تجربه مذاکره...!
تبهای اولیه
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اخیرشان در دانشگاه شهید ستاری، با تاكید بر بدبينی و بیاعتمادى جمهوری اسلامی به دولت ایالات متحدهی آمریكا، این دولت را دولتى غيرقابل اعتماد، خودبرتربين، غيرمنطقى و عهدشكن و دولتى سخت در پنجهى تصرّف و اقتدار شبكهى صهيونيسم بينالمللى دانسته بودند.
در این مستند صوتی از بیانات حضرت آیتالله خامنهای درباره مسئلهی مذاكره با آمریكا در موضوع عراق و بخشهایی از مصاحبه با آقایان كاظمی قمی، امیریفر و امیرعبداللهیان، سه عضو هیأت دیپلماتیك ایرانی مذاكرهكننده با آمریكا استفاده شده است.
[SPOILER]
[FLV]http://s15.khamenei.ir/ndata/news/24293/13920802_7594_128k.mp3[/FLV]
[/SPOILER]
آقای حسن كاظمی قمی: بعد از افغانستان نوبت به عراق شد. آمدن آمریكا به افغانستان و عراق باز به همان نگاه هژمونی سلطه است كه باید در نظام بینالملل ایجاد كند.
آنچه در قسمت اول مستند تجربه مذاكره با عنوان «ناقوس جنگ» میشنوید:
صبح روز یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، شبكههای تلویزیونی آمریكا برنامههای عادی خود را قطع كردند و دولتمردان ایالات متحده كه به نظر سراسیمه میرسیدند، به تشریح حادثه پرداختند.
آقای رضا امیری مقدم، عضو هیأت ایرانی مذاكرهكننده با آمریكا: اصلاً موقعی كه این اتفاق در آمریكا افتاد هم دولت ایران آن را محكوم كرد، هم حداقل كسی از مردم ما اظهار خوشحالی نكرد كه: خوب شد برجها فرو ریخت، مردم آمریكا كشته شدند. كسی از این مسئله در ایران حداقل استقبال نكرد، اگر نگوییم كه همدردی كردند با مردم آمریكا.
كاخ سفید با اقداماتی پیاپی نظیر «معرفی گروه القاعده بهعنوان عامل اصلی حادثه»، «آمادهكردن افكار عمومی برای حمله به افغانستان»، «فراهمكردن مقدمات نظامی یك لشكركشی بزرگ» و «صدور فرمان حمله به افغانستان توسط رئیسجمهور آمریكا»، در كمتر از یك ماه، خود را آمادهی حمله به افغانستان كرد و در نهایت، «ناقوس جنگ» در هفتم آوریل ۲۰۰۱ به صدا درآمد.
آقای رضا امیری مقدم: و بعد هم موقعی كه آمدند به افغانستان حمله كردند، ایران مزاحمتی برای آنها ایجاد نكرد. چون به هر حال طالبان هم یك گروه بیمسئولیت، خطرناك، بهنام اسلام و خارج از اسلام بود؛ یعنی ما هم به اندازه كافی با طالبان مشكل داشتیم.
آقای حسن كاظمی قمی: خب، طالبان به اعترافِ هم خود آمریكاییها، هم متحدین آمریكا، ساخته و پرداختهی خود آمریكاییها و انگلیسیها با كمك مالی سعودیها و حتی پاكستان بود.
طالبان كه از ابتدا به مردم افغانستان تحمیل شده بود، مغلوب تفنگداران آمریكایی شد! اما رؤیای بزرگتری، در سر دولتمردان آمریكا سایه انداخته بود...
بحثها بر سر تعیین هدف بعدی بالا گرفته بود؛ مثل گذشته، هدفِ سادهتر، طرفداران بیشتری داشت. حالا، مأموریت رسانهها داغ نگه داشتن تنور بهانهتراشیها برای حمله به هدف دوم بود.
موقعی كه آمدند به افغانستان حمله كردند، ایران مزاحمتی برای آنها ایجاد نكرد... ما هم به اندازه كافی با طالبان مشكل داشتیم
آقای رضا امیری مقدم: خب، اگر به فضای آن روز برگردیم در محافل آمریكایی بحث این بود كه به ایران حمله كنیم یا به عراق حمله كنیم. واقعیتش این است كه جوِّ آن روز دنیا این بود كه ایران هدف سخت است، ما نباید خودمان را با هدف سختتر درگیر كنیم. به هر حال آمریكاییها به مجموعه دلایلی به ایران حمله نكردند. گفتند چه كار میكنیم؛ گفتند عراق را انتخاب میكنیم. عراق را چرا انتخاب میكنند؟ عراق چند تا پارامتر داشت.
آقای حسن كاظمی قمی: بهانه عراق هم خوب است. این كه عراق سلاحهای كشتار جمعی دارد، این كه عراق در رأسش یك دیكتاتور است، امكان اینكه با تروریزم تبانی صورت بگیرد، سلاحهای كشتار جمعی مثلاً در اختیار تروریزم قرار بگیرد و این امنیت جهانی را به خطر بیندازد؛ اینها بهانههایی میشود برای این كه آمریكا حمله خودش را داشته باشد.
آقای رضا امیری مقدم: عراق از ۱۹۹۱ به بعد كاملاً منهدم شده بود. یعنی شكاف مردم و حاكمیت در اوج بود. در عرف منطقه و عرف بینالملل عراق یك كشور منفور یاغیِ طاغی بود. عراق به دو كشور ایران و كویت حمله كرده بود و در جامعه جهانی و منطقهای منفور بود.
آقای حسن كاظمی قمی: خب، از این منظر هم آمریكا آمد وارد عراق شد، عراق را اشغال كرد و رژیم را ساقط كرد.
آقای رضا امیری مقدم: و از همه مهمتر در كنگره آمریكا یك قانونی تصویب شده بود؛ قانون آزادسازی عراق؛ این را هم داشتند. یعنی همه پارامترهایی كه آنها حمله كنند، فعلاً عراق را از وسط بردارند، وجود داشت. اما آیا هدف عراق بود؟ یقیناً این جور نبود. هدف آمریكاییها جمهوری اسلامی ایران بود، ولی آنها بین این كه بیایند مستقیم به ایران حمله كنند، من توضیح دادم به دلیل مشكلاتی كه داشتند قبول نكردند... آنها میگفتند ما میرویم عراق را ساقط میكنیم، عراق را تبدیل میكنیم به یك حكومت الهامبخش، یك حكومت الگو؛ ایرانیها خودشان میآیند از این درس میگیرند، حكومت نظام جمهوری اسلامی را ساقط میكنند، یك حكومتی مثل عراق درست میكنند. ایدهی آمریكاییها این بود؛ نه این كه مثلاً میخواستند خدمتی بكنند به مردم عراق. خب، داستان شروع شد.
رهبر انقلاب اهداف آمریكا از حمله به عراق را در ابتدای سال ۸۲ تشریح كردند.
حرم امام رضا علیهالسلام؛ اول فروردین ۱۳۸۲:
«اگر آمریكاییها میگویند برای دمكراسی داریم میجنگیم دروغ میگویند. برای نفت دارند میجنگند، برای روی كار آوردن یك رژیم مطیع و تسلیم خودشان دارند میجنگند، برای تصرف عراق، برای این كه بتوانند این كشور قدیمی را، آن ملت كهن را، آن منطقه حساس را و آن منابع سرشار و غنی را یكسره در قبضه خودشان بگیرند.» [متن كامل]
كاخ سفید یك ژنرال بازنشسته آمریكایی را به عنوان حاكم عراق منصوب كرد.
اگر به فضای آن روز برگردیم در محافل آمریكایی بحث این بود كه به ایران حمله كنیم یا به عراق حمله كنیم... آمریكاییها به مجموعه دلایلی به ایران حمله نكردند. گفتند چه كار میكنیم؛ گفتند عراق را انتخاب میكنیم
آقای حسن كاظمی قمی: اتفاقی كه در عراق افتاد این بود: از ۲۹ اسفند تا ۲۰ فروردین ۸۲ یعنی ۲۱ روز شما میبینید كه این رژیم ساقط میشود و آمریكا سرمست پیروزی نظامی در صحنه عراق میشود.
آقای رضا امیری مقدم: ما تنها كشوری بودیم در منطقه كه رسماً اعلام كردیم با اشغال عراق توسط آمریكا مخالفیم. یعنی قبول نداریم. علیرغم این كه ما هشت سال با صدام جنگیدیم، علیرغم این كه دوستان ما كه شیعه و كرد باشند سالهای سال از همه چیز در عراق محروم شده بودند، اما جمهوری اسلامی هیچ وقت رسماً نپذیرفت كه اشغال عراق كار خوبی است. چرا؟ چون میدانستیم آمریكا دروغ میگوید. آمریكا اگر راست میگفت در انتفاضه ۱۹۹۱ میگذاشت مردم عراق پیروز بشوند. یعنی معلوم بود كه برای خودش هدفی دارد.
آقای حسن كاظمی قمی: نكتهای كه این جا قابل توجه است این است كه آمریكا برای لشگركشی به عراق برخلاف توافقات اولیهای كه با رهبران عراق و معارضین دارد بدون این كه برود از شورای امنیت سازمان ملل مجوز بگیرد حمله را انجام میدهد. چرا آمریكا این كار را انجام میدهد؟ دلیلش روشن است. یعنی آمریكا در حقیقت با لشگركشی به عراق، سقوط این رژیم و اشغال این كشور بدون رجوع به شورای امنیت سازمان ملل دارد یك پیام میدهد. پیام این است كه «رویه بینالمللی دیگر عوض شده است.»
[پایان قسمت اول]
[SPOILER]
[/SPOILER]
آنچه در قسمت دوم مستند تجربه مذاكره با عنوان «رویای عراق» میشنوید:
آمریكا كه خود را پیروز قطعی جنگ میدید، سهم هر یك از بازیگران صحنه عراق را تعیین كرد.
