جمع بندی سهل بن زیاد ، کذاب یا موثق ؟
تبهای اولیه
سلام علیکم
لطفا آرا علمای رجالی ، به خصوص علما و فقهای معاصر در مورد سهل بن زیاد را بیان کنید .
با توجه به کثرت روایات وی در کتاب کافی ، آیا وی مورد اعتماد هست یا نه ؟
با تشکر .
سلام
درباره سهل بن زیاد بحث های زیادی شده؛ مقاله و تحقیق خوبی در اینجا (http://hamnevis.blogfa.com/post/7) آمده که انشاء الله مطالعه می فرمایید.
استاد مقتدایی در درس خارج فقه شان درباره سهل بن زیاد گفته اند:
درباره سهل بن زیاد دو قول وجود دارد:
قول اول:
مرحوم نجاشی در کتابش میفرماید ضعیف است «سهل بن زیاد کان ضعیفا فی الحدیث غیر معتمد فیه و کان احمد بن محمد بن عیسی یشهد علیه بالغلو و الکذب و اخرجه من قم الی ری و کان یسکنها». (1) ابن غضائری نیز میگوید: «سهل بن زیاد کان ضعیفا جدا فاسد الروایة و الدین و کان احمد بن عیسی الاشعری اخرجه من القم و اظهر البرائة منه و نهی الناس عن السماع منه یروی عن المراسیل و یعتمد المجاهیل»، و از فضل بن شاذان نقل می کند: قال «انه احمق». (2) مرحوم شیخ در فهرست که اولین کتاب رجالی ایشان است سهل بن زیاد را تضعیف میکند. (3)
قول دوم:
«انه ثقة»؛ مرحوم شیخ در بقیه کتابهای رجال که بعد از فهرست نوشته است، سهل بن زیاد را تقویت کرده و میفرماید: «عده من اصحاب الجواد و الهادی و العسکری و قال له کتاب». (4) مرحوم مامقانی نیز ادله و قرائنی ذکر میکند که سهل بن زیاد موثق است و از جمله از مشایخ اجازه است و می افزاید: «کثیر الروایة جدا و روایاته صحیحة و الکلینی قد اکثر الروایة منه له کتاب قد ذکره المشایخ و لیس فیها شیئ یدل علی ضعف فی النقل. (5) *
پی نوشت
-----------------------------
[1] رجال النجاشی : 185، ط جماعة المدرسین.
[2] رجال ابن الغضائری : 67، الرقم65.
[3] الفهرست : 80، ط المکتبة الرضویة.
[4] الابواب : 375، 387، 399، ط جماعة المدرسین.
[5] تنقیح المقال 2: 75.
* رجوع شود به:
http://www.eshia.ir/feqh/archive/text/moghtadaei/feqh/90/901111/
آیة الله نوری همدانی نیز در درس خارج فقه شان درباره سهل بن زیاد گفته اند:
سهل بن زیاد محل حرف است و آیت الله خوئی خبر [ی که مورد بحث این درس است] را به خاطر وجود او تضعیف کرده؛ ایشان در معجم رجال حدیث درباره سهل بن زیاد فرموده که او ۲۳۰۴ [روایت] نقل کرده لذا اگر موثَّق باشد تمام این روایات صحیح میشوند، ولی اگر توثیق نشود تمام آنها ضعیف میشوند. *
سهل بن زیاد در قم بوده و همچنین احمد بن محمد بن عیسی که از طبقه ۷ میباشد نیز در قم بوده؛ احمدبن محمد بن عیسی از علمای بزرگ قم بوده که حضرت هادی و حضرت عسکری (علیهماالسلام) را نیز درک کرده بوده. در آن زمان در قم دویست هزار محدث وجود داشته و احمد بن محمد بن عیسی در آن زمان در قم، عالم و فقیه و محدّث بزرگی بوده که ریاست و قدرت و مرجعیت نیز داشته، لذا کسانی که احادیث ضعیف نقل میکردند را از قم بیرون میکرده، من جمله احمد بن محمد بن خالد برقی را که البته بعداً فهمید که در مورد او اشتباه کرده لذا او را برگرداند و حتی ذکر شده که وقتی احمد بن محمد بن خالد برقی از دنیا رفت، با پای برهنه جنازه او را تشییع کرده، و اما یکی دیگر از کسانی که احمد بن محمد بن عیسی او را طرد کرد و از قم اخراج کرد، همین سهل بن زیاد میباشد که بعد از اخراجش به ری رفت و در آنجا ساکن شد. علت این امر آن است که قمیین در آن زمان یک سری از حرف ها که ما الان آنها را جزء ضروریات دینمان میدانیم [را] غلو میدانستند، مثل این حرف که ائمه (ع) در شکم مادرانشان حرف میزدند، و چون سهل بن زیاد این قبیل روایات را نقل میکرده، لذا او را از قم اخراج کرده بودند، و از طرفی علامه بحرالعلوم در الفوائد الرجالیه و مرحوم مامقانی در تنقیح المقال با دلیل ثابت کردهاند که سهل بن زیاد خیلی خوب و موثق میباشد، لذا حرف ما این است که رمی سهل بن زیاد به ضعف _با توجه مطالبی که عرض شد_ به این آسانی که آیت الله خوئی او را رمی به ضعف کرده نمیباشد. ایشان در معجم رجال حدیث جلد ۸ ص۳۳۷ نیز فرموده: "سهل بن زیاد ضعیف است" ولی همانطورکه ما عرض کردیم رمی سهل بن زیاد به ضعف، درست نیست؛ چرا که مامقانی در جلد ۲ تنقیح المقال و علامه بحرالعلوم در الفوائد الرجالیه او را توثیق کردهاند.**
----------------------------
* رجوع شود به:
http://taqrir.eshia.ir/%D9%85%D8%AB%D9%84%DB%8C_%D9%88%D9%82%DB%8C%D9%85%DB%8C_%E2%80%93_%D8%A7%D8%A8%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B9_%D8%A8%D8%B9%D9%82%D8%AF_%D9%81%D8%A7%D8%B3%D8%AF-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87_3-%D8%A2%DB%8C%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C
با توجه به کثرت روایات وی در کتاب کافی ، آیا وی مورد اعتماد هست یا نه؟
فرق ما با اهل سنت در همین نکته است که حتی کتاب کافی _که از مهمترین کتاب های روایی شیعه است_ را صد در صد صحیح نمی دانیم و با معیارهای صحیح و دقیق، به نقد سندی و محتوایی آن می پردازیم، به خلاف اهل سنت که تمام روایات صحیح مسلم و صحیح بخاری را صحیح می دانند و بر صحت آنها ادعای اجماع می کنند! (1)
ابوالحسن مقدسی (از علمای اهل سنت) می گوید: هر کس که بخاری از او نقل حدیث می کند، دیگر به ضعف آن راوی توجهی نمی شود [و حدیثش مقبول است]! ابوالفتح القشیری (از دیگر علمای اهل سنت) هم این گفتار وی را تأیید نموده است! (2)
این در حالی است که بخاری بعضی احادیثش را از افرادی که بدترین روات شناخته شده اند، نقل می کند؛ رواتی همچون عمران بن حطان، عکرمه، اسماعیل بن ابی اویس، عاصم بن علی، عمرو بن مرزوق، سوید بن سعید و ...
-------------------------------
1- فیض الباری علی صحیح البخاری، ج1، ص 57.
2- فتح الباری بشرح صحیح البخاری، ج 1،ص 381.
سلام علیکملطفا آرا علمای رجالی ، به خصوص علما و فقهای معاصر در مورد سهل بن زیاد را بیان کنید .
با توجه به کثرت روایات وی در کتاب کافی ، آیا وی مورد اعتماد هست یا نه ؟
با تشکر .
