جمع بندی بر اساس آیات و روایات، قرآن کریم برتر است یا اهل بیت علیهم السلام؟

تب‌های اولیه

56 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بر اساس آیات و روایات، قرآن کریم برتر است یا اهل بیت علیهم السلام؟

با سلام

میخواستم بپرسم قرآن کریم برتر است یا اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ؟؟ بر اساس آیات قرآن و احادیث معصومین ع ؟؟؟

اگر قرآن برتر از اهل بیت است،، قرآن برتر است یا پیامبر اعظم (ص) ؟

تشکر ...

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد محسن

IVI.@.H.D.I;536215 نوشت:
با سلام

میخواستم بپرسم قرآن کریم برتر است یا اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ؟؟ بر اساس آیات قرآن و احادیث معصومین ع ؟؟؟

اگر قرآن برتر از اهل بیت است،، قرآن برتر است یا پیامبر اعظم (ص) ؟

تشکر ...


بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخ پرسش را می توان از میان روایات پیامبر و اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین یافت .
رسول خدا صلوات الله علیه در حدیث متواتر "ثقلین" "قرآن و عترت" را به عنوان "ثقل اکبر و اصغر " معرفی می کند. جمله حضرت مطابق با نقل های مختلف به این شرح است :

" انى تارك فيكم الثقلين الثقل الأكبر والثقل الأصغر ان تمسكتم بهما لا تضلوا ".(1)
"إني تارك فيكم أمرين أحدهما أطول من الآخر كتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض و عترتي" (2)
بنا بر این، منظور از ثقل اکبر قرآن، و منظور از ثقل اصغر ، اهل بیت رسول الله صلوات الله علیهم اجمعین هستند.آنان قرین، مفسر، مبین و مجری قرآن می باشند.
آیت الله جوادی آملی در وجه نامیدن عترت به "ثقل اصغر" آورده است :
عترت طاهرین گرچه به لحاظ مقام های معنوی و در نشئه باطن از نظر بزرگان دین مانند صاحب جواهر و کاشف الغطا از قرآن کم تر نیستند و سخن بلند امیرالمؤمنین: " ما لله عزوجل آیه هی اکبر منی" خدا را آیتی از من بزرگ تر نیست. (3) نیز گواه این مدعا است اما از نظر نشئه ظاهر و در مدار تعلیم و تفهیم معارف دین، قرآن کریم ،ثقل اکبر و آن بزرگواران،ثقل اصغرند. در این نشئه جسم خود را نیز برای حفظ قرآن فدا می کنند. (4)
با این حال مقایسه واقعی میان قرآن و اهل بیت و اکبر و اصغر نامیدن آن ها تفسیری دیگر دارد، زیرا قرآن کلام خدا است و با رسول الله و اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین از دو سنخ اند.
رسول الله و اهل بیت انسان و مکلف اند که با انسان های دیگر که مثل ایشان مکلف هستند، قیاس می شوند.
قرآن کلام الله است و مانند انسان موجودی مکلف نیست تا با وی مقایسه شود که کدام افضل هستند. این که در روایت ثقلین، قرآن، ثقل اکبر و اهل بیت، ثقل اصغر نامیده شدهاند، شاید از این جهت بوده که قرآن کلام خدا و معیار حق است. پیامبر و اهل بیت برای ابلاغ ، بیان،تفسیر و تبیین قرآن هستند و قرآن را در خود پیاده کرده اند. پس، از این حیث قرآن اصل است و اکبر، و اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین، اصغر و به عنوان مفسر و مبین، معرفی شده اند.

پی نوشت ها:
1. صفار قمی،بصائر الدرجات، تهران،انتشارات اعلمی،سال 1404 قمری ، ص 432.
2. شیخ صدوق، خصال، قم ، انتشارات اسلامی، سال1403 ق ، ص 65.
3. جوادی آملی،تفسیر تسنیم، قم ،انتشارات اسراء،سال 1385 خورشیدی، ج 1، ص 76.
4. بصائر الدرجات پیشین،ص 97

IVI.@.H.D.I;536215 نوشت:
با سلام

میخواستم بپرسم قرآن کریم برتر است یا اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ؟؟ بر اساس آیات قرآن و احادیث معصومین ع ؟؟؟

اگر قرآن برتر از اهل بیت است،، قرآن برتر است یا پیامبر اعظم (ص) ؟

تشکر ...

این مقایسه شما باطل و قریب به کفر هست ! زیرا کلام الله تعالی اصلا قابل مقایسه با بندگانش نیست ... قران کریم هزاران برابر برتر از اهل بیت علیهم السلام هست و اهل بیت خدمت گزاران به قران کریم هستند و از این رو امام امت هستند ....
حضرت امام حسین علیه السلام ظهر عاشورا فرمود : اگر قرار است دین جدم و قران کریم به دست کافران نابود شود پس ای شمشیرها مرا تکه تکه کنید ......

عالم مقدس ملکوت;536823 نوشت:
این مقایسه شما باطل و قریب به کفر هست ! زیرا کلام الله تعالی اصلا قابل مقایسه با بندگانش نیست ... قران کریم هزاران برابر برتر از اهل بیت علیهم السلام هست و اهل بیت خدمت گزاران به قران کریم هستند و از این رو امام امت هستند ....
حضرت امام حسین علیه السلام ظهر عاشورا فرمود : اگر قرار است دین جدم و قران کریم به دست کافران نابود شود پس ای شمشیرها مرا تکه تکه کنید ......

کلام الله تبارک و تعالی همان دلیل بزرگ هدایت و روزنه اصلی نور برای نجات از عالم ظلمت هست ...........

با سلام و عرض ادب خدمت جناب عالم مقدس ملکوت بزرگوار

بنده ضمن تشکر از اظهار نظر حضرتعالی،چند نکته را می خواستم خدمتتان عرض کنم.

نکته اول : سئوال کردن یک مطلب برای فهمیدن و یاد گرفتن، هیچ اشکالی ندارد حتی اگر آن مطلب از نظر شخص دیگری مطلب بدی باشد.

نکته دوم : اصل مقایسه کردن کار بدی نیست. در قرآن الی ماشاء الله از مقایسه استفاده شده است و

اصلاً همین مقایسه کردن یک روش قرآنی است تا ارزش گذاری برای افراد و یا مفاهیم دینی و غیر دینی مشخص شود.

( چند نمونه : سوره هود، آیه 25_ سوره یوسف، آیه 39 _ سوره رعد، آیه 16 )

نکته سوم : به نظرم، نسبت دادن شما ( این مقایسه شما باطل و قریب به کفر هست ) از سر کم لطفی و کم توجهی است و شایسته است

که حضرتعالی با بیان بهتری مطالب خود را بیان کنید.

به نام خدا:
جناب عالم مقدس ملکوت سلام علیکم. لازم است دوباره پاسخ را اما این بار با دقت مطالعه فرمایید و سپس نظرات خود را اعلام کنید.
در جای جای پاسخ به این نکته اشاره شده است که این جا جای مقایسه نیست و توضیح آن داده شد و علاوه اهل بیت خود را مفسر آیات الهی می دانند.
اما اگر در پاسخ این سخن بعضی گفته اند که آنان از نظر مقام معنوی و نشئه باطنی کم تر از قرآن نیستند در مقام اشاره به نور وجودی معصومین سلام الله علیهم اجمعین دارد که امری جدا از جسم ایشان است. آن نور یک حقیقت است و به حق آنان قرآن ناطق اند.با این حال امامان خود را مفسرین قرآن معرفی کرده اند.

[="Blue"]

محسن;536919 نوشت:
به نام خدا:
جناب عالم مقدس ملکوت سلام علیکم. لازم است دوباره پاسخ را اما این بار با دقت مطالعه فرمایید و سپس نظرات خود را اعلام کنید.
در جای جای پاسخ به این نکته اشاره شده است که این جا جای مقایسه نیست و توضیح آن داده شد و علاوه اهل بیت خود را مفسر آیات الهی می دانند.
اما اگر در پاسخ این سخن بعضی گفته اند که آنان از نظر مقام معنوی و نشئه باطنی کم تر از قرآن نیستند در مقام اشاره به نور وجودی معصومین سلام الله علیهم اجمعین دارد که امری جدا از جسم ایشان است. آن نور یک حقیقت است و به حق آنان قرآن ناطق اند.با این حال امامان خود را مفسرین قرآن معرفی کرده اند.

عزیز بزرگوار شما عرض کردی به من که : در جای جای پاسخ به این نکته اشاره شده است که این جا جای مقایسه نیست و توضیح آن داده شد

خب منم همین را گفتم دیگه ! حرف دیگه ای گفتم ؟؟ منم گفتم این مقایسات را نکنید .... این که نور اهل بیت صلوات الله علیهم چگونه است و در چه حدی است به ما مرتبط نمیشود و امری مربوط به ان بزرگواران هست و وظیفه ما تبعیت از کلام الله و راس قرار دادن او در همه امور است ....[/]

عالم مقدس ملکوت;536823 نوشت:
این مقایسه شما باطل و قریب به کفر هست

انی تارك فیكم الثقلین كتاب الله و علی بن أبی طالب واعلموا ان علیا لکم أفضل من كتاب الله لأنه مترجم لكم عن كتاب الله

من از بین شما می روم و برایتان دو گوهر گران بها بجا می گذارم: کتاب خدا و علی بن ابی طالب؛ و بدانید که علی برتر از کتاب خداست؛ زیرا علی مفسر و بیان کننده قرآن برای شماست.

البرهان في تفسير القرآن ج‏1 64 12 - باب في معنى الثقلين و الخليفتين من طريق المخالفين ص 61

منقبه، المنقبه السادسه و الثمانون، ص 161

[="Navy"]دلیل اول :
صغری : پیامبر اکرم (ص) برتر از قرآن است.
کبری : اهل بیت علیهم السلام در تمامی صفات و کمالات و فضائل و مناقب با رسول خدا (ص) مساوی و برابر هستند.
نتیجه : بنابراین اهل بیت علیهم السلام نیز برتر از قرآن هستند.
تفصیل بحث :
اولاً؛ قرآن یکی از شؤون پیامبر اکرم (ص) است و به خاطر وجود شریف آن حضرت نازل شده است و علت غایی خلقت کائنات و بشریت و تمامی هست، وجود مبارک آنحضرت است. قال الله تعالی : لولاک لما خلقت الافلاک.( ای رسول اگر تو نبودی، افلاک را نمی­آفریدم.(بحارالانوار ج16ص405)
ثانیاً قرآن جانشین پیامبر اکرم (ص) است. (انی تارکٌ فیکم الثقلین و . . . ) و نائب هیچگاه افضل از منوبٌ علیه نیست. بنابراین رسول اکرم (ص) از قرآن برتر است.

دلیل دوم :
حضرت علی علیه السلام می فرمایند : آیات قرآن سه دسته است: ثلث آیات درباره ما اهل بیت علیهم السلام و ثلث دیگر درباره دشمنان ما نازل شده است و ثلث آخر آن درباره سنن و امثال و احکام و فرائض می باشد. (نزل القرآن اثلاثاً ؛ ثلث فینا و ثلث فی عدونا و ثلث فی الاحکام و الفرائض. (کافی ج2ص627))
آیات ولایت و امامت که برترین آیات قرآن است یعنی نسبت به آیات دیگر برجسته تر و بالاتر هستند، آیا می شود که این آیات از خود ولایت و امامت بالاتر و برتر باشند؟ آیا ممکن است آیه لیلة المبیت که در شان حضرت علی علیه السلام نازل شده است از خود حضرت علی علیه السلام بالاتر باشد؟
آیا می توان گفت که مقام قرآن صامت از مقام قرآن ناطق بالاتر است؟ البته که نه!
پس مسلماً اهل بیت علیهم السلام از قرآن برتر هستند؛ زیرا ثلث قرآن در شان آنها و ثلث دیگر درباره دشمنان آنها نازل شده است یعنی دوثلث قرآن مربوط به آنهاست. تویی حقیقت قرآن و برتر از قرآن ...... که صامت است و کریم و تو ناطقی و کریم.

دلیل سوم :
قرآن به تنهایی نمی تواند هدایت مطلوب را عهده دار شود بلکه نیاز به مترجم، مفسر، مجری و مبیّن دارد که آنهم حضرات چهارده معصوم علیهم السلام هستند و شواهد محسوس و عینی هم همین امر را ثابت می کند. کسانی که تنها تمسک به قرآن آن هم الفاظ به ظاهر آن داشته اند از تمامی اصول دین اسلام منحرف شده اند. امام کسانی که به اهل بیت علیهم السلام متمسک شده اند به سعادت رسیده اند چراکه هر کجا اهل بیت علیهم السلام باشند قرآن هم وجود دارد.جایی حضرت علی علیه السلام می فرمایند : انَ کلام الله الناطق. من کلام گویای خدا هستم (بحارالانوار ج30ص546) در نتیجه متمسکین به ولایت در پرتو محبت اهل بیت علیهم السلام متمسکین به قرآن خواهند شد و لاغیر زیرا محل خداوند در پذیرش تمامی اعمال فقط ولایت است.

دلیل چهارم :
در روایات متعدد است که حضرات چهارده معصوم علیهم السلام اولین مخلوق و اشرف مخلوقات، فیض نخست و صادر نخستین حتی قبل از قرآن هستند. (قال رسول الله (ص) : اول ماخلق الله نوری. اولین مخلوق خداوند متعال نور من است. (بحارالانوار ج1ص97) چرا که کلام خدا حادث است و مخلوق، قدیم فقط خداوند تبارک و تعالی است و بقیه حادث هستند و بطور قطع و یقین می توان گفت که فیض نخست از فیضهای دیگر افضل است بنابراین اهل بیت علیهم السلام که در خلقت تقدم بر قرآن دارند برتر و افضل از آن هستند.
دلیل پنجم :
تمامی عالم هستی تجلی خداست، شانه خداست، آئینه خدا نماست. وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ. وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ . و در وجود شما آیاتی برای جویندگان یقین است آیا به دیده دقت نمی نگرید؟ (ذاریات آیات 20 و 21)
انسان آینه ای جلا داده و به جانب خدا قرار داده شده است. خدای متعال ما را به گونه ای خلق کرده است که به جانب او باشیم و او را نشان بدهیم. حضرت عیسی فرمودند : با کسی معاشرت کنید که دیدنش شما را به یاد خدا بیاندازد.(کافی ج1ص39).
قرآن هم از آیاتی است که انسان را به خدا وصل می کند و آینه تمام نمای ذات اقدس الهی است و تجلی عظیم اوست. وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ. ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم را عطا نمودیم. (حجر آیه 87). امیرالمومنین علیه السلام آیه اعظم خداوند است که تمامی صفات خداوند متعال در او تجلی پیدا کرده است. السلام علیک یا حجة الله الکبری السلام علیک یا آیة الله العظمی. سلام بر تو ای دلیل بزرگ خدا و سلام بر تو ای نشانه بزرگ خداوند. (مفاتیح الجنان؛ زیارت امیرالمومنین علیه السلام). حجت بزرگ خداوند متعال و آیت الله العظمی تنها امامان معصوم علیهم السلام هستند. قال علی علیه السلام؛ ما لله نبأ اعظم منّی و ما الله آیة اکبر منّی. برای خداوند متعال خبری عظیم تر از من و نشانه ای بزرگ تر از من نمی باشد. (بحارالانوار ج23 ص206). آیة در روایت نکره است یعنی تاکید و شامل همه آیات خداوند متعال حتی قرآن مجید هم می شود؛ یعنی علی بن ابیطالب علیه السلام از قرآن هم عظیم تر است. هرچه که در تمامی کتب آسمانی آمده در قرآن جمع شده و هرچه در قرآن است در سوره حمد و هرچه در سوره حمد آمده در بسم الله آن متمرکز شده و بسم الله در باء آن و نقطه زیر باء حضرت علی است. (القطره ج1ص120 ـ ینابیع المودة ص69و408)
باء در بسم الله باء استعانت است و اسم خداوند متعال اهل بیت علیهم السلام هستند؛ نحنُ وَالله الاسماء الحُسنی. به خدا سوگند نامهای نیکوی خداوند متعال ما هستیم. (کافی ج1ص143). یعنی شروع قرآن به استعانت و یاری از امام معصوم علیه السلام است . نفرمودند بالله الرحمن الرحیم بلکه فرمودند بسم الله الرحمن الرحیم.
معرفت، عرفان، سیر و سلوک و بخدا رسیدن تنها از راه اهل بیت علیهم السلام و با استعانت از آنها میسر است. آیه اکبر، نبا اعظم و حجت کبری چهارده معصوم علیهم السلام هستند که برتر از قرآن هستند.[/]

[="Navy"]دلیل اول: آنکه حقیقت محمد و عترت طاهرین او(ص) اولین مخلوقاتی هستند که [توسط خداوند متعال] آفریده شده و به دلایل عقلی و نقلی از تمام مخلوقات شریف‌تر و گرامی‌تر‌اند. دلیل عقلی آنکه، بر اساس قاعده عقلی: امکان اشرف، آفریده نخست باید اشرف ممکنات و برترین مخلوقات باشد و این حضرات علیهم السلام عقل اول هستند. دلایل نقلی این مسئله فراوان است، از جمله از معصوم علیه السلام روایت شده است: «نخستین مخلوقی که خدای متعال آفرید، عقل بود... [آنگاه به آن فرمود:] به عزت و جلال خودم سوگند که مخلوقی را محبوب‌تر از تو خودم نیافریدم، به واسطه تو ثواب می‌دهم و به واسطه تو مجازات می‌کنم».
این روایت دلیل بر برتری عقل از جمیع مخلوقات است و مراد از آن، حقیقت نورانی محمد و آل محمد(ع) است که از تمام مخلوقات ـ از جمله قرآن ـ برتر است. پس عترت پیامبر(ص) که جملگی از نور پیامبرند، برتر از قرآن‌اند:

دلیل دوم: آنکه ولایت عترت، جمله مخلوقات را ـ از جمله قرآن ـ فرا گرفته؛ قرآنی که در لوح محفوظ موجود است و در دیگر منازل آن تا به قرآن مکتوب که در دسترس مردمان قرار دارد. بر حسب اعتقاد ما، ولایت ایشان، بر اساس ولایت کلیه مطلقه بر تمام خلایق احاطه دارد، چنان‌که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: من همان هستم که ولایتم ولایت خداوند متعال است.
دلیل این امر، روایات متعددی است که از جمله «فیض کاشانی» (ره) بعضی از آنها را در مقدمات تفسیر صافی آورده است، مانند این روایات که امام صادق علیه السلام فرمودند:
همانا خداوند متعال ولایت ما ـ اهل‌بیت ـ را قطب (محور) قرآن قرار داد.یعنی قرآن، بر محور ولایت ما دور می‌زند.

