اسلام یا اعلامیه جهانی حقوق بشر؟ چرا؟

تب‌های اولیه

171 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مهم سخن حق و درست و انساني هست
حالا اگه در بعضي موارد اصول حقوق بشر رعايت نميشه بخاطر رفتار طرف مقابل هست مثل مسلمون ها در نيجريه
و شما داريد خدمت انسان هاي معتقد به حقوق بشر و خدمات غرب به بشر رو ناديده مي گيريد
شمايي كه مي گيد اگه در جايي خودشون رو قطعه قطعه كنن، چيزي نمي گن،
خب چي بايد بگن؟
وقتي يك مسلمون ميره هموطن هاي خودش رو قطعه قطعه مي كنه چي بايد گفت؟ اون شخص مگه به افراد ديگه رحم مي كنه؟ پس شخصي كه به حقوق بشر معتقده بايد ايستادگي كنه
يا مسلموني كه به عشق 72 تا حوري بهشتي به خودش بمب مي بنده و ديگران رو نابود مي كنه
حقوق بشر چي بايد بگه؟!

سخن درست باید نتیجه درست هم بدهد پس مساله به سخنرانی ختم نمیشود

اگر سخن صحیحی به ظهور نرسد ممکن است که اعتقادی به آن فضیلت وجود داشته ولی در مقام اجرا نواقصی مانع شده
و اما شکل دیگر اینکه
سخن صحیحی وجود داشته ولی به این دلیل که اعتقادی به انجام آن وجود نداشته حتی در صورت امکان اجرا موانعی ایجاد گردیده که اجرا نشوند.

جنایت میانمار نماد واضحی از یک جنایت ضد بشری و ضد انسانی نظام سلطه و سرمایه داری است

خانم آنگ سان سوچی برنده جایزه صلح جهانی بواسطه مبارزاتش با دولت نظامی میانمار در آن کشور یکی از مقامات بلند پایه است و
جناب اوباما هم برنده دیگر جایزه صلح جهانی رئیس جمهور امریکا

در این کشور حداقل 50000 مسلمان کشته شد و بسیاری آواره اند و یا با وضعیتی اسف بار در آن کشور ساکن اند
جائی که
گوشت انسان بعنوان غذای نذری ( نه بدلیل گرسنگی بلکه بدلیل غذای متبرک پیروزی ) بین بودائیان میانمار تقسیم میشود

در این کشور بدلیل تسلیم دولت نظامی به جهان سرمایه داری و روی کار آمدن سوچی در آن کشور مجوز انجام این جنایت صادر شد.
این افراد در نظر این نظام نه بشر هستند و نه حقی دارند . این یعنی چهره حقیقی این ادعا "اعلامیه جهانی حقوق بشر"

نکته بعد فرمودید خوبیهایش را نادیده گرفته شده و ...

این را بدانید در جائی که نظمی وجود داشته باشد نیکوئی نظم هم وجود دارد . در یک دیکتاتوری هم نظمی ایجاد شود شما سود میبرید در یک کشور فاشیستی هم همینطور ولی این به این مفهوم نیست که شما در یک کشور و نظام سالم دارید زندگی میکنید.

اما بعد در مورد مسلمانان گفتید که فلان کار را کرده اند و به حقوق بشر سرمایه داری چه

این نکته را در نظر باید داشته باشید که امپراتوری سلطه سرمایه داری هیچ کشور مستقل را که تحت سلطه اش نباشدبرایش پذیرفتنی نیست

خب برای تسلط به چنین کشورهائی راههائی وجود دارد

فقر مردم و ضعف اقتصادی راه اول نفوذ
تنوع قومیتی در آن کشور
تنوع عقیدتی و مذهبی در آن کشور

همین 3 گزینه کافی است که یک کشور را به جنگ بکشانند . طالبان بسازند بوکوحرام تربیت کنند جنگ در سوریه براه بیاندازند و ...
زیر ساخت های آن کشور را ویران نمایند
امنیت را در آن کشور از بین ببرند
منابع اقتصادی و نظامی آن کشور را به ضعف و ناتوانی بکشانند
...
تا زمانی که بر آن مسلط شوند و تحت سلطه آنها حق حیات و بردگی پیدا کنند.

..

نه ديگه نشد!
شما نميخواهيد يه نگاه به واقعيت بياندازيد
غرب و آمريكا امروزه به وضع اقتصادي خوب،زندگي خوب مردم و غيره رسيدن
تازه در بدترين شكل ممكن اونا (بحران اقتصادي و بلاياي طبيعي) باز وضع شون از ما بهتره
تو آمريكا (بلاد كفر) از دو هفته قبل ميان و سيل رو پيش بيني مي كنن و پيشگيري مي كنن تا كمترين آسيب وارد بشه،اما اينجا حتي يه توفان ساده هم پيش بيني نميشه حالا اينا به كنار، آخرش هم ميان ميگن علت حوادث طبيعي بي حجابي هست و مي اندازن تقصير زن ها و دختر ها! (تو خود همين سايت ديدم) اون وقت جالبه كه نگاهي كه زن رو اينقدر سرزنش، محدود ميكنه و حتي عامل بلاياي طبيعي (كه امروزه با گسترش علم همه دليل حوادث طبيعي رو ميدونيم) مياد و دايه ي مهربون تر از مادر ميشه به وضع حقوق زن در فرهنگ غربي اعتراض و ابراز نگراني مي كند !
چه جالب!
حالا شما هي بگو قانون غرب غلط هست،اين فقط يه نتيجه ي پيش پا افتاده بود
مسلمون ها آزادانه تبليغ مي كنن و همين يكي دونفري كه در غرب مسلمون ميشن و خيلي هم تبليغ ميشه، از همين قانون حقوق بشر هست كه شما داري تهمت مي زني و بد مي دونيش
بعدش هم ميانمار و اعمال بوداييان تند رو چه ربطي به قانون حقوق بشر داره؟
اينكه دوتا گروه افتادن به جون هم،تماماً ريشه هاي مذهبي و قبيلگي داره
بوكوحرام،القاعده و..همه مسلمون و براساس شريعت اسلام هستند و ساخته ي دست حقوق بشر و غرب نيست
آخه انصافاً حرف تون بي پايه نيست؟
مطلبي خوندم كه نوشته بود (به كنايه) : طالبان و القاعده رو كه آمريكا ساخته
وهابي ها و سلفي ها و..رو كه انگليس ساخته
بوكو حرام هم كه داره اسلام رو بد مي كنه
و يكي دوتا جمله ي ديگه
بعد هم نوشته بود اگه اينطور باشه كه ديگه كسي نموند؟! همه يا گمراه بودن يا دست نشونده ي غرب!
و اينكه شما ممكنه چند مورد بسيار كم عليه مسلمون ها در غرب بياري،كه خب بعيد نيست،كمبود و مشكل همه جا هست

owari;524655 نوشت:
مثلاً خواهرمان سرکار نگین گفته‌اند که در این دینداری تجددگرایانه به یقین هم رسیده‌اند (لااقل در برخی موارد) و البته دلایلی که آوردند مبنای تاریخی و حدیثی دارد، این خیلی خوب است که ایشان حدیث را قبول دارند، و خیلی خوب است که قرآن را هم قبول دارند، عقل را هم که صحبت اصلی‌اشان است که قبول دارند، این یعنی در سه مبنا از چهار مبنای استخراج احکام در تشیع اشتراک داریم، فقط شاید اجکاع را قبول نداشته باشند. حالا باید مثلاً در آن تاپیک جدید بفرمایند که مثلاً مبنای پذیرش حدیث برای ایشان چگونه است؟ یعنی خود منابعشان هم باید صحت سنجی بشود. همچنین اینکه تا چه حد به عقلانیت بها می‌دهند؟ یعنی مثلاً اگر عقلشان چیزی گفت که خلاف قرآن و احادیث معتبر (چه به صورت سندی چه از باب انطباق با قرآن) بود حکم را از قرآن می‌گیرند یا از عقل؟ عقل خودشان یا عقل جمعی (مثل دموکراسی که البته دموکراسی یک اشکال مفهمی دارد) یا عقل علما یا ...؟

