تحریف قرآن

تب‌های اولیه

411 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

عبدالرسول;423948 نوشت:
" كَانَتْ سُورَةُ الْأَحْزَابِ تُوَازِي سُورَةَ الْبَقَرَةِ وَكَانَ فِيهَا: الشَّيْخُ وَالشَّيْخَةُ إِذَا زَنَيَا فَارْجُمُوهُمَا الْبَتَّةَ
ترجمه :
همانا سوره احزاب ( که امروزه 73 آیه دارد در تعداد آیات ) در ردیف سوره بقره ( که امروزه 286 آیه دارد ) بود و همانا در آن آیه ای بود با این مضمون : هرگاه پیرمرد و پیزنی با یکدیگر زنا کردند آنها را سنگسار کنید .

[="#008000"]هوالعالم
من نميدونم شما اين معاني و نسبت رو
نقل قول:
( که امروزه 73 آیه دارد در تعداد آیات ) بقره ( که امروزه 286 آیه دارد )

از كجاي اين كلام در اوردي ؟‌
و همينطور سنگسار رو ؟

هر چي هست نسبت اين دو سوره مباركه در پرداختن به مساله زن و زنا و مسائل مشترك بوده و نه تعداد ايه و امثال اين ...

به نظرم دلايل شما چندان محكم و با ارزش و قابل بحث نيستند ...
قران رو كه در مقابل غير آن قرار نميدن ..

كلام الله چيزيه كه در قلب هر مسلمان واقعي ثبت ميشه
انشاالله كه بتونيم از حافظان و حاملانش باشيم . [/]

تشکر جناب عبدالرسول. فکر میکنم اینطوری بهتر به نتیجه برسیم
بحث درمورد صحت یا نادرست بودن حرفهای شما در دلایلی که آوردید با کارشناسان چون من علمش رو ندارم

فقط یک سؤال:
بیشترین دلیلی که من در حرفهای شما مبنی بر تحریف قرآن دیدم ، برمیگرده به اختلاف بین شیعه و اهل سنت ، و نه اختلاف درونی بین یکی از این مذاهب
حالا اگر مبنا رو این قرار بدیم که یکی از این دو مذهب بر حق هستن (حالا شیعه یا اهل سنت) ، و اسلام حقیقی رو باید در اون مذهب جستجو کرد ، در اون صورت آیا نمیشه اینطور نتیجه گیری کرد که:
طرف دیگر چون صددرصد بر حق نیست (گر چه اشتراکاتی وجود دارد) ، پس نمیتواند به عنوان ملاک و معیار در نظر گرفته شود

نظر شما؟

و یک پرسش دیگه از شما جناب عبدالرسول. لطفاً بفرمایید که این دو کلام خود را چگونه جمع میکنید و چه دلیلی برای عدم تناقض بین این دو فرمایش خودتون دارید:

پاسخ شما به سؤال من که گفتم درمورد تحریف قرآن ، نمیشه به هر روایتی اعتماد کرد:

((مثالی می زنم : فردی برای شما خبری می آورد که دقیقا عقاید همان ناقل خبر را زیر سوال می برد ، شاید در ابتدا تعجب کنید و بگویید احتمالا این فرد دیوانه شده که علیه اعتقادات خود خبر نقل می کند ! اما بعد از مدتی فکر کردن چنین به نظر می رسد که احتمالا این خبر آنقدر شایع و رایج بوده که حتی چنین فردی هم نتوانسته آنرا انکار کند و لذا آنرا نقل کرده است . در بینابین همین شک و یقین فرض کنید افراد بیشمار دیگری هم همان خبر را برای شما نقل کنند ، افرادی که دقیقا دارای همان اعتقاد هستند و البته از نظر صدق کلام هم مشکلی ندارند . در این حالت به یقین می رسید که چنین مطلبی حقیقت دارد . چرا که اگر نداشت حتی چنین افرادی هم آنرا نقل نمی کردند
اعتقاد یک مسلمان باید اینگونه باشد که قرآن تحریف نشده است ، اما اگر همان مسلمان در کنار بیشمار مسلمان دیگر با قطعیت از تحریف و نقصان و نابودی قرآن سخن بگویند و بزرگان و علمای دیگری هم بر سخن آنان صحه بگذارند ، من فکر می کنم که دیگر به جز تعصب هیچ چیزی نمی تواند مانع از پذیرش آن خبر شود))

اما در پستی که خود شما درمورد ولایت فقیه گذاشتید ، اینطور نوشتید:

به حکم صریح قرآن کریم اولین کار در بررسی اخبار و روایات ، بررسی ناقلین و گویندگان خبر می باشند

" يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ "

تفسير: به اخبار فاسقان اعتنا نكنيد! ( تفسیر نمونه 22 / 154 )



لذا بر اساس این آیه قرآن ( که در ابتدای اکثر کتب رجالی نیز آورده می شود ) اولین و مهمترین کار تعیین صداقت و یا کذب گفتار راویان خبر و حدیث می باشد .

پس از کارشناسان محترم در خواست دارم که روایات مربوط به ولایت فقیه را تک تک بررسی سندی نمایند :

برای شروع هم از دوتا از مهمترین روایات مربوط به این باب استفاده می شود :

1 ) .......

2 ) .......

از عزیزان درخواست دارم که همین دو روایت را بررسی سندی بنمایند . انشاءالله اگر صحت سند آن معلوم شد ، بحث دلالی هم صورت بگیرد . لیکن ابتدا فقط بررسی سندی

این استناد شما که: به اخبار فاسقان اعتنا نكنيد ، و اینکه: بر اساس این آیه قرآن ، اولین و مهمترین کار تعیین صداقت و یا کذب گفتار راویان خبر و حدیث می باشد ، فقط شامل بحث ولایت فقیه می شود ، یا در مورد تحریف قرآن هم شما به این حرف قائل هستید؟

جناب Mohammad2db اگه میشه اشکالتون رو واضح تر مطرح کنید اگر دقت کنید"( 286 آیه و...) "داخل پرانتز گذاشته شده و اینکه قرآن فعلی 286 آیه دارد که بدیهی است. یا در مورد سنگسار هم لفظ "رجم" این معنی رو می رسونه.

Mohammad2db;424024 نوشت:
من نميدونم شما اين معاني و نسبت رو از كجاي اين كلام در اوردي ؟‌
و همينطور سنگسار رو ؟

وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته

دوست عزیز اگر مطالب موجود در این چند صفحه را به دقت می خواندید مسلما نمی فرمودید که این دلایل ارزش بحث را ندارند !

البته علت سخن شما اینست که اصلا نمی دانید دلایل کدامند و چرا و چگونه مطرح شده اند !

پاسخ تمامی پرسش هایتان در همان پستی که از آن نقل کرده اید آمده است . لیکن چون با دید تعصبی به ماجرا نگاه کردید نتوانستید قضاوت منصفانه ای داشته باشید !

سنگسار را من در نیاوردم ، بلکه صحابه پیغمبر و امام معصومی که مذهب خود را از ایشان می گیرید بیان کرده اند ! اندکی دقت بد نیست !

از کجا فهمیدیم که احزاب و بقره هم اندازه بوده اند ؟ آنهم از نظر آیه ؟

به دو دلیل : یک خود ابی بن کعب صحابی می گوید که سوره احزاب در توازی سوره بقره بوده ، و دوم اینکه در روایت مسند می گوید که من و پیغمبر آنرا می خواندیم در حالیکه آن به اندازه بقره و یا حتی بیشتر از آن بود !

من متن کامل روایت را خدمت شما می آورم : از کتاب مسند احمد :

زر نقل می کند که ابی بن کعب به من گفت : سوره احزاب را چقدر قرائت می کنید ؟ و یا عدد آیات چقدر است ؟ . من گفتم : 73 آیه ! ابی بن کعب گفت : هرگز چنین نیست ! همانا من همراه پیامبر این سوره را می خواندم و همانا آن سوره به اندازه سوره بقره بود ( در تعداد آیات ) و یا حتی بیشتر از آن !

اینهم متن عربی :

عن زِرٍّ، قَالَ: قَالَ لِي أُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ: «كَأَيِّنْ تَقْرَأُ سُورَةَ الْأَحْزَابِ؟ أَوْ كَأَيِّنْ تَعُدُّهَا؟» قَالَ: قُلْتُ لَهُ: ثَلَاثًا وَسَبْعِينَ آيَةً، فَقَالَ: " قَطُّ، لَقَدْ رَأَيْتُهَا وَإِنَّهَا لَتُعَادِلُ سُورَةَ الْبَقَرَةِ، وَلَقَدْ قَرَأْنَا فِيهَا: الشَّيْخُ وَالشَّيْخَةُ إِذَا زَنَيَا فَارْجُمُوهُمَا الْبَتَّةَ نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ "

امیدوارم بار بعدی بیشتر دقت کنید .

اما شما چرا پاسخی ندارید برای آیه رجم که در قرآن بوده و از شیعه و سنی در مورد آن روایت وجود دارد !!!

RezaDodangeh;424389 نوشت:
بیشترین دلیلی که من در حرفهای شما مبنی بر تحریف قرآن دیدم ، برمیگرده به اختلاف بین شیعه و اهل سنت ، و نه اختلاف درونی بین یکی از این مذاهب
حالا اگر مبنا رو این قرار بدیم که یکی از این دو مذهب بر حق هستن (حالا شیعه یا اهل سنت) ، و اسلام حقیقی رو باید در اون مذهب جستجو کرد ، در اون صورت آیا نمیشه اینطور نتیجه گیری کرد که:
طرف دیگر چون صددرصد بر حق نیست (گر چه اشتراکاتی وجود دارد) ، پس نمیتواند به عنوان ملاک و معیار در نظر گرفته شود

سلام بر شما

خیر چنین مطلبی در کار نیست .

صحبت بنده به اثبات حقانیت یک مذهب و بطلان مذهب دیگر محدود نمی شود ، بلکه به اصل و اساس دین و اسلام بر می گردد . به اخباری که حاکی از تحریف قرآن هستند و البته تواتر چنین اخباری بیش از تواتر قرائت قرآن و روایت آن است !

اما اگر خوب دقت کنید برای بستن همین بهانه که یک مذهب روایات تحریف دارد و دیگری ندارد بنده تا آنجا که توانسته ام از هر دو مذهب بزرگ شیعه و اهل سنت منبع نقل کرده ام تا به این ترتیب بهانه ای باقی نماند و همگان بدانند که تحریف قرآن از جمله مشترکات روایی و اعترافی شیعه و اهل سنت است . مثلا از شیعه مجلسی به روایات تحریف اشاره دارد و آنها را قبول می کند و از طرف اهل سنت نیز آلوسی !!!

لذا با تنگ کردن حلقه ی مذهبی و فرقه گرایی نمی توان از مسئله خلاصی یافت و چه بسا روایات مربوط به تحریف قرآن در شیعه بسیار بیشتر از اهل سنت است !

و به علاوه ، برای یک غیر مسلمان فرقی نمی کند که طرفش شیعه است یا سنی ، او هر دو را با دید مسلمان می بیند و منابع هر دو طرف را به عنوان منابع اسلامی !

اما در مورد مطالبی که به دید شما تناقض است ، باید بگویم که هیچ تضادی بین آنها نیست .

اولا : برای هر بحثی باید کف و اشتراک همان بحث را تعیین کرد . نمی توان برای یک غیر مسلمان از قرآن دلیل آورد ، و نیز نمی توان در بحث با مسلمین قرآن را کنار گذاشت .

ثانیا : شرط پذیرش روایت فاسق نبودن و دارا بودن شرایط صدق کلامی و حافظه است ، و این هیچ منافاتی با روایت موجود ندارد ! بلکه راویان روایات تحریف قرآن به قدری زیاد هستند که کنار گذاشتن آنها یعنی کنار گذاشتن کل مذهب و اعتقاد !!!

و اضافه این سخن بیشتر بر قرائت قرآن کنونی و روایت آن از طریقی کاملا ضعیف بیشتر منطبق است !

اجمالا خدمت شما عرض می کنم که : پذیرش روایت های متواتر و اخبار و سخنان قطعی هیچ منافاتی با اصل مورد نظر ندارد ، در حقیقت اصل مورد نظر یک نقشه راهی است برای پذیرش روایات صحیح و معتبر و البته روایات تحریف قرآن بی نیاز از بررسی سندی هستند !

یک قاعده رجالی در شیعه می گوید که اگر برای یک خبر سه سند و بیشتر وجود داشت ، دیگر بررسی سندی نیازی نیست ! در نزد عده ای دیگر شش سند ملاک است ، تقریبا همین قاعده در نزد اهل سنت نیز وجود دارد .

البته من اینرا بگویم که عمده روایات تحریف به تصحیح علما و دانشمندان اسلامی رسیده است و شهادت دو عالم عادل برای صحت یک روایت در دادگاه های رجالی مقبول است !

علی ای حال باید گفت تحریف قرآن و روایات آن جزئی لا ینفک از روایات مسلم و قطعی اسلامی است .

موفق باشید .

vivaziba;424419 نوشت:
جناب Mohammad2db اگه میشه اشکالتون رو واضح تر مطرح کنید اگر دقت کنید"( 286 آیه و...) "داخل پرانتز گذاشته شده و اینکه قرآن فعلی 286 آیه دارد که بدیهی است. یا در مورد سنگسار هم لفظ "رجم" این معنی رو می رسونه.

عبدالرسول;424465 نوشت:
وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته
البته علت سخن شما اینست که اصلا نمی دانید دلایل کدامند و چرا و چگونه مطرح شده اند !
پاسخ تمامی پرسش هایتان در همان پستی که از آن نقل کرده اید آمده است . لیکن چون با دید تعصبی به ماجرا نگاه کردید نتوانستید قضاوت منصفانه ای داشته باشید !

[="#006400"]
هوالعالم

تا سوال يا شكايتي از شما ميشه اونرو به تعصب شخص نسبت نديد
حتما بايد چشم و گوش بسته به كلام ايمان بياره ؟
تا متعصب شناخته نشه از نظر شما ؟

در دوره اي كه در تراز و رتبه بندي حتي احاديث تلاش ميشه !
چه انتظاري از روايات و حكايات كتب عرفاني داريم ؟؟؟

براي مرور وقت طلاست و ارزشش بيشتر از اينها
مهم نتيجه اس كه در اخرين ارسال شما عيان بود و چون
ديدم كه در اولين ارسالها به زيبايي اشاره شده
تحريف نيست و بيشتر بخاطر تفسيرهاي نادرست ماست
ديگه لازم نديدم كه پيگير بقيه مطالب بشم .

امروز كه مي شود
پس بايد نتيجه طبعيت از دستور درست و نادرست ايات و احاديث رو ببينيم و بسنجيم
و بعد دستور رو رد يا قبول كنيم .

دلايل شما براي تعداد ايات محكم نبود و نيست .
سنگسار هم ميتونه اشهد مجازات اون زمان باشه به معني رجمي كه ميفرماييد
اما اين رجم ميتونه به معني طرد يا لعن كردن باشه و كوچك شمردن شخص ...

سنگسار اونهم براي پيرمرد و پيرزن ؟؟؟؟

مخالف قانون نيستم
اما امروز لااقل پيرمرد و پيرزن زنا كار رو ميتونيم ديوانگاني فرسوده شده بشمريم كه فرصت يا لياقت كسب معرفت نداشتند
و حتي در تعقيب دستورات اسلامي به اونها سخت نگيريم و فقط راه گناه و معصيت و اشاعه فحشا رو بر اونها ببنديم .[/]

[="#000080"] جا داره اضافه كنم

كه مخالف مجازات بعضي افراد خبيث نيستم و
حكم سنگسار در زناي محصنه بيشتر به حق همسر و شريكي مربوط ميشه كه
بهش خيانت شده . ما هم نميدونيم واقعا چي بايد گفت .
البته اونهم در صورت اثبات و شهادت و يكسري شرايط اجرايي ميشه ...

ولي كلا اين لعن كردن به شكل ديگري قابل اجراس ... [/]

Mohammad2db;424492 نوشت:
اما امروز لااقل پيرمرد و پيرزن زنا كار رو ميتونيم ديوانگاني فرسوده شده بشمريم كه فرصت يا لياقت كسب معرفت نداشتند
و حتي در تعقيب دستورات اسلامي به اونها سخت نگيريم و فقط راه گناه و معصيت و اشاعه فحشا رو بر اونها ببنديم .

چرا به ما ایراد می گیرید ؟ رئیس مذهب اینطور می فرماید ، امام جعفر چنین گفته اند ، به ما چه ؟ ما که اینطور نگفته ایم !

برای ما مهم اینه که از زبان معصوم و غیر معصوم روایت داریم که همگی اشاره به تحریف قرآن کرده اند . دیگه شما از سخن معصوم جلو می زنی بر خودتونه .

اگر بحثی علمی داشتید ، لطفا به دور از پراکنده گوئی و کلی گوئی و تاویلات خوددرآوردی مطرح کنید .

موفق باشید .

باقی سخنان شما به جز رد کردن های بی دلیل و کلی گوئی هایی که فقط به درد خودتان می خورد ، چیزی نداشت .

اما چون جمله ای را برای بار دوم تکرار کردید لازم می دانم پاسخی در خور ارزش سوال به آن بدهم :

دوست عزیز اصولا معیار استحکام روایت در نزد شما چیست که مکرر تکرار می کنید دلایل محکم نیستند ؟ مثلا اگر روایاتی را روی یک بتون یا تیرآهن یا جسم سختی امثال آنها بنویسیم شما آنها را محکم می دانید ؟

این سخنان که ناشی از عدم مطالعه و صرفا به دلیل بیرون زدن رگ مذهبی و حمیت های کورکورانه است ، همان تعصب را می رساند .

تعصب یعنی اینکه تنها یک کتاب را در جهان مقدس و صحیح بدانیم و هرآنچه جز آن است را دور بریزیم ، دریغ از اینکه حتی یکبار هم آن کتاب را خوانده باشیم !

اگر استدلال ها محکم نیست ، بیایند و سستیش را با دلیل ثابت کنند .

اگر تفسیر ما نادرست است بیایند و تفسیر درست را نه فقط به ما ، بلکه به جماعتی بزرگ از مفسرین شیعه نشان دهند !

و حال آنکه ما تفسیر نکردیم و فقط نقل کردیم .

و تفسیر و تاویل نادرست از آن شماست که رجم را طرد و لعن معنا می کنید !

به راستی این معنا را از کجا اقتباس کرده اید ؟

یا عالمانه سخن بگویید و یا عاقلانه سکوت کنید !

عبدالرسول;424503 نوشت:
چرا به ما ایراد می گیرید ؟ رئیس مذهب اینطور می فرماید ، امام جعفر چنین گفته اند ، به ما چه ؟ ما که اینطور نگفته ایم !

برای ما مهم اینه که از زبان معصوم و غیر معصوم روایت داریم که همگی اشاره به تحریف قرآن کرده اند . دیگه شما از سخن معصوم جلو می زنی بر خودتونه .

اگر بحثی علمی داشتید ، لطفا به دور از پراکنده گوئی و کلی گوئی و تاویلات خوددرآوردی مطرح کنید .

موفق باشید .