آقای حسن كاظمی قمی، رئیس هیأت ایرانی مذاكرهكننده با آمریكا و سفیر وقت ایران در عراق: حالا پس ببینید، آمریكا شورای امنیت نرفته، پیروزی نظامی هم شده، میگوید دیكتاتور را هم من كنار زدم، پیامش به دنیا این بود: كشورهایی كه در جنگ با ما نبودند حق ورود به عراق ندارند. این پیامش به اروپاییهای مخالف جنگ بود.
مخاطب پیام دوم، كشورهای همسایه و از همه مهمتر جمهوری اسلامی ایران بود: عراق اشغال شده است و هیچ امنیتی ندارد. پس ما مسئولیتی در قبال جان سفیران دیگر كشورها بر عهده نمیگیریم. اما پیام سوم:
آقای حسن كاظمی قمی: به معارضین واقعی این پیام را دادند كه اینها اگر بدون هماهنگی وارد عراق بشوند، با اینها مثل تروریزم برخورد خواهد شد. خب، شما میدانید كه معارضین واقعی اینهایی نبودند كه در آمریكا و اروپا بودند، آنهایی بودند كه در دوره صدام و در دوره معارضه و جنگ تحمیلی اینها عمدتاً در ارتباط با ایران بودند؛ چون ایران میزبان دو میلیون عراقی بود و عمدتاً معارضین واقعی این جا بودند. در نتیجه آمریكا این پیام را داشت.
آقای رضا امیری مقدم، عضو هیأت ایرانی مذاكرهكننده با آمریكا: آخرین اخطاری كه آمریكاییها به مجلس اعلا كردند، به مجلس اعلا گفتند كه اگر هر بدری غیر از سوار تانكهای آمریكایی بشود و وارد عراق بشود ما میزنیم؛ حق ندارند و رسماً گفتند بدر حق ورود به عراق ندارد. رسماً به كردها اعلام كردند پیشمرگهای كرد حق ورود به بغداد ندارند اما جالب این است كه قبل از موقعی كه آمریكاییها وارد بغداد شدند، جمهوری اسلامی به اینها گفت بروید در بغداد.
آقای حسن كاظمی قمی: و تصور آمریكا این بود كه الآن مردم را از دیكتاتور نجات دادند. مردم میآیند برایش كوچه وجد باز میكنند، استقبال میكنند؛ در حالی كه باور مردم عراق این نبود. بله یك جاهایی تبلیغات هم میشد، یك جاهایی هم در برخی از مناطق یك شادیهای زودگذری شكل گرفت. آن هم به این دلیل بود كه برخی نمیدانستند كه ماهیت آمریكا به چه گونه است اما این زود روشن شد.
تمام رهبران شیعه عراق و كرد آمدند از ایران درخواست كردند. همه به ما میگفتند میدانیم شما و آمریكا اصلاً با هم رابطه ندارید؛ برای نجات عراق بیایید با آمریكاییها مذاكره كنید.
آقای رضا امیری مقدم: آمریكاییها به معارضه عراقی گفتند شما در حد مشاور با ما هستید. معارضه عراقی آمدند گفتند: اینها این جور میگویند. جمهوری اسلامی به آنها گفت: بیخود كردند، شما صاحب عراق هستید، شما پایگاه مردمی دارید، شما پیشمرگ كرد دارید، شما نیروی بدر دارید، آنها چه دارند؟
جمهوری اسلامی پشت سر معارضه ایستاد. آمریكاییها انكار مردم عراق و معارضه، جمهوری اسلامی درصدد اثبات مردم عراق كه شما صاحب عراق هستید، بیخود كردند آنها. ایران شد محل رایزنی معارضه عراقی.
آقای حسن كاظمی قمی: یعنی آمریكا برخلاف این كه قرار بود كه معارضین وارد عمل بشوند و آمریكا حمایت كند، خودش آمد وارد عمل شد. آمد یك حكومتی تشكیل داد. یك آمریكایی بازنشسته نظامی را گذاشت و به عراقیها گفت به عنوان مشاور، شما هستید در حالی كه قرار بود عراقیها بیایند حاكم بشوند.
شما اگر نگاه كنید آمریكا بعد از یك فتح دو ماهه مجبور شد كه آن حاكم نظامی را عوض كند و اصطلاحاً یك حاكم مدنی را بیاورد.
در حالی كه تئوریسینهای ایالات متحده، مقدمات ایجاد حكومت دلخواه در عراق را فراهم میكردند، نخبگان و بزرگان عراقی كه مخالف حكومت صدام بودند و سالها دور از عراق زندگی میكردند، آماده بازگشت به كشورشان میشدند.
آقای رضا امیری مقدم: دو تا جبهه از همان زمان كنار هم شكل گرفت. یك جبهه، جبهه غربی بود، آمریكاییها بودند كه آمدند یك سری از تحصیلكردههای غربی عراقی را آوردند و یك قانون اساسی نوشتند؛ یك جبهه هم جمهوری اسلامی بود كه پشت سر معارضه قرار گرفت. معارضه یعنی چی؟ معارضه یعنی مجلس اعلا، معارضه یعنی بارزانی، معارضه یعنی طالبانی، معارضه یعنی چلبی؛ اینها را در ایران مفصل جلسه میگذاشت، هدایت میكرد كه اجازه ندهد آنچه آمریكا میخواهد در عراق اتفاق بیفتد.
آقای حسن كاظمی قمی: آمریكا در همین فاصله دو ماه متوجه شد كه هزینههای سیاسیاش و امنیتیاش و اقتصادیاش به شدت بسیار بالاست؛ به دلیل این كه مردم و رهبران و مراجع دینی تمكین نكردند. این است كه مجبور شد به سرعت آمد رجوع كرد به شورای امنیت سازمان ملل. یعنی شما بعد از دو ماه است كه میبینید كه میرود و با همكاری انگلیسیها و متحدینش این قطعنامه ۱۴۸۳ را كه در آن قطعنامه تصریح میشود بر این كه عراق یك كشور اشغالشده است و توسط اشغالگر باید اداره بشود. از این جاست كه بحث حاكم مدنی پیش میآید و اولین عقبنشینی آمریكا را شما در صحنه عراق میبینید.
هرچه میگذشت معادله عراق پیچیدهتر میشد و آمریكا به این واقعیت پی میبرد كه عراق گرهی نیست كه به تنهایی از عهده باز كردن آن بربیاید.
آقای حسن كاظمی قمی: آمریكاییها وقتی كه آمدند منطقه خضرا را درست كردند. وزیر این كشور را توسط یك سرباز از ماشین پیاده كردند، كف خیابان خواباندند. شما ببینید كه با روحیه و شخصیت یك جامعه این گونه بازی میشود. طبیعی است كه این واكنش دارد.
آقای رضا امیری مقدم: آمریكاییها این جوری با عراقیها داشتند برخورد میكردند كه آقای حكیم وارد شد و اصلاً نتوانستند جمع كنند و آن استقبال آن چنانی برایش طراحی شد و اصلاً آمریكاییها و انگلیسیها متعجب ماندند كه این چه وضعی است كه در آن جا اتفاق افتاده.
رهبران مردمی عراق كه سالها میهمان ایران بودند، با استقبال مردم وارد عراق شدند.
كار از دست نیروهای خارجی مستقر در عراق خارج شده بود. شمشیر دو لبه ناامنی كه بهانه حضور پررنگ سربازان ایالات متحده در عراق بود، داشت دست آنها را میبرید.
آقای حسن كاظمی قمی: تروریزم جان گرفت. مقاومتهای مردمی در برابر اشغالگر شكل گرفت. رفتار و سیاستهای آمریكا كه عرض كردم آمریكا دنبال این بود یك نظام سیاسی با مدل آمریكا شكل بگیرد و شعار دمكراسی هم بدهد. خب، این با خواسته مردم همخوانی نداشت. خب این یك اعتراضاتی داشت.
آقای رضا امیری مقدم: و موقعی كه بحران عراق عمیق شد، دیگر مردم عراق با انگیزه خودشان دست به اسلحه بردند علیه آمریكا و آمریكاییها رفتند در یك ناامنی، آمریكاییها در سیاستشان تجدید نظر كردند.
آقای حسن كاظمی قمی: به شرایطی رسید كه دید ابزارهای نظامی و فشارها و تهدید و تطمیعها هیچ كدام دیگر جواب نداده.
آقای رضا امیری مقدم: آمدند دو تا سناتور از كنگره؛ آقایان بیكر و همیلتون را گذاشتند آمدند تحقیق كردند. در تحقیقاتشان به این نتیجه رسیدند كه تنها راه این است كه ما باید با سوریه و جمهوری اسلامی راجع به عراق مذاكره كنیم. در عراق آمدند یك پروندهای را باز كردند كه به وسیله عراق جمهوری اسلامی را از پا دربیاورند. جمهوری اسلامی ایران آمد از اشتباهات آمریكا استفاده كرد. به دلیل سرمایه سی سال گذشتهاش با معارضه كرد و شیعه، به دلیل این كه آمریكا معارضه را انكار میكرد، جمهوری اسلامی اثباتش میكرد، كار به جایی رسید كه نه تنها عراق نشد الگویی كه مردم ایران و مردم مصر و مردم سعودی از او الگو بگیرند، شد بلای جان آمریكاییها و آمریكاییها در یك باتلاقی در آن جا فرو رفتند كه برای خروج از این بحران راهی جز مذاكره با ایران ندارند.
