ایا امامان توسط خدا از قبل انتخاب شده بودن یا توسط امام قبلی انتخاب میشدند
تبهای اولیه
ایا امامهای بعد از حضرت علی توسط خدا انتخاب شده اند یا امام قبلی انتخاب میکرده
که اگر از طرف خدا انتخاب شده اند چگونه به امام قبلی اعلام میشده که امام بعدی چه کسی است یعنی امکان داره به امامها وحی بشه
ایا امامها میتوانند معجزه داشته باشند ایا غیبت امام زمان معجزه است
با سلام
محدث «کلینی(ره)» در کتاب اصول کافی،روایت صحیحهای را نقل میکند :
زراره از امام باقر(ع) نقل میکند که فرمود: «پس از کشته شدن امام حسین(ع) محمد حنفیه از امام علی بن الحسین(ع) خواست تا در خلوت با او صحبت کند، آنگاه که به خدمت امام رسید عرض کرد: فرزند برادرم، میدانی که پیامبر خدا(ص) وصیت و امامت را بعد از خود به امیرمؤمنان(ع) داد و سپس به امام حسن(ع) و بعد از او به امام حسین(ع) واگذار کرد و پدر شما – که رضوان خدا و درود حق بر روانش باد – به شهادت رسید، و برای جانشینی بعد از خودش وصیتی نکرد! و میدانی که من، عموی شما و با پدرت با یک ریشهام و زاده علی(ع) میباشم. من با این سن و سبقتی که بر شما دارم، از شما که جوانید به امامت سزاوارترم! پس با من در مسأله جانشینی و امامت کشمکش و درگیری نداشته باش.
امام علی بن الحسین(ع) در پاسخ عمویش، محمد حنفیه، با لحنی ملایم و دلسوزانه فرمود: «ای عمو! از خدا بترس و چیزی را که حقّت نیست مخواه، من تو را موعظه میکنم که مبادا از نادانان باشی، ای عمو! همانا پدرم (صلوات الله علیه) قبل از آنکه عازم عراق شود به من در این باره وصیت کرد و ساعتی قبل از شهادتش نیز با من تجدید عهد نمود، و این سلاح رسول خدا(ص) است که پیش من است، متعرّض این امر مشو که میترسم عمرت کوتاه و حالت دگرگون شود. همانا خدای عزّوجل، امر وصیت و امامت را در نسل حسین(ع) مقرّر داشته است «
آنگاه امام (ع) برای اینکه مطالب را به شکل عینی برای عمویش اثبات کند فرمود:
»اگر میخواهی این مطلب را بفهمی، بیا نزد «حجرالاسود» رویم و از او داوری بخواهیم و مطالب را از آن بپرسیم!» امام باقر(ع) میفرماید: «این گفتگو میان آندو در مکه بود تا این که به حجرالاسود رسیدند. علی ابن الحسین(ع) به محمد حنفیه فرمود: اول تو به درگاه خدا دعا کن و از خدا بخواه تا حجرالاسود را به صدا درآورد و مطلب را از او بپرس. محمد، با تزرع و زاری و دعا به پیشگاه خدا از حجرالاسود خواست که مطلب را بیان کند. ولی حجر پاسخی نداد. علیبن الحسین(ع) فرمود: ای عمو! اگر تو وصی و امام بودی جوابت را میداد«
محمد گفت: پسر برادر، اینک تو دعا کن و از خدا بخواه.
» علی بن الحسین(ع) به آنچه خواست دعا کرد، سپس فرمود: «ای حجر، از تو میخواهم به آن خدایی که میثاق پیامبران و اوصیاء و همه مردم را در تو قرار داده است، وصی و امام بعد از حسین(ع) را به ما خبر ده؟! حجر، چنان بلرزه درآمد که نزدیک بود از جای خود کنده شود، سپس خدای عزوجل او را به سخن آورد و به زبان عربی فصیح گفت: بار خدایا، همانا وصیت و امامت، بعد از حسین ابن علی(ع) به علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب، پسر فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) رسیده است. پس محمد حنفیه از سخن خود برگشت و پیرو علی ابن الحسین(ع) گردید.
