جمع بندی تصویرسازی ذهنی
تبهای اولیه
سلام
در رابطه با تصویرسازی ذهنی در عرفان و نحوه انجام و نتیجه میخواستم کسب اطلاعات کنم .. ضمن توضیحاتی که لطف میکنید اگر کتابی در این مورد هست لطفا ذکر کنید .
در رابطه با تصویرسازی ذهنی در عرفان و نحوه انجام و نتیجه میخواستم کسب اطلاعات کنم .. ضمن توضیحاتی که لطف میکنید اگر کتابی در این مورد هست لطفا ذکر کنید .سلام
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
قبل از ورود در بحث، پیشنهاد میکنم به تاپیکهای زیر مراجعه کنید و مطالب آنها را مطالعه کنید شاید پاسخ شما در آنجا بیان شده باشد.
[h=1]جایگاه مخیله و قوه خیال و وهم در تدین انسان
[/h]
[h=1]جایگاه وهم و خیال در شریعت اسلام[/h]
تصویر سازی مشخصا کار قوه خیال متصل است که در مورد چیستی آن باید گفت یکی از قوای مدرکهی انسان است که کار آن درک صورتهای جزئی است. این در حالی است که قوه عاقله، درک معانی کلی میکند. این تصاویر ساخته شده توسط قوهخیال، معمولا از ورودیهای قوای پنجگانه حسی تغذیه میشوند. یکی از تفاوتهای اساسی بین حس و خیال، حضور و غیبتِ شیء مورد ادراک است که در ادراک خیالی، شیء مورد ادراک به صورت فیزیکی غایب است اما صورتش در نزد مدرِک حاضر است. مرتبهی عالیتری از خیال متصل، به نام خیال منفصل در باور فیلسوفان اشراقی و حکمای صدرایی و و عرفای اسلامی مطرح است. این ساحت از خیال، وجودی منفصل و جدا از ساحت ادراک انسان دارد. این مقدمهای بود برای آشنایی خیلی اجمالی با مبانی بحث. سخن درباره عالم خیال منفصل بسیار است اما از آن جا که مسألهی مطرح شده از سوی پرسشگر به آن مرتبط نمیشود بحث را بر روی خیال متصل متمرکز میکنیم.
قوه خیال که وظیفه تصویرسازی را در انسان به عهده دارد، واسطهای ست میان حواس و عقل؛ ملاصدرا «جنس» این قوه را روحانی محض دانسته و آن را بدون اینکه قائم به جسم باشد، قائم به ذات میداند به همین خاطر، بعد از مرگ، قوه خیال انسان نابود نمیشود. این قوه، قوهای ست سازنده و فعال؛ همچنین این قوه، همانند «چشم غیب بین» قادر است لباس صورت بر اندام امور روحانی بپوشاند که البته این بحث به لحاظ معرفتشناسانه و هستیشناسانه، بحثهای دقیق و کارشناسانهای را میطلبد که چگونه این امر صورت میگیرد. به عبارت خیلی ساده و مختصر، قوه خیال، صور عقلیه را قابل رؤیت میسازد. این کار را شاید هر کسی بارها در زندگی خود تجربه کرده باشد مثلا اگر بخواهد یک مطلب عقلی را به مخاطب خود منتقل کند از مثال کمک میگیرد و این همان استفاده از قوه خیال برای انتقال یک مطلب است. از آن جا که اراده کردن در بهشت توسط بهشتیان مساوی ایجاد است، «در خیال نیز، اراده ی انسان مساوی با بودن امر مخیل است؛ كافي است در خيال خود وجود چيزي را اراده كنيم تا آن شيء ، فارغ از آن كه وجود عيني و مادی آن عقلاً ممکن باشد یا نباشد، بلافاصله به وجود آید». بنابراین «خداوند قوه خیال را چون آیتی از قدرت خویش و نمونه ای از نعیم بهشت در انسان ها به ودیعت نهاده است».
مطالب فوق ما را به لحاظ نظری با قوهخیال آشنا میکند اما مهمتر از این آشنایی نظری، چگونگی کارکردن با این قوه است. این که انسان وسیلهای با پیشرفتهترین تکنولوژیهای دنیا داشته باشد به تنهایی کافی نیست، بلکه مهمتر از آن آشنایی با طرز رفتار و استفاده از آن است.
قوهخیال اگر چه ابزاری برای نیل به کمال و سعادت بشر است اما مانند تیغ دو لب بوده، در صورتی که آن را در مجرای درست آن به کار نبریم، ما را به قهقرا خواهد کشاند که این مطلب در غایت وضوح است.
اتفاقا یکی از کارکردهای شریعت، آموزش نامحسوس و غیر مستقیم به انسانها برای درست رفتار کردن با این قوه است. مثلا با تحریم نگاههای مهیج و ریبه انگیز، قسمت اعظمی از خوراک قوهخیال را کانالیزه میکند.
تا اینجا برای این تاپیک بس است؛ اگر رویکرد بنده همان رویکرد مد نظر جنابعالی از پرسش نیست، تذکر بدهید.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
قبل از ورود در بحث، پیشنهاد میکنم به تاپیکهای زیر مراجعه کنید و مطالب آنها را مطالعه کنید شاید پاسخ شما در آنجا بیان شده باشد.
جایگاه مخیله و قوه خیال و وهم در تدین انسان
جایگاه وهم و خیال در شریعت اسلام
تصویر سازی مشخصا کار قوه خیال متصل است که در مورد چیستی آن باید گفت یکی از قوای مدرکهی انسان است که کار آن درک صورتهای جزئی است. این در حالی است که قوه عاقله، درک معانی کلی میکند. این تصاویر ساخته شده توسط قوهخیال، معمولا از ورودیهای قوای پنجگانه حسی تغذیه میشوند. یکی از تفاوتهای اساسی بین حس و خیال، حضور و غیبتِ شیء مورد ادراک است که در ادراک خیالی، شیء مورد ادراک به صورت فیزیکی غایب است اما صورتش در نزد مدرِک حاضر است. مرتبهی عالیتری از خیال متصل، به نام خیال منفصل در باور فیلسوفان اشراقی و حکمای صدرایی و و عرفای اسلامی مطرح است. این ساحت از خیال، وجودی منفصل و جدا از ساحت ادراک انسان دارد. این مقدمهای بود برای آشنایی خیلی اجمالی با مبانی بحث. سخن درباره عالم خیال منفصل بسیار است اما از آن جا که مسألهی مطرح شده از سوی پرسشگر به آن مرتبط نمیشود بحث را بر روی خیال متصل متمرکز میکنیم.
