جناب باء....بحث سر این نیست که ارضای این غریزه از طریق روابط آزاد مثل غربیها و روابط نامشروع صورت بگیره....بحث اینه که چطور چنین نیرویی میتونه خوب باشه، و حتی اونجوری که شما گفتید ثواب داشته باشه؟ ؟؟؟:Gig:وقتی که یه جوون مجرد رو که امکان ازدواج هم براش نبوده اونقدر تحت فشار و تحت تاثیر قرار میده که بر مسائل روحی و روانی فرد هم تاثیر بذاره و زندگی اش رو مختل کنه....نمیدونم ما نمیتونیم به خدا اشکال بگیریمولی نمیشد این نیرو بعد از ازدواج بوجود بياد؟ آخه چرا یه جوون مجرد که بخواد به دستورات اسلام پایبند باشه اینقدر باید از وجود این نیرو در عذاب باشه؟ و هرچی هم دعا میکنیم خدایا یا ازدواج رو برامون فراهم کن که از این وضعیت خارج بشیم یا این نیرو رو ازمون بگیر دعامون مستجاب نمیشه که نمیشه
جناب مهران شما یه مقدار به قرآن توجه کنفکر کردی قرآن چشم بسته گفته حتی اگه تو فقرمطلقمبودید با این حال ازدواجو رها نکنید؟خوب قرآن میدونه تحمل فقر به مراتب راحت تر از غریزهوعاطفه هست ولی چون تو جاهلیت دوم به سر میبریم حاضریم غریزه و عاطفه رو با هزار مصیبت تحمل کنیمولی اون فقر اول زندگی رو که تحملش راحت تر و در نهایت زودگذر تحمل نکنیمبه نظرم من خدا علیم و حکیمدخترا و خانواده هاشون مقصر اصلی هستند
جناب مهران شما یه مقدار به قرآن توجه کنفکر کردی قرآن چشم بسته گفته حتی اگه تو فقرمطلقمبودید با این حال ازدواجو رها نکنید؟خوب قرآن میدونه تحمل فقر به مراتب راحت تر از غریزهوعاطفه هست ولی چون تو جاهلیت دوم به سر میبریم حاضریم غریزه و عاطفه رو با هزار مصیبت تحمل کنیمولی اون فقر اول زندگی رو که تحملش راحت تر و در نهایت زودگذر تحمل نکنیمبه نظرم من خدا علیم و حکیمدخترا و خانواده هاشون مقصر اصلی هستند
من که کلا متوجه نشدم چی گفتی:Gig:
من از دست این غریزه در عذابم نه از بی پولی
پول شاید برای زندگی متاهلی نداشته باشم اما برای زندگی خودم حقوقی که میدن کافیه سایر خرجها هم که خانوادم دارن میدن
من الان مشکلم پس فقر نیست مشکلم این نیروی مسخره است که دست از سرم برنمیداره
. بنابراین مناسبترین زمان برای ازدواج هنگامی است که غریزه جنسی در پسر و دختر بیدار میشود و آنان را تحت فشار قرار میدهد. پسر و دختر در چنین زمانی باید خجالت را کنار بگذارند و خواسته و فشار روانی خود را با پدر و مادر در میان بگذارند و تقاضای ازدواج کنند.
پدر و مادر نیز وظیفه دارند به یاری فرزندشان بشتابند و به وسیله ازدواج، جوانان خود را از عوارض سوء انحرافات جنسی مصون سازند.
ﻭاﺳﻪ ﭘﺴﺮا ﺧﻮﺑﻪ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﻧﻦ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﻛﺎﺭﻱ ﻭاﺳﺸﻮﻥ اﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻥ و ﺑﻪ ﻓﻜﺮﺷﻮﻥ ﺑﺎﺷﻦ
ﻭﻟﻲ ﻭاﺳﻪ ﻳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﭼﻲ!
ﻫﺮﭼﻴﻢ ﻛﻪ ﻧﻴﺎﺯ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ
اﻟﺒﺘﻪ ﻣﻨﻆﻮﺭﻡ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻧﻴﺎﺯ ﻋﺎﻃﻔﻲ ﻫﺴﺖ
ﻓﻮﻗﺶ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺭﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺬاﺭﻩ
و ﺑﺎ ﭘﺪﺭ و ﻣﺎﺩﺭﺵ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﻭ ﺩﺭﻣﻴﺎﻥ ﺑﺬاﺭﻩ
اﺯ ﺩﺳﺖ اﻭﻧﺎ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻱ ﺳﺎﺧﺘﺴﺖ?
ﻭاﺳﻪ ﭘﺴﺮ ﻣﻴﺮﻥ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎﺭﻱ
ﻭﻟﻲ ﻭاﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻛﻪ ﻧﻤﻴﺸﻪ ﺑﺮﻥ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎﺭﻱ
ﺗﻨﻬﺎ ﻛﺎﺭ اﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﺳﺮ ﻧﻤﺎﺯاﺷﻮﻥ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻦ
ﻳﻪ ﻓﺮﺩ ﻣﻨﺎﺳﺐ
و ﻫﻢ ﻛﻔﻮ ﺩﺧﺘﺮﺷﻮﻥ
ﻭاﺳﺶ ﭘﻴﺪا ﺑﺸﻪ[emoji19] [emoji19] [emoji19]
. بنابراین مناسبترین زمان برای ازدواج هنگامی است که غریزه جنسی در پسر و دختر بیدار میشود و آنان را تحت فشار قرار میدهد. پسر و دختر در چنین زمانی باید خجالت را کنار بگذارند و خواسته و فشار روانی خود را با پدر و مادر در میان بگذارند و تقاضای ازدواج کنند.
پدر و مادر نیز وظیفه دارند به یاری فرزندشان بشتابند و به وسیله ازدواج، جوانان خود را از عوارض سوء انحرافات جنسی مصون سازند.
بعضی خانواده ها هستن که به بعضی مکانها و افراد معتمد مثل مساجد میسپارن و میگن مثلا من یه فرزند دختر با فلان خصوصیات و مشخصات دارم اگر مورد مناسبی دیدید خانواده ما رو بهشون معرفی کنید
یکی از واسطه هایی که برای من دنبال مورد بود و هست همینطوری موردها رو پیدا میکرد
مناسبترین زمان برای ازدواج هنگامی است که غریزه جنسی در پسر و دختر بیدار میشود و آنان را تحت فشار قرار میدهد
نه!
باید ازاین مرحله بگذرند!
اگه درست تربیت شده باشند..کمی کف نفس اونها رو قدرتمند میکنه....و اینکه واسه این نیاز ازدواج نمیکنند....بلکه برای این نیاز هم! ازدواج میکنند
نه!
باید ازاین مرحله بگذرند!
اگه درست تربیت شده باشند..کمی کف نفس اونها رو قدرتمند میکنه....و اینکه واسه این نیاز ازدواج نمیکنند....بلکه برای این نیاز هم! ازدواج میکنند
{[="#FF0000"]. بنابراین مناسبترین زمان برای ازدواج هنگامی است که غریزه جنسی در پسر و دختر بیدار میشود و آنان را تحت فشار قرار میدهد. پسر و دختر در چنین زمانی باید خجالت را کنار بگذارند و خواسته و فشار روانی خود را با پدر و مادر در میان بگذارند و تقاضای ازدواج کنند.} [/]
من که این رو بارها به خونواده گفتم
با اینکه پیگیر هستن ولی اونقدر که من میگم هرچه زودتر جور بشه مخالفن و اصلا میگن بذار بعد از فارغ التحصيل شدن
بعضی خانواده ها هستن که به بعضی مکانها و افراد معتمد مثل مساجد میسپارن و میگن مثلا من یه فرزند دختر با فلان خصوصیات و مشخصات دارم اگر مورد مناسبی دیدید خانواده ما رو بهشون معرفی کنید
یکی از واسطه هایی که برای من دنبال مورد بود و هست همینطوری موردها رو پیدا میکرد
بعضی خانواده ها هستن که به بعضی مکانها و افراد معتمد مثل مساجد میسپارن و میگن مثلا من یه فرزند دختر با فلان خصوصیات و مشخصات دارم اگر مورد مناسبی دیدید خانواده ما رو بهشون معرفی کنید
یکی از واسطه هایی که برای من دنبال مورد بود و هست همینطوری موردها رو پیدا میکرد
انسانها به دنيا نميان که در آرامش زندگي کنند و بعد از دنيا بروند
به دنيا ميآيند که روحشان را آماده کنند براي اتصال به خدا
آماده شدن روح با رنج امکان پذيره
خدا انسان را در رنج آفريده
يکي از اين رنج ها همين محافظت از غريزه جنسي است
در اين مبارزه يه بار زمين ميخوره
يه با موفق ميشه
مهم اينه که قصد مبارزه داشته باشي و براي خدا هم باشه
حالا اگه يه بارم زمين خوردي شرمنده ميشي و توبه ميکني و دوباره شروع ميکني
همين شرمندگي ها هم گاهي به اندازه پيروزي ها با ارزش اند
در هر دوره اي يه جور مبارزه با نفس داريم
مهم اينه که يه بار تو يکي از اين شرمندگي ها وقتي دست پر از محبت خدا بلندت ميکنه اونو احساس کني و از اين لذت فراموش نشدني کمک بگيري براي ادامه مسير
هميشه اين رنج ها هست در هر دوره يک جور
ولي يه چيزي ثابته
خدا به ميزان تحمل ما امتحانمون ميکنه
خانم عاشق امام حسین
نقل قول نکردم چون انگار بهم ریخت فرمت نقل قول و اینا
والا بنظرم که فرقی نداره واسطه بین دختر و پسر با اونی که گفتید
ببینید یه واسطه هست مثلا
یه سری خانواده ها میان بهش می سپارن ما دختر داریم میخوایم با خانواده خوبی وصلت کنیم
اون واسطه هم نه که خودش بره پسر پیدا کنه...بلکه اگه یه موقع پسری یا خانواده ای بهش بگن مورد خوبی بهمون معرفی کن میگه مثلا چند مورد رو سراغ دارم و میشناسم که فلان مشخصات رو دارن....
اینطوری که شان و احترام حفظ شده و مشکلی نداره که ...
خانم عاشق امام حسین
نقل قول نکردم چون انگار بهم ریخت فرمت نقل قول و اینا
والا بنظرم که فرقی نداره واسطه بین دختر و پسر با اونی که گفتید
ببینید یه واسطه هست مثلا
یه سری خانواده ها میان بهش می سپارن ما دختر داریم میخوایم با خانواده خوبی وصلت کنیم
اون واسطه هم نه که خودش بره پسر پیدا کنه...بلکه اگه یه موقع پسری یا خانواده ای بهش بگن مورد خوبی بهمون معرفی کن میگه مثلا چند مورد رو سراغ دارم و میشناسم که فلان مشخصات رو دارن....
اینطوری که شان و احترام حفظ شده و مشکلی نداره که ...
ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻭاﻻ ﻫﺮﻛﺲ ﻳﻪ ﻧﻆﺮﻱ ﺩاﺭﻩ
ﻭاﺳﻂﻪ اﺯ ﻫﻤﻴﻦ ﻧﻮﻋﻲ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻣﻴﮕﻴﻦ اﻃﺮاﻑ ﻣﺎ ﻧﻴﺴﺖ
ﺧﻴﻠﻴﺎ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻣﻴﮕﻦ ﻭاﺳﻂﻪ ﺷﺪﻥ ﺩﺭﺩﺳﺮ ﺩاﺭﻩ و اﺻﻼ
و ﺑﻪ ﺩﺭﺩﺳﺮﺵ ﻧﻤﻲ اﺭﺯﻩ
[emoji17]
جناب باء....
بحث سر این نیست که ارضای این غریزه از طریق روابط آزاد مثل غربیها و روابط نامشروع صورت بگیره....
بحث اینه که چطور چنین نیرویی میتونه خوب باشه، و حتی اونجوری که شما گفتید ثواب داشته باشه؟ ؟؟؟:Gig:
وقتی که یه جوون مجرد رو که امکان ازدواج هم براش نبوده اونقدر تحت فشار و تحت تاثیر قرار میده که بر مسائل روحی و روانی فرد هم تاثیر بذاره و زندگی اش رو مختل کنه....
نمیدونم ما نمیتونیم به خدا اشکال بگیریم
ولی نمیشد این نیرو بعد از ازدواج بوجود بياد؟ آخه چرا یه جوون مجرد که بخواد به دستورات اسلام پایبند باشه اینقدر باید از وجود این نیرو در عذاب باشه؟
و هرچی هم دعا میکنیم خدایا یا ازدواج رو برامون فراهم کن که از این وضعیت خارج بشیم یا این نیرو رو ازمون بگیر دعامون مستجاب نمیشه که نمیشه
سلام علیکم و رحمة الله،
ببخشید ظاهراً منظورم را درست نرساندم، این نیرو و عطش یک نعمت است که بهتر است و اصلاً تقریباً میشود گفت باید از راه درستش ارضا شود و در این ارضا شدن و لذت ناشی از آن نعمتی است که در هیچ خوردنی و آشامیدنی نیست و حتی در بهشت هم بالاتر از آن نعمت جسمانی نیست، مطابق روایت مبارکه. اینکه میفرمایید چرا این نیرو بعد از ازدواج به وجود نیاید پاسخ نسبتاً بدیهی دارد، اگر این نیاز و کشش و عطش نبود ازدواجها به شدت کمتر میشد، ازدواج برای خانمها بیشتر جنبهی عاطقی و برای آقایان بیشتر جنبهی جنسی دارد، قبل از اینکه دوستان هم جبهه بگیرند که خیر اینطور نیست و بخواهند به این رویکرد برچسب منفی و حیوانی و دون شأن انسانی بزنند باید یک سری بحث زیربناییتر انجام داد و آنچه حقیر گفتم هم به این معنی نیست که آقا تنها عامدانه به دنبال ارضای جنسی خود از طریق رابطهی زناشویی و مقاربت است و به همین دلیل ازدواج میکند و عواطفی هم که از خود نشان میدهد دروغ است و برای فریب دادن طرف مقابلش است، خیر، اما عواطفش هم به طور غیرمستقیم جنبهی جنسی دارد، در خانم خود آن عواطف اصالت بیشتری دارد تا نیاز جنسی، نیاز جنسی برای زن بخاطر همان عواطف است که میتواند لذتبخش باشد، اینکه تحریک جنسی خانمها هم با ابراز محبت مانند نوازش و غیره است هم از همین جهت است، خیلی از خانمها همان عواطف را فقط در رابطهی جنسیاشان دریافت میکنند و در تمام عمر شاید یک بار هم ارگاسم نشوند و به مشکل حادی هم برنخورند ولی آقایان با عواطف تنها نیازشان برطرف نمیشود و نیازشان دقیقاً همان نیاز جنسی است که ارضای کامل آن از طریق ارگاسم همراه با عواطف است ... بنابراین حذف میل جنسی قبل از ازدواج ممکن است برای خانمها خیلی بزرگ نباشد و به قول شما در حالت عادی بعد از ازدواج بیدار شود ولی برای آقایان اگر این میل نبود بسیاری از ازدواجها انجام نمیشد، اگرچه این نیاز خودش را آشکار به صورت نیاز جنسی هم بروز ندهد و در لفافه آثارش آشکار گردد.
