جمع بندی چرا براهین اثبات وجود خدا براحتی با شکست مواجه میشن؟

تب‌های اولیه

472 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ربطش را در پستهایم توضیح دادم.

و طاها;779331 نوشت:
کاربر محترم

نکته اول
پیش از اینکه وارد یک بحث بشوید ببینید دعوا سر چیست.

چرا براهین اثبات خدا با شکست مواجه میشوند؟
پس
من ادعایی ندارم میخواهم این چرایی که در سوال مطرح شد را کاوش کنم تا بلکه دیگران نیز به حاق مطلب پی ببرند و متوجه ان شوند.

شما به پستهایم توجه کنید همه در همین راستاست.
به انها مراجعه کنید تا جواب بگیرید.

کسی از شما نخواسته است فیزیکدان باشید همانطور که نخواسته است عالم دینی باشید.

چالش من نیز خیلی ساده است
درباره اثبات و برهان و چرایی سوال اصلی است.

هر کس که نمیداند انرژی چیست پس مثل مرد اعتراف کند که
نه میداند انرژی چیست و نه میتواند اثبات کند.
نهایتا از دانشمندان تقلید میکند. لذا چنین کسی نمیتواند
با چوب علم تقلیدی اش به جنگ براهین اثبات خدا بیاید
که کاملا معلوم است
در اینجا رطب خوردگان منع رطب میکنند
و با چوب تقلید میخواهند چیزی را انکار و نقد کنند.
خوب اول یاد بگیرید وقتی اسم انرژی و ماده میبرید چه معنایی دارند و قابل اثباتند بعد سخن از نقد و منطق بزنید.

در ادامه
ماورا طبیعت معنایش بسته به معنای طبیعت دارد و
طبیعت همین ماده و انرژی است انطور که مقلدان گویند.
پس انرژی را تعریف کنید و
ان را اثبات کنید
و الا سخنان شما بی معنا و مبهم است.
طبیعت و ماورا طبیعت!!؟:)

موفق باشید

طبیعت جهانیست که ما میبینیم و احساس میکنیم و قوانینش را با آزمایشات کشف میکنیم. مشکلتان حل شد؟
میخواهید جهان را هم تعریف کنیم؟ میخواهید احساس را تعریف کنیم؟ اصلا بهتر نیست ابتدا تعریف را تعریف کنیم!؟

اینکه خدا مادی نیست و کلا صحبت از جهان غیر مادی، ادعای خداباوران است.

کسی که باید ماده وغیرماده را تعریف کند خداباوران هستند! لذا سعی نکنید با زیرکی از آن فرار کنید.

اشکالات منطقی و نه فیزیکی! به براهین خداشناسی گرفته شد. فکر میکنم مقلدان گروه دیگری باشند.
این طفره رفتن ها به منزله عدم توانایی در اثبات بی چون و چرای براهین الهیست.

اگر مدعی هستید و حرفی دارید برای شکست ناپذیری براهین ارایه کنید. سوالهای بسیاری در پست های پیشین هستند که بی پاسخ ماندند.
اگر موضعتان نمیدانم است این بحث های بیهوده را کنار بگذارید و اجازه دهید تاپیک مسیر اصلی خود را طی کند.

اصلا فرض کنید نمیدانیم طبیعت چیست، حالا وجود خدا را اثبات کنید

برهانی که با دلایل متقن اثبات نشود یعنی شکست پذیر است و تاپیک میگوید دلایل مطرح شده محکم نیست.
برهان نظم را با دلیل متقن اثبات کنید یا برهان علیت را یا هر برهانی را که اشراف دارید. در غیر اینصورت برهان، شکست پذیر است.
امیدوارم حداقل به قسمت قرمز شده توجه شود و خدا را با همان دقت که سوال می پرسید اثبات کنید. منتظریم

ایتدا از پست جناب mejzam تشکر میکنم ...

مهمترین مشگل به نظره من این هستش که خداباوران تقریبا هیچ کدومشون اعتقادشون به خدا از مسیر عقلانیت نبوده ...
و مسیری دیگر رو برای اعتقادشون به خدا قبول کردند و بر اساس اون حرکت میکنند ...

اجازه بدین چند مساله رو با هم بررسی کنیم .

1- شخصی در درون زندگیش مشگلات متفاوتی داره ... به نحوی که مشگلات اون رو گیج کرده ... بعد از مدتها این شخص به یه روانشناس مراجعه میکنه ... و روانشناس بهش تکنیک هایی رو یاد میده ... مثلا میشینه مشگلاتش رو طبقه بندی میکنه ... اونها رو اولویت بندی میکنه ... برای هر مشگلش 4 تا راه پیدا میکنه ... راهها رو با دوستان یا آشنایانش مطرح میکنه ... روشهای جدیدی بدست میاره ... برای هر مشگلش دو تا راه حل رو هم زمان جلو میبره ... تا اینکه نهایتا مشگلاتش حل میشن ... یا اینکه حل نمیشن و در درون دایره سعی کردن قرار میگیره تا مشگلش حل بشه .

2- شخص دومی در درون زندگیش مشگلات متفاوتی داره ... چندین تا کتاب دعا میخونه ... به این باور میرسه که "بخواهید تا به شما داده شود ... " توکل میکنه و توسل میکنه ... و اعتقادش این میشه که بجز خدا هیچ کس دیگه ای در دنیاش اثر گذار نیست ... سعی میکنه ... سعی میکنه ... و سعی میکنه ... و مسائل رو همچنان از همون دیدگاه میخواد حل کنه ... در نهایت دو تا اتفاق میوفته

* یا یه دفعه معجزه ای میشه ... مثلا پولی از آسمون میوفته ... شخصی بهش زنگ میزنه و بهش کمک میکنه ... یا خدا یه غذا براشون از بهشت میفرسته .
* یا اینکه دعاهاش به علت اینکه شرایط دعا کردن رو رعایت نکرن برآورده نمیشه ... مثلا چون باباش 30 سال پیش حق یکی رو خورده و با اون نون آورده خونه و اون هم خورده ... نه براش پولی از آسمون میوفته ... نه شخصی بهش زنگ میزنه و بهش کمک میکنه ... و نه خدا براشون از بهشت یه غذا میفرسته ...

