دستور قرآن است که همه باید زرتشتی شوند ؟

تب‌های اولیه

702 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

هرپیروی دینی طبیعی است که علاقه به دین خویش داشته بشد اما دعوت قرآن برهانی وعقلی است وقبول آن نیازمند تفکر واندیشه وهمه ادیان الهی مورد احترام قرآن
لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوهُ فَلا يُنازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلى‏ رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلى‏ هُدىً مُسْتَقيم‏
ما براى هر امتى پرستشگاهى مقرر كرديم تا به خدا توجه كنند (و آنجا جهت وحدت و انس و الفت آن امت شود) پس (اى رسول) نبايد مردم (در امر كعبه و قربانگاه و ساير دستورهاى الهى) با تو به منازعت برخيزند و تو (خلق را) به سوى خدا دعوت كن كه خود به راهى راست و هدايتى كامل هستى(67حج)

موبدیار مهران;110011 نوشت:
خداوکیلی تاریخ نخوانده ای یا صرف نمیکند به آن اعتراف کنی. آن 100 هزار زن و دختر ایرانی که به اسارت به عربستان برده شدند که عمر گفت وای بر ما از فرزندان این زنان، نظامی بودند؟ موالی، چه کسانی بودند، نظامی و دولتی بودند؟

سلام
نظرتان را در باره بقیه جوابها نگفتید و از نظر بنده به معنای پذیرش آنهاست
واما
فعل عمر برای شیعه هیچ حجیت ندارد .
ما درباره حقانیت دین می گوییم نه درباره کسی که برای او هیچ محل اعرابی در دیانت اسلام نمی شناسیم . از نظر ما ابوبکر و عمر و عثمان خاصب خلافت اسلامی اند و خود باید پاسخ آنچه که به نام دین کرده اند بدهند .
اما حرف اینست که اگر دین زرتشت منحرف نمی شد و مردم را به حقارت و پستی نمی کشاند نه لشکر اعراب بلکه لشکر جهان هم بر ایران غالب نمی شد .
به نظر شما چطور یک لشکر ده بیست هزار نفری لشکرهای بزرگ ایران را شکست می دهد ؟ چون سربازش به دولتش و دیانتش باور نداشت .
البته غلبه منطق اسلام بر هر دینی بالاخره منجر به گسترش آن می شد کما اینکه امروز گسترش می یابد .
موفق باشید

موبدیار مهران;105456 نوشت:

آقای رضا
شما چند نکته را نادیده گرفته و با نادیده گرفتن آنها و تفسیر به رای میکوشید که خودتان را اثبات کنید. این راهی نادرست است. از یا علی درون سخنتان، باید آموخته باشید که راستی/حق بر همه چیز مقدم است.
در آیه ای که فرمودید، واژه الذکر بکار رفته است. این واژه به همراه الکتاب نامی است که خداوند برای آموزشهایش برای هر پیامبری بکار برده است. برای نمونه برای موسی نیز از واژه الذکر بهره برده شده است.
از این روی پاسداری از الذکر، خاص قرآن نیست، بلکه عام کتاب خداوند است که برای هر پیامبری به زبان آن پیامبر فرستاده شده است.

به نام الله و با سلام خدمت شما دوستان و جناب موبد، بنده در حال مطالعه مطالب شما و ديگر دوستان بودم كه در جملات و جواب هاي قبلتان به اين مطلب اشاره داشتيد كه در دين اسلام تحريف صورت گرفته است و دليل بر تحريف اسلام را اختلافاتي دانستيد كه در تفسير اين دين صورت گرفته، حال در اين قسمت با معنايي كه از آيه شريفه قرآن داشتيد، الذكر را شامل تمام كتابهاي آسماني دانستيد كه خداوند حافظ و نگهبان تمام آنها است، حال سوال بنده از شما اين است كه با توجه به اينكه اختلاف در كتابهاي آسماني هست و معارف آنها با يكديگر ناسازگارند، چگونه خداوند را حافظ آنها ميدانيد و در عين حال تمام آنها را بر حق ميدانيد با توجه به اينكه اختلافات اساسي بين آنها وجود دارد مثل معارف اسلام و مسيحيت و...؟

موبدیار مهران;109194 نوشت:
هیچکس گرامی
درود
شما نوشته اید:" ... سلام و درود به موبدیار مهران عزیز
چطور می تونم با آیین زرتشت بیشتر آشنا بشم ؟ (البته به غیر از کتب معمولی)
میشه فرد مسلمان زرتشتی بشه ؟ چگونه ؟ شرایط ؟

تشکر و سپاس..."
پاسخ
نه نمیشود، انجمن موبدان، چه در ایران و چه در بیرون از ایران، کسی را به دین زرتشتی نمیپذیرد.
برای آشنا شدن با آیین زرتشتی، صدها عنوان کتاب هست. پیشنهاد میکنم از کتاب زرتشت، مزدیسنا و حکومت از جلال الدین آشتیانی؛ سپس کتاب دیدی نو از دینی کهننوشته فرهنگ مهر، آغاز کنید.
برای شناختن تفاوت دین زرتشتی گاتایی با دین التقاطی دولتی ساسانی هم میتوانید دو کتاب پیام زرتشت از علی اکبر جعفری را با کتاب زرتشت و تعالیم او از سید هاشم رضی همسنجی کنی.


به نام الله، سلام جناب موبد، اين قسمت رو از شما خواندم تعجب كردم كه از يك طرف ميگوييد كه پيامبر هر قومي به زبان همان قوم است، كه بايد مطابق آن عمل كند، توقع ميرفت كه شما مطابق ادعاي خودتان اول سوال ميفرموديد كه ايراني و فارسي زبان هستند يا نه؟ كه اگه ايراني باشند وظيفه تبعيت از دين زرتشت و گاتها است، نفهميدم اين طريق برخورد يعني چه؟ آيا اين به قول خودتان يك بام دو هوا نيست؟:Moteajeb!:

فرزاد;110564 نوشت:
به نام الله، سلام جناب موبد، اين قسمت رو از شما خواندم تعجب كردم كه از يك طرف ميگوييد كه پيامبر هر قومي به زبان همان قوم است، كه بايد مطابق آن عمل كند، توقع ميرفت كه شما مطابق ادعاي خودتان اول سوال ميفرموديد كه ايراني و فارسي زبان هستند يا نه؟ كه اگه ايراني باشند وظيفه تبعيت از دين زرتشت و گاتها است، نفهميدم اين طريق برخورد يعني چه؟ آيا اين به قول خودتان يك بام دو هوا نيست؟:moteajeb!:

فرزاد گرامی
درود
مرا کوبیدید. آفرین بر شما.
آیا میپنداری که خداوند هم این بازی با واژه های شما را میپذیرد و به شما ثواب دفاع از دین خداوند را میدهد؟
باشد تا داوری خداوند بر سر پل چینوت.

فرزاد;110275 نوشت:
به نام الله و با سلام خدمت شما دوستان و جناب موبد، بنده در حال مطالعه مطالب شما و ديگر دوستان بودم كه در جملات و جواب هاي قبلتان به اين مطلب اشاره داشتيد كه در دين اسلام تحريف صورت گرفته است و دليل بر تحريف اسلام را اختلافاتي دانستيد كه در تفسير اين دين صورت گرفته، حال در اين قسمت با معنايي كه از آيه شريفه قرآن داشتيد، الذكر را شامل تمام كتابهاي آسماني دانستيد كه خداوند حافظ و نگهبان تمام آنها است، حال سوال بنده از شما اين است كه با توجه به اينكه اختلاف در كتابهاي آسماني هست و معارف آنها با يكديگر ناسازگارند، چگونه خداوند را حافظ آنها ميدانيد و در عين حال تمام آنها را بر حق ميدانيد با توجه به اينكه اختلافات اساسي بين آنها وجود دارد مثل معارف اسلام و مسيحيت و...؟

فرزاد گرامی
درود
شما هنوز درنیافته اید که دینهای گوناگون و کتابهای گوناگون نیست. دین خدا و کتاب خداست که به زبانهای گوناگون است. چون دین خدا و کتاب خداست، خداوند خودش از دین خودش و کتاب خودش پاسداری میکند، اینک به هر زبانی که باشد.
سوره ابراهیم آیه 4 را من ننوشته ام.

موبدیار مهران;112257 نوشت:
فرزاد گرامی درود شما هنوز درنیافته اید که دینهای گوناگون و کتابهای گوناگون نیست. دین خدا و کتاب خداست که به زبانهای گوناگون است. چون دین خدا و کتاب خداست، خداوند خودش از دین خودش و کتاب خودش پاسداری میکند، اینک به هر زبانی که باشد. سوره ابراهیم آیه 4 را من ننوشته ام.


مهران گرامی درود

شما نیز نگفتید

چرا خداوند

چندین پیامبر به یک قوم با یک زبان مشترک فرستاد!!!!

mkk1369;112262 نوشت:

مهران گرامی درود

شما نیز نگفتید

چرا خداوند

چندین پیامبر به یک قوم با یک زبان مشترک فرستاد!!!!


محمد گرامی
درود
ایراد شما به من است یا به قرآن؟

آشنای قریب;110135 نوشت:
موبد یار گرامی پاسخ بعضی از مطالبتون که نوشتین تو تاپیک های زیر اومده

دروغ آتش سوزی کتابخانه ها:
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=10730
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=20122

ایا اعراب در زمان حمله به ایران قتل وغارت کردند
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=4580

چرا اعراب به ایران حمله کردند؟
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=23750

شهربانوی خیالی(زن امام حسین!!!):
http://organon.blogfa.com/post-45.aspx

همچنین شهید مطهری در ج 14 ص 96 تا 104 از مجموعه آثارش جواب شما را داده و تاریخ چگونگی ورود اسلام به ایران را ذکر کرده
همچنین ایشان در ص 46 همین جلد می نویسد: زرتشت توسط صهیونیسم تقویت شد تا مقابل اسلام بایستد (البته مشخص است که زرتشت زمان شاه مد نظر شهید است) اما با این حال زرتشت بازیچه دست صهیونیسم شد
همچنین شهید مطهری در ص 234 از عبادات زرتشت و مراسمات و تشریفات زرتشت و رابطه آنها با آتش می نویسد
همچنین ایشان در ص 262 در باره ازدواج در دین زرتشت می نویسد
و...


آشنای قریب گرامی
درود
بخشی از نوشته های پیوست را خواندم.
بررسی تاریخ نگارانی که خود از گروه مهاجم هستند، هنر نیست. چیزی را هم نشان نمیدهد. اگر در پی راستی (حق) هستید، باید دیدگاه دو سوی جنگ چه پیروز و چه شکست خورده بررسی شود.
به هر روی،در ایران در هر برزن از هر شهر آتشکده ای بود، که این آتشکده ها کار وزارتهای آموزش و پرورش، دادگستری و قوه قضاییه را انجام میدادند.
این آتشکده ها هر کدام کتابخانه هایی داشتند که در آنها به آموزش و پرورش، داوری و ثبت اسناد و ... میپرداختند. ............ این آتشکده ها کجاست و کتابخانه هایشان؟
در بندهش از تخم گذاری ماهیان آب شور و شیرین، در شن یا روی گیاهان و باروری بیرونی (لقاح خارجی)، چگونگی آبستنی از هنگام ورود اسپرم به زهدان تا زایمان پستانداران از موش تا فیل و تا میمون و تا انسان سخن رفته است. از مثلث و از دور اندازه گیری به روش مثلث و ... از ستاره شناسی، از ریاضیات و .. سخن رفته است. این دانشها بوده است. خب کجا هستند؟
در موزه ایرانباستان(تهران)، بخش پس از اسلام دیدن کنید. خواهید دید که در بیشتر کتابها و بر روی رمل و استرلاب (اسطرلاب) دبیره دینی (الفبا دینی = دین دبیره) زرتشتیان نوشته شده است. چرا؟
چرا استاد رازی، ابن عباس مجوسی اهوازی است؟ چرا ته نام خوارزمی المجوسی بوده و امروزه نیست؟ چرا ونداد گیلانی، که از زرتشتیان گیلان است، الجیلی و دانشمندی عرب شمارده میشود؟

آشنای قریب;110135 نوشت:

همچنین شهید مطهری در ج 14 ص 96 تا 104 از مجموعه آثارش جواب شما را داده و تاریخ چگونگی ورود اسلام به ایران را ذکر کرده
همچنین ایشان در ص 46 همین جلد می نویسد: زرتشت توسط صهیونیسم تقویت شد تا مقابل اسلام بایستد (البته مشخص است که زرتشت زمان شاه مد نظر شهید است) اما با این حال زرتشت بازیچه دست صهیونیسم شد
همچنین شهید مطهری در ص 234 از عبادات زرتشت و مراسمات و تشریفات زرتشت و رابطه آنها با آتش می نویسد
همچنین ایشان در ص 262 در باره ازدواج در دین زرتشت می نویسد
و...

آشنای قریب
درود
شوربختانه استاد مطهری رعایت انصاف پژوهشگری را نکرده اند و از منبعی ناراست برای نوشته های خود بهره برده اند.
سخن شما را بارها آقای رضا تکرار کرده اند، ولی در پاسخ من برای ارایه منبع دست یکم ... بجز تاریخ نگاران مسلمانی که دچار همین غرض و مرض هستند، یا کریستیان سن که دانش نادرستی از دین زرتشتی دارد و با دیدگاه اروپایی خود دوغ و دوشاب را به هم آمیخته است، ایشان تنها به واژه پردازی و بازی با واژه ها پرداختند.
برای نمونه: آتش پرستی= نگهبانی از آتش است، هیچ ربطی به عبادت شما ندارد. واژه پور به معنای معلول است، نه به معنای پسر امروزین.
خئوتودث به معنای ازداوج با خودی، به کدام سند، ازدواج با خواهر و مادر شده است.
ما در پنجگاه نماز روزانه میخوانید :.... آستویه دَاِنام وَنگوهینام، مَزدَه یَسنیم، فرَسپا یوخِذرام، نیذاسَنه ای تیشام، خوئتودتام اشواینام....
میستایم دین پاک مزداستایی (زرتشتی) را که فرو گذارنده جنگ افزار و خویشی دهنده پاکان است و ....
اشو زرتشت، یارانش را به سه دسته گروهبندی میکند: خودی ها (خوئتوش)، یاران و دوستان
خواهشمندم که یک سند ارایه کنید که که خوئتودت یعنی ازدواج جنسی و آنهم با خواهر و مادر.
این جمله که فلان مرد با خواهرش خوئتودث کرده است، هنگامی ازدواج با محارم است، که ثابت شود در فرهنگ و ادبیات اوستایی این واژه به معنای ازدواج جنسی و آمیزش جنسی و ... است.
اگر چنین باشد، شرایط طلاق، ارث، نفقه و ..... باید در قانونهای حقوقی هم باشد. اگر نیست، پس چنین ازدواج جنسی هم نبوده و این یک رابطه ای دیگر است.

پیام;110168 نوشت:
هرپیروی دینی طبیعی است که علاقه به دین خویش داشته بشد اما دعوت قرآن برهانی وعقلی است وقبول آن نیازمند تفکر واندیشه وهمه ادیان الهی مورد احترام قرآن
لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوهُ فَلا يُنازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلى‏ رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلى‏ هُدىً مُسْتَقيم‏
ما براى هر امتى پرستشگاهى مقرر كرديم تا به خدا توجه كنند (و آنجا جهت وحدت و انس و الفت آن امت شود) پس (اى رسول) نبايد مردم (در امر كعبه و قربانگاه و ساير دستورهاى الهى) با تو به منازعت برخيزند و تو (خلق را) به سوى خدا دعوت كن كه خود به راهى راست و هدايتى كامل هستى(67حج)

پیام گرامی
درود
1- سخن اینجاست، که خدا اصل است یا نام دین؟
کردار نیک (عمل صالح) اصل است، یا طاعات و عبادات؟
آیا نماز خواندن به شمر کمک کرد که راه درست را بیابد؟
2- شما نیز در این برگردان فارسی به قرآن ستم کرده اید. هدیً مستقیم را راهی راست و هدایتی کامل معنا کرده اید. در حالی که کامل خودش عربی است و در این آیه بکار نرفته است. اینگونه افزودنها به تفسیر به رای و اختلاف می انجامد.

