تحریف قرآن

تب‌های اولیه

411 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
جناب عبدالرسول برادر عزیز.پاسخ مرا نداده ای.امامان شما که خود دارند حرف شما را تکرار میکنند.منم میدانم که شما و ایشان میگویید تحریف شده است.خوب اونی که گفته تحریف شده است و امام است مگر علمش را نداشته که بگوید اصل آیه این است که من میگویم؟پس چرا نگفته است؟یا باید در علم امام شما شک کرد که فقط حرف زده است و گفته است که تحریف شده است یا باید به حرفهای بی دلیل شما شک کرد.
بالاخره کدام آیه و کجا حذف شده است؟
منم الان ادعا میکنم که اسم مرا در آیه حذف کرده اند.باید دلیل بیاورم یا نه؟اگر صحابه اسم علی را حذف کردند چرا اسم خودشان را بجای علی نذاشتند؟اینطوری که به نفعشان بود برادر!!!!

در مورد نماز میخواهی؟البته برای من عجیب است که همچین چیزی میخواهی!!

وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ (2 | البقرة - 43)
و نماز را بپا دارید، و زکات را بپردازید، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید (و نماز را با جماعت بگزارید)!

اگر آیات نماز را بیاورم که یک متر اینجا اسکرول میخورد بزرگوار...به اندازه ای در مورد نماز وجود دارد که شما را قانع کند.
اینم وقت نماز:
أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَىٰ غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ ۖ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا (17 | الإسراء - 78)
نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکی شب [= نیمه شب‌] برپا دار؛ و همچنین قرآن فجر [= نماز صبح‌] را؛ چرا که قرآن فجر، مشهود (فرشتگان شب و روز) است!

موفق باشید.

سلام بر علی بزرگوار

برادر عزیز ، دو پست کامل از روایات را آورده ام ، در آنها اتفاقا گفته که آیه اصلش چطوری نازل شده ، مثلا :

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ [HL]هَكَذَا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ[/HL] وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ (النساء -: 66 -) [HL]فِي عَلِيٍّ[/HL] لَكانَ خَيْراً لَهُمْ (النساء : 66 )

شما به این قسمت خوب دقت کنید ، گفته [HL]اینطور نازل شد . [/HL]

از این دست روایات زیاد و فراوان هستند ، به همون پست روایات رجوع کنید زیاد می بینید !

اما راجع به نماز ، برادرم ، تو همین آیه شما از کجا می فهمید که صلاة یعنی نماز ؟

مثلا یکی به شما میگه اگر صلاة یعنی نماز ، پس یصلون یعنی نماز می خوانند ( شما که مشکلی با این قسمت ندارید ؟ )

خب این آیه چی میگه ؟

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ

یعنی خدا و فرشتگان بر پیامبر نماز می خوانند ؟

برادر من ، قبول کن که بدون سنت نمیشه قرآن رو خوب فهمید !

یه سوال دیگه : شما ائمه رو به عنوان یه مفسر عادل و موثق قبول دارید ؟

با تشکر .

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

عبدالرسول;436087 نوشت:
سلام بر علی بزرگوار

برادر عزیز ، دو پست کامل از روایات را آورده ام ، در آنها اتفاقا گفته که آیه اصلش چطوری نازل شده ، مثلا :

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ [HL]هَكَذَا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ[/HL] وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ (النساء -: 66 -) [HL]فِي عَلِيٍّ[/HL] لَكانَ خَيْراً لَهُمْ (النساء : 66 )

شما به این قسمت خوب دقت کنید ، گفته [HL]اینطور نازل شد . [/HL]

از این دست روایات زیاد و فراوان هستند ، به همون پست روایات رجوع کنید زیاد می بینید !

اما راجع به نماز ، برادرم ، تو همین آیه شما از کجا می فهمید که صلاة یعنی نماز ؟

مثلا یکی به شما میگه اگر صلاة یعنی نماز ، پس یصلون یعنی نماز می خوانند ( شما که مشکلی با این قسمت ندارید ؟ )

خب این آیه چی میگه ؟

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ

یعنی خدا و فرشتگان بر پیامبر نماز می خوانند ؟

برادر من ، قبول کن که بدون سنت نمیشه قرآن رو خوب فهمید !

یه سوال دیگه : شما ائمه رو به عنوان یه مفسر عادل و موثق قبول دارید ؟

با تشکر .


برادر عبدالرسول حال دقت کنید:
وَ لَوْ أَنّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيارِكُمْ ما فَعَلُوهُ إِلّا قَليلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبيتاً (004 | نساء - 66)
اگر (همانند بعضى از امّتهاى پيشين،) به آنان دستور مى داديم: «خود را [= يكديگر را ]به قتل برسانيد»، و يا: «از خانه ها (و سرزمين) خود، بيرون رويد»، تنها عدّه كمى از آنها به آن عمل مى كردند. و اگر اندرزهايى را كه به آنان داده مى شد انجام مى دادند، براى آنها بهتر بود; و موجب تقويت (ايمان) آنها مى شد.

حال به قول شما علی را در آیه میگذاریم به معنایش هم دقت کنید لطفاً:
وَ لَوْ أَنّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيارِكُمْ ما فَعَلُوهُ إِلّا قَليلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ فی علی لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبيتاً (004 | نساء - 66)

اگر (همانند بعضى از امّتهاى پيشين،) به آنان دستور مى داديم: «خود را [= يكديگر را ]به قتل برسانيد»، و يا: «از خانه ها (و سرزمين) خود، بيرون رويد»، تنها عدّه كمى از آنها به آن عمل مى كردند. و اگر اندرزهايى را كه به آنان داده مى شد انجام مى دادند،در علی براى آنها بهتر بود; و موجب تقويت (ايمان) آنها مى شد.

اصلاً ابتدا تا انتهای آیه چه ربطی به امام علی داره؟کلاً معنی بی ربط شده.

اما در مورد نماز.
صل با صلاه فرق میکند یا نمیکند؟
اگر فرق میکند پس بحث تمام است.
درست است هر دو از یک واژه گرفته میشوند اما در لسان عرب یه جابجایی کوچک به اندازه یه فتحه و کسره در کلمات باعث تغییر معانی میشود.
ضمن اینکه قرینه هم وجود دارد.
شما عرب نیستید وگرنه هیچ عربی بدون حضور معصوم یصلون را در این آیه نماز معنی نمیکند.

دقت داشته باشید:

وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ (13 | الرعد - 21)
و آنها که پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده، برقرار میدارند؛ و از پروردگارشان می‌ترسند؛ و از بدی حساب (روز قیامت) بیم دارند...

جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا ۖ وَبِئْسَ الْقَرَارُ (14 | إبراهيم - 29)
(سرای نیستی و نابودی، همان) جهنم است که آنها در آتش آن وارد می‌شوند؛ و بد قرارگاهی است!

آیا هرجا صل دیدیم معنی نماز باید از آن استخراج کنیم؟

چرا راه دور برویم.الان من میگویم شیر.
منظورم من کدام شیر است؟
شیر آب
شیر جنگل
شیر گاو

حال به جمله من دقت کنید:
من شیر میخورم.
آیا شیر جنگل میخورم یا شیر آب؟
مسلم است که شیر گاو یا حیوان دیگر را میخورم.
حال اینجا را دقت کنید:
نزدیک بود شیر مرا بخورد.

آیا شیر گاو است یا شیر آب؟

حال به اینجا دقت کنید:
لطفاً شیر رو ببند.

آیا شیر گاو را ببندم یا شیر جنگل را؟مسلم است که شیر آب را باید ببندم.

به این میگویند قرینه.یعنی معنی در قرینه کلام مشخص است.

موفق باشید.

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

عبدالرسول;436087 نوشت:
یه سوال دیگه : شما ائمه رو به عنوان یه مفسر عادل و موثق قبول دارید ؟

اگر معصوم و عادل بودند خداوند نمی فرمود هنگام نزاع فقط به خدا و رسولش رجوع کنید بلکه میگفت به اولی الامر هم میتوانید رجوع کنید این آیه هم عصمت ائمه را رد میکند و هم کسانی که شما اینگونه از آنها پیروی میکنید:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا (4 | النساء - 59)
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.

من طبق آیه قران عمل میکنم:
أَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ (039 | زمر - 18)
همان كسانى كه سخنان را مى شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى كنند; آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.

هر حدیث یا سخنی باشد را گوش میکنم و از بهترین سخن پیروی میکنم.کسی که فقط تقلید میکند و بدون فکر هرچه شنید را میپذیرد یقیناً جزء این آیه قرار نمیگیرد.

[="Arial Black"][="Navy"]تواتر قرآن ثابت می شود؟[/]

[="Arial Narrow"][="Teal"]با سلام و احترام تقریبا تمام پست ها رو مطالعه کردم چه مخالف چه موافق....
یه نتیجه از صحبت های مخالفین قرآن گرفتم....

اینکه اونیکه خوابه تا یه بار صداش کنیم بیدار میشه ولی اونیکه خودش رو زده به خواب تا قیام قیامت هم صداش کنید و تکونش بدین باز هم بیدار نمیشه.....[/]

سلام بر همه دوستان

برادر گرامی جناب علی بزرگوار ، متاسفانه مبنای کار بنده و حضرتعالی در این بحث بر هم منطبق نمی شود ، چرا که شما سخن ائمه را به صرف خود حجت نمی دانید و این کل مختصات و دستگاه مارا نابود می کند ، چرا که بحث ما در اینجا برای شیعیانیست که صرف گفتار ائمه برایشان حجت است و عصمت ایشان را قبول دارند ، بنابراین برای اینکه بحث به حاشیه نرود و از اصل مطلب دور نشویم ، اگر اجازه بفرمایید بنده از پاسخ به مطالب شما خودداری کنم و در فرصتی دیگر که کف مذاکره مان با هم منطبق شد باهم بحث کنیم ،

برای رسیدن به یک کف مناظره ما باید ابتدا برای حضرتعالی عصمت ائمه و فصل الخطاب بودن کلامشان و منبع رفع اختلاف بودنشان ( طبق آیه 83 سوره نساء ) را ثابت کنیم ، که اثبات هر یک از اینها خود به یک تاپیک نیاز داشته و نمی توان بصورت مجمل و سربسته مطرح نمود .

اما در مورد نماز نیز ، برادر من ، اولا هیچ جا نگفته نماز را بخوانید ، بلکه گفته نماز را برپا دارید ، ثانیا صلاة در لغت عرب ، دعا و نیایش معنا می دهد ، آنچه که شما آوردید در حقیقت سنتی متداول و رایج است ، مثلا هیچ کس شک نمی کند که صلاة در آیات بعد از افعال از ریشه ق و م به معنای نماز عادی است ، چرا که این به شکل متواتر از لسان پیامبر جاری شده است ، و چون برای ما عادی شده فکر می کنیم که قطعا و الا و بلا اینجا صلاة یعنی نماز !

برادر عزیز ، شما که قرآن را قانون اساسی خود می دانید ، ببینید که قرآن چقدر به سنت ارجاع داده ، اصلا همان آیه 59 نساء را ملاک می گیریم ، شما و آقای فلانی در باب توسل با یکدیگر منازعه دارید ، برای رجوع به پیامبر باید چه کار کرد ؟ چگونه دستور خدا را اجرا می کنید ؟

موفق و موید باشید .

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
جناب عبد الرسول در مورد عصمت من قبلاً بحث کردم.در این تاپیک.
وقتی میخواهید از حدیث صحبت کنید باید ابتدا در راس عقل و قران قرار بگیرد.
اون صحابه که نام علی را حذف کردند و شما ایشان را مورد تهمت قرار میدهید میتوانستند نام خود را بگذارند.من نمیدونم این علی و عمر و ابوبکر و عثمان چیکار کردند.ولی میدونم که ما با پیروی از هر کدوم از اینها دین خدا رو تکه تکه کردیم و باید در آخرت پاسخگو باشیم.اتحاد در اسلام و حبل الله رو فراموش کردیم و امروز امریکا به هر فرقه ای از اسلام حمله کنه ما نمیتونیم جلوش وایستیم.
دلیل ما شیعیان هم اینه که باید امام باشه تا جهاد کنیم.چه عقیده مسخره ای.اینجا را هم بخوانید بد نیست.
دوست من واژه صلاه در لسان عرب از ابتدا برای دعا بوده و بعد پیامبر این واژه را برای صلات و نماز وضع کردند و همینطور این نماز در بین مردم مانده است و تقریباً معنای اصلی خودش را از دست داده.کمی تاریخ بخونید لطفاً.البته شاید خودتون بدونید.
لسان عرب هم فصیح هست مانند فارسی پس نگران این نباشید که چیزی از قران متوجه نمیشوید.چون قران شما را به کتاب دیگری پاس نمیدهد.بلکه میگوید این منم که هدایت میکنم.و البته فاسقان را هم گمراه میکنم پس فاسقان سعی کنند نخوانند!!
اما در مورد سوالتون.طبق ایه ای که در پست قبل اوردم ابتدا به خدا رجوع میکنم.و فقط در صورتی به حدیث رجوع میکنم که مخالفت با قران نداشته باشه.در نتیجه ابتدا عقل سپس قران سپس حدیث.
پس اگر با عقلم تشخیص دادم که کتاب خدا تحریف نشده و کسی از این کتاب به نفع خودش سوء استفاده نمیتونه بکنه.میتونم ازش استفاده کنم برای احکام اصلی سپس به احادیث رجوع میکنم و حدیثی که مخالف قران و عقل باشه چسبیده به دیوار میشه و حدیثی که موافق باشه ازش استفاده میشه.
موفق باشید.

عــــلی;436407 نوشت:
ابتدا عقل سپس قران سپس حدیث.


با این جمله شما هم مخالفم و هم موافق !

ولی برادرم ، با هر کس باید طبق معتقدات خودش بحث نمود ، اگر جنابعالی ائمه را معصوم نمی دانید ، نمی توانیم در این مقطع با شما بحث کنیم ، دلیلش هم سادست ، چرا که توافق طرفین ( حال چه از اول بوده و یا اینکه به زور تحمیل شده ) بر این بوده که کلام معصوم حجت است ،

اگر هم بخواهیم عصمت ائمه را بررسی کنیم ، از بحث اصلی خارج می شویم ، بنابراین بدون داشتن پیش بحث های لازم و منطبق بر هم بحث به جایی نمی رسد !

در ضمن درنظر اکثریت قاطع مسلمانان ، قرآن و سنت ( که حدیث جزئی از آن است ) مقدم بر اجماع و عقل هستند .

موفق و موید باشید .

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

عبدالرسول;436685 نوشت:

با این جمله شما هم مخالفم و هم موافق !

ولی برادرم ، با هر کس باید طبق معتقدات خودش بحث نمود ، اگر جنابعالی ائمه را معصوم نمی دانید ، نمی توانیم در این مقطع با شما بحث کنیم ، دلیلش هم سادست ، چرا که توافق طرفین ( حال چه از اول بوده و یا اینکه به زور تحمیل شده ) بر این بوده که کلام معصوم حجت است ،

اگر هم بخواهیم عصمت ائمه را بررسی کنیم ، از بحث اصلی خارج می شویم ، بنابراین بدون داشتن پیش بحث های لازم و منطبق بر هم بحث به جایی نمی رسد !

در ضمن درنظر اکثریت قاطع مسلمانان ، قرآن و سنت ( که حدیث جزئی از آن است ) مقدم بر اجماع و عقل هستند .

موفق و موید باشید .

در مورد عصمت میتونید در تاپیک مورد نظر بحث کنید.
در مورد اجماع مسلمانان هم دلایل اینکه انجیلی ها و توراتی ها متوجه تحریف کتابشان نبود همین استفاده نکردن از عقل بود.ضمن اینکه قرآن میگوید تفکر و تعقل کنید.
و مهمتر اینکه انها با عقلشان حدیث صحیح را از غیر صحیح تشخیص میدهند.در نتیجه مبنای همه عقل است و کسی که این ادعا را میکند اصلاً مشکل عقلی دارد!!! چراکه کورکورانه تقلید کردن برابر است با:
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ (8 | الأنفال - 22)
بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالی هستند که اندیشه نمی‌کنند.

فقط من مخالف سخنان شما نبودم.دوستانی بودند که به عصمت اعتقاد داشتند.شما باید پاسخ های انان را هم درست میدادید!!!

عــــلی;436769 نوشت:
در مورد عصمت میتونید در تاپیک مورد نظر بحث کنید.
در مورد اجماع مسلمانان هم دلایل اینکه انجیلی ها و توراتی ها متوجه تحریف کتابشان نبود همین استفاده نکردن از عقل بود.ضمن اینکه قرآن میگوید تفکر و تعقل کنید.
و مهمتر اینکه انها با عقلشان حدیث صحیح را از غیر صحیح تشخیص میدهند.در نتیجه مبنای همه عقل است و کسی که این ادعا را میکند اصلاً مشکل عقلی دارد!!! چراکه کورکورانه تقلید کردن برابر است با:
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ (8 | الأنفال - 22)
بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالی هستند که اندیشه نمی‌کنند.
سلام بر شما

دوست عزیز سخنان شما تقریبا مخالف سخنان بزرگترین فقهای فریقین است ، یعنی همان ها که قرآن و سنت و اجماع را مقدم بر عقل دانسته اند ، و عملا بر عقلگرایان نیز گاها تاخته اند !

بحث در مورد اینها خارج از تاپیک است و باید در محلی دیگر انجام شود !

اما در مورد سخن آخرتان عرض می کنم که اگر کسی علم حدیث خوانده باشد معنای متواتر را می دانید ، و همچون برخی عقلای با عقل !!! متواتر را ضعیف نمی داند ، چرا که با تضعیف متواتر ، اتفاقا همین قرآن نیز تضعیف می شود ، به این دلیل که مسلمین ادعای تواتر قرآن را دارند و اگر بناباشد متواتر ضعیف و غیر قابل اعتماد باشد ، دیگر دین و ایمانی باقی نمی ماند !!!

