با سلام
عرض ادب و احترام ابتدا بابت تاخیر عذرخواهی می کنم
ببنید بزرگوار همه این سوالات در یک جواب خلاصه می شود
ساختار وجودی زن و مرد با هم متفاوت است مطلبی که بنده در پست قبلی مفصل توضیح دادم
خب وقتی که دو ساختار کاملا متفاوت است و بسته به نوع خلقتشان وظایف مختلفی دارند و البته تکالیف مختلفی برعهده
نمی شود ونباید انتظار داشته باشیم از دو ساختار کاملا متفاوت یه درخواست شود
این که عدالت نیست
عدالت این است که بسته به شرایط و توانایی و خواسته های و عواطف و احساسات و ......هر کسی تکالیفی بر عهده او گذاشته شود
اگر مرد حق استفاده انحصاری از زن دارد و زن حق انحصاری ندارد این به خاطر تفاوات در نوع خلقتشان است ساختار وجوی شان است روحیات و عواطف و احساسات شان است
نوع ساختار خلقتی زن به گونه ای است که نمی تواند همزمان با چند نفر ارتباط جنسی داشته باشد و البته عاطفی.
شاید بفرمایید در دنیای غرب این اتفاق افتاده است جواب اش خیلی واضح است بلایی کنونی که در به هم ریختکی کانون خانواده ها و نسل انسانی گریبان گیر دنیای غرب شده است به خاطر همین مورد است.
زن در ارتباط گیری با دو یا چند نفر نمی تواند خود را متعهد به تربیت انسان نماید زیرا ساختار وجودی زن انسان تربیت کن است و خداوند زن را خلق کرده است تا انسان تربیت نماید مساله ای که از عده مرد خارج است(هر چند استثناهایی دارد) و لذا می فرماید بهشت زیر پای مادران است
زن در ارتباط گیری خود باید در اختیار یک نفر باشد تا خود را متعهد به تربیت انسانی که از ان مرد به دنیا اورده نمایئد
بتواند خواسته های او را تامین نماید
بتواند خواسته های جنسی او را ارضا نماید
زن اگر دراختیار چندذ نفر باشد نمی تواند از نظر عاطفی و جسمی پاسخگو باشد و این امر ار عهده زن خارج است
ببنید بزرگوار شما در این مورد زنان فاحشه و ... را نمی توانید مثال بزنید که در ارتباط گیری فلان اند و..... این ها از دایره انسانی به معنای تشکیل کانون خانواده خارج اند و از دایره تربیت انسان خارج اند اینها انحرافاتی است که برخی صاحبان ثذوت و قدرت برای رسدین به ثروت بیشتر و تغییر فرهنک ها و......عده ای را اجیر می کنند تا چنین اعمال زشتی را انجام دهند و البته کسانی که مدام سرویس جنسی می دهند یا برای رسیدن به ثروت است و یا......دیگری دارد که باید در جای خود بحث شود
بحث ماسر تشکیل کانون خانواده ای سالم به منظور تربیت انسان است نه فقط فقط ارضاع هواهای نفسانی و غرایز جنسی که این بحث اش جداست
به طور کلی
زن و مرد خلقتی کاملا متفاوت دارند و این تفاوت در خلقت موجب متفاوت شدن تکایلف و وظایف است که عین عدالت است
با سلام و عرض ادب و احترام:Mohabbat:
خیلی سپاسگذارم بابت پاسخ بسیار خوب و روشن گرانه و نسبتا زیاد قانع کننده ی شما :Gol:
تا به اینجا از گفتگو با دوستان بسی بهره بردم . خود گفتگو مرا به تفکر وا می داشت و چیزهایی در ذهن خطور می کرد.
و پاسخ های شما خیلی کمک کرد اگر چه دوست داشتم کمی موشکافانه تر و جزئی تر بحث شود
با سپاس:Gol:
دوستان اگر اشکالی به کلام کارشناس بزرگوار دارند مطرح کنند تا فیض ببریم
این چیزیه که نوشته شده:
تا دهه ۱۹۶۰ برای گرفتن طلاق دلایلی چون خشونت، بیماری روانی غیرقابل درمان یا زنا نیاز بود!
اینکه اولاً مربوط به قبل از سال 1960 هست ثانیا مجازات هم نیست و زن می توانسته طلاق بگیرد،حالا این چیزی بود که ادعا کردی؟
همین دیگه کامل نمی خونی نصفه می خونی و بعد با عجله میای جواب می دی
خوب دقت کن به قسمت قرمز
96xy;685144 نوشت:
تا دهه ۱۹۶۰ برای گرفتن طلاق دلایلی چون خشونت، بیماری روانی غیرقابل درمان یا زنا نیاز بود و حتی در این موارد هم شرایط خاصی باید وجود می داشت، به عنوان مثال اگر فردی که درخواست طلاق داده بود، بعد از آگاهی از اشتباهات همسرش به وضوح آنها را بخشیده یا حتی از آنها چشم پوشی کرده و به زندگی اش ادامه داده بود یا خود او هم دچار مشکلاتی بود، طلاق صادر نمی شد.
اما تبانی زوج ها یا فریبکاری های انجام شده برای رسیدن به طلاق سبب شد تا در سال ۱۹۶۰ ایالت کالیفرنیا به عنوان اولین ایالت انقلاب طلاق بدون نیاز به گناهکار بودن یکی از طرفین را آغاز کند و تا سال ۱۹۸۵ همه ایالات به این قانون پیوستند، که البته هنوز در ایالت نیویورک برای رسیدن به طلاق گذراندن دوره جدایی اجباری است. به این ترتیب علاوه بر موارد قبلی، حکم طلاق امروزه به دلایلی چون اختلافات غیرقابل حل، شکست غیرقابل جبران ازدواج، دوست نداشتن همسر یا امثال آن هم ممکن است.
به زعم حقیر اصل کارکرد مرد و زن در تشکیل خانواده نقش همسر بودن ایشان برای یکدیگر نیست بلکه نقش پدر بودن مرد و نقش مادر بودن زن است ... یکی از اهداف اصلی ازدواج بقای نسل است و در برخی از حیوانات خانواده شکل میگیرد که زوجین با هم جفتگیری کرده و بچهدار شوند و این کار را هر سال جداگانه انجام میدهند، برخی دیگر از حیوانات البته اینطور نیستند و به جای ازدواج موقت از طریق ازدواج دائم به این مهم اقدام میکنند و یک جفت که بگیرند دیگر با همان میمانند ... اینها همگی خلقت خداوند هستند و در نتیجه لااقل جزء گزینههایی که میتوانیم در مورد آنها فکر کنیم قرار میگیرند و زائیدهی تخیل یا شهوت انسان نیستند ... در حیوانات متفاوت هم تکهمسری هست وجود دارد و هم چند همسری و هم جفتگیری دائم چندین ساله و هم جفتگیری چند روزه در هر سال ... و البته حیوانات ظاهراً نفس اماره آنطور که انسان دارا باشد را ندارند ... اینکه کسی بگوید برای انسان همهی آن انواع ازدواج و همسرگزینی و تشکیل خانواده در شرایطی و با رعایت برخی موازین مجاز است پس دیگر نباید خیلی دور از ذهن به نظر برسد و لااقل قابل تفکر است ... البته هدف از ازدواج در نوع انسان مطابق منابع علمی اسلامی ما تنها تولید مثل نیست و همراهی زن و مرد به یکدیگر برای پیمودن سفر من الخلق الی الله هم اهمیت بالایی دارد ... اما تولید مثل یکی از اهداف اصلی ازدواج است ... اگر در این موضوع اتفاق نظر داشته باشیم در این صورت اینکه بخش مهمی از طبیعت انسان به نقش پدر بودن یا مادر بودن او معطوف باشد مطلب عجیبی نخواهد بود ... همچنانکه بخش مهمی از بدن انسان هم به این مسائل اختصاص یافته است و همچنانکه خانمها هر ماه یک هفته که یعنی ۲۵٪ از کل زندگی بعد از بلوغ تا سن یائسگی را از حواشی این مسائل متأثر هستند ... طبیعت نقش مادر بودن چیست؟ به زعم حقیر:
در اصل تربیت کودکان و انسانسازی (گرچه روایت داریم که موقع ازدواج دقت کنید که افسار زندگیاتان را دست چه زنی میدهید، این یعنی این نقش مادرانه در مورد همسر هم کارکرد مهمی دارد یا میتواند داشته باشد)
و به تبع آن:
[=|INDENT=2]
بذل محبت (که مرد هم مانند کودکی که تشنهی محبت مادرش باشد به ابراز محبت همسرش نیاز دارد)
و توجه به نیاز کودکان (که مرد به این توجه و دلسوزی همسرش مانند کودک به مادرش نیاز دارد)
و تحمل بالا برای سختیهای تربیت کودک و شرایط مشکل نگهداری از او و رسیدگی به او و نیازهایش (که مرد هم محتاج آن است)
و ایثار نیازهای کودکانش به نیازهای خودش (و خیلی موارد این شامل ایثار نیازی همسرش به نیازهای خودش هم میشود)
و دادن روح زندگی
و ...
[/]
اما طبیعت مرد بودن در چیست؟
مرد نسبت به رقیب خود جنگنده است و لجوج ولی نسبت به کسی که مقابل او تواضع کند و کمک بخواهد دلش نرم شده و دست به حمایت میزند و محبت میکند، چه این شخص کودکی باشد بیدفاع که قادر به برطرف کردن نیازهای خود نیست و چه همسرش باشد که در نشان دادن اینکه مردش تکیهگاهش هست تکبر ندارد و این شأن را برای همسرش قائل است ...
آیا همین طبیعتهای مادرانه و پدرانه برای کنار هم نگاه داشتن زن و مرد در کنار یکدیگر کفایت نمیکنند؟ منظورم این نیست که مورد دیگری نباشد، ولی این شرایط را قبول دارید که برقرار هستند (بدون اینکه بخواهیم تحقیقات میدانی و مطالعات آماری داشته باشیم)؟ آیا هیچ یک از این ویژگیهای نام برده شده با گسترش خانواده با افزایش تعداد زنان در خانواده به عنوان همسران مرد منافاتی دارند؟ نظر حقیر این است که خیر! اما با افزایش تعداد مردهای خانواده چطور؟ پاسخ حقیر مثبت است ... مرد نسبت به رقیب خود تواضعی ندارد و تکبر و حسادت آفت سلامت خانواده میشود ... میبینید که ابتدا به ساکن گفتم حسادت، ولی مطابق با مقدمات زیادی که گفتم و سرتان را به درد آوردم و البته خودتان هم چندین بار اشاره کرده بودید این رقابت و حسادت مذموم نیست چون در راستای حفظ بنیان خانواده است ...
البته این توضیحات حقیر به طور گسترده قابل نقد هستند ... اینکه این ویژگیها اساس تشکیل خانواده در ازدواج دائم را رقم بزنند تشخیص حقیر بود و دوستان شاید موافق نباشند ... :Gol:
سؤال: آیا زنان نسبت به یکدیگر رقابت ندارند؟ چرا باید بتوانند سایهی هوو را تحمل کنند و چرا این رقابت و حسادت که باز هم آفت سلامت خانواده است را منع نکردید؟ پاسخ: رقابت در مورد زن ابتدا به ساکن مطرح نیست ... همینکه زن نسبت به شوهرش حسّ رقابت نداشته باشد و بخواهد به او تکیه کند نشان میدهد که این حسّ رقابت در او نیست، حال آنکه در مورد مرد گفته شد که طبعاً جلوی کسی تواضع میکند که از او سؤال داشته باشد، درخواست داشته باشد، نیازش را به او عرضه نماید ... اما در مورد زن خود زن نیازش را به شوهرش عرضه میکند و از اینکه شوهرش او را تکیهگاه خود نداند ناراحت نمیشود ... با این حساب رقابت میان هووها دایر بر اصالت رقابت در خانمها نیست ... پس دلیل آن چیست؟ در پاسخ چه بسا عامل این رقابت بهرهمندی بیشتر از تکیهگاهی است که برای خود اختیار کردهاند ... بلاتشبیه گیاهان به نور نیاز دارند و برای استفادهی بیشتر از نور با هم در رقابت هستند، این رقابت در آنها اصالتی ندارد و محدود بودن منابع مورد نیاز برای بقاء است که ایشان را به رقابت وا میدارد ... این مثال معالفارق بود ان شاء الله نگویید که متعصبانه مردان را با خورشید مقایسه کرد ... شما خورشید و ما ماه ... حرف حقیر چیز دیگری است ... اینکه این رقابت اصالتی ندارد مگر اینکه برای بقاء باشد ... اینجاست که در چندهمسری بحث عدالت شوهر پیش میآید ... خداوند فرموده است که نمیتوانید به همه به یک میزان کمک نمایید، آن کسی که بیشتر شما را تحویل بگیرد یا بیشتر به شما توجه کند و یا بیشتر بخواهد به شما تکیه کند و کمتر سعی در استقلال خود داشته باشد و کمتر جدای از شما و حضور شما بخواهد تصمیمی بگیرد و خلاصه بیشتر با ظرافتهای صورت یا رفتار خود شما را به حمایت و بذل محبت از خود تشویق نماید چنین کسی بیشتر به حمایت و محبت شما دست مییابد ... اما مراقب باشید که اینطور نشود که دیگر آنقدر از یک طرف حمایت نکنید که مثل این شود که معلق میان آسمان و زمین است ... مثل درختی که رشد کرد و از زمین بیرون آمد و قد راست کرد ولی درختان بلند در اطراف نمیگذارند هیچ نوری به او برسد و او پژمرده میشود و خشک میشود ... مثل اینکه ترجمهاش به حالات انسانی این بشود که او افسرده شده و دچار طلاق عاطفی یا مرگ عاطفی بشود و مثلاً زنی که باید منبع روح و طراوت باشد بشود منبعی سرد و بیروح ...
با این حساب رقابت در زنان برای جلب حمایت و محبت بیشتر همسرشان اصالتی اگر دارد بخاطر عدم رعایت عدالت کامل در شوهرشان است و البته مرد هم مطابق فرمودهی خداوند در این امور نمیتواند به طور کامل عدالت را رعایت کند ولی باید مراعات حال همسرانش را بنماید که هیچ کدام پژمرده و سرد و بیروح و خشک نشوند ... اگر مرد عدالت پیشه نکند این عدم رعایت عدالت باز میشود آفت کارکرد سینرژتیک خانواده و در نتیجه باز در شرع مقدس حرام شده است ... گفته شده اگر نمیتوانید یک همسر بگیرید ...
در پناه خدا باشید
یا علی علیهالسلام
با سلام
راستش خیلی پست های جامع و دقیقی مطرح کردید که با ذهنیاتم موافق افتاد اگر چه نمی دانم چرا سنگین و ثقیل هم بود.
اما وقتی پاسخ کارشناس را خواندم و کمی در ذهن با این پست شما در ذهن کنار هم گذاشتم مسئله را بهتر درک کردم
اگر چه میشود سوالات را گسترش داد اما فکر می کنم دیگر به قدر کافی گفتگو پیش رفته باشد.
و البته دوست دارم اگر کسی هست که واقعا می تواند مسئله را خلاف آنچه شما و کارشناس و بنده حقیر می بینم ، ببیند
بیاید و آنها را به صورت مستند مطرح کند تا همگی بهره ببریم.
مرد هیچ گاه علم غیب ندارد.
مثلا هیچ مردی نخواهد گفت من تو را تا آخر عمر در کنار خودم نگه خواهم داشت
و اصلا طلاق را برای همین گذاشته اند که مرد بگوید من اشتباه کردم گفتم یک عمر با تو خواهم ماند
مهم نیست که مرد این را بگوید یا نگوید، مهم این است که در عمل از شما حق تعدد زوجات را میگیرد.
