آیا کوروش شاه موحد بوده؟

تب‌های اولیه

186 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

موضوع بحث ما بنی اسرائیل نیست! کوروش هست

اما برای بستن دهان شما!

در قرآن آياتي وجود دارد كه خداوند قوم بني اسرائيل را بر جهانيان برتري داده است. از آن جمله اين آيه شريفه است كه مي فرمايد: «همانا بني اسرائيل را كتاب، حكم و پيامبري داديم و از چيزهاي پاكيزه به آنها روزي داديم و آنان را بر جهانيان برتري داديم.»

جاثيه/ 16.

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِي الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَي الْعَالَمِينَ؛ اي بني‌اسرائيل، نعمتي را كه بر شما ارزاني داشتم و شما را بر جهانيان برتري دادم، به ياد بياوريد.(بقره، آيه 47)

هرچند اینبرتری مربوط به زمان خاصی بوده است، اما در زمان کوروش آیین بر حق خداوند دین موسی کلیم بوده است. چه بخوهید و یا نخواهید!

anoushiravan;277240 نوشت:
موضوع بحث ما بنی اسرائیل نیست! کوروش هست

اما برای بستن دهان شما!

در قرآن آياتي وجود دارد كه خداوند قوم بني اسرائيل را بر جهانيان برتري داده است. از آن جمله اين آيه شريفه است كه مي فرمايد: «همانا بني اسرائيل را كتاب، حكم و پيامبري داديم و از چيزهاي پاكيزه به آنها روزي داديم و آنان را بر جهانيان برتري داديم.»

جاثيه/ 16.

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِي الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَي الْعَالَمِينَ؛ اي بني‌اسرائيل، نعمتي را كه بر شما ارزاني داشتم و شما را بر جهانيان برتري دادم، به ياد بياوريد.(بقره، آيه 47)

البته جنابعالی هستید که منطقتان اب کشیده و بجای پاسخ به سئوالات بنده در مورد عدم توحید کورش و یا مانند ذوالقرنین بودن امیر مومنان و به تبع ان حضرت مهدی با به انحراف کشیدن بحث بی ادبانه میخواهید جلوی دهان مرا بگیرید بنده فقط اشاره ای کردم به این به اصطلاح موحدین شما که خداوند از انان به نام کسانی که پیامبران الهی را تکذیب میکردند یا میکشتند نام میبرد کسانی که هنوز از دریای نیل نگذشته از موسی طلب بت میکردند کسانی که طاقت دوری چهل روزه موسی را نیاورده و گوساله پرست شدند کسانی که در دوهزار سال پیش عیسی با وجود دلائل روشن تکذیب کردند و در همین ایه 47 بقره ببینید چگونه به انان تشر میزند که بیاد بیاورید نعمتهای مرا و اینگونه سر کشی نکنید ، ایه امری است نه خبری جانم.
و در ایه 76 نمل میفرماید این قران است که واقعیت وجودی بنی اسرائیل را افشاء میکند بکوری چشمان منافقان

ایراد اساسی شما به آزادی بنی اسزائیل بود که پاسخ لازم را دریافت نمودید

چه بخواهید و یا نخواهید، بنی اسرائیل در آن زمان بر دین موسی کلیم بودند که آخرین و کامل ترین دین در زمان خودشان بود. عملکرد افرادی از یک قوم و یا کیش دلیل بر رد همگی آنها نیست

همانگونه که ما اسلام را دین کامل تر کنونی می دانیم با وجود این که اکثریت پیروان این دین در حال حاضر بر باطل قدم می گذارند؟

در کتب حدیث از طریق شیعه و اهل سنت روایت شده است که امت موسی پس از او به هفتاد و یک فرقه و امت عیسی پس از وی به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند، و پس از من امتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهد شد که تنها یک فرقه اهل نجات خواهد بود، چنانکه از فرقه های هر یک از دو امت موسی و عیسی نیز تنها یک فرقه اهل نجات بود.
بحوث فی الملل و النحل، آیت الله جعفر سبحانی، ج1،ص21-24و38-39

از سوی دیگر خداوند در قران همواره بعد از اهل ایمان، یهودیان را مقدم بر سایرین آورده است که حداقل نشان می دهد در زمان حال نیز بر مسیحیان و ... ارجحیت دارند

ان الذين آمنوا و الذين هادو و النصاري و الصائين من امن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحا” فلهم اجرهم عندربهم ولا خوف عليم ولاهم يحزنون

anoushiravan;277254 نوشت:
ایراد اساسی شما به آزادی بنی اسزائیل بود که پاسخ لازم را دریافت نمودید

ایراد اساسی بنده بر منافق بودن بنی اسرائیل بود که به اندازه کافی دلیل قرانی اوردم و هیچ پاسخ قابل قبولی نداشتید .

anoushiravan;277254 نوشت:
چه بخواهید و یا نخواهید، بنی اسرائیل در آن زمان بر دین موسی کلیم بودند که آخرین و کامل ترین دین در زمان خودشان بود. عملکرد افرادی از یک قوم و یا کیش دلیل بر رد همگی آنها نیست

بنی اسرائیل از همان اغاز نیز بر دین موسی نبودند و دلائل قرانی انرا هم اوردم که هیچ پاسخی ندادید.

anoushiravan;277254 نوشت:
همانگونه که ما اسلام را دین کامل تر کنونی می دانیم با وجود این که اکثریت پیروان این دین در حال حاضر بر باطل قدم می گذارند؟

دین اسلام دین بر حق است نه انکه ما انرا دین بر حق میدانیم و اختلاف بین مسمانان قابل مقایسه با انحراف بنی اسرائیل نیست .

anoushiravan;277254 نوشت:
در کتب حدیث از طریق شیعه و اهل سنت روایت شده است که امت موسی پس از او به هفتاد و یک فرقه و امت عیسی پس از وی به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند، و پس از من امتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهد شد که تنها یک فرقه اهل نجات خواهد بود، چنانکه از فرقه های هر یک از دو امت موسی و عیسی نیز تنها یک فرقه اهل نجات بود.
بحوث فی الملل و النحل، آیت الله جعفر سبحانی، ج1،ص21-24و38-

از فرق یهود و نصارا فقط یک فرقه اهل نجات بود نه اینکه هست حال شما باید ثابت کنید که زندانیان مقیم در بابل از ان یک فرقه بودند کورش که نبی نبوده که بتواند اینرا تشخیص دهد دقت کنید این موضوع را اثبات کردم به دلیل احترام به بتها .

anoushiravan;277254 نوشت:
از سوی دیگر خداوند در قران همواره بعد از اهل ایمان، یهودیان را مقدم بر سایرین آورده است که حداقل نشان می دهد در زمان حال نیز بر مسیحیان و ... ارجحیت دارند

تقدم دین زمانی موجب بر تری نیست اگر فکر میکنید شما از دیگران برترید چرا از خدا طلب مرگ نمیکنید

قُلْ یا أَیهَا الَّذِینَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِینَ«الجمعة/6»
بگو ای کسانی که یهودی شده‏اید اگر پندارید که شما دوستان خدایید نه مردم دیگر پس اگر راست می‏گویید درخواست مرگ کنید

بهلول;277290 نوشت:

تقدم دین زمانی موجب بر تری نیست اگر فکر میکنید شما از دیگران برترید چرا از خدا طلب مرگ نمیکنید

بقیه حرف هایتان ارزش پاسخ دادن ندارد چون مغالطه ای آشکار است

شما ابتدا بروید و کمی در مورد قران مطالعه بفرمایید تا چنین حرفی را نزنید

تقدم قران در اینجا ربطی به تقدم زمانی ندارد

این که قرآن مجوس را بعد از مسیحیان آورده است، نشان دهنده تقدم مسیح است؟

إن الذين آمنوا والذين هادوا والصابئين والنصارى والمجوس

رضا;111603 نوشت:

