در اینکه ایده کلی این نظام یک ایده بسیار بد و واقعا جاهلانه است شکی نیست. یعنی چی موجود آزاد از هیچ بیافرینیم و بعد به آزمایش بگذاریم کدومشون به حرفمون گوش میدن و بعد آزادیشون رو ازشون بگیریم و ببریمشون به بهشت تا تنها کاری که تا ابد می کنند خوردن و رابطه جنسی باشه و اگه همچین چیزی براشون اهمیت نداشت میبریم شکنجه شون میدیم تا آدم بشن.
داستان ارباب حلقه ها از این بسیار زیباتر است.
اگر برای اینکه هرکسی بتواند برای ابد جاودانه بماند، تنها راه این باشد که خودش بتواند روی پای خودش بایستد و قابلیتهایش را فعال کند هیچ اشکالی ندارد. خدایی که ما به او اعتقاد داریم خود بدون نیاز به احدی حی جاودانه است، پس چنین کاری بسیار هم عالمانه و طبیعی است.
من عرض کردم از حد نفس حیوانی فراتر نمی رویم،عقل مستفاد مقام کمل و اولیائ الله است
خداوند از بندگانش به اندازه معرفت آنان انتظار دارد این حدیث را نشنیده اید؟:"اکثر اهل الجنة بله"
البته در عرفان تفسیر خودش را دارد ولی مردم با ایمان عامیانه شان هم به بهشت می روند
در قران هم داریم که اکثر گناهان شما را می بخشیم یا اکر گناهان کبیره را ترک کنید بقیه را می آمرزیم
و گناهانی محاسبه می شود که از سر عمد و علم باشد وووو.
آقای ملا علی خداوند بندگانش را نیافریده برای عذاب!!!!!
خدایی که شما تصویر می کنید فاقد اسماء جمال است رحیم-غفور-تواب
رفیق-شفیق-لطیف-کریم ووو
آن بزرگواران نگاهشان در حد صد است و ما در آن حد نیستیم برای همین ممکن است
.
سلام
بله خداوند رحیم و غفور و مهربان است اما نه برای انسان
انسان به اعمالش واگذار شده و جز اون یارو یاوری نداره..
و اما اون حدیث هم که گفته شده اکثر اهل بهشت بله اند طور دیگری معنا شده
بیشتر به معنای دنیاگریزی و زیرکی است
این شما امروزی ها هستید که سعی میکنید چهره خوبی از دین نشون بدید
اما قدیمی ها حرف شمارو نمیزنند..چون اینقدر شبهه و سوال وجود نداشت
منبری های قدیم غیر شیعه را اهل دوزخ میدانند
برای چی باید به دینی که خود را عقلانی معرفی میکند اما نهایتا زبانش زبان تهدید و تشویق است ایمان داشته باشیم؟
چه کسی گفته که عدالت در این است که بهشت و جهنمی باشد
چرا خدایی که گفته جواب بدی را به خوبی دهید خود به این رسم نیست؟
واگر در جواب میگویید که عذاب آخرت عمل خود ماست
ما هم میگوییم صفات خوبی که برای خدا میشمارید برای خودش است نه انسانی که به اعمالش واگزار شده...
بله خداوند رحیم و غفور و مهربان است اما نه برای انسان
انسان به اعمالش واگذار شده و جز اون یارو یاوری نداره..
سلام
با اجازه خواهر گرامی. رحیم و غفور و مهربان بودن یا غضب و خشم و سخط خداوند اینها دقیقا از دید ما انسانهاست و برای فهم و درک ما . چون اصلا در ذات الهی چنین تغییراتی وجود ندارد.
انسانها فقط به آنچیزی میرسند که سزاوارش هستند.....
یکى از یاران امام باقرعلیهالسلام گوید: از آن حضرت سوال شد: چه مىفرمایید در آیه "یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَى و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوط مىکند".2 مراد از غضب در این جا چیست؟
حضرت فرمود: "همان عذاب است، چه اگر کسى بپندارد خداوند از حالتى به حالتى دیگر متحول مىشود، او را به صفتى از صفات مخلوقات توصیف (تشبیه) نموده است، زیرا خداوند را هیچ چیزى تحریک نکند تا او را دگرگون سازد".
سلام
بله خداوند رحیم و غفور و مهربان است اما نه برای انسان
انسان به اعمالش واگذار شده و جز اون یارو یاوری نداره..
و اما اون حدیث هم که گفته شده اکثر اهل بهشت بله اند طور دیگری معنا شده
بیشتر به معنای دنیاگریزی و زیرکی است
این شما امروزی ها هستید که سعی میکنید چهره خوبی از دین نشون بدید
اما قدیمی ها حرف شمارو نمیزنند..چون اینقدر شبهه و سوال وجود نداشت
منبری های قدیم غیر شیعه را اهل دوزخ میدانند
برای چی باید به دینی که خود را عقلانی معرفی میکند اما نهایتا زبانش زبان تهدید و تشویق است ایمان داشته باشیم؟
چه کسی گفته که عدالت در این است که بهشت و جهنمی باشد
چرا خدایی که گفته جواب بدی را به خوبی دهید خود به این رسم نیست؟
واگر در جواب میگویید که عذاب آخرت عمل خود ماست
ما هم میگوییم صفات خوبی که برای خدا میشمارید برای خودش است نه انسانی که به اعمالش واگزار شده...
با سلام و احترام:
منظور حضرتعالی از قدیمی ها کیست؟
من با منبریها کاری ندارم چرا که هر منبری که سخنانش سند دین نیست
افراد به نسبت مطالعاتشان و معارفشان نسبت به دین توثیق می یابند.
این یک مطلب.
اما مطلب دیگر:چه کسی گفته است همه سنی ها جهنم می روند؟
دشمنان اهل بیت علیهم السلام قطعا اهل عذابند هم به دلیل عقلی و هم نقلی.
اما یک قاعده کلی داریم که اولین بار در اثری از حضرت علامه طباطبایی قدس سّره الشریف
خواندم:مستضعفین فکری جهنمی نیستند.
حتی مسیحی و یهودی که از شناخت حق ناتوان بوده و به مقتضای دینش ایمان داشته و عمل کرده
اهل نجات است.
فرق مختلف اهل تسنن حضرت امیر علیه السلام را صحابی خاص دانسته و خلیفه چهارم
و صاحب فضیلت و احترام می کنند،حالا اگر نتوانستند حق را بیابند و درک مقام عصمت
و امامت را نداشتند و ولایت ایشان را نشناختند(درک نکردند-نفهمیدند) جهنمی نیستند
ان شاالله.این مطلب را در پژوهشی که یکی از محققان فیضیه هم داشتند در باره اهل
کتاب دیده بودم ولی متاسفانه مربوط به سه سال پیش است و منبع را فراموش کرده
و در اختیار ندارم.خودتان تحقیق کنید.
برادر ملا علی اگر شما در پی حقایق باشید نباید مرتب به سخنان منبریها(بدون اسم بدون رسم)
استناد کنید،معارف دین را باید از قران-اهل بیت و عالمان راسخ در علوم گرفت،دین است شوخی که نیست
ردّ و قبولش نوع جهان بینی شما را تعیین می کند،پایه و اساس سعادت دنیا و آخرت شما را رقم می زند.
این همه انسان در دنیا وجود دارد که به ادیان الهی ایمان دارند،بیشتر ساکنان کره زمین به خدا ایمان دارند
مسیحی،یهودی و یا مسلمانند و پایه اعتقاد بیشتر آنها همین تشویق و ترهیبهاست،برای اینکه مردم قبل از
ایمان راسخ یقینی در اعتقاد طفل محسوب می شوند،خامند،انسان پله پله تا خدا پیش میرود.
من الان می توانم بایک طفل وارد این بحثها شوم؟
فقط می توانم با تشویق به او یاد بدهم اهل مطالعه باشد یا برای وقت گذرانی تهدیدش کنم فلان
چیزی را که دوست دارد از او می گیرم.
مخاطب قران همه مردمند،می شود آنهایی را که برای راه افتادن احتیاج به تشویق دارند نا دیده
گرفت؟یا کسی که با اسماء جلالی آشنا نیست،درک آن را ندارد چگونه باید بفهمد جز از راه آیات عذاب؟
کسی که موتور محرکه او عشق نیست جز با تشویق و تهدید چگونه راه می افتد؟
در آخر فقط ایمان به خدا می تواند مشکلات فکری انسان را حل کند.
با اجازه خواهر گرامی. رحیم و غفور و مهربان بودن یا غضب و خشم و سخط خداوند اینها دقیقا از دید ما انسانهاست و برای فهم و درک ما . چون اصلا در ذات الهی چنین تغییراتی وجود ندارد.
انسانها فقط به آنچیزی میرسند که سزاوارش هستند.....
سلام
مشکل من هم همینه ...چرا انسان به اعمالش واگزارشده؟
چه طوری میتونیم بگیم خداوند ارحم الراحمینه در حالی همه انسانها این استعداد و دارند دوزخی شوند؟
اصلا همین که خدا فقط در صورت توبه ..انسان را میبخشد و یا شفاعت میکند..گویای این است که همه چیز به اعمال و حال ما بستگی دارد..نه چیز دیگر
این در حالی است که بندگان خدا در دنیا افراد را بخشیده اند بدون اینکه حتی بحث عذرخواهی باشد...
اما بخشش و عفو خداوند فقط در گرو اعمال و عقاید است...
اصلا چرا باید برای این چنین موجودی که همه چیزش(بهشت،جهنم) خودش و اعمالش است..خدایی تعریف کرد؟
آیا علاقه فطری به دنیا و سختی مرگ به خاطر همین علایق ، تناقض در نظام آفرینش نیست؟
چرا آخرت ضد دنیاست؟
سلام
که گفته اخرت ضد دنیاست اخرت ماورای دنیاست و الا ادم اولیه هم در بدو امر در بهشتی مانند همین دنیا و موقتاً قرار گرفت .
برای درک بهتر مثالی میزنم فرض کنید کاروانی به قصد مکه راهی میشود در بین راه به محل خوش اب هوائی میرسد فردی از ان هوا خوشش میاید و میخوابد وقتی بیدار میشود میبیند کاروان رفته و او تنها مانده ایا گناهی کرده خیر فقط خواب او را ربوده بله فقط خواب او را ربوده و حال در تنهائی خود سرگردان شده .
سلام
مشکل من هم همینه ...چرا انسان به اعمالش واگزارشده؟
چه طوری میتونیم بگیم خداوند ارحم الراحمینه در حالی همه انسانها این استعداد و دارند دوزخی شوند؟
اصلا همین که خدا فقط در صورت توبه ..انسان را میبخشد و یا شفاعت میکند..گویای این است که همه چیز به اعمال و حال ما بستگی دارد..نه چیز دیگر
این در حالی است که بندگان خدا در دنیا افراد را بخشیده اند بدون اینکه حتی بحث عذرخواهی باشد...
اما بخشش و عفو خداوند فقط در گرو اعمال و عقاید است...
اصلا چرا باید برای این چنین موجودی که همه چیزش(بهشت،جهنم) خودش و اعمالش است..خدایی تعریف کرد؟
با عرض سلام
چون شما مصر هستید که پاسخ سوالاتتون را بگیرید باز هم ادامه میدهم. متاسفانه قانونی که بر این سایت حاکم است اینست که اساتید فقط به یک موضوع بپردازند و سوالاتی رو که باعث شده سوال کننده آن موضوع را مطرح کند پاسخ ندهند.
شما باید یک نکته را درنظر بگیرید که انسان در هرصورت صاحب اختیار و انتخاب است. مساله آزاد بودن در انتخاب چیزی نیست که ما بتوانیم منکر آن شویم. پس نمیتوان انتظار داشت خداوند یک موجودی را که با اختیار خودش مرتکب هر عملی شده است هیچگونه جزایی ندهد.
این منطقی نیست خدا موجودی را که دارای عقل و شعور و علم و قدرت و قوه تشخیص است را هیچگونه تکلیفی نکند و بدون هیچ حساب و کتابی به بهشت ببرد فقط به این دلیل که ارحم الراحمین است.
البته رحمت خداوند شامل حال همه موجودات است که فرموده: قال عذابی اصیب به من اشاء و رحمتی وسعت کلشی. یعنی رحمت خداوند حتی شامل حال کسانیکه مورد عذاب واقع میشوند هم خواهد بود اما این رحمت بقدر استعداد انسانهاست. واین استعداد را هر کسی باید خودش در درون خودش شکوفا کند تا هر چه بیشتر ظرفیت دریافت رحمت الهی را پیدا کند. اگر کسی ظرفش را به اندازه یک لیوان ساخت نمیتواند توقع داشته باشد به اندازه دریا به او بدهند...
دلیل بعدی که همه چیز انسان خودش و اعمالش نیست و هر چیزی که دارد از جانب خداست و فقط به او آزادی عمل داده شده ، اینست که خدا انسانها را در انتخابهایشان یاری میکند. خدا گناهان کسانی راکه هدایتش را پذیرفتند و به خدا و رسول و روز جزا ایمان آورده اند میبخشد و حسن عاقبت میدهد اما کسانیکه زیر بار این هدایت نمیروند خودشان را از عاقبت نیک محروم میکنند. در نتیجه خودشان خواهند ماند و اعمالشان...
ولی با این حال ما عقیده داریم عذاب جهنم هم برای آنها رحمت است . همانطور که باطن عذابهای دنیوی برای انسانها هم رحمت است اگر چه به ظاهر نقمت و عذاب باشد...
دلیل بعدی اینکه این جانی که به ما داده شده و این دنیایی که به آن وارد شدیم را ما خودمان با قدرت خویش بدست نیاورده ایم تا بهشت و جهنممان را هم خودمان تعیین کنیم. بعد اینکه چه کسی در برابر کارهای بدش خودش را عذاب میدهد که چنین نتیجه بگیریم پس خدایی هم وجود ندارد؟
اگر هم میگویید تصادفا خودمان بوجود آمده ایم و تصادفا هم بهشتی و جهنمی میشویم که باید برای این حرفتان دلیل بیاورید.
یا اینکه تصادفا بوجود آمده ایم و تصادفا همه سختیهای دنیا را باید تحمل کنیم اما تصادفا بهشتی و جهنمی نخواهیم شد، اینهم باید اثبات شود وگرنه که در مقابل احتمالات آن چیزی را که احتمال وقوعش بیشتر است باید در نظر گرفت. یعنی اگر همه دلایل وجود خدا را کنار میگذاریم و چنین تشخیص میدهیم که تصادفا به وجود آمده ایم عقل حکم میکند لااقل 50 درصد هم احتمال دهیم که تصادفا به عقاب اعمالمان خواهیم رسید پس نمیتوانیم با مساله بهشت و جهنم مثل یک مساله نوظهور و غیرعادی برخورد کنیم.
ضمن اینکه در روایات آمده خداوند از حق خود میگذرد اما حق الناس را نمیبخشد . برای همین هم میفرمایند کسانی که حق الناس به گردنشان نیست پس از مرگ روحشان آزاد است.
چون شما مصر هستید که پاسخ سوالاتتون را بگیرید باز هم ادامه میدهم. متاسفانه قانونی که بر این سایت حاکم است اینست که اساتید فقط به یک موضوع بپردازند و سوالاتی رو که باعث شده سوال کننده آن موضوع را مطرح کند پاسخ ندهند.
شما باید یک نکته را درنظر بگیرید که انسان در هرصورت صاحب اختیار و انتخاب است. مساله آزاد بودن در انتخاب چیزی نیست که ما بتوانیم منکر آن شویم. پس نمیتوان انتظار داشت خداوند یک موجودی را که با اختیار خودش مرتکب هر عملی شده است هیچگونه جزایی ندهد.
این منطقی نیست خدا موجودی را که دارای عقل و شعور و علم و قدرت و قوه تشخیص است را هیچگونه تکلیفی نکند و بدون هیچ حساب و کتابی به بهشت ببرد فقط به این دلیل که ارحم الراحمین است.
البته رحمت خداوند شامل حال همه موجودات است که فرموده: قال عذابی اصیب به من اشاء و رحمتی وسعت کلشی. یعنی رحمت خداوند حتی شامل حال کسانیکه مورد عذاب واقع میشوند هم خواهد بود اما این رحمت بقدر استعداد انسانهاست. واین استعداد را هر کسی باید خودش در درون خودش شکوفا کند تا هر چه بیشتر ظرفیت دریافت رحمت الهی را پیدا کند. اگر کسی ظرفش را به اندازه یک لیوان ساخت نمیتواند توقع داشته باشد به اندازه دریا به او بدهند...
دلیل بعدی که همه چیز انسان خودش و اعمالش نیست و هر چیزی که دارد از جانب خداست و فقط به او آزادی عمل داده شده ، اینست که خدا انسانها را در انتخابهایشان یاری میکند. خدا گناهان کسانی راکه هدایتش را پذیرفتند و به خدا و رسول و روز جزا ایمان آورده اند میبخشد و حسن عاقبت میدهد اما کسانیکه زیر بار این هدایت نمیروند خودشان را از عاقبت نیک محروم میکنند. در نتیجه خودشان خواهند ماند و اعمالشان...
ولی با این حال ما عقیده داریم عذاب جهنم هم برای آنها رحمت است . همانطور که باطن عذابهای دنیوی برای انسانها چیزی نیست جز رحمت...
دلیل بعدی اینکه این جانی که به ما داده شده و این دنیایی که به آن وارد شدیم را ما خودمان با قدرت خویش بدست نیاورده ایم تا بهشت و جهنممان را هم خودمان تعیین کنیم. بعد اینکه چه کسی در برابر کارهای بدش خودش را عذاب میدهد که چنین نتیجه بگیریم پس خدایی هم وجود ندارد؟
اگر هم میگویید تصادفا خودمان بوجود آمده ایم و تصادفا هم بهشتی و جهنمی میشویم که باید برای این حرفتان دلیل بیاورید.
یا اینکه تصادفا بوجود آمده ایم و تصادفا همه سختیهای دنیا را باید تحمل کنیم اما تصادفا بهشتی و جهنمی نخواهیم شد، اینهم باید اثبات شود وگرنه که در مقابل احتمالات آن چیزی را که احتمال وقوعش بیشتر است باید در نظر گرفت. یعنی اگر همه دلایل وجود خدا را کنار میگذاریم و چنین تشخیص میدهیم که تصادفا به وجود آمده ایم عقل حکم میکند لااقل 50 درصد هم احتمال دهیم که تصادفا به عقاب اعمالمان خواهیم رسید پس نمیتوانیم با مساله بهشت و جهنم مثل یک مساله نوظهور و غیرعادی برخورد کنیم.
ضمن اینکه در روایات آمده خداوند از حق خود میگذرد اما حق الناس را نمیبخشد . برای همین هم میفرمایند کسانی که حق الناس به گردنشان نیست پس از مرگ روحشان آزاد است.
بحث تصادفی بوجود اومدن نیست...بحث اینه که شاید ماجرا از قبیل سازنده ساعت است که ساعتی ساخته خود کار میکند...و سازنده کنار رفته..
من برعکس شما فکر میکنم...مهربانترین مهربانان بودن یعنی از سر تقصیرات همه گذشتن...حتی اوناییکه متوجه اشتباهشون نشدند...
و اتفاقا در مقابل موجودی که اختیار دارد چنین صفتی قابل طرح است نه موجود بی اختیار...
و اما عذاب برای اجرای عدالت در خور انسان است نه خدایی که قادر بر هر کارش میدانیم...