از نظر من مردی که شهوتش انقدر بر او غلبه کرده باشد که من و زندگی و فرزندانمان را به ان بفروشد هرچه زودتر طلاق بدهد بهتر است
اینچنین مردی انسان نیست که ادن به زندگی با او ادامه بدهد
اتفاقا مرد و زن در اول ازدواج به طلاق فکر می کنند و قانون هم در این باره فکر کرده و شرط و شروط هم گذاشته
و به تنها چیزی که فکر نمی کنند به بی وفایی و شهوت رانی مرده
و یک جور تعهد نهانی که به زبان هم نمی اید بین مرد و زن درباره وفاداری بسته می شود
و طاها;685205 نوشت:
و به فرض که شما این حق را از مرد بگیرید اما اگر او لزومی در ازدواج دوم ببیند
حتما به شکلی شما را طلاق خواهد داد
و تنها یک زن خواهد داشت اما آن زن شما نخواهید بود
اما اگر او را دوست داشتید در کنارش می مانید
و اگر دوست نداشتید و به قولی دم خروس زد بیرون می توانید از حق وکالت ازدواج استفاده کنید و طلاق بگیرید :)
و طاها;685205 نوشت:
خوب حالا که اصرار دارید بیشتر مردها اینگونه هستند (غرایز جنسی) می توانید برایش سند و مدرک بیاورید ؟
سند و مدرکش تجربیست
و طاها;685205 نوشت:
اگر آوردید پس قبول کنید که این جزو فطرت مردها است که چند همسری باشند.
و اگر قبول ندارید پس
قبول کنید که مردها تنها برای ارضای شهوت با یک زن دیگر همنشین نمی شوند :)
جز فطرت نیست هوسرانیست و شهوات رانی
حتی تاکید اسلام هم بر تک همسریست چون برای چند همسری شرط گذاشته
شما دارید می گی زن دوم شوهر نداشت به تعبیر خود شما گور بابای زن دوم، باید به حسادت زن اول توجه کنیم!
خوب این خیلی خنده داره که حق شوهر خوب داشتن رو از یک زن (زن دوم) سلب کنی به خاطر حسادت یک زن دیگه ( زن اول) به قول شما 40 ساله که 40 سالش شده و هنوز رذایل اخلاقی مثل حسادت در درونش وجود داره
شما به جای اینکه بیای حق زن دوم داشتن یک مرد و حق شوهر خوب داشتن زن دوم رو سلب کنی به این خانم اولی بگو حسادت رو بگذار کنار!
سلام
تخه شما رفقا قبول نمیکنید
ما هی میگیم مرد مل خروس هست
میگید نه
میگیم بح جنسی مطرح میگید نه میخواید عرفانیش کنید
اون اولیه یکی اومده تمام زندگیش رو باید باهاش تقسیم کنه مسلم هست نمیکنه عقلانی هست
وقتی میگم از دیدگاه دوستان زن جنس دوم هست باز میگید نه
خب هست دیگه حق در هر حالتی با مرد هست حتی تو رخت خواب !!
علــی;685209 نوشت:
احکام بر اساس واقعیت ها و مصالح حقیقیه نه واقعیتی که شما ان را واقعیت دیده اید و خدای حکیم آن را واقعیت نمی داند.
بله هست ولی تحت مصادره مردها ! ما هرجور بخوایم از احکام خدا برداشت میکنیم مشکل اینه
خدا واقعیه اخوی مطمئن باش من بهش ایمان دارم
و از گفتهای دینی و اموزهای مراجع برداشت میکنم زن جنس دوم هست و اولویت با مردان است ...حالا به بد یو خوبیش کار ندارم چوت دین رو قبول دارم اینو خوب میدونم ولی اصل جریان رو تغییر نمیده که دین برای مردان است و زنان برای استفاده مردان مسلمان
علــی;685209 نوشت:
پس جنگ هم برای افتخارش میرن نه رضای خدا
خوب اگه فرهنگ درست کنید 3 زن گرفتن هم افتخار میشه !
این خیلی جالب بود
این فرهنگ نیست 3زن داشتن مطمئن باش شما هرچی هست نشان فرهنگ نیست
علــی;685209 نوشت:
ما داریم واقعیت های کلی رو می بینیم شما داری حسادت زن اول رو می بینی!
یعنی حسادت اینقدر اهمیت دارد که باید تمام احکام خدا را زیر پا بگذاریم به خاطر آن
یک سوال ساده
این حسادت بر طرف شدنیه ؟ کار ندارم باید بشه یا فلان و زنی حسادت داره مومن نیست و از این داستانها .ایا بر طرف شدنی هست ؟
و اینکه ایا این حسادت اگر برطرف نمیشه با خانواده و فرزندان چه میکنه ؟
حالا که حسادت مخرب هست شهوت اقا مهم هست یا بنیان خانواده و فرزندان اسلام ؟
از نظر من مردی که شهوتش انقدر بر او غلبه کرده باشد که من و زندگی و فرزندانمان را به ان بفروشد هرچه زودتر طلاق بدهد بهتر است
اینچنین مردی انسان نیست که ادن به زندگی با او ادامه بدهد
خوب با توجه به اینکه قبول دارید مردان از نظر غرایز چند همسری هستند باید اینها را بپذیرید.
و البته اگر به نظر شما این افراد انسان نیستند پس باید از قانون چند همسری دفاع کنید همه به خاطر دلایل پیش گفته و هم
به این خاطر که انسان را از غیر انسان تشخیص دهید
نقل قول:
سند و مدرکش تجربیست
چه خوب که اعتراف کردید پس دیگر مشکلی نیست
پس چرا شما زن ها به دنبال شهوات و غرایز جنسی هستید و حسودی می کنید
نقل قول:
جز فطرت نیست هوسرانیست و شهوات رانی
حتی تاکید اسلام هم بر تک همسریست چون برای چند همسری شرط گذاشته
تاکید اسلام بر عدالت است نه تک همسری
اما از انجا که عدالت همیشه شرایطش مهیا نیست کمتر پیش می اید.
اینکه جزو فطرت هست یا نیست باید با دلایل روشن شود.
تجربه می گوید مرد چند همسر خواه است و زن تک شوهر گرا
همانطور که در مورد مرد این چنین اعترافاتی دارید
و اگر فطرت را چیزی جز همین تجربیات بشر بر روی غرایز و روانشناسی مرد می دانید
یعنی نگاه دینی به مسئله دارید.
و دین هم آن را خلاف فطرت نمی داند و آن را هوا پرستی نمی داند.
اما نگاه های بسته تنها می خواهند دیگران را در چهارچوب شهوات تفسیر و تحلیل کنند
شما مدرکی دارید ؟ من جایی رو معرفی میکنم که پدیده چند شوهری دارند مشکلی هم ندارند
بح دینی را بزاریم کنار و حکم قاطع شرع را شما هیچ دلیل انسانی و عقلی نمیتوانید بیاورید
تمامش را با حکم اسلامی میتوانید تمام کنید دوست عزیز
با سلام
عرض ادب و احترام
ببنید همه مولفه های ما وابسته به دین است و همه دلایل شرعی و عقلی ما از دین است و ما موظف به بازگو کردن قوانین دین و الزام به رعایت قوانین دین هستیم
بنده عرض نکردم محال عقلی است که شما بگویید نمی شود
این مساله مشکلات فزاینده ای دارد که نه می توان و نه می شود ان مشکلات را نادیده گرفت
ما در فضایی بحث می کنیم که دین حاکم است یعنی در مورد مولفه های دینی بحث می کنیم
مولفه های دینی قوانینی هستند به هم مرتبط که اگر یک مولفه ان ناقص باشد این نقصان در دیکر مولفه ها هم اثر خواهد گذاشت بارها گفتیم قوانین دین همچون حلقات زنجیر به هم متصل اند
دین خواستار فضایی برای انسانهاست که این فضا که متشکل از دو انسان متعهد به زندکی با رعایت قوانین دین است در این کانون باید انسان متولد شود و انسان تربیت شود یعنی اشرف مخلوقات تربیت شود ان هم زیر نظر پدر توسط مادر
دین خواستار چنین فضا و چنین کانونی است در این فضا و در این شرایط زن نمی تواند با بیشتر از یک شوهر زندکی نماید
بله شما می توانید اجتماعی را مثال بزنید که خارج از قوانین دین و احکام و دستورات الهی انسان هایی زندکی می کنند که دست به هر اقدامی می زنند ولی چون داخل سیستمی به نام دین نیستند چنین مشکلاتی را مشکل تلقی نمی کنند مثل زنا زاده گی را امری عادی می دانند اختلاط نسل انسانی برایشان عادی است حرام زادکی امری عادی است تربیت نشدن انسانی با فرامین وقوانین الهی امری عادی است و............
بله ما در چنین جمعی سخنی نداریم فقط عرضمان این است که اینها هم مشکلات فراوانی دارند ولی متوجه نیستند چون خود را بنده و عبد و مطیع قوانین الهی نمی دانند
با سلام
عرض ادب و احترام
ببنید همه مولفه های ما وابسته به دین است و همه دلایل شرعی و عقلی ما از دین است و ما موظف به بازگو کردن قوانین دین و الزام به رعایت قوانین دین هستیم
بنده عرض نکردم محال عقلی است که شما بگویید نمی شود
این مساله مشکلات فزاینده ای دارد که نه می توان و نه می شود ان مشکلات را نادیده گرفت
ما در فضایی بحث می کنیم که دین حاکم است یعنی در مورد مولفه های دینی بحث می کنیم
مولفه های دینی قوانینی هستند به هم مرتبط که اگر یک مولفه ان ناقص باشد این نقصان در دیکر مولفه ها هم اثر خواهد گذاشت بارها گفتیم قوانین دین همچون حلقات زنجیر به هم متصل اند
دین خواستار فضایی برای انسانهاست که این فضا که متشکل از دو انسان متعهد به زندکی با رعایت قوانین دین است در این کانون باید انسان متولد شود و انسان تربیت شود یعنی اشرف مخلوقات تربیت شود ان هم زیر نظر پدر توسط مادر
دین خواستار چنین فضا و چنین کانونی است در این فضا و در این شرایط زن نمی تواند با بیشتر از یک شوهر زندکی نماید
بله شما می توانید اجتماعی را مثال بزنید که خارج از قوانین دین و احکام و دستورات الهی انسان هایی زندکی می کنند که دست به هر اقدامی می زنند ولی چون داخل سیستمی به نام دین نیستند چنین مشکلاتی را مشکل تلقی نمی کنند مثل زنا زاده گی را امری عادی می دانند اختلاط نسل انسانی برایشان عادی است حرام زادکی امری عادی است تربیت نشدن انسانی با فرامین وقوانین الهی امری عادی است و............
بله ما در چنین جمعی سخنی نداریم
فقط عرضمان این است که اینها هم مشکلات فراوانی دارند ولی متوجه نیستند چون خود را بنده و عبد و مطیع قوانین الهی نمی دانند
سلام و درود
دوستان و شما تاکید بر روانشناسی و شناخت احساس زن داشتید بنده خلافش را ثابت میکنم با همین کشورها
شما یک پرنده را کرده اید توی قفس بعد جلسه گذاشتید میگید ببینید این نمیپرد !!
بحث را به موارد علمی کشاندین خب جواب هم دارد
بله از نظر دین مرد میتواند هر انچه میخواهد بکند و به اصطلاح عامه گور بابای زن بشوره بسابه بزاد !!! هر وقت پیر شد یکی دیگه
مشکلی نیست که منم قبول دارم و سر معیار شریعت حرفی ندارم
ولی هر زمان مجدد حس کردین این حکم را میتوانید علمی ثایت کنید بنده در خدمتم در غیر این صورت بنده عرضی ندارم قربان
اون اولیه یکی اومده تمام زندگیش رو باید باهاش تقسیم کنه مسلم هست نمیکنه عقلانی هست
سلام
عقلانیه؟!!!!!
شما داری به مرد به عنوان جنس دوم نگاه می کنی
فکر می کنی با ازدواج زن مالک مرد میشه! ،مالکیتی در کار نیست که زن بخواد چیزی که مال خودشه رو تقسیم کنه! تازه اگه مرد هم کلا مال خودش می شد با این دید جنس دومی که شما نسبت به مرد دارید تازه در آن زمان حس حسادت می شد حس بخل:Nishkhand: که چیزی که داره را نمی خواهد با دیگری تقسیم کنه!
در هر صورت چه حس حسادت باشه چه بخل حسی غیر معقولیه
سید محمد جواد;685234 نوشت:
و از گفتهای دینی و اموزهای مراجع برداشت میکنم زن جنس دوم هست و اولویت با مردان است ...حالا به بد یو خوبیش کار ندارم چوت دین رو قبول دارم اینو خوب میدونم ولی اصل جریان رو تغییر نمیده که دین برای مردان است و زنان برای استفاده مردان مسلمان
اتفاقا در دید شما مرد و زنِ دوم جنس دوم هستند و زن اول همه کاره و مالک مرد و ...
مالکیت در کار نیست مرد و زن دوم می خواهند با هم ازدواج کنند این وسط زن اول حسادت می کنه به زن دوم و اسلام هم مخالف حسادته حالا شما چطور از اینها برداشت کردی که دین برای مردان است؟!
یعنی زن دومی که اسلام برای حق مسلمش برای شوهر داشتن ارج قائل شده برای مردان است؟
سید محمد جواد;685234 نوشت:
این حسادت بر طرف شدنیه ؟ کار ندارم باید بشه یا فلان و زنی حسادت داره مومن نیست و از این داستانها .ایا بر طرف شدنی هست ؟
آره برطرف شدنیه حس حسادت! اگه بر طرف شدنی نبود اینقدر روایت نداشتیم که زنی مومن و تسلیم احکام خداست حسادت نداره و ...
سید محمد جواد;685234 نوشت:
حالا که حسادت مخرب هست شهوت اقا مهم هست یا بنیان خانواده و فرزندان اسلام ؟
شهوت مرد چیه؟ اسلام به حس مرد برای کمک به زنانی که نیاز به شوهر و کسی که به آنها تکیه کنند داره بها داده و اصلا ازدواج دوم به نفع زن دوم هست و در مرد هم این حس معنوی کمک به هم نوع تقویت میشه اما این وسط زن اول با حسادت نمی خواهد امور خیر شکل بگیره :)
دوستان و شما تاکید بر روانشناسی و شناخت احساس زن داشتید بنده خلافش را ثابت میکنم با همین کشورها
با سلام
عرض ادب و احترام
بزرگوار بنده اصل خلقت انسان را مد نظر دارم
شما قبول ندارید که دو جنس از انسان مرد و زن با هم متفاوت اند؟؟
اگر قبول ندارید بنده هم حرفی ندارم ولی اگر قبول دارید بنده دلایل خودم راعرض کردم
سید محمد جواد;685485 نوشت:
شما یک پرنده را کرده اید توی قفس بعد جلسه گذاشتید میگید ببینید این نمیپرد !!
این مطلب توهم شماست و بنده که با توهم افراد کار ندارم
کسی پرنده را داخل قفس نکرده است
سید محمد جواد;685485 نوشت:
بحث را به موارد علمی کشاندین خب جواب هم دارد
مگر ما غیر از علم بحث می کنیم ؟؟
مکه مااینجا خزعبالات می گوییم که حالا بحث به سمت علمی کشیده شده باشد؟؟
شما مطالب دین را علم نمی دانید علم را فقط متکی به تجربه و عقل می کنید
همه مولفه های دینی علم اند و متکی به علم
اتفاقا منبع مطالب کسانی که ادعای علم می کنند عقل ناقص بشری است ولی منبع مطالب دین علاوه بر عقل و وحی است
حال بسنجید که چه کسی از پرنده در قفس سخن می گوید
سید محمد جواد;685485 نوشت:
بله از نظر دین مرد میتواند هر انچه میخواهد بکند و به اصطلاح عامه گور بابای زن بشوره بسابه بزاد !!! هر وقت پیر شد یکی دیگه
این جمله توهم افرادی مثل شماست و نظر دین نیست
سید محمد جواد;685485 نوشت:
مشکلی نیست که منم قبول دارم و سر معیار شریعت حرفی ندارم
ولی هر زمان مجدد حس کردین این حکم را میتوانید علمی ثایت کنید بنده در خدمتم در غیر این صورت بنده عرضی ندارم
همین دیگه کامل نمی خونی نصفه می خونی و بعد با عجله میای جواب می دی
اولا طلاق مجازات نیست و به دلایل بسیار زیادی می توان طلاق گرفت
ثانیا شما چه چیزی ادعا کردی و این چه چیزی رو ثابت می کنه؟
شما گفتی اینکار غیر قانونیه اما غیر قانونی نیست و مرد آزاده که اینکار رو انجام بده اما زن بتواند طلاق بگیره یا نه ارتباطی به موضوع نداره
هر مردی که به سراغ زن دوم و سوم و ... می رود به خاطر شهوت می رود.
