درس اخلاق اسک دینی ها برای یکدیگر (کاربردی)

تب‌های اولیه

1832 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Blue"]


آرامش در راضی بودن به قضا و قدر الهی است

هر چه دلم خواست نه آن می شود
هر چه خدا خواست همان می شود


[/]

[="Blue"]


[/]

امام صادق عليه السلام :


اَلمُؤمِنُ اِذا غَضِبَ لَم يُخرِجهُ غَضَبُهُ مِن حَقٍّ وَاِذا رَضِىَ لَم يُدخِلهُ رِضاهُ فى باطِلٍ وَالَّذى اِذا قَدَرَ لَم يَأخُذ اَكثَرَ مِمّا لَهُ؛
مؤمن چون خشمگين شود، خشمش او را از حق بيرون نبرد و چون خشنود شود، خشنوديش او را به باطل نكشاند و چون قدرت يابد بيش از حقّ خود نگيرد.

اعلام الدین فی صفات المومنین، ص 303 - بحارالأنوار(ط-بیروت)، ج75، ص209، ح85


[SPOILER]مهربانا! ما را در گروه مومنین قرار ده[/SPOILER]

به خودمان اجازه ندهیم که برای بزرگ کردن دنیای خودمان،دنیای دیگران را کوچک کنیم.

کمی فکر کنیم آیا داریم دنیای دیگران را کوچک میکنیم؟ آخرتشان را چه؟

دنیاها و آخرت های زیادی ،به دنیای ما گره خورده است.مسئولیت پذیر باشیم.

[="Tahoma"]

نخست موعظه پیر می فروش اینست گل که از مصاحبت ناجنس احتراز کنید

آداب قرائت قرآن

آیت الله شیخ محمد تقی آملی(ره) می فرمود: «من در بحث فقه آیت الله سید علی آقا قاضی شرکت می کردم. روزی از ایشان سؤال کردم ـ آن روزها هوا بسیار سرد بود ـ که ما می خوانیم و می شنویم که عده ای موقع قرائت قرآن کریم جلویشان آفاق باز می شود و غیب و اسرار برای آنها تجلی می کند... و در حالی که ما قرآن می خوانیم و چنین اثری نمی بینیم؟!
مرحوم قاضی مدت کوتاهی به چهره من نظر کرد سپس فرمود: بلی! آنها قرآن کریم را تلاوت می کنند و با شرائط ویژه، رو به قبله می ایستند... سرشان پوشیده نیست، کلام الله را با هر دو دستشان بلند می کنند، و با تمام وجودشان به آنچه تلاوت می کنند توجه دارند و می فهمند جلوی چه کسی ایستاده اند. اما تو قرآن را قرائت می کنی در حالی که تاچانه ات زیر کرسی رفـته ای؟! و قرآن را روی زمین می گذاری در آن می نگری ...؟!
آیت الله شیخ محمد تقی آملی می فرمود: بله، من همین طور قرآن می خواندم و زیاد به قرائت آن می پرداختم، مثل اینکه مرحوم قاضی با من بود و مراقب و ناظر وقت قرائتم بوده است. بعد از این ماجرا با تمام وجودم به سویش شتافـتم و ملازم جلسه هایش شدم

باسمه الحق

بهترین ساعات عمر انسان ساعتی است که در آن می اندیشد

بهترین اندیشه ها انسان را به والاترین حقایق رهنمون می گردد

دستیابی به والاترین حقیقت انسان را از غیر آن بی نیاز می کند.

«امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:

كَسْبُ الحَرامِ يَبينُ في ‌الذُّرِّيَّةِ.
درآمد حرام و نامشروع، اثر آن در نسل و اولاد ظاهر مي‌شود.
(وسائل، ج ۱۲، ص ۵۳)


«پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:
اذا وَقَعتِ اللُّقمَةُ مِن حرامٍ في جَوفِ العَبدِ لَعَنَهُ كُلُّ مَلَكٍ في‌ السَّمواتِ و الأرضِ!

