[=B Mitra]يکي از فوايد و برکات صبر تقويت اراده انسان است.
از حضرت عيسي بن مريم (سلامالله عليه) نقل شد كه هرگز موفق نخواهيد شد، مگر با ترک آنچه تمايل به آن داريد.
به عبارت ديگر موفقيت انسان در عرصههاي مختلف زندگي ناشي از اين است که بر نفس خودش پيروز باشد، ارادهاي قوي داشته باشد و شهوت و غضب نتواند افسار آدمي را در دست بگيرد و به هر سو كه ميخواهد بکشاند؛ بايد اراده بر نفس حاکم باشد و اين امر احتياج به تمرين دارد؛ تمرين تقويت اراده هم صبر است.
[=B Mitra]
آيت الله مصباح يزدي، مصباح يزدي، درسهاي اخلاق رمضان 1434- جلسه پنجم
[=B Mitra][=B Mitra]راهکاري براي کودکان کم حرف و خجالتي[=B Mitra]
يکي از فعاليت هاي جدي کلاس هاي تابستانه بچه هاي روستا، درست کردن ماسک و اجراي نمايش عروسکي بود.
به تجريه ديده شده است که برخي کودکان بخاطر کم رويي، ترس از اشتباه و.. در گفتگوها مشارکت جدي ندارند، اما وقتي در پشت نقاب، ماسک و عروسک قايم مي شوند، به راحتي شروع به سخن گفتن و گفتگو مي شوند. از طرف ديگر چون اين شيوه جذابيت دارد و يک نوع بازي محسوب مي شود، کودکان اشتياق بيشتري نشان خواهند داد.
"کتاب و گفتگو" نام طرح تابستاني کودکان روستاها بود. به اين هدف که کودکان باهم گفتگو کنند و به سخن گفتن ترغيب شوند.
[=B Mitra]وليمه با بركت
[=B Mitra]شخصى به حضور على (ع) رسيد و آن حضرت را براى وليمه ازدواج پسرش دعوت كرد، [=B Mitra]على (ع )به او فرمود: چه كسانى را دعوت کردهاي؟
او چند نفر از اعيان و اشراف را نام برد،
حضرت فرمود: را فقرا و مستمندان را دعوت نكرده اى؟
او عرض كرد: امشب شما و اينان كه نامشان را بردم دعوت داريد، فردا شب فقرا را دعوت ميکنم.
امام (ع ) فرمود: فردا شب هم من با فقرا مى آيم.
او عرض كرد: من فقيرى را نميشناسم تا او را دعوت كنم.
حضرت فرمود: من مى شناسم، فردا شب با جمعى از فقرا به خانه تو مى آييم.
شب موعود فرا رسيد، حضرت على(ع) همراه 50 نفر از فقرا و ضعفا كه شام نداشتند به مهمانى و مجلس وليمه تشريف برد.
[=B Mitra]پيامد هاي ناشي از آسيب هاي اينترنتي [=B Mitra] 1-از بين رفتن قبح روايط غير اخلاقي در بين نوجوانان و جوانان. زيرا وقتي آن ها در اينترنت شاهد روابط صريح جنسي باشند و قبح چنين روابطي از بين برود، سطوح نازل تر اين روابط را مهم تلقي نمي کنند و نسبت به آن ها بي تفاوت مي شوند يا اين که ممکن است اعمال غير اخلاقي و انحرافات جنسي را به راحتي انجام دهند و در اثر تکرار، ديگر آن ها قبيح و زشت ندانند.
2-به وجود آمدن روحيه خشونت گرايي در اثر تماشاي فيلم هاي خشن و تقليد از هنر پيشه هاي اين قبيل فيلم ها .
3-ترويج فرهنگ غربي و عناصر فرهنگي نادرست در جامعه. از طريق اينترنت ، ارزش يا ارزش هايي از فرهنگ هاي ديگر وارد فرهنگ جامعه ما مي شود که با ساير عناصر فرهنگي ما سنخيتي ندارد و نوعي جا به جايي فرهنگي صورت مي گيرد .
4-تغير و دگرگوني ارزش ها و هنجار هاي جامعه .
5-جايگزيني تفکرات مادي و دنيا گرايي به جاي معنويات و اخلاق .
6-بروز عوارض روحي و رواني ناشي از تماشاي عکس هاي مبتذل و مستهجن ، مانند احساس گناه ، اضطراب ، رفتار هاي وسواسي و . . .
7-افزايش کجروي ها و انحرافات اجتماعي
"راه کارهاي پيشگيري از آسيب هاي اينترنتي" را از همين مقاله در هشتم مرداد تقويم مطالعه نماييد.
[=B Mitra]یک چوب کبریت " سر" دارد ولی " مغز " ندارد. در نتیجه هر وقت کمی اصطکاک وجود داشته باشد، "فورا مشتعل" می شود. اثرات این اشتعال می تواند "ویرانگر " باشد
همه ما "سر" داریم و بر خلاف چوب کبریت "مغز" هم داریم. عاقلانه آنست که "بلافاصله واکنش" نشان ندهیم که این عادتی گرانقدر است.......
[=B Mitra]دكتر علي صاحبي
نشر سايه سخن
************
ماييم که اصل شاديشادي و کان غميم
سرمايه داديم و نهاد ستميـم
پستيم و بلنديم و کماليـم و کميم
آئينه زنگ خورده و جام جميم
هدف و مقصود ما از زندگي چيست؟
آيا هدف وجودي ما جستجوي خوشبختي و شادماني است؟
سعادت و خوشبختي يک احساس است و ما مسئول ساختن اين احساس هستيم.
فهرست مطالب
درس اول: زندگي چگونه عمل مي کند.
کنش و واکنش هاي زندگي. انسان مسئول واکنش هاي زندگي خود است. انسان توانايي اين را دارد که واکنش هاي متفاوتي نشان دهد. بنابراين بايد در اين مورد با خود بينديشد و مسئوليت آنها را بپذيرد.
درس دوم: جملاتي که بايد از آن پرهيز کرد.
درک تفاوت بين نخواستن و نتوانستن. اگر عده اي کاري را قبل از ما انجام داده اند قطعا” ما نيز مي توانيم انجام دهيم. مگر اين که نخواهيم انجام دهيم. مثلا” چون عده اي توانسته اند سيگار را ترک کنند قطعا” ما هم مي توانيم مگر اين که نخواهيم اين عمل را انجام دهيم. ولي چون تا به حال هيچ کسي نتوانسته است از ديوار رد شود طبيعي است ما هم نمي توانيم اين کار را انجام دهيم.
درس سوم: انگيزش
عده اي معتقدند ابتدا بايد انگيزه باشد بعد عمل کنند. در اين کتاب مي گويد ابتدا عمل را شروع کنيد انگيزه ايجاد خواهد شد.
درس چهارم: احياپذيري
انسان هنگام بروز مشکلات انرژي خود را از دست خواهد داد ولي بايد براي مقابله با مشکلات بعدي انرژي خود را دوباره بازسازي کند. و براي اين منظور بايد هر روز کار مفرح و لذت بخشي انجام دهد.
درس پنجم: غم و اندوه ناشي از تعطيلات
براي اين که از اوقات فراعت خود لذت ببريد از انتظارات غير واقع بينانه پرهيز کرده و در دام مقايسه نيفتيد.
درس ششم: چگونه تغيير کنيم
براي تغيير کردن، اولين گام ، درون نگري است. يعني مشاهده اعمال و افکار و احساسات خودمان. و فکر کردن درباره ي آنها.
درس هفتم: تصميم گيري، تصميماتي براي سال جديد
در شروع هر سال، در سه زمينه ذهن و جسم و روان خود تصميم ها و اهدافي را در نظر بگيريد و برنامه ريزي کنيد.
درس هشتم: بهبودي
تفاوت بين مداوا و بهبودي. در مداوا مشکل ريشه کن مي شود. بهبودي فرآيندي است روان شناختي و به معناي پذيرش واقعيت و تجربه کردن زندگي مي باشد.
درس نهم: خود اصلاحي
درک تفاوت بين ساده و آسان. بعضي امور راه حل هاي ساده اي دارند ولي به آساني انجام پذير نيستند. براي مثال موقع کم کردن وزن دو راه ساده وجود دارد کم خوردن و فعاليت بيشتر. ولي به آساني انجام پذير نيستند!
درس دهم: راحتي فلاکت بار
گاهي انسانها در شرايط بسيار بدي قرار دارند ولي به آن عادت کرده اند و با خود مي انديشند اين وضعيت را دارم تحمل مي کنم. مي ترسند شرايط جديدي را تجربه کنند زيرا مي ترسند نتوانند شرايط جديد را تحمل کنند. اين يعني راحتي فلاکت بار.
درس يازدهم: بخشايش
بخشش به خاطر خودمان است. هنگامي که نمي بخشيم افکار و احساسات بد را در هر بار يادآوري تجربه مي کنيم. و به خود آسيب مي زنيم. با بخشيدن، لااقل احساسات بد را دوباره تجربه نخواهيم کرد.
درس دوازدهم: مواجهه با بحران
آدم ها دو دسته اند. خطر ياب و فرصت ياب. در هر بحراني خطر و فرصتي نهفته است. بعد از دريافت خطر که لازمه بقا است بايد به دنبال فرصت باشيم ولي متاسفانه آنقدر به خطر توجه مي کنيم که فرصت ها را نمي بينيم.
درس سيزدهم: ناخرسندي واقع بينانه
انسان ها در هنگام بروز مشکلات، براي اجتناب از واقعيت زندگي، يا انکار مي کنند و يا اغراق مي نمايند. در حالي که تنها راه مقابله با مشکلات زندگي نگاه واقع بينانه به آن است.
درس چهاردهم: اشتباه کردن
متاسفانه در مسير تربيتي، ياد گرفته ايم که در انجام همه کارها بايد بي نقص عمل کنيم و از اشتباه پرهيز کنيم. در حالي که اشتباه کردن اولين گام براي يادگيري و موفقيت است.
درس پانزدهم: هشياري
براي زندگي معنادار، چالش مشتاقانه و هر روزه با يکنواختي، ضروري است. براي تغيير هميشه آماده باشيد. شيوه ي زندگي يکنواخت مي تواند تبديل به گور شود. هشيارانه به دنبال لحظات خاص و بيدارکننده ي زندگي باشيد.
درس شانزدهم: خود ارزشمندي
اعتماد به نفس يعني درک توانمندي ها. و خودارزشمندي يا عزت نفس يعني خود را دوست داشتن و درک ارزشمندي خودمان. و اين با خودخواهي فرق مي کند. اگر مي خواهيد ديگران را دوست داشته باشيد اول بايد خودتان را دوست بداريد.
درس هفدهم: افکار خودآيند (اتوماتيک)
افکار ما باعث بروز رفتار يا احساسات ما مي شوند و در بسياري از موارد اين افکار به صورت خودآيند تکرار شده و منفي مي
باشند. بايد با تمرين کردن ياد بگيريم افکار خود را به چالش کشيده و بدانيم همه آنها لزوما” درست نيستند.
درس هجدهم: مسئوليت پذيري
وقتي مسئوليت رفتارمان را به گردن ديگران مي اندازيم يعني ما قدرتي نداريم و براي بهبود زندگي ما، ديگران بايد تغيير کنند. مسئوليت پذيري به عمل منتهي مي شود. وقتي مسئوليت پذير باشيد فرمانده شما هستيد و مي توانيد براي بهبود و تغيير اقدام کنيد.
درس نوزدهم: جعبه زندگي
زندگي همانند جعبه اي است که مي توانيد آن را به نه قسمت يا نه دريچه تقسيم کنيد. و هر گاه يک موقعيت و دريچه آن مساعد نبود از دريچه اي ديگر به آن نگاه کنيد تا بتوانيد با نشاط و انرژي به دنبال بهبود زندگي باشيد.
درس بيستم: رفتارهاي حلاف عادت
تکرار و يکنواخت بودن باعث ايجاد عادت مي شود. بايد از تکراري بودن پرهيز کرد و انعطاف پذير بود. کارهاي يکنواخت خود را که مفيد نيستند شناسايي کنيد و به عمد بر خلاف آنها عمل کنيد. انعطاف پذيري براي يک زندگي سالم تر و شادتر ضروري است.
[=B Mitra]سالکي که براي تهذيب روح قدم برميدارد، شيطان رأي قوه متخيله سالک را به جاي وحي و عقل مينشاند و موهوم و متخيل را معقول جلوه ميدهد. باطل را به جاي حق و حق را به جاي باطل نشاندن، شيطنت است. هنگام شروع به شناخت مبدأ و معاد و ساير بخشهاي معارف الهي، شيطان ابتدا در اصل فراگيري علوم الهي رهزني ميکند؛ بدين گونه که يا زرق و برق را به انسان ارايه ميکند، يا مشکلات را در نگاه او بزرگ جلوه ميدهد و او را به فقر تهديد ميکند: "الشيطانُ يَعِدُکم الفقرَ"(1) تا او را از اصل فراگيري علوم الهي بازدارد و اگر موفق نشد، آنگاه در علم او خلل وارد ميکند. وقتي سالک در اصل فراگيري، از گزند شيطان رهايي يافت، ميپندارد راه باز است و خطري در پيش نيست، ولي هنگام شروع به عمل با وسوسه ديگر شيطان روبرو ميشود؛ وسوسه شيطان اين است که رأيهاي خود سالک را به جاي وحي يا عقل مبرهن مينشاند، توضيح اين که: کار شيطان در درون دستگاه نفس، جا به جا کردن است....
در انسان قوهاي به نام قوه متخيله است که وظيفه تجزيه و ترکيب را بر عهده دارد؛ انسان عاقل معتدل در تعديل اين قوه، رياضت ميکشد؛ رياضت کشيدن يعني هوشمندي به خرج دادن و قواي نفس را کنترل کردن و کار را به دست قوه متخيله ندادن. در حالي که قوه متخيله از بهترين نعمتهاي الهي است. اين قوه نيروي بسيار خوب و بازوي قوي براي نفس در احضار خاطرات است، ولي دخل و تصرفي که خود ميکند نارواست.
[=B Mitra]
کتاب مراحل اخلاق در قرآن، آية الله جوادي آملي.
[=B Mitra]معمولا ديده مي شود در بين زن و شوهرها، مرزهاي دلبستگي و وابستگي مشخص نيست. درحاليکه دلبستگي منجر به سازندگي و رشد رابطه مي شود اما وابستگي آفتي هست که يک رابطه را تهديد کرده و به شکست مي کشاند تفاوتهاي دلبستگي و وابستگي بيان مي شود. کساني که به اشتباه وابستگي را با عشق دلبستگي اشتباه گرفته اند توجه کنند و نسبت به اصلاح آن بکوشند و سعي کنند با دلبستگي پايه هاي يک خانواده گرم را پي ريزي کرده يا مستحکم نمايند .
تفاوت اول
دلبستگي: رابطه اي خاص و پايدار بين دو نفراست که بهواسطه خواستن يکديگر آن دو به هم نزديک مي شوند و هردو تمايل دارند.
وابستگي: به رابطهاي اشاره دارد که درآن وجود يک فرد به طرف مقابلش بستگي دارد اگر تو نباشي من مرده ام.
تفاوت دوم
دلبستگي: سازگاري طبيعي براي بقاء است.
وابستگي: مکانيسمي مرضي است
تفاوت سوم
دلبستگي: از احساس امنيت و صميميت شکل ميگيرد.
وابستگي: از احساس ناامني نشأت ميگيرد.
تفاوت چهارم
دلبستگي: احساس تعلق وجود دارد.
وابستگي: احساس تملک و حسادت وجود دارد.
تفاوت پنجم
دلبستگي: به شخص استقلال ميدهد.
وابستگي: آزادي را از شخص ميگيرد.
تفاوت ششم
دلبستگي: فرد را آنطور که هست ميخواهيم.
وابستگي: فرد را آن چنان که مي خواهيم شکل ميدهيم.
تفاوت هفتم
دلبستگي: شدت احساسات مثبت و منفي نسبت به معشوق در حد تعادل قرار دارد.
وابستگي: احساسات شديد و غيرقابل کنترل نسبت به معشوق مشاهده ميشود.
تفاوت هشتم
دلبستگي: عشق غيرمشروط است.
وابستگي: عشق مشروط است.
تفاوت نهم
دلبستگي: نوع عشق دگر خواهانه است.
وابستگي: عشق خودخواهانه است.
تفاوت دهم
دلبستگي: توان عشق ورزيدن به خود و ديگري
وابستگي: ناتواني درعشق ورزيدن به خود و ديگري.
تفاوت يازدهم
دلبستگي: باعث رشد است.
وابستگي: مانع رشد است.
تفاوت دوازدهم
دلبستگي: موجب رابطه گرم و مستمر، و آرامش است.
*****
منبع براي مطالعه
عشق ويرانگر پروفسور براد جانسون کلي موري، ترجمه کتاب توسط خانم الهام شفيعي و خانم زهرا حسين زاده نشر رسا، 1388
[=B Mitra][=B Mitra]پرسش:
سلام آدم نماز خون و روزه بگيري هستم چند روزيه دچار وسواس شدم
آيا کسي به عمد و اراده در دلش به خدا و پيامبران و امامان توهين کند و دشنام بدهد.گناه برايش نوشته ميشود؟
حکمش چيست؟ در دلش بگويد به زبان نياورد چه طور؟
[=B Mitra]پاسخ:
سلام خدمت شما برادربزرگوار
از اين كه به اين مركز اعتماد داريد و مشكلتون با اين نهاد در ميان گذاشته صميمانه تشكر مي كنم
در پاسخ به سؤالات توجه به نكات زير لازم است:
1- سؤال كلي و مبهم است براي ارائه پاسخي دقيق نياز به اطلاعات و مشخصات بيشتري از شما و سابقه بيماري و نشانه هاي بيماري و ..داريم.
2- اگر فردي به عمد به مقدسات توهين كند گناه كرده است ولي اگر به دليل بيماري و هيجانات شديد يا وسواس بي اختيار شود و توهين كند گناهي انجام نداده است ولي لازم است براي بهبود حال خود درمان را جدي بگيرد.
3- وسواس بيمارگونه انواع و اقسامي دارد: وسواس فكري و وسواس عملي
در وسواس فكري فرد قدرت كنترل ذهن را ندارد و اسير فكرهاي منفي و ناخوشايند و تكراري مي شود اين فكرها وقت زيادي هر روز مي گيرد و انصراف از ان مشكل است و روزي زندگي اجتماعي، تحصيل و شغل اثر منفي مي گذارد. وسواس فكري موضوعات مختلفي دارد. گاهي موضوع آن، توهين به مقدسات باشد كه اين سبب رنجش و ناراحتي فرد وسواسي متدين مي شود.
طبيعتا افراد متدين خودشان با اين افكار موافق نيستند و از اين افكارخودجوش ناراحت مي شوند چون با باورهاي قلبي و عقلي آنها متعارض و ناهمخوان است.
در زمان ائمه وقتي افرادي نزد ايشان مي رفتند و مي گفتند از اين نوع افكار ناراحت هستيم و مي ترسيم كه مرتد و كافر شده باشيم و پيرو شيطان. ائمه مي پرسيدند شما از اين افكار ناراحت هستيد؟ مي گفتند بله. مي فرمودند كه اين نشانه ايمان شما است. چون متدين هستيد ناراحت مي شويد و گرنه ناراحتي معنا ندارد.
4- تصور كنيد كودكي در يك مهماني خميازه بكشد. پدرش با او تندي كند كه چرا خيمازه كشيدي؟
مردم پدر را سرزنش مي كنند يا كودك را؟
بله مردم پدر را سرزنش مي كنند و به او مي گويند كه خميازه دست خود انسان نيست. وسواس امري بي اختياري است و به با اختيار شما اتفاق نمي افتد بنابراين سرزنش كردن فرد وسواسي توسط خودش يا ديگران در برابر اين افكار اشتباه است.
تكليف ديني دقتي است كه ما اختيار داشته باشيم درباره افكارخودكار و خودش ما گناهكار نيستيم.[1]
5- بيمار وسواس نبايد وقت را با در خود فرو رفتن، خودخوري و پرسش هاي مكرر از اين و آن تلف كند و سبب مزمن شدن و ريشه دار شدن بيماري شود. او بايد براي درمان وسواس از روان شناس باليني حاذق كمك بگيرد و اگر روان شناس صلاح ديد او را به روان پزشك ( متخصص اعصاب و روان) نيز ارجاع مي دهد چنانچه از نظر پزشك دارودرماني لازم بود، بايد داروهاي تجويز شده را تا زمان بهبودي به طور منظم و مستمر مصرف كند. اگر مشكلاتي و عوارضي داشت به سخنان مردم عوام گوش نكند و براي مهار يا كاهش عوارض با متخصص مشكلات دارو درماني را درميان بگذارد.
[=B Mitra]
1. نرم افزار بي خيال درماني( نگاهي ديني و روان شناختي به وسواس)، دفتر سوم همچون بادبادك
منبع
انجمن گفتگوي ديني، بخش مشاوره، كارشناس حامي: 1396/7/20
[=B Mitra]اي خُنُک جاني که عيب خويش ديد
هر که عيبي گفت آن بـر خود خريد
يکي از آفات رشد معنوي و تکامل اخلاقي انسان اين است که به جاي اينکه خود را بکاود و در مسير رفع عيوب و نقايص خود گام بردارد، از اصلاح شخصيت خود غافل شده و به عيب جويي از ديگران بپردازد. مولانا در اين بيت مي گويد: خوشا به حال آنکه عيوب خويش بشناسد و از کساني که عيب افراد را بر زبان مي رانند درس بگيرد و با شنيدن عيوب ديگران بلافاصله خودکاوي کند و آن احوال را در اندرون خود بجويد و براي رفع آنها بکوشد.
چرا که وجود آدمي از دو بخش ماديات و معنويات تشکيل شده و از آنجا که عناصر مادي داراي محدوديت ها و کاستي هاي فراوان هستند، انسان نيز از عيب و نقص مبرا نيست. نيمی غيبي و ملکوتيِ آدمي او را به صفات کماليه فرا مي خواند و به مبدا و منشا هستي متوجه مي سازد. ولي نيمی مادي، او را زميني و خاکي مي خواهد.
[=B Mitra]
هزار قانون زندگي (برگرفته از مثنوي معنوي)، محمود قنبري و همكاران، قانون448
[=B Mitra]ويژگي هاي شخصيتي درونگرا [=B Mitra] 1 ) علاقه مند به احساسات و افکار خودشان. نياز به داشتن قلمرو شخصي. کم حرف، ساکت و متفکر.
2 ) دوستان زيادي ندارد. در ارتباط برقرار کردن با افراد جديد مشکل دارد. علاقه مند به سکوت و تمرکز. از ديد و بازديد هاي غير منتظره و ناگهاني بيزار است.
3 ) کارايي وي در تنهايي بيشتر است. بزرگترين وحشت وي آن است که در يک جمع شلوغ قرار گيرد. ترس از آنکه فرديت خود را از دست بدهد. از فعاليت هاي انفرادي انرژي مي گيرد.
درصد عظيمي از نوابغ را درونگرايان تشکيل مي دهند.
4 ) در بين انبوه مردم بودن آنها را خسته مي کند. معمولا کمرو هستند. درکشان مشکل است. اهل ايده و عقايد نو مي باشند.
5 ) شخصيتي متمايز در خلوت خود و در حضور ديگران دارند. مشتاق و احساساتي مي باشند. معمولا احساساتشان را بيان نمي کنند. در جمع ناآشنا ساکت اما در جمع دوستان خود راحت مي باشند. تمرکزشان قوي است. براي تصميم گيري به زمان نياز دارند. پيش از حرف زدن مي انديشند.
6 ) از در ميان گذاشتن اطلاعات شخصي خود با ديگران ممانعت مي کند. مايل به رويکرد آهسته اما دقيق مي باشد. با مشاهده درس مي آموزد (عبرت از ديگران) و پس از آموختن روش زندگي، زندگي خود را آغاز مي کند.
7 ) 25 الي 40 درصد از جمعيت را تشکيل مي دهند.
متوجه باشيد که هر دوي اين دو نوع شخصيت کاملا طبيعي و نرمال مي باشد. برونگرايان به سوي جهان عيني متمايل بوده و درونگرايان به سوي جهان ذهني و غير عيني.
اين خصوصيات هيچ ارتباطي با کمرويي درونگرايان ندارد، ممکن است آنها خيلي هم با اعتمادبه نفس باشند. از قوانين بيزار و خواهان آزادي است
[=B Mitra]ويژگيهاي شخصيتي برونگراها: [=B Mitra] 1 ) علاقه مند به وقايع پيرامون خود.
2 ) رو راست و معمولا پرحرف.
3 ) عقيده ي خود را با عقايد ديگران مقايسه مي کند.
4 ) اهل عمل و پيشقدمي در کارها.
5 ) به سهولت دوستان جديدي يافته و يا با يک گروه خود را وفق مي دهد.
6 ) افکار خود را بيان مي کند.
7 ) علاقه مند به افراد جديد.
8 )تنهايي براي وي بسيار آزار دهنده مي باشد.
9 ) از تعامل و ارتباط برقرار کردن با ديگران انرژي مي گيرند.
10 ) خوش مشرب بوده اما زياد احساساتي نيستند.
11 ) ريسک پذيرند، سريع تصميم مي گيرند، اجتماعي هستند، درک آنها آسان است، شخصيت آنها در خلوت و حضور ديگران يکسان است و معا…ي هستند.
12 ) پس از آنکه حرف خود را زدند به گفته ي خود مي انديشند. علاقه مند به کار گروهي هستند. نقل هر مجلس مي باشند. موسيقي با صداي بلند و فعاليت هاي هيجان انگيز را بيشتر دوست دارند.
13 ) رنگ هاي روشن را بيشتر دوست دارند. بيشتر از اعمال ديگران خشمگين مي گردند تا اعمال خودشان. اطلاعات شخصي خود را به سادگي با ديگران قسمت مي کنند. تنها از روي تجارب زندگي خود درس مي گيرند و نه عبرت گرفتن از ديگران.
14 ) 57 الي 60 درصد از جمعيت زمين را تشکيل مي دهند.
[=B Mitra][=B Mitra]پرسش
سلام. من 25 سال سن دارم. داراي مدرک ديپلم تجربي و کارت پايان خدمت هستم. براي تحصيل در حوزه علميه به روزانه و آموزش از شيوه مجازي چه کار بايد کرد؟ ممنون. [=B Mitra]
پاسخ:
سلام عليكم
ممنون از اعتماد و ارتباطتان با اين مركز
به شما تبريك مي گويم كه قصد داريد معارف دين را عميق ياد بگيرد و به ديگران ياد دهيد.
براي راهنمايي دقيق شما اطلاعات بيشتري از شما نياز داريم. مثلا بدانيم
چرا تمايل به ورود به حوزه داريد؟
اهداف شما چيست؟ كسب معارف؟ تدريس؟ تبليغ؟ يا...
چه قدر شناخت از سنوات تحصيلي حوزه داريد؟
آيا از نزديك با روحانيون و كتب درسي ايشان آشنايي داريد؟پيشنهاد مي كنم براي آشنايي عميق با حوزه، دروس، سنوات تحصيلي، مزايا، اهداف و مشاوره تحصيل حوزوي با كارشناسان اين سايت يا بخش آنلاين يا مشاوران تلفني 09640 يا آنلاين( 09640 دات اي آر) يا به طور حضوري با مشاوران مركز مشاوره و روان درماني مأوا در قم مشورت كنيد تا متناسب با اهداف و برنامه هاي شما راهنمايي شويد
به طور كلي هر سازمان و نهادي پذيرش و شرايط و برنامه ها و اهداف مخصوص خود را دارد. براي دريافت اطلاع بيشتر از منابع زير كمك بگيريد:
3- دورههاي آزاد کوتاه مدت دانشگاه مجازي امام خميني (ره) و مرکز آموزش نيمهحضوري وابسته به موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) قم http://ictu.ir/node/38
8- آموزش غيرحضوري: تا جايي كه اطلاع داريم دروس حوزي براي مبتديان برنامه غيرحضوري ندارد ولي براي اطلاع دقيق تر با شماره زير تماس بگيريد براي تماس با تلفن داخلي مورد نظر ابتدا با شماره 4-37740971 تماس بگيريد.(داخلي 121) شماره مستقيم قسمت آموزش 37740824
[=B Mitra]تصور کنيد ميخواهيد عرض رودخانه اي را که آب با سرعت در آن جريان دارد بپيماييد ممکن است بدون هيچ وسيله و کمکي بتوانيد به سختي عرض رودخانه را طي کنيد ولي بدون ترديد جريان آب بر روي شما تاثير مي گذارد، شما را از مسيرتان منحرف ميکند و به نقطه ديگري مي رساند.
در صورتي که ميتوانيد با تکيه بر طنابي که از يک طرف رودخانه به طرف ديگر کشيده شده است به راحتي عرض رودخانه را طي کرده و درست به نقطه مورد نظرتان برسيد. زندگي را به يک رودخانه خروشان تشبيه کنيم.
هدف همان نقشي را دارد که طناب هنگام عبور از رودخانه دارد. هدف به حرکت انسان، ثبات و نظم ميدهد و او را در مسير صحيح نگاه ميدارد و باعث ميشود امواج خروشان زندگي نتواند او را به اين سو و آن سو بکشاند.
اگر به طناب اهدافتان محکم بچسبيد دقيقا به همان جايي در زندگي ميرسيد که در نظر داشته ايد.
[=B Mitra]
مسعود لعلي، بهشت يا جهنم انتخاب با شماست، ص196
[=B Mitra]اگر مردي توقع دارد همسرش همچون فرشته در زندگي اش باشد،
ابتدا بايد با اخلاق خوش و محبت و تلاش و پشتكار، يک بهشت برايش فراهم کند
فرشتهها در جهنم زندگي نمي کنند ...
.....
[=B Mitra]بيم موج [=B Mitra]
مهارتهاي زيست اخلاقي در فضاي مجازي [=B Mitra]حجت الاسلام علي رهبر
قيمت کتاب : 8000 تومان
تعداد صفحات: 112
"فضاي مجازي يکي از ويژگي هاي دنياي امروز ما است، که هر روزه با آن سروکار داريم. ايجاد شدن اين فضا براي هرکس فرصت ها و تهديدهايي پديد مي آورد که بايد از فرصت ها استفاده و تهديدها را مديريت کرد. و اما "حراج گوهر زمان" که با بي تدبيري در استفاده از فضاي مجازي حاصلي جز لغو و لهو نخواهد داشت. لغو استعدادسوز و لهو، راهزن گوهر زمان
در کتاب بيم موج بايد و نبايدهاي فضاي مجازي و تاثير آن بر زندگي را بهتر بشناسيم.