بنده یقین دارم علت این گونه تفاسیر و احکام بر ضد زنان این است که در ان زمان قدرت در دست مردان بوده و زنان هیچ نقشی در جامعه نداشتند خوب کاملا مشخصه در چنین جوامع مردسالار باید انتظار چه قوانینی رو داشت به نظر شما اگر زنان در راس امور بودند و قدرت در دست آنان بود تاریخ نویسان و مفسرین همه زن بودند الان احکام و تفاسیر همه بر ضد مردان بود یا زنان؟
الانم که مشاهده میکنید زن و مرد از حقوق بشر راضی هستند شاید علتش به همین برمیگرده که در حال حاضر هر دو در صدور قوانین نقش دارند به خاطر همین است که مشاهده میکنیم در این قوانین ظلمی صورت نگرفته است.
دوست عزیز از یک مذهبی سنتی که هیچ چیز به جز تفاسیری که علما میکنند قبول ندارد و یک ضد دین که کلا با اسلام مخالف است نمیتوان انتظار داشت بی طرفانه صحبت کنند
باید نظر اشخاص بی طرف در این زمینه رو دانست نظر حقوقدانان و روانشناسان که شناخت بیشتری از زن و مرد دارند باید دید از نظر آنان آیا در این احکام ظلمی صورت گرفته یا نه ؟؟ آیا وجود این احکام به نفع زنان بوده یا به ضررشون و همچنین باعث استحکام خانواده ها شده یا فروپاشی آن؟

[="Navy"]مفاد اعلامیه های حقوق بشر بر اساس مبانی انسان شناسانه، معرفت شناسی و هستی شناسی نوین مبتنی بر برداشت ویژه ای از خود انسان است که بر اساس آن ماورای ماده از حوزه شناخت انسان خارج و در نتیجه انکار شده و فرض شده که خرد مبتنی بر روش علمی و تجربی، قادر به شناخت همه ابعاد هستی و از جمله انسان و نیازهای وی است و از زاویه ای دیگر شناخت حقوق انسان در قلمرو عقل بشری قلمداد و از حوزه انتظارات از دین خارج می شود.
اولین مؤلفه انسان شناسی ادیان و به خصوص اسلام قایل شدن به وجود ابعاد معنوی برای انسان و اصالت این بعد نسبت به جنبه مادی وجود او است. مرتبط دانستن انسان با منبع ماورایی خلقت، معنا و توحید همگی از تبعات این اصل اساسی و لایتغیر ادیان به شمار می رود.
در متن اعلامیه جهانی حقوق بشر، گزاره های فلسفی که مبانی انسان شناختی آن را مشخص می کند، به خوبی قابل استخراج است. محوری ترین اصل و مبنای این اعلامیه توجه به انسانیت انسان است. یعنی تنها منبعی که می تواند ثابت و فراگیر در میان تمام انسان های جهان باشد، از هر رنگ و ملیت و... انسانیت آن هاست. بر همین اساس است که برخی حقوق بشر را دین انسانیت نامیده اند. در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر این امر با اصطلاح احترام به حیثیت ذاتی بشر عنوان شده است.
در همین جاست که تفاوت مبنایی انسان شناسی اسلام و مکتب مادی و اومانیستی اعلامیه آشکار می شود. چراکه اسلام برای بشر حیثیت ذاتی قایل است (لقدکرمنا بنی آدم...) و آن را شامل همه افراد بشر می داند، لکن ابتنای آزادی و سعادت بشر و حقوق او بر صرف انسانیت را صحیح و کامل نمی داند. در نظر اسلام انسانیت صرفا و به خودی خود ملاک وحدت انسان ها نیست، چراکه برخلاف نظر واضعان این اعلامیه، انسانیت بطور لزوم دارای جنبه مثبت نیست و اقتضای حالات منفی را نیز دارد. لذا هرگز نمی توان پذیرفت که اعلامیه حقوق بشر و محور معنا بخش آن یعنی انسانیت فوق ادیان است.6
آیت الله جوادی آملی در مقاله تفاوت های حقوق بشر از دید اسلام و غرب، درباره غفلت از رابطه انسان و جهان آفرینش در اعلامیه حقوق بشر می نویسد:مکتبهای غیر الهی نتوانسته اند رابطه انسان و جهان آفرینش را به درستی ارزیابی کنند . این مکتبها غافل از آنند که انسان گاه با برخی از کارهایش رابطه خویش را با جهان تیره می کند و گاه نیز وضع جهان را به سامان می آورد . این غفلت سبب شده است که قانونگذاران بین المللی برای رفع آلودگی های مادی احساس مسؤولیت کنند، اما بر آلودگی های حقیقی جهان چشم بر بندند; آلودگی هایی که حاصل سیاهکاری ها و گناهان خود انسانند . بدین ترتیب، «اعلامیه جهانی حقوق بشر» برای آلودگی محیط زیست و حتی اعماق دریاها دل می سوزاند - که البته این، به جای خود شایسته است - ، ولی تاثیر رفتار سوء انسان را در جهان نادیده می گیرد.
قرآن کریم همواره به ما هشدار می دهد که به این رابطه عمیق انسان با جهان، هوشیارانه توجه کنیم:
و ان لو استقاموا علی الطریقة لاسقیناهم ماء غدقا 7(اگر مردم در راه درست پایداری کنند، ایشان را از بارانی سرشار بهره مند می سازیم.)
این پیوند میان پدیده های آفرینش و رفتار آدمی، از سوی آنان که دیده حق بین ندارند، قابل درک نیست . این رابطه در همه شریعتهای الهی مورد عنایت خدا است، اما قانونگذاران بین المللی که بعضا مدعی پیروی از کتابهای آسمانی اند، از این پیوند، سراسر غافل مانده اند و به همین سبب، نتوانسته اند در تدوین مواد حقوقی، به گونه ای تدبیر کنند که تیرگی های حقیقی جهان را روشنی بخشند و آلودگی های پایدار را از پیکر هستی بشویند.
علامه جعفری در تبیین عدم توجه اعلامیه حقوق بشر به تمام ساحت های بشری، می نویسد: تجزیه بُعد اخلاقی از بُعد حقوقی و تجزیه آن دو از بُعد اجتماعی و تجزیه آن سه از بُعد سیاسی و تجزیه آن چهار بُعد از بُعد علمی و تجزیه آن پنج بُعد، از بُعد فلسفی و هستی یابی و تجزیه همه آنها از مذهب، انسان را از خود و دیگران بیگانه ساخته است. این تجزیه که از دیدگاه روش علمی محدود، خوشایند و بلکه ضروری تلقی شده، حس اشتراک در حیات و حس وحدت در حیات معقول را در درون انسان ها خشکانده و سست نموده است.
انسان، تک ساحتی نیست و طبعاً شناخت حقوق او و وضع قوانین لازم بر مبنای این حقوق هم نمی تواند تک بعدی و بی توجه به جوانب مختلف مرتبط با حیات او باشد.
علاوه بر مبانی هستی شناسانه و انسان شناسانه مادی، گفته شده که اعلامیه جهانی حقوق بشر ملهم از ترکیب نظریه آزادی در مفهوم غربی و نظریه آزادی در مفهوم سوسیالیستی است 10که به طور قطع با آزادی مد نظر اسلام تفاوت دارد.
در زمینه نظری اشکالاتی همچون، جهان شمول نبودن، تکلیف ستیزی، لذت گرایی ، فرجام انگاری11نیز وارد شده است.
خلاء های تئوریک اعلامیه حقوق بشر موجب شد تا سازمان کنفرانس اسلامی در قاهره در اوت 1990اعلامیه اسلامی حقوق بشر را صادر کند که بسیاری از گوناگونی های معرفتی این دو اعلامیه با مقایسه روشن می شود.
[/]

ᕘᕚRaiNᕘᕚ;524124 نوشت:
زنان سرپرست خانوار، شامل
زنان بیوه
زنان مطلقه(اعم از زنانی که پس از طلاق به تنهایی زندگی می کنند و یا به خانه پدری بازگشته، ولی خود امرار معاش می کنند)
همسران مردان معتاد
همسران مردان زندانی
همسران مردان بیکار
همسران مردان مهاجر
همسران مردانی که در نظام وظیفه مشغول خدمت هستند
زنان خود سرپرست(زنان سالمند تنها)
دختران خود سرپرست(دختران بی سرپرستی که هرگز ازدواج نکرده اند)
همسران مردان از کار افتاده و سالمند، می شوند

سلام علیکم
اگر اسلام ارث بیشتر برای مرد قرار داده است چون مسئولیت مرد وزن فرق دارد واین تفاوت بر حسب تفاوت مسئولیت است که اگر دقیق حساب کنیم نفع زن بیشتر از مرد است چون مرد این پول را برای عیال خود خرج می کند ولی زن چنین وظیفه ای ندارد. در ین حال که بعضی اوقات زن بیشتر از مرد ارث می برد. مثلا اگر فرزندان متوفی مرده باشند سهم آنها بر حسب همان مرد برابر دو زن به فرزندان یعنی نوه های مرده می رسد که اگر فرزند پسر دختر باشد وفرزند دختر پسر باشد این دختر چون نوه پسری است دو برابر نوه دختری که پسر است ارث خواهد برد. یا اینکه رد بعضی شرایط سهم مادر یک سوم است ولی سهم پد در هر شرایطی یک ششم است.
اما نسبت به زنان سرپرست خانوار ما چنین چیزی در اسلام نداریم که زن مسئولیت فرزندان خود را به عهده گیرد مگر اینکه کسی واقعا خود داوطلب این مساله است که سختی این مساله را نباید به گردن اسلام انداخت.
چون در نبود پدر سرپرستی به جد واگذار می شود ودر صورت نبود او سرپرست این فرزندان حاکم شرع است. ولی به هر حال اگر در جامعه ما ودر عصر ما بحث استقلال زنان پیش آمده است وعده ای خود دلشان می خواهد سرپرست باشند نباید به گردن اسلام گذاشت. چون در هر شرایط با توجه به سختی این مساله اسلام راه حل گذاشته است.

