آیا هرپدیده ای به خواست خداست؟

تب‌های اولیه

137 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

keen fighter;288885 نوشت:
شما کافیه یه سرچ کوچیک توی گوگل کنید:
رد برهان نظم
رد برهان علیت
تا دلتون بخواد منبع است.

بله سرچ کردم و چندتا مقاله تو ویکی پدیا و سایت زندیق خوندم ولی...
میدونید فرق من و شما چیه؟ شماها عادت دارین همیشه یک روی سکه رو مشاهده و سپس قضاوت کنید همین سرچ رو کافیه برای عبارت "پاسخ به رد برهان علیت" انجام بدین تا متوجه بشین چقدر تفاوت توی تعداد منابع برای سرچ عبارت مورد نظر شما و عبارت فوق وجود داره یک نمونش رو اینجا میذارم این اولین لینکی بود که برام آورد لطفا با دقت مطالعه کنید بعد در مورد رد برهان علیت با قاطعیت صحبت کنید.
http://antimajus.blogfa.com/post-210.aspx
keen fighter;288885 نوشت:
نیازی نیست که ما در مورد بیگ بنگ بحث کنیم

چرا اتفاقا نیاز هست که در مورد این مساله بحث بشه آخه شما تو پست قبلیتون ادعا کردین که فیزیک همه براهین اثبات خدا رو نقض و جهان رو براحتی و تماما توضیح میده پس یا باید بحث رو ادامه بدین و مارو قانع کنین که تو کجای دنیا فیزیک , جهان رو به صورت بهتر و شفافتر توضیح میده و یا این حرفتون رو پس بگیرید.
keen fighter;288885 نوشت:
فقط کافیه بحث کنیم وقتی بارون میاد چرا تک تک اجزای آنرا خدا انجام میده!
یا اینکه آیه جنین انسان در رحم مادر را خدا شکل می دهد و ..........

این سوء تفاهمی که شما دچارش شدین به خاطر عدم درک صحیح از خلقت عالم توسط خدا هستش.
بله بارون میاد به خاطر قوانین فیزیکی , زلزله هم همینطور ,نحوه به وجود آمدن جنین در رحم مادر و ...
بر منکرش لعنت منتها ما میگیم که خدا در شروع خلقت هر چیز قانون اون رو به وجود آورده و دیگه اینطور نیست که حتما خود خدا باید شخصا بیاد و جنین رو توی رحم مادر شکل بده نخیر خدا یه قانونی رو وضع کرده و طبیعت و موجودات درونش با پیروی از اون قانون میتونن زندگی رو و تداوم نسلشون رو ادامه بدن این یه مثال بود در مورد بارون هم همینطور همه چیز یه قانونی داره مهم اینه که این قوانین ازلی نیستند و ابدی هم نخواهند بود و خود قوانین هم مخلوقند اگر غیر از اینه شما دلیلشو بیار ولی تا زمانی که وجود خدا رو قبول نکرده باشین همه این حرفها به حاشیه کشیده خواهد شد چون در مورد همه مسایل با یک دید مادی نگاه میکنید.
keen fighter;288885 نوشت:
شما استدلالاش رو ببین بعد تصمیم بگیر که قبول کنی یا نه

عرض کردم که من مثل شما عادت ندارم یک طرف قضیه رو نگاه کنم من اگه خدا رو قبول کردم قبلش حداقل معروفترین مقالات رو در مورد رد براهین اثبات خدا مطالعه کردم استدلال هاوکینگ رو هم دیدم ولی به هیچ عنوان قانع کننده نبود شما اون لینک هایی که براتون فرستادم رو مطالعه کنید بیشتر از 5 دقیقه وقتتون رو نمیگیره.
keen fighter;288885 نوشت:
خدا یک توهم تاریخی بود که بشر جاهل گذشته برای توجیه پدیده ها از اون کمک میگرفت.
مثلاً وقتی باران که می آمد میگفتن خدا این رو فرستاده.

بازم که ادعا.
دوست عزیز به جای اینکه اشخاص مقابل طرز تفکر خودتون رو متهم به نادانی و جهالت کنید بهتر نیست فقط استدلال خودتون رو مطرح کنید؟ والا من از شروع بحث این تاپیک از جانب شما فقط ادعا دیدم بدون اینکه در مورد طرز تفکر خودتون کوچکترین برهانی دیده باشم.
بشر به قول شما جاهل گذشته به میزان علم آن زمان در مورد خلقت خداوند نظر میدادند و به اندازه ظرفیت عقلشون توی اون زمان خلقت رو درک کرده بودند یه مثالی میزنم همه ما میدونیم که 150 سال پیش فیزیکدانان اون موقع چه نظریه های خنده داری در مورد محیط اطرافمان میدادند که بعدا هم همه یا اکثر اونها توسط فیزیک نوین نقض شد حالا ما باید بیایم بگیم همه فیزیک دانها انسان های احمق و جاهلی بودند و فیزیک هم خرافات بوده؟ نه اونها به اندازه دانش آن زمان در مورد فیزیک اظهار نظر میکردند در مورد خدا باوران هم همین قضیه حاکم است اصلا در مورد همه شاخه های علم این قضیه وجود داشته مفاهیم نظری دائما در حال گسترش و تکمیل شدن هستند و این یه قضیه کاملا طبیعی هستش منتها باید بفهمیم که هر شاخه ای در علم فقط در حیطه خودش میتونه نظر بده نه اینکه یه فیزیک دان محض که هیچ اطلاعی از مفاهیم فلسفی نداره بیاد و به زور بخواد در مورد همه چیز اظهار نظر بکنه.
در مورد نزول باران هم توضیحشو دادم که خدا هر پدیده ای توی طبیعت رو قوانینش رو وضع کرده...

keen fighter;288980 نوشت:
امروزه علم دلایل باران آمدن را کاملاً توضیح می دهد و برای توضیح این پدیده نیازی به خدا نداریم.

بله علم دلایل باران رو به خوبی توضیح میده ولی علت این پدیده رو دیگه نمیتونه توضیح بده برای روشن شدن مطلب یه مثال براتون میارم از یه بنده خدایی که اسمشو نمیدونم :

داستان جوشيدن آب در كتري: وي مي گويد با استفاده از قوانين فيزيك مي توان به دقت توضيح داد كه چطور گرما از اجاق به كتري و سپس به آب منتقل شده و آنرا به نقطه جوش مي رساند. اما چرا اين آب مي جوشد را نمي توان صرفا با فيزيك توضيح داد.

[="red"]شايد خانم خانه هوس چاي كرده باشد؟![/]
امیدوارم منظورمو درک کرده باشید.

meysamm;289041 نوشت:
میدونید فرق من و شما چیه؟ شماها عادت دارین همیشه یک روی سکه رو مشاهده و سپس قضاوت کنید همین سرچ رو کافیه برای عبارت "پاسخ به رد برهان علیت" انجام بدین تا متوجه بشین چقدر تفاوت توی تعداد منابع برای سرچ عبارت مورد نظر شما و عبارت فوق وجود داره یک نمونش رو اینجا میذارم این اولین لینکی بود که برام آورد لطفا با دقت مطالعه کنید بعد در مورد رد برهان علیت با قاطعیت صحبت کنید.

یعنی چی
ما در مورد هرچیزی منابع موافق و مخالف را می بینیم و بعد تصمیم می گیریم که کدوم درسته و کدوم غلط.
برعکسش اسلام گراها مایلن فقط چیزهایی رو ببینن که مطابق میلشون است و الآن هم نماد آن بستن اینترنت و ماهواره توسط رژیم جمهوری اسلامی است.
البته در بین مسلمانان عده ای روشن بین تر هم پیدا میشن که یه طور دیگه فکرمی کنن.
meysamm;289041 نوشت:
را اتفاقا نیاز هست که در مورد این مساله بحث بشه آخه شما تو پست قبلیتون ادعا کردین که فیزیک همه براهین اثبات خدا رو نقض و جهان رو براحتی و تماما توضیح میده پس یا باید بحث رو ادامه بدین و مارو قانع کنین که تو کجای دنیا فیزیک , جهان رو به صورت بهتر و شفافتر توضیح میده و یا این حرفتون رو پس بگیرید.
خیلی بد منظورمو متوجه شدید.
دین میگه هر پدیده ای که اتفاق میفته به خواست و اراده خداست.بعضی ها تلاش میکنن بحث رو ببرن سمت چیزهایی که علم اونا رو به خوبی کشف نکرده(پرستش شکاف ها) ولی من گفتم که ببریم به سمتی که علم در اونجا قوی تره و البته باسه ی دین داران هم فرقی نداره.
meysamm;289041 نوشت:
این سوء تفاهمی که شما دچارش شدین به خاطر عدم درک صحیح از خلقت عالم توسط خدا هستش. بله بارون میاد به خاطر قوانین فیزیکی , زلزله هم همینطور ,نحوه به وجود آمدن جنین در رحم مادر و ... بر منکرش لعنت منتها ما میگیم که خدا در شروع خلقت هر چیز قانون اون رو به وجود آورده و دیگه اینطور نیست که حتما خود خدا باید شخصا بیاد و جنین رو توی رحم مادر شکل بده نخیر خدا یه قانونی رو وضع کرده و طبیعت و موجودات درونش با پیروی از اون قانون میتونن زندگی رو و تداوم نسلشون رو ادامه بدن این یه مثال بود در مورد بارون هم همینطور همه چیز یه قانونی داره مهم اینه که این قوانین ازلی نیستند و ابدی هم نخواهند بود و خود قوانین هم مخلوقند اگر غیر از اینه شما دلیلشو بیار ولی تا زمانی که وجود خدا رو قبول نکرده باشین همه این حرفها به حاشیه کشیده خواهد شد چون در مورد همه مسایل با یک دید مادی نگاه میکنید.
این طرز تفکر شما شبیه deism هستش.خدا جهان رو خلق کرده و مثل یک ساعت کوک کرده و اونو به حال خودش رها کرده.
در صورتی که دین میگه خدا هر لحظه در جهان دخالت م
meysamm;289042 نوشت:
بله علم دلایل باران رو به خوبی توضیح میده ولی علت این پدیده رو دیگه نمیتونه توضیح بده برای روشن شدن مطلب یه مثال براتون میارم از یه بنده خدایی که اسمشو نمیدونم : داستان جوشيدن آب در كتري: وي مي گويد با استفاده از قوانين فيزيك مي توان به دقت توضيح داد كه چطور گرما از اجاق به كتري و سپس به آب منتقل شده و آنرا به نقطه جوش مي رساند. اما چرا اين آب مي جوشد را نمي توان صرفا با فيزيك توضيح داد. شايد خانم خانه هوس چاي كرده باشد؟!

قبلاً یه جای دیگه اینو خونده بودم
خب خانم خانه هوس چایی می کنه و این جریان رو را میندازه.با این چیزا فقط میتونید بگید که اگر خدایی بوده از خلق جهان هدفی داشته

ز يزدان دان، نه از اركان، كه كوته ديدگي باشد كه خطّي كز خرد خيزد، تو آن را از بنان بيني.

[يعني خدا اين مصيبت ها را خواسته ؟ خدا اين دلگيري هارا اين گريه هارا اين در منگنه ماندن ها را خواسته ؟؟؟؟؟

keen fighter;289166 نوشت:
یعنی چی
ما در مورد هرچیزی منابع موافق و مخالف را می بینیم و بعد تصمیم می گیریم که کدوم درسته و کدوم غلط.
برعکسش اسلام گراها مایلن فقط چیزهایی رو ببینن که مطابق میلشون است و الآن هم نماد آن بستن اینترنت و ماهواره توسط رژیم جمهوری اسلامی است.
البته در بین مسلمانان عده ای روشن بین تر هم پیدا میشن که یه طور دیگه فکرمی کنن.

