جمع بندی چگونه می توان به احادیث اعتماد کرد؟(کارشناس:مجید)

تب‌های اولیه

75 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با صلوات بر محمد وآل محمد
وسلام بر دوستان عزیز
همان گونه که در پست های قبل هم اشاره کردم این سؤال یکی از اساسی ترین سؤالات علوم حدیث می باشد . از آن جایی که حدیث همراه همیشگی قرآن و میراث گرانسنگ پیشوایان اسلام ،با وجود همه هجوم ها ،محدودیت ها ومخالفت ها ،مانده وبالیه است . حدیث در دو راهی های تردید و کژراهه های گمراهی ،یاریگر انسان های ره جو و حق پو بوده ودر عرصه ی هدایت انسان خوش درخشیده است . حدیث هم مانند بسیاری از اشیاء گرانبهای دیگر ،در طول حیات تابنا ک خود ،دچار ،آسیب هایی پیدا وپنهان گشته است .از این رو ،بهره گیری از این گوهر درخشان ،نیازمند زدودن آسیب های دامنگیر آن و پژوهش های مرتبط است و همان گونه که دقت در شیوه دریافت و فهم حدیث ضروری است ،کشف محدودیت های حاکم بر فضای حدیث و آسیب های رسیده به حدیث نیز لازم است .
در این زمینه ما نیاز مند علمی هستیم تا ما را با آسیب های حدیث آشنا کند و آن علم علمی نیست جز علم «آسیب شناخت حدیث ». اما مفهوم و اهمیت آسب شناسی را در ادامه خدمتتان عرض خواهم کرد .
ادامه دارد التماس دعا :Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

با صلوات بر محمد وآل محمد
وسلام و عر ض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت زهراء(س)
آسیب به معنای گزند و صدمه ،در بسیاری از موارد ،دامن گیر چیز های با ارزش می شود و بهره مندی از آن را دشوار یا نا شدنی می کند واز این رو ،نیاز به شناسایی ،پیشگیری و در مان آسیب ها داریم .حدیث نیز گوهری ارزش مند است و دومین منبع اصلی آموزه های دین است .این ثقل کبیر در کنار ثقل اکبر -قرآن -وزنه ای سنگین برای نگهداری وماندگاری حیات حقیقی مسلمانان به شمار می آید .
جایگاه حدیث وبرکات آشکار آن در همه ی عرصه های زندگی دنیوی و اخروی ،همه ی پیروان معصومان را به مطالعه ،بهره برداری و-پیش تر از همه این ها -بهحفظ ونگهداری آن فرا خوانده و می خواند ؛اما این یادگار ماندگار ،مانند هر گوهر گران بهای دیگر ،از گزند غفلت و تساهل یا طمع و دنیا پرستی ، در امان نمانده است . کوتاهی های باور مندان از یک سو ،و غرض ورزی های منکران از سوی دیگر ،به این مر وارید پرورده ی جان معصومان ،آسیب زده است . حدیث همراه و همنوای ثقل اکبر است وما را با آن مرتبط می کند ،اما یکی از تفاوتهای اصلیش با قرآن ،اسیب پذیری حدیث در زمینه های متعدد و مصونیت قرآن از آسیب های مهمی مانند تحریف است .
اگر حدیث ،در زندگی اثر گذارو با اهمیت نبود؛اگر حدیث ،مفسر ومبین ثقل اکبر -که اساس دزندگی بشر است - نبود ؛و اگر حدیث ،مادر علوم اسلامی نبود ،هیچ گاه شناخت آسیب های دامنگیر آن نیز ضروری نبود .برای بهرمندی از این دستاورد پر بها است که ناگزیریم غبار تصحیف ،بد فهمی و تامل نادر ست با حدیث را ذره ذره بزداییم تا با گوهر شفاف آن دست یابیم .
ادامه دارد.....:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:التماس دعا

مجید;206145 نوشت:
با صلوات برمحمد وآل محمد
وسلام بر شما دوست گرامی امید -رچ
مهندس گرامی اگر بنده به شما بگویم آقای مهندس یک خانه برای من بساز ، حضرت عالی چه می کنید ،لطفا جوابی بدهید که قانع کننده باشد وهمه بپذیرند .
با کمال تشکر:gol:

خوب کارهایی رو باید انجام بدهم تا بتونم خونه ای رو بسازم که هم ایمن باشه و هم بتونه رضایت شما رو که خونه برای شماست رو جلب کنه و من سعی می کنم که بر اساس مقررات و قوانین و آیین نامه های مقرر خونه رو بسازم تا حونه ی مستجکمی بسازم

omid_rch;211407 نوشت:
خوب کارهایی رو باید انجام بدهم تا بتونم خونه ای رو بسازم که هم ایمن باشه و هم بتونه رضایت شما رو که خونه برای شماست رو جلب کنه و من سعی می کنم که بر اساس مقررات و قوانین و آیین نامه های مقرر خونه رو بسازم تا حونه ی مستجکمی بسازم

سلام بر شما مهندس عزیز که طالب معارف حقه هستید
ما هم برای شناخت حدیث صحیح از سقیم نیاز مند مصالحی هستیم اول متن حدیث سپس سند حدیث بعد هم آن را عرضه می کنیم به ساحت مقدس قرآن اگر معارض نبود آن را می پذیریم .در این رهگذر نیاز مند یک سری از علوم هم هستیم از جمله درایه ،رجال ،علوم حدیث و...تا بتوانیم مشکل جعل حدیث را بر طرف کنیم با آدرس هایی که قبلا برای شما ارسال کردم تا حدود زیادی می توانید مشکلتان را حل کنید و البته این مطالب تخصصی هم هست یک مجتهد سالیان متمادی تلاش می کند تا رویات را بررسی کند .
موفق باشید

سلام به همه دوستان
این اولین نوشتاری است که بنده در این انجمن زیبا و قشنگ درج می کنم. امیدوارم هر قلمی که می زنم و هر حرفی که نگارش می کنم، مورد رضای حق تعالی قرار گیرد، و برای دوستان، قابل استفاده باشد.