اما این مسأله در شرایطی بود که جامعه سالم باشد ... الآن که جامعهی ما سالم نیست و زخم برداشتهی شبیخون فرهنگ برهنگی و فساد جریانی طاغوت معاصر شده است اگرچه طیف مذهبی از زنا به معنای عرفی آن هم دور باشند ولی از زنای چشم و ذهن به این راحتیها در امان نیستند ... اینکه برای خانمها هم میل جنسی سوای نیاز عاطفی بروز شدید قبل از ازدواج پیدا کرده است این یکی از تبعات همان انحراف و اختلال فرهنگی است ... یا زنگی زنگ و یا رومی روم ... حد وسطش همین آشفتگی است که ما الآن داریم ... غربیها مسیر فساد و بیبندوباری را انتخاب کردند که این نیازها از هر راهی جواب داده شود و کسی سرکوب نشود و رنج و اعتراض ناشی از تحمل آن کم شود (اگرچه دردهای دیگر ایجاد میکند که کرده است)، اما مسیر ما راه شرعی است ... هر کسی نیاز دارد اسلام برایش راه چاره دارد ... راه حلال ... هم خدا راضی و هم بندهی خدا راضی ... ولی حتی مذهبیها هم برنمیتابند ... ما با افکار غربی شستوشوی مغزی داده شدهایم ... کسی که خودش هزار مشکل از این بابتها دارد و میخواهد سر به بیابان بگذارد وقتی به راه حلهای اسلام میرسد حاضر است خودکشی کند ولی طرف این راه حلها نرود ... آیا این جز اغوای شیطان است که قسم خورد همه را اغوا خواهد کرد که یعنی زشت را در نظر مردم زیبا و زیبا را زشت جا میزند؟
این نیاز هیچ بدی ندارد که بگوییم چرا هست ... اگر زود بروز میکند (که زود هم نیست و به موقع است) پس یعنی باید زود هم برایش به فکر چاره بود، غربیها سن ازدواج را بردند بالا و بعد در دوران teenager ای دوستی دختر و پسر را باب کردند، ما هم بدون فکر گفتیم ما هم باید پیشرفت کنیم و چه و چه و کورکورانه سن ازدواج را بردیم بالا ولی اعتقاداتمان اجازهی دوستی دختر و پسر را هم نمیداد، یک عده هم که بیاعتقاد بودند یا کماعتقاد خود را مقید ندیدند و همان غلطهای غربیها را کردند که بهشان فشار نیاید، این وسط ماندند کسانی که مذهبی هستند که وارد یک بازی دوسرسوخت شدند، از یک طرف بالا رفتن سن ازدواج را برتابیدند و از طرف دیگر راه حلهای اسلام برای به مشکل نخوردن در این مدت را تقبیح کردند، نتیجهاش هم میشود این همه تاپیک که دوستان مذهبی باز میکنند که هر کدام حالشان از دیگری خرابتر است و به زمین و زمان ظنین هستند و متوجه نیستند که مشکل از کجاست که برایش به فکر چاره باشند ... مشکل از ذهن خود ماست که با این تناقضات آشکار باز به دنبالهروی از سبک زندگی غربی ادامه میدهیم ... آنها میخواهند سبک زندگی حیوانی و لاقیدی را داشته باشند ما میخواهیم مقید باشیم به شرع مقدس ... کسی که قیود اسلام را رعایت کند و گناه نکند بیقید نیست و هزاران بار بهتر است از کسی که مقید به اصول اخلاقی مندرآوردی غربیهاست و برای این پایبندی گاهی لازم میشود گناهانی انجام دهد که بتواند در آن سیستم اخلاقی دوام بیاورد ...
ازدواج آسان در سنین پایین (بسته به خود طرف دارد) و متعه برای کسانی که شرایط ازدواج دائم را ندارند ... اینها مشکلات وجود میل جنسی در شخص و جامعه را کاهش میدهند ... بعد که این نیاز به طور عمومی بر طرف گردید دیگر کسی سؤالی مانند سؤال آغازگر تاپیک به ذهنش نمیرسد چون وقتی راه حلال برای ارضای این نیازها باشد نعمت بودن این نیاز و این کشش خود را نمایان میکند ... حال آنکه فعلاً ما از این نیاز در میان مجردها جز یک صورت زشت که مانند دیو به جان مؤمنین افتاده است نمیشناسیم
من اصلا این حرفو قبول ندارم،
این توصیه که خانواده ی دختر از پسر خواستگاری نکنن ، برای حفظ شان دختره ولی دیگه کسی نگفته اقدام از طرق دیگه اشکال داره،
مثلا چند تا نمونه که تا الان شنیدم رو عرض می کنم:
1- در مورد ازدواج پدیده ی جالبی هست که شاید هر جایی اسم خاصی داشته باشه، ولی در کل یه نفر آمار و اطلاعات کلی دختر و پسرو می گیره و با توجه به داده هایی که داره، اونایی که برا هم مناسب هستند رو به خانواده هاشون خبر می ده و دو تا خونواده رو به هم لینک می کنه
2- در دانشگاه ها یه جای خوبی هست به اسم نهاد رهبری: من از رفیقم شنیدم که رفته بود نهاد رهبری چند تا از دانشگاه ها و اونجا بهش فرم داده بودن پر کن، طبعا از دخترانی هم که قصد ازدواج دارن پیشاپیش این فرم ها رو تهیه کردن دیگه؛
3-یه وقتایی هم هست که خانواده ی دختر یک شخص خاصی رو مد نظر دارن، اینجا هم باید یه آدم معتمد که هر دو طرف رو میشناسه، بدون اینکه عنوان کنه خونواده ی دختر فرستادنش، بشینه زیر پای پسره که برو خواستگاری فلانی و .......
4-یکی از خانوم ها راهکار خوب دیگه ای رو پیشنهاد دادن که اون هم برای کسانی که مذهبی و یه پارچه خانومند ولی از نظرها دور موندن روش فوق العاده ایه: ایشون که خاطرم نیست کی بودن، گفتن که تو موسسات فرهنگی و مذهبی فعالیت کنید
5-یه راهکار موثر دیگه اینه که (نقل و قول از یه روحانی که دستش تو کار خیره): خانوم ها تو این مسئله باید شکارچی خوبی باشند، یعنی در مجموعه ی فعالیت های اجتماعی به گونه ای باشند که دیگران پی به سجایای اخلاقیشون ببرند(حالا یکی سجایای اخلاقی نداره، سیبیلاشو که می تونه با نمره چار بزنه که خیلی تابلو نباشه، بعدشم شرع نمایان بودن قرص صورت رو اجازه داده، من نمی دونم یه عده به چه استدلالی اینقدر دز معنویت شون بالاست که فقط دو تا چشمو یه دماغ پیداست، تازه اونایی که پوشیه می زنند بماند، از اون بد تر عکس دسته جمعیم می گیرند، سال بعد یادشون نمیاد کجای جمعیت واستادن)
البته این قسمت آبی از بیانات خودم بود، تذکر بدم یه وقت کسی به پای مذهب نذاره
با توجه به این استفتا این شوخیه آبی رنگ منتفیه!!! به تکلیف عمل کنید
در صورتی که زن می داند مرد نامحرم به قصد لذت به صورت و دستهای معمولی زینت نشده او نگاه می کند، در این فرض پوشاندن صورت و دستها لازم است یا خیر؟
آیت الله خامنه ای: در فرض مذکور باید حتی وجه و کفین خود را هم بپوشاند. آیت الله بهجت(ره): پوشاندن دست و صورت مطلقاً بنا بر احتیاط لازم است. آیت الله تبریزی: بلی در این صورت بنا بر احتیاط، پوشاندن لازم است. آیت الله صافی گلپایگانی: دست و صورت بنا بر احتیاط واجب باید پوشیده شود(جامع الاحکام 2/165). آیت الله فاضل لنکرانی(ره): بلی پوشاندن آن لازم است.
من اصلا این حرفو قبول ندارم،
این توصیه که خانواده ی دختر از پسر خواستگاری نکنن ، برای حفظ شان دختره ولی دیگه کسی نگفته اقدام از طرق دیگه اشکال داره،
مثلا چند تا نمونه که تا الان شنیدم رو عرض می کنم:
1- در مورد ازدواج پدیده ی جالبی هست که شاید هر جایی اسم خاصی داشته باشه، ولی در کل یه نفر آمار و اطلاعات کلی دختر و پسرو می گیره و با توجه به داده هایی که داره، اونایی که برا هم مناسب هستند رو به خانواده هاشون خبر می ده و دو تا خونواده رو به هم لینک می کنه
2- در دانشگاه ها یه جای خوبی هست به اسم نهاد رهبری: من از رفیقم شنیدم که رفته بود نهاد رهبری چند تا از دانشگاه ها و اونجا بهش فرم داده بودن پر کن، طبعا از دخترانی هم که قصد ازدواج دارن پیشاپیش این فرم ها رو تهیه کردن دیگه؛
3-یه وقتایی هم هست که خانواده ی دختر یک شخص خاصی رو مد نظر دارن، اینجا هم باید یه آدم معتمد که هر دو طرف رو میشناسه، بدون اینکه عنوان کنه خونواده ی دختر فرستادنش، بشینه زیر پای پسره که برو خواستگاری فلانی و .......
4-یکی از خانوم ها راهکار خوب دیگه ای رو پیشنهاد دادن که اون هم برای کسانی که مذهبی و یه پارچه خانومند ولی از نظرها دور موندن روش فوق العاده ایه: ایشون که خاطرم نیست کی بودن، گفتن که تو موسسات فرهنگی و مذهبی فعالیت کنید
5-یه راهکار موثر دیگه اینه که (نقل و قول از یه روحانی که دستش تو کار خیره): خانوم ها تو این مسئله باید شکارچی خوبی باشند، یعنی در مجموعه ی فعالیت های اجتماعی به گونه ای باشند که دیگران پی به سجایای اخلاقیشون ببرند(حالا یکی سجایای اخلاقی نداره، سیبیلاشو که می تونه با نمره چار بزنه که خیلی تابلو نباشه، بعدشم شرع نمایان بودن قرص صورت رو اجازه داده، من نمی دونم یه عده به چه استدلالی اینقدر دز معنویت شون بالاست که فقط دو تا چشمو یه دماغ پیداست، تازه اونایی که پوشیه می زنند بماند، از اون بد تر عکس دسته جمعیم می گیرند، سال بعد یادشون نمیاد کجای جمعیت واستادن)
البته این قسمت آبی از
بیانات خودم بود، تذکر بدم یه وقت کسی به پای مذهب نذاره
الان دوست ندارید، بعدا که خواستگارای درست و درمون پاشنه ی در خونتون رو از جا در آوردن، نظرتون عوض می شه، بعدشم این مسائل رو که به هر کسی نمی گن ، افراد مشخصی هستن که کلا کارشون همینه، من خودم قسمت شده بود یه زمانی کربلا بودم اونجا یه پیرمردی تو کاروانمون بود می گفت اطلاعات حدود 400 تا دخترو داره، من که اونجا تو جمع خجالت می کشیدم شمارشو بگیرم، ولی اومدم ایران رفیقم کلی بهم بد و بیراه گفت، گیر داده بود زنگ بزنم مدیر کاروان شماره پیرمرده رو بگیرم، الان خیلی از خونواده ها که شخص خاصی رو مد نظر ندارن، یا مامانه میره تو روضه ها آمار دخترای مردومو می گیره، یا متوصل می شن به این اشخاص
اگه شما هم هیچ کاری نکنید که میشید مثل اون بنده خدا می خواست تو قرعه کشی بانک برنده شه ولی حساب بانکی باز نکرده بود.
سلام جناب مشکور
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ..
این شعری هستش که خانوم لیدی گااگا ... خواننده به نام آمریکایی - آلمانی تبار اون رو خودش سروده ... کارگردانی کرده و برنده چندین جایزه بین المللی شده ...
این شعر از همجنس گرایی طرفداری میکنه ... و طرفدار روابط جنسی خارج از عرف هستش ...
و ایشون بارها و بارها در درون شعرشون عنوان میکنند که من اینجوری متولد شدم ... من اینجوری متولد شدم ...
و در سایت های مختلف ... مذهبیون ایشون رو شیطان پرست و ... معرفی کرده اند ... میخواستم ببینم جواب شما به اشعار ایشون چی هستش ...
سلام:Gol:
اتفاقاً خداوند نهاد انسان را بگونه ای آفریده که متمایل به جنس مخالف است آنهم از طریق راهکار منطقی و ساز و کار مشخصش، روح غیرت انسانی، اولاً نسبت به ناموسش حساس و در ثانی، در ارضاء نیاز جنسی اش قاعده مند است. و تنها کسانی بر خلاف این جریان شنا می کنند که فطرت هاشان آلوده به گناه و بی حیایی شده است. بنابر این، اتفاقاً روح آدمی مخالف با روح گناه آلود همجنسگرایی آفریده شده(برخلاف مکاتب همجنسگرایی) مگر آنکه روح آدمی به مقام حیوانیت تنزل یافته و حتی پایین تر مسخ شده باشد. اولئک کالانعام بل هم اضل.
منم همین رو میگم
تا صحبت از مشکلات ازدواج میشه همش میگن جوونا آسون بگیرن جوونا توقعات شون رو بیارن پایین
چرا کسی به خانواده ها چیزی نمیگه؟ چرا به اونها کسی آموزش نمیده
سلام:Gol:
هر دو جهت مهم است، هم جوونها باید توقعاتشان را پایین بیاورند، هم والدین باید تلاش کنند وظیفه خودشان را در این مسأله خطیر بشناسند و کمک کنند و آسان بگیرند و هم دولت، مسئولان و اهل علم باید با فرهنگ سازی سطح دانش مردم را بالا ببرند. یکی از فاکتورهای مهمی که باید با کمک دولت و حمایت والدین، جدی تأمین شود مسأله اشتغال است.
یادگیری ضروریات،(مثل بحث ازدواج) یک فرایند یک طرفه نیست که یک طرف، مثلاً دولت یا اهل علم فقط وظیفه دارند به مردم بیاموزند بلکه یک رابطه دوطرفه است هم دولت و اهل علم وظیفه دارند و هم خود مردم وظیفه دارند که برای شناخت وظایف شان و راهکارهای تسهیل امر ازدواج، تلاش کنند.
جناب مشکور
غریزه جنسی در انسان تنها برای تولید نسل و تداوم بقاء، نیست چرا که اگر اینگونه بود غریزه جنسی انسانها نیز همانند حیوانات تنها سالی یک بار پدیدار می شد.
سلام
ما هم نگفتیم که منحصراً غریزه جنسی برای تولید نسل و تداوم بقاء است، بلکه یکی از دلایل لزوم غریزه جنسی در انسان، مسأله مورد اشاره است. لطفاً در مطالب پیش گفته بیشتر دقت کنید.:Gol:
در حال بررسی و مطالعه همه پست ها هستم و به اقتضاء فرصت و توان، پاسخگوی همه مطالب خواهم بود. لکن آنقدر شتاب ارسال پستها در این تایپیک زیاد است و وقت و فرصت بنده محدود و ضیق، که رسیدگی به همه پست ها کمی زمان می برد. دوستان عزیز، کمی صبور باشند نوبت همه خواهد رسید.
فقط چند تذکر:
- دوستان عزیز، از ارسال مطالب طولانی و تکراری و حاشیه ای(غیرمرتبط) پرهیز کنند.
- چون فضای بحث عمومی است و مطلب حساس، لطفاً شئون ادبی و کلامی را رعایت کنید.
- دوستانی که جدید به بحث می پیوندند تا پست های قبلی را نخوانده اند از ارسال مطلب جدید خودرداری کنند.
توجه: ان شاء الله بزودی پس از بررسی مطالب دوستان، کار جمعبندی و نتیجه گیری نهایی را با استفاده از مطالب دوستان، انجام خواهیم داد.
هر دو جهت مهم است، هم جوونها باید توقعاتشان را پایین بیاورند، هم والدین باید تلاش کنند وظیفه خودشان را در این مسأله خطیر بشناسند و کمک کنند و آسان بگیرند و هم دولت، مسئولان و اهل علم باید با فرهنگ سازی سطح دانش مردم را بالا ببرند. یکی از فاکتورهای مهمی که باید با کمک دولت و حمایت والدین، جدی تأمین شود مسأله اشتغال است.
یادگیری ضروریات،(مثل بحث ازدواج) یک فرایند یک طرفه نیست که یک طرف، مثلاً دولت یا اهل علم فقط وظیفه دارند به مردم بیاموزند بلکه یک رابطه دوطرفه است هم دولت و اهل علم وظیفه دارند و هم خود مردم وظیفه دارند که برای شناخت وظایف شان و راهکارهای تسهیل امر ازدواج، تلاش کنند.