سلام علیکم برادر عبدالرسول گرامی و عزیز .
ببخشید ها ولی این نظر شخصی شماست من به عنوان شیعه می گم تا به حال هیچ روایتی نیست و بنده به نوبه خود ندیدم و علمای اهل سنت و وهابی هم بررسی کردند گفتند شیعه قائل به تحریف نیست امام خمینی ره و علمای دیگه همه می گند هر روایتی که باشد همه شان دارای اشکال و عیب هستند من ان چه که در کتب پاسخ به شبهات در مورد تحریف قران و کتاب فصل الخطاب بود همه شان سرشار از غلط علمی و رجالی و دلالی و... تازه بنده با وهابی ها هم که در این جا بودند بحث هایی داشتند که انها از از سایت عقیده و ... اوردند که هیچ کدامشان صحیح نبود ..
فقط یک نکته به دوستان که می گند ما دنبال دین حق هستیم و چنین و چنان است ، بابا کسی که می خواد تحقیق کنه در مورد تحریف قران باید یک سری قواعد رو رعایت کنه الکی که نیست اول باید بره کتب پاسخ به شبهات وهابیت رو بخونه بعد از اینکه چند کتاب در این زمینه خواند و سخنرانی های علمایی چون ایت الله قزوینی و دیگران را گوش کرد بعد که به ان درجه رسید که بتواند سخنان را نقد کند بعد برود سخنان ابن تیمیه و دیگران را نقد و بررسی کند .
بنده ادعا ندارم که می توانم سخنان را نقد کنم و اصلا دنبالش نیستم چون اصلا کسانی رو می شناسم که بعد از این کار شبهات او را احاطه می کنند و تا آخر، ولی اگر احیانا کسی شبههای انداخت اول نگاه می کنم خودم می تونم شبهه ر بر طرف کنم اگه نشد می رم از اساتید می پرسم .
بابا ذهبی که دیگه 1000 برابر ما مطالعه داشت و پدر جرح و تعدیل است و چند صد مجلد کتاب نوشته است عالم اهل سنت می گه ابن تیمیه ذهبی را در دکه ها جهنم گذاشت . من شخصی رو می شناسم که چند برابر بعضی دوستان و بنده مطالعه داشته و سطح علمیش هم بالا بوده است رفته مثل بعضی ها از این سایت و اون سایت سخنان مسیحیت و دیگران را نگاه کنه الان مرتد شده و بی دین تشریف داره با اینکه مطالعات زیادی داره به چه علت به علت اینکه هنوز الفبای اسلام رو یاد نگرفته رفته این کار را کرده ، پس این شکلی عمل نکنید ، حالا یک بچه 14 ساله می اد دو تا کتاب می خونه جو می گیرتش میگه من می خوام برم سخنان مخالفین رو نقد کنم چه دوره ای شده والله .

[="#006400"]هوالعالم
منو ببخشيد
ميل مطالعه كامل كلام شما نيست .
بارها از ماي جايز الخطاها عرض شده و

حضرات نيز به دفعات فرموده اند و گوشزد داشته اند كه
مهر تاييد همه ي كلام ما خود قرآن است
و لا غير !!!!

حالا شما ميگي اقا فرمودند مهر تاييد كلام ما مورد تحريف بوده ؟؟؟
ارزش بحث نداره ...

شما به جاي اينكه از قران ايراد بگيري
به ديگر كتب شك كن و به قلب و درك خودت ...

در اين راه اگر كسي صبر و ظرفيت نداشته باشه و زود از كوره بره
انگار كه چيزي ازين راه عايدش نشده ...[/]

عبدالرسول;424509 نوشت:
باقی سخنان شما به جز رد کردن های بی دلیل و کلی گوئی هایی که فقط به درد خودتان می خورد ، چیزی نداشت .
[="#006400"] به تفصيل زكات علم دادن مختص خواهان آنست .[/]

جواب سلام شما برادر عزیز عمار شیعه : سلام علیکم و رحمة الله

لیکن من فکر می کنم که با حضور کارشناسان بحث می تواند جدی تر دنبال شود . به هر حال از حوصله خارج است که دوباره مطالب را تکرار کنیم و بیایید و بگویید اینها محکم نیستند و اینطور و آنطور . هنوز هم می گویم : اگر فکر می کنید محکم نیستند ، آنها را رد کنید ، نه با کلی گوئی . با حرف علمی و منطقی .

محمد عزیز : مبنای سخن من و شما باهم متفاوت است ، اصلا نقطه اشتراکی برای بحث نیست . فقط همین را به شما گوشزد می کنم که بروید و یک تحقیقی در مورد مصاحف صحابه و قرائات مختلف در قرن دوم و نیز طریق و سند قرآن داشته باشید و انشاءالله به نتیجه می رسید .

اما در مورد شما جناب عمار : شما که برنامه های کارشناسان شبکه ولایت را رد نمی کنید باید دیده باشید که همین کارشناسان چگونه طریق متداول امروزی : یعنی حفص به روایت عاصم را تضعیف کردند ! وقتی طریق مشهور قرآن تضعیف شود دیگر ... ( یاد ضرب المثلی با کلمات موش و کلپاچه و ... افتادم )

مگر همین آیت الله قزوینی در پاسخ به تحریف قرآن در نزد شیعه به روایات تحریف در نزد اهل سنت استناد نمی کند ؟ و اسم آنها را پاسخ نقضی نمی گذارد ؟

شما توپ رو انداختی تو زمین سلفیون و وهابیت ، ولی باور بفرمایید اکثر روایات اهل سنت در مورد تحریف قرآن عینا در کتب شیعه هم آمده ، ولی اینها رو به من و شما نشون نمی دن تا ... ( خودتون می دونید ) نمونش همین روایت شیخ و شیخة . تو کتاب کافی اومده . این کم نیست ، سندش هم معتبره .

اصولا یه غیر مسلمان به وهابی بودن یا شیعه بودن کتاب کار نداره ، اونرو اسلامی می دونه ، حالا شما خواستین تو یه تاپیک جداگانه تحریف قرآن از دید شیعه رو بررسی می کنیم . اینکه مشکلی نداره . فقط مشکل اینجاست که با حرف و بدون دلیل نمیشه روایات رو رد کرد .

موفق باشید .

فكر ميكنم كافي باشه :

نقل قول:
امام صادق‏عليه السلام قرآن را به عنوان اصل و حديث را به عنوان فرع مطرح كرده و ملاك درستى و نادرستى حديث را مطابقت حديث با قرآن دانستند. اين اصلى بود كه ساير امامان‏عليهم السلام نيز آن را ترويج مى‏كردند.(102) امام صادق‏عليه السلام به شيعيان خود دستور دادند تا حديثى را درست بدانند كه مطابق با قرآن باشد. در نقلهاى مكررى از امام صادق‏عليه السلام آمده است كه: اذا ورد عليكم حديث فوجدتموه له شاهدا من كتاب الله او من قول رسول الله و الا فالذى جاءكم به اولى به.(103) زمانى كه حديثى به دست شما مى‏رسد، اگر شاهدى از قرآن يا حديث رسول خداصلى الله عليه وآله بر آن بود، بپذيرد؛ در غير اين صورت اين حديث براى همان كسى باشد كه حديث را براى شما نقل كرده.

و نيز فرمود: ما أتاكم عنّا من حديث لايصدّقه كتاب الله فهو باطل،(104) حديثى كه كتاب خدا آن راتأييد نكند باطل است.

و نيز فرمود: ما لم يوافق من الحديث القرآن، فهو زخرف، حديثى كه مطابق با قرآن نباشد، نادرست است.(105) اين نگرش كه قرآن حاكم بر حديث است، مانع بسيارى از كجرويهاى فكرى مى‏شد كه نشأت گرفته از نظريه »السنة قاضية على الكتاب« بود. چنانكه اين نگرش، مانعى بر سر راه افكار و انديشه‏هاى غاليان بود كه با طرح احتمال تحريف قرآن مى‏كوشيدند تا مطالب نادرست خود را به نام ائمه و به عنوان حديث نشر دهند.

امام صادق‏ عليه السلام خود از مفسران بنام قرآن بودند كه اخبار تفسيرى آن حضرت در مجمع البيان و پيش از آن در تفسير قمى و تفسير عياشى آمده است. حضرت در باره قرآن مى‏فرمودند: ان القرآن حى لم‏يمت و انه يجرى كما يجرى الليل و النهار و كما يجرى الشمس و القمر؛(106) چنان كه فرمودند: ان القرآن فى كل زمان جديد؛(107) قرآن در هر زمان، تازه و جديد است.

افزون بر اينها، امام صادق‏عليه السلام با طرح رواياتى در زمينه فضائل خواندن سوره‏هاى قرآن، كوشيدند تا قرآن را در جامعه اسلامى احيا كنند. در روايتى از آن حضرت نقل شده است كه روز قيامت سه چيز به خداوند شكايت خواهند كرد .... سوم: مصحف معلق قد وقع عليه الغبار لايقرء فيه؛(108)

قرآنى كه غبار آن را گرفته و خوانده نمى‏شود. حضرت اصرار داشتند كه حتى تاجر بايد شب كه از بازار به خانه بر مى‏گردد، سوره‏اى از قرآن بخواند.(109) نيز حضرت تأكيد داشت تا قرآن را با حزن بخوانند.(110)


تفصيل : nahad-ilam.ir/library/imaman_shia/?matlabid=26
[="#006400"]
بها دادن به اين باور (موضوع تاپيك) يعني لبيك گفتن به خناس و امثال اين ...
مگر اينكه موضوع به عنواني مثل رد تحريف قران و چنين چيزهايي تغيير كنه
[/]

[="#006400"]و هوالعلي العظيم ![/]

بنده از کسانی که ادعای علم می کنند تعجب می کنند که می گند چنین است و چنان با این که بعضی دوستان که می خواند سخن را نقد کنند یا از سایت دیگری کپی می کنند یا جای دیگر که فقط متن فارسی را زدند هر محققی می داند که برای سند دادن متن عربی رو می زنند نه فارسی !!!
و در ضمن به دوستان نکته ای عرض کنم در مسائل اعتقادی و اصول ما پیرو هیچ کسی نیستیم غیز معصومین س نه علامه مجلسی نه شیخ مفید ..

[="Navy"]

عبدالرسول;424528 نوشت:
لیکن من فکر می کنم که با حضور کارشناسان بحث می تواند جدی تر دنبال شود . به هر حال از حوصله خارج است که دوباره مطالب را تکرار کنیم و بیایید و بگویید اینها محکم نیستند و اینطور و آنطور . هنوز هم می گویم : اگر فکر می کنید محکم نیستند ، آنها را رد کنید ، نه با کلی گوئی . با حرف علمی و منطقی .

دو دسته بحث و متن درباره تحریف قرآن وجود دارد:
1-علمای شیعه مطرح کرده اند که مثلا قرآن تحریف شده=برای ما هیچ اعتبار و حجیتی ندارد بر فرض اینکه واقعا چنین اعتقادی داشته باشند!
2-احادیث این مطلب را ارایه می کنند.
خوب برای ما یک حدیث با سند صحیح قرار دهید تا ببینیم اصلا روایتی با سند صحیح وجود دارد یا خیر.تا بعدا بر روی دلالت آن بر تحریف قرآن بحث شود.

با کلی گویی به جایی نمی شه رسید.[/]

جالبه وقتی عالمی با صرف عمر خودش در زمینه دین و...به این نتیجه می رسه که قرآن تحریف شده ، اونوقت شما می گید ، نمیشه به این گفته استناد کرد! مثالی از این دست تحریف ها " آیه رجم" بوده نظر شما در مورد این آیه چیه؟ (فعلا همین در ادامه نیز به سایر موارد نظیر عدم تطابق قرآن فعلی با آنچه بوده اسقاط آیاتی وختلاف در تعداد آیات می پردازیم)

[="Navy"]

vivaziba;424723 نوشت:
جالبه وقتی عالمی با صرف عمر خودش در زمینه دین و...به این نتیجه می رسه که قرآن تحریف شده ، اونوقت شما می گید ، نمیشه به این گفته استناد کرد! مثالی از این دست تحریف ها " آیه رجم" بوده نظر شما در مورد این آیه چیه؟ (فعلا همین در ادامه نیز به سایر موارد نظیر عدم تطابق قرآن فعلی با آنچه بوده اسقاط آیاتی وختلاف در تعداد آیات می پردازیم)

سلام
عالم ممکن نیست اشتباه کند؟؟
گفتم که اگر امثال مجلسی و ... گفته اند آیه رجم حذف شده که قول غیر معصوم است و برای ما هیچ اعتباری ندارد اما اگر حدیث است خوب سندش را بررسی کنید و ثابت کنید حدیث صحیح است تا آنوقت برسیم به بحث دلالت حدیث بر تحریف قرآن...[/]

vivaziba;424723 نوشت:
جالبه وقتی عالمی با صرف عمر خودش در زمینه دین و...به این نتیجه می رسه که قرآن تحریف شده ، اونوقت شما می گید ، نمیشه به این گفته استناد کرد! مثالی از این دست تحریف ها " آیه رجم" بوده نظر شما در مورد این آیه چیه؟ (فعلا همین در ادامه نیز به سایر موارد نظیر عدم تطابق قرآن فعلی با آنچه بوده اسقاط آیاتی وختلاف در تعداد آیات می پردازیم)

اخه ما ندیدیم عالمی چنین بگه و دارای عیب و اشکال نباشه !!مثلا ملا محسن فیض کاشانی سلام الله علیه در ج1 ص 44 کتاب تفسیر یک عبارتی می گوید که قران تحریف شده خوب در دو صفحه بعدش این را رد می کند و می کوبد .. پس این شکلی نیست که هر سایتی هر چیزی بنویسند و ما قبول کنیم نیست و اگر هم باشد علمایی سخن علما را نقد می کنند مثلا وقتی که میرزای نوری کتاب فصل الخطالب را نوشت علما هم عصرش کتاب نوشت و کتاب او را محکوم کرد و اعتراضاتی در این زمینه برگزار شد . علامه میلانی در کتاب خود در جایی که می گه استاد شیخ صدوق قائل به عدم سهو بوده می گوید اشتباه عالم بزرگ بزرگ است حال نمی دانم این علمایی که در دروس فقه و اصول سخنان علمای دیگر را نقد می کنند اینا عالم نیستند یا ..!!!

اگر واقعا در طول تاریخ یک نفر ادعای تحریف می کرد بله حق با شما بود اما اینکه علمای طراز اول بخواهند در یک حرکت تقریبا دسته جمعی و خود جوش دست به چنین کاری بزنند انسان را به تفکر وا می دارد. اما حدیث مذکور الكافي - الشيخ الكليني - ج 7 - ص 177 2 - علي بن إبراهيم ، عن محمد بن عيسى بن عبيد ، عن يونس ، عن سماعة ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال : الحر والحرة إذا زنيا جلد كل واحد منهما مائة جلدة فأما المحصن و المحصنة فعليهما الرجم . 3 - وبإسناده ، عن يونس ، عن عبد الله سنان قال : قال أبو عبد الله عليه السلام : الرجم في القرآن قول الله عز وجل : إذا زنى الشيخ والشيخة فارجموهما البتة فإنهما قضيا الشهوة ++++++++++++++++++++++++++++++++ روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه - محمد تقي المجلسي ( الأول ) - ج 10 - ص 19 + تصیحیح آن « وروى هشام بن سالم عن سليمان بن خالد » في الصحيح - وروى الشيخان في الصحيح ، عن عبد الله بن سنان قال : قال أبو عبد الله عليه السلام : الرجم في القرآن قول الله عز وجل : إذا زنى الشيخ والشيخة فارجموهما البتة فإنهما قضيا الشهوة +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ علل الشرائع - الشيخ الصدوق - ج 2 - ص 540 14 - حدثنا محمد بن الحسن عن الحسن بن الحسن بن أبان عن إسماعيل بن خالد قال : قلت لأبي عبد الله عليه السلام : في القرآن الرجم ؟ قال : نعم ، قال الشيخ : والشيخ إذا زنيا فارجموهما البتة فإنهما قد قضيا الشهو ++++++++++++++++++++++++++++++ من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) - الشيخ الصدوق ( مترجم : غفاري ) - ج 5 - ص 343 4998 - سليمان بن خالد گويد : به امام صادق عليه السّلام عرض كردم : آيا در قرآن رجم ذكر شده است ؟ فرمود : الشيخ و الشّيخة فارجموهما البتّة فإنّهما قضيا الشّهوة ( پير مرد و پير زن را رجم كنيد چرا كه زمان شهوتشان گذشته است ) . شرح : « خبر از نظر سند صحيح است ،

عبدالرسول;424469 نوشت:
اما در مورد مطالبی که به دید شما تناقض است ، باید بگویم که هیچ تضادی بین آنها نیست .

اولا : برای هر بحثی باید کف و اشتراک همان بحث را تعیین کرد . نمی توان برای یک غیر مسلمان از قرآن دلیل آورد ، و نیز نمی توان در بحث با مسلمین قرآن را کنار گذاشت .

ثانیا : شرط پذیرش روایت فاسق نبودن و دارا بودن شرایط صدق کلامی و حافظه است ، و این هیچ منافاتی با روایت موجود ندارد ! بلکه راویان روایات تحریف قرآن به قدری زیاد هستند که کنار گذاشتن آنها یعنی کنار گذاشتن کل مذهب و اعتقاد !!!

و اضافه این سخن بیشتر بر قرائت قرآن کنونی و روایت آن از طریقی کاملا ضعیف بیشتر منطبق است !

اجمالا خدمت شما عرض می کنم که : پذیرش روایت های متواتر و اخبار و سخنان قطعی هیچ منافاتی با اصل مورد نظر ندارد ، در حقیقت اصل مورد نظر یک نقشه راهی است برای پذیرش روایات صحیح و معتبر و البته روایات تحریف قرآن بی نیاز از بررسی سندی هستند !

یک قاعده رجالی در شیعه می گوید که اگر برای یک خبر سه سند و بیشتر وجود داشت ، دیگر بررسی سندی نیازی نیست ! در نزد عده ای دیگر شش سند ملاک است ، تقریبا همین قاعده در نزد اهل سنت نیز وجود دارد .

البته من اینرا بگویم که عمده روایات تحریف به تصحیح علما و دانشمندان اسلامی رسیده است و شهادت دو عالم عادل برای صحت یک روایت در دادگاه های رجالی مقبول است !

علی ای حال باید گفت تحریف قرآن و روایات آن جزئی لا ینفک از روایات مسلم و قطعی اسلامی است .

موفق باشید .