قوه خیال که وظیفه تصویرسازی را در انسان به عهده دارد، واسطهای ست میان حواس و عقل؛ ملاصدرا «جنس» این قوه را روحانی محض دانسته و آن را بدون اینکه قائم به جسم باشد، قائم به ذات میداند به همین خاطر، بعد از مرگ، قوه خیال انسان نابود نمیشود. این قوه، قوهای ست سازنده و فعال؛ همچنین این قوه، همانند «چشم غیب بین» قادر است لباس صورت بر اندام امور روحانی بپوشاند که البته این بحث به لحاظ معرفتشناسانه و هستیشناسانه، بحثهای دقیق و کارشناسانهای را میطلبد که چگونه این امر صورت میگیرد. به عبارت خیلی ساده و مختصر، قوه خیال، صور عقلیه را قابل رؤیت میسازد. این کار را شاید هر کسی بارها در زندگی خود تجربه کرده باشد مثلا اگر بخواهد یک مطلب عقلی را به مخاطب خود منتقل کند از مثال کمک میگیرد و این همان استفاده از قوه خیال برای انتقال یک مطلب است. از آن جا که اراده کردن در بهشت توسط بهشتیان مساوی ایجاد است، «در خیال نیز، اراده ی انسان مساوی با بودن امر مخیل است؛ كافي است در خيال خود وجود چيزي را اراده كنيم تا آن شيء ، فارغ از آن كه وجود عيني و مادی آن عقلاً ممکن باشد یا نباشد، بلافاصله به وجود آید». بنابراین «خداوند قوه خیال را چون آیتی از قدرت خویش و نمونه ای از نعیم بهشت در انسان ها به ودیعت نهاده است».
مطالب فوق ما را به لحاظ نظری با قوهخیال آشنا میکند اما مهمتر از این آشنایی نظری، چگونگی کارکردن با این قوه است. این که انسان وسیلهای با پیشرفتهترین تکنولوژیهای دنیا داشته باشد به تنهایی کافی نیست، بلکه مهمتر از آن آشنایی با طرز رفتار و استفاده از آن است.
قوهخیال اگر چه ابزاری برای نیل به کمال و سعادت بشر است اما مانند تیغ دو لب بوده، در صورتی که آن را در مجرای درست آن به کار نبریم، ما را به قهقرا خواهد کشاند که این مطلب در غایت وضوح است.
اتفاقا یکی از کارکردهای شریعت، آموزش نامحسوس و غیر مستقیم به انسانها برای درست رفتار کردن با این قوه است. مثلا با تحریم نگاههای مهیج و ریبه انگیز، قسمت اعظمی از خوراک قوهخیال را کانالیزه میکند.
تا اینجا برای این تاپیک بس است؛ اگر رویکرد بنده همان رویکرد مد نظر جنابعالی از پرسش نیست، تذکر بدهید.
با سلام
از پاسخگویی شما ممنونم .... توضیحات بیشتری در پیام خصوصی برای شما ارسال کردم... اما با توجه به مطرح کردن سوال در تاپیک ممکن است برای دوستان
هم با توجه به کلی بودن سوال بحث گنگ و مبهم باشد به همین خاطر توضیحات رو در تاپیک هم ارسال میکنم .
در حال حاضر در مرحله ای هستم که نیاز به تصویرسازی مسائلی دارم تا بتونم عمیقا درکشون کنم و در ضمیر ناخود آگاهم قرار بگیرن .
به طور مثال :
فردی در حال دور کردن گناه کبیره ای مثل غیبت از خودش هست این فرد برای اینکه در این کار موفق بشه علاوه بر مراقبه نیاز داره که با تصویرسازی
مسئله غیبت و عواقب آن به طور کامل از این مساله دوری کنه و به طور کامل زشتی و قبح آن گناه رو درک کنه و خودش را در موقعیتی قرار دهد که بعد از سالها
انجام این عمل چه عواقبی برایش دارد اعم از دنیوی و اخروی ... مثلا در این دنیا به خاطر انجام این کار تنها شده و ..... در ان دنیا هم به سخت ترین عذابها که جهنم و
قهر خدا باشد گرفتار میشود...که این مسائل رو به صورت ذهنی و یا همان قوه خیال که عرض کردید در ذهن انجام بده طوری که خودش رو در اون موقعیت حاظر ببینه یعنی ببینه که
در جهنم در حال عذابه ... یا عاقبت کار زشتش رو در دنیا ببینه که تنها شده .
حال مسئله من شبیه به مثال بالاست اما نه درباره غیبت .... از شما درخواست دارم یاری کنید مطلب تصویرسازی را که میدانم بزرگان ما بر انجامش تاکید داشتن اما منبعی در
این مورد پیدا نکردم متوجه شده و از روشها و اداب ان اطلاع پیدا کنم .
از اعضای گرامی سایت هم تقاضا دارم با توجه به وقتی که اقای حافظ گذاشتن در بحث شرکت کنن تا به جمع بندی درستی از موضوع برسیم و به امید خدا همگی
استفاده لازم رو ببریم .
در پناه حق .
یا در مورد قرار گرفتن در وضعیتهای متفاوت با استفاده از متخیله، میتوان به فقراتی از دعای کمیل اشاره کرد که امیر المؤمنین علیه السلام ابتدا قرار گرفتن در دوزخ را مورد تصویر سازی قرار داده و در ادامه و با مبنا قرار دادن این حالت تخیلی، ابتدا، شرایط سخت دوزخ را ترسیم نموده، سپس با توجه به رحمت الهی، این حالت خیالی را مردود میشمارد و باز در ادامه، خود را در دوزخ تخیل کرده، میگوید:
«خداوندا! گیرم که بر عذابت صبر کنم؛ اما فراقت را چگونه تحمل کنم و گیرم بر حرارت آتشت شکیبایی ورزم، پس چگونه چشم از کرامتت بپوشم و چگونه در آتش دوزخ مسکن گزینم؛ با وجود آن که به بخشایشت امیدوارم»نکته قابل دقت در این جا آن است که ما همه میدانیم خداوند هرگز جایگاه مؤمنان و کافران را در قیامت یکسان قرار نخواهد داد و تنها این یک وضعیت تخیلی است که ترسیم نمودهایم که البته دارای آثار و نتایج واقعی و خارجی است.
این نحوه تصویر سازی، چه تأثیرات واقعی میتواند داشته باشد؟
یکی از آثار این گونه تخیل، جهت دهی امیال ماست.
این قسمت رو از پست http://www.askdin.com/showthread.php?t=53826&p=777730&viewfull=1#post777730
که نوشته خود شماست جدا کردم و به نظرم بیشترین شباهت رو به چیزی که من مد نظرم هست داره منتها من بیشتر از روش انجام کار اطلاعات کافی ندارم و
علت ایجاد بحث هم همین روش کار است .
در پناه حق .
بسمه المستعان
از شما درخواست دارم یاری کنید مطلب تصویرسازی را که میدانم بزرگان ما بر انجامش تاکید داشتن اما منبعی در
این مورد پیدا نکردم .