آیا خدا ناتوان از اینه که بدون عذاب عدالت رو بین بد و خوب برقرار کنه؟
این منطقی نیست خدا موجودی را که دارای عقل و شعور و علم و قدرت و قوه تشخیص است را هیچگونه تکلیفی نکند و بدون هیچ حساب و کتابی به بهشت ببرد فقط به این دلیل که ارحم الراحمین است. البته رحمت خداوند شامل حال همه موجودات است که فرموده: قال عذابی اصیب به من اشاء و رحمتی وسعت کلشی. یعنی رحمت خداوند حتی شامل حال کسانیکه مورد عذاب واقع میشوند هم خواهد بود اما این رحمت بقدر استعداد انسانهاست. واین استعداد را هر کسی باید خودش در درون خودش شکوفا کند تا هر چه بیشتر ظرفیت دریافت رحمت الهی را پیدا کند. اگر کسی ظرفش را به اندازه یک لیوان ساخت نمیتواند توقع داشته باشد به اندازه دریا به او بدهند...
یعنی به نظرم همین یک تیکه پاسخ تمام این تاپیکه ! احسنت . :Gol:
یعنی به نظرم همین یک تیکه پاسخ تمام این تاپیکه ! احسنت . :Gol:
کجاش پاسخ همه تاپیک بود؟!
رحمت و بخشش یعنی اینکه شامل اونکه استعدادش و لیاقتش را هم ندارد بشود.ولاغیر
اینکه خدا میبخشه به شرط توبه یا نبی شفاعت میکنه به شرط استعداد..
اینکه شد واگذار بودن به اعمال و عقاید...نه ارحم الراحمینی..!
اصلا همین که خدا فقط در صورت توبه ..انسان را میبخشد و یا شفاعت میکند..گویای این است که همه چیز به اعمال و حال ما بستگی دارد..نه چیز دیگر
این در حالی است که بندگان خدا در دنیا افراد را بخشیده اند بدون اینکه حتی بحث عذرخواهی باشد...
اما بخشش و عفو خداوند فقط در گرو اعمال و عقاید است...
اصلا چرا باید برای این چنین موجودی که همه چیزش(بهشت،جهنم) خودش و اعمالش است..خدایی تعریف کرد؟
بله خداوند رحیم و غفور و مهربان است اما نه برای انسان
انسان به اعمالش واگذار شده و جز اون یارو یاوری نداره..
و اما اون حدیث هم که گفته شده اکثر اهل بهشت بله اند طور دیگری معنا شده
بیشتر به معنای دنیاگریزی و زیرکی است
این شما امروزی ها هستید که سعی میکنید چهره خوبی از دین نشون بدید
اما قدیمی ها حرف شمارو نمیزنند..چون اینقدر شبهه و سوال وجود نداشت
منبری های قدیم غیر شیعه را اهل دوزخ میدانند
برای چی باید به دینی که خود را عقلانی معرفی میکند اما نهایتا زبانش زبان تهدید و تشویق است ایمان داشته باشیم؟
چه کسی گفته که عدالت در این است که بهشت و جهنمی باشد
چرا خدایی که گفته جواب بدی را به خوبی دهید خود به این رسم نیست؟
واگر در جواب میگویید که عذاب آخرت عمل خود ماست
ما هم میگوییم صفات خوبی که برای خدا میشمارید برای خودش است نه انسانی که به اعمالش واگزار شده...
با سلام
عرض ادب و احترام
ملا علی عزیز
سوال شما کمی صریح تر باشد بهتر می توانیم بحث بکنیم
یعنی مفرمایید بهشت و جهنم عادلانه نیست؟؟
یعنی خداوند باید انسان را عذاب ننماید؟؟
کجاش پاسخ همه تاپیک بود؟!
رحمت و بخشش یعنی اینکه شامل اونکه استعدادش و لیاقتش را هم ندارد بشود.ولاغیر
اینکه خدا میبخشه به شرط توبه یا نبی شفاعت میکنه به شرط استعداد..
اینکه شد واگذار بودن به اعمال و عقاید...نه ارحم الراحمینی..!
فقط منافقین و کفار استعدادشو ندارن . مطمئن باشید همه دارن . خودشون نمیخوان . به قول یه بنده خدایی نمیشه مردم رو به زور به بهشت برد ! وقتی یکی نمیخواد بره بهشت زورکی که نمیشه . میشه ؟
اگر قرار باشه هر کس علیرغم هر کاری که کرد بازم اون دنیا بخشش خدا شامل حالش بشه و بره بهشت فکر نمیکنید حق اون همه بنده ای که تمام عمرشون خدا رو عبادت کردن و بخاطرش سختی کشیدن ضایع میشه ؟ کی میخواد جواب اونا رو بده ؟ یه نفر توی دنیا هر کاری دلش خواست کرد هر لذتی رو خواست چشید کاری هم به گناه بودن و نبودنش نداشت قراره با کسی که توی دنیا از همه چی چشم پوشید فقط واسه اینکه به گناه آلوده نشه یکی باشه ؟
اینجاست که اگر این دو نفر یکی بودن عدالت زیر سوال میرفت .
سوال شما کمی صریح تر باشد بهتر می توانیم بحث بکنیم
یعنی مفرمایید بهشت و جهنم عادلانه نیست؟؟
یعنی خداوند باید انسان را عذاب ننماید؟؟
می شود کمس صریح تر سوالات خودتان را مطرح نمایید
سلام
بله دقیقا منظورم همینه
چرا برای نرسیدن به سیب و گلابی بهشت باید عذاب شد
در ثانی وقتی خداوند میتواند با اختلاف درجات و طرق دیگر عدالت را برقرار کند..چه احتیاج به عذاب؟!
خب اگه در جواب میگویید عاقبت و سرنوشت انسان به اعمال و عقاید خودش است
باز این ایراد وارد است که چگونه اقتضای رحمت بی منتها این است که انسان به خودش و اعمالش واگذار باشد و هیچ راه نجاتی هم از تبعات اعمال خود نداشته باشد؟
اینکه خدا میبخشه به شرط توبه..
اینکه نبی شفاعت میکنه به شرط استعداد ،شاید با رفتار عادلانه هم قرین باشد اما با مهربانترین مهربانان بودن سازگاری ندارد..
تمام.
بحث تصادفی بوجود اومدن نیست...بحث اینه که شاید ماجرا از قبیل سازنده ساعت است که ساعتی ساخته خود کار میکند...و سازنده کنار رفته..
من برعکس شما فکر میکنم...مهربانترین مهربانان بودن یعنی از سر تقصیرات همه گذشتن...حتی اوناییکه متوجه اشتباهشون نشدند...
و اتفاقا در مقابل موجودی که اختیار دارد چنین صفتی قابل طرح است نه موجود بی اختیار...
و اما عذاب برای اجرای عدالت در خور انسان است نه خدایی که قادر بر هر کارش میدانیم...
آیا خدا ناتوان از اینه که بدون عذاب عدالت رو بین بد و خوب برقرار کنه؟
خداوند ناتوان نیست اما مساله اینست که این دنیا باطنی دارد و عذاب و پاداش انسانها دقیقا همان باطن اعمالشان هست. یعنی همان مثل معروف گندم از گندم بروید جو ز جو. نمیشود آدم از یک ساختمان چند طبقه خودش را پایین بیندازد و با سر به زمین بخورد بعد توقع داشته باشد که چون خدای ارحم الراحمین است هیچ مشکل و درد و ناراحتی برایش پیش نیاید.
مساله دیگر آنستکه در جواب کاربر وایسلی گوجا گفتیم. برای اینکه یک موجود بتواند برای ابد زنده بماند باید به خالقش شباهت پیدا کند. یعنی اینکه خودش هم بخواهد و بتواند روی پایش بایستد و قابلیتهایش را فعال کند
اما نظر شما درمورد مهربانترین مهربانان... باید بگویم چون ممکن نیست خدا از حالی به حال دیگر درآید و این نقص محسوب میشود و در خداوند نقص راه ندارد وگرنه خدا نبود، پس نمیشود به خدا نسبت احساساتی بودن داد.
هیچکار خداوند از روی احساسات و بدون حکمت نیست.
میفرماید ما آسمان و زمین را باطل نیافریدیم این گمان کسانی است که کافر شده اند آیا ما کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند چون مفسدان در زمین قرار میدهیم آیا پرهیزکاران را مانند پلیدکاران قرار میدهیم.
حالا شما میفرمایید که بدون عذاب. اگر عذاب هم نباشد چگونه عدالت برقرار خواهد شد؟ بله در مورد کسانیکه به مردم ظلم نکرده اند گفتیم حسابشان با بقیه فرق دارد و طبق فرموده خدا که همه گناهان را بغیر از شرک را برای هر کس که بخواهد میامرزد پس میتوان امید داشت که آمرزیده میشوند. (توجه بفرمایید منظور این ایه این نیست که با توبه میبخشد. چون مشرک هم اگر توبه کند خداوند توبه اش رامیپذیرد و او را میبخشاید...)
ولی کسانی که به مردم ظلم کرده و باعث عذاب خلق الله شده اند عدالت اینست که خودشان هم عذاب را بچشند...
درمورد مثال ساعت ، یعنی شما میفرمایید ممکن است خدا خالق باشد اما رب و پروردگار نباشد؟ میتوانید در اینباره بیشتر توضیح دهید و بفرمایید صحت این عقیده چگونه ثابت میشود؟
ینکه خدا میبخشه به شرط توبه..
اینکه نبی شفاعت میکنه به شرط استعداد ،شاید با رفتار عادلانه هم قرین باشد اما با مهربانترین مهربانان بودن سازگاری ندارد..
تمام.
فقط منافقین و کفار استعدادشو ندارن . مطمئن باشید همه دارن . خودشون نمیخوان . به قول یه بنده خدایی نمیشه مردم رو به زور به بهشت برد ! وقتی یکی نمیخواد بره بهشت زورکی که نمیشه . میشه ؟
اگر قرار باشه هر کس علیرغم هر کاری که کرد بازم اون دنیا بخشش خدا شامل حالش بشه و بره بهشت فکر نمیکنید حق اون همه بنده ای که تمام عمرشون خدا رو عبادت کردن و بخاطرش سختی کشیدن ضایع میشه ؟ کی میخواد جواب اونا رو بده ؟ یه نفر توی دنیا هر کاری دلش خواست کرد هر لذتی رو خواست چشید کاری هم به گناه بودن و نبودنش نداشت قراره با کسی که توی دنیا از همه چی چشم پوشید فقط واسه اینکه به گناه آلوده نشه یکی باشه ؟
اینجاست که اگر این دو نفر یکی بودن عدالت زیر سوال میرفت .
احسنت
دقیقا مطلب همین جاست
اگر بهشت و جهنمی نبود آیا باز خدا سزاوار عبادت نبود؟؟؟
پس مومن واقعی نباید دنبال این باشه که کیا اومدن بهشت کیا نیومدن...
درثانی اگرم این مطلب خیلی برای مومنین مهم باشه که نیست...
خداوند میتواند با بی نهایت اختلاف درجات این عدالت رو جبران کنه..
و در آخر اینکه اقتضای رحمت بی منتهای خدا اینه که نصیب اونایی که استعدادش رو هم ندارند بشه...
با سلام
عرض ادب و احترام
به نظر بنده ازاشتباه در برداشت و فهم افعال انسان این چنین سوالی پیدا می شود انسان نه به خاطر سیب و گلابی بهشت و جهنم که مسایل دیگری عذاب می شود
1- به خاطر نافرمنی الهی
انسان عبد و بنده خداست و مخلوق و خلیفه خدا بر روی زمین
این انسان بنده خداست و خداوند راههای سعادت و هدایت انسان را پیش پای انسان قرار داده است و تا با قدرت اختیار و فکر و اندیشه خود راه سعادت را از هدایت برگزیند و قدم در راه سعادت بگذارد مهمترین مساله ای که در عدم انجام افعال نیک اوست نافرمانی انسان است نسبت به فرامین الهی
چرا شیطان با انهمه عبادت و مقام خود از درگاه الهی رانده شد چون فرمان و حکم الهی را اطاعت نکرد
پس اگر عذابی هم هست به علت نافرمانی است و نه سی و گلابی بهشت
2-به خاطر عدم راعیت حق الناس برخی از مردم دراین دنیا رعایت حق الناس نمی کنند ربا خوری کم فروشی و دزدی و دروغگویی و ابروریزی و تهمت و غیبت و............اینها کجا باید به حسابشان رسیدگی شود ؟؟
هر دزدی و ربا خوری و کم فروشی و تهمت و دروغ و.... خانواده ای را بدبخت می کند و هزاران مشکل درست می کند و اینها را در دنیا به عذاب می اندازد خب حالا انها هم باید در اخرت به عذاب بیفتند تا نتیجه اعمال خود را ببینند؟؟؟
ایا این عمل غیر عقلی است؟؟؟
3- به خاطر ظلم و ستمی که در حق دیگران انجام می دهد کسی که در این دنیا به هزاران نفر ظلم می کند مثل یزید و شمر و ابن ملجم و صدام و امریکا وال سعود و......که به بشریت ظلم کرده و می کنند ایا نباید در اخرت جزای اعمال خود را ببینند؟؟
پس همه عذاب های الهی به خاطر سیب و گلابی نیست
دقت نمایید
خداوند ناتوان نیست اما مساله اینست که این دنیا باطنی دارد و عذاب و پاداش انسانها دقیقا همان باطن اعمالشان هست. یعنی همان مثل معروف گندم از گندم بروید جو ز جو. نمیشود آدم از یک ساختمان چند طبقه خودش را پایین بیندازد و با سر به زمین بخورد بعد توقع داشته باشد که چون خدای ارحم الراحمین است هیچ مشکل و درد و ناراحتی برایش پیش نیاید.
مساله دیگر آنستکه در جواب کاربر وایسلی گوجا گفتیم. برای اینکه یک موجود بتواند برای ابد زنده بماند باید به خالقش شباهت پیدا کند. یعنی اینکه خودش هم بخواهد و بتواند روی پایش بایستد و قابلیتهایش را فعال کند
اما نظر شما درمورد مهربانترین مهربانان... باید بگویم چون ممکن نیست خدا از حالی به حال دیگر درآید و این نقص محسوب میشود و در خداوند نقص راه ندارد وگرنه خدا نبود، پس نمیشود به خدا نسبت احساساتی بودن داد.
هیچکار خداوند از روی احساسات و بدون حکمت نیست.
میفرماید ما آسمان و زمین را باطل نیافریدیم این گمان کسانی است که کافر شده اند آیا ما کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند چون مفسدان در زمین قرار میدهیم آیا پرهیزکاران را مانند پلیدکاران قرار میدهیم.
حالا شما میفرمایید که بدون عذاب. اگر عذاب هم نباشد چگونه عدالت برقرار خواهد شد؟ بله در مورد کسانیکه به مردم ظلم نکرده اند گفتیم حسابشان با بقیه فرق دارد و طبق فرموده خدا که همه گناهان را بغیر از شرک را برای هر کس که بخواهد میامرزد پس میتوان امید داشت که آمرزیده میشوند. (توجه بفرمایید منظور این ایه این نیست که با توبه میبخشد. چون مشرک هم اگر توبه کند خداوند توبه اش رامیپذیرد و او را میبخشاید...)
ولی کسانی که به مردم ظلم کرده و باعث عذاب خلق الله شده اند عدالت اینست که خودشان هم عذاب را بچشند...
درمورد مثال ساعت ، یعنی شما میفرمایید ممکن است خدا خالق باشد اما رب و پروردگار نباشد؟ میتوانید در اینباره بیشتر توضیح دهید و بفرمایید صحت این عقیده چگونه ثابت میشود؟
مراجعه کنید به پست 122
در ضمن حق الناس هم باحق الله فرقی ندارد
همه در اصل حق الله اند
و هیچ محذوریت عقلی وجود ندارد که خداوند ارحم الراحمین خود بدهی بندگان را گردن بگیرد.
با سلام
عرض ادب و احترام
به نظر بنده ازاشتباه در برداشت و فهم افعال انسان این چنین سوالی پیدا می شود انسان نه به خاطر سیب و گلابی بهشت و جهنم که مسایل دیگری عذاب می شود
1- به خاطر نافرمنی الهی
انسان عبد و بنده خداست و مخلوق و خلیفه خدا بر روی زمین
این انسان بنده خداست و خداوند راههای سعادت و هدایت انسان را پیش پای انسان قرار داده است و تا با قدرت اختیار و فکر و اندیشه خود راه سعادت را از هدایت برگزیند و قدم در راه سعادت بگذارد مهمترین مساله ای که در عدم انجام افعال نیک اوست نافرمانی انسان است نسبت به فرامین الهی
چرا شیطان با انهمه عبادت و مقام خود از درگاه الهی رانده شد چون فرمان و حکم الهی را اطاعت نکرد
پس اگر عذابی هم هست به علت نافرمانی است و نه سی و گلابی بهشت
2-به خاطر عدم راعیت حق الناس برخی از مردم دراین دنیا رعایت حق الناس نمی کنند ربا خوری کم فروشی و دزدی و دروغگویی و ابروریزی و تهمت و غیبت و............اینها کجا باید به حسابشان رسیدگی شود ؟؟
هر دزدی و ربا خوری و کم فروشی و تهمت و دروغ و.... خانواده ای را بدبخت می کند و هزاران مشکل درست می کند و اینها را در دنیا به عذاب می اندازد خب حالا انها هم باید در اخرت به عذاب بیفتند تا نتیجه اعمال خود را ببینند؟؟؟
ایا این عمل غیر عقلی است؟؟؟
3- به خاطر ظلم و ستمی که در حق دیگران انجام می دهد کسی که در این دنیا به هزاران نفر ظلم می کند مثل یزید و شمر و ابن ملجم و صدام و امریکا وال سعود و......که به بشریت ظلم کرده و می کنند ایا نباید در اخرت جزای اعمال خود را ببینند؟؟
پس همه عذاب های الهی به خاطر سیب و گلابی نیست
دقت نمایید
خدا چه احتیاجی به عبادت ما داره؟ که به خاطرش باید عذاب شد
این با بردگی چه فرقی دارد؟
و اما خدا این اختیارو به ما داده پس نهایتا مسول تمام گناهان خود اوست
آیا رواست شخصی که به اختیار خود میخواهد خود را به چاه اندازد این اجازه رو بهش بدیم؟
چنین چیزی رو برای انسان روا نمیدونیم
چه طور برای خدا روا بدانیم؟؟؟!!
ایکاش قبل از پاسخ سریع به شبهات کمی تامل میکردیم
شاید خودمان هم خوب جوابش را نمیدانیم.
و هیچ محذوریت عقلی وجود ندارد که خداوند ارحم الراحمین خود بدهی بندگان را گردن بگیرد.
ملاali;703925 نوشت:
در ثانی وقتی خداوند میتواند با اختلاف درجات و طرق دیگر عدالت را برقرار کند..چه احتیاج به عذاب؟!