مورد اول فرمایش شما: شما بر چه مبنایی تشخیص دادید که پرسش کننده های سؤال اول (ولایت) همگی مسلمان ، و پرسش کنندگان سؤال دوم (تحریف) همگی غیر مسلمان هستند؟ (یا باالعکس)
در حالیکه هر دو پرسش فوق ، از طرف هر دو گروه مسلمان و غیرمسلمان مطرح شده

غیرمسلمان که شما میفرمایید ، میتونه از مسلمان بخواد که به یکی از روش های زیر بحث کنه:
الف - بحث در مورد یک موضوع ، فقط از منابع خودش (مثلاً مسیحی)
ب - بحث درمورد یک موضوع ، از منابع طرف مقابل (یعنی مسلمانان) یا هر دو منبع
لازمهء حالت دوم اینه که غیرمسلمان ، روش استنادی مسلمان رو قبول داشته باشه. شما میفرمایید نمیشه برای غیرمسلمان از قرآن دلیل آورد ، در حالی که منبع اصلی برای مسلمانان قرآن هست و روایت و حدیث و..... همگی فرع بر قرآن قرار میگیرن. پس اگر یک غیرمسلمان ، اصلی ترین منبع ما براش ملاک نیست ، منابع با درجهء پایین تر هم نباید برای اون ملاک باشه
اولویت برای شیعه:
اول قرآن ، که در خود آن عدم تحریف ذکر شده
دوم معصوم ، که هم فرموده: خبر فاسق رو قبول نکنید. و هم فرموده: اگر روایتی با قرآن نامنطبق بود باطل است
سوم علما
حالا شما میفرمایید که قرآن و معصوم قابل قبول نیست ولی مورد سوم قابل قبوله!!!!

مورد دوم فرمایش شما: قرار نیست غلط بودن یک روایت مثلاً از آقای x کل روایاتی رو که گفته نابود کنه. ما روایات حسن ، صحیح ، ضعیف و.... (علمش رو ندارم که دقیق توضیح بدم ، کارشناسان بهتر میشناسن) داریم و ممکنه یک عالم انواعی از اونها رو ذکر کرده باشه. و باز هم میگم صحت حدیث ، الزاماً به معنی صحت اصل موضوع نیست

فرمودید: یک قاعده رجالی در شیعه می گوید که اگر برای یک خبر سه سند و بیشتر وجود داشت ، دیگر بررسی سندی نیازی نیست ! در نزد عده ای دیگر شش سند ملاک است ، تقریبا همین قاعده در نزد اهل سنت نیز وجود دارد
چرا در پرسشی که شما درمورد ولایت فقیه داشتید ، اجازه ندادید اسناد دیگر هم بررسی شود و در انتهای سؤالتان گفتید فقط بررسی سندی

گفتید: شهادت دو عالم عادل برای صحت یک روایت در دادگاه های رجالی مقبول است
باز هم مین سؤال. چرا در بحث ولایت فقیه ، شهادت دو عالم عادل را ملاک قرار ندادید؟

دقت کنید که من اینجا با خود بحث ولایت فقیه کاری ندارم. فقط عرضم این هست که چرا نگاه شما به بررسی احادیث و روایات ، سلیقه ای هست؟

[="Navy"]

vivaziba;424781 نوشت:
اگر واقعا در طول تاریخ یک نفر ادعای تحریف می کرد بله حق با شما بود اما اینکه علمای طراز اول بخواهند در یک حرکت تقریبا دسته جمعی و خود جوش دست به چنین کاری بزنند انسان را به تفکر وا می دارد

سلام
پاسخ داده شد
اولا منسوب دانستن این اقوال به انها جای تردید است و بعضا در جا های دیگر خودشان به عدم تحریف قرآن اشاره کرده اند
ثانیا تمام علما هم بگویند باز هم برای ما سخن غیر معصوم حجت نیست و اصلا مصادق اجتهاد در مقابل نص است.
vivaziba;424781 نوشت:
ما حدیث مذکور الكافي - الشيخ الكليني - ج 7 - ص 177 2 - علي بن إبراهيم ، عن محمد بن عيسى بن عبيد ، عن يونس ، عن سماعة ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال : الحر والحرة إذا زنيا جلد كل واحد منهما مائة جلدة فأما المحصن و المحصنة فعليهما الرجم

چه ربطی به تحریف دارد؟ بحث بیان احکام زنا است و حرفی از تحریف در آن نیست
vivaziba;424781 نوشت:
3 - وبإسناده ، عن يونس ، عن عبد الله سنان قال : قال أبو عبد الله عليه السلام : الرجم في القرآن قول الله عز وجل : إذا زنى الشيخ والشيخة فارجموهما البتة فإنهما قضيا الشهوة

http://javdan.blogfa.com/8901.aspx
[SPOILER][=arial]یک موضوع بسیار مهم که اندکی غفلت از آن نتایج مخربی ببار می آورد وبهانه دست قائلین به تحریف قرآن میدهد همین کلمه قرآن است که باید دید معنی ومفهوم ومصداق آن چیست .[=arial, helvetica, sans-serif]همانطور که میدانیم خدای متعال میفرماید : انه لقرآن کریم : بل هو قرآن مجید : وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآَنِ
[=arial, helvetica, sans-serif] أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآَنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآَنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا
روايات همه متفقند بر اينكه مراد از قرآن الفجر همان نماز صبح است .
[=arial, helvetica, sans-serif]إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآَنَهُ

[=arial, helvetica, sans-serif]علامه طباطبایی رحمه الله میفرماید :
[=arial, helvetica, sans-serif]كلمه قرآن در اين جمله نام كتاب آسمانى اسلام نيست ، بلكه مانند فرقان و رجحان مصدر و به معناى خواندن است ، و ضمير در آن به وحى بر مى گردد، و معناى جمله اين است كه به قرآن عجله مكن ، چون جمع كردن آنچه به تو وحى مى شود و پيوسته كردن اجزاى آن به يكديگر، و قرائت آن بر تو به عهده ماست ، و هيچ يك از اينها از ما فوت نمى شود تا تو عجله كنى و قبل از خواندن ما آن را بخوانى .

[=arial, helvetica, sans-serif]بنابراین کلمه قرآن مفهومی عام است و به معنی خواندنی ، هنگام جمع آیات در زمان صحابه به آن مصحف گفته میشد مثل مصحف ابی بن کعب ومصحف ابن مسعود و....
[=arial, helvetica, sans-serif]اما مقصود ما از این مقدمه این بود که در بعضی روایات مثل روایت اصول کافی و ... که از امام صادق علیه السلام روایت کرده :
[=arial, helvetica, sans-serif]عن يونس، عن عبد الله سنان قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: الرجم في القرآن قول الله عزوجل: إذا زنى الشيخ والشيخة فارجموهما البتة فإنهما قضيا الشهوة

[=arial, helvetica, sans-serif]مقصود کلمه قرآن است که با بررسی سایر روایات روشن میشود که به تورات وانجیل هم قرآن گفته میشده و شیعه وسنی برآن متفقند و مقصود امام از قرآن همان تورات بوده که آیه رجم هم در آن موجود است اما روایات :
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]عن عمرو بن جميع
[=arial, helvetica, sans-serif]رفعه إلى أمير المؤمنين عليه السلام قال: مكتوب في التوراة: من أصبح على الدنيا
[=arial, helvetica, sans-serif]حزينا فقد أصبح لقضاء الله ساخطا، ومن أصبح يشكو مصيبة نزلت به فقد أصبح يشكو الله،
[=arial, helvetica, sans-serif] [=arial, helvetica, sans-serif]ومن أتى غنيا فتواضع لغنائه ذهب الله بثلثي دينه ومن قرء القرآن من هذه الامة ثم
[=arial, helvetica, sans-serif]دخل النار فهو ممن كان يتخذ آيات الله هزؤا ومن لم يستشر يندم، والفقر الموت الاكبر
[=arial, helvetica, sans-serif]عن عمرو بن جميع رفعه إلى أمير المؤمنين عليه السلام قال : مكتوب في التورية
من أصبح على الدنيا حزينا فقد أصبح لقضاء الله ساخطا ، ومن أصبح يشكو مصيبة
نزلت به فقد أصبح يشكو الله ، ومن اتى غنيا فتواضع لغنائه ذهب الله بثلثى دينه ، ومن
قرء القرآن من هذه الامة ثم دخل النار فهو ممن كان يتخذ آيات الله هزوا ومن لم يستشر
يندم والفقر الموت الاكبر ( تفسير المحدث الجليل ابى النضر محمد بن مسعود بن عياش السلمى السمرقندى ا لمعروف بالعياشى رضوان الله عليه) .

[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]رفاعة بن موسى قال سمعت أبا عبد الله ع يقول أربع في التوراة إلى جنبهن أربع من أصبح على الدنيا حزينا فقد أصبح على ربه ساخطا و من أصبح يشكو مصيبة نزلت به فإنما يشكو ربه و من أتى غنيا فتضعضع له ليصيب من دنياه ذهب ثلثا دينه و من دخل النار ممن كان يقرأ القرآن فإنما هو ممن كان يتخذ آيات الله هزوا و الأربع التي إلى جنبهن كما تدين تدان و من ملك استأثر و من لم يستشر ندم و الفقر هو الموت الأكبر.مجموعه ورام ج2
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]يا علي في التوراة أربع إلى جنبهن أربع: من أصبح على الدنيا حريصا أصبح وهو على الله ساخط. ومن أصبح يشكو مصيبة نزلت به فإنما يكشو ربه. ومن أتى غنيا فتضعضع له ذهب ثلثا دينه. ومن دخل النار من هذه الامة فهو ممن اتخذ آيات الله هزوا ولعبا. أربع إلى جنبهن أربع: من ملك ستأثر ومن لم يستشر يندم. كما تدين تدان. تحف العقول

[=arial, helvetica, sans-serif]وقال عليه السلام: مكتوب في التوراة في صحيفتين، إحديهما: من أصبح على الدنيا حزينا فقد أصبح لقضاء الله ساخطا. ومن أصبح من المؤمنين يشكو مصيبة نزلت به إلى من يخالفه على دينه فإنما يشكو ربه إلى عدوه. ومن تواضع لغني طلبا لما عنده ذهب ثلثا دينه ومن قرأ القرآن فمات فدخل النار فهو ممن يتخذ آيات الله هزوا.
وقال عليه السلام: في الصحيفة الاخرى: من لم يستشر يندم ومن يستأثر من الاموال يهلك (3).
والفقر الموت الاكبر. تحف العقول


[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]ختص: عن رفاعة، عن أبي عبد الله عليه السلام
[=arial, helvetica, sans-serif]قال: في التوراة أربع مكتوبات وأربع إلى جانبهن: من أصبح على الدنيا حزينا أصبح على
[=arial, helvetica, sans-serif]ربه ساخطا ومن شكى مصيبة نزلت به فانما يشكو ربه ومن أتى غنيا فتضعضع له لشئ يصيبه
[=arial, helvetica, sans-serif]منه ذهب ثلثا دينه، ومن دخل من هذه الامة النار ممن قرأ القرآن هو ممن يتخذ آيات
[=arial, helvetica, sans-serif]الله هزوا. والاربعة إلى جانبهن: كما تدين تدان، ومن ملك استأثر، ومن لم يستشر
[=arial, helvetica, sans-serif]يندم، والفقر هو الموت الاكبر.
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]حدثنا الشيخ الجليل المفيد أبو عبد الله محمد بن محمد بن النعمان الحارثي أدام الله حراسته (1): 1 قال: حدثني أحمد بن محمد، عن أبيه محمد بن الحسن بن الوليد القمي عن محمد بن الحسن الصفار، عن العباس بن معروف، عن علي بن مهزيار ، عن رفاعة، عن أبي عبد الله جعفر بن محمد صلوات الله عليهما إنه قال: أربع في التوراة وأربع إلى جنبهن: من أصبح على الدنيا حزينا [ فقد ] أصبح ساخطا على ربه، ومن أصبح يشكو مصيبة نزلت به فإنما يشكو ربه، ومن أتى غنيا فتضعضع له [ ليصيب من دنياه ] (6) ذهب ثلثا دينه، ومن دخل النار من هذه الامة ممن قرأ القرآن
[=arial, helvetica, sans-serif]


[/HR]
[=arial, helvetica, sans-serif](1) الوجنة: ما ارتفع من الخدين. والتمع لونه: ذهب وتغير. (2) لا يجوز فيه الا النصب والواو فيه بمعنى " مع " والمراد به المقارنة. (3) في المطبوعة: " السبابتين ". والغرض بيان كون دينه صلى الله عليه وآله متصلا بقيام الساعة لا ينسخه دين آخر، وأن الساعة قريبة - (البحار). (4) الهدى - بفتح وسكون -: الطريقة. والمراد من المحدثات مالا أصل له في الدين مما أحدث بعده صلى الله عليه وآله. (5) قال الجزرى: " الكل: العيال ". وقال: " الضياع: العيال. وأصله مصدر ضاع يضيع ضياعا، فسمى العيال بالمصدر، كما تقول: من مات وترك فقرا: أي فقراء. وان كسرت الضاد كان جمع ضائع، كجائع وجياع ". وقيل: روى أنه ما كان سبب اسلام أكثر اليهود الا ذلك القول. نقول: سيأتي الحديث في أول المجلس الرابع والعشرين بسند آخر مع اختلاف في الالفاظ. (6) كذا في أمالي ابن الشيخ عن أبيه، عن المفيد.
[=arial, helvetica, sans-serif]
[/HR]

[=arial, helvetica, sans-serif]فإنما هو ممن اتخذ (1) آيات الله هزوا ولعبا. والاربع الاخر: من ملك استأثر، ومن يستشر لا يندم، وكما تدين تدان، والفقر الموت الاكبر (2).
در این روایات قرآن یعنی تورات .

[=arial, helvetica, sans-serif]^^^^^^^^^^^^^^^^^
ودر منابع عامه :
[=arial, helvetica, sans-serif]باب ذم الحزين على الدنيا أنبأنا عبدالرحمن بن محمد أنبأنا أبو بكر بن ثابت حدثنا أبو محمد الخلال حدثنا أبو نصر أحمد بن محمد بن أحمد النيسابوري حدثنا عبدالله بن محمد بن على العدل حدثنا على بن محمد أبو أحمد البلخى حدثنا محمد بن سفيان بن سيف ابن ثابت الربعي عن محمد بن القاسم أبى جعفر حدثنا شقيق بن إبراهيم عن سفيان الثوري عن طلحة بن مصرف عن شمر بن عطية عن ابن مسعود قال : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : " من أصبح محزونا على الدنيا أصبح ساخطا على ربه ، ومن أصبح يشكو مصيبة نزلت به فإنما يشكو ربه ، ومن دخل على غنى فتضعضع له ذهب ثلثا دينه ،ومن قرأ القرآن فدخل النار فهو من آيات الله هزوا " . وقد روى وهب بن راشد عن مالك بن دينار عن أنس نحوه . وروى عبيدالله بن موسى بن معدان عن منصور بن العتمى عن أبى وائل عن ابن مسعود عن النبي صلى الله عليه وسلم : " من أصبح حزينا على الدنيا أصبح ساخطا عن ربه عزوجل " ليس فيها شئ صحيح . أما الحديث الاول ففيه محمد بن القاسم الطالكانى . قال أبو عبد الله الحاكم / صفحة 134 / كان يضع الحديث ، وقال ابن حبان : روى عن أهل خراسان أشياء لا يحل ذكرها في الكتب ويأتى في الاخبار بما - يشبه الحلق - [ يشهد الخلق ] على بطلانه . قال : ولا يحل الاحتجاج بوهب بن راشد فإنه يروى العجائب . وأما حديث ابن مسعود ففيه عبيدالله بن موسى . قال العقيلى : هو مجهول وحديثه غير محفوظ . قال ابن عدى : وبشر الدارسى منكر الحديث عن الائمة بين الضعف جدا ، الموضوعات ابن الجوزي
[=arial, helvetica, sans-serif]^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
[=arial, helvetica, sans-serif](الخطيب) أنبأنا محمد الخلال وكتبه عنه أبو الحسن النعيمي حدثنا أبو نصر محمد بن أحمد بن موسى النيسابوري الصبيعي حدثنا عبداللّه بن محمد بن أبو محمد العدل حدثنا علي بن محمد بن أحمد البلخي حدثنا محمد ابن يوسف بن ثابت بن آدم الربعي عن محمد بن القاسم أبي جعفر الطايكاني حد شقيق بن إبراهيم عن سفيان الثوري عن طلحة بن مصرف عن شمر بن عطية عن ابن مسعود قال قال رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم من أصبح محزوناً على الدنيا يصبح ساخطاً على ربه ومن أصبح يشكوا مصيبة نزلت به فإنما يشكوا ربه ومن دخل على غني فتضعضع له ذهب ثلثاً دينه ومن قرأ القرآن فدخل النار فهو ممن اتخذ آيات اللّه هزواً وقد روى وهب بن راشد عن مالك بن دينار عن نحوه وروى عبيد اللّه بن موسى بن معدان عن منصور بن المعتمر عن أبي وائل عن ابن مسعود مرفوعاً نحوه وليس فيها شيء صحيح الطايكاني كان يضع الحديث وهب بن راشد يروي العجائب وعبيد اللّه بن موسى قال العقيلي مجهول وحديثه غير محفوظ (قلت) قال العقيلي عبيد اللّه بن موسى بن معدان كوفي مجهول بثقل الحديث حديثه منكر لا يتابع عليه حدثنا حبان بن محمد المرزوي حدثنا بشر بن عبداللّه الدارسي حدثنا عبيد اللّه بن موسى ابن معدان عن منصور بن المعتمر عن أبي وائل عن عبداللَّه قال قال رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم من أصبح حزيناً على الدنيا أصبح ساخطاً على ربه عز وجل. وقال أبو طاهر الحنائي أنبأنا علي بن إبراهيم بن مضروبة حدثنا أخي إسحق بن إبراهيم املاء حدثنا محمد بن صابر حدثنا أبو عبدالرحمن عبداللّه بن عبيد بن شريح الشيباني حدثنا أبو الشريف إبراهيم بن سليمان الفقيه بمصر حدثنا علي بن معبد حدثنا وهب بن راشد عن مالك بن دينار عن أنس بن مالك مرفوعاً من أصبح حزيناً على الدنيا أصبح صاخطاً على ربه ومن أصبح يشكوا مصيبة نزلت به فإنما يشكو اللّه عز وجل ومن تضعضع لغني لينال فضل مافي يده أحبط ثلثي عمله ومن أعطى القرآن فدخل النار أبعده اللَّه. وقال الطبراني في الصغير حدثنا عيسى بن سليمان القزاز البغدادي حدثنا داود بن راشد حدثنا وهب بن راشد البصري حدثنا ثابت البناني عن أنس بن مالك عن النبي صلى اللّه عليه وسلم قال من أصبح حزيناً على الدنيا أصبح ساخطاً على ربه تعالى ومن أصبح يشكوا مصيبة نزلت به فإنما يشكوا اللّه تعالى ومن تضعضع لغني ينال مما في يده أسخط اللّه عز وجل ومن أعطى القرآن فدخل النار فأبعده اللّه قال الطبراني لم يروه عن ثابت إلا وهب وكان من الصالحين وقال القاسم بن الفضل الثقفي في الأربعين حدثنا بكر محمد بن عبدالرحمن بن جعفر الخلفاني أنبأنا عبداللّه بن جعفر حدثنا إسحق الفارسي حدثنا حفص بن عمر حدثنا عثمان بن سماك الحمصي حدثنا وهب بن راشد عن مالك بن دينار عن خلاس عن أبي الدرداء قال قال رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم من أصبح حزيناً على الدنيا أصبح ساخطاً على اللّه عز وجل ومن أصبح يشكو مصيبة نزلت به فإنما يشكوا ربه عز وجل ومن قعد إلى غني فتضعضع له الدنيا يصيبها ذهب نصف دينه ومن قرأ القرآن ودخل النار فقد اتخذ آيات اللّه هزواً. وقال أبو نصر السجري في الإبانة أنبأنا عبداللّه بن محمد الفرضي حدثنا عثمان بن أحمد الدقاق حدثنا إسحق بن إبراهيم بن سنين حدثني أبو عبداللّه محمد بن إبراهيم بن لعلاء الشامي حدثنا بقية بن الوليد عن ثور بن يزيد عن مكحول عن كعب الأحبار قال قرأت في التورات مكتوب آيات خطها اللّه بيمينه من أصبح حزيناً فذكره واللّه أعلم.‏ اللآلئ المصنوعة في الأحاديث الموضوعة
[=arial, helvetica, sans-serif]للإمام السيوطي
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
[=arial, helvetica, sans-serif]أخبرنا أبو عمرو محمد بن عبد الله الرزجاهي الأديب نا أبو محمد عبد الله بن محمد بن علي بن زياد الدقاق نا أبو الحسن علي أحمد البلخي نا محمد بن يوسف بن ثابت بن آدم الربعي من كتابه إملاء علينا عن محمد بن القاسم بن جعفر نا شقيق بن إبراهيم عن سفيان الثوري عن طلحة بن مصرف عن شمر بن عطية عن ابن مسعود قال قال رسول الله صلى الله عليه و سلم : من أصبح محزونا على الدنيا أصبح ساخطا على ربه و من أصبح يشكو مصيبته فإنما يشكو ربه و من دخل على غنى فتضعضع له ذهب ثلثا دينه و من قرأ القرآن فدخل النار فهو ممن اتخذ آيات الله هزوا .شعب الايمان بيهقي
[=arial, helvetica, sans-serif]^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]637 - أخرج ابن الضريس وغيره عن كعب قال في التوراة يا محمد
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]إني منزل عليك توراة حديثة تفتح أعينا عميا وآذانا صما وقلوبا غلفا
638 - وأخرج ابن أبي حاتم عن قتادة قال لما أخذ موسى الألواح قال يا رب إني أجد في الألواح أمة أناجيلهم في قلوبهم فاجعلهم أمتي قال تلك أمة أحمد

