سوالی در رابطه با آیه سوم سوره مائده
تبهای اولیه
لطفا ربط قسمت پایانی آیه( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي)با ابتدای آیه را بفرمایید.
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ سوره مائده آیه 3
جنانچه علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان می فرماید دو فقره الیوم یئس... و الیوم اکملت... دو جمله معترضه هستند که با هم ارتباط معنایی دارند و مکمل معنای همند. اما این دو جمله با قسمت های قبلی آیه (حرمت...) و قسمت پایانی آیه (فمن اضطر...) که احکام مردار و... را می گوید ارتباطی ندارند.
لطفا ربط قسمت پایانی آیه( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي)با ابتدای آیه را بفرمایید.حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ سوره مائده آیه 3
با سلام خدمت محمد عزیز بهتر است برای فهم بیشتر آیات قرآن به شان النزول آنها دقت کنیم واینکه این آیات در کجا ودر چه جریات تاریخی نازل شده است چرا که ممکن است ودر قرآن هم بسیار اتفاق افتاده است که نصف آیه ای در جایی نازل شده و نصف دیگر آن در جای دیگر ومربوط به قضیه دیگری است.شما نیز بری اطلاع از شان النزول آیات می توانید هم به منابع اهل سنت مراجعه کنید هم به منابع شیعه.در رابطه با این آیه در منابع روایی اهل سنت و شیعه وارد شده که این دو قسمت از آیه در روز غدیر وبعد از جریان اعلام ولایت امیر المومنین توسط پیامبر اکرم (ص)نازل شد وجمله معترضه محسوب می شود وربطی به قبل وبعد خود ندارد.
همچنان که دوستان عزیز بیان نمودند جملۀ«الیوم اکملت....» جمله ای معترضه است که ربطی به ما قبل ندارد.
آیت الله حسینی تهرانی «رحمه الله»در این رابطه می فرمایند:
«با ملاحظه و دقت در صدر و ذيل آيه يعني:«حرمت عليکم الميتة، و فمن اضطر في مخمصة»به دست ميآيد که: اين سخن، گفتار تمام و کاملي است که در افادهي مراد و معناي خود به هيچ وجه متوقف بر جملهي«اليوم يئس الذين کفروا من دينکم تا و رضيت لکم الاسالم دينا» نيست. و در افادهي معني همانند آياتي است که در سورهي بقره، و انعام، و نحل وارد شده، و محرمات طعام را چه از نظر جملهي مستثني منه و چه از نظر جملهي استثنائيه بيان کرده است.
در سورهي بقره، آيه اين طور است:«انما حرم عليکم الميتة والدم و لحم الخنزير و ما اهل به لغير الله» و استثناء آن اين طور است: «فمن اضطر غير باغ و لا عاد فلا اثم عليه ان الله غفور رحيم».[1]«خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوك و آنچه را نام غيرِ خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام كرده است. (ولى) آن كس كه مجبور شود، در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد، گناهى بر او نيست (و مىتواند براى حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد) خداوند بخشنده و مهربان است».
در سورهي انعام، آيه اين طور است:«قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ، و استثناء آن اين طور است: فمن اضطر غير باغ و لا عاد فان ربک غفور رحيم.[2] «بگو:در آنچه بر من وحى شده، هيچ غذاى حرامى نمىيابم بجز اينكه مردار باشد، يا خونى كه (از بدن حيوان) بيرون ريخته، يا گوشت خوك- كه اينها همه پليدند- يا حيوانى كه به گناه، هنگام سر بريدن، نام غير خدا [نام بتها] بر آن برده شده است.» اما كسى كه مضطر (به خوردن اين محرمات) شود، بى آنكه خواهان لذت باشد و يا زياده روى كند (گناهى بر او نيست) زيرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است».