اصولا تجربه ای که از خودم داشتم ... و در درون افراد مذهبی دیدیم ... یکی از مهمترین عامل های اعتقادشون به خدا ... تنبل بودنشون بوده ...

نمیخواسته تمرین عقلانیت کنه ...
نمیتونسته به اندازه دیگران زرنگ باشه ...
نمیتونسته حواسش رو جمع بکنه ...
نمیتونسته تمام پارمترهای یک مساله رو شناسایی و تفکیک کنه ...
و درنهایت خودش رو با باورش راحت کرده ...

ولی آدمهایی که بر اساس حقایق زندگی میکنند ... دقیقا بر خلاف اونها هستند ...
ایشان روز به روز حواسشون رو به دنیا بیشتر جمع میکنند .
روز به روز بیشتر و بیشتر حقیقت ها و قوانین طبیعت رو شکار میکنند ... در نتیجه متمدن تر میشن ... و راحت تر مسائلشون رو حل میکنند .

و چون بعد از سنی آدمها دیگر نمیتونند تغییر کنند ... چندین اتفاق میوفته .
1- با اعقاداتش کنار میاد ... مثله زنی که چادر سرش میکنه و دخترش بدون حجاب میره بیرون و چون خودش دیده مسیرش چنگی به دل نمیزنه باهاش کاری نداره ...
2- با اعتقاداتش کنار نمیاد ... میخواد عوض بشه و با سرعت میخواد این کارو بکنه ... ولی چون از سنش گذشته و فرصتهاش رو برای یک زندگی عقلانی از دست داده ... مثلا جلف بازی هاش شروع میشه ... لباس جلف میپوشه و کارهای مشگل دار میکنه و فکر میکنه متمدن شده .
3- با اعتقاداتش کنار نمیاد ... میخواد عوض بشه و کم کم و آهسته شروع میکنه ... و چون از سنش نگذشته میتونه از فرصتهاش برای متمدن شدن استفاده کنه .
4- با اعتقاداتش کنار میاد ... و با خودش میگه 10 سال دیگه میخوام بمیرم ... بزار همینجوری بمونم
و ...

سلام

پاگنده;779180 نوشت:
آیا قانع نشدن شما دلیل بر قانع کننده نبودن دلیلهاست؟!

دلیل من برای قانع نشدن استدلالات ضعیف و همراه با مغالطه جناب استاد عامل بود.

پاگنده;779180 نوشت:
به گمانم این اصطلاحها در فلسفه امده و با هم فرق دارند! بی نهایت بودن عدد فرضیه یعنی هر عددی رو که تصور کنی میشه یه عدد بالاترم فرض کرد ولی بی نهایت بودن خدا اینجوری نیس.

اصطلاحات فلسفی تا هنگامی حجیت دارند که با مبانی عقلی و منطقی تصادم ایجاد نکنند...اینکه خدا اینجوری نیست فقط ادعای خداباوران است. چه بخواهند چه نخواهند بینهایت نمیتواند ثابت باشد چون اگر ثابت باشد مقدار و حد مشخصی دارد لاجرم از حرکت خواهد ایستاد و ابتدا و پایانی دارد...تنها وقتی میتوان چیزی را بینهایت تصور کرد که انتهایش محدود نباشد و هر بزرگتری را تصور کنید بتواند با ان مقابله کند پس اصولا خدا با این تعریف نامحدود بودن و بینهایت بودن توسط ریاضی حداقل محدود خواهد بود.

پاگنده;779180 نوشت:
استاد این راه رو برای کسی که در شک به سر میبره فرمودن. نه اینکه از اول شما بری سراغ احتمال و این حرفا
به نظرم شما با این حرفا داری فرافکنی میکنی

آیا شما قائل به ارزش گذاری براهین خدا بر اساس قویتر و ضعیفتر به صورت صعودی یا نزولی هستید ؟ اگر ترتیب آنها را بگویید خوشحال میشویم.

و طاها;779371 نوشت:
گرامی

در میان نوشتارتان پاسخ دادم

نتیجه
سرتاپای پستتان این بود که نمیدانم و نمیدانند
نمیتوانم وجودش را اثبات کنم و نمیتوانند اثبات کنند.

شما نه ماده و نه انرژی را تعریف نکردید
بلکه بر مقلد بودن خود اشاره کردید.
وجود انرژی را اثبات نکردید.

چالش برای هر کس که با چوب تقلید به جنگ برهان امده است.
تقلید را واگذارید
به جای اینکه از این و ان نقل کنید
کمی فکر کنید.

هر کس میتواند انرژی را تعریف کرده و اثبات کند

منتظرم

موفق باشید

سلام.
شما هنوز متوجه این موضوع نشده اید که هر چه در مورد انرژی گفته شده وصف ان است نه تعریف ان مثلا میگن انرژی توان انجام کار،این وصف انرژی است نه تعریف انرژی،مقام تعریف در ذات اشیاست نه در وصف انها شما باز میگید انرژی رو تعریف کنید تا ماهیت چیزی مشخص نباشه نمیشه تعریفش کرد....

در ثانی ماده فلسفی غیز ماده فیزیک است،ماده فیزیک همان جرم اجسام است که قابل اندازه گیری با دستگاهای دقیق میباشد ،ولی ماده فلسفه حامل استعداد شدن است و زیر هیچ دستگاهی نمیتوان انرا کشف کرد چون یک امر عقلیه،انچه در فیزیک ماده نامیده میشود در فلسفه صورت است....

در هر حال هنوز بشر نتونسته بفهمه انرژی چیست،فقط اثرات ان بر اجسام مادی را حس کرده که به صورت حرکت و کار نمود میکنه و یا حالتهایی از قبیل ذره و موج اینها هیچ یک تعریف نیست......شما اگه بتونید بفهمید اصلا انرژی چیست انوقت کل فلسفه صدرا و حتی علم فیزیک دچار تحولات عدیده میشه اونوقت میتونید پی به نظام اجنه نیز ببرید البته شاید!!!!

به عنوان مثال اجنه از شعله اتیش یا به صورت دقیق تر از باد داغ سموم خلق شده یعنی از انرژی که یکی از خواصش همین تحرک میباشد،حال کار نداریم که طی تبدیلاتی شده یک موجود زنده که خودش غیر انرژی ظاهری می باشد مانند انسان که از خاک درست شده و لی طی تبدیلاتی شده گوشتو پوست که البته با وسایل دقیق نیز نمیتوان در خاک ظاهری گوشتو و پوست پیدا کرد بایس تبدیلات انجام گیرد جنم همینطور یعنی نظامش با ظاهر انرژی گرمایی حالا خیلی فرق میکنه......