[=arial, helvetica, sans-serif]
639 - ففي هذين الأثرين تسمية القرآن توراة وإنجيلا ومع هذا لا يجوز الآن أن يطلق عليه ذلك وهذا كما سميت التوراة فرقانا في قوله وإذ آتينا موسى الكتاب والفرقان وسمى الزبور قرآنا في قوله خفف على داود القرآن

[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]وأخرج ابن الضريس وغيره عن كعب قال فتحت التوراة ب الحمد لله الذي خلق السماوات والأرض وجعل الظلمات والنور ثم الذين كفروا بربهم يعدلون وختمت ب الحمد لله الذي لم يتخذ ولدا إلى قوله وكبره تكبيرا
483 - وأخرج أيضا عنه قال فاتحة التوراة فاتحة الأنعام الحمد لله الذي خلق السماوات والأرض وجعل الظلمات والنور وخاتمة التوراة خاتمة هود فاعبده وتوكل عليه وما ربك بغافل عما تعملون

[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]484 - وأخرج من وجه أخر عنه قال أول ما أنزل في التوراة عشر آيات من سورة الأنعام قل تعالوا أتل ما حرم ربكم عليكم إلى آخرها
485 - وأخرج أبو عبيد عنه قال أول ما أنزل الله في التوراة عشر آيات من سورة الأنعام بسم الله الرحمن الرحيم قل تعالوا أتل الآيات قال بعضهم يعني أن هذه الآيات اشتملت على الآيات العشر التي كتبها الله لموسى في التوراة أول ما كتب وهي توحيد الله والنهي عن الشرك واليمين الكاذبة والعقوق والقتل والزنا والسرقة والزور ومد العين إلى ما في يد الغير والأمر بتعظيم السبت
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]حكى المظفري في تاريخه قال لما جمع أبو بكر القرآن قال سموه فقال بعضهم سموه إنجيلا فكرهوه وقال بعضهم سموه سفرا فكرهوه من يهود فقال ابن مسعود رأيت بالحبشة كتابا يدعونه المصحف فسموه به
636 - قلت أخرج ابن أشته في كتاب المصاحف من طريق موسى بن عقبة عن ابن شهاب قال لما جمعوا القرآن فكتبوه في الورق قال أبو بكر إلتمسوا له إسما فقال بعضهم السفر وقال بعضهم المصحف فإن الحبشة يسمونه المصحف وكان أبو بكر أول من جمع كتاب الله وسماه المصحف ثم أورده من طريق آخر عن ابن بريدة وسيأتي في النوع الذي يلي هذا

[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
[=arial, helvetica, sans-serif]عن الوليد بن عبيد الله عن أبيه قال : بلغ عليا أن الأشتر قال : ما بال ما في العسكر يقسم ولا يقسم ما في البيوت ؟ فأرسل إليه فقال : أنت القائل كذا ؟ قال : نعم قال : أما والله ما قسمت عليكم إلا سلاحا من مال الله كان في خزانة المسلمين أجلبوا به عليكم فنفلتكموه ولو كان لهم ما أعطيتكموه ولرددته على من أعطاه الله إياه في كتابه إن الحلال حلال أبدا وإن الحرام حرام أبدا والله لئن بثثتم لي الوشاة وبايعتموني لأسيرن فيكم سيرة تشهد لي التوراة والإنجيل والزبور أني قضيت بما في القرآن وأحسن أدبه بالدرة
[=arial, helvetica, sans-serif] ( ابن عساکر )
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]وعن عبد الله بن عمرو رضي الله عنهما أن هذه الآية التي في القرآن : { يا أيها الذين آمنوا إنما الخمر والميسر والأنصاب والأزلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه لعلكم تفلحون } قال : هي في التوراة : إن الله عز و جل أنزل الحق ليذهب به الباطل ويبطل به اللعب والكنارات والزمارات والزفن ( الرقص ) والمعازف والمزاهر والشعر وأقسم ربي بيمين لا يشربها عبد بعد ما حرمتها إلا أعطشه يوم القيامة ولا يدعها بعد ما حرمتها إلا سقيته بحظير القدس
[=arial, helvetica, sans-serif] رواه الطبراني في آخر حديث صحيح في قوله تعالى : { إنا أرسلناك شاهدا } ورجاله رجال الصحيح . ص . 85
[=arial, helvetica, sans-serif]

[=arial, helvetica, sans-serif]قال الشافعي رحمه الله هما(المعوذتين) مكتوبتان في المصحف الذي جمع على عهد أبي بكر رضي الله عنه ثم كان عند عمر رضي الله عنه ثم عند حفصة رضي الله عنها ثم جمع عثمان رضي الله عنه عليه الناس وهما من كتاب الله وأنا أحب أن أقرأ بهما في صلاتي .سنن بيهقي
[=arial, helvetica, sans-serif] [=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]أخبرنا أبو علي الروذباري انا أبو بكر بن داسة نا أبو داود نا عثمان بن أبي شيبة نا جرير ح وأخبرنا أبو عبد الله الحافظ أنا أبو الفضل بن إبراهيم نا أحمد بن سلمة نا إسحاق بن إبراهيم أنا جرير عن منصور عن إبراهيم عن علقمة عن عبد الله رضي الله عنه قال لعن الله الواشمات والمستوشمات والمتنمصات والمتفلجات للحسن المغيرات خلق الله فبلغ ذلك امرأة من بني أسد يقال لها أم يعقوب وكانت تقرأ القرآن فأتته فقالت ما حديث بلغني عنك إنك لعنت الواشمات والمستوشمات والمتنمصات والمتفلجات للحسن المغيرات خلق الله فقال عبد الله وما لي لا ألعن من لعن رسول الله صلى الله عليه و سلم وهو في كتاب الله فقالت لقد قرأت ما بين لوحي المصحف فما وجدته فقال لئن كنت قرأتيه لقد وجدتيه قال الله عز و جل وما آتاكم الرسول فخذوه وما نهاكم عنه فانتهوا قالت فإني رأيت شيئا من هذا على امرأتك قال فاذهبي فانظري فنظرت فلم تر شيئا فقالت ما رأيت شيئا فقال عبد الله أما لو كان ذلك لم تجامعنا لفظ حديث إسحاق رواه البخاري ومسلم في الصحيح عن إسحاق بن إبراهيم وعثمان بن أبي شيبة
[h=4][=arial, helvetica, sans-serif]12976) سورة الكهف تدعى فى التوراة الحائلة تحول بين قارئها وبين النار (البيهقى فى شعب الإيمان وضعفه ، والخليلى فى الإرشاد عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن ابن عباس)[/h][=arial, helvetica, sans-serif]أخرجه البيهقى فى شعب الإيمان (2/475 ، رقم 2448) وقال : تفرد به محمد بن عبد الرحمن ، وهو منكر . وأخرجه أيضًا : الرافعى (1/300) .
[h=4][=arial, helvetica, sans-serif]12977) سورة يس تدعى فى التوراة المعمة تعم صاحبها بخير الدنيا والآخرة وتكابد عنه بلوى الدنيا وتدفع عنه أهاويل الآخرة وتدعى الدافعة والقاضية تدفع عن صاحبها كل سوء وتقضى له كل حاجة ومن قرأها عدلت له عشرين حجة ومن سمعها عدلت له ألف دينار فى سبيل الله ومن كتبها ثم شربها أدخلت جوفه ألف دواء وألف نور وألف يقين وألف بركة وألف رحمة ونزع منه كل غل وداء (الحكيم ، والبيهقى فى شعب الإيمان وضعفه عن أبى بكر)[/h][=arial, helvetica, sans-serif]ذكره الحكيم (3/258) ، وأخرجه البيهقى فى شعب الإيمان (2/480 ، رقم 2465) وقال : تفرد به محمد بن عبد الرحمن هذا عن سليمان وهو منكر .
[h=4][=arial, helvetica, sans-serif]1) فى التوراة سورة تدعى العزيزة ويدعى قارئهاالعزيز وهى يس (الديلمى عن صهيب)[/h][=arial, helvetica, sans-serif]أخرجه الديلمى (3/138 ، رقم 4371)
[=arial, helvetica, sans-serif] [=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif][4995] وَ خَرَجَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع بِشُرَاحَةَ الْهَمْدَانِيَّةِ فَكَادَ النَّاسُ يَقْتُلُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً مِنَ الزِّحَامِ فَلَمَّا رَأَى ذَلِكَ أَمَرَ بِرَدِّهَا حَتَّى خَفَّتِ الزَّحْمَةُ ثُمَّ أُخْرِجَتْ وَ أُغْلِقَ الْبَابُ قَالَ فَرَمَوْهَا حَتَّى مَاتَتْ ثُمَّ أَمَرَ بِالْبَابِ فَفُتِحَ قَالَ فَجَعَلَ مَنْ دَخَلَ يَلْعَنُهَا قَالَ فَلَمَّا رَأَى ذَلِكَ نَادَى مُنَادِيهِ أَيُّهَا النَّاسُ ارْفَعُوا أَلْسِنَتَكُمْ عَنْهَا فَإِنَّهُ لَا يُقَامُ حَدٌّ إِلَّا كَانَ كَفَّارَةَ ذَلِكَ الذَّنْبِ كَمَا يُجْزَى الدَّيْنُ بِالدَّيْنِ
[=arial, helvetica, sans-serif] [4996] وَ رَوَى زُرْعَةُ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ قَالَ إِذَا زَنَى الرَّجُلُ فَجُلِدَ فَلَيْسَ من‏لايحضره‏الفقيه ج : 4 ص : 26
[=arial, helvetica, sans-serif]يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ أَنْ يَنْفِيَهُ مِنَ الْأَرْضِ الَّتِي جُلِدَ فِيهَا إِلَى غَيْرِهَا وَ إِنَّمَا عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يُخْرِجَهُ مِنَ الْمِصْرِ الَّذِي جُلِدَ فِيهِ
[=arial, helvetica, sans-serif] [4997] وَ رَوَى حَمَّادٌ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الشَّيْخُ وَ الشَّيْخَةُ جُلِدَ مِائَةً وَ الرَّجْمَ وَ الْبِكْرُ وَ الْبِكْرَةُ جُلِدَ مِائَةً وَ نَفْيَ سَنَةٍ وَ النَّفْيُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ قَدْ نَفَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع رَجُلَيْنِ مِنَ الْكُوفَةِ إِلَى الْبَصْرَةِ
[=arial, helvetica, sans-serif] [4998] وَ رَوَى هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْقُرْآنِ رَجْمٌ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ كَيْفَ قَالَ الشَّيْخُ وَ الشَّيْخَةُ فَارْجُمُوهُمَا الْبَتَّةَ فَإِنَّهُمَا قَضَيَا الشَّهْوَةَ
[=arial, helvetica, sans-serif] [4999] وَ رَوَى الْعَلَاءُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ إِذَا جَامَعَ الرَّجُلُ وَلِيدَةَ امْرَأَتِهِ فَعَلَيْهِ مَا عَلَى الزَّانِي
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif][43] الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا قَذَفَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ فَإِنَّهُ لَا يُلَاعِنُهَا حَتَّى يَقُولَ رَأَيْتُ بَيْنَ رِجْلَيْهَا رَجُلًا يَزْنِي بِهَا وَ قَالَ إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِامْرَأَتِهِ لَمْ أَجِدْكِ عَذْرَاءَ وَ لَيْسَ لَهُ بَيِّنَةٌ يُجْلَدُ الْحَدَّ وَ يُخَلَّى بَيْنَهُ وَ بَيْنَ امْرَأَتِهِ وَ قَالَ كَانَتْ آيَةُ الرَّجْمِ فِي الْقُرْآنِ وَ الشَّيْخُ وَ الشَّيْخَةُ فَارْجُمُوهُمَا الْبَتَّةَ بِمَا قَضَيَا الشَّهْوَةَ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُلَاعَنَةِ الَّتِي يَرْمِيهَا زَوْجُهَا وَ يَنْتَفِي مِنْ وَلَدِهَا وَ يُلَاعِنُهَا وَ يُفَارِقُهَا ثُمَّ يَقُولُ بَعْدَ ذَلِكَ الْوَلَدُ وَلَدِي وَ يُكَذِّبُ نَفْسَهُ قَالَ أَمَّا الْمَرْأَةُ فَلَا تَرْجِعُ إِلَيْهِ أَبَداً وَ أَمَّا الْوَلَدُ فَإِنِّي أَرُدُّهُ إِلَيْهِ إِذَا ادَّعَاهُ وَ لَا أَدَعُ وَلَدَهُ لَيْسَ لَهُ مِيرَاثٌ وَ يَرِثُ الِابْنُ الْأَبَ وَ لَا يَرِثُ الْأَبُ الِابْنَ يَكُونُ مِيرَاثُهُ لِأَخْوَالِهِ وَ إِنْ لَمْ يَدَّعِهِ أَبُوهُ فَإِنَّ أَخْوَالَهُ يَرِثُونَهُ وَ لَا يَرِثُهُمْ وَ إِنْ دَعَاهُ أَحَدٌ يَا ابْنَ الزَّانِيَةِ جُلِدَ الْحَدَّ .صحيح .تهذيب
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif][6] يُونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْحُرُّ وَ الْحُرَّةُ إِذَا زَنَيَا جُلِدَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ فَأَمَّا الْمُحْصَنُ وَ الْمُحْصَنَةُ فَعَلَيْهِمَا الرَّجْمُ
[=arial, helvetica, sans-serif] [7] عَنْهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجْمُ فِي الْقُرْآنِ قَوْلُهُ تَعَالَى إِذَا زَنَى الشَّيْخُ وَ الشَّيْخَةُ فَارْجُمُوهُمَا الْبَتَّةَ فَإِنَّهُمَا قَضَيَا الشَّهْوَةَ
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif] [=arial, helvetica, sans-serif]%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
[=arial, helvetica, sans-serif]ادامه دارد...[/SPOILER][/]

سلام بر همگی

من واقعا در یک مورد دچار سردرگمی شده ام . یا من نمی نویسم یا شما نمی بینید !

پست اولی که شروع به بحث کردم با دلیل و مدرک بوده و تماما به روایات استناد کرده ام ، جالب است ! می آیند و می گویند کلی گوئی کرده !

جناب عمار شیعه که می گند می گند راه انداخته اید ، مگر همین شما نبودید که در بحث : آیا سوره احزاب تحریف شده ؟ پست گذاشته بودید که مشخص می کرد سوره احزاب تحریف شده !

http://www.askdin.com/thread22716-10.html

زمانی که برای اهل سنت و غیر شیعیان از تحریف قرآن روایت می آورید ، از آن تحریف می فهمید ، اما حالا که می رسد یک بام و دو هوا ؟

جناب ملاصدرا :

اولا دوست داشتیم که در بحث ولایت فقیه بیشتر در خدمتتان باشیم ، ولی مثل اینکه قابل نمی دانید !!!

شما اگر واقعا به دنبال نقد کردن هستید ، به پست های قبلی مراجعه کنید ، هر کدام را توانستید نقد کنید ، از هر کدام خواستید شروع نمائید ، ما که نمی توانیم هر بار نکات خود را تکرار کنیم و بعد از مدتی که بحث به اندازه کافی به حاشیه رفت ، بیایید و ادعا کنید که این آقایان که دلیلی نیاوردند !

هر خواننده ای که بحث را دنبال کرده باشد ، می داند ما دلیل آورده ایم یا نه ! و می بیند که مدعیان پاسخگوئی و جواب دهی تا چه اندازه حاضر بوده اند و تا چه قدر گرخیده اند !

نکته آخر : کسی که میخواست سخنان را نقد کند ، همان موقع که می نوشتیم می آمد ، الان هم دیر نشده ، یا علی . بفرمایید و روایات را نقد کنید . یا الله .

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

عبدالرسول;422848 نوشت:
جناب بن موسی حوصله حضرتعالی قابل تقدیر است ، لیکن کاش به جای حاشیه اصل را می چسبیدید !

ما به هر چه که لازم است می پردازیم.

عبدالرسول;422848 نوشت:
خب ما اگر روایت بیاوریم می فرمایید معتبر نیست

این فقط حرف بنده نیست.حرف بسیاری از علماست.بنده در پست قبلی به شما نشان دادم.به صراحت این حرف شما که اکثر علما می گویند قرآن تحریف شده،باطل است (طبق مدارک ارائه شده در پست قبلی).

عبدالرسول;422848 نوشت:
اگر فتوای مجلسی را می آوریم می فرمایید مجلسی مورد قبول من نیست !

بنده مقصودم نفی علامه مجلسی نبود.بلکه مقصودم این بود که لزومی ندارد هر چه ایشان گفته اند صحیح باشد.علاوه بر این علامه مجلسی در بحار همانطور که در پست قبلی گفتم،این مسئله را رد می کند.

عبدالرسول;422848 نوشت:
عزیز من شما که تمام اسلام نیستید

بنده در هیچ جا نگفتم تمام اسلامم و شکی هم ندارم که تمام اسلام نیستم.این لحن شما لحن جالبی نیست.اخلاق بحث را رعایت کنید.دفعه اولی نیست که از شما چنین لحنی می بینیم.