حامد;110191 نوشت:
سلام
نظرتان را در باره بقیه جوابها نگفتید و از نظر بنده به معنای پذیرش آنهاست
واما
فعل عمر برای شیعه هیچ حجیت ندارد .
ما درباره حقانیت دین می گوییم نه درباره کسی که برای او هیچ محل اعرابی در دیانت اسلام نمی شناسیم . از نظر ما ابوبکر و عمر و عثمان خاصب خلافت اسلامی اند و خود باید پاسخ آنچه که به نام دین کرده اند بدهند .
اما حرف اینست که اگر دین زرتشت منحرف نمی شد و مردم را به حقارت و پستی نمی کشاند نه لشکر اعراب بلکه لشکر جهان هم بر ایران غالب نمی شد .
به نظر شما چطور یک لشکر ده بیست هزار نفری لشکرهای بزرگ ایران را شکست می دهد ؟ چون سربازش به دولتش و دیانتش باور نداشت .
البته غلبه منطق اسلام بر هر دینی بالاخره منجر به گسترش آن می شد کما اینکه امروز گسترش می یابد .
موفق باشید

حامد گرامی
درود
شنیدی میگوید که سکوتم از رضایت نیست، دلم اهل شکایت نیست؟
یا این که : از دست عزیزان چه بگویم، گله ای نیست، گر هست گله ای هم دگر حوصله ای نیست؟
یکم- سخن شما در باره بیزاری مردم از موبدان و شاهان ساسانی شاید نبوده، ولی بی کفایتی موبدان و شاهان ساسانی در زنده نگهداشتن روحیه مردم بوده است. مردم ایران اگر هم دین زرتشتی و شاه ساسانی را نمیخواستند، ایران را که میخواستند. آزادی را که میخواستند. علت شکست، شاید بیزاری مردم نبود. بی خیالی مردم بود. مردمی که از تصمیمگیری دولتی دور نگه داشته شده بودند، توانی در ساماندهی برای مبارزه نداشتند. دولت ساسانی با خود بزرگبینی پدید آمده از غرور، ثروت و توانایی مادی، از زنده نگه داشتن روحیه مردم و سربازان باز ماندند. این مرگ روانی، سبب شکست مادی گردید.

فرزاد;110275 نوشت:

حال سوال بنده از شما اين است كه با توجه به اينكه اختلاف در كتابهاي آسماني هست و معارف آنها با يكديگر ناسازگارند، چگونه خداوند را حافظ آنها ميدانيد و در عين حال تمام آنها را بر حق ميدانيد با توجه به اينكه اختلافات اساسي بين آنها وجود دارد مثل معارف اسلام و مسيحيت و...؟

فرزاد گرامی
درود
کتابهای آسمانی با هم ناسازگاری ندارند.
شما کدام کتاب آسمانی مسیحی، زرتشتی و یهودی را بررسی کرده اید و با قرآن سنجیده اید و ناسازگاری در میان آنها دیده اید؟
به ما که در این آسکدین ستم کرده اید و تنها نوشته های ساسانی را نماد دین زرتشتی دانسته اید. آشکار است که چنین نوشته هایی سر ناسازگاری داشته باشد.

هیچکس;110072 نوشت:
جالبه:gig:
میشه دلیلش رو بدونم ؟ همه جای دنیا دارن سعی می کنن مردم رو به سمت خودشون جمع کنن اونوقت اینجا که آدم خودش می خواد می گن نمیشه ؟!:gig:
اصلا میشه خودتونو معرفی کنید من ببینم شما چه سمتی دارید که این حکم می دهید:gol:
وقتی من نتونم زرتشت بشم شناخت اون چه دردی از من دوا می کنه ؟!
(مثل اینکه بابام برام دوچرخه بخره ولی نزاره سوار شم:khaneh:)

هیچ کس گرامی
درود
من مانند شما هیچ کس نیستم. شما به انجمن موبدان در تهران مراجعه کنید. نام این انجمن را در اینتر نت جستجو کنید و از خودشان بخواهید.
سود دانستن، آن است که از نادانایی جنگ بر میخیزد و از دانایی آرامش (صلح) و دوستی.

موبدیار مهران;112337 نوشت:

پیام گرامی
درود
1- سخن اینجاست، که خدا اصل است یا نام دین؟

[=Verdana]با سلام جناب مهران خدا اصل است بله !!
اما خدای که در قرآن از او سخن گفته شده کجا !!و با خدایی که در اوستا در مورد ان سخن گفته شده کجا؟
آنها را یکی میدانید ؟

شما فعلا زیر رادیکال ثنویت در مورد خدا قرار دارید!که منکر ان میشوید و توانایی اثبات نادرست بودن ان را ندارید و در تاپیک مربوطه با سفسطه مطلب را منحرف کردید !!! ؟

موبدیار مهران;112337 نوشت:
کردار نیک (عمل صالح) اصل است، یا طاعات و عبادات؟

[=Verdana]بله این کردار نیک و عمل صالح را اگر شما بخواهید از اوستا بگیرید که انسان سر از ناکجا اباد درمی آورد !:ok:

موبدیار مهران;112337 نوشت:
آیا نماز خواندن به شمر کمک کرد که راه درست را بیابد؟

[=Verdana]خیر کسی چنین چیزی نگفته جناب مهران سخن بر سر حق و حقانیت است عزیز برادر چرا باز به بیراه میروید؟

2

موبدیار مهران;112337 نوشت:
- شما نیز در این برگردان فارسی به قرآن ستم کرده اید. هدیً مستقیم را راهی راست و هدایتی کامل معنا کرده اید. در حالی که کامل خودش عربی است و در این آیه بکار نرفته است. اینگونه افزودنها به تفسیر به رای و اختلاف می انجامد.

[=Verdana]شما ثابت کنید این تفسیر نادرست است؟

منتظریم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آشنای قریب;110134 نوشت:
مهران عزیز می خواهم یک نتیجه کلی از سخنان شما بگیرم
اون هم اینه که اصلا دین برای شما جایگاه والایی ندارد و تنها یک ابزاری است در دست شما برخلاف ما به همین خاطره که می گویید ژاپنی و چینی بد بخت فقط رفتار پسندیده داشته باشند
مهران گرامی ما معتقدیم انسانها از دو بعد تشکلیل شده اند
بعد روحانی و جسمانی
اگر بعد روحانی تقویت شود بعد جسمانی هم تقویت می شود
اگر توجه به معنویات کردیم مادیات هم بدنبالش می آید
اما برای تقویت بعد روحانی و توجه به معنویات نیاز به راهنمایی است که از غیب خبر دهد از عالم دیگر خبر دهد از حقایق پنهان شده خبر دهد، مورد اعتماد بوده و راستگو باشد، احتمال تحریف سخنانش نرود و ... باید روی زمین همیشه کسی باشد که سخنان وی را به گوش جهانیان برساندو ما افتخار می کنیم که چنین دینی داریم و در هر دوره کتاب خدایمان و سخنان پیامبرمان
اما شما می گویید اگه خواستی بیا دین بیار هر چند که ما شما رو به عنوان یه ذرتشتی قبول نداریم
و برو برا خودت اسم جدید بذار اما اگه آدم خوبی باشی قول میدم که شما هم بهشتی بشی؟
برادر زرتشتی و ایرانی من
شما انحصار طلبید و تنها دینتان را برای خودتان می خواهید اما ما دلسوزیم و به مردم جهان می گوییم ای مردم جهان فرقی نمی کند که سیاه باشی یا سفید، چشم بادمی باشی یا غیر آن ، غربی باشی یا شرقی، تحصیل کرده باشی یا بی سواد، زن باشی یا مرد، پیر باشی یا جوان
وارد دین اسلام شو که اسلام پذیرای همه است اسلام کامل ترین دینی است که آمده و هر کس که اسلام بیاورد و دستورات الهی را انجام دهد قطعا از رستگاران است
برادر زرتشتی من دلسوزانه شما را هم دعوت می کنم که دین اسلام را قبول کنی
برادر زرتشتی کدام دین امام حسینی دارد که تمام هستی اش را برای هدایت بشر داد
کدام دین زینبی دارد که با صبر جمیلش مردم را دعوت به رستگاری نمود
کذام دین امام زمانی دارد که همیشه و از پشت پرده ناظر بر دین رسول الله است و روزی خواهد آمد و عدل و داد با او خواهد آمد
کدام دین امام خمینی و سید حسن نصر الله و سید علی خامنه ای دارد که استخوان در گلوی ظالمان و زور گویان بوده اند
کدام دین و مذهبی مانند شیعه اینقدر افتخار آفریده! با نداری تمام کارهای بسیار بزرگ کرده
واقعا اگر افتخارات شیعه را ببینی شیعه می شوی
با دید باز تر اگر بنگری می بینی که شیعه رو به فزونی است و مردم میل به سوی آن پیدا کرده اند در حالی که شبکه های ماهواره ای فراوان و سایت های اینترنتی بسیاری بر علیه این دین و مذهب حقه کار می کنند
به خدا یقین دارم که اگر با وجدانت چنین بنگری به حرف های من می رسی
دوست من اگر این حرفها رو قبول نداری حاضرم مثل جدم رسول الله با تو مباهله کنم تا نتیجه را ببینی

آشنای قریب گرامی درود
شما نوشته اید:
1-:"... که اصلا دین برای شما جایگاه والایی ندارد و تنها یک ابزاری است در دست شما برخلاف ما به همین خاطره که می گویید ژاپنی و چینی بد بخت فقط رفتار پسندیده داشته باشند..."
پاسخ
آیا این آموزش خود قرآن نیست که عمل صالح داشته باشید که نزد خداوند اجر جزیل خواهید داشت؟
آیا این سخن خود شما نیست که بر مردم سه حق است، حق الله، حق النفس، و حق الناس؟ آیا این سخن خود شما نیست که حق الله را خداوند الرحم الراحمین میبخشد؟ حق الناس را نه؟

2-:" ... مهران گرامی ما معتقدیم انسانها از دو بعد تشکلیل شده اند ... بعد روحانی و جسمانی ... اگر بعد روحانی تقویت شود بعد جسمانی هم تقویت می شود ... اگر توجه به معنویات کردیم مادیات هم بدنبالش می آید ..."
پاسخ
آیا این سخن ما نیست؟ آیا در هات 28 بند دو از دو هستی گیتی و مینو سخن نیست؟ آیا در نوشته های ساسانی، تن {جسم} ابزار من {روح} نیست؟ آیا ننوشته که هر کار میکنید، برای روان خود میکنید؟ آیا در نوشته های ساسانی نیست که تن و دنیا فانی است و من و مینو جاودان و .............؟ چرا اینچنین چشم بر روی راستی (حق) میبندی؟

3-:" ... و ... باید روی زمین همیشه کسی باشد که سخنان وی را به گوش جهانیان برساندو ما ..."
پاسخ
این سخن شما را از مهربابایی ها، سای باباییها، بهاییها، درمانگران اندیشه و ... نیز شنیده ام.
کی گفته که این کس یا آن کس همان کسی است که از سوی خداوند مامور است؟
از سوی دیگر شما که ختم نبوت و راهنمایی خداوند به مردم را به پایان رسانیدید و اعلام کرده اید. اگر این ادعای شما درست بود، قرآن که سند شماست و محمد(ص) هم میبایست چنین چیزی را بگویند و بنویسند.

4-:" ... برادر زرتشتی و ایرانی من
شما انحصار طلبید و تنها دینتان را برای خودتان می خواهید اما ما دلسوزیم و به مردم جهان می گوییم ای مردم جهان فرقی نمی کند که سیاه باشی یا سفید، چشم بادمی باشی یا غیر آن ، غربی باشی یا شرقی، تحصیل کرده باشی یا بی سواد، زن باشی یا مرد، پیر باشی یا جوان
وارد دین اسلام شو که اسلام پذیرای همه است اسلام کامل ترین دینی است که آمده و هر کس که اسلام بیاورد و دستورات الهی را انجام دهد قطعا از رستگاران است....."
پاسخ
من انحصار طلب نیستم. اگر بودم مانند شما، اسلام را تنها آن چیزی میدانستم که محمد(ص) آورده است.
آیا در قرآن نگفته که به خدا ایمان داشته باشید و روز واپسین و کار نیک بکنید، دیگر از هیچ نهراسید که خداوند شما را کفایت میکند؟
چرا مردم را به خدا و کردار نیک فرا نمیخوانید؟ جز این است که در پی خمس و زکات و عشر و نذر و ..... غبار درون ضریح هستید؟
اگر سعادت مردم را میخواهید، خب چرا مانند قرآن مردم را به خدا دعوت نمیکنید؟ چرا مردم را به خودتان دعوت میکنید؟
ما مردم را به خدا میخوانیم و نه به خود؟ ما مردم را به اندیشه و گفتار و کردار نیک، یعنی آن چیزی که مردم را به خدا نزدیک میکند، میخوانیم. از این روی در پی نام و نان از این راه نیستیم.

5-:" ... برادر زرتشتی من دلسوزانه شما را هم دعوت می کنم که دین اسلام را قبول کنی
برادر زرتشتی کدام دین امام حسینی دارد که تمام هستی اش را برای هدایت بشر داد
کدام دین زینبی دارد که با صبر جمیلش مردم را دعوت به رستگاری نمود
کذام دین امام زمانی دارد که همیشه و از پشت پرده ناظر بر دین رسول الله است و روزی خواهد آمد و عدل و داد با او خواهد آمد
کدام دین امام خمینی و سید حسن نصر الله و سید علی خامنه ای دارد که استخوان در گلوی ظالمان و زور گویان بوده اند..."
پاسخ
اگر این همه خودخواه و انحصار طلب نبودی، همه اینهایی را که نام بردی، در ایران باستان از پیشدادیان تا موبدانی که با اره دو نیم شدند و تسلیم نشدند، میدیدید.
شما اگر اینهمه خودخواه و انحصار طلب نبودید، منشور آزادگی کوروش و رفتار داریوش و ................. کیخسرو شاهرخ و ... را هم میدیدید. اگر این همه خودخواه و انحصار طلب نبودید، وقف را در دین زرتشتی تا هخامنشیان و تا ساسانیان میدیدید. فرهنگ آموزی که برای آزادگی بایسته بود را میدیدید. اینکه چرا تحریر برای نوشتن بکار برده میشود، میدیدید. میپرسیدید مگر در عربی کتب و درس نیست. آنگاه میفهمیدید که ایرپتستان یعنی جایگاه پاسداری از آزادگی نام آموزشگاه در دوره ساسانی بوده و فرهنگ سبب آزادگی بوده و تحریر یعنی آزادگی از این جا آمده و .... هم واچ= وحدت کلمه که نتیجه یکی بودن دین و شهریاری است را در دینکرد میدیدید و ............

