جمع بندی چند همسری ، غیرت ، حسادت و مسأله مالکیت در عقد ازدواج

من گفتم دلایل عقلی و تجربی و شرعی

حالا شما دلایل شرعی را دود کن بفرست هوا

دلایل عقلی و تجربی را رو کن :ok:

یعنی برات اهمیت نداره که واقعیت جامعه مزخرف باشه یا نباشه ؟!

من پسرم و حرف کسانی رو میگم که کارشناس در علم روانشناسی هستند.
من حرف آمارهایی رو میزنم که به جامعه بشری ارائه شده است.
حالا اصلا شما بگو اشتباه میکنی روانشناسان این حرف ها را نزدند یا این آمارها دروغ و کذب است ، این یک حرف منطقی تری است.
تا اینکه بگویید من پسرم دارم حرفهای خودم را از دهان دختران میگم.

من هم می گویم اما برخی اصرار دارند که بگویند مردان تنها به دنبال نیاز جنسی هستند و اگر باشند بدا به حال این چنین مردی.

البته این را باید در نظر گرفت که انگیزه های ازدواج می تواند متفاوت باشد مثلا برخی وقتی به اوج بلوغ جنسی می رسند عزمشان جزم میشود که ازدواج کنند. این ها نشانه ها و علائم متحرکه است و داستان در ادامه متفاوت میشود.

این جمله نشون میده که شما به تعریف و شناخت مزخرفات اهمیت می دهید و الا این جمله ی شما بی معنا بود

اما جای تعجب است که در مورد این سوالات، دوست ندارید علت مزخرف بودن را بیاورید و این یعنی ...

آفرین بر شما که منطقی صحبت می کنید.
حالا برای سوالاتی که من مطرح کردم با سند و منبع معتبر عقلی و تجربی، پاسخ ارائه کنید

زرنگی ؟ یعنی این جمله رو گفتی تا در راه حقیقت سنگ اندازی کنی ؟
یعنی اگر من از منابع علمی داخلی بیاورم همه پشم است
یعنی جان کلامتان این است که اگر بیاوری هم فایده ندارد
البته اصراری هم نیست حتما از منابع داخلی باشد
اگر از منابع خارجی بیاورید خیلی فیض می بریم

نه لطفا از منابع خارجی بیاورید و حرفتان را اثبات کنید.

الان من چه کار کنم ؟ علوم تجربی رو بریزم دور شما راحت میشید ؟
وقتی بگویم بروید دلیل شرعی بیاورید می گوید نه
حالا می گویم دلیل تجربی باز می گویید نه
الان اصلا هر چی شما بگی

این دیگه آخر منطق بود. یعنی جان کلام شما این است : من درست می گویم اما دلایلش را نمی گویم.
پس یک دست و جیغ و هورااا به افتحار شما

این هم فقط برای شما تا درست متوجه شوید

شما می گویید : من دلایلی دارم اما نمی گویم

گفتم یک دست و جیغ و هوررا برای شما لازم است

آفرین کار خوبی میکنی.
حتما بیار که میخوام در جواب کارشناس محراب بزرگوار دست پر باشم

دست خالی نیای که من میدونم و تو

امضام و داشته باشید

کاربر گلشن و کاربر علی بزرگوار

میتونم ازتون بخوام بحث رو بر گردونید به کلیات قضیه و به سوال جستار نزدیک بشه ؟

اینا بهونه بود که بگم :

امضامو داشته باشین

سلام

داشتم یک مروری میکردم این پست رو دیدم در پاسخ به جناب روح بخش بود.

من به عنوان طراح سوال دلایل را به سه بخش تقسیم کردم
دلایل عقلی
دلایل تجربی
دلایل شرعی
و منظورم از دلایل شرعی شاید کلی بود ولی بیشتر مدنظرم ملاک ها و حکمت هایی بود که در خود منابع شرعی گفته شده است مثلا همین قوامیت و قانت بودن.

چون تازه میفهمد که در توهم بوده است و در کل زنها فکر می کنند لزوما مردها تمام قلبشان از آن زنها است.
عشق واقعی اندک است به این معنا که صد در صد قلب یک مرد از آن زنی باشد.
و زمانی که مردی به فکر زن دوم افتاد
یعنی زن نتوانسته است تمام قلب مرد را به دست آورد و
از انجایی که زن ها دوست ندارند از ناحیه مردشان دروغ بشنوند با قانونی بودن تعدد همسر، می توانند از واقعی بودن این عشق مطلع شوند.
به هر حال زنی که زن دوم را ننگ و عار می داند.
باید خوشحال بشود که این حق به مرد داده شود
چون قرار نیست که خودش را به زور محبوب صد در صد مردش تصور کند و در یک خیال زندگی کند
و حتی به قول برخی خانومها که خیلی داغ هستند می گویند قرار نیست که مثل انگل به مرد بچسبیم.
پس خدا رو شکر که با این قانون ذات خودش رو به ما نشون داد و معلوم شد که عشقش به ما واقعی نیست.