دین صابئان یكى از دینهایى است كه قبل از ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان معروف بود و مركز آن نزدیك به مصب رود كرخه در تالابها و باطلاقهاى شمال غربى خوزستان در شهرك طیب نزدیك به سوسنگرد و قرقوت كه شهرحویزه فعلى نزدیك همان محل ساخته شده است.
اما در باره تاریخ این دین و این كه مؤسس آن كیست؟
و در چه تاریخى پیدا شده و این كه قوم صابئان به این منطقه از كجا آمده اند و سابقه تاریخى آنها كدام است، روایات تاریخى بسیار مختلف است و از میان این همه اقوال متضاد به دشوارى مى توان بدانچه واقعیت دارد، دست یافت.
از منابع كهن تاریخى استفاده مى شود كه صابئان از قدیمى ترین ملتهاى تاریخ هستند، تا آنجا كه ابوالفداء گفته است: امت سریانى قدیمى ترین امت هاست وحضرت آدم و فرزندانش به سریانى سخن مى گفتند و دین آنها همان دین صابئان بود.
و همچنین ابن العبری (گریگوریوس) مورخ مسیحى (متوفى 685ه) در كتاب «مختصر الدول » آورده است كه در زمانهاى قدیم هفت ملت مهم وجود داشت كه آنها عبارت بودند از: فارسیان، كلدانى ها، یونانى ها، قبطى ها، ترك و هند و چین و همه اینها دین صابئان داشتند.
ابن اثیر نوشته است: زردشت پیامبر قوم مجوس در زمان( «بشتاسب » گشتاسب) ظهور كرد و بشتاسب و پدرانش و سایر فارسیان قبل از زردشت در دین صابئى بودند.
طبرى (متوفى 310ه) و به پیروى او ابن اثیر (متوفى 630) گفته اند: نخستین كسى كه مردم را به آیین صابئان دعوت كرد شخصى بود به نام « بیوراسب » كه در اولین سال سلطنت طهمورث آغاز به دعوت نمود و قوم طهمورث به او گرویدند; آنان همان قومى بودند كه بعدها حضرت نوح بر آنها مبعوث گردید.

خوب تقدم زمانی اینجا معنی دارد؟

anoushiravan;277299 نوشت:
بقیه حرف هایتان ارزش پاسخ دادن ندارد چون مغالطه ای آشکار است

شما ابتدا بروید و کمی در مورد قران مطالعه بفرمایید تا چنین حرفی را نزنید

تقدم قران در اینجا ربطی به تقدم زمانی ندارد

این که قرآن مجوس را بعد از مسیحیان آورده است، نشان دهنده تقدم مسیح است؟

إن الذين آمنوا والذين هادوا والصابئين والنصارى والمجوس



بقیه اش را نمیتوانید پاسخ دهید اینجا بحث تقدم مکانی و زمانی نیست قران میفرماید ای اهل یهودیه یعنی ای قوم فاشیست اگر فکر میکنید از دیگران برترید چرا ازخدا طلب مرگ نمیکنید .

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، این سخن را که ذوالقرنین قرآن، همان کورش پادشاه هخامنشى ایران، و یاجوج وماجوج از قوم مغول بوده اند، به تفصیل بررسی کرده است.
در اینجا بخش هایی از تفسیر المیزان را که به این موضوع اختصاص دارد ذکر می کنیم.
بعضى گفته اند: ذوالقرنین همان کورش یکى از ملوک هخامنشى در فارس است که در سالهاى (539 - 560) ق م مى زیسته وهموبوده که امپراطورى ایرانى را تاسیس ومیان دومملکت فارس وماد را جمع نمود. بابل را مسخر کرد وبه یهود اجازه مراجعت از بابل به اورشلیم را صادر کرد، ودر بناى هیکل کمک ها کرد ومصر را به تسخیر خود درآورد، آنگاه به سوى یونان حرکت نموده بر مردم آنجا نیز مسلط شد وبه طرف مغرب رهسپار گردیده آنگاه روبه سوى مشرق نهاد وتا اقصى نقطه مشرق پیش رفت .
این قول را یکى از علماى نزدیک به عصر ما ذکر کرده وی کى از محققین هند در ایضاح وتقریب آن سخت کوشیده است . اجمال مطلب اینکه : آنچه قرآن از وصف ذوالقرنین آورده با این پادشاه عظیم تطبیق مى شود، زیرا اگر ذوالقرنین مذکور در قرآن مردى مؤ من به خدا وبه دین توحید بوده کورش نیز بوده ، واگر اوپادشاهى عادل ورعیت پرور وداراى سیره رفق ورأ فت واحسان بوده این نیز بوده واگر اونسبت به ستمگران و دشمنان مردى سیاستمدار بوده این نیز بوده واگر خدا به اواز هر چیزى سببى داده به این نیز داده ، واگر میان دین وعقل وفضائل اخلاقى وعده و عده وثروت وشوکت وانقیاد اسباب براى اوجمع کرده براى این نیز جمع کرده بود.
و همانطور که قرآن کریم فرموده کورش نیز سفرى به سوى مغرب کرده حتى بر لیدیا وپیرامون آن نیز مستولى شده وبار دیگر به سوى مشرق سفر کرده تا به مطلع آفتاب برسید، ودر آنجا مردمى دید صحرانشین و وحشى که در بیابانها زندگى مى کردند. ونیز همین کورش سدى بنا کرده که به طورى که شواهد نشان مى دهد سد بنا شده در تنگه داریال میان کوه هاى قفقاز ونزدیکیهاى شهر تفلیس است . این اجمال آن چیزى است که مولانا ابوالکلام آزاد گفته است که اینک تفصیل آن از نظر شما خواننده مى گذرد.
اما مساله ایمانش به خدا وروز جزا: دلیل بر این معنا کتاب عزرا (اصحاح 1) وکتاب دانیال (اصحاح 6) وکتاب اشعیاء (اصحاح 44 و 45) از کتب عهد عتیق است که در آنها از کورش تجلیل وتقدیس کرده و حتى در کتاب اشعیاء او را راعى رب (رعیتدار خدا) نامیده ودر اصحاح چهل وپنج چنین گفته است : (پروردگار به مسیح خود در باره کورش چنین مى گوید) آن کسى است که من دستش را گرفتم تا کمرگاه دشمن را خرد کند تا برابر اودربهاى دولنگهاى را باز خواهم کرد که دروازه ها بسته نگردد، من پیشاپیشت رفته پشته ها را هموار مى سازم ، ودرب هاى برنجى را شکسته ، وبندهاى آهنین را پاره پاره مى نمایم ، خزینه هاى ظلمت ودفینه هاى مستور را به تومى دهم تا بدانى من که تو را به اسمت مى خوانم خداوند اسرائیلم به تولقب دادم وتومرا نمى شناسى )
واگر هم از وحى بودن این نوشته ها صرفنظر کنیم بارى یهود با آن تعصبى که به مذهب خود دارد هرگز یک مرد مشرک مجوسى ویا وثنى را (اگر کورش یکى از دومذهب را داشته ) مسیح پروردگار وهدایت شده اوومؤ ید به تایید او و راعى رب نمى خواند.
علاوه بر اینکه نقوش ونوشته هاى با خط میخى که از عهد داریوش کبیر به دست آمده که هشت سال بعد از اونوشته شده - گویاى این حقیقت است که اومردى موحد بوده ونه مشرک ، ومعقول نیست در این مدت کوتاه وضع کورش دگرگونه ضبط شود.
و اما فضائل نفسانى او: گذشته از ایمانش به خدا، کافى است باز هم به آنچه از اخبار وسیره اووبه اخبار وسیره طاغیان جبار که با اوبه جنگ برخاسته اند مراجعه کنیم وببینیم وقتى بر ملوک ماد و لیدیا وبابل و مصر ویاغیان بدوى در اطراف بکتریا که همان بلخ باشد وغیر ایشان ظفر مى یافته با آنان چه معامله مى کرده ، در این صورت خواهیم دید که بر هر قومى ظفر پیدا مى کرده از مجرمین ایشان گذشت وعفومى نموده وبزرگان وکریمان هر قومى را اکرام وضعفاى ایشان را ترحم مى نموده ومفسدین وخائنین آنان را سیاست مى نموده .
کتب عهد قدیم ویهود هم که اورا به نهایت درجه تعظیم نموده بدین جهت بوده که ایشان را از اسارت حکومت بابل نجات داده وبه بلادشان برگردانیده وبراى تجدید بناى هیکل هزینه کافى در اختیارشان گذاشته ، ونفائس گرانبهایى که از هیکل به غارت برده بودند ودر خزینه هاى ملوک بابل نگهدارى مى شد به ایشان برگردانیده ، وهمین خود مؤ ید دیگرى است براى این احتمال که کورش همان ذوالقرنین باشد، براى اینکه به طورى که اخبار شهادت مى دهد پرسش کنندگان از رسول خدا (صلى اللّه علیه وآله وسلم ) از داستان ذوالقرنین یهود بوده اند.
علاوه بر این مورخین قدیم یونان مانند هردوت و دیگران نیز جز به مروت وفتوت وسخاوت وکرم وگذشت وقلت حرص وداشتن رحمت ورأ فت ، اورا نستوده اند، واورا به بهترین وجهى ثنا وستایش ‍ کرده اند.
و اما اینکه چرا کورش را ذوالقرنین گفته اند: هر چند تواریخ از دلیلى که جوابگوى این سؤ ال باشد خالى است لیکن مجسمه سنگى که اخیرا در مشهد مرغاب در جنوب ایران از اوکشف شده جاى هیچ تردیدى نمى گذارد که هموذوالقرنین بوده ، و وجه تسمیه اش این است که در این مجسمه ها دوشاخ دیده مى شود که هر دودر وسط سر اودر آمده یکى از آندوبه طرف جلوویکى دیگر به طرف عقب خم شده ، واین با گفتار قدماى مورخین که در وجه تسمیه اوبه این اسم گفته اند تاج ویا کلاه خودى داشته که داراى دوشاخ بوده درست تطبیق مى کند.
خواب دانیال : در کتاب دانیال هم خوابى که وى براى کورش نقل کرده را به صورت قوچى که دوشاخ داشته دیده است .در آن کتاب چنین آمده : در سال سوم از سلطنت بیلشاصر پادشاه ، براى من که دانیال هستم بعد از آن رؤ یا که بار اول دیدم رؤ یایى دست داد که گویا من در شوشن هستم یعنى در آن قصرى که در ولایت عیلام است مى باشم ودر خواب مى بینم که من در کنار نهر (اولاى) هستم چشم خود را به طرف بالاگشودم ناگهان قوچى دیدم که دوشاخ دارد و در کنار نهر ایستاده ودوشاخش بلند است اما یکى از دیگرى بلندتر است که در عقب قرار دارد. قوچ را دیدم به طرف مغرب وشمال و جنوب حمله مى کند، وهیچ حیوانى در برابرش مقاومت نمى آورد وراه فرارى از دست اونداشت واوهر چه دلش مى خواهد مى کند وبزرگ مى شود.
در این بین که من مشغول فکر بودم دیدم نر بزى از طرف مغرب نمایان شد همه ناحیه مغرب را پشت سر گذاشت و پاهایش از زمین بریده است ، واین حیوان تنها یک شاخ دارد که میان دوچشمش قرار دارد. آمد تا رسید به قوچى که گفتم دوشاخ داشت ودر کنار نهر بود سپس با شدت ونیروى هر چه بیشتر دویده ، خود را به قوچ رسانید با اودر آویخت وا ورا زد وهر دوشاخش را شکست ، ودیگر تاب وتوانى براى قوچ نماند، بى اختیار در برابر نر بز ایستاد. نر بز قوچ را به زمین زد واورا لگدمال کرد، وآن حیوان نمى توانست از دست اوبگریزد، ونر بز بسیار بزرگ شد.
آنگاه مى گوید: جبرئیل را دیدم واورؤ یاى مرا تعبیر کرده به طورى که قوچ داراى دوشاخ با کورش و دوشاخش با دو مملکت فارس وماد منطبق شد و نر بز که داراى یک شاخ بود با اسکندر مقدونى منطبق شد.