سلام برادر عزيم
با تشكر
باب بسيار جالبي را باز كرديد
البته بنده هم نامه اي به مجموعه ولي عصر زده ام و باز مثل هميشه بي پاسخ مانده، حقير قبلا در مورد يك روايت تحقيقي در مورد او داشتم، البته جامع نبود ولي بدك نبود، شما زحمت بكش انچه در مورد ايشان جمع كرده بودي را هم بياور اينجا برادر مسئول حديث ببينيم چه مي گويم چون طبق ان نامه اي هم كه از ايت الله ميلاني داديد ايشان فرمودند هر فقيهي طبق نظر خود روات را بررسي مي كند يك هچنين چيزي بود كه گفته بود الان يادم نيست
ولي خودم هم مانده ام تكليف او چيست،
سايت ولي عصر در يك جا كه به ضررش بود با دلايل مختلف گفته ضعيفه و در يكجا كه به نفعش بود گفته قبوله چون طوسي گفته ثقه هست و جالبي اينجاست كه طوسي در رجال خودش گفته ثقه هست اما در فهرست خودش گفته ضعيف هست، اصلا خودم موندم، ولي من هرجا به او برسم مي گويم ضعيف هست
رجالال طوسي /ص387 : ثقة
فهرست الطوسي /ص228 : ضعيف
از عجايب روزگار هست:Nishkhand:
چند بار پيگير شدم كه تماس تلفني با كارشناسان ولايت داشته باشم كه نشده، اگر قم بودم مي رفتم موسسه ولايت مي پرسيدم، اگر دوست بزگواري در قم هست برود وسسه ولي عصر از ايت الله قزويني سوالي كند
ابوالحسن مقدسی (از علمای اهل سنت) می گوید: هر کس که بخاری از او نقل حدیث می کند، دیگر به ضعف آن راوی توجهی نمی شود [و حدیثش مقبول است]! ابوالفتح القشیری (از دیگر علمای اهل سنت) هم این گفتار وی را تأیید نموده است! (2)
برادر اگر مي شود متن عربي اين نقل را بياوريد
با سلام
به نظر من در آحادش بايد تامل كرد و رو يهمرفته موثق است .
برادر اگر مي شود متن عربي اين نقل را بياوريد
با اجازه از جناب صديقين متن عربي در فتح الباري جلد 1 ص 384 :
والجواب عن الاعتراضات موضعا موضعا وتمييز من إخرج له منهم في الأصول أو في المتابعات والاستشهادات مفصلا لذلك جميعه وقبل الخوض فيه ينبغي لكل منصف أن يعلم أن تخريج صاحب الصحيح لأي راو كان مقتض لعدالته عنده وصحة ضبطه وعدم غفلته ولا سيما ما انضاف إلى ذلك من إطباق جمهور الأئمة على تسمية الكتابين بالصحيحين وهذا معنى لم يحصل لغير من خرج عنه في الصحيح فهو بمثابة إطباق الجمهور على تعديل من ذكر فيهما هذا إذا خرج له في الأصول فإما إن خرج له في المتابعات والشواهد والتعاليق فهذا يتفاوت درجات من أخرج له منهم في الضبط وغيره مع حصول اسم الصدق لهم وحينئذ إذا وجدنا لغيره في أحد منهم طعنا فذلك الطعن مقابل لتعديل هذا الإمام فلا يقبل إلا مبين السبب مفسرا بقادح يقدح في عدالة هذا الراوي وفي ضبطه مطلقا أو في ضبطه لخبر بعينه لأن الأسباب الحاملة للأئمة على الجرح متفاوتة عنها ما يقدح ومنها ما لا يقدح وقد كان الشيخ أبو الحسن المقدسي يقول في الرجل الذي يخرج عنه في الصحيح هذا جاز القنطرة يعني بذلك أنه لا يلتفت إلى ما قيل فيه قال الشيخ أبو الفتح القشيري في مختصره وهكذا نعتقد وبه نقول ولا نخرج عنه إلا بحجة ظاهرة وبيان شاف يزيد في غلبة الظن على المعنى الذي قدمناه من اتفاق الناس بعد الشيخين على تسمية كتابيهما بالصحيحين ومن لوازم ذلك تعديل رواتهما قلت فلا يقبل الطعن في أحد منهم إلا بقادح واضح لأن أسباب الجرح مختلفة ومدارها على خمسة أشياء البدعة أو المخالفة أو الغلط أو جهالة الحال أو دعوى الانقطاع في السند بأن يدعي في الراوي أنه كان يدلس أو يرسل فأما جهالة الحال فمندفعة عن جميع من أخرج لهم في الصحيح لأن شرط الصحيح أن يكون راويه معروفا بالعدالة فمن زعم أن أحدا منهم مجهول فكأنه نازع المصنف في دعواه أنه معروف ولا شك أن المدعي لمعرفته مقدم على من يدعي عدم معرفته لما مع المثبت من زيادة العلم ومع ذلك فلا تجد في رجال الصحيح أحدا ممن يسوغ إطلاق اسم الجهالة عليه أصلا كما سنبينه وأما الغلط فتارة يكثر من الراوي وتارة يقل فحيث يوصف بكونه كثير الغلط ينظر فيما أخرج له إن وجد مرويا عنده أو عند غيره من رواية غير هذا الموصوف بالغلط علم أن المعتمد أصل الحديث لا خصوص هذه الطريق وأن لم يوجد إلا من طريقه فهذا قادح يوجب التوقف عن الحكم بصحة ما هذا سبيله وليس في الصحيح بحمد الله من ذلك شيء وحيث يوصف بقلة الغلط كما يقال سيء الحفظ أوله أو اهام أوله مناكير وغير ذلك من العبارات فالحكم فيه كالحكم في الذي قبله إلا أن الرواية عن هؤلاء في المتابعات أكثر منها عند المصنف من الرواية عن أولئك وأما المخالفة وينشأ عنها الشذوذ والنكارة فإذا روى الضابط والصدوق شيئا فرواه من هو أحفظ منه أو أكثر عددا بخلاف ما روى بحيث يتعذر الجمع على قواعد المحدثين
جالبي اينجاست كه طوسي در رجال خودش گفته ثقه هست اما در فهرست خودش گفته ضعيف هست، اصلا خودم موندم، ولي من هرجا به او برسم مي گويم ضعيف هست
رجالال طوسي /ص387 : ثقة
فهرست الطوسي /ص228 : ضعيف
از عجايب روزگار هست:Nishkhand:
مطلب عجیبی نیست. اجتهاد یک شاخصه ویژه در میان علمای شیعه است. در سایه گذر زمان و مطالعه بیشتر و قوی تر شدن قوه اجتهاد، گاه فقیهی ممکن است از رأی و عقیده ای که سالیان گذشته داشته و در کتاب های قبلی اش نوشته، عدول نماید و بنابر دلایل تازه و یافته های جدید و براهین قوی تر، نظر جدیدی در مسایل مورد بحث ارائه دهد.
طلاب در همان سال های اولیه تحصیل و با مطالعه شرح لمعه شهید ثانی، با این نکته ساده به خوبی آشنا می شوند؛ در موارد متعددی از شرح لمعه می خوانیم که شهید ثانی از فلان عالم نقل می کند که در فلان کتابش چنین نظری داشته ولی در فلان کتاب دیگرش، عکس آن نظر را داده است! بعد که خوب دقت می کنیم می بینیم علت تفاوت نظر یا فتوا این بوده که مثلا کتاب دوم را ده سال بعد از چاپ و انتشار کتاب اول نوشته، یعنی ده سال گذشته و مطالعات و درس و بحث ها را عمیق تر و دقیق تر نموده و حالا به فلان رای جدید رسیده که در کتاب جدیدش بدان اشاره می کند. بنابراین در موارد اختلافی، برای درک نظرات یک عالم، باید به آخرین آثار او _که بیانگر آخرین نظریات اوست_ توجه کرد.
