**** کلاس نهج البلاغه = خطبه قاصعه *****

تب‌های اولیه

1254 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

کاری که برون از توانایی زن است به دستش مسپار، که زن گل بهاری است، لطیف و آسیب پذیر، نه پهلوانی است کارفرما و بر هر کار دلیر، و مبادا گرامی داشت او را از حد بگذرانی و یا او را به طمع افکنی و به میانجیگری واداری.
بپرهیز از رشک نابه جا که آن درستکار را به نادرستی کشاند و پاک دامن را به بدگمانی خواند. هریک از خدمتکارانت را کاری به عهده بگذار، و آن را بدان کار بگمار تا هریک وظیفه ی خویش بگزارد و کار را به عهده ی دیگری نگذارد. خویشاوندانت را گرامی بدار که آنان چون بال تواند که بدان پرواز می کنی و ریشه ی تواند که به آن بازمی گردی و دست تو که بدان حمله می آوری.
دین و دنیای تو را به خدا می سپارم و بهترین داوری را از وی برای تو خواستارم، امروز و هر زمان، هم در این جهان و هم در آن جهان؛ والسلام.


[/HR]

1 نهج البلاغه، نامه ی31. لازم به ذکر است این نامه را امام علی(ع) در هنگام بازگشت از صفین، در منطقه ی حاضرین برای امام حسن(ع) نگاشته است

[=#8b4513][=114]
✅ خطبه صد و هشتاد و ششم نهج البلاغه

[=#0000cd][=113]
✅ خطبه صد و هشتاد و ششم نهج البلاغه


و لقد قبض رسول الله (صلی الله علیه و آله) و ان راسه لعلی صدری، و لقد سالت نفسه فی کفی، فامررتها علی وجهی، و لقد ولیت غسله (صلی الله علیه و آله)، و الملائکه اعوانی، فضجت الدار و الافنیه، ملا یهبظ و ملا یعرج، و ما فارقت سمعی هینمه منهم، یصلون علیه حتی و اریناه فی ضریحه، فمن ذا احق به منی حیا و میتا(487)؛ رسول خدا در حالی که سرش به سینه ام قرار داشت. قبض روح گردید، جانش در دستم جریان پیدا کرد، آن را به چهره ام کشیدم. من متصدی غسل آن حضرت بودم و فرشتگان مرا یاری می کردند. در و دیوار خانه اش به ضجه در آمده بودند. گروهی از فرشتگان به زمین آمدند و گروهی به آسمان می رفتند. گوش من از صدای آنان که بر حضرت نماز می خواندند خالی نمی شد تا آن گاه که او را در آرام گاهش به خاک سپردیم.
و لقد قبض رسول الله و ان راسه لعلی صدری؛ رسول خدا در حالی قبض روح شد که سرش بر سینه من قرار داشت.
قرابت و نزدیکی و ارتباط امام علی (علیه السلام) با نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به اندازه ای زیاد بود که تا آخرین لحظه نیز از هم جدا نشدند و امام علی (علیه السلام) آخرین فردی بود که با نبی گرامی اسلام وداع نمود و پس از آنکه پیامبر در آغوش محبوب ترین بندگان خدا و عزیزترین افراد نزد خودش جان به جان آفرین تسلیم نمود
.