آیا این جمله درست است ؟
هر مردی که می خواهد شهوتش را ارضاء کند نمی تواند زن دوم و سومش را دوست داشته باشد و با او خوشرفتار باشد و آیه ی عاشروهن بالمعروف را در مورد او اجرا کند.
همه مولفه های دینی علم اند و متکی به علم
اتفاقا منبع مطالب کسانی که ادعای علم می کنند عقل ناقص بشری است ولی منبع مطالب دین علاوه بر عقل و وحی است
حال بسنجید که چه کسی از پرنده در قفس سخن می گوید
با سلام و عرض ادب و احترام
با اینکه قبول دارم هیچ علمی با وحی قابلیت معارضه ندارد.
اما نیک است که این دوستان اگر حرفی دارند با دلایل عقلی و تجربی به ما نیز بگویند تا مستفیض شویم.
همانطور که می دانید بنده خواستم در مورد حکمت های این مسئله در سه حوزه شرعی و عقلی و تجربی آگاه تر شوم.
پس از این دوست بزرگوار می خواهم اگر دلایل عقلی یا تجربی دارند در اختیار بگذارند.
دوستان و شما تاکید بر روانشناسی و شناخت احساس زن داشتید بنده خلافش را ثابت میکنم با همین کشورها
خوشحال میشوم ثابت کنید.
نقل قول:
شما یک پرنده را کرده اید توی قفس بعد جلسه گذاشتید میگید ببینید این نمیپرد !!
زن را بگذاریم جای پرنده
و منافع جنسی زن را بگذاریم جای قفس.
زن حق ندارد وقتی منافع جنسی خودش را وقف مردی کرد آن را در اختیار دیگران قرار بدهد. و الا حداقل در عرف چیز بدی به او می گویند که کاری نداریم حال در سطوح دیگر قابل بحث است
زن بنا به غرایز و فطرت غالب زنان، دوست دارد به یک شخص وابسته شود.
زن برای انسان سازی نمی تواند خود را در بند چندین مرد کند. و اگر منافعش را برای انسان سازی و انسان پروری وقف می کند همان یک نفر از سرش زیاد است.
زن در قفسی که معنایش ظلم است لازم نیست بماند. بلکه توسط حق وکالت طلاق یا دادگاه می تواند خود را از این قفس را رها کند. و یا حتی می تواند با ازدواج موقت های کوتاه مدت این زندگی را ادامه دهد.
مثلا اولین ازدواج یک ساله و بعد پنج ساله و بعد ... تا اگر احیانا احساس ظلم کرد ( حتی اگر تنها یک مسئله کوچک باشد که اثبات پذیر نیست )بعد از تمام شدن تعهد خودش، دیگر تعهد دومی نبندد
نقل قول:
بله از نظر دین مرد میتواند هر انچه میخواهد بکند
بنا به کدام دلیل گفتید "هر آنچه"
اینکه خیلی تابلو است اشتباه است
نقل قول:
و به اصطلاح عامه گور بابای زن بشوره بسابه بزاد !!!
عامه کار اشتباهی میکند که می گوید گور بابای زن. اصلا بد و بیراه گفتن و بی ادبی برای هر مسلمانی بد است.
زن می تواند برای کارهای منزل متناسب با توانایی شوهرش، مزد طلب کند.
حال اگر مردی تصورش این است که زن برای بشور و بساب است خیلی بیجا می کند این تصور را کرده است
نقل قول:
هر وقت پیر شد یکی دیگه
خوب تصور این مرد به اینگونه است که زن پیر نمی تواند نیازهای عاطفی و جنسی او را برآورده کند. با اینکه خودش نیز پیر است مثلا
و تصمیم می گیرد زن دیگری بستاند.
آیا زن اولش را دوست ندارد ؟
مسلما مانند قبل دوست نداشته که به فکر زن دوم افتاده است.
خوب حالا چه کار کنیم ؟
مرد اول را متهم کنیم که تو شهوت پرست هستی و جلوی ازدواج او را بگیریم ؟
آیا می توان این مسئله را قانونی کرد و همه را به یک چوب زد؟
نقل قول:
ولی هر زمان مجدد حس کردین این حکم را میتوانید علمی ثایت کنید بنده در خدمتم در غیر این صورت بنده عرضی ندارم قربان
اصلا شما علم را هم دود کن بفرست هوا
حالا یک مرد عاقل بالغ دوست دارد زن دیگری را هم دوست داشته باشد. و به زن اولش نیز قول چنین چیزی را نداده است حال زن اول چه حقی دارد جلوی او را بگیرد ؟
در فرض بعدی ،مرد قول می دهد که زن دوم نگیرد ولی از بد روزگار از زن دیگری خوشش می آید و دوستدار او می شود و باز هم از بد روزگار آن زن را بیش از زن اولش دوست می دارد.
حال دو راه دارد :
یا زن اول را نگه می دارد اما زیر قولش می زند و زن دوم میگیرد اما مخفیانه.
یا زن اولش را طلاق می دهد و زن دوم می گیرد.
حالا
زن اول کدام گزینه را بیشتر می پسندد ؟
اگر زن اول بگوید من حاضر بودم با هوو زندگی کنم اما چرا مخفیانه انجام داد و خیانت کرد.
پس در این صورت بهتر است قانون تعدد زوجات را قبول کنیم تا این زنها شوکه نشوند
اما
اگر زن دوم گفت لعنتی اگر من میدانستم تو به خاطر زن دوم می خواهی من را طلاق بدهی من راضی به ازدواج دومت میشدم. پس باز بهتر است این قانون وجود داشته باشد.
و اگر زن گفت کاش این قانون تعدد زوجات بود تا من می فهمیدم چرا من را طلاق داد ؟ و اصلا اگر بفهمم به خاطر گرفتن زن دوم من را طلاق داده است خیلی خوشحال میشوم چون دوست ندارم با این چنین مردی زندگی کنم
و شاید
...
سلام
عقلانیه؟!!!!!
شما داری به مرد به عنوان جنس دوم نگاه می کنی
فکر می کنی با ازدواج زن مالک مرد میشه! ،مالکیتی در کار نیست که زن بخواد چیزی که مال خودشه رو تقسیم کنه! تازه اگه مرد هم کلا مال خودش می شد با این دید جنس دومی که شما نسبت به مرد دارید تازه در آن زمان حس حسادت می شد حس بخل که چیزی که داره را نمی خواهد با دیگری تقسیم کنه!
در هر صورت چه حس حسادت باشه چه بخل حسی غیر معقولی
از نظر من جنس دوم و اول نداریم مرد و زن داریم کلا
شما چرا لقمه رو میچرخونید عزیز
بنده بارها جواب دادم که
علــی;685494 نوشت:
یعنی زن دومی که اسلام برای حق مسلمش برای شوهر داشتن ارج قائل شده برای مردان است؟
نشد هر وقت میخواید پای دین رو وسط بیارید بنده نیستم
دینی بخوایم ببینیم گفتم بالا از منظر دین من زن میگیرم یکهو فوس میکنم یکی دیگه یکهو یکی دیگه تااا نفر چهارم
حالا باز هوس کردم میرم صیغه میکنم کنیز میگیرم و الا اخر
زن اول هم فقط شب برم پیشش گاها پولشم بندازم جلوش درسته حله مشکلی نداره
این دیدگاه دینی عزیز جان برای من حجت هست هیچ خرفی روش ندارم
اون دوستانی که ادعا دارن دین رو با علم و عقل ثابت میکنن عوض قصه و داستان و ... بیان علمی برخورد کنن
به اونجا رسید بنده هستم
یا حق
سلام اخوی
برادر عزیز عصبانی نشو:)
زن میاد تو خونه
همه نظر مرد رو باید جوتب بده حتی موقع نمازش مرد درخواست داشته باشه روایت داریم زن نمازش رو زودتر بخونه و به مرد برسه
غذا بپزه
بچه بزاید
پولشو بگیره
شما به این چی میگی؟
واقع بین باشیم
حالا مرد از زنش خسته شد
با دلشو زد یا زن یائسه شده
مرد میره زارت یکی دیگه میگیره.... خوشش اومد زارت یکی دیگه.... باز خوشش اومد یکی بعدی ...حالا کوپنش تموم شده؟ ایرادی نداره صیغه میکنه ... هر چندتا دلش میخواد
خب از منظر دینی حرفی توش نیست نمیشه زد حکم خداست
از دید خودمون انسانی که عقل داریم و میلیونها ساله هستیم و حدود 1000ساله تحقیق داریم و....
اولش میگفتن زن چند مرد داشته باشه بیماری میاره
الان دیدن مرد ناقل هست
میگید زن دلش و قلبش برای بیشتر از یه مرد جا نداره..... منظورم از قفس اینجاست ...شما زن را منع از کاری میکنید که انجام نشده بعد برای کار انجام نشده نتیجه هم میزارید !! کجا گذاشتن این اتفاق بیوفته ؟میگیم خارج غرب نکبتی و تبت بی خدا و.... حالا نتیجش با چند زنی مرد چقدر فرق داره ؟ شما فقط میگین فرق داره اما فرقش چیه نمیدونیم والا !!!
شما از پیش خود درباره جریانی که اتفاق نیوفتاده یا تحقیق نکردین چطور جواب میدین اخوی؟
محراب;685495 نوشت:
شما قبول ندارید که دو جنس از انسان مرد و زن با هم متفاوت اند؟؟
دو جنس مخالف هستن بر منکرش لعنت هر دو هم ادم هستند
محراب;685495 نوشت:
اتفاقا منبع مطالب کسانی که ادعای علم می کنند عقل ناقص بشری است ولی منبع مطالب دین علاوه بر عقل و وحی است
همین دیگه این شده راه فرار هر جا توضیح نیست میگید :: عقل ادم نمیرسه ولی ما درست میگیم!! چرا دنبال توجیح هستید ؟ دین نیاز به توجیح نداره نیاز به ایمان داره
زن بنا به غرایز و فطرت غالب زنان، دوست دارد به یک شخص وابسته شود.
کی گفته ؟ بنده با امار و مدرک میتونم بگم با اینکه زشت و خیانت است ولی بسیاری زن متاهل هستند که چندین دوس پسر دارن خیلی هم دوسشون دارن !!!!
کی گفته ؟ این فطرت رو به نام دین تپوندن تو مغز زن !! و الا وجود خاریجی نداره
ن نه متوجه قفس نشدی عزیز
قفس رو در بحث چند شوهری گفتم
زن این عمل اجازه نداره انجام بده چون از نظر نتیجه برا شما روشن هست که فطرتش نمیتونه قبول کنه
بابت این میگم قفس درست کردین سوتفاهم شده عزیز
ازدواج قفس نیست رهایی هست هم برای زن و هم مرد
و طاها;685522 نوشت:
زن می تواند برای کارهای منزل متناسب با توانایی شوهرش، مزد طلب کند.
مرد اول را متهم کنیم که تو شهوت پرست هستی و جلوی ازدواج او را بگیریم ؟
شما میدونین چی میگید
میگین گرگ گوشت میخوره دست خودش نیستا ولی گوشت میخوره خب بزاریم بخوره دیگه ... به این فکر نمیکنید گوشتی که میخوره مال یه موجود هست ... فکر کنیم در باره گرگ چی میگیم ؟ میگیم دور گوسفندها حصار بکشیم بزاریم گرگ موارد دیگر رو بکشه مثل خرگوش گراز و.....
شما برداشت میکنید من میگم گرگ گوشت نخوره ....نه گرگ بره بخوره ولی حساب شده به زن و بچه ملت اسیب نزنه ایده رو خراب نکنه
مرد هم بره هر چی میخواد زن بگیره دل زنی که 30سال باهاش بوده بچهاش رو بزرگ کرده نشکنه در اصل به ضرر مرد هست قبلا هم گفتم
روزی اون مرد پیر میشه گذرش میوفته به جای اول
خداییش جدی میگم خیلی ها رو دیدم بچها کینه پدر رو دارند .... قبول دارم کار فرزندان درست نیست ولی شده اون کینه مادر با شیر رفته تو وجود بچه یه خانواده متلاشی شده که مرد هوسش رو بیشتر دوست داشته
حالا شما باز بیا بگو
واقعیت زندگی رو قبول ندارید روی نظریه حرف میزنید
از نظر من جنس دوم و اول نداریم مرد و زن داریم کلا
شما چرا لقمه رو میچرخونید عزیز
بنده بارها جواب دادم که
شما بار ها جواب دادی اما فرضتون بر این بود که مرد جنس دومه و زن با ازدواج مالک حقوق مادی و معنوی مرد میشه و باید دربست در اختیار زن باشه و زن بر مرد حق مالکیت داره! یعنی برده داری نوین که مرد برده باشه و زن هم صاحبش و نگاه جنس دومی به مرد که شما داشتید!
که ما گفتیم زن مالک مرد نیست که بگه من نمی خواهم این مرد رو با یکی دیگه شریک بشم و حس حسادت مانع این کار بشه
علاوه بر اینکه شما حقوق زنان دیگه رو هم پایمال می کنید زن دوم و سوم و چهارم که نیاز به شوهر دارند شما به خاطر حس حسادت زن اول مانع از به شوهر رسیدن سه زن دیگه هم میشید!
یعنی اینقدر حس حسادت مهمه که سه زن و یک مرد نباید به خواسته های خودشون برسند به خاطر حسادت زن اول!
واقعا این چه منطقیه که شما دارید:Cheshmak:
سید محمد جواد;685526 نوشت:
نشد هر وقت میخواید پای دین رو وسط بیارید بنده نیستم
اصلا من حرفی از دین زدم؟! شما گفتی که دین برای مردان آمده من هم گفتم دین برای سه زن دوم تا چهارم آمده که از حق شوهر داشتن آنها دفاع کنه حالا این وسط یک مرد هم صاحب همسر میشه در برابر سه زنی که صاحب شوهر می شوند! خوب این دین شد به نفع زنان! البته یک زن حسود هم ممکنه اینجا ناراحت بشه
سید محمد جواد;685526 نوشت:
اون دوستانی که ادعا دارن دین رو با علم و عقل ثابت میکنن عوض قصه و داستان و ... بیان علمی برخورد کنن
به اونجا رسید بنده هستم
حرف هایی می زنید! یعنی ما داریم خزعبلات می گیم
همش ما بحث علمی می کردیم و حتی از روانشاسان غربی هم دلیل آوردیم
حتما تعجب خواهید کرد اگر بشنوید عقیده رایج روانشناسان و فیلسوفان اجتماعی غرب بر این است که مرد چند همسری آفریده شده،تک همسری بر خلاف طبیعت اوست.
ویل دورانت در لذات فلسفه صفحه 91 پس از آن که شرحی درباره آشفتگیهای اخلاقی امروز از نظر امور جنسی می دهد،می گوید:
«بی شک بسیاری از آن،نتیجه علاقه «اصلاح ناپذیری »است که به تنوع داریم و طبیعت به یک زن بسنده نمی کند.»
هم او می گوید:
«مرد ذاتا طبیعت چند همسری دارد و فقط نیرومندترین قیود اخلاقی،میزان مناسبی از فقر و کار سخت و نظارت دائمی زوجه می تواند تک همسری را به او تحمیل کند.»
