آيا زنان طبق نظر اسلام مي توانند ولي فقيه يا رهبر جامعه باشند؟؟!!!

تب‌های اولیه

755 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

استوار;453847 نوشت:
حقیر در استدلال شما در مورد مقایسه و تلفیق این دو آیه شریفه، اشکالاتی میبینم.
اول در مورد تفسیر شما از آیه 130 سوره انعام که فرمودید: اجنه ای داشته ایم که به آن ها وحی می‌شده است.
چون از متن آیه، مطلب شما صراحتا برداشت نمیشود، پس استناد به یک برداشت غیر صریح، استناد ضعیفی هست.

البته شما اثباتی برای این حرف خود ارائه ندادید.لکن ما کمی واضحتر مطلب را ارائه می کنیم:
گزاره مد نظر آیه:اى گروه جن و انس آيا از ميان شما فرستادگانى براى شما نيامدند.
که در واقع یعنی این که:ای گروه جن و انس،از میان شما فرستادگانی برای شما آمدند.
در بالا عطف منطقی شده است،لذا گزاره بالا به دو گزاره قابل تفکیک است:
1-ای گروه جن،از میان شما فرستادگانی برای شما آمدند.
2-ای گروه انس،از میان شما فرستادگانی برای شما آمدند.
حال فرض می کنیم گزاره 1 باطل باشد.در عطف منطقی،تنها در صورتی گزاره مرکب درست خواهد بود که هر دو گزاره پایه درست باشند.پس این فرض ما یعنی این که گزاره مرکب،نادرست باشد.یعنی آیه حرف نادرستی زده باشد که این محال است.پس فرض خلف باطل و حکم ثابت است.

استوار;453847 نوشت:
در تفاسیر مجمع البیان، المیزان و نمونه نیز همین قول عنوان شده و بیشتر از این از منکم برداشت نمیشود. (منکم دلالت صریح بر دو نوع رسول ندارد)

در این مورد مانند اکثر موارد اختلاف نظر هست.منتهی این که شما این تفاسیر را حجت قرار دهید،دلیل نمی شود.بنده هم می توانم تفسیر شیخ طوسی را بیاورم که برداشت ما را تایید می کند.اگر برای مثال تفسیر المیزان حجت است،علامه طباطبایی (ره) می گوید پیامبر زن نداشته ایم.ضمن این که عرض شد اقوال مختلف است در این زمینه.

استوار;453847 نوشت:
اشکال دیگر مربوط به نتیجه گیری شما از آیه 7 سوره انبیاء می‌باشد.
در این آیه بیان شده: اگر نمى ‏دانيد از پژوهندگان كتاب هاى آسمانى بپرسيد.
در این حالت شما باید با دلایل مستند بتوانید ثابت کنید که اگر از علمای اهل کتاب در این باره پرسشی شود، آنها با استناد به کتب آسمانیشان پاسخ خواهند داد که طایفه جن از جنس خودشان رسول داشته‌اند و آن رسولان نیز از مردان جن بوده‌اند.
آیا میتوانید ثابت کنید؟

پاسخ شما را اینطور می دهیم که کتبی که در ادیان دیگر از آن ها تحت عنوان کتب مقدس یاد می شود،مانند تورات و انجیل،هیچ کدام از نظر تاریخی آسمانی نیستند.لذا تورات و انجیل فعلی مصداق کتب آسمانی به حساب نمی آیند و در واقع تنها کتابی که اکنون مصداق کتاب آسمانی است،خود قرآن است.مگر این که روایتی از معصومین (ع) باشد درباره سخنی از تورات و انجیل و سایر کتب مقدس حقیقی.پس سخن این آیه در واقع این است که از معصومین (ع) یا مفسرین سوال کنید.
حال ما پاسخ سوال شما را این چنین می دهیم که در آیه 7 سوره انبیاء،شاید بشود گفت همه مترجمین و مفسرین (یعنی محققین) به مرد ترجمه کرده اند و آن را نوع و جنس بشر نمی دانند.بلکه مرد می دانند.

استوار;453847 نوشت:
اتفاقا حقیر از همین قسمت آخر آیه 7 سوره انبیاء نتیجه میگیرم که تمامی پیامبران از نوع بشر بوده‌اند. نه جن.

این حرف شما یحتمل مبتنی بر این دلیل است:محققین کتب آسمانی می گویند پیامبری از جنس جن نبوده،پس نیست.
اگر حرف شما به طور ضمنی این است،این حرف باطل است.طبق تعاریفی که در بالا کردیم،محققین کتب آسمانی معصومین (ع) یا مفسرین قرآن هستند.این سخن شما در کلام معصومین (ع) یافت نمی شود.مفسرین هم نظرات گوناگونی در این باره دارند،پس نتیجه گیری بالا صحیح نیست.اینطور نیست که این محققین بگویند پیامبری از جنس جن نبوده است و بتوانیم نتیجه بگیریم که نیست.اتفاقاً تعداد زیادی از مفسرین معتقدند پیامبر از جنس جن داشته ایم.

استوار;453847 نوشت:
و بر این نتیجه گیری، به آیات 29 و 30 سوره احقاف نیز استناد میکنم.

این نتیجه گیری به هیچ عنوان از این آیات به دست نمی آید.مفسرین همواره گفته اند که به احتمال زیاد اجنه،پیامبر مرد هم داشته اند و برای مثال حضرت محمد (ص) پیامبر آن ها هم بوده است.اما از این حرف نتیجه گرفته نمی شود که فقط پیامبرانی از جنس بشر داشته اند و این در واقع مغالطه توسل به جهل است.می توانیم بگوییم هم پیامبر انسان داشته اند هم جن و هیچ مشکلی به وجود نمی آید.

استوار;453847 نوشت:
آنگاه با توجه به این آیات، با رجوع به آیه 130 سوره انعام، نتیجه میگیرم که در آن آیه خطاب به جمعیت انس و جن و بکار بردن منکم، از باب تغلیب بوده.

با توجه به حرف هایی که در بالا زده شد،این حرف شما لزومی ندارد صحیح باشد.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

سلام و عرض ادب.

@█ عشق من خدا █@;454184 نوشت:
یکی از وظایف ولی فقیه یا رهبر حکومت اسلامی در غیاب حضرت حجت(عج) خواندن نماز عید سعید فطر است. یک زن نمیتواند پیش نماز باشد.

با تشکر از شما بزرگوار :Gol:

امام خمینی(ره): احتیاط واجب آن است که نماز عید فطر و قربان را در زمان غیبت امام معصوم علیه السلام با جماعت نخوانند، ولی به قصد رجاء مانع ندارد. (توضیح المسائل مراجع، چاپ دوم، ج 1 ، ص 797 و ص 852) و چنانچه ولی فقیه یا نماینده او اقامه جماعت کند، اشکال ندارد. (همان، ص 852)

مقام معظم رهبری: نمایندگان ولی فقیه مجازند نماز عید فطر را به جماعت اقامه کنند.
اما دیگران، احتیاط آن است که آن را فرادی بخوانند. یا آن را به قصد رجاء به جماعت اقامه کنند. نماز عید فطر به جماعت برای کسانی که نمایندگی ولی فقیه ندارند، به قصد ورود درست نیست. در مواردی که مصلحت اقتضا می کند، غیر از نمایندگان ولی فقیه، افراد دیگر مجاز نیستند نماز عید فطر را به جماعت اقامه کنند. (همان، ص 858)

آیت الله زنجانی: بنابر احتیاط این است که آن را به جماعت نخوانند. (همان، ص 852)

آیت الله بهجت: خواندن نماز عید و فطر قربان در زمان غیبت امام معصوم علیه السلام مستحب است. (همان، ص 798)

همانطور که میبیند بعضی مراجع معتقدند که در زمان غیبت این نمازها مستحب است. و امر مستحب وظیفه نیست.
و نیز برخی معتدند که احتیاط آنست که به جماعت خوانده نشود.

به فتوای حضرت امام و مقام معظم رهبری اقامه نماز عید فطر توسط نمایندگان ولی فقیه صحیح است.
و کسانی که در جماعت نمایندگان ولی فقیه شرکت نمی کنند، می توانند نماز را به صورت فردی بخوانند. اقامه جماعت توسط دیگران باید به قصد رجاء باشد و به قصد ورود درست نیست. اگر خلاف مصلحت باشد، اقامه نماز توسط کسانی که نماینده ولی فقیه نیستند، مجاز نیست.

پس در همه موارد فوق، به نظر حقیر شرط خواندن نماز جماعت عید سعید قربان و فطر، مانعی شرعی و عقلی برای ولایت فقیه جامع الشرایط زن نمی‌باشد.

@█ عشق من خدا █@;454184 نوشت:
دوست عزیز یکی از وظایف رهبر و ولی فقیه اقامه نماز جمعه است.چه کسی گفت این وظیفه رهبری نیست.اما رهبری می تواند به دیگران اجازه خواندن نماز جمعه بدهد.اما این دلیل نیست که اقامه نماز جمعه وظیفه رهبر نباشد.
رهبری که نتواند در مواقع لزوم به اقامه نماز جمعه بایستد و امت اسلامی را هدایت کند صلاحیت رهبری را ندارد.(این اصل را کسی نمیتواند منکر شود)

دوست عزیز، اگر اجازه دهید اصول 109 و 110 قانون اساسی را مرور کنیم. پاسخ شما در این اصول وجود دارد:

اصل 109 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
شرایط و صفات رهبر:
1- صلاحيت علمى لازم براى افتاء در ابواب مختلف فقه.
2- عدالت و تقواى لازم براى رهبرى امت اسلام.
3- بينش صحيح سياسى و اجتماعى، تدبير، شجاعت، مديريت و قدرت كافى براى رهبرى.
در صورت تعدد واجدين شرايط فوق، شخصى كه داراى بينش فقهى و سياسى قوى‏تر باشد مقدم است.

اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
وظايف و اختيارات رهبر:
1- تعيين سياستهاى كلى نظام جمهورى اسلامى ايران پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام.
2- نظارت بر حسن اجراى سياستهاى كلى نظام.
3- فرمان همه‏پرسى.
4- فرماندهى كل نيروهاى مسلح.
5- اعلام جنگ و صلح و بسيج نيروها.
6- نصب و عزل و قبول استعفاى:

[INDENT=2]الف‌- فقهاى شوراى نگهبان.
ب‌- عاليترين مقام قوه قضائيه.
ج‌- رئيس سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران.
د‌- رئيس ستاد مشترك.
ه‌- فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى.
و‌- فرماندهان عالى نيروهاى نظامى و انتظامى.[/INDENT]
7- حل اختلاف و تنظيم روابط قواى سه گانه.
8- حل معضلات نظام كه از طرق عادى قابل حل نيست، از طريق مجمع تشخيص مصلحت نظام.
9- امضاى حكم رياست جمهورى پس از انتخاب مردم ـ صلاحيت داوطلبان رياست جمهورى از جهت دارا بودن شرايطى كه در اين قانون مى‌آيد، بايد قبل از انتخابات به تأييد شوراى نگهبان و در دوره اول به تأييد رهبرى برسد.
10- عزل رئيس جمهور با در نظر گرفتن مصالح كشور پس از حكم ديوان عالى كشور به تخلف وى از وظايف قانونى، يا رأى مجلس شوراى اسلامى به عدم كفايت وى بر اساس اصل هشتاد و نهم.
11- عفو يا تخفيف مجازات محكومين در حدود موازين اسلامى پس از پيشنهاد رئيس قوه قضائيه.

رهبر مى‌تواند بعضى از وظايف و اختيارات خود را به شخص ديگرى تفويض كند.

قضاوت با خودتان: کجای قانون اساسی این اصل بیان شده « رهبری که نتواند در مواقع لزوم به اقامه نماز جمعه بایستد و امت اسلامی را هدایت کند صلاحیت رهبری را ندارد » ؟!


[/HR]دوست عزیز، برای اینکه پست طولانی نشود، بقیه مطالب را در پست بعدی پاسخگو خواهم بود انشاالله.