موفق باشید ...:Gol:
اما مشکلی که اکثر مون درش گیر کردیم و نتونستیم ازدواج کنیم بیشتر مخالفت های والدینه...نمونه اش خودم که یه سری موارد که بهمون واسطه ها معرفی کردن رو خانواده رد کردن ، یه سری که خانواده موافق بودن والدین دختر همون تلفنی جواب منفی دادن و حتی نخواستن منو ببینن و حرفام رو بشنون...ندیده و نشناخته جواب منفی دادن
من کاملا از خودم بدم میاد
چرا خداوند غریزه و نیاز جنسی رو در انسان قرار داد؟؟؟
واقعا دلیل اینکه خداوند غریزه جنسی رو در انسان قرار داده نمیدونم و از این ویژگی حیوانی متنفرم...
خسته شدم از افکار مزخرف و اینکه الآن نمی تونم ازدواج کنم...
خدا می تونست این ویژگی رو در انسان خلق نکنه اما نخواست...
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از این نیاز متنفرم
از فکر کردن دربارش متنفرم
الآن شرایط ازدواج رو ندارم و از فکر کردن به ازدواج متنفرم
واقعا خسته شدم
به خاطر فکر کردن به این موضوع مزخرف خیلی از چیزامو از دست دادم
نمی دونم به کجا پناه ببرم
به خدایی که دوسش دارم اما ازش خجالت می کشم؟؟؟
تا کی می خوام گناه کنم؟
و تا کی می خواد آبروم رو حفظ کنه؟؟؟
از مرگ در این وضعیت می ترسم اما...
برو از اونهایی که ازدواج کردن و بچه دار نشدن
بپرس چرا خدا این میل رو گذاشته تو وجود ما
البته قبلش ی بچه ی نوزاد تو بغلت بگیر و بعد بپرس
بعد بیا حالشونو به همه ما بگو
حال خودتم خواستی بگو
نگفتی هم اشکالی نداره
همه می فهمند
حتی من!
برو از اونهایی که ازدواج کردن و بچه دار نشدن
بپرس چرا خدا این میل رو گذاشته تو وجود ما
البته قبلش ی بچه ی نوزاد تو بغلت بگیر و بعد بپرس
بعد بیا حالشونو به همه ما بگو
حال خودتم خواستی بگو
نگفتی هم اشکالی نداره
همه می فهمند
حتی من!
ربطی به بچه داری نداره
اصلا چرا این میل باید در یه فرد مجرد وجود داشته باشه؟
اما مشکلی که اکثر مون درش گیر کردیم و نتونستیم ازدواج کنیم بیشتر مخالفت های والدینه...نمونه اش خودم که یه سری موارد که بهمون واسطه ها معرفی کردن رو خانواده رد کردن ، یه سری که خانواده موافق بودن والدین دختر همون تلفنی جواب منفی دادن و حتی نخواستن منو ببینن و حرفام رو بشنون...ندیده و نشناخته جواب منفی دادن
خدایا
تو که می دونی و به دل ها آگاهی
می دونی
الان ی دل دختر خانمی پر میزنه برای این شازده ما
منتهی خودش خبر نداره
خدایی که دل ها رو به هم میرسونی
خدایی که
لتسکنوا الیها رو گفتی
بابا
فدا بشم
برسون دیگه
منتظر چی هستی؟
نوش دارو پس از مرگ سهراب
:Sham:
ببخشید
ی لحظه هیجان زده شدم
استغفرالله ربی و اتوب الیه
خوب خدایا می بینی چطوری دارن گنگ میزنه به فکر و اعصاب و اعتقاد و ...
اون دختر خانمه از اونجا التماس دعا داره
این شازده هم از اینجا
ما که نمیشه, اینجا اجازه نمیدن
تو خدایی خوب
قادری
مهربونی
قربون حکمتت که ما نمی فهمیم
ایام عید هم هست
ما هم که گشنه ولیمه عروسی این غذای بهشتی
3-یه وقتایی هم هست که خانواده ی دختر یک شخص خاصی رو مد نظر دارن، اینجا هم باید یه آدم معتمد که هر دو طرف رو میشناسه، بدون اینکه عنوان کنه خونواده ی دختر فرستادنش، بشینه زیر پای پسره که برو خواستگاری فلانی و .......
عجب خانوادهای!!! شخص خاصی رو مد نظر دارن!:Khandidan!:
نشستن برای تور کردن پسر مردم نقشه کشیدن:khaneh:
دستی دستی میخوان پسر مردمو بدبخت کنن;))))
یه نکتهای رو هم بنده مناسب میدونم اینجا بگم که در بسیاری از اوقات خود دختران مقصر هستند و بسیاری از خواستگاران رو به بهانههایی مثل همکفو نبودن رد میکنند بعد میگم دختر باید چه کار کنه؟!
قضیهی جویبر و ذلفا را همه شنیدید. حالا یه بارم تعریف میکنم برا اونایی که نشنیدن:
ابوحمزه ثمالی نقل میکند:
نزد امام باقر نشسته بودم که مردی اجازه گرفت و وارد شد و سلام کرد.
امام به او خوش آمد گفت و او را نزدیک خود نشاند و احوالش را پرسید.
آن مرد گفت: فدایت شوم من به نزد یکی از دوستان شما رفتم برای خواستگاری فلان دخترش. اما مرا رد کرد و از من روبرگرداند و برای اینکه خوشچهره نیستم! و پولی ندارم و در این شهر غریبم، مرا تحقیر کرد و از این جریان دلم میگیرد طوری که آرزوی مرگ میکنم
اما باقر به او فرمود: برو. تو فرستاده من به سوی اویی. به او بگو «محمد پسر علی پسر حسین پسر علی پسر ابوطالب، به تو میگوید که فلان دخترت را به همسری منجح دربیاور و به او جواب رد مده»
آن مرد خوشحال و با پیام امام، به سرعت رفت
وقتی آن مرد رفت، امام باقر علیه السلام ( داستان جویبر و ذلفا را نقل ) فرمودند:
مردی از اهل یمامه بنام جُوَیبــِــر در نزد پیامبر آمد در حالی که در جستجوی اسلام بود. پس اسلام آورد و اسلامش عالی بود.
و او مردی کوتاه و نازیبا و فقیر و بدون لباس بود و از سیاهچهرگان سودان. (کشوری در آفریقا)
پیامبر بر غربت و فقر او رحمت آورد و برای او مقداری خرما میفرستاد و دولباس برایش تهیه کرد و به او امر کرد که ملتزم به مسجد باشد و شب را آنجا استراحت کند.
بدین منوال مدتی گذشت تا اینکه افراد غریب (که اهل مدینه نبودند) زیاد شدند و و مسجد برایشان تنگ شد.
پس خدا به پیامبرش وحی کرد که «مسجدت (مسجدالنبی) را پاک گردان و کسانی که شب در آنجا میمانند را خارج کن و امر کن که هر خانهای که دری به درون مسجد دارد، مسدود شود جز در خانه علی و فاطمه (علیهماالسلام) و جنبی از آن مسجد عبور نکند و غریبی در آن سکونت نگزیند»
پس پیامبر امر کرد که هر که خانهاش دری در مسجد دارد، آن را مسدود کند جز درب علی و خانه فاطمه را بر همان حال باقی گذاشت.
سپس پیامبر امر کرد که برای غریبان و مساکین مسلمانان سکویی مسقف تهیه شود تا مکان استراحت آنان شود.
پیامبر آنان اخلاق خوب و خرما و جو و کشمش را دریغ نمیکرد و سایر مسلمانان مدینه هم با مشاهده این مهربانی پیامبر، چنین میکردند و صدقات خود را صرف آنان میکردند.
روزی پیامبر رحمت نظر لطفش را به جُوَیبــِــر انداخت و دلش به حال او سوخت. به او گفت: چقدر خوب بود زن میگرفتی تا هم پاکی خود را حفظ میکردی و هم آن زن در کار دنیا و آخرت کمک تو باشد.
جویبر گفت: یا رسول اللََّه چه کسی به من رغبتی دارد؟
نه مال دارم و نه جمال.
نه حسب دارم و نه نسب.
چه کسی به من زن میدهد؟
و کدام زن به من رغبت میکند؟
پیامبر فرمود: ای جوبیر خداوند به وسیلۀ اسلام بسیاری از اشخاص در دوره جاهلیت محترم بودند را پایین آورد و بسیاری از اشخاص در جاهلیت خوار و بیمقدار بودند و اسلام قدر و منزلت آنها را بالا برد. خداوند به وسیله اسلام تکبرهای جاهلیت و افتخار به نسب و فامیل را منسوخ کرد. مردم از سفید و سیاه و قریشی و عربی و غیرعرب همه از آدم هستند که خدا او را از گل خلق کرد و محبوبترین مردم نزد خدا در روز قیامت، فرمانبرداترین و باتقواترین آنهاست.
من در میان مسلمانان کسی را با فضیلتر از تو نمیدانم جز کسی که باتقواتر و فرمانبردارتر از تو باشد.
سپس به او گفت رهسپار خانهی فلانی برو که از اشراف قوم خود است. به او بگو من فرستادهی فرستادهی خدا هستم و او میگوید که جویبر (بنده!) را به همسری دخترت «ذلفا» دربیاور.
پس جویبر با این پیام پیامبر راهی منزل آن فرد شد در حالی که در خانهاش همراه با عدهای از خویشاوندانش نشسته بود.
جویبر پس از کسب اجازه و ورود به منزل وی گفت: من از طرف پیغمبر پیامیبرای تو دارم. محرمانه بگویم یا علنی؟
گفت: پیام پیامبر به من، موجب افتخار و شرف من است. البته علنی بگو!
جویبر گفت: پیامبر به تو میگوید که دخترت ذلفا را به همسری جویبر درآور!
آن مرد گفت: پیامبر خودش این موضوع را به تو فرمود؟!
جویبر گفت: بله. من ا به حال دروغی بر پیامبر نبستهام.
پدر ذلفا گفت: رسم ما نیست دختر خود را جز به همشأنهای خود از قبیلهی خودمان بدهیم. تو برو تا من خودم به پیامبر را ملاقات کنم و پیامبر را از عذر من آگاه کن.
جویبر برگشت و با خودش میگفت: «به خدا قسم آنچه قرآن تعلیم داده است و آن چیزی که نبوت محمد برای آن است غیر این چیزی است که پدر ذلفا میگوید»
ذلفا از پشت پرده این سخنان جویبر را شنید. پیش پدرش آمد تا از ماجرا آگاه شود.
پدرش گفت: این مرد میگفت پیامبر او را فرستاده است و گفت پیامبر مرا امر کرده که تو را به ازدواج با او درآورم!
ذلفا گفت: «بخدا قسم جویبر تاکنون دروغی از پیامبر نقل نکرده است. فردی را بفرست تا جویبر را برگرداند.»
پدر ذلفا کسی را فرستاد تا جویبر را به جمع آنها برگرداند. پس به او گفت: «جویبر خوش آمدی. (تو نرو) من میروم مطمئن شوم و برگردم»
پدر ذلفا نزد پیامبر آمد و عرض کرد: پدر و مادرم فدایت؛ جویبر پیام شما را آورد... اما از حرف او آرام نشدم و گفتم بهتر است شما را ببینم. ما (رسم و عادتمان بر این است که) جز با همشانهای خود ازدواج نمیکنیم.
پیامبر به او فرمود: جویبر مؤمن است و مرد مومن «همشان» زن مومنه است (و آن شأنیتهایی که در اثر مال و نسب بود مربوط به زمان جاهلیت است)
پدرذلفا خانه برگشت و برای دخترش ماجرا را نقل کرد
ذلفا گفت: اگر فرمان رسول خدا را گوش نکنی، جزو کافران خواهی بود (احسنت به این دختر) جویبر را همسردار کن!
پدر ذلفا از نزد دخترش بیرون رفت و دست جویبر را گرفت و در حضور فامیلهایش، از او را طبق سنت خدا و رسولش، به همسری دخترش درآورد و مهریه او را نیز ضمانت کرد.
پدر ذلفا دخترش را آماده کرد. سپس به جویبر گفت: آیا خانهای داری که عروس را به آن خانه ببری؟ گفت نه.
پدر ذلفا خانهای هم با فرشها و کاهایی آماده کرد و دو لباس مناسب به جویبر پوشاند
(شب) ذلفا وارد خانهاش شدند. جویبر هم به سوی خانهاش راهنمایی شد در حالی که نمیدانست خانهاش کجاست!
زمانی که چهره ذلفا را دید، نگاهی به خانه واثاثیه آن و بوی عطری که میآمد انداخت و به گوشه خانه رفت؛ دائما قرآن میخواند و در حال رکوع و سجود بود تا صبح شد. صدای اذان آمد. با همسرش به (مسجد پیامبر برای) نماز صبح رفت. نماز صبح را خواندند. (زنان) از ذلفا پرسیدند که آیا به تو دست زد؟!!
ذلفا گفت که پیوسته قرآن میخواند و در رکوع و سجود بود تا وقتی صدای اذان را شنیدیم.
شب دوم هم به همین منوال بود و خبری نشد! اما ذلفا با پدرش چیزی نگفت.
وقتی ذلفا دید که روز سوم هم اوضاع همین است، به پدرش اطلاع داد و او هم به سوی پیامبر رهسپار شد.
پدر ذلفا به پیامبر عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت؛ مرا به ازدواج جویبر امر کردی. از ازدواجهای مرسوم ما نبود اما اطاعت از شما این ازدواج را بر من واجب کرد.
پیامبر از سبب این ناخوشایندی پرسید و او گفت: ما خانه و اثاثیه برای او فراهم کردیم و وارد خانه شدند اما نه حرفی با او زده و نه نگاهی به او کرده است و نه نزدیکش رفته است! در گوشهای از خانه دائما مشغول خواندن قرآن و نماز شده تا اذان صبح و شب دوم و سوم هم به همین ترتیب. ما فکر میکنیم (مشکل جنسی دارد! و) به زن نیاز ندارد...
پیامبر کسی را دنبال جویبر فرستاد و به او گفت: مگر در تو میل به زنان وجود ندارد؟!
جویبر گفت: بلهای رسول خدا. اتفاقا این میل در من شدید است(!)
پیامبر فرمود: بمن خلاف آنچه درباره خودت میگویی، خبر دادهاند؛ خانه و فرش و اثاثیهای برای تو فراهم کردهاند و دختر زیبا و معطر نزد تو آمده اما او را نادیده گرفتهای و نگاهش نکردهای و حرفی با نزدهای و نزدش نرفتهای، چه چیز مانع تو شد؟
جویبر عرض کرد: یا رسول اللّه وقتی که وارد آن خانه شدم و خود را در میان آنهمه نعمت دیدم، در اندیشه فرو رفتم که خداوند به این بنده ناقابل چقدر عنایت فرموده. دوست داشتم حالا که خدا مرا اینگونه متنعم و سرپرستی کرد، او را شکر کنم و سه روز دائما نماز و قرآن خواندن اما آن را در جنب نعمت خدا ناچیز میدانم. اگر خدا بخواهد، امشب ذلفا و خانوادهاش را راضی میکنم(!)
پیامبر پدر ذلفا را طلبید و او را به آنچه جویبر گفته بود آگاه کرد و آنها (خانواده وی، از گمان یا حرف بدی که درباره او برده بودند) توبه کردند و جویبر هم به قولش عمل کرد! پس از مدتی جنگی پیش آمد و جویبر همراه پیامبر در آن جنگ شرکت کرد و شهید شد. پس از جویبر، هیچ بیوهزنی در مدینه به اندازه ذلفا خواستگار نداشت.
این داستان که در کتاب شریف کافی نقل شده، یک نمونه از میزان اطلاع و تبعیت ما از اسلام حقیقی را یادآور میشود. البته ممکن است کسی این اشکال را وارد کند که اگر پیامبر به ما هم امر میکرد، ما هم میگفتیم چشم!
اما من شما را به استدلال پیامبر ارجاع میدهم: مرد مومن «هم شأن» زن مومنه است:ok:
همچنین است سایر تبعیتهای غالب ما از سایر آموزههای ایشان. که من مثال نمیزنم چون خودتون میدونید میخوام چیو مثال بزنم!