ما هر طور که دوستانمان خواستند عمل کردیم ، اول تعهد کردیم که دیگر روایتی از اهل سنت نقل نکنیم ، چرا که اعلام کردند که از روایات اهل سنت دفاع نمی کنند !

بعد از آن در سند روایات خدشه وارد کردند ، که البته در یک پست فقط و فقط روایات صحیح و غیر قابل خدشه را آوردیم .

در نهایت بهانه کردند که دلالت احادیث دال بر تحریف با آیات قرآن نمی خواند ، بنده و سایر دوستان نیز درخواست کردیم که سندی برای صحت انتساب قرآن کنونی به زمان پیامبر ارائه شود ، پاسخ سکوت بود ، گفتیم که تفسیری از معصوم ارائه دهید که گفته شما را تایید کند ، بازهم سکوت کردند ، و در نهایت نیز که خود بنده در چندین پست تفسیر آیات را با بهره گیری از سایر آیات قرآن کریم و نیز تفاسیر صحابه و تابعین و بعضا ائمه ارائه کردم ، در نهایت پاسخ آقایان چنین بود که ذکر در اینجا یعنی قرآن و القرآن ذی الذکر !

چندین بار عزیزان را ارجاع دادیم که آیه 6 سوره حجر را بخوانند تا ببینند ذکر در اینجا یعنی چه ؟ دقت کنید در آیه مطرح شده از قول مخالفین اسلام می آورد : یا ایها الذی نزل علیه الذکر ، ذکر در اینجا همان معنی می دهد که در آیه بعد می گوید ملائکه برای حق و حقیقت نازل می شوند ! یعنی اینکه این ملائکه حاملان وحی ای هستند که شما مخالفین اسلام آنرا حاصل جنون پیامبر و ... می دانستید ! در نهایت نیز می گوید که ما وحی را نازل می کنیم و خودمان محافظ وحی هستیم ، تذکر هم دادیم که آیه مکی است و مربوط به اوائل بعثت ، اگر قرار بود حفاظت از همین قرآن کنونی بیان شود شایسته بود که همچون آیه اکمال دین در پایان عمر پیامبر نازل شود ، اما به این دلیل ابتدای بعثت نازل شد تا هم دهان مخالفین را ببندد و هم به مسلمین اطمینان دهد که ان هو الا وحی یوحا !

حتی این را مفسر بزرگ قرآن یعنی ابن عباس نیز گفته است ، و این تفسیر از ابن عباس معرف و مشهور است ، اما طرف های بحث ما بدون اینکه به این مطالب بپردازند یک سری بحث های حاشیه ای و تکراری را مطرح می کردند و لجاجت های خود را تکرار می نمودند ، نمونه آن نیز در بحث معنای ذکر در آیه 10 سوره طلاق مشهود و معلوم بود !

به هر حال شما از هر راهی بخواهید می توان تحریف قرآن را برای شما ثابت کرد ، از تاریخ وارد بشویم تحریف ثابت می شود ، از سنت وارد بشویم تحریف ثابت می شود ، به صحابه و تابعین و ائمه شیعه رجوع کنیم متفق القول از تحریف می گویند ، عقلی صحبت کنیم بازهم تحریف ثابت می شود ، نقلی بحث کنیم اصلا نه تنها ثابت می شود بلکه تواتر دارد ! به علما رجوع کنیم بازهم عده ای از بزرگترین و مشهور ترین آنها معتقد به تحریف بوده اند و یا روایات آنرا فراوان و غیر قابل انکار و رد دانسته اند و یا بیان کرده اند که کل قرآن به جز معصوم در نزد فرد دیگری نیست ! و هر کس چنین ادعایی کند کذاب است که البته این قول ائمه نیز می باشد ! حتی شواهد کنونی نیز تحریف قرآن را ثابت می کنند ، روز به روز قرآن هایی قدیمی از تحت مساجد و اماکن بیرون می آید که پاره ای از آیات آن با قرآن کنون نمی خواند ، مشهور ترین آنها نیز قرآن صنعا می باشد !

اصلا برادران عزیز ، شما یک تحقیقی در مورد قرآن نگل داشته باشند و ببینند که چگونه حتی همین قرآن نیز ادعای مارا ثابت می کند !

به هر حال فکر می کنم ما اندکی به پست ها با انصاف بیشتر و بدون قضاوت ذهنی نگاه کنیم ، برای یک غیر مسلمان همین یک سخن علامه مجلسی کافیست که می گوید اخبار وارده از طریق شیعه و سنی در باب تحریف و تغییر و زیاده و نقصان قرآن متواتر است !!! اگر قرار باشد ما با مسلمان بحث کنیم می شود از همین قرآن نیز با او بحث نمود ، و البه از همین قرآن نیز چیزی در باب عدم تحریف مصحف ها به دست نمی آید ، بلکه طبق آیه قرآن پیامبر از مهجور ماندن قرآن در نزد امت خود شکایت می کند و طبق حدیث صحیح پیامبر که شیعه و سنی آنرا نقل کرده اند قرآن در قیامت از مسلمین به خدا شکایت می برد که مرا تحریف کرده اند !!!

اما هدف از این بحث ها چیست ؟ با روایات مطرح شده چه کنیم ؟

خود بنده جوابی که به عمده روایات و احادیث دال بر تحریف می دهم ( دقت کنید فقط و فقط احادیث دال بر تحریف ) اینست که کل کل ها و منافع مذهبی از سوی هر دو طرف ، چه شیعه و چه اهل سنت باعث شده قران را به تحریف متهم کنند !

شما به روایات تحریف قرآن در نزد اهل سنت که به طور اختصاصی از وجود آیه ای در قرآن می گویند که امروزه نیست دقت کنید ، حول چند موضوع بیشتر نیست :

یا روایات عایشه است که به هر حال یک فتوای معروف دارد و برای فتوای خود دلیل قرآنی می تراشد ، وقتی هم که سوال می شود کجای قرآن از رضاع گفته ؟ می گوید این در قرآن بود اما بز آنرا خورد !!!

و یا روایات عمر درباره آیه رجم است که خود عمر اعتقاد به رجم داشته و لذا می خواسته آنرا در قرآن بگنجاند ! شاید هم ناشی از اشتباه او در تمیز ندادن آیات قرآن و احادیث باشد !

به شیعه رجوع می کنیم ، عمده روایات و نه همه آنها به حذف نام علی از قرآن اشاره دارند ، به نظر بنده منافع مذهبی و برتری دادن مذهب خود باعث شده که از وجود آیات با نام علی سخن بگویند !

البته همانطور که قبلا گفتم ، این ها توجیهات برخی از احادیث در نزد خودم است ، بسیاری آنها را قبول ندارند ، اما من چنین نظری راجع به برخی روایات مخصوص دارم !

اما حقیقتا نسبت به باقی دلایل نقلی و عقلی خود بنده توجیهی ندارم ، بلکه همانطور که مجلسی می گوید عقل می کند که در جمع آوری قرآن توسط غیر معصوم خطا رخ داده باشد !

به هر حال توصیه بنده به بقیه عزیزان این است که روی مسئله تحریف قرآن دین و آیین خود را وسط نگذارند ! و بر روی آن قمار نکنند ، چرا که در این صورت هرگز نمی توانند راحت تر و منطقی تر بحث را بپذیرند !

الا علی حال جمع بندی بحث های بنده اینست که :

با دلایل و بینات فراوانی که از درچه نقلیات و عقل و شواهد دیگر وجود دارد ، نمی توان تحریف قران را منکر شد . در عین حال احتمال می دهم که صدور برخی روایات از طرف طرفین منافع شخصی و یا مذهبی خاص خود را داشته است ، لیکن بازهم با این وجود نمی توان از خیر آنها گذشت ، بنابراین بنده نیز در انتهابه همین قول اکتفا می کنم که با پذیرفتن وقوع تحریف در قرآن ( البته تحریف در کلیات و ام الکتاب و محکمات قرآن به هیچ وجه ) ، همین قرآن مقدس کنونی سرلوحه کار ما باشد ، چرا که معصومین نیز مارا به خواندن و عمل کردن به آن در همین حد توصیه کرده اند !

همگی در پناه قرآن موفق و موید باشید !

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
جناب عبدالرسول برادر گرامی.ممنون از اینکه مطالبت را چکیده گفتی.در مطالبت چندتا نکته دیدم که میخواهم بیشتر توضیح دهید.
اول اینکه از کجا پی بردید ذکر در سوره حجر معنایش قران نیست؟
سپس بگویید دلیل عقلی بر تحریف قرآن چیست؟همانطور که در پست خود گفتید دلایل بسیار از جمله عقلی وجود دارد.
لطفاً کوتاه و مفید بگویید.
من هم شک ندارم که قران تحریف شده است و همه را گمراه کرده است.اما نه تحریف لفظی بلکه تحریف معنوی.هر مذهبی قرآن را انطور که میخواهد با احادیثش تفسیر میکند در حالی که قران مساله دیگری را بیان میکند.برای همین است که عقاید بنده بسیار متفاوت با بقیه است.انها تن به دین پدران خود داده اند و ما تن بر تحقیقات خود.اگر به عقاید بنده دقت کنی آنها را در تک تک آیه های قران میبابی.اما در عقاد دیگران بر خلاف قران فقط در احادیثشان یافت میشود.آنها با حدیث قران را تفسیر میکنند من با قران احادیث را.
منتظر مطالب شما هستیم.
یا علی.

عــــلی;436117 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

اگر معصوم و عادل بودند خداوند نمی فرمود هنگام نزاع فقط به خدا و رسولش رجوع کنید بلکه میگفت به اولی الامر هم میتوانید رجوع کنید این آیه هم عصمت ائمه را رد میکند و هم کسانی که شما اینگونه از آنها پیروی میکنید:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا (4 | النساء - 59)
.

با سلام و عرض ادب

اگر بر فرض این سخن باطل را بپذیرم که این آیه نفی عصمت ائمه علیهم السلام را می نماید؛ آیه ی شریفه می فرماید:

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را! و هر گاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (كار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است.

حال سؤال این است که در صورت اختلاف در امری قرآن می فرماید باید آنرا به پیامبر صلی الله علیه وآله عرضه بدارید؛ در اینجا باز این سوال پیش می آید که آیا مخاطب آیه فقط مردم زمان پیامبر صلی الله علیه وآله آنهم کسانی که دسترسی به آنحضرت را دارند خواهد بود؟بطلان چنین امری بدیهی است؛ بنابراین باید در مسائل مورد اختلاف به پیامبر صلی الله علیه وآله رجوع نمائیم، باز بدیهی اسنت که ما دسترسی به خود آن حضرت نداریم بلکه تنها دسترسی به بیان نقل شده از آن حضرت داریم. که نقلی از طریق عترت و نقلی از طریق غیر عترت.

حال اگر شما منکر سنتید که در این صورت منکر قرآن خواهید بود. اما اگر شما منکر سنت نیستید؛ بلکه در نقل آن تردید دارید چنین امری مخالف رویه شما در رد روایات خواهد بود؛ علاوه بر آنکه بر اساس چنین مشربی، قول خدای متعال در رجوع به سنت امری لغو خواهد بود.

حال ما تابع سنتی هستیم که از طریق اهل بیت علیهم السلام به دست ما رسیده است، در این صورت شما باید به دلیل عقلی ثابت بفرمائید که فهم شما از قرآن و سنت برتر از آنان بوده که خود را بی نیاز از تفسیر معصومانه عترت می دانید.

البته در بحث بررسی طریق به معصوم علم رجال و درایه متصدی تشخیص حدیث قابل قبول از حدیث مردود خواهد بود؛ البته با این قید که همواره صحت به معنای علم به صدور هم نخواهد بود؛ لذا در اینجا بیان گشته است که روایات مخالف نصوص قرآن پذیرفته نخواهند شد ولو اینکه اسناد آنها صحیح بوده باشد.(جواب به جناب رسول) واین امری است که در کتب اصول الحدیث شیعه و سنی آمده است.

نکته ی دیگر آنکه کسی که مدعی تبعیت از حکم عقل است؛ هیچ گاه به واسطه ی فهم خود؛ خود را بی نیاز از غیر نمی داند چه اینکه این روش مخالف روش عقلا و دانایان است؛ لذا قرآن کریم نیز به ما دستور می دهد که از اهل ذکر سوال نمائیم، ودر خصوص معارف دینی نیز باید بدانیم که ما اهل ذکر نیستیم؛ بلکه اهل ذکر کسانی اند که حقایق قرآن در قلب نورانی آنها تجلی یافته است.

لذا شما با اینکه در این تایپیک سخن به حقی بیان داشتید در عدم تحریف قرآن ولی در تایپیکهای دیگر بر خلاف اسلوب قرآن عمل نمودید قسمتی از آیه را گرفتید و حمل بر ظاهر معنا نمودید، در حالی که صدر و ذیل را مورد توجه قرار ندادید و عملا رویه ای متفاوت از خویش نشان دادید.

اما در بحث تحریف قرآن اجماع طائفه بر نفی آن تعلق یافته است؛ همچنان که در جانب اهل سنت نیز امر به همین منوال است و روایات تحریف از هر دو سو روایاتی غیر قابل قبول و یا روایاتی اند که قابل تاویل اند.

موفق باشید.

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

صدرا;437109 نوشت:
با سلام و عرض ادب

اگر بر فرض این سخن باطل را بپذیرم که این آیه نفی عصمت ائمه علیهم السلام را می نماید؛ آیه ی شریفه می فرماید:

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را! و هر گاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (كار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است.

حال سؤال این است که در صورت اختلاف در امری قرآن می فرماید باید آنرا به پیامبر صلی الله علیه وآله عرضه بدارید؛ در اینجا باز این سوال پیش می آید که آیا مخاطب آیه فقط مردم زمان پیامبر صلی الله علیه وآله آنهم کسانی که دسترسی به آنحضرت را دارند خواهد بود؟بطلان چنین امری بدیهی است؛ بنابراین باید در مسائل مورد اختلاف به پیامبر صلی الله علیه وآله رجوع نمائیم، باز بدیهی اسنت که ما دسترسی به خود آن حضرت نداریم بلکه تنها دسترسی به بیان نقل شده از آن حضرت داریم. که نقلی از طریق عترت و نقلی از طریق غیر عترت.


با تشکر از پاسخ شما.
متاسفانه یا خوشبختانه آیات قران آنقدر ظریف و دقیق هستند که بهمین راحتی نمیتوانید در مورد آن نظر دهید.
دقت کنید در ابتدا فرموده اطاعت خدا و رسولش و اولی الامر کنید.سپس فرمود وقتی نزاع داشتید به خدا و رسولش بازگردانید.مردم که ان زمان وحی دریافت نمیکردند در نتیجه چرا خداوند فرمود به خدا و رسولش؟میتوانست بگوید فقط به رسولش چون همینکه به رسولش رجوع کنند کافی است که اطاعت خدا را کرده باشند چراکه اطاعت رسول اطاعت خداست.پس این آیه خود حکم میکند که ابتدا به قرآن و کلام وحی رجوع کنید اگر پیامبر در دسترس بود که چه بهتر اما اگر نبود و باز هم نزاع داشتید دیگر از اولی الامر خبری نیست.بلکه همان خدا و رسول کفایت میکنند.
مخاطب قران همیشه مردم همه زمان ها هستند.در نتیجه الان پیامبر در بین ما نیست و احادیثش است که همه احادیث مورد تایید همه مذاهب اسلامی نیست.اما قران مورد تایید همه مذاهب است.پس ابتدا به قران رجوع کرده سپس اگر باز هم در اختلاف بودند مثلاً مساله مثل چگونگی نماز خواندن در قران نیست میتوان به احادیث رجوع کرد.یعنی اگر در اصل نماز خواندن مشکل داشتند که قران آنرا تایید میکند و برای مسائل ریزتر میتوانند به احادیث رجوع کنند.اما اگر حکمی را قران به صراحت بیان میکند نیازی نیست که بروند حدیثی را بخوانند که اصلاً آیه قران را بی ثمر و بی فایده میکند.یعنی تحریف میکند.

صدرا;437109 نوشت:
حال اگر شما منکر سنتید که در این صورت منکر قرآن خواهید بود. اما اگر شما منکر سنت نیستید؛ بلکه در نقل آن تردید دارید چنین امری مخالف رویه شما در رد روایات خواهد بود؛ علاوه بر آنکه بر اساس چنین مشربی، قول خدای متعال در رجوع به سنت امری لغو خواهد بود.

بهتر است ابتدا عقل و سپس کلام وحی (برای تشخیص اینکه تحریف شده یا نه) و سپس از کلام حدیث استفاده کرد و البته حدیث را با قرآن تطبیق داد نه قرآن را با حدیث.
صدرا;437109 نوشت:
حال ما تابع سنتی هستیم که از طریق اهل بیت علیهم السلام به دست ما رسیده است، در این صورت شما باید به دلیل عقلی ثابت بفرمائید که فهم شما از قرآن و سنت برتر از آنان بوده که خود را بی نیاز از تفسیر معصومانه عترت می دانید.