و لقد قبض رسول الله (صلی الله علیه و آله) و ان راسه لعلی صدری، و لقد سالت نفسه فی کفی، فامررتها علی وجهی، و لقد ولیت غسله (صلی الله علیه و آله)، و الملائکه اعوانی، فضجت الدار و الافنیه، ملا یهبظ و ملا یعرج، و ما فارقت سمعی هینمه منهم، یصلون علیه حتی و اریناه فی ضریحه، فمن ذا احق به منی حیا و میتا(487)؛ رسول خدا در حالی که سرش به سینه ام قرار داشت. قبض روح گردید، جانش در دستم جریان پیدا کرد، آن را به چهره ام کشیدم. من متصدی غسل آن حضرت بودم و فرشتگان مرا یاری می کردند. در و دیوار خانه اش به ضجه در آمده بودند. گروهی از فرشتگان به زمین آمدند و گروهی به آسمان می رفتند. گوش من از صدای آنان که بر حضرت نماز می خواندند خالی نمی شد تا آن گاه که او را در آرام گاهش به خاک سپردیم.
و لقد قبض رسول الله و ان راسه لعلی صدری؛ رسول خدا در حالی قبض روح شد که سرش بر سینه من قرار داشت.
قرابت و نزدیکی و ارتباط امام علی (علیه السلام) با نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به اندازه ای زیاد بود که تا آخرین لحظه نیز از هم جدا نشدند و امام علی (علیه السلام) آخرین فردی بود که با نبی گرامی اسلام وداع نمود و پس از آنکه پیامبر در آغوش محبوب ترین بندگان خدا و عزیزترین افراد نزد خودش جان به جان آفرین تسلیم نمود
.

[=#006400][=114]
✅ خطبه صد و هشتاد و هفتم نهج البلاغه

[=113][=#006400]
✅ خطبه صد و هشتاد و هشتم نهج البلاغه


✅ خطبه صد و هشتاد و نهم نهج البلاغه

در سفارش به تقوا و وصف اسلام و پيامبر(ص)

قسمت 1⃣

بانگ و فرياد وحوش را در بيابانها و نافرمانى بندگان را در خلوتها و آمد و شد ماهيان را در درياهاى ژرف و تلاطم آب را در وزش توفانها مى داند.

و شهادت مى دهم كه محمد (صلى الله عليه و آله ) برگزيده و سفير وحى و پيامبر رحمت اوست .

☝️اما بعد. شما را به ترس از خداوندى ، كه آفرينشتان را آغاز كرد، سفارش ‍ مى كنم .

خداوندى كه بازگشت شما به اوست .

برآمدن نيازهايتان با اوست .

اوست منتهاى خواستها و آرزوهاى شما و به سوى اوست ، راه راست شما و او پناهگاه شماست به هنگام بيم و هراس .

ترس از خدا، داروى دلهاى شما و روشنايى باطن شما و درمان بيمارى اجساد شما و به صلاح آورنده فساد سينه هاى شما و زداينده آلودگى نفوس شماست .

اوست روشنايى چشمان نابينايتان و ايمنى دلهايتان از هر بيم و هراس و روشنى بخش سياهى تاريكى شما.

اطاعت از خداى تعالى را به مثابه جامه زيرين خود سازيد نه جامه رويين ، بلكه ، درون جان خود جاى دهيد.

نه تنها جامه زيرين كه درون قلب خود بريد.

اطاعت از خدا بايد كه فرمانرواى شما باشد، در كارهايى كه مى كنيد و آبشخور شما باشد كه به هنگام تشنگى به آنجا مى رويد و ميانجى شما باشد براى دست يافتن به خواسته هايتان و سپر روز وحشت شما و چراغهاى درون گور شما.

و آرامش بخش شما در طول وحشتتان و فراخ سازنده گورتان ، جايگاه اندوهبارتان .

اطاعت از خدا، بنده را از آنچه او را تلف مى كند و به هلاكت مى رساند، نگه مى دارد

و از مخافتگاهها كه بر سر راه اوست ، مى رهاند و از تابش ‍ آتش دوزخ در امان مى دارد.


