جمع بندی آیا هر کاری شر دارد؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا هر کاری شر دارد؟
سلام. آیا می توان نتیجه گرفت هر کاری حتما شری دارد ؟
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد صدیق
آیا می توان نتیجه گرفت هر کاری حتما شری دارد ؟
باسلام و عرض ادب در این مورد دو نکته را باید توجه کرد: نخست اینکه دنیا به صورتی است که سختی و راحتی با هم ممزوج شده است. چنانکه در روایتی از امیرالمومنین(علیه السلام) بیان شده که " الدنيا دَارٌ بِالْبَلَاءِ معروفه" دنیا خانه ای است که با بلاها و رنجها معروف و شناخته شده است.(غرر الحکم، ص134)
دوم اینکه نگاه به شر در این قضیه خیلی موثر است. اینکه مراد ما از شر چیست. سه احتمال در این مورد وجود دارد: الف. شر را چیزی میدانیم که آنرا نمیپسندیم و ما را به سخت می اندازد. ب. شر تنها به حادثه ای اطلاق میشود که موجب گناه میشود ج. به رویدادی اطلاق میشود که موجب شقاوت انسان میشود. به نظر میرسد که اطلاق شر به دسته نخست در دین اسلام مورد قبول نیست. چنانکه خداوند متعال در قران کریم بیان میکند که ادراک انسان نسبت به خیر و شر گاهی نادرست است. به همین جهت گاهی انسان چیزی را دوست ندارد در حالیکه به نفع اوست و خیر او را در پی دارد و گاهی چیزی را خیر نمی‌پندارد در حالیکه برای او شر است: « عَسى‌ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‌ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‌ »(سوره بقره، 216): و بسا چيزى را خوش نمى‌داريد و آن براى شما خوب است، و بسا چيزى را دوست مى‌داريد و آن براى شما بد است، و خدا مى‌داند و شما نمى‌دانيد. اطلاق شر حتی به صورت دوم نیز از نظر دینی کاملا مورد قبول نیست. چنانکه در برخی روایات بیان شده است که گاهی اوقات خداوند بنده مومنش را به گناهی مبتلا میکند که تا دچار عجب و غرور نشود: « «انّ اللّه تعالی علم انّ الذّنب خیر للمؤمن من العجب و لو لا ذلک ما ابتلی مؤمنا بذنب ابدا»:(شیخ مفید، الاختصاص، ص242) خدای تعالی می‌دانست که گناه از عجب و خودپسندی برای  مومن بهتر است و اگر چنین نبود هرگز مؤمنی را به گناه مبتلا نمی‌کرد. بر این اساس، نمیتوان به صورت مطلق حکم به شر بودن هر گناهی و در هر موقعیتی کرد.
بر اساس این دو نکته، پاسخ سوال شما این است که اگر مراد ما از شر، سختی باشد، این امر کاملا ممکن است و حتی نماز خواندن برای غالب انسانها باعث سختی است. اما نکته مهم اینجاست که نمیتوان به صورت یک قاعده کلی چنین حکم کرد که هر کاری در دنیا با سختی همراه است. و اگر مراد ما از شر، تحقق گناه یا شقاوت باشد، این مسئله درست نیست و کارهای زیادی هستند که مستلزم گناه و شقاوت نیستند. موفق باشید.
سلام این جمله ی شما واقعا منو تکان داد : "بر این اساس، نمیتوان به صورت مطلق حکم به شر بودن هر گناهی و در هر موقعیتی کرد" "اگر چنین نبود هرگز مؤمنی را به گناه مبتلا نمی‌کرد."   پس دستی در کار هست ؟!  
سلام این جمله ی شما واقعا منو تکان داد :   "بر این اساس، نمیتوان به صورت مطلق حکم به شر بودن هر گناهی و در هر موقعیتی کرد" "اگر چنین نبود هرگز مؤمنی را به گناه مبتلا نمی‌کرد." پس دستی در کار هست ؟!
سلام بله دستی در کار هست.  دستی که دست خداوند است که گاه با دست گیری از مومنان به ایشان کمک میکند که سعادتمند شوند و کافران را از  انجام کار خیر محروم میکند. دقت کنید که قید مومن و کافر موضوعیت داره و به اصطلاح حیثیت تقییدی است.  بدین معنا که چون مومن هستند و کارهای  خیر اختیاری انجام میدادند گاهی نیز خداوند آنان از انجام کار زشت و شر باز میدارد، بازداشتنی که تکوینی است نه صرفا در قالب دستور. کافر نیز بدین جهت که خودش کفر و فسق را انتخاب کرده است از او سلب توفیق میشود و حتی اگر میل به کار نیک پیدا بکند باز هم توفیق انجام نخواهد  داشت.  
سلام شما یکجا می گید خداوند مومن را به گناه مبتلا می کند یکجا می گید باز می دارد ؟!  یاد این تفسیر فخر برای اثبات جبر افتادم : در تفسیر سوره رعد ذیل آیه 16 (25) می‌نویسد: «براساس نظر مفوضه، هرجا نکوهش یا ستایشی صورت گرفت، لازم می‌آید که عبد در فعل خویش مستقل باشد و این ادعا باطل است. زیرا خداوند ابولهب را بر کفرش مذمت کرده، با وجود اینکه می‌دانست که او بر کفر خواهد مُرد.» (همان: 19 / 28) هدایت و اضلال تکوینی هم که غیراختیاری است!( در تعاریف )  نمی دانم این سوال رو در تاپیک های دیگه پرسیده بودم :  مثلا کودکی در فساد می افتد به خاطر مجازات اعمال آینده اش بوده ؟! یعنی این نظام تکوینی غیراختیاری توان نجات دادن کودک را نداشت ؟ نداشت یا نمی خواست ؟؟
شما یکجا می گید خداوند مومن را به گناه مبتلا می کند یکجا می گید باز می دارد ؟! 