(نگین);524464 نوشت:
وقتی هم از ازدواج مجدد مرد بدون رضایت همسر اول شکایت میکنیم و حدیث از امام صادق درباره حضرت زهرا که چنین مساله ای رو قبول نداشته آوردیم روی می آورند به جعلی بودن حدیث و ....
یا وقتی گفته شد نذر زن بدون اجازه شوهر قبول نیست و از مادر حضرت مریم اسم بردیم ببینید چه دلایلی آورده میشود!!!!
حال برخی دوستان ادعا میکنند که ما دلایلمون عقلی نیست و در چیزی که به آن علم نداریم نباید وارد شویم منم یه سوال از این اقایون دارم من می پذیریم که در برخی علوم که تسلط ندارم شما هم اجازه بده قوانین را کسانی تصویب کنند که علم و آگاهی بیشتری نسبت به شما در این زمینه ها دارند شما هم بپذیرید اگر حقوقدانی از ناعادلانه بودن حکمی صحبت میکند علم و آگاهی که از مردم جامعه دارد در آن زمینه خیلی بیشتر از شماست که با تفاسیر خودتان با صدور قوانین پرداختید.
یکی از حقوقدانان اذعان کرده هر گامی که ما می خواهیم در رابطه با اصلاح وضع زنان انجام دهیم با مخالفت شدید آقایان فتوا دهنده و مذهبیون تندرو مواجه می شویم

کسی نگفته است که ارزش زن از مرد کمتر است ومرد برتری ذاتی بر زن دارد بلکه زنانی هستند مثل حضرت خدیجه، زهرا وزینب سلام الله علیهن که سر آمد وافتخار انسانیت هستند واین راهخ برا یدیگر زنها هم بسته نیست وما در عصر خود زنانی مانند بنت الهدی صدر، بانو امین اصفهانی داشته ایم که رد عین رسیدگی به کارهای خانه در عرصه علم ونویسندگی وتربیت شاگرد ورسیدن به مقامات عالیه انسانی نیز موفق بوده اند وبرا یهر مرد وزنی الگو هستند همچنین زنی مثل بنت الهدی صدر در عرصه مبارزات د رعین اینکه خود مجتهده بود.
ولی متاسفانه امروزه ما ارزشها را خلاصه کرده ایم در امور اجتماعی وهر کس در کارهای روز مره فعالیت وسر وکله زنی بیشتری داشته باشد موفق تر وباارزش تر است. ودر واقع سوراخ دعا را گم کرده ایم. هیچ مفتی ومذهبی دین فهم زن را کم ارزش نمی داند بلکه این امام خمینی رهبر کبیر این انقلاب بود که در عین احترامی فوق العاده ای که برای همسر خود قائل بود می فرمود: مرد از دامن زن به معراج می رود.
آیا برا زن افتخاری بالاتر از این است که سازنده وتریت کننده مردانی مثل امام خمینی است که دنیا را متحول می کنند. ولی بال تاسف شدید در اثر تبلیغات امروزه بچه داری، خانه داری کم ارزش قلمداد می شود وهر کس بیشتر در خارج خانه کارهای مدیریتی انجام دهد موفق تر وبا ارزش تر است. ما دیگر مدیریت خانه که با ارزش تر از هر جایی است را مدیریت محسوب نمی کنیم بلکه مساوی با بدبختی می دانیم.
اسلام ودیندار فهیم هیچوقت زن را بی ارزش وسطح پایین نمی داند بلکه این ارزش زن است که مهم ترین کارها که تریت فرزند وساختن انسانهای خوب وارزشمند است به او واگذار شده است. اسلام می خواهد زن در عرصه ای که باز دهی زیادی دارد فعالیت کند. حضرت زینب سالها در مدینه وکوفه به زنها تفسیر قرآن یاد می داد بدون اینکه مردی او را مشاهده کند. وزمانی که برای زیارت می رفت شبها می رفت که حضرت امیر وبرادرانش او را همراهی می کردند تا نامحرمی او را نبیند. آیا این باعث شد که حضرت زینب بدبخت شود. وهمین ها بود که حضرت زینب را زینب کرد که تاریخ را تغییر داد. وبزرگترن افتخار را برای بشریت آفرید.

آبـرنـگـ;524493 نوشت:
دوم: ایران به راحتی در برابر آمریکا نایستاده است (رشد اقتصادی ایران در سال گذشته منفی 5% بوده است؛ آمار جنایات به صورت تصاعدی دارد بالا می‌رود و ...) که اگر چندسال دیگر به همین ایستادگی نابخردانه ادامه دهد، ایرانی باقی نمی‌ماند.

شما یک روش خردمندانه نشان دهید. ایران که در همین مذاکرات اخیر این همه کوتاه آمد آمریکا در قبالش کدام تحریم را برداشته است. پولهایی که آزاد کرده تا بحال ایران یک ریالش را هم نتوانسته برداشت کند. کشور را دو دستی تقدیم آمریکا کنیم به نظر شما خردمندانه است؟!

آبـرنـگـ;524493 نوشت:
من نیز گفتم: «این کینه‌ها، همه دلیل دارد و دلیل آن، رفتار نادرست شیعیان است» زیرا کسی کینه‌ای به دنیا نمی‌آید.
می‌دانید این سخنانی که شما و امثال شما می‌گویید، باعث این‌همه کینه و جدایی ایرانیان شده است؟

در اول انقلاب ایران با آنها چکار کرده ببود که رد شهرهایی مثل مهاباد وشهرهای مرزی این همه پاسدار ما را کشتند وچه جنایتها وسر بریدنها که انجام ندادند. ایران که تازه دولتش تشکیل شده بود. غائله قاسملو وغیره را مطالعه کنید بعد سخن بگویید.

آبـرنـگـ;524493 نوشت:
بدون مدرک نبود اگر مدرکی آورده شود، شما با توجیهاتی که شیوه‌ی کار آخوند‌هاست، آنرا رد می‌کنید. با این‌حال من خواستم از مدارک معتبر خودتان استفاده کنیم: «حق رأی نداشتن زنان، یک جفای آشکار است.» آیا ایشان در مورد برداشته شدن این جفا، سخنی گفته‌اند؟
در کجا؟

پس مدرک ندارید. آیا مدرکی بهتر از اینکه امام خمینی(ره) ده سال بعد از انقلاب بودند وزنها آزادانه در انتخابات شرکت می کردند. آیا جلو یاین کار را گرفتند. اگر حرام بود وظیفه داشتند که جلوی این کرا را بگیرند. بدون دلیل به دیگران تهمت نزنیم.

آبـرنـگـ;524493 نوشت:
آها! یعنی حتی کارهای خوبی هم که انجام می‌شود؛ باید آنرا رد کرد چون نظامی طاغوتی(؟) است و آنرا حرام می‌دانید (یعنی خدا می‌اندازید وسط و از زبان او سخن می‌گویید؟).