خیلی عذر میخوام قصد جسارت ندارم ولی احساس میکنم شما فقط بحث رو به حاشیه میکشید دلیل برای این حرف اینه که شما توی اکثر گفتارتون مخصوصا این حرفتون چهار پنج تا مساله کاملا بی ربط رو به هم پیوند میدید تا به زور همه را قانع کنید که دارید حرف حق رو میزنید آخه دوست من شما یه بحثی رو در نظر بگیر تا من و شما و همه دوستان در مورد اون بحث کنیم اینکه میاین افکار یه عده آدم رادیکال رو میذارید پای کل اسلام چه ربطی به اثبات یا عدم وجود خالق داره یا اصلا بسته شدن اینترنت چه ربطی به بحثمون داره؟
این همه جنگ و خون ریزی که توی 150 سال اخیر به ملت ها تحمیل شده کار مسلمونا بوده؟ نژاد پرستیو من سفیدم تو سیاهیو پاک سازی نژادی تو یه سرزمین کار مسلمونا بوده؟ وحشتناکترین سلاح های کشتار جمعی رو مسلمونا ساختند و ریختند تو سر یه عده مردم بیگناه؟ تحقیر کردن و تو سری زدن به ملت های جهان سوم کار اسلام بوده؟ این مسلمونا بودند که به مقدسات دیگران (گیریم اصلا به قول شما خرافات) بدترین توهینارو انجام دادند؟ بزرگترین مافیای رسانه الان تو دست مسلموناست که افکار موهومی رو توی ذهن امثالی مثل شما دارن پرورش میدن و اینطور القا میکنن که همه مسلمونا رادیکال و تروریست هستند؟ و ... هزاران مورد دیگه. همه این کارارو در طول تاریخ افرادی مرتکب شدند که بعدن گفتند ما روشن فکریم و به خدا هم اعتقاد نداریم(این یه ادعا نیست بی نهایت مورد میتونم مثال بزنم و اشاره کنم براتون) و همین طرز تفکر رو سعی میکنن از هزار تا راه مختلف به افکار مردم تزریق کنند که متاسفانه تا حدی هم موفق بودند بگذریم جناب keen fighter پس اگه جواب این حرفاتونو نمیدم دلیل بر این نیست که واقعا دارید راست میگید نخیر برای اینکه این حرفها اصلا ربطی به این تاپیک نداره.
بنده عرض کردم اگر دلیلی , برهانی , مدرکی چیزی در مورد رد براهین اثبات خدا تو نظرتون هست(نگین برو سرچ کن چون من بحثم با شماست نه گوگل) بگین تا اینجا در موردش بحث بشه تا یه چیزایی یاد بگیریم اینطوری که نمیشه.
keen fighter;289166 نوشت:
خیلی بد منظورمو متوجه شدید.
دین میگه هر پدیده ای که اتفاق میفته به خواست و اراده خداست.بعضی ها تلاش میکنن بحث رو ببرن سمت چیزهایی که علم اونا رو به خوبی کشف نکرده(پرستش شکاف ها) ولی من گفتم که ببریم به سمتی که علم در اونجا قوی تره و البته باسه ی دین داران هم فرقی نداره.

keen fighter;289166 نوشت:
این طرز تفکر شما شبیه deism هستش.خدا جهان رو خلق کرده و مثل یک ساعت کوک کرده و اونو به حال خودش رها کرده.
در صورتی که دین میگه خدا هر لحظه در جهان دخالت میکنه

نخیر من اعتقاد ندارم خدا جهان رو کوک کرده و به حال خودش رها کرده ولی اینطوریم نیست که قدیمیا گفتند.
اجازه بدین یه مثال بزنم تا بیشتر مطلب روشن بشه.
ببینید فرض کنید شما یه وسیله ای درست کردید (همون ساعت رو در نظر بگیرید) و همون وسیله رو راه اندازی کردید و الان مقابل شما داره کار میکنه تا یه هدفی رو برسونه مثلا زمان رو نشون بده خوب؟ شما خالق اون وسیله هستید؟ بله. شما تک تک حرکات اونو میتونید نظاره کنید؟ بله. شما تک تک حرکات اونو مستقیما با دست خودتون انجام میدید؟ [="red"]نخیر[/]. شما هر لحظه که اراده کنید میتونید اون وسیله رو متوقف کنید؟ بله. میتونید طرز کارش و قوانینی که توی مجموعه خودش هست رو تغییر بدین؟ بله. ولی یه موجود میکروسکوبی رو متصور بشین که توی اون وسیله داره به حرکات اون نگاه میکنه خوب اونم باخودش میگه اینجا یک سری قوانین هستند که این قطعات به وسیله اون قوانین داره حرکت میکنه پس نیازی به خالق وجود نداره.
من اعتقاد دارم که نسبت خدا به کائنات هم دقیقا همینطور هست یعنی خدا جهان رو خلق کرده و بعد یک سری قوانینی توش وضع کرده که جهان توی چارچوب اون قوانین داره تغییرو تحول درش ایجاد میشه ولی خداوند هر زمان هم بخواد میتونه هم قوانینو تغییر یا از بین ببره هم چارچوبشو پس ما اعتقادمون بر این نیست که خلقت فقط توی لحظه اول بوده ولی با این حال کسی که معتقد به وجود خدا نباشه این حرفها کاملا براش بیمعنی و خنده دار خواهد بود برای همینه اینقدر میگم اول در پی اثبات وجود خدا باشین بعد به این مبحث وارد بشین.
keen fighter;289166 نوشت:
قبلاً یه جای دیگه اینو خونده بودم
خب خانم خانه هوس چایی می کنه و این جریان رو را میندازه.با این چیزا فقط میتونید بگید که اگر خدایی بوده از خلق جهان هدفی داشته

دقیقا هم این و هم اینکه فیزیک نمیتونه مفاهیم و پرسش های فلسفی رو جواب بده مثل همون مساله که اصلا هدف کسی که کتری آب رو روی گاز گذاشته چیه.

meysamm;289252 نوشت:
خیلی عذر میخوام قصد جسارت ندارم ولی احساس میکنم شما فقط بحث رو به حاشیه میکشید

خیر.بحث مشخص است.
meysamm;289252 نوشت:
دلیل برای این حرف اینه که شما توی اکثر گفتارتون مخصوصا این حرفتون چهار پنج تا مساله کاملا بی ربط رو به هم پیوند میدید تا به زور همه را قانع کنید که دارید حرف حق رو میزنید

خیر.بنده فقط جواب ادعاهای شما را دادم ولی فکر می کنم چون سیاسی شد موجب رنجش شما شد.
بحث راجع به جمهوری اسلامی و حکومت آیت الله ها در ایران خیلی مفصل تر و حساس تر از این حرفاست که بخواد در اینجا گفته بشه.البته من وبلاگی چیزی ندارم که بخوام نظراتم رو بگم ولی خودت بین منابع موافق و مخالف مطالعه کن بعد ببین کی درست میگه.
meysamm;289252 نوشت:
این همه جنگ و خون ریزی که توی 150 سال اخیر به ملت ها تحمیل شده کار مسلمونا بوده؟

مسلمونا در طی قرون اخیر خیلی ضعیف بودن ولی اگه شما تاریخ رو مطالعه کنی میفهمی که مسلمونا به چه طرز فجیعی میلیون ها انسان بیگناه راکشتند و چه جنایاتی انجام دادند.همینطور مسیحیان و هندوها و ادیان قبل از اونا
میدونی در اثر حمله مسلمونا به ایران چقدر ازهموطنای تو کشته شدند؟ شهر مداین کامل نابود شد.حمله به شهر کارتاژ که مسلمونا اونو با خاک یکسان کردن.
تیمور که خودش حافظ کل قرآن بود و یک آدم شدیداً مذهبی بود میدونی که از مغول ها بیشتر ایران رو نابود کرد؟ میدونی چقدر آدم بیگناه رو فقط به جرم شیعه بودن کشت؟ هم چنین در مورد صفویه و جنایات آنان.
همه ی این کشت و کشتار ها و قتل عام ها مدیون آموزه های دینی و کشتن کفار و مرتدان بوده.
چقدر انسان هایی بودند که در اثر تعصبات مذهبی از بین رفتند.
از طرف طالبان و دیگر گروه های اسلام گرا.جنایت هولناک یازده سپتامبر (که سه هزار نفر کشته شدن)که رسانه های ایران بیشتر سعی می کردن بحث رو ببرن سمت زرق و برق این برج های دوقلو و بعد بگن که آمریکا به خاطر این دو تا برجش به افغانستان حمله کرد.رسانه های اسلام گرا ها این چنین مخاتونو شست و شو میدن.

در مورد توهین به اعتقادات هم بگم که این کار همه پیروان ادیان است و این کارو مسلمونا هم انجام میدن.توهین شیعه و سنی به همدیگه و سوزاندن بعضی از انجیل ها توسط ایرانی ها و ....
میدونی به خاطر همین توهین به مقدسات مسلمانان چن نفر انسان بیگناه به چه طرز فجیعی کشته شدند؟ هنوزم ناراحتین که به مقدساتتون توهین شده؟

meysamm;289252 نوشت:
بزرگترین مافیای رسانه الان تو دست مسلموناست که افکار موهومی رو توی ذهن امثالی مثل شما دارن پرورش میدن و اینطور القا میکنن که همه مسلمونا رادیکال و تروریست هستند؟ و ... هزاران مورد دیگه. همه این کارارو در طول تاریخ افرادی مرتکب شدند که بعدن گفتند ما روشن فکریم و به خدا هم اعتقاد نداریم(این یه ادعا نیست بی نهایت مورد میتونم مثال بزنم و اشاره کنم براتون) و همین طرز تفکر رو سعی میکنن از هزار تا راه مختلف به افکار مردم تزریق کنند که متاسفانه تا حدی هم موفق بودند

رسانه های غربی فرق دارن با مال ایرانی ها.اونا اگه دروغ و چرت و پرت بگن مخاطباشون رو از دست میدن ولی رسانه های ایرانی ها بیشتر به فکر رضایت مقامات بالاترشون هستن.
حالا دیگه روشنفکران شدن جنایتکار و مسلمونا شدن صلح طلب؟! من اصلاً فکر نمی کنم که خود مردمان مسلمان خوششون بیاد روی کره ی زمین ملتی بی دین وجود داشته باشه و تلاش نکنن که مسلمونش کنن
همون اپنهایمر هم خودش بارها حملات اتمی امریکا رو محکوم کرده و اصلاً مخالف حکومت امریکابوده.

meysamm;289252 نوشت:
نخیر من اعتقاد ندارم خدا جهان رو کوک کرده و به حال خودش رها کرده ولی اینطوریم نیست که قدیمیا گفتند.
اجازه بدین یه مثال بزنم تا بیشتر مطلب روشن بشه.
ببینید فرض کنید شما یه وسیله ای درست کردید (همون ساعت رو در نظر بگیرید) و همون وسیله رو راه اندازی کردید و الان مقابل شما داره کار میکنه تا یه هدفی رو برسونه مثلا زمان رو نشون بده خوب؟ شما خالق اون وسیله هستید؟ بله. شما تک تک حرکات اونو میتونید نظاره کنید؟ بله. شما تک تک حرکات اونو مستقیما با دست خودتون انجام میدید؟ نخیر. شما هر لحظه که اراده کنید میتونید اون وسیله رو متوقف کنید؟ بله. میتونید طرز کارش و قوانینی که توی مجموعه خودش هست رو تغییر بدین؟ بله. ولی یه موجود میکروسکوبی رو متصور بشین که توی اون وسیله داره به حرکات اون نگاه میکنه خوب اونم باخودش میگه اینجا یک سری قوانین هستند که این قطعات به وسیله اون قوانین داره حرکت میکنه پس نیازی به خالق وجود نداره.
من اعتقاد دارم که نسبت خدا به کائنات هم دقیقا همینطور هست یعنی خدا جهان رو خلق کرده و بعد یک سری قوانینی توش وضع کرده که جهان توی چارچوب اون قوانین داره تغییرو تحول درش ایجاد میشه ولی خداوند هر زمان هم بخواد میتونه هم قوانینو تغییر یا از بین ببره هم چارچوبشو پس ما اعتقادمون بر این نیست که خلقت فقط توی لحظه اول بوده ولی با این حال کسی که معتقد به وجود خدا نباشه این حرفها کاملا براش بیمعنی و خنده دار خواهد بود برای همینه اینقدر میگم اول در پی اثبات وجود خدا باشین بعد به این مبحث وارد بشین.

منظورتونو می فهمم.شما میگید که خدا جهان رو خلق کرده و حرکت اول رو انجام داده و گاهی هم در جهان دخالت می کند مثل معجزات و وحی و ...
منم قبلاً اینطور فکر می کردم ولی حالا
اولاً معتقدم که در ابتدا هم نیازی به ماورای طبیعت نیست.
ثانیاً
به این نکته توجه کنید که این دیدگاه شما ناشی از پیشرفت علم است.شما اگر یکم طرز تفکرتونو با قرآن مقایسه کنید میفهمید که با آن در تضاد است!
آیاتی رو که گذاشتم دوباره بخونید خدا در لحظه به لحظه ی جهان دخالت می کند.

keen fighter;289314 نوشت:
خیر.بنده فقط جواب ادعاهای شما را دادم ولی فکر می کنم چون سیاسی شد موجب رنجش شما شد.
بحث راجع به جمهوری اسلامی و حکومت آیت الله ها در ایران خیلی مفصل تر و حساس تر از این حرفاست که بخواد در اینجا گفته بشه.البته من وبلاگی چیزی ندارم که بخوام نظراتم رو بگم ولی خودت بین منابع موافق و مخالف مطالعه کن بعد ببین کی درست میگه.

دوست عزیز چرا فکر میکنین من نماینده یک دولت هستم که دارم با شما بحث میکنم؟ شما جواب ادعاهای منو دادین؟ والا من هرچقدر تاکید میکنم که براهین خودتونو ارائه کنید شما بازم بحث رو به یه جای دیگه ای میکشید سخنان سیاسی شما موجب رنجش بنده نشد چون اصلا ربطی به موضوع تاپیک نداره چیزی که موجب رنجش من شده انحرافات پی در پی شما از موضوع بحث اصلی هستش.
خیلی خوب حرفهای من که شد همش ادعا شما براهین و دلایلتونو برای رد براهین اثبات خدا بیارید تا ماهم یاد بگیریم چون اگه بحث غیر از این ادامه پیدا کنه این آخرین پست من خواهد بود موفق باشید.
keen fighter;289314 نوشت:
مسلمونا در طی قرون اخیر خیلی ضعیف بودن ولی اگه شما تاریخ رو مطالعه کنی میفهمی که مسلمونا به چه طرز فجیعی میلیون ها انسان بیگناه راکشتند و چه جنایاتی انجام دادند.همینطور مسیحیان و هندوها و ادیان قبل از اونا
میدونی در اثر حمله مسلمونا به ایران چقدر ازهموطنای تو کشته شدند؟ شهر مداین کامل نابود شد.حمله به شهر کارتاژ که مسلمونا اونو با خاک یکسان کردن.
تیمور که خودش حافظ کل قرآن بود و یک آدم شدیداً مذهبی بود میدونی که از مغول ها بیشتر ایران رو نابود کرد؟ میدونی چقدر آدم بیگناه رو فقط به جرم شیعه بودن کشت؟ هم چنین در مورد صفویه و جنایات آنان.

