چیزی که متأسفانه در جامعه خیلی شاهد آن هستیم تنشهای عصبی
و عدم کنترل خشم و یکی از تبعات آن فحاشی است،از نظر علم روانشناسی
چه تمرینات و یا عواملی در کنترل خشم و یا پرهیز از فحاشی مؤثر است؟
حضرتعالی به عنوان کارشناس تربیتی و مشاور چه پیشنهادی دارید؟
با تشکر
سلام عليكم
از عارفي پرسيدند چه كنيم در نماز حضور قلب داشته باشيم
فرمودند دارويي يافتيد به من هم جرعه اي بدهيد
البته
حضور قلبي امري تشكيكي است و مديريت خشم هم.
حضور قلبي كه يك عارف از ان صبحت مي كند با حضور قلبي كه من از آن سخن مي گويم از زمين تا آسمان فرقش است همين طور مديريت خشم و فحاشي.
گفته اند حسنات الابرار سئيات المقربين
عبارت مديريت خشم دقيق تر از كنترل خشم است و كنترل يكي از ابزارهاي مديريت است. كه مباحث مديريت خشم مجال ديگري مي طلبد.
ولي
فحاشي علل مختلف دارد مهم ترين آنها ناكامي و خشم است كه ريشه در حرمت خود پايين، عجز و كينه زياد دارد.
شرطي شدن، عوامل تربيتي، محيطي، يادگيري مشاهده اي، تقويت ها و مشوق ها، تكرار و عادت و برخي از اختلالات رواني هم در فحاش بودن موثر است.
متناسب با علل بايد دنبال درمان بود. ولي به چند نكته كلي در متن زير توجه كنيم
توفيق ادب
در شرع مقدس اسلام، ما را منع کردهاند از اينكه بيماران ذهني و جسمي و يا افراد سالم را با القاب زشت، آزاردهنده، عيبجويانه و تحقيرگر صدا کنيم. ممکن است اشکال شود که الفاظي مانند منگول و عقبمانده در کتب علمي هم هست.
در پاسخ بايد بگوييم که کلمات با توجه به بافت و فضاي مکاني و زماني و لحن بيان و مقتضاي حال، بار معنايي و هيجاني مختلفي مييابند. اگر دهخدا زشتترين واژهها را در لغتنامه بياورد، کسي به او نميگويد انسان بيقيد؛ ولي اگر شخصي در ادارهاي حتي يک کلمة زشت روي کاغذي بنويسد، از نظر اخلاقي مذمت ميشود. بنابراين در ارتباط با بيماران و خانوادههاي ايشان، از الفاظ خوب و زيبندة شخصيت انساني و اسلامي استفاده کنيم.
ما چهار بعد رشدي داريم و متناظر با آن بايد چهار بهداشت داشته باشيم.
همانطور که اگر ناني روي زمين آلوده افتاد، از نظر بهداشت جسمي نبايد آن را خورد، اگر واژهاي زير پاي مسخرهكنندگان و بيادبان کثيف شد، از نظر بهداشت معنوي و رواني و اجتماعي نبايد آن را در گفتوگو و سخنان به کار برد. دربرابر از واژههاي شيرين، بجا، انساني و رسا استفاده کنيم. در روابط انساني، واژههايي که شنيده يا گفته ميشود مانند لقمههايي است كه در دهان گوش گذاشته ميشود. با ارتباط با خوبان لقمة خوب در دهان گوش خود بگذاريم و با سخنان نکو لقمة خوب در دهان گوش و دهانة قلب ديگران قرار دهيم:
class: MsoNormalTable
جانور فربه شود ليک از علف
[TD="width: 28"][/TD]
[TD="width: 229"]آدمي فربه ز عزّ است و شرف
[/TD]
[TD="width: 232"] آدمي فربه شود از راه گوش
[/TD]
[TD="width: 28"][/TD]
[TD="width: 229"] جانور فربه شود از حلق و نوش
[/TD]
عالمي براي تدريس با شاگردانش وارد حجرهاي شد. گربهاي در اتاق بود. استاد با لبة عباي خود به گربه جهت داد و گفت: خواهش ميکنم بفرماييد بيرون.
شاگردان که فکر کردند استاد شوخي ميکند به لحن و گفتار استاد خنديدند.
استاد رو کرد به شاگردان و گفت: ولي من جدي گفتم. وقتي من اينجا ادب را رعايت کنم در روابطم با خلق خدا گرفتار بيادبي نميشوم. با اينگونه تمرينات بهظاهر جزئي است که در ميدان زندگي و مسابقة اخلاق برنده ميشويم و با خلق خدا ادب نگه ميداريم:
class: MsoNormalTable
از خدا جوييم توفيق ادب
[TD="width: 33"]
[/TD]
[TD="width: 229"] بيادب محروم ماند از لطف رب[1]
[/TD]
...................................... 1.محمدحسين قديري، مثل هاي روان (تمثيل هاي روان شناختي و تربيتي)،ص48
علت بي توفيقي گاهی یک جواب نیمه تلخ به پدر و مادر کدورت و ظلمتی می آورد که صد تا نماز شب آن را جبران نمی کند. امام زمان هم به انسان توجه نمی کند ، امام رضا هم از انسان گله مند است. همین باعث محرومیت و بی توفیقی ها و بی حالی هاست.
قسم به خدای واحد لاشریک له که اگر خشم ها را کنترل نکنید به هیچ جا نمی رسید!
خدا می داند یک پرخاش به مادر انسان را صد سال عقب می اندازد.
در حدیث قدسی داریم "به عاق والدین بگو تا پدرو مادرت از تو راضی نشوند هر کاری که بکنی قبول نیست."
اگر والدین شما از دنیا رفته اند بروید از آنها رضایت بطلبید، برایشان صدقه بدهید و برای خودتان و آنها طلب مغفرت کنید ، تا در آن عالم از شما راضی شوند.
راه بسته نیست می توان با خیرات و مبرات و صدقه و دعا آنها را از خود راضی کرد.
سلام استاد
این جملات ، ارزششان از کوهی از طلا هم بیشتر است.
طلا مگر جز یک فلز است؟ این جملات، حقایقی متعالی هستند که با رعایت فرمولشان ، جان انسان در آسمان لایتناهی اوج می گیرد...
سپاس.
سلام بر شما
بنده فراموش كرده بودم كه بنويسم سخنان بالا از چه بزرگواري است
حامی;818208 نوشت:
علت بي توفيقي
استاد فاطمي نيا
عاق والدین فقط این نیست که خدای ناکرده سیلی به صورت والدین بزنی، گاهی یک جواب نیمه تلخ به پدر و مادر کدورت و ظلمتی می آورد که صد تا نماز شب آن را جبران نمی کند. امام زمان هم به انسان توجه نمی کند ، امام رضا هم از انسان گله مند است.بعضی از جوانان که حتی اهل جبهه، اهل دعای کمیل و ندبه و زیارت هستند، شنیده می شود که در خانه زبانشان را کنترل نمی کنند، با زن و بچه یا خواهر و برادر و والدین برخورد نامناسب دارند.
همین باعث محرومیت و بی توفیقی ها و بی حالی هاست.
................
گوينده آيت الله فاطمي نيا است و حتما بايد با تأمل اين سخنان را بنگريم
طوفان خورشیدی;818244 نوشت:
سلام استاد
این جملات ، ارزششان از کوهی از طلا هم بیشتر است.
طلا مگر جز یک فلز است؟ این جملات، حقایقی متعالی هستند که با رعایت فرمولشان ، جان انسان در آسمان لایتناهی اوج می گیرد...
سپاس.
چیزی که متأسفانه در جامعه خیلی شاهد آن هستیم تنشهای عصبی
و عدم کنترل خشم و یکی از تبعات آن فحاشی است،از نظر علم روانشناسی
چه تمرینات و یا عواملی در کنترل خشم و یا پرهیز از فحاشی مؤثر است؟
البته ما شعار حكومت اسلامي مي دهيم ولي خيلي خيلي فاصله داريم تا هدف.
يكي از دوستان عرب زبان مي گفت مردم شما هنوز ياد نگرفته اند مثلا وارد تاكسي مي شوند سلام كنند دو كليپ گنجشك( احترام به والدين ) و احساس مشترك (پدر بزرگ و نوه) خيلي در جامعه موثر است ولي اين قدر كه رسانه ملي ما عطش پخش تبليغات تجاري دارد فكر اين برنامه ها را دارد؟ البته نهادهاي ديگر بايد مانند نيروي انتظامي، قوه قضاييه، اوقاف، ارشاد، و... كمك كنند
تا اخلاق اجتماعي و فردي تقويت شود.
بي عدالتي ها، تورم، بروكراسي، حق خوري، تقلب، مدرك گرايي، تجمل گرايي و اسراف، فاصله گرفتن گنج بي پايان( قناعت)، انتظارات نامتعارف اهل خانه از مرد نفقه دهنده، بدبيني، اهل تكلف و تجامل و تعارف بودن، خودخوري و... اينها آستانه تحمل را پايين مي آورند كه بايد
حكومت تسهيلات را فراهم كند نظارت را قوي تر كند و... و
فرد قدرت سازگاري و ظرفيت رواني را با اموزش مهارت هاي زندگي بالا ببريم.
دست شما درد نكنه
از نظر ژنتيكي كه تو بذرش دست نبرده ايد؟
حامی بزرگوار سلام صبح تان بخیر .
عزیزم مگه تو قران نخوندی : اجتنبوا من الظن فان بعض الظن اثما .
آن کار ها ، کار دکاتره است بند ه کار شناس بذر های وحیانی هستم ، ( اگر دست برد در این بذر ها بلد باشم احتمالش است کمی خوشکل ترش نمایم . .)
و از علوم کشتا ورزی ، ژن ، مین ، تیک ، میک و این چیزا سر در نمی آورم .
پس با خیال اسوده نوش جان نمایید .
آی وای !!