ضمنا وحی مراتبی دارد که بنص قرآن به زنبور عسل ومادر موسی وحی شد و به ائمه علیهم السلام نیز وحی میشده است.
محمد بن يحيى، عن محمد بن الحسين، عن يعقوب بن يزيد، عن علي بن أسباط، عن بعض أصحابه، عن أبي عبدالله عليه السلام قال: قلت له: الامام متى يعرف إمامته وينتهي الامر إليه؟ قال: في آخر دقيقة من حياة الاول.
با سلام و عرض ادب
شواهد فراواني از کلام اهل بيت(ع) وجود دارد که به صراحت بيانگر اعتقاد ايشان به نصب تشريعي امامان معصوم(ع) است. برخي از اين شواهد را مي توان در عناوين ذيل بيان کرد. اهل بيت(ع) در اين سخنان، تأثير انتخاب مردم در تحقق امامت را نفي نموده و بارها به انتخاب مردمي امام اعتراض کرده اند.
الف: پیامبر(ص) گرامی به فرمان خدا بر امامت امام(ع) معین تصریح کند.
ب: امام(ع) پیشین بر امامت امام(ع) بعدی تصریح کند.
امامت پیشوایان دوازده گانه شیعه از هر دو راه ثابت شده است. هم پیامبر(ص) طبق روایات بر امامت آنان تصریح کرده است، و هم هر یک از ائمه(ع)، امام(ع) بعد از خویش را معرفی نموده است.
پیامبر(ص) گرامی اسلام (ص) تنها به معرفی حضرت علی (ع) اکتفا نکرد. بلکه یادآور شد که پس از وی امامان(ع) دوازده گانه ای خواهند آمد که عزت دین و اسلام به واسطه آنها تحقق خواهد پذیرفت چنانکه فرمود:
«لایزال الاسلام عزیزاً الی اثنی عشر خلیفة»[صحیح البخاری، ج 9، ص 81، باب الاستخلاف/ صحیح مسلم، ج 6، ص 3 کتاب الأماره/ مسند احمد، ج 5، ص 86 و 108/ مستدرک الحاکم، ج 3، ص 18/بحارالانوار، ج36، ص 266.]
مسلماً این دوازده خلیفه که عزت اسلام منوط به وجود آنان شمرده شده است، جز بر امامان(ع) دوازده گانه شیعه قابل انطباق نیست. [منشور عقاید امامیة، 150-171 با اندکی تصرف.]
خلاصه بحث اینکه امام(ع) از طرف خداوند متعال نصب و تعیین می شود و به واسطه پیامبر(ص) اکرم یا امام(ع) قبلی به امت معرفی می شود.
دوست عزیز یک نکته ای هم که مهم است و باید عرض کنم این است که شيعيان با توجّه به ويژگي هاي امام معتقدند که انتخاب امام و پيشواي بر حق از عهده مردم ساخته نيست. امام خليفه مردم نيست بلکه خليفه خدا و رسول اوست و بايد از جانب خدا و پيامبر معين گردد.
از ويژگي هاي امام، «عصمت» است، يعني امام بايد معصوم از خطا و نسيان باشد . اين مقام يک صفت روحي و دروني است و مردم قادر به تشخيص آن نيستند. حتي اگر مردم به پاکي و امانت يک فرد اعتقاد هم داشته باشند و جملگي بر اين رأي اتفاق کنند که از وي در طول زندگي خلافي سر نزدهاست، باز هم دليل بر عصمت او نمي تواند باشد.
زيرا عصمت امري است که بايد تضمين شده باشد ،يعني فرد معصوم بايد از مصونيت مادامالعمر نسبت به خطا و گناه بهرهمند باشد . يقين به چنين مقامي در مورد يک فرد جز به اتکاي بيان پيامبر که از علم و وحي الهي سرچشمه ميگيرد امکانپذير نيست.