انسان همواره در جستجوي پاسخ براي اين پرسش مي باشد. براي يافتن پاسخ از کجا و چگونه شروع مي کنيد؟ بيشتر اطلاعاتي که در فعاليت هاي روزانه پردازش و استفاده مي کنيم، مربوط به خود است. اين اطلاعات از تجربه هاي خاص زندگي ناشي مي شوند. براي مثال "هنگامي تنهايي احساس ناراحتي مي کنم"؛ "وقتي که در جمع خانوادگي هستم احساس آسايش و آرامش بيشتري مي کنم". خودآگاهي به اين معني است که هر يک از ما چگونه به خود نگاه مي کنيم و بر اساس نگاهي که به خود داريم، چه احساسي پيدا مي کنيم.
شما چه ميزان خود را مي شناسيد؟ ارزش ها و شايستگي هاي شما کدامند؟ از وجود خود خرسند هستيد؟ ديگران شما را چگونه ارزيابي مي کنند؟ آيا نظر ديگران براي شما اهميت دارد؟ زندگي را چگونه تعريف مي کنيد؟ چه ميزان با سختي هاي زندگي سازش مي کنيد؟
هر کسي براي جواب دادن به اين گونه سوالات نيازمند داشتن آگاهي و دانشي از خود مي باشد. به عبارت ديگر خودآگاهي، توانايي شناخت و آگاهي از خصوصيات، نقاط ضعف و قدرت، خواسته ها، ترس ها و بيزاري ها است. خودآگاهي يعني آگاهي يافتن و شناخت اجزاي وجود خود؛ شناخت اجزايي همچون خصوصيات ظاهري، احساسات،افکار و باورها، ارزش ها، اهداف، گفتگوهاي دروني و نقاط قوت و ضعف خود. به عبارت ساده تر اطلاع اطلاع از اينکه: شما از نظر ظاهري چه ويژگيهاي داريد؛ از نظر در چه شرايطي هستيد؛ آيا معمولاً گوشه گير و منزوي هستيد يا شلوغ و پر سر و صدا؛ چگونه به دنيا نگاه مي کنيد؛ چه افکار و باورهايي بر ذهن شما حاکم است و چه نگرشي نسبت به خود و دنياي اطراف تان داريد؛ ارزش هاي شما در زندگي کدامند؛ چه اهدافي را در زندگي دنبال مي کنيد؛ چه نقاط قوت و ضعف و يا چه ويژگيهاي مثبت و يا منفي داريد.
[=B Mitra]براي اکثر ما توصيف ويژگيهاي اخلاقي و رفتاري خود براي ديگران کار سخت و دشواري است. اغلب ما فقط به واسطه يک سري ويژگيهاي کلي و عمومي از جمله سن، جنس، نام خانوادگي، تحصيلات، وضعيت شغلي و خانوادگي و ... که هنگام معرفي خود به ديگران ارائه مي کنيم، خودمان را مي شناسيم و از ويژگيهاي شخصيتي و رفتاري خود اطلاع کافي و مناسبي نداريم. به عنوان مثال نمي دانيم که چه کارهايي را خوب مي توانيم انجام دهيم؟ در چه کارها و زمينه هايي استعداد کافي نداريم؟ چه ويژگيهاي اخلاقي خوب و مثبتي داريم؟ ويژگيهاي اخلاقي بد ما کدامند؟ در زندگي چه اهداف کوتاه مدت و يا بلند مدتي براي خود داريم؟ علائق و اولويت هاي زندگي ما چيستند؟ باورها و ارزش هاي ما کدامند؟
هر چه بيشتر و بهتر خودتان را بشناسيد، بهتر مي توانيد انچه را که هستيد، بپذيريد و يا تغيير دهيد. زماني که فرد تصوير تاريک و مبهمي از خود دارد، در واقع شناخت واقعي از خود نداشته و در کشمکش هاي دروني خود باقي مي ماند. وقتي ما شناختي از خود دروني مان نداشته باشيم، خود را به دست محيط و اطرافيانمان مي سپاريم و درنتيجه اين نيروهاي بيروني هستند که شخصيت ما را شکل داده و براي ما قالب و ساختار تعيين مي کنند. در اينصورت از بسياري از پتانسيل هاي وجودي خود غافل مانده و آنها را سرکوب مي کنيم. از سوي ديگر وقتي شخصيت و رفتار ما براساس نيروهاي بيروني شکل گرفته باشد، بسيار شکننده و دائماً در حال تغيير خواهد بود و لذا دشواري هاي زيادي از جمله شکست هاي مکرر را مي تواند به دنبال داشته باشد.
با پيشرفت تکنولوژي و زمان، ضروري است تا دانش و مهارت هاي خود را براي همراه شدن با تغييرات روزمره جامعه، به روز و تازه نگه داريم. البته نقطه شروع اين فرايند، شناخت خود به عنوان فردي منحصر به فرد است و براي اين کار بايد شايستگي ها و توانمندي هاي خود را تعيين کرده و نيروهاي بالقوه وجودمان را شناسايي کنيم.
رشد خودآگاهي به فرد کمک مي کند تا دريابد تحت استرس قرار دارد يا نه و اين معمولاً پيش شرط ضروري روابط اجتماعي و روابط بين فردي مؤثر و همدلانه است. شناخت خود و آگاهي از مفهوم دروني و ذهني خويش به عنوان يک شخص مي تواند فرد را در رويارويي با مشکلات و مسائل زندگي ياري دهد. [=B Mitra]
منبع http://www.ravanava.com
[=B Mitra]شرايط سخت شرايط دشوار تحمل سختي تاب آوري افراد تاب آور
روش هاي ايجاد تاب آوري در خود
1- روابط خود را گسترش دهيد:
روابط خود را با اعضاي خانواده، فاميل، دوستان يا سايرين گسترش دهيد و مستحکم کنيد. دريافت کمک و حمايت از کساني که به فرد علاقه مندند و به سخنان شان گوش ميدهند، تابآوري را تقويت ميکند.
به سوي هدفهاي خود حرکت کنيد: به جاي تمرکز بر تکاليفي که به نظر غيرقابل دسترسي هستند به سمت اهداف واقعي حرکت کنيد. از خود بپرسيد «امروز چه کاري ميتوانم انجام دهم که به حرکت من در مسيري که مي خواهم طي کنم، کمک مي کند».
2-به فرصتها به عنوان موقعيتي براي يافتن خود نگاه کنيد:
بسياري از افراد در حالي که رويدادهاي ناگوار و شرايط سخت را تجربه کرده اند، گزارش هايي از داشتن احساس خودارزشمندي فزاينده و معنويت رشد يافته را بيان کرده اند.
چشم انداز اميدوارانه را براي خود حفظ کنيد:
چشم اندازي خوش بينانه شما را قادر ميسازد انتظار وقايع خوب را در زندگي داشته باشيد و به جاي نگراني از آن چه از آن مي ترسيد، سعي کنيد آن چه را که دوست داريد و ميخواهيد، تصور کنيد. اعتقاد به آينده بهتر، احساس اميد و هدفمندي و باور به اين که ميتوانيد زندگي و آينده خود را کنترل کنيد، تاب آوري شما را به نحو شگفت انگيزي ارتقا مي دهد.
تغيير را به عنوان بخش جدايي ناپذيري از زندگي بپذيريد: پذيرفتن رويدادهايي که نميتوان آن ها را تغيير داد، به شما کمک مي کند تا بر رويدادهايي که قابل تغييرهستند، تمرکز کنيد.
3-خود را به عنوان فردي ارزشمند و قابل احترام و توانمند بشناسيد:
بي قيد و شرط دوست داشتن و سعي در شناخت نقاط مثبت خود و پرورش دادن آنها و از طرف ديگر شناخت نقاط ضعف خود و کتمان نکردن آنها دو فايده براي شما دارد. اول اين که مي توانيد با شناخت درست نقاط ضعف خود و با واقع بيني، آن ها را برطرف کنيد. دوم اين که اگر اين ضعف ها قابل برطرف کردن نيستند، با پذيرش و کنار آمدن با آن ها اعتماد به نفس، خود ارزشمندي و در نهايت سلامت روان خود را افزايش دهيد.
4-احساس کفايت اجتماعي را در خود پرورش دهيد:
مهارتها و راهبردهاي اجتماعي شامل مهارتهاي گفت و گو، جرئتمندي و شنيدن صداي ديگران و احترام گذاشتن به احساسات و عقايد ديگران را در خود پرورش دهيدو با ديگران همدل شويد. برقراري رابطه توام با احترام متقابل و با ديگران موجب به هم پيوستگي اجتماعي يعني احساس تعلق به افراد، گروهها و نهادهاي اجتماعي مي شود و تاب آوري شما را در برابر دشواري ها افزايش مي دهد.
صحبت پاياني با والدين
به نوجوانان و جوانان اجازه دهيد در شرايط دشوار قرار گيرند. تاب آوري خود به خود ايجاد نميشود مگر اين که فرد در موقعيت دشوار و ناخوشايندي قرار گيرد تا براي رهايي از آن يا صدمه پذيري کمتر، حداکثر تلاش را براي کشف و بهره گيري از عوامل محافظت کننده فردي و محيطي بالقوه به کار گيرد. بنابراين از اين که فرزندتان در شرايط سخت قرار گيرد، نترسيد. اجازه بدهيد زندگي را تجربه کند. آن ها به زودي بايد به شکل کاملا مستقل از پس زندگي شان برآيند.
[=B Mitra]کتاب:محرمانه با مادران
[=B Mitra]کتاب:محرمانه با مادران
کاري از مرکز مطالعات و تحقيقات حيات طيبه
وقتي پاي دختران و عزت نفس آنها به ميان ميآيد، يکي از داغترين مسائل در دنيا، زيبايي، اندام، مد و مدلهاي گوناگون است.
نکته مهمي که بيشتر از آن غفلت ميشود، الگوبرداري دختر از افراد شاخص خانواده، والدين و بهخصوص مادرش است.
شيوه رفتار با بدنمان، برخوردهاي ناآگاهانهاي که اغلب به کودکان خود انتقال ميدهيم، تصميماتي که درباره طرز لباسپوشيدن، مدل مو و نحوه آراستگيمان براي حضور در جامعه ميگيريم، همگي تأثير عميقي بر دخترانمان دارد.
چه بخواهيد و چه نخواهيد، بيشتر دختران، مدتزماني را به نگراني درباره ظاهرشان سپري ميکنند و متأسفانه بسياري از آنها، پس از جمعآوري نظرهاي اطرافيان، به اين نتيجه ميرسند که از ظاهر خود متنفر هستند.
در فرهنگ ما، ممکن است تصوير «زن کامل» به حدي خيالي و غير واقعي باشد که فقط عده انگشتشماري بتوانند خود را با آن مطابقت دهند. احساسات شخصي مادر درباره وضعيت ظاهري زنان و دختران، تأثير عميقي بر فرزندان دارد. اگر حتي ناآگاهانه از رفتارهاي کليشهاي و متحجرانه جامعه پيروي کنيم، خسارت جبرانناپذيري به دخترانمان وارد ميکنيم.
مادران، يک هفته مراقب گفتههاي خود درباره وضعيت ظاهريتان باشيد؛ بهخصوص زماني که با صداي بلند ميگوييد:
«از اندامم متنفرم.»
«بايد پنج کيلو لاغر شوم.»
«اين چروکها را بايد از بين ببرم.»
و خود را ملزم به ترک اين گفتهها کنيد.
پدران، آيا شما سخنان تحقيرآميزي درباره ظاهر همسر، دخترتان يا هر زن ديگري بر زبان ميآوريد؟
خواهش ميکنم از اين کار دست برداريد.
دختران ما سخنانمان را ميشنوند و هرچه بيشتر با زيباييهاي جواني آنها را تحت فشار قرار دهيم، آنها هم بيشتر خود را با آن مؤلفهها ميسنجند و تطبيق ميدهند.
معرفي كتاب:
دختران و انتخاب همسر، علي اكبر مظاهري،چاپ اول، انتشارات عطش، 1395
[=B Mitra]تماميت خواهي و كمال خواهي [=B Mitra]بسياري از وسواسي ها قبلاً تماميت خواه بوده اند و بسياري از تماميت خواهان هستند که قبلاً وسواسي بوده اند. تماميت خواهي (perfectionism) خصلت مرضي و بيمارگون است و كمال خواهي فضليت است براي روشن شدن تماميت خواهي و كمال گرايي به تشبيه زير دقت كنيد:
فرض کنيد از شما خواسته مي شود تا يک ديگ آش بپزيد، مواد لازم براي اين آش شامل: نخود، لوبيا، عدس، روغن، رشته، سبزي، آرد، پياز، کشک، نمک، فلفل و زردچوبه است. شما پيمانه خاص براي خودتان داريد و آن يک کاسه سه ليتري است. اگر شما فردي تماميت خواه باشيد ممکن است جهت تهيه آش چنين عمل کنيد:
يک کاسه رشته، يک کاسه سبزي، يک کاسه روغن، يک کاسه نخود، يک کاسه لوبيا، يک کاسه عدس، يک کاسه آرد، يک کاسه فلفل، يک کاسه نمک، يک کاسه کشک و يک کاسه پياز و زردچوبه را استفاده کنيد. اين آش نخواهد شد، زهرماري خواهد بود که به علت طعم بد آن حتي خودتان توان چشيدن يک قاشق از آن را نخواهيد داشت، زيرا شما خواستيد تمام پيمانه ها را سر پر، تام و تمام بگيريد.
آش زندگي ما نيز چنين است! ما نميتوانيم در تمام موارد و موضوعات مختلف زندگي ليوانها يا پيمانههاي مان را سر پر و تام و تمام بگيريم، در غير اين صورت زندگي را براي خود و ديگران رنج آور ميکنيم. زن تماميت خواه به شدت مُصّر است که شوهرش در تمام موارد زندگي براي وي سنگ تمام بگذارد و تمام ليوان هاي زندگي برايش سر پر باشد. حد تام و تمام سکس، محبت، عاطفه، حمايت مالي، وقت گذاشتن در خانه، احترام در مقابل ديگران، رعايت موازين اخلاقي، جذابيت، فعال بودن در خانه و بيرون و...، اگر يکي از اين ليوان ها درصدي کم شد، اين شوهر از چشم اين خانم افتاده است.
ادامه دارد...
[=B Mitra]
يونسي، سيد جلال، مديريت روابط زناشويي (آسيب ها و راه حل ها در روابط زناشويي)، ص45.
[=B Mitra]تماميت خواهي و كمال خواهي [=B Mitra]برعکسِ اين مثال براي آقايان نيز صادق است، اينان همه چيز را در حد بيست مي خواهند و حتي نوزده و نيم نيز براي آن ها کافي نيست، هر چيز غير بيست را در حد صفر مي بينند. اگر مورد کوچکي از همسرش ديد باعث مي شود که فوراً از چشم وي بيفتد. اين جور افراد دوست دارند در تمام زندگي براي همه سنگ تمام بگذارند، از طرفي ديگران نيز براي آن ها سنگ تمام بگذارند، که البته در زندگي روزمره و زناشويي اين امري غيرممکن است. اينان در پي تفاهم مطلق با همسرشان هستند که براي دو فرد داراي بهره هوشي بالاي 100 غير ممکن است، مگر اين که هر دو زن و شوهر عقب مانده ذهني يا يکي عقب مانده باشد و ديگري بر وي مسلط شود، در اين صورت مي توان تفاهم مطلق داشت.
بهتر است بدانيم در ايده آل ترين و بهترين موقعيت، چنان چه زوجي 70 درصد تفاهم داشته باشند بسيار عالي است. چه بسيار اختلافات زناشويي که علت اين خصيصه مرضي ايجاد مي شود و چه بسيار طلاق هايي که به واسطه خصيصه تماميت خواهي اتفاق افتاده است. افراد تماميت خواه با افراد وسواسي در يک محور قرار دارند. بسياري از وسواسي ها قبلاً تماميت خواه بوده اند و بسياري از تماميت خواهان هستند که قبلاً وسواسي بوده اند. جزئي نگري از خصيصه هاي بارز اينان است. درگيري ميان زن و شوهر به علت مسائلي جزئي و پيش پا افتاده در افراد داراي اين گونه خصيصه ها ديده ميشود.
نحوه شناسايي اين افراد:
زوجين داراي اين خصيصه مرضي همواره از کلمات بايد و نبايد و داراي الزام و اجبار استفاده مي کنند: بايد شوهرم محبت بيش تري به من داشته باشد، من نبايد اجازه دهم او به من کوچکترين بي اعتنايي کند، او نبايد هيچ وقت با من اين گونه حرف بزند، او نبايد هيچ وقت دروغ بگويد، او همواره بايد سر وقت در محل قرار حاضر باشد؛ کلاً ذهن اينان پر از کلمات داراي الزام و اجبار و بايد و نبايد است، اينان با اجبارها و الزام ها با خود و ديگران زندگي مي کنند و مدام در جهت عملي شدن اين بايد ها و نبايدها تلاش مي کنند. اينان سعي دارند در چهارچوبي خشک و بدون انعطاف زندگي کنند، هر چيزي غير از اين مي تواند براي آنان اضطراب آور باشد.
اين گونه افراد به دنبال همسري بي عيب و نقص هستند که در تمام زمينه ها تام و تمام باشد، چنان چه سعي مي کنند خودشان را نيز بي عيب و نقص ببينند و از هر گونه نقصي مبرا باشند؛ به عبارت بهتر دوست دارند خدا باشند!
[=B Mitra]
يونسي، سيد جلال، مديريت روابط زناشويي (آسيب ها و راه حل ها در روابط زناشويي)، ص45.
[=B Mitra]پيامبر آسان ساز [=B Mitra]پيغمبر (صلى الله عليه وسلم) :
إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَبْعَثْنِي مُعَنِّتًا وَلَا مُتَعَنِّتًا وَلَكِنْ بَعَثَنِي مُعَلِّمًا مُيَسِّرًا ؛ خداوند مرا سخت ساز و سخت گير مبعثوث نكرده بلكه معلمي آسان گير و آسان ساز مبعوث كرده است. [1]
.... خدا من را معلم مبعوث کرده است؛ معلمِ ميسّر، يعني آسانساز. زندگي را براي متعلمين خودم با آموزشهاي خودم آسان ميسازم و کار را بر آنها آسان ميکنم. اين آسانسازي، غير از آسانگيري است؛ يعني سهلانگاري نيست. من معنّت و متعنّت نيستم. نه خودم را دچار پيچ و خمهاي دشوار زندگي ميکنم، نه مردم را؛ بلکه با تعليم خود، مردم را به راه راست، راه صحيح، راه آسفالته، صراط مستقيم هدايت ميکنم. آسانسازي يعني اين. انسان گاهي به يک هدفي ميخواهد دست پيدا کند، راه را بلد نيست. سنگ و خاک و خاشاک و بلنديهاي نفسگير؛ دائم برو بالا، دائم بيا پائين، آخرش هم يا ميرسد، يا نميرسد؛ اين تعنّت است. يک وقت نه، يک آدم آشنا و واردي همراهش ميرود و آن انسان وارد ميگويد آقا! از اينجا برو، هم راه هموار است، هم نزديک است، هم حتماً شما را به هدفت ميرساند. «معلّماً ميسّرا» يعني اين....[2]
پيامبر مي فرمود: خداي مهربان مرا نفرستاده که پيغمبر سختگيري باشم. براي پيغمبر ما رنج امت سنگين و سخت بود. در احکام و آئيني که آوردم سختگير نيستم. «متعنّت» يعني طرف را به زحمت بياندازي. ايراد بيجا بگيري. مثلاً يک معلمي است که خيلي سخت ميگيرد. براي نيم نمره طرف را رد ميکند. معلمهايي که به بچهها و خودشان و ديگران سخت ميگيرند را خدا دوست ندارد. پيغمبر خدا ميفرمايد: من معلم سختگيري نيستم. معلم بهانهگيري نيستم. دنبال يک بهانه ميگردد که طرف را تجديد کند. آقايي ميگفت: ما دبيري داشتيم ميگفت: من نمره بيست تا به حال به کسي ندادم. اگر ميخواهي به تو بيست بدهم بايد تمام اين تاريخ را حفظ کني. ميگفت: حفظ کردم! آمدم جلوي بچهها جواب دادم. عصباني شد و گفت: من تا به حال بيست به کسي ندادم ولي مجبور کردم بدهم. اين چه معلمي است؟ چرا بايد سختگير باشيم؟ ما نميگوييم به کسي که چهار شده است، ده بده. ولي کسي که نه و نيم شده، ده بده. مدارا و مراعات کنيم. کسي با نيم نمره گاهي رفوزه ميشود، خانوادهاش به هم ميخورند و آبرويش ميرود. ما هرج و مرج را قبول نداريم. ولي سختگيري خوب نيست. خدا مرا نفرستاده که سختگير و بهانه جو باشم، « وَلَكِنْ بَعَثَنِي مُعَلِّمًا مُيَسِّرًا » من پيغمبر مُيسّر هستم، يعني سخت گير نيستم و آسان ميگيرم. پس دين پيغمبر ما دين آساني است.
دوش با من گفت کارداني تيزهوش *** و از شما پنهان نشايد کرد سرّ مي فروش
گفت آسان گير بر خود کارها کز روي طبع *** سخت ميگيرد جهان بر مردمان سخت کوش
[=B Mitra]
1.صحيح مسلم ، مسلم النيسابوري، ج4 ، ص 188 ؛ كنز العمال، متقي هندي، ج11، ص 424 .
2. مقام معظم رهبري، سايت ايشان
صحيح مسلم، ج2، ص1104، ح 1478
برنامه سمت خدا، راهکارهاي درمان وسواس فکري و عملي ،حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد، تاريخ پخش: 15-03-96
[=B Mitra]تکنيک "بنويس، بخوان، بسوزان [=B Mitra]بعضي تکنيکهاي پست مدرن در روانشناسي مانند آيينهاي باستاني و به گونه اي سحرآميز هستند، ولي جالب است که اغلب خيلي خوب کار مي کنند. يکي از اين تکنيکها که براي بخشيدن کمک کننده است، تکنيک "بنويس، بخوان، بسوزان" است که براي حل مسائل تعاملي مي تواند کمک کند.
در اين تکنيک، فردي که بيشترين مسأله را با او داريد و او را نبخشيده ايد در نظر بگيريد. آنگاه يک قلم و کاغذ برداريد و شروع به نوشتن نامه به او نماييد. در اين نامه همه مسائلي که بين شما پيش آمده و تمام حرفهاي ناگفته و هر چيزي که شما را رنجانده است مطرح کنيد و نگذاريد حرفي ناگفته بماند. احتمالا نوشتن اولين نامه کمي مشکل است و ممکن است باعث بروز خشم يا اندوه در شما شود. شايد هم شما نسبت به نوشتن نامه مقاومت داشته باشيد و نتوانيد آن را شروع کنيد و يا در ميانه هاي نامه اينکار را رها نماييد.
ولي پشتکار داشته باشيد و وقت کافي بگذاريد که نامه را بنويسيد. سپس بعد از چند ساعت يا فرداي آنروز اين نامه را بخوانيد. و پس از خواندن آن را بسوزانيد. حالا شما آماده نوشتن نامه بعدي هستيد. باز به همان شکل نامه اي بنويسيد و همان مسير را طي کنيد تا زمانيکه نامه اي که مي نويسيد شبيه نامه قبلي باشد و حرف و عاطفه جديدي براي مطرح کردن وجود نداشته باشد. اين نامه را هم بخوانيد.
اين نامه محتواي نهايي ايست که با بررسي آن مي توانيد تمام مسائلتان را حل نماييد. حواستان باشد نامه ها را تا پيش از سوزاندن جايي نگذاريد که کسي بخواند چون ممکن است برايتان دردسر ساز شود.
اين تکنيک با تکنيک ديگري تکميل مي شود که پس از نوشتن آخرين نامه، شما خودتان را در موقعيت طرف مقابل قرار مي دهيد و به نامه آخر پاسخي دقيق و از روي همدلي مي دهيد.
ديدن دنيا از زاويه ديد طرف مقابل و تخليه هيجانات اين تکنيک را به يکي از شيوه هاي موثر در بخشيدن ديگران تبديل مي کنند.
[=B Mitra]
*روان درماني مثبت گرا، پروتکل سليگمن، بر اساس تحقيقات «دانيل گيلبرت» روانشناس دانشگاه هاروارد
كانال اينستاگرام زندگي آرام https://instagram.com/zendegie_aram110
[=B Mitra]ثواب تحمل شيطنت [=B Mitra]خانم فريده مصطفوي(دختر امام خميني): نوه هاي آقا همه شلوغ بودند، امام به دختر من که از شيطنت بچه خود گله مي کرد مي گفتند: «من حاضرم ثوابي که تو از تحمل شيطنتِ حسين مي بري، با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم». [=B Mitra]
ستوده، پا به پاي آفتاب، ج1، ص107
[=B Mitra]توان افزايي در سختيها [=B Mitra]کتاب: روشهاي توانافزايي در سختي ها
پديدآورنده: محسن عطاء الله
ناشر: دارالحديث و پژوهشکده اخلاق و روان شناسي اسلامي، قم
نوبت چاپ: اول، 1393
تعداد صفحه: 368
موضوعات: اجتناب ناپذيري سختي ها / صبر ، بهترين مقابله / افزايش نيروي صبر / روش هاي تقويتي
منبع كمكي:
فايل هاي صوتي دكتر عباس پسنديده در راديو : radiomaaref.ir
مقدّمه
بروز مشکلات و سختي هايي که گاه رُخدادي ناگريزند، عامل مهمّي در تلخ کامي زندگي است. براي برخورداري از زندگي رضايت بخش بايد در جستجوي راه هايي براي تقويت خردمندانه ترين واکنش يعني صبر و بردباري بود.
سؤال هاي اصلي اين است که:
چگونه مي توان بر نيروي صبر و قدرت شکيبايي افزود؟
در هنگامه بروز يک موقعيت ناخوشايند، چه کاري بايد انجام داد تا در برابر مشکلات، کم طاقت يا بي طاقت نشد؟
آيا راهي براي رهايي از بي صبري و جَزَع و فَزَع وجود دارد تا با پيمودن آن، زندگي را با شادکامي و رضايتمندي همراه نمود؟
قرآن به عنوان کتاب راه نماي يک زندگي مطلوب، چه آورده اي براي بشر دارد؟
در اين نوشتار، با نگاهي علمي و کاربردي به مفهوم صبر و با بهره گرفتن از آيات نوراني قرآن، در پي پاسخ به اين پرسش ها هستيم. در قرآن، جريان ها و موقعيّت هاي ناخوشايندي که براي انبياي الهي و پيروانشان و در رأس آنان پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله اتفاق افتاده، گزارش شده است. براي مقابله با اين ناخوشايندي ها نيز راه کارهايي ارائه شده است. اين راه کارها و راه نمايي هاي موردي ـ که در جريان هاي خاص و به ظاهر پراکنده وارد شده اند ـ بر قوانين علمي استوارند و بايد شناسايي و کشف گردند. از اين رو مي توان با دقّت در آيات بيانگر انواع واکنش هاي افراد و تأمّل در آموزه هايي که در اين مواقعِ سخت به آنان ارائه شده است، روش هاي کلّيِ «توان افزايي در سختي ها» را شناسايي و کشف نمود و آنها را در موقعيّت هاي مشابه، به کار بست.
کشف و استخراج 32 روش قرآني، مهم ترين يافته اين پژوهش است که به کارگيري آنها در هنگامه هاي دشوار، موجب افزايش قدرتِ صبر و تحمّل انسان مي گردد. اين روش هاي تقويتي، در دو بخش کلّي به افزايش نيروي بردباري کمک مي کنند.
در بخش اوّل، از راهبُرد «تقويت با تکيه بر توانايي ها و رفتارهاي خود فرد» استفاده مي شود که به روش هاي «خودتقويتي» نام گذاري شده اند.
امّا بخش دوم ـ که در آن از راهبُرد «تقويت با توجّه دادن به صفات الهي» استفاده شده است و از آنها با عنوان روش هاي «خداتقويتي» ياد مي شود ـ، مشتمل بر دو فصل است.
********
فهرست مطالب
بخش اول : روش هاي «خود تقويتي»
فصل يکم : تقويت هاي مقايسه اي
فصل دوم : تقويت هاي تعديلي
فصل سوم : تقويت هاي تبديلي
فصل چهارم : تقويت انتظاري
فصل پنجم : تقويت هاي معنوي
فصل ششم : تقويت هاي «تقليلي» ، «نصرت- يادي» و «مقابله اي»
بخش دوم : روش هاي «خدا تقويتي»
فصل يکم : تقويت هاي حمايتي
فصل دوم : تقويت هاي تضعيفي
[=B Mitra]به کودک آگاهي بدهيد. آگاهي کودک از علل حوادث ميتواند ترس او را از حوادث طبيعي کاهش دهد. کودک خردسال از تاريکي ميترسد چون نميداند در تاريکي همان افراد و اشيايي وجود دارند که در روشنايي هستند.
در حضور کودک مشاجره نکنيد. جر و بحث و درگيري اعضاي خانواده، بهويژه والدين باعث از ميان رفتن اعتماد کودک به محيط اطراف ميشود و کودک احساس ميکند که هر لحظه ممکن است يکي از والدين را از دست بدهد.
کودک را بيدليل نترسانيد. برخي از والدين به اشتباه براي کنترل شيطنت کودک، او را از اموري چون تاريکي يا پليس ميترسانند که اين کار باعث هراس کودک از اين موضوعات در آينده ميشود.
شوخيهاي ترسناک را کنار بگذاريد. روح کودک آسيبپذير است و تأثير ضربه روحي تا مدتها، در روان او باقي ميماند. مثلاً ترساندن کودک در تاريکي ميتواند عواقب وخيم و طولانيمدت در پي داشته باشد.
بازي و همکاري با همسالان را به او بياموزيد. بازي و همکاري با همسالان را به او بياموزيد. کودک گوشهگير و منزوي، عزت نفس پايينتري دارد و در موقعيت ناآشنا احساس آسيب را تجربه ميکند.
در درمان ترس تأخير نيندازيد، زيرا عوارض بدني، ذهني، رواني و تربيتي بسياري در پي دارد.
ترس از گربه و غريبه بزرگسال، گاهي بهصورت خودبهخودي بهبود مييابد ولي اگر بهبود نيابد و پايدار شود، اقدام به درمان لازم است.
ترس، سرايتکننده است بهويژه در کودکان، پس بايد مراقب اطرافيان فرد ترسو باشيد.
کودکان وابسته بيشتر از بقيه کودکان، ترس را تجربه ميکنند.
کودکاني که در زندگي دچار آسيب و بحران شدهاند، بيشتر از ديگران ميترسند.