عرض سلام و احترام و همینطور آرزوی توفیق برای حضرتعالی
قال امیر المؤمنین علی علیه السلام:
«ان لم یکن حلیما فتحلم، فانه قل من تشبه بقوم الا اوشک ان تکون منهم » .
«اگر بردباری نیستی، خود را به بردباری وادار کن زیرا که کم می شود کسی خود را به گروهی شبیه نماید و از ایشان نشود.»
با سلام
تصویرسازی ذهنی شامل استفاده از تخیل برای خلق مناظر، صداها، بوها، مزهها، یا حسهای دیگری میشود که نوعی رؤیت هدفمند را میسازد. تصویرسازی ذهنی یک تکنیک مدیتیشن است که تأثیرات جسمی و روانشناختی دارد. در جریان این تکنیک، آرمیدگی ذهن و جسم با کاهش ضربان قلب، کاهش فشار خون و تغییر در امواج مغزی اتفاق میافتد. تصویرسازی ذهنی میتواند درد را کاهش داده به تأثیر داروها کمک کند و احساس بیمار را بهبود بخشد. این شیوه را همراه با درمان استاندارد در افراد مبتلا به سرطان و بیماریهای دیگر مورد استفاده قرار میدهند. از این تکنیک برای کار با بیماران دچار فوبیا و افسردگی، کاهش استرس، اضطراب و افسردگی، کاهش فشار خون، کنترل درد، افزایش انگیزه، بهبود آرمیدگی، افزایش کنترل بر زندگی فردی، بهبود روابط و حتی برای کمک به افراد در ترک سیگار استفاده میشود.
این باور که تصویرسازی ذهنی میتواند به شفای بیماریها کمک کند، باوری بسیار قدیمی است. تصویرسازی تقریباً در همه فرهنگهای دنیا به عنوان یک ابزار درمانی مورد توجه بوده و در بسیاری از مذاهب نیز مطرح شده است. مثلاً سرخپوستان ناوایو دارای شکل مفصلی از تصویرسازی هستند که فرد را ترغیب میکند خود را سالم «ببیند». برخی میگویند که قدمت این تکنیکها به بابلیها، یونانیها و رومیهای باستان میرسد. مصریان و یونانیهای باستان، و نیز ارسطو و بقراط پدر پزشکی نوین، بر این باور بودند که تصویرهای ذهنی در مغز ارواحی را آزاد میکنند که قلب و بخشهای دیگر بدن را برمیانگیزند. آنها همچنین باور داشتند که یک تصویر ذهنی قوی از بیماری برای ایجاد نشانههای آن کافی است. تصویرسازی ذهنی قرنها به عنوان یک درمان طبی مورد استفاده قرار میگرفته است. شواهد ثبت شدهای وجود دارد که راهبان تبتی در قرن 13 و 14 با مدیتیشن و تصویرسازی کار میکردند که مجسم کنند بودا بیماریها را شفا میدهد.سیمونتونها در سال 1978 به این درمانها با انتشار کتاب پرفروشی به نام «بهبودی دوباره» معروفیت بخشیدند. در این کتاب تجربیات آنان در درمان بیماران سرطانی با تصویرسازی و درمانهای دیگر تشریح شده است. در حال حاضر از تصویرسازی ذهنی در کلینیکهای مراکز پزشکی و بیمارستانهای منطقهای استفاده میشود. این روش را اغلب با درمانهای روانشناختی دیگر ترکیب میکنند.
[=Century Gothic]منتها من بیشتر از روش انجام کار اطلاعات کافی ندارم و علت ایجاد بحث هم همین روش کار است .
بسمه تعالی
سلام خدمت شما. منظور شما را از «روش انجام کار» متوجه نمی شوم؟!
هم اکنون خود را در محیطی تصوّر کن که گروهی غیبت شخصی را انجام می دهند... حال پرده های غیب از چشمانت کنار کشیده شد. چه می بینی؟
حال تصوّر کن که شخصی تا بعد از طلوع خورشید در خواب به سر می برد... آیا ناله زمین را نمی شنوی؟!
قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: ما عَجَّتِ الْأرْضُ إلى رَبِّها عز و جل كَعَجيجِها مِنْ ثَلاثَةٍ: مِنْ دَمٍ حَرامٍ يَسْفِكُ عَلَيْها، أو إغْتِسالٍ مِنْ زِنا، أوِ النَّوْمِ عَلَيْها قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ.
حديث پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: زمين از سه چيز پيش خدا ناله كرده كه هيچ جا چنين ضجّه و ناله اى نكرده است:
1 ـ از خون حرامى كه روى او مى ريزد.
2 ـ و غسلى كه از زنـا انجـام مى گيرد.
3 ـ و خوابيدن روى زمين قبل از طلوع خورشيد.
گرچه تخیل هم نیست... عین واقعیت هست ولی به هرحال هرکس خودش بهتر میدونه که چرا به این وضع دچار شده :Sham:(خودم رو عرض میکنم)
[=Century Gothic]
بسمه تعالی
سلام خدمت شما. منظور شما را از «روش انجام کار» متوجه نمی شوم؟!
هم اکنون خود را در محیطی تصوّر کن که گروهی غیبت شخصی را انجام می دهند... حال پرده های غیب از چشمانت کنار کشیده شد. چه می بینی؟
حال تصوّر کن که شخصی تا بعد از طلوع خورشید در خواب به سر می برد... آیا ناله زمین را نمی شنوی؟!قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: ما عَجَّتِ الْأرْضُ إلى رَبِّها عز و جل كَعَجيجِها مِنْ ثَلاثَةٍ: مِنْ دَمٍ حَرامٍ يَسْفِكُ عَلَيْها، أو إغْتِسالٍ مِنْ زِنا، أوِ النَّوْمِ عَلَيْها قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ.
حديث پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: زمين از سه چيز پيش خدا ناله كرده كه هيچ جا چنين ضجّه و ناله اى نكرده است:
1 ـ از خون حرامى كه روى او مى ريزد.
2 ـ و غسلى كه از زنـا انجـام مى گيرد.
3 ـ و خوابيدن روى زمين قبل از طلوع خورشيد.گرچه تخیل هم نیست... عین واقعیت هست ولی به هرحال هرکس خودش بهتر میدونه که چرا به این وضع دچار شده :Sham:(خودم رو عرض میکنم)
سلام
ممنون از توجه شما به این بحث ... اما در مورد سوال بنده در مورد روش انجام کار شما رو به مرور دو حدیث ارزشمند دعوت می کنم :
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند:
من عمل علی غیر علم کان ما یفسده اکثر مما یصلح؛
کسی که بدون دانش و آگاهی به انجام کاری دست بزند، فساد و خرابکاری او بیشتر است ازاصلاح و درستکاری.