مثل که چیزی ازش کم نشده ، نکند از ترس ژنتیکی بودنش مصرف نشده است .!!!!!!
تقدیم به جناب حامی بفرما :
[="Tahoma"][="DarkGreen"]تخم حروم
طرف از بس جرم و جنايت و دزدي و غارت و مردمآزاري کرده بود، فکر ميکرد شيطان شده و شايد همدرجهای بالاتر از شيطان! يک روز تصميم گرفت شيطان را بيابد و از او بپرسد چه کرده است که مردم لعنتش ميکنند؟!
رفت سر کوچه و داد زد: آي شيطان! کجايي؟! و بعد ماند و ماند تا پيرمردي آمد و گفت: من شيطانم!
پرسيد: چه کردهاي که مردم تو را لعن ميكنند؟ شيطان گفت: هيچي! همينجوري به من پيله کردهاند.
طرف با تعجب گفت: من خيلي کارهاي خلاف کردهام که بعيد ميدانم تو بهاندازه من بد باشي، ولي بيا يک مسابقه یکماهه بدهیم تا ببينيم کي بيشتر کار بد ميکند.
سر اون کوچه با هم خداحافظي کردند و رفتند تا يك ماه بعد. طرف رفت و شروع به جرم و جنايت و غارت و مال مردم خوردن کرد. اين فاميل را به جان آن فاميلانداخت، اين گروه را به جان آن گروه. ميلياردها تومان اختلاس كرد و هزاران نفر را بيخانمان و... .
بعد از يک ماه هر دو آمدند سر قرار. طرف با خوشحالي، طومار جنايتهايش را نشان داد و منتظر شيطان شد كه او نيز از كارهايش بگويد ولي در كمال تعجب ديد كه شيطان در تمام مدت اين يك ماه فقط مشغول مقدمهچيني براي يك ارتباط نامشروع بوده است و بس.
طرف به شيطان گفت: خاکبرسرت! ببين من چه کارهايي کردهام آنوقت تو در اين يک ماه فقط اسير اين زن و مرد بودي؟!
شيطان گفت: من کارم همين است. اگه بتوانم از يك زن و مرد، يك حرامزاده مثل تو بسازم، آن حرامزاده خودش ديگر همه كارها را انجام ميدهد.
نكته عرفاني در تفسير تخم حروم:
در سوره بنى اسرائیل آیه 64 مي خوانيم: وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شارِكْهُمْ فِى الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ اِلاّ غُرُورًا؛
[خدا خطاب به شيطان:] هر كدام از ایشان را كه مى توانى با صدایت تحریك كن و لشكر سواره و پیاده ات را بر آنها گسیل دار و در ثروت و فرزندانشان شركت جوى و آنان را با وعده ها سرگرم كن، ولى شیطان جز فریب، وعده اى به آنان نمىدهد»
خداوند با اين آيه تهديد جدي و روزنهها و شيوههاي نفوذ شيطان را به ما گوش زد ميكند. كسب و رزق و غذا و مال حرام و غفلت زمينههاي شركت شيطان در فرزندان بني آدم است. در روايت داريم مال حرام در نسل ظاهر ميشود.
..........................................
شوخ طبعي هاي طلبگي، محمدحسين قديري، ص303.[/]
فحاشي علل مختلف دارد مهم ترين آنها ناكامي و خشم است كه ريشه در حرمت خود پايين، عجز و كينه زياد دارد. شرطي شدن، عوامل تربيتي، محيطي، يادگيري مشاهده اي، تقويت ها و مشوق ها، تكرار و عادت و برخي از اختلالات رواني هم در فحاش بودن موثر است.
با سلام و تشکر از فرمایشات بسیار مفید حضرتعالی
به نظر می رسد که ما اسیر چرخه ی غلط تربیتی شده باشیم،نوع رفتار والدین در هنگام خشم روی فرزندان و تربیت آنها اثر انکار ناپذیری
دارد فحاشی را بچه ها از والدین و نزدیکانشان می آموزند و آنها هم از والدین خودشان و به همین ترتیب،اگر ادامه دهیم ممکن است برسیم
به جایی که جد هفتم بچه فحاش بوده است!!!!
کی،کجا و چگونه می خواهیم به فکر اصلاح این روش غلط تربیتی باشیم خدا می داند!
کاش در مدارس از همان دوران ابتدایی درسی با عنوان اخلاق وجود داشت و تا دانشگاه ادامه می یافت
و برای تدریسش هم از اساتید حوزه استفاده می کردند،کسانی که مؤدب به آداب الهی بودند،شاید قستی
از آسیبهای تربیت غلط محیطی کاهش می یافت،حتی می شد جلساتی هم با همین موضوع برای خانواده ها
گذاشت و به آنها مدیریت خشم و کنترل آن را آموزش داد.
ما زيبا خروسان جنگي..
اگر به امريكا بدبين هستيم به خاطر اين كه با ما بد كرده است خون جوانان وطن مي چد از چنگ او...بايد خيلي زحمت بكشد تا صداقتش ثابت شود و زمان مي برد. بدبين بودن اينجا اصل عقلايي است و از قوانين عقل معاش است:
class: p_table
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]یکی زیبا خروسی بود جنگی[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]به مانند عقاب از تیزچنگی[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]گشاده سینه و گردن کشیده[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]برای جنگ و پرخاش آفریده[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]نهاده تاجی از یاقوت بر ترگ[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]فروهشته دو غبغب چون دو گلبرگ[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]دو چشمانش چو دو مشعل فروزان[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]نگاهش خرمن بدخواه سوزان[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]خروشش چون خروش پهلوانان[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]به هنگام نوا، عزال خوانان[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]ز نوک ناخنش تا زیر منقار[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]به یک گز میرسیدی گاه رفتار[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]میان هر دو بالش نیم گز بود[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]غریو قدقدش بانگ رجز بود[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]دو پایش چون دو ساق گاو، محکم[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]دو خارش چون دو رمح آهنین دم[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]فروهشته ز گردن یال دلکش[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]چنان کز طوق دیبای مزرکش[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]به وقت بانگ چون گردن کشیدی[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]خروس چرخ را زهره دریدی[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]به عزم رزم چون افراختی یال[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]ز بیم جان فکندی باز پیخال[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]نمودی گردن از بهر کمین خم[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]بهسان نیزهی آشفته پرچم[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]ز میدانش اگر سیمرغ بودی[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]به ضرب یک لگد بیرون نمودی[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]خروسان محل از هیبتش باز[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]کشیدندی سحر آهسته آواز[/TD]
[/TR]
[TR="class: p_tr_block"]
[TD="class: p_td_block
colspan: 3
align: center"] □[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]یکی روز از قضا در طرف باغی[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]پرید از نزد او لاغر کلاغی[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]خروس از بیم کرد آنگونه فریاد[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]که اندر خیل مرغان شورش افتاد[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]ز نزدیک کلاغ آنسان به در رفت[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]که گفتی نوک تیرش در جگر رفت[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]برفت از کف وقار و طمطراقش[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]پر و بالش به هم پیچد و ساقش[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]تپان شد قلبش از تشویش در بر[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]دهانش باز ماند و چشم اعور[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]پس از لختی که فارغ شد خیالش[/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]یکی از محرمان پرسید حالش[/TD]
[/TR]
[TR="class: p"]
[TD="class: p_td_left
align: left"]که : « ای گردنفراز آهنینپی![/TD]
[TD="class: p_td_center"][/TD]
[TD="class: p_td_right
align: right"]که بود او کاین چنین ترسیدی از وی؟»[/TD]
کجاست ؟
*
کسی که در پی درمان دردهاست کجاست؟
طبیب بی غرض و مرض کجاست؟ کجاست؟
کسی که مفت به درد کسی رسید که بود؟
کسی که رشوه پی کار خود نخواست که بود؟
به پوزه بند سیاست دهان ما بسته است
وگرنه کام و دهانی که بی صداست کجاست؟
گرفتم این که شجاعانه حرف خود گفتیم
کسی که گوش دل وی به حرف ماست کجاست؟
گرفتم که دهان از دروغ بربستیم
کسی که هست خریدار حرف راست کجاست؟
یکی پی عرق است و یکی پی ورق است
کسی که فکر نماز است یا دعاست کجاست؟
تمام بنده ی خدمتگزار شیطانیم
کی که در پی فرموده ی خداست کجاست؟
اگر که داوطلب بهر کجروی خواهی
کسی که قد نکند در بر تو راست کجاست؟
چو ماهیان که در آیند و آب می طلبند
بلا کشم من و پرسم اگر بلاست کجاست؟
گذشتم از سر مرغ و برنج و روغن و گوشت
به من بگوی که نان و پنیر و ماست کجاست؟
به هر که می نگرم فکر لخت کردن ماست
کسی که دست وی از جیب ما جداست کجاست؟
خطیب گفت: فلان را خدابیامرزد به خنده گفتمش آخرچرابیامرزد؟
اگرحساب وکتابی به روز محشر هست
خدابرای چه آن مرد رابیامرزد؟
برای انکه به دوران زندگانی خویش
شده است مرتکب ظلم هابیامرزد؟
برای آنکه از آن مرد تا دم مرگش
دیده هیچ کسی جزخطا بیامرزد؟
برای آنکه دل سنگ وطبع سفله او
نبوده هیچ به رحم آشنا بیامرزد؟
برای آنکه زراه حرام گرد آورد
دلاروپوند وفرانک و طلا بیامرزد؟
برای آنکه بسی گنج بهرخویش
اندوخت زدسترنج شب وروز ما بیامرزد؟
برای آنکه زبهرسه چار وارث خویش
نهاد ارث کلانی بجا بیامرزد؟
برای آنکه گرفتند مجلس ترحیم
به نام او پی ریب وریا بیامرزد؟
برای آنکه تو درباره اش درین مجلس
کنی زروی تکلف دعا بیامرزد؟
خدا جواب حسین شهید را چه دهد؟
اگر به حرف تو هر شمر، را بیامرزد؟
خطیب گفت: فلان را خدابیامرزد
به خنده گفتمش آخرچرابیامرزد؟ اگرحساب وکتابی به روز محشر هست
خدابرای چه آن مرد رابیامرزد؟
برای انکه به دوران زندگانی خویش
شده است مرتکب ظلم هابیامرزد؟
برای آنکه از آن مرد تا دم مرگش
دیده هیچ کسی جزخطا بیامرزد؟
برای آنکه دل سنگ وطبع سفله او
نبوده هیچ به رحم آشنا بیامرزد؟
برای آنکه زراه حرام گرد آورد
دلاروپوند وفرانک و طلا بیامرزد؟
برای آنکه بسی گنج بهرخویش
اندوخت زدسترنج شب وروز ما بیامرزد؟
برای آنکه زبهرسه چار وارث خویش
نهاد ارث کلانی بجا بیامرزد؟
برای آنکه گرفتند مجلس ترحیم
به نام او پی ریب وریا بیامرزد؟
برای آنکه تو درباره اش درین مجلس
کنی زروی تکلف دعا بیامرزد؟
خدا جواب حسین شهید را چه دهد؟
اگر به حرف تو هر شمر، را بیامرزد؟
خواهر به روایت برادر/ دیوان اشعار «آتش» از نگاه دکتر حسین الهی قمشه ای
فرهنگ > دین و اندیشه - یادداشتی به قلم دکتر حسین الهی قمشه ای درباره دیوان شعر روانشاد بانو مهدیه الهی قمشه ای، ادیب و قرآن پژوه که دیروز دعوت حق را لبیک گفت.