کار خوبان را نام ببرید. مجلس فرماشی ، دولت فرمایشی، همه کاره بودن شاه. کدام منظورتان است. کشتن جوانان این مملکت که هزاران تن آنها در همین روز 15خرداد بوده است که حتی جنازه آنها را هم تحویل خانواده هایشان ندادند. اگر اینها کار خوب است پش کار بد چیست؟

Ezio;525015 نوشت:
ه ديگه نشد!
شما نميخواهيد يه نگاه به واقعيت بياندازيد
غرب و آمريكا امروزه به وضع اقتصادي خوب،زندگي خوب مردم و غيره رسيدن
تازه در بدترين شكل ممكن اونا (بحران اقتصادي و بلاياي طبيعي) باز وضع شون از ما بهتره
تو آمريكا (بلاد كفر) از دو هفته قبل ميان و سيل رو پيش بيني مي كنن و پيشگيري مي كنن تا كمترين آسيب وارد بشه،اما اينجا حتي يه توفان ساده هم پيش بيني نميشه حالا اينا به كنار، آخرش هم ميان ميگن علت حوادث طبيعي بي حجابي هست و مي اندازن تقصير زن ها و دختر ها! (تو خود همين سايت ديدم) اون وقت جالبه كه نگاهي كه زن رو اينقدر سرزنش، محدود ميكنه و حتي عامل بلاياي طبيعي (كه امروزه با گسترش علم همه دليل حوادث طبيعي رو ميدونيم) مياد و دايه ي مهربون تر از مادر ميشه به وضع حقوق زن در فرهنگ غربي اعتراض و ابراز نگراني مي كند !
چه جالب!

اینکه کشورهای غربی در علم پیشرفت کرده اند حرفی نیست وسخن ما هم این است که ما در این عرصه عقب مانده ایم وباید تلاش دو چندان داشته باشیم که الحمدلله بعد از انقلاب در عرصه های علمی وخدمات اجتماعی قضیه خیلی فرق کرده است که امروز رشد علمی ما 13 برابر رشد جهانی است. واین باارزش است.
کشورهای غربی در علم پیشرفت کرده اند ول یاین علم را اسیر کرده اند ومحدود به خودشان است وتوسط همین علم دیگر کشورها را به بند کشیده اند وحاضر نیستند اجازه دهند دیگر کشورها هم آزادانه در این راه پیشرفت کنند.
مگر همین آریکا با استفاده از همین علم بمب اتم درست نکرد که تا بحال تنها یک ثمره آن کشتن 23هزار نفر در ژاپن بوده است. مگر این همه سلاحهای شیمیایی که صدام علیه ایران استفاده کرد همین کشورهای غربی نداده بودند؟ بیش از یم میلیون نفری که که در عراق مرده اند توسط آمریکاییها نبوده است؟! مردم عراق وافغانستا ن ر ا چه تحقیرها که نکردند، به افغانستان حمله کردند برای از بین بردن طالبان والقاعده که آنها دوباره در افغانستان به قدرت رسیده اند. ودر این راه کشورها ی اروپایی هم همراه بوده اند. پس جنایات مستقیم آمریکا وغرب علیه بشریت با توجه به همین پیشرفتهای علمی کم نبوده است. وبه اینها اضافه کنید کمک به اسرائیل، کمک تسلیحاتی به شورشیان وتکفیری ها و...

(نگین);525333 نوشت:
بنده یقین دارم علت این گونه تفاسیر و احکام بر ضد زنان این است که در ان زمان قدرت در دست مردان بوده و زنان هیچ نقشی در جامعه نداشتند خوب کاملا مشخصه در چنین جوامع مردسالار باید انتظار چه قوانینی رو داشت به نظر شما اگر زنان در راس امور بودند و قدرت در دست آنان بود تاریخ نویسان و مفسرین همه زن بودند الان احکام و تفاسیر همه بر ضد مردان بود یا زنان؟
الانم که مشاهده میکنید زن و مرد از حقوق بشر راضی هستند شاید علتش به همین برمیگرده که در حال حاضر هر دو در صدور قوانین نقش دارند به خاطر همین است که مشاهده میکنیم در این قوانین ظلمی صورت نگرفته است.
دوست عزیز از یک مذهبی سنتی که هیچ چیز به جز تفاسیری که علما میکنند قبول ندارد و یک ضد دین که کلا با اسلام مخالف است نمیتوان انتظار داشت بی طرفانه صحبت کنند
باید نظر اشخاص بی طرف در این زمینه رو دانست نظر حقوقدانان و روانشناسان که شناخت بیشتری از زن و مرد دارند باید دید از نظر آنان آیا در این احکام ظلمی صورت گرفته یا نه ؟؟ آیا وجود این احکام به نفع زنان بوده یا به ضررشون و همچنین باعث استحکام خانواده ها شده یا فروپاشی آن؟

خواهر عزیزم، سلام علیکم،
یعنی شما نمی‌دانید که امثال بنده که هیچ، فقها هم که هیچ، حتی امام و رسول خدا صل‌الله‌علیهم‌أجمعین هم حق قانونگذاری ندارند، مگر به صورت موقت و به عنوان تبصره (قوانین ثانویه)؟ حکم تنها ازآن خداست و نه هیچ کسی غیر از خدا: ان الحکم الا لله
کار رسول خدا رساندن دستورات خدا به بندگان خدا بود و تبیین آن، کار امام هم تبیین دستورات خدا بود برای بندگان خدا در زمان‌های بعدی، کار فقها در اثر غیبت هم به شرط جامع‌الشرایط بودنشان می‌شود کشف دستورات خدا از قرآن و حدیث، برای این کار هم عقل و اجماع یاری‌رسان ایشان است از ارتکاب خطا، مگرنه اصل همان قرآن و حدیث است، همان ثقلین ...، حکم خدا و تبیین حکم خدا، همین!
اگر حکم تنها ازآن خداست، هر کس دیگری که از خودش حکم دهد خود را شریک خدا دانسته است، مثل نمرود که ادعای خدایی کرد و گفت من خدای زمین هستم و خدا هم خدای آسمان است، مثل فرعون، اینها طغیان است در مقابل خداوند و جریان طغیان در مقابل خدا هم در لسان قرآن طاغوت گفته می‌شود. خداوند فرموده به طاغوت کافر باشید. در حدیث آمده که کسی که حق خود را به حکم طاغوت بگیرد گرفتن ان حق برای او حرام است. کسی که در جای رسول خدا و امام و حجت خدا بنشیند هم غاصب خلافت و باز طاغوت است. بهترین مثالش شاید عمربن‌عبدالعزیز باشد، عادل‌ترین خلیفه‌ی اموی که فدک را به اهل بیت علیهم‌السلام بازگرداند و ائمه را تکریم کرد و دستور منع حدیث را اگر درست خاطرم باشد لغو کرد و دشنام دادن به امام علی علیه‌آلسلام را ممنوع کرد. امام باقر علیه‌السلام روزی به یکی از اصحاب عمربن‌عبد‌العزیز را نشان دادند و گفتند او کسی است که وقتی از دنیا برود اهل زمین بر او خواهند گریست ولی اهل آسمان نخواهند گریست. آن صحاب پرسید چرا؟ امام فرمودند چون او بر صندلی‌ای نشسته که حق او نیست. غصب خلافت از حجت خدا یعنی مانع شدن سر خیر عظیم، یعنی طغیان اگرچه در دل خود کلی هم سازندگی را داشته باشد. به ایشان باید کافر بود. حالا با این مقدمات شما بفرمایید دانشمندانی که در مصدر قانون‌گذاری نه بر اساس حکم خدا که بر اساس عقل خودشان نشسته‌اند چه وضعی دارند؟ حتی با فرض اینکه این قوانین به دستور شیطان بزرگ و در راستای اهداف شیطانی آن هم نبوده باشد، با فرض اینکه آنها منصف بوده باشند، به نظر شما وضع ایشان چگونه خواهد بود؟ اگر بگویید طاغوت نیستند چون شاید اصلاً کلام خدا به ایشان نرسیده باشد آن وقت خواهید شنید آنها نمی‌دانند که نباید شریک خداوند در حکم بشوند ما که می‌دانیم نباید حکم را از غیرخدا بگیریم، نمی‌دانیم؟

می‌گویید این احکام که به اسم اسلام موجود هستند هم حکم خدا نیستند چون به طرز مشکوکی به نفع مردان است و به زیان زنان؟ خوب پس بفرمایید:
۱. آیا احکام خدا همچنان قابل کشف هستند یا راه رسیدن به آنها کلا نابوده شده است؟
۲. اگر احکام خدا به کل گم شده‌اند و هیچ راهی برای رسیدن به آن نمی‌شناسید پس آیا خداوند شما را به حال خود رها کرده است؟ بدون حجت الهی سرگردان هستید؟ کسی بداند حق وجود دارد و حق‌جو هم باشد و باز خداوند به حق هدایتش نکند؟ این ظلم نیست؟ آیا خدای شما ظالم است؟ آی خداوند شما را گرفتن احکام خود از دشمن خود فراخوانده است؟ (دانشمندان واضع این حقوق هم دشمن خدا نباشند متولی این حقوق فعلاً دشمن خداست و این دشمنی واضح است)
۳. اگر احکام خداوند گم نشده‌اند پس اگر در صدد کشف قوانین خدا از راه اسلامی در بیایید آیا به غیر از این احکام موجود خواهید رسید؟ اگر بله چگونه؟