خلاصه اینکه عالم حس و حتی بالا بردن دقت ان به وسیله دستگاهای اندازه گیری همه کاشف از نظام هم مرتبه ان دارد یعنی عالم مادی،و با این وسایل نمیتوان خارج از محدوده انها را تجربه کرد ....
----------------------------

erfan_alavi;779437 نوشت:

سلام.
شما هنوز متوجه این موضوع نشده اید که هر چه در مورد انرژی گفته شده وصف ان است نه تعریف ان مثلا میگن انرژی توان انجام کار،این وصف انرژی است نه تعریف انرژی،مقام تعریف در ذات اشیاست نه در وصف انها شما باز میگید انرژی رو تعریف کنید تا ماهیت چیزی مشخص نباشه نمیشه تعریفش کرد....

در ثانی ماده فلسفی غیز ماده فیزیک است،ماده فیزیک همان جرم اجسام است که قابل اندازه گیری با دستگاهای دقیق میباشد ،ولی ماده فلسفه حامل استعداد شدن است و زیر هیچ دستگاهی نمیتوان انرا کشف کرد چون یک امر عقلیه،انچه در فیزیک ماده نامیده میشود در فلسفه صورت است....

در هر حال هنوز بشر نتونسته بفهمه انرژی چیست،فقط اثرات ان بر اجسام مادی را حس کرده که به صورت حرکت و کار نمود میکنه و یا حالتهایی از قبیل ذره و موج اینها هیچ یک تعریف نیست......شما اگه بتونید بفهمید اصلا انرژی چیست انوقت کل فلسفه صدرا و حتی علم فیزیک دچار تحولات عدیده میشه اونوقت میتونید پی به نظام اجنه نیز ببرید البته شاید!!!!

به عنوان مثال اجنه از شعله اتیش یا به صورت دقیق تر از باد داغ سموم خلق شده یعنی از انرژی که یکی از خواصش همین تحرک میباشد،حال کار نداریم که طی تبدیلاتی شده یک موجود زنده که خودش غیر انرژی ظاهری می باشد مانند انسان که از خاک درست شده و لی طی تبدیلاتی شده گوشتو پوست که البته با وسایل دقیق نیز نمیتوان در خاک ظاهری گوشتو و پوست پیدا کرد بایس تبدیلات انجام گیرد جنم همینطور یعنی نظامش با ظاهر انرژی گرمایی حالا خیلی فرق میکنه......

خلاصه اینکه عالم حس و حتی بالا بردن دقت ان به وسیله دستگاهای اندازه گیری همه کاشف از نظام هم مرتبه ان دارد یعنی عالم مادی،و با این وسایل نمیتوان خارج از محدوده انها را تجربه کرد ....
----------------------------

سلام
باز تکرار مکررات
پس فکر کردید وقتی میگویند خدا را تعریف کنید از شما خواستند ذاتش را تعریف کنید؟
و الا گویند هیچ شیئی در واقع تعریف ناشدنی است.
پس توجه کنید و تعریف کنید.
برای راهنمایی میتوانید به تعاریف مطرح شده در فیزیک مراجعه کنید.
لازم نیست یک صفحه از هر دری بنوسید باید انتخاب کنید و تعریف ارائه بدهید.
برای اینکه شما از سردرگمی بیرون ایید
همان انرژی فیزیکی را تعریف کنید و اثبات کنید.
و الا بفرمایید نمیدانم انرژی وجود دارد، شاید انرژی وجود خارجی ندارد؟
شما از چیزی صحبت میکنید که اثباتش نکردید.
اگر اینطور توضیحات شما اثبات محسوب میشود
من نیز خدا را اثبات کرده ام و این همه اثرات از اوست.

موفق باشید.

و طاها;779440 نوشت:
سلام
باز تکرار مکررات
پس فکر کردید وقتی میگویند خدا را تعریف کنید از شما خواستند ذاتش را تعریف کنید؟
و الا گویند هیچ شیئی در واقع تعریف ناشدنی است.
پس توجه کنید و تعریف کنید.
برای راهنمایی میتوانید به تعاریف مطرح شده در فیزیک مراجعه کنید.
لازم نیست یک صفحه از هر دری بنوسید باید انتخاب کنید و تعریف ارائه بدهید.
برای اینکه شما از سردرگمی بیرون ایید
همان انرژی فیزیکی را تعریف کنید و اثبات کنید.
و الا بفرمایید نمیدانم انرژی وجود دارد، شاید انرژی وجود خارجی ندارد؟
شما از چیزی صحبت میکنید که اثباتش نکردید.
اگر اینطور توضیحات شما اثبات محسوب میشود
من نیز خدا را اثبات کرده ام و این همه اثرات از اوست.

موفق باشید.

سلام.

تعریف یک چیز در منطق به فصل و رسم میباشد،تا فصل و رسم چیزی مشخص نباشه تعریف بی معنیه ،پس تعریف چیزی یعنی تجزیه ماهیت ان شی در ذهن به رسم و فصل ،اگه چیزی در ذهن قابل تجزیه نباشد اساسا ساده است وقابل تعریف نیست مانند وجود،ولی چیزی که در ذهن قابل تجزیه شد میشود مرکب از جنس وفصل و این جنس و فصل همون اجزا ذاتی و ماهیت شی میباشد،....

پس اثبات غیر از تعریف است اثبات از اثرش ادراک میشه ولی تعریف قبل از اثر و وجودش میباشد....علم فیزیک نیز اوصاف و اثرات، شی را توصیف میکند...کار ندارد ماهیت این شی چه چیز است...

erfan_alavi;779447 نوشت:
سلام.

تعریف یک چیز در منطق به فصل و رسم میباشد،تا فصل و رسم چیزی مشخص نباشه تعریف بی معنیه ،پس تعریف چیزی یعنی تجزیه ماهیت ان شی در ذهن به رسم و فصل ،اگه چیزی در ذهن قابل تجزیه نباشد اساسا ساده است وقابل تعریف نیست مانند وجود،ولی چیزی که در ذهن قابل تجزیه شد میشود مرکب از جنس وفصل و این جنس و فصل همون اجزا ذاتی و ماهیت شی میباشد،....