[h=3]شخصیت نبی گرامی اسلام (ص)
[/h]امام علی(ع) درباره دودمان پاک نبی گرامی اسلام (ص) بیاناتی دارد و از آن جمله می فرماید:
فاستودعهم فی افضل مستودع و اقرهم فی خیر مستقر، تناسختهم کرائم الاصلاب الی مطهرات الارحام. کلما مضی منهم سلف قام منهم بدین الله خلف حتی افضت کرامة الله سبحانه و تعالی الی محمد(ص) فاخرجه من افضل المعاون منبتا و اعز الارومات مغرساً من الشجرة التی صدح منها انبیاءه و انتجب منها امناءه. عترته خیر العتر و اسرته خیر الاسر و شجرته خیر الشجر[1]
خداوند نطفه پاک پیامبران را در بهترین جایگاه به ودیعت نهاد و در بهترین مکانها آنها را مستقر ساخت، صلب کریم پدران آنان را به رَحِم پاک مادران منتقل نمود. هرگاه یکی از آنان بدرود حیات می گفت، دیگری بعد از او برای پیشبرد دین خدا به پای خاست. تا اینکه این منصب بزرگ نبوت از جانب خداوند ـ سبحانه و تعالی ـ به محمد(ص) رسید. او را از بهترین اصلها و مکانها که با ارزش ترین روییدنیها از آن به دست می آید استخراج کرد و نهال وجود او را در اصیل ترین و عزیزترین سرزمینها غرس کرد و شاخه های هستی او را از همان درختی که پیامبران را از آن آفرید به وجود آورد. از همان شجره ای که امینان درگاه خود را از آن برگزید. فرزندانش بهترین فرزندان اند و خاندانش بهترین خاندان و دودمانش بهترین دودمان ند.
منصب نبوت که مقام وساطت میان خداوند و بندگان اوست باید دارای ویژگی و خصوصیات والا باشد تا امر وصایت و هدایت الهی به خوبی محقق گردد. نقص و عیب در دودمان مانع از تأثیرپذیری از تعالیم الهی می شود. خواجه(ره) در بحث لزوم عصمت می گوید:
و یحب فی النبی العصمة لیحصل الوثوق فیحصل الغرض و عدم السهو و کلما ینفرعنه من دنائة الاباء و عهر الامهات.[2]
پیامبر باید معصوم باشد تا سخنان او قابل اعتماد بوده و از این رهگذر هدایت مردم که همانا غرض از ارسال رسل بود حاصل گردد و پیامبر نباید دچار سهو گردد و نباید صفاتی که باعث نفرت مردم می گردد از قبیل پستی پدران و ناپاکی مادران داشته باشد.
این نظر مورد تأیید شارح قوشجی اشعری نیز قرار گرفته[3] و دیگر متکلمان اسلامی از جمله فاضل مقداد بر این نکته تأکید دارند.[4]
ذیل آیه کریمه «لقد جاءکم رسول من انفسکم»[8] از نبی گرامی اسلام (ص) نقل شده است:
نسباً و صهراً و حسباً لیس فی آبائی من لدن آدم سفاح و کلنا بنکاح[ 5]
از جهت نسبی و سببی و حسبی در میان پدران من از حضرت آدم(ع) هرگز ناپاک دامنی نبوده و تمام دودمان ما از راه نکاح مشروع بوده است.
بر پاکی مادران و اجداد مادری آن حضرت (ص) نیز تصریح شده است؛ از جمله:
کتب للنبی علیه الصلاة والسلام خمسمأة ام فما وجدت فیهن سفاها و لاشیئاً مما کان من امر الجاهلیه[6]
برای نبی گرامی اسلام که بر او درود و سلام خدا، باد پانصد مادر نوشته شده که هرگز در میان آنان ناپاک دامنی و آنچه در زمان جاهلیت رواج داشته پیدا نکردم .

1. نهج البلاغه، خطبه 94.
2. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص349 با تعلیقه حسن زاده، چاپ اول، دفتر انتشارات اسلامی.
3. شرح تجرید العقاید، ص359، انتشارات شریف رضی، قم.
4. اللوامع الالهیة، ص311.
5. توبه: 128.
6. الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج1، ص24و77و سایر مصادر از جمله الوفاء باحوال المصطفی، ص72و75؛ دلائل النبوة، ج1، ص147، باب ذکر شرف اصل رسول الله و نسبه؛ بحارالانوار، ج15، ص117و119.