در سورهي نحل آيه اين طور است: انما حرم عليکم الميتة و الدم و لحم الخنزير و ما اهل لغير الله به. و استثناء آن اين طور است: فمن اضطر غير باع و لا عاد فان الله غفور رحيم.[3]
«اين است و غير از اين نيست که خداوند حرام کرد بر شما مردار، و خون، گوشت خوک، و آن حيواني را که به نام غير خدا کشته باشند. پس کسي که در ضرورت افتد و از روي ميل تمايل بدان نخورد و از حد ضرورت تجاوز نکند، پس خداوند آمرزنده و مهربان است».
در جميع اين چهار آيه (سورهي مائده، و سورهي بقره، و سورهي انعام، و سورهي نحل) ميبينيم که به يک شکل و به يک سياق خداوند محرمات طعام را بيان فرموده، و باز به يک شکل و به يک سياق موارد جواز خوردن آنها را در صورت اضطرار بيان کرده است.
آنچه سبک را به هم زده و بين محرمات اکل و موارد جواز فاصله انداخته است آيات اليوم يئس الذين کفروا من دينکم تا و رضيت لکم الاسلام دينا ميباشد که در سورهي مائده آمده، و بين محرمات أکل را که جملهي مستثني منه را تشکيل ميدهند، و بين موارد اضطرار که جملهي مستثني را تشکيل ميدهند فاصله انداخته است، با اين که اين دو جملهي محرمات و جواز موارد اضطرار که مستثني و مستثني منه هستند به هيچ وجه در تماميت مفاد خود نيازي بدين جملهي معترضه ندارند.
اين جملات را فاصله آوردهاند، تا خلط مبحث شود و چنين گمان شود که: مراد از روزي که کفار از دستبرد به دين مسلمين مأيوس شدند و در آن روز بايد مسلمين از ايشان نترسند و از خدا بترسند؛ و آن روزي که دين مسلمين را خداوند کامل نموده، و نعمت را بر آنها تمام کرده است، روزي است که مثلا حکم مترديه و منخنقه و موقوذه و نطيحة (حيوان از بلندي پرتاب شده، و خفه شده، و چوب زده شده، و شاخ زده شده) بيان شده و حرمت اينها روشن شده است، تا آن که آن جملات که داراي مفاد عالي و محتواي راقي است و دربارهي ولايت است به طوري که دربارهي غير آن نميتواند بوده باشد، از منظر و مورد توجه بيفتد، و مردم از فکرش بيفتند، و به دنبال محتوي و مفادش نروند، و چنين پندارند که آيهي اکمال دين و اتمام نعمت که به واسطهي آن ديگر در اسلام کمبودي نيست و سزاوار است که خداوند به دين اسلام راضي باشد، راجع به مسائل عادي پيش پا افتاده همچون مراودهي با کفار و حليت طعام آنها براي مسلمين و حليت طعام مسلمين براي آنها و امثال ذلک ميباشد.
و محصل گفتار ما اين است که: اليوم يئس الذين کفروا کلام معترض و جملهي معترضهاي است که در وسط آيه آمده است، و آيه براي تماميت معناي خود هيچ توقفي بر دلالت اين کلام ندارد، چه اين که بگوئيم: آيه در وسط آيه نازل شده و از أول أمر بين دو جملهي محرمات و جواز عند الضرورة فاصله شده است، و چه اين که بگوئيم: رسول اکرم صلي اللّه عليه و آله و سلّم به کاتبان وحي گفتهاند که اين آيه را در اينجا قرار دهند، با فرض انفصال دو آيه و اختلاف آنها در نزول، با فرض بعيد بودن اين احتمال در نهايت بعد، و چه اين که بگوئيم: در هنگام تأليف قرآن در اينجا گذارده شده است بدون اين که در نزول با يکديگر همراه بوده است.[4]
[1].آيهي 173، از سورهي 2: بقره.
[2].آيهي 145، از سورهي 6: انعام.
[3].آيهي 115، از سورهي 16: نحل.
[4].امام شناسی،حسینی تهرانی،ج8،ص61.