سلام دوست عزیز حرف من نیست، فرمایش معصوم هست. دقت کنید تناقضی در کار نیست. خداوند به خاطر اینکه مومن به وظیفه خود عمل میکنه و در مسیر قرار داره و تلاش داره، گاهی اوقات به گناهی کوچکتر مبتلا میکنه(البته نه اینکه مجبورش کنه، بلکه جلوی تحقق آنرا نمیگیره) تا از گناه بزرگتر که عجب و غرور و حتی کبر هست، در وجودش جلوگیری بشه. در این مسئله که عرض شد، نه ابتلاء موجب جبر هست و نه جلوگیری. بلکه تنبه هست.  
مثلا کودکی در فساد می افتد به خاطر مجازات اعمال آینده اش بوده ؟! یعنی این نظام تکوینی غیراختیاری توان نجات دادن کودک را نداشت ؟ نداشت یا نمی خواست ؟؟
مجازات بر اساس انجام کار هست نه در برابر کاری که شخص نیست کرده باشه انجام بدهد تا چه رسد به این مورد که در علم الهی مشخص باشه که این فرد این کارها را قرار هست انجام بدهد  در حالیکه خود فرد حتی اطلاع و نیت انجامش را هم ندارد.
باسلام و عرض ادب به نظر بنده حقیر هم،کلمه شر بستگی به معنایش در ان لحظه دارد و باتوجه به اینکه خداوند به انسان عقل داده است،باید در جای مختلف وباتوجه به زمان و مکان و موقعیت مناسب کلمه را به حق معنی کرد و زمانی که معنای ان مشخص شد براحتی خوب و بدش را میشود تشخیص داد.    
جمع بندی ــــــــــــــــــــــــــــــ پرسش: آیا می توان گفت هر کاری حتما شری دارد ؟   پاسخ: در این مورد دو نکته را باید توجه کرد: نخست اینکه دنیا به صورتی است که سختی و راحتی با هم ممزوج شده است. چنانکه در روایتی از امیرالمومنین(علیه السلام) بیان شده است: " الدنيا دَارٌ بِالْبَلَاءِ بالبلاء معروفه " دنیا با بلاها شناخته میشود.(1) دوم اینکه نگاه به شر در این قضیه خیلی موثر است. اینکه مراد ما از شر چیست. سه احتمال در این مورد وجود دارد: الف. شر را چیزی میدانیم که آنرا نمیپسندیم و ما را به سخت می اندازد. ب. شر تنها به حادثه ای اطلاق میشود که موجب گناه میشود ج. به رویدادی اطلاق میشود که موجب شقاوت انسان میشود.   به نظر میرسد که اطلاق شر به دسته نخست در دین اسلام مورد قبول نیست. چنانکه خداوند متعال در قران کریم بیان میکند که ادراک انسان نسبت به خیر و شر گاهی نادرست است. به همین جهت گاهی انسان چیزی را دوست ندارد در حالیکه به نفع اوست و خیر او را در پی دارد و گاهی چیزی را خیر نمی‌پندارد در حالیکه برای او شر است: « عَسى‌ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‌ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‌ »(2): و بسا چيزى را خوش نمى‌داريد و آن براى شما خوب است، و بسا چيزى را دوست مى‌داريد و آن براى شما بد است، و خدا مى‌داند و شما نمى‌دانيد.  اطلاق شر حتی به صورت دوم نیز از نظر دینی کاملا مورد قبول نیست. چنانکه در برخی روایات بیان شده است که گاهی اوقات خداوند بنده مومنش را به گناهی مبتلا میکند که تا دچار عجب و غرور نشود: « «انّ اللّه تعالی علم انّ الذّنب خیر للمؤمن من العجب و لو لا ذلک ما ابتلی مؤمنا بذنب ابدا»:(3) خدای تعالی می‌دانست که گناه از عجب و خودپسندی برای  مومن بهتر است و اگر چنین نبود هرگز مؤمنی را به گناه مبتلا نمی‌کرد. بنابراین، نمیتوان به صورت مطلق حکم به شر بودن هر گناهی و در هر موقعیتی کرد. بر اساس این دو نکته، پاسخ سوال شما این است که اگر مراد ما از شر، سختی باشد، این امر کاملا ممکن است و حتی نماز خواندن برای غالب انسانها باعث سختی است. اما نکته مهم اینجاست که نمیتوان به صورت یک قاعده کلی چنین حکم کرد که هر کاری در دنیا با سختی همراه است. و اگر مراد ما از شر، تحقق گناه یا شقاوت باشد، این مسئله درست نیست و کارهای زیادی هستند که مستلزم گناه و شقاوت نیستند.   پی نوشتها: 1. تمیمی، عبدالواحد، تصینف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات، 1366ش، ص134 2. سوره بقره، آیه 216 3. شیخ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، تصحیح علی اکبر غفاری و محمود زرندی، قم، الموتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، 1413ق، ص242
موضوع قفل شده است