✅ خطبه صد و هشتاد و نهم نهج البلاغه

در سفارش به تقوا و وصف اسلام و پيامبر(ص)

قسمت 2⃣

هر كه دست در دامن تقوا زند، سختيهايى كه به او نزديك شده اند دور گردند

و ناكاميها و مرارتها به كاميابيها و شيرينيها بدل گردد

و امواج محن كه گرداگردش را گرفته اند، فروكش ‍ كنند

و دشواريها به آسانيها گرايند

و باران كرامت پروردگار كه منقطع شده بود از نو باريدن گيرد

و رحمت حق كه از او رميده بود بدو روى آورد

و چشمه هاى نعمت كه خشكيده بود روان گردد

و باران اندك بركت قطره هاى درشت شود و ببارد.

☝️پس بترسيد از خداوندى كه شما را به مواعظ خود بهره مند گردانيد و به وسيله پيامبرانش اندرز داد.

و نعمت و احسان خويش بر شما ارزانى داشت .

براى پرستش او خود را خوار داريد و حق طاعت او بگزاريد.

و اين اسلام دين خداست ، كه آن را براى خود برگزيد و به نظر عنايت خويش در آن نگريست و پرورش داد.

بهترين آفريدگان خود را براى تبليغ آن اختيار كرد.

و ستونهاى آن را بر بنياد دوستى خود برپاى داشت و به عزت و غلبه او، دينهاى ديگر را خوار ساخت و با برافراشتن آن ملتهاى ديگر را فرو داشت .

با گرامى داشت آن دشمنانش را پست نمود و با يارى كردن آن ، معارضانش را فرو گذاشت .

پايه هايش را محكم ساخت تا اركان گمراهى فرو ريزد.

تشنه كامان را از آبگيرهاى آن سيراب نمود و آبگيرها را براى بردارندگان آب پر ساخت .


[h=1] نهج البلاغه حکمت 101
[/h]و درود خدا بر او فرمود: (از نوف بکالی نقل شد، که در یکی از شبها امام را دیدم برای عبادت از بستر برخواست، نگاهی به ستارگان افکند، و به من فرمود: خوابی! یا بیدار؟ گفتم بیدارم) ای نوف! خوشا به حال آنان که از دنیای حرام چشم پوشیدند، و دل به آخرت بستند، آنان مردمی هستند که زمین را تخت، خاک را بستر، آب را عطر، و قرآن را پوشش زیرین، و دعا را لباس رویین خود قرار دادند، سپس دنیا را همانند عیسی مسیح (ع) وانهادند. ای نوف! همانا داوود پیامبر (که درود خدا بر او باد) در چنین ساعتی از شب برمی خاست، و می گفت: (این ساعتی است که دعای هر بنده ای به اجابت می رسد، جز باجگیران، جاسوسان، شبگردان و نیروهای انتظامی حکومت ستمگر، یا نوازنده طنبور و طبل

[=#a52a2a][=113]
✅ خطبه صد و هشتاد و نهم نهج البلاغه


✅ خطبه صد و هشتاد و نهم نهج البلاغه

در سفارش به تقوا و وصف اسلام و پيامبر(ص)

قسمت 4⃣

دين اسلام در نزد خدا دينى است با اركانى استوار و بنيانى رفيع و برهانى روشن و چراغى تابان و قدرتى پيروزمند و نشانه هايى بلند، كه كس را يارى خلاف آن نيست .