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
العامل علی غیر بصیرة کالسائر علی السراب بقیعة لایزید سرعة سیره الا بعدا؛
کسی که بدون آگاهی و دانش دست به انجام دادن کاری می زند، همانند شخصی است که در سراب به دنبال آب می گردد و هر چه بیشتر و سریع تر حرکت کند، از مقصد دورتر خواهد شد وبه جز حیرت و سرگردانی و خستگی چیزی نصیبش نمی گردد.
و دقت من هم با توجه به این احادیث است و اینکه طی کردن این مسیر با حدس و گمان و عمل بدون دقت میسر نیست و راه به بی راهه خواهد داشت .
در این مساله جوانب زیادی باید رعایت شود تا نتیجه دلخواه و مورد نظر اتفاق بیفتد مثل تمام مواردی که در دین اسلام کاملا با دقت و از روی نظم انجام می شود
مانند نماز و روزه طبق برنامه ای خاص و در زمانی خاص و شرایطش البته اینها فقط مثال است .
اما منکر این قضیه نباید بود که در دقت عمل هم نباید افراط شود چرا که دلیلی می شود برای انجام ندادن و شروع نکردن عمل که نتیجه اش کم از بدون علم ، عمل کردن نیست .
در پناه حق .
[="Century Gothic"][="Black"]اما در مورد سوال بنده در مورد روش انجام کار شما رو به مرور دو حدیث ارزشمند دعوت می کنم
سلام مجدد گرامی. بله آنچه که را که در مورد "کسب آگاهی و دانش قبل از انجام عمل" در پست فوق مکتوب فرمودید را قبول دارم.
آنچه که بنده متوجه نشده بودم سوال شما در مورد «روش تصویر سازی» بود ...
علت نامفهوم بودن این موضوع برای بنده در این است که در تصویرسازی ذهنی و یا تخیل روش خاصی را نمی بینم!
یک واقعیتی وجود دارد که بنا به دلایلی ما فعلاً شرایط دیدن آن را در خود مهیا نکردیم.
حالا اگر ما می خواهیم از «تخیلی حقیقی» بهره بگیریم. خُب قاعدتاً برای این کار لازم است اول ما باید نسبت به آن واقعیت شناخت کافی را کسب کنیم و در گام بعدی «تخیلی حقیقی» را از آن واقعیت اراده می کنیم.
گام اول، بر «شناخت و معرفت» استوار است زیرا زمانی که نسبت به مختصات و ویژگی پدیده ای شناخت کافی داشته باشیم، تخیل و تصویرسازی متناسب با آن مشکل نخواهد بود.
موفق باشید[/]
سلام علیکم
برای تصویر سازی از یک عمل میتوان جدای از تصویری که در عالم خیال میتوانیم متصور میشویم ؛ میتوانیم به اقدام به عمل بهتری کنیم و آن اینکه آثار آن را جستجو کنیم در موردش کسب آگاهی و علم کنیم و در جریان فکری و عقلی ماهیت آن را بشناسیم .
تفاوت این مساله با تصویر سازی صرف در عالم خیال این است که در این سیر مصادیق به سادگی شناخته میشود . یعنی بواسطه علم و آگاهی از چسیتی آن مطلع شده ایم و اگر مصداقی از آن را مشاهده کنیم به سادگی بشناسیم و از آن با دقت و شناخت دوری کنیم
اگر بعد از این مرحله تصویری از خیال منفصل سهم انسان شود در حد تصویر برزخی است .
بسم الله الرحمن الرحیم
تصویر سازی ذهنی در قران:
در آن هنگام که خداوند تعداد آنها را در خواب به تو کم نشان داد و اگر فراوان نشان می داد ، مسلّماً سست می شدید
و ( درباره شروع جنگ با آنها ) کارتان به اختلاف می کشید ولی خداوند ( شما را از شرّ اینها ) سالم نگه داشت خداوند به
آنچه درون سینه هاست ، داناست.
و در آن هنگام ( که در میدان نبرد ، ) با هم رو به رو شدید ، آنها را به چشم شما کم نشان می داد و شما را ( نیز )
به چشم آنها کم می نمود تا خداوند ، کاری را که می بایست انجام گیرد ، صورت بخشد
( شما نترسید و اقدام به جنگ کنید ، آنها هم وحشت نکنند و حاضر به جنگ شوند و سرانجام شکست بخورند! )
و همه کارها به خداوند باز می گردد.
سلام بر شما
بحث از نظر تربيتي، اخلاقي و عرفاني و روان شناختي قابل توجه و كاربردي است.
از شخيت متفرد ما مانند منشوري است كه ابعاد و لايه هاي مختلفي دارد:
جسمي، زيستي، رفتاري و ظاهري، شناختي، احساسي، هيجاني، تجسمي، اجتماعي
براي تغيير رفتار، ايجادباورهاي شناختي و عاطفي، اصلاح رفتار و ترك عادت هاي بد و ايجاد صفات مثبت مي توانيم متناسب با لايه هاي شخصيت از روش هاي مختلف شناختي، رفتاري، هيجاني، تجسمي و..استفاده كنيم.
اينجا بحث متمركز بر تجسم ذهني و تصوير سازي ذهني است
در روايات ما از تكنيك تصويرسازي ذهني براي عيني كردن مطالب، نفوذ در ناهشيار، ماندگاري، راحتي يادآوري، فراموش نشدن، ياددهي و يادگيري استفاده مي شود.
در نمونهزير همگي بحث تصوير سازي ذهني است
در روايت داريم كه بوي دهان روزه دار براي فرشتگان و ملكوتيان از بوي مسك و عطر هم خوشبوتر است اين تجسم ذهني و محسوس كردن سبب تقويت براي روزه و خودكنترلي است.
تجسم برزخي اعمال از مباحث مهم اخلاق و عرفان است كه نقس سازنده اي در ايجاد رفتارهاي خوب و ترك رفتارهاي بد دارند. تجسم نماز، تجسم ولايت و....در قبر برزخي.