همين که لقمة حرام داخل اندرون بنده‌اي شد تمام فرشتگان آسمان‌ها و زمين او را لعنت مي‌کنند!
(بحار، ص ۱۰۳، ص ۱۲)


پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود :

حق الولد علی والده ان یعلمه الکتابة و السباحة و الرمایة , و ان لا یرزقه الا طیبا . *

حق فرزند بر پدرش این است که او را نوشتن , شنا و تیر اندازی بیاموزد و جز غذای حلال و پاکیزه , خوراک او نکند .

میزان الحکمه , ج 13, ص 7102 .

[="#4B0082"]سلام.
یه سوالی برام پیش اومد.
بنظرتون الان هم تیراندازی باید یاد بگیریم؟

البته خودم یه دوره تیراندازی رفتم ولی خوب آیا این تیراندازی برای خانم ها هم هست یا فقط آقایون باید یادبگیرن؟؟

چون الان فکرمیکنم هرکسی باید رانندگی کردن رو یاد بگیره که بیشترین نیازهست.
[/]

[="Tahoma"]چون طهارت نَبُود کعبه و بتخانه یکیست

نَبُود خیر در آن خانه که عصمت نَبُود

حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه

هر که را نیست ادب لایق صحبت نَبُود

http://www.askdin.com/showthread.php?t=57620




استاد;914827 نوشت:

[="#8B4513"]سلام استاد.
خوب هستید؟
دوباره وقتتون رو میگیرم پوزش میخوام.سوال های زیادی در ذهنم دارم.

درمورد این عکسی که ارسال کردید یعنی خدا نعمت رو ازبنده ش میگیره؟؟
خدایی که میگیم مهربان مهربان ترین هاست؟؟[/]

smart star;914682 نوشت:
بنظرتون الان هم تیراندازی باید یاد بگیریم؟

البته خودم یه دوره تیراندازی رفتم ولی خوب آیا این تیراندازی برای خانم ها هم هست یا فقط آقایون باید یادبگیرن؟؟

چون الان فکرمیکنم هرکسی باید رانندگی کردن رو یاد بگیره که بیشترین نیازهست.

سلام و عرض ادب ؛
اتفاقا این سوال برای خود بنده هم خیلی مطرح بود تا یک دوره نیر اندازی رفتم و دیدم واقعا اثر عجیبی در بالا بردن تمرکز دارد . به نظرم نوع ورزش مهم نیست اثرش مهم هست.

آلاء;914994 نوشت:

سلام و عرض ادب ؛
اتفاقا این سوال برای خود بنده هم خیلی مطرح بود تا یک دوره نیر اندازی رفتم و دیدم واقعا اثر عجیبی در بالا بردن تمرکز دارد . به نظرم نوع ورزش مهم نیست اثرش مهم هست.

سلام.
ممنون که جواب دادید.
بله این نوع اثرش رو دیدم،دست ها وذهن رو قوی میکنه
ولی از طرفی چرا نگفتند شطرنج؟؟
چون شطرنج هم خیلی ذهن رو تقویت میکنه

باسمه الرئوف

زمین سخت را قابلیت شکوفایی نیست،چو نرم گردد شکوفا می شود.

برخی ها برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت، نقد دیگران را با برچسب غر زدن نادیده میگیرند
تا سرپوشی باشد برای بی کفایتی شان... و تا کمی از وجدان دردشان کاسته شود... البته نمیدانم چرا تحمل شنیدن سلام هم ندارند ...شاید یاد ندای وجدانشان می افتند...

اینا نقد نیست غر زدنه
اینا درس اخلاق هم نیست غر زدنه

پیشاپیش از این عمل غیر اخلاقی پوزش میطلبم!

سلام به همه دوستان عزیز
این تاپیک نه درس اخلاق دوستان برای هم بلکه محل خوبی برای کپی پیست هست!

بهتره از تجربه های خود بگیم و همدیگرو نصیحت کنیم...

smart star;914851 نوشت:
سلام استاد.
خوب هستید؟
دوباره وقتتون رو میگیرم پوزش میخوام.سوال های زیادی در ذهنم دارم.

درمورد این عکسی که ارسال کردید یعنی خدا نعمت رو ازبنده ش میگیره؟؟
خدایی که میگیم مهربان مهربان ترین هاست؟؟


سلام علیکم
در واقع این بنده است که با گناهش نعمت را از خودش سلب و خودش را محروم می کند.
موفق باشید.