عبدالرسول;422848 نوشت:
مجلسی مورد قبول شما نیست ، خب نباشد ! البته باید هم نباشد ! کسی که علیه ملاصدرا فتوا می دهد باید از او بری باشید که اگر نباشید نمی شود !

برخورد من با اشخاص این نیست که فلانی را کامل قبول کنم یا رد کنم(بجز پیامبران و معصومین (ع) که آن ها را به طور کامل قبول دارم).چه بسا فتوای علامه مجلسی به حق بوده باشد.

عبدالرسول;422848 نوشت:
و البته موضوع تحریف قرآن یک موضوع اسلامی است و از هر منبع اسلامی می توان روایت نقل کرد .

می توان نقل کرد.ولی صحت این روایات اصلاً معلوم نیست.همانطور که علامه مجلسی این روایات را آحاد می داند و نه متواتر.

عبدالرسول;422848 نوشت:
ابتدای کلام بنده عرض کردم اگر روات یک روایت ثقة باشند و حدیث متصل باشد ، ما به آن حدیث صحیح الاسناد می گوییم ، بهتر بود قبل از پاسخ نگاهی به مطلب می انداختید !

و بنده هم درباره صحت کلی یک روایت توضیح دادم.

عبدالرسول;422848 نوشت:
و ثانیا جناب بن موسی می گویم اجازه بدهید تفاوت فتوا و روایت را برایتان بگویم آنرا حمل بر ادبی می دانید ، بی ادبی نبوده ، لیکن اگر چنین استنباط نمودید ، بنده عذر می خواهم !

اینکه مطلب چطور بیان شود مهم است.ضمن این که یک نوجوان هم یحتمل فرق روایت و فتوا را می داند.

عبدالرسول;422848 نوشت:
برادر عزیز : دیگر تکرار مکررات نمی کنم : اینکه مجلسی می گوید روایات دال بر تحریف قرآن در حد متواتر هستند

و بنده هم نقیض سخن شما را از علامه مجلسی به شما نشان دادم.رجوع کنید به آن صفحه از بحار که گفتم.علامه مجلسی در آنجا به صراحت می گوید روایات تحریف متواتر نبوده و آحاد هستند.

عبدالرسول;422848 نوشت:
تواتر معنایی آنها همچون روایات امامت علی است

آنچه که واضح است،برای اثبات امامت ائمه (ع)،نمی توان از روایات خود ائمه (ع) استفاده کرد.چون برای کسی که امامت آن ها را قبول ندارد،حجت نیست.می ماند روایات پیامبر (ص).پس اگر تواتر این ها یکی است،از خود پیامبر (ص) روایت نقل کنید در تحریف قرآن.آیا چنین چیزی ممکن است؟وقتی پیامبر در قید حیات بوده قرآن را تحریف کرده باشند؟

عبدالرسول;422848 نوشت:
یعنی ای کسانی که با علم حدیث آشنایی ندارید ، بدانید که من مجلسی کتابهای زیادی را مطالعه کرده ام و در آخر کار به این نتیجه رسیده ام که تواتر روایات امامت و تحریف قرآن در یک حد هستند !

افراد دیگری که علم حدیث دارند نقیض این حرف را زده اند.حال ما حرف دیگران را بپذیریم،یا حرفی که شما از علامه مجلسی نقل می کنید؟در منطق به این کار شما می گویند مغالطه توسل به شخص.

عبدالرسول;422848 نوشت:
در حقیقت علامه مجلسی با زبانی شیوا بیان می کنند که اگر روایات تحریف قرآن را رد کنید ، باید امامت علی را هم رد کنید ! شما که چنین کاری نمی کنید !

اصلاً چنین چیزی نیست.واقعاً این قیاس،از اشتباه ترین قیاس هایی است که بنده دیده ام.قطعاً تواتر روایات تحریف قرآن مثل تواتر روایات مربوط به امامت امام علی (ع) نیست.بنده دارم می گویم اصلاً علامه مجلسی خودش می گوید آحاد هستند.بعد شما باز می گویید متواتر.

عبدالرسول;422848 نوشت:
جناب بن موسی ، شما که جلو آمدید سخنان دیگر مرا هم ببینید !

مثلا در مورد همین آیه وضو ، جنابعالی چه جوابی دارید ؟

در مورد ضعف سندی قرائت حفص از عاصم چه نظری دارید ؟


در جای مناسب،راجع به این ها هم بحث خواهیم کرد.فعلاً موضوع بحث اختصاص دارد به ادعای شما.شما دو ادعا کردید:
1-اکثر علما معتقدند که قرآن تحریف شده است.
2-روایات دال بر تحریف قرآن،متواتر هستند.
فعلاً که بطلان ادعای اول شما در دو پست قبلی به خوبی نشان داده شد.می ماند ادعای دوم شما که در این پست آن را بررسی خواهیم کرد.

عبدالرسول;422848 نوشت:
1 ) علی بن ابراهیم قمی : از مشهور ترین مفسرین شیعه ، وی در ابتدای کتاب تفسیر خود صفحه 36 الی 38 در ضمن روایت طولانی از امام جعفر صادق می آورد که : آنحضرت برخی از مواردی که باید از قرآن تصحیح شود را ارائه می کنند :

جناب بن موسی خوب دقت کنید :

1 ) كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ ( آل عمران 103) . امام جعفر می گوید آیه چنین نازل شده : کنتم خير «أئمة» أخرجت للناس

و چند نمونه دیگر ذکر می کند . سپس در صفحه بعد ، یعنی صفحه 37 می نویسد : اما آنچه که تحریف شده : جناب بن موسی دقت کنید ، می گوید تحریف :

عبارات درون گیومه آنچیزی است که در قرآن اصلی بوده و اکنون نیست :

لَّكِنِ اللّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنزَلَ إِلَيْكَ «في علي» أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلآئِكَةُ يَشْهَدُونَ ( نساء 166)

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ «في علي» وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ( مائده 67 )


عجب.شما می روید از تفسیر قمی برای من مطلب می آورید.اولاً مگر علی بن ابراهیم حجت است؟مگر معصوم است؟شما قرار بود تواتر را ثابت کنید.
ثانیاً در همین نسخه فعلی از تفسیر قمی،احادیث مرسل کم نیستند.پس باید بر روی راویان بحث کرد.
ثالثاً و از همه مهمتر،در انتساب این تفسیر به قمی،شک هست.گفته می شود ابوالفضل علوی،از شاگردان قمی،این تفسیر را گردآوری کرده.ولی با این وجود بخش عمده تفسیر از خود قمی است.منتهی اینطور نیست که همه تفسیر از او باشد.

عبدالرسول;422848 نوشت:
در تفسیر در المنثور سیوطی می گوید : ابن مسعود از مفسران قرآن می گوید » ما صحابه در زمان پیامبر این آیه را چنین می خواندیم : بلغ ما انزل الیک من ربک أن علیا مولی المومنین یا ولی المومنین !!!

این تفسیر،از تفاسیر اهل سنت است و بحث ما بر روی عقیده شیعه است،نه اهل سنت.

عبدالرسول;422848 نوشت:
و نمونه های دیگر که جهت اختصار به همین مورد اکتفا می شود .

تا اینجا نمونه های شما همگی دارای اشکال بوده اند.

عبدالرسول;422848 نوشت:
2 ) نعمت الله جزایری : در کتاب انوار النعمانیه جلد دوم صفحه 357چنین می نویسد : همانا تسليم نمودن اينکه قرائتهاي هفتگانه، متواتر و از وحي الهي و همه اينها را روح الامين (جبرئيل) فرود آورده است، منجر به کنار گذاشتن آن روايت مستفيض بلکه روايت متواتر، مي شود که همة آنها دلالت بر واقع شدن تحريف در کلمات و مواد و اعراب قرآن دارند، و همچنين اصحاب و ياران ما رضوان الله عليهم همگي بر درست بودن و تصديق نمودن آنها اتفاق نظر دارند ( یعنی همگی روایات تحریف قرآن را درست می دانند و آنها را قبول دارند ! کلام از این واضح تر ؟ )

سید نعمت الله (از اجداد بنده) اولین دلیلی که می آورد،روایتی است از الاحتجاج طبرسی.حال آن که روایات الاحتجاج فاقد سند هستند.ضمن این که نعمت الله جزایری هم اخباری بوده و بنده از همان ابتدا گفتم روایات اینگونه را بیشتر در آثار اخباری ها باید پیدا کرد.منابع روایاتی که سید نعمت الله و محدث نوری آورده اند یکی است و عبارتند از:

1.القرائات احمد بن محمد سیاری. نظر علمای رجال در مورد او: نجاشی میگوید:این شخص ضعیف وفاسدالمذهب است.طوسی: ضعیف الحدیث فاسد المذهب.غضائری: ضعیف و محرف. بروجردی دو سوم آیات تحریف قران از او بوده است.

2.ابوجارود زیادبن منظور. نظر علمای رجال در مورد او:کشی میگوید:قلب تاریکی داشته و امام صادق علیه السلام او را لعن کرده.

3.استغاثه علی بن محمد کوفی. نظر علمای رجال در مورد او:نجاشی:غلوکرده ودر آخر عمر مذهبش فاسد شد.غضائری: کذاب و غالی است.

4.احتجاج طبرسی: مؤلف این کتاب معلوم نیست که کدام طبرسی میباشد واین خود نشانه ضعف این کتاب میباشد چرا که نویسنده اش معلوم نیست به علاوه که تمام روایاتش مرسل است وفاقد سند.

5.یکی دیگر از منابع این کتاب کتاب دبستان مذاهب میباشد که نویسنده آن یک جاسوس انگلیسی است

عبدالرسول;422848 نوشت:
3 ) صافی : مفسر مشهور در تفسیر خود که ادعای آوردن مطالب صاف و صادق و زلال در آنرا دارد ، بعد از آوردن روایاتی که همگی در مورد تحریف قرآن هستند چنین نتیجه می گیرد : آنچه که از اين روايت و ديگر از طريق اهل بيت (عليهم السلام) برداشت مي شود اين است که همانا قرآني که اکنون نزد ماست، تمام آن نيست، چنانکه بر حضرت محمد (صلى الله عليه وسلم) نازل شد. بلکه چيزهايي از آن مخالف است با آنچه خداوند نازل کرده است.
و برخي از آن تغيير و تحريف شده است. و همانا چيزهاي بسياري از آن حذف گرديده است، از جمله نام علي (عليه السلام) در جاهاي بسيار، و همچنين لفظ «آل محمد» (صلى الله عليه وسلم) بيش از يکبار، و نام منافقين از جاهايش، و چيزهاي ديگر از آن، و همچنين اين قرآن بر ترتيبي که مورد رضا و پسند خدا و رسول الله (عليه وآله وسلم) باشد نيست . ( تفسیر صافی 1 / 49 )

با عرض معذرت،این مطلب شما کاملاً غلط است.این در حد تهمت زدن به مولف است.شما واقعاً این کتاب را خوانده اید،یا این که چیزی را که در جایی دیده یا شنیده اید دارید برای ما نقل می کنید؟ظاهراً مطلب را دارید از جایی کپی می کنید.
اولاً فیض کاشانی در علم الیقین به صراحت تحریف قرآن را رد می کند و دلایل متعددی برای رد تحریف می آورد (جلد اول،ص 565).ثانیاً در همین کتاب تفسیرش،ابتدا روایتی را از تفسیر قمی می آورد و سپس بر روی آن بحث می کند.ببینید چه می گوید:

وأيضا قال الله عز وجل: وإنه لكتاب عزيز لا يأتيه الباطل من بين يديه ولا من خلفه. وقال: إنا نحن نزلنا الذكر وإنا له لحافظون فكيف يتطرق إليه التحريف والتغيير، وأيضا قد استفاض عن النبي (صلى الله عليه وآله وسلم) والأئمة (عليهم السلام) حديث عرض الخبر المروي على كتاب الله ليعلم صحته بموافقته له وفساده بمخالفته فإذا كان القرآن الذي بأيدينا محرفا فما فائدة العرض مع أن خبر التحريف مخالف لكتاب الله مكذب له فيجب رده والحكم بفساده أو تأويله. ويخطر بالبال في دفع هذا الاشكال والعلم عند الله أن يقال: إن صحت هذه الأخبار فلعل التغيير إنما وقع فيما لا يخل بالمقصود كثير إخلال كحذف اسم علي وآل محمد (صلى الله عليهم)، وحذف أسماء المنافقين عليهم لعائن الله فإن الإنتفاع بعموم اللفظ باق وكحذف بعض الآيات وكتمانه فان الانتفاع بالباقي
تفسیر صافی،جلد اول،ص 51
بقیه متن هم به صراحت عقیده فیض کاشانی را نشان می دهد راجع به تحریف.نیازی نیست روی آن بحث کرد!به صراحت تحریف را رد می کند.اصلاً آن روایت را می آورد تا آن را نقد کند.ضمن این که همانطور که گفته شد منبعش تفسیر قمی است که راجع به آن توضیح دادیم.

عبدالرسول;422848 نوشت:
4 ) طبرسی مفسر مشهور در الاحتجاج سخنان بسیاری در مورد تحریف قرآن می نویسد و از آن جمله : همانا بصورت کنايه ذکر نمودن نام مرتکبين جرايم بزرگ از منافقين در قرآن کريم، کار خداوند نيست بلکه اين از کارهاي تغيير و تبديل دهندگان مي باشد آن کساني که قرآن را جدا جدا کردند، و دنيا را از دين جدا نمودند . ( الاحتجاج 1 / 249 )

ابتدا به قسمتی از جمله اول شما دقت می کنیم:طبرسی مفسر مشهور.
اولاً که مولف الاجتجاج مجهول الهویة است و ما چند طبرسی داریم.طبرسی معرب تفرشی است.پس تقریباً هر عالمی که اهل تفرش بوده باشد،آخر اسمش یک طبرسی داشته است.
ثانیاً فرض می کنیم حرف شما درست باشد و مولف الاحتجاج،همان مولف تفسیر مجمع البیان باشد.در اینصورت این طبرسی در همان تفسیر مجمع البیان،دلایلی برای رد تحریف می آورد:
«اِن العلمَ بِصحةِ نَقلِ‏القرآنِ كالعلمِ بالبلدان و الحَوادثِ الكُبارِ و الوَقايِعِ العِظامِ و الكُتُب المَشهوره و اشعَارِ العَرَبِ و المَسطوره فاِّن العناية اشتدت و الدَواعى تَوَفّرت عَلى نَقله و حَراسته و بَلَغَت حَدّا لم تبلغُه فيما ذَكَرناهُ لانّ القرآنَ مُعجِزة النبوة وَ مَآخذالعلومِ الشَرعيّة و الاحكامِ الدينيّه و عُلماء المسلمينَ قَد بَلَغوا فى حِفظه وَ حَمايَته الغاية حَتّى عَرَفوا كُل شى‏ءٍ اِختَلَفَ فيه مِن اِعرابه وَ قرائته وَ حُروفه و آياته فَكَيفَ يَجوز ان يكونَ مُغيّراً و مَنقوصاً مَع العناية الصادقة و الضّبط الشَّديد.»

«علم به صحت نقل قرآن مثل علم به شهرها و حوادث بزرگ و وقايع مهم و كتاب‏هاى مشهور و مانند اشعار معروف عرب است و حتى انگيزه حفظ و حراست از قرآن بيش از توجه به اين امور مهم است؛ زيرا قرآن معجزه نبوى و منبع علوم شرعى و احكام دينى است و علماى اسلام در حفظ و حراست از آن بسيار جدى بوده‏اند؛ به گونه‏اى كه نسبت به هر نوع اختلافى از اعراب و قرائت گرفته تا حروف و آيات حساس بوده آنها را از نظر دور نداشته‏اند، پس چگونه ممكن است با وجود چنين توجه و عنايتى تغيير و نقصى در قرآن ايجاد شود.»
تفسیر مجمع البیان،جلد 1،ص 83

«گروهى از اماميه و جماعتى از حشويه در ميان سنى­ها گفته­اند که در قرآن دگرگونى و نقصان پيدا شده ولى عقيده صحيح اماميه بر خلاف آن است، همانطور كه سيد مرتضى(ره) آن را تقويت كرده و حق سخن را در آن كاملا ادا نموده.»
تفسیر مجمع البیان،جلد 1،ص 13

پس اگر الاحتجاج و مجمع البیان از یک طبرسی باشند (مطابق حرف شما) در اینصورت مولف این کتاب خودش در جایی تحریف را رد کرده.اما طبق بررسی های انجام شده یحتمل مولف این دو کتاب یکی نیست.حال اگر بگویید به هر حال در الاحتجاج این مطلب آمده،در پاسخ به شما می گوییم روایات الاحتجاج همگی فاقد سند هستند.

عبدالرسول;422848 نوشت:
5 ) شیخ مفید : او کسی است که از او به عنوان رئیس مذهب یاد می شود ، وی در اوائل المقالات ص 91 می نویسد : همانا روايات و اخبار بطور مستفيض از ائمه هدي از آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) آمده است درباره اختلاف قرآن، و آنچه که ستمگران در آن انجام داده اند از حذف و کم کردن .

عجب.باز هم نسبت نادرستی به شیخ مفید.بنده متن کامل آن بخشی از اوائل المقالات که راجع به تحریف حرف می زند را می آورم:
«بر این باورم که اخبار فراوانی از امامان هدایتگر آل محمد (ص) درباره اختلاف قرآن و حدف و نقصانی که برخی ستمگران در آن پدید آوردند،وارد شده است.اما باور من در ترتیب آیات قرآن بر اساس نزول این است که خود قرآن موجود حاکی از به پیش آمدن آیه متاخر و به پس رفتن آیه متقدم است.هر کس آیات ناسخ و منسوخ و مکی و مدنی را بشناسد شکی درباره آنچه گفتم به خود راه نمی دهد.
اما کاسته شدن و حذف از قرآن را عقل محال نمی شمارد و پدید آمدن آن را ممتنع نمی داند.من گفتار کسی را که محال بودن آن را ادعا می کرد بررسی کردم و با معتزله و دیگران در این باره سخن گفتم.اما به حجتی [منطقی] که ایشان در این باره بدان استناد می کنند،دست نیافتم.جماعتی از امامیه معتقدند که کلمه،آیه و سوره ای از قرآن حذف نشده است.و آنچه در مصحف امیر مومنان علیه السلام آمده،عبارت بوده است از تاویل و تفسیر معانی قرآن بر اساس حقیقت تنزیل که حذف شده است.این تفاسیر هر چند نازل شده [از جانب خداوند] اند،اما از سنخ کلام خدای تعالی که معجزه است،نیست.گاهی تاویل قرآن نیز،قرآن نامیده می شود.خداوند تغالی می فرماید «و در قرآن خواندن،پیش از آنکه وحی آن بر تو پایان یابد،شتاب مکن و بگو:پروردگارا بر دانشم بیفزا»(طه/114) بنابراین خداوند تاویل قرآن را قرآن نامید.در این باره در میان مفسران اختلافی نیست.نزد من این گفتار که مبتنی بر حذف تاویل قرآن است به حقیقت نزدیک تر است از گفتار کسانی که حذف کلماتی از قرآن اصلی را مدعی هستند و به این گفتار بیشتر متمایلم.از خداوند توفیق هدایت می جویم.
اما باور به افزوده شدن آیاتی به قرآن از جهتی قطعاً باطل و از جهتی ممکن است.اما جهتی که من به فساد و بطلان آن یقین دارم،این است که برای احدی از خلق ممکن باشد تا یک سوره بر قرآن بیفزاید به گونه ای که این سوره با سایر سوره ها مشتبه گردد.اما جهتی که ممکن است اتفاق بیفتد این است که یک یا دو کلمه یا یک یا دو حرف یا چیزی شبیه به این موارد به قرآن افزوده شود و البته به حد اعجاز نرسد.طبیعتاً این مقدار افزوده شده بر بیشتر فصحاء مشتبه می گردد.البته باید گفت اگر این اتفاق بیفتد،ناگزیر خدای تعالی باید آن را روشن سازد.و حقیقت را برای بندگانش توضیح دهد.من از این گونه تحریف آگاهی ندارم.و بیشتر به عدم وقوع این نوع تحریف و سلامت قرآن از این مسئله،تمایل دارم.حدیثی از امام جعفر بن محمد صادق (ص) نیز این سخن را تایید می کند.این مذهب بر خلاف آن چیزی است که ما از خاندان نوبخت (ره) شنیده ایم.ایشان بر این باورند که فزونی و کاستی در قرآن راه یافته است.جماعتی از متکلمان امامیه و اهل فقه نیز برآنند.