منظور شما از اختلاف درجات چیه؟ یعنی کسانیکه هزاران انسان را به خاک و خون کشیده اند، کسانیکه آدمها را با انواع و اقسام شکنجه های وحشیانه شکنجه کرده اند افرادی که رزق و روزی زن و بچه مردم را به تنهایی بالا کشیده اند تا چند صباحی که در این دنیا هستند خوش باشند و به حداکثر لذات دست یابند اینها در درجات پایین تر بهشت باشند و بقیه در درجات بالاتر؟ اگر این کار منع عقلی ندارد
و اگر محذوریت عقلی وجود ندارد که خدا گناهان بندگان را به گردن بگیرد و اگر خدای ما خدایی است که آفریده و کنار رفته تا انسانها هر کاری که میخواهند بکنند پس شما با اینهمه آیات و روایات متواتر و معجزه ها و کراماتی که از گذشته تا به امروز آمده چه میکنید؟
ثانیا این چه خدایی است که حتی به اندازه خدایان ساخته دست بشر از خودش قدرت ندارد که خود را به انسانها معرفی کند؟ ما چگونه میتوانیم به خدایی معتقد باشیم که حتی توانایی این را ندارد که خود را به ما بشناساند؟ آیا اینکار منع عقلی ندارد؟
چرا باید این خدا کار عبث کند؟ انسانها را در سختی بیافریند تا در دنیا بدست یکدیگر اینهمه رنج و محرومیت ببینند بعد هم خودش گناهانشان را به گردن بگیرد و به همه پاداش دهد. این خدا حتی به اندازه اون سازنده ساعت نباید باشد که زندگی انسانها را بر روی نظم و بدون هیچگونه درگیری و دغدغه ای قرار دهد بعد کنار برود ؟
چرا این خدا از روز اول انسانها را طوری خلق نکرد که از خود اختیاری نداشته باشند که خطا کنند؟ چیزی که آخرش میخواهد بشود همین اول بشود و اینقدر هم آزار نبیند. این مسائل برای شما چگونه قابل توجیه است؟
احسنت
دقیقا مطلب همین جاست
اگر بهشت و جهنمی نبود آیا باز خدا سزاوار عبادت نبود؟؟؟
پس مومن واقعی نباید دنبال این باشه که کیا اومدن بهشت کیا نیومدن...
درثانی اگرم این مطلب خیلی برای مومنین مهم باشه که نیست...
خداوند میتواند با بی نهایت اختلاف درجات این عدالت رو جبران کنه..
و در آخر اینکه اقتضای رحمت بی منتهای خدا اینه که نصیب اونایی که استعدادش رو هم ندارند بشه...
تمام.
من درباره بهشت و جهنم حرف زدم چون شمایی که سوال پرسیدی از بهشت و جهنم یاد کردی . شما میگید بهشت و جهنم بی عدالتیه وگرنه مومن واقعی چیکار به بهشت و جهنم داره ؟ شمایی که از خدا و دنیا و آخرت تنها چیزی که توجهتو جلب کرده بهشت و جهنمه من چطور باید برات از حب خدا و عشق معنوی و نزدیک شدن به خدا و اینجور مسائل صحبت کنم وقتی حتی به این اعتقاد نداری که خدا عادله ؟ اگر کلا به خدا اعتقاد نداری دیگه واقعا کاری از من بر نمیاد چون اصلا بلد نیستم همچین افرادی رو قانع کنم .
بنده خدا برای زندگی کردن و خوشگذرونی به این دنیا نیومده که الان بگه چرا من نباید هر کاری دوست دارم بکنم ؟ این دنیا فقط برای امتحانه نه اینکه هر کی هر کاری دلش خواست بکنه و بعد اون دنیا انتظار هیچ برخوردی نداشته باشه .
نقل قول:
ایکاش قبل از پاسخ سریع به شبهات کمی تامل میکردیم
شاید خودمان هم خوب جوابش را نمیدانیم.
شما به هیچ طریقی راضی نمیشی فقط به دلیل اینکه جوابی که موافق نظر شما باشه رو توی مانیتور نمیبینی . برای همین دائم این حرف رو تکرار میکنی و توی اینهمه جملاتی که دوستان زحمت کشیدن و گفتن میگردی دنبال نقاط ضعف ریز طوری که انگار نه انگار طرف یه صفحه صحبت کرده و هر کدوم از جملاتش برای قانع کردن یک عقل سلیم کفایت میکنه ، فقط برای اینکه نقطه ضعف گیر بیاری و حرفشونو زیر سوال ببری . شما تا مادامی که کسی پیدا بشه جوابی که دوست داری بشنوی بهت بده هیچوقت قانع نمیشی . کسی که تمام وقتشو میذاره که دنبال عیوب یه شخص بگرده هیچوقت خوبیاشو نمیبینه .
کسی که واقعا دنبال جوابه با این 13 صفحه قانع میشه . کسی که بخواد برتری خودشو ثابت کنه و فقط جواب بده با پنجاه هزار صفحه هم قانع نمیشه .
بلا تشبیه مثل اینکه کسی بخواد به استیون هاوکینگ حالی کنه خدا وجود داره . صد در صد هیچوقت قانع نمیشه چون نمیخواد بشه . چون از واقعیت میترسه از اینکه خدایی هست و آخرتی هست .
نقل قول:
و در آخر اینکه اقتضای رحمت بی منتهای خدا اینه که نصیب اونایی که استعدادش رو هم ندارند بشه...
یعنی در یه کلام کفار و ظالمان و منافقان هم شامل بخشش خدا بشن . واقعا عجب عدالتی ! همون کفاری که اینهمه امام رو شهید کردن همونایی که حضرت فاطمه رو شهید کردن همون کسائیکه که شمشیر به سر حضرت علی زدن فقط برای اینکه خدا رحیمه باید بخشیده بشن ! نمیدونم شاید هم یه روزی بشن ولی وقتی توی قرآن هم اومده که در جهنم جاودان خواهند بود فکر نکنم همچین اتفاقی رخ بده .
کاملا به معنای عدالت از نظر شما پی بردم ...
عدالتی که شما دنبالش هستین ( بخشش کفار و منافقین ) تا دلتون بخواد تو این دنیا داره اجرا میشه خدا رو صد هزار مرتبه شکر که عدالت الهی چیزی کاملا جدای از این عدالته .
و در آخر من اصلا توی قانع کردن دیگران در بحث های دینی تبحری ندارم و حتی تا الان یک نفر هم قانع نکردم . اینا فقط حرف دل خودمه در جواب اینچنین حرفها که روزی از صد نفر میشنوم فقط برای زیر سوال بردن دین و خدا . احتمالا بعضی چیزا تا ابد سوال باقی میمونن چون عقل انسان اونقدر کاملا نیست که دلیل همه احکام و دستورات خدا رو درک کنه .
در ضمن حق الناس هم باحق الله فرقی ندارد
همه در اصل حق الله اند
اگر قرار باشد خداوند حق الناس را ببخشد پس همه انسانها بدون هیچگونه منعی این اختیار را دارند که به یکدیگر تجاوز کنند و حق یکدیگر را بخورند و هر بلای روحی روانی و جسمی به سر یکدیگر بیاورند چون خاطرشان جمع است که خدا حق الناس را به گردن میگیرد و با ایشان کاری ندارد...
این که میشود پروراندن خوی شهوت و حرص و آز و درندگی. اینچنین چیزی منع عقلی دارد
من درباره بهشت و جهنم حرف زدم چون شمایی که سوال پرسیدی از بهشت و جهنم یاد کردی . شما میگید بهشت و جهنم بی عدالتیه وگرنه مومن واقعی چیکار به بهشت و جهنم داره ؟ شمایی که از خدا و دنیا و آخرت تنها چیزی که توجهتو جلب کرده بهشت و جهنمه من چطور باید برات از حب خدا و عشق معنوی و نزدیک شدن به خدا و اینجور مسائل صحبت کنم وقتی حتی به این اعتقاد نداری که خدا عادله ؟ اگر کلا به خدا اعتقاد نداری دیگه واقعا کاری از من بر نمیاد چون اصلا بلد نیستم همچین افرادی رو قانع کنم .
بنده خدا برای زندگی کردن و خوشگذرونی به این دنیا نیومده که الان بگه چرا من نباید هر کاری دوست دارم بکنم ؟ این دنیا فقط برای امتحانه نه اینکه هر کی هر کاری دلش خواست بکنه و بعد اون دنیا انتظار هیچ برخوردی نداشته باشه .
شما به هیچ طریقی راضی نمیشی فقط به دلیل اینکه جوابی که موافق نظر شما باشه رو توی مانیتور نمیبینی . برای همین دائم این حرف رو تکرار میکنی و توی اینهمه جملاتی که دوستان زحمت کشیدن و گفتن میگردی دنبال نقاط ضعف ریز طوری که انگار نه انگار طرف یه صفحه صحبت کرده و هر کدوم از جملاتش برای قانع کردن یک عقل سلیم کفایت میکنه ، فقط برای اینکه نقطه ضعف گیر بیاری و حرفشونو زیر سوال ببری . شما تا مادامی که کسی پیدا بشه جوابی که دوست داری بشنوی بهت بده هیچوقت قانع نمیشی . کسی که تمام وقتشو میذاره که دنبال عیوب یه شخص بگرده هیچوقت خوبیاشو نمیبینه .
کسی که واقعا دنبال جوابه با این 13 صفحه قانع میشه . کسی که بخواد برتری خودشو ثابت کنه و فقط جواب بده با پنجاه هزار صفحه هم قانع نمیشه .
بلا تشبیه مثل اینکه کسی بخواد به استیون هاوکینگ حالی کنه خدا وجود داره . صد در صد هیچوقت قانع نمیشه چون نمیخواد بشه . چون از واقعیت میترسه از اینکه خدایی هست و آخرتی هست .
یعنی در یه کلام کفار و ظالمان و منافقان هم شامل بخشش خدا بشن . واقعا عجب عدالتی ! همون کفاری که اینهمه امام رو شهید کردن همونایی که حضرت فاطمه رو شهید کردن همون کسائیکه که شمشیر به سر حضرت علی زدن فقط برای اینکه خدا رحیمه باید بخشیده بشن ! نمیدونم شاید هم یه روزی بشن ولی وقتی توی قرآن هم اومده که در جهنم جاودان خواهند بود فکر نکنم همچین اتفاقی رخ بده .
کاملا به معنای عدالت از نظر شما پی بردم ...
عدالتی که شما دنبالش هستین ( بخشش کفار و منافقین ) تا دلتون بخواد تو این دنیا داره اجرا میشه خدا رو صد هزار مرتبه شکر که عدالت الهی چیزی کاملا جدای از این عدالته .
و در آخر من اصلا توی قانع کردن دیگران در بحث های دینی تبحری ندارم و حتی تا الان یک نفر هم قانع نکردم . اینا فقط حرف دل خودمه در جواب اینچنین حرفها که روزی از صد نفر میشنوم فقط برای زیر سوال بردن دین و خدا . احتمالا بعضی چیزا تا ابد سوال باقی میمونن چون عقل انسان اونقدر کاملا نیست که دلیل همه احکام و دستورات خدا رو درک کنه .
بله من به اون دینی و خدایی که به شما اجازه اینو میده که به جای نقد سخن به صاحب سخن بپردازید و به اون تهمت بزنید...اعتقاد ندارم و سرمو هم بالا میگیرم
بنده دیگه در مورد موضوع تاپیک هیچ بحثی با شما ندارم
موفق باشید
بله من به اون دینی و خدایی که به شما اجازه اینو میده که به جای نقد سخن به صاحب سخن بپردازید و به اون تهمت بزنید...اعتقاد ندارم و سرمو هم بالا میگیرم
بنده دیگه در مورد موضوع تاپیک هیچ بحثی با شما ندارم
موفق باشید
شما اگر یک کلمه توهین و تهمت در کل این جملات دیدید من با نهایت افتخار حاضرم عذر خواهی کنم .
من فقط واقعیتی که خودتون در جملاتتون با گفتارتون دارید نشون میدید رو بازگو کردم بلکه انقدر از زیر سوال بردن حرفهای دیگران خودداری کنید . همه دارن بهتون دلیل میدن بهتون با حرف ثابت میکنند ولی شما به هیچ صراطی مستقیم نیستید . خب وقتی نمیخواید قانع بشید چرا حرف بقیه رو اشتباه جلوه میدید ؟ خب بگید من قانع نمیشم . والسلام .
در ضمن لازم دیدم اگر حس میکنید به شما توهینی شده یا تهمتی بهتون زده شده ، اگر تند صحبت کردم ، جلوی همه ازتون عذرخواهی میکنم . به هر حال حرفهایی بود که باید یه جایی میزدم . جای بهتری پیدا نکردم .
منظور شما از اختلاف درجات چیه؟ یعنی کسانیکه هزاران انسان را به خاک و خون کشیده اند، کسانیکه آدمها را با انواع و اقسام شکنجه های وحشیانه شکنجه کرده اند افرادی که رزق و روزی زن و بچه مردم را به تنهایی بالا کشیده اند تا چند صباحی که در این دنیا هستند خوش باشند و به حداکثر لذات دست یابند اینها در درجات پایین تر بهشت باشند و بقیه در درجات بالاتر؟ اگر این کار منع عقلی ندارد
و اگر محذوریت عقلی وجود ندارد که خدا گناهان بندگان را به گردن بگیرد و اگر خدای ما خدایی است که آفریده و کنار رفته تا انسانها هر کاری که میخواهند بکنند پس شما با اینهمه آیات و روایات متواتر و معجزه ها و کراماتی که از گذشته تا به امروز آمده چه میکنید؟
ثانیا این چه خدایی است که حتی به اندازه خدایان ساخته دست بشر از خودش قدرت ندارد که خود را به انسانها معرفی کند؟ ما چگونه میتوانیم به خدایی معتقد باشیم که حتی توانایی این را ندارد که خود را به ما بشناساند؟ آیا اینکار منع عقلی ندارد؟
چرا باید این خدا کار عبث کند؟ انسانها را در سختی بیافریند تا در دنیا بدست یکدیگر اینهمه رنج و محرومیت ببینند بعد هم خودش گناهانشان را به گردن بگیرد و به همه پاداش دهد. این خدا حتی به اندازه اون سازنده ساعت نباید باشد که زندگی انسانها را بر روی نظم و بدون هیچگونه درگیری و دغدغه ای قرار دهد بعد کنار برود ؟
چرا این خدا از روز اول انسانها را طوری خلق نکرد که از خود اختیاری نداشته باشند که خطا کنند؟ چیزی که آخرش میخواهد بشود همین اول بشود و اینقدر هم آزار نبیند. این مسائل برای شما چگونه قابل توجیه است؟
این مسایل برای من اینگونه توجیه میشود که نهایتا هرچی که هست... ظلم و تبعیض
مسولش خداست...اگر او نبود ظلمی هم نبود...اوست که اختیار داده...اوست که مارو حریص و طمع کار آفریده...بله عقل هم داده اما اوست که میل به عدم اطاعت از عقل را هم داده...
من از شما سوال میکنم چه کسی مقصودش از گناه جهنمی شدنه؟؟
هیچکس
مگر نه اینکه امام معصوم گناه نمیکند چون بدی آن را به عینه میبیند
من از شما میپرسم میل به ظلم از کجا آمده؟ از غیر خدا اومده؟مگه غیر خدا هم داریم؟
ببینم اگر شمر نبود این همه آدم به خاطر گریه بر او حضرت حسین بهشتی میشدند؟
نمیگم پس شمر خوبه نه
میخوام بگم اصل این تضاد ها برطرف نشدنیه و جبریه
شمر اگه نمیکشت حضرتو یکی دیگه این کارو میکرد
و نهایتا مسولیت هرچیزی با خداست
او اراده نکرده که دنیا پر ظلم نباشد...
و اما اصلی ترین سوال
آیا شما نسبت به کسی که اختیارا دارد خود را به چاه میاندازد بی تفاوت هستید و اقدام عملی نمیکنید و میگویید من بهش گفتم خودش میدونه؟؟!
چه طور ما میتونیم بگیم خدا مهربانترینه اما انسان را به اختیار خودش واگذار کرده باشه
ما برای انسان نمی پسندیم این رفتارو ....چگونه برای خدا بپسندیم؟
اگر قرار باشد خداوند حق الناس را ببخشد پس همه انسانها بدون هیچگونه منعی این اختیار را دارند که به یکدیگر تجاوز کنند و حق یکدیگر را بخورند و هر بلای روحی روانی و جسمی به سر یکدیگر بیاورند چون خاطرشان جمع است که خدا حق الناس را به گردن میگیرد و با ایشان کاری ندارد...
این که میشود پروراندن خوی شهوت و حرص و آز و درندگی. اینچنین چیزی منع عقلی دارد
نگاه کنید کار از جای دیگری خراب است
یعنی شما میگید اگه آخرتی نبود ظلم و کلاهبرداری جایز بود؟
اینکه خدا نهایتا همه را به بهشت میبرد..چگونه جواز ظلم را صادر میکند؟
اولا مجازات دنیایی منتفی نیست
ثانیا محرومیت از برخی نعمت ها به خاطر حق ناس و بیم دادن به آن کم تر از بیم دادن به جهنم تاثیر تربیتی ندارد
خلاصه اینکه از نظر من بدون اینکه واقعا عنادی در کار باشد...اقتضای رحمت بی منتهای خداوند با واگذار بودن آدمی به اختیار و عقل ناقص خود قابل جمع نیست
و اگر این واگذار بودن ثابت شده و واقعیت دارد لاجرم بعضی از صفات خدا بی اثبات میشود. که نباید شود
نتیجه این میتونه باشه که خدا رو ما ساختیم..نه اینکه خدایی وجود نداره..خیر
یعنی اینکه وقتی بخوایم به خدا و دین نزدیک بشیم گریزی نیست که اونارو بیاریم پایین
و وقتی که اومد پایین ناگزیر آلوده به تناقضات عالم پایین میگردد
این مسایل برای من اینگونه توجیه میشود که نهایتا هرچی که هست... ظلم و تبعیض
مسولش خداست...اگر او نبود ظلمی هم نبود...اوست که اختیار داده...اوست که مارو حریص و طمع کار آفریده...بله عقل هم داده اما اوست که میل به عدم اطاعت از عقل را هم داده...
من از شما سوال میکنم چه کسی مقصودش از گناه جهنمی شدنه؟؟
هیچکس
مگر نه اینکه امام معصوم گناه نمیکند چون بدی آن را به عینه میبیند
من از شما میپرسم میل به ظلم از کجا آمده؟ از غیر خدا اومده؟مگه غیر خدا هم داریم؟
ببینم اگر شمر نبود این همه آدم به خاطر گریه بر او حضرت حسین بهشتی میشدند؟
نمیگم پس شمر خوبه نه
میخوام بگم اصل این تضاد ها برطرف نشدنیه و جبریه
شمر اگه نمیکشت حضرتو یکی دیگه این کارو میکرد
و نهایتا مسولیت هرچیزی با خداست
او اراده نکرده که دنیا پر ظلم نباشد...
و اما اصلی ترین سوال
آیا شما نسبت به کسی که اختیارا دارد خود را به چاه میاندازد بی تفاوت هستید و اقدام عملی نمیکنید و میگویید من بهش گفتم خودش میدونه؟؟!
چه طور ما میتونیم بگیم خدا مهربانترینه اما انسان را به اختیار خودش واگذار کرده باشه
ما برای انسان نمی پسندیم این رفتارو ....چگونه برای خدا بپسندیم؟
مشخصه شما یا زحمت خواندن مطالب را نمیکشید یا به پاسخها دقت نمیکنید. چون مستقیما جوابی را که میدهیم مورد نقد قرار نمیدهید و از این شاخه به آن شاخه میپرید و مرتبا حرفهای خودتان را تکرار میکنید.
در مورد توجیه مسائل حرف بنده این بود اگر شما نمیتوانید وجود این خدا را بپذیرید، وجود آن خدایی که در نظرتان چنان اوصافی دارد هم قابل پذیرش نیست.
امام معصوم هم انسانی مثل ما بوده است با این تفاوت که از آزمایشات بزرگ الهی سربلند بیرون آمده. میفرماید: وان لیس للانسان الا ماسعی... برای انسان هیچ چیزی نخواهد بود جز آن مقداری که خودش تلاش کرده. و نتیجه تلاشش را بزودی خواهد دید (از جمله در مورد امامان معصوم) و سپس جزایش را به نحو کامل دریافت خواهد کرد...