حمله یک عده آدم بی فرهنگ که فقط اسم مسلمونو یدک میکشند که شد بازم ادعا؟
آمریکا توی بمباران اتمی چندصد هزار نفرو در آن واحد به خاک و خون کشید , جنگ عراق , افغانستان , ویتنام , و... رو صرفا برای اینکه آمریکا ادعا میکنه دولتش مسیحی هست رو باید گذاشت پای تمام مسیحیان؟
keen fighter;289314 نوشت:
از طرف طالبان و دیگر گروه های اسلام گرا.جنایت هولناک یازده سپتامبر (که سه هزار نفر کشته شدن)که رسانه های ایران بیشتر سعی می کردن بحث رو ببرن سمت زرق و برق این برج های دوقلو و بعد بگن که آمریکا به خاطر این دو تا برجش به افغانستان حمله کرد.رسانه های اسلام گرا ها این چنین مخاتونو شست و شو میدن.

همین طالبان و القاعده رو کی پرورش داده تو دنیا؟ مسلمونا؟ نخیر گرچه اسم اسلامو یدک میکشند ولی ما اعتقادمون بر این هست که اونها بویی از انسانیت نبرده اند چه برسه که مسلمون باشند.
من برای واقعه 11 سپتامبر متاسفم ولی این مشکل خود آمریکاست که اول میاد یه گروه پرورش میده با صرف بودجه های آنچنانی بعد نمیدونه چیکار کنه باهاشون و بعد همون گروهه واستون شاخ میشن اسناد مذاکره های آمریکا با طالبان و حمایت از القاعده همه جا هست میتونین تحقیق کنین درموردشون.

keen fighter;289314 نوشت:
در مورد توهین به اعتقادات هم بگم که این کار همه پیروان ادیان است و این کارو مسلمونا هم انجام میدن.توهین شیعه و سنی به همدیگه و سوزاندن بعضی از انجیل ها توسط ایرانی ها و ....
میدونی به خاطر همین توهین به مقدسات مسلمانان چن نفر انسان بیگناه به چه طرز فجیعی کشته شدند؟ هنوزم ناراحتین که به مقدساتتون توهین شده؟

نخیر لطفا همه رو با ترازوی عقل خودتون سنجش نکنید.
اگه یه شیعه یا یه سنی به اعتقادات دیگران نمیتونن احترام بذارن مشکل از خودشونه نه از اسلام ما تو قران آیه داریم که کسی حق نداره به عقاید شخص دیگری توهین کنه چیزی که پس از گذشت 1500 سال هنوز کسانی که مدعی روشنفکری و آزادی عقیده هستند حتی نمیتونن درکش کنن.
«لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم...»(۱)
"(معبود) کسانی که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) جهل خدا را دشنام دهند."

بله ناراحتیم که به عقایدمون توهین شده همون طور که اگر کسی به عزیزترین شخص زندگیتون توهین کنه شما هم ناراحت میشین مگر اینکه اصلا مقید هیچ چیزی نباشید ولی با این حال هیچ وقت ادعا نکردیم کسانی که توی حمله به سفارت خونه ها کشته شدند حقشون بوده این افکار یه عده آدم فاشیست بوده نه کسی که پایبند به آموزه های اصیلی دینی هست.

keen fighter;289320 نوشت:
رسانه های غربی فرق دارن با مال ایرانی ها.اونا اگه دروغ و چرت و پرت بگن مخاطباشون رو از دست میدن ولی رسانه های ایرانی ها بیشتر به فکر رضایت مقامات بالاترشون هستن.
حالا دیگه روشنفکران شدن جنایتکار و مسلمونا شدن صلح طلب؟! من اصلاً فکر نمی کنم که خود مردمان مسلمان خوششون بیاد روی کره ی زمین ملتی بی دین وجود داشته باشه و تلاش نکنن که مسلمونش کنن

جدی میگین؟ من این یک فقره حرفتون رو پای شوخی گذاشتم شما اول برید تحقیق کنید ببینید چه کسانی امپراطوری رسانه های غربی رو اداره میکنن و تو راستای اهداف چه کسانی حرکت میکنن بعد بیاین در این مورد صحبت کنید. جدیدترین افتضاحشون هم که انحراف اخلاقی رئیس بی بی سی هستش ما دیگه اونقدر از رسوایی اخلاقی و مالی سردمداران رسانه های غربی شنیدیم که دیگه برامون عادی شده(فکر کنم ماهم داریم مثل شما روشنفکر میشیم) بهتر نیست به جای دفاع کردن از شخصی یا جریانی اول در مورد اون مساله صادقانه تحقیق کنید و بعد قضاوت کنید؟

keen fighter;289327 نوشت:
منظورتونو می فهمم.شما میگید که خدا جهان رو خلق کرده و حرکت اول رو انجام داده و گاهی هم در جهان دخالت می کند مثل معجزات و وحی و ...
منم قبلاً اینطور فکر می کردم ولی حالا

نخیر لطفا حرف منو یه طور دیگه ای تعبیر نکنید من نگفتم که خدا گاهی در جهان دخالت میکند. ما میگیم عالم مخلوق خداست و خدا به واسطه قوانینی که توش وضع کرده جهان رو اداره میکنه نه بی واسطه و به طور مستقیم و این سخن من نیست بلکه تو قرآن و روایاتی که از پیامبرمون و امامانمون به دستمون رسیده هم راحت میشه این منظورو استنباط کرد.
keen fighter;289327 نوشت:
اولاً معتقدم که در ابتدا هم نیازی به ماورای طبیعت نیست.

برهانتونو بیارین.
keen fighter;289327 نوشت:
به این نکته توجه کنید که این دیدگاه شما ناشی از پیشرفت علم است.شما اگر یکم طرز تفکرتونو با قرآن مقایسه کنید میفهمید که با آن در تضاد است!

هیچ تضادی بین این حرف هایی که ما میگیم و قران وجود نداره این برداشت شخصی شما هستش.
به چند مورد اشاره میکنم :
[="red"]اشاره به وجود سیاه چاله در قران :[/]
سوره ي 86 (طارق): آيات 1 تا 3:
"سوگند به آسمان و كوبنده ي شب! و تو نمي داني كوبنده ي شب چيست. همان ستاره ي ثاقب است!"
در عربي "ثقب" به معناي چاله و "ثاقب" به معناي چيزي است كه چاله را ايجاد مي كند.
نسبيت عام پيش بيني مي كند كه سياه چاله ها از ستاره هاي نوتروني بوجود مي آيند. ستاره هاي نوتروني اكثرا قابل رويت نيستند و تنها با امواج راديويي (پالس ها) رصد مي شوند.امواج دريافتي از اين ستاره ها طوري به نظر مي رسد كه كسي به جايي مي كوبد! (ستاره ي كوبنده).
قرآن در آسمان ستاره اي كوبنده را معرفي مي كند كه ثاقب است. (چاله ايجاد مي كند).
كلام واضح قرآن در اين مورد جايي براي شك نمي گذارد!

[="red"]اشاره به بیگ بنگ و انبساط دنیا در قران :[/]
بيگ بنگ – بيگ كرانچ و انبساط دنيا:

سوره ي 55 (الرحمن): آيه ي 37:
"آسمان ها روزي دوباره شكاف برمي دارند و مانند گل سرخي باز مي شوند!"
سوره ي 51 (الذاريات): آيه ي 47:
"و ما آسمان ها را با قدرت خود بنا كرديم و [="red"]همواره آن را وسعت مي بخشيم[/]!"
سوره ي 21 (الانبيا): آيه ي 104:
"در آن روز كه آسمان را چون طوماري در هم مي پيچيم [="red"]هماگونه كه آفرينش را آغاز كرديم آنرا باز مي گردانيم[/]. اين وعده اي است كه بر ماست و قطعا آنرا انجام مي دهيم!
و صدها مورد دیگر البته ما اعتقادمون بر این هست که قران نه یک کتاب فیزیک بلکه کتابی برای هدایت انسان و راه و روش سالم زندگی کردن رو به پیروانش آموزش میده اگر واقعا آموزه هایش مورد توجه قرار بگیره نه اینکه کسی فقط اسم اسلام رو یدک بکشه.

دوست عزیز جناب keen fighter بهتر نیست به جای نفرت کاذب از اسلام و مسلمونا کمی با دید منطقی مسایل رو بررسی کنید؟ خدا شاهده یه زمانی بود که کوچکترین اثری از اعتقاد به خدا در من وجود نداشت ولی وقتی در موردش تحقیق کردم , براهین هر دو طرف بحث رو مطالعه کردم به این نتیجه رسیدم که باید خدا رو به عنوان یک اصل پذیرفت و واقعا هیچ دلیل قانع کننده ای برای عدم وجودش نیست که هیچ بلکه به یه نکته ای رسیدم که اعتقادم بر اینه که امکان نداره این دنیا خالقی نداشته باشه.
قصد نصیحت ندارم برای اینکه در اون حد نیستم که بخوام کسی رو نصیحت کنم ولی این کینه و بغض عمیق شما نسبت به دین و اسلام باعث میشه که حتی اگه حقیقتو کشف کردید بازم از اون برگردین چون دیگه به یه جنگ درونی تو وجودتون تبدیل شده امیدوارم که امکان تحقیق صادقانه و به دور از غرض ورزی رو تو زندگیتون داشته باشین.
موفق باشید.

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

پس ازعرض سلام..
جناب يا سركار keen fighter گرامي كه البته هنوز نميدانم جناب يا سركارخطابتان نمايم كه البته اين زياد مهم نخواهدبود كه اين مهم خواهدبود..
دو پست آخراين موضوع را مطالعه نمودم و البته مطالب و دلايلي از شما و دوستان ديگر و مخصوصا روحبخش عزيز و جناب ميثم را عقلاني و منطقي تر ديدم و البته بنا به دلايلي و منجمله آخرين نوشتار در آخرين پست شما {110} حق را بشما خواهم داد كه فرمايش صحيح و خوبي را بيان فرموديد..

keen fighter;289327 نوشت:
به این نکته توجه کنید که این دیدگاه شما ناشی از پیشرفت علم است.!

پاسخ:
والبته كه انسان همراه با فكر و شعورش و همگام با آن و علم و پيشرفتهاي علمي هميشه درحال تغيير وحركت رو بجلو وپيشرفت است و..
و البته آياتي را كه اشاره نموديد متاسفانه نتوانستم بخوانم يعني اشاره نفرموديد كه دركدامين صفحه يا كدامين پست ميباشند ولي اگر منظورتان آيات پست 101 همين صفحه ميباشد كه اينرا بايد اهل فن كه درس قرآن و ترجمه و تفسير را خوانده اند پاسخگو باشند ولي بگمان من مدركي كه ثابت نمايد خداوند در ذره ذره كارجهان دخالت دارد و اختيار انسان را سلب نموده بچشم نميخورد مخصوصا با كلمه ما كه اگرخدابود لابد ميفرمود خدا و از ما كه جمع است استفاده نمي نمود ..
البته اين حقير با تمام نا آگاهي از قوائد دستوري زبان و ادبيات عربي و تنها از روي متن ترجمه فارسي آيات اينرا بيان نمودم و اينكه تا چه حد درست و نادرست است نميدانم ولي اينراهم شنيده ام كه ميگويند بايد به آيات قبل و بعد و حتي آياتي كه ممكن است درسور ديگر و مرتبط به همين آيات باشند رجوع شود تا معناي حق كلام بدست آيد ..

keen fighter;289327 نوشت:
شما اگر یکم طرز تفکرتونو با قرآن مقایسه کنید میفهمید که با آن در تضاد است!

والبته قصد آن ندارم كه تمام وكمال از مترجمين يا مفسرين قرآن طي 1400 سال دفاع نمايم چرا كه احتمال ميدهم كم كاري هايي دركار بوده كه هنوز پس از گذشت 1400 سال از آمدن قرآن آيات علمي اين كتاب علمي بوضوح و روشني كشف و بازگو نشدند كه وضعيت منه كارگر و فقير اين جامعه چنين سخت و دشوار شده و مطمئنا اگر كلام او را در همان اوايل و درست متوجه شده بوديم ديگر كسي پيدا نميشد تابگويد شكم زياد مهم نيست كه اعتقادات و نمازخواندن مهم است كه اگر شكم زياد مهم نيست يكسال نه آب بخور و نه غذا و نه خوراكي و بعد هم به نماز و عبادت هم بخوبي بپرداز و..
واينها متاسفانه همه در عدم درك تعدادي آيات مقدس قرآن و كلام ائمه معصومين {ع} اند كه هنوز تعدادي از ما انسانها نفهميده ايم چرا خداوند در داستان ساختگي آدم وحوا فرمود ابتدا جسمي راخلق نمود و بعد روحي درآن دميد كه شايد به ما انسانها بفهماند كه اول هواي جسم و سلامتي خود راداشته باشيد كه اگر چنين نكنيد خواهيد مرد و ديگر روحي هم دركارنخواهدبود كه زنده باشيد و بخواهيد عمل صالح راانجام دهيد و پاداشي هم بگيريد و..