[=B Mitra]
هادي عبدلي، مجله خانه خويان، شماره 59، کانال خانه خوبان
[=B Mitra]تو ماندني هستي [=B Mitra]انسان، چهار روح دارد. بعد از مرگ، روح ملکوتي انسان مي ماند؛ ولي روح جمادي و روح نباتي و روح حيواني از بين مي رود.
آن روحي که مي ماند، روح ملکوتي است. ارزش انسان هم به همان روح است. او را از اين قالب و از اين زندان گوشتي در مي آورند. اين بدن، هيچ اعتباري ندارد و اصل، روح است که آن را در مي آورند و در يک قالب ديگر مي گذارند. مرگ، لباس عوض کردن است، معدوم شدن نيست. نبي اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند: «خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاءِ؛ خداوند شما را خلق کرد که هميشه باشيد»[1]همينطور که خدا هميشه هست، من و شما هم هميشه بايد باشيم؛ اما لباس عوض مي کنيم. امروز، ناصري در اين لباس است، يک روز ديگر، در لباس ديگر است که البته آن لباس، خيلي قشنگ تر هم هست.
در روايت معتبر عجيبي ديدم موقعي که انسان فوت مي کند، وقتي که او را خاک کردند، سه روز بعد، آن روحي که در آن بدن هست، مي گويد: «پروردگارا! اجازه مي دهي بروم يک سري بزنم به رفقيم يعني به بدنم؟ آخر هفتاد سال ما با هم بوديم. برويم سري به آن بزنيم و ببينيم در چه حالي است؟»
مي گويند: «برو». روح ما مي آيد و مي بيند عجب بدني! ورم کرده و خونابه از دماغ و چشمها و گوشها دارد بيرون مي ريزد. با خودش مي گويد: «عجب! من براي اين بدن، به سر و مغزم مي زدم؟!» بعد بالاي سر او مي نشيند و يک مقداري گريه مي کند و مي رود. روز پنجم، دوباره اجازه مي گيرد که يک سري به بدنش بزند. مي آيد و مي بيند که عجب! بدن تغيير کرده و خون و چرک و کثافت هم اطراف آن را گرفته است. يک مقداري گريه مي کند و مي رود. روز هفتم باز هم اجازه مي گيرد و مي رود؛ مي بيند موها ريخته و بدن متلاشي و گوشتها از استخوانها جدا شده و سرو کله کِرمها هم پيدا شده است و شروع به خوردن کرده اند. خيلي گريه مي کند که يک عمر، من براي اين بدن مي دويدم و مي خواستم رضايت آن را فراهم کنم، عيش و نوش آن را فراهم بکنم.[2]
[=B Mitra]امام حسين (عليه السلام) همينطور که در راه به سوي عراق مي رود، در محلّي به زهير که از سران کوفه است و عثماني مذهب هم هست مي رسد. زهير پيش از اين محل مقيّد بود که در راه با حسين(عليه السلام) تلاقي نکند و برخورد نداشته باشد. راوي مي گويد در يک خيمه گاه مفصّل و با عظمت نشسته بوديم و داشتيم غذا مي خورديم که ناگهان کسي جلوي خيمه ايستاد و سلام کرد و رو به زهير گفت: «يَا زُهَير، أجِبْ أبَاعَبْدِالله». يعني حسين (عليه السلام)تو را خواسته است؛ بيا و جواب او را بده! زهير سر جايش خشک شد! راوي مي گويد حتّي لقمه ها در دستهاي مان ماند؛ «کَأنَّمَا عَلَي رُؤُوسِنَا الطَّيْر». مثل اينکه پرنده روي سر ما نشسته باشد! يعني از شدّت تعجّب و ناراحتي، حتّي سرها را هم تکان نمي داديم!
کسي که سکوت آن مجلس را شکست، همسر زهير بود. به او گفت پسر پيغمبر تو را خواسته است؛ اگر بروي و حرف او را گوش کني و بيايي چه مي شود؟! زهير از جاي برخاست و به طرف خيمة حسين(عليه السلام) رفت. نوشته اند: «فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ مُسْتَبْشِراً قَدْ أَشْرَقَ وَجْهُهُ». يعني به خيمة امام حسين(عليه السلام) رفت، توقّف کوتاهي کرد و برگشت؛ بيرون آمد، در حالي که لبخندي بر لب داشت و چهرة او مي درخشيد و نوراني شده بود.
اين تلألؤ و نورانيّت چهره به اين جهت است که دل زهير رفته است؛ حسين (عليه السلام) دل او را تسخير کرده است. اين دل که برود، همه چيز مي رود و همه کار مي کند. دل که رفت، تعلّق پيدا ميشود و همه چيز بعد از آن ميآيد. راوي مي گويد زهير به خيمه گاهش که بازگشت، رو کرد به ما و به تمام همراهانش گفت همگي برويد! بعد به همسرش گفت تو هم برو! از او پرسيدند اي زهير، چه شده است؟! در جواب گفت: «قَدْ عَزَمْتُ عَلَى صُحْبَةِ الْحُسَيْنِ» يعني من مي خواهم ديگر با حسين(عليه السلام) باشم.[1]
دل مي رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
[=B Mitra]
1.بحارالانوار، ج 44، ص 371
سايت حضرت آيت الله العظمي حاج آقا مجتبي تهراني
[=B Mitra]بيشتر افراد در دوره افسردگي از احساس رخوت زيادي شکايت دارند به طوري که يک دوش گرفتن ساده،مرتب کردن خانه، حتي خارج شدن از رختخواب گاهي سخت ترين کار براي يک فرد در دوره افسردگي است. بپردازند و مدتي را با اين سبک زندگي سرکنند، درحاليکه اين کنار آمدن دقيقا حرکت کردن در مسير افسردگي است.
در ادامه پيشنهادات ساده اما اثربخشي براي شکستن اين روند آمده است که ارزش امتحان کردن رادارد:
[=B Mitra]1. برعکس عمل کردن.[=B Mitra]
در رويکرد رفتاردرماني ديالکتيک، برعکس عمل کردن به اين معني است که در ابتدا شما تشخيص دهيد که چه عادت بدي داريد و بعد از تشخيص، زمانهايي را که به انجام آن عادت بد مي پردازيد مشخص کنيد. سپس کاري را بهعنوان جايگزين آن عادت بد انتخاب کنيد (مثلا بيرون رفتن بجاي خوابيدن يا کتاب خواندن بجاي تلوزيون تماشا کردن.) و خود را موظف به انجام آن کنيد.
[=B Mitra]2. زنگ ساعت را تنظيم کنيد.[=B Mitra]
از زنگ ساعت فقط براي از خواب بيدار شدن استفاده نکنيد . زنگ ساعت در ساعات مختلف مي تواند شما را به ياد تصميمتان براي فرار از تله افسردگي بياندازد ، مي تواند نماد زمان خروج از خانه ،زمان خاموش کردن تلوزيون يا زمان تلفن زدن به يک آگهي کاريابي باشد .
[=B Mitra]3. تخت خود را مرتب کنيد.[=B Mitra]
جدا شدن از تخت براي يک فرد افسرده شايد از سخت ترين کارهاي دنيا باشد . وقتي که بيدار شديد روي تخت بنشينيد و تصور کنيد تمام مشکلات خود را در تخت مي گذاريد و روي آن را مي پوشانيد.
[=B Mitra]4. شستشو را جدي بگيريد.[=B Mitra]
بعد از بيدار شدن بلافاصله براي شستن صورت و دندانهاي خود اقدام کنيد . اين کار اين پيغام را به مغز شما مي رساند که شما در حال آماده شدن براي چيزي به غير از 24 ساعت لم دادن هستيد .
[=B Mitra]5. روز را با لباس خواب نگذرانيد.[=B Mitra]
اينکه شما بعد از بيداري همچنان با پيژامه روز را روي مبل ها بگذرانيد دور از ذهن نيست. تعويض لباس احتمال اين کار را کمتر مي کند، چرا که باز هم شما داريد به مغزتان پيغام ميدهيد که شما براي کاري بجز خواب در حال آماده شدن هستيد.
[=B Mitra]6. بيرون برويد.[=B Mitra]
اين شايد سخت ترين کاري باشد که يک فرد افسرده بخواهد انجام دهد . معمولا اين افراد بعد از اين پيشنهاد مي گويند "بسيار خوب به بيرون ميروم اما که چي؟" يا "جايي براي رفتن ندارم." بايد توجه داشت هدف فقط خروج از خانه است ، در را پشت سر خود ببنديد و هر چه به ذهنتان رسيد انجام دهيد مي تواند ده دقيقه پياده روي باشد يا 1 ساعت رانندگي...
[=B Mitra]7. يک ورزش را انتخاب کنيد.[=B Mitra]
حضور يک ورزش در زندگي براي بهبود خلق منفي بسيار کمک کننده است. به اين بيانديشيد که سختي و غم ورزش کردن فقط براي 10 دقيقه ي اول است و بعد کم کم حس بهتر مي آيد . با اين آگاهي مغز شما راحت تر با شروع کردن ورزش کنار مي آيد.
[=B Mitra]8. يک دفتر يادداشت داشته باشيد.[=B Mitra]
برنامه حداقل يک هفته آينده خود را تا جايي که مي توانيد جزء به جزء در دفتر بنويسيد و هر کدام را بلافاصله بعد از انجام دادن تيک بزنيد . اين کار چنان لذتي به همراه دارد که ارزش تجربه کردنش را دارد.
[=B Mitra]9. معاشرت کنيد.[=B Mitra]
خودتان را موظف کنيد با دوست يا فاميل قرار ملاقات بگذاريد. براي اين کار براي خود جايزه تعيين کنيد مثلا يک ساعت خواب مي تواند پاداش مناسبي باشد!
[=B Mitra]10. يک روانشناس شخصي داشته باشيد.[=B Mitra]
شما همانطور که يک مغازه لباس فروشي و يک لبنياتي مخصوص به خود داريد، مي توانيد از يک روانشناس بهره مند شويد. ناکامي ها و هيجانات منفي خود را با وي در ميان بگذاريد راه حل هاي خود را با او بازبيني کنيد.
[=B Mitra]اگر نيازهاي اوليه نتواند ارضا شود. تجارب اوليه رخ مي دهد و طرح واره و قالب ذهني شكل مي گيرد و در تلههايي مي افتيم و اين تله ها انتخاب ما را جهت مي دهد. يكي از اين تله ها، تله طرد اجتماعي است. اين تله زندگي خودش را در رابطه با دوستان و گروه ها نشان ميدهد. اين تله زندگي شما را مجبور ميکند احساس کنيد با بقيه فرق داريد، متفاوتيد و شما را به دام انزوا گزيني مي کشاند. اگر همبازي ها و همسالان شما در زندگي ,شما را ناديده گرفته باشند و حس تعلق خاطر به گروه دوستان در شما رشد نکرده باشد، گرفتار اين تله زندگي ميشويد. شايد به دليل صفات و ويژگي هاي عجيبي که داشته ايد احساس کرده ايد که با ديگران فرق داريد. در دوران بزرگسالي نيز با اجتناب از روابط و معاشرت گريزي به ادامه اين تله زندگي دامن زده ايد.
احساس کرديد که به خاطر ويژگي ها و صفات تان در گروه دوستان جايي نداشته ايد و دست رد به سينه شما مي زده اند. بنابراين خودتان را از نظر اجتماعي، موجودي ناخوشايند و نا دلپذيز دانسته ايد. در دوران بزرگسالي نيز احتمالا احساس کرديد که فردي زشت، بدون جذابيت، بي قدر و منزلت، ضعيف و حوصله بر هستيد. با اين کار به باز آفريني شرايط دوران کودکي خود پرداخته ايد.
در موقعيت هاي اجتماعي احساس حقارت ميکنيد. البته اين تله زندگي هميشه به اين واضح و آشکاري نيست. بسياري از افرادي که در دام اين تله زندگي افتاده اند در روابط صميمي راحت برخورد مي کنند و مهارت هاي اجتماعي خوبي دارند. ممکن است اين تله زندگي تمام روابط آنها را درگير نکرده باشد. گاهي اوقات برخي از افرادي که روابط خوبي دارند تعجب ميکنيم وقتي که پي ميبريم در محيط کار کلاس درس يا مهماني چقدر مضطرب و کناره گير هستند. يکي از ويژگي هاي اين افراد بي قراري است. ويژگي ديگر اين افراد اين است که به دنبال ارضاي حس تعلق خاطر ميگردند.[1]
منبع براي مطالعه بيشتر
* احساس ارزشمندي، علي صاحبي، نشر سايه سخن
* فلش كارتهاي حرمت خود (احساس ارزشمندي)، كانال زندگي آرام http://t.me/zendegiearam110
زندگي خود را دوباره بيافرينيد، جفري يانگ و ژانت کلوسکو، ترجمه: حسن حميد پور و پيرمرادي گلي زاده، نشر ارجمند
[=B Mitra]
: زندگي خود را دوباره بيافرينيد
نويسنده:جفري يانگ و ژانت کلوسکو
ترجمه: دکتر حميد پور پيرمرادي گلي زاده، نشر ارجمند.
[=B Mitra]قصه اي که براي کودکان خوانده مي شود نياز به تثبيت دارد تا در ذهن او مستدام و به مرور به رفتار و عادات مثبت تبديل شود.
چند شيوه مهم براي تثبيت:
گفتگو درباره مفاهيم قصه،
اجراي قصه به صورت نمايش،
قصه خواني، توسط خود کودک،
تکرار خوانش قصه توسط مربي و والدين،
نقاشي کردن قسمت جذاب قصه، توسط کودک.
[=B Mitra]مصاحبه با آيت الله حائري شيرازي درباره تيراندازي
- خبرنگار: حاج آقاي حائري، چه شد که عضو هيات رييسه فدراسيون تيراندازي شديد؟
- آيت الله حائري شيرازي: فکر ميکنم همه بايد آمادگي و توانايي تيراندازي را داشته باشند و اگر ديگران بگويند که ايرانيها تيراندازيشان خوب است به نفع اسلام باشد. از بيرون همه بايد بگويند که صغير و کبير، پير و جوان در جمهوري اسلامي تک تيرانداز هستند.
- خبرنگار: خود شما زياد تيراندازي ميکنيد؟
- آيت الله حائري شيرازي: بله تفريحم است و هرجا که بروم جزء پذيرايي است که از من ميشود. ميدان تيري ترتيب داده مي شود و من هم ميروم. مثلا با آقاي هاشمي، رييس فدراسيون 50 هزار تومان وسط گذاشتيم، يکبار او برد و يکبار هم من بردم.
- خبرنگار: تيراندازيتان چطور است؟
- آيت الله حائري شيرازي: خوب! من با فرماندهان [نظامي] زياد مسابقه ميدهم و اگر عينکم همراهم باشد از عهده آنها بر ميآيم.
- خبرنگار: آيا تا حالا اول شدهايد؟
- آيت الله حائري شيرازي: بله خيلي اوقات.
- خبرنگار: مسابقه رسمي هم شرکت کردهايد؟
- آيت الله حائري شيرازي: بله در مسابقه رسمي هم شرکت کردهام. حتي يکبار در اتريش با رييس جنگلباني آنها مسابقه تيراندازي داديم. قبل از مسابقه به زبان آلماني گفت که ميترسد مغلوب من بشود!
- خبرنگار: تا حالا شده با ساير مسؤولان کشور نيز مسابقه تيراندازي بدهيد؟
- آيت الله حائري شيرازي: اگر فرصتي پيش آمده و يا بيايد حتما اين کار را انجام داده و يا ميدهم.
- خبرنگار: به نظر شما علت ضعف ما در ورزشهايي چون تيراندازي و سوارکاري که مورد تاکيد اسلام است، چيست؟
- آيت الله حائري شيرازي: ما بايد مسئله برد و باخت [و شرط بندي در تيراندازي را بين مردم] عموميت دهيم تا مردم را از قمار [در ساير بازي ها] به [شرط بندي در] تيراندازي بکشانيم. اين برد و باخت حلال است
و اگر کسي يک ميليون تومان هم بگذارد و ببرد، حلال است.
...
ايشان گاهي اوقات بعد از جلسه دعاي ندبه (صبح جمعه) با شاگردان و دوستانشان مسابقه تيراندازي برگزار مي کنند. خود معظم له هم در مسابقه شرکت مي کنند.
[=B Mitra]
كانال آيت الله حائري شيرازي(22 مرداد 1390، مصاحبه با روزنامه قانون)
[=B Mitra]"راه کارهاي پيش گيري از آسيب هاي اينترنتي(1)
[=B Mitra]اگر چه امروزه بهترين امکانات ارتباط رسانه اي دنيا در قالب اينترنت تجلي يافته ، اينترنت هم چون يک قايق دريانوردي ما را به سواحل زيباي جهان مي برد ، اما واقعيت اين است که در اين سواحل کوسه هاي خطرناکي نيز وجود دارد که نوجوانان و جوانان ما را تهديد مي کنند .
با توجه به مشکلات تکنولوژيکي و نبود موانع قانوني کافي براي جلوگيري از اين آسيب ها ، بهترين کار ، رعايت مسائل ايمني توسط والدين و خود کاربران است که البته اين امر مي تواند از طريق خانواده ، مدرسه و هم سالان نيز صورت بگيرد .
اگر چه راه کار هاي قانوني و فيلترينگ برخي سايت ها توسط دولت ، در عمل تا حد بسياري سودمند بوده است و شرط لازم محسوب مي شود ، اما بايد به دنبال راه کارهايي باشيم که بتوانيم اين آثار منفي و مخرب را کاهش دهيم . اين راه کار ها و تدابير بايد توسط والدين ، اولياي مدرسه و دوستان و هم سالان انديشدده شود.
[=B Mitra]الف ) تدابير پيشگيرنده توسط والدين: [=B Mitra]
1-والدين حتي الامکان بايد با فعاليت هاي اينترنتي و آن چه فرزندانشان در اين فضا مي توانند انجام دهند ، آشنا شوند و راه هاي مقابله با آن را فرا بگيرند .
2-والدين بايد کامپيوتر ها را در منزل در جايي قرار دهند که امکان استفاده خصوصي از آن وجود نداشته باشد و بتوانند به راحتي فعاليت هاي فرزندان را تحت نظر داشته باشند .
3-والدين و فرزندانشان مي توانند درباره قواعد ومقررات استفاده از اينترنت در منزل بحث و تبادل نظر کنند و در نهايت والدين مقررات خاصي را در اين زمينه به فرزندان خود ابلاغ نمايند و موضوعات و موارد مربوط را به آن ها تذکر دهند .
به عنوان مثال :
الف ) زمان و شرايط لازم براي استفاده از اينترنت .
ب ) مدت زماني که فرزند مي تواند از اينترنت استفاده کند .
ج ) انواع وب سايت ها و فعاليت هاي قابل قبول و غير قابل قبول .
د ) اطلاعاتي که مي تواند در ضمن استفاده از اينترنت افشا کرد .
ه ) چگونگي مواجهه با مشکل در هنگام استفغاده از اينترنت و کمک گرفتن از والدين.
4-والدين بايد ديدگاه خود را در خصوص موضوعات صريح جنسي و رفتار هاي ناشايست تشريح کنند و درباره غير مجاز و مخرب بودن برخي از سايت ها براي فرزندانشان توضيح دهند ، زيرا در غير اين صورت ، آن ها واکنش هاي منفي نشان خواهند داد و به بيراهه خواهند رفت .
5-والدين بايد اين واقعيت را بپذيرند که فرزندانشان ، نسبت به آن ها ، بيشتر با فضاي اينترنت خو گرفته اند ، لذا اگر مي خاهند در اين مورد اقدامات موثري انجام دهند بايد وقت بيشتري صرف کرده ، اين خلاء را پر کنند .
6-والدين بايد به تفاوت ميزان اعتماد به نفس فرزندان خود رد فعاليت هاي آن لاين و فعاليت در فضاي خارج پي ببرند و به آن توجه داشته باشند . جوانان ممکن است در فضاي مجازي دست به کار هايي بزنند که در عالم فيزيکي جرئت ارتکابش را نداشته باشند . به همين دليل والدين بايد نسبت به فعاليت هاي آن ها مراقبت ويژه اي به عمل آورند .
7-والدين بايد به فرزندانشان هشدار دهند که کلمات گذر خود را کاملا مخفي نگه دارند و حتي در اختيار نزديک ترين دوستان خود نيز قرار ندهند تا با استفاده از نشاني پست الکترونيکي آن ها مطالب نامناسب براي ديگران ارسال نگردد .
8-بايد به نوجوانان آموزش داد تا هيچ يک از اطلاعات و عکس هاي شخصي و خانوادگي خود را ، به ويژه در اتاق هاي گفت و گو ، در اختيار کسي قرار ندهند .
9-مجموعه اطلاعاتي که نوجوانان وارد کامپيوتر مي کنند ، بايد قابل رديابي بوده ، از مخفي کردن و پاک کردن آن ها خودداري نمايند تا والدين در صورت ضرورت بتوانند آن ها بازبيني کنند و بر فعاليت هاي آن ها اشراف داشته باشند .
[=B Mitra]"راه کارهاي پيشگيري از آسيب هاي اينترنتي(2)
[=B Mitra]ب) تدابير پيشگيرنده توسط اولياي مدرسه :
يکي از محيط هاي مهم و تاثير گذار بر نوجوانان ، مدرسه است . اقدامات مناسب اولياي مدرسه مي تواند از بخشي از آسيب هاي اينترنتي پيشگيري کند .
يکي از اقدامات مناسب در محيط مدرسه اين است که دبيران محترم استفاده صحيح از اينترنت را به نوجوانان بياموزند و براي هر مبحث درسي فهرستي از سايت هاي مجاز و مناسب را تهيه کرده ، از دانش آموزان بخواهند در مهلت مقرر به همه آن ها مراجعه کرده ، مطالب مربوط را مطالعه و استخراج کنند . بدين ترتيب ، آن ها فرصت استفاده از سايت هاي غير مجاز را از دانش آموزان خواهند گرفت .
معرفي سايت هاي مفيد توسط مسئولين مدرسه و مربيان در زمينه هاي مختلف مي تواند پاسخ گوي بسياري از کنجکاوي هاي نوجوانان باشد .
نظارت و کنترل مسئولين مدرسه بر فعاليت هاي معرفي سايت هاي مفيد توسط مسئولين مدرسه بر فعاليت هاي اينترنتي دانش آموزان در مدرسه مي تواند يکي ديگر از راه هاي جلوگيري از آسيب هاي اينترنتي باشد .
شايان ذکر است نصب دستور العمل استفاده از کامپيوتر و اينترنت در سايت هاي مدارس امري لازم است . اين نوع شيوه نامه ها بايد توسط مسئولان ذي ربط در وزارت آموزش و پرورش تهيه شود . در صورت تخلف دانش آموزان از اين دستور العمل ، بايد به آن ها تذکر داد و برابر مقررات با آن ها رفتار کرد .هر چند که معلم مربوط نيز بايد در مرکز کامپيوتر مدرسه حضور داشته باشد تا آن دسته از دانش آموزاني که قصد استفاده سوء از اين امکانات را دارند ، فرصت کافي براي انجام آن پيدا نکنند .
"تدابير پيشگيرنده توسط دوستان و هم سالان" را از همين مقاله در هشتم شهريور تقويم مطالعه نماييد.
[=B Mitra]عروس و مادر شوهر(1) [=B Mitra][=B Mitra]پرسش: من تازه عروسي هستم که هنوز باهمسرم هم خانه نشدم وان شاءالله قراره درآينده بعدازعروسي با مادرهمسرم دريک ساختمان زندگي کنيم همسرم تک پسرهستن,وپدرهمسرم فوت شدندوتمام هزينه هاي زندگي به عهده ي همسرم هست
حالاسوالات من:
باتوجه به اينکه قرارهست باخانواده ي همسرم يک جازندگي کنم از الان چطور برخوردکنم که بعدابه مشکل برنخورم. درواقع ميخوام ازاول يک زندگي خوب داشته باشم که نه خودم ضررکنم ونه براي همسرم کم بزارم ونه دل مادرشوهرم بشکنه لطفا مطالبي که هيچ وقت هيچ جايادمون ندادن رويادنمون بديد دراين جور زندگي ها قطعا پيش ميادمادرشوهرچيزي بگه که عروس ناراحت بشه,پيشنهاد خاله وعمه قهره! ولي من ميخوام روش درست رويادبگيرم,وکسي نيست يادبده خلاصه بگم چطورعروس وهمسرنمونه باشم بدون اينکه خودخوري کنم ومشکلات رو بريزم تودلم که بشه عقده و چند سال بعد سربازکنه به نظرتون لازمه به همسرم بگم که بعضي حرف هاي مادرش ناراحتم ميکنه؟اگربله چطورعنوان کنم که همسرم هم اذيت نشه؟ [=B Mitra]
سلام عليكم
ممنون از اعتمادتون
بزرگوار همان طور كه خودتان هم دغدغه داريد پيشگيري مقدم بر درمان است.
نكاتي را بايد بدونيد كمك تون مي كنه غير از دونستن بايد طوري باشد كه پيوسته مرور كنيد كه مبادا انصاف را در هيجانات منفي خشم و ناراحتي كنار بگذاريد.
1- ايشان شرايطش شفاف بوده و چيزي را از شما مخفي نكرده ايد و شما با توجه به شرايط او جواب مثبت داده ايد يعني مي دانستيد شوهر شمابراي مادر نقش فرزندي و شوهري و برادري و..دارد.
2- در فرهنگ ما ذهن در برخي امور از همان ابتدا بار منفي به خود مي گيرد مثلا معمولا ذهن ها تصورشان اين است كه عروس و مادرشوهر رابطه خوبي ندارند و خود همين سبب ذهن خواني منفي و پيشگويي و نفوس بد زدن و تلقين و استدلال هاي احساسي ميشه. در حالي كه اگر منطقي فكر كنيم مي توانيم شواهد نقض كننده هم بياوريم.
3- خشم و كينه اگر درون ريخته شود تبديل به اضطراب مي شود و اضطراب مي تواند سبب نشانه هاي بد جسمي و ذهني و اجتماعي و معنوي داشته باشد سردرد، خواب ها مكرر، نامنظم شدن عادات ماهانه، حالت تهوع، نسخوارهاي فكري مزاحم، بي نشاطي در عبادت، ميل به انزوا يا چسبندگي به برخي افراد، و...از نشانه هاي اضطراب است.
4- كينه و خشم را بايد زود مديريت كرد تا مشكلات ياد شده را ايجاد نكند. اقدامات اساسي عبارتند از بالا بردن ظرفيت با برنامه تفريحي و لذت هاي حلال، مشاوره، راز و نياز، گفتگو با دوستي همدل، مشورت با همسر براي يافتن راه حل منطقي، نوشتن كينه ها و ناراحتي ها و در آب انداختن يا سوزندان يا ريز ريز كردن و از همه مهم تر صفح (بالاتر از عفو) با معامله خدا
5- هر كجا مشكلي بود خودخوري نكنيد اگر ده مورد است براساس اولويت در فضايي آرام با همسرتان گفتگو و صحبت كنيد قهر و تسليم و تظاهر، كشاندن مشكل به خانواده ها، خودخوري، تندي و پرخاش، غرولند و گله از راه هاي نابالغانه است. گفتگو و مذاكر و استفاده از فردي امين و باتجربه و مشاور خانواده بهترين تدبير بالغانه است.
6- مسلما زندگي اشتراكي با مادر او ابتدا براي هر دوي شما و ايشان ممكن است راحت باشد ولي اين وقع را در مادر ايجاد مي كند و تنظيم هيجانات بعد برايش دشوار مي شود. مرزها بايد روشن و شفاف باشد ولي بزرگوار كودك را از شير و معتاد را از مواد هم بخواهند بگيرند به تدريج اين كار را مي كنند حالا ببينيد چه قدر زحمت دارد مديريت هيجاني و وابستگي اين مادر و فرزندش. شما مادر را هم بتوانيد به گونه اي تنظيم كنيد بخواهيد يا نخواهيد شوهرتان در درون عذاب خواهد كشيد
چشم ها را ببنيديد ذهن را متمركز كنيد حالا خودتان را در دنياي شوهرتان ببريد و جاي او باشيد و تصور كنيد مادر شوهرتان مادرتان است.به اين مي گوييم همدلي. درك همدلانه اساس ارتباط سالم است در كنار توجه مثبت غير مشروط (غربال كردن رفتار بد از كل شخصيت) و اخلاص( خود بودن و نقش بازي نكردن)
[=B Mitra]
مادر شوهرت را بكش(آيين مهرورزي)، كانال زندگي آرام
[=B Mitra]عروس و مادر شوهر(2) [=B Mitra]
7- به شوهرتان بگوييد چگونه زندگي كنيم و روابط را تنظيم كنيم؟ بعد پيشنهاد دهيد از مشاور يا فردي امين و باتجربه كمك بگيريد مثلا تماس بگيريد با مشاور گفتگو كنيد. بعد از آن بهتر است اين تفكيك مرزها را حتي شوهرتان به مادر نگوييد مثلا از خاله يا فردي امين بخواهد كه بحث را مطرح كند و بگويد مرزها شفاف باشد و جدا حرمت ها حفظ مي شود.
8- بعد از جدايي مرزها. برنامه تدريجي بريزيد كه گاهي با هم غذا بخوريد. روزهاي اول بيشتر باشد روزها بعدي به بهانه هاي مختلف طوري برنامه بريزيد كه مادر متوجه شود كه جدايي از لوازم زندگي و مسؤوليت هاي فرزندش است و فرزندش برخي مواقع دير مي آيد يا كار دارد (باز اين را نبايد شما مستقيم بگوييد) و فرزندش توضيح دهد كه شرايطش چه طور است گاهي روزهاي اول از خاله ها بخواهند بيشتر با او باشد يا او را منزل خاله ببرد. شما هم مراقب باشيد
نقش عروس خوب بودن را بد بازي نكنيد برخي از عروس ها ابتدا افراطي مهرباني مي كنند بعد مي بينيد افراط شد خود را تعديل مي كنند و اين سبب بدگماني مادر شوهر يا حتي شوهر مي شود. ميانه رو باشيد. اگر هم زماني نمي تواند همراه و كمكش باشيد شرايط خود را بگوييد. برخي از مادر شوهرها نزد ديگران تمايل زيادي دارند با عروسشان ظاهر شوند گاهي بگويند اين عروس با اين امتيازات زن فرزند من است يا گزينش من است يا اين كه بگويند او مرا دوست دارد
باز اينجا مراقب باشيد همراه او باشيد ولي تواقع را تعديل كنيد كه بخواهد هميشه با او باشيد اگر هم نشد بهانه بياوريد بهتر است اين از سوي شوهرتان باشد
يعني جاهايي كه مي دانيد اگر شما چيزي بگوييد سوءتفاهم مي شود بهتر است شوهرتان وارد عمل شود. شما هم در خانواده خودتان اين نقش را براي شوهرتان به عهده بگيريد مثلا شوهرتان منزل فردي راحت نيست شما خانواده را منصرف كنيد تا به شوهرتان بدبين نشوند.
