بیکار می کند و برای رفاه کسانی دیگر، گام برمی دارد...

در فضيليت سوسك بودن
مردي به عارفي گفت: تو نزد خداوندگار مقامي بس بلند داري. برايم دعاي كن كه في المجلس سوسك شوم.
عارف انگشت حيرت گزيد و اخم در هم كشيد و گفتش: اي مرد تو اشرف مخلوقات كجا و سوسك كجا؟!
مرد گفت: بلا از شما دور باد. همسري دارم به غايت ناشزه. تاير اقتدار را پنچره كرده است و بسان شيري بي دندان هستم از مرد بودنم جثه و شمايلي بيش نمانده. نيك مي دانم كه او ضعيفه نيسيت بله قويه است با اين حال از سوك بي نهايت خائف و هراسان مي شود. بلكه سوسك شدم به دعاي شما و چند صباحي مانند مردان مقتدر زندگي كردم و همسرم چشمش به حساب آيد.

تذكر: اين داستان زبان حال بسياري از انسان هاست به جاي روشن كردن شمع تاريكي را لعنت مي كنند. به جاي دعا براي حل مشكل دنبال دعا براي تغيير مسأله هستند.
...

محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ج2، بخش خانواده، ص75.

تقدیم به حامی عزیز :


[="Tahoma"][="DarkGreen"]مرد دو چهره
مردي دو همسر داشت يكي بخشنده بود و ديگري خسيس. از ترس دومي شبانه و مخفيانه به نيازمندان كمك مي كرد و انفاق و با تشويق اولي در روز و آشكارا .
يكي از نياز مندان علت را پرسيد با شوخي گفت گويي اين آيه براي امثال بنده نازل شده است:

الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛
كسانى كه اموال خود را شب و روز، و نهان و آشكارا، انفاق مى كنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود؛ و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى ‏شوند. ﴿بقره، ۲۷۴﴾

...............

محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ج2، بخش خانواده، ص75.
[/]

حامی;828099 نوشت:
سلام
ممنون
اي كاش همه بندگان عاصي مثل شما عابد بودن

خیلی ممنون بابت حسن نظرتون@};- ولی از حرف تا عمل فاصله بسیار است...:geryeh:

سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست


از اونجا که ماها معمولا ید طولایی در توجیه کارهای غلطمون داریم، گویا من از این روایت على عليه السلام که فرموده است :«گناهى كه ترا آزار دهد و مايه رنج و ناراحتى درونيت گردد در پيشگاه الهى بهتر از كار خوبى است كه باعث غرورت شود و ترا به عجب وا دارد.» دست آویزی برای توجیه تنبلی و انجام گناهان چه در گذشته،حال و آینده دارم...:please::vamonde:

یکی بر سر شاخ، بن می‌برید
خداوند بستان نگه کرد و دید

بگفتا گر این مرد بد می‌کند
نه با من که با نفس خود می‌کند


در آخر هم باید بگم خدا پدر مخترع کپی و پیست رو رحمت کنه... کار ماها رو راحت کرده، مخصوصا دانشجوها رو، یادش بخیر...!!:khaneh:

خدا آخرو عاقبت این جامعه رو با جوان های روغن نباتی و دانشجوهای کپی پیستی ختم بخیر کنه!;))

Im_Masoud.Freeman;827297 نوشت:
[=Times New Roman]حرف راست رو از بچه بشنو

پسر عمه ام چهار پنج سالشه و خیلی بچه مودبی هست و عمه ام خیلی باهاش کار میکنه که ادب و احترام یادش بده.

رفتم خونشون ، باهاش بازی میکردم ، بهش گفتم حسین بادکنکت رو میدی من ببرم واسه خودم؟

گفت این مناسب سن شما نیست

نابودم کرد


دوستان سلام

پسر دوستم 3-4 سال دارد.
دوستم می گفت: وقتی به پسرم می گویم که مثلا پفک خوب نیست و ارزش غذایی ندارد، جواب می دهد: نه، این علامت استاندارد دارد.