به نمایندگی از همه دختر خانومای با حجاب باید عرض کنم:این حرف شما توهین به این نوع پوشش هست
دخترایی که به صورتشون دست نمی زنند نشون میدن که چقدربه عرف پایبندند
ضمنا پوشیه بهترین پوشش برای حفظ عفت هست اون وقت شما به خودتون اجازه میدین اون رو به سخره بگیرید؟
دختران با حجاب اون قدر شانشون بالاست که به خاطر امثال شما خودنمایی نکنند
لطفا از این به بعد بیشتر مراقب کلماتتون باشید:Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::spam:
لابد ... شما شانتون خیلی بالاست ...
همینکه پوشیه میزنین ... یهویی شانتون میره بالا ...
اینقدر بالا میره که هیچ کس دیگه در سطحتون نیست ...
دیگه همه باید شما رو اون بالا بالا ها تو آسمانها ببینند ...
خودتون رو هم میگیرین ... فکر میکنین که خیلی خیلی آدم مهمی شدین ...
چقدر بدست آوردن شان تو این روزها کاره راحتی شده ...
هیچ کاری هم که در سطح شماها نیست ...
سطح شماها بالاتر از کار کردن هستش ...
اصلا چه معنی میده که برین برای کسی دیگه کار کنین ...
اصلا اینقدر شماها بالا هستین ... آسمونی هستین ... بزرگ هستین ...
اصلا خدا شما ها رو اینجوری خلق کرده ...
حالا اون دختری که چهار جا برای کار کردن میره ...
و بعدش میبینه در درون محیط کار مجبور میشه با چند نفر مراوده داشته باشه ...
مجبور میشه برای اینکه کار بکنه یه حجاب معمولی بزاره...
کمی آداب معاشرت رو رعایت کنه ...
اونا سطحشون پائین هست ... چون برای کارفرما بزک بوزک کردن ...
لابد ... شما شانتون خیلی بالاست ...
همینکه پوشیه میزنین ... یهویی شانتون میره بالا ...
اینقدر بالا میره که هیچ کس دیگه در سطحتون نیست ...
دیگه همه باید شما رو اون بالا بالا ها تو آسمانها ببینند ...
خودتون رو هم میگیرین ... فکر میکنین که خیلی خیلی آدم مهمی شدین ...
چقدر بدست آوردن شان تو این روزها کاره راحتی شده ...
هیچ کاری هم که در سطح شماها نیست ...
سطح شماها بالاتر از کار کردن هستش ...
اصلا چه معنی میده که برین برای کسی دیگه کار کنین ...
اصلا اینقدر شماها بالا هستین ... آسمونی هستین ... بزرگ هستین ...
اصلا خدا شما ها رو اینجوری خلق کرده ...
حالا اون دختری که چهار جا برای کار کردن میره ...
و بعدش میبینه در درون محیط کار مجبور میشه با چند نفر مراوده داشته باشه ...
مجبور میشه برای اینکه کار بکنه یه حجاب معمولی بزاره...
کمی آداب معاشرت رو رعایت کنه ...
اونا سطحشون پائین هست ... چون برای کارفرما بزک بوزک کردن ...
اونا پول رو به اون دنیا ترجیح دادند ...
خوشا به حالتون ... آسمونی ها ...
من این مطلب روبرای اون آقا نوشتم ایشون پوشیه رو مسخره کرده بودن شان هر آدمی به تقواشه!
انگار دخترا فقط منتظرن کسی بیاد بهشون پیشنهاد ازدواج بده هر زنی قبل از زن بودن انسانه!
شما پست آقای user namروبادقت بخونید بعد در مقابل حرفهای من موضع بگیریدمنظور من اصلا غرورنبود
لابد ... شما شانتون خیلی بالاست ...
همینکه پوشیه میزنین ... یهویی شانتون میره بالا ...
اینقدر بالا میره که هیچ کس دیگه در سطحتون نیست ...
دیگه همه باید شما رو اون بالا بالا ها تو آسمانها ببینند ...
خودتون رو هم میگیرین ... فکر میکنین که خیلی خیلی آدم مهمی شدین ...
چقدر بدست آوردن شان تو این روزها کاره راحتی شده ...
هیچ کاری هم که در سطح شماها نیست ...
سطح شماها بالاتر از کار کردن هستش ...
اصلا چه معنی میده که برین برای کسی دیگه کار کنین ...
اصلا اینقدر شماها بالا هستین ... آسمونی هستین ... بزرگ هستین ...
اصلا خدا شما ها رو اینجوری خلق کرده ...
حالا اون دختری که چهار جا برای کار کردن میره ...
و بعدش میبینه در درون محیط کار مجبور میشه با چند نفر مراوده داشته باشه ...
مجبور میشه برای اینکه کار بکنه یه حجاب معمولی بزاره...
کمی آداب معاشرت رو رعایت کنه ...
اونا سطحشون پائین هست ... چون برای کارفرما بزک بوزک کردن ...
اونا پول رو به اون دنیا ترجیح دادند ...
خوشا به حالتون ... آسمونی ها ...
هر چند شما با کنایه و طعنه این مطلب را نوشتید
اما بانویی که حجاب برتر را اختیار کرده است، پوشیه می زند و خود را حفظ می کند اگر اینها مبتنی بر اندیشه فکر بوده باشد، واقعا بدون هیچ کنایه ای همین گونه است که می فرمایید.
چنین خانمی یک ملکه بوده و شایسته رفتار و برخوردی چون یک ملکه است.
آقایان اگر می خواهند ازدواج کنند، باید دست به کار بشوند و از هیچ چیزی نترسند. بالاخره جایی و کسی هست که شرایط آنها را بپذیرد.
برادران محترم، توجه داشته باشید که تا وقتی که چیزی ندارید همیشه فکر شما درگیر نداشتن آن چیزها و شرایط بد اقتصادی شماست، وقتی که شرایط شما خوب باشد به این فکر می روید که آیا به دلیل شرایط مطلوب شما جواب مثبت داده می شود یا اینکه به اخلاق و اندیشه شما جواب مثبت داده می شود و تا مدتها چنین فکری ممکن است شما را درگیر خود کند. بنابراین چندان دنبال شرایط مطلوب اقتصادی نباشید و اقدام کنید. ابتدا به خانواده خود بسپارید تا آنها بیابند، بعد از مدتی اگر مورد مناسبی یافت نشد، شخصا از طریق واسطه ها و ... پیگیر شوید.
جریان را در مرحله نظر اینقدر پیچیده نکنید که خودتان رغبت به اقدام عملی نداشته باشید.
بانوان برای ازدواج نیاز به اجازه ولی دارند اما شما نیازی ندارید.
بانوان محترم اگر می خواهند ازدواج کنند باید حیای غیرعاقلانه را کنار گذاشته و با حفظ احترام والدین قدری بر خواسته ها و تمایلات خود جدیت و اصرار داشته باشند. این درست است که شما برای ازدواج نیاز به اجازه ولی خود دارید اما شما هم می توانید برای کسب این اجازه و همراهی ایشان با خود کارهایی بکنید. سیاست داشته باشید و گاهی از تکنیک های خاص زنانه خود در این امر استفاده کنید. معمولا پدران دوست ندارند که ناراحتی دختر خود را ببینند.
توجه داشته باشید اینکه خود را به واسطه های مطمئنی چون نهاد رهبری، مسئول هیئت و مسجد و ... معرفی کنید، هیچ چیزی از ارزش وجودی شما کم نمی کند.
سعی کنید که صادقانه و مبتنی بر اندیشه ای که دارید در مکان های مورد نظر خود فعالیت هایی را انجام دهید
به نمایندگی از همه دختر خانومای با حجاب باید عرض کنم:این حرف شما توهین به این نوع پوشش هست
دخترایی که به صورتشون دست نمی زنند نشون میدن که چقدربه عرف پایبندند
ضمنا پوشیه بهترین پوشش برای حفظ عفت هست اون وقت شما به خودتون اجازه میدین اون رو به سخره بگیرید؟
دختران با حجاب اون قدر شانشون بالاست که به خاطر امثال شما خودنمایی نکنند
لطفا از این به بعد بیشتر مراقب کلماتتون باشید:Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::spam:
البته با این مطلب تند و عصبانی که شما گذاشتید، یخورده تحقیق کردم، در کل به این نتیجه رسیدم که استفاده از پوشیه مصداق افراط نیست( که پیش از این عقیده داشتم افراط و زیاده رویه)، ولی به هیچ وجه واجب نیست،
در مورد اصلاح صورت هم می تونید نظر خانوم ها رو تو این تاپیک مطالعه بفرمایید: اصلاح صورت و ابرو برای دختر مجرد(از دیدگاه فقهی و اجتماعی)http://www.askdin.com/thread17167.html ، پس تو این زمینه اگه کسی پشت لبش سبز شده ، شما تصمیمو به خودشون واگذار کنید و از طرف جمع جو سازی نکنید، ضمنا تو عرف تا جاییه که ما میدونیم فقط ابرو بر نمی دارن والا الان از خواهرم پرسیدم میگه اکثرا صورتشون رو اصلاح می کنن،:khoshgel:
یه نکته ای رو هم خدمتتون عرض کنم که این مدل نقل و قول شما به گونه ای تخریب شخصیت هست، و این جور نقل و قول به دور از عدالته، هرکسی که اون مطلبه منو بخونه ازش به عنوان یه مشاوره استفاده می کنه، نه توهین و بی ادبی،
ضمنا جالب اینجاست که در مطلب اصلی اولا قید شده که این بخش آبی نظر شخصی است و تقاضا کردم که کسی به پای مذهب نذاره، در ثانی بعد از چند توصیه ، یکی از توصیه های دکتر انوشه رو که مشاور ازدواجه رو در غالب شوخی عنوان کردم،ثالثا مطلب عنوان شده برای یک قشر خاص(دم بخت بود) و نه برای همه،
شما در اعتراض به من در مورد فعلی که واجب نبود، اخلاقو زیر پا گذاشتین، واقعا چه دلیلی می تونه داشته باشه جز یه واکنش احساسی؟!!!
امثال ما؟!!، میشه دقیقا مشخص کنید منو تو چه دسته و قماشی فرض کردین که تهمت زدنتون محرض بشه، من ناراحت نیستما ولی این واکنش های تند و احساسی هم خوب نیست
به نمایندگی از همه دختر خانومای با حجاب باید عرض کنم:این حرف شما توهین به این نوع پوشش هست
دخترایی که به صورتشون دست نمی زنند نشون میدن که چقدربه عرف پایبندند
ضمنا پوشیه بهترین پوشش برای حفظ عفت هست اون وقت شما به خودتون اجازه میدین اون رو به سخره بگیرید؟
دختران با حجاب اون قدر شانشون بالاست که به خاطر امثال شما خودنمایی نکنند
لطفا از این به بعد بیشتر مراقب کلماتتون باشید:Narahat::Narahat::Narahat::Narahat::spam:
لابد ... شما شانتون خیلی بالاست ...
همینکه پوشیه میزنین ... یهویی شانتون میره بالا ...
اینقدر بالا میره که هیچ کس دیگه در سطحتون نیست ...
دیگه همه باید شما رو اون بالا بالا ها تو آسمانها ببینند ...
خودتون رو هم میگیرین ... فکر میکنین که خیلی خیلی آدم مهمی شدین ...
چقدر بدست آوردن شان تو این روزها کاره راحتی شده ...
هیچ کاری هم که در سطح شماها نیست ...
سطح شماها بالاتر از کار کردن هستش ...
اصلا چه معنی میده که برین برای کسی دیگه کار کنین ...
اصلا اینقدر شماها بالا هستین ... آسمونی هستین ... بزرگ هستین ...
اصلا خدا شما ها رو اینجوری خلق کرده ...
حالا اون دختری که چهار جا برای کار کردن میره ...
و بعدش میبینه در درون محیط کار مجبور میشه با چند نفر مراوده داشته باشه ...
مجبور میشه برای اینکه کار بکنه یه حجاب معمولی بزاره...
کمی آداب معاشرت رو رعایت کنه ...
اونا سطحشون پائین هست ... چون برای کارفرما بزک بوزک کردن ...
اونا پول رو به اون دنیا ترجیح دادند ...
خوشا به حالتون ... آسمونی ها ...
سلام عزيزم
من خودم پوشيه ميزنم ولي هرگز اين حسي كه شما گفتي نسبت به خودم ندارم بنده كار به بقيه ندارم ولي خودم پيش خدا خيلي خيلي رو سياهم خداست كه از قلب ادمها خبر داره مهم هم همون نظر خداست چه با پوشيه چه بدون اون :Gol:
استارتر تاپیک خانوم هستن ... چهار تا راه حل دخترونه ارائه بدید لطفن
متعه که واسه دخترای جوون مجرد شدنی نیس
سلام علیکم خواهر گرامی و عزیز،
آغازگر تاپیک خانم بودند ولی بخش اصلی سؤالشان در مورد این بود که چرا خداوند تمایل جنسی در انسان قرار داده است و اصلاً عنوان تاپیک هم همین است که آیا غریزهی جنسی ویژگی حیوانی است یا نه! اینکه در انسان و حیوان مشترک است را همه قبول داریم ولی آیا این دلیل میشود که بگوییم چنین کاری دون شأن انسانی است؟ حیوانات هوازی تنفس هم دارند آیا ما باید بگوییم چرا خداوند ما را مثل حیوانات هوازی خلق کرده است؟ آیا کسی تا بحال از خودش پرسیده است که چرا ما از نظر بدنی شبیه گوریلها هستیم؟ دون شأن انسانی ما نیست؟ با وجود شباهت که نباید اصل را زیر سؤال برد. پاسخ حقیر هم در جواب به این بخش سؤال ایشان بود، اینکه غریزهی جنسی و تمایل جنسی از بالاترین نعمات جسمانی خداست به انسان چه در دنیا و چه در آخرت، شاید حالا برای مردها مستقیم و برای خانمها از قِبَل عواطفی که در این رابطه ایجاد میشود و اوج میگیرد ... برای هر دو نعمت است ولی از جهات کمی متفاوت ... اگر شرایط افراد جامعه عادی باشد ...
متعه هم فقط برای دختران مجرد شدنی است و اصولاً زن متأهل نمیتواند ازدواج کند و متعه هم همینطور ...
زن جوان و دوشیزه هم میتواند متعه کند اگر شرایطش را داشته باشد ...
اگر این خواهر عزیزی که آغازگر تاپیک هستند در صورت بروز نیاز امکان ازدواج هم داشتند و وارد فضایی میشدند که نعمت خدا در برطرف شده نیازهای بزرگشان را بچشند، مثل آب گوارا برای شخص نشته، آیا اصولاً چنان سؤالی به ذهنشان میرسید که چرا خداوند به ما میل جنسی داده است؟ سؤال الآنشان مثل این است که یک شخصی دو هفته آب نخورد (آب پرتقال و شیر و اینها هم نخورد، نه اینکه زرنگی کند و زیرآبی برود :khandeh!:) و بعد از تشنگی نزدیک باشد که هلاک شود و بعد به خدا اعتراض کند که چرا این عطش را در درون او قرار داده است! خوب اگر انسان عطش نداشت چطور میفهمید که بدنش نیاز به آب دارد باید برود آب بخورد؟ اگر انسان میل جنسی و نیاز عاطفی از جنس عواطف میان دو همسر نداشت به نظر شما با توجه به سختیهایی که مقاربت دارد و مسؤولیتهایی که زن و شوهر نسبت به هم دارند بجز انبیاء و متقین و صلحا چند درصد از مردم عادی حاضر بودند برای بقای نسل تن به این سختیها داده و ازدواج کنند؟
پاسخ این سؤالات بدیهی است حقیر فقط متذکر به نکاتی شدم ... مگرنه اگر قصدم این بود که به این خواهرمان پیشنهادی بدهم میگفتم یا تحمل کنید یا هر کاری کنید که پدر و مادرتان به صرافت بیفتند که شما نیاز دارید و میترسید که به گناه یبفتید تا هر طوری شده برایتان همسری پیدا کنند، واسطه پیدا کنند، آخر تا وقتی همینطوری بچهها بگویند ما زن یا شوهر میخواهیم برخی پدر و مادرها از وخامت اوضاع مطلع نیستند و میگویند باشد ولی برایش برنامهی بلندمدت چند ساله میچینند که اگر نشد هم مهم نباشد ... باید نشان بدهند که چقدر مستأصل هستند تا پدر و مادرشان هم به طور درست و حسابی دغدغهمند ازدواج ایشان بشوند ... در جامعهی امروز ما هم که پیشنهاد متعه اصلاً زشتتر از پیشنهاد دوستی و حتی زنای عاشقانه و مرامی (در رابطهی دوستی) شده است به لطف کفار و دشمنان دین و مذهبیهایی که در این یک جهت پشت آنها ایستادهاند ...