شما فکر میکنید چرا در ادعیه اینقدر از عظمت و هیبت و جلال خداوند و خوف از او صحبت شده ؟ برای اینکه ما اینقدر خدا رو دستکم نگیریم و از خودمان رفع تکلیف نکنیم. چطور است که ما باید از بندگان خدا اینقدر حساب ببریم و کارهایشان را حمل بر عقل و درایت و جذبه اشان بدانیم اما به خدا که میرسیم با احساسی کردن مسئله ی خدایی از انسانهایی که با کمال قصاوت قلب دست به اعمال ننگین میزنند دفاع کنیم؟
عقل ما این خدا و این دین و آیین را میپذیرد و با غیر از آن به مشکل و تناقض برخورد میکند . بر انسانها بیشتر از آنچه که عقلشان درک میکند تکلیفی نیست با توجه به اینکه حجت تمام شده و دلایل و براهین بسیار بر حقانیت دین اسلام بسیار ست اما برای فرمایشات و نظرات حضرتعالی هیچگونه دلیل و مدرکی وجود ندارد بغیر از دلایل که فکر میکنید عقلانی هستند اما جای بحث و بررسی دارند و قابل اعتماد نیستند...
مشخصه شما یا زحمت خواندن مطالب را نمیکشید یا به پاسخها دقت نمیکنید. چون مستقیما جوابی را که میدهیم مورد نقد قرار نمیدهید و از این شاخه به آن شاخه میپرید و مرتبا حرفهای خودتان را تکرار میکنید.
در مورد توجیه مسائل حرف بنده این بود اگر شما نمیتوانید وجود این خدا را بپذیرید، وجود آن خدایی که در نظرتان چنان اوصافی دارد هم قابل پذیرش نیست.
امام معصوم هم انسانی مثل ما بوده است با این تفاوت که از آزمایشات بزرگ الهی سربلند بیرون آمده. میفرماید: وان لیس للانسان الا ماسعی... برای انسان هیچ چیزی نخواهد بود جز آن مقداری که خودش تلاش کرده. و نتیجه تلاشش را بزودی خواهد دید (از جمله در مورد امامان معصوم) و سپس جزایش را به نحو کامل دریافت خواهد کرد...
شما فکر میکنید چرا در ادعیه اینقدر از عظمت و هیبت و جلال خداوند و خوف از او صحبت شده ؟ برای اینکه ما اینقدر خدا رو دستکم نگیریم و از خودمان رفع تکلیف نکنیم. چطور است که ما باید از بندگان خدا اینقدر حساب ببریم و کارهایشان را حمل بر عقل و درایت و جذبه اشان بدانیم اما به خدا که میرسیم با احساسی کردن مسئله ی خدایی از انسانهایی که با کمال قصاوت قلب دست به اعمال ننگین میزنند دفاع کنیم؟
عقل ما این خدا و این دین و آیین را میپذیرد و با غیر از آن به مشکل و تناقض برخورد میکند . بر انسانها بیشتر از آنچه که عقلشان درک میکند تکلیفی نیست با توجه به اینکه حجت تمام شده و دلایل و براهین بسیار بر حقانیت دین اسلام بسیار ست اما برای فرمایشات و نظرات حضرتعالی هیچگونه دلیل و مدرکی وجود ندارد بغیر از دلایل که فکر میکنید عقلانی هستند اما جای بحث و بررسی دارند و قابل اعتماد نیستند...
جواب سوال بنده رو ندادید...
آیا شما نسبت به کسی که به اختیار خود دارد خودکشی میکند..صرف اینکه پند و اندرز لازم را به او دادید..بیتفاوتید ؟! یا اینکه اقدام عملی میکنید
چیزی را که شما نهایتا برای خدای خود ثابت میکنید ...رفتار عادلانه است
اما صفاتی چون رحمت بی منتها و مهربانترین..از سخنان و عقاید شما بدست نمی آید
در حالی که چنین صفاتی رو برای خدا قایلید
پس بی تناقض نیستید
ببینم اگر شمر نبود این همه آدم به خاطر گریه بر او حضرت حسین بهشتی میشدند؟
گفته شده که شمر و یزد نیز در آخرت برهان میآورند که «اگر ما نبودیم، شما بر امام حسین (ع) گریه نمیکردید» و اثر مثبت جنایات آنها (در شیعیان) سبب بهشتی شدنشان میگردد! پاسخ چیست؟؟
[SPOILER]ایکس – شبهه : متأسفانه بسیار دیده شده که عدهای [از اقشار مختلف] سعی دارند به هر شکلی که شده، یک جوری یزید و شمر و امثالهم را وارد بهشت کنند. اگر چه بگویند مثلاً پس از چند میلیارد سال عذاب جهنم، بالاخره (عین ثابت) آنها که خوب بوده و دارای قابلیتهایی بوده و نشان آن نیز آثار مثبت کردههایشان میباشد، پس آن قوهها به فعلیت رسیده و آنان را بهشتی میکند؟!
البته در این تلاش بیفایده دو منظور تعقیب میگردد: یکی از ناحیهی دشمنان اسلام است که میخواهند دشمنی عقلی و قلبی مسلمانان و همهی آزاداندیشان عالم را نسبت به جانیان عالم (معاویه، یزد، شمر، هیتلر ... و سایر یزیدیان زمان) تلطیف کنند و جنایاتشان را توجیه کنند. که البته این هدف حتی در فلسفهی نوین غرب که یزید و شمر نمیشناسند نیز دنبال میشود. گروه دوم کسانی هستند مطالبی از فلسفه، عرفان، بحث وجود، عین ثابت، ماهیت متغیر و ... را به هم مخلوط کرده و هیچ مثال موجهی نیز به جز تطهیر زوری و به قول معروف لایتچسبک، یزید و شمر به ذهنشان نمیرسد. که این هم از کج سلیقگی است.
اما صرف نظر از این که چه کسی این سخنان را گفته، چه منظوری داشته، آیا بیانش پس و پیشی نیز داشته و فقط برای جنجالسازی این یک جمله را از او سوتیتر کردهاند ... یا نه؟ به اصل مطلب فوق که میتواند به عنوان یک سؤال در اذهان مطرح باشد پرداخته و پاسخ ذیل ارائه میگردد:
الف – در این که ممکن است یزید، شمر و سایر جنایتکاران عالم، در قیامت چنین احتجاجهایی کرده و براهینی برای تبرئهی خود ارائه کنند، شکی نیست. چرا که اهل جهنم، در آن هنگام که نزدیکی جهنم و آتش آن را میبینند و میفهمند که عذابشان قطعی است، به هر دری میزنند و هر بهانهای میتراشند تا شاید به گونهای نجات پیدا کرده یا در عذابشان تخفیفی داده شود. تا آنجا که به هم ناسزا میگویند، یک دیگر را لعنت میکنند، گناهشان را به گردن آن یکی میاندازند، دست به دامن ملائک میشوند (غافر، 46 تا 49) و خلاصه غوغا آن قدر بالا میگیرد که از طرف ربشان و با عتابی تند به آنها فرمان سکوت در محضر رب جلیل داده میشود. چرا که اولاً در محضر ربّ علیم و عادل این توجیهات فایدهای ندارد و ثانیاً به آنها گفته میشود که از پیش به شما وعید چنین روزی رسیده بود و ثالثاً این نزاعها، احتجاجها و برهانهای بیمنطق، هیچ چیزی را تغییر نمیدهد:
«قَالَ لَا تخَْتَصِمُواْ لَدَىَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكمُ بِالْوَعِيدِ * مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ وَ مَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ» (ق، 28 و 29)
ترجمه: (خطاب مىرسد) نزد من مخاصمه مكنيد كه من قبلاً همه شما را هشدار داده بودم * نزد من هيچ سخنى تبديل نمىپذيرند و من نسبت به بندگان، ستمكار نيستم (و اين عذاب مولود عمل خود آنان است.)
پس حتماً شمر و یزید نیز برای نجات از عذاب از این احتجاجها کرده و چنین براهینی اقامه میکنند، اما اقامهی هر نوع برهانی که دلیل بر مقبول بودن و پذیرش از سوی قاضی نیست. چه معنایی دارد اگر قاتلی را به دادگاه بیاورند و بپرسند: چرا فلانی را کشتی؟ و او بگوید: خواستم فرزندانش بیشتر متوجه او شوند و برایش گریه کنند و محبتشان گُل کند!
ب – چه کسی گفته است که «گریه کردن» یک اصل است و هر کس سبب گریه شد، حتماً کاری نیکی کرده است، اگر چه امام حسین (ع) را بکشد، تا مردم برای او گریه کنند؟!
اگر چه گریه از محبت، فراق و مصیبتهای وارده به اهل بیت (ع) و هر مظلوم دیگری در جهان سبب توجه قلب، بیداری و نیز وحدت حول محور یک حقیقت و عشق میگردد و میتواند انگیزهی قدرتمندی برای حرکت گردد (به بیانات امام خمینی ره در خصوصه عزاداری و ملت گریه [1] و نیز مباحث مندرج در خصوص عزاداری و گریه [2] و [3] و [4] مراجعه شود)، اما اصل بر رضایت، خشنودی، شادی و نشاط است و نه گریه. در کدام آیه یا حدیثی آمده است که اهل بهشت با دیدن نعمات الهی، انوار رحمت حق، امام حسین و سایر معصومین (ع) یا حتی پیامبر اکرم (ص) گریه میکنند؟! بلکه تصریح شده همه شاد، فرحناک و راضی شده و به حمد و تسبیح پروردگارشان میپردازند و اساساً بهشت جای حزن، اندوه، نگرانی، ترس، غم، غصه و گریه نیست. اما اهل جهنم همه گریه میکنند و محزون هستند. یا ویلنا – یا حسرتا میگویند و به سر خود و دیگر اهل جهنم میزنند.
اگر ما نیز در دنیا از سوز محبت و فراق و از غم مصیبتها گریه میکنیم، برای این است که آن جانیان با این جنایات خود، بهشت دنیوی ما را مبدل به جهنّم کردهاند. اگر امامان (ع) را از ما نمیگرفتند که این همه بدبختی، ظلم، جنایت، جهل و عقبافتادگی نداشتیم و دنیا نیز بهشتی زمینی برای معرفت و عروج بود. منتهی فرق گریهی دنیا از غبن معاصی و خوف یا محبت خدا و هم چنین در فراق و سوز مصیبتهای اهل بیت (ع)، با گریهی اهل جهنم از درد عذاب این است که چنین گریهای در دنیا میتواند آتش احاطهی کرده بر ما را خاموش کند و ما را نجات دهد، اما گریه در جهنم دیگر فایدهای ندارد.
ث – و نکتهی آخر در این مختصر پاسخ آن که: به قول حضرت علی و امام حسین (ع): «خداوند متعال راجع به بهشتاش فریب نمیخورد.» در همین دنیا اگر امثال یزید و شمر را به دادگاه بیاورند و چنین براهین و توجیهات خود ارائه کنند، پذیرفته نیست. چه رسد به دادگاه الهی، با داوری که به همهی اسرار نیز آگاه است. به قول حضرت علی (ع): در قیامت «شاهد» خود «داور» است.
دقت شود که حساب و کتاب آخرت که ذرهی مثقال در آن محاسبه میشود، مانند حساب و کتاب در بقالی و کبابی نیست که بگویند: «دو سیخ کباب داشتی، یک سیخ گوجه، دو تا نون و یک دوغ، پس میشود این مبلغ»، تا کسی بتواند بگوید: «اگر یک امام حسین (ع) با 72 نفر کشتم، به جایش صدها میلیون چشم را برای امام حسین (ع) گریاندم»! به او گفته میشود که تو غلط کردی.
وانگهی، اعمال بر اساس نیّات ارزشگذاری می گردد و نه بر اساس تعداد یا کیلو یا متر! در مقابل چنین احتجاج بیمنطقی گفته میشود: اولاً شما که برای گریاندن مردم امام حسین (ع) را نکشتید، بلکه میخواستی او و دینش را محو و نابود کنید! ثانیاً اثر ذاتی کار تو نیز خیر نبود، چرا که حق را با باطل بدل کردید و به قول حضرت فاطمه(ع): «چه بد بدلی زدید» و مانع از اسباب رشد و تعالی مردم شدید. و رابعاً این اثر معکوس در دل و جان شیعیان که نه کار تو بود و نه اثر ذاتی کارت، بلکه کار خداوند است که «مکروا مکرالله» است. شما برای تحقق اهدافتان کاری کردید و خدا نتیجهاش را معکوس کرد.
«يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» (الصف،
ترجمه: مىخواهند نور خدا را با (پف) دهانهايشان خاموش كنند و خدا تمام كننده نور خويش است هر چند كه كافران كراهت داشته باشند.
ج – از همین مباحث معلوم میشود که نتیجهی مثبت از نیّت و فعلی شوم و منفی، ربطی به آن جنایتکاران ندارد که بگوییم «معلوم است یک چیزهایی داشتند و این قابلیت یک جا بروز میکند. »
پس نه ظلم و جنایت با این حرفها توجیه میگردد، نه یزید و شمر با این بهانهها بالاخره دیر یا زود بهشتی میشوند و نه در جهنم خدا بسته میشود و نه آیات «خلود» قابل ردّ کردن یا توجیه است.
د – قیامت روز بیرون ریختن اسرار و بطون است و آن چه «اصل ثابت» و نیز ماهیت را شکل میدهد، «اراده»هاست و نه فقط فیزیک اعمال و یا آثار ندانسته و ناخواستهی آن. لذا از ارادهها سؤال میشود. اگر چه محقق نشده باشد و یا نتیجهی عمل به آن معکوس باشد. هیتلر اراده کرد که بخشی از جهان را تصاحب کند، اما نشد. و اثرش نیز محکومیت چنین استکباری در اذهان است، که او چنین نخواسته بود – ممکن است دزدی ارادهی دزدی یا تروریتستی ارادهی ترور کند، اما دستگیر شود، یا یزیدی برای محو اسلام و امام، ارادهی قتل امام سیدالشهداء (ع) و یارانش را بنماید، اما موفق نشود. چنان چه فرمود: «ارادهی خاموش کردن نور الهی را کردهاند» اما نفرمود که موفق شدند و تأکید نمود که هرگز موفق نخواهند شد (الصف، 8).
بهشت جای کسانی است که «اراده»، استکبار، برتریخواهی و فساد در زمین را نکردهاند، نه هر کسانی که اراده کردند، اما موفق نشدند و یا کارشان نتیجهی معکوس داد:
«تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ» (83)
ترجمه: (آرى) اين خانه آخرت را به كسانى اختصاص مىدهيم كه نمىخواهند [اراده نمیکنند] در زمين برترى نمايند و فساد انگيزى كنند و سرانجام خاص متقين است.
در ضمن جناب صراط..!
این سخن شما که معصوم به اختیار خود معصوم شده کاملا قابل نقض است
در کنار اراده ایی که آنان داشتند عوامل جبری مثل پدر و مادر ویژه بوده که این شرایط برای عموم نبوده
مگر نشنیدید که حضرت علی برای داشتن پسری چون عباس رفت زن شجاع گرفت..
حرف شما وقتی درسته که همه در شرایط یکسان باشند در حالی که نیستند
بله اگر مثلا یک حرام زاده در بزرگی امام معصوم از آب درمیامد حرف شما درست بود
اما اینطور نیست
در معصوم بودن شرایطی وجود داشته که برای همه ممکن نبوده
خلاصه اینکه خدا چنین اراده ایی نکرده که گناه و خطا در عالم نباشد.
آیا شما نسبت به کسی که به اختیار خود دارد خودکشی میکند..صرف اینکه پند و اندرز لازم را به او دادید..بیتفاوتید ؟! یا اینکه اقدام عملی میکنید
ممنون که یاداوری کردید. مشخصه که بیتفاوت نیستیم و جلویش را میگیریم اما به هرصورت ممکن است این فرد زمانی فرصت پیدا کند که دور از چشم ما دست به خودکشی بزند. پس خودکشی او یک امر محال نیست. اما درمورد خدا و اینکه در نهایت سلامت عقل انسانها را هدایت کرده و به راه نیامدن و عذابشان مغایرتی با ارحم الراحمین بودن خدا ندارد. این مساله خودش جای بحث دارد.... ارحم لراحمینی خدا فقط در مواردی است که قابلیت عفو و بخشش را داشته باشند... خداوند در کنار ارحم الراحمین بودن اشدالمعاقبین هم هست...
شما یک فردی هستید که بر اساس ادله عقلی به این بحثها رو آورده اید.خب اگر به شما گفته شود خداوند قادر مطلق ، قدرتش بر محالات تعلق نمیگیرد آیا این مساله را میپذیرید؟
اگر به شما گفته شود محال است که خداوند خلاف وعده هایش عمل کند این مساله را عقلانی میدانید یا خیر.
و اگر گفته شود محال است که یک کافر مشمول رحمت الهی شود چون با اعمالش اهداف خلقت را نقض کرده است و طبیعیست که سرانجامش هم با دیگران مغایرت داشته باشد این را مساله را عقلانی نمیدانید؟
شما ادله های دینی ما را قبول نمیکنید و بقول خودتان فقط دنبال اثبات عقلانی هستید. پس لطفا این مساله ارحم الراحمینی خدا را که مربوط به مومنین است و نه کفار کنار بگذارید و بر اساس ادله عقلی پاسخ ما را بدهید..
گفته شده که شمر و یزد نیز در آخرت برهان میآورند که «اگر ما نبودیم، شما بر امام حسین (ع) گریه نمیکردید» و اثر مثبت جنایات آنها (در شیعیان) سبب بهشتی شدنشان میگردد! پاسخ چیست؟؟
[SPOILER]ایکس – شبهه : متأسفانه بسیار دیده شده که عدهای [از اقشار مختلف] سعی دارند به هر شکلی که شده، یک جوری یزید و شمر و امثالهم را وارد بهشت کنند. اگر چه بگویند مثلاً پس از چند میلیارد سال عذاب جهنم، بالاخره (عین ثابت) آنها که خوب بوده و دارای قابلیتهایی بوده و نشان آن نیز آثار مثبت کردههایشان میباشد، پس آن قوهها به فعلیت رسیده و آنان را بهشتی میکند؟!
البته در این تلاش بیفایده دو منظور تعقیب میگردد: یکی از ناحیهی دشمنان اسلام است که میخواهند دشمنی عقلی و قلبی مسلمانان و همهی آزاداندیشان عالم را نسبت به جانیان عالم (معاویه، یزد، شمر، هیتلر ... و سایر یزیدیان زمان) تلطیف کنند و جنایاتشان را توجیه کنند. که البته این هدف حتی در فلسفهی نوین غرب که یزید و شمر نمیشناسند نیز دنبال میشود. گروه دوم کسانی هستند مطالبی از فلسفه، عرفان، بحث وجود، عین ثابت، ماهیت متغیر و ... را به هم مخلوط کرده و هیچ مثال موجهی نیز به جز تطهیر زوری و به قول معروف لایتچسبک، یزید و شمر به ذهنشان نمیرسد. که این هم از کج سلیقگی است.