در شماره 112 مجله زن روز تحت عنوان «آیا مرد طبیعتا خیانتکار است؟»نوشته است:
«پروفسور اشمید آلمانی گفته است:...در طول تاریخ،مرد همیشه خیانتکار بوده و زن دنباله رو خیانت.حتی در قرون وسطی نیز برابر شواهد موجود 90 درصد از جوانان به دفعات رفیقه عوض می کردند و 50 درصد از مردان زندار به همسرانشان خیانت می ورزیدند.رابرت کینزی،محقق معروف امریکایی در گزارشش-که به کینزی راپورت مشهور شده-نوشته است:مردان و زنان امریکایی در بی وفایی و خیانت دست سایر ملل دنیا را از پشت بسته اند...کینزی در قسمت دیگر گزارشش آورده است:«زن بر خلاف مرد از تنوع جویی در عشق و لذت بیزار است.به همین دلیل بعضی اوقات از رفتار مرد سر در نمی آورد.ولی مرد تنوع جویی را نوعی ماجراجویی تلقی می کند،آسان از راه بدر می رود و به نظر او آنچه مهم است لذت جسمی است نه لذت عاطفی و روحی.تظاهر به تماس عاطفی و روحی در مرد فقط تا وقتی است که فرصتی برای درک لذت جسمی پیش نیامده است.روزی پزشک مشهوری به من گفت:«پولیگام »بودن مرد(تنوع دوستی و تعدد خواهی) و«منو گام »بودن زن(انحصار خواهی و یکه شناسی)یک امر بدیهی است،زیرا در مرد میلیونها سلول «اسپرم »تولید می شود در حالی که زن در دوران آمادگی جز یک تخم از تخمدان تولید نمی کند.صرف نظر از فرضیه کینزی،بد نیست از خودمان بپرسیم:آیا وفادار بودن برای مرد مشکل است؟
هانری دومنترلان فرانسوی در پاسخ این سؤال نوشته است:وفادار بودن برای مرد مشکل نیست بلکه غیر ممکن است.یک زن برای یک مرد آفریده شده است و یک مرد برای زندگی و همه زنها.مرد اگر به تاریکی می پرد و به زنش خیانت می کند تقصیر خودش نیست،تقصیر خلقت و طبیعت است که همه عوامل خیانت را در او به وجود آورده است.»
در شماره 120 همین مجله تحت عنوان «عشق و ازدواج به سبک فرانسوی » چنین می نویسد:«زن و شوهر فرانسوی مساله بی وفایی را بین خودشان حل کرده و برای آن قاعده و قانون و حد و حدودی قائل شده اند.اگر مرد از مرز این قاعده و قانون تجاوز نکند پرش به تاریکی اش بی اهمیت است.آیا اصولا یک مرد بعد از دو سال زندگی زناشویی می تواند وفادار بماند؟به طور یقین نه،زیرا این خلاف طبیعتش است.اما در مورد زنان تا اندازه ای تفاوت می کند و خوشبختانه آنها به این تفاوت واقفند.در فرانسه اگر شوهری مرتکب خیانت شود زنش احساس نارضایی نمی کند یا عصبانی نمی شود،زیرا به خودش دلداری می دهد:او فقط جسمش را با خودش نزد دیگری برده نه روح و احساساتش را،روح و احساساتش مال من است.»
در چند سال پیش نظریه یک پروفسور زیست شناس به نام دکتر راسل لی در همین زمینه در روزنامه کیهان منتشر شد و مدتی مورد بحث و گفتگوی نویسندگان ایرانی بود.به عقیده دکتر راسل لی قناعت مرد به یک زن خیانت به نسل است،نه از نظر کمیت بلکه از نظر کیفیت;زیرا بسنده کردن مرد به یک زن نسل او را ضعیف می کند.نسل در چند همسری قوی و نیرومند می گردد.
کی گفته ؟ بنده با امار و مدرک میتونم بگم با اینکه زشت و خیانت است ولی بسیاری زن متاهل هستند که چندین دوس پسر دارن خیلی هم دوسشون دارن !!!!
خوب من هم که گفتم آمار و مدرک بیارید تا استفاده کنیم
اصلا جستار زدم که شما بیای کمک
احسنت بر شما. فرض می کنیم که علم هم دود بشود برود هوا ( در پست قبلی چیزهایی گفتم ...)
نقل قول:
کی گفته ؟ این فطرت رو به نام دین تپوندن تو مغز زن !! و الا وجود خاریجی نداره
ما که اصراری ندارم شما دلایل علمی رو کن تا بپذیریم یا تحلیل کنیم یا تجربه های طرف مقابل را بگوییم مثلا
نقل قول:
ن نه متوجه قفس نشدی عزیز
قفس رو در بحث چند شوهری گفتم
زن این عمل اجازه نداره انجام بده چون از نظر نتیجه برا شما روشن هست که فطرتش نمیتونه قبول کنه
بابت این میگم قفس درست کردین سوتفاهم شده عزیز
ازدواج قفس نیست رهایی هست هم برای زن و هم مرد
کجا توضیح دادید لطفا لینک بدید استفاده کنیم.
و بیشتر توضیح بدید که قفس یعنی چی ؟
احسنت بر شما
اگر زن شاگرد بودن را ننگ می داند این مزد را نگیرد.
چون هیچ کس حق ندارد زن را مجبور به کار خانه کند. یعنی از نظر شما زن مجبور است کارهای خانه را انجام بدهد ؟!
ضمن اینکه اگر نمی دانستید بدانید یکی از شریف ترین شغل ها، شغل خانه داری است
متاسفانه دشمن ذهن شما را مسموم کرده است
نقل قول:
شما میدونین چی میگید
میگین گرگ گوشت میخوره دست خودش نیستا ولی گوشت میخوره خب بزاریم بخوره دیگه ... به این فکر نمیکنید گوشتی که میخوره مال یه موجود هست ... فکر کنیم در باره گرگ چی میگیم ؟ میگیم دور گوسفندها حصار بکشیم بزاریم گرگ موارد دیگر رو بکشه مثل خرگوش گراز و.....
شما برداشت میکنید من میگم گرگ گوشت نخوره ....نه گرگ بره بخوره ولی حساب شده به زن و بچه ملت اسیب نزنه ایده رو خراب نکنه
بحث سر قضاوت کردن طرف مقابل و اتهام زنی است.
آیا این جمله درست است ؟
هر مردی که زن دوم می گیرد شهوت پرست است ؟
آیا این جمله درست است ؟
هر مردی که می خواهد شهواتش را ارضا کند، نمی تواند زن دوم و سومش را دوست بدارد و با آنها خوش اخلاق باشد و آیه ی عاشروهن بالمعروف را رعایت کند.
این دو جمله اشتباه هستند بزرگوار
از سوی دیگر قرار نیست با گرفتن زن دوم به کسی ظلم شود پس عدالت برای چه بود ؟؟
و زن اگر دوست ندارد می تواند طلاق بگیرد. قرار نیست که زن اول را بندازند گوشه خیابان. خیر او همسر اول است
بله مرد حق دارد هر چه می خواهد زن بگیرد اما بشرطها و شروطها و عدالت من شروطها.
قبلا گفتم که اگر مرد قول بدهد زن دیگر نگیرد چه میشود و اگر قول بدهد چه میشود.
در هر صورت این قانون درست است
به لینک مراجعه کنید و دوباره بخوانید شما اگر نه دوستان
زن بر مرد حق مالکیت داره! یعنی برده داری نوین که مرد برده باشه و زن هم صاحبش و نگاه جنس دومی به مرد که شما داشتید!
اقا من فمنیست نیستم این چه حرفی هست نه کسی برده است و برده میشه
هیچکسی جنس دوم نیست
جواب دیگه ندارم فقط مین بالا رو گفتم سوبرداشت نشه
بنده دیگه تو این بحث نمیاد واقعا قانع شدم
امیدوارم تمام بانوان خانوادهای دوستان به این حد برسند و مساوات را رعایت کنند و تمام دامادهای خانواده دوستان به این عجر و ثواب برسند هرچه برای خود میپسندی برای دیگران بپسند چون دختر دارم و این ظلم و جفارو براش نمیتونم تحمل کنم برای دیگر زنان نیز نمیتوانم موفق باشید دوستان
یا حق
اولاً همان متنی که اوردی قانون نبود و از یکی از روزنامه های ایرانی بود که صرف نقل یک روزنامه ایرانی سند و مدرک نیست و باید عین قانون را بیاوری
ثانیاً ادعای تو این بود که این کار جرم است،اما جرم چیست؟ «هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم تلقی می شود» اما درخواست طلاق به واسطه عملی دلیل درخواست است نه مجازات انجام فعل پس اصلا جرم محسوب نمی شود زیرا جرم موجب پیگیری حقوقی و کیفری است در حالی که نمی توان صرف اینکار کسی را در غرب مورد تعقیب حقوقی و کیفری قرار داد بلکه زن می تواند به هر دلیلی درخواست طلاق کند و یکی از دلایل می توان این باشد.
ثالثاٌ همانطور که در همان متن بود اصلا نیازی به هیچ چیزی نیست و زن می تواند بدون هیچ دلیل هم درخواست طلاق کند و در برخی از ایالت ها اجرا می شود بنا بر این اینکه به دلیل ارتباط با زن دیگری بتوان طلاق گرفت در آمریکا که به هر دلیل دیگری هم می شود گرفت مجازات محسوب نمی شود.
رابعاً علمای روانشناسی و فیلسوفان غرب ادعای دیگری دارند و این کار را نه تنها خلاف اخلاق نمی دانند بلکه اخلاقی می دانند و خلاف آن را خیانت می دانند یعنی شخصی مثل راسل اکتفای مرد به یک زن را خیانت در نسل بشریت می داند به عقیده دکتر راسل لی قناعت مرد به یک زن خیانت به نسل است،نه از نظر کمیت بلکه از نظر کیفیت;زیرا بسنده کردن مرد به یک زن نسل او را ضعیف می کند.نسل در چند همسری قوی و نیرومند می گردد.
خامساً مطابق نظریات غربی و نظام آمریکا محدود کردن مرد به یک زن خلاف حقوق بشر و آزادی های فردی است و هیچ قانونی حق ندارد آزادی های فردی را از شخصی سلب کند
اقا من فمنیست نیستم این چه حرفی هست نه کسی برده است و برده میشه هیچکسی جنس دوم نیست جواب دیگه ندارم فقط مین بالا رو گفتم سوبرداشت نشه
نتیجه حرف های شما همین چیزی بود که بنده گفتم:Nishkhand:
سید محمد جواد;685558 نوشت:
چون دختر دارم و این ظلم و جفارو براش نمیتونم تحمل کنم برای دیگر زنان نیز نمیتوانم
این رو صد بار گفتم و فکر کنم به شما هم یکبار گفتم که دلیل عمر هم برای حرمت صیغه همان چیزی است که الان شما فرمودید
نقلی از یک خطابهی عُمَری:
«و أما متعة النساء فمن ذا الذی یطیب نفسه أن یزوج أخته و ابنته و خالته و عمته رجلاً لا یدری من هو و لا نسبته ثلاثة أیام ثم یأخذ الرجل الطریق فیذهب فیلد بعد ذلک فلا یدری إلى من ینسبه؛ و اما متعهی زنان، پس چه کسی خوشش میآید که مردی ناشناس، خواهر یا دختر یا خاله یا عمهاش را سهروز تزویج کرده سپس به راه خود برود و بعدها بچهای به دنیا آید که معلوم نباشد مال چه کسی است» (دعواتالراوندی ص111)
سخن آشنایی است و امروز نیز خریدارانی دارد لکن کلاً میتوان گفت اینکه کسی در مقام تعیین حکم خدا، بهجای تفقه در کتاب خدا، به «چه کسی خوشش میآید» و مانند آن، مشغول شود، استحسان است و در اصول فقه اهلبیتعلیهمالسلام مردود میباشد. آیا در کتاب خدا نخواندهاند: «فعسی أن تکرهوا شیئاً و یجعل الله فیه خیراً کثیراً؛ بسا چیزی را خوش ندارید درحالیکه خدا در آن، خیر فراوان نهاده است» (سورةالنساء آیة19)؟
سید محمد جواد;685558 نوشت:
بنده دیگه تو این بحث نمیاد واقعا قانع شدم
چون شرکت نمی کنید بنده جواب مفصل ندادم!
موفق باشید
سلام
بستگی داره با چه کسی گفتگو کنم. من سعی کردم از زوایای مختلف به موضوع نگاه کنم. ولی
مسلما اگر طرف مقابل من از زوایای مثلا شما نگاه کند من در مقابل زوایای مقابلش را به او نشان خواهم داد
باسلام خواستم اینجا جواب رو بدم تا همه بخوانند اصلا با ناراحتی این پست رو ارسال نمیکنم:-):-):-):-) اتفاقا بنده همه پستهای شما رو تو این تایپک خوندم. وقتی میگم موضع شما معلوم نیست برای اینکه مشخص نیست به دنبال حق مردها هستید یا خانمها بی شوهر یا هردو یا هیچ کدام. شما کاملا مردانه مینویسید. ما کاملا زنانه میخوانیم. هرچقدر ریز بینانه بنویسید ما ریز بینانه تر میخوانیم انقدر کتاب خواندم در مورد حق وحقوق زن و مرد نسبت به هم که دیگه اگر قانون هم بشه هیچ مردی حق ازدواج دوم نداره اگر شرایطش رو داشته باشه مرد این حق رو به مرد میدم ازدواج مجدد رو در کل میخوام اینو بگم شما دارید به یه فیلم نگاه میکنید یک نفر میاد جلو دید شما رو میگیره و شما شروع میکنید میگید بشین بشین بشین .....حق شما هست که اون برنامه رو ببینید حالا اونی که جلو دید شما رو گرفته ناراحت میشه چرا? مالکیت، حق چیزی که تو پستهای شما هی تکر ار میشه مثل اینکه زن یه ماشین که شما خریدید. میگیم زن فطرتا طوری هست که با یک نفر میتونه باشه و هم زمان نمیتونه با چند مرد باشه که توضیحاتی رو کارشناس محترم دادند خب چرا طوری رفتار کنیم که انگار یه چیز بد هستش خب این رو خدا قرار داد که برای همسرش باشه نه کسی دیگه مطمئنا حس حسادت یا غیرت زنانه (که درست نیست ) برای چند همسری مرد به این علت هست که فطرتا به یک فرد فکر میکنه و وقتی بی توجهی ببینه خب حس حسادت و به قولی غیرتش شعله ور میشه. و این حس فطری رو نمیشه ازش گرفت فقط میشه با رفتار درست نگذاریم شعله ور بشه. و چرا همش میخواهید بگید اگر مردی خواست زن دوم بگیره به خاطر بی مهری و کم توجهی زن اولش هست مگر نه اینکه سرچشمه محبت زن به مردبرمیگردد یعنی اگر مردی محبت نکنه نمیتونه محبت بگیره. همون طور که اگه به یک گل نرسید پژمرده میشه سرسبز و باطراوت نخواهد بود و گل نمیده تا شما لذت ببرید.پس اگر زنی مخالف ازدواج مجدد مردش هست برای اینکه مردش نتونسته به خوبی براش نقش تکیه گاه و... ایفا کنه. و اگر زنی راضی نیست به این که زن دوم بشه به همین دلیل هست که نگرانه و براش مشخص نیست که بعد از ازدواج تو چه شرایطی که قرار میگیره
نمیدونم شاید هدف از این تایپک رسیدن به ازدواج موقت هست که در این صورت هم بگم با توجه به شخصیت و ویژگی زن مطمئنا یک زندگی با دوام بیشتر مورد قبول هست تا اینکه فرد آینده نا معلوم داشته باشه. پس خانومها زندگی دائم رو بیشتر ترجیح میدند.
باز با این حال بستگی به شرایط داره نمیشه گفت نباید باشه. در کل اگر مردی شرایط رو داره میتونه زن دوم بگیره واگر خانومی در شرایطی قرار گرفت که راهی به جز زن دوم بودن نداشت میتونه ازدواج کنه و کار اشتباهی نکرده و اینکه این همه از فکر و نظرات بنده خدا میترسیم از خدا ترسیده بودیم دیگه یه کله تو بهشت میرفتیم. و خیلی توضیحات دیگه که دیگه آخرایه من هست و حلال کنید.
باتشکر
یاحق
ازدواج موقت و تعددزوجات ، خصوصا اولی ، در حکم دارو است. دارو یک غذای روزمره نیست. بلکه فقط برای شرایط نابهنجار تجویز میشه تا اون ناهنجاری را کنترل کنه و به آرامش برگردونه حتی الامکان.