عبدالرسول;422848 نوشت:
علامه مجلسی یک تعبیر جالب در مرآة العقول دارد : می گوید اگر روایات تحریف قرآن را کنار بگذاریم پس چگونه با روایات امامت را ثابت میکنند ؟

یعنی : اگر روایات حجیت ندارند ، پس برای امامت هم حجیت ندارند و این یعنی بر باد رفتن تمام سنت و عترت و اصلا اصل دین !


روایات مربوط به امامت اولاً متواتر هستند.ثانیاً هم شیعه و هم سنی وقوع حادثه ای مانند غدیر خم را قبول دارند.

عبدالرسول;422848 نوشت:
من به همین مقدار اکتفا می کنم ، فکر نکنم دیگر برای کسی بهانه ای مانده باشد .

تمامی دلایل جنابعالی تا کنون دارای اشکالات بسیار جدی بوده اند.لذا هیچ کدام قابل پذیرش نیستند.

عبدالرسول;422848 نوشت:
و لذا جناب بن موسی وقتی گفته می شود که تفاسیر شیعه بر تحریف قرآن مصرند به این دلایل بود

شما تاکنون تنها از دو تفسیر شیعه مثال آوردید:
1-تفسیر قمی:در این تفسیر روایات مرسل زیادی هست.ضمن این که طبق نظر محققین،تنها بخشی از این تفسیر توسط خود قمی نوشته شده است و احتمال می رود بخش زیادی از آن توسط یکی از شاگردانش نوشته شده باشد.
2-تفسیر صافی:که فیض کاشانی همان روایات تفسیر قمی را نقل می کند و سپس به نقد آن می پردازد و آشکارا می گوید که روایت قمی خلاف قرآن است.پس فیض کاشانی به هیچ عنوان معتقد به تحریف نبوده.همانطور که در علم الیقین ادله ای در رد تحریف می آورد.
پس اولاً تمامی دلایل شما باطل هستند.ثانیاً بنده هم می توانم بروم و از تفاسیری مثل مجمع البیان برای شما مطلب بیاورم و بگویم که این تفسیر،تحریف را رد کرده است.

عبدالرسول;422848 نوشت:
تفسیر نمونه و تفسیر المیزان و امثالهما در حد و حدود این تفاسیر نیستند

حرف شما صحیح نیست.شیوه تفسیر فرق می کند.برای مثال در المیزان تفسیر قرآن،با قرآن است.حال آن که در تفسیر قمی اینطور نیست.پس قیاس شما مع الفارق است.ضمن این که شما ظاهراً تفسیر صافی را اصلاً نخوانده اید،پس نمی توانید مقایسه انجام دهید.

عبدالرسول;422848 نوشت:
بلکه بسیاری از مطالب تفسیری قمی و طبرسی و صافی و عیاشی را وام گرفته اند

برخی مطالب بله.ولی بسیاری از مطالب از خود نویسنده است.ضمن این که تفسیر صافی (مولف این تفسیر کسی به نام صافی نیست،بلکه فیض کاشانی است) و تفسیر مجمع البیان،هر دو مخالف تحریف بوده و هر دو مولف،ادله ای در رد تحریف را در تفسیر خود آورده اند.

عبدالرسول;422848 نوشت:
اینجاست که می گویند : پی بنا ایراد دارد ، ولو آجرش خارجکی باشد !!!

تمامی ادله شما تا کنون باطل بوده اند.

عبدالرسول;422848 نوشت:
حقیقتا مثنوی هفتاد من خواهد شد ، اگر بخواهیم این روایات را بیاوریم و من چنین توانایی ندارم ، لیکن جهت تنویر اذهان عمومی به پاره ای از آنها در نزد فریقین اشاره می کنم .

تمامی روایاتی را که آوردید بررسی می کنیم.

عبدالرسول;422848 نوشت:
1 ) از ابو بصير از ابو عبدالله (عليه السلام) روايت است که فرمود: همانا نزد ما مصحف فاطمه (عليها السلام) مي باشد: و تو چه دانسته اي که مصحف فاطمه (عليها السلام) چيست؟ مي گويد: گفتم: و مصحف فاطمه (عليها السلام) چيست؟
فرمود: مصحف فاطمه در آن است سه برابر مانند قرآن شما، و قسم بخدا، در آن يک حرفي از قرآن شما در آن نيست مي گويد: گفتم: قسم بخدا اين علم است .

با روایتی از کافی پاسخ شما را می دهیم:
حماد بن عيسى گويد: شنيدم از امام صادق عليه السلام كه فرمود: زنادقه در سال صدوبيست هشت ظهور كنند من اين مطلب را در مصحف فاطمه عليهاالسلام ديدم، عرض كردم: مصحف فاطمه عليه السلام چيست؟ فرمود: چون خدايتعالى پيغمبرش صلى الله عليه و آله را قبض روح فرمود، فاطمه عليه السلام را از وفات آنحضرت اندوهى گرفت كه جز خداى عزوجل مقدارش را نداند، بدانجهت خدا فرشته‏اى برايش فرستاد كه او را دلدارى دهد و با او سخن گويد، فاطمه از اين داستان باميرالمؤمنين عليه السلام شكايت كرد (يعنى گزارش داد و يا شكايتش از نظر ننوشتن سخنان فرشته بود) على عليه السلام فرمود: چون آمدن فرشته را احساس كردى و صدايش را شنيدى، بمن بگو، پس فاطمه باميرالمؤمنين عليه السلام خبر داد و آنحضرت هر چه مى‏شنيد مى‏نوشت، تا آنكه از آن سخنان مصحفى ساخت، اما در آن مصحف چيزى از حلال و حرام نيست، بلكه در آن علم به پيش آمدهاى آينده است.
اصول كافى جلد 1 صفحه: 346 رواية: 2
طبق روایت بالا مصحف حضرت فاطمه (س) غیر از قرآن است.چون طبق روایت،این مصحف بعد از فوت حضرت محمد (ص) آمده.لذا بعد از نزول قرآن آمده.پس غیر از قرآن است.

عبدالرسول;422848 نوشت:
2 ) از هشام بن سالم از ابو عبدالله (عليه السلام) فرمود: همانا قرآني که جبرئيل (عليه السلام) بسوي محمد (صلى الله عليه وسلم) آورده بود، هفده هزار آيه بود !!!

اصول کافی - ج 2 ص 597 : کتاب فضل القرآن ! ( همگی دقت کنید : ببینید که روایت تحریف را در باب فضل قرآن آورده ! آیا فضل قرآن به تحریف آن است ؟ )


اولاً این روایت در باب نوادر کتاب فضل قرآن آمده و آخرین روایت این باب است.حال آن که روایات در اصول کافی از قوی به ضعیف مرتب شده اند.لذا این روایت از ضعیف ترین روایت هاست.چون هم در باب نوادر هست و هم آخرین روایت از این باب و از کتاب فضل قرآن است.ضمن آن که روایات موجود در ابواب نادر،شاذ هستند و شیخ مفید (ره) معتقد است که این روایات را نمی توان مبنای عمل قرار داد.

عبدالرسول;422848 نوشت:
3 ) عياشي از ابو عبدالله روايت مي کند که همانا وي فرمود: اگر قرآن چنانکه نازل شده تلاوت شود هر آينه خواهيد يافت که ما در آن ناميده شده ايم

تفسیر عیاشی ج 1 ص 25 .

عبدالرسول;422848 نوشت:
3 ) عياشي از ابو عبدالله روايت مي کند که همانا وي فرمود: اگر قرآن چنانکه نازل شده تلاوت شود هر آينه خواهيد يافت که ما در آن ناميده شده ايم

تفسیر عیاشی ج 1 ص 25 .

4 ) از ابو عبدالله روايت مي کند که ايشان گفتند، اگر چنين نبود که در کتاب خدا زياده و از آن کاسته نشده بود، حق ما بر هيچ خردمندي پوشيده نمي ماند، و اگر قائم ما قيام کند پس سخن بگويد قرآن او را تصديق مي کرد
همان منبع .


اولاً که شما یک راست نوشتید عیاشی از ابو عبدالله روایت می کند.ابو عبدالله یا کنیه امام حسین (ع) است یا امام صادق (ع) (که به احتمال قریب به یقین،در اینجا مقصود امام صادق (ع) است.).لذا چه مقصود امام صادق (ع) باشد چه امام حسین (ع)،چون عیاشی در دوران غیبت صغری می زیسته،هیچ کدام از این دو بزرگوار را درک نکرده است.بنابراین نقل بی واسطه در اینجا صحیح نیست و باید راویان را کامل بنویسید.
ثانیاً طبق گفته نجاشی،عیاشی از افراد ضعیف روایت نقل کرده است(رجال النجاشی،جلد 1،ص 350).ضمن این که منبع عیاشی در نقل این روایات احمد بن محمد سیاری بوده که از نظر علم رجال ثقة نیست.همانطور که شیخ طوسی (ره) می گوید:

از ابراهیم بن محمد بن حاجب روایت شده است که گفت: در نوشته ای از امام جواد علیه السلام خواندم که: سؤال کننده از شخصیت سیاری، می داند که او، در جایگاه مورد ادعای خود قرار ندارد و وجوهات خود را در اختیار او قرار ندهید.
اختیار معرفه الرجال 2: 865 ح 1128.

آیت الله بروجردی (ره) درباره احمد بن محمد سیاری می گویند:
روایات تحریفیه، سه چهارم آنها را یک نفر بنام احمد بن محمد سیاری اوائل قرن سوم، جعل کرده است.
محمد واعظ زاده خراسانی، زندگی آیت‌الله العظمی بروجردی، ص ۳۶۵

عبدالرسول;422848 نوشت:
5 ) از بريد العجلي از ابو عبدالله که گفت:
خداوند نام هفت کس در قرآن نازل کرد، سپس قريش شش تاي آن را حذف کردند و ابو لهب را باقي گذاشتند

رجال کشی ص 257 .


با فرض صحت،این روایات به هیچ وجه معنای تحریف نمی دهد.اولاً که زمان تحقق تحریف معلوم نیست.چه بسا مربوط به زمان مبارزه رسول الله (ص) با مشرکین مکه باشد.برای مثال مربوط به ایام ابتدایی ظهور اسلام بوده و قرآن هنوز کامل نازل نشده باشد (منظور نزول دوم است،چون در نزول اول قرآن کامل بر پیامبر نازل شده است) و قریش در نقل آیات قرآن برای سایر مردم،قرآن را اینطور تحریف کرده اند.اما چه بسا این تحریف از همان ابتدا توسط پیامبر (ص) رد شده باشد و پیامبر مردم را به تحریف قرآن توسط قریش آگاه کرده،و قرآن تحریف نشده را در اختیارشان قرار داده باشد.
ثانیاً این روایت بیانگر تحریف به نقصان است.حال آن که در قرآن فعلی،نام بیش از هفت نفر را داریم.حال آن که طبق روایات بالا،باید تنها نام ابولهب باقی مانده باشد.پس اگر قرآن فعلی تحریف شده باشد،تحریف به اضافه شده است نه تحریف به نقصان.پس این روایت راجع به قرآن فعلی موضوعیت ندارد.

عبدالرسول;422848 نوشت:
اینها نمونه های بسیار اندکی بود که به علت تنگی وقت به همین مقدار کفایت می شود

البته بنده نسخه ای از متنی که شما ارسال کردید را قبلاً در جاهای دیگر دیده بودم که ظاهراً این مطلب را از آنجاهای خاص (که نام نمی برم،ولی می دانم چه جاهایی هستند) نقل کرده اید.

عبدالرسول;422848 نوشت:
لیکن کسانی که از بنده روایات کافی در مورد تحریف قرآن را می خواهند بهتر است یک سری به جلد اول اصول کافی ، کتاب الحجة ، باب فیه نکت و نتف من التنزیل فی الولایة رجوع کنند و تحریف را خودشان احساس کنند .

همانطور که علما گفته اند،روایات تحریف یا ضعیف السند هستند یا آن که بر تحریف معنوی دلالت دارند نه تحریف لفظی.

عبدالرسول;422848 نوشت:
اما از اهل سنت :

از اهل سنت نیز بزرگان بسیاری نظیر آلوسی ، مفسر شهیر با قطعیت می گوید : روایات وارد در تحریف قرآن از حد شمارش خارج شده اند !

1 ) خلیفۀ دوم بیان می­دارد که اگر ترس از مردم نبود که بگویند عمر در قرآن دخل و تصرف نموده و چیزی به آن افزود، حتماً با دستان خودم، آیۀ سنگسار را در قرآن می­نگاشتم.

صحیح بخاری ج 8 ص 113

2 ) در جایی دیگر آمده است، خلیفه دوم بر منبر رفته و بعد از ذکر مطالبی چنین می­گوید: و خداوند قرآن را بر رسولش نازل نمود و از جملۀ آیات آن، آیۀ سنگسار بود و ما این آیه را قرائت می­نمودیم و در مفهوم آن دقت نموده و به خاطر می­سپردیم و بر اساس همین آیه بود که پیامبر (ص)، زانیان را سنگسار می­نمود و ما نیز بعد از او به همین شیوه عمل می­نمودیم! من می­ترسم که مدت زمانی بگذرد و اشخاصی بگویند که چنین آیه­ای در قرآن وجود نداشته است و بدین وسیله از اجرای حکمی که توسط خداوند نازل شده، باز بمانند … خلیفۀ دوم در ادامه، گفت (علاوه بر آیۀ رجم) از جمله آیاتی که ما در زمان پیامبر (ص) می­خواندیم و اکنون قرائت نمی­شود، این آیه بود: “ان لا ترغبوا عن آبائکم فانه کفر بکم ان ترغبوا عن آبائکم”.

صحیح بخاری ج 8 ص 126

3 ) از عمر بن خطاب شنیدم که می­گفت: روزی هشام بن حکیم بن حزام را دیدم که سورۀ فرقان را به گونه­ای غیر از آنچه من می­خوانده­ام، تلاوت می­نماید، با این که من این سوره را نزد پیامبر (ص) آموخته بودم. بر این اساس، بسیار عصبانی شده و نزدیک بود بلائی به سرش بیاورم سپس کمی به او مهلت دادم تا به راه افتد. در این هنگام، او را در لباسش پیچیده و با همین حال نزد پیامبر (ص) بردم و به ایشان عرض نمودم که او این سوره را بر خلاف آنچه شما به من یاد داده­ای، می­خواند، پیامبر (ص) خطاب به من فرمودند: رهایش کن. سپس به او فرمودند: سوره را قرائت نما. او نیز قرائت نمود. پیامبر (ص) فرمودند: همین گونه نازل شده است. سپس به من فرمودند: حالا تو قرائت کن. من نیز قرائت نمودم. پیامبر (ص) به من نیز فرمودند: همین گونه نازل شده است. همانا قرآن به هفت شیوه، نازل شده و شما تا می­توانید از آن بخوانید.

4 ) صحیح بخاری از ابن عباس نقل نموده که گفت: من از پیامبر (ص) شنیدم که این متن را تلاوت می­نمود: “لو ان لابن آدم مثل واد مالاً لاحبّ ان له الیه مثله و لا یملأ عین ابن آدم الا التراب و یتوب الله علی من تاب”؛ اگر انسانی به مقدار یک وادی مال داشته باشد، دوست دارد که باز هم مالش دو برابر شود و تنها خاک است که می­تواند حرص بنی آدم را فرو نشاند و خداوند توبه تائبان را خواهد پذیرفت. ابن عباس می­گوید: نمی­دانم این متن قرائت شده، جزئی از قرآن بوده یا نه؟

و همین الان بسیاری از قرا اهل سنت آیه 58 سوره عنکبوت را گونه ای دیگر می خوانند و به جای کلمۀ “لنبوئنهم”، عبارت “لنثوینهم” را تلاوت می­نمایند.


روایات اهل سنت برای بنده حجت نیستند.به چه دلیل انقدر اصرار دارید به نقل روایت از اهل سنت؟

عبدالرسول;422848 نوشت:
اینها از صحیح بخاری بود ، و البته بیش از اینست ، لیکن همین مقدار برای هر ذی عقلی کافی است .

برای هر ذی عقلی کافی است تا بفهمد که تحریف قرآن،یک افسانه است.همانطور که ما در این پست ادله شما را رد کردیم و این مطلب را نشان دادیم.

عبدالرسول;422848 نوشت:
اگر بازهم کسی بود که برایش شک و شبهه باقی مانده بود ، آنوقت از فینیشر خودم استفاده می کنم ، یعنی همان روایات بیشماری که صراحتا اعلام دارند اصلا قرآن نابود شده ، سوره های عجیب و غریب داشته ، بز آن را خورده ، و خلاصه ... حالا فعلا بماند .

بنده به وجود چنین روایاتی آگاه بودم.منتهی در عین حال به ضعیف السند بودن اکثر آن ها و دلالت نداشتن روایات صحیح بر تحریف لفظی،آگاه بودم و هستم.

عبدالرسول;422848 نوشت:
حالا من به شما می گویم : هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین !

ما برهان شما را دیدیم.یا یک مطلبی را از جایی نقل کرده بودید در حالی که نویسنده آن را آورده بود تا نقد کند (مثل تفسیر صافی) یا مطلب شما ضعیف السند بود،یا دلالت بر تحریف لفظی در قرآن فعلی نداشت.

عبدالرسول;422848 نوشت:
اینچنین روایاتی وجود دارند و شما بازهم بدون هیچ مطالعه ای فقط رد می کنید

این هم تهمت دیگری از جانب شما که ما مطالعه ای نداشتیم.بنده اصلاً لحن شما را در بحث مناسب نمی دانم.همین پست بنده در نقد مطالبی که شما بیان کردید نشان دهنده آن است که چه کسی مطالعه داشته و چه کسی نداشته.چه کسی با دلیل حرف می زند و چه کسی فقط ادعا بیان می کند.