اما صرف نظر از این که چه کسی این سخنان را گفته، چه منظوری داشته، آیا بیانش پس و پیشی نیز داشته و فقط برای جنجالسازی این یک جمله را از او سوتیتر کردهاند ... یا نه؟ به اصل مطلب فوق که میتواند به عنوان یک سؤال در اذهان مطرح باشد پرداخته و پاسخ ذیل ارائه میگردد:
الف – در این که ممکن است یزید، شمر و سایر جنایتکاران عالم، در قیامت چنین احتجاجهایی کرده و براهینی برای تبرئهی خود ارائه کنند، شکی نیست. چرا که اهل جهنم، در آن هنگام که نزدیکی جهنم و آتش آن را میبینند و میفهمند که عذابشان قطعی است، به هر دری میزنند و هر بهانهای میتراشند تا شاید به گونهای نجات پیدا کرده یا در عذابشان تخفیفی داده شود. تا آنجا که به هم ناسزا میگویند، یک دیگر را لعنت میکنند، گناهشان را به گردن آن یکی میاندازند، دست به دامن ملائک میشوند (غافر، 46 تا 49) و خلاصه غوغا آن قدر بالا میگیرد که از طرف ربشان و با عتابی تند به آنها فرمان سکوت در محضر رب جلیل داده میشود. چرا که اولاً در محضر ربّ علیم و عادل این توجیهات فایدهای ندارد و ثانیاً به آنها گفته میشود که از پیش به شما وعید چنین روزی رسیده بود و ثالثاً این نزاعها، احتجاجها و برهانهای بیمنطق، هیچ چیزی را تغییر نمیدهد:
«قَالَ لَا تخَْتَصِمُواْ لَدَىَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكمُ بِالْوَعِيدِ * مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ وَ مَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ» (ق، 28 و 29)
ترجمه: (خطاب مىرسد) نزد من مخاصمه مكنيد كه من قبلاً همه شما را هشدار داده بودم * نزد من هيچ سخنى تبديل نمىپذيرند و من نسبت به بندگان، ستمكار نيستم (و اين عذاب مولود عمل خود آنان است.)
پس حتماً شمر و یزید نیز برای نجات از عذاب از این احتجاجها کرده و چنین براهینی اقامه میکنند، اما اقامهی هر نوع برهانی که دلیل بر مقبول بودن و پذیرش از سوی قاضی نیست. چه معنایی دارد اگر قاتلی را به دادگاه بیاورند و بپرسند: چرا فلانی را کشتی؟ و او بگوید: خواستم فرزندانش بیشتر متوجه او شوند و برایش گریه کنند و محبتشان گُل کند!
ب – چه کسی گفته است که «گریه کردن» یک اصل است و هر کس سبب گریه شد، حتماً کاری نیکی کرده است، اگر چه امام حسین (ع) را بکشد، تا مردم برای او گریه کنند؟!
اگر چه گریه از محبت، فراق و مصیبتهای وارده به اهل بیت (ع) و هر مظلوم دیگری در جهان سبب توجه قلب، بیداری و نیز وحدت حول محور یک حقیقت و عشق میگردد و میتواند انگیزهی قدرتمندی برای حرکت گردد (به بیانات امام خمینی ره در خصوصه عزاداری و ملت گریه [1] و نیز مباحث مندرج در خصوص عزاداری و گریه [2] و [3] و [4] مراجعه شود)، اما اصل بر رضایت، خشنودی، شادی و نشاط است و نه گریه. در کدام آیه یا حدیثی آمده است که اهل بهشت با دیدن نعمات الهی، انوار رحمت حق، امام حسین و سایر معصومین (ع) یا حتی پیامبر اکرم (ص) گریه میکنند؟! بلکه تصریح شده همه شاد، فرحناک و راضی شده و به حمد و تسبیح پروردگارشان میپردازند و اساساً بهشت جای حزن، اندوه، نگرانی، ترس، غم، غصه و گریه نیست. اما اهل جهنم همه گریه میکنند و محزون هستند. یا ویلنا – یا حسرتا میگویند و به سر خود و دیگر اهل جهنم میزنند.
اگر ما نیز در دنیا از سوز محبت و فراق و از غم مصیبتها گریه میکنیم، برای این است که آن جانیان با این جنایات خود، بهشت دنیوی ما را مبدل به جهنّم کردهاند. اگر امامان (ع) را از ما نمیگرفتند که این همه بدبختی، ظلم، جنایت، جهل و عقبافتادگی نداشتیم و دنیا نیز بهشتی زمینی برای معرفت و عروج بود. منتهی فرق گریهی دنیا از غبن معاصی و خوف یا محبت خدا و هم چنین در فراق و سوز مصیبتهای اهل بیت (ع)، با گریهی اهل جهنم از درد عذاب این است که چنین گریهای در دنیا میتواند آتش احاطهی کرده بر ما را خاموش کند و ما را نجات دهد، اما گریه در جهنم دیگر فایدهای ندارد.
ث – و نکتهی آخر در این مختصر پاسخ آن که: به قول حضرت علی و امام حسین (ع): «خداوند متعال راجع به بهشتاش فریب نمیخورد.» در همین دنیا اگر امثال یزید و شمر را به دادگاه بیاورند و چنین براهین و توجیهات خود ارائه کنند، پذیرفته نیست. چه رسد به دادگاه الهی، با داوری که به همهی اسرار نیز آگاه است. به قول حضرت علی (ع): در قیامت «شاهد» خود «داور» است.
دقت شود که حساب و کتاب آخرت که ذرهی مثقال در آن محاسبه میشود، مانند حساب و کتاب در بقالی و کبابی نیست که بگویند: «دو سیخ کباب داشتی، یک سیخ گوجه، دو تا نون و یک دوغ، پس میشود این مبلغ»، تا کسی بتواند بگوید: «اگر یک امام حسین (ع) با 72 نفر کشتم، به جایش صدها میلیون چشم را برای امام حسین (ع) گریاندم»! به او گفته میشود که تو غلط کردی.
وانگهی، اعمال بر اساس نیّات ارزشگذاری می گردد و نه بر اساس تعداد یا کیلو یا متر! در مقابل چنین احتجاج بیمنطقی گفته میشود: اولاً شما که برای گریاندن مردم امام حسین (ع) را نکشتید، بلکه میخواستی او و دینش را محو و نابود کنید! ثانیاً اثر ذاتی کار تو نیز خیر نبود، چرا که حق را با باطل بدل کردید و به قول حضرت فاطمه(ع): «چه بد بدلی زدید» و مانع از اسباب رشد و تعالی مردم شدید. و رابعاً این اثر معکوس در دل و جان شیعیان که نه کار تو بود و نه اثر ذاتی کارت، بلکه کار خداوند است که «مکروا مکرالله» است. شما برای تحقق اهدافتان کاری کردید و خدا نتیجهاش را معکوس کرد.
«يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» (الصف،
ترجمه: مىخواهند نور خدا را با (پف) دهانهايشان خاموش كنند و خدا تمام كننده نور خويش است هر چند كه كافران كراهت داشته باشند.
ج – از همین مباحث معلوم میشود که نتیجهی مثبت از نیّت و فعلی شوم و منفی، ربطی به آن جنایتکاران ندارد که بگوییم «معلوم است یک چیزهایی داشتند و این قابلیت یک جا بروز میکند. »
پس نه ظلم و جنایت با این حرفها توجیه میگردد، نه یزید و شمر با این بهانهها بالاخره دیر یا زود بهشتی میشوند و نه در جهنم خدا بسته میشود و نه آیات «خلود» قابل ردّ کردن یا توجیه است.
د – قیامت روز بیرون ریختن اسرار و بطون است و آن چه «اصل ثابت» و نیز ماهیت را شکل میدهد، «اراده»هاست و نه فقط فیزیک اعمال و یا آثار ندانسته و ناخواستهی آن. لذا از ارادهها سؤال میشود. اگر چه محقق نشده باشد و یا نتیجهی عمل به آن معکوس باشد. هیتلر اراده کرد که بخشی از جهان را تصاحب کند، اما نشد. و اثرش نیز محکومیت چنین استکباری در اذهان است، که او چنین نخواسته بود – ممکن است دزدی ارادهی دزدی یا تروریتستی ارادهی ترور کند، اما دستگیر شود، یا یزیدی برای محو اسلام و امام، ارادهی قتل امام سیدالشهداء (ع) و یارانش را بنماید، اما موفق نشود. چنان چه فرمود: «ارادهی خاموش کردن نور الهی را کردهاند» اما نفرمود که موفق شدند و تأکید نمود که هرگز موفق نخواهند شد (الصف، 8).
بهشت جای کسانی است که «اراده»، استکبار، برتریخواهی و فساد در زمین را نکردهاند، نه هر کسانی که اراده کردند، اما موفق نشدند و یا کارشان نتیجهی معکوس داد:
«تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ» (83)
ترجمه: (آرى) اين خانه آخرت را به كسانى اختصاص مىدهيم كه نمىخواهند [اراده نمیکنند] در زمين برترى نمايند و فساد انگيزى كنند و سرانجام خاص متقين است.
ممنون که یاداوری کردید. مشخصه که بیتفاوت نیستیم و جلویش را میگیریم اما به هرصورت ممکن است این فرد زمانی فرصت پیدا کند که دور از چشم ما دست به خودکشی بزند. پس خودکشی او یک امر محال نیست. اما درمورد خدا و اینکه در نهایت سلامت عقل انسانها را هدایت کرده و به راه نیامدن و عذابشان مغایرتی با ارحم الراحمین بودن خدا ندارد. این مساله خودش جای بحث دارد....
شما یک فردی هستید که بر اساس ادله عقلی به این بحثها رو آورده اید.خب اگر به شما گفته شود خداوند قادر مطلق ، قدرتش بر محالات تعلق نمیگیرد آیا این مساله را میپذیرید؟
اگر به شما گفته شود محال است که خداوند خلاف وعده هایش عمل کند این مساله را عقلانی میدانید یا خیر.
و اگر گفته شود محال است که یک کافر مشمول رحمت الهی شود چون با اعمالش اهداف خلقت را نقض کرده است و طبیعیست که سرانجامش هم با دیگران مغایرت داشته باشد این را مساله را عقلانی نمیدانید؟
ما هر چه ادله دینی میاوریم شما قبول نمیکنید و دنبال اثبات عقلانی هستید. پس لطفا این مساله ارحم الراحمینی خدا را که مربوط به مومنین است و نه کفار کنار بگذارید و بر اساس ادله عقلی پاسخ ما را بدهید..
فعلا با اجازه
من تعجب میکنم؟ بدون اثبات عقلی چگونه صفات خدا را بپذیریم؟!
در مثال مناقشه جایز نیست
اگر شما عقلا میپذیرید که باید عملا جلوی خودکشی اون شخصو گرفت چه دیوانه باشد و چه عاقل..خب این رفتار برای خداوند هم در مورد بندگانش واجب میشود
واین رفتار از سنخ محالات عقلی و تکوینی نیست
و اگر این قیاسات درست نیست پس صفات خداوند چگونه بدست می آید..
خواهشا خلط مبحث نکنید
و در آخر اینکه چه کسی گفته ارحم الراحمینی فقط مربوط به مومنین باید باشه
شما رسما دارید این صفتو مشروط به استعاد میکنید و رسما معناشو ازش میگیرید
و اونو از محبت یه مادر به فرزندش پایین تر میاورید...!
سنت خداوند بر اساس مهلت است،حلم و بردباری است،انسان تمام عمر دنیائیش را فرصت دارد به شناخت دست یابد
تا لحظه قبل از دیدن جناب عزرائیل فرصت توبه دارد،در تمام عمر با ایات آفاقی و انفسی به او راه می نمایند،گناهانی که از سر نادانی
انجام داده می بخشند،به قدر درکش از او انتظار دارند،گناهانی را که عالما و عامدا انجام داده را هم با توبه می بخشند و فراتر از این
می گویند نا امید نشو:"یا ایها الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من روحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا"
ای کسانی که به خویش ظلم کرده اید از رحمت خدا نا امید نشوید خداوند همه گناهان را می بخشد
حتی بعد از بخشیدن گناه به بنده تائبش می فرماید تو را دوست دارم:"ان الله یحب التوابین"
به این هم اکتفا نمی کند می فرماید همه گناهانت را پاک می کنم و این یعنی اثار گناهان را هم محو می کنم
"کفرنا عنکم سیئاتکم"
باز هم ادامه دارد گناهانت را به حسنات تبدیل می کند:"یا مبدل السیئات بالحسنات بأضعافها" نه تنها مبدل به
حسنات می شود بلکه چندین برابر حسنه محسوب می شود.
خدا حتی گناهانی را که تصمیم می گیری انجام دهی ولی انجام نمی دهی برایت محسوب نمی کند.
تواب صیغه مبالغه است(در عربی) یعنی بسیار توبه پذیر،بسیار.
با همه اینها برزخ را سر راه حیات ابدی انسان می گذارد تا اگر با همه این لطفها و فرصتها انسان راهش را به درستی
در جاده اطاعت طی نکرد،در برزخ جبران شود،انسانی که ایمان دارد اما در ایمان یا اعمالش نقصی است در برزخ پاک می شود
خداوند او را پاک می کند هدایای دنیایی خلفش را از دنیا می پذیرد و به حساب او می گذارد.
اگر کسی از او غیبت کرده یا ازاری در دنیا به او رسانده در عوض اینها قسمت زیادی از گناهانش را حبط می کند،جبران می کند
می دانید جبار یعنی چه؟یعنی جبران کننده،خداوند به هر بهانه ای بندگانش را می بخشد،حتی مجرمترین آنها را.
فقط کسانی مورد بخشش قرار نمی گیرند که بدون توبه از کفر و شرک می میرند.
قران را ملاحظه کنید جلوه های رحمت حق خیلی بیشتر و عمیق تر از اینها است،چیزهایی که گفتم در حد شناخت
ناقص و محدودم و به قدر مجال و حوصله بود.
کاش بیشتر با قران مانوس می شدید،تجربه چیز دیگری است،شاید هم مانوس هستید من نمی دانم!
شاید این سخنان حرفهای کسی باشد که به دنبال حقیقت است و بالاخره آن را خواهد یافت(حتما همینطور است)
چون جنس حرفهای شما شبهه افکنی نیست،امیدوارم با تلاش خودتان به نتیجه برسید.
این بیان سرکار خانم حبیبه از عطایای حق سبحانه و تعالی به عبد مذنبش اگر چه بسیار شیرین است اما حق آن است که لطف عنایی و رحمت بیکران الهی حق از آنچه سرکار خانم حبیبه در پست مذکور گفتند نیز فراتر است
اقرا وارقه (بخوان و بالا برو)
چیزی را که شما نهایتا برای خدای خود ثابت میکنید ...رفتار عادلانه است
اما صفاتی چون رحمت بی منتها و مهربانترین..از سخنان و عقاید شما بدست نمی آید
در حالی که چنین صفاتی رو برای خدا قایلید
پس بی تناقض نیستید
با عرض سلام
جناب ملاعلی انسانها را در پیشگاه خدای متعال میتوان به 4 گروه کلی تقسیم کرد:
1- کفار
2- مومنین
3- کسانیکه بهشون دین اسلام نرسیده
4- افرادی که نقص عقل و مشکل روانی دارند و تکلیفی بهشون نیست.
بحث شما پیرامون گروه اول یعنی کفار است و 3 گروه بعد میتوانند مشمول رحمت خداوند قرار بگیرند.
خدای بزرگ فقط واجد صفات جمالیه نیست. دعای جوشن کبیر که در همین شبهای قدر وارد شده را در نظر بگیریم
صد بند است و هر بند هم ده اسم یا صفت (بند ۵۵ مشتمل بر ۱۱ اسم الهی است) خداوند بیان شده است و از این ۱۰۰۱ اسم به نظر می رسد که ۹۹۲ اسم خدا را از موضع رحمت و فضل معرفی می کند. این مساله بیانگر چه چیزی میتواند باشد؟ اینکه اگر یه دو دو تا چهار تا هم بکنیم شما دارید از 1000 تا آدم بخاطر 100 تاشون خدا و دین اسلام را نقد میکنید. چشمتان را بروی اون 900 نفر دیگر که مورد رحمت خدا قرار میگیرند بسته اید..
در دعای هر شب ماه رمضان یعنی دعای افتتاح می خوانیم که « اللهم انی افتتح الثناء بحمدک و انت مسدد للصواب بمنک و ایقنت انک انت ارحم الراحمین فی موضع العفو و الرحمه و اشد المعاقبین فی موضع النکال و النقمه و اعظم المتجبرین فی موضع الکبریاء و العظمه »
در این فراز از دعا 3 جایگاه برای خداوند تعریف میکند:
1- عفو و رحمت (ارحم الراحمین است)
2- نکال و نقمت (اشدالمعاقبین است)
3- کبریاء و عظمت (اعظم المتجبرین است)
(اصل جبر اصلاح کردن چیزى است با غلبه و قدرت این واژه هنگامى که در مورد خداوند به کار رود بیانگر یکى از صفات بزرگ او است که با نفوذ اراده و کمال قدرت به اصلاح هر فسادى مىپردازد)
حال در نظر بگیرید بنده ای در جایگاه کفر و طغیان و سرکشی است. در اینجا نه صفت ارحم الراحمینی خداوند بکار میرود نه صفت اعظم المتجبرین که به اصلاح فساد بپردازد.
این بنده تنها داروی علاجش همان عذاب است ولاغیر. چرا؟ چون با پرهیز نکردن از آنچه که شرع مقدس نهی کرده مریضیهای لاعلاجی را به جسم و روحش وارد کرده است. این شخص نمیتواند لطف و نعمت خدا را هضم کند. مجبور است عواقب سخت و دردناکش را هم به جان بخرد...
اگر فرمایش شما صحیح بود و خداوند باید نسبت به چنین بندگانی ارحم الراحمین باشد پس چرا باید برای زندگی انسانها اینهمه احکام و قوانین وضع کند؟ مشخصه چون خدا که خالق انسان است بهتر میداند چه چیزی برایش مفید است و چه چیزی مضر.
اگر اینهمه نهی میکند اینهمه میترساند دلیلش اینست که برای کسی که از قلمرو خدا بیرون آمده نه جای رحمت و مهربانیی است نه جای جبران و اصلاحی (توجه بفرمایید که اینها نه تنها دلایل دینی که دلایل عقلانی هم هستند. اصولا دین همان عقل است. لطفا اگر ایرادی دارد نقد کنید)
در ضمن جناب صراط..!
این سخن شما که معصوم به اختیار خود معصوم شده کاملا قابل نقض است
در کنار اراده ایی که آنان داشتند عوامل جبری مثل پدر و مادر ویژه بوده که این شرایط برای عموم نبوده
مگر نشنیدید که حضرت علی برای داشتن پسری چون عباس رفت زن شجاع گرفت..
حرف شما وقتی درسته که همه در شرایط یکسان باشند در حالی که نیستند
بله اگر مثلا یک حرام زاده در بزرگی امام معصوم از آب درمیامد حرف شما درست بود
اما اینطور نیست
در معصوم بودن شرایطی وجود داشته که برای همه ممکن نبوده
خلاصه اینکه خدا چنین اراده ایی نکرده که گناه و خطا در عالم نباشد.
جواب پست 135 را هم ندادید
بحث امامت یک بحث جداگانه ایست بحث شما درمورد خداست. پس اگر اجازه بفرمایید در فرصت دیگری پیگیری شود
در مثال مناقشه جایز نیست
اگر شما عقلا میپذیرید که باید عملا جلوی خودکشی اون شخصو گرفت چه دیوانه باشد و چه عاقل..خب این رفتار برای خداوند هم در مورد بندگانش واجب میشود
واین رفتار از سنخ محالات عقلی و تکوینی نیست
و اگر این قیاسات درست نیست پس صفات خداوند چگونه بدست می آید..
خواهشا خلط مبحث نکنید
ما در کجاخلط مبحث کردیم؟ لطفا بیاورید. بالعکس این شمایید که خلط مبحث میکنید. اون خدایی فقط صفت ارحم الراحمین دارد و صفات قهریه ندارد که این دنیا را هم مثل بهشت آفریده باشد که همه در صلح و صفا باشند. پس این شمایید که خلط مبحث میکنید
ملاali;704282 نوشت:
و در آخر اینکه چه کسی گفته ارحم الراحمینی فقط مربوط به مومنین باید باشه
شما رسما دارید این صفتو مشروط به استعاد میکنید و رسما معناشو ازش میگیرید
و اونو از محبت یه مادر به فرزندش پایین تر میاورید...!