[="red"]بنده هیچ اعتقادی به معصومیت علما ندارم[/]

anoushiravan;277304 نوشت:
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، این سخن را که ذوالقرنین قرآن، همان کورش پادشاه هخامنشى ایران،


با سلام

بارها ها به شما نشان داده ایم که علامه چنین چیزی نگفته اند !!متاسفانه مرغ شما کوروش پرستان یک پاه دارد ! تو روز روشن دروغ گفتم جایز نیست اخوی !!روا نیست که کوروش شاه ظالم را بزورموحد نشان دهید !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شما حتی در مورد ابوکلام آزاد تحقیق ندارید که اگر شرح حال زندگی او را بدانید دیگر نقل قولهای او را حلوه، حلوه نمیکنید

با سلام
این آدم موحد شماست !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

کورش بزرگ هخامنشی در منشور مشهورش نکاتی دال بر برانداختن برده‌داری یا برانداختن بهره‌کشی از انسان‌ها آورده است. اما این ادعا با کتیبه‌های دیگر عصر هخامنشی موافقت ندارد. برای مثال به موجب لوحه شماره ۲۵۲ از سال هشتم پادشاهی کورش در بابل، دختری به نام تابموتو به دلیل اینکه پدرش یک سکه طلا و ده سکه نقره به مؤسسه مالی یا رباخانه اگیبی بدهی داشت،
به گرو گرفته شد تا زمانی که پدرش بدهی خود را تسویه کند. دخترانی که به گرو گرفته می‌شدند، برای بهره‌کشی جنسی اجاره داده می‌شدند تا خسارت تأخیر را جبران کنند. برای آگاهی بیشتر بنگرید به:


Beitrage zur Assyriologie und Semitischen Sprachwissenschaft, Dritter band, heft 3, Leipzig, 1897.
ترجمه پنجاه لوح حقوقی و اداری از زمان پادشاهی کورش، دانشنامه آشورولوژی و زبان شناسی، جلد سوم، دفتر سوم، لایپزیک، ۱۸۹۷

با سلام
میشه موحد بودن را نشان ما دهید !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش به فراوانی بدان استناد می‌شود، کورش‌نامه (سیروپدی) نوشته گزنفون است.
اما در این استنادها معمولاً به بازگویی بخش‌های دلپسند آن اکتفا می‌شود و بقیه متن را نادیده می‌انگارند.


گزنفون آورده است که کورش برای حمله و تسخیر شهر نینوا، روز عید را انتخاب کرد که مردم سرگرم جشن و شادی هستند. او به سپاهیان خود می‌گوید که خانه‌های مردم قابل احتراق است و ما می‌توانیم با پشتیبانی خدا و با مشعل‌های فراوانی که داریم، آنها را به آتش بکشیم تا ساکنان شهر در میان شعله‌های آتش بسوزند.

آنان در حالیکه بانگ جشن و شادی در شهر پیچیده بود، وارد شهر شدند و هر آنکس را که می‌دیدند به ضرب تیغ از پای در می‌آوردند.
گزنفون نقل کرده که: «کورش به سواره نظام و سربازان خود فرمان داد هر کس را که در کوچه‌ها یافتند، بکشند».:Sham::Sham:

پس از این پیروزی، اولین اقدام کورش و سپاهیانش این بود که در برابر خدایان به میمنت این پیروزی شکرگزاری کنند و سهمی از غنائم ناشی از غارت شهر را به معابد خدایان اختصاص داد.