پ.ن: جناب حامی، این تعارضات را چگونه باید حل کرد؟

علی علی

حامی;827409 نوشت:

بستگي دارد كودك در چه سني باشد ولي آنچه مسلم است وقتي ما توبيخ يا تحريم مي كنيم و بلند صحبت مي كنيم و داد مي زنيم و وجودمان لبريز از هيجان منفي است
اصلا كودك متوجه نمي شود ما چه مي گوييم
گاهي حس مي كند اصلا دوستش نداريم به خصوص اين كه فرهنگ غالب هم اين است كه مي گوييم ديگر دوستت ندارم. بچه خيلي بدي هستي. بي ادب و...
بنابراين بهتر است ابتدا تفهيم كنيم كه ما از چه ناراحت هستيم
دوم رفتار بد را از كل شخصيت جدا كنيم
سوم محبت او را مشروط نكنيم.
بعد مي توانيم مثلا تحريم كنيم بگوييم به خاطر اين كاري كه كردي تا ساعت دو يا تا وقتي بابا از سر كار برگردد دوچرخه ات را قفل مي كنم.
ولي بايد دقت داشته باشيم كه بين كار بد و جريمه تناسب باشد و جريمه خيلي با تأخير نباشد
مثلا اين درست نيست كه كودك را به خاطر يك كار بد از اردويي محروم كنيم كه يك سال يا يك ماه منتظرش بوده است
يكي از اساتيد مي گفت: حضرت امام ظاهرا به فرزندشان گفته بودند بيرون نرو. او گوش نداده بود و رفته بود. امام خواسته بودند با تركه اي يا چوب نازكي او را بترسانند كه چوب به او مي خورد
امام به او مي گويد اين كه چوب به تو خود من بايد ديه بدهم و بدهكارم ولي تو هم كارت اشتباه بود كه به حرفم گوش ندادي و رفتي بيرون

تذكر علت دروغگويي كودك در نخستين دوره هاي كودكي مي تواند ندانستن مفاهيم ارزشي باشد يا مثلا مالكيت را متوجه نمي شود مداد ديگري را بر مي دارد مي گويد از خودم است خودم پيداش كردم. گاهي هم به دليل شخصيت پنداري و جاندارپنداري و تخيل او است
بعد به تدريج مي تواند الگوها و همسالان موثر باشند مثلا مادر يا پدر علني نزد او به ديگري دروغ مي گويند يا مي خواهند دروغ بگويد
ترس از تنبيه و محروميت شديد نيز مي تواند يكي از عوامل مهم دروغگويي باشد

دوستان سلام

یادش بخیر
وقتی در کودکی اشتباهی می کردیم، مادر بعد از بررسی موضوع، برای تنبیه و با حالت تنبیه می گفت: بگو توبه، بگو توبه ... و تا نمی گفتیم، دست از سرمان بر نمی داشت.

علی علی

دوستان سلام

یکی از دوستان در جشنواره عمار که اقدامی فرهنگی است، فعالیت می کند.
پیگیر شدم که چرا ازدواج نمی کنید و ... ؟؟!!
پاسخ داد: ما سنگرساز بی سنگریم.

علی علی

مکلف;828168 نوشت:
پاسخ داد: ما سنگرساز بی سنگریم.

من از بيگانگان هرگز ننالم

.....

برداشت خودخواهانه
خدايا! ما را از «از خود راضييان» و از «از بي خود بي خبران» قرار مده، بلكه ما را از «از خود گذشتگان» قرار بده.
برخي نگاهشان به دين هم با فيلترخودشفيتگي است.
آقاي از خود راضي كه مورد عاق والدين است در خاطراتش چنين نوشته: «از زماني كه فهميدم كه چه قدر احترام به والدين ثواب دارد و هر نگاه محبت آميز اجر يك حج مقبول را دارد نخواستم كه اين همه فيض از فرزندانم دريغ شود و پيوسته مي گويم كه به سرمايه معنوي خود بيفزاييد تا من زنده ام.»
..................

[=_L4i_Dast-Nevis]محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ج2، بخش خانواده، ص75.


[=_L4i_Dast-Nevis]پدر من عاصي و پدر عاصي من
سخنراني به مزاح در جلسه اي كه پدرش حضور داشت در ضمن دعاها چنين گفت:
........ خدايا! گناهان پدر من عاصي و گناهان پدر عاصي من را ببخش
............

[=_L4i_Dast-Nevis]محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ج2، بخش خانواده، ص75.

حامی;828172 نوشت:

من از بيگانگانم هرگز ننالم
.....

سلام علیکم
طیب الله انفسکم..

بنده زیاد شنیده ام و زیاد شاهد بوده ام که آقایان بسیار متدین،مذهبی و ولایتمداری که سن بالا دارند و ازدواج نکرده اند! حتی بعضا تا چهل،پنجاه سال!