در کشف قوانین خدا حتماً از قرآن شروع خواهید کرد، خود قرآن گفته که باید از اهل‌الذکر سؤال کنید. طبق استدلال معصوم علیه‌السلام اهل‌الذکر نمی‌تواند علمای مسیحی و یهودی و حتی اهل سنت باشد چون آنها شما را به دین خود دعوت خواهند کرد، پس باید از اهل بیت علیهم‌السلام سؤال کرد که یعنی لزوم تبعیت از حدیث. در احادیث هم آمده که در زمان غیبت از روات حدیث باید سؤال کرد و به ایشان باید رجوع کرد. پس چطور کسی ممکن است به صورت اسلامی شروع کند به حرکت و به جایی جز اینجایی که الآن فقه شیعه قرار دارد برسد؟ فقط چون ظاهر احکام برایتان قابل هضم نیست؟

بنده اگر بخواهم دین خودم را از غربیها بگیرم، یا اصلاً در موردی که خدا و رسولش چیزی را گفته‌اند بخواهم از کسی غیر ایشان تبعیت کنم، چه عقل خودم باشد، چه دانشمندان وطنی باشد و چه دانشمندان غربی، این را در حد شرک به خدا می‌دانم، اگر شرک جلی نباشد هم شرک خفی حتما هست، چون حکم تنها ازآن خداست. حتی عالم دینی شیعه که به اسم تجددگرایی با استفاده از قیاس و ... بخواهد حکم خدا را تغییر دهد و بگوید دوره‌ی آن حکم خدا گذشته است و ... تقلید از ایشان را هم شرک به خدا می‌دانم، چون فقها هم حق قانونگذاری ندارند.

در مورد اینکه آیا از علما می‌توان تبعیت کرد یا خیر حدیثی از امام صادق علیه‌السلام داریم. ایشان گفتند که یهود به این دلیل منحرف شد که از علمای فاسد خود تبعیت کرد. پرسیدند که خوب ما هم چاره‌ای نداریم مگر اینکه از علمایمان تبعیت کنیم چون همه که نمی‌توانیم کارمان را رها کنیم و برویم فقه و ... بخوانیم. امام پاسخ دادند که این در مورد شما نیست. فرق شما با ایشان در علمای شماست، ایشان هرگز بر خلاف اجتماع نخواهند کرد. از این حرف امام می‌شود فهمید که اگر یک عالمی هم منحرف شد (کما اینکه برخی علما از قبل از انقلاب و بعد از انقلاب همیشه در انحراف بوده‌اند، زمان‌های قبل‌تر هم همینطور، مثل آنهایی که سبب تبعید ملاصدرا شدند و ...) باز مجموعا علما بر طریق هدایت خواهند ماند.
باز حدیث دیگری داریم که مردی از یکی از یاران امام علیه‌السلام چیزی پرسید، جواب آن عالم برایش سنگین بود یا چیز دیگر آمد و به امام حرف آن عالم را نقل قول کرد. امام فرمودند که من بر خودم حرام می‌دانم که چیزی که او گفته را انکار کنم.

ببخشید ولی بنده را معاف کنید، ظاهراً اختلافمان سر اختلاف همان دو دنیای مریخ و ونوس هست که ما حرف همدیگر را نمی‌توانیم بفهمیم مگرنه بنده‌ی حقیر با همان غربیها هم که بحث می‌کردم بهتر در بحث جلو می‌رفتیم تا اینجا. منطق صحبت‌های شما برایم قابل درک نیست. بنده به دنبال حقیقت هستم، ان شاء الله، آنطور که هست نه آنطور که دوست دارم باشد. [اگرچه بنده با خانم خودم هم که بحث می‌کنم بحث‌ها پیش می‌رود یعنی همه‌ی خانم‌ها هم مال یک دنیای دیگر نیستند]

Ezio;525015 نوشت:
نه ديگه نشد!
شما نميخواهيد يه نگاه به واقعيت بياندازيد
غرب و آمريكا امروزه به وضع اقتصادي خوب،زندگي خوب مردم و غيره رسيدن
تازه در بدترين شكل ممكن اونا (بحران اقتصادي و بلاياي طبيعي) باز وضع شون از ما بهتره
تو آمريكا (بلاد كفر) از دو هفته قبل ميان و سيل رو پيش بيني مي كنن و پيشگيري مي كنن تا كمترين آسيب وارد بشه،اما اينجا حتي يه توفان ساده هم پيش بيني نميشه حالا اينا به كنار، آخرش هم ميان ميگن علت حوادث طبيعي بي حجابي هست و مي اندازن تقصير زن ها و دختر ها! (تو خود همين سايت ديدم) اون وقت جالبه كه نگاهي كه زن رو اينقدر سرزنش، محدود ميكنه و حتي عامل بلاياي طبيعي (كه امروزه با گسترش علم همه دليل حوادث طبيعي رو ميدونيم) مياد و دايه ي مهربون تر از مادر ميشه به وضع حقوق زن در فرهنگ غربي اعتراض و ابراز نگراني مي كند !
چه جالب!
حالا شما هي بگو قانون غرب غلط هست،اين فقط يه نتيجه ي پيش پا افتاده بود
مسلمون ها آزادانه تبليغ مي كنن و همين يكي دونفري كه در غرب مسلمون ميشن و خيلي هم تبليغ ميشه، از همين قانون حقوق بشر هست كه شما داري تهمت مي زني و بد مي دونيش
بعدش هم ميانمار و اعمال بوداييان تند رو چه ربطي به قانون حقوق بشر داره؟
اينكه دوتا گروه افتادن به جون هم،تماماً ريشه هاي مذهبي و قبيلگي داره
بوكوحرام،القاعده و..همه مسلمون و براساس شريعت اسلام هستند و ساخته ي دست حقوق بشر و غرب نيست
آخه انصافاً حرف تون بي پايه نيست؟
مطلبي خوندم كه نوشته بود (به كنايه) : طالبان و القاعده رو كه آمريكا ساخته
وهابي ها و سلفي ها و..رو كه انگليس ساخته
بوكو حرام هم كه داره اسلام رو بد مي كنه
و يكي دوتا جمله ي ديگه
بعد هم نوشته بود اگه اينطور باشه كه ديگه كسي نموند؟! همه يا گمراه بودن يا دست نشونده ي غرب!
و اينكه شما ممكنه چند مورد بسيار كم عليه مسلمون ها در غرب بياري،كه خب بعيد نيست،كمبود و مشكل همه جا هست

بحث شما برگشت روی رفتار غرب و شرق و اگر قرار باشد به غرب بپردازیم مطمئن باشید دست ما پرتر از شماست آنقدر که غرب در فجایع انسانی و غیرانسانی غرب و شرق عالم دخیل بوده است.
جالبه که دوستانی که میگفتن بحث حقوق بشر از غرب امروز و دیروز جداست و بهتر است به جای بررسی رفتار غربیها به خود مفاد حقوق بشر پرداخته شود همگی زیر پست شما صلوات فرستادند! با این حساب این بحث بیش از پیش بی‌فایده به نظر می‌رسد چون صداقت و انصافی از طرف مقابل شاهد نیستم.

کریم;525377 نوشت:
سلام علیکم
اگر اسلام ارث بیشتر برای مرد قرار داده است چون مسئولیت مرد وزن فرق دارد واین تفاوت بر حسب تفاوت مسئولیت است که اگر دقیق حساب کنیم نفع زن بیشتر از مرد است چون مرد این پول را برای عیال خود خرج می کند ولی زن چنین وظیفه ای ندارد. در ین حال که بعضی اوقات زن بیشتر از مرد ارث می برد. مثلا اگر فرزندان متوفی مرده باشند سهم آنها بر حسب همان مرد برابر دو زن به فرزندان یعنی نوه های مرده می رسد که اگر فرزند پسر دختر باشد وفرزند دختر پسر باشد این دختر چون نوه پسری است دو برابر نوه دختری که پسر است ارث خواهد برد. یا اینکه رد بعضی شرایط سهم مادر یک سوم است ولی سهم پد در هر شرایطی یک ششم است.
اما نسبت به زنان سرپرست خانوار ما چنین چیزی در اسلام نداریم که زن مسئولیت فرزندان خود را به عهده گیرد مگر اینکه کسی واقعا خود داوطلب این مساله است که سختی این مساله را نباید به گردن اسلام انداخت.
چون در نبود پدر سرپرستی به جد واگذار می شود ودر صورت نبود او سرپرست این فرزندان حاکم شرع است. ولی به هر حال اگر در جامعه ما ودر عصر ما بحث استقلال زنان پیش آمده است وعده ای خود دلشان می خواهد سرپرست باشند نباید به گردن اسلام گذاشت. چون در هر شرایط با توجه به سختی این مساله اسلام راه حل گذاشته است.