عقل انسان ها در آفرینش هیچ فرقی با عقل دیگران ندارد.هیچ آیه ای من در این مورد ندیدم که نوع آفرینش انسان ها مثلاً ائمه یا پیامبران با ما فرق کند.اگر همه انسان ها از عقلشان استفاده کنند همه میتوانند به یک نتیجه درست برسند برای مثال علومی مثل علم ریاضی را هیچکس نمیتواند رد کند.اما اگر همین علم ریاضی را از پدرمان یاد بگریم و پدرمان به ما اشتباه تدریس کند وقتی به دانشگاه برویم و دلایل محکم تری را بشنویم متوجه میشویم که پدرمان اشتباه میکرده است.برای همین است که قران میفرماید منفور ترین بندگان نزد خداوند کسانی هستند که از عقلشان استفاده نمیکنند و تقلید کورکورانه را رد میکند.
احادیث خودشان دلایل عقلی ندارند بلکه اکثرشان فقط شبیه به ادعا میباشند.مثلاً امامان میگویند ما فلانیم ما نزد خدا فلانیم ما اینطور هستیم اطلاعت ما را نکنید آتش جهنم و .... آنقدر که پیامبران خدا از خود تعریف نمیکردند.یا مثلاً میگویند آیه فلان منظورش من هستم.یا یومنون بلغیب امام زمان است.خوب این ها را برای کسی که از دین پدرش پیروی میکند بگویی براحتی قبول میکند اما کسی که در مورد ادیان تحقیق میکند و همه مسائل را با عقلش تشخیص میدهد تا در قیامت نگوید ربنا انا اطعنا سادتنا و کبرائنا براحتی قابل قبول نیست.بلکه او همه مسائل را با دلیل قبول میکند.

صدرا;437109 نوشت:
البته در بحث بررسی طریق به معصوم علم رجال و درایه متصدی تشخیص حدیث قابل قبول از حدیث مردود خواهد بود؛ البته با این قید که همواره صحت به معنای علم به صدور هم نخواهد بود؛ لذا در اینجا بیان گشته است که روایات مخالف نصوص قرآن پذیرفته نخواهند شد ولو اینکه اسناد آنها صحیح بوده باشد.(جواب به جناب رسول) واین امری است که در کتب اصول الحدیث شیعه و سنی آمده است.

شما خودتان سند روایات که صحیح است را رد میکنید.پس در نتیجه دارید معصوم بودن اولی الامر خود را رد میکنید!!!!حتی حدیث را هم به تاویل میبرید تا به مراد دل برسید.

صدرا;437109 نوشت:
نکته ی دیگر آنکه کسی که مدعی تبعیت از حکم عقل است؛ هیچ گاه به واسطه ی فهم خود؛ خود را بی نیاز از غیر نمی داند چه اینکه این روش مخالف روش عقلا و دانایان است؛ لذا قرآن کریم نیز به ما دستور می دهد که از اهل ذکر سوال نمائیم، ودر خصوص معارف دینی نیز باید بدانیم که ما اهل ذکر نیستیم؛ بلکه اهل ذکر کسانی اند که حقایق قرآن در قلب نورانی آنها تجلی یافته است.

بله سوال کردن بسیار مطلوب و عالی است وبهترین روش هم این است که:
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (39 | الزمر - 18)
همان کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند؛ آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.

صدرا;437109 نوشت:
لذا شما با اینکه در این تایپیک سخن به حقی بیان داشتید در عدم تحریف قرآن ولی در تایپیکهای دیگر بر خلاف اسلوب قرآن عمل نمودید قسمتی از آیه را گرفتید و حمل بر ظاهر معنا نمودید، در حالی که صدر و ذیل را مورد توجه قرار ندادید و عملا رویه ای متفاوت از خویش نشان دادید.

من هرگز قسمتی از آیه را نگرفتم بلکه این همکاران شما بودند که تا اولی الامر را به ما نشان میدادند تا عصمت را اثبات کنند.من همیشه سعی کردم حتی آیات قبل و بعد را هم نشان دهم چراکه قران آیه نیست بلکه کتاب است.من با تحقیقات بسیاری که در مورد قران و علم کردم متوجه شدم که همه ما گمراه شدیم مگر انکه همه ما اسلام را دوباره متحد کنیم و دست از تعصب دینی خود برداریم.

موفق باشید.

[="Arial Black"][="Navy"]جای تعجب داره که کارشناسان گرامی تا موضوعی خارج از بحث پیش میاد فورا وارد عمل می شوند اما به اصل نمی پردازند![/]

عــــلی;437243 نوشت:
متاسفانه یا خوشبختانه آیات قران آنقدر ظریف و دقیق هستند که بهمین راحتی نمیتوانید در مورد آن نظر دهید.

با عرض سلام
حدیثی از کتاب سلیم بن قیس:

قُلْتُ يَا نَبِيَّ اللَّهِ وَ مَنْ شُرَكَائِي قَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ بِي [مَعَهُ‏] الَّذِينَ قَالَ فِي حَقِّهِمْ‏ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ‏ فَإِنْ خِفْتُمُ التَّنَازُعَ فِي شَيْ‏ءٍ فَارْجِعُوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم‏

سلام بر برادر عزیز جناب علی و نیز سایر عزیزان

دوست عزیز ، همانطور که قبلا نیز اشاره کردم ، دلیل بنده خود آیات قرآن است :

وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي [HL]نُزِّلَ [/HL]عَلَيْهِ [HL]الذِّكْرُ[/HL] إِنَّكَ لَ[HL]مَجْنُونٌ[/HL] ( الحجر – أيه 6 )

از آنجا که به اتفاق این سوره مکی است ، بنابراین ناظر به همان منازعه پیامبر و مخالفینش است که در مورد اصل و اساس و منشا وحی خدشه وارد می کردند و آنرا از غیر خدا می دانستند !

من فکر می کنم که این آیه بسیار واضح است ، اما شاهد دیگر در آیه 8 آنجا که می گوید : ما تنزل الملائکه وجود دارد ، همانطور که می بینید با ظرافت خاصی همان بحث نزول را مطرح می کند که وحی توسط فرشتگان منتقل و حمل می شود !

اما دلیل عقلی بر اینکه مصحف ها تحریف شده اند می توان به جمع آوری آن توسط غیر معصوم اشاره کرد ، اما چون شما اصولا معصوم و غیر معصومی را قبول ندارید ، از زاویه ای دیگر به ماجرا نگاه می کنیم :

کاتبان قرآن که وظیفه نوشتن مصحف ها را برعهده داشتند ، در همه حال و همه زمانی در خدمت پیامبر نبوده اند ، چه آنکه می خوانیم برخی از آیات وحی در بستر خواب پیامبر و همسرش نازل می شده ، پس نمی توان ادعا کرد که همه صحابه همه قرآن را نوشته اند ! چنانچه روایات شیعه به آن اشاره دارد ، بحث اصلی بنده بر روی زمان بعد از پیامبر است ، یعنی هنگامی که قرار شد یک مصحف جامعه تهیه گردد ، با وجود اینکه وضعیت سواد در میان مسلمین زیاد مناسب نبود و حتی عده ای حدیث پیامبر را با آیه قرآن اشتباه می گرفتند ، مسلما نمی توان ادعا کرد که کار جمع آوری قرآن بدون کوچکترین خطایی رخ داده است ، بلکه وجود اختلافات شدید میان مصحف های صحابه خود نشان از این می دهد که قطعا در این میان بی دقتی و اشتباه رخ داده است !

از تاخیر به وجود آمده نیز عذر می خواهم !

با تشکر ، موفق باشید !

vivaziba;437374 نوشت:
[="Arial Black"][="Navy"]جای تعجب داره که کارشناسان گرامی تا موضوعی خارج از بحث پیش میاد فورا وارد عمل می شوند اما به اصل نمی پردازند![/]

[="#000080"]هوالعلّي
ولي جاي تعجب نداره كه شما به دنبال نكات تاريك بوده و هستيد
و نه نكات روشن و نوراني ...

چون در بند عقايد تندرو يا مهاجماني چون عبدالرسول هستيد .[/]

عبدالرسول نوشت:


[="#006400"]
حلال كنيد
ميگن وقتي توي باتلاقي گرفتار ميشي هر چقدر دست و پا بزني بيشتر فرو ميري !
همه جان گوش بايد تا نوايي ايد !!

شما بد گرفتار و الوده ي افكار سمي و نجس وهابيت و امثالهم شديد .
غصه من ازينه كه اثر منفيه هزاران ارسال شما رو يك دليل روشن ( حتي چيزي كه به اسم معجزات عددي قران نام گرفته )
باطل و بي ارزش ميكنه !!

مثلا ميگه
در قران 88 بار ملائكه اورده شده
و همينطور 88 بار به شياطين لعنت الله عليه اشاره شده ...
تحقيق كردم همچين بيراه نبود و خيلي شيرين زد و كلي ايده و الهام گرفتم
و خدا شاهده كه پاسخ خيلي از سوالات ذهني منو داد .

من كه فكر نميكنم هدف از تحريف تعادل بخشيدن به كلام الله بوده باشه ...
با اين دلايلي كه مياريد ممكنه روزي حتي منكر وجود خداوند بشيد .

گاها وهابيت طوري حرف ميزنه
كه انگار پسر خاله ي پيامبران گرانقدر بودند و حاضر و ناظر بر اعمالشان !
اشكال از مردم ما بوده كه به مردم و ساكنان خاكهاي مقدس بيشتر از باني قداستش احترام گذاشتن!
هر چند با پيدايش وهابيت و رسوايي آل فلان و بهمان مردم آگاهتر شدن اما گناه محمد و آل محمد (ص) چيست ؟

معجزات عددي قرآن .

البته نه همه آني كه شايد تحفه دشمن انسان و بدخواه عياران آن باشد .

ختم كلام حقير
كلام الله براي خواهان و ياران آن
و نه مدعيان آن ![/]

[="Arial Black"][="Navy"]سلام علیکم

اما به نظر شما همین اعجاز عددی(مثلا اعجاز عدذ19 و سوره توبه) ارتباطی با تحریف نداره؟[/]

[="#006400"]هوالعادل

[="#000080"]بر شما نيز سلام[/]

باز شما به نيمه ظاهرا خالي اشاره كرديد
البته كه خالي به معناي واقعي هيچ وجود نداره و اين ديد و درك ماست كه از درك و مشاهده عاجز مانده
پس خوبه كه به جاي لعنت به تاريكي از نور مدد بگيريم .

هر چند سوال شما حتي به انكار, خود چراغي بود در راه ما ...

مطالب زيادي در اين خصوص اورده شده كه قابل تحقيق هستند
چيزي كه در مورد عدد 19 و سوره توبه از شما شنيدم حقيقتا به تابحال پيگيرش نبودم .
اما به محضه تامل چيزي در ذهن من شكل گرفت به صورت توبه ! برائت و اتمام حجت ! .
حالا نميگيم كه به عبارتي هدف برداشتنه رافت از سوره بوده ...

از نظر عددي پاسخ اين شبهه در يكي از مقالات بود كه كپي ميكنم :

نقل قول:
سوره توبه فاقد آیه افتتاحیه بسم الله است . اگر از سوره توبه شروع کرده آن را سوره شماره یک وسوره یونس را سوره شماره دو فرض نموده و به همین ترتیب جلو برویم، ملاحظه می‏شود که سوره النمل نوزدهمین سوره است (سوره 27) که بسم الله تکمیلی را دارد.از این نظم نتیجه می‏گیریم که قرآنی که اکنون در دست ماست با قرآن زمان پیامبر از لحاظ ترتیب سوره‏ها یکی است .

يعني با اينكه يك سوره بسم الله نداره اما همچنان 114 (بسم الله الرحمن الرحيم ) به تعداد سوره ها در قرآن وجود داره !!!
اين بسم الله در 19 سوره بعد در جز 19 آورده شده كه خودش ميتونه جزو اعجاز عدد 19 باشه ...

اينها نقض نيست
همه اش ايه اس ! نشانه اس !
ما بايد ببينيم دليل از نياوردن يا اوردن چي بوده !!

مثلا همين سوره توبه بدون بسم الله
ايه اولش به پست اول همين تاپيك و موضوع تاپيك و منكران حق در همين تاپيك مربوط ميشه :
اعلام بيزارى [و عدم تعهد] است از طرف خدا و پيامبرش نسبت به آن مشركانى كه با ايشان پيمان بسته‏ايد (۱)

اگر نشانه و پندي به عبدالرسول ها نباشه و حتي ايه رو مرتبط با موضوع تاپيك ندونيد و نخواهيد كه بدانيد
ديگه رابطه اشاره امضاي شخص به آيه رو كه نميتونيد رد كنيد ... [/]

[="#000080"]اشكالي در توضيح من هست
كه بخاطر اهميت اصل موضوع ميشه اونرو در پست جداگانه ارسال كرد

اينجا گفتم

نقل قول:
در 19 سوره بعد

بهتره بگم كه از توبه با شمارش 19 سوره به جلو به سوره نمل ميرسيم
كه تنها سوره با دو بسم الله در قرآن بوده .

گفتم كه مبادا در مراجعات بعدي خودم به غلط بيفتم
و انشاالله به كيفيت اجرا , اجر بگيرم . [/]

[="Arial Black"][="Navy"]C"طبق همين نظريه مخرج مشترك 19 ، دو آيه پاياني سوره توبه جزو قرآن و كلام الله نيست و توسط عثمان وبدست منافقين هنگام تحريف قرآن به آخر آن اضافه شد !

جناب رشاد خليفه واضع تئوري 19 قرآن معتقد بود كه :

از آنجایی که دو آیهٔ پایانی از سورهٔ توبه، (تنها سوره‌ای که به طور مرموز، برخلاف سوره‌های دیگر با «بسم‌الله» شروع نمی‌شود) در ۹ جا تئوری کد ۱۹ وی را نقض می‌کرد، او این دوآیه(۱۲۸و۱۲۹ توبه) را جعلی نامید و اینطور بیان داشت که ۱۹ سال پس از مرگ پیامبر اکرم صلی اله علیه و آله، کاتبانی که مأمور نوشتن قرآن از روی قرآن اصلی نوشته شده توسط حضرت محمد، و فرستادن آن به سرزمینهای مسلمانان شدند، دو آیه پایانی را در مدح آن حضرت اضافه نمودند.و اين امر طبق اسنادي مورد مخالفت شديد علي بن ابيطالب (يکي از کاتبان) واقع شده‌بود."
خیر ال...

البته منظور من نبود "بسم الله " در این سوره نبود، بلکه در مورد تحریف 2 آیه از این سوره بود که با معجزه 19 جور در نمی اومد
ولی چون کسی پاسخگوی مطالب و احادیث موجود در کتب سواد اعظم مسلمانان نیست از ذکر انها خودداری کردم.[/]

سلام علیکم

بحث معجزات عددی قرآن همواره مورد مناقشه و گفتگو بوده و همیشه مدافعین و مخالفینی داشته ، عده ای بر این باورند که بخش عمده معجزات عددی که به قرآن نسبت داده می شود ، مصنوعی بوده و فاقد مرتبه علمی و بحث های تحقیقی منصفانه است ، به این معنا که شمارش واژگان و کلمات قرآن سلیقه ای بوده و از اسلوب خاصی پیروی نمی کند ! در حقیقت آنجا که لازم بوده مشتقات یک کلمه ( البته با روش های غیر ثابت ) حساب می شده و آنجا که قائلین به اعجاز عددی ، شمارش مشتقات کلمات را زیان خود می دیده اند ، از آن صرف نظر می کرده اند !

به هر حال بحث ما اینجا این مطالب نیست ، حتی اگر ثابت شود که طبق یک قاعده و نظم ثابت و معین ، تمامی آیات قرآن اعجاز عددی دارند ( که البته محال به نظر می رسد ) ، بازهم نمی توان روایات متواتر این باب را کنار گذاشت ، از اجتهادات علما گذشت و آنها را نادیده گرفت ! به هر حال نقلیات هر دو طرف چه شیعه و چه سنی آنقدر فراوان و در موضوعات مختلف است که سلب اعتماد از آنها یعنی سلب اعتماد از کل دین و اعتقادات !

علی ای حال بنده فکر می کنم که بحث در این مورد از دریچه نقل و روایات خاتمه یافته و هر کس بدون قضاوت قبلی می تواند اندکی از حقایق مطلع گردد !!!

همگی موفق و موید باشید .

vivaziba;439533 نوشت:
جناب رشاد خليفه واضع تئوري 19 قرآن معتقد بود كه :

رشاد خلیفه چه عددی است که نظریه پرداز بوده است .
زبانمان مو در اورد که گفتیم نظریه علما بر ما حجت نیست و ما در مسائل اعتقادی نه تابع رشاد خلیفه هستیم و نه تابع رشاد خلیفه ها هستیم و فقط تابع ائمه اطهر ع و انچه که به ما از طریق اهل بیت ع رسیده است این نظریاتش توسط علمای اهل سنت و اهل تشیع رد شده است به مقاله زیر که در سایت ویکیپدیا هست توجه کنید :
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D8%AF_%D8%AE%D9%84%DB%8C%D9%81%D9%87
اگر تحریفی در کار بود شخصی ناصبی ای مثل سجودی نمی گفت که شیعه فائل به تحریف نیست فکرش را بکنید اقای سجودی بیاید این را بگوید !!اصلا قابل باور نیست ..
خیلی مساله ساده است که ما قران با دستخط ائمه داریم که یک نقطه با یک نقطه قران امروزی تفاوت ندارد جالبه در شبکه ولایت یک سوالی پرسیدنددر مورد تحریف قران در تریبون ازاد از حاج اقا ابوالقاسمی گفتند: ایا قرانی که شما دارید با قرانی که اهل سنت دارند فرق دارد ؟؟ واقعا ایا این قدر دوستان روایت اوردند باید حداقل یک مقداری اگر قران تحریف شده باشد با قران اهل سنت فرق داشته باشد که هر کس بیاورد ما بهش جایزه می دهیم
الحمدلله الذی جعل من اعدائه من الحمقاء
الحمدلله الذی جعل من اعدائه من الجهلاء
در همین جا از برادر خیمه گاه رفیق قدیمی مان کمال تشکر را می کنم که به عده ای که فقط برای شبهه افکنی امدند جوابی کوبنده بر یاوه سراهایشان داد

ammarshia;441417 نوشت:
رشاد خلیفه چه عددی است که نظریه پرداز بوده است .