وقتی خواستم کمر به اصلاح خودم و نزدیکانم و در حدّ وسعم جامعه ببندم خودم را برای شنیدن طعنه از آشنا و بیگانه و از دوست و دشمن آماده کردم، «سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّـهُ مِنَ الصَّابِرِينَ»
کاری را که نظام طاغوت ظرف چند قرن و بخصوص در قرن گذشته با این هم امکانات و سرمایه انجام داده است به یقین اصلاحش کار یک روز و دو روز نیست ...
در پناه خداوند باشید ان شاء الله، :Gol:
یا علی علیهالسلام
البته با این مطلب تند و عصبانی که شما گذاشتید، یخورده تحقیق کردم، در کل به این نتیجه رسیدم که استفاده از پوشیه مصداق افراط نیست( که پیش از این عقیده داشتم افراط و زیاده رویه)، ولی به هیچ وجه واجب نیست،
در مورد اصلاح صورت هم می تونید نظر خانوم ها رو تو این تاپیک مطالعه بفرمایید: اصلاح صورت و ابرو برای دختر مجرد(از دیدگاه فقهی و اجتماعی)http://www.askdin.com/thread17167.html ، پس تو این زمینه اگه کسی پشت لبش سبز شده ، شما تصمیمو به خودشون واگذار کنید و از طرف جمع جو سازی نکنید، ضمنا تو عرف تا جاییه که ما میدونیم فقط ابرو بر نمی دارن والا الان از خواهرم پرسیدم میگه اکثرا صورتشون رو اصلاح می کنن،:khoshgel:
یه نکته ای رو هم خدمتتون عرض کنم که این مدل نقل و قول شما به گونه ای تخریب شخصیت هست، و این جور نقل و قول به دور از عدالته، هرکسی که اون مطلبه منو بخونه ازش به عنوان یه مشاوره استفاده می کنه، نه توهین و بی ادبی،
ضمنا جالب اینجاست که در مطلب اصلی اولا قید شده که این بخش آبی نظر شخصی است و تقاضا کردم که کسی به پای مذهب نذاره، در ثانی بعد از چند توصیه ، یکی از توصیه های دکتر انوشه رو که مشاور ازدواجه رو در غالب شوخی عنوان کردم،ثالثا مطلب عنوان شده برای یک قشر خاص(دم بخت بود) و نه برای همه،
شما در اعتراض به من در مورد فعلی که واجب نبود، اخلاقو زیر پا گذاشتین، واقعا چه دلیلی می تونه داشته باشه جز یه واکنش احساسی؟!!!
امثال ما؟!!، میشه دقیقا مشخص کنید منو تو چه دسته و قماشی فرض کردین که تهمت زدنتون محرض بشه، من ناراحت نیستما ولی این واکنش های تند و احساسی هم خوب نیست
در پناه خدا
یا علی
حق باشماست یه کمی احساساتی شدم آخه این روزا ازاین حرفا زیاد می شنوم
چون دوست ندارم کسی از دستم ناراحت بشه پستم رو حذف کردم
لطفااگر توهینی شد حلال بفرمایید
وقتی خواستم کمر به اصلاح خودم و نزدیکانم و در حدّ وسعم جامعه ببندم خودم را برای شنیدن طعنه از آشنا و بیگانه و از دوست و دشمن آماده کردم، «سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّـهُ مِنَ الصَّابِرِينَ»
کاری را که نظام طاغوت ظرف چند قرن و بخصوص در قرن گذشته با این هم امکانات و سرمایه انجام داده است به یقین اصلاحش کار یک روز و دو روز نیست ...
در پناه خداوند باشید ان شاء الله، :Gol:
یا علی علیهالسلام
ولله من حرفام نه طعنه اس نه کنایه و چزوندن طرف مقابلم
فقط مدلم اینجوری که معمولا طنز مینویسم
این تیکه داخل پرانتز با فونت کوچیک هم فقط ظنز بود و بس
حق باشماست یه کمی احساساتی شدم آخه این روزا ازاین حرفا زیاد می شنوم
چون دوست ندارم کسی از دستم ناراحت بشه پستم رو حذف کردم
لطفااگر توهینی شد حلال بفرمایید
منم به احترام شما که دغدغه ی دین دارید ، اگه باز هم حس بدی نسبت به مطلب من دارید از طریق پیام خصوصی به من اطلاع بدین تا کل مطلبمو ویرایش کنم،
ان شا الله همیشه در خط و مسیر حضرت زهرا باشید، و ضمنا شما هم حقیر رو حلال کنید
سلام.
تا حالا کسی به فکر من نبودا..
هرچی سزاغ میگرفتیم واسطه ها میگفتن مورد اون جوری که تو میخوای نیست
همین حالا از وقتی مادرم گفته فقط از خوزستان دنبال دختر میگرده افراد مختلف هر روز بهم میگن ما چند مورد دختر خوب میشناسیما، میخوای معرفی کنیم بهت؟:hey:
و حالا علی رغم این شرایط و نیازم به ازدواج باید بگم نه ممنون فعلا نه!:Narahat:
سلام.
تا حالا کسی به فکر من نبودا..
هرچی سزاغ میگرفتیم واسطه ها میگفتن مورد اون جوری که تو میخوای نیست
همین حالا از وقتی مادرم گفته فقط از خوزستان دنبال دختر میگرده افراد مختلف هر روز بهم میگن ما چند مورد دختر خوب میشناسیما، میخوای معرفی کنیم بهت؟:hey:
و حالا علی رغم این شرایط و نیازم به ازدواج باید بگم نه ممنون فعلا نه!:Narahat:
حق باشماست یه کمی احساساتی شدم آخه این روزا ازاین حرفا زیاد می شنوم
چون دوست ندارم کسی از دستم ناراحت بشه پستم رو حذف کردم
لطفااگر توهینی شد حلال بفرمایید
username;622609 نوشت:
منم به احترام شما که دغدغه ی دین دارید ، اگه باز هم حس بدی نسبت به مطلب من دارید از طریق پیام خصوصی به من اطلاع بدین تا کل مطلبمو ویرایش کنم،
ان شا الله همیشه در خط و مسیر حضرت زهرا باشید، و ضمنا شما هم حقیر رو حلال کنید
جناب مهران شما یه مقدار به قرآن توجه کنفکر کردی قرآن چشم بسته گفته حتی اگه تو فقرمطلقمبودید با این حال ازدواجو رها نکنید؟خوب قرآن میدونه تحمل فقر به مراتب راحت تر از غریزهوعاطفه هست ولی چون تو جاهلیت دوم به سر میبریم حاضریم غریزه و عاطفه رو با هزار مصیبت تحمل کنیمولی اون فقر اول زندگی رو که تحملش راحت تر و در نهایت زودگذر تحمل نکنیمبه نظرم من خدا علیم و حکیمدخترا و خانواده هاشون مقصر اصلی هستند
برادر یه دکمه ای روی کیبورد هست به اسم Space bar خیلی هم بزرگه بد نیست گه گاهی ازش استفاده کنید که اینجوری کلمات بهم نچسبن:khandeh!:
اینم آدرسش:http://www.ibrahimamini.com/fa/node/658
یا http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?lid=0&mid=101552&catid=25505&pid=254676
من که کلا متوجه نشدم چی گفتی:Gig:
من از دست این غریزه در عذابم نه از بی پولی
پول شاید برای زندگی متاهلی نداشته باشم اما برای زندگی خودم حقوقی که میدن کافیه سایر خرجها هم که خانوادم دارن میدن
من الان مشکلم پس فقر نیست مشکلم این نیروی مسخره است که دست از سرم برنمیداره
. بنابراین مناسبترین زمان برای ازدواج هنگامی است که غریزه جنسی در پسر و دختر بیدار میشود و آنان را تحت فشار قرار میدهد. پسر و دختر در چنین زمانی باید خجالت را کنار بگذارند و خواسته و فشار روانی خود را با پدر و مادر در میان بگذارند و تقاضای ازدواج کنند.
پدر و مادر نیز وظیفه دارند به یاری فرزندشان بشتابند و به وسیله ازدواج، جوانان خود را از عوارض سوء انحرافات جنسی مصون سازند.
ﻭاﺳﻪ ﭘﺴﺮا ﺧﻮﺑﻪ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﻧﻦ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﻛﺎﺭﻱ ﻭاﺳﺸﻮﻥ اﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻥ و ﺑﻪ ﻓﻜﺮﺷﻮﻥ ﺑﺎﺷﻦ
ﻭﻟﻲ ﻭاﺳﻪ ﻳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﭼﻲ!
ﻫﺮﭼﻴﻢ ﻛﻪ ﻧﻴﺎﺯ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ
اﻟﺒﺘﻪ ﻣﻨﻆﻮﺭﻡ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻧﻴﺎﺯ ﻋﺎﻃﻔﻲ ﻫﺴﺖ
ﻓﻮﻗﺶ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺭﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺬاﺭﻩ
و ﺑﺎ ﭘﺪﺭ و ﻣﺎﺩﺭﺵ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﻭ ﺩﺭﻣﻴﺎﻥ ﺑﺬاﺭﻩ
اﺯ ﺩﺳﺖ اﻭﻧﺎ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻱ ﺳﺎﺧﺘﺴﺖ?
ﻭاﺳﻪ ﭘﺴﺮ ﻣﻴﺮﻥ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎﺭﻱ
ﻭﻟﻲ ﻭاﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻛﻪ ﻧﻤﻴﺸﻪ ﺑﺮﻥ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎﺭﻱ
ﺗﻨﻬﺎ ﻛﺎﺭ اﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﺳﺮ ﻧﻤﺎﺯاﺷﻮﻥ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻦ
ﻳﻪ ﻓﺮﺩ ﻣﻨﺎﺳﺐ
و ﻫﻢ ﻛﻔﻮ ﺩﺧﺘﺮﺷﻮﻥ
ﻭاﺳﺶ ﭘﻴﺪا ﺑﺸﻪ[emoji19] [emoji19] [emoji19]
ﻭاﺳﻪ ﭘﺴﺮا ﺧﻮﺑﻪ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﻧﻦ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﻛﺎﺭﻱ ﻭاﺳﺸﻮﻥ اﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻥ و ﺑﻪ ﻓﻜﺮﺷﻮﻥ ﺑﺎﺷﻦ
ﻭﻟﻲ ﻭاﺳﻪ ﻳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﭼﻲ!
ﻫﺮﭼﻴﻢ ﻛﻪ ﻧﻴﺎﺯ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ
اﻟﺒﺘﻪ ﻣﻨﻆﻮﺭﻡ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻧﻴﺎﺯ ﻋﺎﻃﻔﻲ ﻫﺴﺖ
ﻓﻮﻗﺶ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺭﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺬاﺭﻩ
و ﺑﺎ ﭘﺪﺭ و ﻣﺎﺩﺭﺵ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﻭ ﺩﺭﻣﻴﺎﻥ ﺑﺬاﺭﻩ
اﺯ ﺩﺳﺖ اﻭﻧﺎ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻱ ﺳﺎﺧﺘﺴﺖ?
ﻭاﺳﻪ ﭘﺴﺮ ﻣﻴﺮﻥ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎﺭﻱ
ﻭﻟﻲ ﻭاﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻛﻪ ﻧﻤﻴﺸﻪ ﺑﺮﻥ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎﺭﻱ
ﺗﻨﻬﺎ ﻛﺎﺭ اﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﺳﺮ ﻧﻤﺎﺯاﺷﻮﻥ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻦ
ﻳﻪ ﻓﺮﺩ ﻣﻨﺎﺳﺐ
و ﻫﻢ ﻛﻔﻮ ﺩﺧﺘﺮﺷﻮﻥ
ﻭاﺳﺶ ﭘﻴﺪا ﺑﺸﻪ[emoji19] [emoji19] [emoji19]
بعضی خانواده ها هستن که به بعضی مکانها و افراد معتمد مثل مساجد میسپارن و میگن مثلا من یه فرزند دختر با فلان خصوصیات و مشخصات دارم اگر مورد مناسبی دیدید خانواده ما رو بهشون معرفی کنید
یکی از واسطه هایی که برای من دنبال مورد بود و هست همینطوری موردها رو پیدا میکرد
نه!
باید ازاین مرحله بگذرند!
اگه درست تربیت شده باشند..کمی کف نفس اونها رو قدرتمند میکنه....و اینکه واسه این نیاز ازدواج نمیکنند....بلکه برای این نیاز هم! ازدواج میکنند
نظر استاد ابراهیم امینی به هر حال اینطوریه
{[="#FF0000"]. بنابراین مناسبترین زمان برای ازدواج هنگامی است که غریزه جنسی در پسر و دختر بیدار میشود و آنان را تحت فشار قرار میدهد. پسر و دختر در چنین زمانی باید خجالت را کنار بگذارند و خواسته و فشار روانی خود را با پدر و مادر در میان بگذارند و تقاضای ازدواج کنند.}
[/]
من که این رو بارها به خونواده گفتم
با اینکه پیگیر هستن ولی اونقدر که من میگم هرچه زودتر جور بشه مخالفن و اصلا میگن بذار بعد از فارغ التحصيل شدن
بعضی خانواده ها هستن که به بعضی مکانها و افراد معتمد مثل مساجد میسپارن و میگن مثلا من یه فرزند دختر با فلان خصوصیات و مشخصات دارم اگر مورد مناسبی دیدید خانواده ما رو بهشون معرفی کنید
یکی از واسطه هایی که برای من دنبال مورد بود و هست همینطوری موردها رو پیدا میکرد
اﮔﻪ ﻳﻜﻲ ﭘﻴﺪا ﺑﺸﻪ ﻛﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻭاﺳﻂﻪ ﺑﺸﻪ ﺑﻴﻦ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺩﺧﺘﺮ و ﭘﺴﺮ ﻳﻪ ﭼﻴﺰﻱ
ﻭﻟﻲ ﺑﺎﺯﻡ ﺗﻮ اﻳﻦ ﻣﻮﺭﺩ
ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﭘﺴﺮ اﺷﻜﺎﻟﻲ ﻧﺪاﺭﻩ ﺑﮕﻪ ﻣﻦ ﻭاﺳﻪ ﭘﺴﺮﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺏ ﻣﻴﺨﻮاﻡ
ﻭﻟﻲ ﺩﺭﺷﺎﻥ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﻴﺴﺖ
ﺑﻨﻆﺮﻡ ﺑﺮﻩ ﺑﮕﻪ ﻣﻦ ﻳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺩاﺭﻡ و ..
اﻟﺒﺘﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻌﻀﻴﺎ اﻳﻦ ﻛﺎﺭﻭ اﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻥ
ﻭﻟﻲ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﻣﺎ ﻛﻪ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﻴﻜﻨﻦ[emoji19]
بعضی خانواده ها هستن که به بعضی مکانها و افراد معتمد مثل مساجد میسپارن و میگن مثلا من یه فرزند دختر با فلان خصوصیات و مشخصات دارم اگر مورد مناسبی دیدید خانواده ما رو بهشون معرفی کنید
یکی از واسطه هایی که برای من دنبال مورد بود و هست همینطوری موردها رو پیدا میکرد
انسانها به دنيا نميان که در آرامش زندگي کنند و بعد از دنيا بروند
به دنيا ميآيند که روحشان را آماده کنند براي اتصال به خدا
آماده شدن روح با رنج امکان پذيره
خدا انسان را در رنج آفريده
يکي از اين رنج ها همين محافظت از غريزه جنسي است
در اين مبارزه يه بار زمين ميخوره
يه با موفق ميشه
مهم اينه که قصد مبارزه داشته باشي و براي خدا هم باشه
حالا اگه يه بارم زمين خوردي شرمنده ميشي و توبه ميکني و دوباره شروع ميکني
همين شرمندگي ها هم گاهي به اندازه پيروزي ها با ارزش اند
در هر دوره اي يه جور مبارزه با نفس داريم
مهم اينه که يه بار تو يکي از اين شرمندگي ها وقتي دست پر از محبت خدا بلندت ميکنه اونو احساس کني و از اين لذت فراموش نشدني کمک بگيري براي ادامه مسير
هميشه اين رنج ها هست در هر دوره يک جور
ولي يه چيزي ثابته
خدا به ميزان تحمل ما امتحانمون ميکنه
بنده خدا شروع کننده تاپیک که تو کل این 16 صفحه یه پست بیشتر ندارن
جوونا خيلي غرور دارن
پس شايد شرمندگيشون هم بايد شديدتر باشه
البته اين نظر منه
چون اصولا نبايد در محضر خدا غرور داشت
خانم عاشق امام حسین
نقل قول نکردم چون انگار بهم ریخت فرمت نقل قول و اینا
والا بنظرم که فرقی نداره واسطه بین دختر و پسر با اونی که گفتید
ببینید یه واسطه هست مثلا
یه سری خانواده ها میان بهش می سپارن ما دختر داریم میخوایم با خانواده خوبی وصلت کنیم
اون واسطه هم نه که خودش بره پسر پیدا کنه...بلکه اگه یه موقع پسری یا خانواده ای بهش بگن مورد خوبی بهمون معرفی کن میگه مثلا چند مورد رو سراغ دارم و میشناسم که فلان مشخصات رو دارن....