6-:" ... کدام دین و مذهبی مانند شیعه اینقدر افتخار آفریده! با نداری تمام کارهای بسیار بزرگ کرده
واقعا اگر افتخارات شیعه را ببینی شیعه می شوی..."
پاسخ
این هم سند دیگری از خودخواهی و انحصار طلبی شما.
چرا افتخارات دیگران را نمیبینی؟

7-:"... با دید باز تر اگر بنگری می بینی که شیعه رو به فزونی است و مردم میل به سوی آن پیدا کرده اند در حالی که شبکه های ماهواره ای فراوان و سایت های اینترنتی بسیاری بر علیه این دین و مذهب حقه کار می کنند..."
پاسخ
من دیروز از تهران به کرمان بازگشتم. اینهایی را که میگویید من در خیابانهای تهران ندیدم.
شیطانپرستی هم رو به فزونی است، بی بند و باری هم رو به فزونی است. دلالی هم رو به فزونی است، تقلب هم رو به فزونی است. انرژی درمانی هم رو به فزونی است. سنی ها هم چندین برابر شیعه هستند. ............... توسل به کافران روسی و چینی هم رو به فزونی است. ....

8-:" ...به خدا یقین دارم که اگر با وجدانت چنین بنگری به حرف های من می رسی
دوست من اگر این حرفها رو قبول نداری حاضرم مثل جدم رسول الله با تو مباهله کنم تا نتیجه را ببینی ..."
پاسخ
تو بویی از جدت نبرده ای، او مردم را به خدا دعوت میکرد، نه به خودش. تو مردم را به خودت دعوت میکنی، نه به خدا.
آیا مطمئن هستی، تو از آن دسته دیندارترین مردمی نیستی که هنگام پدیدار شدن امام زمان (ع) با او به جنگ بر میخیزند که او دارد بدعت میگذارد؟

mkk1369;110069 نوشت:
مهران گرامی درود

پس با این شرط پور در اوستا یعنی پسر و شما هم شریک برای خدا قرار گرفته اید
و من هم هیچ کدام از حرف های شما را نخواهم پذیرفت!!!

ایا این حرف درست است؟

حال من چرخه باطل حرف می زنم یا شما؟

شما یی که دین خدا را نه اجازه ورود به آن می دهید و نه خروج!!!


محمد گرامی
درود
این که پور تنها به معنای پسر امروزین نیست، این که سخن من نیست. این که در 101 نام خدا، خداوند به عنوان پدر آتش نامیده نشده که سخن من نیست. این که خداوند به عنوان پدید آورنده آتش از خاک و هوا دانسته شده که سخن من نیست. این که آتش ایزدی زیر دست امشاسپند اردیبهشت است که سخن من نیست. اینها را همه نادیده میگیرید و ...............
شما بدون اینکه نشانی از ادعایتان باشد، مسلم را در سوره عنکبوت آیه 46، صفت و در سوره آل عمران اسم میگیرید. خب در قرآن کجا نشانی است که ادعای شما را تایید کند. این در حالی است که هر جا در قرآن واژه اسلام بکار برده شده، صفت است. خب چرا در سوره آل عمران آن را اسم میگیرید؟
تازه این همه هم مرا متهم میکنید؟

موبدیار مهران;112286 نوشت:

خئوتودث به معنای ازداوج با خودی، به کدام سند، ازدواج با خواهر و مادر شده است.

میستایم دین پاک مزداستایی (زرتشتی) را که فرو گذارنده جنگ افزار و خویشی دهنده پاکان است و ....
اشو زرتشت، یارانش را به سه دسته گروهبندی میکند: خودی ها (خوئتوش)، یاران و دوستان
خواهشمندم که یک سند ارایه کنید که که خوئتودت یعنی ازدواج جنسی و آنهم با خواهر و مادر.
این جمله که فلان مرد با خواهرش خوئتودث کرده است، هنگامی ازدواج با محارم است، که ثابت شود در فرهنگ و ادبیات اوستایی این واژه به معنای ازدواج جنسی و آمیزش جنسی و ... است.

[=verdana]با سلام
جناب مهران ما که تا دلتان بخواهد سند ,مدرک میاوریم !!

[=times new roman]

[=b nazanin]در شاهنامه و کتب دیگر آمده است که همای دختر بهمن زن او شد و داراب را از او زاد ( بهمن پسری داشت ساسان نام و :

[=b nazanin]دگر دختری داشت نامش همای **** هنرمند و با دانش و نیک رای
[=b nazanin]همی خواندندی ورا چهر زاد **** ز گیتی به دیدار او بود شاد
[=b nazanin]پدر در پذیرفتنش از نیکوی **** بدان دین که خوانی همی پهلوی
[=b nazanin]همای دل افروز تابنده ماه **** چنان بد که آبستن آمد ز شاه...:Cheshmak:

[=b nazanin]به بیماری اندر بمرد اردشیر(بهمن) **** همی بود بی کار تاج و سریر
[=b nazanin]همای آمد و تاج بر سر نهاد **** یکی راه و آیین دیگر نهاد...
[=b nazanin]نهانی پسر زاد و با کس نگفت **** همی داشت آن نیکویی در نهفت
[=b nazanin]( شاهنامه، ج6، ص351 تا 355- چاپ مطلق، ج5، ص483 تا 488- ).

[=b nazanin]یک جا در شاهنامه داریم [=b nazanin]( شاهنامه، ج6، ص120، بیت 794 و 795- چاپ مطلق، ج5 ، ص150، بیت 800 و 801- گشتاسپ پس از بازگشتن از رزم ارجاسپ به فیروزی: [=times new roman]

[=b nazanin]چو شاه جهان باز شد باز جای **** به پور مهین داد فرخ همای
[=b nazanin](عجم را چنین بود آئین و داد!) **** سپه را به بستور فرخنده داد
[=b nazanin]

[=b nazanin] متن بُنداری تصحیح ما را تایید می کند: و زوج ابنته همای من ابنه اسفندیار علی المله الفهلویه، که نشان می دهد مسئله ازدواج همای و اسفندیار است که- رسم عجم- بوده،!) که همای خواهر اسفندیار و همسر او بود ( مسلم است که مآخذ اصلی- ازدواج همای با خویشاوندش- را داشته است و از آن یکی ازدواج همای با گشتاسپ را دریافته است، دیگری با اسفندیار و سومی با بهمن.
[=b nazanin]

[=b nazanin]داستان ویس که همسر برادرش ویرو بود ولی به رامین عشق می ورزید بسیار مشهور است [=b nazanin]( اصل این داستان هم به زمان اشکانیان باز می گردد- رک. مینورسکی، ویس و رامین: داستانی اشکانی- برای نص موضوع رک. بالاتر، پانوشت).

و قصه سودابه زن کیکاوس که بر ناپسری خود سیاوش عاشق شد و برای فریفتن او خواهرانش را به وی پیشکش کرد

[=b nazanin]( شاهنامه، ج3، ص14 و بعد. چاپ مطلق، ج2، ص211 و بعد).



موبدیار مهران;112286 نوشت:
اگر چنین باشد، شرایط طلاق، ارث، نفقه و ..... باید در قانونهای حقوقی هم باشد. اگر نیست، پس چنین ازدواج جنسی هم نبوده و این یک رابطه ای دیگر است.


[=arial] [=verdana]نظر و ادله شیخ طوسی
[=verdana][=2 lotus]

ابتدا به بررسی نظرات و دلیل های شیخ طوسی که معتقد است مجوسی ها با نسب و سبب چه فاسد و چه صحیح ارث می برند می پردازیم :
[=verdana][=2 lotus]

[=verdana][=arial]ایشان در کتاب تهذیب الاحکام حدیث 1299باب ارث مجوس آورده اند :
[=verdana][=arial]

[=verdana][=arial]سکونی [=2 lotus]از امام جعفر صادق(ع) نقل مي كند كه: حضرت علی (ع) به مجوسی ها وقتی که با مادرشان یا خواهرشان یا دخترشان ازدواج می کردند از دو جهت ارث می دادند یک جهت اینکه آن زن مادر یا خواهر یا دختر آن مجوسی است و جهت دیگر اینکه زوجه اوست.[=2 lotus]

[=verdana][=2 lotus](صدوق،من لا يحضره الفقيه،ج4،ص303)

[=verdana][=arial]یونس بن عبدالرحمن [=2 lotus]و تعداد زیادی از متابعان او معتقدند که مجوس فقط با اسباب و انساب صحیح از نظر دین اسلام می توانند ارث ببرند ولی اگر نسبی یا سببی دراسلام جایز نباشد در هیچ حالی ارث برده نمی شود .
[=verdana][=arial]فضل بن شاذان [=2 lotus]و متابعان او از متأخرین گفته اند ، مجوسی از جهت نسب درهر صورتی چه نسب از نظر اسلام صحیح باشد و چه فاسد ارث می برند اما از جهت سبب فقط باسبب صحیح ارث می برند و با سبب فاسد و باطل ارث نمی برند .
[=verdana][=arial]و صحیح در نزد من این است که[=2 lotus] : مجوسی ها هم از جهت نسب و هم سبب ارث می برند چه این دو در شرع اسلام جایز باشد و چه نباشد و خبری که از سکونی نقل کردیم بر این مطلب دلالت دارد .

همچنین این اسباب و انساب اگر چه در شرع اسلام جایز نیست اما نزد خودشان که جایز است و آنها معتقدند که این ازدواج مشروع است و به وسیله آن زن و شوهر به هم محرم و حلال می شوند [=2 lotus](یعنی با ازدواج با مادر یا دختر یا خواهر و ... نکاح صحیح شرعی واقع می شود ) [=2 lotus]
بنابراین این عقدهاوازدواج های آنهابایدازدیداسلام پذیرفته شودودرمجرای عقدصحیح شرعی محسوب گردندآیااین روایات را تابه حال نشنیده ای .

[=verdana][=arial]الف)[=2 lotus] روایت شده که مردی در حضور امام صادق(ع) غلام مجوسی خود را سب کرد امام صادق(ع) ناراحت شدند و او را از این کار بازداشتند آن مرد گفت : ولی او با مادرش ازدواج می کند امام فرمود : آیا نمی دانی که این عمل [=arial](ازدواج با مادر)[=2 lotus] به اعتقاد آنها نکاح محسوب می شود .:Sham:
[=verdana][=arial]ب) [=2 lotus]همچنین از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند : همانا هر قوم و گروهی که به چیزی معتقد باشند آنها را به حکم همان چیز الزام می کنیم .
[=verdana][=2 lotus]پس اگر مجوسی ها طبق دین و آیین خودشان اعتقاد به صحت این نوع ازدواج دارند شایسته است با توجه به این احادیث و دلایل ، ما نیز نکاح آنها را صحیح و جایز بدانیم[=2 lotus].
[=verdana][=arial]همچنین دلیل دیگری که گفته ما را تأیید می کند این است که[=2 lotus] : اگر ما نکاح اینها را صحیح ندانیم این ادعا مستلزم این است که نباید عقد اهل کتاب را وقتی که مهریه را خمر یا خنزیر قرار می دهند تأیید کنیم و صحیح بدانیم هر چند که بر غیر محرمات از نظر اسلام عقد بسته باشند .
زیرا جایز نیست که خمر و خنزیر در شرع اسلام مهریه قرار گیرد و اینها در شرع اسلام ممنوع هستند در حالی که همه اصحاب امامیه اجماع به صحت عقد اهل کتاب دارند حتی اگر مهریه خمر یا خنزیر باشد .

[=verdana][=2 lotus]از تمام دلایلی که ذکر کردیم دانسته می شود که قولی را که مابيان نموديم صحیح است و لازم است که بر طبق همین قول عمل شود و غیر از این قول همه اقوال دیگر باطل هستند و به آنها در هیچ حالی نباید عمل شود.
[=2 lotus](طوسي،تهذيب الاحكام،ج9،ص364)

[=verdana][=arial]همچنین استدلال شیخ طوسی درنهایه شبیه استدلال ایشان درتهذیب الاحکام می باشد بعلاوه می فرمایند:[=2 lotus]ارث غیر مجوس از اهل کتاب فقط باید بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) باشد.[=2 lotus]
(طوسي،النهايه،ص703)
[=verdana][=2 lotus]
ایشان در کتاب مبسوط خود نیز همین نظر را بیان فرموده و گفته اند :

[=verdana][=2 lotus]اصل در باب مجوس این است که با سبب و نسب (صحیح و فاسد) ارث می برند. همچنین در باب نسب می فرمایند :
[=verdana][=2 lotus] «اصل این است که مجوسی به جمیع قرابات و نسب هایش ارث می برد البته تا وقتی که یک نسب ، نسب دیگر را حجب نکند که در این صورت فقط با نسب حاجب ارث می برد.[=2 lotus]
(طوسي، المبسوط،ج4،ص120)[=2 lotus]
و در کتاب خلاف نیز همین نظر بیان شده است .
[=2 lotus](طوسي،خلاف،ج4،ص109)

[=verdana][=2 lotus]

ب) نظر و ادله علامه حلی
صاحب مختلف الشیعه می فرماید : قول قوی این است که مجوسی ها از هر دو جهت یعنی هم نسب و هم سبب ارث می برند خواه در شرع اسلام جایز باشند یا نباشند زیرا انساب و اسباب آنها حتی اگر دردین اسلام جایزنباشد در نزد خودشان که جایز است و ازدواجشان با محارم بر طبق نظر و مذهب خود آنها نکاح محسوب می شود و ما مأموریم که آنها را در مورد آن چیزهایی که درمذهب خودشان صحیح می دانند تأیید کنیم و نهی شده ایم از قذف آنها زیرا طبق روایت نهی از قذف ازدواج آنها با مادر یا خواهر یا دختر و ... نکاح محسوب می شود به اضافه اینکه روایتی که در تهذیب الاحکام آمده بر این معنا دلالت دارد و آنها از هر دو جهت ارث می برند اگر چه در شریعت اسلام باطل باشد.
(حلي،مختلف،ج9،ص105)

ج) نظر و ادله صاحب جواهر الکلام
صاحب جواهر نظری همانند شیخ طوسی دارد و می فرماید :
ارث مجوسی به نسب و سبب چه صحیح باشد و چه فاسد، صحیح است به دلیل روایتی که سکونی از امام علی (ع) نقل کرده و همانا امام علی (ع) قائل به ارث مجوس بودند ولو اين كه با مادرش ازدواج کرده باشد ،از هر دو جهت یعنی هم از جهت مادر بودن و هم زوجیت و این روش همان روش قسطی است که خداوند در آیه به آن اشاره کرده و پیامبر راامر به حکم کردن بر طبق آن کرده است .
فرض دیگری را صاحب جواهر مطرح فرموده اند و آن اینکه اگر مجوسی ها و یا کسان دیگری از اهل کتاب ازدواج کنند به نحوی که به اعتقاد خودشان این ازدواج باطل و در دین اسلام این ازدواج صحیح باشد امکان دارد که ما حکم ازدواج صحیح را بر آن بار کنیم به خاطر اطلاق ادله ای که حکم به صحت ازدواج هایی می کند که از نظر شرع اسلام صحیح واقع می شوند چه این ازدواج در ادیان دیگر صحیح باشد یا نباشد و همچنین احتمال دارد الزام آنها به احکام ازدواج فاسد به دلیل اینکه ما با آنها به همان مذهب و دین خودشان رفتار می کنیم و الزام می کنیم آنها را به همان چیزی که خودشان ، خود را بر آن چیز الزام کرده اند و این حکم یعنی قاعده الزام و ابرام در مورد پیروان سایر مذاهب و ادیان وجود دارد بنابراین اگر آنها طریق مخصوصی را از نظر مذهب خود برای ازدواج داشته باشند که از نظر فقه شیعه این طریقه موجب بطلان ازدواج باشد ما حکم به صحت این ازدواج خواهیم کرد و در مقابل اگر آنها امری را موجب بطلان نکاح و طلاق بداند که در مذهب شیعه مورد پذیرش نیست و شیعه حکم نکاح یا طلاق شرعی را بر این امر بار نمی کند باز هم بنا به قاعده الزام آنها به همان معتقد خود الزام می شوند و حکم به بطلان نکاح آنها یا وقوع طلاق می کنیم مثلاً اگر فردی از عامی ها زنش را سه مرتبه به صیغه واحد طلاق دهد به رجوع این فرد در ایام عده حکم صحت بار نمی شود بلکه فردی از شیعه دوازده امامی حق دارد با این زن ازدواج کند اگر چه آن عامی در ایام عده رجوع کرده باشد به دلیل الزام آنها به چیزی که خودشان ، خود را بر آن الزام کرده اند و شاید همین قول اقوی باشد.
(نجفي،جواهر،ج39،ص320)
امیدوارم جناب مهران دیگه مشکلی نباشد؟؟؟!!