آدمي شهره شهر هستي است به عشق ورزيدن و شعر خواندن و ثنا گفتن، چنان که فرشتگان از آواي او به وجد و سماع آيند (قدسيان در عرش دست افشان کنند) و مسيحاي مجرد در آسمان به پايکوبي برخيزد.
آدمي است که بازار عشق را در جهان گرم مي کند و بر سر هر کوي و برزن، يا نقشي از جمال او به نمايش مي گذارد يا نغمه اي در وصف ابروان دلبند او مي سرايد يا به شوق ديدار او در سايه بيد مي رقصد و مي چرخد و شعر مي گويد، و هر گل نو که در جهان بيند همچون هزاردستان، هزار بيت در وصف آن مي سرايد و هر گوشه ابرو که از جمال يار در گوشه اي مي بيند چون هلال به همه کس مي نمايد، هنر، دستاويز پايکوبي آدمي در ميدان عشق است، تجلي اشتياق آدمي براي بازگشت به وصال معشوق است، و آثار هنري روياي عاشقاني است سبک سير که به سوي آن کعبه اقبال راه پيموده اند و چراغ هدايتي است که سالکان آينده اين راه را روشني بخشند تا مگر در چاه نيفتند.
اين عاشقان ديوان شعر خدا را مي خوانند و مست مي شوند، و به مصداق مستي و راستي آنچه از لطائف لعل يار چشيده اند به صورت شعر به زبان مي آورند. اما شاعراني نيز هستند که از شراب شعر آن شاعران حقيقي مست مي شوند و بر سبيل مجاز خود نيز براثر آن مستي به اقتفاي ايشان از شوق سخني مي گويند و ذوق و طبع آنان به حقيقت سايه اي از سيمرغ هزارچهره شعر آناني است که در سيمرغ محو شده اند. ديوان اشعار «آتش» (تخلص بانو قمشه اي) نيز حاصل اين عشق و الفتي است که خواهر صاحبدل و خوش طبع اين حقير (مهديه الهي قمشه اي) نخستين فرزند دختر شادروان (مهدي الهي قمشه اي) که با سيري عاشقانه در ديوان شاعران بزرگ چون نظامي، مولانا، سعدي، حافظ و ديگران داشته و نيز دستاورد فيوضاتي است که ايشان در مکتب درس ادب، تفسير، فلسفه و عرفان پدر در طول سال هاي متمادي آموخته و با ذوق و قريحه ذاتي خويش آميخته است.
این بازتاب آن انس با شاعران پيشين و حضور و مصاحبت فيض بخش پدر و استفاده از محضر ديگر استادان روزگار خود به صورت غزليات، رباعيات، ترانه ها و قطعات آکنده از مفاهيم عرفاني و اخلاقي در اشعارش به چشم مي خورد.
.......
براي شادي روح همه اموات
و شهدا و اين مرحومه و پدر عارفشان
صلوات با فاتحه
[="Tahoma"][="DarkGreen"]مطلبي جايي نوشته بودم درباره حقوق نجومي مديران يكي از دوستان تماس گرفتند و گفتند بهتر است اين مطالب را برداريد.
گفتم چرا؟
گفت مي گويند تو از احمدي نژدا حمايت مي كني و با روحاني در افتادي
گفتم من كاري به اين يا آن ندارم
غلط غلط است از هر كس باشد
استعفا كاري را حل نمي كند بايد با مجرم در هر دوره برخورد شود در هر دوره هم بايد نگاه كرد ديد حق كدام است آن را تقويت كرد و باطل را محكوم كرد و از بين برد.
اي كاش
اصولگرايان و اصلاح طلبان ميانه رو (از جاهل تندرو انتظاري نيست) محكوم كنند فساد را و فكر كنند كه با حمايت از مفسد در هر دوره به جناح و نگرش خود خدمت كرده اند.
غربال زدن انگلان براي هر دوره كه باشد مفيد است
دوستم گفت:حالا تو گفتي صدات به كجا مي رسد
گفتم: اتفاقا بدبختي ما هم همين است كه همين اين را مي گوييم اگر همه به وظيفه خود عمل مي كرديم كسي جرأت نمي كرد مثل گاو در چمنزار كشور بچرد ( در چراگاه سياست گاوي را ديدم سير)
خیلی خوبه آدم همیشه با قرآن باشه و قرآنی باشه و از این کتاب حداکثر استفاده رو بکنه
قرار نیست تمام اعمال دینی رو انجام بدیم ، فقط کافیه که یکم انسان باشیم و کل ادیات و مذهب ها هم همینو میگه که باید انسان باشیم و انسانی زندگی کنیم
بالاخره علت عشق شما ملت به خودم را كشف كردم
امام على عليه السلام مي فرمايند: «حُسنُ الْخُلقِ يُورِثُ الْمَحَبَّةَ، وَ يُؤَكِّدُ الْمَوَدَّةَ»
«خوشخويى، محبّت به بار میآورد و دوستى را استوار میكند»
چه مي كنه اين خوش خلقي؟!!!
....
غرر الحكم، ح4864؛ دوستي در قرآن و حديث، ص102
اين كه شعر روون تر نشده فداي سرتون
مهم حس شماست
حال شما خوب باشه
اون قابل حله
نگران نباشيد
مسئله ای نیست برادر
کاری می کنیم نه سیخ بسوزه نه کباب
هم خدا راضی باشه و هم برای خلق خدا روون
هم مطابق طبع ما باشد و هم برای شما روون
ميدم هميشه آب ودون
به جوجه و مرغ ها نشون
خودتونو اذيت نكنه
ي زن بيشتر جايز نيست
آخه اين همه زن و ي جوجه؟!!!#-o
فتوای شما برای خروسان مطاع!
ولی عزیز دل برادر شاعر جوجه رو آخر پاییز شمارده و شما اول پاییز!
ولی باشه هرچی شما بگی اصلا خروس ما از کرگی تاج نداشت:Nishkhand:
لاك پشته ميره خاستگاري
باباي طرف ميگه خونه داري؟
لاك پشته بدون اين كه جوابي بده گل و جعبه شيريني رو بر مي داره و به مامانش ميگه: پاشو بريم مامان، مشخصه كه اينا الكي ميخواند گير بدن هااا
.............................. كتاب لبخندها و دلخندها، ص34.
نامگذاري
شنگول و منگول و حبه انگور چه وضع اسم انتخاب کردنه؟
مثل این می مونه ما اسم بچه هامونو بزاریم:
فرهاد و مرهاد و حبه ارهاد. .............................. كتاب لبخندها و دلخندها، ص34.
[="]مرد عروسکی به دختر یتیم هدیه داد و دست نوازشی بر سر دخترک کشید. دختر در چشمان مهربان او نگاهی کرد و بعد پرسید تو خدایی؟ [="] مرد با لبخند گفت: نه من بندة خدا هستم. [="]دخترک گفت: فهمیدم که باید نسبتی با خدا داشته باشی.[="]
ما زيبا خروسان جنگي..