دلیل سوم: اینکه عترت علیهم السلام کلام الله ناطق و کتاب مبین؛ و قرآن، کلام صامت و بی‌سخن او است. و دیگر آنکه قرآن عبارت از، الفاظ، خطوط و نقوشی نگاشته شده است که علم آن نزد عترت وجود دارد. پس حقیقت قرآن و علوم آن، به طور اعلی، اشرف، کامل‌تر و تمام‌تر در حقیقت نورانی امام معصوم علیه السلام موجود است. بنابراین امام، برتر از قرآن بوده، ـ همچون برتری معانی از الفاظ ـ بلکه قرآن، جزء و قسمتی از فضایل و مناقب امام و حاکی از بخشی از شئون و مراتبی است که خداوند متعال در ایشان قرار داده است.

دلیل چهارم: آنکه قرآن، کلام مخلوق ـ یعنی رسول‌اکرم (ص) ـ از جانب خداوند بوده، ولی نور نبی اکرم و حضرات عترت(ع) بلاواسطه توسط خالق متعال آفریده شده و بنابر روایات متعدد اثبات شده که عترت، در تمام فضایل با رسول‌اکرم(ص) یکسان‌اند، مگر در نبوت و علت ایجاد سایر موجودات ـ از جمله قرآن ـ جز حقایق انوار مقدس این حضرات علیهم السلام چیز دیگر نیست.

دلیل پنجم: آنکه قرآن موجود و در دسترس ما، تنها سایه، آینه و نشانی از قرآن موجود در عالم مثال و انوار است و می‌دانیم که آن عوالم، تماماً مخلوق و آفریده از اشباح انوار پیامبر و عترت(ع) است، زیرا ایشان نورالانواری هستند که سایر نورها از نور ایشان روشن شده و لذا علت مادی و صوری برای آنها و همچنین برای قرآن
هستند، بنابراین افضل از قرآن‌اند.

دلیل ششم: آنکه علوم عترت پیامبر(ص) به فرموده خودشان، بر کتاب تکوینی و تشریعی و قرآن حقیقی ـ موجود در دیگر عوامل ـ احاطه دارد. چنان‌که فرموده‌اند: از جمله علومی که نزد ماست، تفسیر قرآن و احکام آن است.
بنابراین علوم قرآن، تنها بخشی از علوم ایشان است، و این ملاک برتری ایشان از قرآن است.

دلیل هفتم: اینکه عترت(ع) در نزدیک‌ترین درجات ممکن نسبت به خداوند متعال قرار دارند، زیرا همراه با رسول خدا(ص) در مقام و مرتبه «قاب قوسین أو ادنی؛ مانند دو لبه کمان نزدیک شد یا مقرب‌تر» هستند و قرآن در همه منازلی که داراست، ذیل این مقام قرار دارد. عترت(ع) بر مقام قرآن احاطه دارند و از آن برتر‌اند.

دلیل هشتم: اینکه امام به منزله قلب عالم امکان است و خداوند متعال امامان(ع) را موجب قوام ممکنات قرار داده، و اگر ایشان نباشند، زمین اهل خود را فرو می‌برد و از مجموع احادیثی که در این باب از معصومین(ع) رسیده استنباط می‌شود که موجب بقای ممکنات ـ از جمله قرآن ـ ایشان هستند و بقای همه چیز، از جمله قرآن، به وجود ایشان است پس بی‌تردید، ایشان برتر از قرآن‌اند.

دلیل نهم: اینکه قرآن از آیات و بیّنات الهی است و تردیدی نیست که عترت(ع) بزرگ‌ترین آیات و بیّنات هستند. چنان‌که امیرمؤمنان(ع) فرمودند: کدام آیه‌ای از آیات خداوند، از من بزرگ‌تر است.
این ویژگی نیز دلالت بر برتری ایشان بر قرآن کریم دارد. ایشان به منزله غیب، روح، باطن و حقیقت قرآن هستند. هر که خدا را شناخته و می‌شناسد، از راه معرفت، شناخت و توجه کردن به سوی ایشان شناخته است.[/]

سلام علیکم

قرآن کلام خداست اهلبیت علیهم السلام برترین مخلوقات خدا.

کلام خدا نیاز به حافظ دارد و اهلبت علیهم السلام حافظین آن هستند ، به کلام خدا باید عمل کرد و عاملین حقیقی کلام الله ائمه اطهار صلوات الله علیه هستند.

کلام خدا نیاز به تفسیر دارد و اهلبیت علیهم السلام مفسرین کلام الله هستند پس قرآن کریم بدون اهلبیت مثل چراغ در دست دزد و تیغ در دست زنگی مست است که نه تنها انسانها را به هدایت نمیرساند بلکه مایه ضلالت خواهد بود.

سلام علیکم،
اهل بیت پیامبر علیهم‌السلام بالاتر هستند در مقام نورانیتشان و قرآن بالاتر است در مقام حجیتش، و پیامبر خداوند بالاتر از قرآن است چه در مقام نورانیت و چه در مقام حجیت، و اما توضیح آن:
۱. قرآن کلام خداست و اهل بیت علیهم‌السلام بالاترین فعل خداوند عز و جل، و فعل خداوند اعم از قول خداوند است
۲. قرآن دلالت کننده‌ی به سوی صراط مستقیم است که همان اهل بیت علیهم‌السلام هستند، دلالت کننده‌ی به دین خدا و کتاب هدایت است و نه دلالت کننده‌ی به سوی خداوند مستقل از راه هدایت که امیر مؤمنان است علیه‌السلام. دلالت کننده‌ی به یک چیز بالاتر از آن چیز نمی‌تواند باشد. اهل بیت علیهم‌السلام هم خود بزرگت‌ترین دلالت کننده‌ی به سوی خداوند هستند.
۳. مطابق با زیارت‌نامه‌ی معصومین علیهم‌السلام رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله معدن الوحی هستند و اهل بیت ایشان علیهم‌السلام مهبط الوحی. اما اهل بیت پیامبر با پیامبر خدا علیهم‌السلام‌أجمعین کلهم نور واحد هستند در جایگاه حقیقت وجودی و بر همین مبنا وحی خداوند از مرتبه‌ای از معصوم است به مرتبه‌ی دیگری از معصوم. قرآن تنزیل است و حقیقت آیات آن به وجود مبارک اهل بیت علیهم‌السلام باز می‌گردد.
...
یا علی

humanbeing;536820 نوشت:
سلام بر کارشناس محترم تاپیک
اگر مثلا دستوری در قرآن نیامده اما اءمه و پیامبر به اون امر میکنند تکلیف چیست؟
آیا ممکنه این بزرگواران در یک برهه زمانی دستوری برخلاف دستور قرآن بدهند(بر حسب شرایط)؟در این صورت تکلیف چیست؟

سلام علیکم،
هیچ چیزی در قرآن فروگذار نشده است و احکام خداوند در آن کامل آمده است و این ما هستیم که از کشف بسیاری از آنها عاجز هستیم. اهل بیت علیهم‌السلام همگی تنها به قرآن عمل می‌کنند و در واقع قرآن به ایشان دلالت می‌کند و ایشان خود میزان اعمال هستند.
ایشان هرگز دستوری بر خلاف دستور خداوند در قرآن نمی‌دهند اگرچه ممکن است برای ما کم‌اطلاعان از قرآن و دین خدا اینطور به نظر برسد که دستور ایشان خلاف آیات قرآن است، این معنا در حدیث ثقلین به وضوح آمده است و شیعه و سنی نقل کرده‌اند که ثقلین هرگز از هم جدا نمی‌شوند (هیچ یک از دیگری انحرافی نخواهد داشت) تا به نزد رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله بازگردند و هر کسی به آنها متمسک شود هرگز گمراه نخواهد شد. بنابراین وقتی ظاهراً هم برای ما اختلافی در دستورهای ایشان با قرآن به نظر برسد (البته اگر امام حاضر باشد یا سندیت حدیث قطعی باشد و شأن صدور آن را نیز بدانیم و نکته‌ی ابهامی درباره‌ی صدق حدیث در آن مورد خاص نباشد) دستور امام حجت است، چه آنکه او تکلیف را قرآن می‌داند و ما نمی‌دانیم، اهل بیت علیهم‌السلام خلیفه‌ی خدا بر روی زمین هستند و اطاعت از ایشان اطاعت از خدا:
من أطاعکم فقد أطاع الله ... [زیارت جامعه]
البته دلیل بر این ادعا یکی دو تا نیست و بسیار زیاد است،‌مثل اینکه
علی مع الحق و الحق مع العلی
یا اینکه
فصل الخطاب عندکم ... [زیارت جامعه]
داستان قرآن سر نیزه هم مثال تاریخی خوبی است برای اینکه در تقابل «فهم ما از قرآن» و «بیان صریح مبیّن اصلی قرآن» باید گوش به فرمان «مبیّن اصلی قرآن» داد و مطیع او بود.
یا علی

بنظر میرسد اساسا سوال اشتباه است .
سوال اینکه آیا قرآن بالاتر است یا اهل البیت علیهم السلام مانند اینکه بپرسی آیا آب بالاتر است یا تری و خیسی آب !

در حقیقت قرآن چیزی نیست جز حقیقت تجلی یافته از اسرار و باطل اهل البیت علیهم السلام و شأنی است شئون اهل البیت علیهم السلام
از این رو نمیتوان تفاوتی بین قرآن و اهل البیت علیهم مشاهد نمود.

حدیثی از رسول خدا ص در کتاب شریف کافی خوندم که حضرت ص فرموده بودند : قرآن کریم از هر چیزی برتر است جز ذات اقدس الهی .
و حدیثی دیگر که حضرت فرموده بودند : برتری کلام خدا (قرآن) بر سایر کلام ها مانند برتری خالق بر مخلوق است .
پیامبر اعظم ص در حدیث شریف ثقلین از قرآن به عنوان ثقل اکبر و از اهل بیت ع به عنوان ثقل اصغر یاد کرده اند .
حتی امیر مومنان حضرت علی علیه السلام خطاب به کمیل فرمود : ای کمیل همانا قرآن ثقل اکبر است و ثقل اصغر ما اهل بیت هستیم .

با توجه به این احادیث و روایات شکی نیست که قرآن مجید از اهل بیت علیهم السلام برتر و بالا تر است چون کلام خداست و کلام خدا از همه چیز بالا تراست (فرقی بین خدا و کلامش تقریبا وجود ندارد !!)

IVI.@.H.D.I;537474 نوشت:
حدیثی از رسول خدا ص در کتاب شریف کافی خوندم که حضرت ص فرموده بودند : قرآن کریم از هر چیزی برتر است جز ذات اقدس الهی .
و حدیثی دیگر که حضرت فرموده بودند : برتری کلام خدا (قرآن) بر سایر کلام ها مانند برتری خالق بر مخلوق است .
پیامبر اعظم ص در حدیث شریف ثقلین از قرآن به عنوان ثقل اکبر و از اهل بیت ع به عنوان ثقل اصغر یاد کرده اند .
حتی امیر مومنان حضرت علی علیه السلام خطاب به کمیل فرمود : ای کمیل همانا قرآن ثقل اکبر است و ثقل اصغر ما اهل بیت هستیم .

با توجه به این احادیث و روایات شکی نیست که قرآن مجید از اهل بیت علیهم السلام برتر و بالا تر است چون کلام خداست و کلام خدا از همه چیز بالا تراست (فرقی بین خدا و کلامش تقریبا وجود ندارد !!)



ما شا الله شما كه اين احاديث را داشتي خوب چرا سوال كردي؟:khaneh:

حالا زحمت بكش متنون را ارائه كنيد تا ما هم مستفيض شويم

IVI.@.H.D.I;537474 نوشت:
حدیثی از رسول خدا ص در کتاب شریف کافی خوندم که حضرت ص فرموده بودند : قرآن کریم از هر چیزی برتر است جز ذات اقدس الهی .

خود متن حديثت مشخص هست كه چقدر مطلبت شاذ و باطل و مردود هست مي داني چرا؟ چون قران كريم خود سخن خداست و سخن خداوند هم ذات خداست انوقت چطوري ذات خدا از دذاتن خدا پاينت تر هست؟

نكته دوم قران سخن و كلام الله هست و كلام الله هم مملو از توحيد و توحيد معرف ذات خدا انوقت چطوري اين قران ذات خدا هست از ذات خدا پايين تر هست؟

خداوكيلي كسي در متون شما تعمق كند به بطلان حديث پي مي برد برادرم

بقيه روايات هم همين طور

[="Blue"]

IVI.@.H.D.I;537474 نوشت:
حدیثی از رسول خدا ص در کتاب شریف کافی خوندم که حضرت ص فرموده بودند : قرآن کریم از هر چیزی برتر است جز ذات اقدس الهی .
و حدیثی دیگر که حضرت فرموده بودند : برتری کلام خدا (قرآن) بر سایر کلام ها مانند برتری خالق بر مخلوق است .
پیامبر اعظم ص در حدیث شریف ثقلین از قرآن به عنوان ثقل اکبر و از اهل بیت ع به عنوان ثقل اصغر یاد کرده اند .
حتی امیر مومنان حضرت علی علیه السلام خطاب به کمیل فرمود : ای کمیل همانا قرآن ثقل اکبر است و ثقل اصغر ما اهل بیت هستیم .

با توجه به این احادیث و روایات شکی نیست که قرآن مجید از اهل بیت علیهم السلام برتر و بالا تر است چون کلام خداست و کلام خدا از همه چیز بالا تراست (فرقی بین خدا و کلامش تقریبا وجود ندارد !!)

بله عزیزم درست میفرمایید ! خدا را سپاس کنید که به شرک و غلو گرفتار نیستید ! قران کریم کلام الهی است و نورانیت خود را مستقیم از خداوند گرفته است حال انکه اهل بیت امامان امت و خادمان قران کریم هستند و نورانیت خود را از این جهت دارند و به واسطه رسول خدا از خداوند اخذ کرده اند .... اصل اسلام و هدایت قران کریم هست و همه چیز در صحت و بطلان با ان قیاس میشود[/]

IVI.@.H.D.I;537474 نوشت:
پیامبر اعظم ص در حدیث شریف ثقلین از قرآن به عنوان ثقل اکبر و از اهل بیت ع به عنوان ثقل اصغر یاد کرده اند .

ثقل اكبر و اصغر دليلي بر افضليت نيست زيرا اگر اهل بيت نبودند قران هم به عنوان كتب هدايت شكل نمي گرفت

نكته دوم اگر اهل بيت نبودند ثقل اكبر يقينان حجتي براي مردم نبود زيرا مفسري براي خود نداشت

نكته سوم ثقل اكبر بودن باز هم به معناي برتري نيست زيرا جبرائيل استاد پيغمبر بود اما همين جبرائيل امين خادم مولا علي ع بوده است لذا اكبر و اصغر بودن خود افضليت نمي اورد

IVI.@.H.D.I;537474 نوشت:
حتی امیر مومنان حضرت علی علیه السلام خطاب به کمیل فرمود : ای کمیل همانا قرآن ثقل اکبر است و ثقل اصغر ما اهل بیت هستیم .

جالب اينجا هست خود مولا علي ع هم فرموده است قران ناطق من هستم چرا شما روايات را گزينشي انتخاب مي كنيد؟

IVI.@.H.D.I;537474 نوشت:
با توجه به این احادیث و روایات شکی نیست که قرآن مجید از اهل بیت علیهم السلام برتر و بالا تر است چون کلام خداست و کلام خدا از همه چیز بالا تراست (فرقی بین خدا و کلامش تقریبا وجود ندارد !!)

عقيده شما مقارن با عقيده پيغمبر هست و به طريق اولي سخن شما نزد يك دين و مذهب حجيت نمي اورد

انی تارك فیكم الثقلین كتاب الله و علی بن أبی طالب واعلموا ان علیا لکم أفضل من كتاب الله لأنه مترجم لكم عن كتاب الله

من از بین شما می روم و برایتان دو گوهر گران بها بجا می گذارم: کتاب خدا و علی بن ابی طالب؛ و بدانید که علی برتر از کتاب خداست؛ زیرا علی مفسر و بیان کننده قرآن برای شماست.

البرهان في تفسير القرآن ج‏1 64 12 - باب في معنى الثقلين و الخليفتين من طريق المخالفين ص 61

منقبه، المنقبه السادسه و الثمانون، ص 161

عالم مقدس ملکوت;537535 نوشت:
اصل اسلام و هدایت قران کریم هست و همه چیز در صحت و بطلان با ان قیاس میشود

قران كريم بتنهايي قابل خدايت نيست بلكه تنهايي عامل ضلالت هم مي تواند باشد همان گونه كه خوارج فقط با قران استدلال و احتجاج مي كردند

( 3447 ) ( الصحيحة )
لا تجادلوا بالقرآن ولا تكذبوا كتاب الله بعضه ببعض فوا الله إن المؤمن ليجادل بالقرآن فيغلب وإن المنافق ليجادل بالقرآن فيغلب

با قران مجادله نكنيد و بعضي قران را با بعضي ديگر تكذيب نكنيد، به خدا قسم مومن هر وقت با قران مجادله كند شكست مي خورد و براستي منافق هر بار با قرآن مجادله كند او پيروز مي شود
السلسلة الصحيحة - الألباني- ج 9، ص 234

همان گونه كه امروز اهل قران براي خود ايات را تاويل و تفسير مي كنند لذا پيغمبر قران را در كنار اهل بيت قرار داد تا بگويد قران به تنهايي تاثيري ندارد و افضليت ان را هم در اهل بيت قرار داد زيرا شان نزول ايات قران بر اهل بيت هست قراني كه براي اهل بيت امده است چگونه از اهل بيت افضل هست؟ اياتي كه شان نزولش اهل بيت هست چگونه از اهل بيت افضل هست؟

عالم مقدس ملکوت;536823 نوشت:
حضرت امام حسین علیه السلام ظهر عاشورا فرمود : اگر قرار است دین جدم و قران کریم به دست کافران نابود شود پس ای شمشیرها مرا تکه تکه کنید ......