موبدیار مهران;112274 نوشت:
محمد گرامی درود ایراد شما به من است یا به قرآن؟

مهران گرامی درود

به شما

شما فراموش کرده اید که خدا چندین پیامبر به یک قوم فرستاد
این را که نمی شود انکار کد
مگر حق را نخواهید بپزیرید

خوب ایتجا دو احتمال این جا پیش میاید

1.کتب دیگر تحریف شده اند
2.دین و کتب پیامبران متفاوت است


حال اگر احتمال دیگری نیز سراغ دارید قرار دهید

اگر خیر یکی از دو مورد را انتخاب کنید

هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيوخًا وَمِنْكُمْ مَنْ يتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَلَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(غافر/67)
او کسي است که شما را از خاک آفريد، سپس از نطفه، سپس از علقه (خون بسته شده)، سپس شما را بصورت طفلي (از شکم مادر) بيرون مي‌فرستد، بعد به مرحله کمال قوت خود مي‌رسيد، و بعد از آن پير مي‌شويد و (در اين ميان) گروهي از شما پيش از رسيدن به اين مرحله مي‌ميرند و در نهايت به سرآمد عمر خود مي‌رسيد؛ و شايد تعقل کنيد!

آیه فوق یکی از چندین آیات قران است که بشر را به تفکر و اندیشیدن دعوت کرده است
همانطور که اشوزرتشت(ع) مردم را دعوت کردهاند

ما همه ی قران را قبول داریم نه فقط چند آیه

و در قران تامل و تعقل می کنیم
همانطور که خدا فرمان داده است

قران فقط سوره ابراهیم آیه 4 نیست

قران یک کتاب منسجم است که آیات محکم و متشابه دارد که با دلیل و برهان روشن
به بطنش پی می بریم و همچنین کتابی است که هر کس با هر نیتی به سراغش بیاید به مقصود خواهد رسید

پس شما قران پژوه باشید

و مثل یک پژوهش گر با سند تفسیر کنید

و اگر نه تفسیر شما محکوم به تفسیر به رای بودن خواهد بود

موبدیار مهران;112370 نوشت:
خب چرا در سوره آل عمران آن را اسم میگیرید؟ تازه این همه هم مرا متهم میکنید؟


مهران گرامی درود

شاید برای شما از زبان انگلیسی مثال بزنم برایتان روشن شود

مثلا شما اگر بخواهید با یک فرد انگلیسی زبان سخن بگویید
از لغت you استفاده می کنید
با اینکه این لغت هم به معنای تو است و هم به معنای جمع و با ضمایر و نشانه های مختلف برای تشخیص آن

یا مثلا بخواهید بگویید ان زن از یک ضمیر و اگر بخواهید مردی را خطاب قرار دهید(غائب) به یک ضمیر دیگر
که اگر مکتوب باشد با نشانه هایی که در جمله است به جنسیت و ... پی می برید

در زبان عرب نیز تقریبا شبیه به همین قواعد حکم فرما است

در هر زبانی یک اسم عام و یک اسم خاص وجود دارد که برای تشخیص اش لازم است قواعد را بدانیم

مثلا در زبان عربی هنگامی که می خواهیم یک مرد را خطاب قرار دهیم
مثل

ان یک مرد نوشت

کتب

آن یک زن نوشت می شود

کتبت

و قواعد دیگری

کتاب با الکتاب فرق دارد

البته اسامی خاص نیز نشانه های دیگری دارند که نیاز به یادگیری و تدبر در زبان

عربی دارد

امیدوارم متوجه شده باشید:Gol:

نقل قول:
[=verdana][=2 lotus]ارث مجوسی به نسب و سبب چه صحیح باشد و چه فاسد، صحیح است به دلیل روایتی که سکونی از امام علی (ع) نقل کرده و همانا امام علی (ع) قائل به ارث مجوس بودند ولو اين كه با مادرش ازدواج کرده باشد ،از هر دو جهت یعنی هم از جهت مادر بودن و هم زوجیت و این روش همان روش قسطی است که خداوند در آیه به آن اشاره کرده و پیامبر راامر به حکم کردن بر طبق آن کرده است .
:Moteajeb!:
مگه حکم ارث زنازاده فرق نداره؟

چرا امام رضا چنین حکمی کردن؟؟

منتقد;112510 نوشت:
مگه حکم ارث زنازاده فرق نداره؟


سلام

حواستان باشد

در هر ایینی اگر پیمان زناشویی برقرار باشد زنا نخواهد بود

کتاب ایت الله دستغیب را بخوانید متوجه می شوید

موبدیار مهران;112257 نوشت:

سوره ابراهیم آیه 4 را من ننوشته ام.

با سلام
دوستان گرامی مراد از آیه 4 سوره ابراهیم چیست؟
پاسخ این مطلب رو جناب رضا و دیگر دوستان در ص اول و دوم همین تاپیک داده اند که من در این جا قسمتی از جواب ها رو میارم تا مطلب برای دوستان جدید روشن شود

رضا;104220 نوشت:
[/right]
[/right]
هم وطن خوب ای کاش قبل از گفتن این جمله کمی تامل میکردید و تحقیق !
مقصود از ارسال رس
ول به زبان قوم خود، اين است كه رسولانى كه فرستاده‏ايم هر يك از اهل همان زبانى بوده كه مامور به ارشاد اهل آن شده‏اند، حال چه اينكه خودش از اهل همان محل و از نژاد همان مردم باشد، و يا آنكه مانند لوط از اهالى سرزمين ديگر باشد، ولى با زبان قومش با ايشان سخن بگويد، هم چنان كه قرآن كريم از يك طرف او را در ميان قوم لوط غريب خوانده و فرموده:" إِنِّي مُهاجِرٌ إِلى‏ رَبِّي" یعنی" من به سوى پروردگارم هجرت مى‏كنم."
(سوره عنكبوت، آيه 26)؛
و از طرفى ديگر همان مردم بيگانه را قوم لوط خوانده و مكرر فرموده:" وَ قَوْمُ لُوطٍ".
حال اين سؤال مطرح مى‏گردد كه آيا پيغمبرانى كه به بيش از يك امت مبعوث شده‏اند يعنى پيغمبران اولواالعزمى كه بر همگى اقوام بشرى مبعوث مى‏شدند چه وضعى داشته‏اند؟
آيا همه آنان زبان همه اهل عالم را مى‏دانسته‏اند و با اهل هر ملتى به زبان ايشان سخن مى‏گفته‏اند يا نه؟
در پاسخ بايد گفت داستان‏هاى زير دلالت مى‏كنند بر اينكه اينها اقوامى كه اهل زبان خود نبوده‏اند را نيز دعوت مى‏كردند:sham:
مثلا ابراهيم خليل با اينكه خود،" سريانى" زبان بود عرب حجاز را به عمل حج دعوت نمود، و موسى با اينكه" عبرى" بود، فرعون و قوم او را كه" قبطى" بودند به ايمان به خدا دعوت فرمود، و پيغمبر بزرگوار اسلام هم يهود عبرى زبان و نصارى رومى زبان و غير ايشان را دعوت فرمود، و هر كه از ايشان كه ايمان مى‏آورد ايمانش را مى‏پذيرفت؛ همچنين دعوت نوح، كه از قرآن كريم، عموميت دعوت او استفاده مى‏شود، و همچنين ديگران.
بنا بر اين، معناى جمله" وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ" (و خدا داناتر است) اين است كه خداى تعالى، مساله ارسال رسل و دعوت دينى را بر اساس‏ معجزه و يك امر غير عادى بنا نگذاشته، و چيزى هم از قدرت و اختيارات خود را در اين باره به انبياى خود واگذار ننموده است بلكه ايشان را فرستاده تا به زبان عادى كه با همان زبان در ميان خود گفتگو مى‏كنند و مقاصد خود را به ديگران مى‏فهمانند، با قوم خود صحبت كنند و مقاصد وحى را نيز به ايشان برسانند.
پس انبياء، غير از بيان، وظيفه ديگرى ندارند، و اما مساله هدايت و ضلالت افراد، ربطى به انبياء (ع) و غير ايشان نداشته بلكه فقط كار خود خداى تعالى است.

رضا;104221 نوشت:
بنا بر اين مى‏توان گفت، آيه شريفه، به منزله بيان و ايضاح آيه" كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ" بوده و به آن چنين معنى مى‏دهد كه: ما به تو كتاب داديم تا مردم را از ظلمت‏ها به سوى نور بكشانى يعنى همين قدر برايشان بيان كنى كه خدا چه چيز نازل كرده و بس (تنها همين را برسانى كافى است) در اين صورت معناى اين آيه و آيه‏اى كه مى‏فرمايد:" وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ" و ما ذكر را به تو نازل كرديم تا براى مردم بيان كنى كه چه چيز به سويشان نازل شده.
(سوره نحل، آيه 44) يكى خواهد بود.
" فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ"- اين جمله اشاره به مساله هدايت و ضلالت تنها به دست خدا است، و هيچ يك از آن دو بدون مشيت خداى سبحان، تحقق نمى‏پذيرد، چيزى كه هست اين است كه خداى تعالى به ما خبر داده كه مشيتش گزاف و نامنظم نبوده، بلكه داراى نظمى ثابت است و آن اين كه هر كه پيروى حق نموده و با آن عناد نورزد، خداوند هدايتش مى‏كند، و هر كه او را انكار نموده و از هواى خود پيروى كند خداوند گمراهش مى‏كند، پس گمراه كردن خدا، از باب مجازات و كيفر، و بعد از كارهاى خلافى است كه آدمى به اختيار خود انجام داده باشد، نه ابتدايى و بى حساب.
و اگر خداوند سبحان در آيه مورد بحث، ضلالت را بر هدايت مقدم داشته بدين جهت بود كه ضلالت به بيان محتاج‏تر است، مخصوصا با در نظر داشتن زمينه كلام كه زمينه بيان عزت مطلقه خدا است پس در اينجا واجب بود روشن بسازد كه ضلالت هر كه گمراه شده و هدايت هر كه هدايت گشته، همه به مشيت خدا است، و كسى بر اراده خدا غلبه نمى‏كند و در سلطنت او مزاحمت نمى‏نمايد.
آرى جاى بيان اين جهات است تا هر غفلت زده‏ اى نپندارد كه خدا از يك سو خود را غالب غير مغلوب و قاهر غير مقهور معرفى مى‏كند، و از سوى ديگر مردم را به راه خود دعوت مى‏كند و امر و نهى مى‏نمايد، و ايشان گوش نمى‏دهند و عصيان مى‏ورزند، آيا اين تناقض نيست و آيا با عصيان بندگان، باز هم قاهر غير مقهور است؟
گويا خداى تعالى جواب مى‏دهد كه معناى دعوت او اين است كه هر پيغمبرى را به زبان مردمش بفرستد، و آن پيغمبر به مردمش برساند كه چه چيزهايى مايه سعادت و چه چيزهايى مايه شقاوت ايشان است، پيغمبران هم اين معنا را ابلاغ مى‏دارند پس تا اينجا خداوند مقهور بندگان واقع نشده، و اما گوش دادن بعضى و عصيان بعضى ديگر، مربوط به پيغمبران نبوده، بلكه به دست خدا و به اذن او و مشيت او است و حاشا كه احدى بدون اذن او در ملك او تصرف كند، و بر سلطنت او غلبه نمايد.
بنا بر اين، ضلالت گمراهان و عصيان ايشان نه تنها مناقض دعوت او نيست بلكه دليل بر عزت و قدرت او نيز هست، هم چنان كه هدايت راه يافتگان نيز دليل بر قدرت و سلطنت او است، و به همين جهت بود كه در آيه مورد بحث، گفتار را با جمله" وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ" خاتمه داد.
پس خداى سبحان عزيز است، يعنى كسى بر او غلبه نمى‏كند، و ضلالت گمراهان هم به او ضرر نمى‏زند، هم چنان كه از هدايت راه يافتگان نفعى عايد او نمى‏گردد. و نيز حكيم است، يعنى آنچه بخواهد بى حساب نمى‏خواهد و مشيتش به كار عبث تعلق نمى‏گيرد بلكه همه بر اساسى متقن و نظامى دائمى است.
البته مقصود از گمراه كردن خداوند، محروم كردن افراد لجوج از لطف خود است، و الا اگر خداوند بناى گمراه كردن مستقيم كسى را داشت، نه كتابى مى‏فرستاد و نه پيامبرى.
در آيات ديگر مى‏خوانيم كه خداوند ظالمين و فاسقين و مسرفين را گمراه مى‏كند، يعنى انسان با گناه و ظلم، زمينه‏ى محروم شدن از هدايت را در خود فراهم مى‏كند.
بعضى از مفسران گفته‏اند: فاعل «يَشاءُ» مردم هستند نه خدا، يعنى خداوند گمراه مى‏كند كسى را كه خودش بخواهد گمراه شود و هدايت مى‏كند كسى را كه خودش بخواهد هدايت شود.
نظير آيه: «كُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ» ... «3» گروهى را در راهى كه بروند كمك مى‏كنيم.
نكته‏ ها:
1- پس مراد از «لسان قوم» در اين آيه، تنها لغت و زبانِ مردم نيست، زيرا گاهى ممكن است گوينده‏اى با زبان مردم سخن بگويد ولى مردم حرف او را درست نفهمند، بلكه مراد آسان و قابل فهم گفتن است، به گونه‏اى كه مردم پيام الهى را بفهمند، چنان كه در آيات ديگر مى‏فرمايد: «يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ» (سوره مریم آیه 97) ما قرآن را به زبان تو آسان كرديم؛ و حضرت موسى نيز از خداوند مى‏خواهد كه گره از زبانش گشوده شود تا مردم كلامش را بفهمند. «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي» (طه، 27 تا 28)
2- تبليغ پيامبر كه با زبان قوم خود بوده با جهانى بودن دين منافاتى ندارد. زيرا محتواى پيام زبان خاصّى ندارد و با سفارش قرآن، بايد گروهى با تفقه و هجرت مطالب دين را آموخته و به سايرين بياموزند.
3- پيامبران، با فرهنگ و زبان مردم زمان خود آشنا بوده و طبق فهم آنان تبليغ مى‏كردند. «بِلِسانِ قَوْمِهِ»
4- خداوند با مردم اتمام حجّت مى‏كند تا بعدا نگویند نمی دانستیم و یا کلام رسول تو را نفهمیدیم.
5- رابطه‏ى رهبران دينى با مردم، عاطفى، صميمى و مستقيم، به زبان خودشان است.
6- تبليغ بايد با شيوه‏اى ساده و صريح و روشن، و براى عموم قابل فهم باشد.
7- هدايت و ضلالت خداوند بر اساس حكمت (و خواست خود انسان) است.

.

موبدیار مهران;112282 نوشت:
آشنای قریب گرامی
درود
بخشی از نوشته های پیوست را خواندم.
بررسی تاریخ نگارانی که خود از گروه مهاجم هستند، هنر نیست.