ادامه دارد ...

استوار;454236 نوشت:
مقام معظم رهبری: نمایندگان ولی فقیه مجازند نماز عید فطر را به جماعت اقامه کنند.

حالا اگه رهبر زن باشه و نمایندگان ولی فقیه بخوان به جماعت بخونن تکلیف چیه؟

استوار;454236 نوشت:
دوست عزیز، اگر اجازه دهید اصول 109 و 110 قانون اساسی را مرور کنیم. پاسخ شما در این اصول وجود دارد:

دوست گرامی ، اصل قانون برای بنده اهمیت ندارد.جایی که پای دین در میان باشد.
از نظر دینی رهبری در زمان غیبت تمام اختیارات ولایت را دارد.
از نظر دینی یک رهبر بایستی در مواقع خطر و لزوم به نماز بایستد و امتش را هدایت کند.

درضمن دوست گرامی اگر میخواهید به سوالات پاسخ دهیدو به تمام سوالات در پست 450 پاسخ دهید نه هرکدام را که بلد بودید.

و اما سوالاتی که هنوز پاسخ نداده اید.

یک :

@█ عشق من خدا █@;454184 نوشت:
و اما در باره قضاوت زنان : درست است که ما قاضی های زن داریم ام جالب است که بدانید هیچکدام حق رای ندارند.
فقط در شورای حل اختلاف حضور دارند.
قاضی که نتواند رای دهد قاضی نیست فقط یک عنوان است.[/
quote]

دو :

@█ عشق من خدا █@;454184 نوشت:
همانگونه که یکی از دوستان فرمودند زن حق ندارد بدون اجازه همسرش از خانه خارج شود.
حال اگر یک زنی که رهبری یک جامعه را به او واگذار کردند شوهرش اجازه خروج از منزل را به او ندهد حکمش چیست.
چه رهبری است که باید اجازه خروجش را کسی دیگر به او بدهد.و اگر اجازه ندهد تمام امور مملکت در هواست.[/quote]

سه:

@█ عشق من خدا █@;454184 نوشت:
شما حدیثی که از پیغمبر اسلام بود را به دلیل اینکه سندش در کتب اهل سنت بود قبول نکردید.
حال سه حدیث دیگر در تاپیک های قبلی ذکر شده است که آنها را امامان شیعه گفتند و اسنادشان در کتب شیعه موجود است.
آنها را هم قبول نمیکنید؟

چهار:

@█ عشق من خدا █@;454184 نوشت:
درضمن دوست گرامی بنده تمام کتب تفاسیر اعم از شیعه و سنی را مطالع کردم. تمام علمای شیعه و سنی رجالا در آیه 7 سوره انبیاء را مرد ترجمه کردند.
و 99 % علمای شیعه و سنی در آیه 9 کلمه رجالا را مرد ترجمه کردند.

آیا شما نظر علما را رد میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پنج:

بنده کتاب نظام حقوق زن در اسلام ، نوشته استاد شهید مرتضی مطهری را کامل مطالعه کردم.
در این کتاب وظایفی برای زن در نظر گرفته شده است.و گفته شده است زن میتواند نماینده مجلس یا وزیر شود.اما جایی نوشته نشده است زن میتواند رهبر شود.
ادعای که شما در پست 439 از شهید مطهری نقل کرده اید بر چه مبنایی بود؟
لطفا نام کتابی که مطلبش را نقل کرده اید بیان بفرمایید.تا بروم و مطالعه کنم.

سلام و عرض ادب.

@█ عشق من خدا █@;454184 نوشت:
و اما در باره قضاوت زنان : درست است که ما قاضی های زن داریم ام جالب است که بدانید هیچکدام حق رای ندارند.
فقط در شورای حل اختلاف حضور دارند.
قاضی که نتواند رای دهد قاضی نیست فقط یک عنوان است.

بله دوست عزیز. در این مورد کاملا حق با شماست و حقیر صرف وجود قضات زن، تصور نمودم این قضیه حل شده.
بله قاضی زن داریم اما حق صدور رأی را ندارد.
دلیل این امر اینگونه ذکر شده: «قضات زن به دليل وجود برخي محدوديت‌هاي شرعي و فقهي حق انشاء راي و صدور حکم را ندارند»
اما در حقیقت این محدودیتهای شرعی و فقهی، جز اجماع فقها چیز دیگری نیست . استاد مطهری (ره) اجماعِ مدرکی را قابل اعتماد نمیداند.

محقق اردبیلی در زمینه شرط مذکر بودن قاضی در کتاب مجمع‌الفائده و البرهان که شرح کتاب ارشادالاذهان علامه حلی است، می‌فرماید:
دلیلی بر شرط مذکر بودن قاضی وجود ندارد مگر این که بر این شرط اجماع ثابت شود.
که اجماع هم از نظر بسیاری از فقها جایگاه محکمی در استدلال فقهی ندارد زیرا اجماع از نظر شیعه در صورتی حجت است که هیچ دلیل دیگری (نه آیه قرآن و نه روایت) در مورد حکمی وجود نداشته باشد.
اما اگر در مورد حکمی اجماع کنند که روایات متعددی درباره آن وجود دارد، این احتمال خواهد بود که این اجماع مستند به دلایل مذکور (آیات و روایات) باشد که به چنین اجماعی، اجماع مدرکی می‌گویند و فاقد اعتبار است.
بنابراین اجماع در مساله شرط مرد بودن قاضی، دارای اعتبار نیست زیرا در این مساله آیات و روایات وجود دارد و اجماع در این مساله مدرکی است. باید این اجماع را به کناری نهاد و مدرک حکم را که آیات و روایات است در نظر گرفت که آیا دلالتی بر این شرط دارند یا خیر؟ که دلیلی در این زمینه وجود ندارد.

در تکمیل نظرات محقق اردبیلی، میتوان نظرات استاد مطهری را نیز در ارتباط با این مدارک روائی مورد توجه قرار داد:
(نوار صوتی استاد در مورد مبحث زن و قضاوت)
«یک حدیث چنین است: اُنْظُروا الی رجلٍ منکم یَعْلَمُ شیئا مِنْ قضایانا فاجعلوه بینکم فانّی قد جعلتُة علیکم قاضیا. امام فرمود: نگاه کنید، یکی از خودتان، یک مردی که چیزی از قضایای ما را بداند، یعنی بداند که نظر ما چیست؟ بر نظریه های ما اطلاع داشته باشد، او را در میان خودتان قرار دهید، من او را به عنوان قاضی در میان شما نصب کرده ام.این دستور عمومی است، بنابراین هر مردی که بر اخبار و روایات ائمه(ع) اطلاع داشته باشد، ائمه(ع) او را به عنوان قضاوت نصب کرده اند. کلمه «الی رجلٍ منکم» می فرماید نگاه کنید به مردی از خودتان.»«اگر اجماع در کار نباشد، این دلیل، روی سبک درک فقهی درست نیست. چرا؟ [چون] یک حرفی خود فقها دارند و آن این است [که] می گویند نه ضمیر مذکر اختصاص به مرد دارد، نه ضمیر مؤنث اختصاص به زن دارد. ضمیر مذکر اعم است. کلمه رجل نیز در بسیاری از موارد اختصاص به مرد ندارد، بلکه به عنوان مثل ذکر می شود. [به این] می گویند الغاء خصوصیت. مثلاً یک کسی می آید سؤال می کند «رَجُلٌ شَکٌ بَیْنَ الثلاثِ و الارْبَعِ» یک مردی شک کرده است بین سه و چهار، حکمش چیست؟ امام می گویند مثلاً بنا را بر چهار بگذارد. اینجا باید چه چیزی بگوییم؟ [آیا] بگوییم این حکم اختصاص به مردها دارد یا [بگوییم] نه. مقصود از «رجل» یک فرد است. رجولیت خصوصیت ندارد. در اینجا آنکه خصوصیت دارد شک بین سه و چهار است. خودمان هم در تعبیرات خودمان داریم؛ می گوییم «یک مردی اگر پیدا شود چنین کاری بکند.» مقصودمان این نیست که واقعا از جنس رجال باشد، [بلکه] یعنی کسی که دارای این خصوصیت و مزیت باشد. [در بحث] اینجا [نیز] نمی شود مفهوم گرفت که «انظروا الی رجلٍ منکم» تکیه روی رجولیّت است. ولی چون کلمه مرد همیشه به عنوان مثل ذکر می شود [در اینجا نیز] کلمه مرد ذکر شده [است.] یعنی می شود در اینجا الغاء خصوصیت کرد.»

«روایات دیگری ذکر می کنند که آن روایات هیچ کدامش، یا سند ندارد و یا سند معتبر ندارد. یک روایت، مرسله است. (مرسله است یعنی سند ندارد. همین طور گفته اند. امام فرموده. اما چه کسی روایت کرده؟ هیچ معلوم نیست.) مرسله ای از کتاب «من لا یحضره الفقیه» روایت شده است که «یا معاشر الناس! لا تطیعوا النساء علی حالٍ و لا تأمنوهنّ علی مالٍ» مردم! زنان را به هیچ حال، اطاعت نکنید و آنها را بر مالی، امین قرار ندهید. این روایت که کارش خیلی مشکل است؛ به جهت قسمت دوم که می گوید «و لا تعملوهن علی مال» [این] برخلاف ضرورت فقه است و قسمت اول هم «لا تطیعوهنّ علی حالٍ» مربوط به روابط خانوادگی است، یعنی مربوط به این است که یک مرد نباید زمام امور خودش را دست زن قرار دهد. این یک مطلب درستی است. مرد نباید مهارش دست زن باشد. پس اولاً روایت، مرسله است، یعنی سندش، معتبر نیست و ثانیا جمله اول این روایت مربوط به روابط خانوادگی است ... قسمت دوم آن، اساسا قابل عمل نیست. «قابل عمل نیست.» یعنی برخلاف دستور فقه است.»

آن گاه در خصوص شرح و پاسخ روایت «لا تملک المرأة من الامر ما یجاوز نفسها» می گوید:

«زن را آن قدر به او اختیار نده که از حدّ خودش تجاوز بکند. اینکه حدّ، معین نمی کند، این نیز در روابط زن و شوهری است. به شوهران می گویند: به زنها آن قدر میدان ندهید که از حدّ خودشان تجاوز بکنند. این نیز از نظر کلی یک مطلب درستی است، چون اینجا، حدّ معین نشده است ولی در اینکه باید برای زن حدی باشد ما شک و بحثی نمی کنیم. مطلب به باب قضاوت مربوط نیست. [خلاصه در] «لا تملک المرأة ما یجاوز نفسها» گذشته از اینکه حدی مشخص نشده تا ما بفهمیم این حدّ چیست؟ وضع «لا تملک» که به مرد می گوید این کار را نکن، معلوم است به شوهر از آن جهت که شوهر است [و] نسبت به زن از آن جهت که همسرش است را می گوید.»

استاد شهید ادامه بحث خویش را به روایتی اختصاص می دهد که مرحوم شیخ صدوق(قده) نقل کرده است و جزء ادله مرحوم نراقی نیز آمده بود و به تعبیر استاد، خیلی به آن استناد می شود. این روایت که شامل وصیتهای پیامبر اکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع) است حدیثی مفصل است. در فرازی از آن همان گونه که استاد شهید نیز نقل نموده چنین آمده است:
«لیس علی النساء جمعة و لا جماعة ... و لا تولی القضاء»
بر بانوان نماز جمعه و جماعت واجب نیست ... کار قضاوت به زن واگذار نمی شود.

«این روایت اگر سندش درست باشد در دلالتش هیچ بحثی نیست.»
«ما تحقیق کردیم؛ دیدیم غیر از شیخ صدوق، کس دیگری آن را روایت نکرده. شیخ صدوق هم یک مسافرتی به بلخ و بخارا کرده و در آنجا به یک مردی به نام محمد بن مردشاه برخورد می کند و او یک سلسله روایات دارد و روایات او را اخذ می کند. شیخ صدوق در آخر کتاب «فقیه» سند خودش را نقل می کند که سند من در اینجا چیست؟ ولی علما گفته اند که در این سند افراد مجهولی هستند. یعنی افرادی هستند که اصلاً ما نمی دانیم اینها کی هستند؟ بنابراین به سند این روایت نمی شود اعتنا کرد.»