عبدالرسول;422848 نوشت:
و ادعا دارید طریق علمی را رعایت می کنید !

همانطور که گفتم لحن شما مناسب بحث نیست.ولی در این پست نشان داده شد چه کسی طریق علمی را رعایت می کند و چه کسی نمی کند.

عبدالرسول;422848 نوشت:
و حالا من علاوه بر اینکه می خواهم تمامی این مطالب را پاسخ دهید

پاسخ دادیم.

عبدالرسول;422848 نوشت:
می خواهم از همگی درخواست کنم که تواتر روایت قرآن را ثابت کنند .

در جای خود این کار را خواهیم کرد.

عبدالرسول;422848 نوشت:
تا اینجای کار که روایات تحریف قرآن تواترش بیشتر است !

تا اینجای کار که هیچ کدام از روایات شما دال بر ادعای شما نبوده اند.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

جناب رضا :

من نمی دانم قصد شما به حاشیه راندن بحث است ، بحث در مورد ولایت فقیه و ... است یا هر چیز دیگری .

اما یک چیز را خوب می دانم که دقت کافی را مبذول نداشته ای .

عزیز دل ، 3 ماه است که من می گویم یک دلیل صحیح و درست برای ولایت فقیه بیاورید ، اما انگار نه انگار ، خب شما اگر می توانی دلیل بیاور و بعد هم قرار است اینجا کارشناس به سوال ما پاسخ دهد ، نه اینکه ما بیاییم و مطابق نظر کارشناس سوال طرح کنیم !

پست قبلی هم به شما گفتم : برای هر بحثی باید یک سری اشتراکات را داشت و یا آنها را بوجود آورد ! حالا شما می فرمایید طبق کدام معیار طرفین پاسخ به من مسلمان اند ؟ من در پاسخ فقط یک سوال دارم : شما به اسلام کارشناسان و پاسخیاران این سایت شکی دارید ؟

اما اینکه در قرآن وعده حفظ اون آمده ، من یک نکته رو از زبان علمای خود شیعه مطرح می کنم ، با توجه به اینکه " ذکر " در جاهای دیگری از قرآن به پیامبر اسلام اشاره کرده ، اینجا هم یحتمل به همان پیامبر اشاره دارد .

حتی اگر وعده حفظ قرآن هم داده شده باشد ، مشخص نشده که اولا چه چیزی از قرآن حفظ می شود : مثلا ممکن است کسی بگوید همینکه الان قرآن در جهان وجود دارد نوعی حفاظت است ، اینکه به معنای حفظ تک تک حروف قرآن نیست !

و ثانیا : اخبار و روایات متواتر از هر دو طرف وارد شده که قرآن حذف شده ، به آن اضافه شده ، برخی از آیات نابوده شده ، برخی را بز خورده ، برخی را چنین و برخی را چنان !

و ثالثا : چند بار بگوییم که بیایید و تواتر روایت قرآن را ثابت کنید .

ولی کو جواب ؟

سلام علیکم خدمت همه دوستان .
یک تذکر لطفا نروید از ان سایت یا ان سایت کپی پیس نکنید با اینکه روایات و شرحش را ندیده اید والله انسان عالم نمی شود این شکلی !!
جالبه در تالار کلمه که مال وهابی هاست جوابی که کپی پیس می شه غیر قابل قبول است ای کاش کسانی که کپی پیش می کردند حداقل جرات داشتند بگند از کدام سایت کپی کردند و این شکلی شبهه می افکنند ، جالبه استاد صدرا چند وقت پیش (یک سال پیش) گفتند دوستان کپی پیس نکنند از سایت های دیگر ولی انگار بعضی ها دوست دارند شبهه رو القاء کنند.
اما متن کتاب من لا یحضر را نگاه کنید در مورد ایه رجم که بنده با نگاه کردن در کتاب ترجمه شده این چیز را دیدم که عکس گرفتم:

[="Navy"]

عبدالرسول;424960 نوشت:
نکته آخر : کسی که میخواست سخنان را نقد کند ، همان موقع که می نوشتیم می آمد ، الان هم دیر نشده ، یا علی . بفرمایید و روایات را نقد کنید . یا الله .

سلام
اولا شما روایایی که سند آنها صحیح است از منابع شیعه (کاری به عامه نداریم) را قرار دهید و آن را بررسی سندی کنید تا ما به بحث دلالی آن بپردازیم (من ندیدم در پست های قبلی شما سند حدیثی از شیعه را بررسی کرده باشید و صحت آن را اثبات کنید اگر این کار را کرده اید لینک پست را قرار دهید)
ثانیا ما کاری به اقوال علما نداریم فقط روایت صحیح از منابع معتبر
[/]

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
خلاصه مطالب پست قبل برای دوستانی که نمی توانند ادله ارائه شده را بخوانند:

از کتب مفسرین

1-روایات تحریف در تفسیر قمی:در انتساب این تفسیر به خود قمی شک هست و در این تحریف روایات مرسل وجود دارد.
2-نعمت الله جزایری:او در انوار النعمانیة مطالبش را یا از تفسیر قمی آورده،یا از چند کتاب دیگر که مولفین آن کتب دیگر،هیچ کدام ثقه نیستند (رجوع شود به پست قبل).
3-تفسیر صافی:فیض کاشانی همان روایت تفسیر قمی را نقل می کند.آن هم نه برای تایید،بلکه برای نقد و رد این روایات.ضمن آنکه در علم الیقین به طور مفصل ادله متعددی را در رد تحریف قرآن می آورد.
4-الاحتجاج طبرسی:مولف این کتاب،مولف تفسیر مجمع البیان نیست.حتی اگر هم باشد،مولف مجمع البیان به رد و نقد تحریف قرآن در تفسیر خود پرداخته است.ضمن آن که روایات این کتاب فاقد سند هستند.
5-شیخ مفید:شیخ مفید به صراحت می گوید متمایل به عدم تحریف است.
روایات

روایت اول:مصحف حضرت فاطمه (س) طبق ادله آورده شده،غیر از قرآن است.پس این روایت به هیچ وجه دال بر تحریف قرآن نیست.
روایت دوم:این روایت در باب نوادر،در کتاب فضل قرآن آمده و آخرین روایت است.لذا از نظر خود کلینی (ره) این روایت بسیار بسیار ضعیف بوده و شاذ است.
روایت سوم:طبق گفته علمای علم رجال (مانند نجاشی) عیاشی از افراد ضعیف روایت می کرده.ضمن آنکه روایات مربوط به تحریف را از احمد بن محمد سیاری نقل کرده که از غلات است و از نظر علمای علم رجال،ثقه نبوده و جعل حدیث کرده.
روایت چهارم:از همان منبع روایت سوم است.
روایت پنجم:دال بر تحریف نقصانی است و نه افزایشی و زمان این تحریف معلوم نیست.ضمن آنکه راویان این روایت توسط جناب عبدالرسول معین نشده اند.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

جناب عمار شیعه :

به نظر شما نسخ تلاوت ( تازه اگر نسخ تلاوت باشد ) تحریف نیست ؟ اگر نیست پس چطور علمای شیعه در پاسخ به توجیهات اهل سنت نسخ تلاوت را جزء تحریف می دانند ؟

صاحب ~البیان فی تفسیر القرآن~ در این باره می‌نویسد: قول به نسخ تلاوت، همان قول به تحریف و اسقاط قرآن است !!!

ثانیا : کان فی از جمله اخبار قطعیه است و شاهد آن روایات بیشمار در منابع شیعه و سنی است .

ثالثا : یه بنده خدایی روی منبر بود می گفت : هر جا کم میاریم میگیم امام تقیه کرده ، خدا اینطور مصلحت دیده ، خواست خدا بوده ، این بساط تقیه رو لطفا جمع کنید .

آخه یکی نیست بگه : تقیه برای اثبات تحریف قرآن ؟ السلام علی سلامة العقل .

جناب ملاصدرا : اولا تحریف قرآن یک بحث فرامذهبیست ، محدود به شیعه و سنی هم نمی شود ، ثانیا شما به همین روایت آیه رجم پاسخ دهید . مولفان هم زحمت کشیده اند و فرموده اند روایت صحیح است . به همین تصویری که جناب عمار شیعه گرفته اند دقت کنید .

منتظریم .

نقل قول از عبدالرسول:
پست قبلی هم به شما گفتم : برای هر بحثی باید یک سری اشتراکات را داشت و یا آنها را بوجود آورد ! حالا شما می فرمایید طبق کدام معیار طرفین پاسخ به من مسلمان اند؟ من در پاسخ فقط یک سوال دارم : شما به اسلام کارشناسان و پاسخیاران این سایت شکی دارید؟

جناب عبدالرسول ، به نظرم دقتی رو که از بنده خواستید خودتون هم باید رعایت کنید
من پرسیدم:
از کجا و با کدام معیار تشخیص دادید که پرسش کنندگان مسلمان هستند یا غیر مسلمان. دقت کنید ، پرسش کنندگان ، نه پاسخ دهندگان

آخر همون پست هم گفتم که کاری به بحث ولایت فقیه ندارم. فقط به نحوهء پرسش کردن شما در جای دیگه استناد کردم

اصلاً جور دیگه ای مطلبم رو میگم

جناب عبدالرسول ، شما گفتید که:
به حکم صریح قرآن کریم اولین کار در بررسی اخبار و روایات ، بررسی ناقلین و گویندگان خبر می باشند


" يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ "

تفسير: به اخبار فاسقان اعتنا نكنيد! ( تفسیر نمونه 22 / 154 )



لذا بر اساس این آیه قرآن ، اولین و مهمترین کار تعیین صداقت و یا کذب گفتار راویان خبر و حدیث می باشد. پس از کارشناسان محترم در خواست دارم که روایات مربوط به ولایت فقیه را تک تک بررسی سندی نمایند

اصلاً کاری ندارم که شما این فرمایش رو درمورد ولایت فقیه ، یا در هر مورد دیگری گفتید. حرف بنده اینه که طبق فرمایش شما عرض میکنم که:
با توجه به آیه بالا و طبق فرمایش آقای عبدالرسول ، اولین و مهمترین کار تعیین صداقت و یا کذب گفتار راویان خبر و حدیث می باشد و مطابق با تفسیری که جناب عبدالرسول به آن اعتقاد دارند ، نباید به اخبار فاسق اعتنا کرد

جناب رضا : اگر شما توانایی رجالی رو دارید ، کذاب بودن راویان رو معلوم کنید . ما که مشکلی نداریم .

این اصلا یک قاعده عقلی است که نباید به اخبار فاسقان رجوع کرد ، شما می توانید غیر آنرا ثابت کنید ؟ یعنی فسق روات رو می تونید ثابت کنید ؟

[=arial black]دلیل اینکه اینگونه شبهات برای ما پیش می اید این است که کتب علمامون رو نخوندیم نشستیم به نقد کردن پرداختیم با اینکه بنده زبان عربیم خوب نیست ولی این روایت رو بنده در کتب فارسی ندیدم به همین علت از کتب عربی استفاده کردم از کتاب ایت الله میلانی سلام الله علیه:

[=arial black]185-مبانی تکلمه المنهاج ج1 ص196 این قسمت رنگی شده جواب این روایات در مورد ایه رجم در کتب شیعه است ..

برای اطلاع بیشتر به کتاب ایت الله میلانی رجوع کنید التحقیق فی نفی التحریف
[=arial black]نوشته است فان اصل هذا الکلام هو عمر بن خطاب است که اعتقاد به چنین چیزی داشت و گفته است که این تقیه بوده است و از این جهت که عمر فرموده چنین است و چنان این چنین فرموده اند.. [=arial black]
جالبه حضرت ابوالقاسم خوئی س در کتابش چیز جالبی نوشته است :[=arial]فهما و إن كانتا تدلّان على ثبوت الرجم على الشيخ و الشيخة مع عدم الإحصان أيضاً،
[=arial black][=arial]إذ مع تخصيصهما بالإحصان لا تبقى خصوصيّة لهما، إلّا أنّه لا قائل بذلك منّا[=arial black]
[=arial black]اما در مورد اینکه این روایت در کتاب تهذیب ج10 امده است می گوییم عالم بزرگوار تشیع و مولف این کتاب این روایت رو از باب قاعده الزام اورده است

عبدالرسول;424969 نوشت:
به نظر شما نسخ تلاوت ( تازه اگر نسخ تلاوت باشد ) تحریف نیست ؟ اگر نیست پس چطور علمای شیعه در پاسخ به توجیهات اهل سنت نسخ تلاوت را جزء تحریف می دانند ؟
صاحب ~البیان فی تفسیر القرآن~ در این باره می‌نویسد: قول به نسخ تلاوت، همان قول به تحریف و اسقاط قرآن است !!!
ثانیا : کان فی از جمله اخبار قطعیه است و شاهد آن روایات بیشمار در منابع شیعه و سنی است .
ثالثا : یه بنده خدایی روی منبر بود می گفت : هر جا کم میاریم میگیم امام تقیه کرده ، خدا اینطور مصلحت دیده ، خواست خدا بوده ، این بساط تقیه رو لطفا جمع کنید .
آخه یکی نیست بگه : تقیه برای اثبات تحریف قرآن ؟ السلام علی سلامة العقل .

برادر من شما به جای به رخ کشیدن علما ، جواب سوالای بالارو بده .

عبدالرسول;424969 نوشت:
جناب ملاصدرا : اولا تحریف قرآن یک بحث فرامذهبیست ، محدود به شیعه و سنی هم نمی شود ، ثانیا شما به همین روایت آیه رجم پاسخ دهید . مولفان هم زحمت کشیده اند و فرموده اند روایت صحیح است . به همین تصویری که جناب عمار شیعه گرفته اند دقت کنید .

سلام
بحث فرا مذهبی بودن به معنای این نیست که احادیث عامه را بپذیریم و روایات شیعه آنهم اگر صحیح باشد و از روی تقیه نباشد و خلاف قرآن نباشد و ... برای ما حجت است
اما جواب زیادی به آن روایات داده شده لینک ها را قرار می دهم خودتان مطالعه کنید
http://www.aqaed.com/faq/1889/
http://javdan.blogfa.com/8901.aspx
در صدر اسلام معنی قرآن شامل وحی معجز وتفسیر آن بود مثلا قرآن امام علی (ع) مشتمل بر وحی معجز وتفسیر ومقصود امام از جمله : الرجم في القرآن : یعنی در همین سنت و مویدش هم احادیثی است که امام فرمود به سنت رجم میکنم وبه قرآن شلاق میزنم(این حدیث مشهور است و اعتبارش از آن حدیث بیشتر است) .درضمن اینکه به تورات و انجیل هم قرآن میگفتند(به لینک دوم رجوع شود). در ضمن احتمال این است که حدیث از روی تقیه صادر شده باشد چون خلیفه دوم ادعا می کرد رجم در قرآن است و امام در شرایطی بوده که نمی توانسته سخن خلیفه دوم را رد کند و از روی تقیه این حرف را زده.

[="#006400"]هوالعالم
همونطور كه قبول و درك صاحب الزمان و كرم معصومين براي خيلي ها سخت بوده و هميشه مورد انتقاد
قبول و درك كلام الله هم به سادگي ميسر نميشه ...

يك مغرض در نهايت ميتونه
فقط شيعه رو براي قبول دين مبين صاحب الزماني اماده يا اماده تر كنه ...
اي كاش در اين راهي كه آخرش براي ما ختم به خير ميشه ! تند روي نكنه !

اضافه ميكنم كه دور از انصاف نباشه
بعضي دوستان مثلا شايد اقاي عبدالرسول خيلي جدي و شايد فيزيكي با نجاساتي مثل وهابيون در جنگ و جدال هستند
كه بايد براي اين دسته عزيزان طلب صبر و قوت كرد و ياد اور شد از مضرات جنگ اشفتگي و ترزيق يكسري ايده و افكار مخالف هست !!!يعني يك جور اميختن از دراويختن! كه ما نبايد اين افكار رو بپذيريم و اگر ناخواسته و در جنگ پذيرفتيم به ديگران انتقالش نديم چون كلام ما بوي خشونت و جنگ و بيگانه ميده و مخاطب ميل به اشنايي پيدا نميكنه ... بلا تشبيه رزمنده سني و شيعه اسلام ...
بهترين كار اينه كه قبلش اعلام كنيم ...[/]

عبدالرسول;424992 نوشت:
برادر من شما به جای به رخ کشیدن علما ، جواب سوالای بالارو بده .

برادر گرامی متن را خواندید ؟؟

ملاصدرا;425001 نوشت:
http://www.aqaed.com/faq/1889/

واقعا برادر عبدالرسول و عبدالرسول ها من این سایت رفتم جواب رو پیدا نکردم و از برادر ملا صدرا تشکر می کنم که این لینک را زند این لینک جواب محکمی به روایات داده است

سلام بر دوستان برخی دوستان به جای اینکه به اصل موضوع بپردازند به دنبال حاشیه سازی اند ( می گویند کپی کپی، برادر تهمت زدن در مکتب شما اینقدر آسان است؟ آیا در مکتب شما باید به مخالف تهمت زد؟) مطلبی در مورد کتاب الاحتجاج طبرسی: مولف از علمای بزرگ است و اگر در این زمینه مطالبی ارائه خواهد شد. بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 1 - ص 75 وقال أحمد بن علي الطبرسي في الاحتجاج : لا نأتي في أكثر ما نورده من الاخبار باسناده إما : لوجود الاجماع عليه ، أو : موافقته لما دلت العقول إليه الاحتجاج - الشيخ الطبرسي - ج 1 - ص المقدمة 8 - المقدمة 9 ، فهو من الكتب المعتبرة التي اعتمد عليها العلماء الأعلام : كالعلامة المجلسي ، والمحدث الحر ، وأضرابهما " ( 4 ) . ومن خلال هذه الفقرات نستفيد بأن الكتاب بمجموعه موضع اعتماد الأعلام والباحثين ، بالرغم من أن أكثر أحاديثه مراسيل ، إلا أن الثقة الكبيرة التي يتمتع ‹ صفحه المقدمة 9 › بها مؤلف الكتاب ، زرعت في نفوس المؤلفين الاعتماد عليه ، والنقل عنه دون تمحيص وتحقيق ، وتدقيق في أسناد الأخبار والأحاديث ************************************************ تفسير مجمع البيان - الشيخ الطبرسي - ج 1 - ص 338 (چون در قسمت از کتب مفسرین نیاوردید دوباره نوشتم) ومنها ما يرتفع اللفظ ، ويثبت الحكم ، كآية الرجم ، فقد قيل : إنها كانت منزلة ، فرفع لفظها . وقد جاءت أخبار كثيرة بأن أشياء كانت في القرآن ، فنسخ تلاوته اما عزیزان اهل سنت که خود را به نمی دانم می زنند و نسخ به تلاوت را قبول دارند که هیچ... ولی برخی علما در جایی نتایج بررسی خود را صراحتا اعلام می کنند و در جایی دیگر آن را انکار می کنند از دوگانگی آن هاست که برای این هم ممکن است دلایلی داشته باشند-شاید تقیه یا جلوگیری از وهن مذهب-جدال احسن چنانکه آیت الله العظمی محمدرضا نکونام در زیرگفته است.