اين سخن امام حسين ع هست

ان كان دين محمد لم يستقم الا بقتلي فيا سيوف خذيني

حالا شما به من بگو در كجاي سخن امام حسين فرموده است

اگر قرار است دین جدم و قران کریم به دست کافران نابود شود پس ای شمشیرها مرا تکه تکه کنید ......

اين قران كريم را از متن عربي به ما نشان دهيد

همان گونه كه دوستان مشاهده نمودند اينها هيچ حجيت و دليلي مبني بر افضليت قران بر اهل بيت ندارند و نخواهند داشت زيرا خود اهل بيت علت نزول كتب الهي بالاخص قران بودند

ذيل ايه 45 سوره زحخرف ثعلبي كه ذهبي از او به عنوان شيوخ التفسير ياد مي كند مي گويد وقتي پيغمبر به شب معراج رفت و به او گفتند از انبيا بپرس علت مبعوث شدنت چه بود علي ما بعثوا انها جواب دادند علي نبوتك و ولايت علي بن ابي طالب لذا همه اديان با همه كتب هاي خود امدند تا اهل بيت را بر مردم نشان دهند و تبليغ كنند لذا اگر اديان نمي امدند قران هم نمي امد پس انچه وجود حضور و طهوذ قران شد اهل بيت بودند در نمتيجه افضليت اهل بيت از اين باب هم حاصل مي شود

[="Blue"]

baradar;537582 نوشت:
اين سخن امام حسين ع هست

ان كان دين محمد لم يستقم الا بقتلي فيا سيوف خذيني

حالا شما به من بگو در كجاي سخن امام حسين فرموده است

اگر قرار است دین جدم و قران کریم به دست کافران نابود شود پس ای شمشیرها مرا تکه تکه کنید ......

اين قران كريم را از متن عربي به ما نشان دهيد

راس دین اسلام و هویت ان قران کریم است که مسلمین جهان بر ان اتفاق نظر دارند ..

منظور حضرت سید الشهدا علیه السلام از دین همان قران کریم هست زیرا قران کریم هست که دین و ایین و اصل عقاید را تشریح کرده

این دینی که امام حسین میفرماید به خاطرش همه شمشیرها مرا در برگیرد اهل بیت نیست ! و الا امام حسین که خود افضل اهل بیت هست نمیگوید من به فدای دین !

پس نتجه گرفته میشود که منظور ان حضرت از دینی که خود را فدایش میخواند راس و هویت ان یعنی قران کریم هست که تنها دلیل خاتمیت این دین است و هویت نبوت خاتم الانبیا هست

در مورد روایت ثعلبی هم لزومی نداره هر روایتی ذکر شد فورا بدان استناد کرد .... بلکه نیاز به بررسی دارد ... اگر ثعلبی حدیث را صحیح میدانست شیعه بود نه سنی !

روایت از امام صادق در کتاب معتبر شیعه هست که حضرت فرموده : شَهْرُ رَمَضَانَ ثَلَاثُونَ يَوْماً لَا يَنْقُصُ أَبَداً !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ماه رمضان هیچ وقت کمت راز 30 روز نمیشود !!!!!!!

خب ایا این روایت قابل قبول هست ؟؟؟!!!!!!

اصول کافی جلو 4 باب النوادر _ من لا یحضره الفقیه جلد 2 باب النوادر _ تهذیب الاحکام جلد4 باب 41[/]

[="Navy"]

عالم مقدس ملکوت;537662 نوشت:
روایت از امام صادق در کتاب معتبر شیعه هست که حضرت فرموده : شَهْرُ رَمَضَانَ ثَلَاثُونَ يَوْماً لَا يَنْقُصُ أَبَداً !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ماه رمضان هیچ وقت کمت راز 30 روز نمیشود !!!!!!!

علامه مجلسی رحمه الله در مورد سند حدیث می گوید:

باب نادر الحديث الأول‏: السندان كلاهما ضعيفان.

مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏16، ص: 231

روایت دو سند دارد که هر دوی آن ها ضعیف است.[/]

عالم مقدس ملکوت;537662 نوشت:
خب ایا این روایت قابل قبول هست ؟؟؟!!!!!!

سلام علیکم و رحمه الله

جناب عالم مقدس ملکوت . هر شیعه ای میداند که شیعیان بمانند اهل سنت صحیحین ندارند .
البته انتظاری نمیرود کسانی که از این مقولات اطلاع ندارند بدانند ولی حال که مورد توجه تان است این مهم را در نظر داشته باشید
که در تشیع
برای استناد به هر روایتی , بررسی سندی و دلالی آن لازم و واجب است .

یاحق

خود اهل بیت علیهم السلام میفرمایند : اگر حدیثی از ما به شما رسید و با قرآن در تعارض بود آنرا به دیوار بزنید !

من یک سوال دارم از دوستانی که قائل به برتری قرآن بر اهل بیت ع هستند ::: قرآن کلام خدا هست یا خیر ؟؟؟
بدون شک جواب مثبت است !! کسی که معتقد باشد قرآن کلام خدا نیست مسلمان که چه عرض شود کافر است ...

حال پیامبر اعظم (ص) و جانشینان بزرگوارشان (ع) تسلیم کلام خدا بوده اند یا خیر ؟؟ قرآن هم که کلام خدای متعال است ... ایشان آیا در برابر قرآن تسلیم بوده اند یا خیر ؟؟؟
بدون شک بوده اند ! همانگونه که خدا از هر چیزی برتر است کلام او نیز از هر چیز برتر و بالا تر است ... از این مطالب نتیجه میشود که قرآن که همان کلام الله است از هر چیزی برتر است .

این حدیث که از قول پیامبر اعظم (ص) فرمودین ! که علی (ع) از کتاب خدا برتر است !! جعلیت از این میبار د در ضمن تفسیر البرهان کسی نگفته که تمام احادیثش صحیح و درست و معتبر است !! اتفاقا احادیث جعلی زیاد دارد !!! این حدیث منبع دیگری هم دارد ؟؟؟

IVI.@.H.D.I;537764 نوشت:
خود اهل بیت علیهم السلام میفرمایند : اگر حدیثی از ما به شما رسید و با قرآن در تعارض بود آنرا به دیوار بزنید !

من یک سوال دارم از دوستانی که قائل به برتری قرآن بر اهل بیت ع هستند ::: قرآن کلام خدا هست یا خیر ؟؟؟
بدون شک جواب مثبت است !! کسی که معتقد باشد قرآن کلام خدا نیست مسلمان که چه عرض شود کافر است ...

حال پیامبر اعظم (ص) و جانشینان بزرگوارشان (ع) تسلیم کلام خدا بوده اند یا خیر ؟؟ قرآن هم که کلام خدای متعال است ... ایشان آیا در برابر قرآن تسلیم بوده اند یا خیر ؟؟؟
بدون شک بوده اند ! همانگونه که خدا از هر چیزی برتر است کلام او نیز از هر چیز برتر و بالا تر است ... از این مطالب نتیجه میشود که قرآن که همان کلام الله است از هر چیزی برتر است .

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام

همانطور که جناب کارشناس هم فرمودند چنین قیاسی صحیح نیست.

توضیح اینکه قرآن یک کتاب است و باید با یک کتاب سنجیده شود و اهلبیت علیهم السلام انسان هستند و باید با دیگر انسانها مقایسه شوند نه با یک کتاب، هرچند که کلام خدا باشد.

البته اگر مقصود از چنین قیاسی به لحاظ هدایتگری آنها باشد که قطعا هم همین است ، باید گفت هم قرآن هدایت کننده انسانهاست هم پیامبر اکرم و اهلبیت علیهم السلام.

ولی اگر دقت بفرمایید خداوند درمقام هدایتگری ، پیامبر و اهلبیت را در کنار خود قرار داده و چنین میفرماید:

انما ولیکم الله و رسوله والذین امنوالذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکات و هم راکعون.

یا اینکه میفرماید: وقل اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله و المومنون...(منظور از مومنون اهلبیت (ع) میباشند)

پس اگر قیاسی هم شده باشد آن قیاس در اطاعت از خدا و رسول و اهلبیت علیهم السلام است. چون اهلبیت عاملین حقیقی قرآن کریم هستند.
و خداوند پس از فرمان به اطاعت از خود دستور به اطاعت از رسول و اولوالامر داده و میفرماید:

اطیعوالله واطعوالرسول و اولی الامر منکم.

اما اینکه چرا قرآن کریم ثقل اکبر نامیده شده به دلیل آنست که
قرآن سند حقانیت امامت و نبوت است .

عالم مقدس ملکوت;537535 نوشت:

بله عزیزم درست میفرمایید ! خدا را سپاس کنید که به شرک و غلو گرفتار نیستید ! قران کریم کلام الهی است و نورانیت خود را مستقیم از خداوند گرفته است

حال انکه اهل بیت امامان امت و خادمان قران کریم هستند و نورانیت خود را از این جهت دارند و به واسطه رسول خدا از خداوند اخذ کرده اند .... اصل اسلام و هدایت قران کریم هست و همه چیز در صحت و بطلان با ان قیاس میشود

با عرض سلام

لطفا برای صحت گفتارتان از خود قرآن کریم دلیل بیاورید.

1- از قرآن کریم دلیل بیاورید که اصل اسلام و هدایت فقط قرآن هست.

2- بفرمایید در کجای قرآن آمده که ائمه نورانیتشان را بواسطه پیامبر اکرم صلی الله علیه واله اخذ کرده اند.

قول الهی چنین است: فلا انساب بینهم یومئذ

حتی در حدیث ، مضمون بر این سخن آمده است که حضرت زهرا سلام الله علیها بواسطه اینکه دخت نبی اکرم صلی الله علیه واله هستند به بهشت نمیروند ....

baradar;537519 نوشت:
خود متن حديثت مشخص هست كه چقدر مطلبت شاذ و باطل و مردود هست مي داني چرا؟ چون قران كريم خود سخن خداست و سخن خداوند هم ذات خداست

[=arial]برخي از علمأ كه معتقدند "قرآن مخلوق خدا نيست‌"، منظورشان چيست‌؟

[=arial]بايد بدانيم كه اين مطلب در واقع به "حدوث و قدم قرآن‌" به معناي حادث بودن يا قديمي بودن قرآن كريم برمي‌گردد و از دوران بني‌عباس مطرح بوده است‌. عده‌اي از علمأ اهل‌سنت كه از فرقه "اشاعره‌" بوده‌اند به قدم قرآن و غير مخلوق بودن آن نظر داده‌اند به اين معنا كه "كلام‌" بر دو گونه است‌:

يك قسم كلام لفظي است همانند كلام ما انسان‌ها كه يك سلسلة حروف و اصوات است كه مفيد مراد و مقصود باشد، قسم ديگر "كلام نفسي‌" است‌، كه اين نوع كلام خداوند قائم به ذات اقدس خداوند است نه قائم به حرف و يا صوت و يا ترتيب و يا لغتي‌، و اين كلام نفسي كه يكي از صفات ذاتيه خداوند است و به ذات او برمي‌گردد، قديم است به قدمت خود خداوند متعال و چون قديم است مخلوق نمي‌تواند باشد.(البيان في تفسير القرآن‌، آيت الله خويي‌;، ص 405، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات / الالهيات‌، آيت الله سبحاني‌، ص 189ـ220، المركز العالمي لدراسات الاسلامية‌.)

نكته قابل ذكر اين كه‌، تمامي فرق اسلامي غير از فرقه اشاعره و به خصوص ما شيعيان به پيروي از اهل‌بيت‌: قائل به حدوث قرآن مي‌باشيم‌، البته اگر منظور از "كلام الله" محتوا و مضمون آن باشد، به طور قطع قديم است به اين معنا كه در علم خداوند بوده و علم واسع پروردگار هميشه به آن احاطه داشته است و اگر منظور اين الفاظ و اين كلمات و به عبارتي همان وحي‌اي باشدكه بر پيامبر اكرم‌9 نازل شده است‌، آن هم بدون شك حادث است‌، يعني پيش از آن‌كه بر زبان پيامبر جاري شود وجود خارجي نداشته است‌.( ر.ك‌: تفسير نمونه‌، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 13، ص 357، دارالكتب الاسلامية / علوم القرآن عند المفسرين‌، مركز فرهنگ و معارف قرآن‌، ج 1، ص 127ـ156، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم / كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، علامه حلي‌;، ص 289، مؤسسة النشر الاسلامي‌. )

و در پايان اين نكته نيز قابل توجه است كه ائمه‌: شيعيان را از اين گونه بحث‌ها پرهيز مي‌فرمودند، طي نامه‌اي كه امام هادي‌7 به يكي از شيعيان خود در بغداد مي‌نويسد، مي‌فرمايد:

...به نظر، جدال در اين بحث از بدعت‌هاي حكومت‌هاي ستمگر است‌، كه در شيوع اين بدعت هم پرسشگر از موضوعي مي‌پرسد كه سودي براي او ندارد و پاسخگو سخني مي‌گويد كه به او مربوط نيست‌. خالق فقط خداوند است و جز او همه مخلوقند و قرآن كلام خداست‌.(پس قرآن ذات خداوند نیست)[=arial]

مبادا از پيش خود نامي براي قرآن برگزيني كه در آن صورت از گمراهان خواهي بود.(بحارالانوار، علامه مجلسي‌;، ج 92، ص 118، مؤسسة الوفأ.)

ivi.@.h.d.i;537764 نوشت:
خود اهل بیت علیهم السلام میفرمایند : اگر حدیثی از ما به شما رسید و با قرآن در تعارض بود آنرا به دیوار بزنید !

سلام علیکم مؤمن،
این در مقام شناسایی حدیث صحیح از حدیث جعلی است نه اینکه اگر ما اهل بیت چیزی خلاف قرآن گفتیم آن را بر دیوار بزنید، مطابق حدیث ثقلین قرآن و عترت همواره مؤید هم هستند.

ivi.@.h.d.i;537764 نوشت:
من یک سوال دارم از دوستانی که قائل به برتری قرآن بر اهل بیت ع هستند ::: قرآن کلام خدا هست یا خیر ؟؟؟

البته فکر کنم منظورتان «دوستانی که قائل به برتری اهل بیت علیهم‌آلسلام بر قرآن هستند» باشد؟
در هر صورت پاسخ سؤال شما «بله» است. حالا حقیر یک سؤال از شما می‌پرسم عالم آفرینش قول و فعل خداوند هست یا نه؟ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرً‌ا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ
تمام عالم آیه و نشانه از خداوند و دلالت کننده‌ی به او و هدایتگر به او هست یا نیست؟
اینکه قرآن کلام خداست را باید درست متوجه شد، قرآن تنزیل است را هم باید درست متوجه شد ... اینکه تمایز قرآن با سایر آیات به سوی خدا چیست را هم باید درست متوجه شد ...

ivi.@.h.d.i;537764 نوشت:
حال پیامبر اعظم (ص) و جانشینان بزرگوارشان (ع) تسلیم کلام خدا بوده اند یا خیر ؟؟ قرآن هم که کلام خدای متعال است ... ایشان آیا در برابر قرآن تسلیم بوده اند یا خیر ؟؟؟
بدون شک بوده اند ! همانگونه که خدا از هر چیزی برتر است کلام او نیز از هر چیز برتر و بالا تر است ... از این مطالب نتیجه میشود که قرآن که همان کلام الله است از هر چیزی برتر است .


خیر نتیجه‌گیری‌اتان درست نیست، رسول خدا تسلیم خداوند بوده‌اند نه قرآن، قرآن خود دعوت می‌کند به اطاعت از خدا و رسولش و اولی الأمر، نه اطاعت از «قرآن»، بلکه در مورد قرآن فقط بحث ایمان آوردن به آن است که مطرح می‌شود و قرآن معجزه است که دلیل است بر نبوت رسول خدا ...
اینکه خداوند از هر چیز برتر است پس کلام او نیز از هر چیزی برتر است یک استدلال ناروا است، کلام او از هر کلامی بالاتر است نه از هر چیزی، این نتیجه‌گیری شما مثل این است که تنها نسبت قرآن به خداوند برسد و نهایتاً شرک است که نسبت سایر چیزها را به خداوند نادیده بگیریم. اهل بیت علیهم‌السلام بزرگترین آیه و نشانه‌ی خداوند هستند و قرآن هم به ایشان دعوت می‌کند ...
جالب است که در روایت نورانی داریم که خداوند ذکر را در قرآن اشاره به دو مطلب بیان کرده است، یکی خود قرآن و دیگری رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله و اهل‌الذکر هم که خداوند در قرآن به سؤال پرسیدن از ایشان امر کرده است اهل رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله هستند ...

ivi.@.h.d.i;537764 نوشت:
این حدیث که از قول پیامبر اعظم (ص) فرمودین ! که علی (ع) از کتاب خدا برتر است !! جعلیت از این میبار د در ضمن تفسیر البرهان کسی نگفته که تمام احادیثش صحیح و درست و معتبر است !! اتفاقا احادیث جعلی زیاد دارد !!! این حدیث منبع دیگری هم دارد ؟؟؟

بله البرهان هم ممکن است حدیث جعلی داشته باشد اما این حدیث از محتوایش مشخص است که صحیح است، توجه شود که اهل غلو حضرت علی علیه‌السلام را نعوذ بالله خدا می‌دانند همانطور که مسیحیان حضرت مسیح علیه‌السلام را خدا می‌دانند و این شرک است، اما برتر از قران دانستن ایشان از قرآن چه شرکی است؟ چطور خواهید گفت که اغراق است؟ با کدام مطلب در قرآن تناقض دارد؟ نعوذ بالله قرآن را که مفو خداوند نمی‌دانید وقتی می‌دانیم «لن یکن له کفوا أحد»؟

و نهایتاً اگر هیچ یک از این موارد برای شما دلیل کافی نیست (برای حقیر هست) به این سؤالات توجه کنید:

  • آیا قرآن کلام‌الله نیست؟ هست
  • آیا در قرآن حضرت مسیح علیه‌السلام کلمة‌الله معرفی نشده‌اند؟ شده‌اند «... إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْ‌يَمَ رَ‌سُولُ اللَّـهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْ‌يَمَ ...» [النساء، ۱۷۱]
  • آیا حضرت مسیح علیه‌السلام از رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله و عترت پاکشان بالاتر بوده یا هستند؟ خیر
  • پس آیا کلام‌الله بودن یعنی حتماً بالاتر از اهل بیت علیهم‌السلام بودن؟ خیر! اهل بیت علیهم‌السلام عین الله و ید الله و أُذُن‌ الله و ... هستند و بالاتر از اینها هم هستند ...

