فطرت الهی

بزرگترین آرزویی که با خود به گور می بریم... نقدی بر برهان فطرت الهی

سلام....چند ماه پیش سر قضیه برهان فطرت الهی با استاد طاها بحثی داشتیم...ایشان پای علم حضوری در کنار علم حصولی را وسط کشیدند و اشاره داشتند که در داستان فطرت الهی ما با علم حضوری خود خدا را می بینیم....پس فطرت الهی به فرض وجود خطا بردار و بی ارزش نیست و دلیلی و نشانی از وجود خداست....ایشان فرمودند که این علم حضوری در در زمان هایی خاص یا شرایطی خاص خودش را نشان می دهد...مثلا ایشان مثال زدند کسی در دریا در حال قرق شدن است....دیگر به هیچ یک از عوامل طبیعی چشم داشتی نداشته و از همه ی آنها قطع امید کرده...یعنی دیگر از تمامی عوامل طبیعی قطع امید کرده....اینجاست که با علم حضوری خود یک موجود فراطبیعی که خدا باشد را احساس می کند یا به قولی با علم حضوری خود خدا را می بیند....حالا سوالم این است....چطور می شود که شخصی در آستانه ی قرق شدن است و نسبت به همه چیز و همه عالم و آدم قطع امید داشته، تنها نیروی فرا مادی و برتری را می بیند که خداست و تنها چشم امیدش به خداست....ولی با این حال آن خدا یا آن موجود فراطبیعی دست این بنده خدا را نمی گیرد و شخص با توهمی شیرین که خدایی هست و دست او را خواهد گرفت و به او کمک خواهد کرد به دریا فرو افتاده و خفه می شود؟!!این جا نمی توانیم بگوییم که آن علم حضوری توهمی بیش نبوده؟!!یا نمی توانیم بگوییم که خدایی و نیروی فرا ماده ای به نام خدا در کار نبوده...خوب اگر بوده و شخص با علم حضوری خودش او را احساس می کرده و تنها امیدش او بوده چرا آن موجود به دادش نرسیده؟!!;)) ;))

البته این سخنانی که به قول از استاد طاها نقل کردم، برداشت های بنده از سخنان ایشان بوده و قطعا ممکن است به واقع دیدگاه و سخنان ایشان نباشد و بنده در برداشت هایمام دچار اشتباه شده باشم....

با تشکر