اگر به امريكا بدبين هستيم به خاطر اين كه با ما بد كرده است خون جوانان وطن مي چد از چنگ او...بايد خيلي زحمت بكشد تا صداقتش ثابت شود و زمان مي برد. بدبين بودن اينجا اصل عقلايي است و از قوانين عقل معاش است
class: p_table
[TR="class: p"]
[/TR]
[TR="class: p"]
[/TR]
با سلام
جناب حامی اگر آمریکای جنایتکار آنقدر زحمت بکشد (که بعید است چنین زحمتی از آمریکا) تا جان بدهد باز هم خوش بینی وجود ندارد:
امام خمینی (ره):
بر فرض که امریکا یک طرح صد در صد اسلامی ـ انسانی بدهد، ما باور نمی کنیم که آنها به نفع صلح و منافع ما گامی بردارند. اگر امریکا و اسرائیل «لا اله الاّ الله » بگویند، ما قبول نداریم؛ چرا که آنها می خواهند سرِ ما کلاه بگذارند. آنها که صحبت از صلح می کنند، می خواهند منطقه را به جنگ بکشند. شما متوقعید ما در مقابل امریکا و اسرائیل و دیگر ابرقدرتها، که می خواهند منطقه را ببلعند، بی تفاوت باشیم؟ نه، ما با هیچ کدام از ابرقدرتها و قدرتها سر سازش نداریم، نه تحت سلطۀ امریکا می رویم و نه زیر بار شوروی. ما مسلمانیم و می خواهیم زندگی کنیم. [1]
حضرت آیت الله خامنه ای:
هر فردی و هر جریانی که برای اسلام و به نام اسلام کار میکند، اگر به آمریکا اعتماد کرد، خطای بزرگی مرتکب شده و سیلیاش را خواهد خورد؛ کمااینکه خوردند. در همین چند سال اخیر جریانهای اسلامی، بهخاطر مصلحتاندیشی، بهخاطر عقل سیاسی -اسمش را میگذارند عقل- بهخاطر تاکتیک که میگفتند این حرکت تاکتیکی است، با آمریکاییها رفیق شدند، به آنها اعتماد کردند، چوبش را خوردند، سیلیاش را خوردند و حالا دارند مصیبتهایش را تحمّل میکنند. هرکسی با نام اسلام در جهت اسلام حرکت میکند، اگر به آمریکا اعتماد بکند، خطای بزرگی مرتکب شده. [2]
رئیسجمهور و رئیسکشور و رئیسدولت که در آن اجلاس به تهران آمدند و شرکتِ فعّال کردند، اینها جامعهى جهانى نیستند؟ میلیاردها مردمى که در این کشورها زندگى میکنند، جامعهى جهانى نیستند؟ همین چند کشور - آن هم کشورهایى که رؤسا از مردم خودشان غالباً منقطعند - جامعهى جهانىاند؟ «اعتماد جامعهى جهانى را جلب کنید» یعنى اعتماد ما را، یعنى اعتماد آمریکایىها را! ما نمیخواهیم اعتماد آمریکا را جلب کنیم. ما اصلاً به اعتماد آمریکا هیچ احتیاجى نداریم. ما نیاز نداریم شما به ما اعتماد کنید؛ اعتماد شما به ما، هیچ اهمّیّتى براى ما ندارد. ما هم به شما اعتماد نداریم، مردمتان هم به شما اعتماد ندارند. [3]
محمد بن عيسى يقطينى از امام رضا (ع) نقل مىكند كه فرمود: در خروس سفيد پنج خصلت از خصلتهاى پيامبران است: آگاهى او از اوقات نماز و غيرت و سخاوت و شجاعت و کثرت همسران.
مشکل ما این است که زمان ما ، زمان پیامبران نیست. مردم ما، پیامبران را ندیده اند! فلذا از خصلتهای آنها هم اطلاع به درد بخوری ندارند.
البته شاید اگر پیامبری در زمان ما می بود ، برای آنکه راه طعن مردم را بر خود ببندد ، بر طبق عرف عمل می کرد و یک زن بیشتر نمی گرفت!
لاك پشته ميره خاستگاري
باباي طرف ميگه خونه داري؟
لاك پشته بدون اين كه جوابي بده گل و جعبه شيريني رو بر مي داره و به مامانش ميگه: پاشو بريم مامان، مشخصه كه اينا الكي ميخواند گير بدن هااا
..............................
كتاب لبخند حلال و دلخند حكيمانه، ص34.
سلام
ازدواج بنده خيلي ساده بود
وقتي ازدواج كرديم پول جهيزيه را با مقداري پولي كه بابام داد با قرض و قوله هايي كه حتي از حاج حافظ شيرازي كردم ي خونه كلنگي خريدم.
وقتي وارد زندگي شديم تلويزون نداشتيم. بردارم يك تلويزيون سياه و سفيد داشت داد گفت فعلا خودت ببينيد و رنگ كنيد شخصيت ها را.
يادش به خير كلاس زبان مي رفتم مي خواستم فيلم و سي دي هاي آموزشي ببينيم از برادر خانمم دستگاه دي وي دي گرفتم.
وقتي خواستم فيش ها را نصب كنم ديدم فيش ها به تلويزويون هاي قديمي نمي خورد
تعميركار گفت 15 هزار تومان مي گيرم فيش نصب مي كنم. گفتم مگر قيمت تلويزيون چند است؟ گفت: اونم پانزده هزار تومان حدودا؟ واقعا براي من زحمت داره و كمتر از اين نمي توانم اجرت بگيريم.
ناچار گفتم خب ايرادي نداره
چه حالي مي داد پاي تلويزيون با فيش هاي برابر با خودش بنشينم[/]
اثرات تربيت
بابام داشت در مورد گندکاری کارمندش صحبت میکرد. بعد کمی سکوت کرد و گفت؛ پسره نفهم!
بعد داداشم از اتاق جواب داد: بله؟ ..............................
كتاب لبخندها و دلخندها، ص89.
نگاه عاقل اندر سفيه
رفتم كلاسور فنردار بخرم، مغازه دار گفت: اینو داریم 4000 اینم داریم 50000 تومن
گفتم: فرقشون چیه؟
با تعجب نگاه عاقل اندر سفيهي كرد و گفت: حيف اين همه امكانات كه خرج شما مي كنند، من نمي دونم تو اين دانشگاه ها چي به شما ياد ميدن؟!! خب مشخصه، این یکی ده هزار تومن گرونتره!!! ..............................
كتاب لبخندها و دلخندها، ص109.
مشکل ما این است که زمان ما ، زمان پیامبران نیست. مردم ما، پیامبران را ندیده اند! فلذا از خصلتهای آنها هم اطلاع به درد بخوری ندارند.
البته شاید اگر پیامبری در زمان ما می بود ، برای آنکه راه طعن مردم را بر خود ببندد ، بر طبق عرف عمل می کرد و یک زن بیشتر نمی گرفت!
البته انبیاء همواره در خط مقدم سنت شکنی بودند به عنوان نمونه داستان ازدواج زینب بنت جحش که در زمان جاهلیت پسر خوانده را همانند پسر خود دانسته و ازدواج با همسر مطلقه وی را حرام می پنداشتند و همچنین ازدواج با همسر مطلقه برده آزاد شده را برای مرد باشخصیتی همچون پیامبر عیب می دانستند لذا پیامبر اگر قرار بود بر طبق عرف عمل کند و راه طعن مردم را به خود ببندد باید این ازدواج صورت نمی گرفت اما
(به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی [به فرزند خواندهات «زید»] میگفتی: «همسرت را نگاهدار و از خدا بپرهیز!» (و پیوسته این امر را تکرار میکردی)؛ و در دل چیزی را پنهان میداشتی که خداوند آن را آشکار میکند؛ و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی! هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندههایشان -هنگامی که طلاق گیرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است (و سنّت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود).
هیچ گونه منعی بر پیامبر در آنچه خدا بر او واجب کرده نیست؛ این سنّت الهی در مورد کسانی که پیش از این بودهاند نیز جاری بوده؛ و فرمان خدا روی حساب و برنامه دقیقی است!
(پیامبران) پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و (تنها) از او می ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است!
سلام علیکم
این فقه اللغه مبارک را کمی به روز رسانی کنید تا چیزی که عرض شد را برداشت کند:-B
اما نقدا هم همینقدر عرض کنیم که طروقه به فتح طاء یعنی همسر و به ضم طاء یعنی جماع،علی ای حال این بحث الطروقه در این روایت مفصل است (و ما قرائنی از احادیث مشابه می آوریم که طروقه اینجا به فتح طاء مرداد می باشد) اگر خوانندگان علاقه مند به تفصیل بودند رجوع کنند به تاپیک چرا پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) در زمان همسر اولشان ازدواج مجدد نکردند اما امامان دیگر ازدواج کردند؟
آن قسمتی که راجع به تعداد همسران انبیاء در این تاپیک بحث می شود
علامه مجلسی می فرماید:
بيان كثرة الطروقة بفتح الطاء من قولهم طروقة الفحل أي أنثاه فالمراد كثرة الأزواج أو بالضم مصدر طرق الفحل الناقة إذا نزا عليها فالمراد كثرة الجماع.
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج62، ص: 5
قوله عليه السلام:" و كثرة الطروقة" أي كثرة الأزواج أو كثرة الجماع، و قال في النهاية:" طروقة الفحل" أي يعلو الفحل مثلها في سنها، و هي فعولة بمعنى مفعولة.أي مركوبة للفحل. و منه الحديث: كان يصبح جنبا من غير طروقة أي زوجة، و كل امرأة طروقة زوجها، و كل ناقة طروقة فحلها.
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج20، ص: 6
كذا المَرْأَةُ يُقال للزَّوجِ: كيفَ طَرُوقَتُك؟ أَي: امرأَتُك، و منه الحدِيثُ: «كانَ يُصبحُ جُنِباً من غير طَرُوقَةٍ».أَي زَوْجةٍ. و كُلُّ امرأَة طَرُوقةُ زوجها
تاج العروس من جواهر القاموس، ج13، ص: 291
و كل امرأة طَرُوقَةُ زوجها، و يقال للمتزوج: كيف طَرُوقَتُكَ.
كتاب العين، ج5، ص: 98
تاپیک شوخ طبعی هاست بگذارید این رو هم بگم که
ط ُ َ روقه مانعة الجمع که نیستند کسی خواست احتیاط کند که به سنت عمل کرده باشد به هر دو تواما عمل کند %-(:khandeh!:
در واقع اگر کسی کثیر الطَروقة بود قهرا کثیر الطُروقه هم هست!
تاپیک شوخ طبعی هاست بگذارید این رو هم بگم که
ط ُ َ روقه مانعة الجمع که نیستند کسی خواست احتیاط کند که به سنت عمل کرده باشد به هر دو تواما عمل کند
در واقع اگر کسی کثرة الطَروقة بود قهرا کثرة الطُروقه هم هست!