9- يادتان باشد يادتان باشد يادتان باشد حتي بين مادر و دختر و دو دختر يا خواهر و برادر اختلاف پيش مي آيد هنر كنار كشيدن وقطع رابطه نيست هنر مديريت روابط است. ما معمولا اختلاف خود با خانواده همسر را حجيم و متورم ارزيابي مي كنيد دو درصد را دويست درصد مي بينيم. دايره اي بزرگ به طور تجسمي بكشيد برويد با شوهرتان وسط دايره. مسائل زندگي خودتان را بچينيد. بايد 95 در صد از دايره با زندگي شما پر شود. و ذهن نيز بايد اين طور تنظيم شود. اگر جايي با مادر شوهر اختلاف داشتيد كل روز به ان فكر نكنيد در روز ده دقيقه را به ان فكر كنيد. به فكرتان بگوييد من مدير ذهن و زندگي ام هستيد هر وقت خواستيد با من صحبت كنيد از منشي فكر وقت بگيريد وقت و بي وقت مزاحمم نشو. با اين تدبير انرژي شما براي حل مشكل حفظ مي شود از تاپيك بازي خلاقت سايت براي حل مشكلات كمك بگيريد شوخ طبعي لازمه خلاقيت و حل مشكل است شما وقتي آشفته و درگير هيجانات منفي مي شويد راه ها را نمي بينيد و تصور مي كنيد در دسترس ترين را( گريز، قهر، خشم و كينه و مقابله به مثل و..) بهترين است حتما مشكل را بنويسيد به صورت مكتوب و برايش راهكار بيابيد با تفكر با هم انديشي و مشورت و مطالعه
10- وقتي گرفتار هيجانات منفي هستيد عقلتان به جايي قد نمي دهيد يك تكنيك اين است كه تصور كنيد دوستتان يا خواهرتان به شما تماس گرفته و همين مشكل را مي خواهد حل كنيد و شما برايش راه كار مي دهيد
11- دعا، صدقه، توسل و نذر در حد توان و وسع خود بسيار مفيد است به ياد داشته باشيد با ايمان نيمي از ايمان حفظ مي شود بنابراين شيطان از زمان آشنايي شما با هزاران حقه و وسوسه مي آيد شما را بدبين كند و نقاط قوت را كم رنگ نقاط ضعف را برجسته و مقايسه را زياد مي كند و در شعله نفوس بد زدن و تلقين بد مي مد ممكن است از انسان ها براي اين كار استفاده كند. پس كم نياوريد مامعمولا از كساني دوستشان داريم انتظار داريم شما جزيي از زندگي فرزند مادرش هستيد و از اين جهت شما را دوست دارد و اگر بيمار هم شويد و ناراحتي اي داشته باشيد اذيت مي شود اگر ذاتا انساني شريف و با انصاف باشد كه بيشتر
12- معمولا انسان ها عامدا و علما ظلم نمي كنند خود مادر شوهران كه با ما تماس مي گيرند خود را حق به جانب مي دانند و تصور مي كنند كه به آنها ظلم شده و حقشان رعايت نشده است. بله انسان به تعبير قران وقتي پير مي شود روحيات كودكي اش باز مي گردد.[1]
براي آرامش و شادي شما دعا مي كنم
موفق باشيد.
[=B Mitra]
مادر شوهرت را بكش(آيين مهرورزي)، كانال زندگي آرام
[=B Mitra]قانون مادربزرگ [=B Mitra]
انجام کارهاي خوشايند فرزند درقبال انجام کارهاي ناخوشايند توسط او.
اين اصل كه به اصل پريماك مشهور است به معني محروم کردن کودک (بزرگتر از سه سال) از وسيلهاي است که کودک در طول روز از آن استفاده کرده و به انجام آن علاقه دارد.
براي مثال والدين بايد بگويند:
"اگراتاقت روتميز کردي مي توني تلويزيون تماشا کني"
"اگر مشق هايت را نوشتي مي توني با دوستات بازي کني"
درصورت انجام ندادن، قرار نيست شخصيت کودک را خرد کنيم بلکه تنها اجازه تماشاي تلويزيون را ندارد، اما والدين همچنان تمامي رفتارهاي مثبت خود را با کودک انجام داده و وظايف پدر و مادري خود را نيز به نحو احسن به انجام ميرسانند.
[=B Mitra]خار خنديد و به گل گفت: سلام
و جوابي نشنيد
خار رنجيد، ولي هيچ نگفت
ساعتي چند گذشت
گل چه زيبا شده بود
دست بي رحمي نزديک آمد،
گل سراسيمه ز وحشت افسرد
ليک آن خار در آن دست خليد و گل از مرگ رهيد
صبح فردا که رسيد
خار با شبنمي از خواب پريد
گل صميمانه به او گفت: سلام...
گل اگر خار نداشت
دل اگر بي غم بود
اگر از بهر كبوتر قفسي تنگ نبود،
زندگي،
عشق،
اسارت،
همه بي معنا بود
.........
بازگرديم شعر را دوباره بخوانيم چه درس هايي از اين شعر براي زندگي مي توانيم بياموزيم؟
چه جاهايي قبلا كسي را رنجانده ايم و بعد ديده ايم كه كارمان اشتباه بوده است؟
بله كوه به كوه نمي رسد ولي آدم به آدم ميرسد پس باهم مهربان باشيم مرنجيم و مرنجانيم.
[=B Mitra]اين همه غمها که اندر سينه هاست
از بـخـار و گـرد بـاد و بـود مـاسـت
اکثر غم و اندوه نهفته در جان و سينه انسان از هواهاي نفساني و حرص و طمع و زياده خواهي ها و طوفان هاي "من طبيعي" نشأت مي گيرد.
منِ طبيعي انسان به داشته هاي مادي تعلق خاطر پيدا مي کند و با فقدان آنها اندوهگين مي شود. عمده غصه هاي آدمي از همين تعلقات و از دست دادن دوست داشتني هايش ناشي مي شود.
چنانچه انسان بتواند با تقويت جان و گشايش روح، وابستگي هاي معنوي و الهي را به جاي تعلقات مادي بنشاند، از قيد غم ها آزاد مي گردد و اين آزادي او را از رنج هاي کاذب و بي پايه مي رهاند و به سرزمين امن و آرامش مي رساند.
غم هاي ناشي از تعلقات مادي، وسوسه ها بر مي انگيزد و آرام آرام روح و جان آدمي را مي خراشد و چون داس بر کشتزار هستي ما فرود مي آيد و موجوديت ما را درو مي کند و از ميان بر مي دارد.
اين غمان بيخ کن چون داس ماست
اينچنين شد وآنچنان وسواس ماست
[=B Mitra]
هزار قانون زندگي (برگرفته از مثنوي معنوي)، محمود قنبري و همكاران، قانون 160
پاسخ: مشاور گريزي و همكاري نكردن براي حل مشكل زير نظر مشاور دلائلي مختلف دارد. اين علل در افراد مختلف، متفاوت است و بايد بررسي شود.
مهمترين علل شايع عبارتند از: كمرويي، درماندگي آموخته شده (بيفايده دانستن و پتك بر آهن سرد دانستن مشاوره براي مشكلشان) خودشيفتگي، وسوسه شياطين انسي و جني، بدبيني، افسردگي، اعتماد به نفس كاذب، عقل كل دانستن خود، مقاومت براي پنهان كردن اسرار، سبك تربيتي نادرست، مردسالاري، باورهاي خرافي درباره مشاوره، خطاهاي شناختي، غيرت و غيرزدايي (نگراني از توجه مشاور ناهمجنس به همسر و نگراني مقايسه شدن او با مشاوره توسط همسر)، ريگ به كفش داشتن، ضعيف بودن فرهنگ مشاوره و ندانستن جايگاه علمي و تخصصي مشاوران، تجارب ناموفق مشاوره، تمركز برنامههاي خانواده و مشاوره هاي رسانه ملي در وقت كاري.
برخي از علل هم به ويژگيهاي روانشناختي مردانه مانند ميل به رقابت، گرايش به رهبري و سرپرستي، استقلال طلبي در تفكر و عملكرد، كلگرايي، نوسان هيجاني كمتر از زنان باز ميگردد.
زن با گفتگو و همدلي خيلي بهتر ميتواند دنبال راه حل باشد.
مردان هدفگرا هستند و زنان رابطه گرا.
مردان ميل به آزمون خطا دارند
و زنان ميل به همانديشي.
[=B Mitra]
محمدحسين قديري، ماهنامه فرهنگي و تربيتي و اجتماعي خانواده شاد، سال اول، مهرماه 1396، پيش شماره پنجم، ص52
[=B Mitra]ميدانيد همدلي يعني چه؟ ذهنتان را جاي دوري نفرستيد. در همين زندگي روزانه و دور و برتان کمي دقت کنيد، به جواب خواهيد رسيد.[=B Mitra]همدلي يعني اينکه براي اين که بفهميد طرف مقابل از چه دردي رنج مي کشد، خود را جاي او بگذاريد.[=B Mitra]
همدلي رابطه شما را با خانواده مستحکم ميکند، اجازه ميدهد آنها را درک کنيد و آنها نيز شما را بفهمند. همدلي کردن يعني درک احساسات و هيجانات ديگران و ديدن دنيا از دريچه چشمان آنان.
[=B Mitra]واقعا بزرگ شويد![=B Mitra]
همدلي ما را رشد ميدهد و روحمان را عميقتر ميکند. پيشفرض همدلي کردن، فهم و درک ديگران است، تا وقتي که تعريفي از احساس شکست يا دلتنگي نداشته باشيد نميتوانيد طرف مقابلتان را همراهي کنيد، اما وقتي اين احساسات را ميشناسيد و در ديگران شناسايي ميکنيد در واقع مثل اين است که خودتان احساسات اين چنيني را تجربه کردهايد. علاوه بر اين اگر شما با کسي همدلي کنيد مشکلاتش را از زاويهاي ديگر خواهيد ديد و احتمالا راهحلهايي را ارائه ميدهيد که شايد به ذهن او خطور هم نکرده باشد.
[=B Mitra]مشکلات خانواده را دوچندان نکنيد[=B Mitra]
اگر هميشه آماده نصيحت کردن و گوشزد اشتباهات خانواده به آنان هستيد اين بار کمي سکوت کردن را تمرين کنيد، براي اعضاي خانواده بخصوص پدربزرگ و مادربزرگ وقت بيشتري بگذاريد و هنگامي که نياز به همدلي دارند با آنان همراه شويد. به طور مثال درک کنيد پدرتان به خاطر ورشکستگي اخيرش از نظر مالي در بحران به سر مي برد. در بسياري مواقع کساني که به همدلي نياز دارند با يک درد دل ساده و تخليه احساسات حالشان بهتر ميشود. اين طبيعي است که شما نتوانيد مادر يا پدرتان را کاملا درک کنيد، اما وقتي خودتان را جاي آنها ميگذاريد درک بهتري از اوضاع به دست ميآوريد.
[=B Mitra]مشکلات را کوچک جلوه ندهيد[=B Mitra]
همدلي، روابط اجتماعي را بهبود ميبخشد و به ايجاد رفتارهاي حمايت کننده و پذيرنده، نسبت به انسانهاي ديگر منجر ميشود. انسانهايي که باهم همدلاند ميتوانند سالهاي سال در يک محيط کاري مشغول باشند، حتي با هم رقابت کنند اما دچار مشکل نشوند.
اگر مادر يا پدري هستيد که قصد آرام کردن فرزندتان را داريد، سعي کنيد خودتان را جاي او بگذاريد، به قول معروف شما چند پيراهن بيشتر پاره کردهايد و ممکن است مشکلات فرزندتان در نظر شما خيلي کوچک باشد، اما فراموش نکنيد که خودتان هم با تجربههاي سخت و آسان زندگي به اين درک رسيدهايد. پس وقتي فرزندتان دچار مشکلي ميشود و توقع دارد او را درک کنيد با او همراه شويد. لطفا از آن طرف بام هم نيفتيد يعني مدام نگوييد «واي چطور تحمل کردي؟ حالا ميخواهي چه کار کني؟ من اگر جاي تو بودم نميتوانستم تاب بياورم؟!»
[=B Mitra]همدلي يکي از مهم ترين مهارت هاي زندگي [=B Mitra]
[=B Mitra]تجربيات تان مال خودتان [=B Mitra]برخي افراد عادت کردهاند که به محض تمام شدن حرفهاي طرف مقابل تجربهاي از همان جنس را تکرار کنند، نوعي مقابله به مثل پنهاني، جالب اينجاست که اگر خودشان هم تجربهاي اين چنيني نداشته باشند در ذهنشان ميگردند و بالاخره خاطرهاي از خانواده، فاميل يا دوست مييابند که در پاسخ طرف مقابل بگويند. درست است که صحبتهاي اين چنيني به قصد همدلي بيان ميشود، اما در عمل به طرف مقابل نشان ميدهد که اصلا حرفهايش شنيده نشده است. [=B Mitra]
مي توانيد با کفش ديگران راه برويد [=B Mitra]اگر مادر يا پدري هستيد که قصد آرام کردن فرزندتان را داريد، سعي کنيد خودتان را جاي او بگذاريد، به قول معروف شما چند پيراهن بيشتر پاره کردهايد و ممکن است مشکلات فرزندتان در نظر شما خيلي کوچک باشد.
اگر ميخواهيد ببينيد شما اين مهارت را بلديد يا خير، بهتر است خيلي صادقانه ببينيد اين پنج مورد در زندگيتان چقدر وجود دارد. ميتوانيد از يک دوست نزديک، والدين يا همسرتان در اين خصوص سوال کنيد. مواردي که در بررسي خودتان براي همدلي بايد مد نظر بگيريد، از اين قرار است: توانايي علاقهمندي به ديگران را دارم،تحمل افراد مختلف را دارم، در رفتارم با ديگران پرخاشگري کمي دارم، ميتوانم دوست يابي داشته باشم و شخص دوست داشتنياي هستم،براي ديگران احترام قائل ميشوم.
صادقانه جواب دهيد و اگر در مهارت همدلي هنوز تبحر پيدا نکردهايد، کمي تمرين کنيد و سعي کنيد در زندگيتان فرد همدلي باشيد. [=B Mitra]
دلهايي نزديک به هم[=B Mitra]
همدلي يعني اينکه فرد بتواند زندگي ديگران را حتي زماني که در آن شرايط قرار ندارد، درک کند. همدلي به فرد کمک ميکند تا بتواند انسانهاي ديگر را حتي وقتي با آنها متفاوت است، بپذيرد و به آنان احترام بگذارد. همدلي، روابط اجتماعي را بهبود ميبخشد و به ايجاد رفتارهاي حمايت کننده و پذيرنده، نسبت به انسانهاي ديگر منجر ميشود. انسانهايي که باهم همدلاند ميتوانند سالهاي سال در يک محيط کاري مشغول باشند، حتي با هم رقابت کنند اما دچار مشکل نشوند. آنان که همدلي را بلدند با همسرشان کمتر دچار اختلاف ميشوند و ميتوانند تفاوتهايشان را مديريت کنند.
[=B Mitra]کسي از شما سؤالي مي پرسد
سريعا جواب ندهيد، سه ثانيه مكث کرده، سپس جواب دهيد.
خيلي خيلي گرسنه ايد، قبل از به دهان گذاشتن هر لقمه غذا، سه ثانيه مكث كنيد.
در ماشين نشسته ايد و خيلي هم عجله داريد، قبل از روشن كردن ماشين، بر روي صندلي ماشين به آرامي، سه ثانيه مكث كنيد بعد ماشينتان را روشن كنيد.
مكث هاي سه ثانيه
باعث افزايش قدرت و صبر شما شده و در نتيجه
باعث ماندگاري و افزون شدن انرژي مثبت شما ميشود
در اين كار ممارست بخرج دهيد تا اينكه ملكه ذهن شما شده و در حافظه تان ثبت گردد.
مكث سه ثانيه
از بروز خشم و عصبانيت جلوگيري مي کند و به شما ترمزي ميدهد كه خودتان را كنترل كنيد
مانع از تصميم هاي آني و فکر نشده که عواقب بدي براي شما دارند مي گردد
از پاسخ ها و حرفاي نسنجيده که پشيماني و دردسر به همراه دارند جلو گيري ميکند
آقاي الهي قمشه اي مي گفتند انگلستاني ها يك خصلت خوب دارند ولي سؤالي مي پرسيم مكث مي كنند و تأمل بعد جواب مي دهند. ابتدا من فكر مي كردم سؤال را متوجه نشده اند مي خواستم دوباره بگويم اشاره مي كردند كه دارند تأمل مي كنند.
اين كتاب براي چه کساني مناسب است؟
اين کتاب را در وهله نخست براي هر زوجي - اعم از زن و شوهرها و نامزدها - نوشته ام، که پس از عهدشکني يکي از دو طرف، خواهان برقراري مجدد رابطه با يکديگرند. سعي من بر آن بوده است تا به همسران زخم خورده و عهدشکن با ديدي بي طرفانه نگاه کنم. افراد زير نيز مي توانند از اين کتاب استفاده کنند:
• کساني که روابطشان در نتيجه پيمان شکني همسر خاتمه يافته و دنبال اين تجربه، دوران خوشبختي را پشت سر گذاشته اند و مي خواهند بفهمند چرا رابطه شان پابرجا نمانده و خود نيز به چه نسبت مسئول اين کج روي بوده اند.
• افرادي که مي خواهند با تعديل احساسي که از تجربه پيمان شکني پدر و مادرشان در کودکي داشته اند، از تکرار الگوهاي رفتاري مشابه جلوگيري کنند.
• همسراني که به فکر برقراري رابطه اي نامشروع افتاده اند و مي خواهند پيش از آنکه قدم غيرقابل برگشت و جبران ناپذيري بردارند، احساسات خود را بهتر بشناسند.
• همسراني که مي خواهند درباره مزايا و معايب افشاي رابطه نامشروع ختم شده، مسائل را بهتر سبک و سنگين کنند و به چند و چون قضايا بپردازد.
• همسراني که اصولاً قصد ندارند رابطه نامشروع ختم شده خود را افشا کنند، اما همچنان خواهان تداوم زندگي زناشويي خود هستند و مي خواهند درباره خود بيشتر بدانند.
• زوج هايي که به جاي خيانت و عهدشکني، با مقولات ديگري چون پنهان کاري، دروغ و اعتماد کلنجار مي روند.
• زوج هايي که مي خواهند بدانند پيش از خيانت چگونه با سرخوردگي هاي اجتناب ناپذير ناشي از زندگي زناشويي دست و پنجه نرم کنند.
[=B Mitra]روزي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) درباره قيامت و وضع مردم در آن دادگاه عدل الهي، سخناني فرمود. فرمايشات پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مردم را تکان داد، و عده اي گريستند. به دنبال آن گروهي از ياران آن حضرت تصميم گرفتند، پاره اي از لذتها و راحتي هاي دنيا را بر خود حرام کنند، و به جاي آن به عبادت بپردازند.
يکي سوگند ياد کرد که شبها اصلاً نخوابد و به عبادت بپردازد. ديگري قسم خورد که همه روزها را روزه بگيرد.
عثمان بن مظعون هم قسم ياد کرد که آميزش جنسي را با همسرش ترک کند و مشغول عبادت گردد.
روزي همسر عثمان بن مظعون ژوليده و بي آرايش نزد عايشه آمد، او زن صاحب جمالي بود. عايشه به وضع او اعتراض کرد و گفت:
اين چه وضعي است، چرا آرايش نمي کني؟
در پاسخ گفت:
براي چه کسي آرايش کنم؟ شوهرم مدتي است که با من ارتباط ندارد او ترک دنيا کرده و از لذتهاي آن چشم پوشيده است.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به منزل که آمد، عايشه گفتار همسر عثمان را به حضرت رساند.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم دستور داد همه مسلمانان به مسجد بيايند. مسلمانان که جمع شدند، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بالاي منبر قرار گرفت پس از حمد و ثناي پروردگار فرمود:
چرا بعضي از شما چيزهاي پاک و حلال را بر خود حرام کرده اند؟
من قسمتي از شب را مي خوابم.
و با همسرم آميزش دارم.
و همه روزها را روزه نمي گيرم.
آگاه باشيد اين راه و روش زندگي من است، هرکس از آن روي گرداند از من نيست(25).
بدين گونه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مسلمانان را به اين نکته متوجه ساخت که لذتها و راحتيهاي مشروع دنيا را نبايد به خاطر آخرت ترک نمود. البته آخرت را نيز نبايد به دنيا فروخت.
[=B Mitra]
محمود ناصري، داستانهاي بحارالانوار، جلد6(براي مطالعه كتاب به كتابخانه سايت غدير رجوع كنيد)
[=B Mitra]سه تفاوت رابطه دوستي و رابطه زناشويي: [=B Mitra]
1. زندگي زناشويي بر خلاف دوستي که رابطه اي داوطلبانه و آزاد و بر سر اختيار است، تعهدي قانوني، اخلاقي و معمولا ديني محسوب مي شود، از اين رو شالوده ازدواج بر "کنترل بيروني" بنا شده است.
2. در ازدواج بر خلاف دوستي لازم است افراد با هم در تماس نزديک باشند و با يکديگر در يک مکان زندگي کنند.
3. بر خلاف قطع رابطه دوستي، قطع رابطه زناشويي پيامد هاي ناگواري مانند نفقه و حمايت همسر، نگهداري از فرزندان، انزواي اجتماعي يا طرد ديني، بي اعتنايي افراد خانواده و يا تقسيم اموال به همراه دارد.
در واقع دوستي هاي بلند مدت تنها رابطه انساني است که در آن، بدون آن که بدانيم از همان آغاز دوستي "تئوري انتخاب" را بکار مي بريم.
[=B Mitra]
ازدواج بدون شکست، ويليام گلاسر و کارلين گلاسر، دكتر علي صاحبي، نشر سايه سخن، ص 45
[=B Mitra]«تغيير همسر توسط همسر» غير ممکن است و اگر چنين پروژه اي را دنبال کنيد، شکست خورده ايد. تمام پژوهش ها اين را نشان مي دهد. يعني همسران به دنبال اين طرح نباشند. بله ممکن است يک زن و شوهر بتوانند به صورت غير مستقيم همديگر را تغيير بدهند اما مستقيم هرگز. مي پرسند پس چه کار کنيم با آقايي که مرتب دارد پرخاشگري مي کند. از در که مي آيد اگر چراغ ها خاموش است، مي گويد مگه خانه دزدهاست؟! اگر چراغ ها روشن باشد، مي گويد مگه عروسي ننه تان است؟! «روشن» يک بهانه است «خاموش» هم يک بهانه است. اين مربوط مي شود به «پروژه مردان يا زنان سخت» يعني ما بايد ريشه اين مسئله را يک جاي ديگر ببينيم؛ يا مسائل شخصيتي است يا اين که اصلاً فرد از زندگي خودش ناراضي است و اين زندگي را نمي خواهد و دنبال بهانه مي گردد که طرف مقابل را خسته کند يا يک جوري از صحنه خارج کند يا عصبانيت خودش را نشان بدهد يا حتي جرأت اين که مستقيم بخواهد حرف را بزند ندارد. اين جا به نظر من حتماً مشاوره مي خواهد و خود زن و شوهر واقعاً نمي توانند کاري انجام دهند؛ يعني سيستم بيمار است زماني که ما با فردي مواجه هستيم که تحت هر شرايطي ناراحتي نشان مي دهد، مثلاً خانم آرامش کامل دارد، شرايط را مهيا کرده ولي دوباره آقا غر مي زند و عصبانيت نشان مي دهد در يک چنين شرايطي صبر کردن قاعدتاً مشکلي را حل نمي کند هرچند که گاهي اوقات به طور موقت شرايط را آرام مي کند.
گاهي آقايان نمي دانند!
البته برخي راه هايي هست که بايد خيلي تخصصي اجرا بشود، اما اول اين نکته را بگويم که آقايان بعضي وقت ها نمي دانند که چه خُلقي در خانه دارند و از طرفي وقتي هم که به آن ها مي گوييم که چرا اين خلق را داريد؟ آن ها بيش تر جري مي شوند و مسئله خودشان را انکار مي کنند! در چنين وقت هايي اگر خانم از همسرش بپرسد چرا اين طور برخورد مي کني؟ چرا عصباني مي شوي؟ مشکل و عصبانيتش دو برابر مي شود. چرا؟ براي اين که هم خودش عصباني است و هم بايد براي شما دليل پيدا کند که چرا عصباني است. بگذاريد سخنم را به تأخير بيندازم و به يک نکته جالب اشاره کنم.
ادامه دارد..
[=B Mitra]تقويت اراده
[=B Mitra]يکي از فوايد و برکات صبر تقويت اراده انسان است.
از حضرت عيسي بن مريم (سلامالله عليه) نقل شد كه هرگز موفق نخواهيد شد، مگر با ترک آنچه تمايل به آن داريد.
به عبارت ديگر موفقيت انسان در عرصههاي مختلف زندگي ناشي از اين است که بر نفس خودش پيروز باشد، ارادهاي قوي داشته باشد و شهوت و غضب نتواند افسار آدمي را در دست بگيرد و به هر سو كه ميخواهد بکشاند؛ بايد اراده بر نفس حاکم باشد و اين امر احتياج به تمرين دارد؛ تمرين تقويت اراده هم صبر است.
[=B Mitra]
آيت الله مصباح يزدي، مصباح يزدي، درسهاي اخلاق رمضان 1434- جلسه پنجم
[=B Mitra]خجالت زدايي
[=B Mitra][=B Mitra]راهکاري براي کودکان کم حرف و خجالتي[=B Mitra]
يکي از فعاليت هاي جدي کلاس هاي تابستانه بچه هاي روستا، درست کردن ماسک و اجراي نمايش عروسکي بود.
به تجريه ديده شده است که برخي کودکان بخاطر کم رويي، ترس از اشتباه و.. در گفتگوها مشارکت جدي ندارند، اما وقتي در پشت نقاب، ماسک و عروسک قايم مي شوند، به راحتي شروع به سخن گفتن و گفتگو مي شوند. از طرف ديگر چون اين شيوه جذابيت دارد و يک نوع بازي محسوب مي شود، کودکان اشتياق بيشتري نشان خواهند داد.
"کتاب و گفتگو" نام طرح تابستاني کودکان روستاها بود. به اين هدف که کودکان باهم گفتگو کنند و به سخن گفتن ترغيب شوند.
[=B Mitra]
كانال قصه.رنگ.توپ، حجت الاسلام و المسلمين اسماعيل آذري نژاد
https://t.me/qesekodak
https://instagram.com/smaeel_azari96
[=B Mitra]وليمه با بركت [=B Mitra]شخصى به حضور على (ع) رسيد و آن حضرت را براى وليمه ازدواج پسرش دعوت كرد،
[=B Mitra]على (ع )به او فرمود: چه كسانى را دعوت کردهاي؟
او چند نفر از اعيان و اشراف را نام برد،
حضرت فرمود: را فقرا و مستمندان را دعوت نكرده اى؟
او عرض كرد: امشب شما و اينان كه نامشان را بردم دعوت داريد، فردا شب فقرا را دعوت ميکنم.
امام (ع ) فرمود: فردا شب هم من با فقرا مى آيم.
او عرض كرد: من فقيرى را نميشناسم تا او را دعوت كنم.
حضرت فرمود: من مى شناسم، فردا شب با جمعى از فقرا به خانه تو مى آييم.
شب موعود فرا رسيد، حضرت على(ع) همراه 50 نفر از فقرا و ضعفا كه شام نداشتند به مهمانى و مجلس وليمه تشريف برد.
[=B Mitra]عباس عزيزي، (على عليه السلام) و محرومان
[=B Mitra]پيامد هاي ناشي از آسيب هاي اينترنتي
[=B Mitra]
1-از بين رفتن قبح روايط غير اخلاقي در بين نوجوانان و جوانان. زيرا وقتي آن ها در اينترنت شاهد روابط صريح جنسي باشند و قبح چنين روابطي از بين برود، سطوح نازل تر اين روابط را مهم تلقي نمي کنند و نسبت به آن ها بي تفاوت مي شوند يا اين که ممکن است اعمال غير اخلاقي و انحرافات جنسي را به راحتي انجام دهند و در اثر تکرار، ديگر آن ها قبيح و زشت ندانند.
2-به وجود آمدن روحيه خشونت گرايي در اثر تماشاي فيلم هاي خشن و تقليد از هنر پيشه هاي اين قبيل فيلم ها .
3-ترويج فرهنگ غربي و عناصر فرهنگي نادرست در جامعه. از طريق اينترنت ، ارزش يا ارزش هايي از فرهنگ هاي ديگر وارد فرهنگ جامعه ما مي شود که با ساير عناصر فرهنگي ما سنخيتي ندارد و نوعي جا به جايي فرهنگي صورت مي گيرد .
4-تغير و دگرگوني ارزش ها و هنجار هاي جامعه .
5-جايگزيني تفکرات مادي و دنيا گرايي به جاي معنويات و اخلاق .
6-بروز عوارض روحي و رواني ناشي از تماشاي عکس هاي مبتذل و مستهجن ، مانند احساس گناه ، اضطراب ، رفتار هاي وسواسي و . . .
7-افزايش کجروي ها و انحرافات اجتماعي
"راه کارهاي پيشگيري از آسيب هاي اينترنتي" را از همين مقاله در هشتم مرداد تقويم مطالعه نماييد.
[=B Mitra]
محسن ايماني، ماهنامه پيوند شماره 20
[=B Mitra]سر بي مغز
[=B Mitra]یک چوب کبریت " سر" دارد ولی " مغز " ندارد. در نتیجه هر وقت کمی اصطکاک وجود داشته باشد، "فورا مشتعل" می شود. اثرات این اشتعال می تواند "ویرانگر " باشد
همه ما "سر" داریم و بر خلاف چوب کبریت "مغز" هم داریم. عاقلانه آنست که "بلافاصله واکنش" نشان ندهیم که این عادتی گرانقدر است.......
[=B Mitra]
منبع
https://t.me/Eakhavi
[=B Mitra]مائيم که اصل شادي و کان غميم
[=B Mitra]دكتر علي صاحبي
نشر سايه سخن
************
ماييم که اصل شاديشادي و کان غميم
سرمايه داديم و نهاد ستميـم
پستيم و بلنديم و کماليـم و کميم
آئينه زنگ خورده و جام جميم
هدف و مقصود ما از زندگي چيست؟
آيا هدف وجودي ما جستجوي خوشبختي و شادماني است؟
سعادت و خوشبختي يک احساس است و ما مسئول ساختن اين احساس هستيم.