تجسم غيبت به خوردن گوشت برادر
تجسم بوي بد ازدهان دروغ گو براي فرشتگان
يا تجسم بوي بد دهان عالم بدون عمل و اذيت شدن جهنميان
مثال رباخوار به فردي كه شيطان او را مس كرده است و تعادل ذهني و رواني خود را از دست داده
تجسم شكم بزرگ براي رباخوار روز قيامت
تصويرسازي كوچك شدن متكبر
تصوير سازي زبان به مار يا عقرب گزنده
خوردن آتش براي حرام خوري( ياكلون في بطونهم نارا)
تذكر:
1- مثال ها، تشبيهات و تمثيل ها و ضب المثل ها، داستان هاي روايي و قرآني همگي از تكنيك تصوير سازي ذهني كمك مي گيرند
2- كتاب هاي قابل استفاده
كتب خوزه سيلوا (كنترل ذهن، دستان شفابخش و.. )
تصوير سازي ذهني، اثر ماكسول مالتز ( و مباحث آرنولد لازاروس در كتاب رفتار درماني و روان درماني)
تشبيهات و تمثيلات در آثار شهيد مطهري
امثال و پندها دوره شش جلدي، ايت الله حايري شيرازي ( موجود در سايت ايشان)
تمثيلات، ايت الله حايري شيرازي ( موجود در سايت ايشان)
تمثيلات استاد قرائتي
نقر سفيد( بحث ازدواج و همسران)، محمدرضا رنجبر
مثل شاخه هاي گيلاس، محمدرضا رنجبر
تفسير قرآن (به سبك تمثيلي كاري از استاد رنجبر
برنامه هاي تلويزيوني استاد رنجبر در قالب كليپ هاي 3-4 دقيقه اي
مثل هاي روان( تمثيل هاي روان شناختي و تربيتي) محمدحسين قديري
3- فيلم و كتاب راز ( البته با غربال كردن مبالغات و غلوهايش در قدرت ذهن - در اين فيلم ذهن انسان جانشين خدا شده است. مي گويند تجسم و خواستن يعني شدن)براي ديدن نقد اين كتاب به مشاوره زير گنبدفيروزه اي 2 نشر مركز مشاوره مأوا و سخنراني دكتر فرهنگ هولاكويي، سايت پرسمان بخش اخلاق و عرفان رجوع كنيد)
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
فهرست مطالب
آشيانه عشق(همپرواز)
1- حد نصاب براي گزينش:
2- آموزش قبل از پرواز
3- قوانين پرواز
4- اولين تجربه پرواز
5- پروازهاي زناشويي:
الف) بازي الاكلنگ
ب)كودكان بزرگ
ج)ناخنک زدن جنسی
د) معاشقه نه مسابقه:
هـ) قصه عشق:
و) هووهاي نامشروع:
ايزوگام عاطفي و درز تفاهم
ابزار كلامي عواطف
بُز مسائل و مشكلات
باور غيرمنطقي در لباس گرگ
باطري موفقيت
پاكسازي جسم و ذهن
تمثيلات سمّي
دو نوع تمثيل سمّي
ترميم اراده
ايام عقد، ماكت زندگي زناشويي
ثروت فرصتها
جبران كچلي
جعبه ابزار زندگي
چراغ چشمك زن ذهن
فرمان را برگردان
چه بگوييم چگونه؟
تأمل و تمرين
حافظه و دوربين
خاطرات لباس عروس
درد نا علاجي
ديوانگان عاقلنما
ذخيره انرژي و دينام زندگي
ريحانه بهشتي(مهماني از ملكوت)
زيباي خفته
ژل عاطفي
سريشم ذهني
ساندويچ انتقاد
شيمي ازدواج
صله رحم 57
ضد لك و ضد خش
طلافروش و لبو فروش
لبو فروشي چطور؟
ظاهرسازي
تحليل مثل و لطيفه
عشق اسفنجي و عشق خورشيدي
عشق كنهوار يا بيمارگونه
غذاي ذهن
بهشت و جهنم
فنون و هنرهاي زناشويي
قصهدرماني
كارخانه بزرگ توليد رفتار
گذشتهها نگذشته
لقمههاي كوچك يادگيري
مشاوره، كار حضرت فيل
نه كاري بازيچه...
دستمالي كردن تكنيكها
چند نكته مهم
مصاحبه با مولانا
مِهر و مُهر استاندارد
نوح درماني
وسواس ديني و خضر درماني
هنر زيبا انديشي، زيبانگري و زيباگويي
هنر مديريت زندگي
يه فنجون محبت
فهرست منابع
[="Tahoma"][="DarkGreen"]نمونه اي از تصويرسازي در روان شناسي
بخوانيد:
در حال حاضر در مرحله ای هستم که نیاز به تصویرسازی مسائلی دارم تا بتونم عمیقا درکشون کنم و در ضمیر ناخود آگاهم قرار بگیرن .
چند نکته قبل از ورود در هر روش جزئی:
- کار روحی نیازمند به استمرار است و بدون استمرار نه تنها فایده ندارد بلکه آفت هم دارد. بدین صورت که مثلا شما در روز اول با اراده و انگیزهای قوی اقدام به یک تکنیک و روشی میکنید اما اقدام شما اقدامی مستمر و هر روزی نیست، اثر منفی این کار این است که شما از طرفی به دلیل فرسایشی شدن این تکنیک و عادی شدن آن تکنیک برای شما و از طرف دیگر نتیجه ندیدن از آن دیگر اراده و انگیزهی روز اول را نخواهید داشت و عملا این تکنیک برای شما کارایی نخواهد داشت.
مثال: خیلیها رو سراغ دارم که دانشجوی دکتری اند اما هیچ علاقهای به زبان انگلیسی ندارند چرا؟ چون آموزش زبان انگلیسی در کشور ما به صورت فرسایشی است با هفتهای یک بار نمیتوان به زبان انگلیسی مسلط شد و سالها و سالها این پروسه تکرار میشود و دست آخر تنها یک حس تنفر از این رشته در ما باقی میماند و لاغیر.
پس اگر متدی از شریعت و دستورات دینی به ما پیشنهاد شده، یا اصلا انجامش ندهیم - که بنده این توصیه را نمیکنم- و یا اگر انجامش میدهیم تا آخر کار ترکش نکنیم.
- نکته فوق، پای نکتهی دیگری را پیش میکشد و آن این که برنامهای را انتخاب نکنیم که در خودمان توان ادامه آن را نداریم شاید این مثال ربطی به بحث ما نداشته باشد ولی برای روشن شدن مقصودم مناسب است؛ اگر میبینیم نمیتوانیم هر شب برای نماز شب بیدار شویم، از ابتدا برنامه خودمان را بر نماز شب هرشبی نبندیم بلکه مثلا هفتهای یک شب این کار را انجام دهیم اما به شرطی که همین یک شب ترک نشود و استمرار داشته باشد.
