جمع بندی حریم خصوصی ؛ و احترام به اعتقادات دیگران؟
تبهای اولیه
سلام
همه میگن به اعتقادات دیگران احترام بزارید.
من اعتقاد دارم سیگار بکشم ( هر جای که باشم).دیگری که بغل دست منه این اعتقاد رو نداره
اگه احترام به اعتقاد در کار هست نباید منو هیچ جا از کشیدن سیگار منع کنن!
شاید جوابی که بگیرم اینکه این تجاوز به حریم خصوصیه؟چرا به بهانه حریم خصوصی به من گفته میشه باید اعتقادمو کنار بزارم؟
(این فقط یه مثال ساده بود)
ایا حریم خصوصی و اعتقادات ادم در هم امیخته نیست؟ یا بهتر بگم حریم زیر مجموعه ی از اعتقادات نیست؟ اعتقادات = { حریم خصوصی , قانون, ...}
ممنون میشم کارشناس و سایر اعضا شرکت کنن در این بحث.
سلامهمه میگن به اعتقادات دیگران احترام بزارید.
من اعتقاد دارم سیگار بکشم ( هر جای که باشم).دیگری که بغل دست منه این اعتقاد رو نداره
اگه احترام به اعتقاد در کار هست نباید منو هیچ جا از کشیدن سیگار منع کنن!
شاید جوابی که بگیرم اینکه این تجاوز به حریم خصوصیه؟چرا به بهانه حریم خصوصی به من گفته میشه باید اعتقادمو کنار بزارم؟
(این فقط یه مثال ساده بود)
ایا حریم خصوصی و اعتقادات ادم در هم امیخته نیست؟ یا بهتر بگم حریم زیر مجموعه ی از اعتقادات نیست؟ اعتقادات = { حریم خصوصی , قانون, ...}
ممنون میشم کارشناس و سایر اعضا شرکت کنن در این بحث.
با سلام خدمت شما دوست گرامی
نظر شما در مورد فردی که اعتقاد دارد بایستی جناب روح سبز را به قتل برساند، چیست؟ آیا باید به او اجازه بدهیم که بدون هیچ دلیل موجهی، شما را به قتل برساند، صرفا به خاطر اینکه چنین اعتقادی دارد و باید به هر اعتقادی احترام گذاشت و مانع آن نشد؟
اساسا نظر شما در مورد افرادی که نگاهی نژاد پرستانه داشته اند و به جهت برتر دانستن قوم خود، افرادی بسیاری را در کشور خود کشتند و نسل کشی های فجیعی به راه انداختند چیست؟ آیا باید به عقائد آنها احترام بگذاریم و چیزی نگوییم؟
از بررسی این مثال ها روشن می شود که نمی توان اجازه داد هر فکری در جامعه به نام آزادی، پیاده شود. افراد مجاز هستند در ساحت خصوصی خود بر اساس خواست خود عمل کنند ولی هنگامی که به حیطه اجتماعی وارد شدند و مسئله آزادی افراد دیگر مطرح شد، آزادی آنها دارای حد و مرزی می شود.
به عبارت دیگر، آزادی مطلق اساسا امری ناشدنی است، زیرا افراد دارای اراده ها، علایق و تصمیم های مختلفی هستند که این تفاوت ها در مقام عمل به تعارض منجر می شود. بنابراین ساحت جمعی جامعه، بایستی بر اساس خواست اکثریت اداره شود و با قوانینی شکل بگیرد که اکثریت مردم خواستار اداره جامعه با این قوانین هستند.
نکته دیگر اینه که در مطالب شما داشتن اعتقاد (امر شخصی) با به فعلیت رساندن آن اعتقاد (که در پاره ای از موارد امری اجتماعی است) یکی گرفته شده است. امری که کاملا با هم متفاوت است.
شما آزاد هستید افکار و باورهای خود را داشته باشید ولی اگر اجرای آن بر خلاف قوانینی باشد که با نظر اکثریت در نظر گرفته شده است، تحقق و به فعلیت رساندن آن باور مجاز نخواهد بود.