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

----------------------------

ضمن تشکر از مطالب خوب و ارزشمند دوستان، بنده هم سیاهه ای به این مشق می افزایم...

omid_rch;199104 نوشت:
ما چگونه می توانیم احادیث را باور کنیم و بدانیم این احادیث صحت دارند طبق چه ادله ای باید احادیث را باور داشت؟
کارشناسان نظر دهید لطفا
سلام به شما دوست عزیز،

برای بررسی منطقی احادیث باید دو راه کلی را پیمود:

1- بررسی سند احادیث (که با دانش رجال صورت می گیرد)
2- بررسی متن و محتوای احادیث (که با دانش درایه و فقه الحدیث صورت می گیرد)

بررسی سند احادیث:

در علم رجال حال تک تک روات حدیث (با توجه به کتب معتبر رجال و مجموعه احادیث نقل شده راوی) مورد بررسی قرار می گیرد و سپس با بررسی مجموعه سند، آن حدیث از حیث سندی در یکی از این تقسیم بندی های کلی قرار می گیرد: خبر واحد یا متواتر؛ خبر واحد هم در یک تقسیم بندی بر چهار گونه است: صحیح، موثق، حسن و ضعیف.

توضیح کوتاهی درباره این چهار قسم:

صحیح: سندی که تمام سلسله راویان سند امامی عادل و ضابط بوده و سند به معصوم منتهی گردد.

موثق: سندی که حداقل یک نفر از سلسله راویان سند، غیر امامی توثیق شده باشد و سایر افراد سند امامی عادل ضابط باشند و سند به معصوم منتهی گردد.

حسن: سندی که حداقل یک نفر از سلسله راویان سند، امامی ممدوح توثیق نشده باشد و سایر افراد سند امامی عادل ضابط باشند و سند به معصوم منتهی گردد.

ضعیف: سندی است که اعتبار آن از جهت اوصاف راویان ثابت نشده باشد.

احادیث ضعیف به یک معنا احادیثی هستند که به تنهایی قابل اعتماد نیستند و نمی توان به آنها تمسک نمود؛ البته ممکن است ضعف سندی برخی احادیث با قرائن دیگر (مثلا شهرت فتوایی) برطرف شود اما به تنهایی قابل اعتماد و تمسک نیستند. احادیث جعلی بخشی از احادیث ضعیف محسوب می شوند ، نه همه آنها؛ یعنی همه احادیث ضعیف جعلی نیستند اما همه احادیث جعلی ضعیفند

ادامه....

بررسی متن و محتوای احادیث:

قوت و درستی سند تنها یکی از شیوه ها و قرینه ها ی اعتبار یا بی اعتباری حدیث است، بخش دیگر کار در بررسی متن حدیث صورت می گیرد؛ یعنی روایات را باید از جهت متنی هم مورد بررسی و دقت قرار داد چرا که گاهی روایتی صحیح السند است اما علما و فقها به متن آن عمل نمی کنند چون متن حدیث مخالف صریح آیات یا روایات صحیح دیگر است. بررسی متنی و محتوایی روایات با استفاده از علم درایة و فقه الحدیث صورت می گیرد.


معیارهای بررسی متن و محتوای احادیث:

البته میزان هایی برای کشف درستی محتوای احادیث از جهت فقه الحدیثی هم ارائه شده مانند: عرضه حدیث بر قرآن، عرضه حدیث مشکوک بر سنت قطعیه و دیگر احادیث معتبر، عرضه حدیث بر قطعیات تاریخی و ...


به عنوان نمونه:

ُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ سَدِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) لَا تُصَدِّقْ عَلَيْنَا إِلَّا مَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ وَ سُنَّةَ نَبِيِّه (وسائل‏الشيعة/ج 27 /ص 123)؛

از امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) روایت شده که فرمودند: احادیثی که از ما نقل می شود را نپذیرید مگر اینکه مطابق قرآن و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) باشد.

احادیث بسیاری در این باره در وسائل‏الشيعة / ج 27 / ص 106 (بَابُ وُجُوهِ الْجَمْعِ بَيْنَ الْأَحَادِيثِ الْمُخْتَلِفَةِ وَ كَيْفِيَّةِ الْعَمَلِ بِهَا) وارد شده است.

نحوه انطباق محتوای احادیث با محتوای آیات

تشخیص تطابق داشتن یا نداشتن محتوای احادیث با قرآن هم کاری تخصصی است و باید با علومی مانند ادبیات و فقه و دانش حدیث و تفسیر آشنا بود تا بتوان از آنها در تشخیص انطباق محتوای یک حدیث با آیات کریمه قرآن بهره برد.

پژوهش های حدیثی علامه طباطبایی در المیزان در ذیل آیات در قسمت «بحث روائي» ، از بهترین نمونه های بررسی انطباق یا عدم انطباق محتوای احادیث با آیات کریمه قرآن است.

ایشان بر خلاف شیوه معمول مفسران، بحث احادیث را در کنار بحث تفسیر آیات مطرح نمی کند بلکه در ذیل هر دسته از آیات، بعد از بیان تفسیر و توضیح آنها، به صورت جداگانه و تحت عنوان «بحث روائي»، روایات ناظر به آن آیات را نقل و سپس بررسی می کند.