کورش همچنین فرمان داد تا خانه‌های بزرگان شهر را مصادره کنند و به سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، واگذار شوند. او به مردان تحت امر خود اختیار داد تا اسیران جنگی را تحت مالکیت خود نگه دارند.

کورش به مردم نینوا فرمان داد که از حاکمی که او معین می‌کند، فرمانبرداری کنند و به کشت و کار مشغول شوند تا بتوانند خراج و غنائم لازم را پرداخت کنند.

برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۴ تا ۲۱۶٫

با سلام
جناب راه زن بزرگ کوروش شاه !!!!!!!!!!!

اینکه در روایت‌های تاریخی (و از جمله به نقل از کتزیاس) آورده‌اند که کورش بزرگ در جوانی راهزنی می‌کرده، ممکن است درست باشد و مغایرتی با داده‌های دیگر تاریخی ندارد.
چرا که از یک سو، جهانگشایی و غارت کشورهای دیگر شکل تکامل یافته و توسعه یافته دزدی و راهزنی است؛ و از سوی دیگر چنانکه در «مناسبات مدنی و نظام‌های اجتماعی در دوران تاریخی» گفته شد، ادغام لشکرها و قراردادهای میان آنها و مجموعهٔ سرزمین‌هایی که تصرف کرده‌اند، به مرور زمان موجب شکل‌گیری مفهومی به نام «کشور» می‌شود و سرکرده قدرتمندترین لشکرها خود را «شاه کشور» می‌نامد. تفاوت بین راهزن با جهانگشا چیزی نیست جز نفرات و سلاح بیشتر.
بطور خلاصه می‌توان گفت که روحیه راهزنانه و غارتگرانه، نخستین و بنیادی‌ترین لازمه هر شخص جهانگشا و متجاوز است.

با سلام
عجب موحدی که ما مانده ایم !!!!!!!!!!!!!!

یکی دیگر از جنگ‌های کورش که منجر به نابودی تمدنی کهن شد، غلبه او بر مادها و تسخیر شهر هگمتانه (همدان/ اکباتان) بود. غلبه‌ای که با مساعدت اشراف و فئودال‌ها صورت پذیرفت و منجر به غارت هگمتانه و به بردگی کشیدن گروهی از مردم آن شد.


او توانست با به اسارت گرفتن آمیتیس (دختر آخرین پادشاه ماد) و تهدید مبنی بر شکنجه او و فرزندانش، شاه را وادار به تسلیم کند و سپس با کشتن شوهر آمیتیس، او را به همسری خود در آورد. در نهایت نیز شاه نگون‌بخت و شکست خورده در بیابانی دورافتاده رها شد تا از گرسنگی و تشنگی جان بسپارد.

در تاریخ ایران کمبریج به سرپرستی ایلیا گرشویچ آمده است که «گرایش مردم ماد نسبت به کورش خصمانه بود» (ص ۲۴۱).
او هگمتانه را غارت کرد و برخی از مادها را به بردگی گرفت» (ص ۲۴۰).

با اینکه مادها دستکم دو بار در زمان داریوش بزرگ کوشیدند تا استقلال خود را از سلطه هخامنشیان باز یابند، اما در هر دوبار با سرکوب خشونت‌بار داریوش مواجه شدند و ۳۸٫۰۰۰ نفر از آنان قتل‌عام گردیدند.
چنین بود که هویت و تمدن ماد از میان رفت و از صفحه تاریخ محو شد.

بنگرید به: گرشویچ، ایلیا، تاریخ ایران دوره ماد- از مجموعه تاریخ کمبریج، ترجمه بهرام شالگونی، تهران، انتشارات جامی، ۱۳۸۷، صفحه ۲۳۸ تا ۲۴۱٫



با سلام
این است موحدی که برای خود ساخته اید!!!!!!!!!!

امروزه عده‌ای هرودوت را مورخی دروغگو می‌نامند.

این ادعا تا حدی درست است و سابقه تاریخی نیز دارد. برای مثال کتزیاس که مورخ و پزشک رسمی دربار اردشیر دوم هخامنشی بود، هرودوت را دروغزن می‌نامید. او گزارشی را نقل کرده که با گزارش هرودوت مغایر است. کتزیاس آورده است که کورش پس از غلبه بر ماد اسپیتاماس را کشت و زن او را که آمیتیس نام داشت، تصرف کرد. آمیتیس دختر آستیاگ و خواهر ماندانا و خاله کورش بود.برای آگاهی بیشتر بنگرید به: تاریخ کتزیاس (خلاصه فوتیوس)، ترجمه کامیاب خلیلی، تهران، ۱۳۸۰، ص ۱۹٫

یکی دیگر از دروغ‌های کورش‌پرستان و انتساب سخنان و نقل‌قول‌های خیالی به کورش این است که از قول او آورده‌اند: «برای نبرد با تاریکی شمشیر نمی‌کشم، چراغی می‌افروزم». اما این سخن از اصل و اساس ساختگی نیست. بلکه شکل تغییریافته و تحریف شده آن سخن کورش است که گزنفون نقل کرده و در آن اشاره شده است به نبرد با مردمی که در تاریکی شب خفته‌اند، با مشعل آمیخته به قیری که خانه‌هایشان را به آتش می‌کشد.
بطور خلاصه مفهوم این عبارت چنین است که به مردمی که در تاریکی شب خفته‌اند با مشعل آغشته به قیر هجوم می‌برم.
برای آگاهی بیشتر بنگرید به: گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ ششم، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۴؛ کسنفون، سیرت کورش کبیر، ترجمه وحید مازندرانی، انتشارات دنیای کتاب، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۱، صفحه ۲۶۷ و ۲۶۸٫


نقل قول:
گزنفون در كوروش‌نامه (سيرت كوروش) خود بارها از قرباني‌هاي كوروش نام برده است،



سلام

خدا خیرش بده که اهل خیرات و مبرات بوده! اگر قربانی کردن ایرادی داره باید به ابراهیم (ع) ایراد بگیرید!

نقل قول:

در هنگام پادشاهي، كوروش، هر روز سحرگاه، عبادت و قرباني بجاي مي‌آورد، گزنفون مي‌گويد اين رسم و آئين او هنوز در دستگاه پادشاه ايران معمول و جاريست، بگفته او، ‌درين گونه امور،‌پارسيان از شهرياران خود مجدانه پيروي مي‌نمودند و مي‌پنداشتند كه هر چه در كار عبادت كوشاتر باشند،‌نيك‌بختي ايشان بيشتر خواهد شد(2).
كوروش همه مال و ثروت خود را صرف خيرات و قرباني مي‌كرد(3) و همچنين پس از پيروزي‌هايش در صدد قرباني برمي‌آمد(4).


وافعا شما در این کار ایرادی می بینید؟

این ها که مشکلی نداره. در اسلام هم معموله!!!


نقل قول:
در نخستين كوكبه شاهي كه براي كوروش ترتيب داده بودند، هنگامي‌كه از قصر
خارج مي‌شد،‌پيشاپيش كوكبه او چهار گاو نر بسيار زيبا و تنومند،‌خاص قرباني پيش مي‌رفتند كه قرار بود به درگاه پروردگار بزرگ قرباني شوند

ایرادش چیه؟


نقل قول:

گزنفون مي‌گويد، كوروش، وقتي مرگ خود را نزديك يافت، بي‌درنگ حيواناتي براي قرباني به درگاه زاوش (زئوس = اهورامزدا، خداي بزرگ) كه پروردگار نياكان او بود و آفتاب و ديگر خدايان انتخاب كرد و در مكاني بلند، چنانكه رسم پارسيانست مراسم قرباني انجام داد و چنين به دعا پرداخت:
«اي پروردگار بزرگ، خداوند نياكان من،‌اي آفتاب و اي خدايان، اين قرباني‌ها را از من بپذيريد و سپاس و نيايش مرا هم در ازاي عناياتي كه به من فرموده و در همه زندگانيم بوسيله قرباني و علايم آسماني و نواي پرندگان و نداي انسان ارشادم كرده‌ايد كه چه بايد بكنم و از چه كارها احتراز نمايم . . . . اكنون از درگاه متعال شما استدعا دارم زندگي فرزندانم و زن و دوستان و وطنم را قرين سعادت بداريد و مرگ مرا نيز مانند زندگي‌ام توأم با عزت و افتخار»(8)

ایرادش کجاست؟

این رو هم در نظر بگیرید که راوی خودش مشرکه و اعتقاد و درکی از خدای واحد نداره! ذهنیات خودش رو در این مسئله وارد کرده!