همچنين امام بايد به تمام احکام و معارف ديني احاطه و معرفت کامل داشته باشد. هيچ نکتهاي از دقائق معارف الهي نيست که از دايره علم امامت فراتر باشد. ولي مانند عصمت تشخيص چنين مرتبه رفيعي از علم و دانش هم کار مردم نيست. بلکه تشخيص اين مقام علمي خاص، از کسي بر ميآيد که داراي همان حد از علم و دانش باشد . اين موضوع باز به خدا و رسول برخواهد گشت .
بنابراين علم و عصمت ايجاب ميکند که امام منصوص باشد، يعني از جانب خدا انتخاب گردد . پيامبر هم وي را به مردم معرفي نمايد.
بحث تعيين امام صرف نظر از محتواي فکري و عقيدتي آن يک جنبه تاريخي نيز دارد و موضوع آن هم امامت حضرت علي عليه السلام است. چنانچه براي حضرت چنين مقامي به ثبوت برسد ،براي بقيه ائمه عليهم السلام به نصّ امام قبلي تمسک ميشود.
که اگر از طرف خدا انتخاب شده اند چگونه به امام قبلی اعلام میشده که امام بعدی چه کسی است یعنی امکان داره به امامها وحی بشه
بر اساس آموزههاي وحياني نه تنها وحي و الهام بلکه همه چيز قبل از خلقت و يا قبل از تنزل، در جاي ديگر که خزائن علم الهياند ثبت بوده است و اندکي از آن فرو فرستاده شده، از اين رو در قرآن کريم فرمود:
«و ان من شيء الا عندنا خزائنه و ما تنزله الا بقدر معلوم؛ (حجر آيه 21.) خزينههاي همه چيز تنها نزد ما است، ولي ما جز قدر معين آن را (از عالم امر به عالم خلق) نميفرستيم».
در خصوص وحي و الهام نيز آيات و رواياتي بسياري است که ميرساند آيات و معارف قلبي قبل از تنزل به چهره جان آدمي در فراتر از اين نشئه و در عوالم غيبي بوده و از آن جا به اين عالم تنزل يافته است. به عنوان مثال در قرآن کريم درباره آيات الهي فرمود:
«انه لقران کريم، في کتاب مکنون، تنزيل من رب العالمين؛ (واقعه آيه 77، 78- 79.) آن قرآن کتابي گرامي است که در کتاب محفوظه مقام دارد و اين کتاب از سوي پروردگار عالميان نازل شده است».
در آيه ديگر با اشاره به اين که آورنده وحي جبرئيل است که آن را از عالم بالا بر قلب پيامبر فرود آورده فرمود: «.... فانه نزله علي قلبک باذن الله؛ (بقره آيه 97.) جبرئيل آن قران را به فرمان خدا بر قلب تو نازل کرده است».
روشنتر از همه فرمود: «بل هو قرآن مجيد في لوح محفوظ؛ (بروج آيه 21-22.) بلکه اين کتاب قرآن بزرگوار است که در لوح محفوظ حق نگاشته است». بر اساس اين گونه آموزههاي وحياني معلوم ميشود که وحي قبل از تنزل در عالم دنيا در عوالم غيبي در گنجههاي علوم الهي بوده و جلوهاي از آن تنزل يافته است. حقيقت آن هم اکنون در آن جا است. حکيم و وحي شناس بزرگ معاصر امام خميني در اين باره نکتههاي بسياري گفته (جلوههاي قرآني در نگاه امام خميني ص 23 تا 70.) : خداوند متعال اين کتاب را از مقام قرب و قدس خود نازل فرموده و به حسب تناسب عوالم تنزل داده تا به اين عالم طبيعت رسيده و به کسوه الفاظ و صورت حروفي درآمده است. (اداب الصلاه ،ص 184.)