در پست قبلی که از استاد مقتدایی نقل کلامی داشتم، ایشان هم به این نکته اشاره داشتند که:
مرحوم شیخ در فهرست که اولین کتاب رجالی ایشان است سهل بن زیاد را تضعیف میکند [اما] در بقیه کتابهای رجال که بعد از فهرست نوشته است، سهل بن زیاد را تقویت کرده و میفرماید: «عده من اصحاب الجواد و الهادی و العسکری و قال له کتاب»
جناب صديق نظر شما الان چيست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به توجه به تحقيق خودتان، اگر بخواهيد نتيجه بگيريد چه نتيجه اي مي گيريد، مي خواهم نظر شخصي شما را بدانم چيست
بسم الله الرحمن الرحیم .
سهل بن زیاد الآدمی الرازی رضوان الله تعالی علیه که بیش از هزار و خورده ایی روایت شریفه از ایشان نقل شده است .
رجالیون بزرگی چون آیت الله أبطحی , آیت الله بروجردی , مماقانی , وحید بهبهانی , و چندی از رجالیون آن را توثیق کرده اند.
آن چه مهم است رجالیون به نام و مجتهدان رجالی ما که محل رجوع غیر خود در رجال هستند چون علامه السید المددی همچنین آقایان سیستانی , سید محمد حسن موسوی , شبیری زنجانی و همچنین محققین به نام رجالی عصر حاضر مثل آیت الله سند , سید علیرضا حسینی سهل بن زیاد را توثیق می کنند و این بی شک در توثیق ایشان کفایت می کند .
به ضمیمه موثق بودن ایشان در نزد ثقة الاسلام الشیخ الکلینی و همچنین ابن الولید و شیخ صدوق دیگه در وثاقت ایشان جای حرفی باقی نمی ماند .
( البته قضیه عدم توثیق این علم از جانب رجالیون قدماء و آیت الله خوئی قدس سره را می دانم ولی دیگه بخواهیم وارد این گونه مباحث شویم جا ندارد )
به هر حال سهل بن زیاد الآدمی نزد ما نه فقط موثق است بلکه از أجله اصحاب امامیه است .
رجالال طوسي /ص387 : ثقة
فهرست الطوسي /ص228 : ضعيف
ایت الله قزوینی حفظه الله که بنده با وهابی ها بحث می کردم می گفتند اگر در قم دو نفر پدر جرح و تعدیل و شناسایی راویان باشد یکیش ایت الله قزوینی و ایشون رو با صفت شیخ مفید زمانه می نامند ، یعنی وهابی ها هم می دانند ایشون چه قدر شخصیت علمی دارند ، حالا دور نشویم استاد می گفتند در کتاب فهرست که می گوید ضعیف است طی مطالبی که بدستش امد طی چند سال در کتاب دیگرش می گوید سهل بن زیاد می گوید ثقه هست( یا بر عکس ، شک از بنده هست ) و این هیچ منافاتی ندارد یک بار اجتهاد کردند این شکلی شده است پس از جمع اوری علم گفتند این شکلی است
نظر زیر نظر ایت الله قزوینی حفظه الله است :
در رابطه با سهل بن زياد، ما نظرمان اين است که سهل بن زياد ثقه است و به روايتش هم عمل ميکنيم و جمع بندي رواياتي که در مدح و ذم او است، اين است که ايشان ثقه است.
من يادم نميرود سال 55 بود که درس خارج اصول حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني در مسجد سلماسي شرکت ميکرديم، ايشان با اين که بحثشان اصول بود، به مناسبتي روايتي را مطرح کردند که در آن سهل بن زياد آدمي بود.
ايشان يک هفته بحث اصولشان را کنار گذاشتند و اقوال رجاليون در مدح و ذم سهل بن زياد و اقوال فقها و اصوليون را مطرح کردند.
يادم هست که روز چهارشنبه آخرين لحظات، گفتند:
ايها الناس الامر في السهل سهل
من اتفاقا چندي پيش که خدمت معظم له رسيده بودم، اين را گفتم و ايشان خيلي خوشحال شدند و خنديدند.
ما سهل بن زياد آدمي را ثقه ميدانيم و به رواياتش هم عمل ميکنيم.
برای دیدن اصل سند سخن استاد به لینک زیر رجوع کنید :
http://www.velayattv.com/fa/page.php?bank=archive&id=1082
برای دیدن اصل سند سخن استاد به لینک زیر رجوع کنید :
سلام
باتشكر از تعريف خاطره دلچسب و شيرين
برادرم، همين الان در سايت ولي عصر مقاله اي هست كه به روايت سهل اتجاج كرده اند و انرا به شدت ضعيف مي دانند
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=708
دوستان آخر ما نفهمیدیم سهل ابن زیاد را ثقه بدانیم یا ندانیم؟
اگر ثقه نیست پس خیلی از احادیث اثبات امامت بر هوا می رود و تضعیف می شود.
اگر ثقه باشد که ایشان راوی اعتقاد شیعه در مورد جسمانیت الله است!
آخر کدومش شد؟
اگر ثقه باشد که ایشان راوی اعتقاد شیعه در مورد جسمانیت الله است!
سند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوستان آخر ما نفهمیدیم سهل ابن زیاد را ثقه بدانیم یا ندانیم؟
اگر ثقه نیست پس خیلی از احادیث اثبات امامت بر هوا می رود و تضعیف می شود.
اگر ثقه باشد که ایشان راوی اعتقاد شیعه در مورد جسمانیت الله است!
آخر کدومش شد؟
در انتهای نوشتار لینکی که کاربر محترم ammarshia از آقای قزوینی نقل مطلب کردند، پاسخ شما آمده:
«نسبت به سهل بن زياد که من عرض کردم، نظر شخصي خودم را گفتم.
آقاي خوئي سهل بن زياد را ضعيف ميدانند و به روايتشان عمل نميکنند.
فقهاي معاصر ما هم بعضي به روايات سهل بن زياد عمل ميکنند و ثقه ميدانند و بعضي عمل نميکنند.
بحث اجتهادي است؛ اين طور نيست که اگر من گفتم سهل بن زياد ثقه است، همه بايد تابع من باشند يا اگر آقاي خوئي گفت: ضعيف است، همه بايد تابع ايشان باشند.
خيلي از قضايا را آقاي خوئي قبول ندارد که ما قبول داريم؛ مثل مشايخ الثقات.
آيت الله شبيري زنجاني که از خريطين فن هستند که قبول دارند.
ما با آقاي خوئي در مباحث رجالي شايد 25 درصد اختلاف نظر داريم.
بحث رجال يک بحث اجتهادي است؛ وقتي کسي که به درجه اجتهاد ميرسد، در اين مباحث اجتهاد ميکند و نتيجه اجتهاد برايش حجت و تقليد براي اين شخص حرام است».
نکته دیگر اینکه، وقتی می گوییم فلان راوی ثقه است به این معنا نیست که همه روایاتش را دربست قبول کنیم! خیر، او یکی از افراد سند است. ممکن است راویان دیگر سند، ضابط یا غیرضابط و یا ضعیف باشند. در واقع بحث درباره سهل بن زیاد، بحث درباره یک نفر از سلسله راویان سند است، و برای اثبات صحیح بودن اسنادی که سهل در آن قرار دارد، باید درباره بقیه راویان آن اسناد هم پژوهش جداگانه صورت بگیرد.