خب
اصبحتْ آبديتا
امسح لي
وليكن انا ما رأيتُ اي مستند من الكتب اللغه المعتبره في سطوركم اليس كذلك
هل لكم محاضرات في هذالمجال؟ (أيْ درس خارج)
محاضراتكم علميه فقط او انتم من العلما العالمين -كثرهم المثالهم؟
ايدكم الله تعالي في الدارين
و جعلكم الله عاملا بما تقولون. يا عزيزي!:-h
بسمه الحلیم
با سلام و احترام
چیزی که متأسفانه در جامعه خیلی شاهد آن هستیم تنشهای عصبی
و عدم کنترل خشم و یکی از تبعات آن فحاشی است،از نظر علم روانشناسی
چه تمرینات و یا عواملی در کنترل خشم و یا پرهیز از فحاشی مؤثر است؟
حضرتعالی به عنوان کارشناس تربیتی و مشاور چه پیشنهادی دارید؟
با تشکر
سلام عليكم
از عارفي پرسيدند چه كنيم در نماز حضور قلب داشته باشيم
فرمودند دارويي يافتيد به من هم جرعه اي بدهيد
البته
حضور قلبي امري تشكيكي است و مديريت خشم هم.
حضور قلبي كه يك عارف از ان صبحت مي كند با حضور قلبي كه من از آن سخن مي گويم از زمين تا آسمان فرقش است همين طور مديريت خشم و فحاشي.
گفته اند حسنات الابرار سئيات المقربين
عبارت مديريت خشم دقيق تر از كنترل خشم است و كنترل يكي از ابزارهاي مديريت است. كه مباحث مديريت خشم مجال ديگري مي طلبد.
ولي
فحاشي علل مختلف دارد مهم ترين آنها ناكامي و خشم است كه ريشه در حرمت خود پايين، عجز و كينه زياد دارد.
شرطي شدن، عوامل تربيتي، محيطي، يادگيري مشاهده اي، تقويت ها و مشوق ها، تكرار و عادت و برخي از اختلالات رواني هم در فحاش بودن موثر است.
متناسب با علل بايد دنبال درمان بود. ولي به چند نكته كلي در متن زير توجه كنيم
توفيق ادب
در شرع مقدس اسلام، ما را منع کردهاند از اينكه بيماران ذهني و جسمي و يا افراد سالم را با القاب زشت، آزاردهنده، عيبجويانه و تحقيرگر صدا کنيم. ممکن است اشکال شود که الفاظي مانند منگول و عقبمانده در کتب علمي هم هست.
در پاسخ بايد بگوييم که کلمات با توجه به بافت و فضاي مکاني و زماني و لحن بيان و مقتضاي حال، بار معنايي و هيجاني مختلفي مييابند. اگر دهخدا زشتترين واژهها را در لغتنامه بياورد، کسي به او نميگويد انسان بيقيد؛ ولي اگر شخصي در ادارهاي حتي يک کلمة زشت روي کاغذي بنويسد، از نظر اخلاقي مذمت ميشود. بنابراين در ارتباط با بيماران و خانوادههاي ايشان، از الفاظ خوب و زيبندة شخصيت انساني و اسلامي استفاده کنيم.
ما چهار بعد رشدي داريم و متناظر با آن بايد چهار بهداشت داشته باشيم.
همانطور که اگر ناني روي زمين آلوده افتاد، از نظر بهداشت جسمي نبايد آن را خورد، اگر واژهاي زير پاي مسخرهكنندگان و بيادبان کثيف شد، از نظر بهداشت معنوي و رواني و اجتماعي نبايد آن را در گفتوگو و سخنان به کار برد. دربرابر از واژههاي شيرين، بجا، انساني و رسا استفاده کنيم. در روابط انساني، واژههايي که شنيده يا گفته ميشود مانند لقمههايي است كه در دهان گوش گذاشته ميشود. با ارتباط با خوبان لقمة خوب در دهان گوش خود بگذاريم و با سخنان نکو لقمة خوب در دهان گوش و دهانة قلب ديگران قرار دهيم:
[/TD]
[/TD]
[/TD]
عالمي براي تدريس با شاگردانش وارد حجرهاي شد. گربهاي در اتاق بود. استاد با لبة عباي خود به گربه جهت داد و گفت: خواهش ميکنم بفرماييد بيرون.
شاگردان که فکر کردند استاد شوخي ميکند به لحن و گفتار استاد خنديدند.
استاد رو کرد به شاگردان و گفت: ولي من جدي گفتم. وقتي من اينجا ادب را رعايت کنم در روابطم با خلق خدا گرفتار بيادبي نميشوم. با اينگونه تمرينات بهظاهر جزئي است که در ميدان زندگي و مسابقة اخلاق برنده ميشويم و با خلق خدا ادب نگه ميداريم:
......................................
1.محمدحسين قديري، مثل هاي روان (تمثيل هاي روان شناختي و تربيتي)،ص48
سلام استاد
این جملات ، ارزششان از کوهی از طلا هم بیشتر است.
طلا مگر جز یک فلز است؟ این جملات، حقایقی متعالی هستند که با رعایت فرمولشان ، جان انسان در آسمان لایتناهی اوج می گیرد...
سپاس.
سلام بر شما
بنده فراموش كرده بودم كه بنويسم سخنان بالا از چه بزرگواري است
گوينده آيت الله فاطمي نيا است و حتما بايد با تأمل اين سخنان را بنگريم
البته ما شعار حكومت اسلامي مي دهيم ولي خيلي خيلي فاصله داريم تا هدف.
يكي از دوستان عرب زبان مي گفت مردم شما هنوز ياد نگرفته اند مثلا وارد تاكسي مي شوند سلام كنند
دو كليپ گنجشك( احترام به والدين ) و احساس مشترك (پدر بزرگ و نوه) خيلي در جامعه موثر است ولي اين قدر كه رسانه ملي ما عطش پخش تبليغات تجاري دارد فكر اين برنامه ها را دارد؟ البته نهادهاي ديگر بايد مانند نيروي انتظامي، قوه قضاييه، اوقاف، ارشاد، و... كمك كنند
تا اخلاق اجتماعي و فردي تقويت شود.
بي عدالتي ها، تورم، بروكراسي، حق خوري، تقلب، مدرك گرايي، تجمل گرايي و اسراف، فاصله گرفتن گنج بي پايان( قناعت)، انتظارات نامتعارف اهل خانه از مرد نفقه دهنده، بدبيني، اهل تكلف و تجامل و تعارف بودن، خودخوري و... اينها آستانه تحمل را پايين مي آورند كه بايد
حكومت تسهيلات را فراهم كند نظارت را قوي تر كند و... و
فرد قدرت سازگاري و ظرفيت رواني را با اموزش مهارت هاي زندگي بالا ببريم.
حامی بزرگوار سلام صبح تان بخیر .
عزیزم مگه تو قران نخوندی :
اجتنبوا من الظن فان بعض الظن اثما .
آن کار ها ، کار دکاتره است بند ه کار شناس بذر های وحیانی هستم ، ( اگر دست برد در این بذر ها بلد باشم احتمالش است کمی خوشکل ترش نمایم . .)
و از علوم کشتا ورزی ، ژن ، مین ، تیک ، میک و این چیزا سر در نمی آورم .
پس با خیال اسوده نوش جان نمایید .
آی وای !!
مثل که چیزی ازش کم نشده ، نکند از ترس ژنتیکی بودنش مصرف نشده است .!!!!!!
تقدیم به جناب حامی بفرما :
[="Tahoma"][="DarkGreen"]تخم حروم
طرف از بس جرم و جنايت و دزدي و غارت و مردمآزاري کرده بود، فکر ميکرد شيطان شده و شايد همدرجهای بالاتر از شيطان! يک روز تصميم گرفت شيطان را بيابد و از او بپرسد چه کرده است که مردم لعنتش ميکنند؟!
رفت سر کوچه و داد زد: آي شيطان! کجايي؟! و بعد ماند و ماند تا پيرمردي آمد و گفت: من شيطانم!
پرسيد: چه کردهاي که مردم تو را لعن ميكنند؟ شيطان گفت: هيچي! همينجوري به من پيله کردهاند.
طرف با تعجب گفت: من خيلي کارهاي خلاف کردهام که بعيد ميدانم تو بهاندازه من بد باشي، ولي بيا يک مسابقه یکماهه بدهیم تا ببينيم کي بيشتر کار بد ميکند.
سر اون کوچه با هم خداحافظي کردند و رفتند تا يك ماه بعد. طرف رفت و شروع به جرم و جنايت و غارت و مال مردم خوردن کرد. اين فاميل را به جان آن فاميلانداخت، اين گروه را به جان آن گروه. ميلياردها تومان اختلاس كرد و هزاران نفر را بيخانمان و... .
بعد از يک ماه هر دو آمدند سر قرار. طرف با خوشحالي، طومار جنايتهايش را نشان داد و منتظر شيطان شد كه او نيز از كارهايش بگويد ولي در كمال تعجب ديد كه شيطان در تمام مدت اين يك ماه فقط مشغول مقدمهچيني براي يك ارتباط نامشروع بوده است و بس.
طرف به شيطان گفت: خاکبرسرت! ببين من چه کارهايي کردهام آنوقت تو در اين يک ماه فقط اسير اين زن و مرد بودي؟!
شيطان گفت: من کارم همين است. اگه بتوانم از يك زن و مرد، يك حرامزاده مثل تو بسازم، آن حرامزاده خودش ديگر همه كارها را انجام ميدهد.
نكته عرفاني در تفسير تخم حروم:
در سوره بنى اسرائیل آیه 64 مي خوانيم: وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شارِكْهُمْ فِى الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ اِلاّ غُرُورًا؛
[خدا خطاب به شيطان:] هر كدام از ایشان را كه مى توانى با صدایت تحریك كن و لشكر سواره و پیاده ات را بر آنها گسیل دار و در ثروت و فرزندانشان شركت جوى و آنان را با وعده ها سرگرم كن، ولى شیطان جز فریب، وعده اى به آنان نمىدهد»
خداوند با اين آيه تهديد جدي و روزنهها و شيوههاي نفوذ شيطان را به ما گوش زد ميكند. كسب و رزق و غذا و مال حرام و غفلت زمينههاي شركت شيطان در فرزندان بني آدم است. در روايت داريم مال حرام در نسل ظاهر ميشود.
..........................................