- دیگر این که جغرافیای حرکتهای خودمان را به خوبی ترسیم کنیم؛ مثلا برای این که از قوه خیال به نفع ترک عادت به چشم چرانی استفاده کنیم لازم است یک کروکی از حرکتهایی که با ابزاریت قوه خیال باید انجام شود، برای خود ترسیم کنیم؛ در همین مثال، کروکی به این صورت است که یک تصویرگریهای خیالی هستند که به نفع این مطلوب است و یک تصویرگریهایی به ضرر آن؛ آنها را شناسایی کنیم و برای یافتن مصادیق تصویرگریها از خودمان خلاقیت نشان دهیم. سعی کنیم هر روز این تصاویر مخلوق، آپدیت و نو شوند. یکی از تصویرگریهایی که ما را از رسیدن به مطلوب باز میدارد این که با صلابت از هر عملیات تصویرگری که «جذابیت» نامحرم را در نزد قوه ادارکی ما دوچندان میکند اجتناب کنیم. فرض کنید همان نامحرم اگر چند روزی به صورت حلال در کنار ما باشد، به یقین عرض میکنم که دیگر آن جذابیت از راه دور و از ورای تصویرگریهای ذهنی را نخواهد داشت. این نمونهای بود که عرض شد. اگر بخواهیم خلاق تکنیکها باشیم و فارغ از تکنیکهایی که در شریعت به آن تصریح و یا اشاره شده عمل کنیم، این قسمتی از روش کار بود. این دیگر بسته به ابتکار عمل شما و هنر و خلاقیت شما دارد که چطور این قوه را به نفع مطلوب خود هدایت و کارگردانی کنید.
الان به جاست در همین تاپیک عزیزان کاربر مشارکت کرده، برخی از تکنیکهایی که به ذهنشان خطور کرده و یا بعضا آن را تجربه کردهاند را در اشتراک عموم قرار دهند و دیگران هم بر روی آن نظر دهند؛ این کار میتواند به نوعی یک نحوه تمرین کارگاهی با موضوع «خلق شیوههای تصویرگریهای ذهنی به نفع بندگی و رسیدن به کمال» باشد.
در روايت داريم كه بوي دهان روزه دار براي فرشتگان و ملكوتيان از بوي مسك و عطر هم خوشبوتر است اين تجسم ذهني و محسوس كردن سبب تقويت براي روزه و خودكنترلي است.
تجسم برزخي اعمال از مباحث مهم اخلاق و عرفان است كه نقس سازنده اي در ايجاد رفتارهاي خوب و ترك رفتارهاي بد دارند. تجسم نماز، تجسم ولايت و....در قبر برزخي.
تجسم غيبت به خوردن گوشت برادر
تجسم بوي بد ازدهان دروغ گو براي فرشتگان
يا تجسم بوي بد دهان عالم بدون عمل و اذيت شدن جهنميان
مثال رباخوار به فردي كه شيطان او را مس كرده است و تعادل ذهني و رواني خود را از دست داده
تجسم شكم بزرگ براي رباخوار روز قيامت
تصويرسازي كوچك شدن متكبر
تصوير سازي زبان به مار يا عقرب گزنده
خوردن آتش براي حرام خوري( ياكلون في بطونهم نارا)
این ها موارد خوبی اند که جناب حامی عزیز برشمردند اما باید دقت کنیم که تجسم اعمال، فراتر از یک تصویر سازی خیالی در خیال متصل ماست بلکه دارای واقعیت و نفس الامر است و اگر متصل به عالم خیال منفصل شویم، این صور را در عالم خیال منفصل خواهیم دید نه عالم خیال متصل انسانی.
حالا از هر کدوم از این مثالهای بالا میتونیم تکنیکها و روشهای بیشتری تکثیر کنیم. خواهش میکنم اهل ذوق مشارکت نموده، هنرهای تجسمی خود را بروز دهند.
بسمه العلیّ العظیم
حدیثی در این خصوص داریم که از نبی اکرم صلی الله علیه و اله روایت گشته است:
"اگر می توانی در نماز حالتت اینگونه باشد که خدا را ببینی،اینگونه باش و گرنه حداقل
طوری باش که گویی خداوند تو را می بیند"(نقل به مضمون).البته مورد اول نمی تواند
تصویر سازی ذهنی باشد چرا که اگر خداوند را در ذهن تصویر کردیم(معاذ الله) آن تصویر
دیگر خدا نیست،مخلوق ذهن ماست،ولی مورد دوم،تصور اینکه خداوند ما را می بیند
برای حضور قلب در نماز بسیار مفید است.
سلام به دوستان گرامی
امروز سوره ابراهیم رو میخوندم ایه های 49 و 50 نظرم رو جلب کرد :
و آن روز مجرمان را مي بيني که در زنجيرها [به صورتي محکم و سخت] به هم بسته شده اند. ( 49 )
پيراهن هايشان از قطران [ماده اي متعفّن، قابل اشتعال و بدبو] است، و آتش چهره هايشان را مي پوشاند. ( 50 )
مصداق دقیق تصویرسازی رو در اینجا میشه دید برای تصویرسازی باید ار قران و احادیث خیلی کمک گرفت یعنی در موضوعی
که میخواهیم تصویرسازی کنیم اول به قران و احادیث مراجعه کنیم اگر تصویری مثل مورد بالا پیدا کردیم مطمئنا بهتر از ان را خودمان نمیتوانیم بسازیم
فقط باید این تصویرسازی ها جمع اوری شوند تا بهترین نتیجه گرفته شود .
مثلا در قران چقدر تصویر از جهنم داریم ؟ چقدر تصویر از بهشت داریم ؟ چقدر تصویر از سرگذشت اونهایی که به بیراهه رفتن داریم ؟
در پناه حق .
[="Century Gothic"][="Black"]امروز سوره ابراهیم رو میخوندم ایه های 49 و 50 نظرم رو جلب کرد :
بسمه تعالی
سلام برادر گرامی. مطالعه کتاب منازل الاخرة / حاج عباس قمی و کتاب سرای دیگر / آیت الله دستغیب و کتاب سیاحت غرب / آیت الله قوچانی در این مورد مفید خواهد بود.[/]
در رابطه با تصویرسازی ذهنی در عرفان و نحوه انجام و نتیجه میخواستم کسب اطلاعات کنم .. ضمن توضیحاتی که لطف میکنید اگر کتابی در این مورد هست لطفا ذکر کنید .
سلام دوست گرامی
اینجا یه مساله مهم مطرحه!!
اینکه تجسم کنید عاقبت گناهان رو با اینکه تصویرسازی و نهادینه کنید دو تا چیز متفاوته!
تو بحث تصویرسازی و ناخودآگاه قضیه پیچیده تر از اونیه که بنظر میرسه .. یعنی شما اگر بیاید با اصول درست خودهیپنوتیزم وارد فاز ناخودآگاهتون بشید ، تصاویری که میسازید شمارو تحت تاثیر قرار میده هم جسمی هم روحی و این باعث بهم ریختگی تون میشه ! حالا اگرم حتی وارد فاز خودهیپنوتیزم نخواید بشین همون تمرکز زیاد یه سری علائم بجا میزاره..
مثلا اگر میخواید تصویرسازی کنید آتش جهنم رو ممکنه باعث بی اشتهایی و عصبی شدن و گرمای بدن و ازدیاد شهوت و ... بشه.. بهرحال اگر قصد کار کردن با ضمیر ناخودآگاه تون رو دارید محتاطانه تر پیش برید تا از تعادل خارج نشید ..