و البته خود اين حقير عليرغم همان بي بهرمندي از علم و ادبيات عرب و تنها با توسل به متن ترجمه فارسي آيات مقدس قرآن و كلام ائمه {ع} توانستم حداقل چند حدس درمورد چند سوال مهم ذهن انسان كنجكاو بازگو نمايم و از جمله : علت خلقت انسان { و نه هدف خلقت كه اين دو با هم فرق دارند } و علت آفت ديدگي محصولات زراعي و اينكه چرا گياهان در سرسلسله زنجيره غذايي قرار گرفته اند و حتي درست بودن پنجاه درصد از نظريه داروين با علم خلقت پروردگار جهان در خلق انسان ويا خطر خوردن ممتد گياهخواري و نخوردن طولاني مدت گوشت قرمز و حتي اثبات اينكه اگر شما در آمريكا مرتكب گناهي شويد دراينجا ودرايران و روي سلولهاي ذهن من نيز و حتي اخلاق و روحيات من نيز ميتواند تاثير سوء برجاي گذارد و يا برعكس و ..
و فكر ميكنيد چه شد؟؟ هيچ؟؟ باوربفرماييد حتي تره هم برايشان خرد نكردند و حتي هيچكس نيامد كه بگويد : برادرمن پدرمن عزيزمن : شما كاملا و سخت دراشتباهيد و شايد مرا از اشتباه و گمراهي هم دربياورد و چه رسد به اينكه برايم دست هم بزنند و تشويقمان هم بكنند و پولي هم بابتش خرج نمايند و..
و البته بگذريم شوخي بود .. ولي بايد گفت كه دريغ و صد دريغ و بلكه هزاران دريغ كه ماشيعيان و ايرانيان در چه حال و هوايي سير ميكنيم و دنيا درچه حال و هوايي سير ميكند كه دراين بين ميتوان گفت كه فقط دشمنان ايران و شيعه و نظام اند كه دارند سود ميبرند و بس .. { كه البته بهتراست وارد مباحث سياسي هم نشويم و اصلا هم نگوييم كه به فكرخطر مذهب مخرب پشت سرخود هم { بودائيان تندرو تر از ؟؟ } باشيم }
و البته بهمين دليل است كه تقاضا مينمايم شما اين كم كاري ها را لطفا پاي خدا يا قرآن نگذاريد كه اگر يك سر به وبلاگ اول درمتن امضاي اين حقير هم بزنيد در آنجا شايد با توسل به ترجمه فارسي آيات يا تفاسير بزرگاني چون مرحوم طباطبايي بتوانم اين مسائل را بهتر و بيشتر برايتان توضيح دهم تا شايد يقين نماييد كه خداي قرآن تا چه اندازه خدايي اهل علم ومنطق بوده و خواهد بود كه خيل عظيمي از ما انسانها و حتي مسلمانان و پيروان قرآن نتوانستيم هنوز پس از گذشت همان 1400 سال اين واقعيت را بپذيريم يا آنرا با تمام وجود درك و حتي حس ولمسش نماييم تا مگر اينكه ابتدا توسط سفيد مسيحي كشف و بازگو شوند تا بعد ما براي پذيرشش سر و دست بشكنيم واين يعني غريب پرستي يا عدم اعتماد به نفس ما انسانهاي بي اعتماد به يكديگر كه بعضي مواقع هم كاري جز سركوب يكديگر ناشي از حقارتهاي دوران كودكي خود نداريم و..
و اين يعني عدم موفقيت در پيشرفتهاي علمي تا براي امثال شما عزيزان جوياي علم توضيحش دهيم و متاسفانه همه اين كم كاري ها درنهايت هم سر همون خداي ناكرده گناه شكسته خواهند شد كما اينكه هم اكنون و هميشه نيز ميشكند و البته نه تنها توسط شما كه اگر شماهم نبوديد او بود و او نيايد آنها ميايند و اين آنها آنقدرزياد خواهند بود كه ممكن است اينها در آن حجم عظيم آنها گم يا كه ناپيدا شوند..
و در آخر اين پست و البته براي چندمين مرتبه دراين انجمن علمي ميگويم كه هدف از معنويات يا اعمال صالح دراين دنيا همان ماديات و يك زندگي خوب و بي دردسر دراين دنيا و دنياي بعد بوده و خواهد بود كه فقط نقش زمان در جابجايي ها و رسيدن پاداش اين اعمال صالح را گم نموده ايم و آنرا قبول نميكنيم ..
صبر..
لطفا به اين مثال دقت نماييد..
شما عشق فوتبال يا عاشق فوتبال هستيد..آرزومينماييد اي كاش براي باشگاه مثلا منچستر يا چلسي يا بارسا يا بايرن محبوب خودتوپ ميزديد و شبها حتي درعالمي ديگر خود را تصورمينموديد كه داريد حريفان را يكي پس ازديگري دريبل نموده و درنهايت و بازيبايي هرچه تمام و درحضور چندصدهزارطرفدار تيم محبوب خودت ومحبوب آنان توپ را بجايي كه خودت دوست داري ميكوبيديد و باعث پيروزي تيمي ميشديد كه فقط گل شما باعث برد ونجاتش هم شده بود و ..
والي آرزوهاي ديگر..
شما هم اكنون 78 سالتان شده و آن آرزوهاي شيرين در وجود شما و توسط شما محقق نشدند اما آيا يك نفر ديگر عضو باشگاهي كه شما آرزويش را داشتيد نشد؟؟
آيا يك نفر ديگر درهمان پست مثلا مهاجم مياني و يا همانگونه كه شما آرزو نموده بوديد توپ را به همان شيوه اي كه شما مثلا در 63 سال پيش متصور شده بوديد بگوشه اي كه شما تصورنموده بوديد نزد و آيا همان يك گل باعث پيروزي تيم محبوب او و درواقع تيم محبوب زمان دلخواه شما نشد؟؟
و همه اينها محقق شدند يا خواهند شد اما فقط در زمان و شايد نه توسط شخص شما كه توسط انسان يا انسانهايي ديگر و نه درهمان زمان متناسب با سن و سال شما كه بعد از گذرشما از مرز جواني و فوتبال وحتي مرگتان؟؟{البته دورازجانتان ، فقط مثال بود}
همه مجهولات و سوالات و منجمله ، دنيا و روح و خدا را درون ذهن زيبا و اما آرام خود و آرزوهاي خوب و حتي بد خود و اما زمان مناسب و بظاهر نامناسب دنبال نماييد..حتم داشته باشيد همانگونه كه روحبخش عزيز فرمودند پاسخ منطقي مجهولات و سوالات خود را پيداخواهيد نمود..اما باصبر....صبر...و بازهم صبر..

ديگران كاشتند وما خورديم .. ما بكاريم تا ديگران بخورند..

با سپاس..[/]

سلام
بحثی که دوستان شروع کرده و ادامه داده اند حقیقتا بحث سنگینی است و دانشمندان بزرگی در صدد موضوع اصلی آن یعنی رابطه علم و دین بوده و هستند .
بنده قبلا هم عرض کردم که حل این رابطه که بطور مشخصتر به رابطه آفریدگار و آفرینش می پردازد به یک تصور درست از دو طرف قضیه نیاز دارد
به حسب فلسفه صدرایی آفریدگان به آفریدگار فقر نوری دارند و عین ربط به او هستند نه طرف مقابل لذا تمام هستی و شوون یک موجود مادی و مراتب بالاترش از سوی حق تعالی افاضه می شود لذا این حقیقت یعنی آفریدگار نمی تواند موجودی محدود در عرض سایر موجودات بلکه باید وجودی نامحدود در متن همه حقایق هستی باشد تا دمبدم به همه آنها وجود و شوون وجودی آنها را افاضه کند در یک ارتقاء به این نظریه اهل معرفت می رسیم که هستی را جلوه حق می دانند و تمام موجودات را نه معلول بلکه شوون وجودی او می شمارند به عبارت دیگر این خداست که در همه مرتبه ای جلوه نموده .
جمع این دو نظریه فلسفی و عرفانی یک نگاه منطقی و روشن به ما می دهد که بهتر می توانیم پدیده ها را با آن تبیین کنیم .
کسی که این دو نظریه را خوب جمع کند دیگر به دنبال دستی کذایی برای هدایت و مدیریت و کنترل جهان نمی گردد بلکه می داند هر آنچه می بیند تجلی است و به حکم متجلی خود محکوم است لذا می بایست در او همه آن اوصاف از حکمت و اتقان و ووو را مشاهده کند که می کند و ثابت هم شده است .
خلاصه مطلب اینکه اگر می خواهیم مساله خدا و خلق بطور بنیادی برایمان حل شود هیچ راهی جز نظریه تجلی وجود ندارد
والله الموفق

حامد;289602 نوشت:
سلام بحثی که دوستان شروع کرده و ادامه داده اند حقیقتا بحث سنگینی است و دانشمندان بزرگی در صدد موضوع اصلی آن یعنی رابطه علم و دین بوده و هستند . بنده قبلا هم عرض کردم که حل این رابطه که بطور مشخصتر به رابطه آفریدگار و آفرینش می پردازد به یک تصور درست از دو طرف قضیه نیاز دارد به حسب فلسفه صدرایی آفریدگان به آفریدگار فقر نوری دارند و عین ربط به او هستند نه طرف مقابل لذا تمام هستی و شوون یک موجود مادی و مراتب بالاترش از سوی حق تعالی افاضه می شود لذا این حقیقت یعنی آفریدگار نمی تواند موجودی محدود در عرض سایر موجودات بلکه باید وجودی نامحدود در متن همه حقایق هستی باشد تا دمبدم به همه آنها وجود و شوون وجودی آنها را افاضه کند در یک ارتقاء به این نظریه اهل معرفت می رسیم که هستی را جلوه حق می دانند و تمام موجودات را نه معلول بلکه شوون وجودی او می شمارند به عبارت دیگر این خداست که در همه مرتبه ای جلوه نموده . جمع این دو نظریه فلسفی و عرفانی یک نگاه منطقی و روشن به ما می دهد که بهتر می توانیم پدیده ها را با آن تبیین کنیم . کسی که این دو نظریه را خوب جمع کند دیگر به دنبال دستی کذایی برای هدایت و مدیریت و کنترل جهان نمی گردد بلکه می داند هر آنچه می بیند تجلی است و به حکم متجلی خود محکوم است لذا می بایست در او همه آن اوصاف از حکمت و اتقان و ووو را مشاهده کند که می کند و ثابت هم شده است . خلاصه مطلب اینکه اگر می خواهیم مساله خدا و خلق بطور بنیادی برایمان حل شود هیچ راهی جز نظریه تجلی وجود ندارد والله الموفق

بیشتر توضیح بدین و مشخص کنید چگونه جهان به خدا نیاز دارد

سلام
البته بر اساس نظریه ظهور مراتب وجودی شوون وجودی خود حق تعالی هستند لذا به نوعی تعلیل پذیر نیستند اما با ادراج نگاه فلسفی تعلیل را هم می پذیرد لذا بیایید از همین نظریه بیگ بنگ که بنیادی ترین نظریه در باب هستی در علم تجربی است آغاز کنیم .
سوال من اینستکه انفجار بزرگ می تواند خودبخود ایجاد شده باشد ؟ اگر پدیده ها بطور اتفاقی هستند پس چرا در علم تجربی به دنبال دلیل هستیم ؟ چطور می شود که تمام پدیده های جهان علت دارند اما خود این جهان که چه چیزی جز یک اعتبار جمعی از پدیده ها نیست علت نمی خواهد ؟
والله الموفق

حامد;289987 نوشت:
سلام البته بر اساس نظریه ظهور مراتب وجودی شوون وجودی خود حق تعالی هستند لذا به نوعی تعلیل پذیر نیستند اما با ادراج نگاه فلسفی تعلیل را هم می پذیرد لذا بیایید از همین نظریه بیگ بنگ که بنیادی ترین نظریه در باب هستی در علم تجربی است آغاز کنیم . سوال من اینستکه انفجار بزرگ می تواند خودبخود ایجاد شده باشد ؟ اگر پدیده ها بطور اتفاقی هستند پس چرا در علم تجربی به دنبال دلیل هستیم ؟ چطور می شود که تمام پدیده های جهان علت دارند اما خود این جهان که چه چیزی جز یک اعتبار جمعی از پدیده ها نیست علت نمی خواهد ؟ والله الموفق

منظور از خود به خودی بودن اینه که مثلاً یک سیب روی هواست خود به خود به زمین میفته (بر اثر نیروی جاذبه)ولی ممکنه ما نیرویی به آن وارد کنیم و کاری کنیم که آن به زمین نیفته به بالا بره.