تنزل وحي به صورت تجلي بوده است و نه تجافي، يعني در عين حال که تنزل کرده و در عالم طبيعت در مراتب بالاتر نيز وجود و حضور دارد و مثل باران نيست که نزولش به صورت تجافي است، يعني وقتي پايين آمد ،ديگر در بالا حضور ندارد. (جلوههاي قرآني در نگاه امام خميني، ص 41.)
الهام که مرتبه پايينتر از وحي و نوعي معرفتي شهودي و قلبي و عرفاني است. از فراسوي عالم غيب فرود ميآيد . نصيب برخي قلب هاي پاک ميشود .قبل از تنزل و افاضه در خزائن علمي غيبي ثبت و ضبط بوده است.
با سلام
در اخبار بسیاری از فریقین پیامبر خدا (ص) از 12 امام خبر داده بود که اسلام در همه زمانها بوسیله آنها وتابعینشان عزیز و ظاهر است :
-عن جابر بن سمرة قال : سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول : " لا يزال الإسلام عزيزا إلى اثني عشر خليفة كلهم من قريش " . وفي رواية : " لا يزال أمر الناس ماضيا ما وليهم اثنا عشر رجلا كلهم من قريش " . وفي رواية : " لا يزال الدين قائما حتى تقوم الساعة أو يكون عليهم اثنا عشر خليفة كلهم من قريش " . متفق عليه
-عن عمير بن هانئ أنه سمع معاوية - - يقول: سمعت النبي - صلى الله عليه وسلم - يقول: (لا يزال من أمتي أمة قائمة بأمر الله، لا يضرهم من خذلهم ولا من خالفهم، حتى يأتيهم أمر الله وهم على ذلك). قال عمير: فقال مالك بن يخامر: قال معاذ: وهم بالشام، فقال معاوية: هذا مالك يزعم أنه سمع معاذاً يقول وهم بالشام، رواه البخاري.
- عن حميد بن عبد الرحمن أنه سمع معاوية - - قال: قال رسول الله - صلى الله عليه وسلم -: (من يرد الله به خيراً يفقهه في الدين، والله المعطي وأنا القاسم، ولا تزال هذه الأمة ظاهرين على من خالفهم، حتى يأتي أمر الله وهم ظاهرون)، رواه البخاري.
- وعن المغيرة بن شعبة - رضي الله عنه - عن النبي - صلى الله عليه وسلم - قال: (لا يزال ناسٌ من أمتي ظاهرين، حتى يأتيهم أمر الله وهم ظاهرون)، رواه البخاري ومسلم.
واین سنت خدای سبحان در همه ادوار است :
وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ {الأعراف/181}
ایا امامهای بعد از حضرت علی توسط خدا انتخاب شده اند یا امام قبلی انتخاب میکرده
به این لینک هم مراجعه بفرمائید انشاءالله نافع است.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=9762
اگر 12 امام ما از قبل توسط خدا معین بوده اند و امکان وحی و معجزه با استناد به غیبت امام زمان و گفته دوستمان خیر ابریه وجود دارد چرا درباره موضوع به این با اهمیتی هیچ ایه ای در قران کریم نیامده و ما برای گفتن این موضوع باید به نقل قولها و کتابهای که امکان تحریف انها زیاد است تکیه کنیم
اگر 12 امام ما از قبل توسط خدا معین بوده اند و امکان وحی و معجزه با استناد به غیبت امام زمان و گفته دوستمان خیر ابریه وجود دارد چرا درباره موضوع به این با اهمیتی هیچ ایه ای در قران کریم نیامده و ما برای گفتن این موضوع باید به نقل قولها و کتابهای که امکان تحریف انها زیاد است تکیه کنیم
با سلام
در مورد ظهور: توبه 32و33 ـ فتح 28 ـ صف 8 ـ انبياء 105 ـ نور 55.
در مورد غيبت آيهاي كه مستقيما دلالت كند نداريم، بلكه با توجه به روايات، ميتوان به «بقره 3 ـ ملك 30» اشاره كرد.