به خدا ما مرد ها به فکر خودتون هستیم
می دونیم که دوست ندارید دروغ تحویلتون بدیم :)

حال با توجه به پست های روشن گرانه قبلی و این پست مشخص شد غیرت و حسادت چیست ؟

امضای من حاوی چند پست توضیحی است

پس تا حالا داشتید دروغ می گفتید که من فلان می کنم و بهمان می کنم

لم تقولون ما لا تفعلون ؟

آفرین منم همینو میگم که چرا حرفهای بی سر و ته میزنید که نمیتونید مدرک ارائه کنید ؟ :ok:

نمی دونم شما خوابی و از وضع جامعه و خانواده ها بی اطلاعی یا خودت رو به خواب زدی ؟

هنوز خامی جوون....

شواهد تجربی که از موسسات معتبر بیرون می آید و آمارهایی که گرفته میشود ربطی به نظر روانشناس خاصی ندارد.
بلکه خود روانشناسان همین شواهد را مرجع، نظریات خود می کنند.
و همانطور که خودتان باید بدانید لزوما پیوندی میان روان شناسی با بی خدایی نیست

مضافا اینکه اگر شما علوم تجربی و شواهد تجربی را قبول ندارید می توانید برای پاسخ به سوال ها از دلایل عقلی یا شرعی استفاده کنید

برای همراهی در این جستار توصیه می کنم به امضاء توجه کنید تا خدای نکرده نگوییم متوجه جستار نشده اید

دوست عزیز
دقت کنید! اگر به همین پست که نقل گرفتید توجه کیند متوجه می شوید تفاوت هوس باز با غیر هوس باز چیست.
همانطور که خودتان اعتراف کردید کسی که عشق واقعی نداشته باشد سرانجامش طلاق و جدایی است. و ظاهرا در این دو سال تجربه ی شیرینی از این عشقتان داشته اید

پس وقتی قلب مرد یا زن کامل برای هم نباشد یعنی نیست

ازدواج برای پدر و مادر شدن، ازدیاد نسل، نیازهای عاطفی، کمک های مالی، غرایز جنسی و ... است.
.
.
.
.
.

چون تازه میفهمد که در توهم بوده است و در کل زنها فکر می کنند لزوما مردها تمام قلبشان از آن زنها است.
عشق واقعی اندک است به این معنا که صد در صد قلب یک مرد از آن زنی باشد.
و زمانی که مردی به فکر زن دوم افتاد
یعنی زن نتوانسته است تمام قلب مرد را به دست آورد و
از انجایی که زن ها دوست ندارند از ناحیه مردشان دروغ بشنوند با قانونی بودن تعدد همسر، می توانند از واقعی بودن این عشق مطلع شوند.
به هر حال زنی که زن دوم را ننگ و عار می داند.
باید خوشحال بشود که این حق به مرد داده شود
چون قرار نیست که خودش را به زور محبوب صد در صد مردش تصور کند و در یک خیال زندگی کند
و حتی به قول برخی خانومها که خیلی داغ هستند می گویند قرار نیست که مثل انگل به مرد بچسبیم.
پس خدا رو شکر که با این قانون ذات خودش رو به ما نشون داد و معلوم شد که عشقش به ما واقعی نیست.

به خدا ما مرد ها به فکر خودتون هستیم
می دونیم که دوست ندارید دروغ تحویلتون بدیم :)

چهار دسته از زنها این طور نیستند
زنهایی که فرهنگشان مثل شما نیست.
زنهایی که طبع و شاید ژنتیکشان مثل شما نیست.
زنهایی که شوهران ایده آلی دارند که حتی برای یک دقیقه دیدنشان خود کشی می کنند. حالا نه تا این حد
زنهایی که دارای ضعف های روحی یا جسمی یا مادی هستند

و خوب شما جزو این چهار دسته نیستید.و احساس تنفر خواهید کرد.
ولی لزوما به این معنا نیست که مردها از شما متنفر باشند. مردها تکیه گاه هستند و با روح بزرگشان می توانند به چندین زن مهر بورزند
و دوستش بدارند.