با توجه به این مطالب، منافاتی بین احترام به نظر دیگران و تبعیت از قانون در فضای اجتماعی وجود ندارد.
موفق باشید
سلام
ممنون از جوابتون
نکته دیگر اینه که در مطالب شما داشتن اعتقاد (امر شخصی) با به فعلیت رساندن آن اعتقاد (که در پاره ای از موارد امری اجتماعی است) یکی گرفته شده است. امری که کاملا با هم متفاوت است.
شما آزاد هستید افکار و باورهای خود را داشته باشید ولی اگر اجرای آن بر خلاف قوانینی باشد که با نظر اکثریت در نظر گرفته شده است، تحقق و به فعلیت رساندن آن باور مجاز نخواهد بود.
شاید مثال روشنی نباشه اما بهترین چیزیه که به مغزم رسید:
برداشت من طبق خط دوم نقل قول بالا : در فرانسه , یک زن مسلمون حق نداره حجاب سر کنه (چون حجابش اعتقاد شخصی این زن هست) و اگه حجاب سر کرد (یعنی اعتقاد رو به فعلیت رسوند) قوانین اجتماعی فرانسه (یعنی نظر اکثریت مردم و اعتقاد این مردم) رو زیر پا گذاشته.
حالا یک زن فرانسوی وارد ایران میشه اون حجاب سر میکنه ( مخالف اعتقاد شخصیش- موافق قانون ایران و اعتقادات اکثریت مردم ایران)
ممنون
سلامممنون از جوابتون
شاید مثال روشنی نباشه اما بهترین چیزیه که به مغزم رسید:
برداشت من طبق خط دوم نقل قول بالا : در فرانسه , یک زن مسلمون حق نداره حجاب سر کنه (چون حجابش اعتقاد شخصی این زن هست) و اگه حجاب سر کرد (یعنی اعتقاد رو به فعلیت رسوند) قوانین اجتماعی فرانسه (یعنی نظر اکثریت مردم و اعتقاد این مردم) رو زیر پا گذاشته.
حالا یک زن فرانسوی وارد ایران میشه اون حجاب سر میکنه ( مخالف اعتقاد شخصیش- موافق قانون ایران و اعتقادات اکثریت مردم ایران)
ممنون
با سلام خدمت شما دوست گرامی
در مورد فرانسه مسئله متفاوت است.
نخست آنکه قانون باید برای به دست آوردن یک مصلحت و یا دفع یک ضرر وضع شود و چنین نکته ای در مورد فرانسه وجود ندارد. منع یک زن از حجاب هیچ وجهی ندارد. یعنی حجاب یک زن، ضرری به کسی نمی زند که قانون بخواهد جلوی آن ضرر را بگیرد.
نکته دیگر، این مسئله با قوانین این کشور منافات دارد. آنجایی که آزادی را برای افراد تا جایی که آزادی دیگران را مخدوش نکند، محترم می شمارد. محجبه بودن یک زن، خللی به آزادی دیگران نمی زند با این حال جلوی آن در برخی امکان گرفته می شود.
مسئله دیگر این نکته است که اگر نظام لائیک فرانسه با عنصر دینی مشکل دارد و حجاب را از آن رو که نمادی دینی است، منع میکند، در این صورت باید دیگر نمادهای دینی را نیز ممنوع کند، در حالیکه امروزه در فرانسه، نمادهای دینی بسیاری از جمله صلیب به صورت عمومی در معابر عمومی نصب می شود و عده ای آن را به عنوان زینت شخصی (مانند گردنبند و ..) استفاده می کنند و دولت در این موارد مانع آنها نمی شود.
با توجه به این سه نکته، عملکرد دولت فرانسه در این زمینه صحیح نیست.
موفق باشید
سلامهمه میگن به اعتقادات دیگران احترام بزارید.