omid_rch;200415 نوشت:
خودتون گفتید علم اینها که عرض میکنید علم و علمی که وحود داره باز هم میشه توش اشتباه و خطا باشه با علم چطور میشه احادیث رو اثبات کرد؟
حرف شما مثل این می مونه که بگید مثلا یکی یک زمونی مثلا 1000آن سال پیش یک سخنی گفته و بخوایم دقیقا صحبت اون به الان برسانیم باید یک مکتوب وجود داشته باشد که دقیقا مال همان زمان باشد که سخنان ان فرد را نوشته و این مکتوبات الان به دست ما رسیده و دیگر جای شکی نیست چون هم حرف های فرد در آن وجود دارد و هم مکتوبات مال آن زمان است مثل شاهنامه که تنها با این کتاب به تنهایی می شود خیلی چیز ها رو رمز گشایی کرد چون کتابی است که یک سند است که از آن زمان مانده و یا خود قرآن کریم که باز هم همینطور چون خدا گفته حافظ آن است پس باز می شود به این موارد اعتماد داشت.
ولی حرف ما این است که این احادیث را چطور می توان باور کرد آیا چنین مکتو باتی هست از همان زمان مانده باشد که این احادیث را تایید کند چون در آن زمان در جامعه خیلی از حکام اجازه مکتوب کردن چیزهایی که به ضررشان بود را نمی دادند پس تا اینجا به این نتیجه می رسیم که با علم ها نمی توان زیاد به اثبات چیزی دست پیدا کرد خیلی از موارد داریم که با علم اثبات شده اند ولی باز با بن بست روبو شده اند مثل حوادثی که هست مثل حادثه 2012 که بر اساس علم هی می گویند در فلان تاریخ اتفاق می افتد ولی اتفاق نمی افتد ودوباره هی تاریخ آن را تغییر می دهند واز این ها می توان نتیجه گرفت که علم نمی تواند زیاد کمکی به سوال ما کند.[/quote]
من به دنبال این هستم که مثلا فلان حدیث مستقیما به پیامبر و یا امام می رسد یا نه
نه اینکه بیاییم احادیث زا تشخیص دهیم که بله این حدیث طبق فلان چیز و فلان سند و فلان مورد صحیح است و تمام.
با مثالی روشن می کنم بحث را:
مثلا همین الان که امام زمان وجود دارد آیا احادیثی هم هست که واقعا توسط ایشون گفته شده باشه و این احادیث مستقیما به ما برسه؟

omid_rch;236857 نوشت:
omid_rch;200415 نوشت:
[/quote]
من به دنبال این هستم که مثلا فلان حدیث مستقیما به پیامبر و یا امام می رسد یا نه
نه اینکه بیاییم احادیث زا تشخیص دهیم که بله این حدیث طبق فلان چیز و فلان سند و فلان مورد صحیح است و تمام.
با مثالی روشن می کنم بحث را:
مثلا همین الان که امام زمان وجود دارد آیا احادیثی هم هست که واقعا توسط ایشون گفته شده باشه و این احادیث مستقیما به ما برسه؟

با صلوات بر محمد و آل محمد
مهندس گرامی ما هم دنبال همین هستیم که بفهمیم روایت مال چه کسی است ، ولی متاسفانه از زمان صدور دور هستیم و نمی توانیم «عن حس»یعنی با دیدن خود پیامبر یا امامان (علیهم السلام )و اصحاب آن ها به روایات دست پیدا کنیم،لذا با ید «عن حدس» به روایات برسیم و این هم مستلزم بررسی کتب رجالی می باشد و باید در زمینه علومی که وارد شده است بحث مفصل انجام شود تا راهکار های آن را به دست آوریم .
ذیلا روایتی از امام زمان (عج)خدمت شما ارسال می کنم :
«إعلام الورى بأعلام الهدى
الفصل الثالث في ذكر بعض التوقيعات الواردة منه ع
الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرِ بْنُ بَابَوَيْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَلِيٍّ مُحَمَّدَ بْنَ هَمَّامٍ قَالَ سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِيَّ يَقُولُ خَرَجَ تَوْقِيعٌ بِخَطٍّ أَعْرِفُهُ مَنْ سَمَّانِي فِي مَجْمَعٍ مِنَ النَّاسِ بِاسْمِي فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ قَالَ أَبُو عَلِيٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ وَ كَتَبْتُ أَسْأَلُهُ عَنْ ظُهُورِ الْفَرَجِ مَتَى يَكُونُ فَخَرَجَ التَّوْقِيعُ كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ‏
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ سَأَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِيَّ رَحِمَهُ اللَّهُ أَنْ يُوصِلَ إِلَيَّ كِتَاباً سَأَلْتُ فِيهِ عَنْ مَسَائِلَ أَشْكَلَتْ عَلَيَّ فَوَرَدَ التَّوْقِيعُ بِخَطِّ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ ع أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ أَرْشَدَكَ اللَّهُ وَ ثَبَّتَكَ مِنْ أَمْرِ الْمُنْكِرِينَ لِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِنَا وَ بَنِي عَمِّنَا فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ مَنْ أَنْكَرَنِي فَلَيْسَ مِنِّي وَ سَبِيلُهُ سَبِيلُ ابْنِ نُوحٍ ع وَ أَمَّا سَبِيلُ عَمِّي جَعْفَرٍ وَ وُلْدِهِ فَسَبِيلُ إِخْوَةِ يُوسُفَ ع وَ أَمَّا الْفُقَّاعُ فَشُرْبُهُ حَرَامٌ وَ لَا بَأْسَ بِالشَّلْمَابِ وَ أَمَّا أَمْوَالُكُمْ فَلَا نَقْبَلُهَا إِلَّا لِتُطَهَّرُوا فَمَنْ شَاءَ فَلْيَصِلْ وَ مَنْشَاءَ فَلْيَقْطَعْ فَمَا آتَانَا اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتاكُمْ وَ أَمَّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ أَمَّا قَوْلُ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْحُسَيْنَ لَمْ يُقْتَلْ فَكُفْرٌ وَ تَكْذِيبٌ وَ ضَلَالٌ وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِيُّ فَرَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ عَنْ أَبِيهِ مِنْ قَبْلُ فَإِنَّهُ ثِقَتِي وَ كِتَابُهُ كِتَابِي وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ الْأَهْوَازِيُّ فَسَيُصْلِحُ اللَّهُ قَلْبَهُ وَ يُزِيلُ عَنْهُ شَكَّهُ وَ أَمَّا مَا وَصَلْتَنَا بِهِ فَلَا قَبُولَ عِنْدَنَا إِلَّا مَا طَابَ وَ طَهُرَ وَ ثَمَنُ الْمُغَنِّيَةِ حَرَامٌ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ شَاذَانَ بْنِ نُعَيْمٍ فَهُوَ رَجُلٌ مِنْ شِيعَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ أَمَّا أَبُو الْخَطَّابِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي زَيْنَبَ الْأَجْدَعُ فَهُوَ مَلْعُونٌ وَ أَصْحَابُهُ مَلْعُونُونَ فَلَا تُجَالِسْ أَهْلَ مَقَالَتِهِمْ فَإِنِّي بَرِي‏ءٌ مِنْهُمْ وَ آبَائِي ع بِرَاءٌ مِنْهُمْ وَ أَمَّا الْمُتَلَبِّسُونَ بِأَمْوَالِنَا فَمَنِ اسْتَحَلَّ مِنْهَا شَيْئاً فَأَكَلَهُ فَإِنَّمَا يَأْكُلُ النِّيرَانَ وَ أَمَّا الْخُمُسُ فَقَدْ أُبِيحَ لِشِيعَتِنَا وَ جُعِلُوا مِنْهُ فِي حِلٍّ إِلَى وَقْتِ ظُهُورِ أَمْرِنَا لِتَطِيبَ وِلَادَتُهُمْ وَ لَا تَخْبُثَ‏ وَ أَمَّا نَدَامَةُ قَوْمٍ شَكُّوا فِي دِينِ اللَّهِ عَلَى مَا وَصَلُونَا بِهِ فَقَدْ أَقَلْنَا مَنِ اسْتَقَالَ وَ لَا حَاجَةَ لَنَا فِي صِلَةِ الشَّاكِّينَ وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِي إِلَّا وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ وَ إِنِّي أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ فَأَغْلِقُوا بَابَ السُّؤَالِ عَمَّا لَا يَعْنِيكُمْ وَ لَا تَتَكَلَّفُوا عِلْمَ مَا قَدْ كُفِيتُمْ وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ وَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا إِسْحَاقَ بْنَ يَعْقُوبَ وَ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‏.
لطفا به سلسه سند توجه بفر مایید .
موفق باشید