خواستم اینجا جواب رو بدم تا همه بخوانند اصلا با ناراحتی این پست رو ارسال نمیکنم:-):-):-):-)
پس بهتر بود زودتر می آمدید
نه تو پیج و ...
نقل قول:
اتفاقا بنده همه پستهای شما رو تو این تایپک خوندم.
شاید هم روخوانی و بدون دقت بوده است.
کافی است کسی بیاید در صفحه ی من تا ببیند شما درست خوانده اید یا چیزهایی را بیخود به من نسبت داده اید
نقل قول:
وقتی میگم موضع شما معلوم نیست برای اینکه مشخص نیست به دنبال حق مردها هستید یا خانمها بی شوهر یا هردو یا هیچ کدام.
موضع من کاملا مشخص است کافی است به خودتان زحمت بدهید و بپرسید
پرسیدن عیب نیست نپرسیدن عیب است
نقل قول:
شما کاملا مردانه مینویسید. ما کاملا زنانه میخوانیم. هرچقدر ریز بینانه بنویسید ما ریز بینانه تر میخوانیم
اتفافا میخواستم بگویم تعجب می کنم از خانوم هایی که نمی توانند این قیاس بین مرد و زن را خوب بیان کنند.
و تنها حالشان بد می شود اما دلیل و منطقی ارائه نمی دهند
نقل قول:
انقدر کتاب خواندم در مورد حق وحقوق زن و مرد نسبت به هم که دیگه اگر قانون هم بشه هیچ مردی حق ازدواج دوم نداره اگر شرایطش رو داشته باشه مرد این حق رو به مرد میدم ازدواج مجدد رو در کل میخوام اینو بگم
من کاری ندارم شما کتاب خوانده اید یا موافق این قانون هستید یا خیر.
برای من مهم این است که کسی دلایل و حکمت های این قانون را مشخص کند.
و اگر نسبت به نوشته ای نقد دارد خیلی منطقی نقدش را بفرماید.
نقل قول:
مالکیت، حق چیزی که تو پستهای شما هی تکر ار میشه
اولا مالکیت در پستهای من تکرار نشده است
پس علاوه بر دلایل قبلی من که به شما عرض کردم این هم نشانی دیگر بر عدم دقت شما به پست های بنده. حتی در پست چهارم گفتم تعبیر مالکیت که در پست ابتدایی گفته شد تعبیر خوب و دقیقی نیست.
دوما
در کتابهایی که خوانده اید مسئله ی حقوقی و فقهی عقد ازدواج را هم خوانده اید ؟ آیا نظریات فقهای گذشته را خوانده اید ؟
سوما
در پست های بنده به مسئله حق و اولویت اشاره کردم. به این دلیل که تفاوت غیرت و حسادت بین این دو نشان داده شود.
بیشتر را به دقت نظر شما ارجاع می دهم
نقل قول:
مثل اینکه زن یه ماشین که شما خریدید.
باز ارجاع به چند خط بالاتر
شما خیلی دقیق هستید!
نقل قول:
میگیم زن فطرتا طوری هست که با یک نفر میتونه باشه و هم زمان نمیتونه با چند مرد باشه که توضیحاتی رو کارشناس محترم دادند خب چرا طوری رفتار کنیم که انگار یه چیز بد هستش خب این رو خدا قرار داد که برای همسرش باشه نه کسی دیگه مطمئنا حس حسادت یا غیرت زنانه (که درست نیست ) برای چند همسری مرد به این علت هست که فطرتا به یک فرد فکر میکنه و وقتی بی توجهی ببینه خب حس حسادت و به قولی غیرتش شعله ور میشه. و این حس فطری رو نمیشه ازش گرفت فقط میشه با رفتار درست نگذاریم شعله ور بشه.
خوب تا اینجا مشکلی نداریم ظاهرا
حالا باطنش رو نمی دونم
موکول به توضیح بیشتر شما میکنم
نقل قول:
و چرا همش میخواهید بگید اگر مردی خواست زن دوم بگیره به خاطر بی مهری و کم توجهی زن اولش هست
باز هم تاییدی بر گفتارم که دقت نمی کنید.
من دلایل دیگری را مطرح کردم اما شما نخوانده اید یا شاید نمی خواهید بخوانید.
نقل قول:
مگر نه اینکه سرچشمه محبت زن به مردبرمیگردد یعنی اگر مردی محبت نکنه نمیتونه محبت بگیره. همون طور که اگه به یک گل نرسید پژمرده میشه سرسبز و باطراوت نخواهد بود و گل نمیده تا شما لذت ببرید.پس اگر زنی مخالف ازدواج مجدد مردش هست برای اینکه مردش نتونسته به خوبی براش نقش تکیه گاه و... ایفا کنه. و اگر زنی راضی نیست به این که زن دوم بشه به همین دلیل هست که نگرانه و براش مشخص نیست که بعد از ازدواج تو چه شرایطی که قرار میگیره
دقت کنید!
اصولا وقتی زن و مرد اختلاف پیدا می کنند لزوما اشکال به تنها مرد یا زن بر نمی گردد. اما این اختلافات به هر دلیل به طلاق می انجامد. و یا مرد به فکر زن دیگر می افتد که باز راه طلاق گرفتن زن باز می شود.
اینجا نمی توان مقصر طلاق دادن مرد یا طلاق گرفتن زن را تعیین کرد. هر کدام بررسی جداگانه ای می طلبد.
نمیشه نگاه سیاه و سفید به این داستان داشت.
خیلی ها راضی هستند. مسئله ی ما سلب یک حق به صورت قانونی است. که در واقع سلب حق زنها خواهد بود. یعنی حق برخی زنهای اول و دوم از داشتن شوهر سلب می شود. مطلب واضح است ؟
نقل قول:
نمیدونم شاید هدف از این تایپک رسیدن به ازدواج موقت هست که در این صورت هم بگم با توجه به شخصیت و ویژگی زن مطمئنا یک زندگی با دوام بیشتر مورد قبول هست تا اینکه فرد آینده نا معلوم داشته باشه. پس خانومها زندگی دائم رو بیشتر ترجیح میدند.
ما فعلا هدف گذاری نکردیم
اما هر دو حق هستند و به درد می خورند مثلا بنده یک پست در مورد قفس داشتم که در آنجا یک فایده را بیان کردم
هر چیزی جای خودش. به هر حال زنی که صیغه می کند یا زن دوم میشود اختیار خودش را دارد و نمی توان مجبورش کرد به کاری :)
نقل قول:
باز با این حال بستگی به شرایط داره نمیشه گفت نباید باشه.
نقل قول:
در کل اگر مردی شرایط رو داره میتونه زن دوم بگیره واگر خانومی در شرایطی قرار گرفت که راهی به جز زن دوم بودن نداشت میتونه ازدواج کنه و کار اشتباهی نکرده و اینکه این همه از فکر و نظرات بنده خدا میترسیم از خدا ترسیده بودیم دیگه یه کله تو بهشت میرفتیم.
به نظر ما شرایط همان عدالت است اگر شما چیز دیگری مد نظرتان هست بفرمایید.
نقل قول:
و خیلی توضیحات دیگه که دیگه آخرایه من هست و حلال کنید.
باتشکر
یاحق
پرسش: چرا غیرت مرد خصوصا در مورد چند شوهری زن، غیرت است اما غیرت زن خصوصا چند همسری مرد، حسادت است؟ آیا این تفاوت به خاطر مالکیت مرد بر زن است؟
پاسخ:
در حوزه احکام اصلا بحث برتری و مالکیت و اینها مطرح نیست، بحث تناسب روحیات با حقوق و وظائف مطرح است. باید دقت کرد که بین زن و مرد به لحاظ ارزش گذاری و مقام و منزلت تفاوتی وجود ندارد و هر دو در آن حقیقت انسانی که روح انسان است کاملا مشترک و یکسان هستند، همان طور که قرآن کریم می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»؛ اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست.(1)
اما در سایر خصوصیات، یعنی خصوصیات جسمانی و روانی تفاوت وجود دارد، و این تفاوت هم تفاوت آشکاری است به گونه ای که حتی بسیاری از جریان های فمنیستی امروزی نیز که متأثر از دیدگاههای پست مدرنیستی است برخلاف گذشته، امروزه بر اصل تفاوت انسانها تأکید دارند.(2)
این یکسان انگاری میان گرایش ها و روحیات زن و مرد منشأ بسیاری از خطاهای روشی بعدی شده است، همان طور که جان گری معتقد است: اولین جرقه های اختلاف میان زن و مرد از آنجا بر میخیزد که هر یک طرف مقابل را موجودی چون خود دانسته و جویای تشابه در نقش ها باشد؛ و در مقابل آنچه رضایت طرفین را فراهم می آورد آن است که هر یک دیگری را با اختلافات و تفاوت های موجود به رسمیّت بشناسد»(3)
پیش فرض یکسان انگاری میان غیرت مرد و حسادت زن این است که این دو احساس هر دو از یک سنخ باشند، در حالی که خود این پیش فرض در گرو اثبات است! و همان طور که اشاره شد بسیاری از منابع روان شناسی زن و مرد این دو را متفاوت می دانند. علاوه بر اینکه روایات نیز که برخواسته از یک انسان شناسی معصومانه اند، غیرت مردانه را مدح و غیرت زنانه را نکوهش کردهاند، به عنوان نمونه امیرالمومنین(علیه السلام) میفرمایند: «غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَ غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَان»؛ غیرت زن کفر است و غیرت مرد ایمان.(4)
یکی از این ابعاد تفاوت ها، که به تفاوت در احکام منجر شده است، تفاوت در نیازهای جنسی و عاطفی زن و مرد، و همچنین نوع نگرش آنها به همسر است، نیازهای جنسی در مردان مقدم بر نیازهای عاطفی آنهاست، و در زنان بالعکس است، یعنی نیازهای عاطفی آنها بر جنسیتشان مقدم است.(5) به همین خاطر است که اسلام هر کجا که میخواهد به زنان در مورد شوهرانشان سفارش کند عمدتا سفارشهایش مربوط به رعایت نیازهای جنسی مرد است، و هر کجا که میخواهد به مردان در خصوص زنهایشان سفارش کند، سفارشها و توصیههایش عمدتا ناظر به نیازهای عاطفی زن است.
همچنین روحیه استقلال طلبی در مردان پررنگتر است(6) و مرد به زن تکیه نمیکند، اما زن در زندگی به مرد تکیه می کند، به همین خاطر طبق برخی تحقیقات زنان با مرگ همسر بیشتر ناراحت می شوند چرا که گویی تکیه گاه خویش را از دست می دهند(7) بنابراین نگاه زن به شوهرش نگاه به عنوان تکیه گاه زندگی است اما مرد چنین نگاهی به همسرش به عنوان تکیه گاه ندارد، بلکه نگاهش به گونه ای است که قرار است همسرش به او تکیه کند.
به خاطر این تفاوت هاست که مرد ذاتا از تعدد همسر برای خود ابایی ندارد، اما زن خودش از تعدد همسر ابا دارد؛ یعنی زن اگر همسرش مورد رضایتش باشد خودش به دنبال تعدد نیست، اگر زنی خیانت میکند از باب تنوع طلبی نیست، بلکه به این خاطر است که همسرش مورد رضایت او نیست، یا به نیازهای عاطفی او توجه نمیکند؛ اما مرد حتی اگر از همسر خویش راضی باشد از تعدد همسر ابایی ندارد، چون به او تکیه نکرده است، بنابراین در یک کلام مسئله تعدد زوجات برای مرد نه با روحیات ذاتی زن تعارض دارد، نه با روحیات ذاتی مرد، برخلاف تعدد همسر برای زن که هم با روحیات خودش تعارض دارد، و هم با روحیات ذاتی مرد.(8)
با این اوصاف روشن میشود که چرا غیرت در مرد مدح، و در زن نکوهش شده است، چرا که غیرت در مرد مطابق با ذات او بوده و با روحیات زن تعارضی ندارد، اما غیرت در زن نسبت به شوهرش ذاتی او نبوده، و نشأت گرفته از سنت ها و فرهنگ هاست. این که حساسیت زنان نسبت به چند همسری برای مردان در برخی مناطق جغرافیایی وجود دارد، و در بخشی مناطق وجود ندارد به خوبی گواه این ادعاست که این احساس منفی زن نسبت به چند همسری، یک احساس ذاتی برای زن نیست، بلکه نشأت گرفته از فرهنگ ها و سنت ها بوده و عارضی است.(9) ما این تفاوت را در طبیعت جنس مذکر و مونث نیز مشاهده می کنیم که همواره جنس مذکر رقیبی برای شریک جنسیاش تحمل نمیکند، اما چنین چیزی در مورد جنس مونث نیست.
علاوه بر اینکه در نهاد و فطرت بشر جنس مونث به عنوان «ناموس» مطرح است، یعنی این در پیش فرض عمومی بشر هست مادامی که تحت تأثیر سنتها و فرهنگها آسیب ندیده باشد، همه امتها به زن نگاه ناموسی دارند که این نگاه در مورد مرد وجود ندارد؛ اما غیرت زن نسبت به شوهر مسئله ای عارضی است که تحت تأثیر سنت ها و فرهنگ هاست به همین خاطر در برخی کشورها چنین حساسیتی وجود ندارد، یعنی عمومیتی در کار نیست.
بنابراین برای قضاوت در این خصوص باید یک انسان شناسی دقیق و عمیق داشت، نمیتوان به صرف تشابه در ظاهر، به یکسان بودن این دو احساس حکم کرد!
پی نوشت ها:
1. حجرات:13/49.
2. در آمدی بر نظام شخصیتی زن در اسلام، محمدرضا زیبایی نژاد، محمد تقی سبحانی، نشر هاجر،چاپ سوم، 1385ش، قم، ص100.
3. جان گری، مردان مریخی زنان ونوسی، فصل اول، لوئیز عندلیب و اشرف عدیلی، چاپ نجم، سیمرغ، 1376.
4. شریف رضی، نهج البلاغه(صبحی صالح)، نشر هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، جملات قصار، ش124.
5. حسین لطف آبادی، روان شناسی رشد،(2) نوجوانی، جوانی و بزرگسالی، تهران، سمت، چاپ چهارم، 1381ش، ص95.
6. همان، ص129و130.
7. آرتور گایتون، جان هال، فیزیولوژی پزشکی، ترجمه فرخ شادان، نشر چهر، 1375ش، ج2، ص1530 و 1531.
8. ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، نشر صدرا، تهران، ج19، ص311.
9. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، نشر جامعهى مدرسين، چاپ پنجم، 1417ق، ج4، ص184و185.
با سلام و عرض ادب و احترام:Mohabbat:
خیلی سپاسگذارم بابت پاسخ بسیار خوب و روشن گرانه و نسبتا زیاد قانع کننده ی شما :Gol:
تا به اینجا از گفتگو با دوستان بسی بهره بردم . خود گفتگو مرا به تفکر وا می داشت و چیزهایی در ذهن خطور می کرد.
و پاسخ های شما خیلی کمک کرد اگر چه دوست داشتم کمی موشکافانه تر و جزئی تر بحث شود
با سپاس:Gol:
دوستان اگر اشکالی به کلام کارشناس بزرگوار دارند مطرح کنند تا فیض ببریم
یعنی جرئتش رو نداری
من هم ردش کردم بخوان
همین دیگه کامل نمی خونی نصفه می خونی و بعد با عجله میای جواب می دی
خوب دقت کن به قسمت قرمز
کجا ردش کردی ؟
با سلام
راستش خیلی پست های جامع و دقیقی مطرح کردید که با ذهنیاتم موافق افتاد اگر چه نمی دانم چرا سنگین و ثقیل هم بود.
اما وقتی پاسخ کارشناس را خواندم و کمی در ذهن با این پست شما در ذهن کنار هم گذاشتم مسئله را بهتر درک کردم
اگر چه میشود سوالات را گسترش داد اما فکر می کنم دیگر به قدر کافی گفتگو پیش رفته باشد.
و البته دوست دارم اگر کسی هست که واقعا می تواند مسئله را خلاف آنچه شما و کارشناس و بنده حقیر می بینم ، ببیند
بیاید و آنها را به صورت مستند مطرح کند تا همگی بهره ببریم.