اثر معاصی و غفلت ها

بسمه تعالی

حجت الاسلام و المسلمین شیخ جعفر ناصری:

معاصي و غفلت ها خيلي بيشتر از چیزهای دیگر باعث كوتاهي عمر انسان مي ‏شود.
اگر كسي اهل ايمان، توجه، احتياط و توسلات باشد اجل معلّق و بيماري‏ ها و مشكلات ديرتر او را مي ‏گيرد. ما خيلي تاوان غفلت هايمان و نداشتن توسلات مرتب به اهل بيت عليهم‏ السلام را مي ‏دهيم.

استاد;915472 نوشت:
سلام علیکم
در واقع این بنده است که با گناهش نعمت را از خودش سلب و خودش را محروم می کند.
موفق باشید.

سلام دوباره.
درست متوجه شدم، یعنی مانند رابطه ی پزشک وبینار هست، اگر بیمار تجویز پزشک را عمل نکند عواقب آن به عهده ی خودش هست وارتباطی به پزشک ندارد؟؟

اگر درست هست پس چرا هربلای طبیعی (زلزله/سیل و...)که ایجاد میشود به خداوند نسبت میدهند؟
گفته میشه چون گناه کردید خداوند شمارو عذاب کرده ونعمت زندگی آرام درکنار خانواده و... را ازشما گرفت؟!!!!!!!!

عبد" ام آرزوست;915447 نوشت:
سلام به همه دوستان عزیز
این تاپیک نه درس اخلاق دوستان برای هم بلکه محل خوبی برای کپی پیست هست!

بهتره از تجربه های خود بگیم و همدیگرو نصیحت کنیم...

سلام عرض میکنم.
شما ازتجربه های خودتون بفرمایید، ما استفاده کنیم.happy

smart star;915545 نوشت:
سلام دوباره.
درست متوجه شدم، یعنی مانند رابطه ی پزشک وبینار هست، اگر بیمار تجویز پزشک را عمل نکند عواقب آن به عهده ی خودش هست وارتباطی به پزشک ندارد؟؟

اگر درست هست پس چرا هربلای طبیعی (زلزله/سیل و...)که ایجاد میشود به خداوند نسبت میدهند؟
گفته میشه چون گناه کردید خداوند شمارو عذاب کرده ونعمت زندگی آرام درکنار خانواده و... را ازشما گرفت؟!!!!!!!!

علیکم السلام
بله درست است ، نسبت دادن به خداوند هم از این جهت است که فاعل مطلق خداوند است و بدون اذن خداوند هیچ واقعه ای رخ نمی دهد. اما همین خداوند عزیز به ما اختیار داده و ما اگر اختیار و اراده ی گناه بکنیم به دلیل اختیاری که به جهت امتحانمان به ما عطا نموده است آن اراده ی ما را امضا می کند.
این کار خداوند برای اینست که بد و خوب مشخص شوند.
مسأله ی گرفتن نعمت نیز از این سنخ است که علتش خود ما هستیم و فاعلش(فاعل این سلب نعمت) خداوند.
موفق باشید.

عرض سلام و ادب ؛

smart star;915017 نوشت:
لی از طرفی چرا نگفتند شطرنج؟؟
چون شطرنج هم خیلی ذهن رو تقویت میکنه

به نظرم دو احتمال در این زمینه مطرح هست:
1- باید تاریخ این بازی و میزان آَشنایی مردم عربستان از این بازی در زمان پیامبر و سایر ائمه بررسی شود.
2- ممکن است این بازی در آن زمان حالت قمار داشته چنان که تا این اواخر هم برای بعضی چنین بوده است و به این دلیل هدف اصلی بازی گم شده است.

استاد;915588 نوشت:
علیکم السلام
بله درست است ، نسبت دادن به خداوند هم از این جهت است که فاعل مطلق خداوند است و بدون اذن خداوند هیچ واقعه ای رخ نمی دهد. اما همین خداوند عزیز به ما اختیار داده و ما اگر اختیار و اراده ی گناه بکنیم به دلیل اختیاری که به جهت امتحانمان به ما عطا نموده است آن اراده ی ما را امضا می کند.
این کار خداوند برای اینست که بد و خوب مشخص شوند.
مسأله ی گرفتن نعمت نیز از این سنخ است که علتش خود ما هستیم و فاعلش(فاعل این سلب نعمت) خداوند.
موفق باشید.