omid_rch;236857 نوشت:
omid_rch;200415 نوشت:
مثلا همین الان که امام زمان وجود دارد آیا احادیثی هم هست که واقعا توسط ایشون گفته شده باشه و این احادیث مستقیما به ما برسه؟

با صلوات بر محمد وال محمد
در ایام مبارک نیمه شعبان و ایام ولادت آخرین ذخیره الهی حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء ، یک نرم افزار خیلی خوب در مورد امام زمان (عج)خدمتتان معرفی می کنم با نام «آخرین ذخیره»ان شا الله همه ی دوستان از این نرم افزار خوب کمال استفاده را ببرند.
التماس دعا

مجید;238021 نوشت:
omid_rch;236857 نوشت:

با صلوات بر محمد وال محمد
در ایام مبارک نیمه شعبان و ایام ولادت آخرین ذخیره الهی حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء ، یک نرم افزار خیلی خوب در مورد امام زمان (عج)خدمتتان معرفی می کنم با نام «آخرین ذخیره»ان شا الله همه ی دوستان از این نرم افزار خوب کمال استفاده را ببرند.
التماس دعا

هم اکنون این نرم افزار رو از کجا دریافت کنیم و کمی بیشتر درباره این نرم افزار توضیح بدید و بگویید چه ارتباطی با موضوع بحث ما می تواند داشته باشد؟ بفرمایید سراپا گوشیم>:soal::soal::Moshtagh::Moshtagh:

مجید;237670 نوشت:
مهندس گرامی ما هم دنبال همین هستیم که بفهمیم روایت مال چه کسی است ، ولی متاسفانه از زمان صدور دور هستیم و نمی توانیم «عن حس»یعنی با دیدن خود پیامبر یا امامان (علیهم السلام )و اصحاب آن ها به روایات دست پیدا کنیم،لذا با ید «عن حدس» به روایات برسیم و این هم مستلزم بررسی کتب رجالی می باشد و باید در زمینه علومی که وارد شده است بحث مفصل انجام شود تا راهکار های آن را به دست آوریم

عن حدس و علم رجالی در مورد چی هست و چطور شما یک حدیث رو بر اساس این موارد تشخیص می دید؟؟؟

عن حدس و علم رجالی در مورد چی هست و چطور شما یک حدیث رو بر اساس این موارد تشخیص می دید؟؟؟
با صلوات بر محمد وآل محمد
دوست عزیز برای روشن شدن مطالب عنوان شده فوق شما را به مطالعه کتاب «اصول علم رجال بین النظریةو التطبیق،از جناب مسلم داوری »توصیه می نمایم.
موفق باشید.

سلام
می خواستم در رابطه با این موضوع اگر می شود کارشناسان پاسخ بیشتری بدهند چون الانه که الان است یکی یه حرفی رو نقل می کنه و به هزار نوع می شه اون رو نقل کرد ولی چطور می شه باور کرد که حدیث این سروران و امامان توش دخل و تصرفی نشده ؟
اگه میشه بیشتر و اگر می تونید از همین کتابها یی که می گید این بنویسید و ما رو بیشتر آگاه کنید.
ممنونم

omid_rch;275220 نوشت:
سلام

omid_rch;275220 نوشت:

می خواستم در رابطه با این موضوع اگر می شود کارشناسان پاسخ بیشتری بدهند چون الانه که الان است یکی یه حرفی رو نقل می کنه و به هزار نوع می شه اون رو نقل کرد ولی چطور می شه باور کرد که حدیث این سروران و امامان توش دخل و تصرفی نشده ؟
اگه میشه بیشتر و اگر می تونید از همین کتابها یی که می گید این بنویسید و ما رو بیشتر آگاه کنید.
ممنونم