ما میگیم انرژی همیشه بوده و خواهد بود و جهان رو اون به وجود آورد(این جهان شکلی از اون انرژی است).
در واقع جهان نمی تواند مبدا داشته باشد.
قانون پایستگی ماده و انرژِی میگه که انرژی نه خود به خود به وجود میاد و نه خود به خود از بین میره.

keen fighter;290026 نوشت:
منظور از خود به خودی بودن اینه که مثلاً یک سیب روی هواست خود به خود به زمین میفته (بر اثر نیروی جاذبه)ولی ممکنه ما نیرویی به آن وارد کنیم و کاری کنیم که آن به زمین نیفته به بالا بره.

سلام
در مثالی که زدید خودبخودی وجود ندارد افتادن سیب به علت جاذبه است و حرکتش به علت ضربه شما
این حرف یعنی خودبخود بودن و اتفاقی بودن از همان جمله کم آوردنهای است که شاعر در قافیه دچارش می شود
دانشمندانی که همه عمرشان به دنبال علت پدیده ها بوده اند یکدفعه دست به دست هم می دهند و می گویند جهان علت ندارد . پس یک عمر تو چیکار می کردی ؟

keen fighter;290027 نوشت:
ما میگیم انرژی همیشه بوده و خواهد بود و جهان رو اون به وجود آورد(این جهان شکلی از اون انرژی است). در واقع جهان نمی تواند مبدا داشته باشد. قانون پایستگی ماده و انرژِی میگه که انرژی نه خود به خود به وجود میاد و نه خود به خود از بین میره.

در این سخن شما تناقض آشکار است
یک جا می گویید انرژی همیشه بوده و جای دیگر می گویید انرژی خوبخود بوجود نمیاد
بالاخره کدام حرف را بپذیریم ؟
هنوز هم جواب سوال اول بنده را ندادید .
پرسیدم چه چیزی انفجار بزرگ را بوجود آورده است ؟
والله الموفق

حامد;290172 نوشت:
این حرف یعنی خودبخود بودن و اتفاقی بودن از همان جمله کم آوردنهای است که شاعر در قافیه دچارش می شود

تو همین رویا باشید!
حامد;290172 نوشت:
دانشمندانی که همه عمرشان به دنبال علت پدیده ها بوده اند یکدفعه دست به دست هم می دهند و می گویند جهان علت ندارد . پس یک عمر تو چیکار می کردی ؟

خیلی بهتره که کسی در مورد چیزی اطلاعات اندک داره انقدر زود قضاوت نکنه!
حامد;290172 نوشت:
یک جا می گویید انرژی همیشه بوده و جای دیگر می گویید انرژی خوبخود بوجود نمیاد

در حرف های بنده هیچ تعارضی وجود ندارد.این شمایید که اطلاعات علمیتون ضعیفه.این قانون پایستگی انرژی است.

اگه میخواین درمورد بیگ بنگ اطلاعاتتون بیشتر بشه

به این نظریه فکر کنید:
طبق نظریهٔ نسبیت مجموع"جرم و انرژی" پایدار و تغییر ناپذیر است (و آن را قانون پایستگی انرژی می نامند)؛ بدین معنا که انرژی از شکلی به شکل دیگر و یا به جرم تبدیل شود ولی هرگز تولید یا نابود نمی‌شود.

انرژی نه از بین میره و نه به وجود میاد.(حالا ممکنه به اشکال دیگه تبدیل بشه)
همیشه ثابت بوده.بی نهایت در گذشته بوده و بی نهایت هم در آینده خواهد موند.

لطفاً به این تاپیک نگاه کنید:
http://www.askdin.com/thread19492.html

حالا یه طرف دیگه این قضیه رو ببینیم:
إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ [="red"]يُدَبِّرُ [/]الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ﴿۳﴾
فولادوند: پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد سپس بر عرش استيلا يافت كار [آفرينش] را تدبير مى‏كند شفاعتگرى جز پس از اذن او نيست اين است‏خدا پروردگار شما پس او را بپرستيد آيا پند نمى‏گيريد
مکارم: پروردگار شما خداوندي است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت و به تدبير كار (جهان) پرداخت، هيچ شفاعت كننده‏اي جز به اذن او وجود ندارد، اين است خداوند پروردگار شما، پس او را پرستش كنيد، آيا متذكر نمي‏شويد؟!
خرمشاهی: پروردگار شما همان كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد، سپس بر عرش استيلاء يافت، كار [جهان‏] را تدبير مى‏كند، شفيعى نيست مگر پس از اذن او، چنين است خداوند، پروردگارتان، او را بپرستيد، آيا پند نمى‏گيريد؟

اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ﴿۴﴾
فولادوند: خدا كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريد آنگاه بر عرش [قدرت] استيلا يافت براى شما غير از او سرپرست و شفاعتگرى نيست آيا باز هم پند نمى‏گيريد
مکارم: خداوند كسي است كه آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو است در شش روز (دوران) آفريده سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت، هيچ ولي و شفاعت كننده‏اي براي شما جز او نيست، آيا متذكر نمي‏شويد؟
خرمشاهی: خداوند كسى است كه آسمان و زمين و مابين آنها را در شش روز آفريد، سپس بر عرش استيلاء يافت، شما را جز او سرور و شفيعى نيست، آيا پند نمى‏گيريد

[="red"]يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ[/] ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ﴿۵﴾
فولادوند: كار [جهان] را از آسمان [گرفته] تا زمين اداره مى‏كند آنگاه [نتيجه و گزارش آن] در روزى كه مقدارش آن چنان كه شما [آدميان] برمى‏شماريد هزار سال است به سوى او بالا مى‏رود
مکارم: امور اين جهان را از آسمان به سوي زمين تدبير مي‏كند سپس در روزي كه مقدار آن هزار سال از سالهائي است كه شما مي‏شمريد به سوي او باز مي‏گردد (و دنيا پايان مي‏يابد).
خرمشاهی: از آسمان كار و بار زمين را تدبير مى‏كند، سپس [اعمال مردمان‏] در روزى كه اندازه‏اش هزار سال است از آنچه شما مى‏شماريد، به سوى او بالا مى‏رود

ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ ﴿۹﴾
فولادوند: آنگاه او را درست‏اندام كرد و از روح خويش در او دميد و براى شما گوش و ديدگان و دلها قرار داد چه اندك سپاس مى‏گزاريد
مکارم: بعد اندام او را موزون ساخت و از روح خويش در وي دميد و براي شما گوشها و چشمها و دلها قرار داد، اما كمتر شكر نعمتهاي او را بجاي مي‏آوريد!
خرمشاهی: سپس او را استوار كرد و در او از روح خويش دميد و براى شما گوش [ها] و چشمان و دلها آفريد، چه اندك سپاس مى‏گزاريد

keen fighter;290027 نوشت:
ما میگیم انرژی همیشه بوده و خواهد بود و جهان رو اون به وجود آورد(این جهان شکلی از اون انرژی است).

میشه بیشتر توضیح بدید؟
یعنی جهان( که ماده هست) به وسیله انرژی به وجود آمده،
خب این انرژی را چی به وجود آورده؟

keen fighter;290027 نوشت:
در واقع جهان نمی تواند مبدا داشته باشد.

چطور ما برای هر اتفاقی یک مبدا قائلیم اما برای جهان نیستیم؟ مگر فرق پیدایش جهان با پیدایش مثلا خود جنابعالی چی هست که برای یکی مبدا در نظر میگیرید و برای یکی دیگه نمیگیرید؟

keen fighter;290027 نوشت:
قانون پایستگی ماده و انرژِی میگه که انرژی نه خود به خود به وجود میاد و نه خود به خود از بین میره.

بله این قانون رو ما هم زمانی که مدرسه میرفتیم خوندیم. منظور تعادلی است که بین ماده و انرژی وجود دارد همونطور که بین تمام پدیده های طبیعی تعادل وجود دارد.

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

جناب keen fighter عزيز وگرامي ازشما بنا بدلايلي كه وجود خدا را يا دخالت او را در اداره امور دنيوي و بنا بدلايل علمي ياعقلي خودتان منكرميشويد كه البته قابل احترام هم ميباشد دعوت مينمايم به اين آدرس كه درهمين انجمن درحال پيگيري ست سر زده و اگر ديدگاهي مخالف يا موافق هر قسمت و حتي هر سطر و نقطه آن داريد بيان فرماييد..{چون بنحوي نيزدرمورد انرژي ها بحث مينمايد}
علت تعدد نژادها يا نحوه پراكنده شدن نژادها در روي زمين..

http://www.askdin.com/thread22352.html
http://www.askdin.com/thread22352-2.html

پستهاي شماره1 و 7 و 8 در صفحه نخست و يا فقط پست12 در صفحه دوم را مطالعه فرماييد..
هرزمان كه فراغت كامل پيدانموديد اين كارراانجام دهيد..ازساير دوستان نيز اگر كسي موافق يا مخالف وجود انرژي ها و تاثير آنها برزندگي مادي انسان است براي كمك ذهني يا مداركي و عقلي و منطقي دعوت بعمل ميايد.
موفق باشيد..

باسپاس..[/]

يُدَبِّرُ یعنی طرح می ریزد،برنامه میریزد.
این فعل ماصی نیست و مضارع استمرای است و نیز با توجه به آیات ذکر شده:
مدیریت و برنامه ریزی خداوند در جهان در لحظه به لحظه ی هستی را می فهمیم

إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا ﴿۴۱﴾

فولادوند: همانا خدا آسمانها و زمين را نگاه مى‏دارد تا نيفتند و اگر بيفتند بعد از او هيچ كس آنها را نگاه نمى‏دارد اوست بردبار آمرزنده

مکارم: خداوند آسمانها و زمين را نگاه مي‏دارد تا از نظام خود منحرف نشوند و هر گاه منحرف گردند كسي جز او نمي‏تواند آنها را نگاه دارد او حليم و غفور است.

خرمشاهی: بى‏گمان خداوند آسمانها و زمين را از زوال نگه مى‏دارد، و اگر بخواهند زوال يابند هيچ كس جز او نگاهشان نمى‏دارد، او بردبار آمرزگار است‏

خدا آسمان ها و زمین را نگه داشته یا نیروی جاذبه؟!
به هر حال قرآن میگه که جهان در بقا نیز به خدا نیاز دارد.(درست عکس deism)

سوره النسا آيه 143
و هر کس را خداوند گمراه کند، راهی برای او نخواهی يافت"

و باز هم شما دخالت خدا در جهان را مشاهده می کنید.

علی مع الحق;291807 نوشت:
میشه بیشتر توضیح بدید؟
یعنی جهان( که ماده هست) به وسیله انرژی به وجود آمده،
خب این انرژی را چی به وجود آورده؟

e=mc2 فرمول تبدیل ماده به انرژی
علی مع الحق;291807 نوشت:
چطور ما برای هر اتفاقی یک مبدا قائلیم اما برای جهان نیستیم؟ مگر فرق پیدایش جهان با پیدایش مثلا خود جنابعالی چی هست که برای یکی مبدا در نظر میگیرید و برای یکی دیگه نمیگیرید؟

آیا هر تابعی مبدا دارد؟

keen fighter;291812 نوشت:
e=mc2 فرمول تبدیل ماده به انرژی

این فرمول میگه جهان فعلی از انرژی به وجود آمد
خب اون انرژی از چی به وجود آمد؟

فرق جهان با شما چیست که شما تاریخ تولد دارید اما جهان ندارد؟ پس این دانشمندان که میگند عمر منظومه شمسی اینقدر است دارند اشتباه میکنند؟
جواب سوال زیر رو ندادید:

علی مع الحق;291812 نوشت:
چطور ما برای هر اتفاقی یک مبدا قائلیم اما برای جهان نیستیم؟ مگر فرق پیدایش جهان با پیدایش مثلا خود جنابعالی چی هست که برای یکی مبدا در نظر میگیرید و برای یکی دیگه نمیگیرید؟

علی مع الحق;291813 نوشت:
خب اون انرژی از چی به وجود آمد؟

از هیچی!
علی مع الحق;291813 نوشت:
فرق جهان با شما چیست که شما تاریخ تولد دارید اما جهان ندارد؟

این دیگه سفسطه است.
من تولد داشته باشم آنگاه جهان هم تولد داشته باشد!!
علی مع الحق;291813 نوشت:
چطور ما برای هر اتفاقی یک مبدا قائلیم اما برای جهان نیستیم؟ مگر فرق پیدایش جهان با پیدایش مثلا خود جنابعالی چی هست که برای یکی مبدا در نظر میگیرید و برای یکی دیگه نمیگیرید؟

من جواب دادم و شما نفهمیدید.
ببین دوست عزیز زمان یه چیز قرار دادیه مثلاً ما برای حرکت یک آهو یک شروع در نظر میگیریم قبل از اونو زمان منفی و بعد از اونو مثبت در نظر میگیریم.ولی در مورد جهان چقدر به عقب برگردیم؟ده به توان ده به توان ده ..... سال؟ یا بیشتر؟؟!!

keen fighter;291823 نوشت:
از هیچی!

عجب! این که برخلاف قانون انیشتین هست؟ مگر انیشتین گفته انرژی از هیچ به وجود میاد که شما به اون استناد کردید و همچین ادعایی مکنید؟

احیانا این نظریه که یک چیز میتونه از هیچ به وجود بیاد اثباتی هم داره؟!

keen fighter;291823 نوشت:
این دیگه سفسطه است.
من تولد داشته باشم آنگاه جهان هم تولد داشته باشد!!