جالبه كه دوستان نيمه خالي ليوان را فقط نگاه مي كنند

آقاي شيخ محمد ابو‌زهره ــ كه از او به امام ابوزهره تعبير مي‌كنند و مصري است و همه طوائف اهل سنت او را قبول دارند در كتاب الامام الصادق، ص296 مي‌گويد :
برادران شيعه ما هم با همه اختلاف سليقه‌هائي كه در فتاوا دارند نظرشان نسبت به قرآن همان نظري است كه ما اهل سنت داريم ...

باز در همين كتاب ، ص329 مي‌گويد :
من كتاب سيد مرتضي را مطالعه كرده‌ام كه مي‌گويد : اگر چنانچه كسي معتقد به تحريف قرآن باشد در حقيقت معجزه پيغمبر را زير سؤال بُرده است ؛ اين سخن سيد مرتضي عالِم بزرگ شيعه است .
اين نشان مي‌دهد كه برخي از افرادي كه در هر گوشه‌اي مطالبي عليه شيعه مطرح مي‌كنند اقوال شيعه را نديده‌اند .

آقاي شيخ محمد غزالي ــ كه از علماء بزرگ معاصر و پرآوازه اهل سنت است ــ تعبير زيبائي دارد ، ايشان در كتاب دفاعٌ عن الحقيقة و الشريعه ، ص117 و در كتاب الشيعه في المملكة السعودية ، ج2 ، ص414 مي‌گويد:
سمعت من هؤلاء يقول في مجلس علمٍ إنّ للشيعة قرآناً آخر يزيد و ينقص عن قرآننا المعروف فقلت له أين هذا القرآن ، لماذا لم‌يطّلع الإنس و الجنّ علي نسخة منه ...
از بعضي از اين وهابي‌ها در يك مجلسي علمي شنيدم كه مي‌گفت : شيعيان يك قرآني دارند كه نسبت به قرآني كه ما داريم برخي از آيات را ندارد و برخي از آياتي هم دارند كه ما نداريم . من به او گفتم : اين قرآني كه مي‌گوئيد ، كجاست ؟ چطور قرآني اين چنيني در طول چهارده قرن نزد شيعه است ولي نه انساني و نه جنّي تا به حال بر اين قرآن اطلاع پيدا نكرده است ؟ چرا اين افتراء را در ميان مردم پخش مي‌كني ؟ چرا چنين افترائي بر شيعه و بر وحي قرآن مطرح مي‌كني ؟

دكتر علي عبدالواحد ــ عضو مجمع بين المللي علم الإجتماع ــ در كتاب المصدر بين الشيعة و اهل السنة ، ص35 مي‌گويد :
يعتقد الشيعة الجعفرية كما يعتقد اهل السنة أنّ القرآن الكريم هو كلام الله المنزَل علي رسوله .
عقيده شيعه همان عقيده اهل سنت است كه اين قرآن همان قرآن نازل شده بر پيغمبر است.

و همچنين

یکی از علمای اهل سنت به نام شیخ رحمت الله الهندی الکیروانی در کتاب إظهار الحق بعد از نقل اقوال علمای شیعه-مانند شیخ صدوق رحمه الله علیه-می گوید:شیعیان 12 امامی معتقدند که قرآن هیچ تغییری نکرده و محفوظ مانده و هرکسی که بگوید در قرآن نقصی صورت گرفته،نزد علمای شیعه مردود است.

وأما الجواب عنه تحقیقاً فلأن القرآن المجید عند جمهور علماء الشیعة الإمامیة الاثنی عشریة محفوظ عن التغیر والتبدیل، ومن قال منهم بوقوع النقصان فیه فقوله مردود غیر مقبول عندهم....[1] قال الشیخ الصدوق أبو جعفر محمد بن علی بن بابویه الذی هو من أعظم علماء الإمامیة الاثنی عشریة فی رسالته الاعتقادیة: (اعتقادنا فی القرآن أن القرآن الذی أنزل اللّه تعالى على نبیه هو ما بین الدفتین وهو ما فی أیدی الناس لیس بأکثر من ذلک ومبلغ سوره عند الناس مائة وأربع عشرة سورة وعندنا الضحى وألم نشرح سورة واحدة ولإیلاف وألم تر کیف سورة واحدة ومن نسب إلینا أنا نقول أنه أکثر من ذلک فهو کاذب.....الی آخر

کتاب إظهار الحق - طبعة دار إحیاء التراث - الدوحة - قطر - ص438و 439و440

vivaziba;439533 نوشت:
جناب رشاد خليفه واضع تئوري 19 قرآن معتقد بود كه :

برادر من نمي دانم شما شيعه هستي، وهابي هستي، سني هستي، بودايي و يا لائيك هستي، بهرحال هر چه هستيد و هر كه هستيد خوش خودتان باشد و براي ما هم قابل احترام، اما مطالب حضرت عالي در مقام ازاد انديشي قابل احترام هست اما در مقام علمي قابل استناد نيست زيرا ما قبلا پاسخ شما را داده ايم، ما دينمان را از هر دربان و دژباني نمي گيريم اگر شما پيرو عقايد شخصي خود هستيد پس با كمال احترام عقايد خودتان را براي خودتان نگه داريد و منصوب به يك مذهب و فرقه نكنيد، اگر شيعه هستيد بفرمايد تا از اهل بيت و اگر سني و يا وهابي هستيد بفرمايد تا از رسول خدا و صحابي برايتان حجيت قياس قران با احاديث را بياورم تا اين داستان سرايي هاي شما براي خودتان حل شود وگرنه اينقدر كامنت مي زنيد مي ترسم خودتان هم خسته شويد برادر،
اگر هم وقتتان زيادي كرده برويد كامنت هاي ما را بخوانيد و اگر مشكلي داشتيد ما در خدمت شما هستيم

مجدد خدمتتان عارض مي شوم كه اگر متوجه نشديد عينك بدبيني را كنار بزنيد و با فراخ باز ببينيد و بخوانيد:::::::::

اولا: كساني كه قائل به تحريف قرآن بوده اند، نظر شخصي خودشان بوده است و آنها هرگز اين اعتقادشان را به تمام شيعه نسبت نداده اند.

ثانيا: اگر روايات صحيحي هم در باره تحريف قرآن باشد، با نص قرآن تنافي دارد و از درجه اعتبار ساقط است.

ammarshia;441417 نوشت:
اگر تحریفی در کار بود شخصی ناصبی ای مثل سجودی نمی گفت که شیعه فائل به تحریف نیست فکرش را بکنید اقای سجودی بیاید این را بگوید !!اصلا قابل باور نیست ..

برادران هم مي توانند براي صحت و سقم كلام شريف برادر عمار شيعه درباره عدم تحريف قران از منظر شيعه از زبان نامبارك سجودي ناصبي را از لينك ذيل دريافت كنيد

دانلود

ammarshia;441417 نوشت:
رشاد خلیفه چه عددی است که نظریه پرداز بوده است .

زبانمان مو در اورد که گفتیم نظریه علما بر ما حجت نیست و ما در مسائل اعتقادی نه تابع رشاد خلیفه هستیم و نه تابع رشاد خلیفه ها هستیم و فقط تابع ائمه اطهر ع و انچه که به ما از طریق اهل بیت ع رسیده است این نظریاتش توسط علمای اهل سنت و اهل تشیع رد شده است به مقاله زیر که در سایت ویکیپدیا هست توجه کنید :

سلام علیکم

شما یک مقداری تند رفتید ، یک بنده خدایی از اعجاز عددی گفت ، دوست ما هم اصل و اساس تحقیق راجع به معجزات عددی قرآن را ارائه کردند . مطمئنم اگر نظر رشاد در مورد دو آیه پایانی سوره توبه بیان نمیشد ، اکنون به جای حمله به او کلی هم تقدیر و تشکر می کردید و به و به و چه چه !!!:ok:

اما جالب اینجاست که حتی تحقیق در مورد اعجاز عددی قرآن هم نمی تواند مانع از آن شود که محققین در آن زمینه تحریف را کتمان کنند .:khaneh:

به هر حال اگر کسی اعجاز عددی را قبول کرد ، باید ما بقی اش را هم قبول کند ، اگر هم قبول ندارد که خب اصلا بحث منتفیست .

ammarshia;441417 نوشت:
اگر تحریفی در کار بود شخصی ناصبی ای مثل سجودی نمی گفت که شیعه فائل به تحریف نیست فکرش را بکنید اقای سجودی بیاید این را بگوید !!اصلا قابل باور نیست ..

یه سوال : این سجودی کیه ؟ :khandeh!:

ammarshia;441417 نوشت:
خیلی مساله ساده است که ما قران با دستخط ائمه داریم که یک نقطه با یک نقطه قران امروزی تفاوت ندارد

و از این ساده تر اینست که همین ائمه توصیه کرده اند در دعای نماز به تحریف قرآن اقرار کنیم !!! :Nishkhand:

البته توصیه می کنم یه سری به قرآن نگل هم بزنید ، بد نیست ...

دوستان عزیز ما برای اینکه ببینند قائلین به تحریف قرآن در نزد شیعه چه کسانی هستند و چه مرتبه ای دارند ، بهتر است یک نگاهی بیندازند :

[SPOILER]1 ) علی بن ابراهیم القمی : وی مفسری بزرگ و نامدار شیعه است که در مقدمه تفسیر خود به صراحت از تحریف برخی از آیات موجود در مصحف سخن می گوید :

واما ما هو حرف مكان حرف فقوله

و بعد از این جمله نمونه هایی از وقوع تحریف در آیات را بیان می کند و برای هر یک نیز حدیثی ذکر می کند . نظیر عمده این احادیث در کتاب الکافی وارد شده است .

بنابراین مقدمه تفسیر وی با اقرار به تحریف برخی آیات قرآن شروع می شود و این کاملا واضح و آشکار است .

البته عده ای همچون علامه آقابزرگ تهرانی در انتساب این کتاب به علی بن ابراهیم قمی تشکیک نموده اند ، ولی به هر حال رجالیون بزرگی همچون نجاشی ، شیخ الطائفه شیخ طوسی ، سید خوئی و بسیاری دیگر این کتاب را از آن او دانسته و حتی از برخی نقل شده که نور ولایت در این کتاب دیده می شود .

به هر حال آنچه معلوم و واضح است اینست که این کتاب هنوز چاپ می شود و به اسم ابن ابراهیم القمی چاپ می گردد و هنوز عبارت فوق در کتاب تفسیری موجود است .

شخصیت علی بن ابراهیم القمی :

نجاشی در مورد او می نویسد :

علي بن إبراهيم بن هاشم أبو الحسن القمي ثقة في الحديث ثبت معتمد صحيح المذهب سمع فأكثر و صنف كتبا ... و له كتاب التفسير ... (رجال‏النجاشي/باب‏العين/باب‏علي/260 )

یعنی : علی بن ابراهیم قمی موثق در حدیث ، ثابت و استوار در آن ، کاملا قابل اعتماد و دارای عقیده صحیح و درست بوده است . روایات بسیاری شنیده و از او برجامانده و کتاب هایی نیز نگارش کرده است که از آنها کتاب تفسیر وی است .

شخصیت وی به اندازه ای در نزد شیعه والاست که در نزد عده ای از فقها وی خودش اسناد است ، یعنی آنچه که وی روایت کند قطعا از دریچه ثقات بوده و خدشه ای بر آن وارد نیست .

چنین شخصی با چنین مرتبه ای صراحتا اعلام می کند در کلمات و آیات قرآت تحریف واقع شده است . به علاوه وی راوی روایات فراوانی دال بر تحریف قرآن است که عمده آنها در کتاب الکافی جمع آوری شده است .

در آخر به عنوان شهادت علما مبنی بر اینکه علی بن ابراهیم معتقد به تحریف قرآن بوده است به کتاب تفسیر صافی رجوع می کنیم :

وكذلك استاذه علي بن إبراهيم القمي (ره) فان تفسيره مملو منه (تفسیر الصافی ج 1 ص 57 )

یعنی : همچون کلینی ، استادش علی بن ابراهیم القمی نیز به تحریف قرآن معتقد بود و تفسیرش مملو از این عقیده می باشد .

2) سید نعمت الله جزایری : وی از جمله دانشمندان و بزرگان معاصر شیعه است که کتاب های فراوانی تالیف نموده است . در کتاب انوارالنعمانیه ، وی چنین می نویسد :

همانا تسليم نمودن اينکه قرائتهاي هفتگانه، متواتر و از وحي الهي و همه اينها را روح الامين (جبرئيل) فرود آورده است، منجر به کنار گذاشتن آن روايت مستفيض بلکه روايت متواتر، مي شود که همة آنها دلالت بر واقع شدن تحريف در کلمات و مواد و اعراب قرآن دارند، و همچنين اصحاب و ياران ما رضوان الله عليهم همگي بر درست بودن و تصديق نمودن آنها( يعني روايات تحريف قرأن ) اتفاق نظر دارند. بله، در اين مسئله مرتضي و صدوق و شيخ طبري مخالفت کرده اند و گفته اند که آنچه که بين دو جلد اين کتاب است همان قرآني است که نازل شده است، و در آن تحريف و تبديل واقع نگرديده است. ولي ظاهراً اين قول ( كه قرأن تحريف نشىه است ) بخاطر مصلحتهاي بسيار از آنان بروز کرده است، از جمله بستن درِ طعنه بر آن است (پس مصلحت باعث شده تا بزرگان شیعه از عدم وقوع تحریف در قرآن سخن بگویند ! و اعتقاد شخصی آنان نبوده است )

می بینید که وی اولا روایات دال بر تحریف را متواتر می داند و ثانیا علت مخالفت بزرگان از قدما با تحریف قرآن را مصلحت و جلوگیری از ورود طعن بر مذهب می داند . این اعترافات از چنین عالم بزرگی می تواند بسیاری از حقایق را روشن سازد و شاهدی محکم برای سنان ما باشد !

شخصیت سید نعمة الله :

آیت الله خوئی در معجم رجال می نویسد :

السيد نعمة الله بن عبد الله الحسيني الجزائري، فاضل، عالم، محقق، علامة، جليل القدر، مدرس‏ . ( معجم رجال رقم 13078 )

یعنی سید نعمت الله جزایری فاضل ، دانشمند ، محقق ، علامه ، والامقام و صاحب درس و تدریس می باشد .

3 ) محمد بن یعقوب الکلینی : وی صاحب بهترین و قویترین معجم حدیثی در میان شیعه است . چنین فردی در کتاب خود روایاتی فراوان ( نزدیک به 150 روایت ) را با طرق مختلف ذکر می کند که همگی آنها به نوعی ناظر به تحریف قرآن هستند . همین عامل باعث شده تا بزرگان شیعه اقرار کنند که کلینی قائل بر تحریف قرآن بوده و به آن حکم می کرده است .

فیض کاشانی از جمله فقها و مفسرین و فلاسفه مشهور شیعی در کتاب خود ، تفسیر الصافی ، این مطلب را بیان می کند :

ثقة الاسلام محمد بن يعقوب الكليني طاب ثراه أنه كان يعتقد التحريف والنقصان في القرآن ( تفسیر الصافی ج 1 ص 57 )

یعنی آنچه معلوم و مشهود است در باره ثقة الاسلام کلینی ، اینست که وی معتقد به تحریف و نقصان در قرآن بوده است .

شما دوستان عزیز ببینید که وقتی ثقة الاسلام معتقد به تحریف است ، دیگر می توان گفت عالمی از علمای شیعه به تحریف قرآن اعتقاد نداشته است ؟ اگر ثقة الاسلام تحریف را قبول دارد ، دیگر تکلیف ضعیف الاسلام چیست ؟

علاوه بر فیض کاشانی ، محمد باقر مجلسی نیز در مرآة العقول از عقیده کلینی پرده برداشته و چنین می نویسد :

و ذهب الكليني و الشيخ المفيد قدس الله روحهما و جماعة إلى أن جميع القرآن عند الأئمة عليهم السلام، و ما في المصاحف بعضه ( مرآة العقول ج 2 ص 321 )

یعنی کلینی و شیخ مفید بر این باور بودند که تمامی قرآن ( از ظاهر و باطن آن ) همگی در نزد ائمه علیهم السلام است و آنچه که در مصحف ها وجود دارد ، فقط بخشی از قرآن می باشد .

قابل توجه کسانی که می گویند قرآن ما همان قرآن حضرت محمد است ! از کلینی و رئیس المذهب شیخ مفید و شیخ الاسلام مجلسی گرفته ، همه و همه با بیانی واضح می گیوند که قرآن موجود در دستان ما تمامی قرآن نازل شده نیست ! از این واضح تر ؟ از این دقیقتر ؟

شخصیت محمدبن یعقوب الکلینی : می فکر نمی کنم که نیازی باشد از درجه اعتبار او در نزد شیعه سخن گفت ، اما به منظور رعایت شیوه علمی بهترین شرح حال وی ارائه می شود :

نجاشی در رجال خود می نویسد :

كان أوثق الناس في الحديث و أثبتهم (رجال‏النجاشي/باب‏الميم/377 )

یعنی موثق ترین و مورد اعتمادترین و ثابت ترین فرد در حدیث است . ( دقت کنید موثق ترین فرد قائل به تحریف قرآن بوده است !!! خدا به بقیه رحم کند ! )

4 ) احمد بن ابی طالب الطبرسی : وی از بزرگان شیعه است که کتابی به عنوان الاحتجاج تالیف نموده است و در آن متضمن شده که روایات صحیح و قطعی در نزد شیعه را بیاورد ، روایاتی که از دید شیعه معتبر بوده و هیچ اشکالی ندارند !

وی در کتاب خود چنین می نویسد :

طبرسي در کتاب الاحتجاج از أبوذر غفاري - رضي الله عنه - روايت مي کند که فرمود: هنگامي که رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - وفات نمودند، علي - عليه السلام - قرآن را جمع آوري کرد، و آن را نزد مهاجرين و انصار آورد و بر آنان عرضه نمود بخاطر اين که رسول الله او را به اين کار وصيت نموده بود.