یا علی

[="Blue"]

فاتح;537685 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

جناب عالم مقدس ملکوت . هر شیعه ای میداند که شیعیان بمانند اهل سنت صحیحین ندارند .
البته انتظاری نمیرود کسانی که از این مقولات اطلاع ندارند بدانند ولی حال که مورد توجه تان است این مهم را در نظر داشته باشید
که در تشیع
برای استناد به هر روایتی , بررسی سندی و دلالی آن لازم و واجب است .

یاحق

بزرگوار ! منم میدانم حدیث فوق باطل هست ... اگر دقت کرده باشید حدیث را به علت جدل مطرح کردم . زیرا کاربر baradar حدیثی جعلی از ثعلبی نقل کرده بود منم گفتم قرار نیست هر حدیثی در کتاب اهل السنت حجت باشد همان طور که احادیث جعلی در کتاب های ما فراوان است مانند حدیثی که ذکر کردم ...[/]

.امین.;538032 نوشت:
با عرض سلام

لطفا برای صحت گفتارتان از خود قرآن کریم دلیل بیاورید.

1- از قرآن کریم دلیل بیاورید که اصل اسلام و هدایت فقط قرآن هست.

2- بفرمایید در کجای قرآن آمده که ائمه نورانیتشان را بواسطه پیامبر اکرم صلی الله علیه واله اخذ کرده اند.

قول الهی چنین است: فلا انساب بینهم یومئذ

حتی در حدیث ، مضمون بر این سخن آمده است که حضرت زهرا سلام الله علیها بواسطه اینکه دخت نبی اکرم صلی الله علیه واله هستند به بهشت نمیروند ....

إِنَّ هَـذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا

همانا این قرآن به استوارترین آیین هدایت می کند و به مؤمنانی که کارهای شایسته می کنند بشارت می دهد که برای آنان مزدی بزرگ خواهد بود،

سوره اسراء – آیه ٩

خداوند در این ایه صراحتا میفرماید که هدایت قران کریم از همه هدایت ها برتر و با قوام تر است پس راس هدایات الهی در اسلام قران کریم هست

همچنین الله متعال میفرماید :

لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَی جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ

اگر این قرآن را بر کوهی نازل می کردیم آن را از ترس خدا خاشع و از هم پاشیده می دیدی; و این مَثَل ها را برای مردم می زنیم، باشد که به تفکّر پردازند.

سوره الحشر – آیه 21

این ایه عظمت قران کریم در هدایت را میرساند که اگر بر کوه نازل شود از عظمت خدا خرد میشود و خداوند در ایه عظمت قران کریم را یاد اور شده در حالی که هرگز چنین ایاتی در مورد اهل بیت علیهم السلام وجود ندارد و عظمت جایگاهی انان را به حد قران کریم و مانند این ایه بیان نمیکند نهایتش همان ایه تطهیر هست که خداوند میخواهد ایشان را از رذائل پاک سازد

اخد نوزانیت اهل بیت از پیامبر با فرزند بودن انان فرق دارد .... منظور از اخذ نور همان جایگاه معنوی ان بزرگواران علیهم السلام است که به علت این که اوصیا رسول الله صلی الله علیه و اله هستند و علم حضرت به ارث برده اند امام شده اند و در غیر این صورت هیچ دلیل و پشتوانه قوی در جایگاه معنوی ایشان وجود ندارد

علی کل حال قران کریم حجت بلاواسطه الهی بر فرزندان بشر است و همچنان و لا رطب و لا بس میباشد .... و اهل بیت علیهم السلام همیشه خود را خادم قران کریم معرفی کرده اند و به او متوسل شده و پناه برده اند .... حضرت سید الشهدا علیه السلام علت فدایی شدن خود را دفاع از حریم دین جدش معرفی کرد

IVI.@.H.D.I;536215 نوشت:
با سلام

میخواستم بپرسم قرآن کریم برتر است یا اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ؟؟ بر اساس آیات قرآن و احادیث معصومین ع ؟؟؟

اگر قرآن برتر از اهل بیت است،، قرآن برتر است یا پیامبر اعظم (ص) ؟

تشکر ...

سلام

این قیاس مع الفارق است چون پیامبر اکرم میفرماید انا مدینه العلم و علیا بابها ما میدانیم که قران کریم بر سینه محمد (ص) نازل شده یعنی محمد و قران در واقع یکی شده اند

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یس«1»
یس.

وَالْقُرْآنِ الْحَكِیمِ«2»
سوگند به قرآن حکیم.

إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ«3»
که تو قطعا از رسولان (خداوند) هستی،

یعنی پیامبر شهر علم است و علی دروازه ورود به ان یعنی قران کریم خانه ایست که برای ورود به ان باید از طریق معصوم وارد ان شد حال چه معنی دارد که خانه را با درب ان مقایسه کنیم !

عالم مقدس ملکوت;538096 نوشت:
بزرگوار ! منم میدانم حدیث فوق باطل هست ... اگر دقت کرده باشید حدیث را به علت جدل مطرح کردم . زیرا کاربر baradar حدیثی جعلی از ثعلبی نقل کرده بود منم گفتم قرار نیست هر حدیثی در کتاب اهل السنت حجت باشد همان طور که احادیث جعلی در کتاب های ما فراوان است مانند حدیثی که ذکر کردم ...

بسیار خب . اگر این حدیث که ثعلبی در تفسیر از آن استفاده کرده مشکل دارد یا امثالهم بررسی سندی میکردید اشاره میکردید این حدیث مشکل دارد

این جدل نیست لج است . مطلبی را که قبول ندارید با دلیل و سند رد کنید .

بر طبق حدیث ثقلین که می فرماید قرآن ثقل أکبر و برتر از ائمه است و ائمه ثقل اصغرند

عالم مقدس ملکوت;538098 نوشت:

إِنَّ هَـذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا
همانا این قرآن به استوارترین آیین هدایت می کند و به مؤمنانی که کارهای شایسته می کنند بشارت می دهد که برای آنان مزدی بزرگ خواهد بود،
سوره اسراء – آیه ٩
خداوند در این ایه صراحتا میفرماید که هدایت قران کریم از همه هدایت ها برتر و با قوام تر است پس راس هدایات الهی در اسلام قران کریم هست
همچنین الله متعال میفرماید :
لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَی جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ
اگر این قرآن را بر کوهی نازل می کردیم آن را از ترس خدا خاشع و از هم پاشیده می دیدی; و این مَثَل ها را برای مردم می زنیم، باشد که به تفکّر پردازند.
سوره الحشر – آیه 21
این ایه عظمت قران کریم در هدایت را میرساند که اگر بر کوه نازل شود از عظمت خدا خرد میشود و خداوند در ایه عظمت قران کریم را یاد اور شده در حالی که هرگز چنین ایاتی در مورد اهل بیت علیهم السلام وجود ندارد و عظمت جایگاهی انان را به حد قران کریم و مانند این ایه بیان نمیکند نهایتش همان ایه تطهیر هست که خداوند میخواهد ایشان را از رذائل پاک سازد

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

قرار شد از قرآن کریم دلیلی بیاورید که اصل اسلام و هدایت فقط قرآن است.

این آیاتی که حضرتعالی آوردید فقط جنبه ی هدایتگری قرآن کریم را نشان میدهد. ما که هدایتگری قرآن و عظمت آن را بعنوان کلام الهی قبول داریم گرامی

چون قبلا پاسخ این دلایل شما رو در پست 27 آوردم و توضیح دادم که اگر مقایسه ای هم باشد این مقایسه با هدایتگری خداست نه قرآن، انتظار نمیرفت شما اینچنین پاسخی بدهید.

جایگاه معنویشان از پیغمبر به آنها رسیده باشد مگر سلطنت شاهنشاهی است که بدون هیچ لیاقتی به آن رسیده باشند تا این جایگاه فروتر از جایگاه قرآن باشد؟

چطور است قرآنی را که امروز تکفیریها با توسل به آن دست به اینهمه جنایت میزنند در هدایتگری جایگاهش بالاتر از یک امام است که با گفتار و اعمالش راه درست را به مردم نشان میدهد؟

عالم مقدس ملکوت;538098 نوشت:
علی کل
عالم مقدس ملکوت;538098 نوشت:
حال قران کریم حجت بلاواسطه الهی بر فرزندان بشر است

یعنی چی حجت بلاواسطه؟ واسطه ی رسیدن قرآن بدست انسانها و فهم آن ، پیامبر اکرم صلوات الله علیه میباشند.

قرآن بدون هیچ بیان کننده ای چگونه میتواند مایه هدایت باشد؟ یک دانش آموز بدون هیچ معلمی چگونه میتواند چیزی از کتاب ریاضیش بفهمد؟

لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ

به يقين، خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه‏] پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت، تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد، قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.

عالم مقدس ملکوت;538098 نوشت:
بر هر مسلمانی روشن است که هویت دین اسلام قران کریم هست و بدون ان خاتمیت اسلام و بقای ان منتفی هست

لعلکم تذکرون



به همین قرآن رجوع بفرمایید: هیچ کجای قرآن کریم ایمان را تنها منوط به قبول داشتن خدا و قرآن ندانسته.

پس از ایمان به خدا شرط ایمان به رسولخداست که پس از رسولخدا ایمان به جانشینان برحق او مطرح است. انما ولیکم الله ورسوله والذین امنواالذین...

بعد از ایمان به رسول که شما جایگاه او را در هدایتگری پایین تر از قرآن میدانید ایمان به کتب آسمانی مطرح میشود.

پس رسول واسطه بین خدا و کلام خداست برخلاف فرمایش شما که میگویید قرآن حجت بدون واسطه هست،

و اگر رسول و اولوالامر نبودند کلام خدا بدون هیچ حافظ و مفسری میماند و به همان عاقبت کتب الهی پیشین گرفتار میشد. یعنی تحریف...

پس اگر قرآن از هرگونه گزندی حفظ شده این ماندگاری به جهت وجود پاک اولیای الهی هست.

بسمه تعالی سلام علیکم درباره آیه 9 سوره اسرا (التی هی اقوم) وصفی است برای موصوفهای محتمل و شایسته محذوف مانند:هدایت-ملت-فطرت-عقیده-اخلاق-حقوق-سیاست-اقتصاد و... که مقصود مطلق نیازمندیهای کل مکلفان در طول و عرض جهان است که یا بدان به گونه ای مطلق نمیرسند و یا به دشواری که با اشارات و تصریحات قرآنی این قرآن((تبیانا لکل شی))است ((اقوم))هم از قیمت است و هم از قیام و هم از قیم که به ترتیب برتری مطلق و جهان شمول قرآن را از نظر قیمت و ارزش و از نظر قوام و پایداری و نیز قیام برای کل کمالات ممکنه در بر دارد و این مثلث قیام در بعد اقوم که برتری مطلق است برای این قرآن تا پایان زمان تکلیف محقق است (کتاب ترجمان فرقان جلد3 صفحه 125و126 نوشته آیت الله العظمی صادقی تهرانی انتشارات شکرانه) اما آنچه برادرمان آقای امین درباره وهابیت و تمسک به قرآن گفتند آقای امین اولا وهابی ها به قرآن عمل نمیکنند(مانند کشتن انسانها و تجاوز به نوامیس و شرک دانستن توسل و 10 هاچیز دیگر که مخالف صریح قرآن است)ثانیا آنچه آنها به قرآن تمسک میکنند یک تفسیر به رای مفتضح است که کاملا مردود و باطل است پس آنها هرگز از قرآن پیروی نکرده اند بلکه برای بدست آوردن امیال و خواسته های خود قرآن را مفتضحانه و غیر عاقلانه تفسیر به رای کردند ثالثا مگر امام معصوم به غیر از قرآن عمل میکند؟! بهتر است بخش های ((این))دعای ندبه را بار دیگر و با توجه و دقت بخوانیم گفتار و اعمال امام عین قرآن است و خارج از آن نیست حال چند سوال دارم:واسطه رساندن قرآن از خدا به پیامبر کیست؟واسطه خدا و آن موجود که رساننده قرآن به پیامبر است چیست؟آیا با این استدلال شما آن موجود بالاتر از پیامبر نیست؟؟اما اینکه گفتید:(قرآن بدون هیچ بیان کننده ای چگونه میتواند مایه هدایت باشد؟ یک دانش آموز بدون هیچ معلمی چگونه میتواند چیزی از کتاب ریاضیش بفهمد؟) اولا مقایسه قرآن کریم با یک کتاب ریاضی مقایسه غلطی است ثانیا خود آن قرآن میگوید که این کتاب ((بیان للناس))-((تبیانا لکل شی))-((هدی للناس))و (چندین کلمه شبیه به اینها)است وما میدانیم که این ناس ها کل انسانها را شامل میشود نه فقط مسلمین را پس چگونه است که این کتاب توانایی هدایت و بیان را ندارد؟؟؟!!!!!!!!!آری آن فهم عمیقی و کاملی که 14 معصوم که به نص آیه 32 فاطر وارثان قرآنند مردم و مسلمین و حتی علما و صحابه ندارند اما آیا این بدان معناست که خدا قرآن را فقط برای 14 معصوم فرستاده و قابل فهم کرده؟؟؟!!پس اصلا چرا فرستاد چون با وجود آنها دیگر نیازی به قرآن نیست و حال آنکه آیات شریفه و روایات هم مخالف این نظر هستند از طرفی حال که امام معصوم در بین ما ظهور (نه حضور زیرا حضرت ولی عصر حاضر هستند) ندارد باید چه کنیم آیا دین را رها نیم تا حضرت بیایند؟!!!!!این خلاف قرآن سنت و عقل است و اینکه شما گفتید رسول واسطه خدا و کلام خداست واقعا عجیب است مگر کلام خدا جدا از خداست؟با اینکه مقایسه درستی نیست اما آیا شما و کلام و حرفتان جدا از همید و کسی از کلام شما به شما نزدیکتراست؟؟؟اگر اینگونه باشد پس هیچ کدام از گناهان زبان نه تنها قابل عقاب نیست بلکه حتی گناه هم نیست!!!!!!خدای متعال در قرآن ((سوره حجر آیه 9))میفرماید که ما قرآن را نازل کردیم و خودمان آن را حفظ میکنیم پس حافظ قران از تحریف شخص خداوند متعال است نه کس دیگر اما چند سوال:شما بدون وجود قرآن و دلیل از قرآن ثابت کن که شخصی به نام محمد بن عبد الله یا حتی محمد(صلوات الله علیه و آله وسلم)پیامبر است؟؟ثابت کن که آن شخص خاتم الانبیا است؟ثابت کن که به او وحی میشده؟ثابت کن که او معصوم است؟ثابت کن که اهل بیت او معصوم هستند؟ثابت کن که علی جانشین بر حق اوست؟ثابت کن که علی ولی خداست؟و 10 ها سوال دیگر برادر ما همه اینها را از قران درمیابیم شما به غیر قرآن آنها را ثابت کن با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین

اسلام قرآنی;538282 نوشت:
بسمه تعالی سلام علیکم درباره آیه 9 سوره اسرا (التی هی اقوم) وصفی است برای موصوفهای محتمل و شایسته محذوف مانند:هدایت-ملت-فطرت-عقیده-اخلاق-حقوق-سیاست-اقتصاد و... که مقصود مطلق نیازمندیهای کل مکلفان در طول و عرض جهان است که یا بدان به گونه ای مطلق نمیرسند و یا به دشواری که با اشارات و تصریحات قرآنی این قرآن((تبیانا لکل شی))است ((اقوم))هم از قیمت است و هم از قیام و هم از قیم که به ترتیب برتری مطلق و جهان شمول قرآن را از نظر قیمت و ارزش و از نظر قوام و پایداری و نیز قیام برای کل کمالات ممکنه در بر دارد و این مثلث قیام در بعد اقوم که برتری مطلق است برای این قرآن تا پایان زمان تکلیف محقق است (کتاب ترجمان فرقان جلد3 صفحه 125و126 نوشته آیت الله العظمی صادقی تهرانی انتشارات شکرانه) اما آنچه برادرمان آقای امین درباره وهابیت و تمسک به قرآن گفتند آقای امین اولا وهابی ها به قرآن عمل نمیکنند(مانند کشتن انسانها و تجاوز به نوامیس و شرک دانستن توسل و 10 هاچیز دیگر که مخالف صریح قرآن است)ثانیا آنچه آنها به قرآن تمسک میکنند یک تفسیر به رای مفتضح است که کاملا مردود و باطل است پس آنها هرگز از قرآن پیروی نکرده اند بلکه برای بدست آوردن امیال و خواسته های خود قرآن را مفتضحانه و غیر عاقلانه تفسیر به رای کردند ثالثا مگر امام معصوم به غیر از قرآن عمل میکند؟! بهتر است بخش های ((این))دعای ندبه را بار دیگر و با توجه و دقت بخوانیم گفتار و اعمال امام عین قرآن است و خارج از آن نیست حال چند سوال دارم:واسطه رساندن قرآن از خدا به پیامبر کیست؟واسطه خدا و آن موجود که رساننده قرآن به پیامبر است چیست؟آیا با این استدلال شما آن موجود بالاتر از پیامبر نیست؟؟اما اینکه گفتید:(قرآن بدون هیچ بیان کننده ای چگونه میتواند مایه هدایت باشد؟ یک دانش آموز بدون هیچ معلمی چگونه میتواند چیزی از کتاب ریاضیش بفهمد؟) اولا مقایسه قرآن کریم با یک کتاب ریاضی مقایسه غلطی است ثانیا خود آن قرآن میگوید که این کتاب ((بیان للناس))-((تبیانا لکل شی))-((هدی للناس))و (چندین کلمه شبیه به اینها)است وما میدانیم که این ناس ها کل انسانها را شامل میشود نه فقط مسلمین را پس چگونه است که این کتاب توانایی هدایت و بیان را ندارد؟؟؟!!!!!!!!!آری آن فهم عمیقی و کاملی که 14 معصوم که به نص آیه 32 فاطر وارثان قرآنند مردم و مسلمین و حتی علما و صحابه ندارند اما آیا این بدان معناست که خدا قرآن را فقط برای 14 معصوم فرستاده و قابل فهم کرده؟؟؟!!پس اصلا چرا فرستاد چون با وجود آنها دیگر نیازی به قرآن نیست و حال آنکه آیات شریفه و روایات هم مخالف این نظر هستند از طرفی حال که امام معصوم در بین ما ظهور (نه حضور زیرا حضرت ولی عصر حاضر هستند) ندارد باید چه کنیم آیا دین را رها نیم تا حضرت بیایند؟!!!!!این خلاف قرآن سنت و عقل است و اینکه شما گفتید رسول واسطه خدا و کلام خداست واقعا عجیب است مگر کلام خدا جدا از خداست؟با اینکه مقایسه درستی نیست اما آیا شما و کلام و حرفتان جدا از همید و کسی از کلام شما به شما نزدیکتراست؟؟؟اگر اینگونه باشد پس هیچ کدام از گناهان زبان نه تنها قابل عقاب نیست بلکه حتی گناه هم نیست!!!!!!خدای متعال در قرآن ((سوره حجر آیه 9))میفرماید که ما قرآن را نازل کردیم و خودمان آن را حفظ میکنیم پس حافظ قران از تحریف شخص خداوند متعال است نه کس دیگر اما چند سوال:شما بدون وجود قرآن و دلیل از قرآن ثابت کن که شخصی به نام محمد بن عبد الله یا حتی محمد(صلوات الله علیه و آله وسلم)پیامبر است؟؟ثابت کن که آن شخص خاتم الانبیا است؟ثابت کن که به او وحی میشده؟ثابت کن که او معصوم است؟ثابت کن که اهل بیت او معصوم هستند؟ثابت کن که علی جانشین بر حق اوست؟ثابت کن که علی ولی خداست؟و 10 ها سوال دیگر برادر ما همه اینها را از قران درمیابیم شما به غیر قرآن آنها را ثابت کن با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین

سلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته،
اینجا بحمدلله هیچ کس منکر جایگاه قرآن و هدایت خداوند توسط آن نیست، لطفاً پاسخ جناب .امین. را با دید مثبت‌تری بخوانید، ایشان در بحث با جناب عالم‌مقدس‌ملکوت آن مسائل را گفتند، بحث جدلی هم نبوده است، جناب عالم مقدس ملکوت مثلاً گفتند قرآن هدایت بدون واسطه از طرف خداست، جناب امین هم اول نام واسطه را که رسول خداست آوردند و سپس مثال از کسانی زدند که واسطه‌های فهم قرآن را به کنار زدند و گفتند حسبنا کتاب الله، قرآن بدون مبین وادی شبهات است و شبهات باب شروع و دامن زدن به انحرافات، مگر برای راسخان در علم، خود شما هم معتقد هستید که آنها با اینکه به اسم فهم خودشان از قرآن این همه جنایت می‌کنند اما این فهمشان غلط است و هیچ ارزشی ندارد.

این سؤال را هم اگر تمایل داشتید پاسخ دهید:

owari;538083 نوشت:

  • آیا قرآن کلام‌الله نیست؟ هست
  • آیا در قرآن حضرت مسیح علیه‌السلام کلمة‌الله معرفی نشده‌اند؟ شده‌اند «... إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْ‌يَمَ رَ‌سُولُ اللَّـهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْ‌يَمَ ...» [النساء، ۱۷۱]
  • آیا حضرت مسیح کلمة‌الله علیه‌السلام از رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله و عترت پاکشان بالاتر بوده یا هستند؟ خیر
  • پس آیا کلام‌الله بودن یعنی حتماً بالاتر از اهل بیت علیهم‌السلام بودن؟ خیر! اهل بیت علیهم‌السلام عین الله و ید الله و أُذُن‌ الله و ... هستند و بالاتر از اینها هم هستند ...

یا علی

اسلام قرآنی;538282 نوشت:
بسمه تعالی سلام علیکم درباره آیه 9 سوره اسرا (التی هی اقوم) وصفی است برای موصوفهای محتمل و شایسته محذوف مانند:هدایت-ملت-فطرت-عقیده-اخلاق-حقوق-سیاست-اقتصاد و... که مقصود مطلق نیازمندیهای کل مکلفان در طول و عرض جهان است که یا بدان به گونه ای مطلق نمیرسند و یا به دشواری که با اشارات و تصریحات قرآنی این قرآن((تبیانا لکل شی))است ((اقوم))هم از قیمت است و هم از قیام و هم از قیم که به ترتیب برتری مطلق و جهان شمول قرآن را از نظر قیمت و ارزش و از نظر قوام و پایداری و نیز قیام برای کل کمالات ممکنه در بر دارد و این مثلث قیام در بعد اقوم که برتری مطلق است برای این قرآن تا پایان زمان تکلیف محقق است (کتاب ترجمان فرقان جلد3 صفحه 125و126 نوشته آیت الله العظمی صادقی تهرانی انتشارات شکرانه)

اما آنچه برادرمان آقای امین درباره وهابیت و تمسک به قرآن گفتند آقای امین اولا وهابی ها به قرآن عمل نمیکنند(مانند کشتن انسانها و تجاوز به نوامیس و شرک دانستن توسل و 10 هاچیز دیگر که مخالف صریح قرآن است)ثانیا آنچه آنها به قرآن تمسک میکنند یک تفسیر به رای مفتضح است که کاملا مردود و باطل است پس آنها هرگز از قرآن پیروی نکرده اند بلکه برای بدست آوردن امیال و خواسته های خود قرآن را مفتضحانه و غیر عاقلانه تفسیر به رای کردند ثالثا مگر امام معصوم به غیر از قرآن عمل میکند؟! بهتر است بخش های ((این))دعای ندبه را بار دیگر و با توجه و دقت بخوانیم گفتار و اعمال امام عین قرآن است و خارج از آن نیست حال چند سوال دارم:واسطه رساندن قرآن از خدا به پیامبر کیست؟واسطه خدا و آن موجود که رساننده قرآن به پیامبر است چیست؟آیا با این استدلال شما آن موجود بالاتر از پیامبر نیست؟؟اما اینکه گفتید:(قرآن بدون هیچ بیان کننده ای چگونه میتواند مایه هدایت باشد؟ یک دانش آموز بدون هیچ معلمی چگونه میتواند چیزی از کتاب ریاضیش بفهمد؟) اولا مقایسه قرآن کریم با یک کتاب ریاضی مقایسه غلطی است ثانیا خود آن قرآن میگوید که این کتاب ((بیان للناس))-((تبیانا لکل شی))-((هدی للناس))و (چندین کلمه شبیه به اینها)است وما میدانیم که این ناس ها کل انسانها را شامل میشود نه فقط مسلمین را پس چگونه است که این کتاب توانایی هدایت و بیان را ندارد؟؟؟!!!!!!!!!آری آن فهم عمیقی و کاملی که 14 معصوم که به نص آیه 32 فاطر وارثان قرآنند مردم و مسلمین و حتی علما و صحابه ندارند اما آیا این بدان معناست که خدا قرآن را فقط برای 14 معصوم فرستاده و قابل فهم کرده؟؟؟!!پس اصلا چرا فرستاد چون با وجود آنها دیگر نیازی به قرآن نیست و حال آنکه آیات شریفه و روایات هم مخالف این نظر هستند از طرفی حال که امام معصوم در بین ما ظهور (نه حضور زیرا حضرت ولی عصر حاضر هستند) ندارد باید چه کنیم آیا دین را رها نیم تا حضرت بیایند؟!!!!!این خلاف قرآن سنت و عقل است و اینکه شما گفتید رسول واسطه خدا و کلام خداست واقعا عجیب است مگر کلام خدا جدا از خداست؟با اینکه مقایسه درستی نیست اما آیا شما و کلام و حرفتان جدا از همید و کسی از کلام شما به شما نزدیکتراست؟؟؟اگر اینگونه باشد پس هیچ کدام از گناهان زبان نه تنها قابل عقاب نیست بلکه حتی گناه هم نیست!!!!!!خدای متعال در قرآن ((سوره حجر آیه 9))میفرماید که ما قرآن را نازل کردیم و خودمان آن را حفظ میکنیم پس حافظ قران از تحریف شخص خداوند متعال است نه کس دیگر اما چند سوال:شما بدون وجود قرآن و دلیل از قرآن ثابت کن که شخصی به نام محمد بن عبد الله یا حتی محمد(صلوات الله علیه و آله وسلم)پیامبر است؟؟ثابت کن که آن شخص خاتم الانبیا است؟ثابت کن که به او وحی میشده؟ثابت کن که او معصوم است؟ثابت کن که اهل بیت او معصوم هستند؟ثابت کن که علی جانشین بر حق اوست؟ثابت کن که علی ولی خداست؟و 10 ها سوال دیگر برادر ما همه اینها را از قران درمیابیم شما به غیر قرآن آنها را ثابت کن با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین

سلام علیکم

جناب اسلام قرانی تا حد زیادی با شما توافق نظر دارم. بنابراین نیازی به بحث نیست.

بله حق با شماست ما هم همین را میگوییم.

پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله در روز قیامت به خداوند شکایت میکنند که امت من این قرآن را رها کردند. رها کردن قرآن هم به معنای پیروی نکردن از دستورات آن هست .

بنابر این قرآن خود سند حقانیت امامت میباشد و پیروی نکردن از امام هم مهجوریت قرآن میباشد.

پس زمانیکه بدون هیچ جهل یا غرضی از آیات شریفه استفاده شود هیچگاه قرآن به تنهایی راه هدایت دانسته نمیشود چون در همین قرآن دستور به اطاعت از رسول الله و اهلبیت داده شده و اطاعت از رسول و اهلبیت علیهم السلام در زمان غیبت یعنی نصب العین قرار دادن احادیث و فرمایشات آن حضرات.

پس هیچ دلیلی ندارد وقتی ما دستور داده شده ایم که هم به قرآن عمل کنیم و هم به اهلبیت علیهم السلام تمسک جوییم بیاییم دنبال این بگردیم که کدام یک برتر است و کدام یک پایینتر و یک مقایسه نابجا کنیم

بسمه تعالی برادر گرامی سلام علیکم از اینکه متن بنده را مطالعه کردید و منصف بودید متشکرم اما دوست عزیز در این زمان که بیش از 1000 سال از غیبت حضرت میگذرد و ما بدون آنکه از امام معصوم مستقیما چیزی بشنویم از یک سری افراد مطالبی را میشنویم که به آنها احادیث گفته میشود اما نه حتی آن افراد را دیده ایم و نه آنها معصوم اند که مطلقا بتوان به آنها اعتماد کرد در این آشفته بازار دوری از معارف ناب معصومان محمدی سلام الله علیهم چرا باید کلام صریح و بدون ضعف و ایراد الله تبارک وتعالی را کنار بگذاریم و از ان حرف ها پیروی کنیم؟؟بنده در صدد حذف تمام احادیث نیستم چون بر حسب آیه 7 سوره حشر و آیه لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه ما باید صد ها و بلکه هزاران حدیث درست و حقیقی از 14 معصوم داشته باشیم اما مطلب بنده این است که محور تمامی احادیث باید قرآن باشد و محور فقها و محدثین وهمه عالمان اسلامی باید قرآن باشد تا تمامی غلط ها و ایراداتی که افراد یا با قصد یا بی قصد بعد از غیبت و حتی در زمان خود ائمه وارد دین شده به وسیله قرآن از دین زدوده شود راه شناسایی حدیث صحیح باید قرآن باشد نه علم رجال و درایه چه بسا احادیث صحیح السندی که جاعلان و دشمنان اسلام برای نابودی دین آنها را با نام افراد موثق جعل کرده اند اما قرآن که دیگر قابل جعل نیست چون از طرف خدا و محافظت آن برعهده خداست پس محور ما در تمامی علوم اسلامی در زمان غیبت باید قرآن باشد و در زمان ظهور امام معصوم هم ایشان که به عنوان وارث و مفسر کامل و همه جانبه قرآن هستند(آیه 32 سوره فاطر) احکام و روش زندگی مادی و معنوی بشریت را از طریق قرآن به ما می آموزند با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین

owari;538319 نوشت:

سلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته،
اینجا بحمدلله هیچ کس منکر جایگاه قرآن و هدایت خداوند توسط آن نیست، لطفاً پاسخ جناب .امین. را با دید مثبت‌تری بخوانید، ایشان در بحث با جناب عالم‌مقدس‌ملکوت آن مسائل را گفتند، بحث جدلی هم نبوده است، جناب عالم مقدس ملکوت مثلاً گفتند قرآن هدایت بدون واسطه از طرف خداست، جناب امین هم اول نام واسطه را که رسول خداست آوردند و سپس مثال از کسانی زدند که واسطه‌های فهم قرآن را به کنار زدند و گفتند حسبنا کتاب الله، قرآن بدون مبین وادی شبهات است و شبهات باب شروع و دامن زدن به انحرافات، مگر برای راسخان در علم، خود شما هم معتقد هستید که آنها با اینکه به اسم فهم خودشان از قرآن این همه جنایت می‌کنند اما این فهمشان غلط است و هیچ ارزشی ندارد.

این سؤال را هم اگر تمایل داشتید پاسخ دهید:

یا علی

بسمه تعالی برادر گرامی سلام علیکم اولا بنده دنبال جدل نبودم بلکه در صدد باز کردن مطلب بودم که اتفاقا آقای امین منظور بنده را متوجه شده و تاحدود زیادی تایید کردند متاسفانه شما اینطور نتیجه گرفتید ثانیا شما باید کامنت جناب عالم مقدس ملکوت را درست میخواندید ایشان فرمودن که هدایت قرآن راس هدایت هاست نه اینکه بدون واسطه از طرف خداست بنده هم گفتم اگر وجود واسطه دلیل بر برتری است پس جبرئیل امین از رسول الله برتر است!و حال آنکه اینطور نیست اما اینکه گفتید قرآن بدون مبین وادی شبهات است یک توهین بزرگ به خداوند است آیا آن آیاتی که بنده در کامنت قبلی گفتم این کتاب مقدس بیان للناس است خواهش میکنم دقت کنید خداوند این تاب نه برای مسلمین بلکه برای مسیحیان-یهودیان-زرتشتیان-بودائیان-مشرکان-کافران-ملحدان و... نازل کرده و آنجا که خداوند در قرآن فرمود ما این کتاب را برای یاد آوری آسان ساختیم آیا کسی هست که متذکر شود؟این کس ها واین ناس ها فقط 14 معصوم اند؟در کامنت قبلی هم گفتم اگر این چنین است چرا اصلا خداوند قرآن را فرستاد؟چون با وجود 14 معصوم دیگر نیازی به قرآن نبود!!و حال آنکه اینطور نیست و آنهایی که به اسم قرآن آن جنایات را میکنند چون از بی نقص بودن و کامل بودن قرآن خبر دارند آن را بهترین وسیله برای کارهای کثیف و خبیث خود میدانند و گر نه از احادیث (البته با همان تفکر تفسیر به رای مفتضح)میتوان بسیار بهتر و بیشتر جنایت کرد اما حدیث هر چه باشد و از هر که باشد عظمت و اتقان و شانیت قرآن را ندارد به همین دلیل آنها به قرآن مظلوم تهمت زده و آن را زیر سوال میبرند و به نظرم برای اینکه عظمت و قدسیت قرآن کریم توسط عدهای بی سواد و جاهل و نامسلمان زیر سوال نرود و مردم از قرآن کریم به سبب ایراد و ضعفی که به عنوان تهمت به قرآن زده میشود دور نشوند امیر المومنین به ابن عباس دستور داد که با سنت رسول با خوارج بحث کن نه قرآن(البته این نظر شخصی بنده است)ببینید مشکل عمر بن خطاب این بود که نفهمید با وجود و ظهور انسان کامل و حجت الهی ما نباید آن حجت را کنار زده و تنها به سمت قرآن برویم چرا؟چون در این صورت دقیقا قرآن را زیر سوال و نقض برده ایم چون قرآن همانطور که گفتم به طور اعم و اخص به 14 معصوم ارث رسیده است(32 سوره فاطر)(البته اعم آن به ما هم رسیده (البته منظورم ارث نیست)اما اخص و بطن آن در انحصار14 معصوم است)که این خود نشان از بی اطلاعی عمر از همان کتابی بود که او آن را کافی می دانست!!!!!از طرفی اگر بپذیریم که حرف عمر درست بود اما نه در زمان حضور و ظهور معصوم و حجت الهی که در آن زمان رسول الله و بعد از آن امیر المومنین بود بلکه در عصر حاضر که امام ظهور ندارد هم باز ما علاوه بر قرآن به احادیث موافق قرآن و یا احادیثی که موضوع آن در قرآن نیامده (مانند تعدادرکعات نماز)و آن احادیث مخالف قرآن نیستند و همچنین از نظر سندی صحیح اند و مخالف مهمی هم در احادیث دیگر ندارند نیازمندیم پس حرفاو حتی اگر درست باشد در هر زمانی ناقص است چون دقیقا مخالف قرآن است اما درباره سوالات:اولا در ترجمه کلمه در آیه شریفه ترجمه آیت الله العظمی صادقی تهرانی:تنها پیامبر خدا و کلمه(:نشانه)اوست-ترجمه علامه طباطبایی:فرمان ایجادی از او بود که متوجه مریمش کرد-ترجمه آیت الله العظمی مکارم شیرازی:فقط فرستاده خدا و کلمه(مخلوق)اوست حال اگر دقت کنیم میابیم که حضرت عیسی نشانه و مخلوق و فرمان ایجادی خداست و این با آنچه شما میگویید متفاوت است ثانیا احادیث قدسی هم کلام خداست اما آیا همان شان وعظمت قرآن کریم را دارند؟؟؟؟؟!!!!و حال آنکه تفاوت حدیث قدسی با قرآن آن است که کلمات در احادیث قدسی از جانب خداست و پیامبران هرگونه که بخواهند میتوانند ترتیب آن را تغییر دهند اما وحی و مخصوصا قرآن هیچ کس حتی پیامبر اکرم و جبرئیل حق تغییر و جابجایی یک واو درقرآن را ندارند و این تفاوت قرآن و حدیث قدسی خود نشان دهنده تفاوت مقام کلمات خداست با تشکر والسلام علی عبادالله الصالحین

[=arial]روایاتی از اهلسنت در اثبات اینکه قرآن بدون سنت قابل فهم نیست.