بسم الله الرحمن الرحیم
سؤال:
چگونه میتوان از هنر تصویرسازی در ارتقاء معنوی و تعالی روحی استفاده کرد؟
پاسخ:
مقدمه:
محل تصویرسازی مشخصا در قوه خیال متصل است (= قوه متخیله). در مورد چیستی قوه متخیله کوتاه سخن آن که یکی از قوای مدرکهی انسان است که کار آن درک صورتهای جزئی است. این در حالی است که قوه عاقله، درک معانی کلی میکند. این تصاویر ساخته شده توسط قوهخیال، غالباً از ورودیهای حس پنجگانه تغذیه میشود. یکی از تفاوتهای اساسی بین حس و خیال، حضور و غیبتِ شیء مورد ادراک است که در ادراک خیالی، شیء مورد ادراک به صورت فیزیکی غایب است اما صورتش در نزد مدرِک حاضر است.
قوه خیال که وظیفه تصویرسازی در انسان را به عهده دارد، واسطهای ست میان حواس و عقل؛ ملاصدرا «جنس» این قوه را روحانی محض دانسته و آن را بدون اینکه قائم به جسم باشد، قائم به ذات میداند به همین خاطر، بعد از مرگ، قوه خیال انسان نابود نمیشود. این قوه، قوهای ست سازنده و فعال؛ همچنین این قوه، همانند «چشم غیب بین» قادر است لباس صورت بر اندام امور ماورائی بپوشاند. به عبارت خیلی ساده و مختصر، قوه خیال، صور عقلیه و امور ماورای حس را قابل رؤیت میسازد. این کار را شاید هر کسی بارها در زندگی خود تجربه کرده باشد مثلا اگر بخواهد یک مطلب عقلی را به مخاطب خود منتقل کند از مثال کمک میگیرد و این همان استفاده از قوه خیال برای انتقال یک مطلب است. همانطور که اراده کردن در بهشت توسط بهشتیان مساوی ایجاد است، به همین وزان، در خیال نیز، ارادهی انسان مساوی با بودن امر متخیل است؛ كافي است در خيال خود وجود چيزي را اراده كنيم تا آن شيء، فارغ از آن كه وجود مادی داشته باشد یا نه، بلافاصله موجود گردد.
بنابراین خداوند قوه خیال را چون آیتی از قدرت خویش و نمونه ای از نعیم بهشت در انسان ها به ودیعت نهاده است. اما مهمتر از آشنایی با قوه متخیله، چگونگی کارکردن با این قوه است. این که انسان وسیلهای با پیشرفتهترین تکنولوژیهای دنیا داشته باشد به تنهایی کافی نیست، بلکه مهمتر از آن آشنایی با طرز رفتار و استفاده از آن است. بنابراین، اصل مطلب، شیوهی استفاده از قوه تصویرساز در بشر یعنی متخیله است؛
به عبارت بهتر، قوه متخیله اگر چه ابزاری برای نیل به کمال و سعادت بشر است اما مانند تیغ دو لب بوده، در صورتی که آن را در مجرای درست آن به کار نبریم، ما را به قهقرا خواهد کشاند از همین رو، از مقدمه فارغ شده، به اصل مطلب (= شیوه استفاده از مرکز تصویرسازی در انسان به نفع ارتقاء معنوی و روحی وی) میپردازیم:
در نصوص دینی از تکنیک تصویرسازی در جهت تقویت ایمان دینی و انگیزه سازی برای برخی اعمال و مناسک دینی استفاده شده است؛ مثلا بوی دهان روزه داران اگر چه به حسب ظاهر مطبوع نبوده موجب برانگیختن احساسات منفی است، اما در احادیث همین بوی نامطبوع برای آسمانیان خوشایندتر از مشک و عنبر است؛ در این جا با استفاده از تکنیک تصویرسازی، علاقه و ارادهی مخاطب به سمت ایجاد انگیزه برای انجام فریضه روزه متمرکز میگردد؛ یا تصویرسازی از غیبت کننده به صورت آکل گوشت مردهی برادر که این تصویرسازی بر خلاف مثال قبل، به هدف تقویت بنیهی معرفتی و ارادی در جهت ترک عمل غیبت است؛
همچنین، در آیهی 43 از سوره انفال خداوند میفرماید: «إِذْ يُريكَهُمُ اللَّهُ في مَنامِكَ قَليلاً وَ لَوْ أَراكَهُمْ كَثيراً لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ لكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُور» (در خواب، خدا شمارشان را به تو اندك نشان داد. اگر شمار آنها را بسيار نشان داده بود، از ترس ناتوان مىشديد و در تصميم به جنگ به مناقشه برمىخاستيد، ولى خداوند شما را از دشمنان در امان داشت، كه او به آنچه در دلهاست آگاه است) در یک حرکت اجتماعی و جمعی نیاز به چنین تصویرسازی بود و الا بر طبق آیهی شریفه، جهاد که یک حرکت جمعی و اجتماعی است با شکست مواجه میشد. و باز چنین است در آیه بعد که میفرماید: « وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فىِ أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَ يُقَلِّلُكمُْ فىِ أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضىَِ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا وَ إِلىَ اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُور» (و آن گاه كه چون به هم رسيديد آنان را در چشم شما اندك نمود و شما را نيز در چشم آنان اندك تا آن كار كه مقرر داشته بود واقع گردد. و همه كارها به خدا برمىگردد.).
گاهی اوقات تصویرسازی به هدف برانگیختن حس جلب منفعت در انسان و به دنبال آن تقویت باوری از باورهای اعتقادی صورت گرفته است؛ قرآن برای تفهیم این مطلب که دل در گرو توحید داشتن به نفع ما و در مقابل شرک ورزی و گریزپای شدن از ایمان توحیدی در نهایت به ضرر ما تمام خواهد شد، خاطر نشان میکند که تصور کنید مردی را که دارای یک ارباب واحد است و مردی دیگر را که دارای دو یا چند ارباب است آیا این دو مساویاند؟ (ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُون)[1]. روشن است که جلب رضایت یک ارباب آسانتر و بیدغدغهتر از جلب رضایت چند ارباب است سرنوشت پایبندی به توحید و یا شرک مسلکی نیز این چنین است؛ در حقیقت، اگر به دنبال آرامش خاطر هم باشیم، نفع ما زیر لوای توحید استیفا خواهد شد. در این جا با یک تصویرسازی ساده ابتدا پاسخی صحیح و منطقی برای حس منفعتطلبی انسان ارائه شد و سپس انگیزهی سرسپردگی به توحید تقویت گشت.