لطفا اول اطلاعاتتون را درمورد اسلام تکمیل کنید بعد وارد این مباحث شوید. هر چیزی که شما از دین برداشت کرده اید صحیح نیست که بتوانید بوسیله آن دین اسلام را نقد کنید.
اگر برای اینکه هرکسی بتواند برای ابد جاودانه بماند، تنها راه این باشد که خودش بتواند روی پای خودش بایستد و قابلیتهایش را فعال کند هیچ اشکالی ندارد. خدایی که ما به او اعتقاد داریم خود بدون نیاز به احدی حی جاودانه است، پس چنین کاری بسیار هم عالمانه و طبیعی است.
سلام
بله خداوند رحیم و غفور و مهربان است اما نه برای انسان
انسان به اعمالش واگذار شده و جز اون یارو یاوری نداره..
و اما اون حدیث هم که گفته شده اکثر اهل بهشت بله اند طور دیگری معنا شده
بیشتر به معنای دنیاگریزی و زیرکی است
این شما امروزی ها هستید که سعی میکنید چهره خوبی از دین نشون بدید
اما قدیمی ها حرف شمارو نمیزنند..چون اینقدر شبهه و سوال وجود نداشت
منبری های قدیم غیر شیعه را اهل دوزخ میدانند
برای چی باید به دینی که خود را عقلانی معرفی میکند اما نهایتا زبانش زبان تهدید و تشویق است ایمان داشته باشیم؟
چه کسی گفته که عدالت در این است که بهشت و جهنمی باشد
چرا خدایی که گفته جواب بدی را به خوبی دهید خود به این رسم نیست؟
واگر در جواب میگویید که عذاب آخرت عمل خود ماست
ما هم میگوییم صفات خوبی که برای خدا میشمارید برای خودش است نه انسانی که به اعمالش واگزار شده...
سلام
با اجازه خواهر گرامی. رحیم و غفور و مهربان بودن یا غضب و خشم و سخط خداوند اینها دقیقا از دید ما انسانهاست و برای فهم و درک ما . چون اصلا در ذات الهی چنین تغییراتی وجود ندارد.
انسانها فقط به آنچیزی میرسند که سزاوارش هستند.....
یکى از یاران امام باقرعلیهالسلام گوید: از آن حضرت سوال شد: چه مىفرمایید در آیه "یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَى و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوط مىکند".2 مراد از غضب در این جا چیست؟
حضرت فرمود: "همان عذاب است، چه اگر کسى بپندارد خداوند از حالتى به حالتى دیگر متحول مىشود، او را به صفتى از صفات مخلوقات توصیف (تشبیه) نموده است، زیرا خداوند را هیچ چیزى تحریک نکند تا او را دگرگون سازد".
انسان گفتن حیوان نگفتن تک بعدی باشد ..
تناقض دردنیاهست ولی اینچیزها که تناقض نمیشه گفت ...
با سلام و احترام:
منظور حضرتعالی از قدیمی ها کیست؟
من با منبریها کاری ندارم چرا که هر منبری که سخنانش سند دین نیست
افراد به نسبت مطالعاتشان و معارفشان نسبت به دین توثیق می یابند.
این یک مطلب.
اما مطلب دیگر:چه کسی گفته است همه سنی ها جهنم می روند؟
دشمنان اهل بیت علیهم السلام قطعا اهل عذابند هم به دلیل عقلی و هم نقلی.
اما یک قاعده کلی داریم که اولین بار در اثری از حضرت علامه طباطبایی قدس سّره الشریف
خواندم:مستضعفین فکری جهنمی نیستند.
حتی مسیحی و یهودی که از شناخت حق ناتوان بوده و به مقتضای دینش ایمان داشته و عمل کرده
اهل نجات است.
فرق مختلف اهل تسنن حضرت امیر علیه السلام را صحابی خاص دانسته و خلیفه چهارم
و صاحب فضیلت و احترام می کنند،حالا اگر نتوانستند حق را بیابند و درک مقام عصمت
و امامت را نداشتند و ولایت ایشان را نشناختند(درک نکردند-نفهمیدند) جهنمی نیستند
ان شاالله.این مطلب را در پژوهشی که یکی از محققان فیضیه هم داشتند در باره اهل
کتاب دیده بودم ولی متاسفانه مربوط به سه سال پیش است و منبع را فراموش کرده
و در اختیار ندارم.خودتان تحقیق کنید.
برادر ملا علی اگر شما در پی حقایق باشید نباید مرتب به سخنان منبریها(بدون اسم بدون رسم)
استناد کنید،معارف دین را باید از قران-اهل بیت و عالمان راسخ در علوم گرفت،دین است شوخی که نیست
ردّ و قبولش نوع جهان بینی شما را تعیین می کند،پایه و اساس سعادت دنیا و آخرت شما را رقم می زند.
این همه انسان در دنیا وجود دارد که به ادیان الهی ایمان دارند،بیشتر ساکنان کره زمین به خدا ایمان دارند
مسیحی،یهودی و یا مسلمانند و پایه اعتقاد بیشتر آنها همین تشویق و ترهیبهاست،برای اینکه مردم قبل از
ایمان راسخ یقینی در اعتقاد طفل محسوب می شوند،خامند،انسان پله پله تا خدا پیش میرود.
من الان می توانم بایک طفل وارد این بحثها شوم؟
فقط می توانم با تشویق به او یاد بدهم اهل مطالعه باشد یا برای وقت گذرانی تهدیدش کنم فلان
چیزی را که دوست دارد از او می گیرم.
مخاطب قران همه مردمند،می شود آنهایی را که برای راه افتادن احتیاج به تشویق دارند نا دیده
گرفت؟یا کسی که با اسماء جلالی آشنا نیست،درک آن را ندارد چگونه باید بفهمد جز از راه آیات عذاب؟
کسی که موتور محرکه او عشق نیست جز با تشویق و تهدید چگونه راه می افتد؟
در آخر فقط ایمان به خدا می تواند مشکلات فکری انسان را حل کند.
سلام
مشکل من هم همینه ...چرا انسان به اعمالش واگزارشده؟
چه طوری میتونیم بگیم خداوند ارحم الراحمینه در حالی همه انسانها این استعداد و دارند دوزخی شوند؟
اصلا همین که خدا فقط در صورت توبه ..انسان را میبخشد و یا شفاعت میکند..گویای این است که همه چیز به اعمال و حال ما بستگی دارد..نه چیز دیگر
این در حالی است که بندگان خدا در دنیا افراد را بخشیده اند بدون اینکه حتی بحث عذرخواهی باشد...
اما بخشش و عفو خداوند فقط در گرو اعمال و عقاید است...
اصلا چرا باید برای این چنین موجودی که همه چیزش(بهشت،جهنم) خودش و اعمالش است..خدایی تعریف کرد؟
سلام
که گفته اخرت ضد دنیاست اخرت ماورای دنیاست و الا ادم اولیه هم در بدو امر در بهشتی مانند همین دنیا و موقتاً قرار گرفت .
برای درک بهتر مثالی میزنم فرض کنید کاروانی به قصد مکه راهی میشود در بین راه به محل خوش اب هوائی میرسد فردی از ان هوا خوشش میاید و میخوابد وقتی بیدار میشود میبیند کاروان رفته و او تنها مانده ایا گناهی کرده خیر فقط خواب او را ربوده بله فقط خواب او را ربوده و حال در تنهائی خود سرگردان شده .
با عرض سلام
چون شما مصر هستید که پاسخ سوالاتتون را بگیرید باز هم ادامه میدهم. متاسفانه قانونی که بر این سایت حاکم است اینست که اساتید فقط به یک موضوع بپردازند و سوالاتی رو که باعث شده سوال کننده آن موضوع را مطرح کند پاسخ ندهند.
شما باید یک نکته را درنظر بگیرید که انسان در هرصورت صاحب اختیار و انتخاب است. مساله آزاد بودن در انتخاب چیزی نیست که ما بتوانیم منکر آن شویم. پس نمیتوان انتظار داشت خداوند یک موجودی را که با اختیار خودش مرتکب هر عملی شده است هیچگونه جزایی ندهد.
این منطقی نیست خدا موجودی را که دارای عقل و شعور و علم و قدرت و قوه تشخیص است را هیچگونه تکلیفی نکند و بدون هیچ حساب و کتابی به بهشت ببرد فقط به این دلیل که ارحم الراحمین است.
البته رحمت خداوند شامل حال همه موجودات است که فرموده: قال عذابی اصیب به من اشاء و رحمتی وسعت کلشی. یعنی رحمت خداوند حتی شامل حال کسانیکه مورد عذاب واقع میشوند هم خواهد بود اما این رحمت بقدر استعداد انسانهاست. واین استعداد را هر کسی باید خودش در درون خودش شکوفا کند تا هر چه بیشتر ظرفیت دریافت رحمت الهی را پیدا کند. اگر کسی ظرفش را به اندازه یک لیوان ساخت نمیتواند توقع داشته باشد به اندازه دریا به او بدهند...
دلیل بعدی که همه چیز انسان خودش و اعمالش نیست و هر چیزی که دارد از جانب خداست و فقط به او آزادی عمل داده شده ، اینست که خدا انسانها را در انتخابهایشان یاری میکند. خدا گناهان کسانی راکه هدایتش را پذیرفتند و به خدا و رسول و روز جزا ایمان آورده اند میبخشد و حسن عاقبت میدهد اما کسانیکه زیر بار این هدایت نمیروند خودشان را از عاقبت نیک محروم میکنند. در نتیجه خودشان خواهند ماند و اعمالشان...
ولی با این حال ما عقیده داریم عذاب جهنم هم برای آنها رحمت است . همانطور که باطن عذابهای دنیوی برای انسانها هم رحمت است اگر چه به ظاهر نقمت و عذاب باشد...
دلیل بعدی اینکه این جانی که به ما داده شده و این دنیایی که به آن وارد شدیم را ما خودمان با قدرت خویش بدست نیاورده ایم تا بهشت و جهنممان را هم خودمان تعیین کنیم. بعد اینکه چه کسی در برابر کارهای بدش خودش را عذاب میدهد که چنین نتیجه بگیریم پس خدایی هم وجود ندارد؟
اگر هم میگویید تصادفا خودمان بوجود آمده ایم و تصادفا هم بهشتی و جهنمی میشویم که باید برای این حرفتان دلیل بیاورید.
یا اینکه تصادفا بوجود آمده ایم و تصادفا همه سختیهای دنیا را باید تحمل کنیم اما تصادفا بهشتی و جهنمی نخواهیم شد، اینهم باید اثبات شود وگرنه که در مقابل احتمالات آن چیزی را که احتمال وقوعش بیشتر است باید در نظر گرفت. یعنی اگر همه دلایل وجود خدا را کنار میگذاریم و چنین تشخیص میدهیم که تصادفا به وجود آمده ایم عقل حکم میکند لااقل 50 درصد هم احتمال دهیم که تصادفا به عقاب اعمالمان خواهیم رسید پس نمیتوانیم با مساله بهشت و جهنم مثل یک مساله نوظهور و غیرعادی برخورد کنیم.
ضمن اینکه در روایات آمده خداوند از حق خود میگذرد اما حق الناس را نمیبخشد . برای همین هم میفرمایند کسانی که حق الناس به گردنشان نیست پس از مرگ روحشان آزاد است.
با سلام و احترام:
جناب ملا علی با پیشینه ذهنی که از معلومات شما در زمینه فلسفه و شاید عرفان داشتم،دیدن این سخنان از سوی شما واقعا باعث تعجب من شد!!!!
بحث تصادفی بوجود اومدن نیست...بحث اینه که شاید ماجرا از قبیل سازنده ساعت است که ساعتی ساخته خود کار میکند...و سازنده کنار رفته..
من برعکس شما فکر میکنم...مهربانترین مهربانان بودن یعنی از سر تقصیرات همه گذشتن...حتی اوناییکه متوجه اشتباهشون نشدند...
و اتفاقا در مقابل موجودی که اختیار دارد چنین صفتی قابل طرح است نه موجود بی اختیار...
و اما عذاب برای اجرای عدالت در خور انسان است نه خدایی که قادر بر هر کارش میدانیم...
آیا خدا ناتوان از اینه که بدون عذاب عدالت رو بین بد و خوب برقرار کنه؟
یعنی به نظرم همین یک تیکه پاسخ تمام این تاپیکه ! احسنت . :Gol:
سلام
مگه من چی گفتم؟
کجاش پاسخ همه تاپیک بود؟!
رحمت و بخشش یعنی اینکه شامل اونکه استعدادش و لیاقتش را هم ندارد بشود.ولاغیر
اینکه خدا میبخشه به شرط توبه یا نبی شفاعت میکنه به شرط استعداد..
اینکه شد واگذار بودن به اعمال و عقاید...نه ارحم الراحمینی..!
سلام:
منظورم این قسمت سخنان شماست.
[=arial] ملاali;702973 نوشت:
با سلام
عرض ادب و احترام
ملا علی عزیز
سوال شما کمی صریح تر باشد بهتر می توانیم بحث بکنیم
یعنی مفرمایید
بهشت و جهنم عادلانه نیست؟؟
یعنی خداوند باید انسان را عذاب ننماید؟؟
می شود کمس صریح تر سوالات خودتان را مطرح نمایید
ایکاش به جای اینکه زود در پی جواب شبهات باشیم
کمی تامل کنیم شاید خودمان هم درست جوابش را نمیدانیم
فقط منافقین و کفار استعدادشو ندارن . مطمئن باشید همه دارن . خودشون نمیخوان . به قول یه بنده خدایی نمیشه مردم رو به زور به بهشت برد ! وقتی یکی نمیخواد بره بهشت زورکی که نمیشه . میشه ؟
اگر قرار باشه هر کس علیرغم هر کاری که کرد بازم اون دنیا بخشش خدا شامل حالش بشه و بره بهشت فکر نمیکنید حق اون همه بنده ای که تمام عمرشون خدا رو عبادت کردن و بخاطرش سختی کشیدن ضایع میشه ؟ کی میخواد جواب اونا رو بده ؟ یه نفر توی دنیا هر کاری دلش خواست کرد هر لذتی رو خواست چشید کاری هم به گناه بودن و نبودنش نداشت قراره با کسی که توی دنیا از همه چی چشم پوشید فقط واسه اینکه به گناه آلوده نشه یکی باشه ؟
اینجاست که اگر این دو نفر یکی بودن عدالت زیر سوال میرفت .
سلام
بله دقیقا منظورم همینه
چرا برای نرسیدن به سیب و گلابی بهشت باید عذاب شد
در ثانی وقتی خداوند میتواند با اختلاف درجات و طرق دیگر عدالت را برقرار کند..چه احتیاج به عذاب؟!
خب اگه در جواب میگویید عاقبت و سرنوشت انسان به اعمال و عقاید خودش است
باز این ایراد وارد است که چگونه اقتضای رحمت بی منتها این است که انسان به خودش و اعمالش واگذار باشد و هیچ راه نجاتی هم از تبعات اعمال خود نداشته باشد؟
اینکه خدا میبخشه به شرط توبه..
اینکه نبی شفاعت میکنه به شرط استعداد ،شاید با رفتار عادلانه هم قرین باشد اما با مهربانترین مهربانان بودن سازگاری ندارد..
تمام.
خداوند ناتوان نیست اما مساله اینست که این دنیا باطنی دارد و عذاب و پاداش انسانها دقیقا همان باطن اعمالشان هست. یعنی همان مثل معروف گندم از گندم بروید جو ز جو. نمیشود آدم از یک ساختمان چند طبقه خودش را پایین بیندازد و با سر به زمین بخورد بعد توقع داشته باشد که چون خدای ارحم الراحمین است هیچ مشکل و درد و ناراحتی برایش پیش نیاید.
مساله دیگر آنستکه در جواب کاربر وایسلی گوجا گفتیم. برای اینکه یک موجود بتواند برای ابد زنده بماند باید به خالقش شباهت پیدا کند. یعنی اینکه خودش هم بخواهد و بتواند روی پایش بایستد و قابلیتهایش را فعال کند
اما نظر شما درمورد مهربانترین مهربانان... باید بگویم چون ممکن نیست خدا از حالی به حال دیگر درآید و این نقص محسوب میشود و در خداوند نقص راه ندارد وگرنه خدا نبود، پس نمیشود به خدا نسبت احساساتی بودن داد.
هیچکار خداوند از روی احساسات و بدون حکمت نیست.
میفرماید ما آسمان و زمین را باطل نیافریدیم این گمان کسانی است که کافر شده اند آیا ما کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند چون مفسدان در زمین قرار میدهیم آیا پرهیزکاران را مانند پلیدکاران قرار میدهیم.
حالا شما میفرمایید که بدون عذاب. اگر عذاب هم نباشد چگونه عدالت برقرار خواهد شد؟ بله در مورد کسانیکه به مردم ظلم نکرده اند گفتیم حسابشان با بقیه فرق دارد و طبق فرموده خدا که همه گناهان را بغیر از شرک را برای هر کس که بخواهد میامرزد پس میتوان امید داشت که آمرزیده میشوند. (توجه بفرمایید منظور این ایه این نیست که با توبه میبخشد. چون مشرک هم اگر توبه کند خداوند توبه اش رامیپذیرد و او را میبخشاید...)
ولی کسانی که به مردم ظلم کرده و باعث عذاب خلق الله شده اند عدالت اینست که خودشان هم عذاب را بچشند...
درمورد مثال ساعت ، یعنی شما میفرمایید ممکن است خدا خالق باشد اما رب و پروردگار نباشد؟ میتوانید در اینباره بیشتر توضیح دهید و بفرمایید صحت این عقیده چگونه ثابت میشود؟
"لا تُۆدِّبنِی بِعُقُوبَتِكْ وَلا تَمْكُرْ بِی فِی حِیلَتِكْ. مِن إیْنٍ لِیَ الخِیرُ وَلا یُوجَدُ إلا مِنْ عِندِكْ.
وَ مِنْ إیْنٍ لِیَ النَجاهُ یا رَبّی وَلا تَستَطاعُ إلا بِكْ . لَا الَّذِی أحسَنَ استَغْنی عَنْ عُونِكَ وَ رَحمَتِكْ."
احسنت
دقیقا مطلب همین جاست
اگر بهشت و جهنمی نبود آیا باز خدا سزاوار عبادت نبود؟؟؟
پس مومن واقعی نباید دنبال این باشه که کیا اومدن بهشت کیا نیومدن...
درثانی اگرم این مطلب خیلی برای مومنین مهم باشه که نیست...
خداوند میتواند با بی نهایت اختلاف درجات این عدالت رو جبران کنه..
و در آخر اینکه اقتضای رحمت بی منتهای خدا اینه که نصیب اونایی که استعدادش رو هم ندارند بشه...
تمام.
