آیا مشاهده و اتفاق افتادن چندین کرامت و یا چیزی شبیه معجزه برای انسان می تواند نشان دهنده خدا باشد؟

تب‌های اولیه

54 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

کریم;734682 نوشت:
چیستی شئ همان ماهیت اوست وماهیت یک چیز حدود وجودی او را نشان می دهد. لذا واجب الوجود ماهیت ندارد چون محدودیت ندارد که ماهیت داشته باشد ووجود صرف است. ولی غیر خدا همه موجودات ماهیت دارند.
نامتناهی هم فقط خداست وغیر او همه چیز تناه یونهایت دارند واینطور نیست که غیر متناهی باشند.

بستگی به تعریف شما از تناهی داره. اگر تناهی رو مترادف حد گرفتید صحبت شما درسته. اگر منظور مفهوم ارسطویی بی نهایت هست که ارسطو ایده درستی از بینهایت نداشت.

**گلشن**;732584 نوشت:
اگر دقت کنید گفتم از این کرامات ممکن است برای همه رخ دهد
البته ایا برای بی خدایان هم رخ می دهد یا نه بنده چون ارتباط با بی خدایان ندارم نمی دانم
کاش می شد بی خدایان هم اگر کرامتی را دیده اند بازگو می کردن تا ببینیم ایا برای انها هم رخ می دهد یا خیر
یا ایا برای بت پرستان رخ می دهد یا خیر ؟

بنده به عنوان یک فردی که اعتقادات ضعیفی به وجود خدای ادیان دارم نظر خودمو اعلام میکنم
از نظر من تنها دلیل وجود خدا فقط معجزات و ترس از نشناختن خدا و مریض شدن و افتادن در جهنم هست...من فقط یک تجربه دارم و اون هم مجموعه ای از روایات مربوط به اتفاق افتادن پدیده های ماوراءالطبیعه هست..من هر وقت در وجود خدا شک داشتم روز بعد به کسانی برمیخوردم که بحث از خداشناسی میکردن یا شاهد اتفاق بدی بودم..مثلا یک شب زیاد انتقادات مربوط به اثبات خدا رو خوندم روز بعدش تو تاکسی کنارم یک نفر بود بی دلیل همش بحث از خدا میکرد و مخاطبش فقط من بودم..بهم گفت بشر این همه پیشرفت داشته اما هنوز نمیتونه یک کرم کوچیک خلق کنه..هر چند من جوابی واسش داشتم اما به خاطر مسائل امنیتی چیزی نگفتم...یا چند وقت پیش مادربزرگ من فوت کرد و عمم رفته بود تو یک اتاق نماز وحشت بخونه واسش که دختر عمم با اینکه ده سالشه با جیغ از اتاق بیرون اومد و گفت یک زن چادری کنار عمم دیده که از رو دستای پیرش تشخیص داده روح همون مادربزرگ بنده باشه...با توجه به اینکه هیچ زن پیر دیگه ای تو خونه حضور نداشته اون شب...این اتفاق وقتی افتاد که من شب قبلش زیاد به وجود خدا شک کرده بودم..یا قبلا یکی از دوستام تعریف میکرد میگفت یه روز زیاد به وجود امام زمان شک کردم همون روز تصادف کرده...یه بار هم که مطالب مربوط به نقد قرآن رو مطالعه میکردم و در حقانیت قرآن به شک افتاده بودم برادزاده ام که 2 سالشه اون شب بر اثر تب تشنج کرد..حالا نمیدونم این تجربیاتی که گفتم علتش چی میتونه باشه اما فقط یک خاصیت داشته اون هم اینکه از یک موجود ماورالطبیعه بترسم که اسمش خدا هست و اگه در وجودش شک کنم یه بلایی سرم بیاره

محکوم;735023 نوشت:
.من هر وقت در وجود خدا شک داشتم روز بعد به کسانی برمیخوردم که بحث از خداشناسی میکردن

این موضوع رو یک نویسنده خارجی اسمش را گذاشته بود چشمکهای خداوند
و یک کتابی هم هست با همین عنوان

وقتی خداوند به تو چشمک می زند

موضوع قفل شده است