نقل قول:

در لشكركشي خشايارشاه به يونان، گذار پادشاه ايران به شهر تروا افتاد، شاه پس از تحقيقات و تماشاي آنجا فرمان داد هزار گاو براي تروا و الهه مي‌نر قرباني كنند و آنگاه مغ‌ها شراب زيادي براي پهلوانان جنگ تروا نثار كردند(10).



بحثمون پیرامون خشایارشا نیست. بحثمون پیرامون کوروشه!

این رو در نظر بگیرید که ساکنان ملل مغلوب که مشرک هم بودند می خواستند کمی از غرور از دست رفته رو باز یابند و به این شیوه متوسل شده باشند

کتیبه های تخت جمشید علائمی از مشرک بودن کوروش رو نشون نمیده و این برای من معتبر تر از نوشته های مشرکی است که ذاتا دشمن ایرانیان هم بوده

نقل قول:
گزنفون نیز نویسنده دیگریست که مکرراً برای شرح و توصیف خصال برجسته و مردانگی‌ها و بزرگواری‌های کورش بدو استناد می‌شود. اما آشکارا و تعمداً بسیاری از گزارش‌های او نادیده گرفته می‌شوند. آنچه که در فصل ششم کتاب چهارم آورده که به هنگام تقسیم غنائم جنگی یا دریافت خراج، دختران زیبا به کورش تقدیم می‌شده‌اند.


گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، تهران، ۱۳۸۶

مگر اشکالی دارد؟

رفتار اعراب پس از پیروزی بر ایران

فاتحان، گریختکان را پی گرفتند؛ کشتار بیشمار و تاراج گیری باندازه‌ای بود که تنها سیصد هزار زن و دختر به بند کشیده شدند. شصت هزار تن از آنان به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهای برده فروشی اسلامی به فروش رسیدند ؛ با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناختهٔ بسیار بر جای نهادند.


عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت

ندیدم کسی بر آنها خورده گرفته باشد و از دایره توحید خارجشان کرده باشد!

بهلول;277197 نوشت:

روز رستاخیز در دست هر حیله‏گری پرچمی است که با آن شناخته می‏شود.


آری راست می گوئید!

حیله گران کسانی هستند که به نام دین در حال زدودن تاریخ و فرهنگ این ملت هستند، در حالی که خودشان نه خدایی را می شناسند و نه پیامبری را

آنها به دنبال چه هستند؟

این اتفاقها در زمان خلفا بوده .

tooba;277486 نوشت:
این اتفاقها در زمان خلفا بوده .

برای کسی که از بیرون به جماعت مسلمین می نگرد شیعه و سنی معنا ندارد

دیگران همه را مسلمان می بینند. چه القاعده، چه حزب الله

اما پیرامون ایراد دیگر جناب بهلول که بنی اسرائیل را کلا از دین و ایمان تهی دانست، بد نیست به آیه زیر نیز توجه کنند!

بهلول;277197 نوشت:

وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جَاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ یقْضِی بَینَهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ فِیمَا كَانُوا فِیهِ یخْتَلِفُونَ
«یونس/93»
به راستی ما فرزندان اسرائیل را در جایگاه[های] نیکو منزل دادیم و از چیزهای پاکیزه به آنان روزی بخشیدیم پس به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنکه علم برای آنان حاصل شد همانا پروردگار تو در روز قیامت در باره آنچه بر سر آن اختلاف می‏کردند میانشان داوری خواهد کرد

الأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُواْ حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ [=tahoma][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]

اعراب کفر و نفاقشان شدیدتر است [/][/][=tahoma][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]و سزاوارتر به اينكه مرزها و اندازه‏هاى آنچه را خدا بر پيامبرش فروفرستاده ندانند، و خدا دانا و درستكار است(سوره توبه آیه 97)

[/][/]
[=tahoma][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]

بهلول;277290 نوشت:

ایراد اساسی بنده بر منافق بودن بنی اسرائیل بود که به اندازه کافی دلیل قرانی اوردم و هیچ پاسخ قابل قبولی نداشتید .
[/][/][=tahoma][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]

[/][/][=tahoma][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُم

واز اعراب بادیه نشین که اطراف شما هستند، جمعی منافقند، واز اهل مدینه، گروهی سخت به نفاق پای بندند. تو آنها را نمی شناسی ولی ما آنها را می شناسیم. توبه 101‏[/][/]

anoushiravan;277489 نوشت:
برای کسی که از بیرون به جماعت مسلمین می نگرد شیعه و سنی معنا ندارد

دیگران همه را مسلمان می بینند. چه القاعده، چه حزب الله

اما پیرامون ایراد دیگر جناب بهلول که بنی اسرائیل را کلا از دین و ایمان تهی دانست، بد نیست به آیه زیر نیز توجه کنند!

الأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُواْ حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ [=tahoma][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]

اعراب کفر و نفاقشان شدیدتر است [/][/][=tahoma][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]و سزاوارتر به اينكه مرزها و اندازه‏هاى آنچه را خدا بر پيامبرش فروفرستاده ندانند، و خدا دانا و درستكار است(سوره توبه آیه 97)

[/][/]
[=tahoma][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif][/][/]
[=tahoma][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]

[/][/][=tahoma][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُم

واز اعراب بادیه نشین که اطراف شما هستند، جمعی منافقند، واز اهل مدینه، گروهی سخت به نفاق پای بندند. تو آنها را نمی شناسی ولی ما آنها را می شناسیم. توبه 101‏[/][/]

[="blue"]فاشیسم وملی گرائی محکوم است خواه یهودی باشد که بنیان گذار ان بوده چه عرب چه ایرانی یا ایتالیائی و المانی که دنباله رو انان بوده وهست [/]

[="darkgreen"]وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِی بَینَهُمْ فِیمَا فِیهِ یخْتَلِفُونَ«یونس/19»
و مردم جز یک امت نبودند پس اختلاف پیدا کردند و اگر وعده‏ای از جانب پروردگارت مقرر نگشته بود قطعا در آنچه بر سر آن با هم اختلاف می‏کنند میانشان داوری می‏شد
[/]

[="blue"]در پیشگاه ادیان الهی همه مردم یکسان و برابرند سیاه و سفید زرد و سرخ تفاوتی ندارند و هیچکس حق ندارد خود را ار نژاد برتر بداند و به دیگران فخر فروشی کند [/].

بهلول;277574 نوشت:
فاشیست وملی گرائی محکوم است خواه یهودی باشد که بنیان گذار ان بوده چه عرب چه ایرانی یا ایتالیائی و المانی که دنباله رو انان بوده وهست

وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِی بَینَهُمْ فِیمَا فِیهِ یخْتَلِفُونَ«یونس/19»
و مردم جز یک امت نبودند پس اختلاف پیدا کردند و اگر وعده‏ای از جانب پروردگارت مقرر نگشته بود قطعا در آنچه بر سر آن با هم اختلاف می‏کنند میانشان داوری می‏شد

در پیشگاه ادیان الهی همه مردم یکسان و برابرند سیاه و سفید زرد و سرخ تفاوتی ندارند و هیچکس حق ندارد خود را ار نژاد برتر بداند و به دیگران فخر فروشی کند .