نکات دیگری هم در این باب _به ویژه در باب محتوای روایات_ وجود دارد که اینجا خیلی جای طرحشان نیست و می توانید با مراجعه به کتاب «آسیب شناخت حدیث» (اثر عبدالهادی مسعودی)، با آنها آشنا شوید.
بحث رجال يک بحث اجتهادي است؛ وقتي کسي که به درجه اجتهاد ميرسد، در اين مباحث اجتهاد ميکند و نتيجه اجتهاد برايش حجت و تقليد براي اين شخص حرام است».
برادرم ما بايد به كي عمل كنيم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرجع تقليد كه نيست من بگويم پيرو فلاني هستم و تمام شد
اينجا بايد از كي تبعيت كنم؟
سلام
باتشكر از تعريف خاطره دلچسب و شيرين
برادرم، همين الان در سايت ولي عصر مقاله اي هست كه به روايت سهل اتجاج كرده اند و انرا به شدت ضعيف مي دانند
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.ph...uestion&id=708
برادر خیمه گاه این یک بحث اجتهادی است و تا اجتهاد نداشته باشیم نمی توانیم از خودمان سخن بگوییم ولی از دیدگاه استاد ابوالقاسمی این راوی ضعیف است انچه که بنده می دانم روایات در مورد حضرت مهدی عج را استاد یزدانی ترتیب اثر دادند که شاید از دیدگاه ایشون ثقه باشد در کل بعضی مقالات را فقط یک استاد بررسی می کند مثل همون مقاله حجت و ختم نبوت که استاد ابوالقاسمی تنهایی ترتیب دادن
اگر ثقه باشد که ایشان راوی اعتقاد شیعه در مورد جسمانیت الله است!
برادر ما این سند را دیدیم اولا روایت را علامه مجلسی مرسل دانسته است پس اگر ثقه هم باشد نفعی به شما نمی رسد (شبهات اپدیت گذشته)
برادر خیمه گاه این یک بحث اجتهادی است و تا اجتهاد نداشته باشیم نمی توانیم از خودمان سخن بگوییم ولی از دیدگاه استاد ابوالقاسمی این راوی ضعیف است انچه که بنده می دانم روایات در مورد حضرت مهدی عج را استاد یزدانی ترتیب اثر دادند که شاید از دیدگاه ایشون ثقه باشد در کل بعضی مقالات را فقط یک استاد بررسی می کند مثل همون مقاله حجت و ختم نبوت که استاد ابوالقاسمی تنهایی ترتیب دادن
حاجي با تشكر
اما بحث اينجاست الان ما چه بكنيم؟
ولي عصر يكجا مي گويد شعيف يكجا مي گويد ثقه
الان من با شما در حال مناظره شما مي گويد او ثقه و من مي گويم او ضعيف حالا تكليف چيه؟
اگر ثقه باشد که ایشان راوی اعتقاد شیعه در مورد جسمانیت الله است!
با سلام
اتفاقا جناب سهل رواياتي در مخالفت تجسيم دارد :
2 - محمد بن الحسن، عن سهل بن زياد، عن حمزة بن محمد قال: كتبت إلى أبي الحسن عليه السلام أسأله عن الجسم والصورة فكتب: سبحان من ليس كمثله شئ لا جسم ولا صورة، ورواه محمد بن أبي عبدالله(2) إلا أنه لم يسم الرجل.
3 - محمد بن الحسن، عن سهل بن زياد، عن محمد بن إسماعيل بن بزيع، عن محمد بن زيد قال: جئت إلى الرضا عليه السلام أسأله عن التوحيد فأملى علي: الحمد لله فاطر الاشياء إنشاء، ومبتدعها ابتداعا بقدرته وحكمته(1)، لا من شئ فيبطل الاختراع ولا لعلة فلا يصح الابتداع، خلق ما شاء كيف شاء، متوحدا بذلك لاظهار حكمته وحقيقة ربوبيته، لا تضبطه العقول ولا تبلغه الاوهام ولا تدركه الابصار ولا يحيط به مقدار، عجزت دونه العبارة وكلت دونه الابصار وضل فيه تصاريف الصفات، احتجب بغير حجاب محجوب واستتر بغير ستر مستور، عرف بغير رؤية ووصف بغير صورة ونعت بغير جسم، لا إله إلا الله الكبير المتعال.
البته رواياتي در بحث تحريف قرآن دارد كه بايد بررسي شود هر چند كه مشكل اهل سنت در تحريف قرآن بيشتر است .
برادرم ما بايد به كي عمل كنيم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرجع تقليد كه نيست من بگويم پيرو فلاني هستم و تمام شد
اينجا بايد از كي تبعيت كنم؟
مگر می خواهید چکار کنید، دوست خوب؟!
احکام فقهی تان در رساله ها آماده آماده است. موضوعات جدید را هم از دفتر مرجع تقلیدتان می پرسید (ماشاء الله مرجع تقلید هم زیاد داریم).
اعتقاداتتان را هم از از محضر علما و فضلای حوزه فرا می گیرید. نیز از کتاب ها و سخنرانی های بزرگانی همچون علامه طباطبایی، شهید مطهری، آیة الله جوادی آملی، آیة الله مکارم شیرازی و ... می توانید استفاده کنید (این در فرضی است که شما در حوزه یا در رشته های معارف اسلامی دانشگاه، درس نمی خوانید).
بله، اگر می خواهید از جهت فقهی و اعتقادی صاحب نظر شوید و خودتان روایات را بررسی کنید و نتایج را با تفکر و تدبر خودتان بدست بیاورید، هیچ راهی جز ورود به حوزه علمیه و زانو زدن در پای درس اساتید حوزه ندارید! با دو ترم درس دانشگاه، کسی در علوم دینی صاحب نظر نمی شود (بنده هم در حوزه درس خوانده ام و هم در دانشگاه، و با هر دو آشنایی دارم).
البته برخی شاخه ها مانند رجال، رشته های متناسب دانشگاهی هم دارد اما در دانشگاه کار تمام نمی شود و مطالعات فراوان نیاز دارد. می توانید وارد حوزه شوید یا در رشته علوم حدیث دانشگاه تا مقاطع بالا درس بخوانید، تا به تدریج در رجال شناسی به تبحر برسید و ان شاء الله صاحب نظر شوید.
اینکه علما درباره ثقه بودن یا ثقه نبودن سهل بن زیاد اختلاف نظر دارند، موضوعی بسیار ساده و ابتدایی است. اگر کمی با کتاب های حوزوی آشنا شوید با دنیایی از این اختلاف نظرها مواجه می شوید که نشان از آزاد اندیشی دینی و تدبر دقیق در موضوعات مذهبی است و همگی این تلاش ها هم در جهت کشف رای صائب و دقیق در موضوع مورد بحث است.
کسانی که سهل را ثقه می دانند، در واقع یک نفر از سلسله افراد روایات سهل را بررسی کرده اند و بایستی بقیه روات سلسله اسناد او را هم رجال شناسی نمایند که اگر در مجموع موثق بودند، روایات سهل پذیرفته می شود. کسانی هم که سهل را ضعیف می دانند، روایاتش را به تنهایی قبول نمی کنند بلکه برای پذریرش آنها، به دنبال شواهد اطمینان بخش دیگر _اعم از آیات قرآن یا روایات معتبر دیگر یا اجماع یا شهرت فتوائی و مانند آن_ می گردند.
پس در هر حال، کار شما لنگ نمی ماند؛ یا وارد حوزه می شوید و ان شاء الله با سال ها تلاش علمی و تحصیل و مطالعه صاحب نظر می شوید و حقیقت مطلب را از دیدگاه خود اجتهاد و بیان می نمایید، و یا اینکه این راه طولانی طاقت فرسا را طی نمی کنید بلکه به کار و زندگی تان مشغول می شوید و با میان بُری ساده، مباحث فقهی و اعتقادی تان را از مراجع عظام تقلید و علمای حوزه دریافت می کنید.