دوست عزیز من چه نیازی به سفسطه دارم؟ شما ادعایی مطرح کردید گفتید جهان ابتدا ندارد. حالا دارید از ادعاتون دفاع میکنید
من پرسیدم جهان چه ویژگی خاصی دارد که همه چیز در آن مبدا دارد اما خود این جهان ندارد؟
این کجاش سفسطه است؟ شما دارید از جواب طفره میرید

شما اصلا میدونید هارمونیک چی هست؟ میدونید جهانی که درش زندگی میکنیم هارمونیی است؟

keen fighter;291823 نوشت:
من جواب دادم و شما نفهمیدید.
ببین دوست عزیز زمان یه چیز قرار دادیه مثلاً ما برای حرکت یک آهو یک شروع در نظر میگیریم قبل از اونو زمان منفی و بعد از اونو مثبت در نظر میگیریم.ولی در مورد جهان چقدر به عقب برگردیم؟ده به توان ده به توان ده ..... سال؟ یا بیشتر؟؟!!

یعنی چون فاصله زمانی تا آغاز زیاد است به کلی باید منکر آغاز بشیم؟!
مثل این است که شما بگید چون ماه از زمین خیلی دور است پس فاصله بین زمین و ماه بی معنی هست !
یا بگید چون زمین هزاران هزار سال است که بخش زیادیش خشکی است و از اون زمان خیلی خیلی میگدرد پس زمین هیچ وقت زیر آب نبوده!
این دیگه چه استدلالی است

شما یک کلام حق میگید و اون رو با باطل مخلوط میکنید. بله زمان قرار دادیه الان قرار داد کردیم زمان باشه 28 اردیبهشت 1391شمسی ساعت 19. اما این زمان آغازی هم باید داشته باشه مگه نه؟
چطور شما میگید این زمین تاریخ تولد نداره در حالی که دانشمندا دارند میگن داره؟
احیانا شما به یافته های جدیدی رسیدید؟!

میشه بگید کدوم نظریه و قانون علمی گفته زمان باید آغاز داشته باشد؟
آیا دانشمندان گفته اند که مثلاً در ده به توان 17 میلیارد سال پیش یکدفعه جهان خلق شد و قبل از اون چیزی نبوده؟!
در پست قبلیتون خیلی جواب های منو بد فهمیدید.به نظر میرسه که آدم متعصبی باشید!

یه اشتباهی فکرمی کنم کردم:
إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا ﴿۴۱﴾

من فکر می کنم منظور این آیه این باشه که خدا آسمان ها و زمین را حفظ می کند و اگر حفظ نکند آنان از بین می روند.
و نه اینکه منظورش فقط نیروی جاذبه باشه زوال معنی vanishing هم میده و البته تفسیر نمونه هم اینو تایید کرده.
و الا در آیات دیگه قرآن گفته بود آسمان ها را به کمک ستون های نامریی به هم وصل کرده.

keen fighter;291798 نوشت:

همیشه ثابت بوده.بی نهایت در گذشته بوده و بی نهایت هم در آینده خواهد موند.

لطفاً به این تاپیک نگاه کنید:

سلام بر شما.

اینکه این قانون تا بی نهایت،در گذشته بوده،از کجای این قانون در امده؟

اگه پست اول بنده رو مطالعه کرده باشید از شما خواستم بیشتر توضیح بدید تا متوجه نظر شما هم بشیم. بنده خودم دارم در این مورد تحقیق میکنم خودم یک نظری دارم اما دوست دارم با نظرات دیگه هم آشنا بشم

اگه بپرسیم از کجا فهمیدید جهان از هیچ به وجود آمده این اسمش میشه تعصب؟

من معتقدم مبدا زمان ، وقتی است که جهان خلق شد

keen fighter;291899 نوشت:
و قبل از اون چیزی نبوده؟!

شما خودتون میگید جهان از هیچ به وجود آمده!! این حرف شما هست نه من. دقت کنید
اتفاقا براساس همون نسبت انیشتین هم جهان هرگز نمیتونه از هیچ به وجود بیاد

keen fighter;291899 نوشت:
میشه بگید کدوم نظریه و قانون علمی گفته زمان باید آغاز داشته باشد؟

خدمت شما ،حالا ببینیم کی تعصب دارد:

[="Blue"]آغاز زمان[/]

پرفسور استيفن هاوکينگ - ترجمه: زهره شيشه

در اين سخنراني ميخواهم درباره اينکه آيا زمان خود آغازي داشته است و يا آيا پاياني خواهد داشت بحث کنم. ظاهرا تمام مدارک وشواهد دلالت دارند بر اين که جهان هميشه وجود نداشته است، واما يک شروعي در حدود ۱۵ ميليارد سال گذشته داشته که احتمالا جالب توجه ترين کشف کيهان شناسي مدرن بوده که تا بحال مورد قدرداني قرارنگرفته است. ما هنوز مطمئن نيستيم که آيا جهان انتهائي داشته باشد. زماني که من در ژاپن سخنراني ميکردم، از من خواسته شد تا به دوباره درهم فروريختن احتمالي جهان اشاره اي نکنم چرا که اين ممکن بود بر بازار سهام اثر گذارد. به هر حال ميتوانم به کساني که در مورد سرمايه گذاري شان نگران هستند، مجددا اطمينان دهم که کمي براي فروش زود است : حتي اگر جهان به پايان برسد، اين قبل از حداقل ۲۰ ميليارد سال ديگر نخواهد بود. تا آن زمان ممکن است معاهده تجاري گت (معاهده تعرفه و تجارت عمومي) [۱] به مرحله اجرا در آمده باشد.
مقياس زماني جهان در مقايسه با مقياس زماني حيات انسان بسيار طولاني است. بهمين رو نبايد تعجب کرد که تا همين اواخر، تصور ميشد که جهان ضرورتا ايستا [۲] و در طول زمان بلا تغيير بوده است. ازسوي ديگر، واضح است که جامعه به لحاظ فرهنگي و تکنولوژي تکامل يافته است. بدين معني که فاز کنوني تاريخ بشر نميتوانسته بيشتر از چند هزار سال طول کشيده باشد. درغيراينصورت ما بسيار پيشرفته تر از اين بوديم که هستيم. بهمين روي طبيعي است فکر کنيم که نسل بشرو شايد تمام جهان، يک آغازي در گذشته نه زياد دور داشته باشد. اما بسياري از مردم از اين که جهان شروعي داشته است ناخرسند بودند زيرا که اين ايده بنظر ميرسيد که اشاره به موجود ماورالطبيعه اي که جهان را آفريده است داشته باشد. آنها ترجيح ميدادند تا به ابدي بودن جهان وهمچنين نسل بشراعتقاد داشته باشند. توضيح آنها درباره ( اندازه) پيشرفت انسان اين بود که سيل، طوفان و بلاياي طبيعي متوالي باعث شده اند که نژاد انسان مکررا به وضعيت ابتدائي ( انسانهاي اوليه) بازگردانده شود.

اين بحث که آيا جهان شروعي داشته يا نه تا قرن نوزدهم و بيستم بقوت خود باقي بود که عمدتا با توجه به مدارک ناچيزي برپايه هاي الهيات و فلسفه هدايت ميشد که تا همين اواخر، با الگوي آشکارا نامعتبر مشاهدات کيهان شناسي ممکن بود منطقي باشد. کيهان شناس، سر آرتور ادينگتون [۳]، زماني گفت : " اگر تئوري شما با مشاهدات مطابقت نميکند نگران نباشيد، چرا که احتمالا آنها غلط اند. " ولي اگر تئوري شما با اصل دوم ترموديناميک سازگار نبود، در گرفتاري بدي افتاده است. اصل دوم (ترموديناميک) ميگويد که بي نظمي هميشه در طول زمان افزايش مي يابد. همانند بحث در مورد پيشرفت انسان، اين بدين معني است که بايد آغازي وجود داشته باشد. وگرنه جهان تا به الآن در وضعيت کاملا نا منظم قرار مي گرفت و همه چيز در دماي يکساني قرار داشت. در جهاني ابدي و بينهايت، تمام خطوط ديد ما بايد به سطح يک ستاره ختم شود. يعني که آسمان شب هنگام بايستي همانند سطح خورشيد نوراني باشد. تنها راه اجتناب از اين مشکل به دلائلي ميتواند اين باشد که ستارگان تا قبل از زمان مشخصي نمي درخشيدند ( به عبارتي وجود نداشتند).
در جهانيکه اساسا ايستا باشد، هيچ دليل پويايي نميتواند توضيح دهد که چرا گاهي ستارگان يکباره روشن ميشوند (زاده ميشوند). لابد درهر"زمان روشن کردن" آنها، دخالتي از خارج جهان صورت گرفته است. بهرحال، اگر در نظر گرفته شود که جهان ايستا نبوده و در حال گسترش است، وضعيت تفاوت خواهد کرد. کهکشانها دائما از همديگر دور ميشوند. يعني که در گذشته به هم نزديکتر بوده اند. اگرنمودار از هم دور شدن کهکشانها را رسم کنيم، خواهيم ديد که اگر شتابي بر اثر جاذبه در کار نباشد، آنگاه نمودار آن يک خط راست ميشود که تا به نقطه صفر اندازه دور شدن به پايين امتداد پيدا ميکند يعني به ۲۰ ميليارد سال گذشته. ميتوان انتظار داشت که جاذبه باعث شود تا کهکشانها به طرف يکديگرشتاب بگيرند . بدين معني که نمودار دور شدن کهکشانها به طرف پايين، زير خط راست، خميدگي پيدا کند. بنابر اين زمان صفر دور شدن (کهکشانها) به کمتر از ۲۰ ميليارد سال پيش خواهد رسيد.

در اين زمان، يعني انفجار بزرگ [۴]، تمام ماده موجود در جهان برروي هم قرارداشته که در آن چگالي بينهايت است چيزي که آن را نقطه انفصال [۵] مينامند. درنقطه انفصال تمامي قوانين فيزيک از کارمي افتند. بدين معني که بعد از انفجار بزرگ وضعيت جهان به هيچ يک از وقايع پيش از آن مربوط نخواهد بود زيرا که قوانين قطعي حاکم بر جهان در انفجار بزرگ شکسته خواهند شد. جهان از انفجار بزرگ کاملا مستقل ازچيزي که قبلا بود تکامل يافته است. حتي اندازه ماده موجود در جهان ميتواند متفاوت از آن چه که پيش از آن بود باشد چون قانون بقا ماده [۶] در انفجار بزرگ از کار خواهد افتاد.

ازآنجايي که وقايع قبل از انفجار بزرگ هيچ نتايج تجربي ندارند، ميتوان آنهارا از تئوري حذف کرده و بگوييم که زمان از انفجار بزرگ آغاز شده است. حوادث ما قبل انفجار بزرگ حقيقتا تعريف نشده اند زيرا که راهي وجود ندارد تا آن چه را که در آنها روي داده را اندازه گيري کنيم. اين نوع آغاز جهان و (آغاز) خود زمان بسيار متفاوت است با نقطه شروع هائي که قبلا در نظر گرفته ميشد که توسط عوامل خارجي بر جهان اعمال ميشدند. هيچ دليل پويايي وجود ندارد که توضيح دهد که چرا حرکت اجرام در منظومه شمسي را نتوان به زماني ما قبل چهار هزار و چهار سال پيش از ميلاد مسيح تخمين زد، يعني بسيار جلوتر اززماني که کتاب آفرينش ( کتاب اول تورات) آنرا مبدا جهان قرار داده است. در نتيجه اگر جهان در آن زمان آفريده شده باشد، دخالت مستقيم خدا ضروري بوده است. بر عکس، انفجار بزرگ آغازي است که لازمه قوانين پوياي حاکم بر جهان ميباشد. از اين رو در درون جهان بوده و از خارج آن اعمال نميگردد.

هر چند که بنظر ميرسد که قوانين فيزيک پيش بيني ميکنند که جهان آغازي داشته است، ولي بنظر نمي رسد آنها بتوانند تعيين کنند که جهان بايد چگونه آغاز ميگشت. بديهي است که اين اصلا رضايتبخش نيست. ازاينرو تلاشهاي متعددي صورت گرفته تا به اين نتيجه برسيم که نقطه انفصالي در گذشته با چگالي بينهايت وجود داشته است. يک پيشنهاد اين بود که قانون چاذبه به دافعه تغييريابد. اين ميتوانست به آنجا بيانجامد که در هرزمان متناهي در گذشته منحني دور شدن دو کهکشان به منحني اي تبديل شود که به صفرنزديک شده ولي عملا از آن نميگذرد. مقصود ايده اين بود که همانطور که کهکشانها از هم دور مي شدند، کهکشانهاي جديدي در فواصل بين آنها از ماده اي که فرض ميشد که دائما ايجاد ميشود شکل ميگرفتند. اين همان تئوري حالت پايدار [۷] بود که توسط بوندي، گلد و هويل [۸] پيشنهاد شد.