چیزی را هم نشان نمیدهد. اگر در پی راستی (حق) هستید، باید دیدگاه دو سوی جنگ چه پیروز و چه شکست خورده بررسی شود.


چرا استاد رازی، ابن عباس مجوسی اهوازی است؟ چرا ته نام خوارزمی المجوسی بوده و امروزه نیست؟ چرا ونداد گیلانی، که از زرتشتیان گیلان است، الجیلی و دانشمندی عرب شمارده میشود؟

سلام
حرف ناحق جواب دارد ولو اینکه ناحق حمله کند همانطور که تمام ادیان و مذاهب به اعتقادات اسلامی شیعیان حمله ور شده اند و می خواهند اسلام را زمین بزنند

شهید مطهری (ره) تیزبینانه و بی طرف دو سوی جنگ را نقد کرده و حق را نشان داده اما شما که سخنان ایشان را قبول ندارید حاضر نیستید حواب ایشان را بدهید و همین نشان دهنده این است که حق نمایان است بنده هم بارها مطالب ایشان را آوردم اما شما به جای پاسخگویی به ادعا ها ایشان به ایشان تهمت زدید و گفتید ایشان یک طرفه و متعصبانه سخن گفته

بنده رفتم تحقیق کردم دیدم که رازی و خوارزمی مجوسی نیستند و از اسم کوچکشان روشن است که نه تنها این بزرگواران زرتشتی نبوده بلکه یقینا مسلمان بوده اند
همچنین ونداد گیلانی را من نمی شناسم و جستجو کردم چیزی در این زمینه دستگیرم نشدو تنها در باره ابن عباس داریم که گاهی در تاریخ پسوند مجوسی به ایشان می دادند و نام ایشان هم احتمالا به برکت رفاقتش با رازی در تاریخ ماندگار شده
جواب باقی مطالبت را هم در اولین فرصت می دهم انشاءالله

موبدیار مهران;112256 نوشت:
فرزاد گرامی
درود
مرا کوبیدید. آفرین بر شما.
آیا میپنداری که خداوند هم این بازی با واژه های شما را میپذیرد و به شما ثواب دفاع از دین خداوند را میدهد؟
باشد تا داوری خداوند بر سر پل چینوت.

به نام الله، سلام جناب موبد، من از شما تعجب ميكنم كه به هر نحوي كه شده ميخواهيد يك جوابي بدهيد، بنده زياد حوصله بحث با شما و امثال شما را ندارم فقط در حال مطالعه اين گفته ها بودم كه تناقضات آشكاري در كلام شما احساس كردم، كه جواب بسيار محكم شما را از اين شبهه دريافت كردم.:Kaf:

موبدیار مهران;112257 نوشت:

فرزاد گرامی
درود
شما هنوز درنیافته اید که دینهای گوناگون و کتابهای گوناگون نیست. دین خدا و کتاب خداست که به زبانهای گوناگون است. چون دین خدا و کتاب خداست، خداوند خودش از دین خودش و کتاب خودش پاسداری میکند، اینک به هر زبانی که باشد.
سوره ابراهیم آیه 4 را من ننوشته ام.

جناب موبد عزيز، دين خدا با كتاب خدا شناخته ميشود، بنده دوباره تناقض آشكار ديگري از كلمات شما را بيان كردم كه مجددا همان تناقض خود را تكرار كرديد و هيج جوابي نداديد، البته من يقين دارم كه مطلبي را به عنوان جواب مطرح كرده و اقرار به اشتباهات بسيار روشن خود نميكنيد، اينها را ميگويم كه اگر كسي اين مطالب را مطالعه كند توجهي به آنها داشته باشد، قطعا كتابهاي موجودي كه در زمان ما موجودند، اختلافات زيادي دارند كه قابل انكار نيست، اگر اطلاع نداريد مقدار كمي به خودتان زحمت بدهيد و مطالعه اي داشته باشيد متوجه خواهيد شد، گرچه اگر هم متوجه بشويد من يقين دارم به توجهتان اقرار نخواهيد كرد، دوست من مگر ميشود تناقضات آشكار بين كتابهاي تورات و انجيل فعلي با قرآن را منكر شد.
نكته ديگر اينكه فقط در جوابهايتان يك مطلب را تكرار ميكنيد و آن آيه چهارم سوره ابراهيم است، دوستان جوابهاي بسيار روشني به معنايي كه شما از اين آيه اراده كرده ايد داده اند، آيه شريفه در بيان اين است كه هر پيامبري كه از جانب خدا ارسال ميشود براي مفاهمه و گفتگو به لسان قومش سخن ميگويد، بايد هم چنين باشد، به عنوان مثال اگر مبلغي به جايي ارسال بشود، قطعا به لسان قومش سخن ميگويد، مانند حضرت لوط كه از شريعت جهاني حضرت ابراهيم تبعيت ميكرد و به لسان قومش دين خدا را تبليغ ميكرد، اگر فرضا كسي بخواهد دين پيامبر آخرالزمان هم تبليغ كند به لسان قوم خودش سخن ميگويد، مانند كساني كه از حقايق قرآن پيامهاي آن را به زبانهاي گوناگون بيان ميكنند، مطلب واضح است براي كسي كه بخواهد حقيقت را دريابد، اين جرياني بوده كه در بين پيامبران تشريعي و تبليغي رايج بوده است.

موبدیار مهران;112286 نوشت:

شوربختانه استاد مطهری رعایت انصاف پژوهشگری را نکرده اند و از منبعی ناراست برای نوشته های خود بهره برده اند.

سلام
اتفاقا شهید مطهری رعایت انصاف را کرده و منابع ایشان هم از صحیح ترین منابع بوده اگر در منابع شهید مطهری خدشه وارد است شما عالمانه آن را رد کرده و ما را قانع کنید

موبدیار مهران;112286 نوشت:

سخن شما را بارها آقای رضا تکرار کرده اند، ولی در پاسخ من برای ارایه منبع دست یکم ... بجز تاریخ نگاران مسلمانی که دچار همین غرض و مرض هستند، یا کریستیان سن که دانش نادرستی از دین زرتشتی دارد و با دیدگاه اروپایی خود دوغ و دوشاب را به هم آمیخته است، ایشان تنها به واژه پردازی و بازی با واژه ها پرداختند.

فرض کنیم که شما درست می گویید و نقادان دین مجوس غلط می گویند در این صورت هم شما باید دلیل بیاورید و دلایل آنها را باطل کنید
اینکه تا به امروز نتوانسته اید اعتقادات غلط آنان را پاسخ دهید نشان از بی پایه و اساس بودن سخنان شما و انحراف در دین شماست
البته در این مباحثی که با هم داشته ایم بنده در یافته ام که دین برای شما چایگاه والایی ندارد و تنها ابزاری است در دست شما چون شما کسی را در دین زرتشت راه نمی دهید و احکام و عقایدتان را به روز می کنید و تنها کتاب گاتها و برخی از دستورات موبدان گذشته که در اوستا آمده را قبول دارید وبسیاری از دستورات آنان را رد می کنید و به خدشه هایی که در اوستا هست جواب نمی دهید و ...
در ضمن بنده درباره ازدواج با محارم و روابط جنسی آنان در دین شما نظر نمی دهم اما اینقدر بگویم که: تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها!
ادامه دارد...

موبدیار مهران;112365 نوشت:

1-:"... که اصلا دین برای شما جایگاه والایی ندارد و تنها یک ابزاری است در دست شما برخلاف ما به همین خاطره که می گویید ژاپنی و چینی بد بخت فقط رفتار پسندیده داشته باشند..."
پاسخ
آیا این آموزش خود قرآن نیست که عمل صالح داشته باشید که نزد خداوند اجر جزیل خواهید داشت؟
آیا این سخن خود شما نیست که بر مردم سه حق است، حق الله، حق النفس، و حق الناس؟ آیا این سخن خود شما نیست که حق الله را خداوند الرحم الراحمین میبخشد؟ حق الناس را نه؟

بلی! آموزش قرآن است که ایمان و عمل صالح داشته باشید
آیا شما ایمان و عمل صالح دارید؟
آیا شما به آموزش های قرآن توجه دارید؟
قرآن به ما خیلی چیزها آموزش داده
قرآن به ما گفته که نماز بخوانید و روزه بگیرید و حج بجا بیاورید و حجاب داشته باشید که نشان از حیای شماست و با محارم ازدواج نکنید و با نامحرمان ارتباط نامشروع ولو در حد حرف زدن نداشته باشید و معصیت نکنید و کفر نورزید و از شیطان دوری کنید و قرآن را قرائت نمایید و در آن تدبر کنید و زکات دهید و در مقابل ظلم بایستید و دیگران را ارشاد و امر بمعروف و نهی از منکر کنید و هزار دستور دیگر
شما کدامیک را انجام می دهید؟
دین در میان شما جایگاه والایی ندارد
شما هر جا که دینتان سخنی دارد که نمی پسندید آن را حذف می کنید یعنی در کار خدا دخالت می کنید و دینی را قبول دارید که خودتان آورده اید نه دینی را که خدا برایتان آورده

موبدیار مهران;112365 نوشت:

2-:" ... مهران گرامی ما معتقدیم انسانها از دو بعد تشکلیل شده اند ... بعد روحانی و جسمانی ... اگر بعد روحانی تقویت شود بعد جسمانی هم تقویت می شود ... اگر توجه به معنویات کردیم مادیات هم بدنبالش می آید ..."
پاسخ
آیا این سخن ما نیست؟ آیا در هات 28 بند دو از دو هستی گیتی و مینو سخن نیست؟ آیا در نوشته های ساسانی، تن {جسم} ابزار من {روح} نیست؟ آیا ننوشته که هر کار میکنید، برای روان خود میکنید؟ آیا در نوشته های ساسانی نیست که تن و دنیا فانی است و من و مینو جاودان و .............؟ چرا اینچنین چشم بر روی راستی (حق) میبندی؟

سوال: برای روح و روانتان چه کرده اید؟
برای روح و روان برادران و خواهران دیگراتان چه برنامه ای دارید؟
مگر سعدی نمی گوید: بنی آدم اعضای یکدیگرند
چرا دین که مربوط به روح است در میان شما اینقدر بی ارزش است؟ شما چقدر روح را میشناسید که در دستورات مربوط به آن دخالت می کنید و هر روز برنامه جدیدی برای آن دارید؟
اگر دین شما حق است چرا کسی حق ندارد که وارد آن شود؟ اگر حق نیست چرا دست از آن نمی کشید؟
اسلام دلسوز است حتی برای شما دل می سوزاند
اسلام می گوید بنی آدم اعضای یکدیگرند
اسلام می گوید ای مردم دنیا بیایید همه با هم وارد بهشت شوید
می گوید بیایید ایمان بیاورید و جهنم ها را خالی از جمعیت کنید اما ...

موبدیار مهران;112365 نوشت:

3-:" ... و ... باید روی زمین همیشه کسی باشد که سخنان وی را به گوش جهانیان برساندو ما ..."
پاسخ
این سخن شما را از مهربابایی ها، سای باباییها، بهاییها، درمانگران اندیشه و ... نیز شنیده ام.
کی گفته که این کس یا آن کس همان کسی است که از سوی خداوند مامور است؟
از سوی دیگر شما که ختم نبوت و راهنمایی خداوند به مردم را به پایان رسانیدید و اعلام کرده اید. اگر این ادعای شما درست بود، قرآن که سند شماست و محمد(ص) هم میبایست چنین چیزی را بگویند و بنویسند.

همین که بسیاری از فرق و ادیان معتقد به چنین سخنی هستند این نشان از حقانیت قول ماست

قرآن نیز گفته: اطیعو الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم (نساء 59)
انما ولیکم الله و رسوله و الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون (مائده 55)
که دلالت دارد بر اینکه باید کسی جانشین پیامبر اسلام باشد که مانند خود ایشان خدایی بوده و از طرف خدا انتخاب شده باشد
پیامبر ارجمند اسلام نیز در روایات فراوانی اعلام کرده که پس از ایشان جانشینان 12 گانه هست که در کتاب اصول کافی ذکر شده، حتی پیامبر اسلام نام آنها را هم ذکر کرده و آن دوازده امام کسی نیست جز امامان دوازده گانه ما

موبدیار مهران;112365 نوشت:

4-:" ... برادر زرتشتی و ایرانی من
شما انحصار طلبید و تنها دینتان را برای خودتان می خواهید اما ما دلسوزیم و به مردم جهان می گوییم ای مردم جهان فرقی نمی کند که سیاه باشی یا سفید، چشم بادمی باشی یا غیر آن ، غربی باشی یا شرقی، تحصیل کرده باشی یا بی سواد، زن باشی یا مرد، پیر باشی یا جوان
وارد دین اسلام شو که اسلام پذیرای همه است اسلام کامل ترین دینی است که آمده و هر کس که اسلام بیاورد و دستورات الهی را انجام دهد قطعا از رستگاران است....."
پاسخ
من انحصار طلب نیستم. اگر بودم مانند شما، اسلام را تنها آن چیزی میدانستم که محمد(ص) آورده است.
آیا در قرآن نگفته که به خدا ایمان داشته باشید و روز واپسین و کار نیک بکنید، دیگر از هیچ نهراسید که خداوند شما را کفایت میکند؟
چرا مردم را به خدا و کردار نیک فرا نمیخوانید؟ جز این است که در پی خمس و زکات و عشر و نذر و ..... غبار درون ضریح هستید؟
اگر سعادت مردم را میخواهید، خب چرا مانند قرآن مردم را به خدا دعوت نمیکنید؟ چرا مردم را به خودتان دعوت میکنید؟
ما مردم را به خدا میخوانیم و نه به خود؟ ما مردم را به اندیشه و گفتار و کردار نیک، یعنی آن چیزی که مردم را به خدا نزدیک میکند، میخوانیم. از این روی در پی نام و نان از این راه نیستیم.

شما انحصار طلبید چون دینتان را فقط برای خودتان می خواهید و برای برادران دیگرتان نمی خواهید
نژاد پرست هم هستید چون می گویید هر نژاد دین خودش را داشته باشد
از آن طرف ما انحصار طلب نیستیم چون می گوییم هر کس که خواست وارد دین شود نه تنها ناراحت نمی شویم بلکه خوشحال هم می شویم
نژاد پرست نیستیم چون آرزویمان این است که مرد و زن، پیر و جوان، سیاه و سفید، با سواد و بی سواد، و خلاصه اینکه همه مردم دنیا اسلام آورده و عاقبت بخیر شوند
در ضمن ما مردم را به اسلام دعوت می کنیم نه به خودمان ما به آنها می گوییم اگر شما به خاطر ما اسلام بیاورید به وسیله ما هم از دین خارج می شوید چون ما که معصوم نیستیم ممکن است عملی از ما سر زند که شیفتگان ما از دین خارج شوند ما می گوییم ای مردم دنیا قرآن و اهل بیت را ببینید و به واسطه شناخت آنها اسلام بیاورید در این صورت هیچ گاه گمراه نمی شوید
دوست من زکات و خمس و نذر دستورات خداست که در قرآن هم آمده
در ضمن این تهمت ناروایی است که شما به مسلمانان می زنید در رابطه با اینکه شیعه مردم را به آنجه دعوت نمی کند که موجب قرب الهی است
اولا خمس و زکات و نذر موجب قرب الهی است ثانیا این حدیث ماست که گفته یک ساعت فکر کردن بهتر از هفتاد سال عبادت کردن است و این سخن قرآن است که فرموده پیامبر اسلام را فرستادیم برای اینکه مکارم اخلاق را تمام نماید و این سخن قرآن ماست که می فرماید عمل صالح داشته باشید
پس اسلام بهتر از شما دعوت به گفتار و اندیشه و کردار نیک کرده و در کنار آن دستورات دیگری هم داده که نشان از برتری و تکامل آن است

ادامه دارد...