میتوان از این گونه تمثیلات و تصویرسازی ها در جای جای منابع روائی و قرآنی بهره برد؛ اما سخن بر سر چگونگی کاربست تکنیک تصویرگری به صورت فردی در موقعیتهای خاص و شخصی است. اینچنین نیست که همیشه انسان در موقعیتی قرار گیرد که پیرامون آن موقعیت در نصوص دینی تصویرسازی صورت گرفته باشد. چنین انسانی نباید در این موقعیت خاص قوای متخیلهی خود را معطل گذاشته، از قابلیت تصویرسازی به نفع تقویت دینداری و باور خویش استفاده نکند. به عبارت بهتر، باید بتوانیم فارغ از مواردی که در شریعت به آن تصریح و یا اشاره شده خلّاق تکنیکهای تصویرسازی باشیم. این مهم، مرهون تعملات فکری و تدقیقات ذهنی است. طبق این سخن، باید گفت دینداری یک هنر است؛ هنر عبور از موارد خاص ذکر شده در شریعت، به موارد خاص ذکر نشده و حل معضلات علمی و عملی بوسیلهی مهارتهای خودساخته. در این راستا به بیان دو نمونه زیر بسنده میشود:
نمونه 1: تصور کنید مردی گرفتار رذیلهی خیانت جنسی به همسر خویش است؛ به عبارت واضحتر، با زن نامحرم رابطهی نامشروع دارد چگونه میتواند با استفاده از قوه متخیله از این منجلاب رها گردد؟ چگونه میتواند از قید و بند جاذبههای این رابطه رها شود و خود را به ساحل امن حیا و پاکدامنی برساند؟
میتوان با استناد به قوهی متخیله و هنر تصویرسازی، اینگونه عمل کرد:
1. تکنیک کنترل محرک: ممکن است شیئی از نامحرم اعم از اشیاء یادگاری یا عکس و یا فیلم که یادآور آن شخص و تداعی کنندهی تعاملات رفتاری و گفتاری وی است، در نزد مرد آلوده به بیعفتی قرار داشته باشد، با امحاء و از بین بردن این امور، در واقع شخص جلوی تصویرسازی منفی را گرفته است. پس قدم اول، تولید تکنیکهایی جهت جلوگیری از تصویرسازی منفی و کنترل تصویرسازیهای مخرب است. اگر قرار باشد محوطهی حفاظت شدهای فاقد گیت و دروازهای نفوذ ناپذیر نسبت به ورود بیگانگان و اغیار باشد، نمیتوان گفت آن محوطه محلی امن برای ساکنین آن است.
2. در این مرحله از تصویرسازی، فرد در تلاش برای ساختن تصاویر زننده و نفرتانگیز از نقاط ضعف و شکافهای شخصیتی شخص مورد نظر کند. در حقیقت، به جای آن که قوه متخیله، در صدد کار بر روی جذابیتهای ظاهری آن شخص باشد، در حال ساختن تصویرهای دافع میباشد؛ مثل تصویرسازی از بوی بد دهان وی.
3. با توجه به قاعدهی «چیزی را که برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند» سعی در موقعیتسازی و نقشسازی کند؛ بدین معنا که آن شخص را به جای یکی از محارم خویش بنشاند یا یکی از محارم خویش را به جای آن شخص بنشاند و یا شوهر خواهر خویش را به جای خویش بنشاند و بعد به قضاوت بنشیند. در نهایت، عمل خویش را محکوم خواهد کرد.
نمونه 2: برخی افراد اظهار میدارند بعد از ازدواج با همسرم، ابتدا زندگی در نهایت شیرینی بود و هر یک از ما نسبت به دیگری تعلق خاطر ویژهای داشتیم اما پس از گذر زمان این رابطه به سردی گرایید به طوری که زندگی مشترک و زناشوئی برای ما تبدیل به تلخترین پدیده گشته است. چگونه این معضل را درمان کنیم؟ چگونه میتوان رابطهی سردشده و از دست رفتهی خود و همسر را به صمیمیت اولیه برگردانیم؛ چرا که در سایه این صمیمیتها نه تنها از زندگی خویش لذت میبریم بلکه قدرت تحمل ناملایمات در ما افزایش مییابد.
در پاسخ میتوان به این تصویرسازی ساده اشاره کرد که البته الهام گرفته از حدیثی نورانی است:
امام صادق علیه السلام در ضمن نقل رخدادی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند: «صَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّع»[2] اگر چه محتوای این حدیث خودْ تصویرسازی دیگری است به نفع تقویت حضور قلب و تمرکز در نماز، اما میتوان از همین الگو، به نفع تقویت و تحکیم نهاد ازدواج و افزایش صمیمیت در میان زوجین بهره برد. در موضوع حدیث (نماز) به جهت ارتقاء کیفی نماز، شخص باید تصور کند که آخرین نماز خویش را اقامه میکند و دیگر چنین موقعیتی برای وی در زندگی دنیوی رخ نخواهد داد طبیعی است که از همه پیرامون خویش منقطع شده، روی جان را به سمت معبود و محبوب واقعی و اصلی قرار میدهد و از همه اغیار دل میشوید.
در روابط میان زوجین نیز امر اینگونه است؛ هر یک از زوجین میتوانند تصور کنند که ایامی که در آن قرار دارند آخرین شش ماه عمرشان است (به عنوان مثال)؛ عقل عملی به کمک این تصویرسازی، هر یک از زوجین را به سوی از خود گذشتگی و تحمل دشواریها و تلخیها و ... سوق میدهد همچنان که کلام امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغة نیز مؤید چنین حکم عقل است؛ ایشان میفرمایند: «خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم»[3] (با مردم آنگونه معاشرت کنید که اگر مُردید بر شما اشک بریزند و اگر زنده ماندید با اشتیاق به سوی شما بیایند).
اگر شخص مفروض به واسطهی قابلیت تصویرسازیِ قوه مخیله چنین تلقیایی داشته باشد که بیش از شش ماه (مثلا) از عمر وی باقی نمانده است، قطعاً در مصاف با همسر و حتی در تعامل با اطرافیان و جامعه، پاکیزهتر عمل خواهد کرد و به لحاظ اخلاقی، دگرگون خواهد شد.
نتیجه:
میتوان با استناد به قوهی متخیله که قوهای است خلاق صُوَر، و با مطالعهی برخی موارد تصویرسازی که در منابع دینی ذکر شده است، و با اتکا به فطانت و اندیشهورزی فطری و خداداد، در موقعیتهای خاص و جزئی، به نفع حفظ ایمان و تقویت باورهای دینی، صورتسازی کرده، ابتکار عمل را از دست شیطان درون (= هوای نفس) و شیطان بیرونی (= ابلیس) گرفت که نمونههایی از این روش در بالا ذکر شد.
منابع
[1]. زمر/ 29.
[2]. الکافی (ط-الاسلامیة)، ج4، ص 261.
[3]. نهجالبلاغة (صبحی صالح)، ص 470.