۱۳۸۵/۱۱/۱۶ دیدار رئیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق
۱۳۸۵/۹/۷ دیدار رئیسجمهوری عراق
۱۳۸۵/۶/۲۲ دیدار نخستوزیر عراق
نه تنها آنهادرخواست مذاكره میكردند، تمام رهبران شیعه عراق و كرد آمدند از ایران درخواست كردند. مرحوم آقای عبدالعزیز حكیم، بارها از مقام معظم رهبری درخواست كردند. آقای جعفری، آقای مالكی، آقای طالبانی، آقای بارزانی. همه به ما میگفتند میدانیم شما و آمریكا اصلاً با هم رابطه ندارید؛ برای نجات عراق بیایید با آمریكاییها مذاكره كنید. خب، بر اساس این مقام معظم رهبری اجازه داد كه ما راجع به عراق با آمریكاییها مذاكره كنیم. و ما وارد مذاكره شدیم.
حضرت آیتالله خامنهای؛ اول فروردین ماه هشتاد و پنج: آنچه كه این روزها مطرح شد كه درباره مسئله امنیت عراق مسئولین آمریكایی چه در عراق، چه در بیرون عراق، از مسئولین ما درخواستهای مكرری كردند، پی در پی؛ اینها هم اول اعتنایی نكردند. بعد برای این كه شاید برای جلوگیری از ناامنیهای فاجعهبار ملت مظلوم عراق این لازم باشد گفتند در این مسئله ما حرفی نداریم كه نظرات خودمان را به طرف آمریكایی منتقل كنیم. آن نظرات چی است؟ آن نظرات تفهیم این نكته است به آمریكاییها كه آنها دست از سر عراق باید بردارند تا ملت عراق كشورشان را خودشان اداره كنند. [متن كامل]
[پایان قسمت دوم]
آنچه در قسمت سوم مستند تجربه مذاكره با عنوان «چرا مذاكره؟» میشنوید:
زمان به ضرر آمریكا پیش میرفت و مسئله امنیت در عراق به گرهی بازنشدنی تبدیل شده بود. جنایات ضدانسانی سربازان آمریكایی در زندانها و حتی مناطق مسكونی به اسم مبارزه با تروریسم و برقراری دموكراسی، افكار عمومی عراق را روز به روز نسبت به حضور آمریكا، حساستر و خشمگینتر میكرد. از طرفی، درگیریهای پراكنده عرصه را بر تفنگداران آمریكایی تنگ كرده بود. همچنین اقدامات تروریستی القاعده با چشم پوشی اشغالگران موجب ناامنی در منطقه شده بود.
در نتیجه همسایگان نگران عراق، در چندین دوره، از جمله در اردیبهشت ۸۶ در شرمالشیخ مصر، برای یافتن چارهای در مورد مسئله این كشور گرد هم آمدند. اما آنچه در این اجلاس بیش از مسئله عراق در صدر اخبار رسانههای دنیا قرار گرفت، مسئله «مذاكرهی ایران و آمریكا» بود.
آقای رضا امیری مقدم، عضو هیأت ایرانی مذاكرهكننده با آمریكا: در اجلاس شرمالشیخ كه آقای متكی بود، شاید ده بار آقای هشیار زیباری از پشت میز آن هیأت بلند شد آمد در هیأت ما و گفت كه اجلاس دارد تمام میشود، خانم رایس میخواهد ده دقیقه با آقای متكی صحبت كند؛ كه من آمدم به آقای متكی گفتم. نمیدانستم دستور كاری دارد یا دستور كاری ندارد. آقای متكی به من گفت نظرت چیست. گفتم شما دستور كار دارید؟ گفت نه، واقعاً ندارم؛ كه دیگر آقای متكی را آنها خیلی ول نمیكردند، ایشان قبول كرد كه آقای عراقچی با نماینده آنها كه نمایندهشان در امور عراق بود با هم بنشینند یك صحبتی بكنند. موقعی كه من به هشیار زیباری گفتم كه آقای عراقچی با نماینده آنها مینشیند، هیأت آمریكایی روبهروی ما نشسته بود. موقعی كه هشیار زیباری رفت در گوش خانم رایس گفت كه این طوری است، رایس اصلاً نتوانست خودش را كنترل كند یعنی با همه وجودش با سر و دست اظهار خوشحالی میكرد.
پس از اصرار مكرر آمریكائیها، ایران پذیرفت كه نمایندگان دو كشور خارج از محل اصلی اجلاس، با یكدیگر ملاقات كنند و نماینده ایران پیشنهاد طرف آمریكایی را بشنود. اما آمریكاییها گرفتن عكس یادگاری به اسم مذاكره در میان حاضران در اجلاس را مهمتر از ارائه پیشنهادهایشان میدانستند.
آقای رضا امیری مقدم: بعد قرار شد كه ما اینها را هدایت كنیم بروند بیرون از سالن. نماینده آمریكا عمداً آمد در سالن جلوی چشم هیأتها كه یعنی من دارم با ایران مذاكره میكنم؛ یعنی برای آمریكا مهم بود كه به دنیا بفهماند، به هیأتها بفهماند، به كشورها بفهماند كه ما با ایران در حال مذاكره هستیم؛ یعنی آمریكا از روی اقتدار جمهوری اسلامی آمد درخواست مذاكره كرد نه از روی ضعف. ضعف آمریكا بود. این مسئله نقطه مهمش این است. ما نیاز به مذاكره با آمریكا نداشتیم، این آمریكا بود كه به ما نیازمند بود.
آقای حسن كاظمی قمی، رئیس هیأت ایرانی مذاكرهكننده با آمریكا و سفیر وقت ایران در عراق: آمریكایی كه اجازه نمیخواست بدهد كه سفارت ما در آن جا باز بشود، و به هر بهانهای میخواست سفیر ما را راه ندهد امروز به یك شرایطی میرسد كه بیاید درخواست مذاكره بكند.
آقای رضا امیری مقدم: برایشان مهم است در دنیا كه بگویند ما داریم با جمهوری اسلامی ایران مذاكره میكنیم. آیا هدفشان این است كه میخواهند به دنیا بفهمانند كه همین كشوری كه سی سال است ایستاده و مذاكره نمیكند این هم پای میز مذاكره با ما آمد یا هدفشان این است كه واقعاً مشكل را حل بكنند؟
آقای حسن كاظمی قمی: اما آمریكا هنوز در سیاستش واقعیت جمهوری اسلامی را نپذیرفته. در نتیجه اینی كه پیشنهاد مذاكره میدهند، شاید عناصرش در حاكمیت بر این باورند، اما اراده سیاسی هنوز به طریق دیگری میاندیشد. با این فرضیه نباید به مذاكره دل بست. درست است كه نخبگان آمریكا به این نتیجه رسیدند كه نه در برابر انقلاب سدی ایجاد كردند، مانع یا انحرافی یا این كه به سقوط بینجامد، هیچ كدام از اینها محقق نشد؛ مسیر پیشرفت و توسعه را این كشور رفته است.
این مجموعه درست است كه به این واقعیت رسیدند كه باید ادبیات رفتاری آمریكا با جمهوری اسلامی ایران تغییر پیدا كند. وزن این فكر و این اندیشه كه باید ما رفتار ایران را تغییر بدهیم، امكان تغییر نظام وجود ندارد در خیلی از این اندیشمندان و فرهیختگان آمریكا امروز شكل گرفته است.
حضرت آیتالله خامنهای: آمریكاییها مرتب پیغام میدهند، گاهی مینویسند، گاهی پیغام میدهند، كه ما قصد تغییر نظام اسلامی را نداریم. به ما این جور میگویند. جواب این است كه ما نگران این نیستیم كه شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشته باشید یا نداشته باشید كه حالا هی اصرار میكنید كه ما این قصد را نداریم. آن روزی هم كه شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشتید و این را به صراحت اعلام كردید، هیچ كاری نتوانستید انجام دهید، بعد از این هم نخواهید توانست انجام بدهید. [متن كامل]
رواج بیماریهای روانی و بالا رفتن آمار خودكشی در میان تفنگداران دریایی آمریكا، دولتمردان كاخ سفید را مجبور به چارهاندیشی میكرد. از یك سو نخبگان ایالات متحده، راهی جز مذاكره با ایران را پیش پای سیاستمداران نمیگذاشتند، و از سوی دیگر خودبرتربینی و بیمنطقی نمایندگان واشنگتن عملاً مذاكرات را به بنبست میكشاند.
آقای حسن كاظمی قمی: آمریكا باید از این ابزار مذاكره استفاده میكرد. برای این كه این شرایط را فراهم بكند از این جا به بعد تبلیغات روانی و عملیات روانی به این كه ایران در این مسائل ناامنی مداخله میكند، از تروریزم حمایت میكند. از آن طرف حمله بكند به یك مركز دیپلماسی ایران، سركنسولگری ایران.
سكهی درخواست آمریكا از ایران برای مذاكره دو رو داشت. روی رسمی آن در قالب ادبیات دیپلماتیك توسط مقامات مطرح میشد؛ روی دیگرش هم توسط نیروهای نظامی و شبهنظامی مرتبط با آمریكا به نمایش در میآمد. كنسولگری ایران در اربیل عراق یكی از این پیامها را دریافت كرد. در نیمهشبی از شبهای زمستان هشتاد و پنج، نیروهای نظامی آمریكا از چند بالگرد روی بامِ سركنسولگری جمهوری اسلامی ایران فرود آمدند؛ و ضمن نقض قوانین دیپلماتیك، پنج كارمند كنسولگری را ربودند.
آقای رضا امیری مقدم: شما میدانید قبل از آن حمله كردند دیپلماتهای ما را در اربیل گرفتند، در بغداد دو سه بار دیپلماتهای ما را دستگیر كردند، شكنجه كردند، دیپلماتهای ما را ربودند؛ به نام گروههای القاعده. آمریكاییها دیپلمات ما را گرفتند به فجیعترین حالت شكنجه كردند، پاهایش را سوراخ كردند، هنوز هم آثارش روی پاهایش وجود دارد كه بگویند القاعده و گروههای تروریستی همان جوری كه دارد ما را میكشد، شما را هم دارد میكشد ولی ما میدانستیم آمریكاییها هستند. خیلی روشن بود برای ما آمریكایی هستند.