پس بزرگش داريد

و پيرويش كنيد

و حقش را ادا نماييد

و در موضع عز خود جايش دهيد

خداى سبحان ، محمد (صلى الله عليه و آله ) را بحق به رسالت فرستاد

در زمانى كه دنيا را سپرى شدن نزديك بود و آخرت روى آورده بود

و جهان روشن و شادمان روى به تاريكى داشت

و مردم دنيا به مشقت افتاده

و جاى امن و راحتشان به خشونت گراييده ،

دنيا را ويرانى نزديك شده ، مدت عمرش به سر رسيده

و نشانه هاى نابوديش پديدار گشته

و از مردمش بريده و حلقه هاى پيوندشان گسسته

و عوامل در هم ريختنش ، بسيار و آثار رستگارى ، ناپيدا و عيبهايش آشكار و مدت دراز عمرش ‍ كوتاه شده بود

در اين هنگام ، خداوند، رسالت خويش را به او ابلاغ كرد تا امتش را ارجمندى كرامت كند

و مردم زمانش را به بهار زندگى رساند

و يارانش را سربلند سازد و ياورانش را مشرّف گرداند.

پس قرآن را بر او نازل كرد، نورى كه چراغهايش خاموش نشود.

چراغى كه فروزندگيش كاستى نيابد،

دريايى كه ژرفايش دانسته نگردد

و راهى كه رونده اش را گمراه نكند

و پرتوى كه روشناييش تاريكى نگيرد

و فرقانى كه برهانش خاموشى نپذيرد

و بنيانى كه اركانش ويران نگردد

و شفايى كه در آن بيم بيمارى نباشد

و پيروزيى كه يارانش منهزم نگردند

و حقى كه ياورانش مغلوب و خوار نشوند.


[=#006400][=113]
✅ خطبه صد و نودم نهج البلاغه

[=#a52a2a][=113]
✅ خطبه صد و نودم نهج البلاغه

[=#8b4513][=113]
✅ خطبه صد و نود و یکم نهج البلاغه

[=113][=#8b4513]
✅ خطبه صد و نود و دوم نهج البلاغه

[h=1]حکمت 102
[/h]و درود خدا بر او فرمود:
همانا خدا واجباتی را بر شما لازم شمرد، آنها را تباه نکنید، و حدودی برای شما معین فرمود، از آنها تجاوز نکنید، و از چیزهایی نهی فرمود، حرمت آنها را نگاه دارید، و نسبت به چیزهایی سکوت فرمود نه از روی فراموشی، پس خود را درباره آنها به رنج و زحمت دچار نسازید

[=114][=#800000]
✅ خطبه صد و نود و سوم نهج البلاغه

[h=1]حکمت 103
[/h]و درود خدا بر او فرمود:
مردم برای اصلاح دنیا چیزی از دین را ترک نمی گویند. جز آنکه خدا آنان را به چیزی زیانبارتر دچار خواهد ساخت

[h=1]حکمت 104
[/h]و درود خدا بر او فرمود:
چه بسا دانشمندی که جهلش او را از پای درآورد و دانش او همراهش باشد و سودی به حال او نداشته باشد


✅ خطبه صد و نود و چهارم نهج البلاغه

در گريز از دنيا

اى مردم ، اين دنيا سرايى است كه گذرگاه شماست

و آخرت ، سرايى است پايدار.

پس از اين سراى كه گذرگاه شماست براى آن سراى كه قرارگاه شماست ، توشه برگيريد.

پرده هايتان را نزد كسى كه اسرارتان را مى داند برمدريد.

پيش از آنكه بدنهاتان را از دنيا بيرون برند، دلهايتان را از دنيا بيرون كنيد.

شما در دنيا در معرض آزمايش بوده ايد، زيرا براى سرايى جز اين آفريده شده ايد.

هنگامى كه كسى بميرد، مردم مى گويند چه برجاى نهاده و ملايكه مى گويند، چه پيش فرستاده .

خدا بر پدرانتان رحمت آورد.

بخشى را پيش فرستيد تا از آن سود بريد

و همه را پس از خود مگذاريد تا وزو و بالتان گردد.