پوزش میخوام استاد.
متوجه ی منظورتون نشده م.
امکان داره بیشتر توضیح بفرمایید؟؟




شریک او خواهید بود!

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله : مَن دَعا اِلى هُدىً كانَ لَهُ مِنَ الجرِ مِثلُ اُجورِ مَن تَبِعَهُ لا یَنقُصُ ذلِكَ مِن اُجورِهِم شَیئا و مَن دَعا اِلى ضَلالَةٍ كان عَلَیهِ مِنَ الاِثمِ مِثلُ آثامِ مَن تَبِعَهُ لا یَنقُصُ ذلک مِن آثامِهِم شَیئا؛

هر كسى، به کار خوبی دیگران را راهنمایى كند، پاداشى را كه براى پیروان آن هدایت وجود دارد، براى او نیز خواهند نوشت، بى آن‏كه از پاداش پیروان كاسته شود؛ و هر كس به گمراهى‏ راهنمایى كند گناهى كه براى پیروان آن وجود دارد، براى او نیز خواهد بود؛ بی آن‏كه از گناه آن گمراهان كاسته شود.

نهج الفصاحه ، ص753 ، ح2930

نقش مادر در پذیرش ولایت فرزندان

بسمه تعالی

حجت الاسلام و المسلمین ناصری:

ولايت اهل بيت علیهم السلام در دل فرزندي قرار مي‏گيرد كه مادرش بسيار پاك باشد.
هر چه مادر پاك‏تر باشد در نسل بعد آثارش معلوم مي‏ شود و بچه ‏هايش اهل بيتي‌تر هستند و پذيرششان نسبت به اهل بيت علیهم السلام بالاتر است.
اين نقش و مسئوليت كمي نيست كه زن مي‏تواند در نسل بعد يك جامعه را اهل بيتي نماید؛ همچنانکه مي‏تواند از اهل بيت علیهم السلام دور كند و فاسد العقيده نماید.

[="Tahoma"]علم ، امام عمل است¹ و به نظر می آید عمل بدون علم به هلاکت نزدیکترست تا به سعادت

1_علامه حسن زاده آملی حفظه الله





اگر انسان موحدى در مقام «عبد خالص» نبود، كه همان مقام توحيد خالص است، در هر مرتبه ديگرى كه باشد، طبيعتاً آميزه‌اى از توحيد و شرك خواهد بود. بسيارى از انسان هاى موحد كه به خدا و پيامبران و حساب و كتاب ايمان آورده‌اند، همين‌گونه‌اند.
يعنى رگه هايى از شرك در ايمانشان ديده مى‌شود. البته اين مراتب شرك، مراتبى نيست كه به اصل ايمان و سعادت انسان لطمه بزند، اما قطعاً در تنزّل درجات كمال او اثر مى‌گذارد. افراد عادى معمولاً متوجه اين گونه شرك ها نيستند و عمرى بى آن‌كه خود توجه داشته باشند با شرك زندگى مى‌كنند و سرانجام نيز در همين حالت غفلت و بى خبرى از اين شرك هاى خفى از دنيا مى‌روند. اما بزرگان و كسانى كه ايمان و معرفتشان كامل‌تر است به اين مسأله توجه دارند.

منبع: کتاب به سوی او، آیه الله مصباح یزدی، ص 73

حنیف;917376 نوشت:

اگر انسان موحدى در مقام «عبد خالص» نبود، كه همان مقام توحيد خالص است، در هر مرتبه ديگرى كه باشد، طبيعتاً آميزه‌اى از توحيد و شرك خواهد بود. بسيارى از انسان هاى موحد كه به خدا و پيامبران و حساب و كتاب ايمان آورده‌اند، همين‌گونه‌اند.
يعنى رگه هايى از شرك در ايمانشان ديده مى‌شود. البته اين مراتب شرك، مراتبى نيست كه به اصل ايمان و سعادت انسان لطمه بزند، اما قطعاً در تنزّل درجات كمال او اثر مى‌گذارد. افراد عادى معمولاً متوجه اين گونه شرك ها نيستند و عمرى بى آن‌كه خود توجه داشته باشند با شرك زندگى مى‌كنند و سرانجام نيز در همين حالت غفلت و بى خبرى از اين شرك هاى خفى از دنيا مى‌روند. اما بزرگان و كسانى كه ايمان و معرفتشان كامل‌تر است به اين مسأله توجه دارند.