آقای حسن كاظمی قمی: ضمن این كه خود این اقدام در حقیقت یك دلیلش فرافكنی از این بحرانی بود كه آمریكا میگفت ایران دارد دخالت میكند كه مشكلات امنیتی به وجود آمده؛ دارد پیام را هم میدهد. حالا خود این هم بیانگر یك ضعف است دیگر كه دارد این كار را میكند. خب پس در یك چنین فضایی از طرف آمریكا باید مذاكره بشود.
اما از نظر ایالات متحده، شكستن نماد سازشناپذیریِ ایران با آمریكا، بهعنوان كشوری قدرتمند نزد ملتهای آزاده دنیا، ضروری بود؛ به همین دلیل آمریكاییها از هیچ فرصتی برای ارائه پیشنهاد مذاكره خودداری نمیكردند.
آقای رضا امیری مقدم: یك بار من خودم رفتم اربیل. سالگرد تشكیل حزب دمكرات كردستان عراق بود. آقای بارزانی همان روز هم به دنیا آمده، جشن تولد خودش هم بود. ما رفتیم بعدازظهری در دفتر آقای بارزانی در صلاحالدین و سردشت ملاقات كردیم. گفت كه برای من یك جشنی گرفتند سالگرد جشن تولد است در هتل خانزاد. هتل خانزاد یك هتلی است بین صلاحالدین و اربیل. یك تپه بلندی است. گفت اگر شما بیایید خوشحال میشویم. ما گفتیم چشم. رفتیم و ما آن جا متوجه شدیم خلیلزاد هم آمده است. خلیلزاد سفیر بود در آمریكا. من عمداً آمدم میز را یك جوری انتخاب كردم كه هم پشتم بشود به آقای خلیلزاد، هم رو به این سمت بنشینم كه تعدادی از شخصیتهای كرد عراقی، وزرا و اینها نشسته بودند. من همین كه مشغول صحبت بودم، یك دفعه یكی از پشت صورت من را بوسید. برگشتم دیدم جلال طالبانی است. جلال طالبانی جفت خلیلزاد نشسته بود. از آن جا بلند شد آمد من را بوسید و گفت آقای خلیلزاد گفته به شما سلام برسانم. گفتم والا ما سلامی با آقای خلیلزاد نداریم. خلیلزاد اگر یك افغانی باشد یك حرف دیگری است ولی به عنوان آمریكا ما چیزی نداریم. بعد آقای طالبانی گفت كه خلیلزاد بدش نمیآید كه... گفتم ما كه اصلاً نمیتوانیم با آقای خلیلزاد... یعنی در هر حالتی و در هر شرایطی اینها دنبال بودند كه حداقل بعد از اشغال عراق تا یوم هذا كه آمریكاییها دارند تلاش میكنند با ما مذاكره كنند.
آقای حسن كاظمی قمی: سؤال این است: پس چرا آمریكا میگوید مذاكره؟
حضرت آیتالله خامنهای: مذاكره در عرف آمریكاییها و قدرتهای سلطهگر به معنای این است كه بیایید بنشینیم گفتگو بكنیم تا شما حرف ما را قبول كنید. هدف مذاكره این است. بیاییم بنشینیم تا ایران را قانع كنیم كه از غنیسازی دست بردارد. از انرژی هستهای دست بردارد. هدف این است. نمیگویند بیاییم بنشینیم مذاكره كنیم تا ایران حقایق را، ادله خودش را بیان كند ما از فشار روی مسئله هستهای دست برداریم، از تحریم دست برداریم، از دخالتهای امنیتی و سیاسی و غیره دست برداریم. این را نمیگویند. میگویند بیایید مذاكره كنیم تا ایران حرف ما را قبول كند. خب این مذاكره كه به درد نمیخورد. [متن كامل]
ایران كه با انقلاب اسلامی و تداوم آن به نماد مقاومت در برابر قدرتهای شرق و غرب شناخته شده بود، این بار تصمیم گرفت، پای میز مذاكره با آمریكا بنشیند. آیا دوران تیرگی روابط دو كشور به پایان خواهد رسید؟
آقای رضا امیری مقدم: بنابراین آمریكاییها از موضع ضعف، مفصل از ایران درخواست مذاكره میكردند.
آقای حسن كاظمی قمی: از طرف عراق چی؟ تروریزم دارد عملیات میكند. از این طرف هم كشور اشغال شده. مردم بیگناه دارند كشته میشوند و جمهوری اسلامی ایران تجربه مقابله با ناامنی را دارد. اعتماد به جمهوری اسلامی وجود دارد. ما هم جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشتیم، هم بحرانهای تروریستی را در داخل كشور، هم تجزیهطلبی را تجربه كردیم.
مردان دیپلمات ایران با انگیزه كمك به برادران مسلمان خود در عراق، طلسم چندین ساله مذاكره با آمریكا را شكستند و به پای میز مذاكره رفتند.
آقای رضا امیری مقدم: مهمترین هدف ما هم این بود كه بتوانیم دولت عراق را از آن بحران عبور بدهیم كه به نظر من عراقیها سودش را بردند.
آقای حسن كاظمی قمی: و از یك طرف اعتمادی كه بین دو ملت وجود دارد. با وجود همه شیطنتهای رژیم بعث و جنگ تحمیلی الآن شما میبینید كه قلوب به هم نزدیك است.
آقای رضا امیری مقدم: از یك سو واقعیتش این است كه عراق در یك ناامنی فرو رفته بود. برای ایران حفظ حكومت عراق یك اولویت اساسی بود. از آن طرف باید میتوانستیم از مواضع نظام، از اصول نظام سر سوزنی كوتاه نیاییم. این یك نگرانی بود.
آقای حسن كاظمی قمی: پس آمریكا باید مذاكره كند به این دلایل، عراق باید مذاكره كند، ایران به دلیل نگاهی كه نسبت به عراق دارد باید این مذاكره را بپذیرد. اگر هم نپذیرد این بهانهای كه ایران نیامد مشكل ما را حل كند میتواند باقی بماند. پس ما رفتیم به سمت مذاكره.
سناریوهای احتمالی مذاكره با آمریكا طی جلساتی در سطوح عالی جمهوری اسلامی بررسی شد و تیم مذاكرهكننده پس از دریافت رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی عازم بغداد شدند.
[پایان قسمت سوم]
۱۳۹۱/۱۲/۲۲
آمریكا به دنبال مذاكره است نه حل مسئله
|گفتاری از دكتر حسین امیرعبداللهیان، معاون عربی و آفریقای وزارت امور خارجه و عضو هیأت مذاكرهكننده ایران با آمریكا در موضوع عراق|
دربارهی مذاكرهی گذشتهی ایران و آمریكا پیرامون مسألهی عراق، باید بگویم كه رهبر معظم انقلاب اسلامی در اول فروردینماه سال ۱۳۸۵ اعلام كردند كه به خاطر وضعیت عراق، استثنائاً در این موضوع ما اجازه دادیم مذاكرهای انجام شود. توصیهی آن زمان رهبر انقلاب به تیم مذاكرهكننده هم این بود كه: مذاكره باید منطقی و حكیمانه و بانزاكت باشد؛ به دنبال این نباشید كه به هر قیمتی مذاكره را به نتیجه برسانید، بلكه چهارچوب اصولی ما باید حفظ شود. خط قرمز ما نیز طبق نظر رهبر انقلاب، این بود كه جز موضوع عراق، در مورد هیچ موضوع دیگری مذاكره نداریم.
من فكر میكنم آن مذاكره الگوی بسیار خوبی شد برای دوستان ما در عراق كه كشورشان را زیر چكمهها و تانكهای آمریكایی و خارجی میدیدند، زیرا گفتمانی كه ایران با آمریكا داشت، گفتمانی منطقی و در عین حال مقتدرانه بود و این الگوی بسیار خوبی برای دوستان ما در عراق شد.
ما انتظار داشتیم آنها وقتی حرفی منطقی میشنوند، پاسخ منطقی بدهند، اما وقتی حرفهای منطقی ما به جایی میرسید كه حتی طرف عراقی هم معترض به طرف آمریكایی میشد، آنها چارهای نمیدیدند جز اینكه صحنه را ترك كنند. این روحیهی آنها در مذاكره بود.
منطق مذاكرهی آمریكایی
اما باید به چند نكته دربارهی روش و منطق آمریكاییها در آن مذاكره اشاره كنم. آمریكاییها در آن مذاكرات نشان دادند كه اولاً خیلی شتابگر و عجول هستند. یعنی فكر میكنند در هر مذاكرهای كه میآیند، باید بهسرعت به نتیجه برسند. ثانیاً با آن روحیهی سلطهگری كه دارند، فكر میكنند آنها باید دستور جلسه را تعیین كنند. تیم مذاكرهكنندهی ایران چنین اجازهای به آنها نداد. یعنی به آنها فهماندیم كه دستور جلسه باید با توافق طرفین تعیین شود و نهفقط با خواست یك طرف.
نكتهی سوم روش و منطق آمریكاییها در سه دور مذاكره و بحث خروجی جلسه بود. خروجی جلسه معمولاً یك ملزوماتی دارد و قرار نیست شما كه برای یك نیازی به مذاكره آمدهاید، یك مقدماتی را فراهم كنید و در اولین نشست نیاز شما تأمین شود و بروید. بالأخره برای ما مسألهی عراق مطرح بود و باید حل میشد.
