جمع بندی مطالب تکراری در قرآن
تبهای اولیه
پرسش:
در قرآن بعضی مطالب چندین بار تکرار شده برای مثال سرگذشت قوم عاد و ثمود و نوح یا تکرار این که این کتاب وحی از جانب خداست احتمالا یکی از دلایلش تاکید بر اهمیت مطلب است، اما به نظر من توجیه کننده نیست. خواهشمند است در صورت امکان این موضوع را توضیح دهید.
پاسخ:
نام وقایعی که در کتاب خدا گاه به تکرار آمده، علاوه بر این که دارای اهمیت بسیاری بوده و به جنبههای عبرت آموزی آن توجه شده ،به طور حتم در تکرار آن حکمتهایی نهفته است. در کتاب خدا به این آیه برمیخوریم: «لَقَدْ كانَ في قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْباب...»؛ همانا در حكايت آنان براى صاحبان عقل عبرت كامل خواهد بود.(1)
در این بیان شریف به موضوعی مهم اشاره شده و آن پندگیری از حوادثی بزرگ است که بر سر ملتها آمده است. به همین دلیل گاهی نیاز است که به مناسبت های مختلف و نیز زمانهای گوناگون، آن حوادث بازخوانی شود تا مردم هر دورهای عبرت گیرند و پند پذیرند.
در یکی از تفاسیر به بهانه تبیین آیه شریفه «فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ»: ما او و خاندانش را نجات بخشيديم جز همسرش كه همراه بازماندگان در شهر بود (و به سرنوشت آنها گرفتار شد) نوشته شده است:
همان گونه كه ملاحظه مىكنيد اين بخش از ماجراى قوم لوط در ... قرآن با عبارات مختلف بيان شده كه همه آنها يک حقيقت را بازگو مىكند، ولى از آن جا كه ممكن است به يک حادثه از زواياى مختلف نگاه كرد و در هر نگاه، بُعدى از آن را مشاهده نمود، در قرآن مجيد نيز حوادث تاريخى غالبا به همين صورت مطرح و تكرار شده است كه تعبيرات مختلف آيات فوق، گواه اين معنى است، به علاوه چون قرآن كتاب تربيت و انسان سازى است، و در مقام تربيت گاه لازم میشود كه روى يک مساله مهم بارها تكيه شود تا تاثير عميق در ذهن خواننده بگذارد، البته اين تكرار بايد با تعبيرهای جالب و دل نشين و گوناگون صورت گيرد تا ملال خاطرى حاصل نشود و فصيح و بليغ باشد.
براى توضيح بيشتر روى ماجراى ميهمانان ابراهيم (علیه السلام) و گفتگوهاى او با اين ميهمانان، و سپس سرنوشت دردناك و عبرت انگيز قوم لوط، به تفسير نمونه، جلد 6 صفحه 243 به بعد، و جلد 9 صفحه 167، و جلد 11 صفحه 98، و جلد 16 صفحه 260 ذيل آيات سوره" اعراف" و" هود" و" حجر" و سوره" عنكبوت" مراجعه فرمایيد.(2)
در تفسیری دیگر نوشته شده است:
گاهى نقل يك حادثه، بارها در قرآن تكرار میشود و از برخى حوادث، اصلًا ذكرى به ميان نمیآيد، اين نشان میدهد كه قرآن، كتاب هدايت و تربيت است، نه داستان سرايى.(3)
یعنی این که: تکرار بعضی از حوادث در قرآن، به دلیل اهمیت عبرت و پندگیری آن و هدایت بخشی است. پس برای تحقق این هدف تکرار بعضی از وقابع اجتناب ناپذیر است.
و باز نوشتهاند:
سپس پروردگارمان- بار ديگر- داستان نوح و ابراهيم را به ياد ما میآورد، و اين پرسش به ذهنهاى ما باز میگردد كه: چرا اين همه تكرار؟ در جواب میگوييم حوادثى كه قرآن آنها را جاودانى كرده، دارای بالاترین درجه اهمیت است، پس حادثه طوفان يا خلاصه داستان هاى ابراهيم و ديگر مسلمانان را يک بار مىشنويم و از آن مىگذريم، ولى مىبايستى در قلبهاى ما جایگزين شود و به صورت يك فهم ايمانى ژرف درآيد، و پيوسته سبب پيش رفتن به سوى تكاملى معنوى بوده باشد. به همين جهت است كه ياد اين حوادث زمانى پس از زمان ديگر تكرار پيدا میكند و عبرتها و نشانهها و حكمتهاى آنها ... در ذهن جایگزين مىماند و ستمگران لعنت میشوند تا مايه عبرت باشند. و انبياى بزرگوار (علیهم السلام) مورد اكرام قرار میگيرند تا پيشوايان و راهنمايان بشريت شوند.(4)
________
(1) یوسف/ 111.
(2) مکارم، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات اسلامیه، سال 1374 خورشیدی، چاپ اول، ج 22، ص 359.
(3) قرائتی، محسن، تفسير نور، تهران، انتشارات مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، سال 1383. خورشیدی، چاپ یازدهم، ج2، ص 437.
(4) مترجمان، تفسیر هدایت، مشهد، انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، سال 1377 خورشیدی، چاپ اول، ج 9، صفحه 402.