@█ عشق من خدا █@;454184 نوشت:
شما حدیثی که از پیغمبر اسلام بود را به دلیل اینکه سندش در کتب اهل سنت بود قبول نکردید.

احتمالا آن پست را دقیق مطالعه نفرموده‌اید.
در آنجا نظر استاد مطهری بیان شد و ایشان به صراحت نظرشان را در مورد پذیرش حدیثی که سندش فقط در کتاب اهل سنت هست، مطرح کرده‌اند.

@█ عشق من خدا █@;454184 نوشت:
درضمن دوست گرامی بنده تمام کتب تفاسیر اعم از شیعه و سنی را مطالع کردم. تمام علمای شیعه و سنی رجالا در آیه 7 سوره انبیاء را مرد ترجمه کردند.
و 99 % علمای شیعه و سنی در آیه 9 کلمه رجالا را مرد ترجمه کردند.

رجال بر خلاف رجل آن وسعت معانی را ندارد.
تا جائبکه حقیر میدانم، به سه معنا بکار میرود: مردان، بزرگان، و پیاده (در مقابل سواره)
این لغت به همین صورت وارد زبان فارسی شده. یعنی همانطور که در عربی میگوئیم رجال و ممکن است منظور بزرگان باشد، در زبان فارسی هم واژه مردان فقط به جنس مذکر اشاره ندارد و در صورت وجود قرینه میتواند به معنای بزرگان باشد.

اما وقتی تنوین نکره به انتهای آن اضافه شود و بر سر آن الف و لام نمی‌آید در اینصورت معنای احترام، کمال و بزرگی را میرساند.
همانطور که گفته شد، حتی خود واژه «مرد» در فارسی نیز در صورت وجود قرینه میتواند جنس مذکر نباشد و عام باشد.

@█ عشق من خدا █@;454184 نوشت:
درضمن لطفا نام کتابی که بیانات شهید مطهری را از بیان فرمودید را بگویید تا به کتاب ایشان مراجعه کنم.

@█ عشق من خدا █@;454203 نوشت:
درضمن کتاب نظام حقوق زن در اسلام : نوشته ی استاد مرتضی مطهری رو خوندم.
تو این کتاب گفت زنان میتونن هم رای بدن هم رای بگیرن.و در عرصه سیاسی وارد بشن.
اما شهید مطهری در این کتاب نگفته اند که زن میتواند رهبر یا ولی فقیه شود.

استاد شهید پس از ارایه کتاب ارزشمند «نظام حقوق زن در اسلام» قصد داشت جلد دوم آن را نیز منتشر کند.
از جمله مباحثی که برای جلد دوم کتاب نظام حقوق زن در اسلام منظور شده بود، مباحث «زن و گواهی»، «زن و قضاوت» ، «زن و سیاست» و «زن و مرجعیت» میباشد.

شما میتوانید با مراجعه به پایگاه جامع استاد شهید مرتض مطهری، این مباحث را که از روی نوار صوتی ایشان پیاده شده، مطالعه نمائید. :Gol:

سلام و عرض ادب.

@█ عشق من خدا █@;454276 نوشت:
حالا اگه رهبر زن باشه و نمایندگان ولی فقیه بخوان به جماعت بخونن تکلیف چیه؟

دوست عزیز، شما منظور مقام معظم رهبری از این افتاء را اشتباه متوجه شده‌اید.
ایشان فرموده‌اند که امام جماعت نماز عید فطر و قربان، لزوما باید از نمایندگان ولی فقیه باشد.
نه اینکه فقط نمایندگان ولی فقیه باید پشت سر ولی فقیه نماز بخوانند!
مواردی که مطرح شد، وضوح و صراحت کافی در زمینه شرط امام جماعت نماز عید فطر و قربان برای ولی فقیه جامع الشرایط زن را دارد و حقیر دیگر نیازی نمیبینم این مورد تکرار مکررات شود.

@█ عشق من خدا █@;454276 نوشت:

درضمن دوست گرامی اگر میخواهید به سوالات پاسخ دهیدو به تمام سوالات در پست 450 پاسخ دهید نه هرکدام را که بلد بودید.
یک :
دو :
سه :
چهار :
پنج :


ظاهرا شما دوست عزیز از آن دسته کاربرانی هستید که مطالب را با دقت و حوصله کافی مطالعه نمیکنند.
در پست 453 بیان کردم که مطالبم ادامه دارد و پاسخگوی بقیه بیاناتتان هستم.

پست شماره 455 حقیر را بخوانید. :Gol:

@█ عشق من خدا █@;454276 نوشت:
دوست گرامی ، اصل قانون برای بنده اهمیت ندارد.جایی که پای دین در میان باشد.
از نظر دینی رهبری در زمان غیبت تمام اختیارات ولایت را دارد.
از نظر دینی یک رهبر بایستی در مواقع خطر و لزوم به نماز بایستد و امتش را هدایت کند.

مگر میشود کسی به اصول قانون اساسی الزامی نداشته باشد؟
بحث تاپیک در رابطه با امکان ولایت فقیه و رهبری جامعه توسط زنان است.
اگر منهم بخواهم الزام و پایبندی به قانون اساسی کشورم نداشته باشم، پس نیازی نیست رهبرم ولی فقیه باشد و براحتی ثابت میشود زنان میتوانند رهبر جامعه باشند.

وقتی مقام معظم رهبری خودشان ملزم و پایبند به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هستند و در واقع بر اساس اصل 107 تعیین میشوند،
آنگاه شما چگونه از ایشان پیروی میکنید ولی اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، برایتان اهمیت ندارد؟؟!!

جناب استوار گرامی.
ظاهرا شما متوجه منظور بنده نشده اید.
بنده کاری به حدیث پیغمبر ندارم. میگویم سه حدیث دیگر که از امام معصوم(ع) نقل شده است. و در تمام کتب شیعه وجود دارد. مبنی بر اینکه زن نمیتواند رهبر شود.آنها را چگونه تفسیر میکنید.

جلد دوم کتاب : نظام حقوق زن در اسلام. افسانه است.
شاید علی مطهری میخواست کتاب بنویسه و به نام پدرش ثبت کنه.البته چند موردی این عملش لو رفت و چند کتاب از لیست آثار شهید مطهری حذف شده است.کتاب های که علی مطهری ادعا میکرد پدرم نوشت.به هیچ وجه معتبر نیست.
شهید مطهری در جلد نخست آنقدر زیبا نوشتند که نیازی به جلد دوم نبود.

بنده کاری ندارم که رجالا چند معنی دارد.همان علمایی که گفتند رجالا این معانی را میدهد همان علما در این دو آیه رجالا را مرد ترجمه کردند.


چه کسی گفته است تمام علما قضاوت زن را قبول دارند؟سردسته مخالفان این تفکر آیت الله مکارم شیرازی هستند.درضمن احادیث بسیار زیادی از امام معصوم(ع) وجود دارد زن نمیتواند قضاوت کند.
و خیالتان راحت زن هیچ وقت نمیتواند حق رای پیدا کند.
حال چگونه کسی که نمیتواند درمورد یک جرم معمولی حکمی بدهد ، می تواند رهبر شود و حکم های سنگین فقهی بدهد.حکمی که بعضا از حوزه های علمیه هم بالاتر است چه رسد به دادگاه.

درضمن شما هنوز به یک سوال و شبهه پاسخ نداده اید.

همانگونه که یکی از دوستان فرمودند زن حق ندارد بدون اجازه همسرش از خانه خارج شود.
حال اگر یک زنی که رهبری یک جامعه را به او واگذار کردند شوهرش اجازه خروج از منزل را به او ندهد حکمش چیست.
چه رهبری است که باید اجازه خروجش را کسی دیگر به او بدهد.و اگر اجازه ندهد تمام امور مملکت در هواست

سلام و عرض ادب.

.امین.;454150 نوشت:
جناب استوار بنده پستم رو ویرایش کردم. گویا متوجه نشدید

با عرض پوزش از شما برادر عزیز، هنگام تایپ پاسخ این تغییر انجام شده و حقیر متوجه تغییرات نشدم :Gol:

.امین.;454150 نوشت:
اصراری هم نیست که بپذیرید ما به این چیزا عادت کردیم.
فقط یک نکته خدمتتون عرض کنم که ولی فقیه باید باتقوا باشه، ما که از طرفدارای ولایت زنان تقوایی ندیدیم(اشتباه نشه منظورم حضرتعالی نیست)

برادرم، جملات قرمز رنگ شما در یک بحث علمی جایگاه ندارد.
حقیر صرفا در حد وسع و توانم (که قطعا قابل مقایسه با جایگاه علمی استارتر تاپیک جناب ملاصدرا، کارشناس محترم پاسخگو، شما و سایر کاربران فرهیخته نیست) در بحث شرکت نموده‌ام.
حرف اصلی حقیر این است: اگر آیه‌ای و روایتی صحیح، بطور کاملا صریح موضوع تاپیک را نفی کرد، پس دلالتش متقن و حجت بر امر خواهد بود.
اما اگر قطعیت صراحت این مدارک متقن نباشد، پس استدلال بر پایه این اسناد، استدلال ضعیفی خواهد بود.
و دیگر آنکه نفی شرعی موضوع تاپیک یک مبحث است، و توصیه‌ها و سفارشات عقلی مبتنی بر تفاوتهای ذاتی زن و مرد مبحثی دیگر.
و اتفاقا نظریات استاد شهید مطهری و نیز مرحوم محقق اردبیلی نیز بر این اساس استوار است.

.امین.;454150 نوشت:
ولی اگر زنی پیدا شد با چنان مقام بالایی از علم و تقوا و سیاست و درایت در امور ممکلتی، یقین بدانید تا مردانی بالاتر یا هم ردیف خود باشند هیچ وقت چنین ادعایی نمیکند

به صفاتی که ذکر فرمودید، بنده عدالت را نیز اضافه میکنم.
عدالت یک فقیه جامع الشرایط زن یا مرد حکم میکند در صورتیکه کسانی را از خود اعلم‌تر میداند، ادعائی نکند.:Gol:

ببخشید اصلا دوست نداشتم وسط حرفهای زیبای جناب استوار پستی از من زده شه ولی هر چی هم سعی کردم نشد ساکت بمونم :Nishkhand:

.امین.;454150 نوشت:
فقط یک نکته خدمتتون عرض کنم که ولی فقیه باید باتقوا باشه، ما که از طرفدارای ولایت زنان تقوایی ندیدیم

دستت درد نکنه جناب امین

@█ عشق من خدا █@;454184 نوشت:
همانگونه که یکی از دوستان فرمودند زن حق ندارد بدون اجازه همسرش از خانه خارج شود.
حال اگر یک زنی که رهبری یک جامعه را به او واگذار کردند شوهرش اجازه خروج از منزل را به او ندهد حکمش چیست.
چه رهبری است که باید اجازه خروجش را کسی دیگر به او بدهد.و اگر اجازه ندهد تمام امور مملکت در هواست.

دوست عزیز اولا بی قید و شرط بودن این اجازه رو برخی از فقها رد کرده اند حتی گفته اند اجازه برای کارش تا زمانی که منافاتی با حقوق شوهر نداشته باشد اصلا لازم نیست و شوهر نمی تونه مانع شه . در ضمن همونطور که خیلی از کارشناسان محترم گفتند این خانم همون لحظه عقد میتونه یه اذن کلی بگیره شوهره هم نمیتونه بعداً زیرش بزنه . دیدی چه راحت میشه یه خانم هم به زندگیش برسه، هم شوهرش رو راضی کنه، هم رهبر هم بشه . پس دیگه این اجازه اجازه اصلا معنی نمیده

@█ عشق من خدا █@;454184 نوشت:
درست است که ما قاضی های زن داریم ام جالب است که بدانید هیچکدام حق رای ندارند.
فقط در شورای حل اختلاف حضور دارند.
قاضی که نتواند رای دهد قاضی نیست فقط یک عنوان است.