نكتهی دیگر اینكه آمریكاییها وقتی حرف منطقی ما را میشنیدند و پاسخی منطقی نداشتند، صحنه را خالی میكردند. من خودم تصورم این بود كه وقتی با آمریكاییها مینشینیم و مذاكره میكنیم، اینها باید با یك اقتدار و صلاحیتی در مذاكرات حاضر شوند. در حالی كه ما به عنوان تیم مذاكره از طرف جمهوری اسلامی ایران اختیار كامل داشتیم اما هیأت آمریكایی چنین اختیاری نداشت؛ علیرغم اینكه از همهی نهادهای مهم آمریكا مثل پنتاگون، وزارت خارجه و CIA در گروه مذاكرهكنندهی آنها حضور داشتند.
ما انتظار داشتیم آنها وقتی حرفی منطقی میشنوند، پاسخ منطقی بدهند، اما وقتی حرفهای منطقی ما به جایی میرسید كه حتی طرف عراقی هم معترض به طرف آمریكایی میشد، آنها چارهای نمیدیدند جز اینكه صحنه را ترك كنند. این روحیهی آنها در مذاكره بود. در عین حال این ویژگی نیز در آمریكاییها بود كه سعی میكردند همان صراحت ما در مذاكره را به كار ببرند، آنها هم صراحتشان را به كار ببرند. با این حال ما چنین استنباطی نداشتیم كه طرف آمریكایی در مذاكره منطق دارد. علت آن هم این است كه آمریكاییها هر جایی كه نشستند و مذاكره كردند، یك متنی را دیكته كردند و رفتند.
توپ در زمین كیست؟
با توجه به آن تجربه، دربارهی پیشنهاد جدید مذاكره كه آمریكاییها به ما دادهاند، باید بگویم كه درست است كه در دور جدید ریاستجمهوری آقای اوباما، آنها سیگنالهای جدیدی برای مذاكره فرستادهاند اما الان توپ كاملاً در زمین آمریكاییها است. این آمریكاییها هستند كه باید در مقابل این گفتمان منطقی دست به انتخاب بزنند. یعنی یا مثل گفتوگوهای عراق صحنه را ترك كنند و بروند در لاك قبلی خودشان، یا اینكه رفتارشان را با نكاتی كه رهبر انقلاب در این خصوص گفتند، تنظیم كنند و بعد ببینند جمهوری اسلامی ایران با نگاه به رفتار آمریكا چه واكنشی خواهد داشت.
آمریكاییها در آن مذاكرات نشان دادند كه اولاً خیلی شتابگر و عجول هستند. یعنی فكر میكنند در هر مذاكرهای كه میآیند، باید بهسرعت به نتیجه برسند. ثانیاً با آن روحیهی سلطهگری كه دارند، فكر میكنند آنها باید دستور جلسه را تعیین كنند.
برای ما رفتار آمریكا ملاك است، اما اگر از بنده به عنوان كسی كه تجربهای در مذاكره با آنها دارم، بپرسید كه آیا واقعاً آمریكاییها دنبال مذاكره هستند یا نه، برداشت شخصی من این است كه آمریكاییها دنبال مذاكره هستند، اما دنبال حل مسأله نیستند. آمریكاییها اگر واقعاً دنبال حل مسأله باشند، باید در رفتار عملیشان مشهود باشد. اكنون اما آنها در رفتار عملیشان به دنبال تحقیركردن جمهوری اسلامی ایران هستند. میخواهند شكستشان را در صحنهی خاورمیانه و تحولات جدید بیداری اسلامی را به نحوی جبران كنند و به این دلیل میخواهد اُبُّهت جمهوری اسلامی ایران را بشكند.
جمهوری اسلامی ایران با توجه به رفتار گذشتهی آمریكاییها كه هرجا بنابر نیازشان وارد مذاكره شدند، سعی كردند بدون توجه به خواستهها و صحبتهای طرف مقابل خواستهی خود را تحمیل كنند و بروند، این بار دیگر این اجازه را به آنها نداده است. در دورهی آخر بوش، آمریكاییها بارها ادعا كردند شمارش معكوس برای حمله را آغاز كردیم. بحثهایی بود مبتنی بر اینكه در دقیقهی نود میزنیم و درمیرویم و بعدش هم رئیسجمهور جدید ادای سوگند ریاستجمهوری میخورد و میگوید این تصمیم بوش بود. آقا فرمودند اگر بزنید و بروید، ما رهایتان نمیكنیم. این سیاست بزن و برو در قبال ایران جواب نمیدهد.
به هر حال ما مخالف گفتوگو نیستیم، اما گفتوگو شرط دارد. اقتدار جمهوری اسلامی ایران باید در گفتوگو حفظ شود. دو نكته را آمریكاییها از سخنان رهبر انقلاب در رابطه با مذاكره دریافت كردند؛ اینكه ما از گفتوگو با آمریكا خاطرات تلخی از گذشته داریم.
نكتهی دوم این كه اگر آمریكاییها راست میگویند، شرایط ایران را فراهم كنند؛ قطعاً خواهند دید كه جمهوری اسلامی ایران با همان نگاه منطقی و حكیمانه پیش میرود. اما واقعاً آیا این اتفاق میافتد؟ بسیار دور از ذهن است كه ما چنین انتظار خوشبیانهای از شاكلهی سیاست خارجی و از حاكمیت آمریكا داشته باشیم.
http://bplus.ir/up/2013/02/0557.jpg
http://images.search.yahoo.com/images/view;_ylt=A0PDoKpKPm9SbhAA4WeJzbkF;_ylu=X3oDMTIzdWZtdmhlBHNlYwNzcgRzbGsDaW1nBG9pZAMzOWFmOWI2Zjg3NjcwMjY0YmFkNWQ0MDY0NWY4YTMyZARncG9zAzI2BGl0A2Jpbmc-?back=http%3A%2F%2Fimages.search.yahoo.com%2Fsearch%2Fimages%3Fp%3Diran%2Bus%2Btalks%2Bcartoon%26fr%3Dfpc-comodo%26fr2%3Dpiv-web%26tab%3Dorganic%26ri%3D26&w=600&h=418&imgurl=www.rohama.org%2Ffiles%2Fen%2Fnews%2F2013%2F2%2F21%2F27811_684.jpg&rurl=http%3A%2F%2Fwww.rohama.org%2Fen%2Fnews%2F10029%2Fus-demonstration-on-the-table%2C-cartoons-and-comics&size=173.7KB&name=Iranian+official+says%3A+Negotiation+with+the+%3Cb%3EUS+%3C%2Fb%3Eis+not+possible+and+is+...&p=iran+us+talks+cartoon&oid=39af9b6f87670264bad5d40645f8a32d&fr2=piv-web&fr=fpc-comodo&tt=Iranian+official+says%3A+Negotiation+with+the+%3Cb%3EUS+%3C%2Fb%3Eis+not+possible+and+is+...&b=0&ni=21&no=26&ts=&tab=organic&sigr=12m1ukqij&sigb=13gmdn6vq&sigi=11kqnvg32&.crumb=nh/E0GgnvLu&fr=fpc-comodo
امريكا مىگويد: «بياييد مذاكره كنيم.» نمىگويد: «بياييد رابطه برقرار كنيم.» مذاكره يعنى چه؟ يعنى آن پيوندى را كه جمهورى اسلامى قطع كرد و بريد و همان موجب شد كه تمام عواطف صادقانهى ملتهاى دنيا به اين نظام جلب شود، اين را دو مرتبه برقرار كند. يعنى در درجهى اوّل، يك ضربهى نمايان به جمهورى اسلامى بزنند؛ و از آنجا كه تبليغات هم در دست آنهاست، در دنيا منعكس كنند كه «جمهورى اسلامى، از حرفهايش برگشت!» به چه دليل؟ به اين دليل كه نشسته است و با امريكا مذاكره مىكند.
بيانات در ديدار جمعی از دانشآموزان و دانشجويان1372/08/12
كسانى كه دم از مذاكرهى با امريكا مىزنند، يا از الفباى سياست چيزى نمىدانند، يا الفباى غيرت را بلد نيستند؛ يكى از اين دو تاست. در حالى كه دشمن اينطور اخم مىكند، اينطور متكبّرانه حرف مىزند، اينطور به ملت ايران اهانت مىكند، تصريح هم مىنمايد كه مىخواهد عليه اين نظام و اين كشور و منافع آن اقدام كند، عدّهاى در اينجا ذليلانه و زبونانه مىگويند: چه كار كنيم؛ برويم، نرويم، نزديك شويم، با آنها صحبت كنيم، در خواست كنيم، خواهش كنيم؟! اين اهانت به غيرت و عزّت مردم ايران است؛ اين نشانهى بىغيرتى است؛ اين سياستمدارى نيست. سعى مىكنند رنگ و لعابى از فهم سياسى به كار خود بدهند؛ نه، اين درست ضدِّ فهم سياسى است.
بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدا1381/03/01
ما براى رفاه و ساختن ملت و كشورمان، احتياجى به دولتى مثل امريكا نداريم. ما امكانات بالفعل و بالقوّهى بسيار خوبى در اختيارمان است و مىتوانيم بدون اتكاى به دشمنانمان، راه سعادت و رفاه ملت ايران را بپيماييم. البته ما در ارتباطات جهانى باز برخورد مىكنيم. ما با كسانى كه نسبت به ملت ايران، اينطور خصومت وقيحانه و آشكار نكردند، همكارى مىكنيم. اين را هميشه اعلام كردهايم. در گذشته همينطور بوده، امروز هم همين گونه است. اما اگر كسانى در دنيا خيال كنند كه مسؤولان كشورمان براى سازندگى كشور، دست - آن هم دست ذلت - به سوى امريكا دراز خواهند كرد، بدانند كه سخت در اشتباهند. چنين چيزى پيش نيامده و ابداً پيش نخواهد آمد.