پس اثبات غیر از تعریف است اثبات از اثرش ادراک میشه ولی تعریف قبل از اثر و وجودش میباشد....علم فیزیک نیز اوصاف و اثرات، شی را توصیف میکند...کار ندارد ماهیت این شی چه چیز است...

سلام جناب عرفان علوی ...
بابته پستهاتون که دقیق و محکم هستند تشکر میکنم ...
از رویه آواتارتون متوجه شدم که شما انسان معتقدی هستید ...

امکانش هستش که شما کمی در مورد باورهاتون و اینکه با چه علتی به اون باورها رسیدین کمی صحبت کنین ...
قصد مباحثه ندارم ...

فقط به صورت تیتر وار میخواستم بدونم علت اعتقاد شما به باورهاتون چجوری شکل گرفته ...

متشکرم .

mejzam;779396 نوشت:
طبیعت جهانیست که ما میبینیم و احساس میکنیم و قوانینش را با آزمایشات کشف میکنیم. مشکلتان حل شد؟
میخواهید جهان را هم تعریف کنیم؟ میخواهید احساس را تعریف کنیم؟ اصلا بهتر نیست ابتدا تعریف را تعریف کنیم!؟

اینکه خدا مادی نیست و کلا صحبت از جهان غیر مادی، ادعای خداباوران است.

کسی که باید ماده وغیرماده را تعریف کند خداباوران هستند! لذا سعی نکنید با زیرکی از آن فرار کنید.

اشکالات منطقی و نه فیزیکی! به براهین خداشناسی گرفته شد. فکر میکنم مقلدان گروه دیگری باشند.
این طفره رفتن ها به منزله عدم توانایی در اثبات بی چون و چرای براهین الهیست.

اگر مدعی هستید و حرفی دارید برای شکست ناپذیری براهین ارایه کنید. سوالهای بسیاری در پست های پیشین هستند که بی پاسخ ماندند.
اگر موضعتان نمیدانم است این بحث های بیهوده را کنار بگذارید و اجازه دهید تاپیک مسیر اصلی خود را طی کند.

اصلا فرض کنید نمیدانیم طبیعت چیست، حالا وجود خدا را اثبات کنید

برهانی که با دلایل متقن اثبات نشود یعنی شکست پذیر است و تاپیک میگوید دلایل مطرح شده محکم نیست.
برهان نظم را با دلیل متقن اثبات کنید یا برهان علیت را یا هر برهانی را که اشراف دارید. در غیر اینصورت برهان، شکست پذیر است.
امیدوارم حداقل به قسمت قرمز شده توجه شود و خدا را با همان دقت که سوال می پرسید اثبات کنید. منتظریم

افرین.
اتفاقا به انجایی اشاره کردید که مکرر به ان اشاره میکردم
اگر معانی را کلمات بگیریم همه چیز بیمعنا میشود.

شما از من خواسته اید وجود خدا را اثبات کنم در صورتی که ان را اثبات کرده اند.
و من نیز ادعای اثبات خدا برای شما را نداشتم.

اما انچه من گفته ام این است.
وقتی قرار است برای شما چیزی اثبات شود
باید از شما پرسید شما اثبات را چه میدانید؟
چه کار باید کرد که برای شما چیزی اثبات شود؟
اگر ریشه یابی نکنید و مفاهمه نداشته باشید هیچ چیز برای هیچ کس اثبات نمیشود.
اگر خداباوران سخن از ماورا طبیعت میکنند چون تصوری از طبیعت دارند که از خداناباوران منشا میگیرد. و الا خدا در نزد خداباور یک واقعیت است همانطور که برای کس دیگری انرژی یا الکترون واقعیت است.
اگر جهان طبیعت را محدود به حواس بدانیم چیزی بیش از انسانهای چند هزار سال پیش نمیفهمیم. و به هر صورت تکلیف خودتان را روشن کرده اید و متوجه شدید چرا براهین با شکست مواجه میشوند.

تا زمانی که مخاطب نداند معرفتش را از کجا به دست اورده است گره کار باز نمیشود.

امیدوارم متوجه شده باشید.

در واقع اگر ماده باورانی که رطب خوردند و منع رطب کردند در این جستار
اگر باورهایشان را اثبات کنند چیزی بیش از براهین اثبات خدا نخواهند گفت.
اگر قرار است ساختار ذهنی شما فروبپاشد باید ساختار ذهنتان شناخته شود لذا نباید خود را پشت یک سری تقلیدات پنهان کنید. در این صورت این ساختار پر از مغلطه فروخواهد ریخت.

در ادامه
تمام منع رطب کردگان این جستار سخنانشان هیچ ارزشی نداشت مگر اینکه پایه های خود را بر برهان استوار کنند.
و همچنان منتظر پاسخم
....

erfan_alavi;779447 نوشت:
سلام.

تعریف یک چیز در منطق به فصل و رسم میباشد،تا فصل و رسم چیزی مشخص نباشه تعریف بی معنیه ،پس تعریف چیزی یعنی تجزیه ماهیت ان شی در ذهن به رسم و فصل ،اگه چیزی در ذهن قابل تجزیه نباشد اساسا ساده است وقابل تعریف نیست مانند وجود،ولی چیزی که در ذهن قابل تجزیه شد میشود مرکب از جنس وفصل و این جنس و فصل همون اجزا ذاتی و ماهیت شی میباشد،....

پس اثبات غیر از تعریف است اثبات از اثرش ادراک میشه ولی تعریف قبل از اثر و وجودش میباشد....علم فیزیک نیز اوصاف و اثرات، شی را توصیف میکند...کار ندارد ماهیت این شی چه چیز است...

سلام

خوب حرف نزنید مثل یک مرد
انرژی را انگونه که فیزیکدان تعریف و اثبات میکند اثبات کنید.
خدای نکرده شما که از روی هوا به وجود انرژی پی نبردید؟
برهان بیاورید و اثباتش کنید.

در ادامه
لازم نیست تعریف به جنس و فصل باشد. تعاریف درجه بندی دارند.
شما ان درجه پایینش را انتخاب کنید که در منطق هم اشاره شده است.
و لازم نیست با این توضیحات از تعریف بگریزید.