اما در مورد مولف الاحتجاج نهاية المقال في تكملة غاية الأمال - الشيخ عبد الله المامقاني ( العلامة الثاني ) - ص 252 ما رواه الثّقة الجليل أبو منصور أحمد بن أبي طالب الطَّبرسي في كتاب الاحتجاج... بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 1 - ص 75 وقال أحمد بن علي الطبرسي في الاحتجاج : لا نأتي في أكثر ما نورده من الاخبار باسناده إما : لوجود الاجماع عليه بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 1 - ص 9 وكتاب الاحتجاج ، وينسب هذا أيضا إلى أبي علي وهو خطأ ، بل هو تأليف أبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي ، كما صرح به السيد ابن طاوس في كتاب كشف المحجة وابن شهرآشوب في معالم العلماء ، وسيظهر لك مما سننقل من كتاب المناقب لابن شهرآشوب أيضا . معالم العلماء - ابن شهر آشوب - ص 12 الشيخ الجليل أبو منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي صاحب الاحتجاج وهو الذي ذكرناه آنفا ، قال تلميذه ابن شهرآشوب في " هذا الكتاب " : شيخي أحمد بن أبي طالب الطبرسي له الكافي في الفقه حسن ، الاحتجاج كشف المحجة لثمرة المهجة - السيد ابن طاووس - ص 35 وكتاب الاحتجاج لأبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي التفسير الصافي - الفيض الكاشاني - ج 1 - ص 52 وكذلك الشيخ أحمد بن أبي طالب الطبرسي ( رضي الله عنه ) فإنه أيضا نسج على منوالهما في كتاب الاحتجاج

[="Navy"]

vivaziba;425178 نوشت:
سلام بر دوستان برخی دوستان به جای اینکه به اصل موضوع بپردازند به دنبال حاشیه سازی اند ( می گویند کپی کپی، برادر تهمت زدن در مکتب شما اینقدر آسان است؟ آیا در مکتب شما باید به مخالف تهمت زد؟) مطلبی در مورد کتاب الاحتجاج طبرسی: مولف از علمای بزرگ است و اگر در این زمینه مطالبی ارائه خواهد شد. بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 1 - ص 75 وقال أحمد بن علي الطبرسي في الاحتجاج : لا نأتي في أكثر ما نورده من الاخبار باسناده إما : لوجود الاجماع عليه ، أو : موافقته لما دلت العقول إليه الاحتجاج - الشيخ الطبرسي - ج 1 - ص المقدمة 8 - المقدمة 9 ، فهو من الكتب المعتبرة التي اعتمد عليها العلماء الأعلام : كالعلامة المجلسي ، والمحدث الحر ، وأضرابهما " ( 4 ) . ومن خلال هذه الفقرات نستفيد بأن الكتاب بمجموعه موضع اعتماد الأعلام والباحثين ، بالرغم من أن أكثر أحاديثه مراسيل ، إلا أن الثقة الكبيرة التي يتمتع ‹ صفحه المقدمة 9 › بها مؤلف الكتاب ، زرعت في نفوس المؤلفين الاعتماد عليه ، والنقل عنه دون تمحيص وتحقيق ، وتدقيق في أسناد الأخبار والأحاديث ************************************************ تفسير مجمع البيان - الشيخ الطبرسي - ج 1 - ص 338 (چون در قسمت از کتب مفسرین نیاوردید دوباره نوشتم) ومنها ما يرتفع اللفظ ، ويثبت الحكم ، كآية الرجم ، فقد قيل : إنها كانت منزلة ، فرفع لفظها . وقد جاءت أخبار كثيرة بأن أشياء كانت في القرآن ، فنسخ تلاوته اما عزیزان اهل سنت که خود را به نمی دانم می زنند و نسخ به تلاوت را قبول دارند که هیچ... ولی برخی علما در جایی نتایج بررسی خود را صراحتا اعلام می کنند و در جایی دیگر آن را انکار می کنند از دوگانگی آن هاست که برای این هم ممکن است دلایلی داشته باشند-شاید تقیه یا جلوگیری از وهن مذهب-جدال احسن چنانکه آیت الله العظمی محمدرضا نکونام در زیرگفته است.

سلام
گفته شد که سخن اشخاص برای ما حجت نیست و نظر شخصی خودشان است.
در مورد نسخ تلاوت هم می توانید به این مقاله مراجعه کنید که نسخ تلاوت در نظر ما از اساس باطل است http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/4200/55/text[/]

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

vivaziba;425178 نوشت:
سلام بر دوستان برخی دوستان به جای اینکه به اصل موضوع بپردازند به دنبال حاشیه سازی اند ( می گویند کپی کپی، برادر تهمت زدن در مکتب شما اینقدر آسان است؟ آیا در مکتب شما باید به مخالف تهمت زد؟) مطلبی در مورد کتاب الاحتجاج طبرسی: مولف از علمای بزرگ است و اگر در این زمینه مطالبی ارائه خواهد شد. بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 1 - ص 75 وقال أحمد بن علي الطبرسي في الاحتجاج : لا نأتي في أكثر ما نورده من الاخبار باسناده إما : لوجود الاجماع عليه ، أو : موافقته لما دلت العقول إليه الاحتجاج - الشيخ الطبرسي - ج 1 - ص المقدمة 8 - المقدمة 9 ، فهو من الكتب المعتبرة التي اعتمد عليها العلماء الأعلام : كالعلامة المجلسي ، والمحدث الحر ، وأضرابهما " ( 4 ) . ومن خلال هذه الفقرات نستفيد بأن الكتاب بمجموعه موضع اعتماد الأعلام والباحثين ، بالرغم من أن أكثر أحاديثه مراسيل ، إلا أن الثقة الكبيرة التي يتمتع ‹ صفحه المقدمة 9 › بها مؤلف الكتاب ، زرعت في نفوس المؤلفين الاعتماد عليه ، والنقل عنه دون تمحيص وتحقيق ، وتدقيق في أسناد الأخبار والأحاديث ************************************************ تفسير مجمع البيان - الشيخ الطبرسي - ج 1 - ص 338 (چون در قسمت از کتب مفسرین نیاوردید دوباره نوشتم) ومنها ما يرتفع اللفظ ، ويثبت الحكم ، كآية الرجم ، فقد قيل : إنها كانت منزلة ، فرفع لفظها . وقد جاءت أخبار كثيرة بأن أشياء كانت في القرآن ، فنسخ تلاوته اما عزیزان اهل سنت که خود را به نمی دانم می زنند و نسخ به تلاوت را قبول دارند که هیچ... ولی برخی علما در جایی نتایج بررسی خود را صراحتا اعلام می کنند و در جایی دیگر آن را انکار می کنند از دوگانگی آن هاست که برای این هم ممکن است دلایلی داشته باشند-شاید تقیه یا جلوگیری از وهن مذهب-جدال احسن

1-طبرسی مولف الاحتجاج،غیر از طبرسی مولف مجمع البیان است.حال آنکه مولف مجمع البیان کاملاً مخالف تحریف بوده و در تفسیر خود،تحریف را رد می کند.جهت مشاهده سند به پست مفصل بنده در رد و نقد اظهارات جناب عبدالرسول مراجعه کنید.
2-روایات الاحتجاج فاقد سند هستند.لذا از نظر علم رجال در ضعیف ترین وضعیت ممکن به سر می برند.
3-علامه مجلسی هم روایات تحریف را آحاد می داند.کافی است به منبع ارائه شده در بحار مراجعه کنید و ببینید چه می گوید علامه مجلسی.

vivaziba;425178 نوشت:
چنانکه آیت الله العظمی محمدرضا نکونام در زیرگفته است.

1-آیت الله نکونام حجت نیست.
2-ما نقیض حرف جناب نکونام را ثابت کردیم و 25 مورد نقل قول از بزرگترین علمای شیعه آوردیم که تحریف را به صراحت رد می کنند.
3-اکثر علمای امروز،نظرشان خلاف آیت الله نکونام است.
4-لازم است ببینیم منظور آیت الله نکونام از اصل تحریف در اینجا چیست.اگر منظور تحریف معنوی است،در اینصورت شکی در رخ دادن آن نیست.ولی اگر منظور تحریف لفظی است،این کاملاً خلاف عقیده علمای شیعه است.
vivaziba;425183 نوشت:
اما در مورد مولف الاحتجاج

در این باره توضیح داده شد.
vivaziba;425183 نوشت:
نهاية المقال في تكملة غاية الأمال - الشيخ عبد الله المامقاني ( العلامة الثاني ) - ص 252 ما رواه الثّقة الجليل أبو منصور أحمد بن أبي طالب الطَّبرسي في كتاب الاحتجاج... بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 1 - ص 75 وقال أحمد بن علي الطبرسي في الاحتجاج : لا نأتي في أكثر ما نورده من الاخبار باسناده إما : لوجود الاجماع عليه بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 1 - ص 9 وكتاب الاحتجاج ، وينسب هذا أيضا إلى أبي علي وهو خطأ ، بل هو تأليف أبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي ، كما صرح به السيد ابن طاوس في كتاب كشف المحجة وابن شهرآشوب في معالم العلماء ، وسيظهر لك مما سننقل من كتاب المناقب لابن شهرآشوب أيضا . معالم العلماء - ابن شهر آشوب - ص 12 الشيخ الجليل أبو منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي صاحب الاحتجاج وهو الذي ذكرناه آنفا ، قال تلميذه ابن شهرآشوب في " هذا الكتاب " : شيخي أحمد بن أبي طالب الطبرسي له الكافي في الفقه حسن ، الاحتجاج كشف المحجة لثمرة المهجة - السيد ابن طاووس - ص 35 وكتاب الاحتجاج لأبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي التفسير الصافي - الفيض الكاشاني - ج 1 - ص 52 وكذلك الشيخ أحمد بن أبي طالب الطبرسي ( رضي الله عنه ) فإنه أيضا نسج على منوالهما في كتاب الاحتجاج

ما هم گفتیم الاحتجاج اثر ابومنصور شیخ احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی است.ولی مجمع البیان اثرامین الاسلام ابوعلی فضل بن حسن طبرِِسی است.
لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

سلام بر شما قبلاً فرمودید: مولف الاحتجاج مجهول الهویة است ثابت شد که وی از بزرگان علماست در مورد احتجاج ،مولف دلیل ذکر نشدن سند احادیثش را آورده است که آن هم اجماع ویا موافقت عقلی است. در مورد نسخ تلاوت ، که مولف مجمع البیان آن را از انواع نسخ معرفی می کند چه می گویید؟ طبرسی و جزایری و مجلسی و صافی و کلینی و ... حجت نیستند با آن همه مطالعه در راه قرآن و اسلام ، وقتی پایه اساسی اسلام و معجزه پیامبرش برای علمای طراز اول ثابت نشده باشد و مدارک فراوانی دال بر تحریف مشاهده کرده اند ، حال تکلیف کسی که می خواهد امروز در مورد اسلام تحقیق کند چیست؟

ملاصدرا;425001 نوشت:
بحث فرا مذهبی بودن به معنای این نیست که احادیث عامه را بپذیریم و روایات شیعه آنهم اگر صحیح باشد و از روی تقیه نباشد و خلاف قرآن نباشد و ... برای ما حجت است

یا حق ... فکر نمی کنید با این اینهمه شرط اصولا نمیشه روایات تحریف رو برای شما ثابت کرد ؟ حالا ما برای شما روایت آوردیم که امام صادق می فرماید آیه رجم در قرآن بوده ( من خواهش دارم شما یک بار الرَّجْمُ فِي الْقُرْآن‏ رو برای ما ترجمه کنید ) و حالا نیست . سخن امام واضح ، شفاف و کاملا معلوم است ، لطفا بی جهت تاویل و تفسیر نفرمائید !

شما می بینید که هیچ کاری نمیشه با روایت کرد میگوئید تقیه بوده ، آخر هم تقیه هم حدی داشته ، اصلا زشت نیست که بی جهت نسبت تقیه رو به امام می چسبونید ؟ مثلا یک کسی مثل زید بن ثابت که در نظر شیعه جزء نواصب هست ، از عمر تقیه نمی کنه و صراحتا با عمر مخالفت می کنه ، اونوقت شما می گید که امام تقیه کرد و مجبور شد بگه قرآن تحریف شده !

انشاءالله ظرف یکی دو روز آینده یه نیمچه مقاله ای قرار میدم پاسخی به اون بحث هایی که آقای بن موسی به عنوان نقد مطرح می کنن و بقیه ایراداتی که گرفتن .

پاسخی هم که ارجاع داده بودید به سایت در دو محور خلاصه میشه : اینکه از روی تقیه بوده که توضیح دادیم تقیه شده سلاح بی سلاحی ! و دوم اینکه گفتن نسخ تلاوته که ، نسخ تلاوت هم نوعی تحریف به شمار میاد !

مطلب دیگه ای نبود .

vivaziba;425241 نوشت:
سلام بر شما قبلاً فرمودید: مولف الاحتجاج مجهول الهویة است ثابت شد که وی از بزرگان علماست در مورد احتجاج ،مولف دلیل ذکر نشدن سند احادیثش را آورده است که آن هم اجماع ویا موافقت عقلی است. در مورد نسخ تلاوت ، که مولف مجمع البیان آن را از انواع نسخ معرفی می کند چه می گویید؟ طبرسی و جزایری و مجلسی و صافی و کلینی و ... حجت نیستند با آن همه مطالعه در راه قرآن و اسلام ، وقتی پایه اساسی اسلام و معجزه پیامبرش برای علمای طراز اول ثابت نشده باشد و مدارک فراوانی دال بر تحریف مشاهده کرده اند ، حال تکلیف کسی که می خواهد امروز در مورد اسلام تحقیق کند چیست؟

سلام بر شما .
کتاب احتجاج مثل نهج البلاغه است که اسنادش تا امام معصوم درج نشده است اگر می توانید اسناد رو از کتب دیگر برای ما بیاورید بسم الله تا بررسی کنیم !! ما در نهج البلاغه روایت مرسل داریم ، ضعیف داریم وهمه گونه روایت داریم و هیچ کسی نگفته همه اسنادش صحیح هستند

بن موسی;425192 نوشت:
ما هم گفتیم الاحتجاج اثر ابومنصور شیخ احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی است.ولی مجمع البیان اثرامین الاسلام ابوعلی فضل بن حسن طبرِِسی است.

دوست عزیز سلام علیکم

هم بنده اشتباه کردم که گفتم مولف الاحتجاج همان مفسر شهیر است و هم شما که ابتدا فرمودید مولف آن مجهول است .

اعتراف و پذیرش اشتباهات که عیب نیست .

ببینیم مرحوم خوئی در معجم چه می گویند :

أبو منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي: عالم، فاضل، فقيه، محدث، ثقة له كتاب الإحتجاج على أهل اللجاج، حسن كثير الفوائد.

بحث های بی مورد و به حاشیه راندن ها فقط باعث اتلاف وقت می شود . عالمی که کتاب الاحتجاج را نوشته بسیار مورد تقدیر و از علمای بزرگ شیعه است . و او این کتاب را بر اساس مسلمات شیعه که به تعریف خودش رسیده است نوشته و لذا همچون یک کتاب مناظره می ماند که بر علیه اهل لجاج آنرا نگارش کرده است .

همچون علی بن ابراهیم قمی و عیاشی و کلینی که روایت تحریف قرآن را وارد کرده اند ، حداقلش اینست که بگوییم این علمای بزرگ خود به مسئله تحریف قائل بوده اند . اما در مورد مطلبی که از علامه مجلسی آورده ای د روی آن تاکید می کنید ، لطفا متن عربی را قرار دهید . چون از بسیار عجیب است که یکجا مجلسی روایات تحریف را متواتر بداند و جای دیگر آنها را جزء آحاد و شذوذ قلمداد کند !

با تشکر .

سلام علیکم .
هر کس احساس می کند می تواند در مورد تحریف قرآن بحث کند و بنیه علمی دارد در مسنجر پالتاک روم ندای شیعه خوش حال می شویم تشریف بیاورد ، به صورت صوتی یا تکس ، فقط با دانش اموختگان( دوستان برای سطح علمی دانش اموختگان فقط کافی است در اینترنت مناظره اکبر بیرامی با مولوی مراد زهی را بزند و ببینند که چگونه مولوی در مقابل برادر اکبر سر تعظیم فرو می اورد ) .. اگر می توانید عالمی در این زمینه برای بحث بیاورید علاوه بر جایزه که می گیرید به عنوان واسطه و هم می بینیم کی به حق داره

vivaziba;425241 نوشت:
سلام بر شما قبلاً فرمودید: مولف الاحتجاج مجهول الهویة است ثابت شد که وی از بزرگان علماست در مورد احتجاج ،مولف دلیل ذکر نشدن سند احادیثش را آورده است که آن هم اجماع ویا موافقت عقلی است. در مورد نسخ تلاوت ، که مولف مجمع البیان آن را از انواع نسخ معرفی می کند چه می گویید؟ طبرسی و جزایری و مجلسی و صافی و کلینی و ... حجت نیستند با آن همه مطالعه در راه قرآن و اسلام ، وقتی پایه اساسی اسلام و معجزه پیامبرش برای علمای طراز اول ثابت نشده باشد و مدارک فراوانی دال بر تحریف مشاهده کرده اند ، حال تکلیف کسی که می خواهد امروز در مورد اسلام تحقیق کند چیست؟


برادر زيبا، شما خسته نمي شويد اينقدر يك مطلب را هزار بار تكرار مي كنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برادر عمار شعه قبلا در تاپيك توسل هم به اين مطالب شما پاسخ داده اند و متاسفانه شما در هرجايي نام قران مي بينيد همان مطالب بي اساس را كپي پيست مي كنيد؟

ما كه مانند شما دينمان را از عايشه نمي گيريم كه اگر بزغاله اش بيايد قران را بخورد بعد بگوييم تحريف شده است

به قول سلمان حدادي وهابيت يك قيچي دارد و ان هم تهمنت هست، ما پاسخ شما را در مورد ديدگاه كليني ور روايتش و مجلسي گفتيم، انوقت شما انقدر در منگنه قرار گرفتيد كه در اخر هم گفتيم بله من شيعه هستم، وو فقط مي خواستم از اين طريق يك بحث علمي كنم، مولا امام حسن فرمودند حسن سوال نصف العلم، سوال نيكو نصف علم هست نشان دهنده عالم بودن هست، شما مدام مطالب باطل را تكرار مي كنيد خدايش من خسته شدم، شما خسته نشدي؟

پاسخ پاياني::::::::

اولا: كساني كه قائل به تحريف قرآن بوده اند، (حال اگر ثابت بشود كه چه كسي چه چيزي گفته است) نظر شخصي خودشان بوده است و آنها هرگز اين اعتقادشان را به تمام مسلمانان نسبت نداده اند.

ثانيا: اگر روايات صحيحي هم در باره تحريف قرآن باشد، با نص قرآن تنافي دارد و از درجه اعتبار ساقط است.

***اگر روايات صحيحي هم در باره تحريف قرآن باشد، با نص قرآن تنافي دارد و از درجه اعتبار ساقط است.*** پاسخ نهایی شما نابودگر بود! عليكم السلام

موضوع قفل شده است