ایا حریم خصوصی و اعتقادات ادم در هم امیخته نیست؟ یا بهتر بگم حریم زیر مجموعه ی از اعتقادات نیست؟ اعتقادات = { حریم خصوصی , قانون, ...}
سلام
صورت ديگر، رفتار يا باوري است که مي تواند اثر اجتماعي داشته باشد، ولي فرد تلاش مي کند که رفتار يا باورش به هيچ عنوان، اثر اجتماعي نداشته باشد و لذا مانع از تسري آثار آن بر جامعه مي شود. اين مورد هم مصداق حريم خصوصي ومتعلق به فرد است و ورود ديگران به آن و افشاي آن، مصداق اشاعه ي فحشا خواهد بود. اگر شبهه يا سؤالي ايجاد شود که چرا اين بخش، متعلق به حريم خصوصي شده است، پاسخ اين خواهد بود که آيات قرآني در خصوص عدم تجسس، عدم ورود به منزل و عدم تعدي به آبرو، عام است و تخصيص، دليل مي خواهد
صورت سوّم، مواردي را شامل مي شود که عمل، کاملاً جنبه ي عمومي پيدا مي کند. عموميت يافتن عمل يا به دليل آثار و نتايج آن است و يا به دليل ذات عمل و ماهيت آن؛ چنانچه مي تواند به اعتبار موقعيت و ويژگي خاص آن باشد
اين سخن، بدان معنا نيست که فرد مي تواند در غير امور عمومي، هر رفتاري را انجام دهد و مرتکب هر گناهي شود؛ بلکه بدان معناست که هر فرد وظيفه دارد در هر حال، رعايت دستورات الهي را بکند؛ ولي آن گاه که از حدود الهي تجاوز کرد و در واقع حريم الهي را شکست و در نتيجه ي آن، حريم عمومي از بين رفته است، وظيفه آن است که با ابزارهاي دفاعي ومنطقي تعبيه شده دردين؛ يعني امر به معروف و نهي از منکر با آن مقابله کرد. در اين حالت، فرد نمي تواند ادعاي حريم خصوصي داشته باشد. رويکرد قانونگذار ايراني در اصول مختلف قانون اساسي و ساير قوانين هم بدين منوال است.»
مسئله دیگر این نکته است که اگر نظام لائیک فرانسه با عنصر دینی مشکل دارد و حجاب را از آن رو که نمادی دینی است، منع میکند، در این صورت باید دیگر نمادهای دینی را نیز ممنوع کند، در حالیکه امروزه در فرانسه، نمادهای دینی بسیاری از جمله صلیب به صورت عمومی در معابر عمومی نصب می شود و عده ای آن را به عنوان زینت شخصی (مانند گردنبند و ..) استفاده می کنند و دولت در این موارد مانع آنها نمی شود.
استفاده از نشانه های مذهبی در مدارس فرانسه ممنوع است چه صلیب باشد چه حجاب.
قانون شماره ۲۲۸ـ۲۰۰۴
[="DarkOliveGreen"] در مورد فرانسه مسئله متفاوت است. نخست آنکه قانون باید برای به دست آوردن یک مصلحت و یا دفع یک ضرر وضع شود و چنین نکته ای در مورد فرانسه وجود ندارد. منع یک زن از حجاب هیچ وجهی ندارد. یعنی حجاب یک زن، ضرری به کسی نمی زند که قانون بخواهد جلوی آن ضرر را بگیرد. نکته دیگر، این مسئله با قوانین این کشور منافات دارد. آنجایی که آزادی را برای افراد تا جایی که آزادی دیگران را مخدوش نکند، محترم می شمارد. محجبه بودن یک زن، خللی به آزادی دیگران نمی زند با این حال جلوی آن در برخی امکان گرفته می شود. مسئله دیگر این نکته است که اگر نظام لائیک فرانسه با عنصر دینی مشکل دارد و حجاب را از آن رو که نمادی دینی است، منع میکند، در این صورت باید دیگر نمادهای دینی را نیز ممنوع کند، در حالیکه امروزه در فرانسه، نمادهای دینی بسیاری از جمله صلیب به صورت عمومی در معابر عمومی نصب می شود و عده ای آن را به عنوان زینت شخصی (مانند گردنبند و ..) استفاده می کنند و دولت در این موارد مانع آنها نمی شود. با توجه به این سه نکته، عملکرد دولت فرانسه در این زمینه صحیح نیست. موفق باشیدبا سلام خدمت شما دوست گرامی
سلام
ببنید مهم نیست روسری یا هر چیز دیگه ی. مهم اینه اعتقاد من خلاف قانون یه کشوره : باید به اعتقادم پیش برم و نظر اکثریت رو نادیده بگیرم یا چون اعتقادات اکثریت بر بی حجابیه (یا هر چیز دیگه ی ) باید نظر اونا اجرا بشه و من تن بدم؟
شما در پست اولین اینو گفتین: شما آزاد هستید افکار و باورهای خود را داشته باشید ولی اگر اجرای آن بر خلاف قوانینی باشد که با نظر اکثریت در نظر گرفته شده است، تحقق و به فعلیت رساندن آن باور مجاز نخواهد بود.