[=#006400][=113]
✅ خطبه صد و نود و پنجم نهج البلاغه

[h=1]حکمت 105
[/h]و درود خدا بر او فرمود:
به رگهای درونی انسان پاره گوشتی آویخته که شگرف ترین اعضا درونی اوست، و آن قلب است، چیزهایی از حکمت، و چیزهایی متفاوت با آن، در او وجود دارد. پس اگر در دل امیدی پدید آید، طمع آن را خوار گرداند، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد، و اگر نومیدی بر آن چیره شود، تاسف خوردن آن را از پای درآورد، اگر خشمناک شود کینه توزی آن فزونی یابد و آرام نگیرد، اگر به خشنودی دست یابد، خویشتن داری را از یاد برد، و اگر ترس آن فراگیرد پرهیز کردن آن را مشغول سازد. و اگر به گشایشی برسد، دچار غفلت زدگی شود، و اگر مالی به دست آورد، بی نیازی آن را به سرکشی کشاند، و اگر مصیبت ناگواری به آن رسد، بی صبری رسوایش کند، و اگر به تهیدستی مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد، و اگر گرسنگی بی تابش کند، ناتوانی آن را از پای درآورد، و اگر زیادی سیر شود، سیری آن را زیاد رساند، پس هرگونه کندروی برای آن زیانبار، و هر گونه تندروی برای آن فسادآفرین است


✅ خطبه صد و نود و ششم نهج البلاغه

در خطاب به طلحه و زبير، پس از بيعت به خلافت

آن دو از اينكه امام(ع ) در كارها با آنها مشورت نكرده و از ايشان يارى نخواسته ، اظهار ناخشنودى كرده:

شما دو تن به اندك ناخشنود شديد و كارهاى بسيارى را به تاءخير انداختيد.

چرا نمى گوييد كه شما را در چه چيزى حقى بوده و من آن را از شما دريغ داشته ام ؟

و در تصرف كدام نصيب و عطايى خود را بر شما ترجيح نهاده ام ؟

يا كدام حق و دعوايى بود كه يكى از مسلمانان نزد من آورد و من در اداى آن ناتوان بوده ام يا حكم آن نمى دانسته ام يا در آن خطا نموده ام ؟

☝️ به خدا سوگند، نه به خلافت رغبتى داشتم و نه به حكومت نيازى .

☝️ اين شما بوديد كه مرا به آن فراخوانديد و بر من تحميلش نموديد.

☝️ هنگامى كه خلافت به من رسيد به كتاب خدا و آنچه براى ما در آن مقرر داشته و فرمانمان داده كه بر شيوه آن عمل كنيم ، نظر كردم و از آن پيروى نمودم .

و به سنتى كه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نهاده است اقتدا كردم .

بنابراين ، ديگر به راءى شما و جز شما نيازى نداشتم .

براى من حكمى هم پيش ‍ نيامده كه آن را ندانم و از شما دو تن يا برادران مسلمانم مشورت خواهم .

اگر چنين وضعى پيش آمده بود، هرگز از مشورت با شما و ديگران روى نمى گردانيدم .

☝️ اما در باب اينكه چرا در تقسيم ، مساوات مى كنم ، اين هم چيزى است كه من به راءى خود يا از روى هواى نفس در آن قضاوت نكرده ام .

☝️ من و شما دو تن ديده ايم كه رسول الله (صلى الله عليه و آله ) در اين باب چه حكمى آورده و چگونه عمل كرده است .

☝️ پس در كارى كه خدا حكمش را مقرر داشته و امضا كرده بود، نيازى به راءى و نظر شما نداشتم .

☝️ به خدا سوگند، شما دو تن را و جز شما را بر من حقى نيست كه زبان شكايت گشاييد.

خداوند دلهاى ما را و شما را به حق متمايل سازد.

و در دل ما و شما شكيبايى اندازد.

(سپس فرمود): خدا بيامرزد كسى را كه حقى را ببيند و آن را يارى دهد

و ستمى را ببيند و آن را دور سازد

و صاحب حق را در گرفتن حقش يار باشد.