اینطوری که شان و احترام حفظ شده و مشکلی نداره که ...
ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻭاﻻ ﻫﺮﻛﺲ ﻳﻪ ﻧﻆﺮﻱ ﺩاﺭﻩ
ﻭاﺳﻂﻪ اﺯ ﻫﻤﻴﻦ ﻧﻮﻋﻲ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻣﻴﮕﻴﻦ اﻃﺮاﻑ ﻣﺎ ﻧﻴﺴﺖ
ﺧﻴﻠﻴﺎ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻣﻴﮕﻦ ﻭاﺳﻂﻪ ﺷﺪﻥ ﺩﺭﺩﺳﺮ ﺩاﺭﻩ و اﺻﻼ
و ﺑﻪ ﺩﺭﺩﺳﺮﺵ ﻧﻤﻲ اﺭﺯﻩ
[emoji17]
سلام علیکم و رحمة الله،
ببخشید ظاهراً منظورم را درست نرساندم، این نیرو و عطش یک نعمت است که بهتر است و اصلاً تقریباً میشود گفت باید از راه درستش ارضا شود و در این ارضا شدن و لذت ناشی از آن نعمتی است که در هیچ خوردنی و آشامیدنی نیست و حتی در بهشت هم بالاتر از آن نعمت جسمانی نیست، مطابق روایت مبارکه. اینکه میفرمایید چرا این نیرو بعد از ازدواج به وجود نیاید پاسخ نسبتاً بدیهی دارد، اگر این نیاز و کشش و عطش نبود ازدواجها به شدت کمتر میشد، ازدواج برای خانمها بیشتر جنبهی عاطقی و برای آقایان بیشتر جنبهی جنسی دارد، قبل از اینکه دوستان هم جبهه بگیرند که خیر اینطور نیست و بخواهند به این رویکرد برچسب منفی و حیوانی و دون شأن انسانی بزنند باید یک سری بحث زیربناییتر انجام داد و آنچه حقیر گفتم هم به این معنی نیست که آقا تنها عامدانه به دنبال ارضای جنسی خود از طریق رابطهی زناشویی و مقاربت است و به همین دلیل ازدواج میکند و عواطفی هم که از خود نشان میدهد دروغ است و برای فریب دادن طرف مقابلش است، خیر، اما عواطفش هم به طور غیرمستقیم جنبهی جنسی دارد، در خانم خود آن عواطف اصالت بیشتری دارد تا نیاز جنسی، نیاز جنسی برای زن بخاطر همان عواطف است که میتواند لذتبخش باشد، اینکه تحریک جنسی خانمها هم با ابراز محبت مانند نوازش و غیره است هم از همین جهت است، خیلی از خانمها همان عواطف را فقط در رابطهی جنسیاشان دریافت میکنند و در تمام عمر شاید یک بار هم ارگاسم نشوند و به مشکل حادی هم برنخورند ولی آقایان با عواطف تنها نیازشان برطرف نمیشود و نیازشان دقیقاً همان نیاز جنسی است که ارضای کامل آن از طریق ارگاسم همراه با عواطف است ... بنابراین حذف میل جنسی قبل از ازدواج ممکن است برای خانمها خیلی بزرگ نباشد و به قول شما در حالت عادی بعد از ازدواج بیدار شود ولی برای آقایان اگر این میل نبود بسیاری از ازدواجها انجام نمیشد، اگرچه این نیاز خودش را آشکار به صورت نیاز جنسی هم بروز ندهد و در لفافه آثارش آشکار گردد.
اما این مسأله در شرایطی بود که جامعه سالم باشد ... الآن که جامعهی ما سالم نیست و زخم برداشتهی شبیخون فرهنگ برهنگی و فساد جریانی طاغوت معاصر شده است اگرچه طیف مذهبی از زنا به معنای عرفی آن هم دور باشند ولی از زنای چشم و ذهن به این راحتیها در امان نیستند ... اینکه برای خانمها هم میل جنسی سوای نیاز عاطفی بروز شدید قبل از ازدواج پیدا کرده است این یکی از تبعات همان انحراف و اختلال فرهنگی است ... یا زنگی زنگ و یا رومی روم ... حد وسطش همین آشفتگی است که ما الآن داریم ... غربیها مسیر فساد و بیبندوباری را انتخاب کردند که این نیازها از هر راهی جواب داده شود و کسی سرکوب نشود و رنج و اعتراض ناشی از تحمل آن کم شود (اگرچه دردهای دیگر ایجاد میکند که کرده است)، اما مسیر ما راه شرعی است ... هر کسی نیاز دارد اسلام برایش راه چاره دارد ... راه حلال ... هم خدا راضی و هم بندهی خدا راضی ... ولی حتی مذهبیها هم برنمیتابند ... ما با افکار غربی شستوشوی مغزی داده شدهایم ... کسی که خودش هزار مشکل از این بابتها دارد و میخواهد سر به بیابان بگذارد وقتی به راه حلهای اسلام میرسد حاضر است خودکشی کند ولی طرف این راه حلها نرود ... آیا این جز اغوای شیطان است که قسم خورد همه را اغوا خواهد کرد که یعنی زشت را در نظر مردم زیبا و زیبا را زشت جا میزند؟
این نیاز هیچ بدی ندارد که بگوییم چرا هست ... اگر زود بروز میکند (که زود هم نیست و به موقع است) پس یعنی باید زود هم برایش به فکر چاره بود، غربیها سن ازدواج را بردند بالا و بعد در دوران teenager ای دوستی دختر و پسر را باب کردند، ما هم بدون فکر گفتیم ما هم باید پیشرفت کنیم و چه و چه و کورکورانه سن ازدواج را بردیم بالا ولی اعتقاداتمان اجازهی دوستی دختر و پسر را هم نمیداد، یک عده هم که بیاعتقاد بودند یا کماعتقاد خود را مقید ندیدند و همان غلطهای غربیها را کردند که بهشان فشار نیاید، این وسط ماندند کسانی که مذهبی هستند که وارد یک بازی دوسرسوخت شدند، از یک طرف بالا رفتن سن ازدواج را برتابیدند و از طرف دیگر راه حلهای اسلام برای به مشکل نخوردن در این مدت را تقبیح کردند، نتیجهاش هم میشود این همه تاپیک که دوستان مذهبی باز میکنند که هر کدام حالشان از دیگری خرابتر است و به زمین و زمان ظنین هستند و متوجه نیستند که مشکل از کجاست که برایش به فکر چاره باشند ... مشکل از ذهن خود ماست که با این تناقضات آشکار باز به دنبالهروی از سبک زندگی غربی ادامه میدهیم ... آنها میخواهند سبک زندگی حیوانی و لاقیدی را داشته باشند ما میخواهیم مقید باشیم به شرع مقدس ... کسی که قیود اسلام را رعایت کند و گناه نکند بیقید نیست و هزاران بار بهتر است از کسی که مقید به اصول اخلاقی مندرآوردی غربیهاست و برای این پایبندی گاهی لازم میشود گناهانی انجام دهد که بتواند در آن سیستم اخلاقی دوام بیاورد ...
ازدواج آسان در سنین پایین (بسته به خود طرف دارد) و متعه برای کسانی که شرایط ازدواج دائم را ندارند ... اینها مشکلات وجود میل جنسی در شخص و جامعه را کاهش میدهند ... بعد که این نیاز به طور عمومی بر طرف گردید دیگر کسی سؤالی مانند سؤال آغازگر تاپیک به ذهنش نمیرسد چون وقتی راه حلال برای ارضای این نیازها باشد نعمت بودن این نیاز و این کشش خود را نمایان میکند ... حال آنکه فعلاً ما از این نیاز در میان مجردها جز یک صورت زشت که مانند دیو به جان مؤمنین افتاده است نمیشناسیم
یا علی علیهالسلام
من اصلا این حرفو قبول ندارم،
این توصیه که خانواده ی دختر از پسر خواستگاری نکنن ، برای حفظ شان دختره ولی دیگه کسی نگفته اقدام از طرق دیگه اشکال داره،
مثلا چند تا نمونه که تا الان شنیدم رو عرض می کنم:
1- در مورد ازدواج پدیده ی جالبی هست که شاید هر جایی اسم خاصی داشته باشه، ولی در کل یه نفر آمار و اطلاعات کلی دختر و پسرو می گیره و با توجه به داده هایی که داره، اونایی که برا هم مناسب هستند رو به خانواده هاشون خبر می ده و دو تا خونواده رو به هم لینک می کنه
2- در دانشگاه ها یه جای خوبی هست به اسم نهاد رهبری: من از رفیقم شنیدم که رفته بود نهاد رهبری چند تا از دانشگاه ها و اونجا بهش فرم داده بودن پر کن، طبعا از دخترانی هم که قصد ازدواج دارن پیشاپیش این فرم ها رو تهیه کردن دیگه؛
3-یه وقتایی هم هست که خانواده ی دختر یک شخص خاصی رو مد نظر دارن، اینجا هم باید یه آدم معتمد که هر دو طرف رو میشناسه، بدون اینکه عنوان کنه خونواده ی دختر فرستادنش، بشینه زیر پای پسره که برو خواستگاری فلانی و .......
4-یکی از خانوم ها راهکار خوب دیگه ای رو پیشنهاد دادن که اون هم برای کسانی که مذهبی و یه پارچه خانومند ولی از نظرها دور موندن روش فوق العاده ایه: ایشون که خاطرم نیست کی بودن، گفتن که تو موسسات فرهنگی و مذهبی فعالیت کنید
5-یه راهکار موثر دیگه اینه که (نقل و قول از یه روحانی که دستش تو کار خیره): خانوم ها تو این مسئله باید شکارچی خوبی باشند، یعنی در مجموعه ی فعالیت های اجتماعی به گونه ای باشند که دیگران پی به سجایای اخلاقیشون ببرند(حالا یکی سجایای اخلاقی نداره، سیبیلاشو که می تونه با نمره چار بزنه که خیلی تابلو نباشه، بعدشم شرع نمایان بودن قرص صورت رو اجازه داده، من نمی دونم یه عده به چه استدلالی اینقدر دز معنویت شون بالاست که فقط دو تا چشمو یه دماغ پیداست، تازه اونایی که پوشیه می زنند بماند، از اون بد تر عکس دسته جمعیم می گیرند، سال بعد یادشون نمیاد کجای جمعیت واستادن)
البته این قسمت آبی از بیانات خودم بود، تذکر بدم یه وقت کسی به پای مذهب نذاره
با توجه به این استفتا این شوخیه آبی رنگ منتفیه!!! به تکلیف عمل کنید
در صورتی که زن می داند مرد نامحرم به قصد لذت به صورت و دستهای معمولی زینت نشده او نگاه می کند، در این فرض پوشاندن صورت و دستها لازم است یا خیر؟
آیت الله خامنه ای: در فرض مذکور باید حتی وجه و کفین خود را هم بپوشاند.
آیت الله بهجت(ره): پوشاندن دست و صورت مطلقاً بنا بر احتیاط لازم است.
آیت الله تبریزی: بلی در این صورت بنا بر احتیاط، پوشاندن لازم است.
آیت الله صافی گلپایگانی: دست و صورت بنا بر احتیاط واجب باید پوشیده شود(جامع الاحکام 2/165).
آیت الله فاضل لنکرانی(ره): بلی پوشاندن آن لازم است.
ﻣﻤﻨﻮﻥ اﺯ ﻧﻆﺮﺗﻮﻥ
ﺑﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺻﺤﺒﺘﺎﺗﻮﻥ ﻣﻮاﻓﻘﻢ
ﻣﻨﻆﻮﺭﻡ اﻳﻦ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻭاﺳﻂﻪ ﻣﺸﻜﻞ ﺩاﺭﻩ و ...
ﻭﻟﻲ ﺑﻨﻆﺮ ﻣﻦ ﻭاﺳﻂﻪ ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺴﺎﻳﻲ ﻛﻪ
ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﻫﺎ ﺭو ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﻦ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﭘﺎ ﺩﺭﻣﻴﻮﻧﻲ ﻛﻨﻦ
ﻧﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﻣﻨﺘﻆﺮ ﺑﺎﺷﻦ
ﺧﻮﺩ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﻃﺮﻑ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺩﺧﺘﺮ
ﺑﺨﻮاﻥ ﺑﮕﻦ ﻭاﺳﻪ ﻣﺎ ﻳﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﻴﺪ
ﻣﻨﻜﻪ اﺻﻼ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪاﺭﻡ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻡ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﺑﮕﻦ ﻭاﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺎ ﻛﺴﻲ ﺭﻭ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﻴﺪ
ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﺎ ﻧﻬﺎﺩ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﻓﻜﺮ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻢ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ
اﮔﺮﻡ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﺗﻮ اﻳﻦ ﻛﺎﺭا ﻧﻴﺴﺘﻦ
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﮔﻮﺷﻤﻮﻥ ﺧﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ
اﻟﺒﺘﻪ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺑﻮﺩﻥ اﺯ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﻫﺎ
ﻛﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺑﺪﻭﻥ اﻳﻨﻜﻪ ﻣﺎ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﮕﻴﻢ
ﮔﻔﺘﻦ اﮔﺮ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺏ ﻭاﺳﺘﻮن ﺳﺮاﻍ ﺩاﺷﺘﻴﻢ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﻴﻢ و ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﺮﺩﻥ
ﻭﻟﻲ
ﻣﺜﻞ اﻳﻨﻜﻪ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻫﻤﺶ ﻓﻘﻄ ﺩﺭﺣﺪ
ﻳﻪ ﺣﺮﻑ ﺑﻮﺩﻩ
و ﺩﻳﮕﻪ اﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﺧﺒﺮﻱ اﺯﺷﻮﻥ ﻧﻴﺴﺖ[emoji19]
الان دوست ندارید، بعدا که خواستگارای درست و درمون پاشنه ی در خونتون رو از جا در آوردن، نظرتون عوض می شه، بعدشم این مسائل رو که به هر کسی نمی گن ، افراد مشخصی هستن که کلا کارشون همینه، من خودم قسمت شده بود یه زمانی کربلا بودم اونجا یه پیرمردی تو کاروانمون بود می گفت اطلاعات حدود 400 تا دخترو داره، من که اونجا تو جمع خجالت می کشیدم شمارشو بگیرم، ولی اومدم ایران رفیقم کلی بهم بد و بیراه گفت، گیر داده بود زنگ بزنم مدیر کاروان شماره پیرمرده رو بگیرم، الان خیلی از خونواده ها که شخص خاصی رو مد نظر ندارن، یا مامانه میره تو روضه ها آمار دخترای مردومو می گیره، یا متوصل می شن به این اشخاص
اگه شما هم هیچ کاری نکنید که میشید مثل اون بنده خدا می خواست تو قرعه کشی بانک برنده شه ولی حساب بانکی باز نکرده بود.