موبدیار مهران;112365 نوشت:

5-:" ... برادر زرتشتی من دلسوزانه شما را هم دعوت می کنم که دین اسلام را قبول کنی
برادر زرتشتی کدام دین امام حسینی دارد که تمام هستی اش را برای هدایت بشر داد
کدام دین زینبی دارد که با صبر جمیلش مردم را دعوت به رستگاری نمود
کذام دین امام زمانی دارد که همیشه و از پشت پرده ناظر بر دین رسول الله است و روزی خواهد آمد و عدل و داد با او خواهد آمد
کدام دین امام خمینی و سید حسن نصر الله و سید علی خامنه ای دارد که استخوان در گلوی ظالمان و زور گویان بوده اند..."
پاسخ
اگر این همه خودخواه و انحصار طلب نبودی، همه اینهایی را که نام بردی، در ایران باستان از پیشدادیان تا موبدانی که با اره دو نیم شدند و تسلیم نشدند، میدیدید.
شما اگر اینهمه خودخواه و انحصار طلب نبودید، منشور آزادگی کوروش و رفتار داریوش و ................. کیخسرو شاهرخ و ... را هم میدیدید. اگر این همه خودخواه و انحصار طلب نبودید، وقف را در دین زرتشتی تا هخامنشیان و تا ساسانیان میدیدید. فرهنگ آموزی که برای آزادگی بایسته بود را میدیدید. اینکه چرا تحریر برای نوشتن بکار برده میشود، میدیدید. میپرسیدید مگر در عربی کتب و درس نیست. آنگاه میفهمیدید که ایرپتستان یعنی جایگاه پاسداری از آزادگی نام آموزشگاه در دوره ساسانی بوده و فرهنگ سبب آزادگی بوده و تحریر یعنی آزادگی از این جا آمده و .... هم واچ= وحدت کلمه که نتیجه یکی بودن دین و شهریاری است را در دینکرد میدیدید و ............

سلام
برادر زرتشتی من
من وظیفه خودم دیدم که شما را ارشاد کنم و به اسلام دعوت کنم و بیشتر از این وظیفه ای ندارم
از خدا طلب آمرزش و رستگاری را برای خودم و همه ایرانیان و به خصوص شما

موبدیار مهران;112365 نوشت:

6-:" ... کدام دین و مذهبی مانند شیعه اینقدر افتخار آفریده! با نداری تمام کارهای بسیار بزرگ کرده
واقعا اگر افتخارات شیعه را ببینی شیعه می شوی..."
پاسخ
این هم سند دیگری از خودخواهی و انحصار طلبی شما.
چرا افتخارات دیگران را نمیبینی؟
7-:"... با دید باز تر اگر بنگری می بینی که شیعه رو به فزونی است و مردم میل به سوی آن پیدا کرده اند در حالی که شبکه های ماهواره ای فراوان و سایت های اینترنتی بسیاری بر علیه این دین و مذهب حقه کار می کنند..."
پاسخ
من دیروز از تهران به کرمان بازگشتم. اینهایی را که میگویید من در خیابانهای تهران ندیدم.
شیطانپرستی هم رو به فزونی است، بی بند و باری هم رو به فزونی است. دلالی هم رو به فزونی است، تقلب هم رو به فزونی است. انرژی درمانی هم رو به فزونی است. سنی ها هم چندین برابر شیعه هستند. ............... توسل به کافران روسی و چینی هم رو به فزونی است. ....

جواب 6: از خودخواهی و انحصار طلبی نیست بلکه واقعیتی است انکار ناپذیر

جواب 7: جناب موبد یار چیزی که ریشه ندارد مثل شیطان پرستی و ... برای مدتی خودنمایی میکند و سپس از بین می رود یا حداقل نمی تواند با ادیانی مانند اسلام مقابله کند مثل بسیاری از مکاتب که چند دهه ای خودنمایی کردند و پس از مدتی یا از بین رفتند یا در حال کشیدن نفسهای آخرشان هستند.
در ضمن شما چرا تنها تهران را می بینی؟ چرا جهان را نمی بینی؟ این کوته نظری است که تهران را مقیاس قرار دهی!
تا به حال از خود سوال کرده ای که چرا در بسیاری از کشورهای غربی و وابسته به آنان استفاده از حجاب اسلامی در مجامع عمومی منع شده؟ اگر با دیدی بازتر به مساله بنگری می بینی که اسلام رو به گسترش است و در مقابل بسیاری از مکاتب برای اینکه اسلام در میانشان نفوذ نکند تا جایی که می توانند اسلام را زیر سوال می برند و برای مقابله با اسلام هزینه های گزاف می کنند

موبدیار مهران;112365 نوشت:

8-:" ...به خدا یقین دارم که اگر با وجدانت چنین بنگری به حرف های من می رسی
دوست من اگر این حرفها رو قبول نداری حاضرم مثل جدم رسول الله با تو مباهله کنم تا نتیجه را ببینی ..."
پاسخ
تو بویی از جدت نبرده ای، او مردم را به خدا دعوت میکرد، نه به خودش. تو مردم را به خودت دعوت میکنی، نه به خدا.
آیا مطمئن هستی، تو از آن دسته دیندارترین مردمی نیستی که هنگام پدیدار شدن امام زمان (ع) با او به جنگ بر میخیزند که او دارد بدعت میگذارد؟

برای بنده چه سودی دارد که مردم به سوی من بیایند؟
پیامبر اسلام در راهنمایی بشر حریص بود ما شیعیان هم ذره ای از حرص پیامبر اسلام در وجودمان داریم و امیدواریم که نزد ایشان آبرومند باشیم
چون دلسوز شما هستم از تهمت هایی که زدید چشم پوشی می کنم
من خدا را به پهلوی شکسته مادرم حضرت زهرا و دستان بریده ابالفضل العباس قسم داده ام که شما را هدایت کند و اگر قابل هدایت نیستید ...

آشنای قریب:برادر زرتشتی کدام دین امام حسینی دارد که تمام هستی اش را برای هدایت بشر داد

[="blue"]آریوبرزن و میشناسی ؟[/]

آشنای قریب;112982 نوشت:

....
پیامبر اسلام در راهنمایی بشر حریص بود ما شیعیان هم ذره ای از حرص پیامبر اسلام در وجودمان داریم و امیدواریم که نزد ایشان آبرومند باشیم
چون دلسوز شما هستم از تهمت هایی که زدید چشم پوشی می کنم
من خدا را به پهلوی شکسته مادرم حضرت زهرا و دستان بریده ابالفضل العباس قسم داده ام که شما را هدایت کند و اگر قابل هدایت نیستید ...

آشنای قریب
درود
شما هنوز اسلام و محمد (ص) را نشناخته اید. زیر ایشان مرا به خدا دعوت کردند ولی شما چنین نکردید. شما نپرسدید که من خدا را قبول دارم یا نه، شما نپرسیدید که به من به روز پاسخگویی باور دارم یا نه. شما نپرسیدید که من کردار نیک دارم یا نه.
سوره بقره آیه 62، این را از من خواسته است و محمد (ص) هم مرا به این دعوت کرده است. او حریص به دعوت به خدا بود، نه دعوت به شیعه و نه دعوت به ضریح پرستی و نه بوسیدن در و دیوار و ..... و نه نامه در چاه انداختن و ............................
شما اگر دلسوز من بودید، میگفتید که حق الناس را رعایت کن. ما حدیث داریم که خداوند خودش ملکی را مامور میکند تا ..... بجای آرد تا تو را به بهشت ببرد و .....
اگر راست بگویید که این دعوت به سود شما نیست، دست کم نشانه نادرست فهمیدن اسلام از سوی شماست.

mkk1369;112499 نوشت:
....آیه فوق یکی از چندین آیات قران است که بشر را به تفکر و اندیشیدن دعوت کرده است
همانطور که اشوزرتشت(ع) مردم را دعوت کردهاند

ما همه ی قران را قبول داریم نه فقط چند آیه

و در قران تامل و تعقل می کنیم
همانطور که خدا فرمان داده است

قران فقط سوره ابراهیم آیه 4 نیست

قران یک کتاب منسجم است که آیات محکم و متشابه دارد که با دلیل و برهان روشن
به بطنش پی می بریم و همچنین کتابی است که هر کس با هر نیتی به سراغش بیاید به مقصود خواهد رسید

پس شما قران پژوه باشید

و مثل یک پژوهش گر با سند تفسیر کنید

و اگر نه تفسیر شما محکوم به تفسیر به رای بودن خواهد بود


محمد گرامی
درود
این تفسیر به رای نیست که آیه ای به روشنی سوره ابراهیم آیه 4 را نادیده بگیرید و از آن بگذرید و آنگاه در باره آیه تطهیر آن همه انشا پردازی کنید و آسمان و ریسمان به هم ببافید که این آیه نشانگر معصومیت دوازده امام و غیب دانی و حاجت روایی ایشان است و این ویژگی ایشان به امامزادگان هم ارث رسیده است و گور ایشان جای آمد و شد فرشتگان است و ....................
خداوکیلی روز پاسخ، چه پاسخی میدهید؟

mkk1369;112501 نوشت:

مهران گرامی درود

شاید برای شما از زبان انگلیسی مثال بزنم برایتان روشن شود

مثلا شما اگر بخواهید با یک فرد انگلیسی زبان سخن بگویید
از لغت you استفاده می کنید
با اینکه این لغت هم به معنای تو است و هم به معنای جمع و با ضمایر و نشانه های مختلف برای تشخیص آن

یا مثلا بخواهید بگویید ان زن از یک ضمیر و اگر بخواهید مردی را خطاب قرار دهید(غائب) به یک ضمیر دیگر
که اگر مکتوب باشد با نشانه هایی که در جمله است به جنسیت و ... پی می برید

در زبان عرب نیز تقریبا شبیه به همین قواعد حکم فرما است

در هر زبانی یک اسم عام و یک اسم خاص وجود دارد که برای تشخیص اش لازم است قواعد را بدانیم

مثلا در زبان عربی هنگامی که می خواهیم یک مرد را خطاب قرار دهیم
مثل

ان یک مرد نوشت

کتب

آن یک زن نوشت می شود

کتبت

و قواعد دیگری

کتاب با الکتاب فرق دارد

البته اسامی خاص نیز نشانه های دیگری دارند که نیاز به یادگیری و تدبر در زبان

عربی دارد

امیدوارم متوجه شده باشید:Gol:


محمد گرامی
درود
با واژه ها بازی میکنید تا دیدگاه خود را به هر گونه که شده اثبات کنید.
You در انگلیسی ضمیر جمع است و هیچگاه مفرد نمیشود. این هم از این روست که برای رعایت ادب در چند دهه کنونی از آن برای خطاب به یک نفر هم بهره برده شده است. و گرنه چند دهه پیش از ضمیر مفرد thou، برای خطاب به مفرد بهره برده میشد.
به هر روی youخطاب به شنونده است. شنونده اگر مفرد باشد، آن را نشان احترام میگیرد و.......
این چه ربطی دارد به اینکه شما مسلم را در سوره عنکبوت آیه 46 با اسلام سوره آل عمران یکی ندانید. در هیچ جای این سوره نشانی نیست که اسلام نام خاص برای دین محمد (ص) است. در حالی که پیش و پس از آیه 19 اسلام صفت است .............

شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمًَا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۸﴾
فولادوند: خدا كه همواره به عدل قيام دارد گواهى مى‏دهد كه جز او هيچ معبودى نيست و فرشتگان [او] و دانشوران [نيز گواهى مى‏دهند كه] جز او كه توانا و حكيم است هيچ معبودى نيست
مکارم: خداوند، (با ايجاد نظام واحد جهان هستي،) گواهي مي‏دهد كه معبودي جز او نيست، و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر كدام به گونهاي بر اين مطلب،) گواهي مي‏دهند، در حالي كه (خداوند در تمام عالم) قيام به عدالت دارد، معبودي جز او نيست، كه هم توانا و هم حكيم است.
خرمشاهی: خداوند كه در دادگرى استوار است و فرشتگان و عالمان [راستين‏] گواهى مى‏دهند كه خدايى جز او نيست، آرى جز او كه پيروزمند فرزانه است، خدايى نيست‏


إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۱۹﴾
فولادوند: در حقيقت دين نزد خدا همان اسلام است و كسانى كه كتاب [آسمانى] به آنان داده شده با يكديگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براى آنان [حاصل] آمد آن هم به سابقه حسدى كه ميان آنان وجود داشت و هر كس به آيات خدا كفر ورزد پس [بداند] كه خدا زودشمار است
مکارم: دين در نزد خدا، اسلام (و تسليم بودن در برابر حق) است. و كساني كه كتاب آسماني به آنان داده شد، اختلافي (در آن) ايجاد نكردند، مگر بعد از آگاهي و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در ميان خود، و هر كس ‍ به آيات خدا كفر ورزد، (خدا به حساب او مي‏رسد، زيرا) خداوند، سريع الحساب است.
خرمشاهی: دين خداپسند همانا اسلام است و اهل كتاب پس از آنكه علم يافتند، از رشك و رقابتى كه با هم داشتند، اختلاف پيشه كردند و هر كس كه آيات الهى را انكار كند [بداند كه‏] خداوند زودشمار است‏


فَإنْ حَآجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ وَالأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاَغُ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿۲۰﴾
فولادوند: پس اگر با تو به محاجه برخاستند بگو من خود را تسليم خدا نموده‏ام و هر كه مرا پيروى كرده [نيز خود را تسليم خدا نموده است] و به كسانى كه اهل كتابند و به مشركان بگو آيا اسلام آورده‏ايد پس اگر اسلام آوردند قطعا هدايت‏يافته‏اند و اگر روى برتافتند فقط رساندن پيام بر عهده توست و خداوند به [امور] بندگان بيناست
مکارم: اگر با تو، به گفتگو و ستيز برخيزند، (با آنها مجادله نكن! و) بگو: من و پيروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسليم شده‏ايم. و به آنها كه اهل كتاب هستند (يهود و نصاري) و بيسوادان (مشركان) بگو: آيا شما هم تسليم شده‏ايد؟ اگر (در برابر فرمان و منطق حق،) تسليم شوند، هدايت مي‏يابند، و اگر سرپيچي كنند، (نگران مباش! زيرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است، و خدا نسبت به (اعمال و عقايد) بندگان، بيناست.
خرمشاهی: و اگر با تو محاجه كردند بگو من و هر آن كس كه پيرو من است روى دل به سوى خداوند مى‏نهيم، و به اهل كتاب و قوم بى‏كتاب [مشركان عرب‏] بگو آيا اسلام مى‏آوريد؟ اگر اسلام آوردند، به راستى راهياب شده‏اند و اگر رويگردان شدند، همين رساندن پيام بر تو است و خداوند بر [احوال‏] بندگانش بيناست‏


إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الِّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۲۱﴾
فولادوند: كسانى كه به آيات خدا كفر مى‏ورزند و پيامبران را بناحق مى‏كشند و دادگستران را به قتل مى‏رسانند آنان را از عذابى دردناك خبر ده
مکارم: كساني كه نسبت به آيات خدا كفر مي‏ورزند و پيامبران را بناحق مي‏كشند، و (نيز) مردمي را كه امر به عدالت مي‏كنند به قتل مي‏رسانند، به كيفر دردناك (الهي) بشارت ده!
خرمشاهی: به كسانى كه آيات الهى را انكار مى‏كنند و پيامبران را به ناحق مى‏كشند و دادگستران را به قتل مى‏رسانند، از عذابى دردناك خبر ده‏


منتقد;112510 نوشت:
:moteajeb!:

مگه حکم ارث زنازاده فرق نداره؟

چرا امام رضا چنین حکمی کردن؟؟


منتقد گرامی
درود
ازدواج با محارم یک تهمت دروغ به زرتشتیان است. از این روی واژه ولو بکار رفته که نشان دهنده تهمت بودن است. ایشان دلیلی نداشت که زنا را بپذیرند. ولی مردم عام آنچنان پافشاری میکردند که ایشان این ولو را برای محکم کردن بکار برده اند.
یک سند برای تهمت بودن این که اگر اینکار رواج داشت، احکام ارث و نفقه برای چنین ازدواجی هم در فرهنگ زرتشتی-ساسانی وجود داشت.