والا تو شهر ما قاضی خانم تو اجرای احکام هم دیدم . :Gol:

سلام و عرض ادب.

@█ عشق من خدا █@;454321 نوشت:
جلد دوم کتاب : نظام حقوق زن در اسلام. افسانه است.

نوار صوتی = افسانه :Gig:
اگر در این زمینه شواهد کافی در دست دارید میتوانید به کار گروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه اطلاع و گزارش دهید تا گردانندگان سایت پایگاه جامع استاد شهید مرتضی مطهری، اعمال قانون شوند و بیش از این امثال من نوعی را به گمراهی و ضلالت سوق ندهند.

@█ عشق من خدا █@;454321 نوشت:
بنده کاری ندارم که رجالا چند معنی دارد.همان علمایی که گفتند رجالا این معانی را میدهد همان علما در این دو آیه رجالا را مرد ترجمه کردند.

از آنجا که مطمئن شدم مطالب را با حوصله کافی و دقت وافی نمیخوانید، مجددا مطلب خودم را نقل قول میکنم:
استوار;454301 نوشت:
رجال بر خلاف رجل آن وسعت معانی را ندارد.
تا جائبکه حقیر میدانم، به سه معنا بکار میرود: مردان، بزرگان، و پیاده (در مقابل سواره)
این لغت به همین صورت وارد زبان فارسی شده. یعنی همانطور که در عربی میگوئیم رجال و ممکن است منظور بزرگان باشد، در زبان فارسی هم واژه مردان فقط به جنس مذکر اشاره ندارد و در صورت وجود قرینه میتواند به معنای بزرگان باشد.

اما وقتی تنوین نکره به انتهای آن اضافه شود و بر سر آن الف و لام نمی‌آید در اینصورت معنای احترام، کمال و بزرگی را میرساند.
همانطور که گفته شد، حتی خود واژه «مرد» در فارسی نیز در صورت وجود قرینه میتواند جنس مذکر نباشد و عام باشد.



[/HR]
@█ عشق من خدا █@;454321 نوشت:
چه کسی گفته است تمام علما قضاوت زن را قبول دارند؟سردسته مخالفان این تفکر آیت الله مکارم شیرازی هستند

:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:
لطفا نقل قول حقیر که در آن گفته شده تمام علما قضاوت زن را قبول دارند، بیاورید ان کنتم صادقین. :ok:

@█ عشق من خدا █@;454321 نوشت:
و خیالتان راحت زن هیچ وقت نمیتواند حق رای پیدا کند.

ظاهرا علم غیب هم دارید!
دوست عزیز، به عنوان یک انسان بسیار متأسفم که زنان جامعه‌ام میتوانند قاضی باشند ولی حق صدور رأی را نداشته باشند.
هر چند این را یک حرکت رو به جلو میدانم و دعا میکنم در آینده این مشکل جمعیت نسوان قاضی نیز رفع شود. اما شاید اگر به این صورت مشروط قاضی نمیشدند، بهتر بود.
الله اعلم.

@█ عشق من خدا █@;454321 نوشت:
همانگونه که یکی از دوستان فرمودند زن حق ندارد بدون اجازه همسرش از خانه خارج شود.
حال اگر یک زنی که رهبری یک جامعه را به او واگذار کردند شوهرش اجازه خروج از منزل را به او ندهد حکمش چیست.
چه رهبری است که باید اجازه خروجش را کسی دیگر به او بدهد.و اگر اجازه ندهد تمام امور مملکت در هواست

در این مورد فکر میکنم مطالب یکی از اساتید بزرگوار سایت، پاسخگوی پرسش شما دوست عزیز باشد:

صادق;453937 نوشت:
خروج زن از خانه همواره نیازمند اذن شوهر نیست، بلکه در مواردی خروج زن از خانه جایز است، از جمله:
1 - کسب علوم واجبه و یا انجام تکالیفی که مستلزم خروج از خانه است.
2 - احقاق حق مانند دادخواهی و شکایت به دادگاه یا ادای شهادت و امثال آن .
3 - براساس برخی از فتاوا در صورتی که قبل از ازدواج زن در کاری استخدام بوده است، پس از ازدواج نیز به خاطر سابقه استخدام می‏تواند سر کار خود برود و ازدواج مانع آن نیست.
4 - در صورتی که به صورت شرط ضمن العقد به هنگام ازدواج، جواز خروج از خانه را شرط کرده باشد.

همانطور که قبلا هم گفتم اگر مرجعیت برای زن نبود ، امام صادق ع که میتوانستند جواب مردی که رجوع کرده بود را بدهند ، انرا نمی سپردند به یک زن تا احکام دین را از یک زن بگیرند و بپرسند . ولی به آن مرد فرمودند برای جواب ، همسرش را بفرستند نزد حضرت حمیده

امام صادق ع در جواب به مردي که براي مسئله فقهي به او رجوع کرده بود ، فقاهت بانو حميده را به همگان نشان داد و مرد براي گرفتن جواب خود ، همسرش را نزد بانو حميده فرستاد و جواب را گرفت .

عبدالرحمان بن حجاج ـ ازشاگردان بزرگ و فقهاي عصر حضرت صادق(ع) ـ در اين باره گويد:

«سألت اباعبداللّه (ع) و کنا تلک السنة مجاورين و اردنا الاحرام يوم التروية، فقلت: ان معنا مولودا صبيا. فقال(ع): مرو امهفلتات حميدة فلتسأ لها کيف تفعلبصبيانها، قال: فاتتها فسألتها، فقالت لها: اذا کان يوم التروية فجرّدوه و غسلوه کمايُجَرّد المحرم ثم احرموا عنه ثم قفوا به فيالمواقف و اذا کان يوم النحر فارموا عنه واحلقوا رأسه ثم زوروا به البيت ثم مرواالخادم ان تطوف به بالبيت و بين الصفا والمروة و اذا لم يکن الهدي فليصم عنه وليّهاذا کان متمتعا»((((الکافی، ج4، ص301؛ .وسائل الشیعه، ج8، ص207؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص410.))))

از امام صادق(ع)، در سالي که مجاورمکه بوده و مي خواستيم روز ترويه [يعنيهشتم ذي حجه [احرام ببنديم ـ پرسيدم: طفلي همراه ماست مي خواهيم حج او را بهجا آوريم، چه کنيم؟

امام(ع) فرمود: به مادرش بگوييد پيش حميده بيايد و از او بپرسد با کودکش چهکند.

مادر نزد حميده خانم رفت و پرسيد.

ايشان فرمودند: وقتي روز ترويه شد،لباس [دوخته اش] را از تنش درآوريد وغسلش دهيد همان گونه که محرملباسهايش را درمي آورد. سپس از طرف اونيت احرام کنيد و آنگاه او را در مواقف قراردهيد و وقتي «يوم النحر» [يعني روز دهمذي حجه] شد از طرف او رمي [جمرات[ کنيد و سرش را بتراشيد و او را زيارت بيت[اللّه الحرام [دهيد. سپس خادم را واداريد تااو را گرداگرد بيت [اللّه الحرام] و ميان صفا ومروه طواف دهد. و اگر «هدي» [يعنيقرباني حج] نباشد، وليش اگر حج تمتع بهجاي مي آورد، از سوي او روزه بگيرد

چرا امام دستور دادند یک مرد فقیه برود و جواب سوالش را از یک زن بگیرد ؟ مرجعیت برای پرسیدن همین احکام در دین است. اینطور نیست ؟

آن بانو چنان فقیه و عالم به احکام و مسایل بوده که حضرت صادق(ع) زنها را امر می فرموده که در اخذ مسایل و احکام دین به او رجوع نمایند.(منتهی الآمال، ج2، ص335.)
5ـ امام صادق(ع) او را به گونه ای پرورش داده بود که در دانش و پرهیزکاری و ایمان، سرآمد زنان عصر خویش بود و امام از او خواسته بود که عهده دار تدریس فقه و تعلیم احکام شرعی زنان مسلمان شود.(حیاة الامام موسی بن جعفر(ع)، ج1، ص41 ـ 40)

سلام و عرض ادب.

@█ عشق من خدا █@;454321 نوشت:
ظاهرا شما متوجه منظور بنده نشده اید.
بنده کاری به حدیث پیغمبر ندارم. میگویم سه حدیث دیگر که از امام معصوم(ع) نقل شده است. و در تمام کتب شیعه وجود دارد. مبنی بر اینکه زن نمیتواند رهبر شود.آنها را چگونه تفسیر میکنید.

دوست عزیز، اگر امکان دارد بگوئید آن سه حدیث چیست و یا در کدام پست نقل قول شده تا آنها را مطالعه کنم.

ضمنا حقیر مفسر نیستم فقط در حد توان و فهم، نظراتم را راجع به مطلبی که میخوانم بیان خواهم کرد. :Gol:

استوار;454367 نوشت:
نوار صوتی = افسانه
اگر در این زمینه شواهد کافی در دست دارید میتوانید به کار گروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه اطلاع و گزارش دهید تا گردانندگان سایت پایگاه جامع استاد شهید مرتضی مطهری، اعمال قانون شوند و بیش از این امثال من نوعی را به گمراهی و ضلالت سوق ندهند.

نوار صوتی! بسیار خنده آور است. از کی تا به حال کتابها نوار صوتی دارند.
اگر این نوار صوتی راست بود چرا بعد از 30 سال پیدا شد؟
بهتره تحقیق کنید چرا چند کتاب از آثار شهید مطهری خارج شد.
تا زمانی که اداره کننده سایت علی مطهری باشد سایت هیچ ارزش حقیقی و حقوقی ندارد.

استوار;454367 نوشت:
دوست عزیز، به عنوان یک انسان بسیار متأسفم که زنان جامعه‌ام میتوانند قاضی باشند ولی حق صدور رأی را نداشته باشند.
هر چند این را یک حرکت رو به جلو میدانم و دعا میکنم در آینده این مشکل جمعیت نسوان قاضی نیز رفع شود. اما شاید اگر به این صورت مشروط قاضی نمیشدند، بهتر بود.
الله اعلم.

بنده هم متاسفم که شما میخواهید سخنان امامان معصوم(ع) را با حق رای دادن به زنان قاضی رد بفرمایید.

استوار;454367 نوشت:
در این مورد فکر میکنم مطالب یکی از اساتید بزرگوار سایت، پاسخگوی پرسش شما دوست عزیز باشد:

پیرامون اذن شوهر به زن.
دوست گرامی اگر کمی تحقیق کنید در میابید این سخنان را علی مطهری در مجلس زده بودند که با مخالفت تمام علما و مخصوصا مقام معظم رهبری شدند.
زن بدون اذن شوهر نمیتواند از خانه خارج شود.و هیچ عالمی نمیتواند سخن خدا را رد کند.

فقط درحالتهای زیر اذن شوهر لازم نیست.

1 - سفر به حج.

2 - اگر وضعیت معاش خانواده خراب باشد.میتواند برای کار بدون اجازه خارج شود.
اما اگر وضعیت معاش خوب باشد نمی تواند.شوهر قادر به تامیین معاش نباشد.

3 - جان وی در خطر باشد.

4 - برای رای دادن در انتخابات.

5 - خروج برای شهادت در دادگاه

در غیر این صورت اذن شوهر واجب است.مگر اینکه در عقد نامه بندی ذکر شده باشد.

استوار;454370 نوشت:
دوست عزیز، اگر امکان دارد بگوئید آن سه حدیث چیست و یا در کدام پست نقل قول شده تا آنها را مطالعه کنم.

ضمنا حقیر مفسر نیستم فقط در حد توان و فهم، نظراتم را راجع به مطلبی که میخوانم بیان خواهم کرد.

اما به نظره بنده شما یک مفسر بزرگی هستید.که فکر میکنید علما در ایه 7 سوره انبیاء و 9 سوره انعام به اشتباه رجالا را مرد ترجمه کردند.
و شما بدرستی این کار را انجام میدهید.جالب است.