اﻥ ﺷﺎاﻟﻠﻪ ﻫﻤﻪ ﺟﻮﻧﺎﻱ ﻣﺠﺮﺩ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺑﺸﻦ[emoji120]
از دیشب که این پست رو نوشتید تا الان هرچی فکر کردم منظور تون رو نفهميدم!
برادر گرامی
استارتر تاپیک خانوم هستن ... چهار تا راه حل دخترونه ارائه بدید لطفن
متعه که واسه دخترای جوون مجرد شدنی نیس
( الان پست بعدیتون اینه حتمن : چرا شدنی نیس ... خیلیم شدنیه... حامعه باید عوض شه ... پدرا باید بزارن دختراشون متعه کنن )
سلام:Gol:
اتفاقاً خداوند نهاد انسان را بگونه ای آفریده که متمایل به جنس مخالف است آنهم از طریق راهکار منطقی و ساز و کار مشخصش، روح غیرت انسانی، اولاً نسبت به ناموسش حساس و در ثانی، در ارضاء نیاز جنسی اش قاعده مند است. و تنها کسانی بر خلاف این جریان شنا می کنند که فطرت هاشان آلوده به گناه و بی حیایی شده است. بنابر این، اتفاقاً روح آدمی مخالف با روح گناه آلود همجنسگرایی آفریده شده(برخلاف مکاتب همجنسگرایی) مگر آنکه روح آدمی به مقام حیوانیت تنزل یافته و حتی پایین تر مسخ شده باشد. اولئک کالانعام بل هم اضل.
موفق باشید ...:Gol:
سلام:Gol:
هر دو جهت مهم است، هم جوونها باید توقعاتشان را پایین بیاورند، هم والدین باید تلاش کنند وظیفه خودشان را در این مسأله خطیر بشناسند و کمک کنند و آسان بگیرند و هم دولت، مسئولان و اهل علم باید با فرهنگ سازی سطح دانش مردم را بالا ببرند. یکی از فاکتورهای مهمی که باید با کمک دولت و حمایت والدین، جدی تأمین شود مسأله اشتغال است.
یادگیری ضروریات،(مثل بحث ازدواج) یک فرایند یک طرفه نیست که یک طرف، مثلاً دولت یا اهل علم فقط وظیفه دارند به مردم بیاموزند بلکه یک رابطه دوطرفه است هم دولت و اهل علم وظیفه دارند و هم خود مردم وظیفه دارند که برای شناخت وظایف شان و راهکارهای تسهیل امر ازدواج، تلاش کنند.
موفق باشید ...:Gol:
سلام
ما هم نگفتیم که منحصراً غریزه جنسی برای تولید نسل و تداوم بقاء است، بلکه یکی از دلایل لزوم غریزه جنسی در انسان، مسأله مورد اشاره است. لطفاً در مطالب پیش گفته بیشتر دقت کنید.:Gol:
سلام:Gol:
در حال بررسی و مطالعه همه پست ها هستم و به اقتضاء فرصت و توان، پاسخگوی همه مطالب خواهم بود. لکن آنقدر شتاب ارسال پستها در این تایپیک زیاد است و وقت و فرصت بنده محدود و ضیق، که رسیدگی به همه پست ها کمی زمان می برد. دوستان عزیز، کمی صبور باشند نوبت همه خواهد رسید.
فقط چند تذکر:
- دوستان عزیز، از ارسال مطالب طولانی و تکراری و حاشیه ای(غیرمرتبط) پرهیز کنند.
- چون فضای بحث عمومی است و مطلب حساس، لطفاً شئون ادبی و کلامی را رعایت کنید.
- دوستانی که جدید به بحث می پیوندند تا پست های قبلی را نخوانده اند از ارسال مطلب جدید خودرداری کنند.
توجه: ان شاء الله بزودی پس از بررسی مطالب دوستان، کار جمعبندی و نتیجه گیری نهایی را با استفاده از مطالب دوستان، انجام خواهیم داد.
باتشکر:Gol:
اما مشکلی که اکثر مون درش گیر کردیم و نتونستیم ازدواج کنیم بیشتر مخالفت های والدینه...نمونه اش خودم که یه سری موارد که بهمون واسطه ها معرفی کردن رو خانواده رد کردن ، یه سری که خانواده موافق بودن والدین دختر همون تلفنی جواب منفی دادن و حتی نخواستن منو ببینن و حرفام رو بشنون...ندیده و نشناخته جواب منفی دادن
برو از اونهایی که ازدواج کردن و بچه دار نشدن
بپرس چرا خدا این میل رو گذاشته تو وجود ما
البته قبلش ی بچه ی نوزاد تو بغلت بگیر و بعد بپرس
بعد بیا حالشونو به همه ما بگو
حال خودتم خواستی بگو
نگفتی هم اشکالی نداره
همه می فهمند
حتی من!
ربطی به بچه داری نداره
اصلا چرا این میل باید در یه فرد مجرد وجود داشته باشه؟
باشه از این به بعد بعد نماز صبح
بعد زیارت عاشوری
تو روضه ها
بخصوص تو حرم امام رضا
دعا میکنم
خدا ورژن جدید آدم رو بفرسته
من و شما رو هم جمع کنه
خوبه؟
پست هایی که من در این تاپیک نوشتم بخونید...
توضیحش مفصله که چرا این حرف رو زدم
تو پست هام نوشتم کامل
خدایا
تو که می دونی و به دل ها آگاهی
می دونی
الان ی دل دختر خانمی پر میزنه برای این شازده ما
منتهی خودش خبر نداره
خدایی که دل ها رو به هم میرسونی
خدایی که
لتسکنوا الیها رو گفتی
بابا
فدا بشم
برسون دیگه
منتظر چی هستی؟
نوش دارو پس از مرگ سهراب
:Sham:
ببخشید
ی لحظه هیجان زده شدم
استغفرالله ربی و اتوب الیه
خوب خدایا می بینی چطوری دارن گنگ میزنه به فکر و اعصاب و اعتقاد و ...
اون دختر خانمه از اونجا التماس دعا داره
این شازده هم از اینجا
ما که نمیشه, اینجا اجازه نمیدن
تو خدایی خوب
قادری
مهربونی
قربون حکمتت که ما نمی فهمیم
ایام عید هم هست
ما هم که گشنه ولیمه عروسی این غذای بهشتی
[="Arial"] username;622287 نوشت:
عجب خانوادهای!!! شخص خاصی رو مد نظر دارن!:Khandidan!:
نشستن برای تور کردن پسر مردم نقشه کشیدن:khaneh:
دستی دستی میخوان پسر مردمو بدبخت کنن;))))
یه نکتهای رو هم بنده مناسب میدونم اینجا بگم که در بسیاری از اوقات خود دختران مقصر هستند و بسیاری از خواستگاران رو به بهانههایی مثل همکفو نبودن رد میکنند بعد میگم دختر باید چه کار کنه؟!
قضیهی جویبر و ذلفا را همه شنیدید. حالا یه بارم تعریف میکنم برا اونایی که نشنیدن:
ابوحمزه ثمالی نقل میکند:
نزد امام باقر نشسته بودم که مردی اجازه گرفت و وارد شد و سلام کرد.
امام به او خوش آمد گفت و او را نزدیک خود نشاند و احوالش را پرسید.
آن مرد گفت: فدایت شوم من به نزد یکی از دوستان شما رفتم برای خواستگاری فلان دخترش. اما مرا رد کرد و از من روبرگرداند و برای اینکه خوشچهره نیستم! و پولی ندارم و در این شهر غریبم، مرا تحقیر کرد و از این جریان دلم میگیرد طوری که آرزوی مرگ میکنم
اما باقر به او فرمود: برو. تو فرستاده من به سوی اویی. به او بگو «محمد پسر علی پسر حسین پسر علی پسر ابوطالب، به تو میگوید که فلان دخترت را به همسری منجح دربیاور و به او جواب رد مده»
آن مرد خوشحال و با پیام امام، به سرعت رفت
وقتی آن مرد رفت، امام باقر علیه السلام ( داستان جویبر و ذلفا را نقل ) فرمودند:
مردی از اهل یمامه بنام جُوَیبــِــر در نزد پیامبر آمد در حالی که در جستجوی اسلام بود. پس اسلام آورد و اسلامش عالی بود.
و او مردی کوتاه و نازیبا و فقیر و بدون لباس بود و از سیاهچهرگان سودان. (کشوری در آفریقا)
پیامبر بر غربت و فقر او رحمت آورد و برای او مقداری خرما میفرستاد و دولباس برایش تهیه کرد و به او امر کرد که ملتزم به مسجد باشد و شب را آنجا استراحت کند.
بدین منوال مدتی گذشت تا اینکه افراد غریب (که اهل مدینه نبودند) زیاد شدند و و مسجد برایشان تنگ شد.
پس خدا به پیامبرش وحی کرد که «مسجدت (مسجدالنبی) را پاک گردان و کسانی که شب در آنجا میمانند را خارج کن و امر کن که هر خانهای که دری به درون مسجد دارد، مسدود شود جز در خانه علی و فاطمه (علیهماالسلام) و جنبی از آن مسجد عبور نکند و غریبی در آن سکونت نگزیند»
پس پیامبر امر کرد که هر که خانهاش دری در مسجد دارد، آن را مسدود کند جز درب علی و خانه فاطمه را بر همان حال باقی گذاشت.
سپس پیامبر امر کرد که برای غریبان و مساکین مسلمانان سکویی مسقف تهیه شود تا مکان استراحت آنان شود.
پیامبر آنان اخلاق خوب و خرما و جو و کشمش را دریغ نمیکرد و سایر مسلمانان مدینه هم با مشاهده این مهربانی پیامبر، چنین میکردند و صدقات خود را صرف آنان میکردند.
روزی پیامبر رحمت نظر لطفش را به جُوَیبــِــر انداخت و دلش به حال او سوخت. به او گفت: چقدر خوب بود زن میگرفتی تا هم پاکی خود را حفظ میکردی و هم آن زن در کار دنیا و آخرت کمک تو باشد.
جویبر گفت: یا رسول اللََّه چه کسی به من رغبتی دارد؟
نه مال دارم و نه جمال.
نه حسب دارم و نه نسب.
چه کسی به من زن میدهد؟
و کدام زن به من رغبت میکند؟
پیامبر فرمود: ای جوبیر خداوند به وسیلۀ اسلام بسیاری از اشخاص در دوره جاهلیت محترم بودند را پایین آورد و بسیاری از اشخاص در جاهلیت خوار و بیمقدار بودند و اسلام قدر و منزلت آنها را بالا برد. خداوند به وسیله اسلام تکبرهای جاهلیت و افتخار به نسب و فامیل را منسوخ کرد. مردم از سفید و سیاه و قریشی و عربی و غیرعرب همه از آدم هستند که خدا او را از گل خلق کرد و محبوبترین مردم نزد خدا در روز قیامت، فرمانبرداترین و باتقواترین آنهاست.
من در میان مسلمانان کسی را با فضیلتر از تو نمیدانم جز کسی که باتقواتر و فرمانبردارتر از تو باشد.
سپس به او گفت رهسپار خانهی فلانی برو که از اشراف قوم خود است. به او بگو من فرستادهی فرستادهی خدا هستم و او میگوید که جویبر (بنده!) را به همسری دخترت «ذلفا» دربیاور.
پس جویبر با این پیام پیامبر راهی منزل آن فرد شد در حالی که در خانهاش همراه با عدهای از خویشاوندانش نشسته بود.
جویبر پس از کسب اجازه و ورود به منزل وی گفت: من از طرف پیغمبر پیامیبرای تو دارم. محرمانه بگویم یا علنی؟
گفت: پیام پیامبر به من، موجب افتخار و شرف من است. البته علنی بگو!
جویبر گفت: پیامبر به تو میگوید که دخترت ذلفا را به همسری جویبر درآور!
آن مرد گفت: پیامبر خودش این موضوع را به تو فرمود؟!
جویبر گفت: بله. من ا به حال دروغی بر پیامبر نبستهام.
پدر ذلفا گفت: رسم ما نیست دختر خود را جز به همشأنهای خود از قبیلهی خودمان بدهیم. تو برو تا من خودم به پیامبر را ملاقات کنم و پیامبر را از عذر من آگاه کن.
جویبر برگشت و با خودش میگفت: «به خدا قسم آنچه قرآن تعلیم داده است و آن چیزی که نبوت محمد برای آن است غیر این چیزی است که پدر ذلفا میگوید»
ذلفا از پشت پرده این سخنان جویبر را شنید. پیش پدرش آمد تا از ماجرا آگاه شود.
پدرش گفت: این مرد میگفت پیامبر او را فرستاده است و گفت پیامبر مرا امر کرده که تو را به ازدواج با او درآورم!
ذلفا گفت: «بخدا قسم جویبر تاکنون دروغی از پیامبر نقل نکرده است. فردی را بفرست تا جویبر را برگرداند.»
پدر ذلفا کسی را فرستاد تا جویبر را به جمع آنها برگرداند. پس به او گفت: «جویبر خوش آمدی. (تو نرو) من میروم مطمئن شوم و برگردم»
پدر ذلفا نزد پیامبر آمد و عرض کرد: پدر و مادرم فدایت؛ جویبر پیام شما را آورد... اما از حرف او آرام نشدم و گفتم بهتر است شما را ببینم. ما (رسم و عادتمان بر این است که) جز با همشانهای خود ازدواج نمیکنیم.
پیامبر به او فرمود: جویبر مؤمن است و مرد مومن «همشان» زن مومنه است (و آن شأنیتهایی که در اثر مال و نسب بود مربوط به زمان جاهلیت است)
پدرذلفا خانه برگشت و برای دخترش ماجرا را نقل کرد
ذلفا گفت: اگر فرمان رسول خدا را گوش نکنی، جزو کافران خواهی بود (احسنت به این دختر) جویبر را همسردار کن!
پدر ذلفا از نزد دخترش بیرون رفت و دست جویبر را گرفت و در حضور فامیلهایش، از او را طبق سنت خدا و رسولش، به همسری دخترش درآورد و مهریه او را نیز ضمانت کرد.
پدر ذلفا دخترش را آماده کرد. سپس به جویبر گفت: آیا خانهای داری که عروس را به آن خانه ببری؟ گفت نه.
پدر ذلفا خانهای هم با فرشها و کاهایی آماده کرد و دو لباس مناسب به جویبر پوشاند
(شب) ذلفا وارد خانهاش شدند. جویبر هم به سوی خانهاش راهنمایی شد در حالی که نمیدانست خانهاش کجاست!
زمانی که چهره ذلفا را دید، نگاهی به خانه واثاثیه آن و بوی عطری که میآمد انداخت و به گوشه خانه رفت؛ دائما قرآن میخواند و در حال رکوع و سجود بود تا صبح شد. صدای اذان آمد. با همسرش به (مسجد پیامبر برای) نماز صبح رفت. نماز صبح را خواندند. (زنان) از ذلفا پرسیدند که آیا به تو دست زد؟!!
ذلفا گفت که پیوسته قرآن میخواند و در رکوع و سجود بود تا وقتی صدای اذان را شنیدیم.
شب دوم هم به همین منوال بود و خبری نشد! اما ذلفا با پدرش چیزی نگفت.
وقتی ذلفا دید که روز سوم هم اوضاع همین است، به پدرش اطلاع داد و او هم به سوی پیامبر رهسپار شد.
پدر ذلفا به پیامبر عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت؛ مرا به ازدواج جویبر امر کردی. از ازدواجهای مرسوم ما نبود اما اطاعت از شما این ازدواج را بر من واجب کرد.
پیامبر از سبب این ناخوشایندی پرسید و او گفت: ما خانه و اثاثیه برای او فراهم کردیم و وارد خانه شدند اما نه حرفی با او زده و نه نگاهی به او کرده است و نه نزدیکش رفته است! در گوشهای از خانه دائما مشغول خواندن قرآن و نماز شده تا اذان صبح و شب دوم و سوم هم به همین ترتیب. ما فکر میکنیم (مشکل جنسی دارد! و) به زن نیاز ندارد...
پیامبر کسی را دنبال جویبر فرستاد و به او گفت: مگر در تو میل به زنان وجود ندارد؟!