بنده عربی بلد نیستم
[=arial] ملاali;703925 نوشت:
با سلام
عرض ادب و احترام
به نظر بنده ازاشتباه در برداشت و فهم افعال انسان این چنین سوالی پیدا می شود
انسان نه به خاطر سیب و گلابی بهشت و جهنم که مسایل دیگری عذاب می شود
1- به خاطر نافرمنی الهی
انسان عبد و بنده خداست و مخلوق و خلیفه خدا بر روی زمین
این انسان بنده خداست و خداوند راههای سعادت و هدایت انسان را پیش پای انسان قرار داده است و تا با قدرت اختیار و فکر و اندیشه خود راه سعادت را از هدایت برگزیند و قدم در راه سعادت بگذارد
مهمترین مساله ای که در عدم انجام افعال نیک اوست نافرمانی انسان است نسبت به فرامین الهی
چرا شیطان با انهمه عبادت و مقام خود از درگاه الهی رانده شد چون فرمان و حکم الهی را اطاعت نکرد
پس اگر عذابی هم هست به علت نافرمانی است و نه سی و گلابی بهشت
2-به خاطر عدم راعیت حق الناس
برخی از مردم دراین دنیا رعایت حق الناس نمی کنند ربا خوری کم فروشی و دزدی و دروغگویی و ابروریزی و تهمت و غیبت و............اینها کجا باید به حسابشان رسیدگی شود ؟؟
هر دزدی و ربا خوری و کم فروشی و تهمت و دروغ و.... خانواده ای را بدبخت می کند و هزاران مشکل درست می کند و اینها را در دنیا به عذاب می اندازد خب حالا انها هم باید در اخرت به عذاب بیفتند تا نتیجه اعمال خود را ببینند؟؟؟
ایا این عمل غیر عقلی است؟؟؟
3- به خاطر ظلم و ستمی که در حق دیگران انجام می دهد
کسی که در این دنیا به هزاران نفر ظلم می کند مثل یزید و شمر و ابن ملجم و صدام و امریکا وال سعود و......که به بشریت ظلم کرده و می کنند ایا نباید در اخرت جزای اعمال خود را ببینند؟؟
پس همه عذاب های الهی به خاطر سیب و گلابی نیست
دقت نمایید
مراجعه کنید به پست 122
در ضمن حق الناس هم باحق الله فرقی ندارد
همه در اصل حق الله اند
و هیچ محذوریت عقلی وجود ندارد که خداوند ارحم الراحمین خود بدهی بندگان را گردن بگیرد.
ترجمه:خدایا من خیر را از کجا بیاورم در حالیکه جز نزد تو یافت نمی شود؟
و چطور نجات پیدا کنم در حالیکه جز با کمک تو توان نجات یافتن ندارم؟
آنکه خوبه از یاری تو و مهربانیت بی نیاز نیست.(فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی)
خدا چه احتیاجی به عبادت ما داره؟ که به خاطرش باید عذاب شد
این با بردگی چه فرقی دارد؟
و اما خدا این اختیارو به ما داده پس نهایتا مسول تمام گناهان خود اوست
آیا رواست شخصی که به اختیار خود میخواهد خود را به چاه اندازد این اجازه رو بهش بدیم؟
چنین چیزی رو برای انسان روا نمیدونیم
چه طور برای خدا روا بدانیم؟؟؟!!
ایکاش قبل از پاسخ سریع به شبهات کمی تامل میکردیم
شاید خودمان هم خوب جوابش را نمیدانیم.
منظور شما از اختلاف درجات چیه؟ یعنی کسانیکه هزاران انسان را به خاک و خون کشیده اند، کسانیکه آدمها را با انواع و اقسام شکنجه های وحشیانه شکنجه کرده اند افرادی که رزق و روزی زن و بچه مردم را به تنهایی بالا کشیده اند تا چند صباحی که در این دنیا هستند خوش باشند و به حداکثر لذات دست یابند اینها در درجات پایین تر بهشت باشند و بقیه در درجات بالاتر؟ اگر این کار منع عقلی ندارد
و اگر محذوریت عقلی وجود ندارد که خدا گناهان بندگان را به گردن بگیرد و اگر خدای ما خدایی است که آفریده و کنار رفته تا انسانها هر کاری که میخواهند بکنند پس شما با اینهمه آیات و روایات متواتر و معجزه ها و کراماتی که از گذشته تا به امروز آمده چه میکنید؟
ثانیا این چه خدایی است که حتی به اندازه خدایان ساخته دست بشر از خودش قدرت ندارد که خود را به انسانها معرفی کند؟ ما چگونه میتوانیم به خدایی معتقد باشیم که حتی توانایی این را ندارد که خود را به ما بشناساند؟ آیا اینکار منع عقلی ندارد؟
چرا باید این خدا کار عبث کند؟ انسانها را در سختی بیافریند تا در دنیا بدست یکدیگر اینهمه رنج و محرومیت ببینند بعد هم خودش گناهانشان را به گردن بگیرد و به همه پاداش دهد. این خدا حتی به اندازه اون سازنده ساعت نباید باشد که زندگی انسانها را بر روی نظم و بدون هیچگونه درگیری و دغدغه ای قرار دهد بعد کنار برود ؟
چرا این خدا از روز اول انسانها را طوری خلق نکرد که از خود اختیاری نداشته باشند که خطا کنند؟ چیزی که آخرش میخواهد بشود همین اول بشود و اینقدر هم آزار نبیند. این مسائل برای شما چگونه قابل توجیه است؟
من درباره بهشت و جهنم حرف زدم چون شمایی که سوال پرسیدی از بهشت و جهنم یاد کردی . شما میگید بهشت و جهنم بی عدالتیه وگرنه مومن واقعی چیکار به بهشت و جهنم داره ؟ شمایی که از خدا و دنیا و آخرت تنها چیزی که توجهتو جلب کرده بهشت و جهنمه من چطور باید برات از حب خدا و عشق معنوی و نزدیک شدن به خدا و اینجور مسائل صحبت کنم وقتی حتی به این اعتقاد نداری که خدا عادله ؟ اگر کلا به خدا اعتقاد نداری دیگه واقعا کاری از من بر نمیاد چون اصلا بلد نیستم همچین افرادی رو قانع کنم .
بنده خدا برای زندگی کردن و خوشگذرونی به این دنیا نیومده که الان بگه چرا من نباید هر کاری دوست دارم بکنم ؟ این دنیا فقط برای امتحانه نه اینکه هر کی هر کاری دلش خواست بکنه و بعد اون دنیا انتظار هیچ برخوردی نداشته باشه .
شما به هیچ طریقی راضی نمیشی فقط به دلیل اینکه جوابی که موافق نظر شما باشه رو توی مانیتور نمیبینی . برای همین دائم این حرف رو تکرار میکنی و توی اینهمه جملاتی که دوستان زحمت کشیدن و گفتن میگردی دنبال نقاط ضعف ریز طوری که انگار نه انگار طرف یه صفحه صحبت کرده و هر کدوم از جملاتش برای قانع کردن یک عقل سلیم کفایت میکنه ، فقط برای اینکه نقطه ضعف گیر بیاری و حرفشونو زیر سوال ببری . شما تا مادامی که کسی پیدا بشه جوابی که دوست داری بشنوی بهت بده هیچوقت قانع نمیشی . کسی که تمام وقتشو میذاره که دنبال عیوب یه شخص بگرده هیچوقت خوبیاشو نمیبینه .
کسی که واقعا دنبال جوابه با این 13 صفحه قانع میشه . کسی که بخواد برتری خودشو ثابت کنه و فقط جواب بده با پنجاه هزار صفحه هم قانع نمیشه .
بلا تشبیه مثل اینکه کسی بخواد به استیون هاوکینگ حالی کنه خدا وجود داره . صد در صد هیچوقت قانع نمیشه چون نمیخواد بشه . چون از واقعیت میترسه از اینکه خدایی هست و آخرتی هست .
یعنی در یه کلام کفار و ظالمان و منافقان هم شامل بخشش خدا بشن . واقعا عجب عدالتی ! همون کفاری که اینهمه امام رو شهید کردن همونایی که حضرت فاطمه رو شهید کردن همون کسائیکه که شمشیر به سر حضرت علی زدن فقط برای اینکه خدا رحیمه باید بخشیده بشن ! نمیدونم شاید هم یه روزی بشن ولی وقتی توی قرآن هم اومده که در جهنم جاودان خواهند بود فکر نکنم همچین اتفاقی رخ بده .
کاملا به معنای عدالت از نظر شما پی بردم ...
عدالتی که شما دنبالش هستین ( بخشش کفار و منافقین ) تا دلتون بخواد تو این دنیا داره اجرا میشه خدا رو صد هزار مرتبه شکر که عدالت الهی چیزی کاملا جدای از این عدالته .
و در آخر من اصلا توی قانع کردن دیگران در بحث های دینی تبحری ندارم و حتی تا الان یک نفر هم قانع نکردم . اینا فقط حرف دل خودمه در جواب اینچنین حرفها که روزی از صد نفر میشنوم فقط برای زیر سوال بردن دین و خدا . احتمالا بعضی چیزا تا ابد سوال باقی میمونن چون عقل انسان اونقدر کاملا نیست که دلیل همه احکام و دستورات خدا رو درک کنه .
اگر قرار باشد خداوند حق الناس را ببخشد پس همه انسانها بدون هیچگونه منعی این اختیار را دارند که به یکدیگر تجاوز کنند و حق یکدیگر را بخورند و هر بلای روحی روانی و جسمی به سر یکدیگر بیاورند چون خاطرشان جمع است که خدا حق الناس را به گردن میگیرد و با ایشان کاری ندارد...
این که میشود پروراندن خوی شهوت و حرص و آز و درندگی. اینچنین چیزی منع عقلی دارد
بله من به اون دینی و خدایی که به شما اجازه اینو میده که به جای نقد سخن به صاحب سخن بپردازید و به اون تهمت بزنید...اعتقاد ندارم و سرمو هم بالا میگیرم
بنده دیگه در مورد موضوع تاپیک هیچ بحثی با شما ندارم
موفق باشید
شما اگر یک کلمه توهین و تهمت در کل این جملات دیدید من با نهایت افتخار حاضرم عذر خواهی کنم .
من فقط واقعیتی که خودتون در جملاتتون با گفتارتون دارید نشون میدید رو بازگو کردم بلکه انقدر از زیر سوال بردن حرفهای دیگران خودداری کنید . همه دارن بهتون دلیل میدن بهتون با حرف ثابت میکنند ولی شما به هیچ صراطی مستقیم نیستید . خب وقتی نمیخواید قانع بشید چرا حرف بقیه رو اشتباه جلوه میدید ؟ خب بگید من قانع نمیشم . والسلام .
در ضمن لازم دیدم اگر حس میکنید به شما توهینی شده یا تهمتی بهتون زده شده ، اگر تند صحبت کردم ، جلوی همه ازتون عذرخواهی میکنم . به هر حال حرفهایی بود که باید یه جایی میزدم . جای بهتری پیدا نکردم .
این مسایل برای من اینگونه توجیه میشود که نهایتا هرچی که هست... ظلم و تبعیض
مسولش خداست...اگر او نبود ظلمی هم نبود...اوست که اختیار داده...اوست که مارو حریص و طمع کار آفریده...بله عقل هم داده اما اوست که میل به عدم اطاعت از عقل را هم داده...
من از شما سوال میکنم چه کسی مقصودش از گناه جهنمی شدنه؟؟
هیچکس
مگر نه اینکه امام معصوم گناه نمیکند چون بدی آن را به عینه میبیند
من از شما میپرسم میل به ظلم از کجا آمده؟ از غیر خدا اومده؟مگه غیر خدا هم داریم؟
ببینم اگر شمر نبود این همه آدم به خاطر گریه بر او حضرت حسین بهشتی میشدند؟
نمیگم پس شمر خوبه نه
میخوام بگم اصل این تضاد ها برطرف نشدنیه و جبریه
شمر اگه نمیکشت حضرتو یکی دیگه این کارو میکرد
و نهایتا مسولیت هرچیزی با خداست
او اراده نکرده که دنیا پر ظلم نباشد...
و اما اصلی ترین سوال
آیا شما نسبت به کسی که اختیارا دارد خود را به چاه میاندازد بی تفاوت هستید و اقدام عملی نمیکنید و میگویید من بهش گفتم خودش میدونه؟؟!
چه طور ما میتونیم بگیم خدا مهربانترینه اما انسان را به اختیار خودش واگذار کرده باشه
ما برای انسان نمی پسندیم این رفتارو ....چگونه برای خدا بپسندیم؟
نگاه کنید کار از جای دیگری خراب است
یعنی شما میگید اگه آخرتی نبود ظلم و کلاهبرداری جایز بود؟
اینکه خدا نهایتا همه را به بهشت میبرد..چگونه جواز ظلم را صادر میکند؟
اولا مجازات دنیایی منتفی نیست
ثانیا محرومیت از برخی نعمت ها به خاطر حق ناس و بیم دادن به آن کم تر از بیم دادن به جهنم تاثیر تربیتی ندارد
خلاصه اینکه از نظر من بدون اینکه واقعا عنادی در کار باشد...اقتضای رحمت بی منتهای خداوند با واگذار بودن آدمی به اختیار و عقل ناقص خود قابل جمع نیست
و اگر این واگذار بودن ثابت شده و واقعیت دارد لاجرم بعضی از صفات خدا بی اثبات میشود. که نباید شود
نتیجه این میتونه باشه که خدا رو ما ساختیم..نه اینکه خدایی وجود نداره..خیر
یعنی اینکه وقتی بخوایم به خدا و دین نزدیک بشیم گریزی نیست که اونارو بیاریم پایین
و وقتی که اومد پایین ناگزیر آلوده به تناقضات عالم پایین میگردد
چظور نمی پسنیدیم؟
اگر کسی اختیار شما را از شما سلب کند و مجبورتان کند تکالیف شرعیتان را انجام بدهید و بگوید برای آخرتت خوب است
شما او را مهربانترین انسان فرض می کنید یا مستبدترین و متحجرترین انسان؟
اگر کسی به شما بگوید جناب:این راه است و این چاه،هر کدام را می خواهی انتخاب کن
اما هر کدام را برگزیدی مسئول عواقبش خودت هستی،او را ظالم می پندارید،گمان نکنم.
من هم فکر میکردم شما منطقی هستید ...
من کی گفتم خدای شما ظالمه؟! کی گفتم باید ما مجبور به عمل شرعی میشدیم؟!
به جای اینکه حرف در دهان ما بزارید و به ما تهمت بزنید پاسخ سوال مارو بدید
آیا شما نسبت به کسی که قصد دارد به اختیار خود به چاه برود به صرف اینکه پند و اندرز لازم را دادید بی تفاوتید و اقدام عملی در کارش نمیکنید؟؟؟!!
اونچه که شما میگید یعنی حق انتخاب دادن...نهایتا یه رفتار عادلانه است
اما با رحمت بی منتها که همیشه ادعاشو داریم سازگار نیست.
ندیدم یه نفر توی این بحثا بدون تعصب و عینک بیاد جلو
ندیدم
مشخصه شما یا زحمت خواندن مطالب را نمیکشید یا به پاسخها دقت نمیکنید. چون مستقیما جوابی را که میدهیم مورد نقد قرار نمیدهید و از این شاخه به آن شاخه میپرید و مرتبا حرفهای خودتان را تکرار میکنید.
در مورد توجیه مسائل حرف بنده این بود اگر شما نمیتوانید وجود این خدا را بپذیرید، وجود آن خدایی که در نظرتان چنان اوصافی دارد هم قابل پذیرش نیست.
امام معصوم هم انسانی مثل ما بوده است با این تفاوت که از آزمایشات بزرگ الهی سربلند بیرون آمده. میفرماید: وان لیس للانسان الا ماسعی... برای انسان هیچ چیزی نخواهد بود جز آن مقداری که خودش تلاش کرده. و نتیجه تلاشش را بزودی خواهد دید (از جمله در مورد امامان معصوم) و سپس جزایش را به نحو کامل دریافت خواهد کرد...
شما فکر میکنید چرا در ادعیه اینقدر از عظمت و هیبت و جلال خداوند و خوف از او صحبت شده ؟ برای اینکه ما اینقدر خدا رو دستکم نگیریم و از خودمان رفع تکلیف نکنیم. چطور است که ما باید از بندگان خدا اینقدر حساب ببریم و کارهایشان را حمل بر عقل و درایت و جذبه اشان بدانیم اما به خدا که میرسیم با احساسی کردن مسئله ی خدایی از انسانهایی که با کمال قصاوت قلب دست به اعمال ننگین میزنند دفاع کنیم؟
عقل ما این خدا و این دین و آیین را میپذیرد و با غیر از آن به مشکل و تناقض برخورد میکند . بر انسانها بیشتر از آنچه که عقلشان درک میکند تکلیفی نیست با توجه به اینکه حجت تمام شده و دلایل و براهین بسیار بر حقانیت دین اسلام بسیار ست اما برای فرمایشات و نظرات حضرتعالی هیچگونه دلیل و مدرکی وجود ندارد بغیر از دلایل که فکر میکنید عقلانی هستند اما جای بحث و بررسی دارند و قابل اعتماد نیستند...
جواب سوال بنده رو ندادید...
آیا شما نسبت به کسی که به اختیار خود دارد خودکشی میکند..صرف اینکه پند و اندرز لازم را به او دادید..بیتفاوتید ؟! یا اینکه اقدام عملی میکنید
چیزی را که شما نهایتا برای خدای خود ثابت میکنید ...رفتار عادلانه است
اما صفاتی چون رحمت بی منتها و مهربانترین..از سخنان و عقاید شما بدست نمی آید
در حالی که چنین صفاتی رو برای خدا قایلید
پس بی تناقض نیستید
گفته شده که شمر و یزد نیز در آخرت برهان میآورند که «اگر ما نبودیم، شما بر امام حسین (ع) گریه نمیکردید» و اثر مثبت جنایات آنها (در شیعیان) سبب بهشتی شدنشان میگردد! پاسخ چیست؟؟
[SPOILER]ایکس – شبهه : متأسفانه بسیار دیده شده که عدهای [از اقشار مختلف] سعی دارند به هر شکلی که شده، یک جوری یزید و شمر و امثالهم را وارد بهشت کنند. اگر چه بگویند مثلاً پس از چند میلیارد سال عذاب جهنم، بالاخره (عین ثابت) آنها که خوب بوده و دارای قابلیتهایی بوده و نشان آن نیز آثار مثبت کردههایشان میباشد، پس آن قوهها به فعلیت رسیده و آنان را بهشتی میکند؟!
البته در این تلاش بیفایده دو منظور تعقیب میگردد: یکی از ناحیهی دشمنان اسلام است که میخواهند دشمنی عقلی و قلبی مسلمانان و همهی آزاداندیشان عالم را نسبت به جانیان عالم (معاویه، یزد، شمر، هیتلر ... و سایر یزیدیان زمان) تلطیف کنند و جنایاتشان را توجیه کنند. که البته این هدف حتی در فلسفهی نوین غرب که یزید و شمر نمیشناسند نیز دنبال میشود. گروه دوم کسانی هستند مطالبی از فلسفه، عرفان، بحث وجود، عین ثابت، ماهیت متغیر و ... را به هم مخلوط کرده و هیچ مثال موجهی نیز به جز تطهیر زوری و به قول معروف لایتچسبک، یزید و شمر به ذهنشان نمیرسد. که این هم از کج سلیقگی است.
اما صرف نظر از این که چه کسی این سخنان را گفته، چه منظوری داشته، آیا بیانش پس و پیشی نیز داشته و فقط برای جنجالسازی این یک جمله را از او سوتیتر کردهاند ... یا نه؟ به اصل مطلب فوق که میتواند به عنوان یک سؤال در اذهان مطرح باشد پرداخته و پاسخ ذیل ارائه میگردد:
الف – در این که ممکن است یزید، شمر و سایر جنایتکاران عالم، در قیامت چنین احتجاجهایی کرده و براهینی برای تبرئهی خود ارائه کنند، شکی نیست. چرا که اهل جهنم، در آن هنگام که نزدیکی جهنم و آتش آن را میبینند و میفهمند که عذابشان قطعی است، به هر دری میزنند و هر بهانهای میتراشند تا شاید به گونهای نجات پیدا کرده یا در عذابشان تخفیفی داده شود. تا آنجا که به هم ناسزا میگویند، یک دیگر را لعنت میکنند، گناهشان را به گردن آن یکی میاندازند، دست به دامن ملائک میشوند (غافر، 46 تا 49) و خلاصه غوغا آن قدر بالا میگیرد که از طرف ربشان و با عتابی تند به آنها فرمان سکوت در محضر رب جلیل داده میشود. چرا که اولاً در محضر ربّ علیم و عادل این توجیهات فایدهای ندارد و ثانیاً به آنها گفته میشود که از پیش به شما وعید چنین روزی رسیده بود و ثالثاً این نزاعها، احتجاجها و برهانهای بیمنطق، هیچ چیزی را تغییر نمیدهد:
«قَالَ لَا تخَْتَصِمُواْ لَدَىَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكمُ بِالْوَعِيدِ * مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ وَ مَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ» (ق، 28 و 29)
ترجمه: (خطاب مىرسد) نزد من مخاصمه مكنيد كه من قبلاً همه شما را هشدار داده بودم * نزد من هيچ سخنى تبديل نمىپذيرند و من نسبت به بندگان، ستمكار نيستم (و اين عذاب مولود عمل خود آنان است.)