پس هنگامي که ابوبکر آن را باز کرد، در اولين صفحه اي که باز کرد زشتي و رسوائي قوم را ديد، آنگه عمر پريد و گفت: اي علي، اين را برگردان ما به آن هيچ حاجتي نداريم. پس علي - عليه السلام - آن را گرفت و برگشت، سپس آنان زيد بن ثابت را آوردند - و ايشان قا ري قرآن بود - پس عمر به وي گفت: همانا علي نزد ما قرآني آورد که در آن رسوائي و زشتي مهاجرين و انصار مي باشد، و ما آمده ايم که قرآن را جمع آوري کنيم، و آنچه که سبب رسوائي و هتک مهاجرين و انصار مي باشد از آن حذف نمائيم، آنگاه زيد اين را پذيرفت، سپس هنگامي که عمر به خلافت رسيد از علي خواست که آن قرآن را به آنان دهد تا آن را در بين خودشان تحريفش نمايند . ( الاحتجاج ج 1 ص 155 )

فأخذه عليه السلام وانصرف ثم أحضروا زيد بن ثابت - وكان قاريا للقرآن - فقال له عمر: إن عليا جاء بالقرآن وفيه فضائح المهاجرين والأنصار، وقد رأينا أن نؤلف القرآن ونسقط منه ما كان فيه فضيحة وهتك للمهاجرين والأنصار، فأجابه زيد إلى ذلك

در بالا نیز قسمت آخر را از متن اصلی کتاب انتخاب نمودیم . نظیر این اقوال در کتاب سلیم بن قیس الهلالی نیز نقل شده است . بنابراین چنین روایتی آشکارا از وقوع تحریف در آیات قرآن و نقصان آن به دست عمر و زید بن ثابت و دیگران اشاره می کند .

علاوه بر اینها بزرگان دیگری نظیر فیض کاشانی در تفسیر خود 1/57 تصریح می کند که طبرسی صاحب الاحتجاج معتقد به تحریف قرآن بوده است .
شخصیت صاحب الاحتجاج :

سید خوئی در معجم رجال در مورد وی می نویسد :

الشيخ أبو منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي: عالم، فاضل، فقيه، محدث، ثقة له كتاب الإحتجاج على أهل اللجاج، حسن كثير الفوائد. ( معجم رجال رقم 678 )

یعنی : شیخ ابومنصور طبرسی دانشمند ، فقیه ، محدث و مورد اعتماد است ، صاحب کتاب احتجاج است که کتابی نیکو و پرفایده است !
بنابراین کتاب وی و شخصیت وی از دید علمای طراز اول شیعه مورد قبول است و این کتاب بارها و بارها ترجمه شده و شرح های فراوانی بر آن زده شده که همین نشانه اهمیت و اعتبار بالای آن است !

5 ) محمدباقر مجلسی : وی از بزرگترین و نام آورترین علمای تاریخ شیعه است ، در ذیل برخی از مواضع و بیانات وی در باره تحریف قرآن را بیان می کنیم :

او در کتاب مرآة العقول در ذیل حدیثی از امام صادق که می فرماید : قرآنی که خداوند بر پیامبر نازل کرد 17000 آیه داشته چنین می نویسد :

فالخبر صحيح و لا يخفى أن هذا الخبر و كثير من الأخبار الصحيحة صريحة في نقص القرآن و تغييره، و عندي أن الأخبار في هذا الباب متواترة معنى، و طرح جميعها يوجب رفع الاعتماد عن الأخبار رأسا بل ظني أن الأخبار في هذا الباب لا يقصر عن أخبار الإمامة فكيف يثبتونها بالخبر. ( مراه العقول ج 12 ص 524 )

یعنی : ( روایت قرآن 17000 آیه ای ) صحیح است و پوشیده نیست که این روایت و روایات صحیح ، صراحتا نقص و کاستی و تغییر در قرآن را بیان می کنند و در نزد من ( روایات تحریف قرآن ) دارای درجه تواتر معنوی هستند ( که حصول یقین و اطمینان می کنند ) و رد نمودن این روایات باعث بی اعتمادی به سایر روایات می شود . بلکه به نظر من روایات در باب تحریف قرآن کمتر از روایات در باب مسئله امامت ائمه نیستند . ( پس اگر حجیت روایات نقصان و تحریف انکار شود ) ، چگونه می توان امامت ائمه را ثابت نمود ؟ ( در حقیقت استفهام انکاری است و منظور علامه اینست که انکار نمودن روایات تحریف قرآن ، به منزله انکار روایات امامت است ).

همین علامه مجلسی در جایی دیگر از مرآه العقول شهادت بر تواتر روایات می دهد :

الأخبار من طريق الخاصة و العامة في النقص و التغيير متواترة ( مرآة العقول ج 2 ص 322 )

یعنی : اخبار و روایات در باره نقص و تغییر قرآن از طریق شیعه و سنی متواتر هستند ( و برای ما علم حاصل می کنند )

سپس علامه مجلسی در ادامه با استدلالی عقلی می گوید که :

و العقل يحكم بأنه إذ كان القرآن متفرقا منتشرا عند الناس، و تصدي غير المعصوم لجمعه يمتنع عادة أن يكون جمعه كاملا موافقا للواقع، لكن لا ريب في أن الناس مكلفون بالعمل بما في المصاحف و تلاوته حتى يظهر القائم عليه السلام، و هذا معلوم متواتر من طريق أهل البيت عليهم السلام و أكثر أخبار هذا الباب مما يدل على النقص و التغيير و سيأتي كثير منها في الأبواب ( همان ج 2 ص 322 )

یعنی : و عقل حکم می کند هنگامی که قرآن در نزد مردم متفرق و جمع نشده است ( اشاره به مصحف های موجود در میان برخی صحابه ) و غیر معصوم متصدی جمع آوری و گردآوری آن می شود ، از جمع آوری و گردآوری تمامی آنچه از قرآن که موافق با واقع است ( یعنی تمام آنچه که بر سینه پیامبر نازل شده است ) امتناع می ورزد . لکن هیچ شکی در این نیست که مردم مکلف اند به آنچه که در قرآن و مصحف امروزی وجود دارد عمل کنند تا هنگامی که قائم ظهور کند . اما در عین حال امری معلوم و واضح و متواتر است که اخبار و روایات فراوانی در باره نقص ، تغییر و تحریف از ائمه وارد شده است که بیشتر آنها در ابواب آینده خواهد آمد .

شخصیت علامه مجلسی :

شاید کمتر کسی باشد و وجهه و شخصیت بالای علمی او را نداند .

مرحوم خوئی در معجم رجال می نویسد :

مولانا الجليل محمد باقر بن مولانا محمد تقي المجلسي: عالم، فاضل، ماهر، محقق، مدقق، علامة، فهامة، فقيه، متكلم، محدث، ثقة، ثقة، جامع للمحاسن و الفضائل جليل القدر، عظيم الشأن أطال الله بقاءه. ( معجم رجال رقم 9915 )

در همانجا به نقل از اردبیلی می نویسد :

محمد باقر بن محمد تقي بن المقصود علي، الملقب بالمجلسي مد ظله العالي، أستاذنا و شيخنا و شيخ الإسلام و المسلمين خاتم المجتهدين، الإمام العلامة، المحقق المدقق، جليل القدر، عظيم الشأن رفيع المنزلة، وحيد عصره فريد دهره، ثقة، ثبت، عين، كثير العلم جيد التصانيف و أمره في علو قدره، و عظم شأنه و سمو رتبه و تبحره في العلوم العقلية و النقلية، و دقة نظره و إصابة رأيه و ثقته و أمانته، و عدالته أشهر من أن يذكر، و فوق ما يحوم حوله العبارة، و بلغ فيضه و فيض والده رحمه الله تعالى دينا و دنيا لأكثر الناس من العوام و الخواص جزاه الله تعالى أفضل جزاء المحسنين‏

یعنی : او استاد ما و شیخ الاسلام و المسلمین و خاتم مجتهدین ، پیشوا و علامه ای محقق و دقیق ، و یگانه عصر و فرید دهرش بوده است . زبان از بیان مکارم و علومش قاصر است و عدالت و وثاقت و امامت و تبحرش فراتر از بیان است . ( در یک کلام همچون او نداشته ایم و نخواهیم داشت ! )

6 ) رئیس المذهب شیخ مفید :

وی از نظر علمی بسیار والامقام می باشد و حتی توانایی علمی وی به گونه ای بوده که علمای بزرگی از اهل سنت نظیر قاضی باقلانی در مجلس درس وی شرکت می کرده اند و ازاو کسب فیض می نموده اند !

چنین فردی که لقبش نیز از بزرگی و دانش او سخن می گوید در باب مسئله تحریف قرآن صراحتا در باره روایات تحریف قرآن حکم به استفاضه می کند و طبق نقل علامه مجلسی که در ذیل قسمت کلینی آمد عقیده داشته که آنچه در قرآن امروزی وجود دارد ، فقط بخشی از تمام قرآن است ! و جمیع قرآن ( از ظاهر و باطن آن ) همه و همه در نزد ائمه است !

ایشان در کتاب اوائل المقالات می نویسد :

القول في تأليف القرآن وما ذكر قوم من الزيادة فيه والنقصان

أقول: إن الأخبار قد جاءت مستفيضة عن أئمة الهدى من آل محمد (ص)، باختلاف القرآن وما أحدثه بعض الظالمين فيه من الحذف و النقصان ( اوائل المقالات ص 91 )

یعنی : اخبار و روایات وارده در باره زیاده و نقصان در قرآن و آنچه که بعضی از ظالمین در باب حذف از قرآن انجام داده اند از ائمه علیهم السلام فراوان است .

برای ما همین کافیست که شخصیتی همچون شیخ مفید ، روایات تحریف و حذف آیات از قرآن و نقصان آنرا فراوان می داند ( و در علم حدیث مستفیض روایاتی هستند که حصول یقین و اطمینان می کنند ) .

شخصیت محمدبن محمدبن النعمان المفید :

همانطور که گفتیم وی مشهور به رئیس المذهب می باشد . اما به ذکر شرح حال وی از زبان شاگردش نجاشی می پردازیم :

شيخنا و أستاذنا (رضي الله عنه) فضله أشهر من أن يوصف في الفقه، و الكلام، و الرواية، و الثقة، و العلم‏ ( رجال النجاشی/باب‏الألف‏منه/ومن‏هذا.../31 )

یعنی او شیخ و استاد ما ( خداوند از او راضی باد ) است و فضائل و بزرگی او در علم و فقه و کلام و وثاقت مشهورتر از آن است که ذکر شود .

7 ) سلطان محمد گنابادی :

وی از جمله عارفان و صالحین شیعیست که نخستین کتاب تفسیر قرآن عرفانی شیعی را نوشته و لذا اعتبار کتاب در نزد عارفان و فلاسفه شیعه بسیار فروان است .

وی در این کتاب چنین می نویسد :

اعلم انّه قد استفاضت الاخبار عن الائمّة الاطهار (ع) بوقوع الزّيادة و النقيصة و التّحريف و التّغيير فيه بحيث لا يكاد يقع شكّ في صدور بعضها منهم ( تفسیر بیان السعاده ج 1 ص 20 )

بدان که روايت و اخبار بسياري از ائمه اطهار درباره واقع شدن زياده و نقص و تغيير و تحريف در قرآن وارد شده است، بطوري که جاي شکي درباره صادر شدن چنين سخن از آنان باقي نمي گذارد،

حتی عرفای شیعه نیز نتوانسته اند وقوع تحریف و زیاده و نقصان در قرآن را انکار کنند !

8 ) محدث نوری :

وی از جمله بزرگان معاصر است که کتب فراوانی را نوشته است و از آن جمله میتوان مستدرک الوسائل را نام برد که بسیاری وی را به خاطر نوشتن این کتاب از اجلای محدثین می دانند .

وی در کتابی تفصیلی به نام فصل الخطاب ، روایات بیشماری که پیش از کتابت وی پراکنده بودند را در یک مکان جمع می کند و به این ترتیب دایرة المعارفی از روایات تحریف را احداث می نماید !

9 ) علامه محدث یوسف بحرانی :

بعد از ذکر کردن رواياتي که بنظرش بر تحريف قرآن دلالت مي کند، مي گويد:

آنچه از دلالت صريح و گفتار روشن در اين روايات مي باشد پوشيده نيست، بر آنچه که ما اختيار کرده ايم و واضح بودن آنچه که گفته ايم، و اگر راه طعنه زدن به اين روايات باز شود با وجود بسياري آن و منتشر شدنش، هرآينه طعنه زدن به تمام روايات شريعت(6) ممکن خواهد بود. ( الدرر النجفیه ص 298 )

10 ) عیاشی : وی مفسری بزرگ است که در کتاب خود روایات فراوانی در باب تحریف قرآن وارده نموده است
[/SPOILER]

به نظر بنده ، خود افراد بهتر می توانند عقاید خودشان را مطرح کنند ، وقتی این علما با قاطعیت از تحریف می گویند و حتی دیگر علمای نامدار شیعه قائلیت آنان به تحریف را شهادت می دهند ، دیگر راه برای سخنان بعدی نمی ماند .

هر چند اگر اصرار بر این باشد که نظر اهل سنت در مورد شیعه و تحریف قرآن درنزد آنان را مطرح کنید ، ما هم نیم نگاهی به فخر رازی و ذهبی و امام شافعی و احمد بن حنبل و ... خواهیم داشت !!! :ok:

اما یک نکته مهم :

هر کس اندکی انصاف داشته باشد و بدون قضاوت قبلی احادیث تحریف فقط از طریق شیعه را ببیند ، می تواند بفهمد که موضوع از چه قرار است ، البته اصراری نیست که تحریف قرآن پذیرفته شود ، بلکه حداقل از این بحث ها راهی برای تحقیق گشوده شود ، خودش خیلی موثر خواهد بود انشاءالله .

در این راه ما کاری نداریم که عده ای متواتر را ضعیف بدانند ( قابل توجه جناب عمار شیعه که برنامه های شبکه ولایت را رد نمی کنند !!! ) و قول ائمه را نپذیرند و یا هر مناقشه غیر علمی که انجام می دهند ، بحث یک بحث کاملا علمی و منطبق بر تراث اسلامیست ، البته یک کم کاری در مورد روایات اهل سنت شده که ما انشاءالله سراغ آنها هم خواهیم رفت و از خجالتشان بیرون می آییم .

چرا که طبق نظر شیخ الاسلام و المسلمین مجلسی ، روایات تغییر و نقصان و تحریف از شیعه و سنی به شکل متواتر وارد شده اند ، پس اهل سنت نیز مبری از این مورد نیستند ، انشاءالله هم از روایات آنها بیرون می کشیم و هم از اقوال علمایشان !!! تا برخی سایت هایی که اول اسمشان هم عقیده ست :ok::khaneh: گمان نکنند که هیچ عالمی از علمای اهل سنت تحریف قرآن را مطرح نکرده اند ، مطرح کرده اند و اتفاقا از بزرگترین علمای قدیم و جدید هم هستند !!! ( به وقت خودش مطرح می کنیم ! )

موفق و موید باشید .

عبدالرسول;441752 نوشت:
چرا که طبق نظر شیخ الاسلام و المسلمین مجلسی ، روایات تغییر و نقصان و تحریف از شیعه و سنی به شکل متواتر وارد شده اند ، پس اهل سنت نیز مبری از این مورد نیستند ، انشاءالله هم از روایات آنها بیرون می کشیم و هم از اقوال علمایشان !!! تا برخی سایت هایی که اول اسمشان هم عقیده ست گمان نکنند که هیچ عالمی از علمای اهل سنت تحریف قرآن را مطرح نکرده اند ، مطرح کرده اند و اتفاقا از بزرگترین علمای قدیم و جدید هم هستند !!! ( به وقت خودش مطرح می کنیم ! )

به والله قسم شما اگر طالب پاسخ به این شبهات بودید یک روز فقط فقط یک روز کافی بود که در تابستان که استاد ابوالقاسمی در بخش پاسخ به شبهات در سایت ولایت حضور دارند سوالات را بپرسید والله می گم من یک روز بالای 40 تا شبهه یا کمتر یا بیشتر که اصل و نسب دار بود پرسیدم و یکی از شبهات همین بود که گفتند اولا در اینجا تصریح نشده که متواتر لفظی است یا معنوی ؟ و ما قرینه خارجی داریم که می گوید متواتر معنوی است که سخن خود علامه مجلسی است علامه مجلسي رضوان الله عليه متوفاي سال 1111 هـ ق در ردّ اخبار دلالت کننده بر نقصان ميگويد : " اين اخبار ، اخبار آحاد هستند و قطع به صحت آنها پيدا نمي شود " .

(بحار الانوار جلد 89 صفحه 75 )منبع سایت پارسینه که متنش را پیدا نکردم در ارشیو .
وثالثا شما می دانید که علامه مجلسی اخباری بوده است و اگر اهل علم باشید می دانید که اخبارییون بیشتر با روایات سرو کار دارند و قضیه توهینات اخبارییون با اصولییون را هم می دانید ..
این شبهات عثمان الخمیس علما این قدر جواب دادند در کتبشون که نپرس شما کتاب ایت الله میلانی را نگاه کنید یک جواب مفصل داده است در رابطه با این قضیه

عبدالرسول;441752 نوشت:
در این راه ما کاری نداریم که عده ای متواتر را ضعیف بدانند ( قابل توجه جناب عمار شیعه که برنامه های شبکه ولایت را رد نمی کنند !!!