در كتاب «مهدي موعود» به قلم علامه قزويني، نزديك به 450 آيه كه به شخص صاحب الامر اشاره دارد، بيان شده است.
یا علی ع
اگر 12 امام ما از قبل توسط خدا معین بوده اند و امکان وحی و معجزه با استناد به غیبت امام زمان و گفته دوستمان خیر البریه وجود دارد چرا درباره موضوع به این با اهمیتی هیچ ایه ای در قران کریم نیامده و ما برای گفتن این موضوع باید به نقل قولها و کتابهای که امکان تحریف انها زیاد است تکیه کنیم
با سلام
چطور هیچ آیه ای نیامده ؟! پس آیه 55 سوره مائده که بصراحت فقط الله ورسولش و کسی که در حال رکوع زکات داد را ولی وسرپرست مومنین معرفی میکند چیست؟
وآیه 67 همین سوره که الله تعالی به رسولش میگوید که اگر ولایت علی (ع) را به مردم ابلاغ نکنی رسالتت نا تمام است ؟
وآیات تطهیر و ومودةالقربی و آیات سوره انسان و لکل قوم هاد و من عنده علم الکتاب و...
ضمن اینکه ضرورتی ندارد که همه چیز در قرآن بیاید همچنانکه خدای متعال فرقان را که همان سنت است ومبین قرآن ، را مثل قرآن به پیامبرش عطا کرد :
تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا {الفرقان/1}
وحدیث صحیح که پیامبر (ص) فرمودند:
ألا إني أوتيت الكتاب و مثله معه
[=Times New Roman] [=Times New Roman]
[=Times New Roman]مناقب امام علی (ع) باسناد صحیح وحسن :
http://hojjah.googlepages.com/f.azael.zip
[=Times New Roman]http://hojjah.googlepages.com/google.doc
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]مناقب امام علی علیه السلام از تاریخ اسلام ذهبی واستیعاب :
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]http://hojjah.googlepages.com/manageb..doc
البته صرف نظراز مسیله الهام و امثال اینها این موضوع یک جواب ساده هم دارد. از دوست عزیز سوال کننده وهمه کسانی که موضوع جانشینی رسول خدا وامامان برایشان اینقدر بغریج هست یک سوال دارم.
شاگرداول یک کلاس چگونه تعیین می شود ؟ انتصابی است یا انتخابی؟امام تعیین نمی شود. فقط شناخته می شود! البته شناختش آسان نیست. خصوصا با وجود رذیله ای به نام حسادت.ولی غیرممکن هم نیست.
حتی به وسیله عموم مردم.مگر امام خمینی را چه کسی شناخت؟ مگر با وحی ایشان رهبر شد یا با رای گیری؟ در هر جامعه ای بهترین فرد شناخته می شود. اگر آن جامعه سالم باشد!
اگر 12 امام ما از قبل توسط خدا معین بوده اند و امکان وحی و معجزه با استناد به غیبت امام زمان و گفته دوستمان خیر ابریه وجود دارد چرا درباره موضوع به این با اهمیتی هیچ ایه ای در قران کریم نیامده و ما برای گفتن این موضوع باید به نقل قولها و کتابهای که امکان تحریف انها زیاد است تکیه کنیم
[18] . ر.ك، الفصول المهمة ص 135 ، المراجعات