موفق باشید.

erfan_alavi;779447 نوشت:
سلام.

تعریف یک چیز در منطق به فصل و رسم میباشد،تا فصل و رسم چیزی مشخص نباشه تعریف بی معنیه ،پس تعریف چیزی یعنی تجزیه ماهیت ان شی در ذهن به رسم و فصل ،اگه چیزی در ذهن قابل تجزیه نباشد اساسا ساده است وقابل تعریف نیست مانند وجود،ولی چیزی که در ذهن قابل تجزیه شد میشود مرکب از جنس وفصل و این جنس و فصل همون اجزا ذاتی و ماهیت شی میباشد،....

پس اثبات غیر از تعریف است اثبات از اثرش ادراک میشه ولی تعریف قبل از اثر و وجودش میباشد....علم فیزیک نیز اوصاف و اثرات، شی را توصیف میکند...کار ندارد ماهیت این شی چه چیز است...

تکمله

شما در چند خط اخر مغالطه کردید.
دلیلش عدم توجه به ان سوالی بود که مطرح شد و شما تا به حال تکلیف خودتان را با ان مشخص نکرده اید.
در یک کلام سخن شما مثل سخن ان کشیشی است که گفت
اول ایمان بیاور
مثل این است که یک خداباور بگوید جهان معلول است و هر معلولی نیازمند علت
شما از کجا فهمیدی این معلول است؟ از روی باد هوا؟

موفق باشید

سلام ...

ما فرض میکنیم دو دسته آدم داریم ...

1- افرادی که ایمان دارند خدا وجود داره ... ایمان دارند که دین اسلام و شیعه حق هست ... و چون ایمان دارند که خدا وجود داره و دین اسلام و شیعه حق هست ... برای اون اصالت قائل میشن و حاضر هستند ...
* به این اعتقاد پیدا کنند که روزی ستارگان بر زمین میافتند .
* برده داری در شرایطی درست هست .
* مرد و زن دارای حقوق یکسانی نمیباشند .
* اگر 5 تا زن بروند در دادگاه و چیزی رو شهادت دهند آن شهادت مورد قبول نیست .
* مرد هر وقت دوست داشت ( عشقش کشید ) میتونه به هر دلیلی ( یا بی دلیل ) زنش رو طلاق بده و آواره خیابونها کنه .
و هزاران چیزه دیگه که خودتون بهتر از من میدونین .

در حقیقت اگر عقل هم جلویه این مفاهیم ایستادگی کنه چنین آدمهایی چون برای باورشون اصالت قائل هستند ... به گفته دین عمل میکنند .

دسته دوم :
2- آدمهایی که برای عقل و فهم و دانش خودشون اصالت قائل هستند ... گفته ها و مفاهیم رو به عقل و مغز خودشون وارد میکنند در نهایت یا قبولش میکنند یا قبولش نمیکنند . چنین آدمهایی مثلا چنین اعتقادهایی دارند .
1- ممکن هست که خدا وجود داشته باشه .
2- هیچ وقت ستاره ها رویه زمین نمیوفتن .
3- برده داری تحت هیچ شرایطی درست نیست .
4- مرد و زن دارای حقوق یکسانی هستند ... اتفاقا زنها به علت اینکه ضعیف تر هستند قوانین باید کمی بیشتر مواظب اونها باشه .
5- اگر 5 تا زن رفتند و به چیزی شهادت دادند ... یا دو تا زن رفتند و شهادت دادند ... حداقل بر اساس اون مفاهیم بررسی صورت بگیره ... ممکن هست بر اساس گفته اونها حقیقتی حاصل بشه ...
6- کاره درستی نیست که یکی از شرکای زندگی به راحتی همسرش رو طلاق بده ... چون اصولا عقد به نوعی یک قرار داد محسوب میشه ... و طلاق دهنده باید پذیرای یک سری سختی ها در درون طلاق دادن همسره خودش باشه ...

که این دسته از آدمها میگن ما این چیزها رو میفهمیم و بر اساس عقلمون میخوایم زندگی کنیم ( بر خلاف گروه اول که اعتقادشون اینه که ما نفهمیم و تنها یک چیز رو میفهمیم ( اون هم اصالت وجود خداست ) )

خوب !!!
بنابراین یک شخص مومن مومنی دیگر رو نمیکشه ... چون خدا ازش خواسته مومنی دیگر رو نکشه ...

بنابراین تمام اعتقادهای شما اصالتشون رو از وجود خدا و درست بودن اسلام و تشیع میگیره ...

خوب اثبات کنین که خدا وجود داره ...
ولی اگر من در درون اثباتتون به هر چیزی گیر میدم ... علتش این هست که اثبات خدا برای شما برابری میکنه با اینکه ...

کشتن یه غیر مومن کاره بدی نیست . ( نه حدیثی براش داریم . نه آیه ای براش داریم ... اگر هم میگین کاره بدیه از خودتون میگین )
برابری میکنه با اینکه من عقلم رو خاموش کنم و بگم ... بله یه روزی ستاره ها رو زمین میوفتن ...

و ...

درود بر شما جناب وطاها
آنچه از نظر خداباوران مسلم است، وجود بهشت و جهنم است.
خدای ادیان به روشنی گفته "اکثریت" انسانها (و جنها) را به جهنم می فرستد و عذاب می کند.
و باز هم همین خدا گفته عده ی زیادی از عذاب شوندگان خداباور هستند.
نتیجه:
اکثریت خداناباوران و خداباوران، از منظر تفکر دینی، سرانجامی تلخ و دردناک و شکنجه وار خواهند داشت و برای اکثریت انسانها، خداوند ادیان یک عامل خطرناک است.
1-اکثر انسانها به گمان خودشون درست رفتار می کنن.
2-اکثر انسانها رفتاری شبیه به هم دارند و از یکسری هنجارهای عمومی و قوانین پیروی می کنند، که اگر دیگری هم از همان هنجارها و قوانین پیروی کند، آن دیگری را هم مانند خود فردی درستکار می دانند.
3-اکثریت مردم، اکثریت مردم را درستکار می دانند، چون خودشان از الگوی حداکثری پیروی کرده و آنرا درست می دانند.
4-خداوند ادیان اکثریت مردم را به جهنم می فرستد و عذاب می کند.
5-اکثریت مردم شکنجه ی افراد درستکار را ناعادلانه، خصمانه و خلاف حقوق بشر می دانند و آن را محکوم می کند.