دوست عزیز شما باید کارشناس علوم اسلامی شوید. نمی توانید بدون گذراندن مقدمات علمی، با مطالعه یک یا چند کتاب به قوه تشخیص برسید. مگر شما برای تخصصی که دارید، مطالعات منظمی نداشتید؟ از اساتید مجربی استفاده نکردید؟
شما در امضای خود دیگران را ترغیب می کنید که با شما در مورد تخصصتان مشاوره کنند. آیا آنها می توانند بدون گذراندن تحصیلاتی که شما نموده اید، بی نیاز از شما باشند؟
تا قبل از تخصص در مسائل اسلامی ارتباط خود را با نص احادیث کمتر نموده و بیشتر از آثار بزرگان همچون شهید مطهری استفاده کنید.

خوب حالا شما آقای روح بخش می فرمایید که تخصصی است درسته؟
خوب مثلا در رابطه با موضوع مثلا گوش دادن به موسیقی یا رقص و غنا شما احادیثی را بیاورید و اثبات کنید که از فلان امام است که رقص و موسیقی و ... جرام است و یا خواندن زن اشکال دارد لطفا با دلیل و احادیث جواب دهید تا همه قانع شوند و بدون شبهه ای در احادیث.

مجید;242436 نوشت:
دوست عزیز برای روشن شدن مطالب عنوان شده فوق شما را به مطالعه کتاب «اصول علم رجال بین النظریةو التطبیق،از جناب مسلم داوری »توصیه می نمایم. موفق باشید.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

صل الله علی محمد وآله !!!! :soal:

بزرگوار اگر شما ازکسی که عالم به معماری ویا سد سازی است بپرسید چطور به استحکام این سد اعتماد کنم وایشان به شما بگویند برادر گرامی بفرمایید کتاب ..... را بخوانید چه احساسی به شما دست میدهد ؟ بعد از خواندن کتاب به استحکام سد اطمینان میکنید ؟؟؟

یا اینکه کتابها باید در «محضر اساتید » خوانده شود تا شما تخصص پیدا نموده وبتوانید در مورد استحکام آن سد نظر بدهید .

تازه اگر سد واقعا" از استحکام بر خوردار باشد وتا موقع تخصص شما منطقه را آب نبرد !!!!

آیا بهتر نیست آن متخصص محترم بفرمایند مصالح وزیر ساختی که در این سازه ی به خصوص به کار رفته توسط متخصصان بررسی شده واصول آن رعایت شده و.... با تسلط بر علم خود وتخصص خود شما را به استحکام سد قانع کند ؟

حق یارتان :Gol:

سلام
بحث اعتماد به احادیث به نظر من بحثی است که می تونه خیلی موارد رو برای ما باز کنه هر چی باشه احادیث مال امامای ما شیعیان است و شیعه برای جون دادن در راه این امامان باید این گونه موارد براش باز بشه پس لطفا جوابی بدید که ما قانع بشیم...

omid_rch;275220 نوشت:
سلام
می خواستم در رابطه با این موضوع اگر می شود کارشناسان پاسخ بیشتری بدهند چون الانه که الان است یکی یه حرفی رو نقل می کنه و به هزار نوع می شه اون رو نقل کرد ولی چطور می شه باور کرد که حدیث این سروران و امامان توش دخل و تصرفی نشده ؟
اگه میشه بیشتر و اگر می تونید از همین کتابها یی که می گید این بنویسید و ما رو بیشتر آگاه کنید.
ممنونم
سلام به شما پرسشگر گرامی

اصطلاح «نقل به معنا» یعنی نقل محتوای یک خبر، بدون اصرار بر واژه ها و تعابیر آن . این شیوه، در نقل شفاهی رایج بوده و در نقل کتبی نیز هنگام نقل قول غیر مستقیم، به کار می رود.

امامان ما، این شیوه عُقلایی را تأیید کردند و با احادیثی چند، بر آن صحه گذاشتند و دست کم، در غیر دعاها، رساله ها و نامه های مکتوب، با آن مخالفت نکردند. آنان با این اجازه، نقل حدیث را آسان ساخته، به ترویج و همگانی شدن حدیث یاری رساندند؛ اما شرط کردند که تفاوت واژه ها، به تفاوت معنا نینجامد. از این رو، نقل معنا نزد راویان شیعی، به صورت یک شیوه امضا شده و مقبول درآمد. شیخ طوسی از کاربرد این روش خبر داده و آسیب هایی را نیز برای آن برشمرده است. (1)

از محدثان و فقیهان معاصر نیز آیت الله بروجردی، نقل معنا را امری شایع در میان راویان دانسته و گفته است: چون در احوال راویان و امامان معصوم علیهم السلام می نگریم، در می یابیم که در موارد بسیاری، عین الفاظی را که شنیده اند، نقل نمی کنند؛ بلکه معنای آنچه را دریافته اند و به ذهن خویش سپرده اند، باز می گویند؛ گرچه گاه در این میان، دچار خطا هم می شوند.

امین الاسلام کلینی در کافی بابی را به این موضوع اختصاص داده است. برای نمونه، از محمد بن مسلم چنین نقل کرده است: «به امام صادق (علیه السلام) گفتم: از شما حدیثی می شنوم و سپس [هنگام بازگو کردن برای دیگران] کم و زیاد می کنم [حکمش چیست؟]». فرمود: «إن کنت ترید معانیه فلا بأس» ؛ اگر مقصودت همان معانی باشد، اشکالی ندارد. (2)*

پی نوشت
---------------------
1- رجوع کنید به : عدة الاصول، شیخ طوسی، ج 1، ص 95)
2- (کافی ، ج 1 ، ص 51)
* رجوع کنید به: آسیب شناسی حدیث، عبدالهادی مسعودی، (بخش آسیب های مواد پژوهش4).

اگر در قرآن آیه ای خواندید که با حدیث همسو نبود آن حدیث باطل است بکوبید به دیوار .

mohammad+ali;281891 نوشت:
اگر در قرآن آیه ای خواندید که با حدیث همسو نبود آن حدیث باطل است بکوبید به دیوار .
سلام دوست عزیز،
جمله شما در واقع چنین باید باشد: «اگر محتوای حدیثی را موافق محتوای آیات قرآن نیافتید، ... » ؛ یعنی حدیث را با قرآن مقایسه می کنند، و نه قرآن را با حدیث؛

به سخن ساده تر: «قرآن»، محور مقایسه و بررسی و شناخت صحیح از ناصحیح است، در حالی که در جمله شما، «حدیث» محور شناخت قرار گرفته که قرآن هم با اون مقایسه شده است!

نکته دیگر اینکه: عبارتی که نقل نموده اید (حتی با اصلاح مذکور)، اساسی ندارد! یعنی روایتی نداریم که گفته باشد: «اگر محتوای حدیثی را موافق محتوای آیات قرآن نیافتید، آن روایت را به دیوار بکوبید»! تعبیر «به دیوار کوبیدن» عبارت مشهوری است که بنده در هیچ روایتی نیافته ام!

مطلب به گونه ای دیگر بیان شده که آن را با نقل متن و ترجمه روایت بیان می کنم:

عَنْ سَدِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) لَا تُصَدِّقْ عَلَيْنَا إِلَّا مَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ وَ سُنَّةَ نَبِيِّه (وسائل‏الشيعة/ج 27 /ص 123)؛

از امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) روایت شده که فرمودند: احادیثی که از ما نقل می شود را نپذیرید مگر اینکه مطابق قرآن و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) باشد.

احادیث بسیاری در این باره در وسائل‏ الشيعة / ج 27 / ص 106 (بَابُ وُجُوهِ الْجَمْعِ بَيْنَ الْأَحَادِيثِ الْمُخْتَلِفَةِ وَ كَيْفِيَّةِ الْعَمَلِ بِهَا) وارد شده است که جهت اطلاعات بیشتر می توانید مراجعه بفرمایید.

[="Arial Black"]اعتماد و تکیه به دلائل و استنادات در نزد اندیشمندان و عقلاء عالم پارامترها و شرایطی دارد که از جمله‌آنها استنادات و دلائل دانش نقلی است که چگونگی اعتماد و پذیرش آن مورد بحث واقع شده است و یکی از دانشهای متکی به نقل علم الحدیث است و تواتر از راههای پذیرفته شده در نزد بشر برای نفی جعل و افترا است چه آنکه تواتر بستر ساز یقین است و یقین بدون شک حجت و مورد پذیرش است زیرا تواتر عبارت است از خبری‌که از طرق و راههای گوناگون نقل و تکرار گردیده، به گونه‌ای که احتمال توافق و تبانی نقل کنندگان خبر، بر کذب و دروغ منتفی گردیده و احتمال خطا و اشتباه از بین برود. بنابراین یکی از راههای اعتماد و اطمینان به احادیث و روایات تواتر است لازم به یاد آوری است مورد سؤال راههای قابل اعتماد دیگری نیز دارد که برای پژوهش بیشتر می توانید به کتابهای اصول فقه و درایة الحدیث نظیر: آشنائی با علوم اسلامی، (اصول فقه و فقه) نوشته شهید مطهری اصول فقه، مرحوم مظفردرایة الحدیث، استاد شانه چی مراجعه فرمایید.مقصود همان رجعتی است که اول امام حسین (ع) بعد حضرت امیر (ع) و بعد حضرت رسول(ص) و بعد باقی ائمه رجوع می نمایند . برگرفته از : 1ـ معاد، استاد مطهری (ره)

روح بخش;275352 نوشت:

دوست عزیز شما باید کارشناس علوم اسلامی شوید. نمی توانید بدون گذراندن مقدمات علمی، با مطالعه یک یا چند کتاب به قوه تشخیص برسید. مگر شما برای تخصصی که دارید، مطالعات منظمی نداشتید؟ از اساتید مجربی استفاده نکردید؟
شما در امضای خود دیگران را ترغیب می کنید که با شما در مورد تخصصتان مشاوره کنند. آیا آنها می توانند بدون گذراندن تحصیلاتی که شما نموده اید، بی نیاز از شما باشند؟
تا قبل از تخصص در مسائل اسلامی ارتباط خود را با نص احادیث کمتر نموده و بیشتر از آثار بزرگان همچون شهید مطهری استفاده کنید.


من یک عام الناس هستم و مقدور نیست که کارشناس علوم اسلامی شوم خوب الان چه کنم حرف شما یعنی بین عام الناس و کارشناس علوم انسانی تفاوتی وجود دارد؟؟؟؟

پست جمع بندی موضوع
پرسش:
ما چگونه می توانیم احادیث را باور کنیم و بدانیم این احادیث صحت دارند طبق چه ادله ای باید احادیث را باور داشت؟

پاسخ:
با سلام وعرض ادب خدمت شما پرسشگر گرامی
وقتی صحبت از پذیرش یا رد یک روایت یا یک راوی می شود با استفاده از قواعد و اصول دو علم رجال و درایه (در رجال حال راویان و مورد اعتماد بودن یا نبودن روات احادیث مورد بررسی قرار می گیرد و در علم درایه متن، سند و طریق احادیث بررسی می شود) آن راوی و روایت او مورد ارزیابی قرار می گیرد. و تا با دلائل و قرائن و شواهد محکم به صحت یک روایتی یا مورد اطمینان بودن یک راوی پی نبرند به آن روایت و راوی اعتماد نمی کنند.(1)
راه هایی برای اعتماد به احادیث وجود دارد که عبارتند از:
الف) پالایش متنی و سندی احادیث
این کاربه صورت های مختلفی انجام شده است:
1ـ اولین روشنگری درباره جلو گیری از ورود احادیث جعلی در تراث شیعی توسط خود امامان معصوم (ع) انجام گرفت، ایشان به اشخاصی اشاره می کردند که واضع و جاعل احادیث بودند و در ضمن به نوع افکار و معانی که در احادیث جعل کرده اند اشاره می فرمودند. عبدالله بن مشکان از بعضی از اصحاب امام صادق (ع) نقل می کند که حضرت فرمود: «خداوند مغیرة بن سعید را لعنت کند، او پیوسته بر پدرم امام باقر (ع) دروغ می بست، خداوند گرمای آتش را به او بچشاند، خداوند لعنت کند کسی را که دربارۀ ما چیزی می گوید که ما نسبت به خود چنین اعتقادی نداشته باشیم، خداوند لعنت کند کسی را که ما را از درجۀ بندگی خداوندی که ما را خلق کرد و به سوی او باز می گردیم و همۀ امور ما به دست اوست خلع کند»این گونه روشنگری ها باعث طرد سندها و متونی بود که اسماء و افکار این گروه های منحرف در آن وجود داشت. یاران ائمه(ع) و محدثان شیعه با دقت نظر و تیزبینی این گونه انحرافات را تا حد زیادی حذف کردند.
2ـ نویسندگان کتب اربعه (کافی، من لا یحضره الفقیه، استبصار، تهذیب) که اشخاص متخصص و متعهدی بودند، احادیثی را جمع کرده اند که حجت بین خدا و ایشان باشد. یعنی احادیثی که به نظر خودشان صحیح بود. از طرفی می دانیم که اصطلاح صحیح در نزد قدماء یعنی روایتی که از صدور آن اطمینان داشته باشد که نتیجه بررسی سندی و متنی یک حدیث اطمینان از صدور آن از معصوم(ع) است.
3ـ تألیف کتاب در علم رجال : قبل از کتب رجالی فهرستی اربعه (رجال کشی، فهرست نجاشی، رجال طوسی، فهرست طوسی) اصحاب دارای کتب رجالی زیادی بودند. یعنی پالایش احادیث از زمان حضرات معصومین (ع) شروع شد و محدّثین ما با آگاهی از رجال احادیث اقدام به نوشتن احادیث می کردند نه چشم بسته و بدون نقد و جرح و تعدیل. به عنوان مثال عبدالله بن جبله کنانی (م 219 هـ)، محمد بن عیسی یقطینی، حسن بن محبوب (م 224 هـ) و حسن بن علی بن فضال (م 224 هـ) و دیگر اصحاب نیز هر کدام کتاب رجالی داشتند. بعد از این، کتب رجالی و فهرستی اربعه تألیف شد که سعی زیادی در شناخت روات و شناخت کتب روایات و صحت استناد آن به نویسندگانش نمودند.
ب) پالایش متنی
برای پالایش متن احادیث از هر گونه تغییر و تحریف عمدی و غیر عمدی از این راه ها استفاده شده است:
1- عرضۀ حدیث بر امامان و عالمان:

یکی از روش های پالایش متنی که اصحاب ائمه (ع)، به خصوص اصحاب ائمه(ع) متأخر مانند امام رضا (ع) تا امام عسکری (ع) انجام می دادند. عرضۀ روایات بر معصومین(ع) و اطمینان از صحت و سقم روایات بود.
این شیوه که در روایات آن را «عرض الحدیث» می نامند بیشتر در دوره نخستین تدوین حدیث یعنی «دورۀ حضور»، جلوه کرده است. در این روش حدیث بر امام معصوم (ع) و یا اصحاب بزرگ و مورد اعتماد او عرضه می شود و تأئید یا انکار امام نسبت به کلمات متن حدیث بدست می آید.
عرضۀ مجموعه های متعدد روایی بر امام صادق(ع) نشانگر تشدید این جریان در عصر آن امام همام است. دوره ای که هویت تشیع، تثبیت شد و شیعۀ جعفری از شیعۀ زیدی و فرقه های مختلف دیگر تمایز یافت. اصحاب و راویان تربیت یافته در این مکتب به عنوان شاخص هایی برای محک زدن درستی هر آن چه به شیعه و امامان او نسبت داده می شد، مطرح شدند و آنان نیز با عرضۀ مجموعه های حدیثی نوشته و یا نقل شده، خود، امنیت میراث شیعی را تضمین کردند.
هم چنین یونس بن عبدالرحمن کتب زیادی از شیعه را محضر امام رضا (ع) عرضه کرد که در موردی حضرت احادیث فراوانی را انکار کرد. مانند این در مورد کتب بنی فضّال نیز وارد شده است. که امام حسن عسکری (ع) روایات این کتب را تائید کردند.
شیوۀ عرضۀ حدیث موجب گشت، ساده اندیشی از دایره حدیث شیعه رخت بربندد و دست جاعلان کوته اندیش ـ که کم هم نبودند ـ از دامان حدیث کوتاه گردد. تنها احساس هولناک ردّ امام نسبت به حدیثی کافی بود که بسیاری از منافقان داخل شده در صفوف شیعه را از کرسی نقل حدیث، پائین کشد و آنان را از حریم پاک آن دور سازد، گرچه به کلی کنار نرفتند.
2- مقابله نسخه ها:
این شیوه از قدیم الایام در بین علماء اسلام و اصحاب و یاران پیامبر و ائمه طاهرین(ع) مرسوم بوده که هر چند گاه یک بار نصوص و کتاب های حدیثی و خطی خود را با نوشته های صحیح و اصلی افراد مورد وثوق مقابله و تطبیق می کردند این روش کوششی است جهت زدودن تحریف ها، افزوده ها و کاستی های عمدی و سهوی.
3-اجازۀ نقل حدیث:
علمای حدیث، اجازۀ نقل را یکی از مهم ترین طرق تحمل حدیث دانسته اند و به عنوان پشتوانۀ صحّت و درستی نقل احادیث، به اخذ و مبادلۀ آن همّت گماشته اند. بدین صورت که اساتید علم حدیث به طور کتبی یا شفاهی اذن روایت احادیث از خود را به شاگردانشان اعطا می نمودند و معمولاً در این اجازات نام اساتید و مشایخ و تألیفات خود را می آوردند. به عنوان مثال احمد بن ادریس اشعرى قمى فقیه نامدار، محدث عالیقدر و یکى از چهره‏ هاى درخشان قرن سوم هجرى در شهر مقدس قم است که توفیق یافت به محضر پیشواى یازدهم، حضرت امام حسن عسکرى (ع) شرفیاب شود. وی دانش هاى مختلف را از محضر اساتید و دانشوران نامدار امامیه عصر خویش، هم چون احمد بن اسحاق قمى (سفیر امام زمان «عج» در شهر قم و ده‏ها تن از چهره ‏هاى درخشان شیعه، فرا گرفت و موفق به تألیف کتاب‏هاى ارزشمند فقهى و حدیثى شد. او روایات متعددى را از ائمه اطهار (ع) نقل کرده است. شاگردان دانشمندى در مکتب او تربیت شده‏اند و او به آنان اجازه روایت داد. از مهمترین و مشهورترین شاگردان وى مى‏توان ثقة الاسلام، محمد بن یعقوب کلینى را نام برد که صاحب مطمئن‏ ترین کتاب حدیثى شیعه یعنى «کافى» است و کلینى در آن روایات ابن ادریس را بدون واسطه نقل کرده است.
از فواید مهم اجازۀ روایت، اتصال سند اخبار به ائمه معصومین(ع) است و معمولاً اساتید در اجازۀ روایی سلسله سند را به یکی از مشایخ بزرگ هم چون ملامحمدتقی مجلسی، شهید اول، علامه حلی و یا شیخ طوسی رسانده و بر او توقف می کنند چون طرق مشایخ بزرگ معلوم است.
4- روش فهرستی:
یکی دیگر از این روش ها، روش فهرستی است، قدماء چنین روشی داشتند یعنی روایات را با یک سری از قرائن می سنجیدند آن گاه قبول یا ردّ می کردند. مثلاً چون مسلک قمی ها در غلّو بسیار سخت گیرانه بود به طوری که ابن ولید تمام کتب صفار جز بصائر الدرجات را نقل می کند. با این که نویسنده همه محمد بن الحسن الصفّار است، یا ابن ولید تمام رجال کتاب نوادر الحکمة را تأئید می کند ولی چند نفر را استثناء می کند نه این که این افراد ضعیف باشند بلکه روایتی که با این سند در این کتاب واقع شده مورد قبول نیست.
در این روش هم اگر چه، کاری شخصی و اجتهادی است ولی به نوع خود پالایش متنی روایات است.
5- موافقت متن روایات با آموزه های صریح قرآن:
یکی دیگر از این روش ها عرضۀ روایات بر آیات قرآن است. از پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمۀ طاهرین (ع) مکرر روایت شده است که فرمودند:"هر گاه از ما حدیثی به شما رسید آن را بر کتاب خدا عرضه نمائید پس آن را که موافق قرآن بود بگیرید (بر طبق آن عمل کنید) و آن را که مخالف قرآن بود کنار بگذارید یا به ما برگردانید(درستی و نا درستی آن را از ما بپرسید).
هم چنین خداوند برای نگهبانی از میراث گران بهای نبوی در مقابل سودجویی فرصت طلبان، پاسدارانی را گمارده بود که محل رجوع مسلمانان حق جو بودند. از نمونه های بارز این حقیقت جویان، «سلیم بن قیس الهلالی» است که به سرنخ هایی از اختلاط و التقاط و تفاوت نقل ها و دروغ بستن به پیامبر(ص) دست یافته و پی برده بود که انتقال حدیث پیامبر(ص) تنها از مجرای علم صحیح اهل بیت میسّر است.
خلاصه این که امروزه با این تلاش های وافر و پیگیری های مجدّانه و طاقت فرسا از طرف ائمه (ع) و اصحاب ایشان تراث غنی و نسبتاً سالمی به دست ما رسیده است ولی در عین حال علماء و مجتهدین با عنایت به همۀ این تلاش ها خود را از کاوش سندی و متنی و یافتن قرائن و شواهد در به دست آوری ملاک هایی برای تشخیص روایات صحیح واقعی از دیگر روایات بی نیاز نمی دانند، علماء و مجتهدان با بررسی سند روایات و بررسی صحت انتساب کتب اولیه که روایات کتب اربعه از آن ها گردآوری شده است به صاحبانش چه بسا روایات صحیح السند و المتن را به خاطر بعضی از قرائن قطعی قبول نکنند مثلا:
1. روایت، مخالف قطعی با قرآن باشد. 2. مخالف با اصول مذهب باشد. 3. مورد اعراض علماء امامّیه در طول تاریخ واقع شده باشد. 4. روایات از روی تقیه صادر شده باشد. 5. روایات دارای نشانه های جعل باشد و ...
اینها و دیگر امور بسیار دقیق و فنّی راه هایی است که امروزه علماء و مجتهدین برای قبول یا ردّ یک روایت به کار می گیرند.
پس برای پذیرش احادیث نیاز به دو علم رجال و درایه وجود دارد که در علم رجال به بررسی افرادی که احادیث را نقل می کنند پرداخته می شود و در درایه به بررسی و بیان ملاک هایی در پذیرش یک حدیث و انواع احادیث پرداخته می شود. بنابراین ما به احادیث و راویان بعد از برخورداری از ملاک هایی که ذکر شد اعتماد می کنیم.

پی نوشت:
1) علامه حلی؛ رجال علامه حلی ،ج1 ،ص 3 .

موضوع قفل شده است