دوستان سلام همه شما استاد هستيد ولي من يك جمله به دوستان در مورد امامت بگم از قرآن خداوند، وقتي كسي راخداوند پاك مي كند ديگر هيچ چيزي نمي تواند آلودگي و خطا را به آن شخص برساند خدواند آيه تطهير را به حضرت علي و حسنين و فاطمه زهرا و خود پيامبر فرموده است و هيچ كس لياقت آن را ندارد خوب من شخصي هستم كه نمي توانم كاملا درست را تشخيص دهم مجبورم به شخصي مراجعه كنم كه عدالت گستر باشد و درستي و نادرستي را تشخيص دهد خوب من مي آم به قرآن و سنت رجوع مي كنم مي بينم كه وقتي خداوند آب پاكي را روي اينها ريخته خودم را سعي مي كنم به اينها برسانم و از آنها پيروي كنم حالا يه سوال پيش مي آد خداوند همه صحابه را مهاجرين و انصار را رانيز فرموده كه راضي از آنها است حالا من بايد از اينها نيز پيروي كنم يا نه باز برمي گردم به سنت و كتاب تاريخ مي بينم كه همه صحابه درست نبودند و بعضي ها منافق بودند حالا آيا منظور خداوند از اين آيه چيست آيا خداوند صحابه درست را فرموده است كه پيامبر بايد آنها را معرفي كند يا همه آنها هستند اينجا نتيجه مي گيرم كه بايد آنها كاملا با پيامبر همسو باشند تا مشمول اين آيه قرار بگيرند و اگر كوچكترين خطايي داشته باشند من ازآنها پيروي نمي كنم ولي بي قيد و شرط از آيه تطهير پيروي مي كنم چون خداوند آنها را پاك كرده و هيچكس نمي تواندمثل آنها باشد با تشكر
ایا امامهای بعد از حضرت علی توسط خدا انتخاب شده اند یا امام قبلی انتخاب میکرده
که اگر از طرف خدا انتخاب شده اند چگونه به امام قبلی اعلام میشده که امام بعدی چه کسی است یعنی امکان داره به امامها وحی بشه
ایا امامها میتوانند معجزه داشته باشند ایا غیبت امام زمان معجزه است
امام از سوى خدا تعيين مىشود
وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ (بقره/124)
از آيه مورد بحث، استفاده مىشود كه امام (رهبر معصوم همه جانبه مردم) بايد از طرف خدا تعيين گردد، زيرا اولا- امامت يك نوع عهد و پيمان الهى است و بديهى است چنين كسى را بايد خداوند تعيين كند كه او طرف پيمان است.
ثانيا- افرادى كه رنگ ستم به خود گرفتهاند و در زندگى آنها نقطه تاريكى از ظلم- اعم از ظلم به خويشتن يا ظلم به ديگران- و حتى يك لحظه بت پرستى وجود داشته باشد، قابليت امامت را ندارند و به اصطلاح امام بايد در تمام عمر خود معصوم باشد.
آيا كسى جز خدا مىتواند از وجود اين صفت آگاه گردد؟
و اگر با اين معيار بخواهيم جانشين پيامبر اسلام ص را تعيين كنيم كسى جز امير مؤمنان على ع نمىتواند باشد.
جالب اينكه نويسنده" المنار" از قول ابى حنيفه نقل مىكند كه او معتقد بود، خلافت منحصرا شايسته علويان است و به همين دليل شورش بر ضد حكومت وقت (منصور عباسى) را مجاز مىدانست و به همين دليل او حاضر نشد منصب قضاوت را در حكومت خلفاى بنى عباس بپذيرد.
نويسنده المنار سپس اضافه مىكند كه" ائمه اربعه اهل سنت" همه با حكومتهاى زمان خود مخالف بودند و آنها را لائق زعامت مسلمين نمىدانستند، چرا كه افرادى ظالم و ستمگر بودند.
