اصطلاحات و تعبیرات جبهه
تبهای اولیه
[="]
[/]
[="]
[/]
[="]بوی بهشت به مشام رسیدن[/]
[="]خمپاره ی 120 میلی متری دشمن یه سوت می کشید و می گفت من آمدم.[/]
[="]گفته میشد :«بوی بهشت می آید » و کنایه از اصابت گلوله و شهادت بود.[/]
(منبع : فرهنگ جبهه)
[="]
[/]
[="]
[/]
[="]اول غذا بعد از نماز[/]
[="]اول نماز ، بعد غذا . نوعی به توهم انداختن است و تاکید بر تقدم نماز بر غذا.[/]
[="]ترکش اِوا خواهری[/]
[="]ترکش فوق العاده ریز و ناچیزی که بدن را گویی ناز می داد و اصابت آن اسباب خجالت بود.[/]
[="]
[/]
[="]
[/]
[="]جای بوسه ی صدام[/]
[="]محل زخم و جراحت ناشی از اصابت تیر و ترکش دشمن.[/]
جای تیر
آثار سجده های طولانی بر پیشانی شخص. کنایه از این که بین عبادت و شهادت رابطه وجود دارد. این اصطلاح وقتی شایع شد که دشمن با سلاح سیمیونف مجهز به دوربین نیروها را هدف قرار می داد و قدر مسلم اولین محل در معرض دید ، سر بود و تیرها درست به پیشانی اصابت می نمود.
[="]چهره ی ترکش پسند [/]
[="]صورت نورانی ، رنگ و رویی که جان می دهد برای ترکش خوردن و مجروح شدن. [/]
[="] [/]
[="]فارغ التحصیل[/]
[="]شهید ، کسی که دوره ی علم و عمل و ایثار را در دانشگاه جبهه با شهادت خویش به پایان می رساند.[/]
داغ حوری بر دل داشتن
به سلامت از عملیات بر گشتن ، شهید نشدن و در جوار حق جای نگرفتن و به حور و قصور و استبرق نرسیدن.
عشق حوری
کشته و مرده ی شهادت بودن ؛ دیوانه ی رفتن به عملیات و پیوستن به دوست.
کسی که سر از پا نمی شناخت و همه ی کارهایش گواهی می داد که اهل این دنیا نیست و طاقت ماندن ندارد.
حیف ترکش!
نوعی سرزنش و طعنه و کنایه به اشخاص بی خاصیت و بی مسئولیت ؛
همان که در پشت جبهه می گویند :«حیف نان!»
بسم الله الرحمن الرحیم
بوی چلـوکباب : بـوی شـبِ عملیـات .
تـرکش پـلو : عـدس پـلو .
بسم الله الرحمن الرحیم
برمی گـردم ! یـا با رخـت ، یـا با تخـت ، یـا با یـخ :
یا زنـده میـمانم ، یـا مجـروح میشــوم ، یـا شهـید میشـوم .
بـرادر عبـدالله : صـدا کـردنِ رزمنـده ای کـه اسمش را نمـی دانستــن .
بــرادر مُستحَـب : رزمنــده ای کـه بفهمـی نفهمــی محـاسن داشــت .
بـرادر واجــب : رزمنــده ای کـه محـاسنِ کـامل و بلنــدی داشــت ،
تجــدیدی : مجـروح شـدن و بـه شهــادت نـرسیــدن .
پـلاستیک پلـو : غذایی که به جای ظرف ،
داخلِ پلاستیک می ریختن و به خط می فـرستـادن .
هیـئتـی خـوردن :دستـه جمعـی تو یـه ظـرف غـذا خـوردن
خمپاره 60: عزراییل
بسیجی: آهنربا
ژ3: افعی سیاه
توالت فرمانهدهان و مسئولان: کاخ سفید
دوشکا: بلبل خط
کلاشینکف: کلاغ کیش کن!
قاطر: ترابری ویژه
مین ضد نفر گوجه ای : پابوس
نماز شب خون: پالگد کن
آفتابه: تک لول
مواد شیمیایی: شمربن ذی الجوشن