با سپاس
از نظر من مردی که شهوتش انقدر بر او غلبه کرده باشد که من و زندگی و فرزندانمان را به ان بفروشد هرچه زودتر طلاق بدهد بهتر است
اینچنین مردی انسان نیست که ادن به زندگی با او ادامه بدهد
اتفاقا مرد و زن در اول ازدواج به طلاق فکر می کنند و قانون هم در این باره فکر کرده و شرط و شروط هم گذاشته
و به تنها چیزی که فکر نمی کنند به بی وفایی و شهوت رانی مرده
و یک جور تعهد نهانی که به زبان هم نمی اید بین مرد و زن درباره وفاداری بسته می شود
سند و مدرکش تجربیست
جز فطرت نیست هوسرانیست و شهوات رانی
حتی تاکید اسلام هم بر تک همسریست چون برای چند همسری شرط گذاشته
سلام
تخه شما رفقا قبول نمیکنید
ما هی میگیم مرد مل خروس هست
میگید نه
میگیم بح جنسی مطرح میگید نه میخواید عرفانیش کنید
اون اولیه یکی اومده تمام زندگیش رو باید باهاش تقسیم کنه مسلم هست نمیکنه عقلانی هست
وقتی میگم از دیدگاه دوستان زن جنس دوم هست باز میگید نه
خب هست دیگه حق در هر حالتی با مرد هست حتی تو رخت خواب !!
بله هست ولی تحت مصادره مردها ! ما هرجور بخوایم از احکام خدا برداشت میکنیم مشکل اینه
خدا واقعیه اخوی مطمئن باش من بهش ایمان دارم
و از گفتهای دینی و اموزهای مراجع برداشت میکنم زن جنس دوم هست و اولویت با مردان است ...حالا به بد یو خوبیش کار ندارم چوت دین رو قبول دارم اینو خوب میدونم ولی اصل جریان رو تغییر نمیده که دین برای مردان است و زنان برای استفاده مردان مسلمان
این خیلی جالب بود
این فرهنگ نیست 3زن داشتن مطمئن باش شما هرچی هست نشان فرهنگ نیست
یک سوال ساده
این حسادت بر طرف شدنیه ؟ کار ندارم باید بشه یا فلان و زنی حسادت داره مومن نیست و از این داستانها .ایا بر طرف شدنی هست ؟
و اینکه ایا این حسادت اگر برطرف نمیشه با خانواده و فرزندان چه میکنه ؟
حالا که حسادت مخرب هست شهوت اقا مهم هست یا بنیان خانواده و فرزندان اسلام ؟
خوب با توجه به اینکه قبول دارید مردان از نظر غرایز چند همسری هستند باید اینها را بپذیرید.
و البته اگر به نظر شما این افراد انسان نیستند پس باید از قانون چند همسری دفاع کنید همه به خاطر دلایل پیش گفته و هم
به این خاطر که انسان را از غیر انسان تشخیص دهید
چه خوب که اعتراف کردید پس دیگر مشکلی نیست
پس چرا شما زن ها به دنبال شهوات و غرایز جنسی هستید و حسودی می کنید
تاکید اسلام بر عدالت است نه تک همسری
اما از انجا که عدالت همیشه شرایطش مهیا نیست کمتر پیش می اید.
اینکه جزو فطرت هست یا نیست باید با دلایل روشن شود.
تجربه می گوید مرد چند همسر خواه است و زن تک شوهر گرا
همانطور که در مورد مرد این چنین اعترافاتی دارید
و اگر فطرت را چیزی جز همین تجربیات بشر بر روی غرایز و روانشناسی مرد می دانید
یعنی نگاه دینی به مسئله دارید.
و دین هم آن را خلاف فطرت نمی داند و آن را هوا پرستی نمی داند.
اما نگاه های بسته تنها می خواهند دیگران را در چهارچوب شهوات تفسیر و تحلیل کنند
[=arial] سید محمد جواد;685177 نوشت:
با سلام
عرض ادب و احترام
ببنید
همه مولفه های ما وابسته به دین است و همه دلایل شرعی و عقلی ما از دین است و ما موظف به بازگو کردن قوانین دین و الزام به رعایت قوانین دین هستیم
بنده عرض نکردم محال عقلی است که شما بگویید نمی شود
این مساله مشکلات فزاینده ای دارد که نه می توان و نه می شود ان مشکلات را نادیده گرفت
ما در فضایی بحث می کنیم که دین حاکم است یعنی در مورد مولفه های دینی بحث می کنیم
مولفه های دینی قوانینی هستند به هم مرتبط که اگر یک مولفه ان ناقص باشد این نقصان در دیکر مولفه ها هم اثر خواهد گذاشت بارها گفتیم قوانین دین همچون حلقات زنجیر به هم متصل اند
دین خواستار فضایی برای انسانهاست که این فضا که متشکل از دو انسان متعهد به زندکی با رعایت قوانین دین است در این کانون باید انسان متولد شود و انسان تربیت شود یعنی اشرف مخلوقات تربیت شود ان هم زیر نظر پدر توسط مادر
دین خواستار چنین فضا و چنین کانونی است در این فضا و در این شرایط زن نمی تواند با بیشتر از یک شوهر زندکی نماید
بله شما می توانید اجتماعی را مثال بزنید که خارج از قوانین دین و احکام و دستورات الهی انسان هایی زندکی می کنند که دست به هر اقدامی می زنند ولی چون داخل سیستمی به نام دین نیستند چنین مشکلاتی را مشکل تلقی نمی کنند مثل زنا زاده گی را امری عادی می دانند اختلاط نسل انسانی برایشان عادی است حرام زادکی امری عادی است تربیت نشدن انسانی با فرامین وقوانین الهی امری عادی است و............
بله ما در چنین جمعی سخنی نداریم
فقط عرضمان این است که اینها هم مشکلات فراوانی دارند ولی متوجه نیستند چون خود را بنده و عبد و مطیع قوانین الهی نمی دانند
سلام و درود
دوستان و شما تاکید بر روانشناسی و شناخت احساس زن داشتید بنده خلافش را ثابت میکنم با همین کشورها
شما یک پرنده را کرده اید توی قفس بعد جلسه گذاشتید میگید ببینید این نمیپرد !!
بحث را به موارد علمی کشاندین خب جواب هم دارد
بله از نظر دین مرد میتواند هر انچه میخواهد بکند و به اصطلاح عامه گور بابای زن بشوره بسابه بزاد !!! هر وقت پیر شد یکی دیگه
مشکلی نیست که منم قبول دارم و سر معیار شریعت حرفی ندارم
ولی هر زمان مجدد حس کردین این حکم را میتوانید علمی ثایت کنید بنده در خدمتم در غیر این صورت بنده عرضی ندارم قربان
[="Tahoma"] سید محمد جواد;685234 نوشت:
سید محمد جواد;685234 نوشت:
سید محمد جواد;685234 نوشت:
سید محمد جواد;685234 نوشت:
سلام
عقلانیه؟!!!!!
شما داری به مرد به عنوان جنس دوم نگاه می کنی
فکر می کنی با ازدواج زن مالک مرد میشه! ،مالکیتی در کار نیست که زن بخواد چیزی که مال خودشه رو تقسیم کنه! تازه اگه مرد هم کلا مال خودش می شد با این دید جنس دومی که شما نسبت به مرد دارید تازه در آن زمان حس حسادت می شد حس بخل:Nishkhand: که چیزی که داره را نمی خواهد با دیگری تقسیم کنه!
در هر صورت چه حس حسادت باشه چه بخل حسی غیر معقولیه
اتفاقا در دید شما مرد و زنِ دوم جنس دوم هستند و زن اول همه کاره و مالک مرد و ...
مالکیت در کار نیست مرد و زن دوم می خواهند با هم ازدواج کنند این وسط زن اول حسادت می کنه به زن دوم و اسلام هم مخالف حسادته حالا شما چطور از اینها برداشت کردی که دین برای مردان است؟!
یعنی زن دومی که اسلام برای حق مسلمش برای شوهر داشتن ارج قائل شده برای مردان است؟
آره برطرف شدنیه حس حسادت! اگه بر طرف شدنی نبود اینقدر روایت نداشتیم که زنی مومن و تسلیم احکام خداست حسادت نداره و ...
شهوت مرد چیه؟ اسلام به حس مرد برای کمک به زنانی که نیاز به شوهر و کسی که به آنها تکیه کنند داره بها داده و اصلا ازدواج دوم به نفع زن دوم هست و در مرد هم این حس معنوی کمک به هم نوع تقویت میشه اما این وسط زن اول با حسادت نمی خواهد امور خیر شکل بگیره :)
[=arial] سید محمد جواد;685485 نوشت:
با سلام
عرض ادب و احترام
بزرگوار بنده اصل خلقت انسان را مد نظر دارم
شما قبول ندارید که دو جنس از انسان مرد و زن با هم متفاوت اند؟؟
اگر قبول ندارید بنده هم حرفی ندارم ولی اگر قبول دارید بنده دلایل خودم راعرض کردم
این مطلب توهم شماست و بنده که با توهم افراد کار ندارم
کسی پرنده را داخل قفس نکرده است
مگر ما غیر از علم بحث می کنیم ؟؟
مکه مااینجا خزعبالات می گوییم که حالا بحث به سمت علمی کشیده شده باشد؟؟
شما مطالب دین را علم نمی دانید علم را فقط متکی به تجربه و عقل می کنید
همه مولفه های دینی علم اند و متکی به علم
اتفاقا منبع مطالب کسانی که ادعای علم می کنند عقل ناقص بشری است ولی منبع مطالب دین علاوه بر عقل و وحی است
حال بسنجید که چه کسی از پرنده در قفس سخن می گوید
این جمله توهم افرادی مثل شماست و نظر دین نیست
در مورد علمی بودن مطالب عرض شد
در هر صورت باز مطلبی دارید در خدمتیم
التماس دعا
اولا طلاق مجازات نیست و به دلایل بسیار زیادی می توان طلاق گرفت
ثانیا شما چه چیزی ادعا کردی و این چه چیزی رو ثابت می کنه؟
شما گفتی اینکار غیر قانونیه اما غیر قانونی نیست و مرد آزاده که اینکار رو انجام بده اما زن بتواند طلاق بگیره یا نه ارتباطی به موضوع نداره
آیا این جمله درست است ؟
هر مردی که به سراغ زن دوم و سوم و ... می رود به خاطر شهوت می رود.
آیا این جمله درست است ؟
هر مردی که می خواهد شهوتش را ارضاء کند نمی تواند زن دوم و سومش را دوست داشته باشد و با او خوشرفتار باشد و آیه ی عاشروهن بالمعروف را در مورد او اجرا کند.
دیگه حرفی ندارم :))
با سلام و عرض ادب و احترام
با اینکه قبول دارم هیچ علمی با وحی قابلیت معارضه ندارد.
اما نیک است که این دوستان اگر حرفی دارند با دلایل عقلی و تجربی به ما نیز بگویند تا مستفیض شویم.
همانطور که می دانید بنده خواستم در مورد حکمت های این مسئله در سه حوزه شرعی و عقلی و تجربی آگاه تر شوم.
پس از این دوست بزرگوار می خواهم اگر دلایل عقلی یا تجربی دارند در اختیار بگذارند.
سلام بزرگوار
خوشحال میشوم ثابت کنید.
زن را بگذاریم جای پرنده
و منافع جنسی زن را بگذاریم جای قفس.
زن حق ندارد وقتی منافع جنسی خودش را وقف مردی کرد آن را در اختیار دیگران قرار بدهد. و الا حداقل در عرف چیز بدی به او می گویند که کاری نداریم حال در سطوح دیگر قابل بحث است
زن بنا به غرایز و فطرت غالب زنان، دوست دارد به یک شخص وابسته شود.
زن برای انسان سازی نمی تواند خود را در بند چندین مرد کند. و اگر منافعش را برای انسان سازی و انسان پروری وقف می کند همان یک نفر از سرش زیاد است.
زن در قفسی که معنایش ظلم است لازم نیست بماند. بلکه توسط حق وکالت طلاق یا دادگاه می تواند خود را از این قفس را رها کند. و یا حتی می تواند با ازدواج موقت های کوتاه مدت این زندگی را ادامه دهد.
مثلا اولین ازدواج یک ساله و بعد پنج ساله و بعد ... تا اگر احیانا احساس ظلم کرد ( حتی اگر تنها یک مسئله کوچک باشد که اثبات پذیر نیست )بعد از تمام شدن تعهد خودش، دیگر تعهد دومی نبندد
بنا به کدام دلیل گفتید "هر آنچه"
اینکه خیلی تابلو است اشتباه است
عامه کار اشتباهی میکند که می گوید گور بابای زن. اصلا بد و بیراه گفتن و بی ادبی برای هر مسلمانی بد است.
زن می تواند برای کارهای منزل متناسب با توانایی شوهرش، مزد طلب کند.
حال اگر مردی تصورش این است که زن برای بشور و بساب است خیلی بیجا می کند این تصور را کرده است
خوب تصور این مرد به اینگونه است که زن پیر نمی تواند نیازهای عاطفی و جنسی او را برآورده کند. با اینکه خودش نیز پیر است مثلا
و تصمیم می گیرد زن دیگری بستاند.
آیا زن اولش را دوست ندارد ؟
مسلما مانند قبل دوست نداشته که به فکر زن دوم افتاده است.
خوب حالا چه کار کنیم ؟
مرد اول را متهم کنیم که تو شهوت پرست هستی و جلوی ازدواج او را بگیریم ؟
آیا می توان این مسئله را قانونی کرد و همه را به یک چوب زد؟
اصلا شما علم را هم دود کن بفرست هوا
حالا یک مرد عاقل بالغ دوست دارد زن دیگری را هم دوست داشته باشد. و به زن اولش نیز قول چنین چیزی را نداده است حال زن اول چه حقی دارد جلوی او را بگیرد ؟
در فرض بعدی ،مرد قول می دهد که زن دوم نگیرد ولی از بد روزگار از زن دیگری خوشش می آید و دوستدار او می شود و باز هم از بد روزگار آن زن را بیش از زن اولش دوست می دارد.
حال دو راه دارد :
یا زن اول را نگه می دارد اما زیر قولش می زند و زن دوم میگیرد اما مخفیانه.
یا زن اولش را طلاق می دهد و زن دوم می گیرد.
حالا
زن اول کدام گزینه را بیشتر می پسندد ؟
اگر زن اول بگوید من حاضر بودم با هوو زندگی کنم اما چرا مخفیانه انجام داد و خیانت کرد.
پس در این صورت بهتر است قانون تعدد زوجات را قبول کنیم تا این زنها شوکه نشوند
اما
اگر زن دوم گفت لعنتی اگر من میدانستم تو به خاطر زن دوم می خواهی من را طلاق بدهی من راضی به ازدواج دومت میشدم. پس باز بهتر است این قانون وجود داشته باشد.
و اگر زن گفت کاش این قانون تعدد زوجات بود تا من می فهمیدم چرا من را طلاق داد ؟ و اصلا اگر بفهمم به خاطر گرفتن زن دوم من را طلاق داده است خیلی خوشحال میشوم چون دوست ندارم با این چنین مردی زندگی کنم
و شاید
...