[/]
سلام
ببنید مهم نیست روسری یا هر چیز دیگه ی. مهم اینه اعتقاد من خلاف قانون یه کشوره : باید به اعتقادم پیش برم و نظر اکثریت رو نادیده بگیرم یا چون اعتقادات اکثریت بر بی حجابیه (یا هر چیز دیگه ی ) باید نظر اونا اجرا بشه و من تن بدم؟
شما در پست اولین اینو گفتین: شما آزاد هستید افکار و باورهای خود را داشته باشید ولی اگر اجرای آن بر خلاف قوانینی باشد که با نظر اکثریت در نظر گرفته شده است، تحقق و به فعلیت رساندن آن باور مجاز نخواهد بود.
با سلام خدمت شما دوست گرامی
بنده در پاسخ قبلی هم نکاتی رو عرض کردم. در کنار پاسخ اولم، نکات پاسخ قبلی هم باید مد نظر باشد.
قوانین تا زمانی معتبرند که عادلانه و صحیح باشند. اگر یک نظام سلطه گر و نژاد پرستی (مانند آنچه در آفریقای جنوبی و یا آلمان گذشت) قانونی وضع کند که بر اساس آن یک عده انسان کشته شوند و یا از حقوق مهم خود به ناحق محروم شوند، آیا این قانون معتبر است؟! مشخصا نیست
در مورد تبعیت از قانون اکثریت هم باید تا جایی همراهی کرد که قانون عادلانه و صحیح باشد.
با این حال، در وضعیت فعلی(مثلا در فرانسه)، برای اصلاح وضعیت، نباید به خشونت متوسل شد بلکه باید از طریق فعالیت های اجتماعی، آگاهی رساندن و استدلال های حقوقی، زمینه را برای تغییر مسالمت آمیز قوانین ناعادلانه فراهم کرد.
موفق باشید
[="Arial"][="Navy"]بنام خدا.
موضوع حریم خصوصی و احترام به عقاید دیگران یا یک نفر یا جمع خیلی پیچیده تر از این است که بشه در چند سطر به ان پرداخت یا متعاقبا به نتیجه رسید اما روی هم رفته تنها چیزی که فعلا میتونم بگم اینه که اساسا جنگهای انسانها و حتی حیوانات هم بر سر همین دو مقوله یعنی حریم خصوصی و اعتقاد دیگران که زیرمجموعه ای ست از حریم خصوصی،شکل گرفته و میگیرد.
حالا در چهارچوب همین بحث بیاییم ببینیم اوضاع فهمی و فرهنگی غالب ملتها و از جمله جوامع تندروی اسلامی مانند داعش ازیکسو و جهان غرب از سوی دیگر چگونه هست.