فهرست مطالب
درس اول: زندگي چگونه عمل مي کند.
کنش و واکنش هاي زندگي. انسان مسئول واکنش هاي زندگي خود است. انسان توانايي اين را دارد که واکنش هاي متفاوتي نشان دهد. بنابراين بايد در اين مورد با خود بينديشد و مسئوليت آنها را بپذيرد.
درس دوم: جملاتي که بايد از آن پرهيز کرد.
درک تفاوت بين نخواستن و نتوانستن. اگر عده اي کاري را قبل از ما انجام داده اند قطعا” ما نيز مي توانيم انجام دهيم. مگر اين که نخواهيم انجام دهيم. مثلا” چون عده اي توانسته اند سيگار را ترک کنند قطعا” ما هم مي توانيم مگر اين که نخواهيم اين عمل را انجام دهيم. ولي چون تا به حال هيچ کسي نتوانسته است از ديوار رد شود طبيعي است ما هم نمي توانيم اين کار را انجام دهيم.
درس سوم: انگيزش
عده اي معتقدند ابتدا بايد انگيزه باشد بعد عمل کنند. در اين کتاب مي گويد ابتدا عمل را شروع کنيد انگيزه ايجاد خواهد شد.
درس چهارم: احياپذيري
انسان هنگام بروز مشکلات انرژي خود را از دست خواهد داد ولي بايد براي مقابله با مشکلات بعدي انرژي خود را دوباره بازسازي کند. و براي اين منظور بايد هر روز کار مفرح و لذت بخشي انجام دهد.
درس پنجم: غم و اندوه ناشي از تعطيلات
براي اين که از اوقات فراعت خود لذت ببريد از انتظارات غير واقع بينانه پرهيز کرده و در دام مقايسه نيفتيد.
درس ششم: چگونه تغيير کنيم
براي تغيير کردن، اولين گام ، درون نگري است. يعني مشاهده اعمال و افکار و احساسات خودمان. و فکر کردن درباره ي آنها.
درس هفتم: تصميم گيري، تصميماتي براي سال جديد
در شروع هر سال، در سه زمينه ذهن و جسم و روان خود تصميم ها و اهدافي را در نظر بگيريد و برنامه ريزي کنيد.
درس هشتم: بهبودي
تفاوت بين مداوا و بهبودي. در مداوا مشکل ريشه کن مي شود. بهبودي فرآيندي است روان شناختي و به معناي پذيرش واقعيت و تجربه کردن زندگي مي باشد.
درس نهم: خود اصلاحي
درک تفاوت بين ساده و آسان. بعضي امور راه حل هاي ساده اي دارند ولي به آساني انجام پذير نيستند. براي مثال موقع کم کردن وزن دو راه ساده وجود دارد کم خوردن و فعاليت بيشتر. ولي به آساني انجام پذير نيستند!
درس دهم: راحتي فلاکت بار
گاهي انسانها در شرايط بسيار بدي قرار دارند ولي به آن عادت کرده اند و با خود مي انديشند اين وضعيت را دارم تحمل مي کنم. مي ترسند شرايط جديدي را تجربه کنند زيرا مي ترسند نتوانند شرايط جديد را تحمل کنند. اين يعني راحتي فلاکت بار.
درس يازدهم: بخشايش
بخشش به خاطر خودمان است. هنگامي که نمي بخشيم افکار و احساسات بد را در هر بار يادآوري تجربه مي کنيم. و به خود آسيب مي زنيم. با بخشيدن، لااقل احساسات بد را دوباره تجربه نخواهيم کرد.
درس دوازدهم: مواجهه با بحران
آدم ها دو دسته اند. خطر ياب و فرصت ياب. در هر بحراني خطر و فرصتي نهفته است. بعد از دريافت خطر که لازمه بقا است بايد به دنبال فرصت باشيم ولي متاسفانه آنقدر به خطر توجه مي کنيم که فرصت ها را نمي بينيم.
درس سيزدهم: ناخرسندي واقع بينانه
انسان ها در هنگام بروز مشکلات، براي اجتناب از واقعيت زندگي، يا انکار مي کنند و يا اغراق مي نمايند. در حالي که تنها راه مقابله با مشکلات زندگي نگاه واقع بينانه به آن است.
درس چهاردهم: اشتباه کردن
متاسفانه در مسير تربيتي، ياد گرفته ايم که در انجام همه کارها بايد بي نقص عمل کنيم و از اشتباه پرهيز کنيم. در حالي که اشتباه کردن اولين گام براي يادگيري و موفقيت است.
درس پانزدهم: هشياري
براي زندگي معنادار، چالش مشتاقانه و هر روزه با يکنواختي، ضروري است. براي تغيير هميشه آماده باشيد. شيوه ي زندگي يکنواخت مي تواند تبديل به گور شود. هشيارانه به دنبال لحظات خاص و بيدارکننده ي زندگي باشيد.
درس شانزدهم: خود ارزشمندي
اعتماد به نفس يعني درک توانمندي ها. و خودارزشمندي يا عزت نفس يعني خود را دوست داشتن و درک ارزشمندي خودمان. و اين با خودخواهي فرق مي کند. اگر مي خواهيد ديگران را دوست داشته باشيد اول بايد خودتان را دوست بداريد.
درس هفدهم: افکار خودآيند (اتوماتيک)
افکار ما باعث بروز رفتار يا احساسات ما مي شوند و در بسياري از موارد اين افکار به صورت خودآيند تکرار شده و منفي مي
باشند. بايد با تمرين کردن ياد بگيريم افکار خود را به چالش کشيده و بدانيم همه آنها لزوما” درست نيستند.
درس هجدهم: مسئوليت پذيري
وقتي مسئوليت رفتارمان را به گردن ديگران مي اندازيم يعني ما قدرتي نداريم و براي بهبود زندگي ما، ديگران بايد تغيير کنند. مسئوليت پذيري به عمل منتهي مي شود. وقتي مسئوليت پذير باشيد فرمانده شما هستيد و مي توانيد براي بهبود و تغيير اقدام کنيد.
درس نوزدهم: جعبه زندگي
زندگي همانند جعبه اي است که مي توانيد آن را به نه قسمت يا نه دريچه تقسيم کنيد. و هر گاه يک موقعيت و دريچه آن مساعد نبود از دريچه اي ديگر به آن نگاه کنيد تا بتوانيد با نشاط و انرژي به دنبال بهبود زندگي باشيد.
درس بيستم: رفتارهاي حلاف عادت
تکرار و يکنواخت بودن باعث ايجاد عادت مي شود. بايد از تکراري بودن پرهيز کرد و انعطاف پذير بود. کارهاي يکنواخت خود را که مفيد نيستند شناسايي کنيد و به عمد بر خلاف آنها عمل کنيد. انعطاف پذيري براي يک زندگي سالم تر و شادتر ضروري است.
[=B Mitra]
منبع
https://t.me/entekhabbehtar
[=B Mitra]وسوسه شيطان و قوه خيال
[=B Mitra]سالکي که براي تهذيب روح قدم برميدارد، شيطان رأي قوه متخيله سالک را به جاي وحي و عقل مينشاند و موهوم و متخيل را معقول جلوه ميدهد. باطل را به جاي حق و حق را به جاي باطل نشاندن، شيطنت است. هنگام شروع به شناخت مبدأ و معاد و ساير بخشهاي معارف الهي، شيطان ابتدا در اصل فراگيري علوم الهي رهزني ميکند؛ بدين گونه که يا زرق و برق را به انسان ارايه ميکند، يا مشکلات را در نگاه او بزرگ جلوه ميدهد و او را به فقر تهديد ميکند: "الشيطانُ يَعِدُکم الفقرَ"(1) تا او را از اصل فراگيري علوم الهي بازدارد و اگر موفق نشد، آنگاه در علم او خلل وارد ميکند. وقتي سالک در اصل فراگيري، از گزند شيطان رهايي يافت، ميپندارد راه باز است و خطري در پيش نيست، ولي هنگام شروع به عمل با وسوسه ديگر شيطان روبرو ميشود؛ وسوسه شيطان اين است که رأيهاي خود سالک را به جاي وحي يا عقل مبرهن مينشاند، توضيح اين که: کار شيطان در درون دستگاه نفس، جا به جا کردن است....
در انسان قوهاي به نام قوه متخيله است که وظيفه تجزيه و ترکيب را بر عهده دارد؛ انسان عاقل معتدل در تعديل اين قوه، رياضت ميکشد؛ رياضت کشيدن يعني هوشمندي به خرج دادن و قواي نفس را کنترل کردن و کار را به دست قوه متخيله ندادن. در حالي که قوه متخيله از بهترين نعمتهاي الهي است. اين قوه نيروي بسيار خوب و بازوي قوي براي نفس در احضار خاطرات است، ولي دخل و تصرفي که خود ميکند نارواست.
[=B Mitra]
کتاب مراحل اخلاق در قرآن، آية الله جوادي آملي.
[=B Mitra]تفاوتهاي دلبستگي و وابستگي
[=B Mitra]معمولا ديده مي شود در بين زن و شوهرها، مرزهاي دلبستگي و وابستگي مشخص نيست. درحاليکه دلبستگي منجر به سازندگي و رشد رابطه مي شود اما وابستگي آفتي هست که يک رابطه را تهديد کرده و به شکست مي کشاند تفاوتهاي دلبستگي و وابستگي بيان مي شود. کساني که به اشتباه وابستگي را با عشق دلبستگي اشتباه گرفته اند توجه کنند و نسبت به اصلاح آن بکوشند و سعي کنند با دلبستگي پايه هاي يک خانواده گرم را پي ريزي کرده يا مستحکم نمايند .
تفاوت اول
دلبستگي: رابطه اي خاص و پايدار بين دو نفراست که بهواسطه خواستن يکديگر آن دو به هم نزديک مي شوند و هردو تمايل دارند.
وابستگي: به رابطهاي اشاره دارد که درآن وجود يک فرد به طرف مقابلش بستگي دارد اگر تو نباشي من مرده ام.
تفاوت دوم
دلبستگي: سازگاري طبيعي براي بقاء است.
وابستگي: مکانيسمي مرضي است
تفاوت سوم
دلبستگي: از احساس امنيت و صميميت شکل ميگيرد.
وابستگي: از احساس ناامني نشأت ميگيرد.
تفاوت چهارم
دلبستگي: احساس تعلق وجود دارد.
وابستگي: احساس تملک و حسادت وجود دارد.
تفاوت پنجم
دلبستگي: به شخص استقلال ميدهد.
وابستگي: آزادي را از شخص ميگيرد.
تفاوت ششم
دلبستگي: فرد را آنطور که هست ميخواهيم.
وابستگي: فرد را آن چنان که مي خواهيم شکل ميدهيم.
تفاوت هفتم
دلبستگي: شدت احساسات مثبت و منفي نسبت به معشوق در حد تعادل قرار دارد.
وابستگي: احساسات شديد و غيرقابل کنترل نسبت به معشوق مشاهده ميشود.
تفاوت هشتم
دلبستگي: عشق غيرمشروط است.
وابستگي: عشق مشروط است.
تفاوت نهم
دلبستگي: نوع عشق دگر خواهانه است.
وابستگي: عشق خودخواهانه است.
تفاوت دهم
دلبستگي: توان عشق ورزيدن به خود و ديگري
وابستگي: ناتواني درعشق ورزيدن به خود و ديگري.
تفاوت يازدهم
دلبستگي: باعث رشد است.
وابستگي: مانع رشد است.
تفاوت دوازدهم
دلبستگي: موجب رابطه گرم و مستمر، و آرامش است.
*****
منبع براي مطالعه
عشق ويرانگر پروفسور براد جانسون کلي موري، ترجمه کتاب توسط خانم الهام شفيعي و خانم زهرا حسين زاده نشر رسا، 1388
[=B Mitra]
كانال زندگي_به_رنگ_خدا
http://t.me/brangekhodair
[=B Mitra]وسواس فكري با موضوع توهين به مقدسات
[=B Mitra][=B Mitra]پرسش:
سلام آدم نماز خون و روزه بگيري هستم چند روزيه دچار وسواس شدم
آيا کسي به عمد و اراده در دلش به خدا و پيامبران و امامان توهين کند و دشنام بدهد.گناه برايش نوشته ميشود؟
حکمش چيست؟ در دلش بگويد به زبان نياورد چه طور؟
[=B Mitra]پاسخ:
سلام خدمت شما برادربزرگوار
از اين كه به اين مركز اعتماد داريد و مشكلتون با اين نهاد در ميان گذاشته صميمانه تشكر مي كنم
در پاسخ به سؤالات توجه به نكات زير لازم است:
1- سؤال كلي و مبهم است براي ارائه پاسخي دقيق نياز به اطلاعات و مشخصات بيشتري از شما و سابقه بيماري و نشانه هاي بيماري و ..داريم.
2- اگر فردي به عمد به مقدسات توهين كند گناه كرده است ولي اگر به دليل بيماري و هيجانات شديد يا وسواس بي اختيار شود و توهين كند گناهي انجام نداده است ولي لازم است براي بهبود حال خود درمان را جدي بگيرد.
3- وسواس بيمارگونه انواع و اقسامي دارد: وسواس فكري و وسواس عملي
در وسواس فكري فرد قدرت كنترل ذهن را ندارد و اسير فكرهاي منفي و ناخوشايند و تكراري مي شود اين فكرها وقت زيادي هر روز مي گيرد و انصراف از ان مشكل است و روزي زندگي اجتماعي، تحصيل و شغل اثر منفي مي گذارد. وسواس فكري موضوعات مختلفي دارد. گاهي موضوع آن، توهين به مقدسات باشد كه اين سبب رنجش و ناراحتي فرد وسواسي متدين مي شود.
طبيعتا افراد متدين خودشان با اين افكار موافق نيستند و از اين افكارخودجوش ناراحت مي شوند چون با باورهاي قلبي و عقلي آنها متعارض و ناهمخوان است.
در زمان ائمه وقتي افرادي نزد ايشان مي رفتند و مي گفتند از اين نوع افكار ناراحت هستيم و مي ترسيم كه مرتد و كافر شده باشيم و پيرو شيطان. ائمه مي پرسيدند شما از اين افكار ناراحت هستيد؟ مي گفتند بله. مي فرمودند كه اين نشانه ايمان شما است. چون متدين هستيد ناراحت مي شويد و گرنه ناراحتي معنا ندارد.
4- تصور كنيد كودكي در يك مهماني خميازه بكشد. پدرش با او تندي كند كه چرا خيمازه كشيدي؟
مردم پدر را سرزنش مي كنند يا كودك را؟
بله مردم پدر را سرزنش مي كنند و به او مي گويند كه خميازه دست خود انسان نيست. وسواس امري بي اختياري است و به با اختيار شما اتفاق نمي افتد بنابراين سرزنش كردن فرد وسواسي توسط خودش يا ديگران در برابر اين افكار اشتباه است.
تكليف ديني دقتي است كه ما اختيار داشته باشيم درباره افكارخودكار و خودش ما گناهكار نيستيم.[1]
5- بيمار وسواس نبايد وقت را با در خود فرو رفتن، خودخوري و پرسش هاي مكرر از اين و آن تلف كند و سبب مزمن شدن و ريشه دار شدن بيماري شود. او بايد براي درمان وسواس از روان شناس باليني حاذق كمك بگيرد و اگر روان شناس صلاح ديد او را به روان پزشك ( متخصص اعصاب و روان) نيز ارجاع مي دهد چنانچه از نظر پزشك دارودرماني لازم بود، بايد داروهاي تجويز شده را تا زمان بهبودي به طور منظم و مستمر مصرف كند. اگر مشكلاتي و عوارضي داشت به سخنان مردم عوام گوش نكند و براي مهار يا كاهش عوارض با متخصص مشكلات دارو درماني را درميان بگذارد.
[=B Mitra]
1. نرم افزار بي خيال درماني( نگاهي ديني و روان شناختي به وسواس)، دفتر سوم همچون بادبادك
منبع
انجمن گفتگوي ديني، بخش مشاوره، كارشناس حامي: 1396/7/20
[=B Mitra]نگاه به خود
[=B Mitra]اي خُنُک جاني که عيب خويش ديد
هر که عيبي گفت آن بـر خود خريد
يکي از آفات رشد معنوي و تکامل اخلاقي انسان اين است که به جاي اينکه خود را بکاود و در مسير رفع عيوب و نقايص خود گام بردارد، از اصلاح شخصيت خود غافل شده و به عيب جويي از ديگران بپردازد. مولانا در اين بيت مي گويد: خوشا به حال آنکه عيوب خويش بشناسد و از کساني که عيب افراد را بر زبان مي رانند درس بگيرد و با شنيدن عيوب ديگران بلافاصله خودکاوي کند و آن احوال را در اندرون خود بجويد و براي رفع آنها بکوشد.
زانکه نيم او ز عـيـبـسـتـان بُدست
وآن دگر نيمش ز غيبستان بُدست
چرا که وجود آدمي از دو بخش ماديات و معنويات تشکيل شده و از آنجا که عناصر مادي داراي محدوديت ها و کاستي هاي فراوان هستند، انسان نيز از عيب و نقص مبرا نيست. نيمی غيبي و ملکوتيِ آدمي او را به صفات کماليه فرا مي خواند و به مبدا و منشا هستي متوجه مي سازد. ولي نيمی مادي، او را زميني و خاکي مي خواهد.
[=B Mitra]
هزار قانون زندگي (برگرفته از مثنوي معنوي)، محمود قنبري و همكاران، قانون448
[=B Mitra]ويژگي هاي شخصيتي درونگرا
[=B Mitra]
1 ) علاقه مند به احساسات و افکار خودشان. نياز به داشتن قلمرو شخصي. کم حرف، ساکت و متفکر.
2 ) دوستان زيادي ندارد. در ارتباط برقرار کردن با افراد جديد مشکل دارد. علاقه مند به سکوت و تمرکز. از ديد و بازديد هاي غير منتظره و ناگهاني بيزار است.
3 ) کارايي وي در تنهايي بيشتر است. بزرگترين وحشت وي آن است که در يک جمع شلوغ قرار گيرد. ترس از آنکه فرديت خود را از دست بدهد. از فعاليت هاي انفرادي انرژي مي گيرد.
درصد عظيمي از نوابغ را درونگرايان تشکيل مي دهند.
4 ) در بين انبوه مردم بودن آنها را خسته مي کند. معمولا کمرو هستند. درکشان مشکل است. اهل ايده و عقايد نو مي باشند.
5 ) شخصيتي متمايز در خلوت خود و در حضور ديگران دارند. مشتاق و احساساتي مي باشند. معمولا احساساتشان را بيان نمي کنند. در جمع ناآشنا ساکت اما در جمع دوستان خود راحت مي باشند. تمرکزشان قوي است. براي تصميم گيري به زمان نياز دارند. پيش از حرف زدن مي انديشند.
6 ) از در ميان گذاشتن اطلاعات شخصي خود با ديگران ممانعت مي کند. مايل به رويکرد آهسته اما دقيق مي باشد. با مشاهده درس مي آموزد (عبرت از ديگران) و پس از آموختن روش زندگي، زندگي خود را آغاز مي کند.
7 ) 25 الي 40 درصد از جمعيت را تشکيل مي دهند.
متوجه باشيد که هر دوي اين دو نوع شخصيت کاملا طبيعي و نرمال مي باشد. برونگرايان به سوي جهان عيني متمايل بوده و درونگرايان به سوي جهان ذهني و غير عيني.
اين خصوصيات هيچ ارتباطي با کمرويي درونگرايان ندارد، ممکن است آنها خيلي هم با اعتمادبه نفس باشند. از قوانين بيزار و خواهان آزادي است
[=B Mitra]
كانال حجت الاسلام المسلمين دكتر رضا مهكام (روان شناس باليني)
https://t.me/mahkampsy/29
[=B Mitra]ويژگيهاي شخصيتي برونگراها:
[=B Mitra]
1 ) علاقه مند به وقايع پيرامون خود.
2 ) رو راست و معمولا پرحرف.
3 ) عقيده ي خود را با عقايد ديگران مقايسه مي کند.
4 ) اهل عمل و پيشقدمي در کارها.
5 ) به سهولت دوستان جديدي يافته و يا با يک گروه خود را وفق مي دهد.
6 ) افکار خود را بيان مي کند.
7 ) علاقه مند به افراد جديد.
8 )تنهايي براي وي بسيار آزار دهنده مي باشد.
9 ) از تعامل و ارتباط برقرار کردن با ديگران انرژي مي گيرند.
10 ) خوش مشرب بوده اما زياد احساساتي نيستند.
11 ) ريسک پذيرند، سريع تصميم مي گيرند، اجتماعي هستند، درک آنها آسان است، شخصيت آنها در خلوت و حضور ديگران يکسان است و معا…ي هستند.
12 ) پس از آنکه حرف خود را زدند به گفته ي خود مي انديشند. علاقه مند به کار گروهي هستند. نقل هر مجلس مي باشند. موسيقي با صداي بلند و فعاليت هاي هيجان انگيز را بيشتر دوست دارند.
13 ) رنگ هاي روشن را بيشتر دوست دارند. بيشتر از اعمال ديگران خشمگين مي گردند تا اعمال خودشان. اطلاعات شخصي خود را به سادگي با ديگران قسمت مي کنند. تنها از روي تجارب زندگي خود درس مي گيرند و نه عبرت گرفتن از ديگران.
14 ) 57 الي 60 درصد از جمعيت زمين را تشکيل مي دهند.
[=B Mitra]
كانال حجت الاسلام المسلمين دكتر رضا مهكام (روان شناس باليني)
https://t.me/mahkampsy/29
[=B Mitra]تحصيل غيرحضوري در حوزه علميه
[=B Mitra][=B Mitra]پرسش
سلام. من 25 سال سن دارم. داراي مدرک ديپلم تجربي و کارت پايان خدمت هستم. براي تحصيل در حوزه علميه به روزانه و آموزش از شيوه مجازي چه کار بايد کرد؟ ممنون.
[=B Mitra]
پاسخ:
سلام عليكم
ممنون از اعتماد و ارتباطتان با اين مركز
به شما تبريك مي گويم كه قصد داريد معارف دين را عميق ياد بگيرد و به ديگران ياد دهيد.
براي راهنمايي دقيق شما اطلاعات بيشتري از شما نياز داريم. مثلا بدانيم
چرا تمايل به ورود به حوزه داريد؟
اهداف شما چيست؟ كسب معارف؟ تدريس؟ تبليغ؟ يا...
چه قدر شناخت از سنوات تحصيلي حوزه داريد؟
آيا از نزديك با روحانيون و كتب درسي ايشان آشنايي داريد؟پيشنهاد مي كنم براي آشنايي عميق با حوزه، دروس، سنوات تحصيلي، مزايا، اهداف و مشاوره تحصيل حوزوي با كارشناسان اين سايت يا بخش آنلاين يا مشاوران تلفني 09640 يا آنلاين( 09640 دات اي آر) يا به طور حضوري با مشاوران مركز مشاوره و روان درماني مأوا در قم مشورت كنيد تا متناسب با اهداف و برنامه هاي شما راهنمايي شويد
به طور كلي هر سازمان و نهادي پذيرش و شرايط و برنامه ها و اهداف مخصوص خود را دارد. براي دريافت اطلاع بيشتر از منابع زير كمك بگيريد:
1- معاونت آموزش حوزه علميه
http://www.howzeh-qom.com/
2- سفيران هدايت
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/3848/29665
3- دورههاي آزاد کوتاه مدت دانشگاه مجازي امام خميني (ره) و مرکز آموزش نيمهحضوري وابسته به موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) قم
http://ictu.ir/node/38
4-لينک حوزه علميه مشکات خواهران:
http://www.hmeshkat.ir/
5- غيرحضوري حوزويان سال 7 به بالا
http://www.howzeh.org/page/hawzahqom_16070
6- حوزه علوم اسلامي دانشگاهيان
http://hodat.ir/index.aspx?siteid=25&pageid=14764
7-مدرک کارشناسي به حافظين قرآن با شرکت در آزمون کتبي علوم قرآن و حديث
http://www.2noor.com/?page=news&newsid=578
8- آموزش غيرحضوري: تا جايي كه اطلاع داريم دروس حوزي براي مبتديان برنامه غيرحضوري ندارد ولي براي اطلاع دقيق تر با شماره زير تماس بگيريد براي تماس با تلفن داخلي مورد نظر ابتدا با شماره 4-37740971 تماس بگيريد.(داخلي 121) شماره مستقيم قسمت آموزش 37740824
معرفي منبع براي آشنايي بيشتر
1- سايت راه و رسم طلبگي
2- كانال از طلبگي تا اجتهاد
https://t.me/talabegitaejtehad
موفق باشيد
[=B Mitra]
انجمن گفتگوي ديني، بخش مشاوره، 96/7/20
[=B Mitra]هدف
[=B Mitra]تصور کنيد ميخواهيد عرض رودخانه اي را که آب با سرعت در آن جريان دارد بپيماييد ممکن است بدون هيچ وسيله و کمکي بتوانيد به سختي عرض رودخانه را طي کنيد ولي بدون ترديد جريان آب بر روي شما تاثير مي گذارد، شما را از مسيرتان منحرف ميکند و به نقطه ديگري مي رساند.
در صورتي که ميتوانيد با تکيه بر طنابي که از يک طرف رودخانه به طرف ديگر کشيده شده است به راحتي عرض رودخانه را طي کرده و درست به نقطه مورد نظرتان برسيد. زندگي را به يک رودخانه خروشان تشبيه کنيم.
هدف همان نقشي را دارد که طناب هنگام عبور از رودخانه دارد. هدف به حرکت انسان، ثبات و نظم ميدهد و او را در مسير صحيح نگاه ميدارد و باعث ميشود امواج خروشان زندگي نتواند او را به اين سو و آن سو بکشاند.
اگر به طناب اهدافتان محکم بچسبيد دقيقا به همان جايي در زندگي ميرسيد که در نظر داشته ايد.
[=B Mitra]
مسعود لعلي، بهشت يا جهنم انتخاب با شماست، ص196
[=B Mitra]فرشته بهشتي
[=B Mitra]اگر مردي توقع دارد همسرش همچون فرشته در زندگي اش باشد،
ابتدا بايد با اخلاق خوش و محبت و تلاش و پشتكار، يک بهشت برايش فراهم کند
فرشتهها در جهنم زندگي نمي کنند ...
.....
[=B Mitra]
كانال اسوه زندگي:
https://t.me/Osveh_Zendegi
[=B Mitra]بيم موج
[=B Mitra]
مهارتهاي زيست اخلاقي در فضاي مجازي
[=B Mitra]حجت الاسلام علي رهبر
قيمت کتاب : 8000 تومان
تعداد صفحات: 112
"فضاي مجازي يکي از ويژگي هاي دنياي امروز ما است، که هر روزه با آن سروکار داريم. ايجاد شدن اين فضا براي هرکس فرصت ها و تهديدهايي پديد مي آورد که بايد از فرصت ها استفاده و تهديدها را مديريت کرد. و اما "حراج گوهر زمان" که با بي تدبيري در استفاده از فضاي مجازي حاصلي جز لغو و لهو نخواهد داشت. لغو استعدادسوز و لهو، راهزن گوهر زمان
در کتاب بيم موج بايد و نبايدهاي فضاي مجازي و تاثير آن بر زندگي را بهتر بشناسيم.
[=B Mitra]منبع
https://t.me/mehrestaniha/66
[=B Mitra]مهارت خودآگاهي
[=B Mitra]"من کيستم"
انسان همواره در جستجوي پاسخ براي اين پرسش مي باشد. براي يافتن پاسخ از کجا و چگونه شروع مي کنيد؟ بيشتر اطلاعاتي که در فعاليت هاي روزانه پردازش و استفاده مي کنيم، مربوط به خود است. اين اطلاعات از تجربه هاي خاص زندگي ناشي مي شوند. براي مثال "هنگامي تنهايي احساس ناراحتي مي کنم"؛ "وقتي که در جمع خانوادگي هستم احساس آسايش و آرامش بيشتري مي کنم". خودآگاهي به اين معني است که هر يک از ما چگونه به خود نگاه مي کنيم و بر اساس نگاهي که به خود داريم، چه احساسي پيدا مي کنيم.
شما چه ميزان خود را مي شناسيد؟ ارزش ها و شايستگي هاي شما کدامند؟ از وجود خود خرسند هستيد؟ ديگران شما را چگونه ارزيابي مي کنند؟ آيا نظر ديگران براي شما اهميت دارد؟ زندگي را چگونه تعريف مي کنيد؟ چه ميزان با سختي هاي زندگي سازش مي کنيد؟
هر کسي براي جواب دادن به اين گونه سوالات نيازمند داشتن آگاهي و دانشي از خود مي باشد. به عبارت ديگر خودآگاهي، توانايي شناخت و آگاهي از خصوصيات، نقاط ضعف و قدرت، خواسته ها، ترس ها و بيزاري ها است. خودآگاهي يعني آگاهي يافتن و شناخت اجزاي وجود خود؛ شناخت اجزايي همچون خصوصيات ظاهري، احساسات،افکار و باورها، ارزش ها، اهداف، گفتگوهاي دروني و نقاط قوت و ضعف خود. به عبارت ساده تر اطلاع اطلاع از اينکه: شما از نظر ظاهري چه ويژگيهاي داريد؛ از نظر در چه شرايطي هستيد؛ آيا معمولاً گوشه گير و منزوي هستيد يا شلوغ و پر سر و صدا؛ چگونه به دنيا نگاه مي کنيد؛ چه افکار و باورهايي بر ذهن شما حاکم است و چه نگرشي نسبت به خود و دنياي اطراف تان داريد؛ ارزش هاي شما در زندگي کدامند؛ چه اهدافي را در زندگي دنبال مي کنيد؛ چه نقاط قوت و ضعف و يا چه ويژگيهاي مثبت و يا منفي داريد.
ادامه دارد...