تئوري حالت پايدارهمان است که کارل پوپر[۹] آن رايک تئوري علمي [۱۰] خوب ميناميد بدين تعبير که پيش بيني هاي معين ومعلومي ارائه داده که ميتوانند با تجربه آزموده شده و احتمالا رد شوند. دريغا که پيش بيني هاي اين تئوري رد شدند. اولين مشکل در مشاهدات کمبريج در عدد منابع راديوئي با قدرت هاي متفاوت بوجود آمد. انتظار ميرود که بطورميانگين منابع (راديوئي) کم نورتر از فواصل دورتري دريافت شوند از اينرو باز انتظار ميرود که تعداد اين منابع از تعداد منابع راديوئي نوراني تر که نزديکتر به زمين هستند بيشتر باشد. مع الوصف، منحني تعداد منابع راديوئي (بروي محور عمودي) و توان نوري آنها (بروي محور افقي) در جائي که منابع کم نورتر هستند بسيار سريعتر از آن که تئوري وضعيت ثابت پيش بيني کرده بود بالا ميرود.
تلاشهائي جهت توضيح و برطرف کردن نمودار شمارش تعداد انجام گرفت که ادعا ميکرد بعضي از منابع راديوئي کم نوردر کهکشان ما (راه شيري) قرار داشته واز اينرو از ديگر نقاط کيهان اطلاعاتي بدست نمي دهند. اين بحث عملا در مقابل مشاهدات بعدي توان مقاومت نياورد. واما ميخ آخر به تابوت تئوري حالت پايداربا کشف پرتو موج کوتاه زمينه [۱۱] در سال ۱۹۶۵ کوبيده شد. اين پرتو در تمامي جهات يکسان است که داراي طيف نوري با حرارت متعادل (موازنه)[۱۲] ميباشد که دماي آن معادل ۲.۷ (دو مميز هفت درجه کلوين) درجه بالاي دماي صفر مطلق [۱۳] ميباشد. به نظر نمي آيد راهي براي توضيح اين اشعه در تئوري حالت پايداروجود داشته باشد.
تلاش ديگري که براي اجتناب ازپذيرش آغاز زمان انجام گرفت پيشنهادي بود مبني بر اينکه تمام کهکشانها در گذشته، در يک نقطه واحد بهم نميرسيدند ( به عبارت بهتردر يک نقطه از هم جدا نشده اند). هر چند که که بطور ميانگين کهکشانها با سرعت ثابت ازهم دور ميشوند اما آنها همچنين سرعت هاي اضافي کوچکي هم نسبت به گسترش يکنواخت دارند. اين سرعتها را که "سرعتهاي ويژه " (غيرمعمول)[۱۴] ناميده ميشوند، ممکن است بطور جانبي هم سو با گسترش اصلي باشند. اين چنين استدلال مي شود که اگرنمودار موقعيت کهکشانها را در گذشته رسم کنيم سرعتهاي اضافي جانبي اين طور معني ميدهند که همه کهکشانها به هم نميرسند. در عوض، ممکن است که يک فاز انقباضي [۱۵] پيشين جهان وجود داشته باشد که در آن کهکشانها به طرف همديگر حرکت ميکردند. اين سرعت هاي جانبي ميتوانند به اين معنا باشند که کهکشانها بهم اصابت نکرده اند ولي همديگر را بعقب رانده و بعد از هم دور شدند. هيچ نقطه انفصالي با چگالي بينهايت وجود نداشته و يا هيچ يک از قوانين فيزيکي از کار نيافتاده اند. در نتيجه هيچ نيازي نبوده که جهان و خود زمان داراي آغازي باشند. در حقيقت، آن که فرض ميکند که جهان در نوسان بوده هنوز نميتواند اين مشکل را با قانون دوم ترموديناميک حل کند که ميگويد: چنين انتظارميرود که جهان در طول زمان با هر نوساني نامنظم تر شود. ازاينروتصور اين که چگونه جهان بتواند در زمان بينهايت نوسان کند دشوار است.
اين احتمال که کهکشانها بهم نميرسيدند از طرف مقاله دو روس (به نامهاي اِوگني ليف شيتز و اسحاق خالاتنيکف در سال ۱۹۶۳) حمايت ميشد. آنها ادعا ميکردند که هيچ نقطه انفصالي در يک جواب ازميدان معادلات نسبيت عام ( تئوري نسبيت عام آلبرت انشتين)، که کاملا کلي بوده بدين معنا که هيچ قرينه دقيقي ندارد، وجود نداشته است. بهر حال ادعاي آنها توسط چند برهان ارائه شده ازطرف من و راجر پنروس [۱۶] غلط از آب در آمد. اين برهانها نشان دادند که نسبيت عام نقطه انفصال را در هر زمان که در نقطه اي بيش از مقدار معيني ماده وجود داشته باشد پيش بيني کرده است. برهانهاي اول براي اين طراحي شده بود که نشان دهد زمان در درون سياهچال [۱۷] که از انهدام يک ستاره پديد ميآيد به پايان ميرسد. از اين رو گسترش جهان مانند معکوس زمان انهدام يک ستاره است. بهمين جهت من ميخواستم به شما نشان دهم که ادله تجربي دلالت بر اين دارد که جهان حاوي مقدار کافي ماده است که همانند معکوس زماني يک سياهچال ميباشد و بنابر اين (جهان) داراي نقطه انفصال است.

براي بحث درمورد مشاهدات در کيهان شناسي، رسم نمودار رويدادها در فضا- زمان مفيد خواهد بود بشکلي که زمان محور عمودي و جهت آن بطرف بالاو جهت فضا افقي باشد. براي نشان دادن اين نمودار آن چنان که بايد و شايد، من نياز به پرده نمايش چهار بعدي دارم. ولي بدليل صرفه جوئي هاي دولت، ما فقط توانستيم که يک پرده دو بعدي تهيه کنيم. از اينرو من قادر خواهم بود تا فقط يکي از جهات فضا را نشان دهم. (بايد توضيح دهم که هيچ نموداري به متن اصلي اين سخنراني ضميمه نشده است.)

همينطور که ما به جهان نگاه ميکنيم، ما به گذشته نظر مي اندازيم زيرا نور بايد در زمانهاي بسيار دور از اجسام دور دست جدا شده باشد تا درزمان حاضر به ما برسد. اين بدين معنا است که رويدادهائي که ما مشاهده مي کنيم بر روي چيزي که به مخروط نور گذشته [۱۸] ما ناميده ميشود قرار دارند. نوک و يا سر مخروط موقعيت ما درزمان حاضر ميباشد. اگر در درون دياگرام به زمان گذشته حرکت کنيم ، مخروط نوري به فاصله بيشتري گسترش مي يابد و مساحتش افزون ميگردد. مع الوصف، اگر در مخروط نور گذشته ما بقدر کافي ماده وجود داشته باشد، اشعه هاي نور بطرف همديگر خميده ميشوند. اين بدان معني است که اگر به گذشته برگرديم، مساحت مخروط نوري ما به ماکزيمم رسيده و بعد شروع به کاهش يافتن مينمايد. اين تمرکز( همگرائي در درون) مخروط نوري گذشته ما ، توسط تاثير جاذبه اي ماده موجود در جهان، علامت آن است که جهان در درون افق خود قرار دارد همانند معکوس زمان يک سياهچال. اگرکسي بتواند نشان دهد که مقدار کافي ماده در جهان موجود است تا اين تمرکز بتواند در درون مخروط نورگذشته ما ايجاد گردد، آنگاه ميتوان قضاياي نقطه انفصال را بکار بسته تا نشان داد که زمان بايستي يک آغازي داشته باشد.
ما چگونه بطريق مشاهداتي و تجربي ميتوانيم بگوييم که آيا ماده کافي در مخروط نوري ما وجود دارد تا اين تمرکز حاصل شود؟ ما تعدادي از کهکشانها را مشاهده ميکنيم، ولي نمي توانيم مستقيما اندازه ماده اي را که آنها دارا ميباشند را اندازه بگيريم. و نه ميتوانيم مطمئن باشيم که هر خط ديد ما از يک کهکشان ميگذرد. بنابر اين، من براي نشان دادن اينکه جهان بقدر کافي ماده دارد بحث متفاوتي را پيش ميکشم تا بروي مخروط نوري گذشته مان تمرکز ايجاد کنيم. اين بحث بر طيف پرتو ميکرو موجي زمينه استوار است. خاصيت اين پرتو آن است که بوسيله ماده اي با حرارت يکسان در وضعيت تعادل حرارتي قرار ميگيرد. براي دستيابي به اين تعادل، ضروري است که پرتو از طريق ماده بدفعات بسيارزياد ارتعاش يابد. بطور مثال، نوري که ما از طرف خورشيد دريافت ميکنيم، خاصيتا داراي طيف گرمائي ميباشد. اين بدليل فعل و انفعالات اتمي درون خورشيد نيست که پرتوئي با طيف گرمائي توليد ميشود، بلکه به دليل آن است که توسط ماده درون خورشيد به سمت مرکز بدفعات بسيار زياد پخش ميشود.

در رابطه با جهان، اين که ميکروموج زمينه داراي يک چنين طيف گرمائي است بدين معني است که بايد بدفعات بسيار زياد پخش شده باشد. از اينرو جهان بايد داراي ماده کافي که بتواند تمامي جهات را غير شفاف [۱۹] کند باشد زيرا که ميکرو موج زمينه در تمام جهاتي که ما مينگريم يکسان است. بعلاوه اين عدم شفافيت بايد در جائي که بسيار بسيار از ما دور است اتفاق افتاده باشد چرا که ما ميتوانيم کهکشانها و کوازارها [۲۰] ( اجسام شبه ستاره اي که منابع قدرتمندي براي ارسال امواج راديوئي و يا ديگر اشکال انرژي ميباشند که بسياري از آنها بطرف قرمز طيف نور جابجا ميشوند که نشان ميدهد آنها چندين هزار ميليون سال نوري با ما فاصله دارند) را از مسافت بسيار دور ببينيم. بنابر اين، بايد مقدار زيادي ماده در دوردستها وجود داشته باشد. بزرگترين تيرگي در نوارگسترده موجي براي يک چگالي معين مربوط به هيدروژن يونيزه است (خط تيره بجا مانده در نوار موجي بدين معني است که نور در مسير خود ازميان عنصرمشخصي عبور کرده است. در اينجا بدين معني است که نور در مسير خود از مقادير متنابهي هيدروژن عبور نموده است). و در نتيجه اينکه اگر ماده کافي براي غير شفاف کردن جهان وجود داشته باشد، پس ماده کافي براي تمرکز بروي مخروط گذشته هم موجود خواهد بود. آنگاه ميشود که برهان پن روز و من را بکار گرفت تا نشان داد زمان بايستي که آغازي داشته باشد.

تمرکز درمخروط گذشته ما دلالت بر اين دارد که زمان بايد داراي نقطه شروعي باشد، در صورتي که تئوري نسبيت عام صحيح باشد. اما آيا ميتوان پرسيد که نسبيت عام صحيح است. اين تئوري بطور مشخص با تمام آزمايشات مشاهداتي که تا بحال به عمل درآمده مطابقت داشته است. اما مع الوصف اين آزمايشات اين تئوري را فقط درمورد فواصل بسيار زياد آزموده اند. ما ميدانيم که نسبيت عام در فواصل بسيار کوچک کاملا صحيح نيست، زيرا که يک تئوري کلاسيک ميباشد. بدين معني که اصل عدم قطعيت مکانيک کوانتوم [۲۱] را در برنميگيرد. اين اصل ميگويد که (در يک لحظه ) نميتوان هم مکان يک ذره و هم سرعت آنرا بدقت اندازه گرفت : هرچه بيشتر مکان رابا دقت اندازه بگيريم، در مورد سرعت با بي دقتي مواجه خواهيم شد و برعکس. بنابر اين، براي درک مرحله اي با چگالي بسياربالا، نياز به تئوري کوانتومي جاذبه [۲۲] داريم که نسبيت عام را با اصل عدم قطعيت [۲۳] در هم بياميزد.

بسياري اميدوار بودند که تاثيرات کوانتوم بنوعي مشکل نقطه انفصال چگالي بينهايت را از بين برده و اجازه دهند تا جهان به عقب بسوي فاز پيشين انقباضي بازگردد. اين بيشتر شبيه ايده قبلي به هم برخورد نکردن کهکشانها است، اما جهش به عقب در چگالي بسيار بزرگتري رخ داده است. از اينرو من فکر نميکنم که چنين چيزي اتفاق افتاده باشد، يعني که تاثيرات کوانتوم نقطه انفصال را از ميان نميبرد و اجازه نميدهد که زمان تا بينهايت به عقب برگردد. اما بنظر ميرسد که تاثيرات کوانتوم ميتواند اغلب موارد اعتراض بر انگيز نقاط انفصال در نسبيت عام کلاسيک را از ميان بردارد. پس تئوري کلاسيک کسي را کمک نميکند تا بتواند محاسبه کند که چه چيزي از نقطه انفصال بيرون مي آيد زيرا که تمام قوانين فيزيک در آن نقطه شکسته ميشوند. که اين ميتواند اينگونه معني شود که علم نتوانسته پيش بيني کند که جهان چگونه آغاز گرديده، پس به جاي آن بايد به عاملي وراي جهان توسل جست. شايد بهمين دليل است که بسياري از رهبران مذهبي حاضر شده اند تا انفجار بزرگ و فرضيه نقطه انفصال را بپذيرند.