مثلا یک زن مذهبی مسلمان قصد سفر به امریکا{کشورهای غربی} را داشت >> آیا ایشان ازاد بودند طبق رسوم اعتقادی و مذهبی خودشون حجاب داشته باشند؟
حالا متقابلا یک زن غیز محجبه امریکایی قصد سفر به یک کشور مسلمان تندرو را داشت یا دارد >>جالا چه میشود یا چه باید بکند؟
آیا میتواند روسری سر نکند و با همان سر برهنه در خیابانهای آن کشور ظاهر شود؟
چرا؟؟
قوانین یک کشور برگرفته از مصالح یا مصلحت عمومی و اکثریت هستند یا مصالح خصوصی یا اقلیت؟اگر اقلیت چرا؟ و اگر اکثریت،این اکثریت چگونه محاسبه شده اند؟{اگر این اکثریت تعداد افراد جمعیت همان کشورهستند ، آیا اشتباهی صورت نگرفته؟
بهرحال همه مدعی هستند که در یک دهکده جهانی زندگی میکنند و آیا در این مورد و دراین دوره نمیبایست برخی قوانین حسب ضرورت جهانی بودن یا جهانی شدن،جهانی نوشته شده یا میشدند؟
حالا چرا یک زن مسلمان مذهبی باید بتواند طبق خواست خودش در یک کشور غربی غیر مذهبی عمل کند و مردم آن کشورها به حریم خصوصی او احترام بگذارند یا گذاشته شود اما یک زن غربی نتواند یا نمیتواند در یک کشور مسلمان یا مذهبی این حریم و حرمت را داشته باشد؟
آیا این از فهم و درک آن زن غربی ست یا از ترس جان و مالش که مبادا او را گرفته و اعدام یا زندانی نمایند؟
مسئله اصلی این است که قوانین ما برگرفته از فهم و درک خود ما هستند چه خوب و کامل و چه بد و ناقص.
اگر کامل و خوبند که هیچ همین راه را ادامه دهیم و اگر معیوب و ناقصند که اول ذهن خود را درست کنیم که قوانین هر کشور برگرفته از ذهن و اخلاقیات و روحیات همان ملتها هستند.
مثلا برای شروع یا اشاره،درهمین کشوری که دم از حریم خصوصی میزند ببینید چه مقدار خودمان به حریم خصوصی دیگران احترام میگذاریم یا متقابلا تجاوز میکنیم و یا مثلا چه مقدار در زندگی این و ان سرک میکشیم یا نمیکشیم و ..و از این دست اقدامات که ابتدا بیاییم از همین الان تصمیم بگیریم تحت هیچ شرایطی به حریم خصوصی همسایه و همکار و اقوام و حتی والدین و فرزندان و معلمان و دانش اموزان سرک نکشیم و اینرا ابتدا از حالتون چطوره شروع کنیم ، بهمین راحتی و سادگی..واقعا بمن و شما چه ربطی دارد که حال همسایه ما چطور است؟
همسایه ما اگر مریض باشد احتمالا دهها نفر عاشق و دوستدار دارد که به دادش برسن و دست اخر هم که کسی را نداشته باشد اورژانس و پلیس 110 و اتش نشانی و اینها را دارد که بدادش برسند و نهایتا هم اگر مریض و بدحال بود و کسی را هم نداشت یا نبودند و احتیاج به کمک داشت و ازما تقاضای کمک نمود در انصورت است که ما حق داریم بپرسیم حالتون چطوره؟
که انهم به قصد کمک است،کمکی که خودش خواسته و بار گناهی را متوجه ما نخواهدنمود یا گناهی ناخاسته برای ما نخواهد نوشت{چون گویا برخی از همین حال و احوال ساده هم دلخور شده و میشوند یعنی شنیدم که میگم.باید به کم حرف زدن عادت کنیم}
جمعبندی فعلی:
بنابراین درخواستهای من دراین انجمن پیرامون حریم خصوصی فعلا شدند اینها:
1-بجای گفتن لعنت برشیطان حرامزاده فقط بگوییم لعنت خدا برشیطان{پیش خود بگوییم ما از کجا میدانیم یا مطمئن هستیم که شیطان حرامزاده هست یا حلال زاده و اصلا هم که باشه یا نباشه ، چه ربطی دارد؟و اگر روی عادت است که عادت بدی ست و باید ترکش کنیم}