.
[h=1]حکمت 106
[/h]و درود خدا بر او فرمود:
ما تکیه گاه میانه ایم، عقب ماندگان به ما می رسند، و پیش تاختگان به ما باز می گردند

[=#800000][=113]
✅ خطبه صد و نود و هفتم نهج البلاغه

[h=1]حکمت 107
[/h]و درود خدا بر او فرمود: فرمان خدا را برپا ندارد جز آن کس که در اجرای حق مدارا نکند، سازشکار نباشد، و پیرو آرزوها نگردد

[=#800000][=113]
✅ خطبه صد و نود و هشتم نهج البلاغه

[=113][=#006400]
✅ خطبه صد و نود و نهم نهج البلاغه

[=#800000][=113]
✅ خطبه دویستم نهج البلاغه

)
[h=1]حکمت 109[/h]و درود خدا بر او فرمود: سرمایه ای از عقل سودمندتر نیست، و تنهایی ترسناکتر از خودبینی، و عقلی چون دوراندیشی، و بزرگواری چون توفیق الهی، و تجارتی چون عمل صالح، و سودی چون پاداش الهی، و پارسایی چون فروتنی، و شرافتی چون دانش، و عزتی چون بردباری، و پشتیبانی چون مشورت کردن نیست

[=113][=#800000]
✅ خطبه دویستم نهج البلاغه

[h=1]حکمت 110
[/h]و درود خدا بر او فرمود:
هرگاه نیکوکاری بر روزگار و مردم آن غالب آید، اگر کسی به دیگری گمان بد برد که از او عمل زشتی سرنزده، ستمکار است، و اگر بدی بر زمانه و مردم آن غالب شود، و کسی به دیگری خوش گمان باشد، خود را فریب داد


✅ خطبه دویستم نهج البلاغه

درباره ی حدیثهای مجعول

قسمت 2⃣

پس ‍مردم گفتارش را مى پذيرند

و خداوند در قرآن از منافقان خبر داده

و بدان صفات كه دارند براى تو وصفشان كرده است .

اينان بعد از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) ماندند

و بر آستان پيشوايان ضلالت و داعيانى كه به باطل و بهتان مردم را به آتش فرا مى خواندند، تقرب يافتند.

حتى به حكومتشان هم گماشتند

و بدين نام بر گردن مردم سوارشان كردند

و در پناه نام آنها به جهان خوارى ، پرداختند.

زيرا مردم غالبا با پادشاهان و دنياداران هستند،

مگر كسى كه خداوندش از اين خطر نگه داشته باشد ، و اين يكى از آن چهار است .

و ديگر، مردى است كه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) خبرى شنيده ،

اما درستش را به خاطر نسپرده و سر آن ندارد كه دروغ بگويد.

او چيزى را كه آموخته ، اينك ، روايت مى كند

و خود نيز به كارش مى بندد

و همه جا مى گويد كه اين سخن را از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) شنيده ام .

اگر مسلمانان مى دانستند كه او اشتباه دريافته از او نمى پذيرفتند

و خود نيز اگر مى دانست تركش مى گفت .


[h=1]حکمت 111
[/h]و درود خدا بر او فرمود: (شخصی از امام پرسید حال شما چگونه است؟) چگونه خواهد بود حال کسی که در بقای خود ناپایدار، و در سلامتی بیمار است، و در آنجا که آسایش دارد مرگ او فرامی رسد


[h=1]حکمت 112[/h]و درود خدا بر او فرمود: چه بسا کسی که با نعمتهای رسیده، به دام افتد، و با پرده پوشی گناه، فریب خورد، و با ستایش شدن، آزمایش گردد، و خدا هیچ کس را همانند مهلت دادن، نیازمود

کلام امير (ع):
  ✅ خطبه دویست و یکم نهج البلاغه

  ✅ خطبه دویست و یکم نهج البلاغه

در قدرت خداوند و خلقت زمين

از آثار عظمتش و بدايع آفرينش شگفت انگيزش ، اين است كه از آب درياى لبالب كه موجهايش بر يكديگر مى آمدند و هر موج ، موج ديگرى را مى راند،

جايى خشك و جامد پديد آورد و از آن طبقاتى ايجاد كرد

و آن طبقات را كه بربسته بودند از هم بگشود و هفت آسمان ساخت و آسمانها به فرمان او خود را نگه داشتند و هر يك در آنجا كه بايدش برپاى ايستاد.