شوخ طبعي هاي طلبگي، محمدحسين قديري، ص303.[/]
بسمه الشکور
با سلام و تشکر از فرمایشات بسیار مفید حضرتعالی
به نظر می رسد که ما اسیر چرخه ی غلط تربیتی شده باشیم،نوع رفتار والدین در هنگام خشم روی فرزندان و تربیت آنها اثر انکار ناپذیری
دارد فحاشی را بچه ها از والدین و نزدیکانشان می آموزند و آنها هم از والدین خودشان و به همین ترتیب،اگر ادامه دهیم ممکن است برسیم
به جایی که جد هفتم بچه فحاش بوده است!!!!
کی،کجا و چگونه می خواهیم به فکر اصلاح این روش غلط تربیتی باشیم خدا می داند!
کاش در مدارس از همان دوران ابتدایی درسی با عنوان اخلاق وجود داشت و تا دانشگاه ادامه می یافت
و برای تدریسش هم از اساتید حوزه استفاده می کردند،کسانی که مؤدب به آداب الهی بودند،شاید قستی
از آسیبهای تربیت غلط محیطی کاهش می یافت،حتی می شد جلساتی هم با همین موضوع برای خانواده ها
گذاشت و به آنها مدیریت خشم و کنترل آن را آموزش داد.
ما زيبا خروسان جنگي..
اگر به امريكا بدبين هستيم به خاطر اين كه با ما بد كرده است خون جوانان وطن مي چد از چنگ او...بايد خيلي زحمت بكشد تا صداقتش ثابت شود و زمان مي برد. بدبين بودن اينجا اصل عقلايي است و از قوانين عقل معاش است:
شعر خروس٭
من كه به اين قشنگي ام
با پر و با ل رنگي ام
يـكـه خـروس جنـگي ام ( قـوقـولـي قـوقـو )2
ببيـن ببيـن تـاج سـرم
ببين ببين بال وپرم
بـاهــنــرم بـاهــنــرم ( قـوقـولـي قـوقـو )2
دمـم كشـيـده در هـوا
روبـه روي پـنـجـه ها
ببـيـن مـرا ببيـن مـرا ( قـوقـولـي قـوقـو )2
ميدم هميشه آب ودون
به مرغ و جوجه ها نشون
منـم خـروس مهـربـون ( قـوقـولـي قـوقـو )2
شعري در وصف مديران با حقوق نجومي
"آمد و رفت"
ابواالقاسم حالت
هركه دركشور ايران به سر كار آمد
مدتي بخوابيد و بياسود و برفت
همچنان اُرسي قلابي شلوار نخي
هفته اي چند به پا بود و بفرسود و برفت
هر زمان خواست ز كاري گرهي بگشايد
گرهي بر گره كار بيفزود و برفت
کجاست ؟
*
کسی که در پی درمان دردهاست کجاست؟
طبیب بی غرض و مرض کجاست؟ کجاست؟
کسی که مفت به درد کسی رسید که بود؟
کسی که رشوه پی کار خود نخواست که بود؟
به پوزه بند سیاست دهان ما بسته است
وگرنه کام و دهانی که بی صداست کجاست؟
گرفتم این که شجاعانه حرف خود گفتیم
کسی که گوش دل وی به حرف ماست کجاست؟
گرفتم که دهان از دروغ بربستیم
کسی که هست خریدار حرف راست کجاست؟
یکی پی عرق است و یکی پی ورق است
کسی که فکر نماز است یا دعاست کجاست؟
تمام بنده ی خدمتگزار شیطانیم
کی که در پی فرموده ی خداست کجاست؟
اگر که داوطلب بهر کجروی خواهی
کسی که قد نکند در بر تو راست کجاست؟
چو ماهیان که در آیند و آب می طلبند
بلا کشم من و پرسم اگر بلاست کجاست؟
گذشتم از سر مرغ و برنج و روغن و گوشت
به من بگوی که نان و پنیر و ماست کجاست؟
به هر که می نگرم فکر لخت کردن ماست
کسی که دست وی از جیب ما جداست کجاست؟
توفیق 1342/4/20
الله اکبر از حامی . !!
چها که نمی کنه ؟؟؟
اخیر این خروس طفلکی چه گناهی کرده ؟
[="Tahoma"][="DarkGreen"] حامی;818266 نوشت:
يعني مي خواد بگه خروسا هم خروس هاي جديد( تعدد زوجات ورافتاده)[/]
خطیب گفت: فلان را خدابیامرزد به خنده گفتمش آخرچرابیامرزد؟
اگرحساب وکتابی به روز محشر هست
خدابرای چه آن مرد رابیامرزد؟
برای انکه به دوران زندگانی خویش
شده است مرتکب ظلم هابیامرزد؟
برای آنکه از آن مرد تا دم مرگش
دیده هیچ کسی جزخطا بیامرزد؟
برای آنکه دل سنگ وطبع سفله او
نبوده هیچ به رحم آشنا بیامرزد؟
برای آنکه زراه حرام گرد آورد
دلاروپوند وفرانک و طلا بیامرزد؟
برای آنکه بسی گنج بهرخویش
اندوخت زدسترنج شب وروز ما بیامرزد؟
برای آنکه زبهرسه چار وارث خویش
نهاد ارث کلانی بجا بیامرزد؟
برای آنکه گرفتند مجلس ترحیم
به نام او پی ریب وریا بیامرزد؟
برای آنکه تو درباره اش درین مجلس
کنی زروی تکلف دعا بیامرزد؟
خدا جواب حسین شهید را چه دهد؟
اگر به حرف تو هر شمر، را بیامرزد؟
ابوالقاسم حالت
[="Tahoma"][="DarkGreen"] حامی;818271 نوشت:
خطیب گفت: فلان را خدابیامرزد
به خنده گفتمش آخرچرابیامرزد؟
اگرحساب وکتابی به روز محشر هست
خدابرای چه آن مرد رابیامرزد؟
برای انکه به دوران زندگانی خویش
شده است مرتکب ظلم هابیامرزد؟
برای آنکه از آن مرد تا دم مرگش
دیده هیچ کسی جزخطا بیامرزد؟
برای آنکه دل سنگ وطبع سفله او
نبوده هیچ به رحم آشنا بیامرزد؟
برای آنکه زراه حرام گرد آورد
دلاروپوند وفرانک و طلا بیامرزد؟
برای آنکه بسی گنج بهرخویش
اندوخت زدسترنج شب وروز ما بیامرزد؟
برای آنکه زبهرسه چار وارث خویش
نهاد ارث کلانی بجا بیامرزد؟
برای آنکه گرفتند مجلس ترحیم
به نام او پی ریب وریا بیامرزد؟
برای آنکه تو درباره اش درین مجلس
کنی زروی تکلف دعا بیامرزد؟
خدا جواب حسین شهید را چه دهد؟
اگر به حرف تو هر شمر، را بیامرزد؟
ابوالقاسم حالت
[/]
خواهر به روایت برادر/ دیوان اشعار «آتش» از نگاه دکتر حسین الهی قمشه ای
فرهنگ > دین و اندیشه - یادداشتی به قلم دکتر حسین الهی قمشه ای درباره دیوان شعر روانشاد بانو مهدیه الهی قمشه ای، ادیب و قرآن پژوه که دیروز دعوت حق را لبیک گفت.
آدمي شهره شهر هستي است به عشق ورزيدن و شعر خواندن و ثنا گفتن، چنان که فرشتگان از آواي او به وجد و سماع آيند (قدسيان در عرش دست افشان کنند) و مسيحاي مجرد در آسمان به پايکوبي برخيزد.
آدمي است که بازار عشق را در جهان گرم مي کند و بر سر هر کوي و برزن، يا نقشي از جمال او به نمايش مي گذارد يا نغمه اي در وصف ابروان دلبند او مي سرايد يا به شوق ديدار او در سايه بيد مي رقصد و مي چرخد و شعر مي گويد، و هر گل نو که در جهان بيند همچون هزاردستان، هزار بيت در وصف آن مي سرايد و هر گوشه ابرو که از جمال يار در گوشه اي مي بيند چون هلال به همه کس مي نمايد، هنر، دستاويز پايکوبي آدمي در ميدان عشق است، تجلي اشتياق آدمي براي بازگشت به وصال معشوق است، و آثار هنري روياي عاشقاني است سبک سير که به سوي آن کعبه اقبال راه پيموده اند و چراغ هدايتي است که سالکان آينده اين راه را روشني بخشند تا مگر در چاه نيفتند.
اين عاشقان ديوان شعر خدا را مي خوانند و مست مي شوند، و به مصداق مستي و راستي آنچه از لطائف لعل يار چشيده اند به صورت شعر به زبان مي آورند. اما شاعراني نيز هستند که از شراب شعر آن شاعران حقيقي مست مي شوند و بر سبيل مجاز خود نيز براثر آن مستي به اقتفاي ايشان از شوق سخني مي گويند و ذوق و طبع آنان به حقيقت سايه اي از سيمرغ هزارچهره شعر آناني است که در سيمرغ محو شده اند.
ديوان اشعار «آتش» (تخلص بانو قمشه اي) نيز حاصل اين عشق و الفتي است که خواهر صاحبدل و خوش طبع اين حقير (مهديه الهي قمشه اي) نخستين فرزند دختر شادروان (مهدي الهي قمشه اي) که با سيري عاشقانه در ديوان شاعران بزرگ چون نظامي، مولانا، سعدي، حافظ و ديگران داشته و نيز دستاورد فيوضاتي است که ايشان در مکتب درس ادب، تفسير، فلسفه و عرفان پدر در طول سال هاي متمادي آموخته و با ذوق و قريحه ذاتي خويش آميخته است.
این بازتاب آن انس با شاعران پيشين و حضور و مصاحبت فيض بخش پدر و استفاده از محضر ديگر استادان روزگار خود به صورت غزليات، رباعيات، ترانه ها و قطعات آکنده از مفاهيم عرفاني و اخلاقي در اشعارش به چشم مي خورد.