حتما متواتر شما این است که در چند کتاب کلماتی باشد !!
جالبه یک قضیه تعریف کنم در شبکه ولایت یکی از طرفداران احمد الحسن امده بود گفت این روایت متواتر است فکر کرده بود هر چی در چند تا کتاب بیاد متواتر است
:khaneh:استاد ابوالقاسمی در شبکه ولایت ایشون رو هم چین شست روی بند گذاشت که نپرس که از شما تقاضامندم که این شکلی حرف نزنید که شکل صحبت کردنم را عوض کنم.که اون مهدی میوزیک در شبکه ولایت این قدر ضایع شد

سلام بر شما

دوست عزیز ، محبت و ارادت شما به شبکه ولایت و اساتید آن مفهوم و واضح است و ما هم در این باره سخنی نداریم ، اما اینکه شما در تمامی بحث ها پای آنها را وسط می کشید ( فقط اسم می برید و لاغیر ! ) فکر نمی کنم منهج علمی باشد ، اگر آن آقایان دلیل و گفته ای دارند می توانید با نقل قول از آنها اینجا مطرح کنید ، اما اینکه چون جواد ابوالقاسمی چنین فرموده اند و چنین گفته اند و سجودی این را گفت و این یکی چه گفت ، اینها برای ما مدرک و دلیل نمی شود .

اما راجعه به علامه مجلسی ، دوست عزیز ، بنده اندکی از ترجمه حال او را از زبان مرحوم خوئی آوردم ، شما نمی توانید مقام علمی این فرد را زیر سوال ببرید و او را اخباری مطلق بدانید . مجلسی هرچند گفته شده که متمایل به اخباریون بوده ، اما قطعیت ندارد ، به این دلیل که وی در بسیاری از موارد با شدت با اخباریون و مبانی آنها مخالفت کرده است . اگر نگاهی به مرآة لعقول بیندازید می بینید که ایشان چقدر در تصحیح و تضعیف احادیث سختگیری نموده اند ، به گونه ای که حکم به ضعف حدود 8000 روایت کرده اند !!!

بر فرض بگوییم علامه مجلسی اخباری بوده ، خب این که باعث نمی شود تواتر روایات را مخدوش کنیم ! به نظر شما آیا شیخ مفید هم اخباری بوده که گفته روایات دال بر تحریف مستفیض هستند ؟

اما اینکه اینها تواتر معنوی دارند و یا خیر ، باید عرض بشود که تواتر معنوی ، یقین حاصل می کند . هر چند در بسیاری موارد دیگر همین علامه مجلسی و دیگران گفته اند که این روایات متواتر هستند ( یعنی آنقدر طرق فراوان و الفاظ متفاوت و متعدد دارند که حصول علم می کنند ) ، می توانید به قسمت تحریف قران از دید علمای شیعه رجوع کنید .

اما برادر عزیز ، تواتر آن چیزی نیست که شما فکر می کنید ، اینکه در چند کتاب آمده یک روایت تکرار شود ، تواتر نمی اورد ، بلکه نشان از اهمیت موضوع است . اما براستی آیا شما روایاتی که بنده در باب تحریف قرآن فقط و فقط از کتب شیعه آوردم را نگاه کردید ؟ آیا آنها یک روایت بودند ؟ الله منصف و یحب الانصاف !

عبدالرسول;441752 نوشت:
1 ) علی بن ابراهیم القمی : وی مفسری بزرگ و نامدار شیعه است که در مقدمه تفسیر خود به صراحت از تحریف برخی از آیات موجود در مصحف سخن می گوید :

واما ما هو حرف مكان حرف فقوله

و بعد از این جمله نمونه هایی از وقوع تحریف در آیات را بیان می کند و برای هر یک نیز حدیثی ذکر می کند . نظیر عمده این احادیث در کتاب الکافی وارد شده است .

بنابراین مقدمه تفسیر وی با اقرار به تحریف برخی آیات قرآن شروع می شود و این کاملا واضح و آشکار است .

البته عده ای همچون علامه آقابزرگ تهرانی در انتساب این کتاب به علی بن ابراهیم قمی تشکیک نموده اند ، ولی به هر حال رجالیون بزرگی همچون نجاشی ، شیخ الطائفه شیخ طوسی ، سید خوئی و بسیاری دیگر این کتاب را از آن او دانسته و حتی از برخی نقل شده که نور ولایت در این کتاب دیده می شود .

به هر حال آنچه معلوم و واضح است اینست که این کتاب هنوز چاپ می شود و به اسم ابن ابراهیم القمی چاپ می گردد و هنوز عبارت فوق در کتاب تفسیری موجود است .

شخصیت علی بن ابراهیم القمی :

نجاشی در مورد او می نویسد :

علي بن إبراهيم بن هاشم أبو الحسن القمي ثقة في الحديث ثبت معتمد صحيح المذهب سمع فأكثر و صنف كتبا ... و له كتاب التفسير ... (رجال‏النجاشي/باب‏العين/باب‏علي/260 )

یعنی : علی بن ابراهیم قمی موثق در حدیث ، ثابت و استوار در آن ، کاملا قابل اعتماد و دارای عقیده صحیح و درست بوده است . روایات بسیاری شنیده و از او برجامانده و کتاب هایی نیز نگارش کرده است که از آنها کتاب تفسیر وی است .

شخصیت وی به اندازه ای در نزد شیعه والاست که در نزد عده ای از فقها وی خودش اسناد است ، یعنی آنچه که وی روایت کند قطعا از دریچه ثقات بوده و خدشه ای بر آن وارد نیست .

چنین شخصی با چنین مرتبه ای صراحتا اعلام می کند در کلمات و آیات قرآت تحریف واقع شده است . به علاوه وی راوی روایات فراوانی دال بر تحریف قرآن است که عمده آنها در کتاب الکافی جمع آوری شده است .

در آخر به عنوان شهادت علما مبنی بر اینکه علی بن ابراهیم معتقد به تحریف قرآن بوده است به کتاب تفسیر صافی رجوع می کنیم :

وكذلك استاذه علي بن إبراهيم القمي (ره) فان تفسيره مملو منه (تفسیر الصافی ج 1 ص 57 )


اولین نکته ای که مد نظر است این است که :
[=arial black]اولين مطلب اينکه يک اختلاف اساسي در بين علماء شيعه مطرح است که سبب عدم اعتبار اين تفسير و عدم حجيت اين تفسير شده است اين است که آيا مطالب اين تفسير براي خود جناب علي أبن ابراهيم است يا توسط شاگرد او عباس إبن محمد إبن قاسم که از رجالي مجهول است نوشته شده است و اين را بايد مدنظر قرار داد
آقاي عبد الرحيم رباني شيرازي محقق بحارالأنوار در ذيل اين روايت در کتاب بحارالأنوار ميفرمايند : « فِيهِ شِنَاءَۀٌ شَدِيدَۀ وَ غِرَابَۀٌ عَجِيبَۀ نَستَبعِدُ صُدُورَ مِثلِهِ عَن شِيخَنَا عَلي إبن ابراهيم بَل نَظُنُّ قَرِيباً إنَّهُ مِن زِيَادَاتِ غَيرِهِ لِأَنَّ التَفسِيرِ المَوجُود لَيسَ بِتَمَامِهِم مِن قُدَّسَ سِرُّهُ فَعَلَي أيِّ هَذِهِ مَقَارَۀٌ يُخَالِفَ المُسلِمُونَ بِأَجمَعِهِم وَ کُلُّهُم يُقِرُّونَبِقِدَاسَۀِ الأَزوَاجِ النَّبِي مِمَّا ذُکِرت نَعَم بعضُهُم يَعتَقِدُونَ عِصيَانِ بَعضِهِم لِمُخَالِفَۀ أميرالمؤمنين علي عليه السلام : بعيد ميدانيم که از جناب علي إبن ابراهيم صادر شده باشد بلکه احتمال بسيار قوي ميدهيم که اين تفسير از خود او نباشد چون تمام تفسير را خود او نياورده و بسياري از اين تفسير زيادات غير اوست هرجور هم که بگيريم حتي اگر خود ايشان هم فرموده باشد اين مطلبي است که تمامي مسلمانها با آن مخالفت دارند و تمام مسلمانها اقرار دارند که تمام همسران پيامبران از گناه زنا و فحشاء به اين معنا مصون هستند بله بعضي از ايشان دچار اشتباه شدند و بر حضرت علي خروج کردند » اما اصل اين روايت براي ما شيعيان قابل قبول نيست چون ما اجماع بر اين مطلب داريم .
بحارالأنوار ـ جلد 22 ـ صفحه 241 ـ پاورقي شماره 3
اصلا ربطی به اقای قمی ندارد بحث کتاب است و ربطی ندارد که چه کسی ایشون رو ثقه کرده یا نکرده است
این هم استنباط عالم بزرگوار اسلام و تشیع ایت الله قزوینی است :
[=arial black]در تفسير قمي آن روايتي كه آمده صحيح است يا صحيح نيست بحث ديگري است ،که خودمان هم بارها رسماً گفتيم ما تمام روايات اين تفسير را قبول نداريم؛ حتي بنده الان ۲۰ سال در حوزه رجال تفسير داشتم هميشه رسيدم حتي بر خلاف نظر بعضي از مراجع گفتم: اصلا ثابت نيست که تمام اين تفسير از علي بن قمي است؛ بلکه اين تفسير به نقل يکي از شاگردان علي بن قمي به نام أبوالفضل العباس و اين فرد هم مجهول است و تفسير علي بن ابراهيم رواياتش مورد تاييد ما نيست.
که ما هم همین را می گوییم و تا وقتی که حکم اجتهاد نگرفتیم نمی توانیم سخن بگوییم سخن ایشون رو می پذیریم
http://www.velayattv.com/fa/page.php?bank=archive&id=737
منابع سایت ولایت
وقتی معلوم شد که سخنان مخدوش است سخن در تفسیر صافی هم مورد خدشه قرار می گیرد
به سخن ایت الله سبحانی دقت کنید :

[=arial black]قال الشيخ السبحاني : " التفسير ملفق من تفسير علي بن إبراهيم وتفسير أبي الجارود ولكل من التفسيرين سند خاص يعرفه كل من راجع هذا التفسير ، ثم إنه بعد هذا ينقل عن علي بن إبراهيم كما ينقل عن مشايخه الآخر إلى آخر التفسير . [=Simplified Arabic] وبعد هذا التلفيق ، كيف يمكن الاعتماد على ما ذكر في ديباجة الكتاب لو ثبت كون الديباجة لعلي بن إبراهيم نفسه ؟ ...
ثم أن الاعتماد على هذا التفسير بعد هذا الاختلاط مشكل جدا خصوصا مع مافيه من الشذوذ في المتون ، وقد ذهب بعض أهل التحقيق إلى أن النسخة المطبوعة تختلف عما نقل عن ذلك التفسير في بعض الكتب وعند ذلك لا يبقى اعتماد على هذا التوثيق الضمني أيضا فلا يبقى اعتماد لا على السند ولا على المتن
[=Simplified Arabic]كليات علم الرجال ص316 -317 .
منبع کتاب النفیس ج 2ص396

عبدالرسول;441752 نوشت:
سید نعمت الله جزایری : وی از جمله دانشمندان و بزرگان معاصر شیعه است که کتاب های فراوانی تالیف نموده است . در کتاب انوارالنعمانیه ، وی چنین می نویسد :

اولا نگاه کنیم این چه کتابی است :
مرحومانگجي در پاروقي جلد 2 صفحه 108 انوار نعمانيه مي نويسد: خواندن برخي از كتب سيد نعمت الله جزايري شرعا اشكال دارد.منبع سایت ولی عصر
که گویا شما گوی شبقت را از علما زده اید و به حرف علما گوش نمی دهید که کتاب ایشون را خوانده اید

بعدش را هم بگویید تا دوستان بهره مند شوند :
غیر انه رویت روایات کثیره من جهه الخاصه و العامه بنقضان کثیره من آی القران و نقل شیء منه من موضع الی موضع، طریقها الآحاد لا توجب علما و لا عملا و الاولی الاعراض عنها و ترک التشاغل بها.
و از سخن ایشون بر می اید که منظور تحریف معنوی بوده است و در انتهای کلامشان امده است کلاما و ماده و اعرابا که بیانگر چنین چیزی است

این هم سخنی از شیخ منصف وهابی پس از اینکه ایت الله قزوینی سخن مرحوم انگجی را به وهابی ها دادند :
اين شيخ عاتق عصباني شد و گفت:آقاي بزرگوار! شما عقل‌تان را از دست داده‌ايد؟ كتابي را كه اينها معتبر نمي‌دانند و خواندنش را خلاف شرع مي‌دانند، از اين كتاب دليل آورده‌ايد عليه اينها؟سپس شيخ عاتق اين اوراق را برداشت و به كنار پرت كرد.ببينيد! اين از منصفين وهابي‌هاست و وجدان دارد. ما در آن شب هر چه مي‌گفتيم، از ما طرفداري مي‌كرد و ما هم مستند مي‌كرديم به كتاب و سنت. در پايان جلسه هم شيخ عاتق گفت:من اين‌همه از علماء شيعه و سني و وهابي ديده بودم، ولي كسي را مانند شما نديده بودم كه هر مطلبي را كه مي‌گويد، جلد و صفحه كتاب را هم بيان كند.
منبع سایت ولایت
عبدالرسول;441752 نوشت:
محمد بن یعقوب الکلینی : وی صاحب بهترین و قویترین معجم حدیثی در میان شیعه است . چنین فردی در کتاب خود روایاتی فراوان ( نزدیک به 150 روایت ) را با طرق مختلف ذکر می کند که همگی آنها به نوعی ناظر به تحریف قرآن هستند . همین عامل باعث شده تا بزرگان شیعه اقرار کنند که کلینی قائل بر تحریف قرآن بوده و به آن حکم می کرده است .

این شکل کلی گویی جالب نیست این رو هم اقای عبدالله حیدری هم می تواند بگوید و گفت که ما یک باب داریم در شان ابوبکر و عمر در کتاب صحیح بخاری که بعدش که به پته پته افتاد اومد یکیش را مطرح کرد که ان شاء الله شما به سرگذشت ایشون مبتلا نشوید
عبدالرسول;441752 نوشت:
طبرسي در کتاب الاحتجاج از أبوذر غفاري - رضي الله عنه - روايت مي کند که فرمود: هنگامي که رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - وفات نمودند، علي - عليه السلام - قرآن را جمع آوري کرد، و آن را نزد مهاجرين و انصار آورد و بر آنان عرضه نمود بخاطر اين که رسول الله او را به اين کار وصيت نموده بود.

پس هنگامي که ابوبکر آن را باز کرد، در اولين صفحه اي که باز کرد زشتي و رسوائي قوم را ديد، آنگه عمر پريد و گفت: اي علي، اين را برگردان ما به آن هيچ حاجتي نداريم. پس علي - عليه السلام - آن را گرفت و برگشت، سپس آنان زيد بن ثابت را آوردند - و ايشان قا ري قرآن بود - پس عمر به وي گفت: همانا علي نزد ما قرآني آورد که در آن رسوائي و زشتي مهاجرين و انصار مي باشد، و ما آمده ايم که قرآن را جمع آوري کنيم، و آنچه که سبب رسوائي و هتک مهاجرين و انصار مي باشد از آن حذف نمائيم، آنگاه زيد اين را پذيرفت، سپس هنگامي که عمر به خلافت رسيد از علي خواست که آن قرآن را به آنان دهد تا آن را در بين خودشان تحريفش نمايند . ( الاحتجاج ج 1 ص 155 )


یک سلسله متصل تا امام معصوم ارائه دهید !!!
این را حتی کسی که حدیث نخوانده می داند که وقتی کتابی مثل احتجاج را ارائه می دهید که اصلا سند ندارد باید سندی که در کتب دیگر است ارائه دهید که بسم الله !!


عبدالرسول;441752 نوشت:
رئیس المذهب شیخ مفید :

وی از نظر علمی بسیار والامقام می باشد و حتی توانایی علمی وی به گونه ای بوده که علمای بزرگی از اهل سنت نظیر قاضی باقلانی در مجلس درس وی شرکت می کرده اند و ازاو کسب فیض می نموده اند !

چنین فردی که لقبش نیز از بزرگی و دانش او سخن می گوید در باب مسئله تحریف قرآن صراحتا در باره روایات تحریف قرآن حکم به استفاضه می کند و طبق نقل علامه مجلسی که در ذیل قسمت کلینی آمد عقیده داشته که آنچه در قرآن امروزی وجود دارد ، فقط بخشی از تمام قرآن است ! و جمیع قرآن ( از ظاهر و باطن آن ) همه و همه در نزد ائمه است !

ایشان در کتاب اوائل المقالات می نویسد :

القول في تأليف القرآن وما ذكر قوم من الزيادة فيه والنقصان

أقول: إن الأخبار قد جاءت مستفيضة عن أئمة الهدى من آل محمد (ص)، باختلاف القرآن وما أحدثه بعض الظالمين فيه من الحذف و النقصان ( اوائل المقالات ص 91 )

یعنی : اخبار و روایات وارده در باره زیاده و نقصان در قرآن و آنچه که بعضی از ظالمین در باب حذف از قرآن انجام داده اند از ائمه علیهم السلام فراوان است .

برای ما همین کافیست که شخصیتی همچون شیخ مفید ، روایات تحریف و حذف آیات از قرآن و نقصان آنرا فراوان می داند ( و در علم حدیث مستفیض روایاتی هستند که حصول یقین و اطمینان می کنند ) .

شخصیت محمدبن محمدبن النعمان المفید :

همانطور که گفتیم وی مشهور به رئیس المذهب می باشد . اما به ذکر شرح حال وی از زبان شاگردش نجاشی می پردازیم :

شيخنا و أستاذنا (رضي الله عنه) فضله أشهر من أن يوصف في الفقه، و الكلام، و الرواية، و الثقة، و العلم‏ ( رجال النجاشی/باب‏الألف‏منه/ومن‏هذا.../31 )

یعنی او شیخ و استاد ما ( خداوند از او راضی باد ) است و فضائل و بزرگی او در علم و فقه و کلام و وثاقت مشهورتر از آن است که ذکر شود .