شیخ حرعاملی در کتاب "اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات" به تفصیل درباره نص بر امامت ائمه و نیز معجزات آنها روایاتی که به گفته ایشان تواتر نیز دارند ذکر کرده است.برخی از روایات تصریح دارند که رسول الله(ص) اسامی ائمه را به تفصیل بیان کرده اند.هر امامی نیز این عهد الهی را به امام بعدی متذکر میشده است
aایا امامهای بعد از حضرت علی توسط خدا انتخاب شده اند یا امام قبلی انتخاب میکرده
که اگر از طرف خدا انتخاب شده اند چگونه به امام قبلی اعلام میشده که امام بعدی چه کسی است یعنی امکان داره به امامها وحی بشه
ایا امامها میتوانند معجزه داشته باشند ایا غیبت امام زمان معجزه است
با سلام شیعه معتقد است مساله امامت انتصابی است و خدای تبارک و تعالی باید آنها را نصب کند و آنرا توسط پیامبر اکرم (ص) به مردم ابلاغ کند ؛ وپیامبر اکرم نیز آنرا به مردم ابلاغ نمود . دلیل این مدعا روایات بسیاری است که در کتب معتبر شیعه نقل شده است ، برای مثال دو روایت را نقل می کنیم :1- عَنْ جَابِرٍ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ سَأَلْتُ النَّبِيَّ ص عَنْ قَوْلِهِ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَمَنْ أُولِي الْأَمْرِ قَالَ هُمْ خُلَفَائِي يَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ بَعْدِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْرُوفُ فِي التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ سَمِيِّي وَ كَنِيِّي حُجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ بَقِيَّتُهُ فِي عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى يَدِهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ذَاكَ الَّذِي يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِهِ غَيْبَةً لَا يَثْبُتُ عَلَى الْقَوْلِ فِي إِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِيمَانِ 1
2-عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ أَوْصَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِلَى الْحَسَنِ وَ أَشْهَدَ عَلَى وَصِيَّتِهِ الْحُسَيْنَ ع وَ مُحَمَّداً وَ جَمِيعَ وُلْدِهِ وَ رُؤَسَاءَ شِيعَتِهِ وَ أَهْلَ بَيْتِهِ ثُمَّ دَفَعَ إِلَيْهِ الْكِتَابَ وَ السِّلَاحَ ثُمَّ قَالَ لِابْنِهِ الْحَسَنِ يَا بُنَيَّ أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ أَنْ أُوصِيَ إِلَيْكَ وَ أَنْ أَدْفَعَ إِلَيْكَ كُتُبِي وَ سِلَاحِي كَمَا أَوْصَى إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ وَ دَفَعَ إِلَيَّ كُتُبَهُ وَ سِلَاحَهُ وَ أَمَرَنِي أَنْ آمُرَكَ إِذَا حَضَرَكَ الْمَوْتُ أَنْ تَدْفَعَهُ إِلَى أَخِيكَ الْحُسَيْنِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى ابْنِهِ الْحُسَيْنِ وَ قَالَ أَمَرَكَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ تَدْفَعَهُ إِلَى ابْنِكَ هَذَا ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ ابْنِ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ثُمَّ قَالَ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ يَا بُنَيَّ وَ أَمَرَكَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ تَدْفَعَهُ إِلَى ابْنِكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ أَقْرِئْهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَأَقْبَلَ عَلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ فَقَالَ يَا بُنَيَّ أَنْتَ وَلِيُّ الْأَمْرِ وَ وَلِيُّ الدَّمِ فَإِنْ عَفَوْتَ فَلَكَ وَ إِنْ قَتَلْتَ فَضَرْبَةٌ مَكَانَ ضَرْبَةٍ وَ لَا تَأْثَمْ 2
در روایت اول پیامبر اکرم(ص) به صراحت بیان می کند که جانشینان ایشان چه کسانی هستند و حتی تک تک آنها را نام می برد ، این در حالی است که اصلا امامان بعدی متولد نشده اند . لذا قطعا انتخاب آنها توسط خداوند متعال بوده است ، و توسط پیامبر خود آنرا به مردم ابلاغ نموده است . در روایت دوم نیز امیر المومنین (ع) به صراحت بیان می کند فرزندان او بکی بعد از دیگری امام هستند و این در حالی است که هنوز امامان بعدی متولد نشده اند که گویای علم امام به آینده و غیب است که منبعی جز خداوند متعال نمی تواند داشته باشد .
1- بحارالأنوار ج : 23 ص : 29،موسسه الوفا - بیروت ، لبنان ؛ 1404 ق.
2- الكافي ج : 1 ص : 299؛دارالکتب الاسلامیه ، تهران ؛ 1365 ش.