حاجي با تشكر
اما بحث اينجاست الان ما چه بكنيم؟
ولي عصر يكجا مي گويد شعيف يكجا مي گويد ثقه
الان من با شما در حال مناظره شما مي گويد او ثقه و من مي گويم او ضعيف حالا تكليف چيه؟
دوم اینکه: یا شما در علوم دینی _به ویژه قرآن و حدیث_ صاحب نظرید، بنابراین نظرات اجتهادی و تحقیقات عالمانه خود را بیان می کنید و در درس ها و بحث ها و مناظرات، از آنها مقتدرانه دفاع می کنید،
و یا اینکه صاحب نظر نیستید، پس به طور طبیعی، بایستی مباحث فقهی و معارف اعتقادی تان را از صاحب نظران این فن (یعنی مراجع عظام تقلید و علمای بنام حوزه) جویا شوید. نیز در این فرض که صاحب نظر و خبره نیستید، بهتر است از مناظره در چیزی که در آن تخصص ندارید، پرهیز نمایید و چنین مناظراتی را به اهل فن واگذار نمایید.
اول اینکه امام عصر (علیه السلام) کجا درباره سهل بن زیاد اظهار نظر کرده اند؟
:khaneh::khandeh!:
حاجي جان بحث من با برادر عمار شيعه بود زيرا ما در مورد سايت ولي عصر و موسسه ايت الله قزويني بحث مي كرديم و ادرس هم دادم، منظور من سايت ولي عصر بوده است:ok::Nishkhand:
و یا اینکه صاحب نظر نیستید، پس به طور طبیعی، بایستی مباحث فقهی و معارف اعتقادی تان را از صاحب نظران این فن (یعنی مراجع عظام تقلید و علمای بنام حوزه) جویا شوید. نیز در این فرض که صاحب نظر و خبره نیستید، بهتر است از مناظره در چیزی که در آن تخصص ندارید، پرهیز نمایید و چنین مناظراتی را به اهل فن واگذار نمایید.
اقاي من، بند هم همين را مي گويم، يك عالم مي گويد صحيح هست و يكي مي گويد ضعيف هست، من كدامين را بپذيرم، بحث من بر پذيرش كدام عالم هست؟
اقاي من، بند هم همين را مي گويم، يك عالم مي گويد صحيح هست و يكي مي گويد ضعيف هست، من كدامين را بپذيرم، بحث من بر پذيرش كدام عالم هست؟
اگر واقعا سؤال و مشکل فقهی دارید، از مرجع تقلیدتان بپرسید.
اگر هم پرسش اعتقادی دارید، هم می توانید از مرجع تقلیدتان بپرسید و هم می توانید از سایر علما و فضلای حوزه جویا شوید.
اینکه سهل ثقه است یا ضعیف، نه موضوعی فقهی است و نه اعتقادی، و مشکلی برای شما ایجاد نمی کند.
همان طور که در پست های قبل عرض کردم _و ظاهرا با دقت مطالعه نفرمودید_ ثقه بودن یا نبودن سهل، موضوعی تقلیدی نیست که مثلا شما بگویید چون مرجع تقلید من سهل را ثقه دانسته، پس من هم او را ثقه می دانم! یا مثلا چون مرجع تقلید من، سهل را ضعیف دانسته، پس من هم او را ضعیف می دانم!
این یک موضوع تخصصی رجالی است، و نه یک موضوع تقلیدی فقهی! صاحبان فن، با توجه به مبانی فقهی و اصولی شان، بر اساس گزارشات رجالی و روایی و ... درباره سهل اظهار نظر می کنند و نتیجه تحقیقشان درباره او را ابراز می کنند و بر اساس آن نتیجه، با روایات سهل برخورد می کنند.
به نظرم به اندازه کافی و در حد و اندازه های تاپیک، درباره سهل بن زیاد بحث شد. دوستانی که واقعا در این زمینه به مطالعه تخصصی نیاز دارند، می توانند به کتاب های مفصل رجالی مراجعه کنند و آراء و نظرات و استدلالات مربوطه را مطالعه نمایند.
در پناه حق تعالی باشید.
سلام علیکم بنده در مورد سهل بن زیاد تحقیقاتی داشته ام که در ذیل به عرض می رساند :
اولا وی نزدیک به یک هشتم از روایات کتاب کافی را تشکیل می دهد ،
شایده عده ای بگویند که کثرت روایات موجب وثاقت نمی شود ،
در مقام پاسخ عرض می شودکه بسیاری از فقها کثرت روایت را یکی از قواعد توثیقی دانسته اند واتفاقا این بزگان افراد کوچکی نیستند ! شیخ انصاری در کتاب الصلاه در ذیل روایتی می فرمایند : در سند روایت جز سهل بن زیاد نیست ... اکثار روایت وی نشانه ای بر توثیق او است ، خصوصا در رجال طوسی نیز توثیق شده است . (ترجمه آزاد ) متن اصلی : ليس في سنده إلا سهل بن زياد الادمي، وأمره سهل بعدتوثيق الشيخ إياه وإكثار المشايخ الرواية عنه من فکر نمی کنم که کسی باشد و بخواهد در شخصیت علمی شیخ انصاری که به نوعی فقها خود را مدیون ایشان می دانند ، خدشه ای وارد کند ! و نیز علامه شوشتری در قاموس الرجال 5/362 ، و امام خمینی در کتاب البیع 2/467 اکثار روایت را از نشانه های وثاقت دانسته اند ، حتی مرحوم شوشتری که متخصص قهاری در رجال بوده ، سهل را بر همین مبنا توثیق می نماید . علاوه بر این بزرگواران آیت الله بروجردی در تقریرات1/260 و نیز مرحوم آیت الله حکیم در مستمسک العروة الوثقی 5/365 ، تکثر روایت راوی را دلیل بر توثیق وی دانسته اند . نیز رجوع شود به مشارق الشموس 13 و جامع المدارک خوانساری 7/279 و نیز منتهی المقال 1/86 . در مقابل نیز آیت الله خوئی تکثر راوی را نشانه توثیق راوی نداسته اند . من اینجا قضاوت نمی کنم که کدام طرف وزنه سنگینتری دارد؟ شیخ انصاری ( که صریحا سهل بن زیاد را توثیق کرده ) ، آیت الله بروجردی ، امام راحل ، آیت الله حکیم که تکثر را دلیل بر توثیق دانسته اند یا مرحوم خوئی که دلیل وثاقت نمی دانند ! اما خودم به عنوان یک محقق چنین نظری دارم که به دلیل معاصربودن کلینی و سهل بن زیاد ، وی شناخت دقیق و جامعی از حال سهل بن زیاد داشته است ،خصوصا روایت بزرگانی نظیر علی بن ابراهیم قمی که عده زیادی مصرانه بر این باورند که علی بن ابراهیم جز از فرد ثقة روایت نمی کند ، بر این مورد شاهدی است . و با توجه به شناخت جامعی که کلینی از سهل بن زیاد داشته ( یکی به واسطه زمانی : ما میبینیم که تقریبا کلینی 30 روایت را بدون واسطه از سهل بن زیاد نقل کرده است ( می تواند جزء مشایخ کلینی محسوب شود ) و دیگری به دلیل اینکه کلینی و سهل بن زیاد در مکان سکونت نیز تقریبا با هم مشترک بوده اند ) . بااین اوصاف و با توجه به اینکه حدود یک هشتم از کتاب کافی به روایات سهل بن زیاداختصاص دارد ، بنده نمی توانم وی را به طور کلی رد نمایم و در نظر بنده وی موثق ومورد اعتماد می باشد . چنانچه نظر بنده منطبق بر نظر بسیاری از فقهای کنونی میباشد ! و جناب خیمه گاه ابی الفضل : اینکه وی و اباهریره را با هم مقایسه نمودید کاری اشتباه بود . به دلیل اینکه ابی هریره خودش اقرار به دروغگوئی نموده است و مضافا همه نوع رواتی از وی روایت کرده اند . اما با اندکی احسان میتوان گفت ، به جز افراد ثقة کسی از سهل بن زیاد نقل روایت نکرده است ! وجه دومی که باعث رد شهادت مرحوم اشعری می شود اینست که وی معاصر با ائمه بزرگوار : حضرت جواد ، حضرت هادی و حضرت حسن عسکری بوده است . اگرواقعا چنین وضعی که نجاشی و ابن غضائری برای او متصور شده اند صحیح می بود بایدخبری در طعن وی از سوی ائمه بزرگوار صادر می شد ، چنانچه ائمه خودشان مقدم در بحث جرح و تعدیل روات بوده اند ، اما چنین وضعی برای سهل پیش نیامده . بنابراین میتوان گفت که شهادت به کذب اشعری به دلیل همان غلوی است که از او سراغ داشته است . بحث غلو و به تبع آن مطرح کردن دروغگوئی راوی در نزد قمییون امری رایج بوده است . به این معنا که آنان غلو افراد را نشانه ضعف وی دانسته و به همین دلیل وی را دروغگو می دانسته اند . اما براستی غلو در نزد قمییون به چه صورت بوده است ؟ نزدشیعه ثابت است که مردم قم رد سهو النبی را اولین مرتبه غلو می دانسته اند ! با این اوضاع نمی توان انتظار داشت که سهل بن زیاد از دست آنان رهایی یافته باشد ! ومسلما می توان گفت که چنین مطلبی و امثال آن باعث شده که وی را غالی بدانند و درنهایت وی را تضعیف کنند ! اما گفته ابن غضائری در مورد فاسد المذهب بودن وی ، برفرض صحت انتساب کتاب به او ، وهمی بیشترنیست ! چرا که اصحاب و مشایخ بزرگ بر او اعتماد کرده و بسیار از او روایت کرده اند. و شاید منظور از مذهب فاسد همان غلو باشد که گفتیم اگر مراد و میزان این باشد ، باید از کافی و کتب اربعه جز چند ورقی ، روایتی دیگر باقی نماند . در نتیجه گیری کلی می توان گفت که غلو ( با تعاریفی که درنزد قمییون وجود دارد ) باعث تضعیف وی شده است و با توجه به اعتماد بزرگان به او این تضعیف بی اثر خواهد بود ! دلایل وثاقت سهل بن زیاد به همین موارد محدود نمی شود . یکیدیگر از دلایل وثاقت وی اینست که وی در سلسه اسناد من لا یحضر قرار دارد و جمعی ازجمله زین الدین عاملی ، محمد صالح برغانی در غنیمة المعاد 3/137 و موسوی عاملی در مدارک الاحکام 6/84 قرار گرفتن در اسناد من لا یحضر را نشانه توثیق دانسته اند . نیزرجوع شود به تنقیح المقال اثر مامقانی 2/233 . البته مرحوم خوئی در این مورد نیز مخالفت نموده اند . دلیل دیگر وثاقت سهل بن زیاد وقوع وی در اسناد کامل الزیارات است . ابن قولویه در ابتدای کامل الزیارات می نویسد : وقدعلمنا انا لا نحيط بجميع ما روي عنهم في هذا المعنى ولا في غيره، لكن ما وقع لنامن جهة الثقات من اصحابنا رحمهم الله برحمته، ولا اخرجت فيه حديثا روي عن الشذاذ من الرجال، يؤثر ذلك عنهم عن المذكورين غير المعروفينبالرواية المشهورين بالحديث والعلم). فهم بعض العلمأ من عبارته توثيق كل من ذكر فياسانيد كتابه، بل كونهم من المشهورين بالحديث والعلم (با عرض پوزش چون حوصله ترجمه کردن ندارم اجمالا عرض می کنم ) : ابن قولویه درابتدای کتاب خود متعهد شده به جز از افراد ثقة و مورد اعتمادی که عالم و اهل حدیث باشند ، روایت نقل نمی کند . جالب اینجاست که مرحوم خوئی در معجم رجال این اصل رجالی را می پذیرد و چنین می نویسد : فإنك ترى أن هذه العبارة واضحة الدلالة على أنه لايروي في كتابه روايةعن المعصوم إلاوقد وصلت إليه من جهة الثقاتمن أصحابنا رحمهم الله ونیز مرحوم حر عاملی به صراحت وقوع در اسناد کامل الزیارات را دلیل توثیق فرد میداند . وسائل الشیعه 20/68 . هرچندبا این قاعده عده ای مخالفت کرده اند ، اما در مورد سهل بن زیاد این گونه مخالفت هایی اثر است ، چرا که در همین کامل الزیارات نیز وی و اسنادش به کرات تکرار شده است . و طریق ابن قولویه به او از دریچه کلینی می گذرد . پس مشخص می شود که هم کلینی و هم ابنقولویه به دلایلی که ذکر شد بر وی اعتماد کرده اند . موردبعدی اینست که وی از مشایخ علی بن ابراهیم قمی است و تقریبا می توان گفت اجماع علما و فقها بر اینست که مشایخ علی بن ابراهیم همگی ثقة هستند . و نیز سهل بن زیاد در سلسله اسناد تفسیر قمی واقع شده که همین آیت الله خوئی در معجم رجال بر وثاقت راویان موجود در تفسیر حکم می کنند ! ازجمله دیگر دلایلی که بر وثاقت سهل بن زیاد از آن استفاده می شود ، اینست که وی ازمشایخ اجازه است . دراین مورد می توان بحث های فراوانی را مطرح نمود ، چرا که گستردگی فراوانی دارد .اما بنده تا آنجا که بتوانم جانب اختصار را رعایت می کنم و فقط بحث ها را در جهت راوی مورد بحث معطوف می سازم . شیخ بهائی در مشرق الشمسین ص 79 و علامه ابوعلی حائری در منتهی المقال 1/85 ، قاعده مشایخ اجازه را دلیل بر توثیق و تعدیل روات آورده اند . درمورد اختصاصی علما و فقهایی نظیر علامه بحر العلوم که متخصص بزرگی در علم رجالی بوده اند در الفوائد الرجالیه 3/23 ، اختصاصا سهل بن زیاد را توثیق می کند و بحثهای مفصلی را مطرح می کند که ما به برخی از آنها اشاره کردیم . آیت الله وحید بهبانی که عالم بزرگواری در علم رجال بوده اند در حاشیه مجمع الفائده ص662 اختصاصا سهل بن زیاد را بر اساس همین قاعده توثیق نموده اند . شهیدثانی که وی مخالف برخی قواعد توثیق عام بوده اند در مورد این قاعده سخن مخالف نزده و حتی راوی را بر اساس همین قاعده توثیق نموده اند . الفوائد الرجالیه 3/25 . علامه بحرانی در کتاب معراج می فرمایند : اصحاب متاخر ما ذکر کرده اند که نیازی به تصریح و تنصیص عدالت مشایخ اجازه نیست و دلیل آنرا نیز مستفیض بودن عدالت و بزرگی آنان مطرح نموده اند ( معراج ص 126 ) علامه ابوعلی حائری در منتهی المقال بحث بسیار زیبائی در مورد این قاعده مطرح نموده اندکه هرگاه مستجیز ثابت شود که از ضعفا روایت نمی کند و برکسانی که از ضعفا روایت میکنند طعن می زند ، شیوخیت این گونه افراد قطعا بر توثیق آنان دلالت دارد . خصوصااگر مجیز از مشاهیر عالمان باشد ، که در مورد سهل چنین صدق می کند . حتی فردی همچون علامه مجلسی اول نیز با وجود اینکه سهل بن زیاد را ضعیف می داند ، اما ضعف وی را موجب ضعف روایت نمی داند ، چرا که او از مشایخ اجازه بوده است : سهل بن زياد ضعيف، وعندي لا يضر ضعفه لكونه من مشائخ الاجازة شهیدثانی ( مسالک الافهام 2/23 ) ، محدث بحرانی ( الحدائق الناظره 6/48 ) محقق سبزواری( ذخیره المعاد ص 185 ) و حاج آقا رضا همدانی قاعده فوق را صحیح دانسه و به آن استناد می کرده اند . البته بازهم مرحوم خوئی با این قاعده مخالفت نموده است . اجمالا آنچه عرض شد ، راه هایی بر اثبات وثاقت سهل بن زیاد بود و بنده بحث های رجالی درمورد وی را در همین جا به پایان می برم . فقط قبل از به پایان بردن خدمت شما عرض می کنم که جمع زیادی از علمای معاصران و فقیهان عصر سهل بن زیاد را توثیق کرده اندو حتی یکی از پایان نامه های حوزوی نیز به منظور اثبات وثاقت وی تهیه شده است .افرادی چون آقا بزرگ تهرانی نه تنها اخراج وی از قم را مایه قدح او نمی داند ، بلکه آنرا مدح وی نیز می شمارد ! و نیز میان سهل بن زیاد و امام حسن عسکری مکاتبه ای بوده است که از این می توان جایگاه وی در نزد امام حسن عسکری را دریافت .