از نظر من جنس دوم و اول نداریم مرد و زن داریم کلا
شما چرا لقمه رو میچرخونید عزیز
بنده بارها جواب دادم که
نشد هر وقت میخواید پای دین رو وسط بیارید بنده نیستم
دینی بخوایم ببینیم گفتم بالا از منظر دین من زن میگیرم یکهو فوس میکنم یکی دیگه یکهو یکی دیگه تااا نفر چهارم
حالا باز هوس کردم میرم صیغه میکنم کنیز میگیرم و الا اخر
زن اول هم فقط شب برم پیشش گاها پولشم بندازم جلوش درسته حله مشکلی نداره
این دیدگاه دینی عزیز جان برای من حجت هست هیچ خرفی روش ندارم
اون دوستانی که ادعا دارن دین رو با علم و عقل ثابت میکنن عوض قصه و داستان و ... بیان علمی برخورد کنن
به اونجا رسید بنده هستم
یا حق
سلام اخوی
برادر عزیز عصبانی نشو:)
زن میاد تو خونه
همه نظر مرد رو باید جوتب بده حتی موقع نمازش مرد درخواست داشته باشه روایت داریم زن نمازش رو زودتر بخونه و به مرد برسه
غذا بپزه
بچه بزاید
پولشو بگیره
شما به این چی میگی؟
واقع بین باشیم
حالا مرد از زنش خسته شد
با دلشو زد یا زن یائسه شده
مرد میره زارت یکی دیگه میگیره.... خوشش اومد زارت یکی دیگه.... باز خوشش اومد یکی بعدی ...حالا کوپنش تموم شده؟ ایرادی نداره صیغه میکنه ... هر چندتا دلش میخواد
خب از منظر دینی حرفی توش نیست نمیشه زد حکم خداست
از دید خودمون انسانی که عقل داریم و میلیونها ساله هستیم و حدود 1000ساله تحقیق داریم و....
اولش میگفتن زن چند مرد داشته باشه بیماری میاره
الان دیدن مرد ناقل هست
میگید زن دلش و قلبش برای بیشتر از یه مرد جا نداره..... منظورم از قفس اینجاست ...شما زن را منع از کاری میکنید که انجام نشده بعد برای کار انجام نشده نتیجه هم میزارید !! کجا گذاشتن این اتفاق بیوفته ؟میگیم خارج غرب نکبتی و تبت بی خدا و.... حالا نتیجش با چند زنی مرد چقدر فرق داره ؟ شما فقط میگین فرق داره اما فرقش چیه نمیدونیم والا !!!
شما از پیش خود درباره جریانی که اتفاق نیوفتاده یا تحقیق نکردین چطور جواب میدین اخوی؟
دو جنس مخالف هستن بر منکرش لعنت هر دو هم ادم هستند
همین دیگه این شده راه فرار هر جا توضیح نیست میگید :: عقل ادم نمیرسه ولی ما درست میگیم!! چرا دنبال توجیح هستید ؟ دین نیاز به توجیح نداره نیاز به ایمان داره
کی گفته ؟ بنده با امار و مدرک میتونم بگم با اینکه زشت و خیانت است ولی بسیاری زن متاهل هستند که چندین دوس پسر دارن خیلی هم دوسشون دارن !!!!
کی گفته ؟ این فطرت رو به نام دین تپوندن تو مغز زن !! و الا وجود خاریجی نداره
ن نه متوجه قفس نشدی عزیز
قفس رو در بحث چند شوهری گفتم
زن این عمل اجازه نداره انجام بده چون از نظر نتیجه برا شما روشن هست که فطرتش نمیتونه قبول کنه
بابت این میگم قفس درست کردین سوتفاهم شده عزیز
ازدواج قفس نیست رهایی هست هم برای زن و هم مرد
مزد کی میگیره ؟؟ شاگرد غلام و....خودت جواب خودتو دادی اخوی
مزد !! وامصیبتا:/
شما میدونین چی میگید
میگین گرگ گوشت میخوره دست خودش نیستا ولی گوشت میخوره خب بزاریم بخوره دیگه ... به این فکر نمیکنید گوشتی که میخوره مال یه موجود هست ... فکر کنیم در باره گرگ چی میگیم ؟ میگیم دور گوسفندها حصار بکشیم بزاریم گرگ موارد دیگر رو بکشه مثل خرگوش گراز و.....
شما برداشت میکنید من میگم گرگ گوشت نخوره ....نه گرگ بره بخوره ولی حساب شده به زن و بچه ملت اسیب نزنه ایده رو خراب نکنه
مرد هم بره هر چی میخواد زن بگیره دل زنی که 30سال باهاش بوده بچهاش رو بزرگ کرده نشکنه در اصل به ضرر مرد هست قبلا هم گفتم
روزی اون مرد پیر میشه گذرش میوفته به جای اول
خداییش جدی میگم خیلی ها رو دیدم بچها کینه پدر رو دارند .... قبول دارم کار فرزندان درست نیست ولی شده اون کینه مادر با شیر رفته تو وجود بچه یه خانواده متلاشی شده که مرد هوسش رو بیشتر دوست داشته
حالا شما باز بیا بگو
واقعیت زندگی رو قبول ندارید روی نظریه حرف میزنید
[="Tahoma"] سید محمد جواد;685526 نوشت:
شما بار ها جواب دادی اما فرضتون بر این بود که مرد جنس دومه و زن با ازدواج مالک حقوق مادی و معنوی مرد میشه و باید دربست در اختیار زن باشه و زن بر مرد حق مالکیت داره! یعنی برده داری نوین که مرد برده باشه و زن هم صاحبش و نگاه جنس دومی به مرد که شما داشتید!
که ما گفتیم زن مالک مرد نیست که بگه من نمی خواهم این مرد رو با یکی دیگه شریک بشم و حس حسادت مانع این کار بشه
علاوه بر اینکه شما حقوق زنان دیگه رو هم پایمال می کنید زن دوم و سوم و چهارم که نیاز به شوهر دارند شما به خاطر حس حسادت زن اول مانع از به شوهر رسیدن سه زن دیگه هم میشید!
یعنی اینقدر حس حسادت مهمه که سه زن و یک مرد نباید به خواسته های خودشون برسند به خاطر حسادت زن اول!
واقعا این چه منطقیه که شما دارید:Cheshmak:
اصلا من حرفی از دین زدم؟! شما گفتی که دین برای مردان آمده من هم گفتم دین برای سه زن دوم تا چهارم آمده که از حق شوهر داشتن آنها دفاع کنه حالا این وسط یک مرد هم صاحب همسر میشه در برابر سه زنی که صاحب شوهر می شوند! خوب این دین شد به نفع زنان! البته یک زن حسود هم ممکنه اینجا ناراحت بشه
حرف هایی می زنید! یعنی ما داریم خزعبلات می گیم
همش ما بحث علمی می کردیم و حتی از روانشاسان غربی هم دلیل آوردیم
حتما تعجب خواهید کرد اگر بشنوید عقیده رایج روانشناسان و فیلسوفان اجتماعی غرب بر این است که مرد چند همسری آفریده شده،تک همسری بر خلاف طبیعت اوست.
ویل دورانت در لذات فلسفه صفحه 91 پس از آن که شرحی درباره آشفتگیهای اخلاقی امروز از نظر امور جنسی می دهد،می گوید:
«بی شک بسیاری از آن،نتیجه علاقه «اصلاح ناپذیری »است که به تنوع داریم و طبیعت به یک زن بسنده نمی کند.»
هم او می گوید:
«مرد ذاتا طبیعت چند همسری دارد و فقط نیرومندترین قیود اخلاقی،میزان مناسبی از فقر و کار سخت و نظارت دائمی زوجه می تواند تک همسری را به او تحمیل کند.»
در شماره 112 مجله زن روز تحت عنوان «آیا مرد طبیعتا خیانتکار است؟»نوشته است:
«پروفسور اشمید آلمانی گفته است:...در طول تاریخ،مرد همیشه خیانتکار بوده و زن دنباله رو خیانت.حتی در قرون وسطی نیز برابر شواهد موجود 90 درصد از جوانان به دفعات رفیقه عوض می کردند و 50 درصد از مردان زندار به همسرانشان خیانت می ورزیدند.رابرت کینزی،محقق معروف امریکایی در گزارشش-که به کینزی راپورت مشهور شده-نوشته است:مردان و زنان امریکایی در بی وفایی و خیانت دست سایر ملل دنیا را از پشت بسته اند...کینزی در قسمت دیگر گزارشش آورده است:«زن بر خلاف مرد از تنوع جویی در عشق و لذت بیزار است.به همین دلیل بعضی اوقات از رفتار مرد سر در نمی آورد.ولی مرد تنوع جویی را نوعی ماجراجویی تلقی می کند،آسان از راه بدر می رود و به نظر او آنچه مهم است لذت جسمی است نه لذت عاطفی و روحی.تظاهر به تماس عاطفی و روحی در مرد فقط تا وقتی است که فرصتی برای درک لذت جسمی پیش نیامده است.روزی پزشک مشهوری به من گفت:«پولیگام »بودن مرد(تنوع دوستی و تعدد خواهی) و«منو گام »بودن زن(انحصار خواهی و یکه شناسی)یک امر بدیهی است،زیرا در مرد میلیونها سلول «اسپرم »تولید می شود در حالی که زن در دوران آمادگی جز یک تخم از تخمدان تولید نمی کند.صرف نظر از فرضیه کینزی،بد نیست از خودمان بپرسیم:آیا وفادار بودن برای مرد مشکل است؟
هانری دومنترلان فرانسوی در پاسخ این سؤال نوشته است:وفادار بودن برای مرد مشکل نیست بلکه غیر ممکن است.یک زن برای یک مرد آفریده شده است و یک مرد برای زندگی و همه زنها.مرد اگر به تاریکی می پرد و به زنش خیانت می کند تقصیر خودش نیست،تقصیر خلقت و طبیعت است که همه عوامل خیانت را در او به وجود آورده است.»
در شماره 120 همین مجله تحت عنوان «عشق و ازدواج به سبک فرانسوی » چنین می نویسد:«زن و شوهر فرانسوی مساله بی وفایی را بین خودشان حل کرده و برای آن قاعده و قانون و حد و حدودی قائل شده اند.اگر مرد از مرز این قاعده و قانون تجاوز نکند پرش به تاریکی اش بی اهمیت است.آیا اصولا یک مرد بعد از دو سال زندگی زناشویی می تواند وفادار بماند؟به طور یقین نه،زیرا این خلاف طبیعتش است.اما در مورد زنان تا اندازه ای تفاوت می کند و خوشبختانه آنها به این تفاوت واقفند.در فرانسه اگر شوهری مرتکب خیانت شود زنش احساس نارضایی نمی کند یا عصبانی نمی شود،زیرا به خودش دلداری می دهد:او فقط جسمش را با خودش نزد دیگری برده نه روح و احساساتش را،روح و احساساتش مال من است.»
در چند سال پیش نظریه یک پروفسور زیست شناس به نام دکتر راسل لی در همین زمینه در روزنامه کیهان منتشر شد و مدتی مورد بحث و گفتگوی نویسندگان ایرانی بود.به عقیده دکتر راسل لی قناعت مرد به یک زن خیانت به نسل است،نه از نظر کمیت بلکه از نظر کیفیت;زیرا بسنده کردن مرد به یک زن نسل او را ضعیف می کند.نسل در چند همسری قوی و نیرومند می گردد.
خوب من هم که گفتم آمار و مدرک بیارید تا استفاده کنیم
اصلا جستار زدم که شما بیای کمک
احسنت بر شما. فرض می کنیم که علم هم دود بشود برود هوا ( در پست قبلی چیزهایی گفتم ...)
ما که اصراری ندارم شما دلایل علمی رو کن تا بپذیریم یا تحلیل کنیم یا تجربه های طرف مقابل را بگوییم مثلا
کجا توضیح دادید لطفا لینک بدید استفاده کنیم.
و بیشتر توضیح بدید که قفس یعنی چی ؟
احسنت بر شما
اگر زن شاگرد بودن را ننگ می داند این مزد را نگیرد.
چون هیچ کس حق ندارد زن را مجبور به کار خانه کند. یعنی از نظر شما زن مجبور است کارهای خانه را انجام بدهد ؟!
ضمن اینکه اگر نمی دانستید بدانید یکی از شریف ترین شغل ها، شغل خانه داری است
متاسفانه دشمن ذهن شما را مسموم کرده است
بحث سر قضاوت کردن طرف مقابل و اتهام زنی است.
آیا این جمله درست است ؟
هر مردی که زن دوم می گیرد شهوت پرست است ؟
آیا این جمله درست است ؟
هر مردی که می خواهد شهواتش را ارضا کند، نمی تواند زن دوم و سومش را دوست بدارد و با آنها خوش اخلاق باشد و آیه ی عاشروهن بالمعروف را رعایت کند.
این دو جمله اشتباه هستند بزرگوار
از سوی دیگر قرار نیست با گرفتن زن دوم به کسی ظلم شود پس عدالت برای چه بود ؟؟
و زن اگر دوست ندارد می تواند طلاق بگیرد. قرار نیست که زن اول را بندازند گوشه خیابان. خیر او همسر اول است
این هم لینک قبلی
http://www.askdin.com/thread49190-32.html#post685522
بله مرد حق دارد هر چه می خواهد زن بگیرد اما بشرطها و شروطها و عدالت من شروطها.
قبلا گفتم که اگر مرد قول بدهد زن دیگر نگیرد چه میشود و اگر قول بدهد چه میشود.
در هر صورت این قانون درست است
به لینک مراجعه کنید و دوباره بخوانید شما اگر نه دوستان
اقا من فمنیست نیستم این چه حرفی هست نه کسی برده است و برده میشه
هیچکسی جنس دوم نیست
جواب دیگه ندارم فقط مین بالا رو گفتم سوبرداشت نشه
بنده دیگه تو این بحث نمیاد واقعا قانع شدم
امیدوارم تمام بانوان خانوادهای دوستان به این حد برسند و مساوات را رعایت کنند و تمام دامادهای خانواده دوستان به این عجر و ثواب برسند
هرچه برای خود میپسندی برای دیگران بپسند
چون دختر دارم و این ظلم و جفارو براش نمیتونم تحمل کنم برای دیگر زنان نیز نمیتوانم
موفق باشید دوستان
یا حق
تو خودت رو داری می زنی به کوچه عمر چپ!!!
اولاً همان متنی که اوردی قانون نبود و از یکی از روزنامه های ایرانی بود که صرف نقل یک روزنامه ایرانی سند و مدرک نیست و باید عین قانون را بیاوری
ثانیاً ادعای تو این بود که این کار جرم است،اما جرم چیست؟ «هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم تلقی می شود» اما درخواست طلاق به واسطه عملی دلیل درخواست است نه مجازات انجام فعل پس اصلا جرم محسوب نمی شود زیرا جرم موجب پیگیری حقوقی و کیفری است در حالی که نمی توان صرف اینکار کسی را در غرب مورد تعقیب حقوقی و کیفری قرار داد بلکه زن می تواند به هر دلیلی درخواست طلاق کند و یکی از دلایل می توان این باشد.
ثالثاٌ همانطور که در همان متن بود اصلا نیازی به هیچ چیزی نیست و زن می تواند بدون هیچ دلیل هم درخواست طلاق کند و در برخی از ایالت ها اجرا می شود بنا بر این اینکه به دلیل ارتباط با زن دیگری بتوان طلاق گرفت در آمریکا که به هر دلیل دیگری هم می شود گرفت مجازات محسوب نمی شود.
رابعاً علمای روانشناسی و فیلسوفان غرب ادعای دیگری دارند و این کار را نه تنها خلاف اخلاق نمی دانند بلکه اخلاقی می دانند و خلاف آن را خیانت می دانند یعنی شخصی مثل راسل اکتفای مرد به یک زن را خیانت در نسل بشریت می داند به عقیده دکتر راسل لی قناعت مرد به یک زن خیانت به نسل است،نه از نظر کمیت بلکه از نظر کیفیت;زیرا بسنده کردن مرد به یک زن نسل او را ضعیف می کند.نسل در چند همسری قوی و نیرومند می گردد.
خامساً مطابق نظریات غربی و نظام آمریکا محدود کردن مرد به یک زن خلاف حقوق بشر و آزادی های فردی است و هیچ قانونی حق ندارد آزادی های فردی را از شخصی سلب کند
و ...