نتیجه:
خداوند افراد هنجارپذیر و قانون مدار را به جهنم می برد!
و
اکثریت مردم خداوند ادیان را به دلیل شکنجه ی مردم درستکار ناعادل و دشمن خود می دانند.
........

حالا جناب وطاها:
1- چنانچه شما هم جزو این گروه حداکثری باشید، حتما خدارو دشمنی ناعادل می دونید.
2-اگر اینطور نباشه، پس رفتار اکثریت مردم رو غلط می دونید و رفتارتون با اکثریت مردم فرق داره.
3-پس فردی هنجارشکن و قانون گریز هستید.
4-خداوند ادیان حتما یک اقلیتی رو باید به بهشت ببره طبق گفته ی خودش.
5-پس شما جزو اقلیتی هستید که به بهشت میره.
نتیجه:
خداوند ادیان افراد قانون شکن و ضد اجتماع را به بهشت می برد!

و طاها;779455 نوشت:
افرین.
اتفاقا به انجایی اشاره کردید که مکرر به ان اشاره میکردم
اگر معانی را کلمات بگیریم همه چیز بیمعنا میشود.

شما از من خواسته اید وجود خدا را اثبات کنم در صورتی که ان را اثبات کرده اند.
و من نیز ادعای اثبات خدا برای شما را نداشتم.

اما انچه من گفته ام این است.
وقتی قرار است برای شما چیزی اثبات شود
باید از شما پرسید شما اثبات را چه میدانید؟
چه کار باید کرد که برای شما چیزی اثبات شود؟
اگر ریشه یابی نکنید و مفاهمه نداشته باشید هیچ چیز برای هیچ کس اثبات نمیشود.
اگر خداباوران سخن از ماورا طبیعت میکنند چون تصوری از طبیعت دارند که از خداناباوران منشا میگیرد. و الا خدا در نزد خداباور یک واقعیت است همانطور که برای کس دیگری انرژی یا الکترون واقعیت است.
اگر جهان طبیعت را محدود به حواس بدانیم چیزی بیش از انسانهای چند هزار سال پیش نمیفهمیم. و به هر صورت تکلیف خودتان را روشن کرده اید و متوجه شدید چرا براهین با شکست مواجه میشوند.

تا زمانی که مخاطب نداند معرفتش را از کجا به دست اورده است گره کار باز نمیشود.

امیدوارم متوجه شده باشید.

در واقع اگر ماده باورانی که رطب خوردند و منع رطب کردند در این جستار
اگر باورهایشان را اثبات کنند چیزی بیش از براهین اثبات خدا نخواهند گفت.
اگر قرار است ساختار ذهنی شما فروبپاشد باید ساختار ذهنتان شناخته شود لذا نباید خود را پشت یک سری تقلیدات پنهان کنید. در این صورت این ساختار پر از مغلطه فروخواهد ریخت.

در ادامه
تمام منع رطب کردگان این جستار سخنانشان هیچ ارزشی نداشت مگر اینکه پایه های خود را بر برهان استوار کنند.
و همچنان منتظر پاسخم
....

۱. لطفا تقلید نکنید و نگویید اثبات کرده اند.
اگر میتوانید با دلیل شفاف، اثبات کنید منتظریم و اگر نمیتوانید بحث بیهوده نکنید.
اگر نمیدانید اثبات چیست به شما میگویم استدلال عقلی و دلایل شفاف برای وجود خدا بدون این که اشکالات منطقی به آن وارد باشد.

۲. خداباوران خود میگویند خدا غیرمادیست. ملایکه غیرمادی هستند و خیلی چیزهای غیرمادی دیگر.
کسی صحبت از واقعیت و غیر واقعیت نکرد! اینکه خدا یک واقعیت است با اینکه ماورا الطبیعت است دو مقوله جداست.

۳. خیر، هنوز همه اشکالات وارد بر براهین الهی پابرجا هست. نمیدانم دلیل فرافکنیهای شما چیست.
چرا لطف نمیکنید با دقتی که دارید اشکالات را رفع کنید؟

برای اینکه مغالطه نکنید و دوباره از بحث فرار نکنید، تاکید میکنم:

وجود خدا را را با دلایل متقن اثبات کنید.
شما اثبات خود را بیان کنید تا ما هم اشکالات آن را بگوییم. از این واضح تر نمیتوانم بگویم!

(در صورتی که قادر به ارایه استدلال نباشید این آخرین پاسخ من به شماست. بعد از این اتلاف وقت میشود)
موفق باشید

سلام بر شما دوست عزیز

antijahl;779194 نوشت:
در برهان فرجه به یک واجب الوجود ثابت شده رسیدیم.

خدا رو شکر که از تعدد خدایان دست برداشتید!!!:Kaf:

antijahl;779194 نوشت:
1-وجود خدای رحیم و سبحان با شر تناقض دارد.
2-شر وجود دارد.
نتیجه: خدای رحیم و سبحان وجود ندارد.

مقدمه اول استدلال شما قابل قبول نیست، مراجعه کنید:
http://www.askdin.com/thread46486.html

http://www.askdin.com/thread40768.html

http://www.askdin.com/thread24003.html

http://www.askdin.com/thread14719.html

http://www.askdin.com/thread42297.html
با ابطال مقدمه، نتیجه عقیم خواهد بود!

antijahl;779194 نوشت:
اتفاقی که افتاد این است که شما دست یک خداناباور را گرفتید و او را از خداناباوری، به سمت خدای شر؛ یا خدای شیطان هدایت کردید.
نهایتا شما خداناباور را تبدیل به شیطان پرست کردید!!!
براتون آرزوی سلامتی و توفیق دارم.

کسی که خدا را قبول ندارد، تحت ولایت شیطان هست و احتیاجی به تبدیل ما ندارد!:Cheshmak:

عامل;779488 نوشت:
:Cheshmak:

من با این قسمت از حرفتون موافقم ....

سلام

بازی زندگی;779113 نوشت:
در تقریر ابن سینا برهان صدیقین وابسته به برهان علیت بوده و چندان اختلافی با آن ندارد و مشکلات برهان علیت را به همراه دارد...

تمام براهین وابسته به علیت اند!
در برهان حد اکبر علت حد اصغر است. و تا این علیت نباشد، برهان منتج نیست. بنابراین هر کس علیت را قبول نداشته باشد، نمیتواند استدلال کند و اصلا حرف خود را هم نمیتواند ثابت کند! و این شخص دچار سفسطه خواهد شد...

بازی زندگی;779113 نوشت:
در تقریر علامه طباطبایی بیشتر از بعد عرفانی به موضوع نگریسته شده و خدا را تشبیه به نور کرده اند...

تقریر علامه ناظر به اصل واقعیت است و هیچ ربطی به نور و ... ندارد! لطفا به کتب ایشان مراجعه کنید.

بازی زندگی;779113 نوشت:
در تقریر ملاصدرا چند فرض مشکوک و اثبات نشده راجع به موضوع مورد مناقشه هست..از جمله اصالت وجود یا ماهیت و تفاوت ها و شباهت های ترجیح آنها به یکدیگر از نقطه نظر فلسفی و علمی و تقابل اینها با همدیگر...در تشکیک وجود هم نظریات علمی ان را رد نمیکنند اما این فرض هم وابسته به برهان علیت میباشد...در موضوع بساطت وجود هم مدعی باید مدعای خود را اثبات کند.

ملاصدرا این مبانی را قبلا در کتب متقدم خود ثابت کرده و بر مبنا پذیرش این اصول برهان خود را مطرح میکند. بنابراین شما باید به کتب دیگر ایشان برای اثبات مبانی صدرا مراجعه کنید.

بازی زندگی;779113 نوشت:
در این برهان ما خدا را همچون یک قمارباز تصور کردیم که باید با ترس سریعا تصمیم بگیریم با توجه به اینکه هدف خدا از خلقت طبق ادعای خداباوران رسیدن به کمال و شناخت میباشد ما با این برهان کل هدف خلقت را زیر سوال میبریم و خود را همچون یک برده بی عقل میپنداریم که نباید طبق منطق و قانون احتمالات تصمیم بگیریم چون در فرض های اولیه تعادل و توازن در شرایط رعایت نشده.

بحثی که در مورد شکاک مطرح شد، اولا برهان نبود! ثانیا چندین بار عرض شد این راه برای کسی است که در شک مستقر باشد، نه برای کسی که در حال تحقیق است. برای چنین شخصی رسیدن به برهان ملاک است.

بازی زندگی;779113 نوشت:
شما انگار تمایلی به ارزش گذاری براهین اثبات خدا ندارید در واقع هیچ خداباوری علاقه ای به ارزش گذاری براهینش ندارد...دقیقا همانند ارزش گذاری متون قرآن بر طبق اعجاز محتوایی که قبلا عرض کردم

ابتدای بحث گفته شد برخی براهین مانند برهان نظم که ملموس تر است برای عموم مردم کفایت میکند. در مرحله بعد براهین دقیق تر مانند امکان و وجوب یا صدیقین است که احتیاج به مقدماتی دارد.

در پایان تذکر یک نکته لازم است:
این تاپیک عهده دار بررسی تمام براهین اثبات خداوند نیست! چرا که هر کدام از براهین حد اقل در چند تاپیک مورد بحث قرار گرفته اند و امکان بررسی دوباره اون براهین در یک تاپیک میسر نیست. راز ارجاع دوستان به تاپیک های مستقل هم همین است وگرنه تمام اشکالات دوستان در جای خود پاسخ دارد. لطفا بحث را از مسیر خارج نکنید...

سلام و عرض ادب

متحیر;779362 نوشت:
438 پست را پشت سر گذاشتیم که خدا را با یک برهان بدون خدشه به طور قطعی و یقینی ثابت کنیم حال که شما چنین اثباتی را سراغ دارید بفرمایید

این تاپیک برای بررسی مراتب استدلالها و براهین اثبات خداوند مطرح شده نه برای بررسی تک تک براهین! اگر در پی بررسی تک تک برهانها هستید باید به تاپیک های همون برهانها مراجعه کنید.
بررسی تک تک برهانها خارج از این تاپیک است و البته گاهی اشاراتی شد.
بنابراین آنچه شما در پی آنید در اینجا مطرح نشده تا نتیجه بگیرید نیافیم پس نیست!

mejzam;779473 نوشت:
۱. لطفا تقلید نکنید و نگویید اثبات کرده اند.
اگر میتوانید با دلیل شفاف، اثبات کنید منتظریم و اگر نمیتوانید بحث بیهوده نکنید.
اگر نمیدانید اثبات چیست به شما میگویم استدلال عقلی و دلایل شفاف برای وجود خدا بدون این که اشکالات منطقی به آن وارد باشد.

۲. خداباوران خود میگویند خدا غیرمادیست. ملایکه غیرمادی هستند و خیلی چیزهای غیرمادی دیگر.
کسی صحبت از واقعیت و غیر واقعیت نکرد! اینکه خدا یک واقعیت است با اینکه ماورا الطبیعت است دو مقوله جداست.

۳. خیر، هنوز همه اشکالات وارد بر براهین الهی پابرجا هست. نمیدانم دلیل فرافکنیهای شما چیست.
چرا لطف نمیکنید با دقتی که دارید اشکالات را رفع کنید؟

برای اینکه مغالطه نکنید و دوباره از بحث فرار نکنید، تاکید میکنم:

وجود خدا را را با دلایل متقن اثبات کنید.
شما اثبات خود را بیان کنید تا ما هم اشکالات آن را بگوییم. از این واضح تر نمیتوانم بگویم!

(در صورتی که قادر به ارایه استدلال نباشید این آخرین پاسخ من به شماست. بعد از این اتلاف وقت میشود)
موفق باشید

کاربر محترم
باز بی دقتی!
یعنی به نظر شما خداباوران ادعا ندارند که خدا را اثبات کرده اند؟
اگر دقت کنید سوئ برداشت نخواهید داشت.
پس من از کسی تقلید نمیکنم. لکن شما منطق را استعمال نمیکنید.
اما وقتی شما ان پست را درست نخوانید متوجه نمیشوید که اشکال کجاست؟
به هر حال میخواهید بفهمید چرا براهین اثبات خدا با شکست مواجه میشوند؟ یا نمیخواهید؟
ابتدا باید به پایه و پی توجه کنید نه نقش ایوان.