وقتی انسان ها مجبور باشند کار بکنند دیگر اینکه بگوییم وظیفه شان است ، معنا ندارد بزرگوار . این که یک اصل عمومی است از هنگام به وجود آمدن انسان تا به حال .

یعنی میفرمایید زن چون مسئولیت ندارد و مرد هم حاضر نیست سرپرستی بچه ها را قبول کند ، زن بچه هایش را ول بکند ؟ اگر ول میکرد که سالانه 60 هزار زن سرپرست خانوار جدید به تعداد قبلی افزوده نمیشد . دیگر وضع امروزی جامعه ی ما دل بخواهی که نیست که کسی بخواهد سر خوش خوشانش برود کار کند. بنده دارم میگویم اگر دو نفر هم کار بکنند باز نمیرسند شما میگویید زنها رفتند سر کار تا به آنها بگویند سرپرست خانوار و مقداری خوشی از خود بروز دهند ؟ خیر گرامی ، بنده نیز نیک میدانم و موافقم که خانواده هایی که وضعیت خوبی دارند و زن همینجوری میرود سر کار ، به آن زن نمیگویند قوام. کل صحبت بنده چیز دیگری بود و اسنادی که نشان دادم در سایت همان سازمان ها نوشته شده است و کلا در کجا بحث من روی این چیزها بود ؟

حتما آن 60 هزار نفری که البته هر سال تعداشان بیشتر نیز میشوند و ندارند بخورند از روی علاقه اینکار را میکنند . دیگر خوب است که آمار را نظام های خود کشور در سایت هایشان اعلام میدارند به مردم تا همه ببینند ... کاش همه ببینند ... بحث عوض گردید و آن قسمتی که دوست داشتم جواب داده شود دو پاراگراف ابتدایی بود

http://www.askdin.com/thread39144-13.html#post524124

ولی به هر روی خسته نباشید . نیاز به پاسخ گویی نیست ، جواب را از ابتدا گفتم

موفق باشید بزرگوار:Gol:

owari;525424 نوشت:

به هر حال اگر اشتباه خاطرم نمانده باشد تهران یکی از چهار شهر نفرین شده‌ای است که توصیه شده در آن زندگی نکنید ...

بحث ما هم سر حقوق بشر دوتاست:
۱. این حقوق توسط چه کسانی و با چه اهدافی واضع شده‌اند؟ پس آیا نباید در موردشان تردید داشته باشیم که از ابتدا برای سوء استفاده وضع نشده باشند؟
۲. خود مفاد این اعلامیه چیست و آیا قابل دفاع است؟
به نظر ما جواب سؤال اول این است که این قوانین توسط شیاطین انسانی برای اهداف شیطانی خودشان وضع شده و البته وانمود می‌شود که هدفش انسانی است ... جواب سؤال دوم هم این است که خیر حتی به لحاظ عقلی هم ایراد دارند و هرگز و توسط هیچ خیرخواهی هم که پیاده‌سازی شوند نمی‌توانند سعادت را برای انسان رقم بزنند.

به به!!
عجب مردمي!
در هر جاي دنيا (حتي كشورهاي جهان سوم كه شايد اسم شون هم به گوش ما نخورده باشه!)
به كشور شون يه جوري افتخار مي كنن بعد اون وقت توي اين سايت، ايراني ها مي گن پايتخت كشورمون نفرين شدست و نبايد زندگي كرد!!
پاسخ اول: اينكه توسط چه كساني ساخته شده مورد بحث نيست، بحث درست بودن مفاد آن است (بگذريم كه هر كشوري كه اين قانون را اجرا كرده سربلند است)
پاسخ دوم: كدام مورد غلط است و انساني نيست؟
تماماً صحيح هست

[=Times New Roman]با عرض سلام و ادب خدمت دوستان گرامی

درست است این تاپیک موضوع علمی مشخص شده ای در عنوان خود ندارد ولی یک موضوع کلی دارد و آنهم اسلام و حقوق بشر است .

اگر بحث در این موضوع بشکل کلی اش به اتمام رسیده و کار به آب گرفتگی و سیل در معابر ( مطالب صفحه حوادث روزنامه بطور کل ) و یا تحریک تغیر ملی کشید لطفا متوجه باشید این مساله ربطی به مساله حقوق بشر و اسلام ندارد .

بنده پست بی ربطی را حذف نمی کنم خود شما بزرگواران رعایت کنید.

یاحق

این قسمت توضیحی درباره حکم ارتداد و برده داری دز اسلام گذاشتم . مطالب مربوط به برده داری رو با سرچ احکام برده داری تو یکی از سایت ها دیدم که همراه با منابع بود و بهتر دیدم اینجا گذاشته بشه و نظر کارشناس رو جویا بشم :

چند ماده از اعلامیه حقوق بشر :

  • ماده ی ۱
تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.

  • ماده ی ۲
همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده ی دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه»اند. به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمروقضایی و وضعیت بین‌المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.

  • ماده ی ۳
هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.

  • ماده ی ۴
هیچ احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و داد و ستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید باز داشته شده و ممنوع شود.

  • ماده ی ۵
هیچ کس نمی بایست مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.

  • ماده ی ۱۸
هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است.

نظر اسلام در این باره :

مهم ترین احكام بردگان

يك – برده، غلام و كنيز ملك مولاي خود هستند و مالك شرعاً مجاز است هرگونه صلاح مي‌داند در ملك خود تصرف كند. در هيچ‌يك از تصرفات مولي رضايت مملوك شرط نيست. برده در حوزة مباحات موظف است رضايت مولي را تأمين كند. برده موظف است آنچه مولي تعيين كرده بخورد و بياشامد، آنچه مولي مشخص كرده بپوشد، در آنجا كه مولي اسكانش داده ساكن شود، آنگونه كه مولي مي‌طلبد خود را بيارايد يا بپيرايد و آنگونه كه او مي‌خواهد سخن بگويد و رفتار كند. اطلاق آية شريفة «عبداً مملوكاً لا يقدر علي شيء» (نحل 75) جز اين نيست.

دو – برده بدون اجازه مولي فاقد حق مالكيت است. اگر به هر طريقي از طرق مالي به برده برسد، مثلاً در زمان آغاز بردگي مالي به همراه داشته، يا به ارث به او رسيده، يا به او هبه شود، همة اين اموال به مالك وي تعلق مي‌گيرد، مگر آنكه مولي چيزي را به او تمليك كند. (جواهرالكلام 24 / 186 – 170، منهاج الصالحين 2 / 69)

سه – برده حق ندارد به كار و كسب مورد علاقة خود بپردازد، بلكه اجباراً موظف است كار و كسبي كه مالكش برايش تعيين كرده انجام دهد. درآمد كسب و مزد كار برده به مالك او مي‌رسد.

چهار – غلام و كنيز بدون اجازه مولي حق ازدواج ندارند (منهاج 2 / 275). اگر مولي به غلامش اجازة ازدواج داد، مهريه و نفقه به عهدة مولي خواهد بود. البته در صورتي كه همسر غلام، كنيز مالك ديگري باشد، مهرية كنيز به مالك او تعلق مي‌گيرد، نه به خود كنيز.

پنج: مردان و زنان متأهل به مجرد رقيت و مملوك شدن، عقد ازدواجشان بدون نياز به طلاق فسخ مي‌شود ولو به بردگي مولاي واحدي درآمده باشند.

شش – مالكيت مرد نسبت به بردة مؤنث در حكم ازدواج با وي است. بنابراين هرگونه استمتاع جنسي مرد از كنيزانش جايز است. (منهاج 2 / 275، العروه الوثقي 2 / 803) در اين روابط جنسي اولاً رضايت زن مطلقاً لازم نيست، ثانياً لازم نيست كنيز مسلمان يا از اهل كتاب باشد، حتي اگر كنيز كافر و مشرك هم باشد، اين روابط مجاز است. ثالثاً: در استمتاع از كنيز برخلاف نكاح دائم در زمان واحد سقف عددي چهار لازم الرعايه نيست. اما هرگونه ارتباط جنسي زن با غلامانش بدون ازدواج ممنوع است و بردگان مذكر نسبت به مالك مؤنث نامحرم محسوب مي‌شوند (العروه الوثقي 2 / 804). روی این مسئله در قرآن نیز تاکید شده است (سوره مومنون آیات 5و 6، معارج آیات 29 و 30، نساء آیه 24).