امام عشق;451978 نوشت:
حضرت علی (ع) و انبیاء دیگر بخشی از فساد در آخر ازمان را که به زنان مربوط میشود را اینگونه بیان میکنند.

امیرمؤمنان(ع) می‌فرماید: «... و آن هنگامی است که زن‌ها مسلّط شوند، کنیزان تسلّط پیدا کنند و کودکان حکومت کنند.»۱
«هنگامی که زن‌ها بر تخت سلطنت چیره شوند و بر هر مردی چیره باشند و جز خواسته آنها عملی نگردد.»۲
امام صادق(ع) می‌فرمایند: «و زنان را می‌بینی که به‌سان مردان، مجالس (کنفرانس) راه می‌اندازند.»۳

۱. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمه علی اکبر مهدی‌پور، ج۲، ص ۷۶۱ به نقل از بشار\ الاسلام، صص ۴۱ و ۴۴.
۲. محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص ۲۵۹.
۳. همان، ص ۲۵۷.

و در حدیثی از امام صادق(ع) است که فرمودند:
«... در آن زمان زنان را می‌بینی که از بذل خود به کفّار هیچ واهمه‌ای ندارند.»
بحارالانوار، ج۵۲، صص ۲۵۷ و ۲۵۸.

شبـنم;454352 نوشت:
والا تو شهر ما قاضی خانم تو اجرای احکام هم دیدم .

پس از خواب بیدار شوید. در ایران زن قاضی حق صدور حکم ندارد.

شبـنم;454352 نوشت:
دوست عزیز اولا بی قید و شرط بودن این اجازه رو برخی از فقها رد کرده اند حتی گفته اند اجازه برای کارش تا زمانی که منافاتی با حقوق شوهر نداشته باشد اصلا لازم نیست و شوهر نمی تونه مانع شه . در ضمن همونطور که خیلی از کارشناسان محترم گفتند این خانم همون لحظه عقد میتونه یه اذن کلی بگیره شوهره هم نمیتونه بعداً زیرش بزنه . دیدی چه راحت میشه یه خانم هم به زندگیش برسه، هم شوهرش رو راضی کنه، هم رهبر هم بشه . پس دیگه این اجازه اجازه اصلا معنی نمیده

بجز مواردی که در پستهای قبلی ذکر کردم در هیچ حالتی زن حق خروج بدون اذن شوهر را ندارد.

سلام و عرض ادب.

@█ عشق من خدا █@;454732 نوشت:
نوار صوتی! بسیار خنده آور است. از کی تا به حال کتابها نوار صوتی دارند.

استاد شهید مطهری(ره) معمولاً مطالب کتب خود را قبل از تدوین و انتشار، بصورت سخنرانی و تدریس ارائه میکرد.
ایشان معتقد بود با این روش آگاهی مردم از اندیشه‌‌هایش، فراگیر تر خواهد بود.

@█ عشق من خدا █@;454732 نوشت:
تا زمانی که اداره کننده سایت علی مطهری باشد سایت هیچ ارزش حقیقی و حقوقی ندارد.

حقیر زیاد وارد سیاست نمیشوم.
اما تا جائیکه میدانم نقد دولتمردان یک چیز است، و تهمت زدن و تخریب شخصیت آنها از طریق تریبونهای عمومی چیز دیگر.
مجددا خواهش میکنم اگر شواهد کافی در دست دارید، از مسئولین مربوطه بخواهید به وضعیت سایت استاد مطهری رسیدگی کرده و مطالب کذب آنرا حذف کنند.:Gol:

@█ عشق من خدا █@;454732 نوشت:
بنده هم متاسفم که شما میخواهید سخنان امامان معصوم(ع) را با حق رای دادن به زنان قاضی رد بفرمایید.

امیدوارم هیچگاه بدان مرحله نرسم که سخن محکم و متقن معصوم(ع) مورد پذیرشم واقع نشود.
تآسف حقیر بابت قاضی شدن مشروط (بدون انشاء رأی) زنان بود.
چون یقین دارم که مطالب را دقیق و با حوصله نمیخوانید، مجددا تکرار میکنم:
مساله شرط مرد بودن قاضی، یک اجماع مدرکی است و در استدلالات فقهی، این گونه اجماع دارای اعتبار نیست.
لذا باید این اجماع را به کناری نهاد و مدرک حکم را در نظر گرفت که آیا دلالتی بر این شرط دارد یا خیر.
دو روایت صحیحه بررسی شد که در آنها قطعیتی برای اطلاق رجل به مرد وجود ندارد.
دو روایت دیگر مورد بررسی واقع گردید که اولی هم مرسله است و هم قابل عمل نیست(خلاف دستور فقه است). و دومی نیز سندش صحیح نیست.
@█ عشق من خدا █@;454732 نوشت:
پیرامون اذن شوهر به زن.
دوست گرامی اگر کمی تحقیق کنید در میابید این سخنان را علی مطهری در مجلس زده بودند که با مخالفت تمام علما و مخصوصا مقام معظم رهبری شدند.
زن بدون اذن شوهر نمیتواند از خانه خارج شود.و هیچ عالمی نمیتواند سخن خدا را رد کند.

مطلبی که نقل قول شد مربوط به کارشناس پاسخگوی کلام و اعتقادات جناب صادق است. با این لینک:
http://www.askdin.com/thread34913.html#post453937

اگر مطمئنید مطالب ایشان حقیقتا نادرست است، مکلفید به ایشان اطلاع دهید. چرا که اگر آن پست ویرایش و اصلاح نشود عواقب خوبی برای اعتبار سایت اسک دین ندارد.

استوار;454836 نوشت:
مطلبی که نقل قول شد مربوط به کارشناس پاسخگوی کلام و اعتقادات جناب صادق است. با این لینک:
http://www.askdin.com/thread34913.html#post453937

اگر مطمئنید مطالب ایشان حقیقتا نادرست است، مکلفید به ایشان اطلاع دهید. چرا که اگر آن پست ویرایش و اصلاح نشود عواقب خوبی برای اعتبار سایت اسک دین ندارد.

اگر جناب صادق مخالفتی با سخن بنده دارند بیایند در همین تاپیک سخن بنده را نقض کنند.

استوار;454836 نوشت:
امیدوارم هیچگاه بدان مرحله نرسم که سخن محکم و متقن معصوم(ع) مورد پذیرشم واقع نشود.
تآسف حقیر بابت قاضی شدن مشروط (بدون انشاء رأی) زنان بود.
چون یقین دارم که مطالب را دقیق و با حوصله نمیخوانید، مجددا تکرار میکنم:
مساله شرط مرد بودن قاضی، یک اجماع مدرکی است و در استدلالات فقهی، این گونه اجماع دارای اعتبار نیست.
لذا باید این اجماع را به کناری نهاد و مدرک حکم را در نظر گرفت که آیا دلالتی بر این شرط دارد یا خیر.
دو روایت صحیحه بررسی شد که در آنها قطعیتی برای اطلاق رجل به مرد وجود ندارد.
دو روایت دیگر مورد بررسی واقع گردید که اولی هم مرسله است و هم قابل عمل نیست(خلاف دستور فقه است). و دومی نیز سندش صحیح نیست.

اینکه زن نمی تواند و حق صدور حکم ندارد سخن اسلام است.و هیچ قانون و عالمی نمی تواند مخالف با آن نظری بدهد.

استوار;454836 نوشت:
حقیر زیاد وارد سیاست نمیشوم.
اما تا جائیکه میدانم نقد دولتمردان یک چیز است، و تهمت زدن و تخریب شخصیت آنها از طریق تریبونهای عمومی چیز دیگر.
مجددا خواهش میکنم اگر شواهد کافی در دست دارید، از مسئولین مربوطه بخواهید به وضعیت سایت استاد مطهری رسیدگی کرده و مطالب کذب آنرا حذف کنند.

سخن علی مطهری ربطی به سیاست ندارد.
ایشان در مجلس پیرامون اذن شوهر بر زن برای خروج از منزل سخنانی را ایراد فرمودند و آنها را به شهید مطهری نسبت دادند.
که با مخالفت آیات اعظام روبرو شدند.و تمام سخنان علی مطهری رد شد.

استوار;454836 نوشت:
استاد شهید مطهری(ره) معمولاً مطالب کتب خود را قبل از تدوین و انتشار، بصورت سخنرانی و تدریس ارائه میکرد.
ایشان معتقد بود با این روش آگاهی مردم از اندیشه‌‌هایش، فراگیر تر خواهد بود.

بازهم به شما پیشنهاد میکنم بروید دلیل اینکه بعضی از آثار از لیست آثار شهید مطهری حذف شد را برسی بفرمایید.
چطور امکان دارد بعضی از کتوب و نوارهای صوتی بعد از سی سال پیدا شوند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

امام خمینی(ره):

اذن همسر لازم است مگر شرط ضمن عقد کرده باشد یا به خاطر کار واجبی از منزل خارج شود.
اجازه شوهر در حج واجب شرط نیست.
(استفتائات، ج3، ص 148، س 810، مناسک حج محشی، ص 61، س 87)

آیة الله اراکی(ره):

چنانچه مرد نتواند معاش خود را تهیه کند، میتواند بی اجازه شوهر از خانه خارج شود و اطاعت از شوهر واجب نیست.
اذن زوج برای زوجه در حج واجب شرط نیست.
(توضیح المسائل، ص448، م 2430، العروة الوثقی، ج2، ص 282، م 79)

آیة الله خامنه ای(دام ظلّه):

موردی که انجام واجب شرعی با ضرورت های عقلی متوقف بر خروج از منزل باشد مانند سفر حج یا کسب درآمد برای اداره زندگی، اذن لازم نیست.
(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم)

آیة الله خوئی(ره):

اگر شوهر خرجی نمی دهد چنانچه زن ناچار باشد معاش را تهیه کند در موقعی که مشغول تهیه معاش است اطاعت شوهر بر او واجب نیست.
و در حج واجب اذن شوهر شرط نیست.
(توضیح المسائل، ص 432 م 2425، مناسک حج، 1412 هـ ق، ص 43، س 59)

آیة الله سیستانی(دام ظلّه):

مواردی که خروج واجب است یا ضروری است یا برای کسب نفقه است در فرضی که شوهر نفقه نمی دهد و از موارد اول است خروج کارمند زن برای انجام کار اداری است اگر پیش از ازدواج اجیر بوده یا بعد از آن و با اجازه زوج.
(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم)

آیة الله شبیری زنجانی(دام ظلّه):

نباید بدون عذر شرعی بدون اجازه شوهر از خانه خارج شود، چنانچه زن ناچار باشد که معاش خود را تهیه کند و با اطاعت شوهر تهیه معاش برای وی ممکن نباشد در موقعی که مشغول تهیه معاش است اطاعت شوهر واجب نیست و در حج واجب هم اذن همسر شرط نیست.
(توضیح المسائل، ج2، ص 204، م 2421، 2425)
(مناسک حج، 1412هـ ق، ص 21، م9)

آیة الله صافی گلپایگانی(دام ظلّه):

اگر ناچار است زن خودش معاش را تهیه کند، و نمی تواند با اطاعت شوهر تهیه معاش کند در موقعی که مشغول تهیه معاش است اطاعت از شوهر به او واجب نیست ولی احتیاط آن است که از حاکم شرع هم اذن بگیرد و در حج واجب اذن همسر شرط نیست.
(توضیح المسائل، ص 489، م 2425، استفتائات حج، 1422 هـ ق، ص 25، س 58)

آیة الله گلپایگانی(ره):

1) اگر منزل مسکونی غصبی باشد اذن شوهر برای خروج لازم نیست و شوهر نمی تواند زن را الزام به توقف در خانه غصبی کند.
2) اگر خوف جانی داشته باشد.
3) برای تهیه معاش در صورتی که مجبور است و نمی تواند با اطاعت شوهر تهیه معاش کند در حین تهیه معاش اطاعت شوهر واجب نیست ولی احتیاط آن است که از حاکم شرع نیز اجازه بگیرد.
4) اذن شوهر برای حج واجب زوجه مستطیعه لازم نیست.
(مجمع المسائل، ص 189، س 535 مجمع المسائل، ج2، ص 190، س 540 توضیح المسائل، ص411، م 3426)
(احکام آداب حج، 1413 هـ ق، ص 44، م97)

آیة الله مکارم شیرازی(دام ظلّه):

در مواردی ضروری و صله رحم به اندازه لازم و فراگیری احکام دین و حج واجب.
برای تهیه معاش در صورتی که زوج او را تأمین نکند، در حج واجب اجازه شوهر برای زن لازم نیست.
(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم)
(توضیح المسائل مراجع، ص 409، م 2416، مناسک حج، 1413 هـ ق، ص 20، م 10)


آیة الله نوری همدانی(دام ظلّه):

در صورتی که ناچار باشد معاش خود را تهیه کند زمانی که مشغول تهیه معاش است اطاعت همسر واجب نیست.
و اگر به واسطه ترس از جان تکلیف شرعی او بیرون رفتن از خانه باشد اذن همسر لازم نیست.
(توضیح المسائل، ص 479، م 2412، هزار و یک مساله فقهی، ج1، ص 190، س655، مناسک حج 1418هـ ق، ص 39، م 56.)