.......
براي شادي روح همه اموات
و شهدا و اين مرحومه و پدر عارفشان
صلوات با فاتحه
[="Tahoma"][="DarkGreen"]مطلبي جايي نوشته بودم درباره حقوق نجومي مديران يكي از دوستان تماس گرفتند و گفتند بهتر است اين مطالب را برداريد.
گفتم چرا؟
گفت مي گويند تو از احمدي نژدا حمايت مي كني و با روحاني در افتادي
گفتم من كاري به اين يا آن ندارم
غلط غلط است از هر كس باشد
استعفا كاري را حل نمي كند بايد با مجرم در هر دوره برخورد شود در هر دوره هم بايد نگاه كرد ديد حق كدام است آن را تقويت كرد و باطل را محكوم كرد و از بين برد.
اي كاش
اصولگرايان و اصلاح طلبان ميانه رو (از جاهل تندرو انتظاري نيست) محكوم كنند فساد را و فكر كنند كه با حمايت از مفسد در هر دوره به جناح و نگرش خود خدمت كرده اند.
غربال زدن انگلان براي هر دوره كه باشد مفيد است
دوستم گفت:حالا تو گفتي صدات به كجا مي رسد
گفتم: اتفاقا بدبختي ما هم همين است كه همين اين را مي گوييم اگر همه به وظيفه خود عمل مي كرديم كسي جرأت نمي كرد مثل گاو در چمنزار كشور بچرد ( در چراگاه سياست گاوي را ديدم سير)
[=arial]
[=arial]
[=arial]
[=arial]
[=arial]
[=arial]
[=arial]
[=arial]
[=arial]
[=arial]
[=arial]
[=arial]
[=arial]
ترسم آخر به تو صد وصله و بهتان بندند
[=arial]
[=arial]
[=arial]
[=arial]
[=arial]
[=arial]
[=arial]
گیرم افتادی و مُردی،همه کس خواهد مُرد
[=arial]
[=arial]
گفت مردی که در این دوره من آخر چه کنم؟
[=arial]گفتم از من بشنو،گر بتوانی خفه شو
[=arial]
ابوالقاسم حالت
خیلی خوبه آدم همیشه با قرآن باشه و قرآنی باشه و از این کتاب حداکثر استفاده رو بکنه
قرار نیست تمام اعمال دینی رو انجام بدیم ، فقط کافیه که یکم انسان باشیم و کل ادیات و مذهب ها هم همینو میگه که باید انسان باشیم و انسانی زندگی کنیم
سلام
اينا شوخيه يا جديه؟!
اخه اين تاپيك شوخيه
تكليف ملتو مشخص كنيد:-o:)
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
نوبت خانوادهی شهید "حجت الاسلام محمّدمهدی مالامیری کجوری" است؛ پدر شهید که از روحانیون است بدون عبا مقابل آقا ایستاده؛ ....
[/]
•[=_L4i_Kamran]فوايد روان شناختي دعا (ديل كارنگي)
•[=_L4i_Kamran]پلايش و برون ريزي هيجان هاي منفي مانند خشم، نفرت، غم، اضطراب و..
•[=_L4i_Kamran]احساس داشتن شريك غم و عدم احساس تنهايي
•[=_L4i_Kamran]باعث پويايي و تلاش ( اتصال به منبع قدرت)
[="Tahoma"] حامی;818266 نوشت:
حاجی! دیگه شعرو خراب نکن ببین نرم افزار هم تشخیصش اینه که به مرغ ها و جوجه ها نشون (با تاکید بر تعدد زوجات) مناسبتره برای این شعر!
اين كه شعر روون تر نشده فداي سرتون
مهم حس شماست
حال شما خوب باشه
اون قابل حله
نگران نباشيد:-h
[="Tahoma"][="DarkGreen"]زین پس به جای واژه غریب و نامانوس «مرگ» بگویید: پست پيشتاز روح![/]
كشف مهم
بالاخره علت عشق شما ملت به خودم را كشف كردم
امام على عليه السلام مي فرمايند: «حُسنُ الْخُلقِ يُورِثُ الْمَحَبَّةَ، وَ يُؤَكِّدُ الْمَوَدَّةَ»
«خوشخويى، محبّت به بار میآورد و دوستى را استوار میكند»
چه مي كنه اين خوش خلقي؟!!!
....
غرر الحكم، ح4864؛ دوستي در قرآن و حديث، ص102
[="Tahoma"] حامی;818318 نوشت:
مسئله ای نیست برادر
کاری می کنیم نه سیخ بسوزه نه کباب
هم خدا راضی باشه و هم برای خلق خدا روون
هم مطابق طبع ما باشد و هم برای شما روون
ميدم هميشه آب ودون
به جوجه و مرغ ها نشون
خودتونو اذيت نكنه
ي زن بيشتر جايز نيست
آخه اين همه زن و ي جوجه؟!!!#-o
[="Tahoma"][="DarkGreen"] حامی;818322 نوشت:
دلم سوخت براتون
بيا دلخور نشيد ازم
ميدم هميشه آب و دون
به تك تك زنام نشون[/]
[="Tahoma"] حامی;818322 نوشت:
فتوای شما برای خروسان مطاع!
ولی عزیز دل برادر شاعر جوجه رو آخر پاییز شمارده و شما اول پاییز!
ولی باشه هرچی شما بگی اصلا خروس ما از کرگی تاج نداشت:Nishkhand:
[="Tahoma"][="DarkGreen"] حامی;818329 نوشت:
در فتوام تجديد نظر كردم خيالتون راحت:):-h[/]
حالا اشکال نداره وجه جمع بین اقوال این است که خروس داستان اول شما (تک همسر) خروس سفید نبود و گرنه
حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ حَمَّوَيْه عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْيَقْطِينِيِّ قَالَ قَالَ الرِّضَا ع فِي الدِّيك الْأَبْيَضِ خَمْسُ خِصَالٍ مِنْ خِصَالِ الْأَنْبِيَاءِ ع مَعْرِفَتُهُ بِأَوْقَاتِ الصَّلَاةِ وَ الْغَيْرَةُ وَ السَّخَاءُ وَ الشَّجَاعَةُ وَ كَثْرَةُ الطَّرُوقَةِ.
محمد بن عيسى يقطينى از امام رضا (ع) نقل مىكند كه فرمود: در خروس سفيد پنج خصلت از خصلتهاى پيامبران است: آگاهى او از اوقات نماز و غيرت و سخاوت و شجاعت و کثرت همسران.
الخصال، ج1، ص: 299
گيردادن
لاك پشته ميره خاستگاري
باباي طرف ميگه خونه داري؟
لاك پشته بدون اين كه جوابي بده گل و جعبه شيريني رو بر مي داره و به مامانش ميگه: پاشو بريم مامان، مشخصه كه اينا الكي ميخواند گير بدن هااا
..............................
كتاب لبخندها و دلخندها، ص34.
نامگذاري
شنگول و منگول و حبه انگور چه وضع اسم انتخاب کردنه؟
مثل این می مونه ما اسم بچه هامونو بزاریم:
فرهاد و مرهاد و حبه ارهاد.
..............................
كتاب لبخندها و دلخندها، ص34.
[="]فاميل خدا باشيم
[="]مرد عروسکی به دختر یتیم هدیه داد و دست نوازشی بر سر دخترک کشید. دختر در چشمان مهربان او نگاهی کرد و بعد پرسید تو خدایی؟
[="] مرد با لبخند گفت: نه من بندة خدا هستم.
[="]دخترک گفت: فهمیدم که باید نسبتی با خدا داشته باشی.[="]
[="Blue"] حامی;818037 نوشت:
سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ یس/58
يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ 114/آل عمران
تلنگر بسیار خوبی بود، متشکرم[/]
سلام حامی عزیز .
ظهر ا هم خواب نداری ؟
با با خسته میشی این چه جور ی .
حالا برای تنفس هم که شده این نا قابل تقدیم تان :
با سلام
جناب حامی اگر آمریکای جنایتکار آنقدر زحمت بکشد (که بعید است چنین زحمتی از آمریکا) تا جان بدهد باز هم خوش بینی وجود ندارد:
امام خمینی (ره):
بر فرض که امریکا یک طرح صد در صد اسلامی ـ انسانی بدهد، ما باور نمی کنیم که آنها به نفع صلح و منافع ما گامی بردارند. اگر امریکا و اسرائیل «لا اله الاّ الله » بگویند، ما قبول نداریم؛ چرا که آنها می خواهند سرِ ما کلاه بگذارند. آنها که صحبت از صلح می کنند، می خواهند منطقه را به جنگ بکشند. شما متوقعید ما در مقابل امریکا و اسرائیل و دیگر ابرقدرتها، که می خواهند منطقه را ببلعند، بی تفاوت باشیم؟ نه، ما با هیچ کدام از ابرقدرتها و قدرتها سر سازش نداریم، نه تحت سلطۀ امریکا می رویم و نه زیر بار شوروی. ما مسلمانیم و می خواهیم زندگی کنیم. [1]
حضرت آیت الله خامنه ای:
هر فردی و هر جریانی که برای اسلام و به نام اسلام کار میکند، اگر به آمریکا اعتماد کرد، خطای بزرگی مرتکب شده و سیلیاش را خواهد خورد؛ کمااینکه خوردند. در همین چند سال اخیر جریانهای اسلامی، بهخاطر مصلحتاندیشی، بهخاطر عقل سیاسی -اسمش را میگذارند عقل- بهخاطر تاکتیک که میگفتند این حرکت تاکتیکی است، با آمریکاییها رفیق شدند، به آنها اعتماد کردند، چوبش را خوردند، سیلیاش را خوردند و حالا دارند مصیبتهایش را تحمّل میکنند. هرکسی با نام اسلام در جهت اسلام حرکت میکند، اگر به آمریکا اعتماد بکند، خطای بزرگی مرتکب شده. [2]
رئیسجمهور و رئیسکشور و رئیسدولت که در آن اجلاس به تهران آمدند و شرکتِ فعّال کردند، اینها جامعهى جهانى نیستند؟ میلیاردها مردمى که در این کشورها زندگى میکنند، جامعهى جهانى نیستند؟ همین چند کشور - آن هم کشورهایى که رؤسا از مردم خودشان غالباً منقطعند - جامعهى جهانىاند؟ «اعتماد جامعهى جهانى را جلب کنید» یعنى اعتماد ما را، یعنى اعتماد آمریکایىها را! ما نمیخواهیم اعتماد آمریکا را جلب کنیم. ما اصلاً به اعتماد آمریکا هیچ احتیاجى نداریم. ما نیاز نداریم شما به ما اعتماد کنید؛ اعتماد شما به ما، هیچ اهمّیّتى براى ما ندارد. ما هم به شما اعتماد نداریم، مردمتان هم به شما اعتماد ندارند. [3]
[1] منبع
[2] منبع
[3] منبع
[="Tahoma"][="DarkGreen"] علــی;818333 نوشت:
سلام عليكم
فقه اللغه ي بنده از عبارت چيزي كه شما فرموديد برداشت نمي كند[/]
مشکل ما این است که زمان ما ، زمان پیامبران نیست. مردم ما، پیامبران را ندیده اند! فلذا از خصلتهای آنها هم اطلاع به درد بخوری ندارند.