هفت – مولي علاوه بر اينكه حق دارد كنيزش را – حتي بدون رضايت وي – به زوجيت غلام خود يا غلام غير (با اجازه مالك وي) يا حري درآورد (العروه الوثقي 2 / 841)، مجاز است مملوك مؤنث خود را بدون ازدواج و حتي بدون رضايت وي در اختيار مرد ديگري ولو يكي از غلامانش قرار دهد. در اين عمل كه به آن «تحليل» گفته مي‌شود، تعيين مدت و ذكر مهريه لازم نيست و تنها اجازه در انتفاع است. با تحليل كلية استمتاعات جنسي مجاز است مگر اينكه موردي از سوي مولي استثنا شده باشد. (جواهر 30 / 307، العروه الوثقي 2 / 848، منهاج الصالحين 2 / 277)

هشت – با اجازه يا دستور مولي ازدواج غلام با زن حره و ازدواج كنيز با مرد حر مجاز است. در زماني كه كنيز به صلاحديد مولي در زوجيت غير است، هرگونه استمتاع جنسي مولي از وي ممنوع است. (منهاج 2 / 277)

نه – استبراي كنيز در زمان فروش، تزويج و تحليل بر مولي واجب است و مدت آن يك طهر و حداكثر چهل و پنج روز است. (منهاج 2 / 67)

ده – مولي حق دارد ازدواج غلام و كنيز خود را بدون طلاق فسخ كند. يعني كفايت مي‌كند به آنها امر كند كه از هم جدا شوند. (العروه الوثقي 2 / 848) عدة طلاق كنيز مزوجه دو طهر و عدة وفات وي دو ماه و پنج روز (نصف عدة حره) است. (منهاج 2 / 298)

يازده – كنيز چه در نماز و چه در غير نماز واجب نيست سر و مو و گردن خود را بپوشاند. (العروه الوثقي 1 / 551، تحريرالوسيله 1 / 142 منهاج الصالحين 1 / 136) بنابراين حجاب زنان و دختران حره با كنيز متفاوت است.

دوازده – مولي حق دارد فرزندان بردگان خود را پس از رسيدن به سن رشد و تمييز از پدر و مادرشان جدا كرده و حتي به فروش برساند.

سيزده – مولي – اعم از مرد و زن، مجتهد و عامي، عادل و فاسق – حق دارد بدون مراجعه به قاضي در مورد بردة خلافكار خود مطلق حدود شرعي را اجرا كند و او را مجازات كند. (جواهر 21 / 387) واضح است كه مولي مي‌تواند مملوك خود را تعزير كند. (تكمله منهاج الصالحين 55)

چهارده – حد شرعي برده خفيف‌تر از حد انسان آزاد و في‌الجمله نصف آن است. مثلاً حد بردة زناكار اعم از محصن و محصنه پنجاه ضربه شلاق است. (تكمله منهاج الصالحين 36).

پانزده – دية برده قيمت آن است، به شرطي كه از دية حر تجاوز نكند، در غير اين صورت پرداخت زائد بر دية حر واجب نيست.

شانزده – يكي از شرايط قصاص نفس و عضو تساوي از حيث حريت و رقيت است. اگر حر يا حره‌اي عمداً برده‌اي را به قتل برسانند قصاص نمي‌شوند، اگر مولي قاتل را عفو نكند، قاتل قيمت بردة مقتول را به مولايش مي‌پردازد، به شرطي كه از دية حر تجاوز نكند. اما اگر برعكس برده‌اي حر يا حره‌اي را عمداً به قتل رسانيد، ولي دم بين كشتن برده به عنوان قصاص و استرقاق وي مخير است. (تكمله منهاج الصالحين 68)

هفده: مولي از بردة آزاد شده‌اش با شرايطي ارث مي‌برد (ولاء عتق)، اما بردة آزاد شده مطلقاً از مولايش ارث نمي‌برد. (منهاج الصالحين 2 / 374)

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ارتداد

اگر مرد مسلمانی که از پدر و مادر مسلمان متولد شده «مرتد» شود (که به او «مرتد فطری» گفته می شود) کیفر اعدام داده شود، ولی چنانچه از پدر و مادری غیر مسلمان متولد شده باشد بعد اسلام اختیار کند سپس کافر گردد (که به او «مرتد ملی» گفته می شود) برای مدتی او را امر به توبه کنند چنانچه نپذیرفت او را نیز اعدام کنند. [9]
اما اگر زن مرتد شود اسلام برای او کیفر آسان تری قرار داده است. [10] با این توضیح که زن مرتد (ملی یا فطری) کشته نمی شود، بلکه او را به توبه فرا می خوانند. چنانچه توبه کرد او را آزاد می کنند در غیر این صورت در زندان باقی می ماند و به هنگام نماز او را تازیانه زده و در تنگنای معشیتی قرار می دهند.[11]

[9] قربانی، زین العابدین، اسلام و حقوق بشر، ص 484.

[10] . همان، ص 484.
[11] . امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، کتاب حدود، ص 445.

علت این حکم در اسلام :

اسلام در ابتدا هیچ اجباری را در پذیرش اسلام قرار نمی دهد اما اگر کسی با اختیار و میل خود و از سر آگاهی ایمان اورد دیگر اجازه خروج به او داده نمی شود.
اتفاقا این سختگیری اسلام برای ترغیب شخص برای تحقیق و انتخاب درست است و این که شخص با توجه به نداشتن راه برگشت ، با علم و اگاهی کامل انتخاب کند و وقتی چنین انتخابی را کرد ، اجازه پشیمانی به او داده نمی شود.
نبودن راه بازگشت از اسلام به نوعی خود عامل ترغیب و تشویق غیر مسلمانان است ، چرا که فرد غیر مسلمان با مشاهده ، مسلمان شدن فردی دیگر و اندیشیدن به این حکم که راه بازگشت هم برای ان فرد نیست ، در می یابد که حقیقتا دین اسلام ، دین کامل است که افراد با وجود چنین حکمی به ان گرایش پیدا می کنند.
وجود این حکم اجازه نمی دهد افراد با هر بهانه یا توطئه یا سو استفاده ایی به دین اسلام ایمان بیاورند و سپس خارج شوند.

_Member_;526559 نوشت:
این قسمت توضیحی درباره حکم ارتداد و برده داری دز اسلام گذاشتم . مطالب مربوط به برده داری رو با سرچ احکام برده داری تو یکی از سایت ها دیدم که همراه با منابع بود و بهتر دیدم اینجا گذاشته بشه و نظر کارشناس رو جویا بشم :