پس حتماً شمر و یزید نیز برای نجات از عذاب از این احتجاجها کرده و چنین براهینی اقامه میکنند، اما اقامهی هر نوع برهانی که دلیل بر مقبول بودن و پذیرش از سوی قاضی نیست. چه معنایی دارد اگر قاتلی را به دادگاه بیاورند و بپرسند: چرا فلانی را کشتی؟ و او بگوید: خواستم فرزندانش بیشتر متوجه او شوند و برایش گریه کنند و محبتشان گُل کند!
ب – چه کسی گفته است که «گریه کردن» یک اصل است و هر کس سبب گریه شد، حتماً کاری نیکی کرده است، اگر چه امام حسین (ع) را بکشد، تا مردم برای او گریه کنند؟!
اگر چه گریه از محبت، فراق و مصیبتهای وارده به اهل بیت (ع) و هر مظلوم دیگری در جهان سبب توجه قلب، بیداری و نیز وحدت حول محور یک حقیقت و عشق میگردد و میتواند انگیزهی قدرتمندی برای حرکت گردد (به بیانات امام خمینی ره در خصوصه عزاداری و ملت گریه [1] و نیز مباحث مندرج در خصوص عزاداری و گریه [2] و [3] و [4] مراجعه شود)، اما اصل بر رضایت، خشنودی، شادی و نشاط است و نه گریه. در کدام آیه یا حدیثی آمده است که اهل بهشت با دیدن نعمات الهی، انوار رحمت حق، امام حسین و سایر معصومین (ع) یا حتی پیامبر اکرم (ص) گریه میکنند؟! بلکه تصریح شده همه شاد، فرحناک و راضی شده و به حمد و تسبیح پروردگارشان میپردازند و اساساً بهشت جای حزن، اندوه، نگرانی، ترس، غم، غصه و گریه نیست. اما اهل جهنم همه گریه میکنند و محزون هستند. یا ویلنا – یا حسرتا میگویند و به سر خود و دیگر اهل جهنم میزنند.
اگر ما نیز در دنیا از سوز محبت و فراق و از غم مصیبتها گریه میکنیم، برای این است که آن جانیان با این جنایات خود، بهشت دنیوی ما را مبدل به جهنّم کردهاند. اگر امامان (ع) را از ما نمیگرفتند که این همه بدبختی، ظلم، جنایت، جهل و عقبافتادگی نداشتیم و دنیا نیز بهشتی زمینی برای معرفت و عروج بود. منتهی فرق گریهی دنیا از غبن معاصی و خوف یا محبت خدا و هم چنین در فراق و سوز مصیبتهای اهل بیت (ع)، با گریهی اهل جهنم از درد عذاب این است که چنین گریهای در دنیا میتواند آتش احاطهی کرده بر ما را خاموش کند و ما را نجات دهد، اما گریه در جهنم دیگر فایدهای ندارد.
ث – و نکتهی آخر در این مختصر پاسخ آن که: به قول حضرت علی و امام حسین (ع): «خداوند متعال راجع به بهشتاش فریب نمیخورد.» در همین دنیا اگر امثال یزید و شمر را به دادگاه بیاورند و چنین براهین و توجیهات خود ارائه کنند، پذیرفته نیست. چه رسد به دادگاه الهی، با داوری که به همهی اسرار نیز آگاه است. به قول حضرت علی (ع): در قیامت «شاهد» خود «داور» است.
دقت شود که حساب و کتاب آخرت که ذرهی مثقال در آن محاسبه میشود، مانند حساب و کتاب در بقالی و کبابی نیست که بگویند: «دو سیخ کباب داشتی، یک سیخ گوجه، دو تا نون و یک دوغ، پس میشود این مبلغ»، تا کسی بتواند بگوید: «اگر یک امام حسین (ع) با 72 نفر کشتم، به جایش صدها میلیون چشم را برای امام حسین (ع) گریاندم»! به او گفته میشود که تو غلط کردی.
وانگهی، اعمال بر اساس نیّات ارزشگذاری می گردد و نه بر اساس تعداد یا کیلو یا متر! در مقابل چنین احتجاج بیمنطقی گفته میشود: اولاً شما که برای گریاندن مردم امام حسین (ع) را نکشتید، بلکه میخواستی او و دینش را محو و نابود کنید! ثانیاً اثر ذاتی کار تو نیز خیر نبود، چرا که حق را با باطل بدل کردید و به قول حضرت فاطمه(ع): «چه بد بدلی زدید» و مانع از اسباب رشد و تعالی مردم شدید. و رابعاً این اثر معکوس در دل و جان شیعیان که نه کار تو بود و نه اثر ذاتی کارت، بلکه کار خداوند است که «مکروا مکرالله» است. شما برای تحقق اهدافتان کاری کردید و خدا نتیجهاش را معکوس کرد.
«يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» (الصف،
ترجمه: مىخواهند نور خدا را با (پف) دهانهايشان خاموش كنند و خدا تمام كننده نور خويش است هر چند كه كافران كراهت داشته باشند.
ج – از همین مباحث معلوم میشود که نتیجهی مثبت از نیّت و فعلی شوم و منفی، ربطی به آن جنایتکاران ندارد که بگوییم «معلوم است یک چیزهایی داشتند و این قابلیت یک جا بروز میکند. »
پس نه ظلم و جنایت با این حرفها توجیه میگردد، نه یزید و شمر با این بهانهها بالاخره دیر یا زود بهشتی میشوند و نه در جهنم خدا بسته میشود و نه آیات «خلود» قابل ردّ کردن یا توجیه است.
د – قیامت روز بیرون ریختن اسرار و بطون است و آن چه «اصل ثابت» و نیز ماهیت را شکل میدهد، «اراده»هاست و نه فقط فیزیک اعمال و یا آثار ندانسته و ناخواستهی آن. لذا از ارادهها سؤال میشود. اگر چه محقق نشده باشد و یا نتیجهی عمل به آن معکوس باشد. هیتلر اراده کرد که بخشی از جهان را تصاحب کند، اما نشد. و اثرش نیز محکومیت چنین استکباری در اذهان است، که او چنین نخواسته بود – ممکن است دزدی ارادهی دزدی یا تروریتستی ارادهی ترور کند، اما دستگیر شود، یا یزیدی برای محو اسلام و امام، ارادهی قتل امام سیدالشهداء (ع) و یارانش را بنماید، اما موفق نشود. چنان چه فرمود: «ارادهی خاموش کردن نور الهی را کردهاند» اما نفرمود که موفق شدند و تأکید نمود که هرگز موفق نخواهند شد (الصف، 8).
بهشت جای کسانی است که «اراده»، استکبار، برتریخواهی و فساد در زمین را نکردهاند، نه هر کسانی که اراده کردند، اما موفق نشدند و یا کارشان نتیجهی معکوس داد:
«تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ» (83)
ترجمه: (آرى) اين خانه آخرت را به كسانى اختصاص مىدهيم كه نمىخواهند [اراده نمیکنند] در زمين برترى نمايند و فساد انگيزى كنند و سرانجام خاص متقين است.
منبع
[/SPOILER]
در ضمن جناب صراط..!
این سخن شما که معصوم به اختیار خود معصوم شده کاملا قابل نقض است
در کنار اراده ایی که آنان داشتند عوامل جبری مثل پدر و مادر ویژه بوده که این شرایط برای عموم نبوده
مگر نشنیدید که حضرت علی برای داشتن پسری چون عباس رفت زن شجاع گرفت..
حرف شما وقتی درسته که همه در شرایط یکسان باشند در حالی که نیستند
بله اگر مثلا یک حرام زاده در بزرگی امام معصوم از آب درمیامد حرف شما درست بود
اما اینطور نیست
در معصوم بودن شرایطی وجود داشته که برای همه ممکن نبوده
خلاصه اینکه خدا چنین اراده ایی نکرده که گناه و خطا در عالم نباشد.
جواب پست 135 را هم ندادید
ممنون که یاداوری کردید. مشخصه که بیتفاوت نیستیم و جلویش را میگیریم اما به هرصورت ممکن است این فرد زمانی فرصت پیدا کند که دور از چشم ما دست به خودکشی بزند. پس خودکشی او یک امر محال نیست. اما درمورد خدا و اینکه در نهایت سلامت عقل انسانها را هدایت کرده و به راه نیامدن و عذابشان مغایرتی با ارحم الراحمین بودن خدا ندارد. این مساله خودش جای بحث دارد.... ارحم لراحمینی خدا فقط در مواردی است که قابلیت عفو و بخشش را داشته باشند... خداوند در کنار ارحم الراحمین بودن اشدالمعاقبین هم هست...
شما یک فردی هستید که بر اساس ادله عقلی به این بحثها رو آورده اید.خب اگر به شما گفته شود خداوند قادر مطلق ، قدرتش بر محالات تعلق نمیگیرد آیا این مساله را میپذیرید؟
اگر به شما گفته شود محال است که خداوند خلاف وعده هایش عمل کند این مساله را عقلانی میدانید یا خیر.
و اگر گفته شود محال است که یک کافر مشمول رحمت الهی شود چون با اعمالش اهداف خلقت را نقض کرده است و طبیعیست که سرانجامش هم با دیگران مغایرت داشته باشد این را مساله را عقلانی نمیدانید؟
شما ادله های دینی ما را قبول نمیکنید و بقول خودتان فقط دنبال اثبات عقلانی هستید. پس لطفا این مساله ارحم الراحمینی خدا را که مربوط به مومنین است و نه کفار کنار بگذارید و بر اساس ادله عقلی پاسخ ما را بدهید..
فعلا با اجازه
اولا اینکه مگر امامان دیگر توانستند کاری کنند؟ که از اون ور بوم آیا مردم بهشتی بشوند یا نشوند
ثانیا بحث اجر گریه فقط مربوط به امام حسین است
لذا اگر امام حسین شهید نمیشد افراد خیلی کمتری بهشتی بودند
ثالثا این مطلب با لعن و کینه از اینان منافاتی ندارد
بگذریم..
من تعجب میکنم؟ بدون اثبات عقلی چگونه صفات خدا را بپذیریم؟!
در مثال مناقشه جایز نیست
اگر شما عقلا میپذیرید که باید عملا جلوی خودکشی اون شخصو گرفت چه دیوانه باشد و چه عاقل..خب این رفتار برای خداوند هم در مورد بندگانش واجب میشود
واین رفتار از سنخ محالات عقلی و تکوینی نیست
و اگر این قیاسات درست نیست پس صفات خداوند چگونه بدست می آید..
خواهشا خلط مبحث نکنید
و در آخر اینکه چه کسی گفته ارحم الراحمینی فقط مربوط به مومنین باید باشه
شما رسما دارید این صفتو مشروط به استعاد میکنید و رسما معناشو ازش میگیرید
و اونو از محبت یه مادر به فرزندش پایین تر میاورید...!
جناب ملا علی تهمت؟؟؟؟
سنت خداوند بر اساس مهلت است،حلم و بردباری است،انسان تمام عمر دنیائیش را فرصت دارد به شناخت دست یابد
تا لحظه قبل از دیدن جناب عزرائیل فرصت توبه دارد،در تمام عمر با ایات آفاقی و انفسی به او راه می نمایند،گناهانی که از سر نادانی
انجام داده می بخشند،به قدر درکش از او انتظار دارند،گناهانی را که عالما و عامدا انجام داده را هم با توبه می بخشند و فراتر از این
می گویند نا امید نشو:"یا ایها الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من روحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا"
ای کسانی که به خویش ظلم کرده اید از رحمت خدا نا امید نشوید خداوند همه گناهان را می بخشد
حتی بعد از بخشیدن گناه به بنده تائبش می فرماید تو را دوست دارم:"ان الله یحب التوابین"
به این هم اکتفا نمی کند می فرماید همه گناهانت را پاک می کنم و این یعنی اثار گناهان را هم محو می کنم
"کفرنا عنکم سیئاتکم"
باز هم ادامه دارد گناهانت را به حسنات تبدیل می کند:"یا مبدل السیئات بالحسنات بأضعافها" نه تنها مبدل به
حسنات می شود بلکه چندین برابر حسنه محسوب می شود.
خدا حتی گناهانی را که تصمیم می گیری انجام دهی ولی انجام نمی دهی برایت محسوب نمی کند.
تواب صیغه مبالغه است(در عربی) یعنی بسیار توبه پذیر،بسیار.
با همه اینها برزخ را سر راه حیات ابدی انسان می گذارد تا اگر با همه این لطفها و فرصتها انسان راهش را به درستی
در جاده اطاعت طی نکرد،در برزخ جبران شود،انسانی که ایمان دارد اما در ایمان یا اعمالش نقصی است در برزخ پاک می شود
خداوند او را پاک می کند هدایای دنیایی خلفش را از دنیا می پذیرد و به حساب او می گذارد.
اگر کسی از او غیبت کرده یا ازاری در دنیا به او رسانده در عوض اینها قسمت زیادی از گناهانش را حبط می کند،جبران می کند
می دانید جبار یعنی چه؟یعنی جبران کننده،خداوند به هر بهانه ای بندگانش را می بخشد،حتی مجرمترین آنها را.
فقط کسانی مورد بخشش قرار نمی گیرند که بدون توبه از کفر و شرک می میرند.
قران را ملاحظه کنید جلوه های رحمت حق خیلی بیشتر و عمیق تر از اینها است،چیزهایی که گفتم در حد شناخت
ناقص و محدودم و به قدر مجال و حوصله بود.
کاش بیشتر با قران مانوس می شدید،تجربه چیز دیگری است،شاید هم مانوس هستید من نمی دانم!
شاید این سخنان حرفهای کسی باشد که به دنبال حقیقت است و بالاخره آن را خواهد یافت(حتما همینطور است)
چون جنس حرفهای شما شبهه افکنی نیست،امیدوارم با تلاش خودتان به نتیجه برسید.
[=Georgia] حبیبه;704301 نوشت:
این بیان سرکار خانم حبیبه از عطایای حق سبحانه و تعالی به عبد مذنبش اگر چه بسیار شیرین است اما حق آن است که لطف عنایی و رحمت بیکران الهی حق از آنچه سرکار خانم حبیبه در پست مذکور گفتند نیز فراتر است
اقرا وارقه (بخوان و بالا برو)
با سلام و ادب
استاد گرامی اگر عنایت بفرمایید و راجع به این مطلب توضیح بیشتری بدهید متشکر خواهیم شد.
با عرض سلام
جناب ملاعلی انسانها را در پیشگاه خدای متعال میتوان به 4 گروه کلی تقسیم کرد:
1- کفار
2- مومنین
3- کسانیکه بهشون دین اسلام نرسیده
4- افرادی که نقص عقل و مشکل روانی دارند و تکلیفی بهشون نیست.
بحث شما پیرامون گروه اول یعنی کفار است و 3 گروه بعد میتوانند مشمول رحمت خداوند قرار بگیرند.
خدای بزرگ فقط واجد صفات جمالیه نیست. دعای جوشن کبیر که در همین شبهای قدر وارد شده را در نظر بگیریم
صد بند است و هر بند هم ده اسم یا صفت (بند ۵۵ مشتمل بر ۱۱ اسم الهی است) خداوند بیان شده است و از این ۱۰۰۱ اسم به نظر می رسد که ۹۹۲ اسم خدا را از موضع رحمت و فضل معرفی می کند.
این مساله بیانگر چه چیزی میتواند باشد؟ اینکه اگر یه دو دو تا چهار تا هم بکنیم شما دارید از 1000 تا آدم بخاطر 100 تاشون خدا و دین اسلام را نقد میکنید. چشمتان را بروی اون 900 نفر دیگر که مورد رحمت خدا قرار میگیرند بسته اید..
در دعای هر شب ماه رمضان یعنی دعای افتتاح می خوانیم که « اللهم انی افتتح الثناء بحمدک و انت مسدد للصواب بمنک و ایقنت انک انت ارحم الراحمین فی موضع العفو و الرحمه و اشد المعاقبین فی موضع النکال و النقمه و اعظم المتجبرین فی موضع الکبریاء و العظمه »
در این فراز از دعا 3 جایگاه برای خداوند تعریف میکند:
1- عفو و رحمت (ارحم الراحمین است)
2- نکال و نقمت (اشدالمعاقبین است)
3- کبریاء و عظمت (اعظم المتجبرین است)
(اصل جبر اصلاح کردن چیزى است با غلبه و قدرت این واژه هنگامى که در مورد خداوند به کار رود بیانگر یکى از صفات بزرگ او است که با نفوذ اراده و کمال قدرت به اصلاح هر فسادى مىپردازد)
حال در نظر بگیرید بنده ای در جایگاه کفر و طغیان و سرکشی است. در اینجا نه صفت ارحم الراحمینی خداوند بکار میرود نه صفت اعظم المتجبرین که به اصلاح فساد بپردازد.
این بنده تنها داروی علاجش همان عذاب است ولاغیر. چرا؟ چون با پرهیز نکردن از آنچه که شرع مقدس نهی کرده مریضیهای لاعلاجی را به جسم و روحش وارد کرده است. این شخص نمیتواند لطف و نعمت خدا را هضم کند. مجبور است عواقب سخت و دردناکش را هم به جان بخرد...
اگر فرمایش شما صحیح بود و خداوند باید نسبت به چنین بندگانی ارحم الراحمین باشد پس چرا باید برای زندگی انسانها اینهمه احکام و قوانین وضع کند؟ مشخصه چون خدا که خالق انسان است بهتر میداند چه چیزی برایش مفید است و چه چیزی مضر.
اگر اینهمه نهی میکند اینهمه میترساند دلیلش اینست که برای کسی که از قلمرو خدا بیرون آمده نه جای رحمت و مهربانیی است نه جای جبران و اصلاحی (توجه بفرمایید که اینها نه تنها دلایل دینی که دلایل عقلانی هم هستند. اصولا دین همان عقل است. لطفا اگر ایرادی دارد نقد کنید)
من هم از شما تعجب میکنم که پس از اینهمه بحث هنوز متوجه نشدید که همه چیز اسلام عقلانی است
بحث امامت یک بحث جداگانه ایست بحث شما درمورد خداست. پس اگر اجازه بفرمایید در فرصت دیگری پیگیری شود
ما در کجاخلط مبحث کردیم؟ لطفا بیاورید. بالعکس این شمایید که خلط مبحث میکنید. اون خدایی فقط صفت ارحم الراحمین دارد و صفات قهریه ندارد که این دنیا را هم مثل بهشت آفریده باشد که همه در صلح و صفا باشند. پس این شمایید که خلط مبحث میکنید
لطفا اول اطلاعاتتون را درمورد اسلام تکمیل کنید بعد وارد این مباحث شوید. هر چیزی که شما از دین برداشت کرده اید صحیح نیست که بتوانید بوسیله آن دین اسلام را نقد کنید.
باتشکر