منبع: کتاب به سوی او، آیه الله مصباح یزدی، ص 73


سلام خدمت شما استاد بزرگوار
سال نو رو خدمتتون تبریک عرض میکنم.happy

استاد بنده متوجه این متن نشده م، امکان دارد بیشتر توضیح بفرمایید؟؟

smart star;917446 نوشت:
سلام خدمت شما استاد بزرگوار
سال نو رو خدمتتون تبریک عرض میکنم.

استاد بنده متوجه این متن نشده م، امکان دارد بیشتر توضیح بفرمایید؟؟

علیکم السلام و رحمه الله
سال نو بر شما هم مبارک، ان شاءالله سال پرخیر و برکت سرشار از رضایت الهی در پیش داشته باشید.

متن بالا به این معناست که "همه ما انسان های عادی و غیر معصومی هستیم که در یک طیف وسیع بین سیاه و سفید قرار گرفته ایم."

نقطه اوج انسان جائی ست که اگر به لطف الهی بتواند به آن دست پیدا کند، بین خود و خدا هیچ مانعی نمی بیند و کاملا درک می کند و به حق الیقین درمی یابد که از خودش هیچ ندارد و همه چیز خداست؛ پس هیچ خواسته ای از خود ندارد و حتی اختیارش را به خداوند می سپارد.

اگر به مدد حق بتواند به آن دست يابد، حايلى بين خود و خدا نمى‌بيند؛ نقطه‌اى كه به تعبير مناجات شعبانيه، روح انسان معلَّق و آويخته به عزت الهى مى‌شود. (وَ تَصِيرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ)

در اين مقام انسان كاملاً درك مى‌كند و به عيان مى‌بيند كه از خودش هيچ ندارد و با خدا همه چيز دارد. اين اوج ترقى انسان و نهايت قرب و ارتباط و تعلّق او به خدا است.

"عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى شَيْء؛ بنده‌اى مملوك كه خودبخود بر هيچ كارى توانايى ندارد."1

اين مقامى است كه در آن، انسان ديگر هيچ خواسته‌اى از خود ندارد و فقط خواست و اراده خدا مطرح است و بس.

در این مقام انسان حتی اختیار خودش را نیز به خداوند واگذار می کند:

"اِلهى اَغْنِنى بِتَدْبيركَ لى عَنْ تَدْبيرى وَ بِاخْتيارِكَ عَنْ اِخْتيارى؛ خدايا مرا از اين‌كه خودم انتخاب كنم بى نياز كن! تو به جاى من اختيار كن!"2

در نقطه مقابل، انسان چنان خودپسند می شود که در پى آن است بر همه چيز تسلط پيدا كند و همه تابع اراده او شوند و به ميل او رفتار نمايند. تنها خودش و اراده خودش را بر سرنوشتش و بلكه بر همه جهان و جهانيان حاكم می بیند. و اینها البته از سر جهل نیست؛ بلکه در عین آگاهی و دانائی به حقیقت، به خاطر خودپرستی و حب مقام و ثروت دست به انکار حقیقت می زند. نمونه بارز این افراد فرعون است که نشان مى‌دهد انسان تا چه حد ممكن است سقوط كند، و تا چه حد مى‌تواند خودپرست شده و به معناى حقيقى كلمه به اسفل السافلين فرو رود.

به هر حال اينها دو مسیر و راه کاملا مخالفی هستند كه پيش پاى انسان قرار دارد؛ و بين اين دو قطب، مراتب بى شمارى وجود دارد كه از نظر تعداد به بى نهايت ميل مى‌كند.

غیر از انسان هایی که به اعلی درجه قرب نائل شده؛ و کسانی که به اسفل درجه سقوط رسیده اند، همه ما بین این دو قطب و آمیزه ای از توحید و شکر هستیم. بعضی نزدیکتر به قطب سفید و بعضی نزدیکتر به قطب سیاه!


1. سوره مبارکه نحل، آیه 75
2. بحارالانوار، ج 98، باب2، حدیث سوم