علت ازدواج به قول آن بزرگوار پدر و مادر شدن و نسل و نیاز عاطفی و کمک و نیاز مالی و غرایز جنسی است ....

اول باید ثابت کنید تمام قلب مرد را تسخیر کرده اید که ازدواج دوم عکس این را نشان داد.
دوم باید ثابت کنید نسبت به مهر ورزی مرد به دیگران ، حقی دارید که اثبات نکردید.

دیگه فرهنگ چند همسری در کشورهای عربی و خاورمیانه و همین کشور خودمون هست و در برخی کشورهای دیگر و نمیشه انکارش کرد.
هر جور فرهنگ بشه همون جا خوش میکنه.
نمونه های عینی هم خودم میشناسم که زن به تعبیر به نظر نادرستی ماسته ( چون گفتیم طبع و ژنتیک) و اصلا حس حسادت نداره
یا به خاطر ضعفهای جسمی و روحی خیلی هم شوهرش رو سر خودش میذاره
و اصلا خانم ها با اینکه می دانند مرد با رعایت شرایط می تواند همسر دوم اختیار کند اما پای سند ازدواج را امضا می نمایند
به هر حال این قانون می تواند خیلی واقعیت ها را برای زن آشکار کند و شاید هم وضعش شامل این مثل شود که :
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد

بله دیگه همون فطرتا که گفته میشه یعنی میخواد محبتش رو به چند تا زن ابراز کنه و چندتا زن رو زیر چتر خودش بگیره
مگر اینکه واقعا خیلی عشق زن تو قلبش رسوخ کرده باشه که به دیگران فکر نکند.

خوب حالا که اصرار دارید بیشتر مردها اینگونه هستند می توانید برایش سند و مدرک بیاورید ؟
اگر آوردید پس قبول کنید که این جزو فطرت مردها است که چند همسری باشند.
و اگر قبول ندارید پس
قبول کنید که مردها تنها برای ارضای شهوت با یک زن دیگر همنشین نمی شوند

اما این مثال شما درست نیست. هر زن و شوهری یک سری اموال مستقل دارند.
مرد باید نفقه را با توجه به وسع و شان زن در اختیار او قرار بدهد نه اینکه تمام مایملک مرد مال زنش باشد
دیگه حالا قلبو گذاشتید کنار به اموالش دست بردید ( اینجا میشه حسادت مالی در صورتی که روشن است مال زن مال زن هست و مال شوهر مال شوهر هست )

در مورد هر چه شما بفرمایید می توان تا جایی که شرع اجازه داده است در شروط ضمن عقد ذکر شود.
و اگر شرع را در نظر نگیریم به هر حال زن باید هرچه می خواهد در عقدنامه بگوید و الا بعدا
نمی تواند برای افعال مرد زمان بندی کند و خط و نشان بکشد.
همانطور که مردی حق دارد شبی را در خانه نباشد و کار کند می تواند شبی در خانه نباشد و پیش همسر دیگرش باشد.
پس مشکل وقت نیست که الان خیلی ها یک ساعت هم در روز زنشان را نمی بینند
مشکل جای دیگری است که عرض شد ....

دقت کنید!
یک بار می گوییم
زن حق ندارد احساسات مرد را منحصر در خودش بکند و او را مجبور به کاری بکند.
و اگر رفتید خواستگاری و بعدش رسیدید پای عقد ازدواج
عملا به همین جمله تعهد می دهید
و حق تعدد زوجات برای شما محفوظ خواهد ماند.
و اگر زن می توانست عواطف شما را منحصر کند باید همان ابتدا از شما تعهد می گرفت که همسر دیگر اختیار نکنید
اما تنها حق وکالت طلاق می گیرد که اگر زن تحمل مهرورزی شما به زن دوم را ندارد تنها می تواند طلاق بگیرد.

اما یک بار می گوییم
زن حق دارد مورد توجه مرد قرار بگیرد و مرد باید به او توجه کند و مهر بورزد و باید با او خوش اخلاق و خوش برخورد باشد
و باید نفقه ی او را به قدر توانایی و وسع خودش در اختیار زن قرار بدهد و ...

البته می دانید که ما گفتیم این حق کلی است نه اینکه از فردا مردها بدوند و پیش به سوی زن دوم
اما این مسئله شرایط دارد
جزو ضروریات و واقعیات جامعه است.
و یکی از نشانه ها آمار بالای طلاق و اختلافات خانوادگی و زنان مطلقه و بیوه و ... است.
.
.
.