دین نگهداری

سوال شرعی

بسم الله الرحمن الرحيم با سلام ودعای خیر
من کارمند یکی از ادارات هستم ودرشرف بازنشستگی ومقلد آیت الله خامنه ای هستم مديرکل اداره ما برای تمام کسانی که در شرف بازنشستگی هستندچه در استان وچه در شهرستانها برای اينکه به حقوق بازنشستگی آنها اضافه شود وپاداش پایان خدمت بیشتری بگيرند از پستهای بلاتصدی در استان وشهرستانها به نام آنها ميزند که پست خالی است وحقوق کسی ضايةع نميشود وبه عدالت ومساوی برای همه ميزنند وبرای بنده هم که در استان هستم پست یکی از شهرستانها را مثلا کارشناس مسئول شهرستان سرخس زده اند چه حکمی از نظر شرعی دارد
سوال دوم بنده درمورخه 1397/4/1بازنشسته شدم وبنا بر درخواست خودم مقرر شد تا پايان سال بمانم دربرج 5 نامه ای از طرف ديوان عدالت اداری آمده است که هرکس بعد از 1397/4/10باز نشسته شده که شامل من نميشود دو پارامتر در پاداش بازنشستگی او لحاظ نشود که حدود 30 ميليون تومان از پاداش بازنشستگی کم ميشود وچون من بعد اين تاریخ مشغول بکار بودم وهم اکنون هم مشغول بکارم بنابر صلاحديد مديرکل برای من وتمام کسانی که مشابه من است ميخوامند تاریخ بازنشستگی مارا عطف به ماسبق یعنی در زمانی که بازنشسته شدیم بزنند واين دوماهی که همچنان سر کار بودیم وحقوق گرفتيم را از ما به رضايت وامضائ خود ما بگيرند آیا اين کار اشکال شرعی ندارد وخلاف قانون نيست

شب یک طلبه با دختر فراری

شب طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دختر گفت: شام چه داری؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد.

از آن طرف چون این دختر فراری شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا فرار کرده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند.

صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ... . محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... . لذا علت را پرسید طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند.

شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگران وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود.

نفس اماره یکی از عواملی است که انسان را به ارتکاب گناه وسوسه می کند. قران کریم می فرماید: نفس اماره به سوی بدیها امر می کند مگر در مواردی که پروردگار رحم کند «سوره یوسف آیه 53» انسانهایی که در چنین مواردی به خدا پناه میبرند خداوند متعال آنها را از گزند نفس اماره حفط می کند و به جایگاه ارزشمندی می رساند.

منبع: کتاب آموزه های وحی در قصه های تربیتی، مولف عبدالکریم پاک نیا، انتشارات فرهنگ اهل بیت