احمدبن حنبل بعنوان یک عالم سنی میگوید:این سنت است که قرآن را تفسیر میکند و بیان میکند.

ابوحنیفه میگوید: اگر سنت نبود هیچکدام از ما قرآن را نمیفهمیدیم


آقای البانی (بخاری دوران)(که بن باز او را امام الحدیث میداند) میگوید:

ای مسلمانان مبادا مبادا بخواهید قرآن را بدون سنت بفهمید. اگر تو سیبوه زمانت هم باشی نمیتوانی بدون کمک سنت قرآن را بفهمی

آقای عمران بن حسین نشسته بود تعدادی از شاگردانش هم دورش بودند. مردی آمد و گفت با ما فقط با قرآن حرف بزنید.

عمران گفت: تو یک آدم احمقی هستی آیا ما میتوانیم قرآن را بدون کمک سنت بفهمیم؟ آیا در قرآن هست که نماز ظهر 4 رکعته؟...

ایوب سختیانی میگوید: وقتی شما با فردی از سنت حرف میزنی و میگوید سنت را کنار بگذار و فقط با قرآن با ما سخن بگو ، بدان او گمراه و گمراهگر است.

منبع:

http://www.aparat.com/v/Ahv45

اسلام قرآنی;538418 نوشت:
بسمه تعالی برادر گرامی سلام علیکم اولا بنده دنبال جدل نبودم بلکه در صدد باز کردن مطلب بودم که اتفاقا آقای امین منظور بنده را متوجه شده و تاحدود زیادی تایید کردند متاسفانه شما اینطور نتیجه گرفتید ثانیا شما باید کامنت جناب عالم مقدس ملکوت را درست میخواندید ایشان فرمودن که هدایت قرآن راس هدایت هاست نه اینکه بدون واسطه از طرف خداست بنده هم گفتم اگر وجود واسطه دلیل بر برتری است پس جبرئیل امین از رسول الله برتر است!و حال آنکه اینطور نیست اما اینکه گفتید قرآن بدون مبین وادی شبهات است یک توهین بزرگ به خداوند است آیا آن آیاتی که بنده در کامنت قبلی گفتم این کتاب مقدس بیان للناس است خواهش میکنم دقت کنید خداوند این تاب نه برای مسلمین بلکه برای مسیحیان-یهودیان-زرتشتیان-بودائیان-مشرکان-کافران-ملحدان و... نازل کرده و آنجا که خداوند در قرآن فرمود ما این کتاب را برای یاد آوری آسان ساختیم آیا کسی هست که متذکر شود؟این کس ها واین ناس ها فقط 14 معصوم اند؟در کامنت قبلی هم گفتم اگر این چنین است چرا اصلا خداوند قرآن را فرستاد؟چون با وجود 14 معصوم دیگر نیازی به قرآن نبود!!و حال آنکه اینطور نیست و آنهایی که به اسم قرآن آن جنایات را میکنند چون از بی نقص بودن و کامل بودن قرآن خبر دارند آن را بهترین وسیله برای کارهای کثیف و خبیث خود میدانند و گر نه از احادیث (البته با همان تفکر تفسیر به رای مفتضح)میتوان بسیار بهتر و بیشتر جنایت کرد اما حدیث هر چه باشد و از هر که باشد عظمت و اتقان و شانیت قرآن را ندارد به همین دلیل آنها به قرآن مظلوم تهمت زده و آن را زیر سوال میبرند و به نظرم برای اینکه عظمت و قدسیت قرآن کریم توسط عدهای بی سواد و جاهل و نامسلمان زیر سوال نرود و مردم از قرآن کریم به سبب ایراد و ضعفی که به عنوان تهمت به قرآن زده میشود دور نشوند امیر المومنین به ابن عباس دستور داد که با سنت رسول با خوارج بحث کن نه قرآن(البته این نظر شخصی بنده است)ببینید مشکل عمر بن خطاب این بود که نفهمید با وجود و ظهور انسان کامل و حجت الهی ما نباید آن حجت را کنار زده و تنها به سمت قرآن برویم چرا؟چون در این صورت دقیقا قرآن را زیر سوال و نقض برده ایم چون قرآن همانطور که گفتم به طور اعم و اخص به 14 معصوم ارث رسیده است(32 سوره فاطر)(البته اعم آن به ما هم رسیده (البته منظورم ارث نیست)اما اخص و بطن آن در انحصار14 معصوم است)که این خود نشان از بی اطلاعی عمر از همان کتابی بود که او آن را کافی می دانست!!!!!از طرفی اگر بپذیریم که حرف عمر درست بود اما نه در زمان حضور و ظهور معصوم و حجت الهی که در آن زمان رسول الله و بعد از آن امیر المومنین بود بلکه در عصر حاضر که امام ظهور ندارد هم باز ما علاوه بر قرآن به احادیث موافق قرآن و یا احادیثی که موضوع آن در قرآن نیامده (مانند تعدادرکعات نماز)و آن احادیث مخالف قرآن نیستند و همچنین از نظر سندی صحیح اند و مخالف مهمی هم در احادیث دیگر ندارند نیازمندیم پس حرفاو حتی اگر درست باشد در هر زمانی ناقص است چون دقیقا مخالف قرآن است اما درباره سوالات:اولا در ترجمه کلمه در آیه شریفه ترجمه آیت الله العظمی صادقی تهرانی:تنها پیامبر خدا و کلمه(:نشانه)اوست-ترجمه علامه طباطبایی:فرمان ایجادی از او بود که متوجه مریمش کرد-ترجمه آیت الله العظمی مکارم شیرازی:فقط فرستاده خدا و کلمه(مخلوق)اوست حال اگر دقت کنیم میابیم که حضرت عیسی نشانه و مخلوق و فرمان ایجادی خداست و این با آنچه شما میگویید متفاوت است ثانیا احادیث قدسی هم کلام خداست اما آیا همان شان وعظمت قرآن کریم را دارند؟؟؟؟؟!!!!و حال آنکه تفاوت حدیث قدسی با قرآن آن است که کلمات در احادیث قدسی از جانب خداست و پیامبران هرگونه که بخواهند میتوانند ترتیب آن را تغییر دهند اما وحی و مخصوصا قرآن هیچ کس حتی پیامبر اکرم و جبرئیل حق تغییر و جابجایی یک واو درقرآن را ندارند و این تفاوت قرآن و حدیث قدسی خود نشان دهنده تفاوت مقام کلمات خداست با تشکر والسلام علی عبادالله الصالحین

سلام علیکم،
برادر عزیز کج‌فهمی حقیر را به بزرگواری خودتان ببخشید، منع حقیر از پذیرش «برخی» از فرمایشات شما آیه‌ی شریفه‌ی «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» است:
۱. قران بدون مبین وادی شبهات است از آیه‌ی ۷ سوره‌ی آل عمران معلوم می‌شود که بحث متشابهات مطرح شده است، که تأویلش را جز راسخان در علم نمی‌دانند. متشابهات هم در تمام قرآن پراکنده هستند و اینطور نیست که قبل از آنها علامتی گذاشته شده باشد که مشخص کند این آیات متشابه هستند لطفاً دقت نمایید که کارتان به فساد کشیده نشود. بنده‌ی حقیر بعضاً آیاتی را دیده‌ام که ایجاد شبهه برای دیگران کرده است که پیش از آن مطمئن بودم از محکمات کتاب است! تازه قرآن را با ایدئولوژی شیعه بخوانید یا با ایدئولوژی اهل سنت برخی متشابهات جای خود را با محکمات تغییر خواهند داد. مثلاً در آیه‌ی مربوط به همراهی ابوبکر در غار با رسول خدا صل‌الله‌علیه‌و‌آله اهل سنت این آیه را از محکمات می‌دانند که تصریح بر برتری ابوبکر دارد در حالیکه همین برداشت به وضوح در ایدئولوژی ما نشان می‌دهد که این آیه از متشابهات است و باید توضیح داده شود که چرا این آیه هیچ فضیلتی را که برای ابوبکر اثبات نمی‌کند هیچ خارج بودن او از دایره‌ی ایمان را هم اثبات می‌کند! بنابراین اینکه شما قرآن را وادی امن برای جولان دیدن ببینید کمی خطرناک است ...
۲. خداوند این کتاب مقدس را برای هدایت همگان فرستاده است ولی آیا نزول کتاب را ببینیم و اینکه چه کسی آن را آورده و تعلیم داده را نبینیم؟ آیا پیامبر خدا فقط نامه‌رسان خدا هستند که نامه‌ی مهر و موم خدا به بندگانش را بدون باز کردن مهر و مومش برای بندگان خدا آورده‌اند و آنها خودشان مهر و موم کتاب خدا را باز می‌کنند ببینند خداوند شخصاً به ایشان چه گفته است؟ یا نه پیامبر خدا معلم قرآن هم هستند؟ اگر پیامبر معلم باشد است که دیگر فرقی ندارد مخاطب قرآن شیعه باشد یا اهل سنت یا مسیحی یا یهودی یا مجوس یا بی‌دین. احادیث اهل بیت علیهم‌السلام در میان ما موجود است و مسلمین شناسنامه‌ای دارند در قرآن اختلاف پیدا می‌کنند فرض کنید آن احادیث را هم در اختیار نداشتیم، چه می‌شد؟ خدای ناکرده حقیر و شما هم سرگردان بودیم.
۳. شما می‌خواهید تمامی احادیث شیعه را به قرآن عرضه کنید تا درست و نادرست آنها را تشخیص دهید، اما این کار اول نیاز دارد که شما به مفاهیم قرآن مسلط باشید، گاهی حدیثی از قرآن استخراج شده است اما ما نمی‌توانیم آن را با قرآن تطبیق دهیم. مثالش حکم شستن دست در وضوست که چه بسا کسی خود را عالم به قرآن و زبان عرب بداند و حدیث شیعه را به قرآن عرضه کند و نتیجه بگیرد که غلط است و دست‌ها را باید از پایین به بالا شست! (اگرچه علما روی آن بحث دارند ولی اگر ابتدا به ساکن همه مثل شما فکر می‌کردند فقه شیعه در باب وضو الآن چه بسا متفاوت می‌بود، اشتباه می‌کنم؟)
۴. در ضمن فرمایشتان فرمودید که برخی احادیث موضوعشان در قرآن نیامده مانند رکعات نماز. آیا این تناقض با گفته‌ی صاحب قرآن ندارد که «وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ»؟ اینکه ما نمی‌توانیم جزئیات را از قرآن استخراج کنیم آیا نقص قرآن است؟ از معصوم علیه‌السلام پرسیدند که نذر کرده‌ام تعداد زیادی گوسفند قربانی کنم ولی الأن که نذرم برآورده شده نمی‌دانم این تعداد زیاد باید چه مقدار باشد! معصوم فرمود ۸۴ و بعد این عدد را از قرآن استخراج نمود. شما چطور می‌فرمایید تعداد رکعات نماز در قرآن نیست؟ اما همینکه هست و ما از آن غافل هستیم نشان می‌دهد که چرا ما به معصوم نیاز داریم، قرآن تفصیل کلی شیء را دارد و کتاب مفصل است «أَفَغَيْرَ‌ اللَّـهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا» اما تفصیل آیات و اشیاء و احکام برای قوم یفقهون و قوم یعلمون و قوم یعقلون است و نه برای همه.
۵. چرا در مورد حضرت عیسی علیه‌السلام که کلمة‌الله هستند بگوییم «کلمه» یعنی مخلوق و نشانه و فرمان ایجادی (که همگی هم درست هستند) اما قرآن را که «کلام‌الله» است اینطور ترجمه نکنیم؟ مگر اجزاء همین «کلام‌الله» را آیه (نشانه) نمی‌نامیم؟ در ضمن آنکه کلام‌الله برای تورات و عهد خداوند با یهودیان هم در قرآن به کار برده شده است:
أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِ‌يقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّـهِ ثُمَّ يُحَرِّ‌فُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ [البقرة، ۷۵]
قَالَ يَا مُوسَىٰ إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِ‌سَالَاتِي وَبِكَلَامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِ‌ينَ [الأعراف، ۱۴۴]
آیا آنها هم کلام خدا نیستند و باید مخلوق و نشانه و فرمان ایجادی ترجمه گردند؟
اما در مورد احادیث قدسی هم برخی علما معتقد هستند که آنها کلام خداوند نیستند به این معنی که عین الفاظ و عبارات آنها از خداوند صادر نشده و خداوند تنها معنا را به قلب پیامبرش می‌رساند، حالا اگر اشتباه نکنم.


[/HR]
اما در نهایت حق با تمام دوستان است و آن اینکه این بحث بحثی بی‌مورد است، اگرچه به نظر حقیر مقایسه‌ی جایگاه اهل بیت علیهم‌السلام و جایگاه قرآن کریم و مجید کار بی‌معنایی هم نیست، از یک طرف چون مقایسه‌ی جایگاه وجودی موجودات با یکدیگر قابل قیاس است و نیازی ندارد که آن موجودات با هم سنخیت داشته باشند و از طرف دیگر چون قرآن و رسول خدا هر دو در قرآن ذکر معرفی شده‌اند و هر دو در حدیث ثقلین ثقل معرفی شده‌اند و ... . با این حال ادامه‌ی بحث اینجا ضرورتی ندارد و هر کسی نظر خودش را دارد و ان شاء الله اگر شما هم قبول کنید همه برادریم :ok:
یا علی

owari;538546 نوشت:

سلام علیکم،
برادر عزیز کج‌فهمی حقیر را به بزرگواری خودتان ببخشید، منع حقیر از پذیرش «برخی» از فرمایشات شما آیه‌ی شریفه‌ی «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» است:
۱. قران بدون مبین وادی شبهات است از آیه‌ی ۷ سوره‌ی آل عمران معلوم می‌شود که بحث متشابهات مطرح شده است، که تأویلش را جز راسخان در علم نمی‌دانند. متشابهات هم در تمام قرآن پراکنده هستند و اینطور نیست که قبل از آنها علامتی گذاشته شده باشد که مشخص کند این آیات متشابه هستند لطفاً دقت نمایید که کارتان به فساد کشیده نشود. بنده‌ی حقیر بعضاً آیاتی را دیده‌ام که ایجاد شبهه برای دیگران کرده است که پیش از آن مطمئن بودم از محکمات کتاب است! تازه قرآن را با ایدئولوژی شیعه بخوانید یا با ایدئولوژی اهل سنت برخی متشابهات جای خود را با محکمات تغییر خواهند داد. مثلاً در آیه‌ی مربوط به همراهی ابوبکر در غار با رسول خدا صل‌الله‌علیه‌و‌آله اهل سنت این آیه را از محکمات می‌دانند که تصریح بر برتری ابوبکر دارد در حالیکه همین برداشت به وضوح در ایدئولوژی ما نشان می‌دهد که این آیه از متشابهات است و باید توضیح داده شود که چرا این آیه هیچ فضیلتی را که برای ابوبکر اثبات نمی‌کند هیچ خارج بودن او از دایره‌ی ایمان را هم اثبات می‌کند! بنابراین اینکه شما قرآن را وادی امن برای جولان دیدن ببینید کمی خطرناک است ...
۲. خداوند این کتاب مقدس را برای هدایت همگان فرستاده است ولی آیا نزول کتاب را ببینیم و اینکه چه کسی آن را آورده و تعلیم داده را نبینیم؟ آیا پیامبر خدا فقط نامه‌رسان خدا هستند که نامه‌ی مهر و موم خدا به بندگانش را بدون باز کردن مهر و مومش برای بندگان خدا آورده‌اند و آنها خودشان مهر و موم کتاب خدا را باز می‌کنند ببینند خداوند شخصاً به ایشان چه گفته است؟ یا نه پیامبر خدا معلم قرآن هم هستند؟ اگر پیامبر معلم باشد است که دیگر فرقی ندارد مخاطب قرآن شیعه باشد یا اهل سنت یا مسیحی یا یهودی یا مجوس یا بی‌دین. احادیث اهل بیت علیهم‌السلام در میان ما موجود است و مسلمین شناسنامه‌ای دارند در قرآن اختلاف پیدا می‌کنند فرض کنید آن احادیث را هم در اختیار نداشتیم، چه می‌شد؟ خدای ناکرده حقیر و شما هم سرگردان بودیم.
۳. شما می‌خواهید تمامی احادیث شیعه را به قرآن عرضه کنید تا درست و نادرست آنها را تشخیص دهید، اما این کار اول نیاز دارد که شما به مفاهیم قرآن مسلط باشید، گاهی حدیثی از قرآن استخراج شده است اما ما نمی‌توانیم آن را با قرآن تطبیق دهیم. مثالش حکم شستن دست در وضوست که چه بسا کسی خود را عالم به قرآن و زبان عرب بداند و حدیث شیعه را به قرآن عرضه کند و نتیجه بگیرد که غلط است و دست‌ها را باید از پایین به بالا شست! (اگرچه علما روی آن بحث دارند ولی اگر ابتدا به ساکن همه مثل شما فکر می‌کردند فقه شیعه در باب وضو الآن چه بسا متفاوت می‌بود، اشتباه می‌کنم؟)
۴. در ضمن فرمایشتان فرمودید که برخی احادیث موضوعشان در قرآن نیامده مانند رکعات نماز. آیا این تناقض با گفته‌ی صاحب قرآن ندارد که «وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ»؟ اینکه ما نمی‌توانیم جزئیات را از قرآن استخراج کنیم آیا نقص قرآن است؟ از معصوم علیه‌السلام پرسیدند که نذر کرده‌ام تعداد زیادی گوسفند قربانی کنم ولی الأن که نذرم برآورده شده نمی‌دانم این تعداد زیاد باید چه مقدار باشد! معصوم فرمود ۸۴ و بعد این عدد را از قرآن استخراج نمود. شما چطور می‌فرمایید تعداد رکعات نماز در قرآن نیست؟ اما همینکه هست و ما از آن غافل هستیم نشان می‌دهد که چرا ما به معصوم نیاز داریم، قرآن تفصیل کلی شیء را دارد و کتاب مفصل است «أَفَغَيْرَ‌ اللَّـهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا» اما تفصیل آیات و اشیاء و احکام برای قوم یفقهون و قوم یعلمون و قوم یعقلون است و نه برای همه.
۵. چرا در مورد حضرت عیسی علیه‌السلام که کلمة‌الله هستند بگوییم «کلمه» یعنی مخلوق و نشانه و فرمان ایجادی (که همگی هم درست هستند) اما قرآن را که «کلام‌الله» است اینطور ترجمه نکنیم؟ مگر اجزاء همین «کلام‌الله» را آیه (نشانه) نمی‌نامیم؟ در ضمن آنکه کلام‌الله برای تورات و عهد خداوند با یهودیان هم در قرآن به کار برده شده است:
أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِ‌يقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّـهِ ثُمَّ يُحَرِّ‌فُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ [البقرة، ۷۵]
قَالَ يَا مُوسَىٰ إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِ‌سَالَاتِي وَبِكَلَامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِ‌ينَ [الأعراف، ۱۴۴]
آیا آنها هم کلام خدا نیستند و باید مخلوق و نشانه و فرمان ایجادی ترجمه گردند؟
اما در مورد احادیث قدسی هم برخی علما معتقد هستند که آنها کلام خداوند نیستند به این معنی که عین الفاظ و عبارات آنها از خداوند صادر نشده و خداوند تنها معنا را به قلب پیامبرش می‌رساند، حالا اگر اشتباه نکنم.