گاهی باخودم میگویم اینها چرا ازدواج نکرده اند!! خانم که نبودند که باید میرفتند خواستگاریشان!!
از طرفی رهبری حفظه الله چقدر به امر ازدواج و تهدید نسل تاکید دارند

خب طبیعی است وقتی از این طرف پسران مجرد و مذهبی کشورمان برای ازدواج اقدان نمیکنند یا به شدت در انتخاب سخت گیری میکنند ،از أن طرف خیلی از دختران مذهبی مجبورندبه خاطر نبود همکفوشان برای ازدواج یا کلا مجرد بمانند یا با غیر همکفو ازدواج کنند!

آیا در بالارفتن سن ازدواج دختران مذهبی و یا ازدواج های ناموفقشان دسته ای از این آقایان مذهبی و متدین که توان ازدواج داشتند و اقدام نکرده اند مقصر نیستند؟!! الله اعلم

یازهراسلام الله علیها

[=Times New Roman]استاد حامی

بزرگی میگفت: "هشتاد درصد تغییر منوط به داشتن چرایی است و بیست درصد آن منوط به داشتن چگونگی."

روان شناسی و دین اسلام چقدر این رو تایید میکنه؟

اگر نیاز به ویرایش داره انجام بدید.

حامی;828175 نوشت:
هر نگاه محبت آميز اجر يك حج مقبول را

فرصت را از دست ندهيم

1ـ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند:

نَظَر الوَلَد الى والدیه حُباً لهما عِباده
فرزندى که از روى مهر و محبت به پدر و مادر بنگرد، براى او در نامه اعمالش عبادت ثبت مى ‏شود.

۲ـ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند:
مَا مِنْ وَلَدٍ بَارٍّ یَنْظُرُ إِلَى‏ وَالِدَیْهِ‏ نَظَرَ رَحْمَةٍ إِلَّا کَانَ لَهُ بِکُلِّ نَظْرَةٍ حِجَّةٌ مَبْرُورَةٌ
هر فرزندى که نگاه رحمت بار به پدر و مادر کند، براى هر نظرى ثواب حج مقبول داده مى‏ شود.

قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ إِنْ نَظَرَ کُلَّ یَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ؟
سوال کردند یا رسول الله! اگر چه در هر روز صد مرتبه به چهره آنان بنگرد؟ به او ثواب صد حج داده مى‏ شود؟

حضرت فرمودند:
نَعَمْ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ أَطْیَب‏
آرى، خداوند عظمت و بزرگى اش وصف ‏ناپذیر است.
......................

منبع: ثواب الاعمال، ص ۴۷۰٫

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

Im_Masoud.Freeman;828197 نوشت:
استاد حامی

بزرگی میگفت: "هشتاد درصد تغییر منوط به داشتن چرایی است و بیست درصد آن منوط به داشتن چگونگی."

روان شناسی و دین اسلام چقدر این رو تایید میکنه؟

اگر نیاز به ویرایش داره انجام بدید.

آن بزرگ من بودم
ولي اين جمله مربوط به كودكي بنده استhappy[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

Im_Masoud.Freeman;828197 نوشت:
بزرگی میگفت: "هشتاد درصد تغییر منوط به داشتن چرایی است و بیست درصد آن منوط به داشتن چگونگی."

روان شناسی و دین اسلام چقدر این رو تایید میکنه؟

اگر نیاز به ویرایش داره انجام بدید.

اين جمله از شعار هاي معنادرمانگر معروف ويكتور فرانكل است
ايشان مي گويد كسي كه در زندگي چرايي دارد با هر چگونگي مي سازد
...
البته بستگي دارد چگونه تفسير كرد ولي اگر اين جمله را در جهان بيني توحيدي معنا كنيم حرف درستي است
چون در جهان بيني توحيدي به توكل، توسل، تحقيق، تفكر و تشاور و تقدير الهي اهميت داد مي شود.[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

مکلف;828168 نوشت:
یکی از دوستان در جشنواره عمار که اقدامی فرهنگی است، فعالیت می کند.
پیگیر شدم که چرا ازدواج نمی کنید و ... ؟؟!!
پاسخ داد: ما سنگرساز بی سنگریم.