به سخن بعد شیخ مفید ره هم توجه کنید که اصلا تحریف را رد می کند:
[=Simplified Arabic]وقد قال جماعة من أهل الإمامة أنه لم ينقص من كلمة ولا من آية ولا من سورة ولكن حذف ما كان مثبتا في مصحف أمير المؤمنين (ع) من تأويله وتفسير معانيه على حقيقة تنزيله وذلك كان ثابتا منزلا وإن لم يكن من جملة كلام الله تعالى الذي هو القرآن المعجز وقد يسمى تأويل القرآن قرآنا ، وهذا ليس فيه بين أهل التفسير اختلاف .
[=Simplified Arabic]وعندي أن هذا القول أشبه - أي أقرب إلى الصواب - من مقال من ادعى نقصان كلم من نفس القرآن على الحقيقة دون التأويل وإليه أميل والله اسأل توفيقه للصواب
[=Simplified Arabic] أوائل المقالات- ص80
کتاب النفیس ج 1ص91

عبدالرسول;441783 نوشت:
اما راجعه به علامه مجلسی ، دوست عزیز ، بنده اندکی از ترجمه حال او را از زبان مرحوم خوئی آوردم ، شما نمی توانید مقام علمی این فرد را زیر سوال ببرید و او را اخباری مطلق بدانید . مجلسی هرچند گفته شده که متمایل به اخباریون بوده ، اما قطعیت ندارد ، به این دلیل که وی در بسیاری از موارد با شدت با اخباریون و مبانی آنها مخالفت کرده است . اگر نگاهی به مرآة لعقول بیندازید می بینید که ایشان چقدر در تصحیح و تضعیف احادیث سختگیری نموده اند ، به گونه ای که حکم به ضعف حدود 8000 روایت کرده اند !!!

بنده خاک پای علامه مجلسی ره نمی شوم و هیچ وقت نگفتم که کار ایشون بد بوده ولی واقعیت این است که ایشون اخباری هستند و علمای بزرگی اخباری بودند
عبدالرسول;441783 نوشت:
تواتر آن چیزی نیست که شما فکر می کنید ، اینکه در چند کتاب آمده یک روایت تکرار شود ، تواتر نمی اورد ، بلکه نشان از اهمیت موضوع است . اما براستی آیا شما روایاتی که بنده در باب تحریف قرآن فقط و فقط از کتب شیعه آوردم را نگاه کردید ؟ آیا آنها یک روایت بودند ؟ الله منصف و یحب الانصاف !

برادر بنده به شما گفتم این شکلی تواتر نیست و شما مهر تایید زدید واما شما در پست قبلیتان گفتید که این متواتر است که از سخنتان برداشت کردم منظورتان این تواتر است بله دیدم و جواب اکثرشان را هم در کامپیوتر دارم به و شما ارائه دادم
عبدالرسول;441783 نوشت:
دوست عزیز ، محبت و ارادت شما به شبکه ولایت و اساتید آن مفهوم و واضح است و ما هم در این باره سخنی نداریم ، اما اینکه شما در تمامی بحث ها پای آنها را وسط می کشید ( فقط اسم می برید و لاغیر !

من که چیزی نگفتم و فقط یک داستان تعریف کردم که گفتم مثل این شخص نباشد که تعریفتان از تواتر این باشد که در چند کتاب باشد
عبدالرسول;441783 نوشت:
اما اینکه چون جواد ابوالقاسمی چنین فرموده اند و چنین گفته اند و سجودی این را گفت و این یکی چه گفت ، اینها برای ما مدرک و دلیل نمی شود .

احسنت برادر گرامی من فقط سخنان را می اورم که بنده خودم با سخنان شیخ جواد قانع شدم اگر شما قانع شدید که الحمد لله و گرنه که ما مسئو لیت نداریم بنده خودم اگر قانع نمی شدم دوباره زنگ می زدم و می گفتم اگر این طوری باشه چی می شه بنده خودم در مورد روایت انت خلیفتی فی کل مومن من بعدی نزدیک چند هفته نشستم تحقیق کردم و هر چی شبهه داشت رو رد کردم و در بعضی مواقع از چند تا استاد کمک می گرفتم
چرا من سخنان کارشناسان مواد مخدر را می اورد به خاطر این که علمای قبل را که برادر خیمه گاه ترتیب اثرشان دادند و بنده از این چند شخص می اورم تا از سخنان این ها هم اگاه شوید و بس

تفسیر قمی قطعا از جناب علی بن ابراهیم است .... شک نیاندازید در قلوب شیعیان ... همه علما بر آن اعتماد کردند ... حال نظرشان این بود که قرآن تحریف شد این نظری است که در بین شیعیان وجود دارد و انکارش نمی شود کرد /.

طریق الوسطی;441816 نوشت:
تفسیر قمی قطعا از جناب علی بن ابراهیم است .... شک نیاندازید در قلوب شیعیان ... همه علما بر آن اعتماد کردند ... حال نظرشان این بود که قرآن تحریف شد این نظری است که در بین شیعیان وجود دارد و انکارش نمی شود کرد /.

ببخشید یک سوال ما از خودمان نظری دادیم ؟ شما که این شکلی دارید با یقین صحبت می کنید مجتهد هستید ؟؟رجال خوندید؟؟
ایت الله قزوینی و ایت الله سبحانی به عنوان دو مجتهد نظر دادند و هم چنین سخنانی را که نقل کردیم همین شکلی بود اگر اشتباه باشد یک ثواب هم کرده اند ..

اولا مکتب بنده اهل حدیث هست و به این قیودات اجتهاد عقیده ندارم ... ثانیا وقتی علمای بزرگی مانند شیخ حر و مجلسی و حتی مرحوم شیخ اعظم کلینی عطرالله مراقدهم اعتماد دارند و این را از ایشان میدانند دیگر حرف بالای آن نیست ، ثالثا از مجتهدین رحمهم الله هم آقای خویی به صحیح بودن تمام تفسیر شریف قمی فتوا دادند ،حاجی نصف روایات ما از علی بن ابراهیم است شما که سنی نیستی بخواهی منکرش شوی. در ضمن حدیثی که گفتی المجتهد اذا اخطا فله حسنه از ابوبکر است و هیچ سندی در شیعه نداشته و مجعول و کذب است والله بالله تالله

طریق الوسطی;441821 نوشت:
اولا مکتب بنده اهل حدیث هست و به این قیودات اجتهاد عقیده ندارم ... ثانیا وقتی علمای بزرگی مانند شیخ حر و مجلسی و حتی مرحوم شیخ اعظم کلینی عطرالله مراقدهم اعتماد دارند و این را از ایشان میدانند دیگر حرف بالای آن نیست ، ثالثا از مجتهدین رحمهم الله هم آقای خویی به صحیح بودن تمام تفسیر شریف قمی فتوا دادند ،حاجی نصف روایات ما از علی بن ابراهیم است شما که سنی نیستی بخواهی منکرش شوی. در ضمن حدیثی که گفتی المجتهد اذا اخطا فله حسنه از ابوبکر است و هیچ سندی در شیعه نداشته و مجعول و کذب است والله بالله تالله

ههه خندم گرفت ..
یک سوال داشتم این مطالب ابتدایی را که شما هنوز اهل حدیث هستید نمی دانید که اقای خوئی کتابی را گفتند که نسخه اصل باشد نه نسخه ای که اختلاف باشد بنده از شما تعجب می کنم

می توانم بپرسم این مکتب چه مکتبی است ؟؟
شما احادیث را با هم خلط کردید ما احادیثی که در مورد مجتهد بکار می رود را این می دانیم :
المجتهد إذا اصاب فله أجران و إذا أخطأ فله أجرٌ واحدٌ
این روایت در کتاب مسند احمد از قول پیامبر اسلام امده است و فقط از قول ابوبکر نیست !!

و این یک قاعده است میان علما ..
به سخن زیر دقت کنید:
همان طوري كه ما مجتهدين را دو دسته مي كنيم و بعضي ها، قائل به تصويب هستند و بعضي هم قائل به معذوريت. تصويبي ها، خيلي كم هستند. شايد از صد فقيه ما، يك فقيه هم نداشته باشيم كه بگويد هر چه كه به فقيه برسد، حكم الله است. حكم الله، چيزي است در لوح محفوظ و لا يتغيّر و لا يتبدّل.
سخن ایت الله قزوینی در شبکه سلام باشد که بالا عرض کردم که سایت ولی عصر در اختیار همه قرار داده
این عقیده شیعه است و حالا شما این شکلی هستید به ما ربطی ندارد..

اولا شما انگار اصلا در آثار آقای خویی عفی الله عنه نظر نداشتید که اینجور ابتدایی سخن می گویید / دوما که همانطور که خودتان گفتید در مسند احمد لعنه الله هست ثالثا برای اینکه متوجه شوید از پیامبر هم نیست و اولین بار ابوبکر گفت به این لینک مراجعه کنید :

كلیک کنید

طریق الوسطی;441821 نوشت:
ثانیا وقتی علمای بزرگی مانند شیخ حر و مجلسی و حتی مرحوم شیخ اعظم کلینی عطرالله مراقدهم اعتماد دارند و این را از ایشان میدانند دیگر حرف بالای آن نیست

برادر اهل حديث گويا شما دينتان را از عاملي و مجلسي و و غيره ذالك مي گيريد، اگر مي شود بفرماييد در حديث متفق عليه بين فريقين عترتي امده است يا مجلسي و حلي و غيره؟
دوما ايا شما اسامي چون بزرگ ناقل خبري شيعه شيخ صدوق، بزگترين عالم ايراني شيخ مفيد، عالم رجال شيخ طوسي، علامه حلي، سيد مرتضي، امام خميني، سيد خوئي، ايت الله سبحاني و الي اخر به گوشتان خورده است؟ اينها همه مدعي بر عدم تحريف بودند، نظر شما چيست؟ شما دينتان را از قران و عترت مي گيريد يا علما؟

همین که شما به شکل گزینشی مطالب را پاسخ دادید نشان می دهد که برای باقی موارد احتمالا مطلبی نداشته اید ، اما برسیم بر سر آنچه که مطرح شده :

ammarshia;441809 نوشت:
حتي بر خلاف نظر بعضي از مراجع گفتم:

!!!
جالب است ، آقای قزوینی مخالف نظر مراجع هم سخن می گویند و آنوقت شما سخن مراجع ( که سخن مخالف آقای قزوینی ) است را رها می کنید و به سخن ایشان اعتنا می کنید ؟

به هر حال همین که مراجع شیعه کتاب تفسیر قمی را به او منتسب دانسته اند ( از نجاشی گرفته تا سید خوئی ) برای ما کفایت می کند . قرار نیست که تمام شیعه به توافق برسند ، اکثریت شیعه ( هم بنابر شواهد موجود و هم بنابر قول آقای قزوینی ) صحت انتساب این کتاب به علی بن ابراهیم قمی را پذیرفته اند . البته خود آقای قزوینی هم بیشتر تاکیدشان در مورد روایات این کتاب است که باید تهذیب شوند . به هر حال آنچه مهم است اینست که ما از کتاب علی بن ابراهیم قمی روایت نیاوردیم ، بلکه نظر شخصی وی در آن نوشتار مد نظرمان بود .

برای دقت بیشتر به این عبارت دقت کنید :

آقا بزرگ طهرانى نخستين كسى است كه درباره عدم صحت انتساب تمام تفسير موجود به على بن ابراهيم سخن گفته و بر اين باور است كه ابو الفضل عباس بن محمد بن قاسم، شاگرد على بن ابراهيم كه نامش در آغاز تفسير موجود آمده، روايات ابو الجارود، راوى مطالبى در تفسير از امام باقر عليه السلام، و ديگران را از اواسط جلد اول تفسير در آن وارد كرده است .

پس اصولا این علما در خصوص روایات این کتاب مشکل ایجاد کرده اند . چنانکه فرد مورد تایید شما می گوید :

ammarshia;441809 نوشت:
تفسير علي بن ابراهيم رواياتش مورد تاييد ما نيست.
و همگان دیدند که ما اینجا روایت نیاوردیم ، بلکه نظر اجتهادی علی بن ابراهیم قمی را ذکر کردیم . و اضافه وقتی شخصیتی همچون فیض کاشانی که خود مخالف تحریف بوده می گوید علی بن ابراهیم قمی همچون کلینی به تحریف اعتقاد داشته ، دیگر بحثی برای کسی نمی ماند .
ammarshia;441809 نوشت:
اولا نگاه کنیم این چه کتابی است : مرحومانگجي در پاروقي جلد 2 صفحه 108 انوار نعمانيه مي نويسد: خواندن برخي از كتب سيد نعمت الله جزايري شرعا اشكال دارد.منبع سایت ولی عصر که گویا شما گوی شبقت را از علما زده اید و به حرف علما گوش نمی دهید که کتاب ایشون را خوانده اید
باید هم اینرا بگویند ، چرا که در آن مطالبی وجود دارد که به مذاق عده ای خوش نمی آید !

به هر حال شما نمی توانید با این دلیل مطلب را رد کنید .

ammarshia;441809 نوشت:
این شکل کلی گویی جالب نیست این رو هم اقای عبدالله حیدری هم می تواند بگوید و گفت که ما یک باب داریم در شان ابوبکر و عمر در کتاب صحیح بخاری که بعدش که به پته پته افتاد اومد یکیش را مطرح کرد که ان شاء الله شما به سرگذشت ایشون مبتلا نشوید
1 ) عین همین سخن را فیض کاشانی گفته ، اگر قرار است کسی به پته پته بیفتد ، اولین نفر اوست .

2 ) بخاری که در کتاب خود باب فضائل ابابکر و عمر می آورد به فضیلت آنها اعتقاد دارد ، دقیقا هنگامی که کلینی در کافی روایات تحریف قران می آورد ، به آنها اعتقاد داشته است !

3 ) ما روایات فراوانی را ارائه دادیم که اکثرا از کتاب کافی بود و تصحیح سندی هم ارائه کردیم .

4 ) خلط مبحث نکنید ، بحث ما در مورد قائلین به تحریف از علمای شیعه هستند ، بحث روایی هم مطرح می شود ، اما قبل از آن باید بپذیرید که کلینی معتقد به تحریف قرآن بوده است .

ammarshia;441809 نوشت:
یک سلسله متصل تا امام معصوم ارائه دهید !!!
این را حتی کسی که حدیث نخوانده می داند که وقتی کتابی مثل احتجاج را ارائه می دهید که اصلا سند ندارد باید سندی که در کتب دیگر است ارائه دهید که بسم الله !!
بازهم بحث را خلط کردید ، طبرسی که در نزد شیعه موثق و مورداعتماد و جلیل است ، معتقد به تحریف بوده است . اینجا ما روی سند روایت بحث نمی کنیم ، بلکه عقیده علمای ثقه و جلیل شیعه را می آوریم .

ammarshia;441809 نوشت:
به سخن بعد شیخ مفید ره هم توجه کنید که اصلا تحریف را رد می کند:
آنچه مهم است : اینست که شیخ مفید می گوید روایات مستفیض هستند و می دانیم که مستفیض حصول یقین می کند ، پس هر کس بگوید روایات ناچیز و کم و ... هستند با شیخ مفید مخالفت کرده است . این قاعده الزام است که ما اقرار های علمای شیعه را می آوریم ، در ضمن علامه مجلسی هم می گوید شیخ مفید و کلینی عقیده داشته اند که آنچه در مصحف ها ( مثلا قرآن کنونی ) وجود دارد ، تنها بخشی از قرآن است . یا علامه مجلسی راست گفته و یا دروغ فرموده ! یکی را انتخاب کنید .:Gol:

ammarshia;441809 نوشت:
به سخن بعد شیخ مفید ره هم توجه کنید که اصلا تحریف را رد می کند:

اقايان دست به قيچيشان حرف ندارد زيرا اول مطالب شيخ مفيد را قيچي كرده اند و اورده اند و همين اشكال را دكتر قفاري نيز وارد كرده بوده كه دمتر قزويني در كتاب بر رد نقد شيعه مطرح نموده است

ما قبلا اين را اورده اين اما اين اقا عادت دارد مطالب موهوم و تكراري را ارائه كند

اعتقادنا أنّ القرآن الذي أنزله الله علي نبيّه هو ما بين الدفتين و هو ما في ايدي الناس ...
قرآني كه خدا بر پيغمبرش نازل كرده همين قرآن در اختيار مردم است ...
شيخ مفيد (متوفاي413هـ ) در كتاب اوائل المقالات ، ص54 تا56 مي‌گويد :
قد قال جماعة من اهل الإمامية أنّه لم‌ينقص من كلمة و لا من آية و لا من سورة و لكن حذف ما كان مثبتاً في مصحف اميرالمؤمنين من تأويله و تفسير معانيه علي حقيقة تنزيله
هيچ كلمه و آيه و سوره‌اي از قرآن كم نشده است ؛ بله ، ما معتقديم آنچه كه در قرآن اميرالمؤمنين بوده حذف شده كه عبارت بودند از مطالبي كه حضرت حقيقت تأويل و تفسير آيات را بيان فرموده بود كه مربوط به خود آيات نمي‌شد .