[=B Mitra]
منبع
http://www.ravanava.com
[=B Mitra]اهميت و ضرورت مهارت خودآگاهي
[=B Mitra]براي اکثر ما توصيف ويژگيهاي اخلاقي و رفتاري خود براي ديگران کار سخت و دشواري است. اغلب ما فقط به واسطه يک سري ويژگيهاي کلي و عمومي از جمله سن، جنس، نام خانوادگي، تحصيلات، وضعيت شغلي و خانوادگي و ... که هنگام معرفي خود به ديگران ارائه مي کنيم، خودمان را مي شناسيم و از ويژگيهاي شخصيتي و رفتاري خود اطلاع کافي و مناسبي نداريم. به عنوان مثال نمي دانيم که چه کارهايي را خوب مي توانيم انجام دهيم؟ در چه کارها و زمينه هايي استعداد کافي نداريم؟ چه ويژگيهاي اخلاقي خوب و مثبتي داريم؟ ويژگيهاي اخلاقي بد ما کدامند؟ در زندگي چه اهداف کوتاه مدت و يا بلند مدتي براي خود داريم؟ علائق و اولويت هاي زندگي ما چيستند؟ باورها و ارزش هاي ما کدامند؟
هر چه بيشتر و بهتر خودتان را بشناسيد، بهتر مي توانيد انچه را که هستيد، بپذيريد و يا تغيير دهيد. زماني که فرد تصوير تاريک و مبهمي از خود دارد، در واقع شناخت واقعي از خود نداشته و در کشمکش هاي دروني خود باقي مي ماند. وقتي ما شناختي از خود دروني مان نداشته باشيم، خود را به دست محيط و اطرافيانمان مي سپاريم و درنتيجه اين نيروهاي بيروني هستند که شخصيت ما را شکل داده و براي ما قالب و ساختار تعيين مي کنند. در اينصورت از بسياري از پتانسيل هاي وجودي خود غافل مانده و آنها را سرکوب مي کنيم. از سوي ديگر وقتي شخصيت و رفتار ما براساس نيروهاي بيروني شکل گرفته باشد، بسيار شکننده و دائماً در حال تغيير خواهد بود و لذا دشواري هاي زيادي از جمله شکست هاي مکرر را مي تواند به دنبال داشته باشد.
با پيشرفت تکنولوژي و زمان، ضروري است تا دانش و مهارت هاي خود را براي همراه شدن با تغييرات روزمره جامعه، به روز و تازه نگه داريم. البته نقطه شروع اين فرايند، شناخت خود به عنوان فردي منحصر به فرد است و براي اين کار بايد شايستگي ها و توانمندي هاي خود را تعيين کرده و نيروهاي بالقوه وجودمان را شناسايي کنيم.
رشد خودآگاهي به فرد کمک مي کند تا دريابد تحت استرس قرار دارد يا نه و اين معمولاً پيش شرط ضروري روابط اجتماعي و روابط بين فردي مؤثر و همدلانه است. شناخت خود و آگاهي از مفهوم دروني و ذهني خويش به عنوان يک شخص مي تواند فرد را در رويارويي با مشکلات و مسائل زندگي ياري دهد.
[=B Mitra]
منبع
http://www.ravanava.com
[=B Mitra]تاب آوري چيست؟(3)
[=B Mitra]شرايط سخت شرايط دشوار تحمل سختي تاب آوري افراد تاب آور
روش هاي ايجاد تاب آوري در خود
1- روابط خود را گسترش دهيد:
روابط خود را با اعضاي خانواده، فاميل، دوستان يا سايرين گسترش دهيد و مستحکم کنيد. دريافت کمک و حمايت از کساني که به فرد علاقه مندند و به سخنان شان گوش ميدهند، تابآوري را تقويت ميکند.
به سوي هدفهاي خود حرکت کنيد: به جاي تمرکز بر تکاليفي که به نظر غيرقابل دسترسي هستند به سمت اهداف واقعي حرکت کنيد. از خود بپرسيد «امروز چه کاري ميتوانم انجام دهم که به حرکت من در مسيري که مي خواهم طي کنم، کمک مي کند».
2-به فرصتها به عنوان موقعيتي براي يافتن خود نگاه کنيد:
بسياري از افراد در حالي که رويدادهاي ناگوار و شرايط سخت را تجربه کرده اند، گزارش هايي از داشتن احساس خودارزشمندي فزاينده و معنويت رشد يافته را بيان کرده اند.
چشم انداز اميدوارانه را براي خود حفظ کنيد:
چشم اندازي خوش بينانه شما را قادر ميسازد انتظار وقايع خوب را در زندگي داشته باشيد و به جاي نگراني از آن چه از آن مي ترسيد، سعي کنيد آن چه را که دوست داريد و ميخواهيد، تصور کنيد. اعتقاد به آينده بهتر، احساس اميد و هدفمندي و باور به اين که ميتوانيد زندگي و آينده خود را کنترل کنيد، تاب آوري شما را به نحو شگفت انگيزي ارتقا مي دهد.
تغيير را به عنوان بخش جدايي ناپذيري از زندگي بپذيريد: پذيرفتن رويدادهايي که نميتوان آن ها را تغيير داد، به شما کمک مي کند تا بر رويدادهايي که قابل تغييرهستند، تمرکز کنيد.
3-خود را به عنوان فردي ارزشمند و قابل احترام و توانمند بشناسيد:
بي قيد و شرط دوست داشتن و سعي در شناخت نقاط مثبت خود و پرورش دادن آنها و از طرف ديگر شناخت نقاط ضعف خود و کتمان نکردن آنها دو فايده براي شما دارد. اول اين که مي توانيد با شناخت درست نقاط ضعف خود و با واقع بيني، آن ها را برطرف کنيد. دوم اين که اگر اين ضعف ها قابل برطرف کردن نيستند، با پذيرش و کنار آمدن با آن ها اعتماد به نفس، خود ارزشمندي و در نهايت سلامت روان خود را افزايش دهيد.
4-احساس کفايت اجتماعي را در خود پرورش دهيد:
مهارتها و راهبردهاي اجتماعي شامل مهارتهاي گفت و گو، جرئتمندي و شنيدن صداي ديگران و احترام گذاشتن به احساسات و عقايد ديگران را در خود پرورش دهيدو با ديگران همدل شويد. برقراري رابطه توام با احترام متقابل و با ديگران موجب به هم پيوستگي اجتماعي يعني احساس تعلق به افراد، گروهها و نهادهاي اجتماعي مي شود و تاب آوري شما را در برابر دشواري ها افزايش مي دهد.
صحبت پاياني با والدين
به نوجوانان و جوانان اجازه دهيد در شرايط دشوار قرار گيرند. تاب آوري خود به خود ايجاد نميشود مگر اين که فرد در موقعيت دشوار و ناخوشايندي قرار گيرد تا براي رهايي از آن يا صدمه پذيري کمتر، حداکثر تلاش را براي کشف و بهره گيري از عوامل محافظت کننده فردي و محيطي بالقوه به کار گيرد. بنابراين از اين که فرزندتان در شرايط سخت قرار گيرد، نترسيد. اجازه بدهيد زندگي را تجربه کند. آن ها به زودي بايد به شکل کاملا مستقل از پس زندگي شان برآيند.
[=B Mitra]
مجله سلامت
[=B Mitra]کتاب:محرمانه با مادران
کاري از مرکز مطالعات و تحقيقات حيات طيبه
وقتي پاي دختران و عزت نفس آنها به ميان ميآيد، يکي از داغترين مسائل در دنيا، زيبايي، اندام، مد و مدلهاي گوناگون است.
نکته مهمي که بيشتر از آن غفلت ميشود، الگوبرداري دختر از افراد شاخص خانواده، والدين و بهخصوص مادرش است.
شيوه رفتار با بدنمان، برخوردهاي ناآگاهانهاي که اغلب به کودکان خود انتقال ميدهيم، تصميماتي که درباره طرز لباسپوشيدن، مدل مو و نحوه آراستگيمان براي حضور در جامعه ميگيريم، همگي تأثير عميقي بر دخترانمان دارد.
چه بخواهيد و چه نخواهيد، بيشتر دختران، مدتزماني را به نگراني درباره ظاهرشان سپري ميکنند و متأسفانه بسياري از آنها، پس از جمعآوري نظرهاي اطرافيان، به اين نتيجه ميرسند که از ظاهر خود متنفر هستند.
در فرهنگ ما، ممکن است تصوير «زن کامل» به حدي خيالي و غير واقعي باشد که فقط عده انگشتشماري بتوانند خود را با آن مطابقت دهند. احساسات شخصي مادر درباره وضعيت ظاهري زنان و دختران، تأثير عميقي بر فرزندان دارد. اگر حتي ناآگاهانه از رفتارهاي کليشهاي و متحجرانه جامعه پيروي کنيم، خسارت جبرانناپذيري به دخترانمان وارد ميکنيم.
مادران، يک هفته مراقب گفتههاي خود درباره وضعيت ظاهريتان باشيد؛ بهخصوص زماني که با صداي بلند ميگوييد:
«از اندامم متنفرم.»
«بايد پنج کيلو لاغر شوم.»
«اين چروکها را بايد از بين ببرم.»
و خود را ملزم به ترک اين گفتهها کنيد.
پدران، آيا شما سخنان تحقيرآميزي درباره ظاهر همسر، دخترتان يا هر زن ديگري بر زبان ميآوريد؟
خواهش ميکنم از اين کار دست برداريد.
دختران ما سخنانمان را ميشنوند و هرچه بيشتر با زيباييهاي جواني آنها را تحت فشار قرار دهيم، آنها هم بيشتر خود را با آن مؤلفهها ميسنجند و تطبيق ميدهند.
معرفي كتاب:
دختران و انتخاب همسر، علي اكبر مظاهري،چاپ اول، انتشارات عطش، 1395
[=B Mitra]نشر حديث راه عشق
hadisbook.ir
[=B Mitra]چند راهكار براي مبارزه با افكار منفي
[=B Mitra]• آواز خواندن
• خاطره نويسي،
• بي اعتنايي به آنها،
• شنيدن سخنراني علمي و ديني،
• اجتناب از بي كاري و پرخوابي،
• ذكر گفتن به خصوص ذكر لااله الاالله و سوره ناس
• فعاليت هاي خلاقانه ورزشي، علمي و هنري و كاري،
• مواجهه شدن با آنها و نترسيدن از حضور آنها در ذهن،
• مسخره كردن آنها و كاريكاتوري و طنز آميز كردن افكار منفي،
• جايگزين كردن افكار و خاطرات و خيالپردازي هاي خوشايند و مثبت،
• نوشتن نگراني ها و سوزندان نگراني ها(با تجسم سوختن خود نگراني)
• تجسم جارو برقي كشيدن در اتاق ذهن و ريختن افكار منفي در كيسه زباله[1]
[=B Mitra]
كانال تلگرامي احكام روان شناختي
https://t.me/psy_feQh
[=B Mitra]تماميت خواهي و كمال خواهي
[=B Mitra]بسياري از وسواسي ها قبلاً تماميت خواه بوده اند و بسياري از تماميت خواهان هستند که قبلاً وسواسي بوده اند. تماميت خواهي (perfectionism) خصلت مرضي و بيمارگون است و كمال خواهي فضليت است براي روشن شدن تماميت خواهي و كمال گرايي به تشبيه زير دقت كنيد:
فرض کنيد از شما خواسته مي شود تا يک ديگ آش بپزيد، مواد لازم براي اين آش شامل: نخود، لوبيا، عدس، روغن، رشته، سبزي، آرد، پياز، کشک، نمک، فلفل و زردچوبه است. شما پيمانه خاص براي خودتان داريد و آن يک کاسه سه ليتري است. اگر شما فردي تماميت خواه باشيد ممکن است جهت تهيه آش چنين عمل کنيد:
يک کاسه رشته، يک کاسه سبزي، يک کاسه روغن، يک کاسه نخود، يک کاسه لوبيا، يک کاسه عدس، يک کاسه آرد، يک کاسه فلفل، يک کاسه نمک، يک کاسه کشک و يک کاسه پياز و زردچوبه را استفاده کنيد. اين آش نخواهد شد، زهرماري خواهد بود که به علت طعم بد آن حتي خودتان توان چشيدن يک قاشق از آن را نخواهيد داشت، زيرا شما خواستيد تمام پيمانه ها را سر پر، تام و تمام بگيريد.
آش زندگي ما نيز چنين است! ما نميتوانيم در تمام موارد و موضوعات مختلف زندگي ليوانها يا پيمانههاي مان را سر پر و تام و تمام بگيريم، در غير اين صورت زندگي را براي خود و ديگران رنج آور ميکنيم. زن تماميت خواه به شدت مُصّر است که شوهرش در تمام موارد زندگي براي وي سنگ تمام بگذارد و تمام ليوان هاي زندگي برايش سر پر باشد. حد تام و تمام سکس، محبت، عاطفه، حمايت مالي، وقت گذاشتن در خانه، احترام در مقابل ديگران، رعايت موازين اخلاقي، جذابيت، فعال بودن در خانه و بيرون و...، اگر يکي از اين ليوان ها درصدي کم شد، اين شوهر از چشم اين خانم افتاده است.
ادامه دارد...
[=B Mitra]
يونسي، سيد جلال، مديريت روابط زناشويي (آسيب ها و راه حل ها در روابط زناشويي)، ص45.
[=B Mitra]تماميت خواهي و كمال خواهي
[=B Mitra]برعکسِ اين مثال براي آقايان نيز صادق است، اينان همه چيز را در حد بيست مي خواهند و حتي نوزده و نيم نيز براي آن ها کافي نيست، هر چيز غير بيست را در حد صفر مي بينند. اگر مورد کوچکي از همسرش ديد باعث مي شود که فوراً از چشم وي بيفتد. اين جور افراد دوست دارند در تمام زندگي براي همه سنگ تمام بگذارند، از طرفي ديگران نيز براي آن ها سنگ تمام بگذارند، که البته در زندگي روزمره و زناشويي اين امري غيرممکن است. اينان در پي تفاهم مطلق با همسرشان هستند که براي دو فرد داراي بهره هوشي بالاي 100 غير ممکن است، مگر اين که هر دو زن و شوهر عقب مانده ذهني يا يکي عقب مانده باشد و ديگري بر وي مسلط شود، در اين صورت مي توان تفاهم مطلق داشت.
بهتر است بدانيم در ايده آل ترين و بهترين موقعيت، چنان چه زوجي 70 درصد تفاهم داشته باشند بسيار عالي است. چه بسيار اختلافات زناشويي که علت اين خصيصه مرضي ايجاد مي شود و چه بسيار طلاق هايي که به واسطه خصيصه تماميت خواهي اتفاق افتاده است. افراد تماميت خواه با افراد وسواسي در يک محور قرار دارند. بسياري از وسواسي ها قبلاً تماميت خواه بوده اند و بسياري از تماميت خواهان هستند که قبلاً وسواسي بوده اند. جزئي نگري از خصيصه هاي بارز اينان است. درگيري ميان زن و شوهر به علت مسائلي جزئي و پيش پا افتاده در افراد داراي اين گونه خصيصه ها ديده ميشود.
نحوه شناسايي اين افراد:
زوجين داراي اين خصيصه مرضي همواره از کلمات بايد و نبايد و داراي الزام و اجبار استفاده مي کنند: بايد شوهرم محبت بيش تري به من داشته باشد، من نبايد اجازه دهم او به من کوچکترين بي اعتنايي کند، او نبايد هيچ وقت با من اين گونه حرف بزند، او نبايد هيچ وقت دروغ بگويد، او همواره بايد سر وقت در محل قرار حاضر باشد؛ کلاً ذهن اينان پر از کلمات داراي الزام و اجبار و بايد و نبايد است، اينان با اجبارها و الزام ها با خود و ديگران زندگي مي کنند و مدام در جهت عملي شدن اين بايد ها و نبايدها تلاش مي کنند. اينان سعي دارند در چهارچوبي خشک و بدون انعطاف زندگي کنند، هر چيزي غير از اين مي تواند براي آنان اضطراب آور باشد.
اين گونه افراد به دنبال همسري بي عيب و نقص هستند که در تمام زمينه ها تام و تمام باشد، چنان چه سعي مي کنند خودشان را نيز بي عيب و نقص ببينند و از هر گونه نقصي مبرا باشند؛ به عبارت بهتر دوست دارند خدا باشند!
[=B Mitra]
يونسي، سيد جلال، مديريت روابط زناشويي (آسيب ها و راه حل ها در روابط زناشويي)، ص45.
[=B Mitra]پيامبر آسان ساز
[=B Mitra]پيغمبر (صلى الله عليه وسلم) :
إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَبْعَثْنِي مُعَنِّتًا وَلَا مُتَعَنِّتًا وَلَكِنْ بَعَثَنِي مُعَلِّمًا مُيَسِّرًا ؛ خداوند مرا سخت ساز و سخت گير مبعثوث نكرده بلكه معلمي آسان گير و آسان ساز مبعوث كرده است. [1]
.... خدا من را معلم مبعوث کرده است؛ معلمِ ميسّر، يعني آسانساز. زندگي را براي متعلمين خودم با آموزشهاي خودم آسان ميسازم و کار را بر آنها آسان ميکنم. اين آسانسازي، غير از آسانگيري است؛ يعني سهلانگاري نيست. من معنّت و متعنّت نيستم. نه خودم را دچار پيچ و خمهاي دشوار زندگي ميکنم، نه مردم را؛ بلکه با تعليم خود، مردم را به راه راست، راه صحيح، راه آسفالته، صراط مستقيم هدايت ميکنم. آسانسازي يعني اين. انسان گاهي به يک هدفي ميخواهد دست پيدا کند، راه را بلد نيست. سنگ و خاک و خاشاک و بلنديهاي نفسگير؛ دائم برو بالا، دائم بيا پائين، آخرش هم يا ميرسد، يا نميرسد؛ اين تعنّت است. يک وقت نه، يک آدم آشنا و واردي همراهش ميرود و آن انسان وارد ميگويد آقا! از اينجا برو، هم راه هموار است، هم نزديک است، هم حتماً شما را به هدفت ميرساند. «معلّماً ميسّرا» يعني اين....[2]
پيامبر مي فرمود: خداي مهربان مرا نفرستاده که پيغمبر سختگيري باشم. براي پيغمبر ما رنج امت سنگين و سخت بود. در احکام و آئيني که آوردم سختگير نيستم. «متعنّت» يعني طرف را به زحمت بياندازي. ايراد بيجا بگيري. مثلاً يک معلمي است که خيلي سخت ميگيرد. براي نيم نمره طرف را رد ميکند. معلمهايي که به بچهها و خودشان و ديگران سخت ميگيرند را خدا دوست ندارد. پيغمبر خدا ميفرمايد: من معلم سختگيري نيستم. معلم بهانهگيري نيستم. دنبال يک بهانه ميگردد که طرف را تجديد کند. آقايي ميگفت: ما دبيري داشتيم ميگفت: من نمره بيست تا به حال به کسي ندادم. اگر ميخواهي به تو بيست بدهم بايد تمام اين تاريخ را حفظ کني. ميگفت: حفظ کردم! آمدم جلوي بچهها جواب دادم. عصباني شد و گفت: من تا به حال بيست به کسي ندادم ولي مجبور کردم بدهم. اين چه معلمي است؟ چرا بايد سختگير باشيم؟ ما نميگوييم به کسي که چهار شده است، ده بده. ولي کسي که نه و نيم شده، ده بده. مدارا و مراعات کنيم. کسي با نيم نمره گاهي رفوزه ميشود، خانوادهاش به هم ميخورند و آبرويش ميرود. ما هرج و مرج را قبول نداريم. ولي سختگيري خوب نيست. خدا مرا نفرستاده که سختگير و بهانه جو باشم، « وَلَكِنْ بَعَثَنِي مُعَلِّمًا مُيَسِّرًا » من پيغمبر مُيسّر هستم، يعني سخت گير نيستم و آسان ميگيرم. پس دين پيغمبر ما دين آساني است.
دوش با من گفت کارداني تيزهوش *** و از شما پنهان نشايد کرد سرّ مي فروش
گفت آسان گير بر خود کارها کز روي طبع *** سخت ميگيرد جهان بر مردمان سخت کوش
[=B Mitra]
1.صحيح مسلم ، مسلم النيسابوري، ج4 ، ص 188 ؛ كنز العمال، متقي هندي، ج11، ص 424 .
2. مقام معظم رهبري، سايت ايشان
صحيح مسلم، ج2، ص1104، ح 1478
برنامه سمت خدا، راهکارهاي درمان وسواس فکري و عملي ،حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد، تاريخ پخش: 15-03-96
[=B Mitra]تکنيک "بنويس، بخوان، بسوزان
[=B Mitra]بعضي تکنيکهاي پست مدرن در روانشناسي مانند آيينهاي باستاني و به گونه اي سحرآميز هستند، ولي جالب است که اغلب خيلي خوب کار مي کنند. يکي از اين تکنيکها که براي بخشيدن کمک کننده است، تکنيک "بنويس، بخوان، بسوزان" است که براي حل مسائل تعاملي مي تواند کمک کند.
در اين تکنيک، فردي که بيشترين مسأله را با او داريد و او را نبخشيده ايد در نظر بگيريد. آنگاه يک قلم و کاغذ برداريد و شروع به نوشتن نامه به او نماييد. در اين نامه همه مسائلي که بين شما پيش آمده و تمام حرفهاي ناگفته و هر چيزي که شما را رنجانده است مطرح کنيد و نگذاريد حرفي ناگفته بماند. احتمالا نوشتن اولين نامه کمي مشکل است و ممکن است باعث بروز خشم يا اندوه در شما شود. شايد هم شما نسبت به نوشتن نامه مقاومت داشته باشيد و نتوانيد آن را شروع کنيد و يا در ميانه هاي نامه اينکار را رها نماييد.
ولي پشتکار داشته باشيد و وقت کافي بگذاريد که نامه را بنويسيد. سپس بعد از چند ساعت يا فرداي آنروز اين نامه را بخوانيد. و پس از خواندن آن را بسوزانيد. حالا شما آماده نوشتن نامه بعدي هستيد. باز به همان شکل نامه اي بنويسيد و همان مسير را طي کنيد تا زمانيکه نامه اي که مي نويسيد شبيه نامه قبلي باشد و حرف و عاطفه جديدي براي مطرح کردن وجود نداشته باشد. اين نامه را هم بخوانيد.
اين نامه محتواي نهايي ايست که با بررسي آن مي توانيد تمام مسائلتان را حل نماييد. حواستان باشد نامه ها را تا پيش از سوزاندن جايي نگذاريد که کسي بخواند چون ممکن است برايتان دردسر ساز شود.
اين تکنيک با تکنيک ديگري تکميل مي شود که پس از نوشتن آخرين نامه، شما خودتان را در موقعيت طرف مقابل قرار مي دهيد و به نامه آخر پاسخي دقيق و از روي همدلي مي دهيد.
ديدن دنيا از زاويه ديد طرف مقابل و تخليه هيجانات اين تکنيک را به يکي از شيوه هاي موثر در بخشيدن ديگران تبديل مي کنند.
[=B Mitra]
*روان درماني مثبت گرا، پروتکل سليگمن، بر اساس تحقيقات «دانيل گيلبرت» روانشناس دانشگاه هاروارد
كانال اينستاگرام زندگي آرام
https://instagram.com/zendegie_aram110
[=B Mitra]ثواب تحمل شيطنت
[=B Mitra]خانم فريده مصطفوي(دختر امام خميني): نوه هاي آقا همه شلوغ بودند، امام به دختر من که از شيطنت بچه خود گله مي کرد مي گفتند: «من حاضرم ثوابي که تو از تحمل شيطنتِ حسين مي بري، با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم».
[=B Mitra]
ستوده، پا به پاي آفتاب، ج1، ص107
[=B Mitra]توان افزايي در سختيها
[=B Mitra]کتاب: روشهاي توانافزايي در سختي ها
پديدآورنده: محسن عطاء الله
ناشر: دارالحديث و پژوهشکده اخلاق و روان شناسي اسلامي، قم
نوبت چاپ: اول، 1393
تعداد صفحه: 368
موضوعات: اجتناب ناپذيري سختي ها / صبر ، بهترين مقابله / افزايش نيروي صبر / روش هاي تقويتي
منبع كمكي:
فايل هاي صوتي دكتر عباس پسنديده در راديو : radiomaaref.ir
مقدّمه
بروز مشکلات و سختي هايي که گاه رُخدادي ناگريزند، عامل مهمّي در تلخ کامي زندگي است. براي برخورداري از زندگي رضايت بخش بايد در جستجوي راه هايي براي تقويت خردمندانه ترين واکنش يعني صبر و بردباري بود.
سؤال هاي اصلي اين است که:
چگونه مي توان بر نيروي صبر و قدرت شکيبايي افزود؟
در هنگامه بروز يک موقعيت ناخوشايند، چه کاري بايد انجام داد تا در برابر مشکلات، کم طاقت يا بي طاقت نشد؟
آيا راهي براي رهايي از بي صبري و جَزَع و فَزَع وجود دارد تا با پيمودن آن، زندگي را با شادکامي و رضايتمندي همراه نمود؟
قرآن به عنوان کتاب راه نماي يک زندگي مطلوب، چه آورده اي براي بشر دارد؟
در اين نوشتار، با نگاهي علمي و کاربردي به مفهوم صبر و با بهره گرفتن از آيات نوراني قرآن، در پي پاسخ به اين پرسش ها هستيم. در قرآن، جريان ها و موقعيّت هاي ناخوشايندي که براي انبياي الهي و پيروانشان و در رأس آنان پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله اتفاق افتاده، گزارش شده است. براي مقابله با اين ناخوشايندي ها نيز راه کارهايي ارائه شده است. اين راه کارها و راه نمايي هاي موردي ـ که در جريان هاي خاص و به ظاهر پراکنده وارد شده اند ـ بر قوانين علمي استوارند و بايد شناسايي و کشف گردند. از اين رو مي توان با دقّت در آيات بيانگر انواع واکنش هاي افراد و تأمّل در آموزه هايي که در اين مواقعِ سخت به آنان ارائه شده است، روش هاي کلّيِ «توان افزايي در سختي ها» را شناسايي و کشف نمود و آنها را در موقعيّت هاي مشابه، به کار بست.
کشف و استخراج 32 روش قرآني، مهم ترين يافته اين پژوهش است که به کارگيري آنها در هنگامه هاي دشوار، موجب افزايش قدرتِ صبر و تحمّل انسان مي گردد. اين روش هاي تقويتي، در دو بخش کلّي به افزايش نيروي بردباري کمک مي کنند.
در بخش اوّل، از راهبُرد «تقويت با تکيه بر توانايي ها و رفتارهاي خود فرد» استفاده مي شود که به روش هاي «خودتقويتي» نام گذاري شده اند.
امّا بخش دوم ـ که در آن از راهبُرد «تقويت با توجّه دادن به صفات الهي» استفاده شده است و از آنها با عنوان روش هاي «خداتقويتي» ياد مي شود ـ، مشتمل بر دو فصل است.
********
فهرست مطالب
بخش اول : روش هاي «خود تقويتي»
فصل يکم : تقويت هاي مقايسه اي
فصل دوم : تقويت هاي تعديلي
فصل سوم : تقويت هاي تبديلي
فصل چهارم : تقويت انتظاري
فصل پنجم : تقويت هاي معنوي
فصل ششم : تقويت هاي «تقليلي» ، «نصرت- يادي» و «مقابله اي»
بخش دوم : روش هاي «خدا تقويتي»
فصل يکم : تقويت هاي حمايتي
فصل دوم : تقويت هاي تضعيفي
[=B Mitra]پيشگيري از ترس کودکان
[=B Mitra]به کودک آگاهي بدهيد. آگاهي کودک از علل حوادث ميتواند ترس او را از حوادث طبيعي کاهش دهد. کودک خردسال از تاريکي ميترسد چون نميداند در تاريکي همان افراد و اشيايي وجود دارند که در روشنايي هستند.
در حضور کودک مشاجره نکنيد. جر و بحث و درگيري اعضاي خانواده، بهويژه والدين باعث از ميان رفتن اعتماد کودک به محيط اطراف ميشود و کودک احساس ميکند که هر لحظه ممکن است يکي از والدين را از دست بدهد.
کودک را بيدليل نترسانيد. برخي از والدين به اشتباه براي کنترل شيطنت کودک، او را از اموري چون تاريکي يا پليس ميترسانند که اين کار باعث هراس کودک از اين موضوعات در آينده ميشود.
شوخيهاي ترسناک را کنار بگذاريد. روح کودک آسيبپذير است و تأثير ضربه روحي تا مدتها، در روان او باقي ميماند. مثلاً ترساندن کودک در تاريکي ميتواند عواقب وخيم و طولانيمدت در پي داشته باشد.
بازي و همکاري با همسالان را به او بياموزيد. بازي و همکاري با همسالان را به او بياموزيد. کودک گوشهگير و منزوي، عزت نفس پايينتري دارد و در موقعيت ناآشنا احساس آسيب را تجربه ميکند.
در درمان ترس تأخير نيندازيد، زيرا عوارض بدني، ذهني، رواني و تربيتي بسياري در پي دارد.
ترس از گربه و غريبه بزرگسال، گاهي بهصورت خودبهخودي بهبود مييابد ولي اگر بهبود نيابد و پايدار شود، اقدام به درمان لازم است.
ترس، سرايتکننده است بهويژه در کودکان، پس بايد مراقب اطرافيان فرد ترسو باشيد.
کودکان وابسته بيشتر از بقيه کودکان، ترس را تجربه ميکنند.
کودکاني که در زندگي دچار آسيب و بحران شدهاند، بيشتر از ديگران ميترسند.
[=B Mitra]
هادي عبدلي، مجله خانه خويان، شماره 59، کانال خانه خوبان
[=B Mitra]تو ماندني هستي
[=B Mitra]انسان، چهار روح دارد. بعد از مرگ، روح ملکوتي انسان مي ماند؛ ولي روح جمادي و روح نباتي و روح حيواني از بين مي رود.
آن روحي که مي ماند، روح ملکوتي است. ارزش انسان هم به همان روح است. او را از اين قالب و از اين زندان گوشتي در مي آورند. اين بدن، هيچ اعتباري ندارد و اصل، روح است که آن را در مي آورند و در يک قالب ديگر مي گذارند. مرگ، لباس عوض کردن است، معدوم شدن نيست. نبي اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند: «خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاءِ؛ خداوند شما را خلق کرد که هميشه باشيد»[1]همينطور که خدا هميشه هست، من و شما هم هميشه بايد باشيم؛ اما لباس عوض مي کنيم. امروز، ناصري در اين لباس است، يک روز ديگر، در لباس ديگر است که البته آن لباس، خيلي قشنگ تر هم هست.
در روايت معتبر عجيبي ديدم موقعي که انسان فوت مي کند، وقتي که او را خاک کردند، سه روز بعد، آن روحي که در آن بدن هست، مي گويد: «پروردگارا! اجازه مي دهي بروم يک سري بزنم به رفقيم يعني به بدنم؟ آخر هفتاد سال ما با هم بوديم. برويم سري به آن بزنيم و ببينيم در چه حالي است؟»
مي گويند: «برو». روح ما مي آيد و مي بيند عجب بدني! ورم کرده و خونابه از دماغ و چشمها و گوشها دارد بيرون مي ريزد. با خودش مي گويد: «عجب! من براي اين بدن، به سر و مغزم مي زدم؟!» بعد بالاي سر او مي نشيند و يک مقداري گريه مي کند و مي رود. روز پنجم، دوباره اجازه مي گيرد که يک سري به بدنش بزند. مي آيد و مي بيند که عجب! بدن تغيير کرده و خون و چرک و کثافت هم اطراف آن را گرفته است. يک مقداري گريه مي کند و مي رود. روز هفتم باز هم اجازه مي گيرد و مي رود؛ مي بيند موها ريخته و بدن متلاشي و گوشتها از استخوانها جدا شده و سرو کله کِرمها هم پيدا شده است و شروع به خوردن کرده اند. خيلي گريه مي کند که يک عمر، من براي اين بدن مي دويدم و مي خواستم رضايت آن را فراهم کنم، عيش و نوش آن را فراهم بکنم.[2]
[=B Mitra]
بحارالأنوار، ج58 ، ص 78.