با سلام
تشکر از همه ، اگر موافق باشید چون تا بحال از منظر رجالی بحث کردیم بیایید از نظر متن ، نادرست ترین احادیث جناب سهل بن زیاد ادمی را که در تضاد آشکار با قرآن و سنت وعقل است بررسی کنیم !
مثلا :
عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن جعفر بن محمد الاشعري، عن ابن القداح، عن ابن أبي عمير، عن أبي عبدالله عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: تصديق الحديث عند العطاس.
علي بن محمد، عن سهل بن زياد، عن محمد بن عيسى، عن يونس، عن أبي الحسن (عليه السلام) قال: قلت له: الرجل يغتسل بماء الورد ويتوضأ به للصلاة قال: لا بأس بذلك
عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن يحيى بن المبارك، عن عبدالله ابن جبلة، عن إسحاق بن عمار، عن أبي عبدالله (ع) قال: هكذا أنزل الله تبارك و تعالى " لقد جاء نا رسول من أنفسنا عزيز عليه ما عنتنا حريص علينا بالمؤمنين رؤف رحيم
عدة من أصحابنا، [عن سهل بن زياد، عن بكر بن صالح، والنوفلي، و غيرهما يرفعونه إلى أبي عبدالله (ع) قال: كان رسول الله صلى الله عليه وآله لا يتداوى من الزكام و يقول: ما من أحد إلا وبه عرق من الجذام فإذا أصابه الزكام قمعه.کلینی کافی
شما چه احادیثی را ضعیف المتن میدانید ؟
با سلام
تشکر از همه ، اگر موافق باشید چون تا بحال از منظر رجالی بحث کردیم بیایید از نظر متن ، نادرست ترین احادیث جناب سهل بن زیاد ادمی را که در تضاد آشکار با قرآن و سنت وعقل است بررسی کنیم !
این تاپیک تنها درباره وضعیت رجالی سهل بحث می کند. بررسی تک تک روایاتی که اشاره داشتید، مباحث را از موضوع اصلی بحث منحرف، و نوشته ها را آشفته می نماید.
لطفا بررسی این گونه روایات را به تاپیک دیگر واگذار نمایید.
سلام علیکم برادر بزرگوار جناب صدیقین : نظر کلی شما در مورد راوی چیست ؟ و یک سوال دیگر : اگر علم رجال در شیعه اجتهادیست ( که همینطور نیز می باشد ) ، فکر نمی کنید مشکلات زیادی پیش می آید ؟ مثلا اگر یک غیر شیعه بخواهد یک سندی را از منظر رجالی بررسی کند ، باید به اقوال مراجع و مجتهدین رجوع کند ؟ و یا اینکه معیار ثابتی وجود دارد ؟
سلام علیکم برادر بزرگوار جناب صدیقین : نظر کلی شما در مورد راوی چیست ؟
نظر بنده مهم نیست؛ نظر علمای فن، مهم است که به بخشی از آنها اشاره شد.
بنده تحقیق کاملی درباره سهل انجام نداده ام، بنابراین نظری را انتخاب نکرده ام و ادعایی هم ندارم.
و یک سوال دیگر : اگر علم رجال در شیعه اجتهادیست ( که همینطور نیز می باشد ) ، فکر نمی کنید مشکلات زیادی پیش می آید؟
اتفاقا اگر علم رجال تقلیدی می بود، واقعا مشکلات زیادی از نظر فقهی و اعتقادی پیش می آمد و ممکن بود بسیاری از روایات _که در واقع از نظر سندی ضعیف هستند و اطمینانی به صحت صدورشان وجود ندارد_ صحیح تلقی شوند و محتوای آنها _و لو معارض با ظواهر قرآن یا ضروریات دین باشد_ به ناچار پذیرفته شود! آن وقت ما می ماندیم و صدها روایت به ظاهر صحیحی که با یکدیگر متناقض یا معارض اند!
ضمن اینکه اگر این علم تقلیدی می بود (و نه اجتهادی)، از چه کسی باید تقلید می کردیم؟
از امامان؟ این بزرگواران که در زمان راویان بعدی نبودند که وضعیتشان را برای ما مشخص کنند!
از شیخ طوسی؟ یا مثلا نجاشی؟ یا مثلا ابن غضائری؟ به چه دلیل باید در علم رجال از این بزرگواران تقلید کنیم؟ دلیل شرعی یا عقلی دارید؟
از طرفی دیگر به دلایل متعدد _که اینجا جای طرحش نیست_ نمی توانیم به همه راویان خوشبین باشیم و بگوییم ان شاء الله که همگی ثقه و مورد اطمینان بوده اند!
می بینید که راهی جز «پذیرش اجتهاد در علم رجال، و کشف حقیقت حال راویان و اطمینان به صحت صدور خبر از طریق این علم»، نداریم.
مثلا اگر یک غیر شیعه بخواهد یک سندی را از منظر رجالی بررسی کند ، باید به اقوال مراجع و مجتهدین رجوع کند ؟ و یا اینکه معیار ثابتی وجود دارد ؟
اگر هم خبره و صاحب نظر نیست، به طور طبیعی نمی تواند در این فن، عرض اندام نماید؛ نهایت کاری که می تواند انجام دهد اینست که بر اساس روایاتی که طرف بحثش آنها را صحیح دانسته، بر او استدلال کرده، و با او مباحثه نماید.
پرسش:
آیا سهل بن زیاد الادمی، موثق است یا نه؟
پاسخ:
سلام به شما پرسشگر گرامی
علم رجال، علمی اجتهادی است و علمای فن بر اساس مبانی اصولی و استنباط های رجالی، نظرشان را درباره روات بیان می کنند. یکی از رواتی که معرکه آراء واقع شده، جناب سهل بن زیاد است؛ برخی او را ثقه دانسته اند، اما برخی دیگر او را تضعیف کرده اند.