بنظر ميرسد که تئوري کوانتوم ازديد ديگري ميتواند پيش بيني کند که جهان چگونه آغاز شده است. تئوري کوانتوم ايده جديدي را معرفي ميکند: زمان مجازي [۲۴]. زمان مجازي و يا فرضي ممکن است شبيه علم تخيلي [۲۵] بنظر برسد. ولي بهر حال يک مفهوم علمي واقعي است. ميتوان آن را اينگونه ترسيم کرد به شکلي که زمان معمولي، همان زمان واقعي، را به عنوان خط افقي فرض کنيم. در طرف چپ گذشته و در طرف راست آينده قرار دارد. اما نوع ديگري از زمان در جهت عمودي قرار دارد که به آن زمان مجازي ميگوييم چرا که از نوعي نيست که ما بطور طبيعي تجربه کرده ايم . زمان واقعي از اين منظر واقعي است که ما آن را واقعي ميناميم.
سه جهت در فضا بعلاوه يک جهت زمان مجازي که فضا – زمان اقليدسي ناميده ميشود را بوجود مي آورد. فکرنميکنم که کسي بتواند يک منحني فضائي چهار بعدي را تصوير کند. اما تجسم يک سطح دو بعدي مثل يک زين اسب يا سطح يک توپ فوتبال خيلي سخت نخواهد بود.
من وجيمز هارتل از دانشگاه کاليفرنيا، سنتا باربارا، پيشنهاد داديم که فضا و زمان مجازي هر دو در حقيقت در امتداد متناهي اند ولي حد ومرزي ندارند. اين شبيه سطح کره زمين است ولي با دو بعد بيشتر. سطح کره زمين در امتدادش محدود است ولي هيچ مرزو لبه اي ندارد چرا که من تمام دنيا (کره زمين) را گشته ام ولي هرگز از روي آن نيافتاده ام.

اگر واقعا فضا و زمان مجازي مثل سطح زمين باشد، هيچ نقطه انفصالي در جهت زمان مجازي وجود نداشته که باعث شود در آنجا قوانين فيزيک از کار بيافتند. و مرزي هم براي زمان مجازي و فضا- زمان وجود نداشته، دقيقا همانطور که براي سطح کره زمين چنين حد و مرزي وجود ندارد. فقدان حد و مرز بدين معني است که قوانين فيزيک وضعيت جهان را در زمان مجازي بطور منحصر بفردي تعيين کرده است. ليکن اگرکسي حالت و وضعيت جهان را در زمان مجازي بداند، ميتواند وضعيت جهان را در زمان واقعي حساب کند. هنوز انتظارميرود که نوعي ازنقطه انفصال ِ انفجار بزرگ در زمان واقعي وجود داشته باشد. بنابر اين، زمان واقعي هنوز آغازي دارد. اما کسي مجبور نيست تا از چيزي خارج از جهان درخواست کند تا چگونگي آغازآن را تعيين نمايد. به جاي آن، اين که چگونه جهان از انفجار بزرگ شروع شده است از طريق وضعيت جهان در زمان مجازي تعيين مي گردد. در نتيجه، جهان يک سيستم کاملا مستقل و خود کفا [۲۶] بوده و همانطور که ما مشاهده ميکنيم، توسط هيچ چيزي که وراي آن باشد معين نشده است.

شرط بدون مرز[۲۷]، بياني است که قوانين فيزيکي همه جا آن را حفظ کرده اند. روشن است که ما دوست داريم به آن يقين داشته باشيم، ولي آن يک فرضيه است. از طريق مقايسه وضعيت پيش بيني شده در مورد جهان با مشاهدات از وضعيت آن به شکلي که در واقعيت وجود دارد،ميتوان اين بيان را آزمود. اگر مشاهدات با پيش بيني هاي فرضيه بي مرزي مطابقت نکند، ما ناچاريم که نتيجه بگيريم که اين فرضيه غلط بوده و بنابر اين چيزي ماوراي جهان است که در آن نظمي ميدمد تا آن به پيش رود. البته حتي اگر مشاهدات با پيش بيني ها در توافق افتد، ثابت نميکند که پيشنهاد بي مرزي درست باشد و ليکن اعتماد به آن افزايش مي يابد. بويژه چون بنظر نميرسد که پيشنهاد طبيعي ديگري براي وضعيت کوانتوم جهان وجود داشته باشد.

طرح بدون مرز پيش بيني مي کند که جهان در يک نقطه واحد مثل قطب شمال کره زمين آغاز شده است ولي آن يک نقطه انفصال مثل انفجار بزرگ نبوده است.تنها نقطه اي معمولي از فضا – زمان بوده همانند قطب شمال که نقطه اي معمولي از کره زمين است، البته اين را به من گفته اند وخودم من آنجا نبوده ام.

بر اساس طرح بدون مرز، جهان از يک نقطه واحد آغاز شده و بطور ملائمي گسترش يافته است. همينطورکه جهان گسترش مي يافته، از ميدان جاذبه اي [۲۸] انرژي قرض ميگرفته است تا بتواند ماده بوجود آورد. و همانطور که هر اقتصادداني مي تواند پيش بيني کند، نتيجه هر قرض گرفتن، تورم [۲۹] است. جهان با نرخ دائما فزاينده اي ( انرژي) قرض گرفته و منبسط ميشد. خوشبختانه، الزامي نيست که بدهي انرژي جاذبه اي تا پيش از پايان جهان وصول شود.
سرانجام، دوره تورم بپايان رسيده و جهان به مرحله اي از رشد و يا گسترش متعادلي وارد شد. ولي بهر ترتيب، تورم اثر خود را بر جهان به جا گذاشت. جهان بطور تقريبا کاملي هموار شده بود اما با مختصر بي نظمي. اين بي نظمي ها خيلي کم بوده، فقط يک قسمت ازصد هزار، که براي سالها مردم بيهوده در جستجو آنها بودند. ليکن در سال ۱۹۹۲ ماهواره کاوشگرزمينه کيهاني بنام کوبي [۳۰] اين بي نظمي ها را درپرتو ميکروموج زمينه کشف کرد که لحظه اي تاريخي بود، چنانکه ما مبدا جهان در گذشته را ديديم. فرم نوسان ها [۳۱] در ميکروموج زمينه قويا با پيش بيني هاي طرح بدون مرز مطابقت مي کرد.

اين بي نظمي هاي ناچيزدر جهان باعث شده بود تا جاهائي کمتر از مناطق ديگر گسترش يافته وعاقبت ازگسترش يافتن متوقف شدند. آنها در خود فروريخته و ستارگان و کهکشانها را شکل دادند. در نتيجه فرضيه بدون مرز ميتواند تمامي ساختار متنوع وقدرتمند دنيائي که ما در آن زندگي ميکنيم را توضيح دهد.

طرح بدون مرز چه چيزي را براي آينده جهان پيش بيني ميکند؟ چون اين فرضيه لازم ميداند که جهان درفضا متناهي است وهمچنين درزمان مجازي هم متناهي باشد، پس نتيجه مي گيرد که جهان عاقبت دوباره در هم فرو خواهد ريخت. بهر صورت، از هم پاشيدن آن در زماني بسيارطولاني نخواهد بود، يعني نه خيلي طولاني تر از ۱۵ ميليارد سال که پيش از اين گسترش يافته است. بنابر اين، شما قبل از اينکه پايان جهان نزديک شود، وقت خواهيد داشت تا سهام قرضه دولتي خودتان را بفروشيد.اما اين که بعد دقيقا بروي چه چيزي سرمايه گذاري کنيد، من نميدانم.
در ابتدا، من فکر ميکردم که درهم فروريختن (جهان) معکوس زماني گسترش آن بوده است. اين بدين معنا بود که پيکان زمان به طرف ديگر در جهت فاز انقباضي باشد. هر چه که جهان کوچکتر ميشد، مردم جوانتر مي شدند. تا سرانجام به زهدان برگشته و ناپديد ميگشتند.
بهرتقدير، همينطور که اين راه حلها نشان ميدهند، من حالا فکر ميکنم که اشتباه مي کردم. فروپاشي (جهان) معکوس زمان گسترش و انبساط آن نيست. گسترش دريک فاز تورمي شروع شده، اما فروپاشي بطور کلي در يک فاز ضد تورمي پايان نخواهد پذيرفت. بعلاوه، حرکتهاي کوچک از چگالي يکنواخت تا فاز انقباضي به رشد خود ادامه مي دهد. جهان همانطور که کوچکترميشود، بيشتر و بيشتر متلاطم و نامنظم خواهد شد و آشفتگي افزايش خواهد يافت. و معنايش اين است که پيکان زمان معکوس نخواهد شد. مردم همچنان پيرتر ميشوند، حتي بعد از اينکه جهان شروع به منقبض شدن کند. بنابر اين، خوب نيست منتظرشويد تا جهان دوباره در هم فروريزد تا به جواني تان برگرديد. تا آنموقع، بهرحال فقط کمي از آن دوران گذشته است.

[="Blue"]نتيجه اين سخنراني اين است که جهان هميشه وجود نداشته است. بلکه جهان وخود زمان آغازي در انفجار بزرگ در حدود ۱۵ ميليارد سال پيش داشته اند. شروع زمان واقعي در يک نقطه انفصال، جائي که قوانين فيزيک از کاربازمي مانند، بوده است[/]. درصورتي که شرط بدون مرزدر مورد جهان تاييد گردد، به هرطريقي که جهان شروع شده باشد، بازآن توسط قوانين فيزيک تعيين شده است. حالت بدون مرز ميگويد که فضا – زمان در امتداد خود در جهت زمان مجازي متناهي است ولي هيچ لبه و مرزي ندارد. پيش بيني هاي طرح بدون مرزبنظر ميرسد که با مشاهدات مطابقت داشته باشند. فرضيه بدون مرز همچنين پيش بيني ميکند که جهان سرانجام دوباره در هم فروخواهد ريخت. اما فاز انقباضي معکوس پيکان زمان فاز انبساطي جهان را نخواهد داشت. و بنابر اين، ما همچنان پير خواهيم شد و به جواني مان باز نخواهيم گشت زيرا که زمان در حال بازگشت به عقب نيست. فکر ميکنم که بهتر است که اينجا صحبت هايم را تمام کنم.

1. The General Agreement on Tariffs and Trade (GATT)

2. Static
3. Sir Arthur Eddington

4. Big Bang

5. Singularity
6. The Law of Conservation of Matter

7. Steady State Theory

8. Hermann Bondi, Thomas Gold and Fred Hoyle

9. Karl Popper

10. Scientific Theory

11. Microwave Background Radiation

12. Thermal Equilibrium
13. The Absolute Zero of Temperature (2.7 Kelvin degree)

14. Peculiar Velocities

15. Contracting Phase

16. Roger Penrose

17. Black Hole
18. Past Light Cone

19. Opaque
20. Quasar
21. Uncertainty Principle of Quantum

22. Quantum Theory of Gravity

23. Uncertainty Principle
24. Imaginary Time

25. Science Fiction

26. Self – Contained System

27. No Boundary Condition

28. Gravitational Field

29. Inflation
30. COBE : The Cosmic Background Explorer Satellite

31. Fluctuatio

سايت پرفسور استيفن هاوکينگ :

hawking.org.uk/home/hindex.html
http://www.ayandehnegar.org/

keen fighter;291798 نوشت:
به این نظریه فکر کنید:
طبق نظریهٔ نسبیت مجموع"جرم و انرژی" پایدار و تغییر ناپذیر است (و آن را قانون پایستگی انرژی می نامند)؛ بدین معنا که انرژی از شکلی به شکل دیگر و یا به جرم تبدیل شود ولی هرگز تولید یا نابود نمی‌شود.

انرژی نه از بین میره و نه به وجود میاد.(حالا ممکنه به اشکال دیگه تبدیل بشه)
همیشه ثابت بوده.بی نهایت در گذشته بوده و بی نهایت هم در آینده خواهد موند.


این نظریه و همه نظریه هایی که الان در فیزیک مطرح شده چه اونهایی که اثبات شده و چه اونهایی که اثبات نشده و در اینده اثبات خواهد شد همگی پس از انفجار بزرگ شکل گرفتند این حرف من نیست حرف اکثریت دانشمندا هست. دانشمندا و فیزیک دانها میگن همین الانشم جاهایی تو کائنات وجود داره که همه مفاهیم و قوانین فیزیکی توشون اعتبار خودشونو از دست دادن مثل سیاه چاله ها پس زمانی که با اطمینان خاطر دارید از قوانین فیزیکی صحبت میکنید این نکته رو فراموش نکنید که قوانین فیزیکی هم مخلوق هستند و زمانی بوده که این قوانین وجود نداشته و قطعا زمانی خواهد بود که این قوانین از بین خواهد رفت پس برای حل این مساله بهتره یکم خارج از چارچوب فیزیک به مسایل فکر کنیم.
میتونید شرح بدین علت بیگ بنگ چی بوده؟

ببخشید...اومدم یه تاپیک بزنم در این رابطه...دیدم هست...گفتم اسرافه...پس همینجا پست میدم

میگن همه چیز توی این دنیا به خواست خداست(بر منکرش لعنت)
ولی خدا برای ادم ها قوه تعقل و تفکر و انتخاب داده...مثلا من یه کتاب انتخاب میکنم اونو پرت میکنم یه طرف..
این خواست خدا بود یا خواست من؟
یا مثلا در روز عاشورا آیا خواست خدا بود که سر امام مبارک امام حسین(ع) از سرش جدا بشه یا شمر ملعون؟

موضوع قفل شده است