آیة الله وحید خراسانی(دام ظلّه):

چنانچه ناچار باشد که معاش خود را تهیه کند در موقعی که مشغول تهیه معاش است اطاعت شوهر بر او واجب نیست.
برای حج واجب اذن شوهر شرط نیست.
(توضیح المسائل، ص 663، م 2480، مناسک حج، 1383، ص 37، م 56)

آیة الله فاضل لنکرانی(ره):

به طور کلی اگر کاری بر زن واجب باشد و نتواند آن را در خانه انجام دهد یا ضرورتی ایجاد شود که ناچار به خروج از منزل باشد. چنانچه زوج اجازه ندهد. زن می تواند بدون اذن شوهر از منزل خارج شود و توضیح بیشتر و ذکر موارد استفتاء در جامع المسائل ج اول آمده است.
براساس منابع فقهی، لازم است زوجه به عقد دائم، جهت خروج از منزل رضایت زوج را جلب کند.
از این قانون کلی موارد زیر استثنا شده است:
1- خروج از منزل برای کسب معارف اعتقادی، به مقدار لازم و ضروری و همین طور برای فراگیری وظایف شرعی الزامی. (( غیر الزامی نباشد))
2- خروج برای معالجه بیماری، چنانچه امکان درمان در منزل نباشد.
3- خروج برای فرار از ضررهای جانی و مالی و عرضی.
4- خروج برای انجام واجبات عینی که موقوف بر خروج از منزل است. مانند سفر حج، شرکت در انتخابات و یا نجات نفس محترمه.
5- چنانچه ماندن در منزل، توأم با عسر و حرج غیرقابل تحمل باشد، خروج جایز است.
6- چنانچه در ضمن عقد نکاح انتخاب مسکن و اشتغال به مشاغل اداری به زوجه محول شده باشد و به عنوان شرط در ضمن عقد برای خود سلب محدودیت کرده باشد.
7- خروج برای تأمین معاش، چنانچه شوهر او قادر به آن نباشد یا از اتفاق سرپیچی کند.
8- خروج از منزل برای تظلّم و دادخواهی.
در غیر این موارد جایز نیست زن بدون اذن شوهر از منزل خارج شود.
(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم)

استوار;453759 نوشت:

استاد شهید پس از ارایه کتاب ارزشمند «نظام حقوق زن در اسلام» قصد داشت جلد دوم آن را نیز منتشر کند.
از جمله مباحثی که برای جلد دوم کتاب نظام حقوق زن در اسلام منظور شده بود، مباحث «زن و گواهی»، «زن و قضاوت» ، «زن و سیاست» و «زن و مرجعیت» میباشد.

شما میتوانید با مراجعه به پایگاه جامع استاد شهید مرتض مطهری، این مباحث را که از روی نوار صوتی ایشان پیاده شده، مطالعه نمائید. :Gol:

سلام علیکم

جناب استوار آیا شما این مطالب را با صدای خود شهید مطهری هم شنیدید؟ اگر بله لطفا لینک صوتی زن و مرجعیت را با صدای خود استاد شهید قرار دهید .

با تشکر

سلام و عرض ادب.

@█ عشق من خدا █@;454736 نوشت:
اما به نظره بنده شما یک مفسر بزرگی هستید.که فکر میکنید علما در ایه 7 سوره انبیاء و 9 سوره انعام به اشتباه رجالا را مرد ترجمه کردند.
و شما بدرستی این کار را انجام میدهید.جالب است.

دوست عزیز، در این سخن شما دو مطلب هویداست:
1) متلکی واضح و روشن به حقیر پرانده‌اید.
2) بوسیله مقایسه حقیر با علما که همان ادامه دهنده راه راسخون هستند، مرا بشدت تحقیر نموده‌اید. حقیر خاک پای ایشان نیز نیستم.

معمولا این شیوه و ترفند را کسانی بکار میبرند که توانشان برای ادامه مباحثه در حال اضمحلال است.


[/HR]پاسخ جمله قرمز رنگ شما:
در مورد آیه 9 سوره انعام کلمه استفاده شده «رجلا» است. (نه رجالا)
از جمله مترجمینی که رجلا را در این آیه به بشر و انسان ترجمه نموده‌اند، میتوان به مهدی الهی قمشه‌ای، احمد کاویان‌پور و آیت الله مکارم شیرازی اشاره نمود.
همچنین در این تفاسیر: مجمع البیان، مواهب علیه، انوار درخشان، جامع، نمونه، احسن الحدیث، کلمه رجلا به بشر و انسان ترجمه شده.
حتی آنانی که این کلمه را به مرد ترجمه نموده‌اند، لزوما نمیتواند مرادشان از مرد جنس مذکر باشد.
چون در زبان فارسی نیز همیشه مرد در معنای خاص خود بکار نمیرود و در صورت وجود قرینه، معنای عام (بشر) دارد. (دقت کنید)

در مورد آیه 7 سوره انبیاء که کلمه مورد استفاده رجالا است:
مفسری مانند سید محمد حسینی همدانی (1380 قمری) در تفسیر انوار درخشان، این کلمه را «رادمردان» ترجمه نموده. (رادمرد = جوانمرد، کریم الطبع)
رجالا که هم نکره هست و هم بدون الف و لام بکار رفته معنای احترام، تکریم و بزرگی را میرساند.
به عبارت دیگر در جمعی از بزرگان و انسانهای با کمال شامل مرد و زن، از باب تغلیب لفظ رجالا در مورد آنها بکار میرود.
و همانطور که بیان شد در فارسی نیز همینگونه است. یعنی ترجمه مردان در فارسی نیز میتواند به جمعیتی متشکل از زن مرد اشاره کند.
در مورد این آیه، برادر بزرگوارم جناب امین قبلا فرمودند:

.امین.;453872 نوشت:
در این آیات شریفه میتواند بجای رجال از کلمه بشر یا عباد یا برگزیدگان که شرافت خاصی هم دارد استفاده نماید پس چه چیز باعث میشود که آن کلمه که عمومی تر هم هست و به تصور ما معنی نوع بشر در مقابل غیر بشر هست استفاده نشود و بفرماید رجال؟

استفاده از کلمه رجالا همانطور که بیان شد معنای احترام و تکریم و بزرگی را میرساند. در مورد کسانی بکار میرود که به کمال انسانی رسیده‌اند.

در کلمه بشر که ایشان ذکر نمودند، مفهوم کمالات انسانی رسانده نمیشود.
و در کلمات عباد و برگزیدگان هر چند شرافت دارند، اما لزوما معنای انسان در مقابل فرشته رسانده نمیشود. چون ملائک هم عباد و برگزیدگان دارند.

جناب استوار عزیز بنده متلکی ننداختم. که شما ناراحت گشتید.
بنده گفتم شما که سخن علما را قبول نمیکنید شاید از آنها بهتر و والاتر باشید.بنده از شما پوزش میطلبم.


شما تا به حال سخنانی که فرموده اید بدون سند بود.خوب نیست که بدون سند سخن بگویید.
جناب ملاصدرا ترجمه تمام علما از آیات ذکر شده را در پستهای خودشان بیان فرمودند.که تماما مرد ترجمه کردند.((مخصوصا آیه 7 انبیاء))

پیرامون اذن شوهر بر زن را نیز در پست 468 برایتان بیان فرموده ام.((از دیدگاه علما))

و احادیث از دیدگاه معصوم درباره زنان آخرالزمان و فسادشان ، توسط جناب امام عشق بیان گشت.

جناب دوست گرامی استوار خان عزیز. حتی اگر یک دلیل وجود داشته باشد که زن نتواند رهبر شود.بس است.
اگر یک دلیل ثابت شود که شد زن نتواند که نمی تواند رهبر شود باقی دلایل به خودی خود اثبات میشوند.

سلام و عرض ادب.

@█ عشق من خدا █@;454844 نوشت:
اگر جناب صادق مخالفتی با سخن بنده دارند بیایند در همین تاپیک سخن بنده را نقض کنند.

با توجه به مشغله فراوان کارشناسان سایت، ممکن است ایشان نتوانند به این تاپیک سر بزنند.
بنظرم شما مکلفید اشتباهات مطلب ایشان را به ایشان منعکس کنید.
آن تاپیک هر روز خوانندگان بیشتری پیدا میکند و اگر بازدیدکنندگان آن تاپیک مطالب نادرست از یک کارشناس را مطالعه کنند، اعتبار سایت مخدوش میشود.

@█ عشق من خدا █@;454844 نوشت:
اینکه زن نمی تواند و حق صدور حکم ندارد سخن اسلام است.و هیچ قانون و عالمی نمی تواند مخالف با آن نظری بدهد.

ما دلیل آوردیم از کتاب محقق اردبیلی. بحث اجماع مدرکی را مطرح کردیم. نقل قول‌هائی از بررسی احادیث آوردیم.
همه اینها بر این استوار بود که تقریبا با پشتوانه بتوانیم بگوئیم بحث منع شرعی قضاوت زن، سخنی کاملا صریح و کاملا متقن نیست.
اما شما فقط با یک جمله و بدون نقد دلایل ما، میگوئید این سخن اسلام است و هیچ قانون و عالمی نمیتواند آنرا رد کند!
قضاوت علمی بودن روش مباحثه شما، با خوانندگان.

@█ عشق من خدا █@;454844 نوشت:
سخن علی مطهری ربطی به سیاست ندارد.
ایشان در مجلس پیرامون اذن شوهر بر زن برای خروج از منزل سخنانی را ایراد فرمودند و آنها را به شهید مطهری نسبت دادند.
که با مخالفت آیات اعظام روبرو شدند.و تمام سخنان علی مطهری رد شد.

ما در مورد خروج زن از خانه، استنادی به آقای علی مطهری نکردیم. این مطلب شما در رابطه با حقیر موضوعیت ندارد.

@█ عشق من خدا █@;454844 نوشت:
بازهم به شما پیشنهاد میکنم بروید دلیل اینکه بعضی از آثار از لیست آثار شهید مطهری حذف شد را برسی بفرمایید.

اگر این حذف قبلا صورت گرفته و آن مسائل قبلا در مجلس اتفاق افتاده، فکر کنم آنچیزی که اکنون در پایگاه جامع استاد مرتضی مطهری قرار داره، طبیعتا مربوط به خود استاد است.
و بعید میدانم چنین مسائل مهمی زیر ذره‌بین نظارت مسئولان مربوطه نباشد. چون پای اعتبار یکی از بزرگترین علمای اسلام در میان است.
پس ظاهرا در این مورد تکلیفی بر حقیر نیست. و در حال حاضر استنادم به مطالب آن پایگاه از بابت انتساب به استاد شهید، بی اشکال است.

سلام و عرض ادب.

.امین.;454854 نوشت:
آیا شما این مطالب را با صدای خود شهید مطهری هم شنیدید؟

خیر.