بیانات در ديدار جمع كثيرى از خانوادههاى معظّم شهدا و ایثارگران1368/05/23
در جنگ احزاب، از همه طرف حمله كردند. در جنگ بدر يك گروه بودند، در جنگ احد يك گروه بودند، در جنگهاى ديگر قبائلِ كوچك بودند؛ اما در جنگ احزاب، همهى قبائل مشرك مكه و غير مكه و ثقيف و غيره آمدند متحد شدند؛ ده هزار نفر نيروى رزمنده فراهم كردند؛ يهودىهایی هم كه همسايهى پيغمبر بودند و امانيافتهى پيغمبر بودند، خيانت كردند؛ اينها هم با آنها همكارى كردند. اگر بخواهيم اين را با امروز مقايسه كنيم، يعنى آمريكا با آنها مخالفت كرد، انگليس مخالفت كرد، رژيم صهيونيستى مخالفت كرد، فلان رژيم مرتجعِ نفتخوار مخالفت كرد. پولهاشان را خرج كردند، نيروهاشان را جمع كردند، يك جنگ احزاب درست كردند؛ جنگ احزابى كه دلها را خيلى ترساند. اوائل همين سوره ميفرمايد: «و اذ قالت طائفة منهم يا اهل يثرب لا مقام لكم فارجعوا»؛ مردم را ميترساندند. الان هم همين جور است. الان هم يك عدهاى مردم را ميترسانند: آقا بترسيد. مقابلهى با آمريكا مگر شوخى است؟ پدرتان را در مىآورند! آن جنگ نظامىشان، اين تحريمشان، اين فعاليتهاى تبليغى و سياسىشان. در آخر اين سوره باز ميفرمايد: «لئن لم ينته المنافقون و الّذين فى قلوبهم مرض و المرجفون فى المدينة لنغرينّك بهم». مرجفون همينهايند. در يك چنين شرائطى، شرح حال مؤمن اين است: «هذا ما وعدنا اللّه و رسوله»؛ ما تعجب نميكنيم؛ خدا و رسولش به ما گفته بودند كه اگر پابند به توحيد باشيد، پابند به ايمان به خدا و رسول باشيد، دشمن داريد؛ دشمنها سراغتان مىآيند. بله، گفته بودند، حالا هم راست درآمد؛ ديديم بله، آمدند. «و صدق اللّه و رسوله و ما زادهم الاّ ايمانا و تسليما»؛ ايمانشان بيشتر شد.
...
يك جا هم فرموده: «و لن ترضى عنك اليهود و لا النّصارى حتّى تتّبع ملّتهم»؛ تا وقتى كمند آنها را به گردن نيندازيد، دنبالهرو آنها نشويد، همين آش است و همين كاسه. خودت را قوى كن كه كمندش در گردن تو تأثير نگذارد؛ يك تكان بدهى، كمندش پاره شود. خودت را قوى كن.
بيانات در ديدار علما و روحانيون خراسان شمالى 1391/07/19
مسئلهى ما با آمريكا اين نيست كه حالا بر سر دو تا موضوع جهانى يا بينالمللى يا منطقهاى با هم اختلاف نظر داريم، برويم بنشينيم با مذاكره حل كنيم. مسئله مثل مسئلهى مرگ و زندگى است؛ مسئلهى هست و نيست است.
بيانات در ديدار جمعى از دانشآموزان و دانشجويان در آستانهى سالروز سيزده آبان1387/08/08
*قسمت پنجم [=arial narrow](قسمت آخر) از مستند تجربه مذاكره با آمریكا منتشر شد.
آنچه در قسمت چهارم مستند تجربه مذاكره با عنوان «میز مذاكره» میشنوید:
حدود چهار سال از اشغال عراق میگذشت و روزبهروز اوضاع این كشور وخیمتر میشد. آمریكاییها كه با شعار امنیت و دموكراسی راهی جنوب غرب آسیا شده بودند، تفنگدارانشان را دسته دسته در تابوتها راهی كشورشان میكردند. مردم عراق هم كه تا چندسال پیش، با وحشت از سایه دیكتاتور خونخوار بعثی زندگی میكردند، حالا هر روز خیابانهایشان با خون عزیزان بیگناهشان رنگین میشد. گرداب عراق، آمریكایی و عراقی را با هم به داخل خود میكشید.
اما تنها راه علاج این اوضاع وخیم، ورود مستقیم ایران برای حل بحران عراق بود؛ بحرانی كه میرفت آتش آن، امنیت همسایگان و كشورهای منطقه جنوب غربی آسیا را هم به خطر بیندازد. بنابراین، جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت برای كمك به ملت مظلوم عراق و نظام نوپای آن؛ به پای میز مذاكره با آمریكا برود.
آقای رضا امیری مقدم، عضو هیأت ایرانی مذاكرهكننده با آمریكا: از یك سو واقعیتش این است كه عراق در یك ناامنی فرو رفته بود. برای ایران حفظ حكومت عراق یك اولویت اساسی بود و از آن طرف هم بتوانیم از مواضع و اصول نظام سر سوزنی كوتاه نیاییم. این یك نگرانی بود.
آقای حسین امیرعبداللهیان، عضو هیأت ایرانی مذاكرهكننده با آمریكا: مقام معظم رهبری در سخنرانیشان در اول فروردین ماه آن سال، در حرم حضرت امام رضا علیهالسلام اعلام كردند كه به خاطر درخواست عراق و به خاطر وضعیت عراق استثنائاً در این موضوع ما اجازه دادیم كه مذاكرهای سهجانبه و با حضور عراق انجام شود.
آقای رضا امیری مقدم: واقعیتش این است كه در این جا شاید دهها جلسه برگزار میكردیم در سطح دبیر شورای امنیت كه آن موقع آقای لاریجانی بود، مسئولین دیگری بودند مینشستند؛ یعنی اگر یك روزی هم قرار باشد جمهوری اسلامی وارد مذاكره بشود واقعاً در هر جایی كه وارد بشود منافع كشور را تأمین میكند. چرا كه یك تیم بسیار قوی كارشناسی ده برابر آن كه میرود در صحنه نشستهاند، این پشت دارند طراحی میكنند، سناریوسازی میكنند آن چه میگوید، اگر آن چه گفت من چه بگویم، هدف این باشد كه ما دست آن را باز كنیم؛ بعد هم ما شاید یكی از چیزایی كه از لحاظ ذهنی تیم مذاكرهكننده یا كشور را راحت میكرد این است كه مذاكره برای خودمان نیست. ما برای كشور همسایه و دوستان دیگری داریم میرویم مذاكره كنیم ولی آمریكا برای خودش آمده بود.
آقای حسین امیرعبداللهیان: اولاً مایلم از آن مذاكره بگویم. در آن مذاكره انصافاً چیزی كه همواره مورد تأیید مقام معظم رهبری بود، در واقع چراغ راه تیم مذاكرهكننده بود؛ فرمایش رهبر انقلاب این بود كه مذاكره منطقی و حكیمانه باشد. مذاكرهتان باید نزاكت داشته باشد، منطقی، مستدل و حكیمانه باشد. این اصول را در مذاكرهتان رعایت كنید. به دنبال این نباشید كه به هر قیمتی بخواهید مذاكره را به نتیجه برسانید. این چارچوب باید حفظ بشود. با رعایت اصول عزت، حكمت و مصلحت؛ كه همواره مورد تأكید ایشان در بحث سیاست خارجی است.
ایران، بر خلاف آمریكا، حضور عراقیها را در مذاكرات لازم میدانست؛ چرا كه از نظر تهران، موضوع مذاكره «مسئله امنیت عراق» بود. بنا به خواست ایران یك طرف دیگر به طرفهای گفتگو اضافه شد: دولت عراق.
آقای حسن كاظمی قمی، رئیس هیأت ایرانی مذاكرهكننده با آمریكا: این ایران است كه میگوید باید در مذاكره صاحبان علّه یعنی عراق باشند. ما این دوجانبه را تبدیل به سهجانبه كردیم.
آقای حسین امیرعبداللهیان: این را هم مستحضر باشید. خط قرمز ما در مذاكره این بود كه حضرت آیتالله خامنهای فرموده بودند به جز موضوع عراق راجع به هیچ موضوع دیگری ما مذاكرهای با آمریكا نداریم و این هم صرفاً به خاطر شرایط عراق، مردم عراق و درخواستی كه دوستان ما در سطوح مختلف در عراق كردند، است.
آقای حسن كاظمی قمی: چرا؟ چون هدف ما حمایت از این دولت است.
آقای حسین امیرعبداللهیان: آن مذاكره بیش از آن كه اسمش را بخواهیم بگذاریم مذاكره ایران و آمریكا واقعاً مذاكرهای بود برای كمك به عراق. من فكر میكنم آن مذاكره یك الگوی خیلی خوبی بود برای دوستان ما در عراق. دوستان ما در عراق كشورشان را زیر پوتینها، چكمهها و تانكهای آمریكایی و خارجی میدیدند. با این كه افراد بسیار آزاده و آزادمنشی در رهبری در احزاب سیاسی عراق وجود دارند اما بالأخره گفتمانی كه ایران با آمریكا داشت در موضوع عراق، خودش یك الگوی خیلی خوبی بود برای دوستان ما در عراق.
بغداد، هفتم خرداد ماه ۱۳۸۶
«آخرین اخبار از مذاكره ایران و آمریكا». اهمیت این رویداد خبرنگاران شبكههای خبری سراسر دنیا را به عراق كشانده بود تا بیایند و اخبار مذاكره «ایران و آمریكا» را برای مردم جهان مخابره كنند.
رایان كروكر، سفیر وقت آمریكا در عراق: او یك دیپلمات كهنهكار آمریكایی و سفیر آمریكا در عراق در سال ۲۰۰۴ بود. نخستین تجربه دیپلماتیك او به كارداری كنسولگری آمریكا در خرمشهر در دوران پهلوی برمیگردد. كروكر پیش از انتصاب به عنوان سفیر آمریكا در عراق در سال ۲۰۰۴ سفیر ایالات متحده در پاكستان بود.
آقای حسن كاظمی قمی، رئیس هیأت ایرانی مذاكرهكننده با آمریكا: این كه حضرت امام خمینی رحمهالله یا رهبر انقلاب میفرمایند كه بیش از قدرت نظامی اینها آن هیمنهای است كه آنها ایجاد میكنند، شما این را باز میبینید. در مذاكره، ژستشان، ژست ابرقدرتی است.
آقای رضا امیری مقدم: علیرغم این كه آمریكاییها در اوج ذلت، و از سر استیصال و از سر نیاز آمدهاند و از ایران درخواست مذاكره كردهاند، موقع مذاكره كه رفتیم و نشستیم پشت میز مذاكره، آنها همان خوی استكباری پرروییشان را داشتند. آمریكاییها چون خیلی احساس میكنند قدرت دارند خیلی فكر نمیكنند. در صورتی كه در یك رویارویی استدلالی، استدلال داشتن مهم است. به نظرم در مذاكرات ما آنها استدلال نداشتند.حداقل این است كه دولت عراق، مردم عراق و نخبگان عراق فهمیدند آمریكاییها دروغ میگویند.
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اخیرشان در دانشگاه شهید ستاری، با تاكید بر بدبينی و بیاعتمادى جمهوری اسلامی به دولت ایالات متحدهی آمریكا، این دولت را دولتى غيرقابل اعتماد، خودبرتربين، غيرمنطقى و عهدشكن و دولتى سخت در پنجهى تصرّف و اقتدار شبكهى صهيونيسم بينالمللى دانسته بودند.
آقای حسین امیرعبداللهیان: آمریكاییها حقیقتاً نشان دادند كه اولاً خیلی شتاب دارند. یعنی فكر میكنند در هر مذاكرهای میآیند به سرعت باید به نتیجه مطلوبشان برسند و بروند بیرون. ثانیاً با آن روحیه سلطهگریای كه دارند فكر میكنند در هر مذاكرهای میخواهند وارد شوند، آنها باید دستور جلسه را تعیین بكنند. جمهوری اسلامی ایران در هیچ كدام از این موارد اجازه نداد به آمریكا. دستور جلسه با توافق طرفین مذاكره انجام میشود نه با خواست یك طرف. این به دلیل روحیه آنها بود.
آقای رضا امیری مقدم: خب حالا بسمالله، میخواهیم راجع به عراق صحبت بكنیم. [آنها گفتند:] شما بمب كنار جادهای نفرستید. شما در عراق دخالت نكنید. گفتیم آقا خیلی خب! از وقتی شما آمدید عراق شده مركز تروریست. تروریست در عراق وجود دارد. القاعده هست، منافقین هستند، گروههای ضد انقلاب ما هستند، پ.ك.ك هست، پژاك هست، اگر شما نیازمند شدید به ما و میخواهید كه ما مذاكره كنیم، بیاییم بر سر یك پدیدهای مذاكره كنیم. مگر شما نمیگویید ما از تروریست رنج میبریم؟ سربازان آمریكا كشته میشوند یا انفجار میشود و مردم عراق كشته میشوند. شما برای اینها از ما درخواست مذاكره و كمك كردید. خیلی خب، بیایید با تروریست برخورد كنیم! اما آنها زیر بار نمیرفتند...
آقای حسین امیرعبداللهیان: اما بحث خروجی جلسه. خروجی جلسه یك ملزوماتی دارد. قرار نیست امروز شما یك نیازی دارید، یك مقدماتی را فراهم كنید. در اولین نشست نیاز شما تأمین بشود بروید. بالأخره عراق برای ما در این جا مطرح است.
از دید آمریكاییها معنای مذاكره این بود: «ابلاغ خواستههای خود و شنیدن جواب مثبت از طرف مقابل». از نگاه ایران، مسئله عراق راه حلی منطقی داشت و ایران با یك راهبرد اصولی بر سر میز مذاكرات حاضر شده بود. پس از آغاز دور اول گفتگوها، هرچه زمان پیش میرفت، طرف سوم مذاكره یعنی عراق، دلیل اصلی ناامنی كشورش را بیشتر میشناخت.
آقای حسن كاظمی قمی، رئیس هیأت ایرانی مذاكرهكننده با آمریكا: اثبات حقانیت و منطقیبودن و خالصانهبودن را شما میتوانید در ارزیابی خود عراقیها –چون عراقیها در این میز ثلاثی بودند دیگر– ببینید. چون عراقیها میدیدند جمهوری اسلامی ایران چگونه دارد رفتار میكند. آیا دنبال این است كه بیاید از این مذاكره یك ژست بگیرد كه مثلاً آمریكا مجبور شد ایران را به رسمیت بشناسد یا نه، آنها دیدند كه ایران واقعاً در این مذاكره دنبال این است كه خروجی این مذاكره به امنیت عراق كمك كند.
آقای رضا امیری مقدم: [آنها میگفتند:] شما فقط بگویید ما اسلحه نمیدهیم، شما فقط بگویید ما به تروریستها كمك نمیكنیم، شما بگویید ما مقتدا صدر را محدود میكنیم، شما بگویید ما جیشالمهدی را... . ما گفتیم مگر ما نگهبان شماییم، مگر ما پلیس شماییم؟ شما آمدید با صد و پنجاه هزار نفر یك كشور را اشغال كردید، شما آمدید این جا گفتید ما حاكم نظامی این جا هستیم. بعد كه آقای سیستانی، مراجع عراق و مردم عراق جلوی شما ایستادند آمدید حاكم غیر نظامی گذاشتید. آن جا هم شكست خوردید! خودتان با دست خودتان رفتید در سازمان ملل در شورای امنیت گفتید ما اشغالگریم. شما خودتان برای خودتان مشكل ایجاد كردید.
آقای حسن كاظمی قمی، رئیس هیأت ایرانی مذاكرهكننده با آمریكا:طرف آمریكایی به ما گفت كه ایران باید از بابت این كه ما اجازه دادیم به سفیرش كه برود از زندانیها دیدار بكند باید ممنون باشد. این ضبط شده است. و در جواب گفته شد آمریكا از بابت این غلطی كه كرده و دیپلماتها را دستگیر كرده باید از ملت ایران عذرخواهی كند. این جوابی بود در برابر این گردنكشی. این روحیه بود!
با پایان دور اول مذاكرات، حسن كاظمی قمی رئیس هیأت ایرانی، گزارشی از جریان گفتگوها ارائه كرد. ارزیابی رئیس هیأت ایرانی از جریان مذاكره با آمریكا:
آقای حسن كاظمی قمی، رئیس هیأت ایرانی مذاكرهكننده با آمریكا: گفتگوهای انجامشده طی سه دوره فشرده كه قریب به چهار ساعت طول كشید، بسیار صریح و شفاف و روشن مسائل مطرح شد. ما در این دور گفتگوها اشكالات و ایراداتی كه به مدیریت آمریكاییها، نیروهای اشغالگر در عراق كه باعث ایجاد مشكلات اساسی برای مردم عراق شده، و علاوه بر این در جهت تخریب زیرساختهای این كشور اثر منفی گذاشت، به وضوح و به شفافیت مطالب و نظرات خودمان را بیان كردیم.
آقای حسین امیرعبداللهیان: در آن مذاكره اگر از من بپرسید - مثبت و منفی بخواهم بگویم - حرفهایمان را هم ما شفاف زدیم، هم آمریكاییها شفاف زدند. اما اشكال كار چی بود؟ آمریكاییها وقتی حرف منطقی را میشنیدند و پاسخ منطقی نداشتند، صحنه را خالی میكردند.
حضرت آیتالله خامنهای: خب این مذاكره كه به درد نمیخورد. هر جایی كه در اثنای مذاكره ببینند كه یك حرف منطقیای طرف مقابل میزند و آنها در مقابل ایران كم میآورند همان جا مذاكره را قطع میكنند میگویند ایران حاضر نیست حرف بزند. شبكههای خبری و سیاسی هم دست آنهاست. تبلیغات میكنند. این را ما تجربه كردیم. در این ده پانزده سال گذشته دو سه مرتبه اتفاق افتاد كه آمریكاییها سر یك موضوع مشخصی پیغام دادند، اصرار كردند به مسئولین ما كه یك امر خیلی لازم فوری فوتی واجبی است بیایید بنشینیم یك صحبتی بكنیم. خب، مأمورین دولتی یا مأمور دولتی معمولاً یك نفر، دو نفر رفتند یك جایی نشستند صحبت كردند. به مجرد این كه حرف منطقی اینها بیان شد و آنها جوابی نداشتند، یكجانبه مذاكرهها قطع شد. البته استفاده تبلیغاتیشان را هم كردند. این تجربه ماست. [متن كامل]
آقای حسین امیرعبداللهیان: واقعاً من خودم تصورم این بود كه وقتی با آمریكا مذاكره میكنیم اینها باید با یك اختیارات و صلاحیت آمده باشند. در موضوع مذاكره هیأت ایرانی از طرف جمهوری اسلامی اختیار كامل داشت ولی هیأت آمریكایی اصلاً اختیار نداشت. علیرغم این كه در یك سطح خیلی گسترده از همه بخشهایشان بودند، تیمهای مختلف در مذاكره داشتند، كارهای پیچیده زیادی انجام داده بودند، و نكته مهمش هم این بود كه ما انتظار داشتیم وقتی حرفی را منطقی میشنوند، ما كه آنجا نمیخواستیم شعار بدهیم، مذاكره بود؛ وقتی حرف منطقی میشنوند پاسخ منطقی بدهند. برای این پاسخ منطقیشان نیاز به زمان دارند، اشكال ندارد، دو هفته بعد، یك ماه بعد صحبت میكنیم. اما وقتی حرفهای منطقی شما به جایی میرسید كه طرف عراقی هم معترض طرف آمریكایی میشد آمریكاییها چارهای نمیدیدند جز این كه صحنه را ترك كنند. این روحیه آمریكاییها در مذاكره بود.
آمریكاییها قبل از پایان مذاكرات، خبرنگارانی را كه از سراسر دنیا به عراق آمده بودند، در محل سفارتشان نگه داشتند تا رسانههای حاضر، اولین خبری كه از مذاكره ایران و آمریكا مخابره میكنند، به روایت نماینده گروه آمریكایی حاضر در مذاكرات باشد.
آقای رضا امیری مقدم: و جالب این است كه در دور اول مذاكره موقعی كه مذاكرات تمام شد -آن موقع كروكر سفیر و مذاكرهكننده بود- تمام خبرنگارها و تمام رسانهها را در واقع برده بود در سفارت آمریكا بازداشت محترمانه كرده بود. یعنی موقعی كه ما آمدیم بیرون یك خبرنگاری كه رئیس مذاكراتكننده ما بتواند یك مصاحبه بكند وجود نداشت. همه را برده بودند از صبح روز قبل در سفارت بازداشت كرده بودند كه كروكر برود اول حرف بزند كه ما به ایرانیها این را گفتیم، به ایرانیها آن را گفتیم. در صورتی كه اصلاً فضای مذاكره یك چیز دیگر بود.
با وجود نیاز شدید آمریكاییها به ایران در مسئله عراق، منش خودبرتربینی آنها ادامه داشت...
[پایان قسمت چهارم]
[="Arial"][="Black"] اين را من به شما عرض بكنم. برخلاف آنچه كه وانمود ميشود كه آنها در موضع فعال قرار دارند، نه، اينجور نيست؛ حريمها با مذاكره (با آمریکا) برداشته نخواهد شد؛ كشورهائى در همين منطقهى ما هستند و سى و چند سال در مشت آمريكا بودند، دولتهاشان نوكر و مطيع و فرمانبر آمريكا بودند؛ آنها كجا هستند؟ ملت ايران هم سى و چند سال در مقابل آمريكا ايستاده؛ ملت ايران كجاست؟ همين تحريمهائى كه ميكنند، به كمك ملت ايران خواهد آمد و ملت ايران را اينكه ما اين همه عرض ميكنيم، توصيه ميكنيم، تأكيد ميكنيم، هم به مسئولين، هم به مردم، كه خودتان را به مسائل فرعى سرگرم نكنيد، براى خاطر اين است. اينكه به مطبوعات، به رسانهها، به روزنامهها، به پايگاههاى اينترنتى كه امروز رواج پيدا كرده است،
مذاکره...
:sham:
كِى ايران مذاكرات در مورد مسائل گوناگون جهانى را، از جمله مسئلهى هستهاى را ترك كرده بوده كه حالا برگردد؟!
اين يك تقلب و خدعهى تبليغاتى است. ... مشكل زورگوهاى سياسى غرب اين نيست كه ايران بر سر قضيهى هستهاى يا قضاياى ديگر مذاكره نميكند؛ نه، مشكل آنها اين است كه ايران زير بار حرف آنها نميرود.
مذاكره به صورت يك تاكتيك، مذاكره براى مذاكره، مذاكره براى فروختن ژست ابرقدرتى بيشتر به دنيا، اين مذاكره يك حركت حيلهگرانه است؛
دشمن در مقابل ملت ايران در موضع انفعال است. ملتى با عزم راسخ، با بصيرت، با ايمان، ميداند چه ميخواهد، راه را هم بلد است، سختىها را هم با شجاعتِ تمام تحمل ميكند؛
در مقابل اين ملت، اسلحههاى گوناگون سياسى و نظامى و امنيتى و اقتصادى كنْد است؛
لذا دشمن در حال انفعال است. دشمنان چون در حال انفعالند، حركات غير منطقى ميكنند.
اين را من به شما عرض بكنم. هدف تحريمها چيز ديگرى است.
هدف تحريمها خسته كردن ملت ايران است، جدا كردن ملت ايران از نظام اسلامى است.
مذاكره هم كه انجام بگيرد، اگر ملت ايران باز در صحنه باقى باشد و بر حقوق خود اصرار بورزد، اين تحريمها وجود خواهد داشت.
اما ملت ايران نميخواهد اين را از راه ذلت در مقابل دشمن به دست بياورد؛
اين را ميخواهد با نيروى خود، با عزم خود، با شجاعت خود، با پيشروى خود، با توانائى جوانانش به دست آورد؛
در مقابل سى سال فشار آمريكا، ملت ما از لحاظ پيشرفت علمى، پيشرفت اقتصادى، پيشرفت فرهنگى، آبروى بينالمللى، نفوذ و اقتدار سياسى، به جائى رسيده است كه در دوران رژيمهاى پهلوى و قاجار خوابش را هم نميديدند؛
نه مردم، نه مسئولان. ما تجربه كرديم، ما امتحان كرديم. سى سال ما در مقابل فشارهاى آمريكا ايستادهايم، اينجائيم؛
ملتهائى هم هستند كه سى سال تسليم آمريكا شدند و مراحل متعددى عقبند. ما بدى نديديم از ايستادگى، از مقاومت. مقاومت، نيروى درونى يك ملت را احياء ميكند و به فعليت ميرساند.
آنچه امروز ملت ايران در اختيار دارند، يك نعمتِ آسان به دست آمده نيست؛ يك حادثهى تصادفى نيست.
اين خيلى مهم است. اگر شما در يك مبارزهى شخصى، در يك دفاع شخصى كه در مقابل يك حريف قرار ميگيريد، بتوانيد حركت او را پيشبينى كنيد، هيچ ضربهاى نخواهيد خورد.
اگر حواستان پرت شد، غافل شديد، تمركز را از دست داديد، به چيز ديگرى سرگرم شديد، نتوانستيد پيشبينى كنيد كه او چه كار ميخواهد بكند، حتماً ضربه ميخوريد.
هى سفارش ميكنيم كه از وارد كردن حرفها و مطالب نادرست - كه ذهن مردم را مشغول ميكند - به فضاى ذهنى مردم پرهيز كنيد، به خاطر اين است.
از تجربه های مذاکره نکردن هم برامون بگید
تجربه ی ملموسشو که همه داریم تو این جامعه زندگی میکنیم و حسش میکنیم (البته اگه منصف باشیم و همه ی ابعاد رو ببینیم و بدونیم که این مشکلات الان فقط واسه مذاکره نکردناست یا متاسفانه به خاطر .....؟؟!! ــ حیف که یه سری چیزا گفتنش تو سایت ممنوعه!!بگذریم...!)
ولی تحلیل نفع و ضررش و اینکه خوب بوده یا بد دیگه بستگی دارد به...
- اینکه جهان بینی شما چی باشد.و نفع و ضرر و تو چی ببینی!....
- اینکه شعار به ارث رسیده ی "سر به دار دادن و تن به ذلت ندادن" گذشتگانمون براتون افتخار باشه یا فقط یک کلیشه...!
- اینکه مرگ رو پایان بدونید یا یک شروع...!
- اینکه باور داشته باشین چیزهایی تو این دنیا وجود دارد که انقدر می ارزند که انسان بخواد به خاطرش سختی هایی رو تحمل کنه یا نه زندگی این دنیا رو با ارزش ترین چیز بدونید که نمی ارزد هیچ چیزو با اون یا حتی بخشی از اون معامله کرد....!
- اینکه درک کنید "منتظر بودن" و " تو را من چشم در راهم" به یک عزیز گفتن یعنی چی یا نه...!
- اینکه...
بعدم حالا شما همین تجربه ها ی مذاکره کردنها رو گوش کنید اون طرف قضیه هم که دارین می پرسین خود به خود حل میشه...!:Cheshmak:
عزیزم!!بیا با هم مذاکره کنیم:
http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1392/5/17/383240_447.jpg
نکات خیلی جالبی تو مجموعه میز مذاکره مطرح شده....نمونه عینی قلدرمابی امریکایی ها رو نشون میده..مذاکره برای اونا تعریف خودشونو داره
آقای حسن كاظمی قمی، رئیس هیأت ایرانی مذاكرهكننده با آمریكا:طرف آمریكایی به ما گفت كه ایران باید از بابت این كه ما اجازه دادیم به سفیرش كه برود از زندانیها دیدار بكند باید ممنون باشد. این ضبط شده است. و در جواب گفته شد آمریكا از بابت این غلطی كه كرده و دیپلماتها را دستگیر كرده باید از ملت ایران عذرخواهی كند. این جوابی بود در برابر این گردنكشی. این روحیه بود!
این تیکش باحال بود!!...:khaneh:
[="Arial"][="Black"] :no::no::no: نه سازش
سلام بزرگوار:Gol:
نه سازش نه تسلیم نبرد با امریکا
نه تسلیم
مطیع رهبر هستیم
ان شاءالله
[SPOILER]یاد خانم دکتر سادات موسوی بخیر...امضاء این خواهر عزیزه!:Graphic (61):[/SPOILER]
رهبر انقلاب اسلامی:doa(9): در آبان ماه امسال و پیش از توافق هستهای ژنو فرموده بودند:
«اين تجربه ظرفيّت فكرى ملّت ما را بالا خواهد برد.».
ایشان در دیدار ۱۹ دی با مردم قم یكی ازبركات مذاكرات اخیر ژنو را آشكار شدن دشمنی آمریكاییها دانستند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/25134/B/13921110_0125134.jpg
در این اینفوگرافیك به مرور برخی از اظهارات و دشمنیهای آمریكایی علیه ملت ایران در بازه زمانی توافق هستهای ژنو پرداخته شده است.