ما زياران چشم ياري داشتيم[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

حامی;828214 نوشت:

اين جمله از شعار هاي معنادرمانگر معروف ويكتور فرانكل است
ايشان مي گويد كسي كه در زندگي چرايي دارد با هر چگونگي مي سازد
...
البته بستگي دارد چگونه تفسير كرد ولي اگر اين جمله را در جهان بيني توحيدي معنا كنيم حرف درستي است
چون در جهان بيني توحيدي به توكل، توسل، تحقيق، تفكر و تشاور و تقدير الهي اهميت داد مي شود.

منظورم برای ایجاد تغییرات مثبت در شخصیت و زندگی خودمون هست.[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]استخر
اگر پزشك ورزش را لازم بداند و تركش ضرر براي خود و خانواده داشته باشد ورزش واجب مي شود و تركش حرام است
امشب به از عمري رفتم استخر. اين قدر فاصله شده بود كه گويي حج مشرف مي شدم. اين خيلي بد است كه ما به سلامتي خودمان اهميت ندهيم.
طلبه را آنجا ديدم خيلي شوخ و بانشاط بود به قدري كه بنده نزد او احساس افسردگي مي كردم.
مي خواستم بيارمش اينجا آپلودش كنم كه گفت:‌بايد زود بروم منزل حاضري بزنم وگرنه همسرم برام تأخيري مي زند.
اگر طلاب در مديريت خانواده و استفاده از اينترنت نتوانند تعادل بر قرار كنند خيلي بد مي شود ...واي به روزي كه بگندد نمك
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;828220 نوشت:
استخر

استخر جايي است كه شنا مي كنند
اِسْتَخِرْ نخوانيد[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]استخر
استاد: «استخر ثم استشر» يعني چه؟
طلبه شوخ كه معنايش را نمي دانست به شوخي گفت: يعني اول استخر برو بعد سشوار بزن.
استاد خنديد و گفت: اِسْتخِرْ ثمَّ إسْتَشِرْ؛ يعني نخست از خدا درخواست خیر کن و از خدا بخواه آنچه خیر است بر زبان مشاوره جاري شود، سپس مشورت کن.

مشورت ادارک و هشیاری دهد
عقل ها مر عقل را یاری دهد
این خردها چون مصابیح انور است
بیست مصباح از یکی روشن تر است

...........................
[=_L4i_Dast-Nevis]محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ج2، بخش تحصيل، ص112.[/]

Im_Masoud.Freeman;828216 نوشت:
منظورم برای ایجاد تغییرات مثبت در شخصیت و زندگی خودمون هست.

موافق نيستم
مگر اين كه در جهان بيني توحيدي معنا شود
خيلي از مكاتب براي خيلي از چيزها چرايي را نمي يابند چرايي مي بافند به همين دليل برخي براي زندگي معنايابي مي كنند و برخي معنابافي
واقعا با معنا بافني نمي توان به تفسير شرور بزرگ عالم رفت. و براي همين است كه بسياري از منكران خدا بزرگترين دليل خود نيافتن چرايي معقول براي شرور در عالم است

سلام استاد
معیار تشخیص "یافتن" از "بافتن" چیست؟
چگونه بفهمیم که چیزی را که به آن پی برده ایم ، "یافته ایم" یا "بافته ایم"؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

یاقوت احمر;828227 نوشت:
سلام استاد
معیار تشخیص "یافتن" از "بافتن" چیست؟
چگونه بفهمیم که چیزی را که به آن پی برده ایم ، "یافته ایم" یا "بافته ایم"؟

اين سؤالات ارتباط تناتنگي به مباحث كلامي و فلسفي دارد.
فنداسيون جهان بيني توحيدي تفكر و تحقيق است نه تقليد. توحيد در ذات و صفات و خالقيت و رازقيت و ربوبيت و افعال، اهداف ما را به سمت يك هدف جهت مي دهد و در چرخه تكويني آفرينش قرار مي دهد و شخصيت ما را توحيد يافته مي كند
در واقع هدف زندگي را كه يافتيم معنا خود به خود كشف مي شود
بله ما مهارت هدف گذاري در جزيئات زندگي مانند انتخاب رشته و....داريم ولي اين اهداف هم سمت و سوي با هدف غايي است و بر مدار حقيقي از اويي (انا لله) و به اويي ( انا اليه راجعون) است[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

بیتی که یاد و نام تو در آن نوشته شد
یک بیت ساده نیست، که بیت‌المقدس است
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]طایر شیرازی:
بر هر كسی كه می‌نگرم در شكايت اسـت
در حیرتم که گردش ِ گردون به کام کیست؟
[/]

موضوع قفل شده است