موضوع جستار :
خدا را اثبات کنید؟
موضوع جستار:
چرا براهین اثبات با شکست مواجه میشوند؟
خسته نباشید

اما در ادامه
خوب چه کار کنیم که خداباور یا ناباور میگوید خدا غیر مادی است.
به هر صورت باید ماده را از نگاه خود تعریف و اثبات کنند.
چالش من مختص خداباوران نیست اگر پستها را میخوانید؟ میخوانید؟!

منتظرم تا ببینم کسی به سوالاتم جواب دارد که بدهد یا نه میترسد از تقلید دست بکشد؟
بترسید بترسید که ساختار ذهنی شما دارد متلاشی میشود ....
( عجب تهدیدی کردید تنم لرزید. Smile دوست دارید در این بلاتکلیفی بمانید بمانید و ماده ای که نمیدانید چیست را بباورید ! )
موفق باشید

و طاها;779496 نوشت:
کاربر محترم
باز بی دقتی!
یعنی به نظر شما خداباوران ادعا ندارند که خدا را اثبات کرده اند؟
اگر دقت کنید سوئ برداشت نخواهید داشت.
پس من از کسی تقلید نمیکنم. لکن شما منطق را استعمال نمیکنید.
اما وقتی شما ان پست را درست نخوانید متوجه نمیشوید که اشکال کجاست؟
به هر حال میخواهید بفهمید چرا براهین اثبات خدا با شکست مواجه میشوند؟ یا نمیخواهید؟
ابتدا باید به پایه و پی توجه کنید نه نقش ایوان.

موضوع جستار :
خدا را اثبات کنید؟
موضوع جستار:
چرا براهین اثبات با شکست مواجه میشوند؟
خسته نباشید

اما در ادامه
خوب چه کار کنیم که خداباور یا ناباور میگوید خدا غیر مادی است.
به هر صورت باید ماده را از نگاه خود تعریف و اثبات کنند.
چالش من مختص خداباوران نیست اگر پستها را میخوانید؟ میخوانید؟!

منتظرم تا ببینم کسی به سوالاتم جواب دارد که بدهد یا نه میترسد از تقلید دست بکشد؟
بترسید بترسید که ساختار ذهنی شما دارد متلاشی میشود ....
( عجب تهدیدی کردید تنم لرزید. Smile دوست دارید در این بلاتکلیفی بمانید بمانید و ماده ای که نمیدانید چیست را بباورید ! )
موفق باشید

همش ندانستن خودت رو داری به رخ میکشی ...

پرسش:
آیا براهین اثبات خداوند مانند برهان نظم و علیت به راحتی با شکست مواجه می شوند؟

پاسخ:
مقدمه: براهین اثبات خداوند متعال به سه دسته تقسیم میشوند:
1. براهینی که معیوب بوده و یقین آور نیستند، این دسته در حقیقت برهان نیستند.
2. براهینی که معیوب و فاسد نیستند، اما ناقص اند. این دسته حقیقتا برهان اند ولی برای اثبات خداوند تام و تمام نیستند و تنها وصفی از اوصاف الهی را اثبات می کنند. این دسته از براهین برای اثبات واجب الوجود نیاز به متمم دارند، مانند برهان حرکت یا حدوث.
3. براهینی که صحیح و کامل اند، مانند برهان صدیقین.(1)

بنابراین براهین اثبات خداوند از نظر رتبه و سطح یکی نیستند. بلکه برای هر سطح از فهم انسانها، نوع خاصی از برهان استفاده می شود. به همین دلیل برهان نظم برای عوام قابل فهم تر است تا برهان صدیقین. برهان نظم به دليل سهم زيادي كه حس و تجربه در آن دارد و همچنين به دليل انس بيشتر انسان با محسوسات و جهان ماده، فهمش براي غالب انسان هايي كه با اصطلاحات پيچيده و فني فلسفه و كلام آشنا نيستند، راحت تر است. به همین ترتیب برای یک انسان تحصیل کرده باید برهانی در خور او ارائه نمود.

همچنین هر برهان وظیفه خاصی در اثبات دارد. و اشکالاتی هم که به برخی براهین مانند برهان نظم شده به دلیل نا آگاهی از حیطه این براهین بوده است. چرا که برهان نظم به عنوان مثال ثابت می کند نظام حاکم بر جهان بر اثر تصادف و اتفاق نیست و دارای آفریننده عالم و قادر است. اما اینکه این آفریننده واجب الوجود است، ازلی و ابدی است یا نه و ... را ثابت نمی کند.(2)

استاد مطهّري نيز در این رابطه می فرماید:
اين برهان همين قدر ثابت مي كند كه طبيعت، ماورايي دارد و مسخّر آن ماوراء است و آن ماوراء مستشعر به ذات و مستشعر به افعال خود است؛ اما اينكه آن ماوراء واجب است يا ممكن، حادث است يا قديم، واحد است يا كثير، محدود است يا نامحدود، علم و قدرتش متناهي است يا نامتناهي، از حدود اين برهان خارج است.(3)

برهان علت و معلول نیز تنها وجود مبدا نخست برای جهان را اثبات می کند و از اثبات ازلیت و ابدیت و دیگر اوصاف الهی قاصر است. بنابراین برای اثبات واجب الوجود باید به براهین دیگر ضمیمه شود.

بنابراین براهین اثبات وجود خداوند متعال به راحتی با شکست مواجه نمی شوند! بلکه برخی براهین که ناقص اند را ما به عنوان برهان تام فرض می کنیم در حالی که براهین تام و کامل (مانند برهان صدیقین) مبرای از اشکالات هستند.

______________
(1) تبیین براهین اثبات خدا، جوادی آملی، ص22.
اغلب براهینی که مورد اعتراض و شبهه قرار گرفته اند، از تقریر تام و صحیحی برخوردار نیستند. برخی مانند برهان وجودی آنسلم یا برهان اخلاقی معیوب اند، و یا در صورت تقریر صحیح، ناقص بوده و نتیجه مورد نظر را نمیدهند، مانند برهان حرکت یا حدوث.
(2) محاضرات فی الالهیات، جعفر سبحانی، ص33.
(3) مرتضى مطهّرى، مجموعه آثار، ج 1، ص 550.

موضوع قفل شده است