سلام عليكم
در اوايل بحث نيز مباحثي در مورد منشور حقوق بشر ودیدگاه اسلام بیان شد. ما اگر می خواهیم در مورد احکام اسلام ونظام برده داری صحبت کنیم باید فضای روزی که اسلام آمد را در نظر بگیریم وهمچنین فضای اروپا وقرون وسطی در پنج قرن قبل واعتراضات موجود وپا گرفتن نظام بدون دین ودر قرن بیستم کنوانسیونهای مختلفی که در سایه اعتراضات وموارد مختلف بوجود آمد در نظر بگیریم وهمچنین سیاستهایی که پشت این کنوانسیونها وجود دارد.
اسلام د ر شرایطی آمد که قبل از آن برده ها هیچ حقی نداشتند ومالک آنها هر کاری که دلش می خواست با آنها می کرد، واگر برده را می کشت کسی نمی گفت چرا کشتی ویا اینکه آنهار ا وادار به هر کار سختی می کردند ودر عین حال هیچ راهی برای خلاص شدن وآزاد شدن از بردگی وجود نداشت.
کاری که اسلام کرد برای بردگان حقوقی قرار داد که در قبال اطاعت آنها از صاحبان خود باید غذا ومایحتاج آنها تامین شود ومالکان حق نداشتند بردگان خود را بکشند ودر عین حال توصیه های اکید بر رفتار خوب با بردگان بطوری که امیرلمومنی وقتی لباس می خرید لباس بهتر را به برده خود قنبر می داد. واز همه مهمتر اسلام راههای متفاوتی برای آزاد شدن بردگان گذاشت که از جمله: بهترین راه کفاره برخی از کوتاهی در انجام واجبات آزاد کردن برده بود، وقتی کنیزی صاحب فرزند می شد وصاحب او می مرد دیگر در کنیزی باقی نمی ماند بلکه زا سهم پسر خود آزاد می شد در حالی که در جاهلیت کنیز بعنوان ارث به فرزندان می رسید وپسر می توانست با کنیز پدر خود همبستر شود وهر کاری که دلش می خواهد انجام دهد ولی اسلام این کار را منع کرد.
احکام اسلام باعث شد به مرور برده داری در جامعه اسلامی از بین برود بصورتی معقول واز راههای مختلف ولی اگر از همان اول اسلام می خواست با برده دار ی مخالفت کرده وجلوی آن را بگیرد با مقاومت اعراب ومالکان آنها روبرو شده وتوفیقی نمی یافت ودر نهایت نه برده داری جمع می شد ونه اسلام پا می گرفت ونه اینکه آنها دارای حقوقی می شدند. خوب کدامیک بهتر بود؟
اینها همه هزار وچهارصد سال پیش بود است اما در همین غرب تا صد سال پیش زن هیچ جایگاه اجتماعی نداشت وانسان محسوب نمی شد بلکه طفیل وجود شوهر بود وبدون شوهر از یک کنیز هم بی ارزش تر بود. وبعد از اینکه اعتراضات حقوق زنان صورت گرفت در دهه شصت میلادی زنان تازه صاحب حقوق اجتماعی وشخصیت انسانی شدند. ولی در واقع این هم به نفع زنان نبوده است چون صاحبان ثروت وقدرت والبته جامعه بطور عام دیگر هیچ مسئولیتی در قبال زنان نپذیرفتند وآنها نیز مثل مردان مجبورند با کارها یطاقت فرسا ومردانه زندگی خود را تامین کنند وبا شوهران خود وبه طور واقعی تر با دوست پسران خود اشتراکی زندگی کنند واگر صاحب فرزندی می شوند مرد حس مسئولیتی ندارد لذا یا مادر خودش باید بزرگش کند ویااینکه به مراکز نگهداری کودکان بسپارد.
امروزه متاسفانه در دنیای غرب از زن بعنوان یک برده جنسی ساخته اند بطوری که قبلا نیز کلیپش گذاشته شده بود رنها رد ویترین مغازه ها در مهد غرب برای حراج حیثیت وآبروی خود به فروش جنسی گذاشته می شوند چرا که موظفند هزینه خود را خود تامین کنند. این حقوق زنان مساله ایاست که در همان دوران آلیکسیس کارل در کتاب معروف خود انسان موجود ناشناخته به آن اعتراض می کند که این امور به نفع زنان نیست بلکه به ضرر آنهاست چراکه ساختار وجودی زنان با مردان فرق دارد وزن طاقت این کارهای سخت وخسته کننده روحی وروانی را ندارد. واین مساله که سخن اسلام هم هست ایراد وعیبی بر زن نیست بلکه ارزش دادن به اوست که د رخانه با آرامش به اموری که با روحیات او بیشتر سازکارتر است بپردازد ودر جامعه نیز می تواند متناسب با روحیات خود رد شغلهای مربوطه ایفای نقش کند. مگر اینکه ما همه چیز را در این ظواهر ببینیم وافتخار را داشتن مناصب دنیوی بدانیم والبته زمانی پشیمان خواهیم شد که کار از کار گذشته وآنوقت خواهیم دید که اسلام چقدر جانب زن را داشته وبرای او ارزش قائل بوده.
در مورد نظام برده دار یهم همین مراکز بین المللی که این همه علیه اسلام سخن می گویند الان مگر گوانتامو وتحقیر انسانها درابوغریب، افغانستان وسایر بلاد کمتر از برده داری است. امروزه در کشوری مثل چین سالانه هزاران کودک چهاره ماهه سقط می کنند وبا تاسف شدید از پوست آنان در غرب برای ساخت لوازم آرایشی ودر خود چین وبرخی کشورها برای سوپ جنین استفاده می کنند که در رستورانها با قیمت بالا این غدا فروخته می شود. همین کلمه سوپ جنین را جستجو کنید عکسهایش را می بینید.
بیایید واقعا منصفانه وبدون در نظر گرفتن تبلیغاتی که در ماهواره وشبکه های اجتماعی بر علیه اسلام صورت می گیرد ببینیم اسلام در آزاد کردن وکرامت دادن به انسانها موفق بوده است ودر این 14قرن پرونده درخشانی داشته است یا غربی که ادعا می کند ولی اعمالش خلاف ادعایش را ثابت کرده است. واین منشورات هم پشت سرش سیاستی است هرچند مواردی مثل آزادی انسانها وعدم برده داری را ما هم قبول داریم که البته این برده داری وبه یوغ کشیدن انسانها در این دو قرن اخیر در جوامع اسلامی نبوده است بلکه کشورها ی غربی خود دچا راین معضلات بودند وهنوز هم علی رغم ادعا کرامت انسانی را رعایت نمی کنند. که مواردی را عرض کردم. هر چند با تاسف تمام غرب این آزادی های مورد ادعای خود را بیشتر به آزادی های جنسی وفحشا تقلیل داده است تا آزادی اعراض علیه حکام ظالم وسیاستهای استعماری یا آزادی دسترسی به اطلاعات وغیره وببشتر از اینکه دنبال آزادی واقعی انسانها باشد آنها را رد دام همجنس بازی که در تمام کشورهای اروپایی آزاد است انداخته است واین نه تنها به نفع زن وخود مردان نبوده که بلکه فررفتن در این منجلابها آنها را از حقایق اجتماعی دور می کند.

(نگین);524464 نوشت:
بعد از سال ها به این یقین رسیدم زن نه طفیلی وجود مرد است و نه هدف از خلقتش خدمت به مرده

به چه نکته ارزشمندی رسیدین . اینو برین به غربی ها بگین . بیچاره زنها تو غرب چقدر بدبختن . مرده میره خانومای جوان میبینه بعد زنش که جوان نیست براش ارزش نداره براش ارزش نداره .
اگر ازدواج کرده باشین و همسرتون آدم چشم پاکی باشه میفهمین من چی میگم و در غیر اینصورت نمی فهمین من چی میگم . بنده توضیح هم نمیتونم بدم و الان که جمله قبل رو نوشتم یادم اومد این آیه قرآن به آن چیزی که در ذهنم هست اشاره میکند
و از نشانه‏هاى [قدرت و ربوبيت] او اين است كه براى شما از جنس خودتان همسرانى آفريد تا در كنارشان آرامش يابيد و در ميان شما دوستى و مهربانى قرار داد ؛ يقيناً در اين [كار شگفت‏انگيز] نشانه‏هايى است براى مردمى كه مى‏انديشند
سوره مبارکه روم ایه 21

666;528203 نوشت:
اعلامیه حقوق بشر 3
اسلام 1

در ضربات پنالتی برنده شد.

چرا اینطوری؛
به نظر حقیر اعلامیه‌ی حقوق بشر ۶۶۶،
اسلام ۱
از اول تاپیک سعی داشتیم این را بگوییم ...
ضربات پنالتی‌اشان هم ساختگی بود که به عدد ۶۶۶ برسند هر طوری که هست، چون نماد موضوع مهمی است ... عدد ۳ عدد بی‌ربطی است

آقای کریم ممنون از توضیحتون

پس این قوانین باید مربوط به زمان برده داری صدر اسلام باشه و الان چنین قوانینی در اسلام وجود نداره درسته ؟

نظر اسلام درباره برده داری چیه ؟ آیا صراحتا مخالفتی با برده داری داشته و داشتن برده و کنیز رو نهی کرده؟ در حال حاضر اسلام چه موضعی در مقابل برده داری دارد ؟

_Member_;528309 نوشت:
آقای کریم ممنون از توضیحتون

پس این قوانین باید مربوط به زمان برده داری صدر اسلام باشه و الان چنین قوانینی در اسلام وجود نداره درسته ؟

نظر اسلام درباره برده داری چیه ؟ آیا صراحتا مخالفتی با برده داری داشته و داشتن برده و کنیز رو نهی کرده؟ در حال حاضر اسلام چه موضعی در مقابل برده داری دارد ؟


الان که سالبه به انتفاء موضوع است. د رسایه همین معارف واحکام ارزشمند اسلامی برده داری جمع شد. وقتی جمع شده ات اسلام چیزی که الان وجود ندارد چه باید بگوید؟ احکام برده داری اگر امروزه در فقه بحث که نمی شود وحتی شما در کتب مراجع وفقهاء امروزی بحثی از برده داری ندارید. وهرچه احتمالا گفته شود ناظر به همان زمان برده داری است که قرنهاست از بین رفته ولی اگر واقعا بخواهیم بدانیم امروز چه حکم یدارد باید برده ای باشد ووجود داشته باشد تا مراجع طبق ادله دینی هر کس برای مقلد خو حکم آنرا بیان کنند. الان برده داری نوین در قالب برده جنسی، استعمار فکری وغیره بوجود مده که اسلام هم مخالف این روشهای فعلی است.
موضوع قفل شده است