كفايه الموحدين، ج4،ص254 .
كانال رسمي آيت الله ناصري: 394/خ/96
https://t.me/Naseri_ir
[=B Mitra]تسخير دل
[=B Mitra]امام حسين (عليه السلام) همينطور که در راه به سوي عراق مي رود، در محلّي به زهير که از سران کوفه است و عثماني مذهب هم هست مي رسد. زهير پيش از اين محل مقيّد بود که در راه با حسين(عليه السلام) تلاقي نکند و برخورد نداشته باشد. راوي مي گويد در يک خيمه گاه مفصّل و با عظمت نشسته بوديم و داشتيم غذا مي خورديم که ناگهان کسي جلوي خيمه ايستاد و سلام کرد و رو به زهير گفت: «يَا زُهَير، أجِبْ أبَاعَبْدِالله». يعني حسين (عليه السلام)تو را خواسته است؛ بيا و جواب او را بده! زهير سر جايش خشک شد! راوي مي گويد حتّي لقمه ها در دستهاي مان ماند؛ «کَأنَّمَا عَلَي رُؤُوسِنَا الطَّيْر». مثل اينکه پرنده روي سر ما نشسته باشد! يعني از شدّت تعجّب و ناراحتي، حتّي سرها را هم تکان نمي داديم!
کسي که سکوت آن مجلس را شکست، همسر زهير بود. به او گفت پسر پيغمبر تو را خواسته است؛ اگر بروي و حرف او را گوش کني و بيايي چه مي شود؟! زهير از جاي برخاست و به طرف خيمة حسين(عليه السلام) رفت. نوشته اند: «فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ مُسْتَبْشِراً قَدْ أَشْرَقَ وَجْهُهُ». يعني به خيمة امام حسين(عليه السلام) رفت، توقّف کوتاهي کرد و برگشت؛ بيرون آمد، در حالي که لبخندي بر لب داشت و چهرة او مي درخشيد و نوراني شده بود.
اين تلألؤ و نورانيّت چهره به اين جهت است که دل زهير رفته است؛ حسين (عليه السلام) دل او را تسخير کرده است. اين دل که برود، همه چيز مي رود و همه کار مي کند. دل که رفت، تعلّق پيدا ميشود و همه چيز بعد از آن ميآيد. راوي مي گويد زهير به خيمه گاهش که بازگشت، رو کرد به ما و به تمام همراهانش گفت همگي برويد! بعد به همسرش گفت تو هم برو! از او پرسيدند اي زهير، چه شده است؟! در جواب گفت: «قَدْ عَزَمْتُ عَلَى صُحْبَةِ الْحُسَيْنِ» يعني من مي خواهم ديگر با حسين(عليه السلام) باشم.[1]
دل مي رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
[=B Mitra]
1.بحارالانوار، ج 44، ص 371
سايت حضرت آيت الله العظمي حاج آقا مجتبي تهراني
[=B Mitra]افسردگي و ايجاد انگيزه
[=B Mitra]بيشتر افراد در دوره افسردگي از احساس رخوت زيادي شکايت دارند به طوري که يک دوش گرفتن ساده،مرتب کردن خانه، حتي خارج شدن از رختخواب گاهي سخت ترين کار براي يک فرد در دوره افسردگي است. بپردازند و مدتي را با اين سبک زندگي سرکنند، درحاليکه اين کنار آمدن دقيقا حرکت کردن در مسير افسردگي است.
در ادامه پيشنهادات ساده اما اثربخشي براي شکستن اين روند آمده است که ارزش امتحان کردن رادارد:
[=B Mitra]1. برعکس عمل کردن.[=B Mitra]
در رويکرد رفتاردرماني ديالکتيک، برعکس عمل کردن به اين معني است که در ابتدا شما تشخيص دهيد که چه عادت بدي داريد و بعد از تشخيص، زمانهايي را که به انجام آن عادت بد مي پردازيد مشخص کنيد. سپس کاري را بهعنوان جايگزين آن عادت بد انتخاب کنيد (مثلا بيرون رفتن بجاي خوابيدن يا کتاب خواندن بجاي تلوزيون تماشا کردن.) و خود را موظف به انجام آن کنيد.
[=B Mitra]2. زنگ ساعت را تنظيم کنيد.[=B Mitra]
از زنگ ساعت فقط براي از خواب بيدار شدن استفاده نکنيد . زنگ ساعت در ساعات مختلف مي تواند شما را به ياد تصميمتان براي فرار از تله افسردگي بياندازد ، مي تواند نماد زمان خروج از خانه ،زمان خاموش کردن تلوزيون يا زمان تلفن زدن به يک آگهي کاريابي باشد .
[=B Mitra]3. تخت خود را مرتب کنيد.[=B Mitra]
جدا شدن از تخت براي يک فرد افسرده شايد از سخت ترين کارهاي دنيا باشد . وقتي که بيدار شديد روي تخت بنشينيد و تصور کنيد تمام مشکلات خود را در تخت مي گذاريد و روي آن را مي پوشانيد.
[=B Mitra]4. شستشو را جدي بگيريد.[=B Mitra]
بعد از بيدار شدن بلافاصله براي شستن صورت و دندانهاي خود اقدام کنيد . اين کار اين پيغام را به مغز شما مي رساند که شما در حال آماده شدن براي چيزي به غير از 24 ساعت لم دادن هستيد .
[=B Mitra]5. روز را با لباس خواب نگذرانيد.[=B Mitra]
اينکه شما بعد از بيداري همچنان با پيژامه روز را روي مبل ها بگذرانيد دور از ذهن نيست. تعويض لباس احتمال اين کار را کمتر مي کند، چرا که باز هم شما داريد به مغزتان پيغام ميدهيد که شما براي کاري بجز خواب در حال آماده شدن هستيد.
[=B Mitra]6. بيرون برويد.[=B Mitra]
اين شايد سخت ترين کاري باشد که يک فرد افسرده بخواهد انجام دهد . معمولا اين افراد بعد از اين پيشنهاد مي گويند "بسيار خوب به بيرون ميروم اما که چي؟" يا "جايي براي رفتن ندارم." بايد توجه داشت هدف فقط خروج از خانه است ، در را پشت سر خود ببنديد و هر چه به ذهنتان رسيد انجام دهيد مي تواند ده دقيقه پياده روي باشد يا 1 ساعت رانندگي...
[=B Mitra]7. يک ورزش را انتخاب کنيد.[=B Mitra]
حضور يک ورزش در زندگي براي بهبود خلق منفي بسيار کمک کننده است. به اين بيانديشيد که سختي و غم ورزش کردن فقط براي 10 دقيقه ي اول است و بعد کم کم حس بهتر مي آيد . با اين آگاهي مغز شما راحت تر با شروع کردن ورزش کنار مي آيد.
[=B Mitra]8. يک دفتر يادداشت داشته باشيد.[=B Mitra]
برنامه حداقل يک هفته آينده خود را تا جايي که مي توانيد جزء به جزء در دفتر بنويسيد و هر کدام را بلافاصله بعد از انجام دادن تيک بزنيد . اين کار چنان لذتي به همراه دارد که ارزش تجربه کردنش را دارد.
[=B Mitra]9. معاشرت کنيد.[=B Mitra]
خودتان را موظف کنيد با دوست يا فاميل قرار ملاقات بگذاريد. براي اين کار براي خود جايزه تعيين کنيد مثلا يک ساعت خواب مي تواند پاداش مناسبي باشد!
[=B Mitra]10. يک روانشناس شخصي داشته باشيد.[=B Mitra]
شما همانطور که يک مغازه لباس فروشي و يک لبنياتي مخصوص به خود داريد، مي توانيد از يک روانشناس بهره مند شويد. ناکامي ها و هيجانات منفي خود را با وي در ميان بگذاريد راه حل هاي خود را با او بازبيني کنيد.
[=B Mitra]
فصلنامه آواي سلامت، شماره 14، سال95
[=B Mitra]تله طرد اجتماعي
[=B Mitra]اگر نيازهاي اوليه نتواند ارضا شود. تجارب اوليه رخ مي دهد و طرح واره و قالب ذهني شكل مي گيرد و در تلههايي مي افتيم و اين تله ها انتخاب ما را جهت مي دهد. يكي از اين تله ها، تله طرد اجتماعي است. اين تله زندگي خودش را در رابطه با دوستان و گروه ها نشان ميدهد. اين تله زندگي شما را مجبور ميکند احساس کنيد با بقيه فرق داريد، متفاوتيد و شما را به دام انزوا گزيني مي کشاند. اگر همبازي ها و همسالان شما در زندگي ,شما را ناديده گرفته باشند و حس تعلق خاطر به گروه دوستان در شما رشد نکرده باشد، گرفتار اين تله زندگي ميشويد. شايد به دليل صفات و ويژگي هاي عجيبي که داشته ايد احساس کرده ايد که با ديگران فرق داريد. در دوران بزرگسالي نيز با اجتناب از روابط و معاشرت گريزي به ادامه اين تله زندگي دامن زده ايد.
احساس کرديد که به خاطر ويژگي ها و صفات تان در گروه دوستان جايي نداشته ايد و دست رد به سينه شما مي زده اند. بنابراين خودتان را از نظر اجتماعي، موجودي ناخوشايند و نا دلپذيز دانسته ايد. در دوران بزرگسالي نيز احتمالا احساس کرديد که فردي زشت، بدون جذابيت، بي قدر و منزلت، ضعيف و حوصله بر هستيد. با اين کار به باز آفريني شرايط دوران کودکي خود پرداخته ايد.
در موقعيت هاي اجتماعي احساس حقارت ميکنيد. البته اين تله زندگي هميشه به اين واضح و آشکاري نيست. بسياري از افرادي که در دام اين تله زندگي افتاده اند در روابط صميمي راحت برخورد مي کنند و مهارت هاي اجتماعي خوبي دارند. ممکن است اين تله زندگي تمام روابط آنها را درگير نکرده باشد. گاهي اوقات برخي از افرادي که روابط خوبي دارند تعجب ميکنيم وقتي که پي ميبريم در محيط کار کلاس درس يا مهماني چقدر مضطرب و کناره گير هستند. يکي از ويژگي هاي اين افراد بي قراري است. ويژگي ديگر اين افراد اين است که به دنبال ارضاي حس تعلق خاطر ميگردند.[1]
منبع براي مطالعه بيشتر
* احساس ارزشمندي، علي صاحبي، نشر سايه سخن
* فلش كارتهاي حرمت خود (احساس ارزشمندي)، كانال زندگي آرام http://t.me/zendegiearam110
زندگي خود را دوباره بيافرينيد، جفري يانگ و ژانت کلوسکو، ترجمه: حسن حميد پور و پيرمرادي گلي زاده، نشر ارجمند
[=B Mitra]
: زندگي خود را دوباره بيافرينيد
نويسنده:جفري يانگ و ژانت کلوسکو
ترجمه: دکتر حميد پور پيرمرادي گلي زاده، نشر ارجمند.
[=B Mitra]شيوه هاي تثبيت قصه در کودک
[=B Mitra]قصه اي که براي کودکان خوانده مي شود نياز به تثبيت دارد تا در ذهن او مستدام و به مرور به رفتار و عادات مثبت تبديل شود.
چند شيوه مهم براي تثبيت:
گفتگو درباره مفاهيم قصه،
اجراي قصه به صورت نمايش،
قصه خواني، توسط خود کودک،
تکرار خوانش قصه توسط مربي و والدين،
نقاشي کردن قسمت جذاب قصه، توسط کودک.
[=B Mitra]
كانال قصه.رنگ.توپ، حجت الاسلام و المسلمين اسماعيل آذري نژاد
https://t.me/qesekodak
https://instagram.com/smaeel_azari96
[=B Mitra]تيراندازي
[=B Mitra]مصاحبه با آيت الله حائري شيرازي درباره تيراندازي
- خبرنگار: حاج آقاي حائري، چه شد که عضو هيات رييسه فدراسيون تيراندازي شديد؟
- آيت الله حائري شيرازي: فکر ميکنم همه بايد آمادگي و توانايي تيراندازي را داشته باشند و اگر ديگران بگويند که ايرانيها تيراندازيشان خوب است به نفع اسلام باشد. از بيرون همه بايد بگويند که صغير و کبير، پير و جوان در جمهوري اسلامي تک تيرانداز هستند.
- خبرنگار: خود شما زياد تيراندازي ميکنيد؟
- آيت الله حائري شيرازي: بله تفريحم است و هرجا که بروم جزء پذيرايي است که از من ميشود. ميدان تيري ترتيب داده مي شود و من هم ميروم. مثلا با آقاي هاشمي، رييس فدراسيون 50 هزار تومان وسط گذاشتيم، يکبار او برد و يکبار هم من بردم.
- خبرنگار: تيراندازيتان چطور است؟
- آيت الله حائري شيرازي: خوب! من با فرماندهان [نظامي] زياد مسابقه ميدهم و اگر عينکم همراهم باشد از عهده آنها بر ميآيم.
- خبرنگار: آيا تا حالا اول شدهايد؟
- آيت الله حائري شيرازي: بله خيلي اوقات.
- خبرنگار: مسابقه رسمي هم شرکت کردهايد؟
- آيت الله حائري شيرازي: بله در مسابقه رسمي هم شرکت کردهام. حتي يکبار در اتريش با رييس جنگلباني آنها مسابقه تيراندازي داديم. قبل از مسابقه به زبان آلماني گفت که ميترسد مغلوب من بشود!
- خبرنگار: تا حالا شده با ساير مسؤولان کشور نيز مسابقه تيراندازي بدهيد؟
- آيت الله حائري شيرازي: اگر فرصتي پيش آمده و يا بيايد حتما اين کار را انجام داده و يا ميدهم.
- خبرنگار: به نظر شما علت ضعف ما در ورزشهايي چون تيراندازي و سوارکاري که مورد تاکيد اسلام است، چيست؟
- آيت الله حائري شيرازي: ما بايد مسئله برد و باخت [و شرط بندي در تيراندازي را بين مردم] عموميت دهيم تا مردم را از قمار [در ساير بازي ها] به [شرط بندي در] تيراندازي بکشانيم. اين برد و باخت حلال است
و اگر کسي يک ميليون تومان هم بگذارد و ببرد، حلال است.
...
ايشان گاهي اوقات بعد از جلسه دعاي ندبه (صبح جمعه) با شاگردان و دوستانشان مسابقه تيراندازي برگزار مي کنند. خود معظم له هم در مسابقه شرکت مي کنند.
[=B Mitra]
كانال آيت الله حائري شيرازي(22 مرداد 1390، مصاحبه با روزنامه قانون)
[=B Mitra]"راه کارهاي پيش گيري از آسيب هاي اينترنتي(1)
[=B Mitra]اگر چه امروزه بهترين امکانات ارتباط رسانه اي دنيا در قالب اينترنت تجلي يافته ، اينترنت هم چون يک قايق دريانوردي ما را به سواحل زيباي جهان مي برد ، اما واقعيت اين است که در اين سواحل کوسه هاي خطرناکي نيز وجود دارد که نوجوانان و جوانان ما را تهديد مي کنند .
با توجه به مشکلات تکنولوژيکي و نبود موانع قانوني کافي براي جلوگيري از اين آسيب ها ، بهترين کار ، رعايت مسائل ايمني توسط والدين و خود کاربران است که البته اين امر مي تواند از طريق خانواده ، مدرسه و هم سالان نيز صورت بگيرد .
اگر چه راه کار هاي قانوني و فيلترينگ برخي سايت ها توسط دولت ، در عمل تا حد بسياري سودمند بوده است و شرط لازم محسوب مي شود ، اما بايد به دنبال راه کارهايي باشيم که بتوانيم اين آثار منفي و مخرب را کاهش دهيم . اين راه کار ها و تدابير بايد توسط والدين ، اولياي مدرسه و دوستان و هم سالان انديشدده شود.
[=B Mitra]الف ) تدابير پيشگيرنده توسط والدين:
[=B Mitra]
1-والدين حتي الامکان بايد با فعاليت هاي اينترنتي و آن چه فرزندانشان در اين فضا مي توانند انجام دهند ، آشنا شوند و راه هاي مقابله با آن را فرا بگيرند .
2-والدين بايد کامپيوتر ها را در منزل در جايي قرار دهند که امکان استفاده خصوصي از آن وجود نداشته باشد و بتوانند به راحتي فعاليت هاي فرزندان را تحت نظر داشته باشند .
3-والدين و فرزندانشان مي توانند درباره قواعد ومقررات استفاده از اينترنت در منزل بحث و تبادل نظر کنند و در نهايت والدين مقررات خاصي را در اين زمينه به فرزندان خود ابلاغ نمايند و موضوعات و موارد مربوط را به آن ها تذکر دهند .
به عنوان مثال :
الف ) زمان و شرايط لازم براي استفاده از اينترنت .
ب ) مدت زماني که فرزند مي تواند از اينترنت استفاده کند .
ج ) انواع وب سايت ها و فعاليت هاي قابل قبول و غير قابل قبول .
د ) اطلاعاتي که مي تواند در ضمن استفاده از اينترنت افشا کرد .
ه ) چگونگي مواجهه با مشکل در هنگام استفغاده از اينترنت و کمک گرفتن از والدين.
4-والدين بايد ديدگاه خود را در خصوص موضوعات صريح جنسي و رفتار هاي ناشايست تشريح کنند و درباره غير مجاز و مخرب بودن برخي از سايت ها براي فرزندانشان توضيح دهند ، زيرا در غير اين صورت ، آن ها واکنش هاي منفي نشان خواهند داد و به بيراهه خواهند رفت .
5-والدين بايد اين واقعيت را بپذيرند که فرزندانشان ، نسبت به آن ها ، بيشتر با فضاي اينترنت خو گرفته اند ، لذا اگر مي خاهند در اين مورد اقدامات موثري انجام دهند بايد وقت بيشتري صرف کرده ، اين خلاء را پر کنند .
6-والدين بايد به تفاوت ميزان اعتماد به نفس فرزندان خود رد فعاليت هاي آن لاين و فعاليت در فضاي خارج پي ببرند و به آن توجه داشته باشند . جوانان ممکن است در فضاي مجازي دست به کار هايي بزنند که در عالم فيزيکي جرئت ارتکابش را نداشته باشند . به همين دليل والدين بايد نسبت به فعاليت هاي آن ها مراقبت ويژه اي به عمل آورند .
7-والدين بايد به فرزندانشان هشدار دهند که کلمات گذر خود را کاملا مخفي نگه دارند و حتي در اختيار نزديک ترين دوستان خود نيز قرار ندهند تا با استفاده از نشاني پست الکترونيکي آن ها مطالب نامناسب براي ديگران ارسال نگردد .
8-بايد به نوجوانان آموزش داد تا هيچ يک از اطلاعات و عکس هاي شخصي و خانوادگي خود را ، به ويژه در اتاق هاي گفت و گو ، در اختيار کسي قرار ندهند .
9-مجموعه اطلاعاتي که نوجوانان وارد کامپيوتر مي کنند ، بايد قابل رديابي بوده ، از مخفي کردن و پاک کردن آن ها خودداري نمايند تا والدين در صورت ضرورت بتوانند آن ها بازبيني کنند و بر فعاليت هاي آن ها اشراف داشته باشند .
ادامه دارد...
[=B Mitra]
محسن ايماني، ماهنامه پيوند شماره 20
[=B Mitra]"راه کارهاي پيشگيري از آسيب هاي اينترنتي(2)
[=B Mitra]ب) تدابير پيشگيرنده توسط اولياي مدرسه :
يکي از محيط هاي مهم و تاثير گذار بر نوجوانان ، مدرسه است . اقدامات مناسب اولياي مدرسه مي تواند از بخشي از آسيب هاي اينترنتي پيشگيري کند .
يکي از اقدامات مناسب در محيط مدرسه اين است که دبيران محترم استفاده صحيح از اينترنت را به نوجوانان بياموزند و براي هر مبحث درسي فهرستي از سايت هاي مجاز و مناسب را تهيه کرده ، از دانش آموزان بخواهند در مهلت مقرر به همه آن ها مراجعه کرده ، مطالب مربوط را مطالعه و استخراج کنند . بدين ترتيب ، آن ها فرصت استفاده از سايت هاي غير مجاز را از دانش آموزان خواهند گرفت .
معرفي سايت هاي مفيد توسط مسئولين مدرسه و مربيان در زمينه هاي مختلف مي تواند پاسخ گوي بسياري از کنجکاوي هاي نوجوانان باشد .
نظارت و کنترل مسئولين مدرسه بر فعاليت هاي معرفي سايت هاي مفيد توسط مسئولين مدرسه بر فعاليت هاي اينترنتي دانش آموزان در مدرسه مي تواند يکي ديگر از راه هاي جلوگيري از آسيب هاي اينترنتي باشد .
شايان ذکر است نصب دستور العمل استفاده از کامپيوتر و اينترنت در سايت هاي مدارس امري لازم است . اين نوع شيوه نامه ها بايد توسط مسئولان ذي ربط در وزارت آموزش و پرورش تهيه شود . در صورت تخلف دانش آموزان از اين دستور العمل ، بايد به آن ها تذکر داد و برابر مقررات با آن ها رفتار کرد .هر چند که معلم مربوط نيز بايد در مرکز کامپيوتر مدرسه حضور داشته باشد تا آن دسته از دانش آموزاني که قصد استفاده سوء از اين امکانات را دارند ، فرصت کافي براي انجام آن پيدا نکنند .
"تدابير پيشگيرنده توسط دوستان و هم سالان" را از همين مقاله در هشتم شهريور تقويم مطالعه نماييد.
[=B Mitra]
محسن ايماني، ماهنامه پيوند شماره 20
[=B Mitra]عروس و مادر شوهر(1)
[=B Mitra][=B Mitra]پرسش: من تازه عروسي هستم که هنوز باهمسرم هم خانه نشدم وان شاءالله قراره درآينده بعدازعروسي با مادرهمسرم دريک ساختمان زندگي کنيم همسرم تک پسرهستن,وپدرهمسرم فوت شدندوتمام هزينه هاي زندگي به عهده ي همسرم هست
حالاسوالات من:
باتوجه به اينکه قرارهست باخانواده ي همسرم يک جازندگي کنم از الان چطور برخوردکنم که بعدابه مشکل برنخورم. درواقع ميخوام ازاول يک زندگي خوب داشته باشم که نه خودم ضررکنم ونه براي همسرم کم بزارم ونه دل مادرشوهرم بشکنه لطفا مطالبي که هيچ وقت هيچ جايادمون ندادن رويادنمون بديد دراين جور زندگي ها قطعا پيش ميادمادرشوهرچيزي بگه که عروس ناراحت بشه,پيشنهاد خاله وعمه قهره! ولي من ميخوام روش درست رويادبگيرم,وکسي نيست يادبده خلاصه بگم چطورعروس وهمسرنمونه باشم بدون اينکه خودخوري کنم ومشکلات رو بريزم تودلم که بشه عقده و چند سال بعد سربازکنه به نظرتون لازمه به همسرم بگم که بعضي حرف هاي مادرش ناراحتم ميکنه؟اگربله چطورعنوان کنم که همسرم هم اذيت نشه؟
[=B Mitra]
سلام عليكم
ممنون از اعتمادتون
بزرگوار همان طور كه خودتان هم دغدغه داريد پيشگيري مقدم بر درمان است.
نكاتي را بايد بدونيد كمك تون مي كنه غير از دونستن بايد طوري باشد كه پيوسته مرور كنيد كه مبادا انصاف را در هيجانات منفي خشم و ناراحتي كنار بگذاريد.
1- ايشان شرايطش شفاف بوده و چيزي را از شما مخفي نكرده ايد و شما با توجه به شرايط او جواب مثبت داده ايد يعني مي دانستيد شوهر شمابراي مادر نقش فرزندي و شوهري و برادري و..دارد.
2- در فرهنگ ما ذهن در برخي امور از همان ابتدا بار منفي به خود مي گيرد مثلا معمولا ذهن ها تصورشان اين است كه عروس و مادرشوهر رابطه خوبي ندارند و خود همين سبب ذهن خواني منفي و پيشگويي و نفوس بد زدن و تلقين و استدلال هاي احساسي ميشه. در حالي كه اگر منطقي فكر كنيم مي توانيم شواهد نقض كننده هم بياوريم.
3- خشم و كينه اگر درون ريخته شود تبديل به اضطراب مي شود و اضطراب مي تواند سبب نشانه هاي بد جسمي و ذهني و اجتماعي و معنوي داشته باشد سردرد، خواب ها مكرر، نامنظم شدن عادات ماهانه، حالت تهوع، نسخوارهاي فكري مزاحم، بي نشاطي در عبادت، ميل به انزوا يا چسبندگي به برخي افراد، و...از نشانه هاي اضطراب است.
4- كينه و خشم را بايد زود مديريت كرد تا مشكلات ياد شده را ايجاد نكند. اقدامات اساسي عبارتند از بالا بردن ظرفيت با برنامه تفريحي و لذت هاي حلال، مشاوره، راز و نياز، گفتگو با دوستي همدل، مشورت با همسر براي يافتن راه حل منطقي، نوشتن كينه ها و ناراحتي ها و در آب انداختن يا سوزندان يا ريز ريز كردن و از همه مهم تر صفح (بالاتر از عفو) با معامله خدا
5- هر كجا مشكلي بود خودخوري نكنيد اگر ده مورد است براساس اولويت در فضايي آرام با همسرتان گفتگو و صحبت كنيد قهر و تسليم و تظاهر، كشاندن مشكل به خانواده ها، خودخوري، تندي و پرخاش، غرولند و گله از راه هاي نابالغانه است. گفتگو و مذاكر و استفاده از فردي امين و باتجربه و مشاور خانواده بهترين تدبير بالغانه است.
6- مسلما زندگي اشتراكي با مادر او ابتدا براي هر دوي شما و ايشان ممكن است راحت باشد ولي اين وقع را در مادر ايجاد مي كند و تنظيم هيجانات بعد برايش دشوار مي شود. مرزها بايد روشن و شفاف باشد ولي بزرگوار كودك را از شير و معتاد را از مواد هم بخواهند بگيرند به تدريج اين كار را مي كنند حالا ببينيد چه قدر زحمت دارد مديريت هيجاني و وابستگي اين مادر و فرزندش. شما مادر را هم بتوانيد به گونه اي تنظيم كنيد بخواهيد يا نخواهيد شوهرتان در درون عذاب خواهد كشيد
چشم ها را ببنيديد ذهن را متمركز كنيد حالا خودتان را در دنياي شوهرتان ببريد و جاي او باشيد و تصور كنيد مادر شوهرتان مادرتان است.به اين مي گوييم همدلي. درك همدلانه اساس ارتباط سالم است در كنار توجه مثبت غير مشروط (غربال كردن رفتار بد از كل شخصيت) و اخلاص( خود بودن و نقش بازي نكردن)
[=B Mitra]
مادر شوهرت را بكش(آيين مهرورزي)، كانال زندگي آرام
[=B Mitra]عروس و مادر شوهر(2)
[=B Mitra]
7- به شوهرتان بگوييد چگونه زندگي كنيم و روابط را تنظيم كنيم؟ بعد پيشنهاد دهيد از مشاور يا فردي امين و باتجربه كمك بگيريد مثلا تماس بگيريد با مشاور گفتگو كنيد. بعد از آن بهتر است اين تفكيك مرزها را حتي شوهرتان به مادر نگوييد مثلا از خاله يا فردي امين بخواهد كه بحث را مطرح كند و بگويد مرزها شفاف باشد و جدا حرمت ها حفظ مي شود.
8- بعد از جدايي مرزها. برنامه تدريجي بريزيد كه گاهي با هم غذا بخوريد. روزهاي اول بيشتر باشد روزها بعدي به بهانه هاي مختلف طوري برنامه بريزيد كه مادر متوجه شود كه جدايي از لوازم زندگي و مسؤوليت هاي فرزندش است و فرزندش برخي مواقع دير مي آيد يا كار دارد (باز اين را نبايد شما مستقيم بگوييد) و فرزندش توضيح دهد كه شرايطش چه طور است گاهي روزهاي اول از خاله ها بخواهند بيشتر با او باشد يا او را منزل خاله ببرد. شما هم مراقب باشيد
نقش عروس خوب بودن را بد بازي نكنيد برخي از عروس ها ابتدا افراطي مهرباني مي كنند بعد مي بينيد افراط شد خود را تعديل مي كنند و اين سبب بدگماني مادر شوهر يا حتي شوهر مي شود. ميانه رو باشيد. اگر هم زماني نمي تواند همراه و كمكش باشيد شرايط خود را بگوييد. برخي از مادر شوهرها نزد ديگران تمايل زيادي دارند با عروسشان ظاهر شوند گاهي بگويند اين عروس با اين امتيازات زن فرزند من است يا گزينش من است يا اين كه بگويند او مرا دوست دارد
باز اينجا مراقب باشيد همراه او باشيد ولي تواقع را تعديل كنيد كه بخواهد هميشه با او باشيد اگر هم نشد بهانه بياوريد بهتر است اين از سوي شوهرتان باشد
يعني جاهايي كه مي دانيد اگر شما چيزي بگوييد سوءتفاهم مي شود بهتر است شوهرتان وارد عمل شود. شما هم در خانواده خودتان اين نقش را براي شوهرتان به عهده بگيريد مثلا شوهرتان منزل فردي راحت نيست شما خانواده را منصرف كنيد تا به شوهرتان بدبين نشوند.