من از نژاد خاصی حمایت کردم؟

شما گفتید اقدام کوروش در آزادی یهود منافق! فاقد ارزش است

من می گویم اگر اینگونه باشد، در مورد عرب چرا چنین نمی گویید؟

طناب پوسیده شما در این مورد جواب نمی دهد!

anoushiravan;277578 نوشت:
من از نژاد خاصی حمایت کردم؟

شما گفتید اقدام کوروش در آزادی یهود منافق! فاقد ارزش است

من می گویم اگر اینگونه باشد، در مورد عرب چرا چنین نمی گویید؟

طناب پوسیده شما در این مورد جواب نمی دهد!

[="blue"]

نژاد پرستی شما اظهر من الشمس است .

چراچرند میگوئی چون گروهی از اعراب منافق بوده اند یعنی یهود منافق نبوده اند !

مگر بنده از نژاد عرب دفاع کردم اصلاً میدانی جرا در تمام ایات ال جلوی اعراب امده ال به معنی تاکید است به معنی اصالت است یعنی انکه عرب است یعنی انکه نژاد پرست عرب است
مسلمان فارس و سیاه و عرب فقط مسلمان است یعنی تسلیم فرمان خداست نه انکه چون اهل یهودیه بوده یا از نژاد خاصی است ارزش پیداکرده .
[/]

بهلول;277580 نوشت:

نژاد پرستی شما اظهر من الشمس است .

چراچرند میگوئی

این بحث از حالت منطقی خارج شده است و ادامه آن بی فایده

و شما بر دنده لجاجت افتاده اید

شما ادعا کردید کوروش موحد نیست و چون البینه علی المدعی، تاکنون عاجز از ارائه دلیلی منطقی بوده اید که نشان دهد کوروش موحد نبوده است

من بحث با شما را پایان می دهم مگر دلیلی قانع کننده ارائه کنید. هرچند بیشتر به کپی کردن سخنان دیگران مشغولید...

وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ یا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یدَی مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَینَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِینٌ«الصف/6»
و هنگامی را که عیسی پسر مریم گفت ای فرزندان اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شما هستم تورات را که پیش از من بوده تصدیق می‏کنم و به فرستاده‏ای که پس از من می‏آید و نام او احمد است بشارتگرم [="red"]پس وقتی برای آنان دلایل روشن آورد گفتند این سحری آشکار است
[/]

بهلول;277832 نوشت:
وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ یا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یدَی مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَینَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِینٌ«الصف/6»
و هنگامی را که عیسی پسر مریم گفت ای فرزندان اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شما هستم تورات را که پیش از من بوده تصدیق می‏کنم و به فرستاده‏ای که پس از من می‏آید و نام او احمد است بشارتگرم پس وقتی برای آنان دلایل روشن آورد گفتند این سحری آشکار است

اسرای یهودی در بابل به یهودیانی گفته می‌شود که در سال ۵۹۷ پیش از میلاد، بعد از سقوط اورشلیم توسط پادشاه بابل بخت النصر، به بابل به اسارت برده‌شدند. اقامت این گروه از یهودیان در بابل ۵۸ سال بطول انجامید و سرانجام در سال ۵۳۹ پیش از میلاد کوروش بزرگ با حمله به بابل و آزادسازی یهودیان به این دوران اسارت پایان داد.

[=simplified]قران کریم می فرماید « کُلُّ امرِیءٍ بِما کَسَبَ رَهینٌ .» (هر کس در گرو و همراه اعمال خویش است.)

هرکس مسئول اعمال خویش است

این که یهود در 539 سال بعد، با میلاد عیسی (ع) مشکل داشته است، دلیلی بر عدم حقانیت آنهادر صدها سال پیش از آن است؟

فراموش نکنید که بنی اسرائیل در بابل پیامبرانشان را به همراه داشتند!

مزار دانیال نبی ع

مزار حبقوق نبی ع که به همراه دانیال ع در بابل اسیر بود و کوروش کبیر از اسارتش رهانید


[="blue"]اینها تخیلات شماست و هیچ مدرک تاریخی مستندی در باره انها وجود ندارد حتی معلوم نیست این گورها مربوط به این انبیاء باشد .[/]

نقل قول:
ویکی پدیا
زمان دقیق زندگی دانیال مشخص نیست. ولیکن معمولا تصور میشود که او تا سال سوم زندگی کوروش هخامنشی (دانیال 10:1) زنده بود. ولیکن او در آن زمان باید چیزی حدود 100 سال سن داشته بوده باشد، زیرا در زمان سقوط بابل او در نوجوانی بود. محل دفن او دقیقا مشخص نیست، ولیکن بیشترین محل مورد گمان مقبره دانیال در شوش در ایران است که به نام شوش دانیال معروف است. مکانهای دیگری در عراق، بابل، مصر و سمرقند نیز ادعای مقبره دانیال را دارند. بعضی نوشته ها ادعا میکنند که تیمورلنگ بقایای دانیال را از شوش به سمرقند آورد.

نقل قول:
حَبَقّوق (به زبان عبری: חֲבַקּוּק، به معنی «در آغوش می‌گیرد») از پیامبران بنی‌اسرائیل است که حدود ۷۰۰ قبل از میلاد زندگی می‌کرده و نگهبان معبد بزرگ یهودیان در اورشلیم بوده‌است.

پیرامون آرامگاه وی روایت‌های مختلفی وجود دارد. یکی از آرامگاه‌های منسوب به وی در کاداریم اسرائیل است.

لَقَدْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَیهِمْ رُسُلًا كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُهُمْ فَرِیقًا كَذَّبُوا وَفَرِیقًا یقْتُلُونَ«المائدة/70»
ما از فرزندان اسرائیل سخت پیمان گرفتیم و به سویشان پیامبرانی روانه کردیم هر بار پیامبری چیزی بر خلاف دلخواهشان برایشان آورد [="red"]گروهی را تکذیب می‏کردند و گروهی را می‏کشتند[/]

[="blue"]و اینست قران کریم انکه جز راست نمیگوید .[/]

پیرامون مکان دفن دانیال

در تاریخ اعثم کوفی آمده: هنگامی که ابوموسی اشعری شهر شوش را فتح نمود در آنجا اتاقی قفل شده دید، دستور داد قفل را شکستند، پس در میان اتاق سنگ بزرگی به شکل قبری دید که در میان آن جسدی که با طلا کفن شده بود مشاهده نمود، ابوموسی از بلندی قد آن جسد در شگفت شده از اهل آنجا از هویت آن پرسش نمود؛ گفتند: او مرد درستکاری بوده که در عراق می‌زیسته و عراقی‌ها به وسیله او از خدا طلب باران می‌نموده‌اند، از قضا در سالی ما دچار خشکی و بی‌بارانی شدیدی شده او را از عراقی‌ها درخواست نمودیم تا نزد ما بیاید و برای ما طلب باران کند. ولی آنان از فرستادن وی امتناع ورزیدند از ترس این که مبادا او را بازنگردانیم و لذا ما پنجاه نفر به عنوان گروگان نزد آنان فرستادیم تا او را بفرستند پس او را فرستادند و برای ما طلب باران نمود و خداوند به وسیله دعای او برای ما گشایش نمود، و ما از پنجاه نفر خود صرفنظر کرده او را در همین جا نگهداشتیم تا این که نزد ما وفات نمود. ابوموسی جریان را به عمر نوشت، عمر چگونگی و صحت و سقم این داستان را از صحابه پرسش نمود، هیچ کس در این رابطه اطلاعی نداشت بجز امیرالمومنین علیه السلام که فرمود: این دانیال است که از پیامبران الهی بوده و در زمان پادشاهی بخت‌النصر و شاهانی دیگر می‌زیسته، و شرح زندگانی او را تا زمان مرگش بیان داشت؛ و به عمر فرمود: به ابوموسی بنویس جسد را بیرون آورده و در جایی به دور از دسترس اهل شوش دفن نماید. عمر جریان را به ابوموسی نوشت ابوموسی دستور داد رودخانه را (که از کنار شهر می‌گذشت) خشک نموده و قبری در وسط آن حفر و دانیال را در آن دفن کنند و آنگاه آن را با سنگ‌های بزرگ، مستحکم نموده آب را بر روی آن جاری ساخت. بن‌مایه: فصل سی و هفتم (حکم بر خلاف دیگران) از کتاب قضاوتهای حضرت علی (ع)