2-هردم از این و ان نپرسیم حالتون چطوره؟{شاید بعضی هات خوششان نیاید هردم احوالشان را بپرسیم}
3-دست اخر تغییر قصه ترسناک شنگول و منگول از حالت ایجاد ترس و وحشت برای ذهن کودکانمان که بنوعی تجاوز به حریم خصوصی ذهن انان محسوب شده یا میشود و تبدیل ان به یک قصه خوب و شیرین با حفظ همان اسامی یا شخصیتهای داستانی اش و ساختن یک دنیای مهربانی برای ذهن کودکانمان{بنظر من این عادت بدی هسته که ما همیشه سعی میکنیم کودکان خود را با انواع داستانهای وحشتناک بترسانیم}
فعلا این 3 مورد را اگر میتوانیم که بنظرم مربوط به حریم خصوصی هم بوده و هستند رعایت نماییم که شاید از بار گناهان ناخاستمان نیزکاسته گردد{چون گناهانی هستند که ممکنه ما خود نیز خبر نداشته باشیم اما در جایی در حال نوشتن گناه برایمان هستند}[/]
سوال:
من اعتقاد دارم سیگار بکشم ( هر جای که باشم).دیگری که بغل دست منه این اعتقاد رو نداره
اگه احترام به اعتقاد در کار هست نباید منو هیچ جا از کشیدن سیگار منع کنن!
شاید جوابی که بگیرم اینکه این تجاوز به حریم خصوصیه؟چرا به بهانه حریم خصوصی به من گفته میشه باید اعتقادمو کنار بزارم؟
ایا حریم خصوصی و اعتقادات ادم در هم امیخته نیست؟ یا بهتر بگم حریم زیر مجموعه ی از اعتقادات نیست؟
پاسخ:
نظر شما در مورد فردی که اعتقاد دارد بایستی فرد بیگناهی را به قتل برساند، چیست؟ آیا باید به او اجازه بدهیم که بدون هیچ دلیل موجهی، او را به قتل برساند، صرفا به خاطر اینکه چنین اعتقادی دارد و باید به هر اعتقادی احترام گذاشت و مانع آن نشد؟
اساسا نظر شما در مورد افرادی که نگاهی نژاد پرستانه داشته اند و به جهت برتر دانستن قوم خود، افرادی بسیاری را در کشور خود کشتند و نسل کشی های فجیعی به راه انداختند چیست؟ آیا باید به عقائد آنها احترام بگذاریم و چیزی نگوییم؟
از این مثال ها روشن می شود که نمی توان اجازه داد هر فکری در جامعه به نام آزادی، پیاده شود. افراد مجاز هستند در ساحت خصوصی خود بر اساس خواست خود عمل کنند ولی هنگامی که به حیطه اجتماعی وارد شدند و مسئله آزادی افراد دیگر مطرح شد، آزادی آنها دارای حد و مرزی می شود.
به عبارت دیگر، آزادی مطلق اساسا امری ناشدنی است، زیرا افراد دارای اراده ها، علایق و تصمیم های مختلفی هستند که این تفاوت ها در مقام عمل به تعارض منجر می شود. بنابراین ساحت جمعی جامعه، بایستی بر اساس خواست اکثریت اداره شود و با قوانینی شکل بگیرد که اکثریت مردم خواستار اداره جامعه با این قوانین هستند.
نکته دیگر اینه که در مطالب شما داشتن اعتقاد (امر شخصی) با به فعلیت رساندن آن اعتقاد (که در پاره ای از موارد امری اجتماعی است) یکی گرفته شده است. امری که کاملا با هم متفاوت است.
شما آزاد هستید افکار و باورهای خود را داشته باشید ولی اگر اجرای آن بر خلاف قوانینی باشد که با نظر اکثریت در نظر گرفته شده است، تحقق و به فعلیت رساندن آن باور مجاز نخواهد بود.
با توجه به این مطالب، منافاتی بین احترام به نظر دیگران و تبعیت از قانون در فضای اجتماعی وجود ندارد.