البته شاید اگر پیامبری در زمان ما می بود ، برای آنکه راه طعن مردم را بر خود ببندد ، بر طبق عرف عمل می کرد و یک زن بیشتر نمی گرفت!
[="Tahoma"][="DarkGreen"] حامی;818334 نوشت:
سلام
ازدواج بنده خيلي ساده بود
وقتي ازدواج كرديم پول جهيزيه را با مقداري پولي كه بابام داد با قرض و قوله هايي كه حتي از حاج حافظ شيرازي كردم ي خونه كلنگي خريدم.
وقتي وارد زندگي شديم تلويزون نداشتيم. بردارم يك تلويزيون سياه و سفيد داشت داد گفت فعلا خودت ببينيد و رنگ كنيد شخصيت ها را.
يادش به خير كلاس زبان مي رفتم مي خواستم فيلم و سي دي هاي آموزشي ببينيم از برادر خانمم دستگاه دي وي دي گرفتم.
وقتي خواستم فيش ها را نصب كنم ديدم فيش ها به تلويزويون هاي قديمي نمي خورد
تعميركار گفت 15 هزار تومان مي گيرم فيش نصب مي كنم. گفتم مگر قيمت تلويزيون چند است؟ گفت: اونم پانزده هزار تومان حدودا؟ واقعا براي من زحمت داره و كمتر از اين نمي توانم اجرت بگيريم.
ناچار گفتم خب ايرادي نداره
چه حالي مي داد پاي تلويزيون با فيش هاي برابر با خودش بنشينم[/]
لبخند حلال و دلخند حكيمانه
به كوشش محمدحسين قديري
نشر دانا كتاب
سال 1392
فهرست مطالب
مقدمه
جوانان و نوجوانان
ازدواج
همسران
خانواده
آداب و اخلاق
سياسي
ديني
علمي
ورزش و نشاط
ساير موارد
اثرات تربيت
بابام داشت در مورد گندکاری کارمندش صحبت میکرد. بعد کمی سکوت کرد و گفت؛ پسره نفهم!
بعد داداشم از اتاق جواب داد: بله؟
..............................
كتاب لبخندها و دلخندها، ص89.
صرف اوقات
استاد: بچه ها وقت خود را چگونه صرف میکنید؟؟
طلبه زبل: وقتم، وقتی، وقت - وقتیم، وقتید، وقتند
..............................
(محمدحسين قديري، شوخ طبعيهاي طلبگي، ج2، ص79.)
نگاه عاقل اندر سفيه
رفتم كلاسور فنردار بخرم، مغازه دار گفت: اینو داریم 4000 اینم داریم 50000 تومن
گفتم: فرقشون چیه؟
با تعجب نگاه عاقل اندر سفيهي كرد و گفت: حيف اين همه امكانات كه خرج شما مي كنند، من نمي دونم تو اين دانشگاه ها چي به شما ياد ميدن؟!! خب مشخصه، این یکی ده هزار تومن گرونتره!!!
..............................
كتاب لبخندها و دلخندها، ص109.
[="Tahoma"][="DarkGreen"]ياران غار
رنده ميره نونوايی، يه 5 ريال ميده میگه: نون بده!
نونوا ميگه: 5 ريالی كه نون نمي شه!
يواشكي ميگه:صداشو در نيار من ماكسی ميليانوس هستم!
.............................
(محمدحسين قديري، شوخ طبعيهاي طلبگي، ج2، ص87.)[/]
[="Tahoma"] طوفان خورشیدی;818394 نوشت:
البته انبیاء همواره در خط مقدم سنت شکنی بودند به عنوان نمونه داستان ازدواج زینب بنت جحش که در زمان جاهلیت پسر خوانده را همانند پسر خود دانسته و ازدواج با همسر مطلقه وی را حرام می پنداشتند و همچنین ازدواج با همسر مطلقه برده آزاد شده را برای مرد باشخصیتی همچون پیامبر عیب می دانستند لذا پیامبر اگر قرار بود بر طبق عرف عمل کند و راه طعن مردم را به خود ببندد باید این ازدواج صورت نمی گرفت اما
وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ ۖ فَلَمَّا قَضَىٰ زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا ۚ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا [٣٣:٣٧]
(به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی [به فرزند خواندهات «زید»] میگفتی: «همسرت را نگاهدار و از خدا بپرهیز!» (و پیوسته این امر را تکرار میکردی)؛ و در دل چیزی را پنهان میداشتی که خداوند آن را آشکار میکند؛ و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی! هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندههایشان -هنگامی که طلاق گیرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است (و سنّت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود).
[TD]
مَّا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ ۖ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ ۚ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا [٣٣:٣٨]
هیچ گونه منعی بر پیامبر در آنچه خدا بر او واجب کرده نیست؛ این سنّت الهی در مورد کسانی که پیش از این بودهاند نیز جاری بوده؛ و فرمان خدا روی حساب و برنامه دقیقی است!
[TD]
الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا [٣٣:٣٩]
(پیامبران) پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و (تنها) از او می ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است!
سلام علیکم
این فقه اللغه مبارک را کمی به روز رسانی کنید تا چیزی که عرض شد را برداشت کند:-B
اما نقدا هم همینقدر عرض کنیم که طروقه به فتح طاء یعنی همسر و به ضم طاء یعنی جماع،علی ای حال این بحث الطروقه در این روایت مفصل است (و ما قرائنی از احادیث مشابه می آوریم که طروقه اینجا به فتح طاء مرداد می باشد) اگر خوانندگان علاقه مند به تفصیل بودند رجوع کنند به تاپیک چرا پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) در زمان همسر اولشان ازدواج مجدد نکردند اما امامان دیگر ازدواج کردند؟
آن قسمتی که راجع به تعداد همسران انبیاء در این تاپیک بحث می شود
علامه مجلسی می فرماید:
بيان كثرة الطروقة بفتح الطاء من قولهم طروقة الفحل أي أنثاه فالمراد كثرة الأزواج أو بالضم مصدر طرق الفحل الناقة إذا نزا عليها فالمراد كثرة الجماع.
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج62، ص: 5
قوله عليه السلام:" و كثرة الطروقة" أي كثرة الأزواج أو كثرة الجماع، و قال في النهاية:" طروقة الفحل" أي يعلو الفحل مثلها في سنها، و هي فعولة بمعنى مفعولة.أي مركوبة للفحل. و منه الحديث: كان يصبح جنبا من غير طروقة أي زوجة، و كل امرأة طروقة زوجها، و كل ناقة طروقة فحلها.
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج20، ص: 6
كذا المَرْأَةُ يُقال للزَّوجِ: كيفَ طَرُوقَتُك؟ أَي: امرأَتُك، و منه الحدِيثُ: «كانَ يُصبحُ جُنِباً من غير طَرُوقَةٍ».أَي زَوْجةٍ. و كُلُّ امرأَة طَرُوقةُ زوجها
تاج العروس من جواهر القاموس، ج13، ص: 291
و كل امرأة طَرُوقَةُ زوجها، و يقال للمتزوج: كيف طَرُوقَتُكَ.
كتاب العين، ج5، ص: 98
تاپیک شوخ طبعی هاست بگذارید این رو هم بگم که
ط ُ َ روقه مانعة الجمع که نیستند کسی خواست احتیاط کند که به سنت عمل کرده باشد به هر دو تواما عمل کند %-(:khandeh!:
در واقع اگر کسی کثیر الطَروقة بود قهرا کثیر الطُروقه هم هست!
خب
اصبحتْ آبديتا
امسح لي
وليكن انا ما رأيتُ اي مستند من الكتب اللغه المعتبره في سطوركم اليس كذلك
هل لكم محاضرات في هذالمجال؟ (أيْ درس خارج)
محاضراتكم علميه فقط او انتم من العلما العالمين -كثرهم المثالهم؟
ايدكم الله تعالي في الدارين
و جعلكم الله عاملا بما تقولون. يا عزيزي!:-h
با سلام وعرض ادب
هرچی میگم حرف نزنم میبینم شما ها کوتاه نمیاید وحرفهای خودتون رو تکرار میکنید .
ان شائالله جناب کاربر علی صاحب دختر بشن ببینم آیا واقعا بینی وبین الله این جواز چند همسری رو هم
واسه ی دامادش هم قببولللللللللل دارن ؟یا نه!!!!!!!!!!!!
والا پدر من هیچوقت این قانون رو واسه ی دامادهاش قبول نداشته ونداره!!!!!!!!!!!!!
مگه همجنس شما نیست ؟؟!!!!!!!!هانننننننننننن