آشنای قریب;112727 نوشت:
با سلام
دوستان گرامی مراد از آیه 4 سوره ابراهیم چیست؟
پاسخ این مطلب رو جناب رضا و دیگر دوستان در ص اول و دوم همین تاپیک داده اند که من در این جا قسمتی از جواب ها رو میارم تا مطلب برای دوستان جدید روشن شود

آشنای قریب
درود
راستش هرچه که نوشته بودند و شما برای چندمین بار تکرارشان را نوشته بودید، خواندم، جز نتیجه ای که خودم به آن رسیده بودم، نیافتم. راستش این پافشاری شما را تفسیر به رای میبینم.
قران روشن و آشکار خود میگوید و شما میخواهید آن را به سود خود بچرخانید.

آشنای قریب;112730 نوشت:

سلام
حرف ناحق جواب دارد ولو اینکه ناحق حمله کند همانطور که تمام ادیان و مذاهب به اعتقادات اسلامی شیعیان حمله ور شده اند و می خواهند اسلام را زمین بزنند

شهید مطهری (ره) تیزبینانه و بی طرف دو سوی جنگ را نقد کرده و حق را نشان داده اما شما که سخنان ایشان را قبول ندارید حاضر نیستید حواب ایشان را بدهید و همین نشان دهنده این است که حق نمایان است بنده هم بارها مطالب ایشان را آوردم اما شما به جای پاسخگویی به ادعا ها ایشان به ایشان تهمت زدید و گفتید ایشان یک طرفه و متعصبانه سخن گفته

بنده رفتم تحقیق کردم دیدم که رازی و خوارزمی مجوسی نیستند و از اسم کوچکشان روشن است که نه تنها این بزرگواران زرتشتی نبوده بلکه یقینا مسلمان بوده اند
همچنین ونداد گیلانی را من نمی شناسم و جستجو کردم چیزی در این زمینه دستگیرم نشدو تنها در باره ابن عباس داریم که گاهی در تاریخ پسوند مجوسی به ایشان می دادند و نام ایشان هم احتمالا به برکت رفاقتش با رازی در تاریخ ماندگار شده
جواب باقی مطالبت را هم در اولین فرصت می دهم انشاءالله


آشنای قریب
درود
خودم و شما را به دادگاه خداوند بر سر پل چینوت میسپارم. امیدوارم که پیش از این دادگاه خداوند ما را به راه راست راه بنماید.

فرزاد;112741 نوشت:

...دوست من مگر ميشود تناقضات آشكار بين كتابهاي تورات و انجيل فعلي با قرآن را منكر شد.
نكته ديگر اينكه فقط در جوابهايتان يك مطلب را تكرار ميكنيد و آن آيه چهارم سوره ابراهيم است، دوستان جوابهاي بسيار روشني به معنايي كه شما از اين آيه اراده كرده ايد داده اند، آيه شريفه در بيان اين است كه هر پيامبري كه از جانب خدا ارسال ميشود براي مفاهمه و گفتگو به لسان قومش سخن ميگويد، بايد هم چنين باشد، به عنوان مثال اگر مبلغي به جايي ارسال بشود، قطعا به لسان قومش سخن ميگويد، مانند حضرت لوط كه از شريعت جهاني حضرت ابراهيم تبعيت ميكرد و به لسان قومش دين خدا را تبليغ ميكرد، اگر فرضا كسي بخواهد دين پيامبر آخرالزمان هم تبليغ كند به لسان قوم خودش سخن ميگويد، مانند كساني كه از حقايق قرآن پيامهاي آن را به زبانهاي گوناگون بيان ميكنند، مطلب واضح است براي كسي كه بخواهد حقيقت را دريابد، اين جرياني بوده كه در بين پيامبران تشريعي و تبليغي رايج بوده است.


فرزاد گرامی
درود
یکم- تورات و انجیل کنونی کجایش کتاب خداست؟
مسیحیان و یا یهودیان کدامشان این دو کتاب را سخن خداوند میدانند؟
میتوانید سندی ارایه کنید که اینها کتاب خداوند هستند؟
تورات کنونی در 1000 سال نوشته شده است. انجیل هم نقل قولی است که سده ها پس از مسیح (ص) ارایه شده است.

دوم- مگر سخن من جز این است که پیامبر به زبان مردمش دین خدا را آموزش داده که آن مردم بفهمند؟
لابد خداوند قرآن را عربی فرستاده تا ایرانی زبانان و یا هندو زبانان بهتر بفهمند؟

قرآن منادی توحید:
زرتشتيان اگرچه به ظاهر در توحيد خالق سخن دارند و در كتابهاي عقلي، درباره خلقت و خالقيت چنين به آنان نسبت داده شده كه آنان آفريننده خيرات را يزدان و خالق شرور را اهريمن مي‌دانند2؛ ليكن ظاهراً روح سخن آنان به كيفيّت تبيين ربوبيت جهان بازمي‌گردد؛ نه به اصل خلقت آن؛ يعني آنها اگر اختلافي دارند، اختلافشان در توحيد ربّ است؛ نه توحيد خالق، زيرا آنان چنين مي‌پندارند كه تدبيرهاي سودمند بر عهده يزدان و تدبيرهاي زيانبار به دست اهریمن واین دو تحت تدبیر اهورا مزدا ویزدان واهریمن در مقابل یکدیگرند.
حال نظر قرآن پیرامون خالق واداره کننده هستی :قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا(كهف 110)
بگو من فقط بشرى هستم همانند شما، كه به من وحى مى‏شود، حق اين است كه خداى شما يگانه است پس هر كه اميد دارد كه به پيشگاه پروردگار خويش رود بايد عمل شايسته كند و هيچكس را در عبادت پروردگارش شريك نكن
قُلْ إِنَّما يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُون(انبيا108)
بگو، حق اين است به من وحى مى‏رسد كه خداى من خداى يكتا است آيا شما مسلمان مى‏شويد؟



موبدجان این دو مورد را بخوان و نظرت را بگو:

12- ایجاد شک و تردید نسبت به حقایق: اولین قدم فریب و اغوای شیطان، ایجاد شک و تردید در انسان های ضعیف نسبت به حقایق می باشد؛ زیرا پس از سلب ایمان و یقین از انسان است که شیطان می تواند تمام فریب های خود را انجام دهد. اساساً باید توجه داشت که شیطان در انسان های مردد طمع می کند.
13- شک درباره انبیاء: از دشمنی های بزرگ و فریب های شیطان این است که انسان های سطحی و ضعیف النفس را نسبت به حقانیت انبیای الهی دچار تردید می نماید. و برای این افراد فریب خورده، عقل آسیب پذیر و محدود و یا نیروهای ناشناخته و غیر واقعی را به عنوان منبع هدایت انسان ها معرفی می کند.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=12120

موبدیار مهران;113235 نوشت:

شما هنوز اسلام و محمد (ص) را نشناخته اید. زیر ایشان مرا به خدا دعوت کردند ولی شما چنین نکردید. شما نپرسدید که من خدا را قبول دارم یا نه، شما نپرسیدید که به من به روز پاسخگویی باور دارم یا نه. شما نپرسیدید که من کردار نیک دارم یا نه

سلام
پیامبر اکرم شما را به یکتا پرستی دعوت کرده اما شما متاسفانه یکتا پرست هم نیستید و بنده اگر می گویم مسلمان شوید به همین خاطر است
چون کسی که اسلام می آورد اول شهادت به وحدانیت خدا می دهد
زرتشت را بهتر بشناسیم:
هر چند آيين زرتشت را مي‌توان اصالتاً ديني توحيدي ناميد، اما گويا بعد از مرگ زرتشت دو گانه‌پرستي بر اين آيين غلبه كرد و «انديشة توحيد كه زردشت تعليم مي‌داد نيز دست‌خوش تغييراتي گرديد». (بي‌ناس، جان، تاريخ جامع اديان، ترجمه علي اصغر حكمت، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، چاپ پنجم، 1370، ص 468. ) و دو عنصر اهورامزدا و اهريمن، در اين آيين نمايان شد كه هر كدام به نوعي دعوي خالقيت داشتند. با استقلالي كه اهريمن در مقابل اهورامزدا داشت لفظ دوگانه‌ پرستي، شايسته مؤمنين زرتشت مي‌شد. زرتشتيان گمان مي‌كردند با استناد بدي‌ها و شرور به اهريمن به تنزيه و تقديس اهورامزدا پرداخته‌اند، ولي نمي‌دانستند كه اين اعتقاد آنان را به شرك نزديك مي‌كند. گذشته از انتقادها و ايرادات فلسفي بر وجود دو خالق مستقل، تفكيك بين مخلوقات اين دو خالق نيز چندان ممكن نيست و شروري را كه عدم مطلق يا عدم نسبي هستند، نمي‌توان مخلوق دانست در واقع آيين زردشت با اين ثنويت كه دچار آن شده در تبيين و توضيح مبدأ عالم دچار مغلطه شده و نمي‌تواند تبييني روشن از آغاز جهان و انسان داشته باشند و به سؤال از كجا آمده‌ايم، پاسخ روشن و مستدل بدهد.
همچنین يكي از نشانه‌هاي زرتشتيان، تقديس آتش است و در ايران قبل از اسلام آتشكده‌هاي فراواني وجود داشت كه آثار برخي از آنان تاكنون نيز باقي مانده است، هر چند زرتشتيان وجوهي را براي تقديس آتش ذكر مي‌كنند ولي دليلي عقلي و فلسفي براي اين تقديس وجود ندارد و اين افراط غيرعقلاني در تقديس آتش، باعث شده كه عده‌اي آنان را آتش‌پرست بنامند ( مطهري، مرتضي، مجموعه‌آثار، خدمات متقابل اسلام و ايران، انتشارات صدرا، چاپ سوم، 1419 ق، ج14، ص 219. )

موبدیار مهران;113235 نوشت:

سوره بقره آیه 62، این را از من خواسته است و محمد (ص) هم مرا به این دعوت کرده است.

آیه 62 بقره حرفی از مجوس نزده
در ضمن مراد از این آیه پیروان ادیان گذشته در زمان گذشته است نه در زمان اسلام

موبدیار مهران;113243 نوشت:

ازدواج با محارم یک تهمت دروغ به زرتشتیان است. از این روی واژه ولو بکار رفته که نشان دهنده تهمت بودن است.

يكي ديگر از خصوصياتي كه در بيشتر كتابها به زرتشتيان نسبت داده شده، ازدواج با محارم (يعني خواهر، مادر و دختر) است و در تاريخ نيز به اين امر اشاره شده است كه برخي از پادشاهان و بزرگان زرتشتي با محارم خود ازدواج كرده‌اند.
«در كتابي كه آن را به «نيك شاپور» از دانشمندان زمان خسرو اول نوشين‌روان نسبت داده‌اند و شرحي از معراج روح است، چنين آمده است كه در آسمان دوم روان‌هاي كساني را ديده است كه «خويتك دس» (ازدواج با محارم) كرده بودند و تا جاويدان آمرزيده شده بودند و در دورترين جاهاي دوزخ، روان زني را گرفتار عذاب جاوداني ديده، زيرا كه «خويتك دس» را بهم زده است...».(مطهري، مرتضي، مجموعه‌آثار، (خدمات متقابل اسلام و ايران)، انتشارات صدرا، چاپ سوم، 1419 ق، ج14، ص 260 )
هرچند اين عمل يعني ازدواج با محارم در اصل دين مجوس و آيين اصلاحي زرتشت، وجود نداشت، ولي بعدها به اسم دين چنان شهرت يافته كه آن را جزو اركان آيين زرتشت به حساب آورده‌اند، چنان كه يعقوبي مي‌گويد: «ايرانيان با مادران و خواهران و دختران خود ازدواج مي‌كردند و اين كار را نوعي صله رحم و عبادت مي‌دانستند».(تاريخ يعقوبي، ج 1، ص 152، به نقل از مجموعه آثار، ج 14، ص 262. )

موبدیار مهران;113235 نوشت:
او حریص به دعوت به خدا بود، نه دعوت به شیعه و نه دعوت به ضریح پرستی و نه بوسیدن در و دیوار و ..... و نه نامه در چاه انداختن و ............................

آیا نامه در چاه انداختن عجیب است؟ توسل جستن به اهل بیت و خاندان پاک رسول الله عجیب است یا احکامی که در کتب دینی زرتشتیان آمده برای نمونه:
دركتاب اوستا كه كتاب ديني زرتشتيان به شمار مي‌آيد، احكامي بيان شده كه نه تنها غيرعقلايي است، بلكه گاهي انجام دادن آنها محال است و امكان وقوعي ندارد. به طور مثال درباره زني كه بچه مرده‌ به دنيا بياورد، چنين حكم داده شده كه آن زن بايد به نقطه‌اي دوردست برده شده و دور از آب و آتش نگهداري شود و تنها بعد از خوردن چندين جام ادرار گاو نر آميخته با خاكستر، مي‌تواند شير بنوشد، ولي باز حق نوشيدن آب را تا چندين روز ندارد! (دستخواه، جليل، اوستا، ج 2، ص 715 و 716، فرگرد پنجم ص 46 و 57، انتشارات مرواريد، چاپ اول، 1370)
هم‌چنين در ونديداد آمده است اگر كسي سگ آبي را بكشد بايد «ده هزار تازيانه با اسپهه ـ اشترا، ده هزار تازيانه با سرو شوچرن بدو بزنند و بايد اَشَوَنانه و پرهيزگارانه ده هزار بسته هيزم سخت و خشك و پاك را چون تاواني به روان سگ آبي به آتش اهورامزادا بياورد...» و البته حكم به اين جا ختم نمي‌شود بلكه بايد ده ‌هزار مار، ده‌ هزار سنگ پشت، ده‌ هزار قورباغه، ده هزار مورچه، ده هزار كرم خاكي، ده هزار مگس و... را بكشد و خانه و زميني را به روان سگ آبي داده هيجده استبل ويران شده را بازسازي و هيجده سگ را از ناپاكي‌ها پاك كرده، هيجده مرد را طعام دهد و ... ( اوستا، ج 2، ص 822 ونديداد فرگرد چهارم) لابد تا گناه او بخشيده شود.

برای اطلاعات بیشتر می توانید به آدرسهای زیر مراجعه نمایید
.
1 . خدمات متقابل اسلام و ايران، شهيد مطهري (مجموعه آثار، ج 14).
2 . تاريخ جامع اديان، جان بي ناس.
3 . آشنايي با اديان بزرگ، حسين توفيقي.

موبدیار مهران;113246 نوشت:
راستش هرچه که نوشته بودند و شما برای چندمین بار تکرارشان را نوشته بودید، خواندم، جز نتیجه ای که خودم به آن رسیده بودم، نیافتم. راستش این پافشاری شما را تفسیر به رای میبینم.
قران روشن و آشکار خود میگوید و شما میخواهید آن را به سود خود بچرخانید.