9- يادتان باشد يادتان باشد يادتان باشد حتي بين مادر و دختر و دو دختر يا خواهر و برادر اختلاف پيش مي آيد هنر كنار كشيدن وقطع رابطه نيست هنر مديريت روابط است. ما معمولا اختلاف خود با خانواده همسر را حجيم و متورم ارزيابي مي كنيد دو درصد را دويست درصد مي بينيم. دايره اي بزرگ به طور تجسمي بكشيد برويد با شوهرتان وسط دايره. مسائل زندگي خودتان را بچينيد. بايد 95 در صد از دايره با زندگي شما پر شود. و ذهن نيز بايد اين طور تنظيم شود. اگر جايي با مادر شوهر اختلاف داشتيد كل روز به ان فكر نكنيد در روز ده دقيقه را به ان فكر كنيد. به فكرتان بگوييد من مدير ذهن و زندگي ام هستيد هر وقت خواستيد با من صحبت كنيد از منشي فكر وقت بگيريد وقت و بي وقت مزاحمم نشو. با اين تدبير انرژي شما براي حل مشكل حفظ مي شود از تاپيك بازي خلاقت سايت براي حل مشكلات كمك بگيريد شوخ طبعي لازمه خلاقيت و حل مشكل است شما وقتي آشفته و درگير هيجانات منفي مي شويد راه ها را نمي بينيد و تصور مي كنيد در دسترس ترين را( گريز، قهر، خشم و كينه و مقابله به مثل و..) بهترين است حتما مشكل را بنويسيد به صورت مكتوب و برايش راهكار بيابيد با تفكر با هم انديشي و مشورت و مطالعه
10- وقتي گرفتار هيجانات منفي هستيد عقلتان به جايي قد نمي دهيد يك تكنيك اين است كه تصور كنيد دوستتان يا خواهرتان به شما تماس گرفته و همين مشكل را مي خواهد حل كنيد و شما برايش راه كار مي دهيد
11- دعا، صدقه، توسل و نذر در حد توان و وسع خود بسيار مفيد است به ياد داشته باشيد با ايمان نيمي از ايمان حفظ مي شود بنابراين شيطان از زمان آشنايي شما با هزاران حقه و وسوسه مي آيد شما را بدبين كند و نقاط قوت را كم رنگ نقاط ضعف را برجسته و مقايسه را زياد مي كند و در شعله نفوس بد زدن و تلقين بد مي مد ممكن است از انسان ها براي اين كار استفاده كند. پس كم نياوريد مامعمولا از كساني دوستشان داريم انتظار داريم شما جزيي از زندگي فرزند مادرش هستيد و از اين جهت شما را دوست دارد و اگر بيمار هم شويد و ناراحتي اي داشته باشيد اذيت مي شود اگر ذاتا انساني شريف و با انصاف باشد كه بيشتر
12- معمولا انسان ها عامدا و علما ظلم نمي كنند خود مادر شوهران كه با ما تماس مي گيرند خود را حق به جانب مي دانند و تصور مي كنند كه به آنها ظلم شده و حقشان رعايت نشده است. بله انسان به تعبير قران وقتي پير مي شود روحيات كودكي اش باز مي گردد.[1]
براي آرامش و شادي شما دعا مي كنم
موفق باشيد.
[=B Mitra]
مادر شوهرت را بكش(آيين مهرورزي)، كانال زندگي آرام
[=B Mitra]قانون مادربزرگ
[=B Mitra]
انجام کارهاي خوشايند فرزند درقبال انجام کارهاي ناخوشايند توسط او.
اين اصل كه به اصل پريماك مشهور است به معني محروم کردن کودک (بزرگتر از سه سال) از وسيلهاي است که کودک در طول روز از آن استفاده کرده و به انجام آن علاقه دارد.
براي مثال والدين بايد بگويند:
"اگراتاقت روتميز کردي مي توني تلويزيون تماشا کني"
"اگر مشق هايت را نوشتي مي توني با دوستات بازي کني"
درصورت انجام ندادن، قرار نيست شخصيت کودک را خرد کنيم بلکه تنها اجازه تماشاي تلويزيون را ندارد، اما والدين همچنان تمامي رفتارهاي مثبت خود را با کودک انجام داده و وظايف پدر و مادري خود را نيز به نحو احسن به انجام ميرسانند.
[=B Mitra]
كانال فرزند مثبت
http://t.me/Farzandparvari_mosbat
[=B Mitra]مرنجيم و مرنجانيم
[=B Mitra]خار خنديد و به گل گفت: سلام
و جوابي نشنيد
خار رنجيد، ولي هيچ نگفت
ساعتي چند گذشت
گل چه زيبا شده بود
دست بي رحمي نزديک آمد،
گل سراسيمه ز وحشت افسرد
ليک آن خار در آن دست خليد و گل از مرگ رهيد
صبح فردا که رسيد
خار با شبنمي از خواب پريد
گل صميمانه به او گفت: سلام...
گل اگر خار نداشت
دل اگر بي غم بود
اگر از بهر كبوتر قفسي تنگ نبود،
زندگي،
عشق،
اسارت،
همه بي معنا بود
.........
بازگرديم شعر را دوباره بخوانيم چه درس هايي از اين شعر براي زندگي مي توانيم بياموزيم؟
چه جاهايي قبلا كسي را رنجانده ايم و بعد ديده ايم كه كارمان اشتباه بوده است؟
بله كوه به كوه نمي رسد ولي آدم به آدم ميرسد پس باهم مهربان باشيم مرنجيم و مرنجانيم.
[=B Mitra]
سايت گفت و گوي ديني
[=B Mitra]منِ مادي
[=B Mitra]اين همه غمها که اندر سينه هاست
از بـخـار و گـرد بـاد و بـود مـاسـت
اکثر غم و اندوه نهفته در جان و سينه انسان از هواهاي نفساني و حرص و طمع و زياده خواهي ها و طوفان هاي "من طبيعي" نشأت مي گيرد.
منِ طبيعي انسان به داشته هاي مادي تعلق خاطر پيدا مي کند و با فقدان آنها اندوهگين مي شود. عمده غصه هاي آدمي از همين تعلقات و از دست دادن دوست داشتني هايش ناشي مي شود.
چنانچه انسان بتواند با تقويت جان و گشايش روح، وابستگي هاي معنوي و الهي را به جاي تعلقات مادي بنشاند، از قيد غم ها آزاد مي گردد و اين آزادي او را از رنج هاي کاذب و بي پايه مي رهاند و به سرزمين امن و آرامش مي رساند.
غم هاي ناشي از تعلقات مادي، وسوسه ها بر مي انگيزد و آرام آرام روح و جان آدمي را مي خراشد و چون داس بر کشتزار هستي ما فرود مي آيد و موجوديت ما را درو مي کند و از ميان بر مي دارد.
اين غمان بيخ کن چون داس ماست
اينچنين شد وآنچنان وسواس ماست
[=B Mitra]
هزار قانون زندگي (برگرفته از مثنوي معنوي)، محمود قنبري و همكاران، قانون 160
[=B Mitra]خوشبختى
[=B Mitra]"امام صادق (عليهالسلام):
ثَلاثَةٌ مِنَ السَّعادَةِ:
الزَّوجَةُ المُؤاتِيَةُ، وَالأَولادُ البارّونَ، وَالرَّجُلُ يُرزَقُ مَعيشَتَهُ بِبَلَدِهِ ؛ يَغدو إلى أهلِهِ ويَروحُ.
سه چيز از خوشبختى است:
همسر سازگار،
فرزندان نيك،
و اين كه [منبعِ] روزى انسان در شهر خودش باشد و بام و شام با خانواده اش به سر بَرَد.
********************
كانال هاي روان شناختي
همسان گزيني تبيان
https://t.me/TebyanHamsangozini
سپيده دانايي
https://t.me/sepidehdanaei
مبارزه با وسواس (سمت خدا)
https://t.me/samtekhoda3_vasvas
پرسمان
https://t.me/porseman
خانه خوبمان
https://t.me/khanehkhobeman
سبك زندگي اسلامي، دكتر نورعليزاده
https://t.me/Nooralhyat
ماهنامه خانه خوبان
https://t.me/m_khooban
https://instagram.com/khanehkhooban
قصه، توپ، رنگ: حجت الاسلام و المسلمين آذري نژاد
https://instagram.com/smaeel_azari96
https://t.me/qesekodak
مشاوره خانواده، مركز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني
https://t.me/pasokhgoo3
دكتر افروز
https://t.me/drafrooz
آيت الله حائري شيرازي
https://t.me/haerishirazi
پرسمان روان شناختي و مشاوره: حجت الاسلام دکتر رضامهکام
https://telegram.me/mahkampsy
زندگي به رنگ خدا
https://t.me/brangekhodair
گروه تخصصي روانشناختي اسوه زندگي :
https://t.me/Osveh_Zendegi
روان شناسي مثبتگرا
https://instagram.com/zohresaadatmand
خانواده خوب
https://t.me/Khanevade_khoob
دكتر ابراهيم اخوي
https://t.me/EAkhavi
سلامت نيوز
https://t.me/salamatnews
روان شناسي مثبت گرا
https://t.me/positivepsychologyy
قالي زندگي
https://t.me/ghaliezendegi
فرزند پروري مثبت
https://t.me/farzandparvari_mosbat
زندگي آرام:
https://t.me/zendegiearam110
اينستاگرام:
https://instagram.com/zendegie_aram110
از زبان مشاور:
https://t.me/mazaheriesfahani_ir
به سوي كمال (اصغر كيهان نيا)
https://t.me/besooiekamal
استادعباسي ولدي
https://t.me/abbasivaladi
https://www.instagram.com/abbasivaladi.ir
انجمن روان شناسي اسلامي دارالحديث
https://t.me/islpsychology
استاد محمد شجاعي
https://t.me/jalasate_ostad
احكام روان شناختي
https://t.me/psy_feQh
داستانهاي واقعي مشاورهاي
https://t.me/dastan_psy
ميگنا
https://t.me/MignaChannel
كانال پژواك هنر و انديشه
https://t.me/pejvake_honar
***********************
سايتهاي روان شناختي
سايت همسان گزيني تبيان
http://hamsan.tebyan.net/
انجمن روان شناسي اسلامي
http://islamicpa.com/fa/node/743
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (ر.ك: بخش روان شناسي)
http://www.rihu.ac.ir/
مركز مشاوره و روان درماني مأوا
http://moshavere.org/
گروه روانشناسي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)
http://psy.iki.ac.ir/
نشريات مؤسسه موزشي و پژوهشي امام خميني ( معرفت، خانه خوبان و..)
http://nashriyat.ir/
معاونت فرهنگي موسسه امام خميني
http://farhangi.iki.ac.ir/
موسسه آموزش عالي اخلاق و تربيت
http://ueae.ir/
پژوهشکده اخلاق و روانشناسي اسلامي
http://riqh.ac.ir/category
http://psychology.riqh.ac.ir/
نهاد رهبري ( مشاوره)
http://www.moshavereh.porsemani.ir/
انديشه قم (بخش مشاوره و تربيت)
http://www.andisheqom.com/
انجمن گفتگوي ديني، بخش مشاوره و تربيت
http://www.askdin.com/
پاسخگوي آنلاين بخش مشاوره
http://javab.ir/09640/
پاسخگو، بخش مشاوره
http://www.pasokhgoo.ir/
سايت ميگنا
Www.migna.ir
پرتال جامع علوم انساني روانشناسي
www.ensani.ir
راديو معارف، بخش هاي مشاوره و تربيت
http://radiomaaref.ir/
مجموعه پادكست صوتي
http://shenoto.com
مشاور فا
http://www.moshaverfa.com/
استادعباسي ولدي
www.abbasivaladi.ir
******************************************
كتابخانههاي مفيد
كتابخانه ديجيتالي قائميه(بيش از 16000 كتاب)
http://www.ghbook.ir
كتابخانه غدير
http://www.ghadeer.org
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، نشر ديجيتال
http://pajoohaan.ir
http://montazer.ir
كتابخانه تبيان ( بيش از 100000 منبع رايگان)
https://library.tebyan.net/
كتابخانه مدرسه فقاهت
http://lib.eshia.ir/
كتابخانه دارالحديث
http://www.hadithlib.com
مركز تعليمات اسلامي واشنگتن
http://ketaab.iec-md.org
مرکز تحقيقات کامپيوتري علوم اسلامي
http://www.noorlib.ir
كتابخانه ديجيتال موسسه تحقيقات و نشر معارف اهل البيت (ع)
http://lib.ahlolbait.com
دانشنامه اسلامي
http://wiki.ahlolbait.com
"
[=B Mitra]
اصول كافي، ج5، ص 258 ، ح 2
[=B Mitra]مشاور گريزي
[=B Mitra][=B Mitra]پرسش: چرا شوهرم مشاور گريز است؟[=B Mitra]
پاسخ: مشاور گريزي و همكاري نكردن براي حل مشكل زير نظر مشاور دلائلي مختلف دارد. اين علل در افراد مختلف، متفاوت است و بايد بررسي شود.
مهمترين علل شايع عبارتند از: كمرويي، درماندگي آموخته شده (بيفايده دانستن و پتك بر آهن سرد دانستن مشاوره براي مشكلشان) خودشيفتگي، وسوسه شياطين انسي و جني، بدبيني، افسردگي، اعتماد به نفس كاذب، عقل كل دانستن خود، مقاومت براي پنهان كردن اسرار، سبك تربيتي نادرست، مردسالاري، باورهاي خرافي درباره مشاوره، خطاهاي شناختي، غيرت و غيرزدايي (نگراني از توجه مشاور ناهمجنس به همسر و نگراني مقايسه شدن او با مشاوره توسط همسر)، ريگ به كفش داشتن، ضعيف بودن فرهنگ مشاوره و ندانستن جايگاه علمي و تخصصي مشاوران، تجارب ناموفق مشاوره، تمركز برنامههاي خانواده و مشاوره هاي رسانه ملي در وقت كاري.
برخي از علل هم به ويژگيهاي روانشناختي مردانه مانند ميل به رقابت، گرايش به رهبري و سرپرستي، استقلال طلبي در تفكر و عملكرد، كلگرايي، نوسان هيجاني كمتر از زنان باز ميگردد.
زن با گفتگو و همدلي خيلي بهتر ميتواند دنبال راه حل باشد.
مردان هدفگرا هستند و زنان رابطه گرا.
مردان ميل به آزمون خطا دارند
و زنان ميل به همانديشي.
[=B Mitra]
محمدحسين قديري، ماهنامه فرهنگي و تربيتي و اجتماعي خانواده شاد، سال اول، مهرماه 1396، پيش شماره پنجم، ص52
[=B Mitra]همدلي يکي از مهم ترين مهارت هاي زندگي
[=B Mitra]ميدانيد همدلي يعني چه؟ ذهنتان را جاي دوري نفرستيد. در همين زندگي روزانه و دور و برتان کمي دقت کنيد، به جواب خواهيد رسيد.[=B Mitra]همدلي يعني اينکه براي اين که بفهميد طرف مقابل از چه دردي رنج مي کشد، خود را جاي او بگذاريد.[=B Mitra]
همدلي رابطه شما را با خانواده مستحکم ميکند، اجازه ميدهد آنها را درک کنيد و آنها نيز شما را بفهمند. همدلي کردن يعني درک احساسات و هيجانات ديگران و ديدن دنيا از دريچه چشمان آنان.
[=B Mitra]واقعا بزرگ شويد![=B Mitra]
همدلي ما را رشد ميدهد و روحمان را عميقتر ميکند. پيشفرض همدلي کردن، فهم و درک ديگران است، تا وقتي که تعريفي از احساس شکست يا دلتنگي نداشته باشيد نميتوانيد طرف مقابلتان را همراهي کنيد، اما وقتي اين احساسات را ميشناسيد و در ديگران شناسايي ميکنيد در واقع مثل اين است که خودتان احساسات اين چنيني را تجربه کردهايد. علاوه بر اين اگر شما با کسي همدلي کنيد مشکلاتش را از زاويهاي ديگر خواهيد ديد و احتمالا راهحلهايي را ارائه ميدهيد که شايد به ذهن او خطور هم نکرده باشد.
[=B Mitra]مشکلات خانواده را دوچندان نکنيد[=B Mitra]
اگر هميشه آماده نصيحت کردن و گوشزد اشتباهات خانواده به آنان هستيد اين بار کمي سکوت کردن را تمرين کنيد، براي اعضاي خانواده بخصوص پدربزرگ و مادربزرگ وقت بيشتري بگذاريد و هنگامي که نياز به همدلي دارند با آنان همراه شويد. به طور مثال درک کنيد پدرتان به خاطر ورشکستگي اخيرش از نظر مالي در بحران به سر مي برد. در بسياري مواقع کساني که به همدلي نياز دارند با يک درد دل ساده و تخليه احساسات حالشان بهتر ميشود. اين طبيعي است که شما نتوانيد مادر يا پدرتان را کاملا درک کنيد، اما وقتي خودتان را جاي آنها ميگذاريد درک بهتري از اوضاع به دست ميآوريد.
[=B Mitra]مشکلات را کوچک جلوه ندهيد[=B Mitra]
همدلي، روابط اجتماعي را بهبود ميبخشد و به ايجاد رفتارهاي حمايت کننده و پذيرنده، نسبت به انسانهاي ديگر منجر ميشود. انسانهايي که باهم همدلاند ميتوانند سالهاي سال در يک محيط کاري مشغول باشند، حتي با هم رقابت کنند اما دچار مشکل نشوند.
اگر مادر يا پدري هستيد که قصد آرام کردن فرزندتان را داريد، سعي کنيد خودتان را جاي او بگذاريد، به قول معروف شما چند پيراهن بيشتر پاره کردهايد و ممکن است مشکلات فرزندتان در نظر شما خيلي کوچک باشد، اما فراموش نکنيد که خودتان هم با تجربههاي سخت و آسان زندگي به اين درک رسيدهايد. پس وقتي فرزندتان دچار مشکلي ميشود و توقع دارد او را درک کنيد با او همراه شويد. لطفا از آن طرف بام هم نيفتيد يعني مدام نگوييد «واي چطور تحمل کردي؟ حالا ميخواهي چه کار کني؟ من اگر جاي تو بودم نميتوانستم تاب بياورم؟!»
ادامه دارد...
[=B Mitra]
منبع
http://www.beytoote.com
[=B Mitra]همدلي يکي از مهم ترين مهارت هاي زندگي
[=B Mitra]
[=B Mitra]تجربيات تان مال خودتان
[=B Mitra]برخي افراد عادت کردهاند که به محض تمام شدن حرفهاي طرف مقابل تجربهاي از همان جنس را تکرار کنند، نوعي مقابله به مثل پنهاني، جالب اينجاست که اگر خودشان هم تجربهاي اين چنيني نداشته باشند در ذهنشان ميگردند و بالاخره خاطرهاي از خانواده، فاميل يا دوست مييابند که در پاسخ طرف مقابل بگويند. درست است که صحبتهاي اين چنيني به قصد همدلي بيان ميشود، اما در عمل به طرف مقابل نشان ميدهد که اصلا حرفهايش شنيده نشده است.
[=B Mitra]
مي توانيد با کفش ديگران راه برويد
[=B Mitra]اگر مادر يا پدري هستيد که قصد آرام کردن فرزندتان را داريد، سعي کنيد خودتان را جاي او بگذاريد، به قول معروف شما چند پيراهن بيشتر پاره کردهايد و ممکن است مشکلات فرزندتان در نظر شما خيلي کوچک باشد.
اگر ميخواهيد ببينيد شما اين مهارت را بلديد يا خير، بهتر است خيلي صادقانه ببينيد اين پنج مورد در زندگيتان چقدر وجود دارد. ميتوانيد از يک دوست نزديک، والدين يا همسرتان در اين خصوص سوال کنيد. مواردي که در بررسي خودتان براي همدلي بايد مد نظر بگيريد، از اين قرار است: توانايي علاقهمندي به ديگران را دارم،تحمل افراد مختلف را دارم، در رفتارم با ديگران پرخاشگري کمي دارم، ميتوانم دوست يابي داشته باشم و شخص دوست داشتنياي هستم،براي ديگران احترام قائل ميشوم.
صادقانه جواب دهيد و اگر در مهارت همدلي هنوز تبحر پيدا نکردهايد، کمي تمرين کنيد و سعي کنيد در زندگيتان فرد همدلي باشيد.
[=B Mitra]
دلهايي نزديک به هم[=B Mitra]
همدلي يعني اينکه فرد بتواند زندگي ديگران را حتي زماني که در آن شرايط قرار ندارد، درک کند. همدلي به فرد کمک ميکند تا بتواند انسانهاي ديگر را حتي وقتي با آنها متفاوت است، بپذيرد و به آنان احترام بگذارد. همدلي، روابط اجتماعي را بهبود ميبخشد و به ايجاد رفتارهاي حمايت کننده و پذيرنده، نسبت به انسانهاي ديگر منجر ميشود. انسانهايي که باهم همدلاند ميتوانند سالهاي سال در يک محيط کاري مشغول باشند، حتي با هم رقابت کنند اما دچار مشکل نشوند. آنان که همدلي را بلدند با همسرشان کمتر دچار اختلاف ميشوند و ميتوانند تفاوتهايشان را مديريت کنند.
[=B Mitra]
منبع
http://www.beytoote.com
[=B Mitra]تکنيک مکث 3 ثانيه
[=B Mitra]کسي از شما سؤالي مي پرسد
سريعا جواب ندهيد، سه ثانيه مكث کرده، سپس جواب دهيد.
خيلي خيلي گرسنه ايد، قبل از به دهان گذاشتن هر لقمه غذا، سه ثانيه مكث كنيد.
در ماشين نشسته ايد و خيلي هم عجله داريد، قبل از روشن كردن ماشين، بر روي صندلي ماشين به آرامي، سه ثانيه مكث كنيد بعد ماشينتان را روشن كنيد.
مكث هاي سه ثانيه
باعث افزايش قدرت و صبر شما شده و در نتيجه
باعث ماندگاري و افزون شدن انرژي مثبت شما ميشود
در اين كار ممارست بخرج دهيد تا اينكه ملكه ذهن شما شده و در حافظه تان ثبت گردد.
مكث سه ثانيه
از بروز خشم و عصبانيت جلوگيري مي کند و به شما ترمزي ميدهد كه خودتان را كنترل كنيد
مانع از تصميم هاي آني و فکر نشده که عواقب بدي براي شما دارند مي گردد
از پاسخ ها و حرفاي نسنجيده که پشيماني و دردسر به همراه دارند جلو گيري ميکند
آقاي الهي قمشه اي مي گفتند انگلستاني ها يك خصلت خوب دارند ولي سؤالي مي پرسيم مكث مي كنند و تأمل بعد جواب مي دهند. ابتدا من فكر مي كردم سؤال را متوجه نشده اند مي خواستم دوباره بگويم اشاره مي كردند كه دارند تأمل مي كنند.
[=B Mitra]
سلامت نيوز
https://t.me/salamatnews
[=B Mitra]پيوند زخم خورده
[=B Mitra]نويسنده: جنسيس آبرامز اسپرينگ
مترجم: مرجان فرجي
ناشر: رشد
اين كتاب براي چه کساني مناسب است؟
اين کتاب را در وهله نخست براي هر زوجي - اعم از زن و شوهرها و نامزدها - نوشته ام، که پس از عهدشکني يکي از دو طرف، خواهان برقراري مجدد رابطه با يکديگرند. سعي من بر آن بوده است تا به همسران زخم خورده و عهدشکن با ديدي بي طرفانه نگاه کنم. افراد زير نيز مي توانند از اين کتاب استفاده کنند:
• کساني که روابطشان در نتيجه پيمان شکني همسر خاتمه يافته و دنبال اين تجربه، دوران خوشبختي را پشت سر گذاشته اند و مي خواهند بفهمند چرا رابطه شان پابرجا نمانده و خود نيز به چه نسبت مسئول اين کج روي بوده اند.
• افرادي که مي خواهند با تعديل احساسي که از تجربه پيمان شکني پدر و مادرشان در کودکي داشته اند، از تکرار الگوهاي رفتاري مشابه جلوگيري کنند.
• همسراني که به فکر برقراري رابطه اي نامشروع افتاده اند و مي خواهند پيش از آنکه قدم غيرقابل برگشت و جبران ناپذيري بردارند، احساسات خود را بهتر بشناسند.
• همسراني که مي خواهند درباره مزايا و معايب افشاي رابطه نامشروع ختم شده، مسائل را بهتر سبک و سنگين کنند و به چند و چون قضايا بپردازد.
• همسراني که اصولاً قصد ندارند رابطه نامشروع ختم شده خود را افشا کنند، اما همچنان خواهان تداوم زندگي زناشويي خود هستند و مي خواهند درباره خود بيشتر بدانند.
• زوج هايي که به جاي خيانت و عهدشکني، با مقولات ديگري چون پنهان کاري، دروغ و اعتماد کلنجار مي روند.
• زوج هايي که مي خواهند بدانند پيش از خيانت چگونه با سرخوردگي هاي اجتناب ناپذير ناشي از زندگي زناشويي دست و پنجه نرم کنند.
[=B Mitra]تعادل در زندگي
[=B Mitra]روزي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) درباره قيامت و وضع مردم در آن دادگاه عدل الهي، سخناني فرمود. فرمايشات پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مردم را تکان داد، و عده اي گريستند. به دنبال آن گروهي از ياران آن حضرت تصميم گرفتند، پاره اي از لذتها و راحتي هاي دنيا را بر خود حرام کنند، و به جاي آن به عبادت بپردازند.
يکي سوگند ياد کرد که شبها اصلاً نخوابد و به عبادت بپردازد. ديگري قسم خورد که همه روزها را روزه بگيرد.
عثمان بن مظعون هم قسم ياد کرد که آميزش جنسي را با همسرش ترک کند و مشغول عبادت گردد.
روزي همسر عثمان بن مظعون ژوليده و بي آرايش نزد عايشه آمد، او زن صاحب جمالي بود. عايشه به وضع او اعتراض کرد و گفت:
اين چه وضعي است، چرا آرايش نمي کني؟
در پاسخ گفت:
براي چه کسي آرايش کنم؟ شوهرم مدتي است که با من ارتباط ندارد او ترک دنيا کرده و از لذتهاي آن چشم پوشيده است.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به منزل که آمد، عايشه گفتار همسر عثمان را به حضرت رساند.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم دستور داد همه مسلمانان به مسجد بيايند. مسلمانان که جمع شدند، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بالاي منبر قرار گرفت پس از حمد و ثناي پروردگار فرمود:
چرا بعضي از شما چيزهاي پاک و حلال را بر خود حرام کرده اند؟
من قسمتي از شب را مي خوابم.
و با همسرم آميزش دارم.
و همه روزها را روزه نمي گيرم.
آگاه باشيد اين راه و روش زندگي من است، هرکس از آن روي گرداند از من نيست(25).
بدين گونه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مسلمانان را به اين نکته متوجه ساخت که لذتها و راحتيهاي مشروع دنيا را نبايد به خاطر آخرت ترک نمود. البته آخرت را نيز نبايد به دنيا فروخت.
[=B Mitra]
محمود ناصري، داستانهاي بحارالانوار، جلد6(براي مطالعه كتاب به كتابخانه سايت غدير رجوع كنيد)
[=B Mitra]سه تفاوت رابطه دوستي و رابطه زناشويي:
[=B Mitra]
1. زندگي زناشويي بر خلاف دوستي که رابطه اي داوطلبانه و آزاد و بر سر اختيار است، تعهدي قانوني، اخلاقي و معمولا ديني محسوب مي شود، از اين رو شالوده ازدواج بر "کنترل بيروني" بنا شده است.
2. در ازدواج بر خلاف دوستي لازم است افراد با هم در تماس نزديک باشند و با يکديگر در يک مکان زندگي کنند.
3. بر خلاف قطع رابطه دوستي، قطع رابطه زناشويي پيامد هاي ناگواري مانند نفقه و حمايت همسر، نگهداري از فرزندان، انزواي اجتماعي يا طرد ديني، بي اعتنايي افراد خانواده و يا تقسيم اموال به همراه دارد.
در واقع دوستي هاي بلند مدت تنها رابطه انساني است که در آن، بدون آن که بدانيم از همان آغاز دوستي "تئوري انتخاب" را بکار مي بريم.
[=B Mitra]
ازدواج بدون شکست، ويليام گلاسر و کارلين گلاسر، دكتر علي صاحبي، نشر سايه سخن، ص 45
[=B Mitra]"تكنيك آينه1
(تغيير همسر ممکن نيست)
[=B Mitra]«تغيير همسر توسط همسر» غير ممکن است و اگر چنين پروژه اي را دنبال کنيد، شکست خورده ايد. تمام پژوهش ها اين را نشان مي دهد. يعني همسران به دنبال اين طرح نباشند. بله ممکن است يک زن و شوهر بتوانند به صورت غير مستقيم همديگر را تغيير بدهند اما مستقيم هرگز. مي پرسند پس چه کار کنيم با آقايي که مرتب دارد پرخاشگري مي کند. از در که مي آيد اگر چراغ ها خاموش است، مي گويد مگه خانه دزدهاست؟! اگر چراغ ها روشن باشد، مي گويد مگه عروسي ننه تان است؟! «روشن» يک بهانه است «خاموش» هم يک بهانه است. اين مربوط مي شود به «پروژه مردان يا زنان سخت» يعني ما بايد ريشه اين مسئله را يک جاي ديگر ببينيم؛ يا مسائل شخصيتي است يا اين که اصلاً فرد از زندگي خودش ناراضي است و اين زندگي را نمي خواهد و دنبال بهانه مي گردد که طرف مقابل را خسته کند يا يک جوري از صحنه خارج کند يا عصبانيت خودش را نشان بدهد يا حتي جرأت اين که مستقيم بخواهد حرف را بزند ندارد. اين جا به نظر من حتماً مشاوره مي خواهد و خود زن و شوهر واقعاً نمي توانند کاري انجام دهند؛ يعني سيستم بيمار است زماني که ما با فردي مواجه هستيم که تحت هر شرايطي ناراحتي نشان مي دهد، مثلاً خانم آرامش کامل دارد، شرايط را مهيا کرده ولي دوباره آقا غر مي زند و عصبانيت نشان مي دهد در يک چنين شرايطي صبر کردن قاعدتاً مشکلي را حل نمي کند هرچند که گاهي اوقات به طور موقت شرايط را آرام مي کند.
گاهي آقايان نمي دانند!
البته برخي راه هايي هست که بايد خيلي تخصصي اجرا بشود، اما اول اين نکته را بگويم که آقايان بعضي وقت ها نمي دانند که چه خُلقي در خانه دارند و از طرفي وقتي هم که به آن ها مي گوييم که چرا اين خلق را داريد؟ آن ها بيش تر جري مي شوند و مسئله خودشان را انکار مي کنند! در چنين وقت هايي اگر خانم از همسرش بپرسد چرا اين طور برخورد مي کني؟ چرا عصباني مي شوي؟ مشکل و عصبانيتش دو برابر مي شود. چرا؟ براي اين که هم خودش عصباني است و هم بايد براي شما دليل پيدا کند که چرا عصباني است. بگذاريد سخنم را به تأخير بيندازم و به يک نکته جالب اشاره کنم.
ادامه دارد..
[=B Mitra]
منبع: كانال ماهنامه خانه خوبان، دکتر مسعود جان بزرگي
https://t.me/m_khooban