زمين را استوار بيافريد، در حالى كه ، آن را درياى عظيم سبزگون ، كه مسخر فرمان اوست ، بر پشت حمل مى كرد.

در برابر فرمان او خوار و ذليل بود و از هيبتش سر به فرمان .

آب روان از بيمش بر جاى بايستاد.

پس صخره هاى زمين را آفريد و تپه هاى بلند و كوههاى عظيم را پديد آورد و در جاى خود استوار بداشت و مقرر داشت كه در جاى خود بمانند.

كوهها را در هوا برافراشت و بن آنها در آب فرو برد و آنها را از زمينهاى هموار و پست بركشيد و آنها را در اقطار زمين و آن مكانها كه برقرار هستند، فرو كرد.

و قله ها را برافراشت و بلنديهايش را به اطراف كشانيد.

و اين كوهها را ستونهاى زمين گردانيد و چون ميخها در زمين فرو كرد.

و زمين كه جنبان بود آرامش يافت تا ساكنان خود را نلرزاند و بار خود نريزد و از جاى خود به ديگر جاى نشود.

منزه است خداوندى كه زمين را پس از تموج آب هايش ثابت نگه داشت

و پس از رطوبت اطرافش خشك گردانيد

و آن را جايگاه آسايش آفريدگان ساخت

و آن را برايشان چون فرشى بر روى درياى ژرف ساكن بگسترد.

دريايى كه روان نيست و ايستاده است ، نه گردان .

بادهاى سخت بر آن مى وزد و مى بردش و بازش مى گرداند.

ابرهاى پر باران بر آن ببارد و به جنبشش آورد. ((در آن براى كسانى كه مى ترسند پندى است .


[=#000080][=113]
✅ خطبه دویست و چهارم نهج البلاغه

[=113][=#8b4513]
✅ خطبه دویست و پنجم نهج البلاغه

[=#008000][=113]
✅ خطبه دویست و پنجم نهج البلاغه

[h=1]حکمت 113
[/h]و درود خدا بر او فرمود:
دو تن به خاطر من به هلاکت رسیدند، دوست افراطکننده، و دشمن دشنام دهنده

[=113][=#2f4f4f]
✅ خطبه دویست و ششم نهج البلاغه

[h=1]حکمت 114
[/h]و درود خدا بر او فرمود:
از دست دادن فرصت، اندوهبار است

[=#008000][=113]
✅ خطبه دویست و هفتم نهج البلاغه

قرآن، معدن ایمان

فَهُوَ مَعدنَ الایمانَ وبُحبوُحَتُهُ. (خطبه/198 )
ترجمه:قرآن معدن ایمان واصل آن است .
شرح:«همان معدنی که ایمان کامل به خدا وپیامبرش(صلوات الله علیه وآله) وبه همه ی آنچه آن حضرت ازجانب خداوندآورده از آن به دست می آید،روشن است که اعتقاد به حقانیت قرآن وفهم مقاصد آن وعمل به احکام ودستورهای آن سبب انعقاد ایمان ورسوخ آن میگردد. »(

[=#006400][=113]
✅ خطبه دویست و هفتم نهج البلاغه

[h=1]حکمت 115
[/h]و درود خدا بر او فرمود:
دنیای حرام چون مار سمی است، پوست آن نرم ولی سم کشنده در درون دارد، نادان فریب خورده به آن می گراید، و هوشمند عاقل از آن دوری گزیند

[=#006400][=113]
✅ خطبه دویست و هفتم نهج البلاغه