در مورد آیه ای که آوردید، آیه به صورت کلی آمده است. مگر بنی اسرائیل موسی و هارون و داوود و سلیمان و ذکریا و ... را کشتند؟

پیرامون حبقوق، شما در درک معانی مشکل دارید؟ مهم مکان دفن او نیست. مهم این است که او به هنگام اسارت یهود به همراه آنها بوده است

خوب بود بقیه عبارت در مورد مکان دفنش را هم ذکر می کردید

طبق روایت دیگر، در حدود سال ۵۹۰ قبل از میلاد، بخت‌النصر پادشاه کلده به اورشلیم حمله کرد و گروهی از یهودیان را به قتل رساند و نزدیک به بیست هزار نفر از آنان را اسیر و به شهر بابل پایتخت کلده که نزدیک بغداد فعلی قرار داشت انتقال داد. حیقوق نبی در بین این زندانیان بود و مدت طولانی در زندان به سر برد. در سال ۵۴۸ قبل از میلاد، کورش بزرگ پادشاه ایران به کلده حمله کرد و در جنگی لشکریان کلده را شکست داد و بابل را تصرف کرد و طی فرمانی دستور آزادی کلیه اسرا و زندانیان یهود را صادر نمود. پس از آزادی از بند اسارت بابلیان، حبقوق پیامبر به ایران مهاجرت کرد و در شهر تویسرکان یا رودآور ساکن شد. آرامگاه حیقوق نبی در تویسرکان طی قرون متمتدی چندین‌بار بازسازی شده‌است. این آرامگاه یکی از قدیمی‌ترین آثار تاریخی ایران محسوب می‌شود.


anoushiravan;277901 نوشت:
در تاریخ اعثم کوفی آمده: هنگامی که ابوموسی اشعری شهر شوش را فتح نمود در آنجا اتاقی قفل شده دید، دستور داد قفل را شکستند، پس در میان اتاق سنگ بزرگی به شکل قبری دید که در میان آن جسدی که با طلا کفن شده بود مشاهده نمود، ابوموسی از بلندی قد آن جسد در شگفت شده از اهل آنجا از هویت آن پرسش نمود؛ گفتند: او مرد درستکاری بوده که در عراق می‌زیسته و عراقی‌ها به وسیله او از خدا طلب باران می‌نموده‌اند، از قضا در سالی ما دچار خشکی و بی‌بارانی شدیدی شده او را از عراقی‌ها درخواست نمودیم تا نزد ما بیاید و برای ما طلب باران کند. ولی آنان از فرستادن وی امتناع ورزیدند از ترس این که مبادا او را بازنگردانیم و لذا ما پنجاه نفر به عنوان گروگان نزد آنان فرستادیم تا او را بفرستند پس او را فرستادند و برای ما طلب باران نمود و خداوند به وسیله دعای او برای ما گشایش نمود، و ما از پنجاه نفر خود صرفنظر کرده او را در همین جا نگهداشتیم تا این که نزد ما وفات نمود. ابوموسی جریان را به عمر نوشت، عمر چگونگی و صحت و سقم این داستان را از صحابه پرسش نمود، هیچ کس در این رابطه اطلاعی نداشت بجز امیرالمومنین علیه السلام که فرمود: این دانیال است که از پیامبران الهی بوده و در زمان پادشاهی بخت‌النصر و شاهانی دیگر می‌زیسته، و شرح زندگانی او را تا زمان مرگش بیان داشت؛ و به عمر فرمود: به ابوموسی بنویس جسد را بیرون آورده و در جایی به دور از دسترس اهل شوش دفن نماید. عمر جریان را به ابوموسی نوشت ابوموسی دستور داد رودخانه را (که از کنار شهر می‌گذشت) خشک نموده و قبری در وسط آن حفر و دانیال را در آن دفن کنند و آنگاه آن را با سنگ‌های بزرگ، مستحکم نموده آب را بر روی آن جاری ساخت. بن‌مایه: فصل سی و هفتم (حکم بر خلاف دیگران) از کتاب قضاوتهای حضرت علی (ع)

هر حدیثی معتبر نیست مگر دانیال نبی از فرعونیان بوده که او را مومیائی نموده و درکفن زرین قراردهند .

anoushiravan;277901 نوشت:
در مورد آیه ای که آوردید، آیه به صورت کلی آمده است. مگر بنی اسرائیل موسی و هارون و داوود و سلیمان و ذکریا و ... را کشتند؟

ایه کلی است یعنی چه مگر در ایات تبعیض قرار دارد ایه همه را شامل میشود از همان اغاز
موسی و داود و سلیمان را قادر به کشتن نبود ولی تکذیب میکردند به شهادت ایات بی شمار و هارون را وقتی موسی به کوه تور رفت تهدید به مرگ کردند و او کوتاه امد و الا اورا هم میکشتند ذکریا نیز در انزوا قرار داشت بله ایه کلی است و میفرماید یا تکذیب کردند کما اینکه موسی را نیز تکذیب کردند و یا کشتند یعنی هر پیامبری که بر خلاف میل انان رفتار میکرد یا میکشتند یا در انزوا قرار میدادند .

[="darkgreen"]وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِی مِنْ بَعْدِی أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یجُرُّهُ إِلَیهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَكَادُوا یقْتُلُونَنِی فَلَا تُشْمِتْ بِی الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ«الأعراف/150»
و چون موسی خشمناک و اندوهگین به سوی قوم خود بازگشت گفت پس از من چه بد جانشینی برای من بودید آیا بر فرمان پروردگارتان پیشی گرفتید و الواح را افکند و [موی] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود کشید [هارون ] گفت ای فرزند مادرم این قوم مرا ناتوان یافتند و چیزی نمانده بود که مرا بکشند پس مرا دشمن‏شاد مکن و مرا در شمار گروه ستمکاران قرار مده[/]

anoushiravan;277901 نوشت:
پیرامون حبقوق، شما در درک معانی مشکل دارید؟ مهم مکان دفن او نیست. مهم این است که او به هنگام اسارت یهود به همراه آنها بوده است

تاریخ تاریک است وقتی شما نمیتوانید ثابت کنید که محل دفن دانیال و حبقوق کجاست اینهمه مدعا از چیست .

anoushiravan;277901 نوشت:
خوب بود بقیه عبارت در مورد مکان دفنش را هم ذکر می کردید

تاریخ تاریک از این افسانه ها بسیار دارد و غیر قابل استناد .

anoushiravan;277901 نوشت:
طبق روایت دیگر، در حدود سال ۵۹۰ قبل از میلاد، بخت‌النصر پادشاه کلده به اورشلیم حمله کرد و گروهی از یهودیان را به قتل رساند و نزدیک به بیست هزار نفر از آنان را اسیر و به شهر بابل پایتخت کلده که نزدیک بغداد فعلی قرار داشت انتقال داد. حیقوق نبی در بین این زندانیان بود و مدت طولانی در زندان به سر برد. در سال ۵۴۸ قبل از میلاد، کورش بزرگ پادشاه ایران به کلده حمله کرد و در جنگی لشکریان کلده را شکست داد و بابل را تصرف کرد و طی فرمانی دستور آزادی کلیه اسرا و زندانیان یهود را صادر نمود. پس از آزادی از بند اسارت بابلیان، حبقوق پیامبر به ایران مهاجرت کرد و در شهر تویسرکان یا رودآور ساکن شد. آرامگاه حیقوق نبی در تویسرکان طی قرون متمتدی چندین‌بار بازسازی شده‌است. این آرامگاه یکی از قدیمی‌ترین آثار تاریخی ایران محسوب می‌شود.