[/HR]
اما در نهایت حق با تمام دوستان است و آن اینکه این بحث بحثی بی‌مورد است، اگرچه به نظر حقیر مقایسه‌ی جایگاه اهل بیت علیهم‌السلام و جایگاه قرآن کریم و مجید کار بی‌معنایی هم نیست، از یک طرف چون مقایسه‌ی جایگاه وجودی موجودات با یکدیگر قابل قیاس است و نیازی ندارد که آن موجودات با هم سنخیت داشته باشند و از طرف دیگر چون قرآن و رسول خدا هر دو در قرآن ذکر معرفی شده‌اند و هر دو در حدیث ثقلین ثقل معرفی شده‌اند و ... . با این حال ادامه‌ی بحث اینجا ضرورتی ندارد و هر کسی نظر خودش را دارد و ان شاء الله اگر شما هم قبول کنید همه برادریم :ok:
یا علی

بسمه تعالی برادر گرامی سلام علیکم از ادب و سعه صدر جنابعالی متشکرم اما درباره مسائلی که مطرح نمودید1-اولا اگر آیه را دوباره بخوانید متوجه میشود که خدای متعال فرموده است که جز خدا و راسخون در علم پس اینکه گفتید تنها راسخون علم مخالف نص آیه واشتباه است ثانیا کسانی که تسلط به معارف قرآنی دارند و یا کار تفسیر انجام داده اند آیات متشابه را میشناسند و از طرفی آیاتی مانند ید الله فوق ایدیهم از یک سو متشابه است چرا؟چون آیه لیس کمثله شی هر گونه تشبیه و مانند را برای خدای متعال نهی کرده است پس بدانید که آیات محکم خود مفسر آیات متشابه است برای درک بهتر این آیه(7 آل عمران)به تفسیر ترجمان فرقان آیت الله صادقی تهرانی مراجعه کنید
2-دوست عزیز اگر کامنت های بنده را کامل و دقیق!!!!مطالعه میکردی که نکردی بنده آنجا هم گفتم و باز هم اعلام میکنم بر مبنای دستور خودقرآن (آیه 7 سوره حشر و آیاتی دیگر که نوشتم)اطاعت و پیروی از پیامبر بر همه واجب است و ما باید هم به قرآن و هم 14 معصوم تمسک داشته باشیم و اگر کسی منکر این باشد چندین آیه از قرآن را تکذیب کرده پس چگونه میگوید حسبنا کتاب الله؟؟؟!!!!!!!!!!!اما درباره احادیث هم همینطور است بنده منکر احادیث صحیح نبوده نیستم اما آیا همه احادیث؟؟!!مگر پیامبر نفرمود که بعد از به من دروغ میبندد پس هرگاه حدیثی از من به شما رسید آن را به قرآن ارجاع دهید اگر موافق بود بپذیرید اگر نبود من آن را نگفته ام مگر امام باقر و صادق سلام الله علیهما نفرمودند اگر حدیثی از ما به شما رسید آن را به قرآن بزنید اگر موافق قرآن نبود به دیوار بزنید و 10 ها حدیث اینگونه آقایان طرفدار مطلق حدیث آیا این ها حدیث نیست؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!آیا این احادیث نمیگوید که محور احادیث اهل بیت قرآن کریم است؟؟؟؟؟لطفا کمی انصاف و اندیشه!!!! 3-اتفاقا بنده درزمینه وضو از دیدگاه قرآن موضوعی را در همین سایت بخش فروع دین در قرآن ایجاد کرده و در آنجا به طور مبسوط بحث کردم اما اینجا به عنوان یادآوری ونمونه عرض میکنم که نه بر مبنای قرآن ونه حدیث صحیح ونه حتی از دید بزرگترین علمای فقه شیعه در تاریخ (مانند محقق حلی که به افقه فقهای اسلام معروف است و فقهای بزرگ دیگر که در آنجا نام بردم) هیچ دلیلی که باعث وجوب شستن دست از بالا به پایین شود وجود ندارد(البته این به معنای وجوب شستن دست از پایین به بالا نیست بلکه در شستن آنها هیچگونه ترتیبی واجب نیست میتوانید به آن مبحث رجوع کرده و اگر سوالی داشتید در این زمینه مطرح کنید پس بهتر است در این زمینه نظرات تمامی فقهای شیعه نه بعضی از آنها را بخوانید تا متوجه اشتباهتان شوید) 4- نه تناقضی ندارد چرا؟چون خداوند متعال در قرآن ما را ملزم به پیروی از پیامبر و 13 معصوم دیگر کرده است پس اینکه پیامبر بعضی از دستورات و احکام شرعی را که برای ما بیان کرده و آنها صراحتا در قرآن نیامده (البته تمام مسائل در قرآن آمده و ما میتوانیم مسائل عمومی آن را دریابیم اما آن مسائلی که ظاهرا نیست و حال آنکه هست و ما نمیفهمیم فهم آنها فقط در انحصار 14 معصوم است پس ما فقط اعم قرآن را درمیابیم اما 14 معصوم باز هم به نص قرآن (آیه 32 سوره فاطر)نه تنها اعم بلکه اخص و بطن آنرا هم کامل درمیابند پس همه چیز در قرآن است)با اینکه این کتاب تبیانا لکل شی است منافاتی ندارد امیدوارم پاسخ کامل بوده باشد 5-اولا قرآن کریم علاوه بر کلام الله بودن کتابی است که از تمامی کتب که طبعا مجموعه ای از کلمات خداست برتر است و آیه 43 فصلت و 2 بقره و آیاتی دیگر موید این قضیه است ثانیا کتب آسمانی دیگر هم کلام خدا است اما فاسدان و جاهلان با تحریف آنها و تبدیل آنها به کتبی مخلوط کلمات خدا و مخلوق کردند پس از ارزش آنها کاسته شد ثالثا آن کتب بر حضرت موسی و عیسی سلام الله علیهما نازل شده و همانطور که مقام رسالتی و معنوی پیامبر اکرم از آنها برتر است کتاب نازل شده بر ایشان(قرآن)از آن تورات و انجیل اصلی (نه تحریف شده) بالاتر وبرتر است و از طرفی شما اگر دقت کنید بنده ترجمه 3 مفسر و مترجم بزرگ شیعی قرآن کریم را نقل کردم و آنها اینگونه ترجمه کرده اند نه بنده چرا؟چون مسلما به دلیلی قرآنی و عقلی(در طول قرآن)به این ترجمه و نتیجه رسیده اند شما بهتر است این سوال را از آنها بپرسید نه از بنده و حال آنکه اگر مقداری بیندیشیم متوجه میشویم که آفرینش یک انسان با فرستادن وحی و کتاب آسمانی فرق دارد!!لطفاکمی بیندیشیم!!!!!!درباره احادیث قدسی هم که بنده مطلبم را در کامنت قبلی گفتم بنده هم قصد مقایسه این دو ثقل را نداشتم بلکه خواستم مقداری از مظلومیت قرآن کریم را بیان کنم و بنده هم شما و دوستان عزیز را بردران دینی و گرامی خود میدانم با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین

عالم مقدس ملکوت;538096 نوشت:
بزرگوار ! منم میدانم حدیث فوق باطل هست ... اگر دقت کرده باشید حدیث را به علت جدل مطرح کردم . زیرا کاربر baradar حدیثی جعلی از ثعلبی نقل کرده بود منم گفتم قرار نیست هر حدیثی در کتاب اهل السنت حجت باشد همان طور که احادیث جعلی در کتاب های ما فراوان است مانند حدیثی که ذکر کردم ...

سلام عليكم

جناب ملكوت بي انصافي نفرماييد برادر شما مدعي شده ايد كاربر جناب برادر كه به علت نامعلومي او را مسدود كرده اند روايت جعلي را براي شما مذكور شده است برادر عزيز شما در روز روشن متهم به تهمت زدن و افترا زدن هستيد چه كشكي چه ماستي؟ كجايش جعلي هست؟ شما اگر راست مي گويد اين روايت جعلي هست چرا جعلي بودن اين روايت را ثابت نمي كنيد؟ مگر با اتهام زدن مي تواند اعتقاد خود را ثابت و از طرفي عقيده يك مذهب را باطل نماييد؟ كاربر برادر از اهل سنت بوده است به نظر شما به اندازه او نه از كتبشان اشنايي داريد و نه از مذهبشان و همچنين نه از علم مذهبشان

ايشان براي تاييد سخن خود شخصيت علمي عالم را اوردند و گفتند كسي كه اين روايت را در كتاب خود اورده است اقايي هست به نام ثعلبي كه جايگاه و مسند علمي او در نزد اهل سنت بسيار ويزه و خاص هست

بنده تراز علمي او را خدمت شما به نمايش مي گذارم

ذهبي هم وقتي به خود ثعلبي مي‌رسد مي‌گويد:
الإمام الحافظ العلامة شيخ التفسير... وكان، صادقا موثقا.

سير أعلام النبلاء ، ج17 ، ص 435 و سير أعلام النبلاء، ج17، ص 437

جناب ملكوت همان طور كه دقت نموديد اقاي ثعلبي از شيوخ تفسيري اهل سنت هست او از امام و حفاظ هست كه هر كدام از اين مدح و مناقب براي خود طول و تفسيري دارد به گمانم اين عالم برجسته اهل سنت از شما بيشتر مي فهمد كه اين روايت صحيح هست و يا ضعيف لذا عرصه را براي اينكه شما ژبخواهيد ان را مورد جرح قرار بدهيد باز نمي گذارد پس با صبوري بحث علمي كنيد و سعي در اتهام زني نباشدذ كه اين كار بسيار خطرناك هست و بايد پاسخ گو باشيد

علاوه بر اين شما امده ايد با رجال شيعه مي خواهيد رجال اهل سنت را پاسخ دهيد؟ در كتب شيعه ضعيف و صحيح روايت باشد چه ارتباطي با كتب اهل سنت دارد؟ اصلا علم رجال شيعه يك چيز هست و علم رجال اهل سنت چيزه ديگر ايا شما با منطق علمي مذهب شيعه منطق مذهب ديگري را مي خواهيد مردود نماييد؟ اين نشان از ضعف و عدم بضاعت علمي شما هست و خود هعمين مويد اين هست كه علت اين همه بي منطقي در مباحث شماست

تازه در نزد اهل سنت به روايات ضعيف هم عمل مي شود كه شما از مباني انها خبر نداريد انوقت با علم رجال شيعه مي خواهيد رجال اهل سنت را باطل كنيد واقعا تاسف بار هست اينگونه لحاحت علمي شما

كمي تعمق و تعقل خود را بيشتر نماييد زيرا شما به يك روايت صحيح دروغ مي بنيديد و مي گويد حعلي هست

ان الله لايهدي من هو كاذب

اسلام قرآنی;538677 نوشت:
بسمه تعالی برادر گرامی سلام علیکم از ادب و سعه صدر جنابعالی متشکرم اما درباره مسائلی که مطرح نمودید1-اولا اگر آیه را دوباره بخوانید متوجه میشود که خدای متعال فرموده است که جز خدا و راسخون در علم پس اینکه گفتید تنها راسخون علم مخالف نص آیه واشتباه است ثانیا کسانی که تسلط به معارف قرآنی دارند و یا کار تفسیر انجام داده اند آیات متشابه را میشناسند و از طرفی آیاتی مانند ید الله فوق ایدیهم از یک سو متشابه است چرا؟چون آیه لیس کمثله شی هر گونه تشبیه و مانند را برای خدای متعال نهی کرده است پس بدانید که آیات محکم خود مفسر آیات متشابه است برای درک بهتر این آیه(7 آل عمران)به تفسیر ترجمان فرقان آیت الله صادقی تهرانی مراجعه کنید اما آن آیاتی که فرمودید باعث شده که کسانی در آن شبهه داشته باشند و شما گمان میکردید که از محکمات است نشان میدهد که شما تسلط به معارف قرآنی ندارید (البته بنده ادعا ندارم که خودم هم تسلط دارم اما سعی میکنم که ان شا الله تسلط یابم)
2-دوست عزیز اگر کامنت های بنده را کامل و دقیق!!!!مطالعه میکردی که نکردی بنده آنجا هم گفتم و باز هم اعلام میکنم بر مبنای دستور خودقرآن (آیه 7 سوره حشر و آیاتی دیگر که نوشتم)اطاعت و پیروی از پیامبر بر همه واجب است و ما باید هم به قرآن و هم 14 معصوم تمسک داشته باشیم و اگر کسی منکر این باشد چندین آیه از قرآن را تکذیب کرده پس چگونه میگوید حسبنا کتاب الله؟؟؟!!!!!!!!!!!اما درباره احادیث هم همینطور است بنده منکر احادیث صحیح نبوده نیستم اما آیا همه احادیث؟؟!!مگر پیامبر نفرمود که بعد از به من دروغ میبندد پس هرگاه حدیثی از من به شما رسید آن را به قرآن ارجاع دهید اگر موافق بود بپذیرید اگر نبود من آن را نگفته ام مگر امام باقر و صادق سلام الله علیهما نفرمودند اگر حدیثی از ما به شما رسید آن را به قرآن بزنید اگر موافق قرآن نبود به دیوار بزنید و 10 ها حدیث اینگونه آقایان طرفدار مطلق حدیث آیا این ها حدیث نیست؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!آیا این احادیث نمیگوید که محور احادیث اهل بیت قرآن کریم است؟؟؟؟؟لطفا کمی انصاف و اندیشه!!!! 3-اتفاقا بنده درزمینه وضو از دیدگاه قرآن موضوعی را در همین سایت بخش فروع دین در قرآن ایجاد کرده و در آنجا به طور مبسوط بحث کردم اما اینجا به عنوان یادآوری ونمونه عرض میکنم که نه بر مبنای قرآن ونه حدیث صحیح ونه حتی از دید بزرگترین علمای فقه شیعه در تاریخ (مانند محقق حلی که به افقه فقهای اسلام معروف است و فقهای بزرگ دیگر که در آنجا نام بردم) هیچ دلیلی که باعث وجوب شستن دست از بالا به پایین شود وجود ندارد(البته این به معنای وجوب شستن دست از پایین به بالا نیست بلکه در شستن آنها هیچگونه ترتیبی واجب نیست میتوانید به آن مبحث رجوع کرده و اگر سوالی داشتید در این زمینه مطرح کنید پس بهتر است در این زمینه نظرات تمامی فقهای شیعه نه بعضی از آنها را بخوانید تا متوجه اشتباهتان شوید) 4- نه تناقضی ندارد چرا؟چون خداوند متعال در قرآن ما را ملزم به پیروی از پیامبر و 13 معصوم دیگر کرده است پس اینکه پیامبر بعضی از دستورات و احکام شرعی را که برای ما بیان کرده و آنها صراحتا در قرآن نیامده (البته تمام مسائل در قرآن آمده و ما میتوانیم مسائل عمومی آن را دریابیم اما آن مسائلی که ظاهرا نیست و حال آنکه هست و ما نمیفهمیم فهم آنها فقط در انحصار 14 معصوم است پس ما فقط اعم قرآن را درمیابیم اما 14 معصوم باز هم به نص قرآن (آیه 32 سوره فاطر)نه تنها اعم بلکه اخص و بطن آنرا هم کامل درمیابند پس همه چیز در قرآن است)با اینکه این کتاب تبیانا لکل شی است منافاتی ندارد امیدوارم پاسخ کامل بوده باشد 5-اولا قرآن کریم علاوه بر کلام الله بودن کتابی است که از تمامی کتب که طبعا مجموعه ای از کلمات خداست برتر است و آیه 43 فصلت و 2 بقره و آیاتی دیگر موید این قضیه است ثانیا کتب آسمانی دیگر هم کلام خدا است اما فاسدان و جاهلان با تحریف آنها و تبدیل آنها به کتبی مخلوط کلمات خدا و مخلوق کردند پس از ارزش آنها کاسته شد ثالثا آن کتب بر حضرت موسی و عیسی سلام الله علیهما نازل شده و همانطور که مقام رسالتی و معنوی پیامبر اکرم از آنها برتر است کتاب نازل شده بر ایشان(قرآن)از آن تورات و انجیل اصلی (نه تحریف شده) بالاتر وبرتر است و از طرفی شما اگر دقت کنید بنده ترجمه 3 مفسر و مترجم بزرگ شیعی قرآن کریم را نقل کردم و آنها اینگونه ترجمه کرده اند نه بنده چرا؟چون مسلما به دلیلی قرآنی و عقلی(در طول قرآن)به این ترجمه و نتیجه رسیده اند شما بهتر است این سوال را از آنها بپرسید نه از بنده و حال آنکه اگر مقداری بیندیشیم متوجه میشویم که آفرینش یک انسان با فرستادن وحی و کتاب آسمانی فرق دارد!!لطفاکمی بیندیشیم!!!!!!درباره احادیث قدسی هم که بنده مطلبم را در کامنت قبلی گفتم بنده هم قصد مقایسه این دو ثقل را نداشتم بلکه خواستم مقداری از مظلومیت قرآن کریم را بیان کنم و بنده هم شما و دوستان عزیز را بردران دینی و گرامی خود میدانم با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین

مطلب دیگر این که سخن حسبنا کتاب الله سخن نیکویی هست که از ان تعبیر ناپسند میکنند .... شکی نیست که کتاب الله حاوی معارف اصیل الهی و خالی از هر گونه تحریف و گزند هست پس میتواند مرجع حل همه اختلافات و مشکلات باشد و از این رو ما را کافی است نه اینکه نیازی به تبیین بعض ایات ان وجود ندارد
همان طور که جنابعالی اشاره کردید تاریخ حدیث نشان میدهد که به خوبی نمیتوان به احادیث رسیده اعتماد کرد زیرا سال ها بعد رسول خدا بنابر مصلحت اسلامی حدیث ممنوع بود وائمه علیهم السلام هم در تنگنا بودند و احادیث ناب شیعی یعنی همان اصول چهارصد گانه در زمان کلینی از بین رفت لذا حدیث هرگز نمیتواند جایگاه یقینی در بنای عقاید باشد مگر انکه به نحوی ردی از ان در کلام الله باشد

عالم مقدس ملکوت;538098 نوشت:
این ایه عظمت قران کریم در هدایت را میرساند که اگر بر کوه نازل شود از عظمت خدا خرد میشود و خداوند در ایه عظمت قران کریم را یاد اور شده در حالی که هرگز چنین ایاتی در مورد اهل بیت علیهم السلام وجود ندارد و عظمت جایگاهی انان را به حد قران کریم و مانند این ایه بیان نمیکند نهایتش همان ایه تطهیر هست که خداوند میخواهد ایشان را از رذائل پاک سازد


جناب ملكوت قبلا هم ما به شما تذكر داده بوديم كه به مطالب دوستان دقت كنيد و تعقل نماييد سپس پاسخگو باشيد اما ما مبي بينيم و شاهد اين هستيم شما در خواندن مطالب دوستان بسيار عجول هستيد

ان الله مع الصابرين

برادر گرامي شما اگر به كلام نافذ برادر امين دقت و تامل مي نموديد هر گز پاسخ ايشان را اين چنيننمي داديد ايشان فرمودند

.امین.;538032 نوشت:
ز قرآن کریم دلیل بیاورید که اصل اسلام و هدایت فقط قرآن هست


برادر ملكوت دقت فرموديد؟ ايشان جمله خود را با قيد فقط اوردند و فرمودند ايه بياوريد كه ما فقط با قران هدايت مي شويم اما شما ايه اي با چنين مضموني نياورديد حال انكه به خلاف ان ما ايات بسيار داريم كه قران به تنهايي قابل هدايت نيست

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ

همان طور گكه ديديد در اين ايه خداوند به جز قران سه منبع و ماخذ ديگر براي هدايت مي دهد قران و رسول و اولي امر و ما را در زمان منازعه به سمت سنت هم رجوع مي دهد لذا اين ها مويد اين هست قران به تنهايي قابل هدايت نيست كه اگر بود خداوند در ايه 44 سوره نحل نمي فرمودند كه پيغمبر قران را براي مردم تبيين كند لذا اگر قران كتاب كاملا هدايتگر بود ديگر نيازي به تبيين نداشته پس اين ادعاي شما صحيح نيست و بايد اصلاحش نماييد

با تشكر از برادر امين

ivi.@.h.d.i;537764 نوشت:
تسلیم کلام خدا بوده اند یا خیر ؟؟

دوست عزيز تسليك كلام خدا بودند يك مسئله هست افضليت بر قران مسئله ديگر نبايد اين دو را با هم خلط نمد زيرا اگر اهل بيت تسليم قران نباشند كه از مقام عدالت و امامت ساقط هستند

بحث ما بر اين هست ايا اهل بيت افضليت بر قران دارند يا خير، زيرا سخنان خداوند در قران به تنهايي نمي تواند مايه هدايت باشد حالا سوال پيش مي ايد خداوند در قران ما را به جهت هدايت به رسول خدا نيز ميل داده است حالا ايا از منظر شما خداوند كفر گفته است كه غير خودش را مايه هدايت مي داند؟ با اين استدلالات كه نمي توانيد افضليت را نتيجه بگيريد پس بايد بگويد خداوند باطل هست كه در قران براي هدايت ما سنت پيغمبر را هم در نزد ما ، مايه هدايت مي داند

ivi.@.h.d.i;537764 نوشت:
این حدیث که از قول پیامبر اعظم (ص) فرمودین ! که علی (ع) از کتاب خدا برتر است !! جعلیت از این میبار د در ضمن تفسیر البرهان کسی نگفته که تمام احادیثش صحیح و درست و معتبر است !! اتفاقا احادیث جعلی زیاد دارد !!! این حدیث منبع دیگری هم دارد ؟؟؟

شما نيز مرتكب به همان عمل و سيره اي هستيد كه جناب ملكوت هست و از هوا و زمين مي كنيد و مي بريد تا اجتهاد هاي شخص خود را به كرسي هاي علمي ما وارد كنيد دوست گرامي بايد علم رجال بخوانيد تا بحث بنمايد و صعف مسئله را ثابت كنيد افضليت مولا علي ع از قران مسئله اي ثابت هست زيرا اگر اهل بيت نبودند قران هم نبود اين مسئله از متواترات تاريخ هست مي خواهيد در اين زمينه با همن گفته گو كنيد؟

ادم را چه كسي باعث بخشش و توبه او شد؟ علت ارسال انبيا چيست؟ علت خلق ادم چه بوده؟ علت خلقت كعبه چيست؟ اينها را اگر پيگير باشيد خواهيد فهميد به اهل بيت متصل خواهيد شد لذا اگر انها هم نبودند الان هيچ كدام از اينها نبود پس در افضليت اهل بيت شكي نيست

عالم مقدس ملکوت;538703 نوشت:

سوما این ایه در مدح والای ابوبکر نازل شده است ... زیرا اگر به ایات قبل دقت بفرمایید خداوند از رو گردانی مسلمین و یاری نکردن ان ها صحبت میکند و بعد میگوید اگر چنین نکنید خداوند یاری خود را به او میرساند و بعد از مصاحبت و یاری ابوبکر صحبت میکند

سلام علیکم برادر عزیز،
سبحان الله! شما یا شیعه نیستید و از اهل انصاف از اهل سنت هستید، و یا نمی‌دانم چطور شیعه هستید که تولی و تبری را جزء فروع دین خود ندارید، اگرچه تولی و تبری در حقیقت اصل‌الأصل دین است اگر نیک بنگریم.
اگرچه حقیر هم با برخی استدلال‌های جناب اسلام قرآنی مشکل دارم و آنها را ضعیف یا غلط می‌دانم اما صلاح دیدم در این موضوع خاص طرف کسی که او را دوست خدا نمی‌شناسم (خلیفه‌ی اول) را نگیرم و وارد میدان نشوم ... اگرچه به ایشان هم توصیه‌ی برادرانه دارم که با این توالی استدلال‌ها وارد بحث با اهل سنت نشوند که بسیار به مشکل بر خواهند خورد ... .... اما دفاع جانانه‌ی شما از آن شخص هم جای تعجب دارد ... اینجاست که آیات متشابه رخ نشان می‌دهد و اینجاست که مشخص می‌شود یعنی چی که خداوند عالم هم توریه می‌کند. دقت باید کرد که قرآن هدایت می‌کند و از پس آن راه توجیه را بر معاندان باز می‌گذارد و گاهی تعقل و توجیه مرزی به باریکی مو دارند.
در هر صورت بحث سر آیه‌ی غار را خوب است که به تاپیک دیگری موکول نمایید، اینجا هر دو طرف بحث نظراتشان را در مورد اینکه جایگاه حقیقت وجودی (و نه عملکرد هدایتی) قرآن بالاتر است یا اهل بیت علیهم‌السلام بیان کرده‌اند و ظاهراً استدلال‌های بسیاری هم اگر آورده شود دو طرف موضعشان ثابت است و قانع نمی‌شوند. پس بحث بیشتر شاید بی‌مورد باشد مگرآنکه کسی بخواهد استدلالی به بحث اضافه کند که از دید دوستان دیگر جا مانده باشد.

پاسخ صریح بنده‌ی حقیر به پرسنده‌ی سؤال اصلی تاپیک این است:
رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله چه از حیث شرافت وجودی و چه از حیث رابطه‌ی علّی و معلولی و چه از حیث حجیت ظاهری برای هدایت سایر مخلوقات مکلف خداوند برتری بالإطلاق دارند.
بعد از رسول خدا از یک طرف اهل بیت پیامبر خدا هستند صل‌الله‌علیه‌وآله که از نظر شرافت وجودی بعد از ایشان هستند و کلهم نور واحد، و از طرف دیگر بعد از رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم قرآن قرار دارد که از حیث حجیت ظاهری بر افراد مکلف بر اهل بیت پیامبر علیهم‌السلام اولویت دارد.
وجوه جسمانی و دنیایی اهل بیت علیهم‌السلام به قرآن دعوت می‌کنند همانطور که به سمت کعبه هم نماز می‌خوانند و شعائر خدا را بزرگ می‌دارند و زکات می‌دهند، و ظاهر و باطن قرآن به وجوه نورانی و حقیقی اهل بیت علیهم‌السلام دعوت می‌کند چنانکه حقیقت نماز هم وجود مبارک امیر مؤمنان علیه‌السلام است و حقیقت زکات وجود مبارک ائمه علیهم‌السلام هستند و کعبه خود تمثلی از نورانیت ایشان است که زادگاه امیر مؤمنان بوده و جایگاه عهد الهی است که آن عهد هم بر مبنای توحید و نبوت و ولایت بوده است. پس بعد از رسول خدا که جایگاهشان از هر نظر بالاتر است قرآن و اهل بیت علیهم‌السلام هر کدام دیگری را تأیید می‌کنند، در ظاهر قرآن بالاتر است و در باطن اهل بیت علیهم‌السلام.
دلایل این نظر هم قبلاً بیان شده است، ولو به اختصار و باز ولو به صورت گلچین.
یا علی

عالم مقدس ملکوت;538098 نوشت:

همچنین الله متعال میفرماید :

لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَی جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ

اگر این قرآن را بر کوهی نازل می کردیم آن را از ترس خدا خاشع و از هم پاشیده می دیدی; و این مَثَل ها را برای مردم می زنیم، باشد که به تفکّر پردازند.

سوره الحشر – آیه 21

این ایه عظمت قران کریم در هدایت را میرساند که اگر بر کوه نازل شود از عظمت خدا خرد میشود و خداوند در ایه عظمت قران کریم را یاد اور شده در حالی که هرگز چنین ایاتی در مورد اهل بیت علیهم السلام وجود ندارد و عظمت جایگاهی انان را به حد قران کریم و مانند این ایه بیان نمیکند نهایتش همان ایه تطهیر هست که خداوند میخواهد ایشان را از رذائل پاک سازد

سلام علیکم برادر عزیز،
نمی‌خواستم پاسخ این بخش را بدهم ولی حیفم آمد سکوت کنم!
این آیه چه خوب عظمت قرآن را نشان می‌دهد و البته چه قیاس جالبی کردید با اهل بیت علیهم‌السلام. فرمودید خداوند هرگز چنین مثلی را در مورد ایشان نیاورده است در حالیکه این فرموده‌ی شما صحیح نیست.
در تاریخ دو کوه از خشیت خداوند متلاشی شده‌اند تا جایی که حقیر دیده‌ام، یکی در واقعه‌ی طوفان حضرت نوح علیه‌السلام که کوهی در موضع نجف کنونی بوده است که وقتی پسر حضرت نوح علیه‌السلام به پدرش گفت از آن بالا خواهم رفت تا غرق نشوم خداوند خطاب به آن کوه فرمود که آیا بنده‌ی من از من به تو پناه خواهد برد؟ آن کوه هم متلاشی شد و دره‌ای شد که از آب طوفان در آن باقی ماند و آن را دریای نی می‌گفتند و بعد که خشک شد نامش «نی‌جف» گردید و کم‌کم تبدیل شد به «نجف»، و محل زندگی حضرت نوح علیه‌السلام کوفه بود و مسجد کوفه، در نزدیکی کوهی بود که بعد شد دریایی و بعد شد نجف.
اما کوه دوم که به صحبت ما مربوط است زمانی بود که موسی کلیم علیه‌السلام از خداوند خواست که خود را به ایشان نشان دهد و خداوند فرمود که ببین اگر این کوه تحمل تجلی مرا داشت تو هم تحمل خواهی کرد و آن تجلی از نور اهل بیت علیهم‌السلام به کوه شد، ... نه قرآن!

همچنین اینکه آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه بر نام من دیوانه فتاد ... که دلالت بر آیه‌ی «إِنَّا عَرَ‌ضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» می‌کند در این آیه بار امانت دو مطلب شمرده شده است، یکی نماز و دیگری ولایت امیر مؤمنان علیه‌السلام که هر دو یکی هستند، حالا مثال کوه را بگذارید کنار مثال «آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها» را بچسبید که زیر بار این امانت الهی نشدند ... و این در مورد اهل بیت علیهم‌السلام است و نه در مورد قرآن.

... و در تمام این حرفها هیچ کدام قصد کوچک کردن کلام خداوند را ندارم که جایگاه حقیر نسبت به قرآن جایگاه صفر است در مقابل بی‌نهایت ... قرآن کتاب عظیمی است و جایگاه رفیعی دارد ... تا آنجا که شریک گشته است با اهل بیت علیهم‌السلام در مقام حجیت و دلالت کردن به سوی خدا ... بلکه تنزیل کتاب مبین است که همان امیر مؤمنان علیه‌السلام است اگر درست فهمیده باشم. در روایت مبارکه داریم که در قیامت قرآن به شکل انسان در می‌آید، در صف انبیاء مانند ایشان و بهتر از همه‌ی ایشان و در صف فرشتگان مانند ایشان و باز نیکوتر از همه‌ی ایشان و هیچ کس آن را نمی‌شناسد تا نزد رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله می‌آیند که او کیست و تنها کسی که به او اشراف دارند وجود مبارک رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله و اهل بیت ایشان است که مطابق قرآن اتحاد نفسانی با حضرت ایشان دارند. و حتماً می‌دانید که احاطه‌ی وجودی هر موجود تنها به زیر دست خودش است و نه با وجودهای بالادستی خود ... این یک قاعده‌ی عقلی است!

در ضمن برادر عزیز جناب عالم مقدس ملکوت آیه‌ی تطهیر را چنان می‌گویید «نهایتش همان آیه‌ی تطهیر است» که انسان گمان می‌کند این آیه استدلال ضعیفی است یا شأن شما خیلی بالاتر از این حرفهاست. بلکه ربع یا ثلث قرآن در شأن اهل بیت علیهم‌السلام است ...
یا علی

owari;538731 نوشت:
همچنین اینکه آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه بر نام من دیوانه فتاد ... که دلالت بر آیه‌ی «إِنَّا عَرَ‌ضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» می‌کند در این آیه بار امانت دو مطلب شمرده شده است، یکی نماز و دیگری ولایت امیر مؤمنان علیه‌السلام که هر دو یکی هستند، حالا مثال کوه را بگذارید کنار مثال «آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها» را بچسبید که زیر بار این امانت الهی نشدند ... و این در مورد اهل بیت علیهم‌السلام است و نه در مورد قرآن.

اولا چه کسی گفته امانت ولایت بوده؟دوما به فرض هم اگر بوده باشه انسان احمق و ظالم زیر بار ولایت میره بر اساس آیه!همچین چیزی درسته؟چون ما احمق و ظالم بودیم ولایت رو پذیرفتیم؟

owari;538731 نوشت:
ه ایشان نشان دهد و خداوند فرمود که ببین اگر این کوه تحمل تجلی مرا داشت تو هم تحمل خواهی کرد و آن تجلی از نور اهل بیت علیهم‌السلام به کوه شد، ... نه قرآن!

این تجلی خود خدا بود نه اهل بیت: فَلَمَّا تجََلىَ‏ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسىَ‏ صَعِقًا
و همين كه پروردگارش بر آن كوه جلوه كرد آن را متلاشى نمود و موسى بيهوش بيفتاد
موضوع قفل شده است