سلام و عرض ادب

@█ عشق من خدا █@;454852 نوشت:

آیة الله فاضل لنکرانی(ره): 4- خروج برای انجام واجبات عینی که موقوف بر خروج از منزل است. مانند سفر حج، شرکت در انتخابات و یا نجات نفس محترمه.

مطالب را خواندم. ممنون از زحمتی که کشیدید.
در مورد مطلب مورد بحث این تاپیک میتوان به مورد شماره 4 در افتاء آیت الله فاضل لنکرانی(ره) اشاره نمود.
همین مورد کفایت میکند.

استوار;454917 نوشت:
با توجه به مشغله فراوان کارشناسان سایت، ممکن است ایشان نتوانند به این تاپیک سر بزنند.
بنظرم شما مکلفید اشتباهات مطلب ایشان را به ایشان منعکس کنید.
آن تاپیک هر روز خوانندگان بیشتری پیدا میکند و اگر بازدیدکنندگان آن تاپیک مطالب نادرست از یک کارشناس را مطالعه کنند، اعتبار سایت مخدوش میشود.

بنده تاپیک را مطالعه کردم. فقط جناب کارشناس جایی که علم را مطلق به کار بردند اتباه بود که در همان تاپیک پاسخ دادم.
می توانید بروید و مطالع بفرمایید.

استوار;454917 نوشت:
ما دلیل آوردیم از کتاب محقق اردبیلی. بحث اجماع مدرکی را مطرح کردیم. نقل قول‌هائی از بررسی احادیث آوردیم.
همه اینها بر این استوار بود که تقریبا با پشتوانه بتوانیم بگوئیم بحث منع شرعی قضاوت زن، سخنی کاملا صریح و کاملا متقن نیست.
اما شما فقط با یک جمله و بدون نقد دلایل ما، میگوئید این سخن اسلام است و هیچ قانون و عالمی نمیتواند آنرا رد کند!
قضاوت علمی بودن روش مباحثه شما، با خوانندگان.

اگر بنده حدیثی را نقل کنم از معصوم که زن نمی تواند قضاوت کند نظرتان چیست؟

استوار;454917 نوشت:
ما در مورد خروج زن از خانه، استنادی به آقای علی مطهری نکردیم. این مطلب شما در رابطه با حقیر موضوعیت ندارد.

بنده گفتم سخنانی که به شهید مطهری نسبت داده اید از کتابی که وجود خارجی ندارد.تماما سخنان علی مطهری است و آنها را منتسب به پدرش کرد.
و در این باره در مجلس سخنانی را ایراد کردند که با مخالفت علما روبرو شدند.

استوار;454925 نوشت:
مطالب را خواندم. ممنون از زحمتی که کشیدید.
در مورد مطلب مورد بحث این تاپیک میتوان به مورد شماره 4 در افتاء آیت الله فاضل لنکرانی(ره) اشاره نمود.
همین مورد کفایت میکند.

دوست گرامی شما می توانید به آدرسهای ذکر شده مراجعه بفرمایید.

سلام و عرض ادب.

@█ عشق من خدا █@;454916 نوشت:
شما تا به حال سخنانی که فرموده اید بدون سند بود.خوب نیست که بدون سند سخن بگویید.

آنچه باعث ناراحتی حقیر میشود، متلک انداختن شما نیست. بلکه نخواندن کامل و دقیق مطالب است.
مثلا عنوان میکنید که بدون سند صحیت کرده‌ام. ممنون از اینکه برای خواندن مطالبم زمان و دقت صرف میکنید.

@█ عشق من خدا █@;454916 نوشت:
جناب ملاصدرا ترجمه تمام علما از آیات ذکر شده را در پستهای خودشان بیان فرمودند.که تماما مرد ترجمه کردند.((مخصوصا آیه 7 انبیاء))

به شما نشان دادم که وضعیت ترجمه و تفسیر آیه 9 سوره انعام در این رابطه چگونه است.
همچنین بحث معنای رجالا در آیه 7 سوره انبیاء به تفصیل بیان شد.
همچنین ذکر شد که در فارسی نیز کلمه مرد در صورت وجود قرینه جنسیت مذکر را نمیرساند معنای عام دارد.
پس خود آن ترجمه (یعنی مردان) نیز در صورت وجود قرینه دلیلی بر مذکر بودن ندارد.

اگر امکان دارد، لطفاً تفاوت دو کلمه الرجال و رجالا را بیان کنید. :Gol:

سلام و عرض ادب.

@█ عشق من خدا █@;454931 نوشت:
بنده تاپیک را مطالعه کردم. فقط جناب کارشناس جایی که علم را مطلق به کار بردند اتباه بود که در همان تاپیک پاسخ دادم.
می توانید بروید و مطالع بفرمایید.

از اینکه درخواست برادر کوچکتان را اجابت نمودید، از شما بزرگوار سپاسگزارم :Gol:

@█ عشق من خدا █@;454933 نوشت:
دوست گرامی شما می توانید به آدرسهای ذکر شده مراجعه بفرمایید.

دوست عزیز، همانطور که بیان شده، برای انجام تکلیف و نیز ادای واجبات عینی مانند حج و شرکت در انتخابات و ... زن میتواند بدون اذن شوهر از منزل خارج شود.
همین موضوعات به بحث ما مرتبط میشود.
اگر ثابت شود که رهبری جامعه برای زنان منعی ندارد، آنگاه مسئولیت خطیر و عظیم ولایت امر مسلمین برای یک ولی فقیه زن، تبدیل به یک تکلیف و واجب عینی میشود.
و از این بابت مشکلی در رابطه با خروج از خانه برای ولی فقیه زن بوجود نخواهد آمد.

استوار;453759 نوشت:
با سلام و عرض ادب.

به شما نشان دادم که وضعیت ترجمه و تفسیر آیه 9 سوره انعام در این رابطه چگونه است.
همچنین بحث معنای رجالا در آیه 7 سوره انبیاء به تفصیل بیان شد.
همچنین ذکر شد که در فارسی نیز کلمه مرد در صورت وجود قرینه جنسیت مذکر را نمیرساند معنای عام دارد.
پس خود آن ترجمه (یعنی مردان) نیز در صورت وجود قرینه دلیلی بر مذکر بودن ندارد.

اگر امکان دارد، لطفاً تفاوت دو کلمه الرجال و رجالا را بیان کنید. :Gol:

استوار;454891 نوشت:

[/HR]پاسخ جمله قرمز رنگ شما:
در مورد آیه 9 سوره انعام کلمه استفاده شده «رجلا» است. (نه رجالا)
از جمله مترجمینی که رجلا را در این آیه به بشر و انسان ترجمه نموده‌اند، میتوان به مهدی الهی قمشه‌ای، احمد کاویان‌پور و آیت الله مکارم شیرازی اشاره نمود.
همچنین در این تفاسیر: مجمع البیان، مواهب علیه، انوار درخشان، جامع، نمونه، احسن الحدیث، کلمه رجلا به بشر و انسان ترجمه شده.
حتی آنانی که این کلمه را به مرد ترجمه نموده‌اند، لزوما نمیتواند مرادشان از مرد جنس مذکر باشد.
چون در زبان فارسی نیز همیشه مرد در معنای خاص خود بکار نمیرود و در صورت وجود قرینه، معنای عام (بشر) دارد. (دقت کنید)

در مورد آیه 7 سوره انبیاء که کلمه مورد استفاده رجالا است:
مفسری مانند سید محمد حسینی همدانی (1380 قمری) در تفسیر انوار درخشان، این کلمه را «رادمردان» ترجمه نموده. (رادمرد = جوانمرد، کریم الطبع)
رجالا که هم نکره هست و هم بدون الف و لام بکار رفته معنای احترام، تکریم و بزرگی را میرساند.
به عبارت دیگر در جمعی از بزرگان و انسانهای با کمال شامل مرد و زن، از باب تغلیب لفظ رجالا در مورد آنها بکار میرود.
و همانطور که بیان شد در فارسی نیز همینگونه است. یعنی ترجمه مردان در فارسی نیز میتواند به جمعیتی متشکل از زن مرد اشاره کند.
در مورد این آیه، برادر بزرگوارم جناب امین قبلا فرمودند:

استفاده از کلمه رجالا همانطور که بیان شد معنای احترام و تکریم و بزرگی را میرساند. در مورد کسانی بکار میرود که به کمال انسانی رسیده‌اند.

با سلام و احترام

جناب استوار اگر به حرف بنده توجه میفرمودید اینقدر روی این حرف پافشاری نمیکردید که رجال به معنای بزرگان به کار میرود و من باب تغلیب است.

شما زمانی میتوانید این حرف خود را ثابت کنید که از خود قرآن و روایات نمونه هایی از پیغمبران زن بعنوان مدرک بیاورید

استوار;454935 نوشت:
آنچه باعث ناراحتی حقیر میشود، متلک انداختن شما نیست. بلکه نخواندن کامل و دقیق مطالب است.
مثلا عنوان میکنید که بدون سند صحیت کرده‌ام. ممنون از اینکه برای خواندن مطالبم زمان و دقت صرف میکنید.

دوست گرامی بنده مطالب شما را مطالعه کردم.
و میگویم نوشته ای که به شهید مطهری منتسب نموده اید اشتباه است و سخن ایشان نیست.
و هیچ سندی وجود ندارد برای اثبات اینکه سخنان مطعلق به شهید مطهری باشد.

استوار;454935 نوشت:
به شما نشان دادم که وضعیت ترجمه و تفسیر آیه 9 سوره انعام در این رابطه چگونه است.
همچنین بحث معنای رجالا در آیه 7 سوره انبیاء به تفصیل بیان شد.
همچنین ذکر شد که در فارسی نیز کلمه مرد در صورت وجود قرینه جنسیت مذکر را نمیرساند معنای عام دارد.
پس خود آن ترجمه (یعنی مردان) نیز در صورت وجود قرینه دلیلی بر مذکر بودن ندارد.

اگر امکان دارد، لطفاً تفاوت دو کلمه الرجال و رجالا را بیان کنید.


دوست گرامی کلمه رجالا معنی مرد هم میدهد.که تمام علما در ایه 7 انبیاء مرد ترجمه کردند.همین امر کفایت میکند.

___________________________________

پیرامون این امر هم که زن نمیتواند بی اذن شوهر از منزل خارج شود جای بحث اضافه نیست.

همین یک دلیل بس است برای اینکه زن نتواند رهبر یک حکومت اسلامی شود.

استوار;454948 نوشت:
دوست عزیز، همانطور که بیان شده، برای انجام تکلیف و نیز ادای واجبات عینی مانند حج و شرکت در انتخابات و ... زن میتواند بدون اذن شوهر از منزل خارج شود.
همین موضوعات به بحث ما مرتبط میشود.
اگر ثابت شود که رهبری جامعه برای زنان منعی ندارد، آنگاه مسئولیت خطیر و عظیم ولایت امر مسلمین برای یک ولی فقیه زن، تبدیل به یک تکلیف و واجب عینی میشود.
و از این بابت مشکلی در رابطه با خروج از خانه برای ولی فقیه زن بوجود نخواهد آمد.

دوست گرامی تداشته باشید.
منظور آیت الله از واجب عینی ذکر شد. و فقط سه امر ذکر شد ( شرکت در انتخابات - سفر حج - نفس محترمه)
لطفا در نوشته تان و..... نگذارید. زیرا اگر مورد دیگری هم بود حضرت آیت الله لنکرانی خودشان بیان می نموده اند.
این دیگر آیه قران نیست که هرکس هرجور بخواهد تفسیرش کند.
در آخر نوشته خوده آیت الله فرموده اند که به جز این موارد در موارد باقی رضایت شوهر واجب است.

در ضمن جناب استوار یکی از مخالفان قضاوت زنان حضرت آیت الله فاضل لنکرانی بودند.

چگونه کسی که مخالف قضاوت زنان است ، میگوید زنان میتوانند رهبر شوند؟

پس استدلال شما مردود است.


سلام و عرض ادب.

@█ عشق من خدا █@;454931 نوشت:
اگر بنده حدیثی را نقل کنم از معصوم که زن نمی تواند قضاوت کند نظرتان چیست؟

اگر ثابت شود که حدیث صحیح است و نیز بیانش صریح و متقن باشد، حتماً کلام معصوم(ع) برای حقیر بی مقدار حجت است.

@█ عشق من خدا █@;454931 نوشت:
بنده گفتم سخنانی که به شهید مطهری نسبت داده اید از کتابی که وجود خارجی ندارد.تماما سخنان علی مطهری است و آنها را منتسب به پدرش کرد.
و در این باره در مجلس سخنانی را ایراد کردند که با مخالفت علما روبرو شدند.

مطلبی که شما بیان کردید از آقای علی مطهری، مربوط به خروج زن از خانه بود که ما نیز در این مورد به سخنی از ایشان استناد نکردیم.
بقیه مطالب هم در رابطه با موضوع «زن و قضاوت» از پایگاه جامع استاد شهید ذکر شد.
قبلا در مورد عدم وجود منع عقلی برای استناد به مطالب آن پایگاه، در قسمت آخر پست شماره 472 توضیحاتی دادم.

استوار;454957 نوشت:
اگر ثابت شود که حدیث صحیح است و نیز بیانش صریح و متقن باشد، حتماً کلام معصوم(ع) برای حقیر بی مقدار حجت است.

شما از همین الآن به دنبال این هستید که بگویید حدیث صحیح نیست.

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

میگم درسته که: «برای زن خوب است که شجاع نباشد؟»
حالا رهبر چی باید «شجاع» نباشد؟

اگه زنی رهبر شد و شوهرش بهش اجازه نداد بره بعضی از جلسات، میتینگها و سخنرانی ها و .... چی؟:khaneh:

در پناه خدا

سلمان14;454966 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

میگم درسته که: «برای زن خوب است که شجاع نباشد؟»
حالا رهبر چی باید «شجاع» نباشد؟

اگه زنی رهبر شد و شوهرش بهش اجازه نداد بره بعضی از جلسات، میتینگها و سخنرانی ها و .... چی؟

در پناه خدا

در جایی که مردان حق دارند زن را حبس خانگی کنند این مسائل هم ممکن است پیش بیاید

اینجا ایران است همه چی امکان داره

بی نظیر;454971 نوشت:
در جایی که مردان حق دارند زن را حبس خانگی کنند این مسائل هم ممکن است پیش بیاید

اینجا ایران است همه چی امکان داره

اما اذن خروج سخن خداوند و اسلام است.
ربطی به ایران هم ندارد.

@█ عشق من خدا █@;454959 نوشت:
شما از همین الآن به دنبال این هستید که بگویید حدیث صحیح نیست.

احادیثی که مجوز حبس خانگی زنان را بدهد از شیطان است نه امام معصوم

@█ عشق من خدا █@;454974 نوشت:
اما اذن خروج سخن خداوند و اسلام است.
ربطی به ایران هم ندارد.

سخن خداوند و اسلام هیچگاه مجوز حبس خانگی زنان نیست

این از سخنان شیطان است

@█ عشق من خدا █@;454974 نوشت:

اما اذن خروج سخن خداوند و اسلام است.
ربطی به ایران هم ندارد.

ایشون گویا زیر رو کننده قوانین اسلام اند، اما با نام تدبر در قوانین اسلام.

بی نظیر;454971 نوشت:
در جایی که مردان حق دارند زن را حبس خانگی کنند این مسائل هم ممکن است پیش بیاید

اینجا ایران است همه چی امکان داره


اگه میخواهید بحث منطقی بشنوید، منطقی پاسخ بدید،
شما یا اسلام را قبول ندارید
یا قبول دارید و این حکم(اجازه گرفتن زن از شوهر برا یخروج از منزل با حفظ شرایط) را قبول ندارید

در غیر این صورت نمیتونید بگید زن میتواند رهبر جامعه باشد،

پس لطفاً بدون گوشه و کنایه زدن و کشاندن بحث به جاده خاکی، استدلال بفرمایید.

بی نظیر;454983 نوشت:
سخن خداوند و اسلام هیچگاه مجوز حبس خانگی زنان نیست
این از سخنان شیطان است

بله این سخن از شیطان است
اما کسی که میخواد قانون اجازه گرفتن زن از مرد برای خروج از منزل در موارد تعیین شده
با عبارت حبس خانگی زنان
جایگزین کند
به نظر شما چه قصد و نیتی دارد و چیه؟

بی نظیر;454981 نوشت:
احادیثی که مجوز حبس خانگی زنان را بدهد از شیطان است نه امام معصوم

کی گفته اذن خروج گرفتن زن از مرد حبس خانگی است؟

سلمان14;454988 نوشت:
بله این سخن از شیطان است
اما کسی که میخواد قانون اجازه گرفتن زن از مرد برای خروج از منزل در موارد معین شده رو
یا عبارت حبس خانگی زنان
جایگزین کند
به نظر شما چه قصد و نیتی دارد و چیه؟

این قانون عملا مجوز حبس خانگی زنان را به مردان می دهد

مرد حق داره به زن اجازه خروج از خانه رو نده و هیچ کس هم نمی تونه مانعش بشه

این حق قانونا به مرد داده شده

شما می خوای ازش بگیری ؟؟!!!!

@█ عشق من خدا █@;454993 نوشت:
کی گفته اذن خروج گرفتن زن از مرد حبس خانگی است؟

اگه مرد اجازه نده

زن به کی می تونه شکایت کنه

این حق مرده که اجازه نده

و زن هم باید اطاعت کنه

بی نظیر;455000 نوشت:
اگه مرد اجازه نده
زن به کی می تونه شکایت کنه
این حق مرده که اجازه نده
و زن هم باید اطاعت کنه

بحث تاپیک رو عوض نکنید
اونی که این قانون رو گذاشته
قبلش گفته، اگه خواستی میتونی پیش از عقد شرط کنی، «هر جا خواستم برم»

پس نتیجه میگیریم، یکی از شرایط رهبر زن(اگر زن بتواند رهبر باشد) این است که به مردش بگوید:
«هر جا خواستم میریم»:Nishkhand::khaneh:

مگه اینکه تا آخر عمر ازدواج نکنه البته دائم!!! :khandeh!:

اما شرط شجاعت را چه میکنید؟

بی نظیر;454999 نوشت:
این قانون عملا مجوز حبس خانگی زنان را به مردان می دهد

یه سر به تاپیک چرا زن برای خروج از منزل باید از مرد اجازه بگیره؟ بزنید
متوجه خواهید شد این قانون با حبس خانگی تفاوت دارد

به صورت کارشناسانه جواب میخواهم نه جر و بحث بیهوده :

پیامبر ص : آموختن علم و دانش بر هر مرد و زن مسلمانى واجب است

اگر زن قصد کسب علم کند طبق فرموده پیامبر و مرد نگذارد ، چه باید کرد ؟ این هم جزء حقوق شوهر است ؟

سلام و عرض ادب

ᕘᕚRaiNᕘᕚ;455004 نوشت:
به صورت کارشناسانه جواب میخواهم نه جر و بحث بیهوده :

پیامبر ص : آموختن علم و دانش بر هر مرد و زن مسلمانى واجب است

اگر زن قصد کسب علم کند طبق فرموده پیامبر و مرد نگذارد ، چه باید کرد ؟ این هم جزء حقوق شوهر است ؟

میگم کارشناسانه اش توی تاپیک دیگریه ها؟!

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

سلمان14;454966 نوشت:
میگم درسته که: «برای زن خوب است که شجاع نباشد؟»
حالا رهبر چی باید «شجاع» نباشد؟

اگه زنی رهبر شد و شوهرش بهش اجازه نداد بره بعضی از جلسات، میتینگها و سخنرانی ها و .... چی؟


این هم دلیلی است بر رد رهبری زنان.چون یکی از صفات رهبر باید شجاعت باشد.ولی برای زن چنین صفتی مذموم است.لذا زن شایسته،یکی از صفات رهبر را ندارد و این یعنی این که نمی تواند رهبر شود.

بی نظیر;454981 نوشت:
احادیثی که مجوز حبس خانگی زنان را بدهد از شیطان است نه امام معصوم

شما چطور انقدر صریح حرف می زنید؟
شما تک تک روایات مربوط به اجازه برای خروج از خانه را بررسی کرده اید و ثابت کرده اید که از معصومین (ع) نیستند؟
یا آن که دارید از خودتان این حرف را می زنید؟
حتی اگر از معصومین (ع) نباشد هم نمی توانید اینطور بگویید.چون باز توهین به روات محسوب می شود.
این حرف شما برایتان خیلی می تواند گران تمام شود در قیامت،از ما گفتن بود.

بی نظیر;454983 نوشت:
سخن خداوند و اسلام هیچگاه مجوز حبس خانگی زنان نیست

این از سخنان شیطان است


سخن خداوند این است که مرد سرپرست زن است (البته اگر طبق معمول این را به نفع خودمان تفسیر نکنیم) و اجازه برای خروج از خانه هم تقریباً از مسلمات فقهی است.
حرف شما اگر توهین به معصومین (ع) نباشد،توهین به اکثر فقهاست.مانند شیخ مفید (ره).لذا لاتقف ما لیس لک به علم.خواهشاً اگر با چیزی مخالفتی دارید،اینطور بیان نکنید.

واضح است بین حبس کردن زن در خانه و ظلم به او،و اجازه خروج به او ندادن به خاطر مصالح خودش تفاوت عمیقی وجود دارد که شما دارید این ها را یکی می گیرید.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

ᕘᕚRaiNᕘᕚ;455004 نوشت:
به صورت کارشناسانه جواب میخواهم نه جر و بحث بیهوده :

پیامبر ص : آموختن علم و دانش بر هر مرد و زن مسلمانى واجب است

اگر زن قصد کسب علم کند طبق فرموده پیامبر و مرد نگذارد ، چه باید کرد ؟ این هم جزء حقوق شوهر است ؟


کسی نگفته است که اجازه از شوهر و پیروی از او مطلق و بی هیچ قیدی است.لذا اگر شوهر زن را به امر غیر اسلام وادار کرد،زن حق دارد پیروی نکند.پس برای امری مانند آموختن علم هم اگر مرد زنش را مجبور کند،مصداق حرف خلاف اسلام و ظلم به زن محسوب می شود.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

سلمان14;455003 نوشت:
بحث تاپیک رو عوض نکنید
اونی که این قانون رو گذاشته
قبلش گفته، اگه خواستی میتونی پیش از عقد شرط کنی، «هر جا خواستم برم»

پس نتیجه میگیریم، یکی از شرایط رهبر زن(اگر زن بتواند رهبر باشد) این است که به مردش بگوید:
«هر جا خواستم میریم»

بسیاری از زنان در موقع عقد از این شروط ضمن عقد خبر ندارند

از تعالیم بلند و ارمانی اسلام بعید است قوانینی بگذارد که مجوز ظلم و ستم و حبس خانگی زنان
را صادر کرده باشد ؟

هیچ عقل سلیم و هیج وجدان اگاه و بیداری و هیچ دلسوز واقعی اسلام این روایات بدون پایه و اساس را که باعث ظلم
و ستم به زنان بشود نمی پذیرد

قوانین اسلام همه جانبه و اینده نگر و اخلاقی و وجدانیست

و نباید قوانینی را به اسلام عزیز نسبت دهیم که مجوز ظلم و ستم را براحتی در اختیار مردان قرار دهد

بن موسی;455009 نوشت:
این هم دلیلی است بر رد رهبری زنان.چون یکی از صفات رهبر باید شجاعت باشد.ولی برای زن چنین صفتی مذموم است.لذا زن شایسته،یکی از صفات رهبر را ندارد و این یعنی این که نمی تواند رهبر شود.

شجاعت برای زن مذمومه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

تروخدا این چرندیات و نگین

یکم فکر کنین

خدا عقل و برای چی داده

موضوع قفل شده است