شما می خوانید و قبول نمی کنید اما جوابی هم ندارید بر این استدلالات و همین دلیل بر بطلان مسیری است که می پیمایید

موبدیار مهران;113254 نوشت:

فرزاد گرامی
درود
یکم- تورات و انجیل کنونی کجایش کتاب خداست؟
مسیحیان و یا یهودیان کدامشان این دو کتاب را سخن خداوند میدانند؟
میتوانید سندی ارایه کنید که اینها کتاب خداوند هستند؟
تورات کنونی در 1000 سال نوشته شده است. انجیل هم نقل قولی است که سده ها پس از مسیح (ص) ارایه شده است.

دوم- مگر سخن من جز این است که پیامبر به زبان مردمش دین خدا را آموزش داده که آن مردم بفهمند؟
لابد خداوند قرآن را عربی فرستاده تا ایرانی زبانان و یا هندو زبانان بهتر بفهمند؟


به نام الله، سلام جنات مهران، تورات و انجيل فعلي قطعا كلام خدا نيست، آيا واقعا شما اينچنين برداشت كردي كه بنده گفتم تورات و انجيل كتاب خدا است؟ بنده دقيق، كلمات شما را آوردم و از مطالب و گفته هايي كه شده يك تناقض آشكار مطرح كردم، البته هر كسي كه مطالب شما را خوانده باشد به جز جناب موبد مهران به روشني متوجه ميشود. شما در گفته هاي گذشته با دوستان استدلالي كه به واژه الذكر در آيه شريفه ( انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون)شد مخصوص قرآن ندانسته و شامل تمام كتابهاي الهي دانستيد، بحث درباره تحريف كتاب خدا بود، اين يك مطلب، مطلب ديگر اين بود كه به اسلام نسبت تحريف دادي، دليلي كه مطرح شد اين بود كه اين همه تفاسير متفاوت دليل بر تحريف است، اين مقدمه دوم( البته اگر از تناقض ديگر همين قسم چشم پوشي كنيم)، بنده از شما سوال كردم و تناقض آشكاري احساس كردم به شما گفتم، از يك طرف ميگويي كه خداوند تمام كتابهايش را از تحريف حفظ ميكند، كتابهاي آسماني موجود يكي تورات است، يكي انجيل، بنا بر تمامي گفته هايت بايد چنين نتيجه اي بگيري كه خداوند كتاب تورات و انجيل فعلي را از تحريف حفظ كرده است(اين نتيجه گفته هاي توست نه گفته هاي من) با تعجب بيشتري تناقضات خودت را در اين جواب بيشتر كردي، چرا؟ چون ميگويي تورات و انجيل آن كتاب خدا نيست، پس اگر تورات و انجيل كتاب تحريف نشده خدا نيست، چه كتابي است كه خداوند حفظ كرده است، فقط قرآن وگاتها؟ كتابهاي زبان اقوام ديگر چه ميشود؟ اگر تورات و انجيل نيست پس كتاب تحريف نشده ديگر كدام است؟ از شما خواهش ميكنم يك بار ديگر جملات خود را مرور كنيد، و جوابهاي پراكنده افاضه نفرماييد؟

موبدیار مهران;112346 نوشت:
فرزاد گرامی
درود
کتابهای آسمانی با هم ناسازگاری ندارند.
شما کدام کتاب آسمانی مسیحی، زرتشتی و یهودی را بررسی کرده اید و با قرآن سنجیده اید و ناسازگاری در میان آنها دیده اید؟
به ما که در این آسکدین ستم کرده اید و تنها نوشته های ساسانی را نماد دین زرتشتی دانسته اید. آشکار است که چنین نوشته هایی سر ناسازگاری داشته باشد.

به نام الله تبارك و تعالي، دوست عزيزم جناب موبد مهران، شما تناقض آشكار خود در مسأله نپذيرفتن ديگران به دين زرتشت را با جواب دندانشكن هميشگي خود، پاسخ فرموديد، در اين بخش هم دوباره تناقض ديگري مرتكب شديد، اگر ميگوييد نوشته هاي ساساني درباره دين زرتشت اشتباه است طبق منطق خود، در دين زرتشتي هم تحريف صورت گرفته است (اين نوع تحريف دقيقا طبق معنايي است كه خودتان از تحريف داشتيد نه ما)چون نوشته هاي اشتباهي در اين دين در دوران ساساني وجود دارد، پس تحريف شده است، در حالي كه گفته هاي ديگر شما مبني بر اين است كه خداوند تمام كتابهاي خود و دينش را از تحريف حفظ ميكند.

delgarm2008;113286 نوشت:
موبدجان این دو مورد را بخوان و نظرت را بگو:

12- ایجاد شک و تردید نسبت به حقایق: اولین قدم فریب و اغوای شیطان، ایجاد شک و تردید در انسان های ضعیف نسبت به حقایق می باشد؛ زیرا پس از سلب ایمان و یقین از انسان است که شیطان می تواند تمام فریب های خود را انجام دهد. اساساً باید توجه داشت که شیطان در انسان های مردد طمع می کند.
13- شک درباره انبیاء: از دشمنی های بزرگ و فریب های شیطان این است که انسان های سطحی و ضعیف النفس را نسبت به حقانیت انبیای الهی دچار تردید می نماید. و برای این افراد فریب خورده، عقل آسیب پذیر و محدود و یا نیروهای ناشناخته و غیر واقعی را به عنوان منبع هدایت انسان ها معرفی می کند.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=12120

دلگرم گرامی
درود
یک- سخن شما راست است. خداوند ما را از وسوسه اهرمن/شیطان در پناه بداراد.
دو- اگر شک منطقی نباشد، راست از ناراست (حق از ناحق) باز شناخته نمیشود. یک غریزه خدا داده است که گاهی آلودگی در باور همه مردم میشود. این غریزه را پذیرش بی دلیل نسلها نامیده اند. این غریزه / آلودگی فرزندان را وا میدارد تا بدون چون چرا هر چه را که نسلهای پیشین کرده اند، درست یا نادرست بپذیرند و انجام دهند. شکی که آن را شک منطقی مینامند، سبب میشود که فرزندان با گزینش درست راه درست، از دامن این آلودگی بگریزند.
سه- شما برای همین است که در پیامبر بودن اشو زرتشت شک میکنید؟ تا بتوانید به سادگی به او اهانت کنید و در حقانیت او شک کنید؟

آشنای قریب;113316 نوشت:
سلام
پیامبر اکرم شما را به یکتا پرستی دعوت کرده اما شما متاسفانه یکتا پرست هم نیستید و بنده اگر می گویم مسلمان شوید به همین خاطر است
چون کسی که اسلام می آورد اول شهادت به وحدانیت خدا می دهد
زرتشت را بهتر بشناسیم:
هر چند آيين زرتشت را مي‌توان اصالتاً ديني توحيدي ناميد، اما گويا بعد از مرگ زرتشت دو گانه‌پرستي بر اين آيين غلبه كرد و «انديشة توحيد كه زردشت تعليم مي‌داد نيز دست‌خوش تغييراتي گرديد». (بي‌ناس، جان، تاريخ جامع اديان، ترجمه علي اصغر حكمت، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، چاپ پنجم، 1370، ص 468. ) و دو عنصر اهورامزدا و اهريمن، در اين آيين نمايان شد كه هر كدام به نوعي دعوي خالقيت داشتند. با استقلالي كه اهريمن در مقابل اهورامزدا داشت لفظ دوگانه‌ پرستي، شايسته مؤمنين زرتشت مي‌شد. زرتشتيان گمان مي‌كردند با استناد بدي‌ها و شرور به اهريمن به تنزيه و تقديس اهورامزدا پرداخته‌اند، ولي نمي‌دانستند كه اين اعتقاد آنان را به شرك نزديك مي‌كند. گذشته از انتقادها و ايرادات فلسفي بر وجود دو خالق مستقل، تفكيك بين مخلوقات اين دو خالق نيز چندان ممكن نيست و شروري را كه عدم مطلق يا عدم نسبي هستند، نمي‌توان مخلوق دانست در واقع آيين زردشت با اين ثنويت كه دچار آن شده در تبيين و توضيح مبدأ عالم دچار مغلطه شده و نمي‌تواند تبييني روشن از آغاز جهان و انسان داشته باشند و به سؤال از كجا آمده‌ايم، پاسخ روشن و مستدل بدهد.
همچنین يكي از نشانه‌هاي زرتشتيان، تقديس آتش است و در ايران قبل از اسلام آتشكده‌هاي فراواني وجود داشت كه آثار برخي از آنان تاكنون نيز باقي مانده است، هر چند زرتشتيان وجوهي را براي تقديس آتش ذكر مي‌كنند ولي دليلي عقلي و فلسفي براي اين تقديس وجود ندارد و اين افراط غيرعقلاني در تقديس آتش، باعث شده كه عده‌اي آنان را آتش‌پرست بنامند ( مطهري، مرتضي، مجموعه‌آثار، خدمات متقابل اسلام و ايران، انتشارات صدرا، چاپ سوم، 1419 ق، ج14، ص 219. )


آیه 62 بقره حرفی از مجوس نزده
در ضمن مراد از این آیه پیروان ادیان گذشته در زمان گذشته است نه در زمان اسلام

آشنای قریب
درود
شما نوشته اید:
1-:"... ....هر چند آيين زرتشت را مي‌توان اصالتاً ديني توحيدي ناميد، اما گويا بعد از مرگ زرتشت دو گانه‌پرستي بر اين آيين غلبه كرد و «انديشة توحيد كه زردشت تعليم مي‌داد نيز دست‌خوش تغييراتي گرديد». (بي‌ناس، جان، تاريخ جامع اديان، ترجمه علي اصغر حكمت، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، چاپ پنجم، 1370، ص 468. ) ..."
پاسخ
آیا یک دین را با پیروانش بررسی میکنند، یا با کتاب مقدسش؟
در حالت یکم، پس خودتان نیز اسلام اموی تا وهابی را نیز بررسی کنید.
در حالت دوم، چه گاتها، چه اوستا، چه باور موبدان ساسانی، چه باور مردمی و چه آموزشهای امروزین ما، گواه آنست که کتاب آسمانی ما گاتها است. اوستا را موبدان نوشته و قابل نقد است. قابل بررسی و پذیرفتن یا نپذیرفتن است. کاری که ما بارها کرده و بازهم میکنیم.
اگر شما در پی راستی (حق) بودید، نخست از باور ما میپرسیدید.

2-:"... و دو عنصر اهورامزدا و اهريمن، در اين آيين نمايان شد كه هر كدام به نوعي دعوي خالقيت داشتند. با استقلالي كه اهريمن در مقابل اهورامزدا داشت لفظ دوگانه‌ پرستي، شايسته مؤمنين زرتشت مي‌شد...."
پاسخ:
شما خودتان را پیرو علی (ع) میدانید که نماد راستی (حق) میدانیدش. بیایید کلاه خودتان داور (قاضی) کنید، وجدانتان را هم دادستان. با همین دیدگاه که اهورامزدا و اهریمن را بررسی میکنید، امامزاده پرستی خودتان را هم بررسی کنید و آن را با ایاک نعبد و ایاک نستعین بسنجید. یا به همان روش که امامزاده پرستی خودتان را توجیه میکنید، توجیه های مرا در باره این دوگانه پرستی بخوانید. میتوانید در این آسکدین به موضوع (تاپیک) چرا خدا خودش را احسن الخالقین نامیده است، مراجعه هم بکنید. در موضوع پرسشهایی از موبد مهران و خداشناسی زرتشتیان در اوستا هم نوشته های توجیهی من هست.

3-:"... همچنین يكي از نشانه‌هاي زرتشتيان، تقديس آتش است و در ايران قبل از اسلام آتشكده‌هاي فراواني وجود داشت كه آثار برخي از آنان تاكنون نيز باقي مانده است، هر چند زرتشتيان وجوهي را براي تقديس آتش ذكر مي‌كنند ولي دليلي عقلي و فلسفي براي اين تقديس وجود ندارد و اين افراط غيرعقلاني در تقديس آتش، باعث شده كه عده‌اي آنان را آتش‌پرست بنامند ( مطهري، مرتضي، مجموعه‌آثار، خدمات متقابل اسلام و ايران، انتشارات صدرا، چاپ سوم، 1419 ق، ج14، ص 219. )...."
پاسخ
آتش به عنوان سرچشمه روشنایی که در دسترس مردم است، قبله نماز ماست. چه توقع دارید؟ آتشکده که مسجد و کلیسای ماست، نمیبایست باشد؟ در آتشکده نمیبایست آتش روشن باشد تا بتوان رو به روشنایی آن خداوند را نماز گزارد و ستایش کرد؟
شما با مهرنماز و سجاده و تسبیح خودتان چه میکنید؟ در باره قبله نمازتان چه میگویید و میکنید؟ شما گور یک انسان را مقدس میدانید، چرا ما آتش را مقدس ندانیم.
شما که خود را اهل حق میدانید، این حق است که این گونه خار را در چشم خودتان نبینید و مو را در ماست ما ببینید؟

4-:"... آیه 62 بقره حرفی از مجوس نزده در ضمن مراد از این آیه پیروان ادیان گذشته در زمان گذشته است نه در زمان اسلام..."
پاسخ
مگر از اسلام دیگر پیامبران نام برده که از اسلام زرتشتی نام نبرده است؟

آشنای قریب;113318 نوشت:
يكي ديگر از خصوصياتي كه در بيشتر كتابها به زرتشتيان نسبت داده شده، ازدواج با محارم (يعني خواهر، مادر و دختر) است و در تاريخ نيز به اين امر اشاره شده است كه برخي از پادشاهان و بزرگان زرتشتي با محارم خود ازدواج كرده‌اند.
«در كتابي كه آن را به «نيك شاپور» از دانشمندان زمان خسرو اول نوشين‌روان نسبت داده‌اند و شرحي از معراج روح است، چنين آمده است كه در آسمان دوم روان‌هاي كساني را ديده است كه «خويتك دس» (ازدواج با محارم) كرده بودند و تا جاويدان آمرزيده شده بودند و در دورترين جاهاي دوزخ، روان زني را گرفتار عذاب جاوداني ديده، زيرا كه «خويتك دس» را بهم زده است...».(مطهري، مرتضي، مجموعه‌آثار، (خدمات متقابل اسلام و ايران)، انتشارات صدرا، چاپ سوم، 1419 ق، ج14، ص 260 )
هرچند اين عمل يعني ازدواج با محارم در اصل دين مجوس و آيين اصلاحي زرتشت، وجود نداشت، ولي بعدها به اسم دين چنان شهرت يافته كه آن را جزو اركان آيين زرتشت به حساب آورده‌اند، چنان كه يعقوبي مي‌گويد: «ايرانيان با مادران و خواهران و دختران خود ازدواج مي‌كردند و اين كار را نوعي صله رحم و عبادت مي‌دانستند».(تاريخ يعقوبي، ج 1، ص 152، به نقل از مجموعه آثار، ج 14، ص 262. )

آشنای قریب
درود
سخن شما چه اندازه همانند سخن آقای رضا است.
شما و ایشان هنوز سندی دست نخورده و سالم ارایه نکرده اید که هدف از خوئتودث یعنی ازدواج با آمیزش جنسی. شما هنوز حقوقی برای فرزندان چنین ازدواجی شامل ارث و نفقه در ایران ساسانی ارایه نکرده اید.
سلمان رشدی هم از اسلام بسیار نوشته است. هر نوشته ای در باره هر دینی سند میتواند باشد؟

موبدیار مهران;113414 نوشت:
امامزاده پرستی خودتان را هم بررسی کنید

سلام حق

برکسانی که حق می پزیرند

در پیشگاه خداوند متعال

از شما سند می خواهم تا اثبات کنید ما امام زاده ها را می پرستیم

اگر ارائه نکنید
شما به تمامی کسانی که به غیب ایمان دارند اتهام زده اید

موضوع قفل شده است