سند این روایت کجاست بله در روایت است که قبر منتصب به کورش هم قبر مادر سلیمان بوده

http://pasargad.ir/archive/ordibehesht-aramgah.htm

http://www.noandishaan.com/forums/thread18628.html

[="Red"]و حتماً این مقاله را بخوانید.[/]

http://xezl.blogfa.com/post-252.aspx

بهلول;277968 نوشت:

موسی و داود و سلیمان را قادر به کشتن نبود ولی تکذیب میکردند

چگونه تکذیبی بوده است که موسی سال های بیشمار بر آنان فرمان راند و داوود و سلیمان چنان مرتبه ای در میانشان یافتند

بهتر است آیات دیگر پیرامون بنی اسرائیل را هم ببینید که خداوند انان را بر جهانیان برتری داده بود

اما پیرامون مرقد انبیاء، هرجا که موافق تفکرات شما نیست تاریخ تاریک است؟ محل دفن آن انبیا هر جا که باشد در اصل موضوع تفاوتی نمی کند. همانگونه که بر حق بودن علی ع بر جای خود است چه مزارش در نجف باشد یا مزار شریف!

anoushiravan;277985 نوشت:
چگونه تکذیبی بوده است که موسی سال های بیشمار بر آنان فرمان راند و داوود و سلیمان چنان مرتبه ای در میانشان یافتند

[="darkgreen"]وَلِسُلَیمَانَ الرِّیحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَینَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ یعْمَلُ بَینَ یدَیهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ یزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ«سبأ/12»
و باد را برای سلیمان [رام کردیم] که رفتن آن بامداد یک ماه و آمدنش شبانگاه یک ماه [راه] بود و معدن مس را برای او ذوب [و روان] گردانیدیم و برخی از جن به فرمان پروردگارشان پیش او کار می‏کردند و هر کس از آنها از دستور ما سر برمی‏تافت از عذاب سوزان به او می‏چشانیدیم[/]

[="blue"]بله جنیان هم برای سلیمان کار میکردند ولی از ترسشان نه از روی میل .[/]

anoushiravan;277985 نوشت:
بهتر است آیات دیگر پیرامون بنی اسرائیل را هم ببینید که خداوند انان را بر جهانیان برتری داده بود

[="blue"]بعد انها فکر کردند قوم برترند خیر انچه موجب برتری است تقوی است[/] [="darkgreen"]ان اکرمکم عند الله اتقاکم[/] [="blue"]یعنی علت برتری انان تدین بود که متاسفانه پیدا نکردند و لذا خداوند نفرینشان کرد .[/]

[="darkgreen"]لُعِنَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَى ابْنِ مَرْیمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا یعْتَدُونَ«المائدة/78»
از میان فرزندان اسرائیل آنان که کفر ورزیدند به زبان داوود و عیسی بن مریم مورد لعنت قرار گرفتند این [کیفر] به خاطر آن بود که عصیان ورزیده و [از فرمان خدا] تجاوز می‏کردند
[/]

anoushiravan;277985 نوشت:
اما پیرامون مرقد انبیاء، هرجا که موافق تفکرات شما نیست تاریخ تاریک است؟ محل دفن آن انبیا هر جا که باشد در اصل موضوع تفاوتی نمی کند. همانگونه که بر حق بودن علی ع بر جای خود است چه مزارش در نجف باشد یا مزار شریف!

[="blue"]چرا متوجه نیستی همانطور که معلوم نیست مرقد انها کجاست معلوم هم نیست در چه دوره ای میزیسته اند و لذا نمیتوان مدعی شد که انها را کورش از زندان بخت النصر رهانیده است .[/]

بهلول;278010 نوشت:

چرا متوجه نیستی همانطور که معلوم نیست مرقد انها کجاست معلوم هم نیست در چه دوره ای میزیسته اند و لذا نمیتوان مدعی شد که انها را کورش از زندان بخت النصر رهانیده است .


شما چقدر مغلطه می کنید دوست من

اینکه قبر دختر پیامبر مشخص نیست، یعنی نمی دانیم در کدام دوره می زیسته؟

چه بخواهید یا نخواهید بر اساس متون موجود این انبیا در میان بنی اسرائیل به هنگام اسارت بودند و باز هم چه بخواهید یا نه، یهودیت دین بر حق آن دوران بوده است

نقل قول:
شما چقدر مغلطه می کنید دوست من

کدام مغلطه شما نمیتوانید با این جهود بازی ها بنده را خسته کنید.

anoushiravan;278022 نوشت:
اینکه قبر دختر پیامبر مشخص نیست، یعنی نمی دانیم در کدام دوره می زیسته؟

چه گور دختر پیامبر معلوم باشد یانباشد در وجود او تولد او و وفات او هیچ تردیدی نیست اما دانیال نبی و حبقوق نه گور مشخصی دارند و نه تاریخ مشخصی لذا شما نمیتوانید این مدعای خود را که کورش انان را از زندان بخت النصر رهانیده ثابت کنید تنها مدرک شما محل دفن انان بود که باطل شد .

anoushiravan;278022 نوشت:
چه بخواهید یا نخواهید بر اساس متون موجود این انبیا در میان بنی اسرائیل به هنگام اسارت بودند و باز هم چه بخواهید یا نه، یهودیت دین بر حق آن دوران بوده است

کدام متن توراتی که موسی نوشته یا توراتی که تحریفکاران بنی اسرائیل بعد از مرگ او بنام او برشته تحریف در اورده اند

بهلول;278031 نوشت:


چه گور دختر پیامبر معلوم باشد یانباشد در وجود او تولد او و وفات او هیچ تردیدی نیست اما دانیال نبی و حبقوق نه گور مشخصی دارند و نه تاریخ مشخصی لذا شما نمیتوانید این مدعای خود را که کورش انان را از زندان بخت النصر رهانیده ثابت کنید تنها مدرک شما محل دفن انان بود که باطل شد .

همانگونه که شما در مورد اولیای اسلام صحبت می کنید و به آن اعتقاد دارید آنها هم همینگونه اند!

بهلول;278031 نوشت:

کدام متن توراتی که موسی نوشته یا توراتی که تحریفکاران بنی اسرائیل بعد از مرگ او بنام او برشته تحریف در اورده اند

شما از کتاب های یهود فقط نام تورات را می دانید؟

بسیاری از پیامبران یهود کتاب آسمانی داشتند علاوه بر تورات

علماء یهود معتقدند كه پس از حضرت موسى، چهل و هفت پیامبر براى قوم اسرائیل آمده و شریعت حضرت موسى را ترویج كرده اند كه هفده نفر از آنان داراى كتاب بوده اند.

anoushiravan;278068 نوشت:
همانگونه که شما در مورد اولیای اسلام صحبت می کنید و به آن اعتقاد دارید آنها هم همینگونه اند!

باز هم فرار از پاسخ منطقی این چه ربطی به اثبات رهاندن انان به دست کورش دارد .

anoushiravan;278068 نوشت:
شما از کتاب های یهود فقط نام تورات را می دانید؟
بسیاری از پیامبران یهود کتاب آسمانی داشتند علاوه بر تورات
علماء یهود معتقدند كه پس از حضرت موسى، چهل و هفت پیامبر براى قوم اسرائیل آمده و شریعت حضرت موسى را ترویج كرده اند كه هفده نفر از آنان داراى كتاب بوده اند.

اعتقادات انان به این کتابها مانند اعتقاد به نوشته شدن تورات موجود به دست موسی بعد از مرگش میباشد کتابهائی که در ان زنای حضرت لوط با دخترانش و زنای جضرت داوود با زن سردارش دران ثبت شده چه اصالت و ارزشی میتواند داشته باشد .

موضوع قفل شده است