مرحوم نجاشی (1) و ابن غضائری (2) سهل را ضعیف دانسته اند. شیخ طوسی در فهرستش، وی را تضعیف میکند (3)، اما در بقیه کتابهای رجال که بعد از فهرست نوشته است، او را تقویت کرده است. (4) مرحوم مامقانی با استناد به ادله و قرائنی، سهل بن زیاد موثق را موثق دانسته است. (5) (6)
آیة الله نوری همدانی نیز در درس خارج فقه شان درباره سهل بن زیاد می گوید:
سهل بن زیاد محل حرف است و آیت الله خوئی خبر [ی که مورد بحث این درس است] را به خاطر وجود او تضعیف کرده؛ ایشان در معجم رجال حدیث درباره سهل بن زیاد فرموده که او ۲۳۰۴ [روایت] نقل کرده لذا اگر موثَّق باشد تمام این روایات صحیح میشوند، ولی اگر توثیق نشود تمام آنها ضعیف میشوند. (7)
سهل بن زیاد در قم بوده و همچنین احمد بن محمد بن عیسی که از طبقه ۷ میباشد نیز در قم بوده؛ احمدبن محمد بن عیسی از علمای بزرگ قم بوده که حضرت هادی و حضرت عسکری (علیهماالسلام) را نیز درک کرده بوده. در آن زمان در قم دویست هزار محدث وجود داشته و احمد بن محمد بن عیسی در آن زمان در قم، عالم و فقیه و محدّث بزرگی بوده که ریاست و قدرت و مرجعیت نیز داشته، لذا کسانی که احادیث ضعیف نقل میکردند را از قم بیرون میکرده، من جمله احمد بن محمد بن خالد برقی را که البته بعداً فهمید که در مورد او اشتباه کرده لذا او را برگرداند و حتی ذکر شده که وقتی احمد بن محمد بن خالد برقی از دنیا رفت، با پای برهنه جنازه او را تشییع کرده، و اما یکی دیگر از کسانی که احمد بن محمد بن عیسی او را طرد کرد و از قم اخراج کرد، همین سهل بن زیاد میباشد که بعد از اخراجش به ری رفت و در آنجا ساکن شد. علت این امر آن است که قمیین در آن زمان یک سری از حرف ها که ما الان آنها را جزء ضروریات دینمان میدانیم [را] غلو میدانستند، مثل این حرف که ائمه (ع) در شکم مادرانشان حرف میزدند، و چون سهل بن زیاد این قبیل روایات را نقل میکرده، لذا او را از قم اخراج کرده بودند، و از طرفی علامه بحرالعلوم در الفوائد الرجالیه و مرحوم مامقانی در تنقیح المقال با دلیل ثابت کردهاند که سهل بن زیاد خیلی خوب و موثق میباشد، لذا حرف ما این است که رمی سهل بن زیاد به ضعف _با توجه مطالبی که عرض شد_ به این آسانی که آیت الله خوئی او را رمی به ضعف کرده نمیباشد. ایشان در معجم رجال حدیث جلد ۸ ص۳۳۷ نیز فرموده: "سهل بن زیاد ضعیف است" ولی همانطورکه ما عرض کردیم رمی سهل بن زیاد به ضعف، درست نیست؛ چرا که مامقانی در جلد ۲ تنقیح المقال و علامه بحرالعلوم در الفوائد الرجالیه او را توثیق کردهاند. (8)
پی نوشت
-----------------------------
[1] رجال النجاشی : 185، ط جماعة المدرسین.
[2] رجال ابن الغضائری : 67، الرقم65.
[3] الفهرست : 80، ط المکتبة الرضویة.
[4] الابواب : 375، 387، 399، ط جماعة المدرسین.
[5] تنقیح المقال 2: 75.
6- مطالب این پاراگراف به نقل از: درس خارج فقه استاد مقتدایی؛ رجوع شود به:
http://www.eshia.ir/feqh/archive/text/moghtadaei/feqh/90/901111
[7] رجوع شود به:
http://taqrir.eshia.ir/%D9%85%D8%AB%D9%84%DB%8C_%D9%88%D9%82%DB%8C%D9%85%DB%8C_%E2%80%93_%D8%A7%D8%A8%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B9_%D8%A8%D8%B9%D9%82%D8%AF_%D9%81%D8%A7%D8%B3%D8%AF-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87_3-%D8%A2%DB%8C%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C
[8] رجوع شود به:
http://taqrir.eshia.ir/%D9%85%D8%AB%D9%84%DB%8C_%D9%88%D9%82%DB%8C%D9%85%DB%8C_%E2%80%93_%D8%A7%D8%A8%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B9_%D8%A8%D8%B9%D9%82%D8%AF_%D9%81%D8%A7%D8%B3%D8%AF-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87_4-%D8%A2%DB%8C%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C
پرسش:
کسانی که سهل را ضعیف می دانند، با این همه روایات سهل که در کافی آمده، چکار می کنند؟
پاسخ:
اگر فرض کنیم که سهل بن زیاد راوی ضعیفی بوده و اسنادی که وی در آنها قرار دارد ضعیف باشند، این ضعف روایت به معنای جعلی بودن آنها نیست، بلکه بدین معناست که اینگونه روایات، به تنهایی مورد قبول واقع نمی شوند و برای قبول آنها، باید با شواهد و قراین اطمینان بخش دیگر _همچون آیات کریمه قرآن یا روایات معتبر دیگر_ پشتیبانی شوند تا مورد قبول و تایید قرار گیرند.
فرق ما با اهل سنت در همین نکته است که حتی کتاب کافی _که از مهمترین کتاب های روایی شیعه است_ را صد در صد صحیح نمی دانیم و با معیارهای صحیح و دقیق، به نقد سندی و محتوایی آن می پردازیم، به خلاف اهل سنت که تمام روایات صحیح مسلم و صحیح بخاری را صحیح می دانند و بر صحت آنها ادعای اجماع می کنند! (1) ابوالحسن مقدسی (از علمای اهل سنت) می گوید: هر کس که بخاری از او نقل حدیث می کند، دیگر به ضعف آن راوی توجهی نمی شود [و حدیثش مقبول است]! ابوالفتح القشیری (از دیگر علمای اهل سنت) هم این گفتار وی را تأیید نموده است! (2)
این در حالی است که بخاری بعضی احادیثش را از افرادی که بدترین روات شناخته شده اند، نقل می کند؛ رواتی همچون عمران بن حطان، عکرمه، اسماعیل بن ابی اویس، عاصم بن علی، عمرو بن مرزوق، سوید بن سعید و ...
البته کسانی که سهل بن زیاد را ثقه دانسته اند، به این معنا نیست که همه روایاتش را دربست قبول کنند! سهل بن زیاد، یکی از افراد سلسله سند است، پس بحث درباره او، بحث درباره یک نفر از سلسله راویان سند است، بنابراین برای اثبات صحیح بودن اسنادی که سهل در آن قرار دارد، باید درباره بقیه راویان آن اسناد هم پژوهش جداگانه صورت گیرد و از نظر ضابط یا غیرضابط بودن و ثقه و ضعیف بودن، مورد بررسی قرار گیرند تا در نهایت بتوان درباره سند، قضاوت نهایی را صادر کرد. در این ویژگی، میان سهل و غیر سهل، تفاوتی وجود ندارد.
نکات دیگری هم در این باب _به ویژه در باب محتوای روایات و نحوه آسیب شناختی آنها_ وجود دارد که می توانید با مراجعه به کتاب «آسیب شناخت حدیث» (اثر عبدالهادی مسعودی)، با بخشی از آنها آشنا شوید.
-------------------------------
1- فیض الباری علی صحیح البخاری، ج1، ص 57.
2- فتح الباری بشرح صحیح البخاری، ج 1،ص 381.