[="Tahoma"] سید محمد جواد;685558 نوشت:
سید محمد جواد;685558 نوشت:
نتیجه حرف های شما همین چیزی بود که بنده گفتم:Nishkhand:
این رو صد بار گفتم و فکر کنم به شما هم یکبار گفتم که دلیل عمر هم برای حرمت صیغه همان چیزی است که الان شما فرمودید
نقلی از یک خطابهی عُمَری:
«و أما متعة النساء فمن ذا الذی یطیب نفسه أن یزوج أخته و ابنته و خالته و عمته رجلاً لا یدری من هو و لا نسبته ثلاثة أیام ثم یأخذ الرجل الطریق فیذهب فیلد بعد ذلک فلا یدری إلى من ینسبه؛ و اما متعهی زنان، پس چه کسی خوشش میآید که مردی ناشناس، خواهر یا دختر یا خاله یا عمهاش را سهروز تزویج کرده سپس به راه خود برود و بعدها بچهای به دنیا آید که معلوم نباشد مال چه کسی است» (دعواتالراوندی ص111)
سخن آشنایی است و امروز نیز خریدارانی دارد لکن کلاً میتوان گفت اینکه کسی در مقام تعیین حکم خدا، بهجای تفقه در کتاب خدا، به «چه کسی خوشش میآید» و مانند آن، مشغول شود، استحسان است و در اصول فقه اهلبیتعلیهمالسلام مردود میباشد. آیا در کتاب خدا نخواندهاند: «فعسی أن تکرهوا شیئاً و یجعل الله فیه خیراً کثیراً؛ بسا چیزی را خوش ندارید درحالیکه خدا در آن، خیر فراوان نهاده است» (سورةالنساء آیة19)؟
چون شرکت نمی کنید بنده جواب مفصل ندادم!
موفق باشید
باسلام
خواستم اینجا جواب رو بدم تا همه بخوانند
اصلا با ناراحتی این پست رو ارسال نمیکنم:-):-):-):-)
اتفاقا بنده همه پستهای شما رو تو این تایپک خوندم.
وقتی میگم موضع شما معلوم نیست برای اینکه مشخص نیست به دنبال حق مردها هستید یا خانمها بی شوهر یا هردو یا هیچ کدام.
شما کاملا مردانه مینویسید. ما کاملا زنانه میخوانیم.
هرچقدر ریز بینانه بنویسید ما ریز بینانه تر میخوانیم
انقدر کتاب خواندم در مورد حق وحقوق زن و مرد نسبت به هم که دیگه اگر قانون هم بشه هیچ مردی حق ازدواج دوم نداره اگر شرایطش رو داشته باشه مرد این حق رو به مرد میدم ازدواج مجدد رو
در کل میخوام اینو بگم
شما دارید به یه فیلم نگاه میکنید یک نفر میاد جلو دید شما رو میگیره و شما شروع میکنید میگید بشین بشین بشین .....حق شما هست که اون برنامه رو ببینید
حالا اونی که جلو دید شما رو گرفته ناراحت میشه چرا?
مالکیت، حق چیزی که تو پستهای شما هی تکر ار میشه
مثل اینکه زن یه ماشین که شما خریدید.
میگیم زن فطرتا طوری هست که با یک نفر میتونه باشه و هم زمان نمیتونه با چند مرد باشه که توضیحاتی رو کارشناس محترم دادند خب چرا طوری رفتار کنیم که انگار یه چیز بد هستش خب این رو خدا قرار داد که برای همسرش باشه نه کسی دیگه
مطمئنا حس حسادت یا غیرت زنانه (که درست نیست ) برای چند همسری مرد به این علت هست که فطرتا به یک فرد فکر میکنه و وقتی بی توجهی ببینه خب حس حسادت و به قولی غیرتش شعله ور میشه. و این حس فطری رو نمیشه ازش گرفت فقط میشه با رفتار درست نگذاریم شعله ور بشه.
و چرا همش میخواهید بگید اگر مردی خواست زن دوم بگیره به خاطر بی مهری و کم توجهی زن اولش هست مگر نه اینکه سرچشمه محبت زن به مردبرمیگردد یعنی اگر مردی محبت نکنه نمیتونه محبت بگیره. همون طور که اگه به یک گل نرسید پژمرده میشه سرسبز و باطراوت نخواهد بود و گل نمیده تا شما لذت ببرید.پس اگر زنی مخالف ازدواج مجدد مردش هست برای اینکه مردش نتونسته به خوبی براش نقش تکیه گاه و... ایفا کنه. و اگر زنی راضی نیست به این که زن دوم بشه به همین دلیل هست که نگرانه و براش مشخص نیست که بعد از ازدواج تو چه شرایطی که قرار میگیره
نمیدونم شاید هدف از این تایپک رسیدن به ازدواج موقت هست که در این صورت هم بگم با توجه به شخصیت و ویژگی زن مطمئنا یک زندگی با دوام بیشتر مورد قبول هست تا اینکه فرد آینده نا معلوم داشته باشه. پس خانومها زندگی دائم رو بیشتر ترجیح میدند.
باز با این حال بستگی به شرایط داره نمیشه گفت نباید باشه.
در کل اگر مردی شرایط رو داره میتونه زن دوم بگیره واگر خانومی در شرایطی قرار گرفت که راهی به جز زن دوم بودن نداشت میتونه ازدواج کنه و کار اشتباهی نکرده و اینکه این همه از فکر و نظرات بنده خدا میترسیم از خدا ترسیده بودیم دیگه یه کله تو بهشت میرفتیم.
و خیلی توضیحات دیگه که دیگه آخرایه من هست و حلال کنید.
باتشکر
یاحق
ازدواج موقت و تعددزوجات ، خصوصا اولی ، در حکم دارو است. دارو یک غذای روزمره نیست. بلکه فقط برای شرایط نابهنجار تجویز میشه تا اون ناهنجاری را کنترل کنه و به آرامش برگردونه حتی الامکان.
با سلام
پس بهتر بود زودتر می آمدید
نه تو پیج و ...
شاید هم روخوانی و بدون دقت بوده است.
کافی است کسی بیاید در صفحه ی من تا ببیند شما درست خوانده اید یا چیزهایی را بیخود به من نسبت داده اید
موضع من کاملا مشخص است کافی است به خودتان زحمت بدهید و بپرسید
پرسیدن عیب نیست نپرسیدن عیب است
اتفافا میخواستم بگویم تعجب می کنم از خانوم هایی که نمی توانند این قیاس بین مرد و زن را خوب بیان کنند.
و تنها حالشان بد می شود اما دلیل و منطقی ارائه نمی دهند
من کاری ندارم شما کتاب خوانده اید یا موافق این قانون هستید یا خیر.
برای من مهم این است که کسی دلایل و حکمت های این قانون را مشخص کند.
و اگر نسبت به نوشته ای نقد دارد خیلی منطقی نقدش را بفرماید.
اولا مالکیت در پستهای من تکرار نشده است
پس علاوه بر دلایل قبلی من که به شما عرض کردم این هم نشانی دیگر بر عدم دقت شما به پست های بنده. حتی در پست چهارم گفتم تعبیر مالکیت که در پست ابتدایی گفته شد تعبیر خوب و دقیقی نیست.
دوما
در کتابهایی که خوانده اید مسئله ی حقوقی و فقهی عقد ازدواج را هم خوانده اید ؟ آیا نظریات فقهای گذشته را خوانده اید ؟
سوما
در پست های بنده به مسئله حق و اولویت اشاره کردم. به این دلیل که تفاوت غیرت و حسادت بین این دو نشان داده شود.
بیشتر را به دقت نظر شما ارجاع می دهم
باز ارجاع به چند خط بالاتر
شما خیلی دقیق هستید!
خوب تا اینجا مشکلی نداریم ظاهرا
حالا باطنش رو نمی دونم
موکول به توضیح بیشتر شما میکنم
من دلایل دیگری را مطرح کردم اما شما نخوانده اید یا شاید نمی خواهید بخوانید.
اصولا وقتی زن و مرد اختلاف پیدا می کنند لزوما اشکال به تنها مرد یا زن بر نمی گردد. اما این اختلافات به هر دلیل به طلاق می انجامد. و یا مرد به فکر زن دیگر می افتد که باز راه طلاق گرفتن زن باز می شود.
اینجا نمی توان مقصر طلاق دادن مرد یا طلاق گرفتن زن را تعیین کرد. هر کدام بررسی جداگانه ای می طلبد.
نمیشه نگاه سیاه و سفید به این داستان داشت.
خیلی ها راضی هستند. مسئله ی ما سلب یک حق به صورت قانونی است. که در واقع سلب حق زنها خواهد بود.
یعنی حق برخی زنهای اول و دوم از داشتن شوهر سلب می شود. مطلب واضح است ؟
ما فعلا هدف گذاری نکردیم
اما هر دو حق هستند و به درد می خورند مثلا بنده یک پست در مورد قفس داشتم که در آنجا یک فایده را بیان کردم
هر چیزی جای خودش. به هر حال زنی که صیغه می کند یا زن دوم میشود اختیار خودش را دارد و نمی توان مجبورش کرد به کاری :)
به نظر ما شرایط همان عدالت است اگر شما چیز دیگری مد نظرتان هست بفرمایید.
خداوند همه ما را ببخشاید.
پرسش:
چرا غیرت مرد خصوصا در مورد چند شوهری زن، غیرت است اما غیرت زن خصوصا چند همسری مرد، حسادت است؟ آیا این تفاوت به خاطر مالکیت مرد بر زن است؟
پاسخ:
در حوزه احکام اصلا بحث برتری و مالکیت و اینها مطرح نیست، بحث تناسب روحیات با حقوق و وظائف مطرح است. باید دقت کرد که بین زن و مرد به لحاظ ارزش گذاری و مقام و منزلت تفاوتی وجود ندارد و هر دو در آن حقیقت انسانی که روح انسان است کاملا مشترک و یکسان هستند، همان طور که قرآن کریم می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»؛ اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست.(1)
اما در سایر خصوصیات، یعنی خصوصیات جسمانی و روانی تفاوت وجود دارد، و این تفاوت هم تفاوت آشکاری است به گونه ای که حتی بسیاری از جریان های فمنیستی امروزی نیز که متأثر از دیدگاههای پست مدرنیستی است برخلاف گذشته، امروزه بر اصل تفاوت انسانها تأکید دارند.(2)
این یکسان انگاری میان گرایش ها و روحیات زن و مرد منشأ بسیاری از خطاهای روشی بعدی شده است، همان طور که جان گری معتقد است: اولین جرقه های اختلاف میان زن و مرد از آنجا بر میخیزد که هر یک طرف مقابل را موجودی چون خود دانسته و جویای تشابه در نقش ها باشد؛ و در مقابل آنچه رضایت طرفین را فراهم می آورد آن است که هر یک دیگری را با اختلافات و تفاوت های موجود به رسمیّت بشناسد»(3)
پیش فرض یکسان انگاری میان غیرت مرد و حسادت زن این است که این دو احساس هر دو از یک سنخ باشند، در حالی که خود این پیش فرض در گرو اثبات است! و همان طور که اشاره شد بسیاری از منابع روان شناسی زن و مرد این دو را متفاوت می دانند. علاوه بر اینکه روایات نیز که برخواسته از یک انسان شناسی معصومانه اند، غیرت مردانه را مدح و غیرت زنانه را نکوهش کردهاند، به عنوان نمونه امیرالمومنین(علیه السلام) میفرمایند: «غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ وَ غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَان»؛ غیرت زن کفر است و غیرت مرد ایمان.(4)
یکی از این ابعاد تفاوت ها، که به تفاوت در احکام منجر شده است، تفاوت در نیازهای جنسی و عاطفی زن و مرد، و همچنین نوع نگرش آنها به همسر است، نیازهای جنسی در مردان مقدم بر نیازهای عاطفی آنهاست، و در زنان بالعکس است، یعنی نیازهای عاطفی آنها بر جنسیتشان مقدم است.(5) به همین خاطر است که اسلام هر کجا که میخواهد به زنان در مورد شوهرانشان سفارش کند عمدتا سفارشهایش مربوط به رعایت نیازهای جنسی مرد است، و هر کجا که میخواهد به مردان در خصوص زنهایشان سفارش کند، سفارشها و توصیههایش عمدتا ناظر به نیازهای عاطفی زن است.
همچنین روحیه استقلال طلبی در مردان پررنگتر است(6) و مرد به زن تکیه نمیکند، اما زن در زندگی به مرد تکیه می کند، به همین خاطر طبق برخی تحقیقات زنان با مرگ همسر بیشتر ناراحت می شوند چرا که گویی تکیه گاه خویش را از دست می دهند(7) بنابراین نگاه زن به شوهرش نگاه به عنوان تکیه گاه زندگی است اما مرد چنین نگاهی به همسرش به عنوان تکیه گاه ندارد، بلکه نگاهش به گونه ای است که قرار است همسرش به او تکیه کند.
به خاطر این تفاوت هاست که مرد ذاتا از تعدد همسر برای خود ابایی ندارد، اما زن خودش از تعدد همسر ابا دارد؛ یعنی زن اگر همسرش مورد رضایتش باشد خودش به دنبال تعدد نیست، اگر زنی خیانت میکند از باب تنوع طلبی نیست، بلکه به این خاطر است که همسرش مورد رضایت او نیست، یا به نیازهای عاطفی او توجه نمیکند؛ اما مرد حتی اگر از همسر خویش راضی باشد از تعدد همسر ابایی ندارد، چون به او تکیه نکرده است، بنابراین در یک کلام مسئله تعدد زوجات برای مرد نه با روحیات ذاتی زن تعارض دارد، نه با روحیات ذاتی مرد، برخلاف تعدد همسر برای زن که هم با روحیات خودش تعارض دارد، و هم با روحیات ذاتی مرد.(8)
با این اوصاف روشن میشود که چرا غیرت در مرد مدح، و در زن نکوهش شده است، چرا که غیرت در مرد مطابق با ذات او بوده و با روحیات زن تعارضی ندارد، اما غیرت در زن نسبت به شوهرش ذاتی او نبوده، و نشأت گرفته از سنت ها و فرهنگ هاست. این که حساسیت زنان نسبت به چند همسری برای مردان در برخی مناطق جغرافیایی وجود دارد، و در بخشی مناطق وجود ندارد به خوبی گواه این ادعاست که این احساس منفی زن نسبت به چند همسری، یک احساس ذاتی برای زن نیست، بلکه نشأت گرفته از فرهنگ ها و سنت ها بوده و عارضی است.(9) ما این تفاوت را در طبیعت جنس مذکر و مونث نیز مشاهده می کنیم که همواره جنس مذکر رقیبی برای شریک جنسیاش تحمل نمیکند، اما چنین چیزی در مورد جنس مونث نیست.
علاوه بر اینکه در نهاد و فطرت بشر جنس مونث به عنوان «ناموس» مطرح است، یعنی این در پیش فرض عمومی بشر هست مادامی که تحت تأثیر سنتها و فرهنگها آسیب ندیده باشد، همه امتها به زن نگاه ناموسی دارند که این نگاه در مورد مرد وجود ندارد؛ اما غیرت زن نسبت به شوهر مسئله ای عارضی است که تحت تأثیر سنت ها و فرهنگ هاست به همین خاطر در برخی کشورها چنین حساسیتی وجود ندارد، یعنی عمومیتی در کار نیست.
بنابراین برای قضاوت در این خصوص باید یک انسان شناسی دقیق و عمیق داشت، نمیتوان به صرف تشابه در ظاهر، به یکسان بودن این دو احساس حکم کرد!
پی نوشت ها:
1. حجرات:13/49.
2. در آمدی بر نظام شخصیتی زن در اسلام، محمدرضا زیبایی نژاد، محمد تقی سبحانی، نشر هاجر،چاپ سوم، 1385ش، قم، ص100.
3. جان گری، مردان مریخی زنان ونوسی، فصل اول، لوئیز عندلیب و اشرف عدیلی، چاپ نجم، سیمرغ، 1376.
4. شریف رضی، نهج البلاغه(صبحی صالح)، نشر هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، جملات قصار، ش124.
5. حسین لطف آبادی، روان شناسی رشد،(2) نوجوانی، جوانی و بزرگسالی، تهران، سمت، چاپ چهارم، 1381ش، ص95.
6. همان، ص129و130.
7. آرتور گایتون، جان هال، فیزیولوژی پزشکی، ترجمه فرخ شادان، نشر چهر، 1375ش، ج2، ص1530 و 1531.
8. ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، نشر صدرا، تهران، ج19، ص311.
9. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، نشر جامعهى مدرسين، چاپ پنجم، 1417ق، ج4، ص184و185.