جالب اينجحا هست برادر عمار شيعه، اگر علامه مجلسي بگويند كتاب سليم بن قيص مورد تاييد هست و ضعيف نيست از نظر اقايان علامه مجلسي بي سواد و ابتر هست اما اگر بگويد قران تحريف شده است ايشان را به درجه عصمت در نقل مي رسانند تا بخواهند ادعاي كذايي خودشان را اثبات كنند حال انكه قران همه انها را مورد تنقيص قرار داده است

طریق الوسطی;441816 نوشت:
در بین شیعیان وجود دارد و انکارش نمی شود کرد

بين شيعيان يك مسئله هست و اينكه يك مذهب عقيده بر تحريف داشته باشد يك مسئله هست، حالا شما اگر مي خواهيد اثبات كنيد كه مذهب شيعه قائل بر تحريف هست بنده تحدي مي كنم بيا بر من اثبات كن، اقايان مدعي كه فراري شدند

طریق الوسطی;441821 نوشت:
اولا مکتب بنده اهل حدیث هست

در مورد اين مكتب نو اورتان هم توضيحي برايمان بدهيد ممنون مي شويم كه چيست و از كجا امده و از كجا اورده ايد، خدايتان و پيغمبرتان و كتابتان چيست؟

[=arial]برادر مکتب ما همان مکتب اهل البیت صلوات الله علیهم است ... متاسفانه در بین مردم به اخباری معروف هستیم .... البته اهل حدیث با اخباریون تفاوت هایی دارند اما علما ی اهل اصول و مجتهدین معظم و گرامی ایدهم الله تعالی ما را اخباری خطاب می کنند به این لینک سر بزنید :

فرق میان اخباریین و اهل حدیث

[=arial]برای قضیه تحریف هم به پست های کامل برادر عبدالرسول مراجعه کنید ،،، ولی یکی از بارزترین نشان علاوه بر روایات آل محمدصلوات الله علیهم علمای بزرگی مانند علی بن ابراهیم رحمه الله به این اعتقاد داشتند و نیز محدث نوری . اگر به پست های برادر عبد الرسول مراجعه کنید متوجه می شوید و اگر قانع نشدید بازهم روایت هست بگویید بیاورم

kheymegahabalfazl;441843 نوشت:
اقايان مدعي كه فراري شدند
راس اوشی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کی ؟ کجا ؟
kheymegahabalfazl;441843 نوشت:
بنده تحدي مي كنم بيا بر من اثبات كن،
شما که روی دینت قمار کردی مسلما نمی پذیری ! کسی که بگه اگر ثابت شد قرآن تحریف شده من دین رو رها می کنم که دیگه علنا میگه من قصد قانع شدن ندارم ! البته راهی نمانده و روشی نبوده که تحریف قران اثبات نشده باشه ، شما که شافعی مذهبی کتب رواییتون پر از روایات تحریفه ، حالا همزمان شیعه هم هستی روایات ائمه وجود داره ، از علمای شیعه می خواید ، فت و فراوان ، از علمای اهل سنت هم چند روزه دیگه میارم ، یه مطلبی هست از خود امامت ، امام شافعی !!!! فکر می کنم جالب باشه ، اندکی صبوری !!!

kheymegahabalfazl;441844 نوشت:
در مورد اين مكتب نو اورتان هم توضيحي برايمان بدهيد ممنون مي شويم كه چيست و از كجا امده و از كجا اورده ايد، خدايتان و پيغمبرتان و كتابتان چيست؟
دقیقا این سوال من از شما هم هست ، شما یک جا می گویید ابوبکر رض ، عمر رض ، عایشه رض ، جای دیگر می گویید عمر لعنة الله علیه ، عایشه ملعون و ناصبی ! یک جا شافعی مذهبید و جای دیگر شیعه مذهب ، حالت رزونانسی اش می شود : شیفعی مذهبی !!!!

عبدالرسول;441854 نوشت:
راس اوشی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گويا مسلط به زبان ژاپني هم هستيد اي كاش جاي زبان زاپنيريال علم رجال را ياد مي گرفتيد

عبدالرسول;441854 نوشت:
شما که روی دینت قمار کردی مسلما نمی پذیری

وقتي نواصب چون شما با عشق به ابوبكر، له له مي زند تا او را از تاريخ مبرا كند نشان از ان دارد كه چه كسي دنيا با دين قمار زده است و دنيايش در حال يكته تازي هست البته تقصير نداري كه اينگونه بي ادبي مي كني ها، وقتي كسي مثل شما قران را باطل بداند به طريق اولي بايد افكار باطلي چون نواصب داشته باشد در نتيجه گويا در زندگيتان اهل قمار هستيد كه ديگر را هم مثل خود مي دانيد

كافر همه را به كيش خود پندارد

عبدالرسول;441854 نوشت:
کسی که بگه اگر ثابت شد قرآن تحریف شده من دین رو رها می کنم که دیگه علنا میگه من قصد قانع شدن ندارم ! البته راهی نمانده و روشی نبوده که تحریف قران اثبات نشده باشه ، شما که شافعی مذهبی کتب رواییتون پر از روایات تحریفه ، حالا همزمان شیعه هم هستی روایات ائمه وجود داره ، از علمای شیعه می خواید ، فت و فراوان ، از علمای اهل سنت هم چند روزه دیگه میارم ، یه مطلبی هست از خود امامت ، امام شافعی !!!! فکر می کنم جالب باشه ، اندکی صبوری !!!

اما شافعاي زيبا فرمودند كه اگر قرار باشد حب اهل بيت به معناي رفض باشد من بزرگ رافضي عالم هستم، ادم رافضي باشد شرف دارد تا مثل شما ناصبي باشد

اگر كتاب ما پر از تحريفه بايد بدانيد كه كل افكار و عقايد شما پر از تحريفه كه تا كنون هم يكي از عقادتان را نتوانسته ايد اثبات كنيد، وگرنه داستان سرايي را مادربزرگ ها هم بلدند تعريف كنند لذا اين داستان سرايي هاي شما براي شما فضيلت نمي اورد

عبدالرسول;441854 نوشت:
دقیقا این سوال من از شما هم هست ، شما یک جا می گویید ابوبکر رض ، عمر رض ، عایشه رض ، جای دیگر می گویید عمر لعنة الله علیه ، عایشه ملعون و ناصبی ! یک جا شافعی مذهبید و جای دیگر شیعه مذهب ، حالت رزونانسی اش می شود : شیفعی مذهبی !!!!

ادم شافعي باشد و بغض دشمنان اهل بيت داشته باشد شرف دارد كه شيعه باشد و ناصبي هم باشد

طریق الوسطی;441846 نوشت:
برای قضیه تحریف هم به پست های کامل برادر عبدالرسول مراجعه کنید ،،، ولی یکی از بارزترین نشان علاوه بر روایات آل محمدصلوات الله علیهم علمای بزرگی مانند علی بن ابراهیم رحمه الله به این اعتقاد داشتند و نیز محدث نوری . اگر به پست های برادر عبد الرسول مراجعه کنید متوجه می شوید و اگر قانع نشدید بازهم روایت هست بگویید بیاورم

برادرتان عبد الرسول نتوانست ادعايش را ثابت كند اگر شما مي تواني بسم الله بنده امادگي بحث دارم

در مورد علما هم در كامنت هاي قبل توضيح دادم كه اگر شما پيرو علما هستيد بفرماييد گفتار بزگان در مورد عدم تحريف را توجيه كنيد

ايتدا از سنت شروع مي كنيم

تمامي روايت ها تحريف با شرط قبولي و صحت و سلامت رجال هم اگر باشد اما به لحاظ دلالي دچار مشكل مي شوند زيرا امام صادق ع فرمودند:

[3] عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ الْحُرِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مَرْدُودٌ إِلَى الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ كُلُّ حَدِيثٍ لَا يُوَافِقُ كِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ زُخْرُفٌ
الكافي ج : 1 ص : 70 باب الأخذ بالسنة و شواهد الكتاب ح 3
وسائل‏ الشيعة ج: 27 ص: 111 ح: 33347 9 - باب وجوه الجمع بين الأحادي

امام ع فموردند: هر روايتي كه موافق كتاب خدا نباشد، باطل است

اين روايت صد در صد صحيح هست و اگر نيازي بود بحث رجاليش را هم مطرح مي كنم

فلذا تمامي روايات مطرود هست زيرا خلاف قران مي باشد، ضمن اينكه خداوند طبق ايه 59 سوره نساء ما را در زمان منازعه ارجاع به سنت مي دهد حال انكه خود قران تصريح بر عدم تحريف دارد فلذا تمامي اعداها را باطل مي كند

تذكر::::::::

شايد براي دوستان جاي سوال باشد در ابتداي روايت امده است عن بعض اصحابنا فلذا روايت معلق و فاقد ارزش علمي هست اما در روايت هاي كافي كه در ابتدا عن بعض اصحابنا اورده است به معناي معلق بودن روايت نيست زيرا در خود اصول كافي تصريح داشته است

در مقدمه كتاب شريف كافى، مصداق «عدة‌ من اصحابنا» را كه از احمد بن خالد برقى روايت كرده، مشخص كرده‌اند كه افراد ذيل مى‌باشند:
وكل ما كان فيه: عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد البرقي فهم: 1. أبو الحسن علي بن إبراهيم بن هاشم القمي. 2. محمد بن عبد الله بن أذينة. 3. أحمد بن عبد الله بن أمية. 4. علي بن الحسين السعد آبادي.
در كتاب كافى، مراد از «عدة من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد»، ابو الحسن على بن ابراهيم قمى... هستند
الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الكافي، ج1، ص48،‌ ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

محمد صالح مازندرانى يكى از شارحان اين كتاب شريف مى‌گويد:
والعدة على هذا في جميع الموارد مشتملة على العدول والثقات.
افرادى كه در مصداق عده واقع شده اند،‌ عادل و ثقه هستند.
المازندراني، مولي محمد صالح (متوفاي1081هـ)، شرح أصول الكافي، ج1، ص65، تحقيق: مع تعليقات: الميرزا أبو الحسن الشعراني / ضبط وتصحيح: السيد علي عاشور،‌ ناشر: دار إحياء التراث العربي للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، چاپ: الأولى1421 - 2000 م

علامه مجلسی در مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏1، ص: 229 حدیث را صحیح می داند

تنها اشكال برادر عبد الرسول بر روات محمد بن خالد بود كه حقير تصحيح ان را نيز اوردم:::::::::::::::::::

واعتبره الشيخ الطوسي (قدس سره الشريف) في كتابه الرجالي ممن صاحب ثلاثة من الأئمة عليهم‌السلام وهم « الإمام موسى بن جعفر الكاظم عليه‌السلام ، والإمام علي بن موسى الرضا عليه‌السلام ، والإمام محمد بن علي الثاني عليه‌السلام ».
فقد قال الشيخ (قدس سره الشريف) في القسم المخصص لأصحاب الإمام الرضا عليه‌السلام : « ثقة ، هؤلاء من اصحاب أبي الحسن موسى عليه‌السلام »

وقال في القسم المخصص لأصحاب الإمام الكاظم عليه‌السلام : « محمد بن خالد البرقى ».
وقال في القسم المخصص لأصحاب الإمام الجواد عليه‌السلام : « محمد بن خالد البرقى من اصحاب موسى بن جعفر والرضا عليه‌السلام »

شيخ طوسي ايشان را در زمره صحابي سه تا از امامان اورده است و مي فرمايد ثقه هستند
رجال الطوسي ، ص ٣٦٣ ، رقم ٥٣٩١.

وقد دافع عنه العلامة الحلي (قدس سره الشريف) بعد أن نقل تضعيف ابن الغضائري والنجاشي له ، ورأى (قدس سره الشريف) أن تعديل الشيخ مقدّم على جرح النجاشي ، ولذا قال العلامة : « والاعتماد عندى على قول الشيخ ابى جعفر الطوسى رحمه‌الله »

كما إن العلامة الحلي (قدس سره الشريف) اعتبره من الثقات حينما تعرض له في كتابه الرجالي في القسم المخصص لأصحاب الإمام الرضا عليه‌السلام.

علامه حلي هم بعد از نقل تضعيف نجاشي و غضائري خودم را ملزم به سخنان شيخ طوسي مي داند و قائل بر تعديل ايشان هستند و مي فرمايند من تعديل ايشان را بر جرح ديگران مقدم مي دانم و عقيده ايشان بر اين هست كه محمد بن خالد از خواص صحابي امام رضا ع هستند
خلاصة الأقوال ، ص ١٣٩ ، رقم ١٤.

ضمن اينكه نجاشي هم او را از خطبا و ادبا و علما مي داند :
وكان أديباً، حسن المعرفة بالاخبار، وعلوم العرب، اما در حديث او را ضعيف مي داند اما شخصيت او را توثيق مي كند

و از همه مهم تر اين هست كه ايت الله خوئي در معجم خودشان سه دليل بر مورد وثوق بوده محمد بن خالد اقامه مي كند

الاولى: أنك قد عرفت من الشيخ توثيق محمد بن خالد صريحاً، ولكنه مع ذلك قد توقّف بعضهم في توثيقه، بل تعجّب بعضهم من ترجيح العلاّمة قول الشيخ على تضعيف النجاشي مع أنه أضبط وأتقن، ولكن الصحيح أنّ العلاّمة لم يرجّح قول الشيخ على قول النجاشى، وإنّما ذكر اعتماده على قول الشيخ من تعديله لاجل أنّ كلام النجاشي غير ظاهر في تضعيفه، وإنّما التضعيف يرجع إلى حديثه، لاجل أنّ محمد بن خالد كان يروي عن الضعفاء ويعتمد على المراسيل، كما صرّح به ابن الغضائرى، وحينئذ يبقى توثيق الشيخ بلا معارض.
والثانية: أنّ النجاشي ذكر أنّ محمد بن خالد مولى أبي موسى الاشعرى، وذكر ابن الغضائري أنه مولى جرير بن عبد اللّه، فلو صحّ مافي النجاشي فأبو موسى الاشعري غير من هو المعروف الملعون الخبيث.
الثالثة: قد عرفت من البرقي والشيخ عدّ محمد بن خالد من أصحاب الكاظم والرضا والجواد عليهم السلام، وهو وإن كان كثير الرواية جداً، إلاّ إنّا لم نظفر بروايته عن المعصوم سلام اللّه عليه، إلاّ في موردين، فقد روى عن أبي جعفر الثاني عليه السلام، وروى عنه أحمد بن محمد. الكافي: الجزء 3، باب الرجل يعطي عن زكاته العوض

معصوم مي فرمايد روايتي كه خلاف قران باشد باطل هست

خوب اگر قران تحريف شده است چرا بايد معيار تشخصي حق و باطل باشد؟

ايا شما حديث را كه حق هست با قراني كه باطل هست قياس مي كنيد؟

اگر حديث به معصوم دروغ بسته نمي شود چرا معصوم دستور به قياس مي دهد؟

وقتي باب تحريف باز شده است شما از كجا مي داني قران تا چه حد اضافه و تا چه حد كم شده است؟ ايا شما پيروي از كتابي مي كنيد كه نقصان دارد؟ ايا شما پيروي از قراني مي كنيد كه به قول خودتان سند صحيح برايش نداريد
شما تا كنون به اين همه شبهاتي كه به قران وارد كرده ايد چگونه قران را اصلا حق مي دانيدو پيرو ان هستيد؟

ما معتقديم قران خدا همان هست كه به رسول الله ص نازل شد و همان به دست ما رسيده است


معتقدين به تحريف يك ايه صريح بياورند كه بگويد قران تحريف شده است

معتقدين به تحريف يك روايت بياورند كه با مباني خودشان اشكال نداشته باشد

هيچ احدي در عرش و فرش نمي تواند پاسخگوي تحدي ما باشد

با عزت نفس و با ارامش خاطر و با اعتماد به نفس مي گويم

اگر كسي از قران و سنت توانست به من تحريف را اثبات كند دست از اسلام بر مي دارم

يد الله فوق ايديهم


طریق الوسطی;441846 نوشت:
متاسفانه در بین مردم به اخباری معروف هستیم

در مورد اينكه چه هستيد و كه هستيد برادرم اگر خواستيد تاپيكي جدابزنيد تا مشروعيت فرقه جديد خودتان را ثبات كنيد دوما ما مدت مديدي هست سوالاتي را پرسيده ايم از مدعيان در باب تحريف از شما خواستاريم اگر پاسخي داريد پاسخ گو باشيد تا بعد از بسته شدن پرودنده سنت به قران برويم تا ببنيم چه در جنته خود داريد

عبدالرسول;441854 نوشت:
شما که روی دینت قمار کردی مسلما نمی پذیری !

برادر شان خودت را حفظ کن و توهین نکن
عبدالرسول;441840 نوشت:
بازهم بحث را خلط کردید ، طبرسی که در نزد شیعه موثق و مورداعتماد و جلیل است ، معتقد به تحریف بوده است . اینجا ما روی سند روایت بحث نمی کنیم ، بلکه عقیده علمای ثقه و جلیل شیعه را می آوریم .

چرا الکی طفره می رید کجا گفته است علامه طبرسی ره معتقد به تحریف است اصلا کتاب احتجاج را خوانده اید فقط مناظره است و بس از خودش که علامه سخنی نمی گوید شاعر زیبا می فرماید :قافیه چون تنگ اید ...شاعر به جفنگ اید
عبدالرسول;441840 نوشت:
و همگان دیدند که ما اینجا روایت نیاوردیم ، بلکه نظر اجتهادی علی بن ابراهیم قمی را ذکر کردیم . و اضافه وقتی شخصیتی همچون فیض کاشانی که خود مخالف تحریف بوده می گوید علی بن ابراهیم قمی همچون کلینی به تحریف اعتقاد داشته ، دیگر بحثی برای کسی نمی ماند .

یک قسمتی را زدید و بس از کجا استنباط کردید
عبدالرسول;441840 نوشت:
باید هم اینرا بگویند ، چرا که در آن مطالبی وجود دارد که به مذاق عده ای خوش نمی آید !

به هر حال شما نمی توانید با این دلیل مطلب را رد کنید


برادر گفتم شما اگر شیعه هستید باید سخنان علما را بپذیرید چون این کتاب حکم کتاب فتنه بر انگیز را دارد که خواندن این گونه مطالب را حتی به طلاب توصیه نمی کنند نکنه شما مجتهد هستید ..
موضوع قفل شده است