جویبر گفت: بلهای رسول خدا. اتفاقا این میل در من شدید است(!)
پیامبر فرمود: بمن خلاف آنچه درباره خودت میگویی، خبر دادهاند؛ خانه و فرش و اثاثیهای برای تو فراهم کردهاند و دختر زیبا و معطر نزد تو آمده اما او را نادیده گرفتهای و نگاهش نکردهای و حرفی با نزدهای و نزدش نرفتهای، چه چیز مانع تو شد؟
جویبر عرض کرد: یا رسول اللّه وقتی که وارد آن خانه شدم و خود را در میان آنهمه نعمت دیدم، در اندیشه فرو رفتم که خداوند به این بنده ناقابل چقدر عنایت فرموده. دوست داشتم حالا که خدا مرا اینگونه متنعم و سرپرستی کرد، او را شکر کنم و سه روز دائما نماز و قرآن خواندن اما آن را در جنب نعمت خدا ناچیز میدانم. اگر خدا بخواهد، امشب ذلفا و خانوادهاش را راضی میکنم(!)
پیامبر پدر ذلفا را طلبید و او را به آنچه جویبر گفته بود آگاه کرد و آنها (خانواده وی، از گمان یا حرف بدی که درباره او برده بودند) توبه کردند و جویبر هم به قولش عمل کرد!
پس از مدتی جنگی پیش آمد و جویبر همراه پیامبر در آن جنگ شرکت کرد و شهید شد. پس از جویبر، هیچ بیوهزنی در مدینه به اندازه ذلفا خواستگار نداشت.
این داستان که در کتاب شریف کافی نقل شده، یک نمونه از میزان اطلاع و تبعیت ما از اسلام حقیقی را یادآور میشود. البته ممکن است کسی این اشکال را وارد کند که اگر پیامبر به ما هم امر میکرد، ما هم میگفتیم چشم!
اما من شما را به استدلال پیامبر ارجاع میدهم: مرد مومن «هم شأن» زن مومنه است:ok:
همچنین است سایر تبعیتهای غالب ما از سایر آموزههای ایشان. که من مثال نمیزنم چون خودتون میدونید میخوام چیو مثال بزنم!
لابد ... شما شانتون خیلی بالاست ...
همینکه پوشیه میزنین ... یهویی شانتون میره بالا ...
اینقدر بالا میره که هیچ کس دیگه در سطحتون نیست ...
دیگه همه باید شما رو اون بالا بالا ها تو آسمانها ببینند ...
خودتون رو هم میگیرین ... فکر میکنین که خیلی خیلی آدم مهمی شدین ...
چقدر بدست آوردن شان تو این روزها کاره راحتی شده ...
هیچ کاری هم که در سطح شماها نیست ...
سطح شماها بالاتر از کار کردن هستش ...
اصلا چه معنی میده که برین برای کسی دیگه کار کنین ...
اصلا اینقدر شماها بالا هستین ... آسمونی هستین ... بزرگ هستین ...
اصلا خدا شما ها رو اینجوری خلق کرده ...
حالا اون دختری که چهار جا برای کار کردن میره ...
و بعدش میبینه در درون محیط کار مجبور میشه با چند نفر مراوده داشته باشه ...
مجبور میشه برای اینکه کار بکنه یه حجاب معمولی بزاره...
کمی آداب معاشرت رو رعایت کنه ...
اونا سطحشون پائین هست ... چون برای کارفرما بزک بوزک کردن ...
اونا پول رو به اون دنیا ترجیح دادند ...
خوشا به حالتون ... آسمونی ها ...
من این مطلب روبرای اون آقا نوشتم ایشون پوشیه رو مسخره کرده بودن شان هر آدمی به تقواشه!
انگار دخترا فقط منتظرن کسی بیاد بهشون پیشنهاد ازدواج بده هر زنی قبل از زن بودن انسانه!
شما پست آقای user namروبادقت بخونید بعد در مقابل حرفهای من موضع بگیریدمنظور من اصلا غرورنبود
دوستان سلام
هر چند شما با کنایه و طعنه این مطلب را نوشتید
اما بانویی که حجاب برتر را اختیار کرده است، پوشیه می زند و خود را حفظ می کند اگر اینها مبتنی بر اندیشه فکر بوده باشد، واقعا بدون هیچ کنایه ای همین گونه است که می فرمایید.
چنین خانمی یک ملکه بوده و شایسته رفتار و برخوردی چون یک ملکه است.
واقعا و حقیقتا خوشا به حال ایشان
علی علی
دوستان سلام
آقایان اگر می خواهند ازدواج کنند، باید دست به کار بشوند و از هیچ چیزی نترسند. بالاخره جایی و کسی هست که شرایط آنها را بپذیرد.
برادران محترم، توجه داشته باشید که تا وقتی که چیزی ندارید همیشه فکر شما درگیر نداشتن آن چیزها و شرایط بد اقتصادی شماست، وقتی که شرایط شما خوب باشد به این فکر می روید که آیا به دلیل شرایط مطلوب شما جواب مثبت داده می شود یا اینکه به اخلاق و اندیشه شما جواب مثبت داده می شود و تا مدتها چنین فکری ممکن است شما را درگیر خود کند. بنابراین چندان دنبال شرایط مطلوب اقتصادی نباشید و اقدام کنید. ابتدا به خانواده خود بسپارید تا آنها بیابند، بعد از مدتی اگر مورد مناسبی یافت نشد، شخصا از طریق واسطه ها و ... پیگیر شوید.
جریان را در مرحله نظر اینقدر پیچیده نکنید که خودتان رغبت به اقدام عملی نداشته باشید.
بانوان برای ازدواج نیاز به اجازه ولی دارند اما شما نیازی ندارید.
بانوان محترم اگر می خواهند ازدواج کنند باید حیای غیرعاقلانه را کنار گذاشته و با حفظ احترام والدین قدری بر خواسته ها و تمایلات خود جدیت و اصرار داشته باشند. این درست است که شما برای ازدواج نیاز به اجازه ولی خود دارید اما شما هم می توانید برای کسب این اجازه و همراهی ایشان با خود کارهایی بکنید. سیاست داشته باشید و گاهی از تکنیک های خاص زنانه خود در این امر استفاده کنید. معمولا پدران دوست ندارند که ناراحتی دختر خود را ببینند.
توجه داشته باشید اینکه خود را به واسطه های مطمئنی چون نهاد رهبری، مسئول هیئت و مسجد و ... معرفی کنید، هیچ چیزی از ارزش وجودی شما کم نمی کند.
سعی کنید که صادقانه و مبتنی بر اندیشه ای که دارید در مکان های مورد نظر خود فعالیت هایی را انجام دهید
علی علی
البته با این مطلب تند و عصبانی که شما گذاشتید، یخورده تحقیق کردم، در کل به این نتیجه رسیدم که استفاده از پوشیه مصداق افراط نیست( که پیش از این عقیده داشتم افراط و زیاده رویه)، ولی به هیچ وجه واجب نیست،
در مورد اصلاح صورت هم می تونید نظر خانوم ها رو تو این تاپیک مطالعه بفرمایید: اصلاح صورت و ابرو برای دختر مجرد(از دیدگاه فقهی و اجتماعی) http://www.askdin.com/thread17167.html ، پس تو این زمینه اگه کسی پشت لبش سبز شده ، شما تصمیمو به خودشون واگذار کنید و از طرف جمع جو سازی نکنید، ضمنا تو عرف تا جاییه که ما میدونیم فقط ابرو بر نمی دارن والا الان از خواهرم پرسیدم میگه اکثرا صورتشون رو اصلاح می کنن،:khoshgel:
یه نکته ای رو هم خدمتتون عرض کنم که این مدل نقل و قول شما به گونه ای تخریب شخصیت هست، و این جور نقل و قول به دور از عدالته، هرکسی که اون مطلبه منو بخونه ازش به عنوان یه مشاوره استفاده می کنه، نه توهین و بی ادبی،
ضمنا جالب اینجاست که در مطلب اصلی اولا قید شده که این بخش آبی نظر شخصی است و تقاضا کردم که کسی به پای مذهب نذاره، در ثانی بعد از چند توصیه ، یکی از توصیه های دکتر انوشه رو که مشاور ازدواجه رو در غالب شوخی عنوان کردم،ثالثا مطلب عنوان شده برای یک قشر خاص(دم بخت بود) و نه برای همه،
شما در اعتراض به من در مورد فعلی که واجب نبود، اخلاقو زیر پا گذاشتین، واقعا چه دلیلی می تونه داشته باشه جز یه واکنش احساسی؟!!!
امثال ما؟!!، میشه دقیقا مشخص کنید منو تو چه دسته و قماشی فرض کردین که تهمت زدنتون محرض بشه، من ناراحت نیستما ولی این واکنش های تند و احساسی هم خوب نیست
در پناه خدا
یا علی
دوستم ایشون منظورشون اصلا توهین نبود که
فقط ظنزگونه نوشتن
سلام عزيزم
من خودم پوشيه ميزنم ولي هرگز اين حسي كه شما گفتي نسبت به خودم ندارم بنده كار به بقيه ندارم ولي خودم پيش خدا خيلي خيلي رو سياهم خداست كه از قلب ادمها خبر داره مهم هم همون نظر خداست چه با پوشيه چه بدون اون :Gol:
سلام علیکم خواهر گرامی و عزیز،
آغازگر تاپیک خانم بودند ولی بخش اصلی سؤالشان در مورد این بود که چرا خداوند تمایل جنسی در انسان قرار داده است و اصلاً عنوان تاپیک هم همین است که آیا غریزهی جنسی ویژگی حیوانی است یا نه! اینکه در انسان و حیوان مشترک است را همه قبول داریم ولی آیا این دلیل میشود که بگوییم چنین کاری دون شأن انسانی است؟ حیوانات هوازی تنفس هم دارند آیا ما باید بگوییم چرا خداوند ما را مثل حیوانات هوازی خلق کرده است؟ آیا کسی تا بحال از خودش پرسیده است که چرا ما از نظر بدنی شبیه گوریلها هستیم؟ دون شأن انسانی ما نیست؟ با وجود شباهت که نباید اصل را زیر سؤال برد. پاسخ حقیر هم در جواب به این بخش سؤال ایشان بود، اینکه غریزهی جنسی و تمایل جنسی از بالاترین نعمات جسمانی خداست به انسان چه در دنیا و چه در آخرت، شاید حالا برای مردها مستقیم و برای خانمها از قِبَل عواطفی که در این رابطه ایجاد میشود و اوج میگیرد ... برای هر دو نعمت است ولی از جهات کمی متفاوت ... اگر شرایط افراد جامعه عادی باشد ...
متعه هم فقط برای دختران مجرد شدنی است و اصولاً زن متأهل نمیتواند ازدواج کند و متعه هم همینطور ...
زن جوان و دوشیزه هم میتواند متعه کند اگر شرایطش را داشته باشد ...
اگر این خواهر عزیزی که آغازگر تاپیک هستند در صورت بروز نیاز امکان ازدواج هم داشتند و وارد فضایی میشدند که نعمت خدا در برطرف شده نیازهای بزرگشان را بچشند، مثل آب گوارا برای شخص نشته، آیا اصولاً چنان سؤالی به ذهنشان میرسید که چرا خداوند به ما میل جنسی داده است؟ سؤال الآنشان مثل این است که یک شخصی دو هفته آب نخورد (آب پرتقال و شیر و اینها هم نخورد، نه اینکه زرنگی کند و زیرآبی برود :khandeh!:) و بعد از تشنگی نزدیک باشد که هلاک شود و بعد به خدا اعتراض کند که چرا این عطش را در درون او قرار داده است! خوب اگر انسان عطش نداشت چطور میفهمید که بدنش نیاز به آب دارد باید برود آب بخورد؟ اگر انسان میل جنسی و نیاز عاطفی از جنس عواطف میان دو همسر نداشت به نظر شما با توجه به سختیهایی که مقاربت دارد و مسؤولیتهایی که زن و شوهر نسبت به هم دارند بجز انبیاء و متقین و صلحا چند درصد از مردم عادی حاضر بودند برای بقای نسل تن به این سختیها داده و ازدواج کنند؟
پاسخ این سؤالات بدیهی است حقیر فقط متذکر به نکاتی شدم ... مگرنه اگر قصدم این بود که به این خواهرمان پیشنهادی بدهم میگفتم یا تحمل کنید یا هر کاری کنید که پدر و مادرتان به صرافت بیفتند که شما نیاز دارید و میترسید که به گناه یبفتید تا هر طوری شده برایتان همسری پیدا کنند، واسطه پیدا کنند، آخر تا وقتی همینطوری بچهها بگویند ما زن یا شوهر میخواهیم برخی پدر و مادرها از وخامت اوضاع مطلع نیستند و میگویند باشد ولی برایش برنامهی بلندمدت چند ساله میچینند که اگر نشد هم مهم نباشد ... باید نشان بدهند که چقدر مستأصل هستند تا پدر و مادرشان هم به طور درست و حسابی دغدغهمند ازدواج ایشان بشوند ... در جامعهی امروز ما هم که پیشنهاد متعه اصلاً زشتتر از پیشنهاد دوستی و حتی زنای عاشقانه و مرامی (در رابطهی دوستی) شده است به لطف کفار و دشمنان دین و مذهبیهایی که در این یک جهت پشت آنها ایستادهاند ...
وقتی خواستم کمر به اصلاح خودم و نزدیکانم و در حدّ وسعم جامعه ببندم خودم را برای شنیدن طعنه از آشنا و بیگانه و از دوست و دشمن آماده کردم، «سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّـهُ مِنَ الصَّابِرِينَ»
کاری را که نظام طاغوت ظرف چند قرن و بخصوص در قرن گذشته با این هم امکانات و سرمایه انجام داده است به یقین اصلاحش کار یک روز و دو روز نیست ...
در پناه خداوند باشید ان شاء الله، :Gol:
یا علی علیهالسلام
حق باشماست یه کمی احساساتی شدم آخه این روزا ازاین حرفا زیاد می شنوم
چون دوست ندارم کسی از دستم ناراحت بشه پستم رو حذف کردم
لطفااگر توهینی شد حلال بفرمایید
ولله من حرفام نه طعنه اس نه کنایه و چزوندن طرف مقابلم
فقط مدلم اینجوری که معمولا طنز مینویسم
این تیکه داخل پرانتز با فونت کوچیک هم فقط ظنز بود و بس
به هر حال اگه شما به دل گرفتین ... حلال کنین منو
منم به احترام شما که دغدغه ی دین دارید ، اگه باز هم حس بدی نسبت به مطلب من دارید از طریق پیام خصوصی به من اطلاع بدین تا کل مطلبمو ویرایش کنم،
ان شا الله همیشه در خط و مسیر حضرت زهرا باشید، و ضمنا شما هم حقیر رو حلال کنید
یا زهرا
یا علی
سلام.
تا حالا کسی به فکر من نبودا..
هرچی سزاغ میگرفتیم واسطه ها میگفتن مورد اون جوری که تو میخوای نیست
همین حالا از وقتی مادرم گفته فقط از خوزستان دنبال دختر میگرده افراد مختلف هر روز بهم میگن ما چند مورد دختر خوب میشناسیما، میخوای معرفی کنیم بهت؟:hey:
و حالا علی رغم این شرایط و نیازم به ازدواج باید بگم نه ممنون فعلا نه!:Narahat:
[="Arial"] username;622570 نوشت:
خدایا خسته شدم اونقدر تو این اسکدین غلط املایی گرفتم!:vamonde:
عزیز من! درستش اینه: محرز
افتاد؟
وا
چرا ؟؟؟
[="Arial"] بنت الحسین;622577 نوشت:
username;622609 نوشت:
عجب فیلم هندیی شده اینجا!:khandeh!:
برادر یه دکمه ای روی کیبورد هست به اسم Space bar خیلی هم بزرگه بد نیست گه گاهی ازش استفاده کنید که اینجوری کلمات بهم نچسبن:khandeh!:
عجب دوره ای شده ، خودم شک داشتم تو گوگل سرچ کردم دیدم کلی مطلب پیدا شده، فک کردم درسته، دیگه به سرچ گوگل هم نمیشه اعتماد کرد:khaneh: