جمع بندی دعا ؛ شرایط و موانع استجابت
تبهای اولیه
با عرض سلام
ما در هر موردی از خداوند کمک میخواهیم. وفتی بیمار لاعلاجی داریم، وقتی امتحان سختی در پیش رو داریم، وقتی به مشکل مالی برمیخوریم، وقتی با مشکل خانوادگی روبرو میشویم ووو.... برای کمک خواسنن دعا میکنیم، نماز میخوانیم، نذر میکنیم و از دیگران التماس دعا داریم. با این وجود همیشه این درخواستها اجابت نمیشود. سوال این است: اصولا در چه مواردی میتوان از خداوند انتظار کمک داشت و در چه مواردی این انتظار بیهوده است؟
با تشکر
با عرض سلام
ما در هر موردی از خداوند کمک میخواهیم. وفتی بیمار لاعلاجی داریم، وقتی امتحان سختی در پیش رو داریم، وقتی به مشکل مالی برمیخوریم، وقتی با مشکل خانوادگی روبرو میشویم ووو.... برای کمک خواسنن دعا میکنیم، نماز میخوانیم، نذر میکنیم و از دیگران التماس دعا داریم. با این وجود همیشه این درخواستها اجابت نمیشود. سوال این است: اصولا در چه مواردی میتوان از خداوند انتظار کمک داشت و در چه مواردی این انتظار بیهوده است؟
با تشکر
باسمه تعالی
باسلام
اوقات خوش آن بود ک با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود (1)
با تشکر از سوالی که مطرح فرمودید در اینکه دعا ودرخواست ها از حق تعالی به اجابت می رسد شکی نیست در آیه شریفه آمده (ادعونی استجب لکم2) مرابخوانید تا شما را اجابت کنم و ما باید در همه حالات ،چه در زمان مشکلات و چه در زمان راحتی به آن قادر مطلق غنیّ فیّاض علی الاطلاق پناه ببریم.
لکن باید دو مطلب را از هم تفکیک کرد یکی استجابت دعا و دیگر تحقق آنچه ما از خدا طلب می کنیم .
استجابت دعا این است که وقتی ما می گوییم یا الله ،اللهم خداوند می فرماید لبیّک ما وقتی ذکر او را بر زبان جاری می سازیم او هم متذکر ما باشد و توجه به ما نماید که بالاترین استجابت ادعیه و اذکار همین است
و این مسلما با شرائط خاص ودعا وذکر محقق می شود که به آن اجابت لبیکی می گویندو اجابت لبیکی تاخیر ندارد و لذا در بیانات ائمه (ع)آمده هرگاه دست به دعا برداشتی در پایان دستت را روی سر و روی خود بکش اشاره به اینکه عطیه الهی را گرفتی و به علاوه با گرفتن این عطیه قابلیت بیشتر برای قرب الهی پیدا کردی (3)
لذا جناب مولوی در مثنوی شیرین فرموده است:
آن یکی الله می گفتی شبی /تا که شیرین گردد از ذکرش لبی
گفت شیطانش خمش ای سخت رو/چند گوئی آخر ای بسیار گو
اینهمه الله گفتی ای عتو / خود یکی الله را لبیک گو
می نیاید یک جواب از پیش تخت /چند الله می زنی با روی سخت
او شکسته دل شد و بنهاد سر /دید در خواب او خضر را در خضر
گفت هین از ذکر چون وا مانده ای/چه پشیمانی از آن کش خوانده ای
گفت لبیکم نمی آید جواب /زان همی ترسم که باشم رد باب
گفت خضرش که خدا این گفت به من/که برو با بگو ای ممتحن
بلکه آن الله تو لبیک ماست /وان نیاز و درد وسوزت پیک ماست
نی تو را در کار من آورده ام /نه که من مشغول ذکرت کرده ام
خیله ها و چاره جوئی های تو /جذب ما بوده گشاده پای تو
درد عشق تو کمند لطف ماست / زیر هر یا رب تو لبیک ماست
پی نوشت
1- حافظ
2-سوره غافر آیه 60
3- کافی کتاب دعا ج2 ص342
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود صفت بنده پروری داند(1)
واما اینکه در دعاها حتما آنچه که می طلبیم محقق گردد معلوم نیست چون طبق بیان قران (عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون)2
ما از پشت پرده بی خبریم ماهمه مصالح و مفاسد را نمی شناسیم و در جای دیگر قرآن فرموده (فعسی ان تکرهوا شیئاًو یجعل الله فیه خیراًکثیراً)3
البته در همان مواردیکه ما درخواست امری را داریم چون در نهایت به مصلحت ما نیست خداوند رئوف و مهربان آن امر را برایمان مححق نمی سازد بجایش آنچه که به مصلحت ما است به ما می بخشد به عنوان مثال اگر در منقلی حبه های ذغال را قرار دهیم و آتش روشن کنیم بطوریکه حبه های سیاه ذغال بطور کامل قرمز و بر افروخته گردند
کودکی که نگاه به آن حبه ها دارد به تصور آنکه شکلات است از مادرش مطالبه می کند و چه بسا گریه و ناله هم دارد لکن مادر مهربان و دلسوز هرگز ان ذغال سرخ شده را در اختیار کودک خود قرار نمی دهد تا مبادا آسیب ببیند لکن در عین حال بی توجه به خواست وناله او هم نخواهد بود او بجای آن ذغال سرخ شده شکلاتی واقعی ،شیرینی ،میوه ای که به حال کودکش مفید است به او می دهد.
بنابراین اذکار و ادعیه
اولاًاستجابت به معنی توجه حق تعالی را به دنبال دارد
و ثانیا اگر مورد درخواست در ذکر ودعا به جهت رعایت مصلحت بنده و یا جامعه محقق نگردد جایگزین او و عوض او داده می شود و اگر این عوض در دنیا به جهاتی داده نشود مسلما در قیامت داده می شوددر همین زمینه جناب مولوی در مثنوی نقل کرده:
دزدکی از مارگیری مار برد /ز ابلهی آن راغنیمت می شمرد
وارهید آن مارگیر از زخم مار /کشت آن مار دزد خود را زاز زاز
مارگیرش دیدو پس بشناختش/گفت از جان مار من پرداختش
در دعا می خواستی جانم به او /کش بیابم مار بستانم از او
شکر حق را کان دعا مردود شد/من زیان پنداشتم آن سود شد
پس دعاها کان زیان است و هلاک/وز کرم می نشنود یزدان پاک
مصلح است و مصلحت را داند او /زان دعا را باز می گرداند او
وان دعا گوینده شاکی می شود /می برد ظن بد و آن بد بود
می ندانست کو بلای خویش خواست/وز کرم حق آن بد وناورد راست
پی نوشت
1- حافظ
2-بقره 216
3- نساء 19
با عرض سلام
ضمن تشکر از پاسخ مبسوط شما که تصویری کلی از فلسفه دعا و اجابت ان را ارائه میدهد، سوال خود را با ذکر یک مثال ادامه میدهم:
فردی برای شفای بیماری از نزدیکان خود (مثلا پدرش) دعا میکند. او به دعا اعتقاد دارد.
امکان1) پدر شفا پیدا میکند. دعا کننده خرسند از شفای پدر خدا را شکر میکند که دعایش مستجاب شده
امکان 2) پدر فوت میکند. دعا کننده خود را تسلی میدهد که این خواست خدا بوده و عمر پدرش به اتمام رسیده
حال همین فرد را با اعتقاداتی سست در نظر بگیرید
امکان1) پدر شفا پیدا میکند. او از شفای پدر خوشحال و آن را نتیجه تلاش پزشکان میداند
امکان 2) پدر فوت میکند. او نا خشنود و از خدا گلایه مند است که چرا پدرش شفا نیافته
سوال این است که آیا اجابت دعا اثری ملموس و مشهود دارد یا هر آنچه پس از دعا اتفاق می افتد را باید به حساب اجابت دعا گذاشت؟
با تشکر
با عرض سلام
ضمن تشکر از پاسخ مبسوط شما که تصویری کلی از فلسفه دعا و اجابت ان را ارائه میدهد، سوال خود را با ذکر یک مثال ادامه میدهم:فردی برای شفای بیماری از نزدیکان خود (مثلا پدرش) دعا میکند. او به دعا اعتقاد دارد.
امکان1) پدر شفا پیدا میکند. دعا کننده خرسند از شفای پدر خدا را شکر میکند که دعایش مستجاب شده
امکان 2) پدر فوت میکند. دعا کننده خود را تسلی میدهد که این خواست خدا بوده و عمر پدرش به اتمام رسیدهحال همین فرد را با اعتقاداتی سست در نظر بگیرید
امکان1) پدر شفا پیدا میکند. او از شفای پدر خوشحال و آن را نتیجه تلاش پزشکان میداند
امکان 2) پدر فوت میکند. او نا خشنود و از خدا گلایه مند است که چرا پدرش شفا نیافتهسوال این است که آیا اجابت دعا اثری ملموس و مشهود دارد یا هر آنچه پس از دعا اتفاق می افتد را باید به حساب اجابت دعا گذاشت؟
با تشکر
باسمه تعالی
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس/در بند آن مباش که نشنید یا شنید
با توجه به معنای اجابت که توضیح عرض کردم ،بهتر است بفرمایید نتیجه دعا اثری ملموس دارد......
بله ما اگر دعا را با شرایط خاص خودش انجام دهیم و از عمق جانمان باشد و نه فقط لقلقه زبان و سایر شرایط دیگر.....و با توجه به علم نامتناهی،قدرت مطلق و فیاض علی الاطلاق بودن حق تعالی ،آنچه که بعد از دعا با آن مواجه می شویم ،اثر و نتیجه دعایمان می باشد.
موفق باشید
بله ما اگر دعا را با شرایط خاص خودش انجام دهیم و از عمق جانمان باشد و نه فقط لقلقه زبان و سایر شرایط دیگر.....و با توجه به علم نامتناهی،قدرت مطلق و فیاض علی الاطلاق بودن حق تعالی ،آنچه که بعد از دعا با آن مواجه می شویم ،اثر و نتیجه دعایمان می باشد.
با عرض سلام
(اگر) در جمله شما، این نتیجه را میدهد که:
- هر دعایی که مستحاب نمیشود، یکی از دلایلش عدم انجام دعا با شرایط ویژه آن میباشد
در این رابطه این سوالات پیش میاید :
1- علت تحقق بسیاری از خواسته های بشر بدون دعا چیست؟ بسیاری از مردم دعا نمیکنند ولی موفقند. آنها به خواسته های خود میرسند و از آن استفاده میکنند. چه عاملی در این گروه از مردم موجب رسیدن به خواسته هایشان است؟
2- در بسیاری موارد هم مردم با سوز دل و از صمیم قلب دعا میکنند ولی دعای آنها مستجاب نمیشود. ایا باز هم باید این را به حساب عدم تحقق شرایط دعا توسط دعا کننده یا دعا کنندگان دانست یا علت دیگری در بین است؟
با تشکر
ببینید دوست عزیز
انسانی که سخت کوش است به هدفش میرسد خواه با خدا باشد یا بی خدا چون خداوند یه قدرهایی توی عالم گذاشته که با طی اونا میتوان به هدف رسید
اما چیزی که مهمه اینه اونیکه باخداست و قبلا به خدا توکل کرده و برای هدفش دعا هم کرده بود از یه اجر معنوی برخورداره که اون بی خدا از اون محروم هست
من باید زمانی از خدا استجابت 100 درصد رو بخوام که بندگی کامل کرده باشم
برخی مواقع هم چون خداوند از تمام امور اینده باخبره و صلاح ما نیست برخی دعاهای مارو قبول نمیکنه.
هم چنین دعا باید با تلاش همراه باشد نه اینکه ما بشینیم خونه بگیم خدایا میشه یه جند صد تومنی بندازی پایین؟
اما چیزی که مهمه اینه اونیکه باخداست و قبلا به خدا توکل کرده و برای هدفش دعا هم کرده بود از یه اجر معنوی برخورداره که اون بی خدا از اون محروم هست
با عرض سلام
کسی که دعا میکند برای اجر معنویش دعا نمیکند...او شفای پدرش را میخواهد...پول لازم دارد، قبولی در امتحان یا سفر سلامت برای بستگانش را آرزو دارد. در این انظارات اجر معنوی دیده نمیشود، اینها خواسته های انسانی هستند.
انسانی که سخت کوش است به هدفش میرسد خواه با خدا باشد یا بی خدا چون خداوند یه قدرهایی توی عالم گذاشته که با طی اونا میتوان به هدف رسی
پس نقش دعا چیست؟
من باید زمانی از خدا استجابت 100 درصد رو بخوام که بندگی کامل کرده باشم
این که شرایط را سخت تر میکند! شما بنده کامل سراغ دارید؟ اگر هم باشند در طول تاریخ انگشت شمارند. خداوند این را میدانسته و دین را برای این تعداد انگشت شمار نازل نکرده. بندگان خدا من و امثال من نا کامل هستیم که تعدادمان کم هم نیست. با این تعریف شما ما نباید انتظار اجابت داشته باشیم.
برخی مواقع هم چون خداوند از تمام امور اینده باخبره و صلاح ما نیست برخی دعاهای مارو قبول نمیکنه.
این همان نکته ایست که من عرض کردم. از دید انسانی ما چه علامتی وجود دارد که بفهمیم مشکل ما با دعا حل شده و یا عوامل طبیعی اجتماعی آن را حل کرده اند؟ چه علامتی وجود دارد که بفهمیم خداوند دعای ما را قبول نکرده یا شرایط طبیعی اجرای خواست ما برآورده نشده؟
هم چنین دعا باید با تلاش همراه باشد نه اینکه ما بشینیم خونه بگیم خدایا میشه یه جند صد تومنی بندازی پایین؟
مثال بسیار چالبی زدید! چرا ما هیچ گاه این دعا را نمیکنیم؟ و چرا هر مقدار تلاش هم بکنیم این دعا اجابت نمیشود؟ خواهش میکنم مشخصا پاسخ این سوال را بدهید.
با تشکر
با عرض سلام
کسی که دعا میکند برای اجر معنویش دعا نمیکند...او شفای پدرش را میخواهد...پول لازم دارد، قبولی در امتحان یا سفر سلامت برای بستگانش را آرزو دارد. در این انظارات اجر معنوی دیده نمیشود، اینها خواسته های انسانی هستند.
گاهی ما برای مریضی دعا میکنیم که احلش فرا رسیده است بنابرای قبول نمیشود
گاهی برای پول دعا میکنیم اما خدا میداند که ما با به دست اوردن پول گناه خواهیم کرد
گاهی برای امتحان سخت گناه می کنیم که هیچ تلاشی نکرده ایم که دعا باید با تلاش همراه باشد
پس نقش دعا چیست؟
دعا هم نقش معنوی دارد هم نقش مادی که خداوند صلاح بداند قبول میکند صلاح نداند قبول نمیکند
انسان در قیامت میگوید کاش هیچ دعایم قبول نمیشد و برایم ثواب معنویش نوشته میشد
این که شرایط را سخت تر میکند! شما بنده کامل سراغ دارید؟ اگر هم باشند در طول تاریخ انگشت شمارند. خداوند این را میدانسته و دین را برای این تعداد انگشت شمار نازل نکرده. بندگان خدا من و امثال من نا کامل هستیم که تعدادمان کم هم نیست. با این تعریف شما ما نباید انتظار اجابت داشته باشیم.
خوب این یه قانون است اینکه باید برای استجابت دعا خالص بود و طرفیت لازم رو داشت
این همان نکته ایست که من عرض کردم. از دید انسانی ما چه علامتی وجود دارد که بفهمیم مشکل ما با دعا حل شده و یا عوامل طبیعی اجتماعی آن را حل کرده اند؟ چه علامتی وجود دارد که بفهمیم خداوند دعای ما را قبول نکرده یا شرایط طبیعی اجرای خواست ما برآورده نشده؟
این رو باید حس کرد که دعای ما قبول شده یا نه.یه چیز قلبی هست و الا هیچ نشانه ای نداره
مثال بسیار چالبی زدید! چرا ما هیچ گاه این دعا را نمیکنیم؟ و چرا هر مقدار تلاش هم بکنیم این دعا اجابت نمیشود؟ خواهش میکنم مشخصا پاسخ این سوال را بدهید.
با تشکر
چون این دعا حرکت رو از انسان میگیره . انسان برای رسیدن به هدف باید تلاش کنه این یه قانونه
فرض اگه این جور دعاها قبول میشد. من مینشستم خونه صبح که پا میشدم میگفتم خدایا صبحانه مو بفرست بعد می خوابیدم تا ظهر ظهر که میشد
میگفتم خدایا ناهارمو بفرست و شب هم هیمن طور
یه لحظه زندگی این چنینی رو تصور کن . ایا زندگی اصلا این جوری شیرین میشد؟ مسلما نه
یه مورد دیگه هم اینه بیشتر دعاهای انسان ها غیر معقول هستن اگه استجابت میشدن هزار بار روزی دنیا زیر و رو میشدن
مثلا یکی که عزیزش رو از دست داده میگه کاش خدایا همه یدونه عزیزشون رو از دست بدن تا من خنک بشم مگه میشه؟ نمیشه که
با عرض سلام خدمت دوست عزیز ابوالفضل
قبل از هر چیز میخواستم خواهش کنم رنگ تیره تری برای تکست های نقل قول انتخاب کنید یا از امکانات موجود سایت برای نقل قول استفاده بفرمایید.
اما در مورد پاسخ های شما:
گاهی ما برای مریضی دعا میکنیم که احلش فرا رسیده است بنابرای قبول نمیشود
گاهی برای پول دعا میکنیم اما خدا میداند که ما با به دست اوردن پول گناه خواهیم کرد
گاهی برای امتحان سخت گناه می کنیم که هیچ تلاشی نکرده ایم که دعا باید با تلاش همراه باشد
این رو باید حس کرد که دعای ما قبول شده یا نه.یه چیز قلبی هست و الا هیچ نشانه ای نداره
با این ترتیب دعا کردن و نکردن چه فرقی دارد؟
گاهی قبول نمیشود، گاهی صلاح نیست، گاهی تلاش نکرده ایم.... و گاهی هم که قبول میشود نشانه ای ندارد. من از کجا بدانم دعایم مستجاب میشود؟ به نظر میرسد زندگی مردم عادی هم که دعا نمیکنند بر همین منوال میگذرد. آنها هم گاهی به خواسته هایشان میرسند و گاهی نمیرسند. تنها تفاوتش این است که آنها دیگر نمیگویند دعای ما قبول نشد. آنها میگویند سعی کردیم ولی نشد!
انسان برای رسیدن به هدف باید تلاش کنه این یه قانونه
این را من قبول دارم و درست است ولی این موضوع ربطی به دعا کردن ندارد. این یک قانون کلی است. پس جایگاه دعا کجاست؟
مثال بسیار چالبی زدید! چرا ما هیچ گاه این دعا را نمیکنیم؟ و چرا هر مقدار تلاش هم بکنیم این دعا اجابت نمیشود؟ خواهش میکنم مشخصا پاسخ این سوال را بدهید.
با تشکر چون این دعا حرکت رو از انسان میگیره . انسان برای رسیدن به هدف باید تلاش کنه این یه قانونه
فرض اگه این جور دعاها قبول میشد. من مینشستم خونه صبح که پا میشدم میگفتم خدایا صبحانه مو بفرست بعد می خوابیدم تا ظهر ظهر که میشد
اتفاقا علت اینکه این دعا را نمیکنیم این نیست! بگذارید یک سوال دیگر بپرسم شاید به جواب نزدیکتر شویم:
چرا در کشور های مسلمان و جهان سوم بیماران صعب العلاج بیشتر میمیرند و کمتر شفا پیدا میکنند تا کشور های پیشرفته؟
آیا اروپایی ها بهتر دعا میکنند؟
با تشکر
عرض ادب خدمت کارشناسان محترم
سوالی ذهن بنده را مشغول کرده
اینکه از کجا بفهمیم آیا خدا دعای ما را شنید و اجابت کرد و یا شنید و به صلاح نبوده اجابت نشده و... (جای خرسندی در این مورد اینجا هست که صدای منا خدا شنید)
یا نکته مهمتر اصلا نشنید!!
خوب اگه خدا صدای من نوعی را شنیده و دعا را اجابت میکنه یا نمیکنه خوب جای امیدواری هست که صدای منا شنیده
اما اگه صدا و دعای من حتی از سقف خونه بالاتر نمیره چی!!!؟؟ بسی جای تاسف و افسوس و شیون و... داره
راستش از قدیم گفتن ان را که عیان است چه حاجت به بیان است
مثلا من تو این سن یکسری درخواست ها از خدا دارم که به قوله معروف هم خیر دنیا در اون هست هم آخرت از هر نظر و از موقع استجابت این دعا هم گذشته از نظر من(حالا کارشناس محترم مایل بود به صورت خصوصی بیان میکنم) ولی اجابتی صورت نمیگیره
نا امید نیستم اما ....
یا ما ماموریم به دعا و انجام وظیفه نتیجه آن با خدا هست
نکته مهم و اصلی بحث من: موانع اجابت دعا چیست؟؟؟و شرایط اجابت دعا چیست؟؟؟
و من الله توفیق
پیشاپیش خیلی ممنونم
سلام
سوال منم به نوعی شبیه پست قبلیه
من وقتی دعا میکنم احساس میکنم حجاب ها مانع از رسیدن صدای من به خدا میشه شاید شما بگید با توبه واستغفار این موانع رو بردارید اما مشکل اساسی من اینه که نمیدونم باید از چی توبه کنم خیلی هم از خدا خواستم که عیب هامو بهم نشون بده ولی ...
سلام
آیا در قرآن شرایط اجابت دعا اومده؟
ما آیاتی رو بیشتر شنیدیم که مفهومشون اینه که دعا کنید تا اجابت کنم. در حالت پریشانی و اضطراب دعا کنید، هر وقت دعا کردید اجابت میکنم و ... . نفرموده دعا کنید ممکنه اجابت کنم ممکنه اجابت نکنم!
ممکنه ما به نظر خودمون با تمام نیاز و خضوع و زاری به درگاه خدا ، دعایی کنیم. و واقعا و از صمیم دل و جان خدا رو بخونیم و ازش کمک بخواهیم... یعنی در اون حالت هست که بنده واقعا به خدایی خدا اقرار میکنه، بهش با تمام وجودش ایمان میاره و میگه تو بزرگی و من ناچیز، تو سروری و من بنده، تو بی نیازی و من نیازمند، تو عطا دهنده ای و من گدای درگاه تو و ... .
ولی دعاش مستجاب نمیشه!
چندبار این اتفاق بیفته! خب آخرش چی میشه؟ آیا ناامید نباید شد از دعا کردن؟
من به شخصه بارها شده که این حالت برام پیش اومده که میگم دیگه دعا نمیکنم! اصلا انگار دعاهام برعکس میشن! چند سال روی یه دعا باید تاکید کرد؟ من سالیان سال دعام یه چیز بود و پارسال دقیقا برعکس اون دعا برام پیش اومد.
خب این معنیش چیه؟ آیا باید ربطش داد به تقدیر یا تقصیر؟
چرا تقدیر و حکمت و ... فقط برای یه عده ی خاص معنی داره!!! که هرچی بدبختی و گرفتاری هست مربوط میشه به یه عده خاص؟ تا گرفتاری پیش میاد میگن تقدیره،حکمته،مصلحته! چرا برای اونهایی که هرروز و هر ثانیه به آرزوهاشون میرسند و موفقیت پشت موفقیت، مصلحت در خوشبختی اونهاست و برای اونهایی که بدمیارن، مصلحت در بدبختی و فلاکت هست؟
چرا بعضاً گفته میشه به خاطر شرایط جامعه و زمان غیبت هست که دعاها مستجاب نمیشن، پس چرا برای یه عده ی خاص نباید اجابت بشه و برای یه عده ای اجابت بشه؟
تشکر
خداوند فرموده من از رگ گردن بهت نزدیکترم ==> یعنی من غرق وجود خداوند هستم پس امکان نداره انسان دعا کنه خداوند نشنوه
اما انسان اگر گناه کنه ظرفیت لازم رو برای استجابت دعا از دست میده و از خداوند دور میشه و این دوری ربطی به فاصله نداره و خداوند
توبه پذیر هست و صدای گناه کار رو هم میشنوه. سعی کنیم پادشاه دلمون خدا باشه ..
پیامبر اکرم (ص) می فرماید: مسلمانی که دعا می کند اگر دعایش برای قطع رحم و انجام گناهی نباشه به یکی از سه هدف خواهد رسید 1.خداوند در بر اوردن نیازش سرعت فرماید
2.یا نعمتی را برای او ذخیره سازد 3.یا شر و اسیبی را از دور میسازد
اتفاقا علت اینکه این دعا را نمیکنیم این نیست! بگذارید یک سوال دیگر بپرسم شاید به جواب نزدیکتر شویم:
چرا در کشور های مسلمان و جهان سوم بیماران صعب العلاج بیشتر میمیرند و کمتر شفا پیدا میکنند تا کشور های پیشرفته؟
آیا اروپایی ها بهتر دعا میکنند؟
خداوند به تمام انسان ها در این دنیا نگاه یکسانی داره چه کافر چه مسلمان این یعنی عدالت خداوند کافر هم نعمت خدا بهره منده و مسلمان هم همین طور
خوب اروپایی ها تلاش مضاعف کردن و امکانات بیشتری رو برای سلامتی خودشون فراهم کردن و قرار نیست چون دعا نکردن خداوند نذاره موفق بشن
به یه شهری سیلی اومد یه ادمی اونجا بود دعا کرد خدایا منو نجات بده. بعد یه عده ای سوار قایق رد میشد گفتن بیا سوار شو گفت نه منو خدا نجات میده
خودشو رسوند به یه تپه ای یه هلیکوپتر عده ای رو نجات داده بود داشت میبرد گفتن بیا ببزیمت گفت نه منو خداوند نجات میده
بعد سیل تپه رو هم گرفت همون جا غرق شد. بعد مرگش گفت خدایا چرا منو نجات ندادی خداوند عرض کرد اون قایق و هلی کوپتر از طرف من بود
خداوند به تمام انسان ها در این دنیا نگاه یکسانی داره چه کافر چه مسلمان این یعنی عدالت خداون
با عرض سلام
نکته همین است که میفرمایید! عدالت!
بنا بر این میتوان نتیجه گرفت:
خداوند هیچگاه بر خلاف عدالت رفتار نمیکند. حال اگر بپدیریم که امور دنیا بر اساس نظام علت و معلولی میگذرد، هر معلولی زاییده علتی میباشد و این همان عدالت است. بیماری های صعب العلاج زاییده علتی بنام یک ویروس یا میکرب ناشناخته و یا چیزی شبیه آن میباشند. پس برای مداوای بیماری علت آن را باید شناخت و برطرف کرد و دست خدادند در این رابطه بسته است! چون اگر بنا باشد بیماری من را شفا بدهد، نظام علت و معلولی ساخته خودش را به خاطر من بر هم زده، نظامی که شاید هزاران بیمار به آن دلیل در رنج و عذابند و اگر به من شفا بدهد عدالت خود را نقض کرده است! آیا خداوند میتواند عدالت خود را نقض کند؟
همین امروز در خبر ها آمده بود بر اثر تصادف دو اتوبوس در جاده قم 44 نفر کشته و 36 نفر مصدوم شدند... آیا کسی برای آنها دعا نکرده بود؟ مادری، پدری، همسری یا فرزندی؟
آیا آنها خود سلامت سفرشان را نمیخواستند؟ آنها آیت الکرسی را نخوانده بودند؟ پس علت این مرگ و میر چه بود؟ چرا دعا ها کارگر نیفتاد؟ علت ساده بود: یک علت فیزیکی ساده!
ترکیدگی لاستیک، انحراف، تصادف با اتوبوس مقابل، برخورد جعبه اتصالات الکتریکی و لوله سوخت، پاشیدن سوخت به بیرون، جرقه و سپس آتش سوزی.
سوال این است: آیا واقعا خداوند برای اجابت دعا نظام علت و معلولی خود را نقض میکند؟
با تشکر
سوال این است: آیا واقعا خداوند برای اجابت دعا نظام علت و معلولی خود را نقض میکند؟
این دست خداست و ما نمی توانیم بگیم . خداوند هر موقع صلاح بداند این کار را خواهد کرد
یه کتابی می خواندم اما منبعش یادم نیست.یه عارفی از یه جایی رد میشد که دید یه
کودکی از ارتفاعی داشت می افتاد این عارف دعا کرد خدایا این کودک رو نگه دار همه
با حیرت دیدن که کودک بین هوا و زمین ماند و یه نردبان اوردن کودک رو از هوا که معلق بود
اوردن پایین بعد به دست و بال این ادم افتادن که چطور این کارو کردی؟
گفت کاری نکردم از زمانی که خداوند رو شناختم به تمام حرفاش گوش داده ام .
با دعای حضرت موسی می بینیم اب دریا کنار میره و حضرت موسی و یارانش رد میشن
ما وظیفه داریم که دعا کنیم و دعا کردن بهتر از نکردن است .
سوال این است: آیا واقعا خداوند برای اجابت دعا نظام علت و معلولی خود را نقض میکند؟ این دست خداست و ما نمی توانیم بگیم . خداوند هر موقع صلاح بداند این کار را خواهد کرد
ما وظیفه داریم که دعا کنیم و دعا کردن بهتر از نکردن است .
با عرض سلام
ما در اینجا با دو مطلب روبرو هستیم:
مطلب اول) تفریفی است که از خداوند داریم. تعریفی که خداوند خود را آنگونه وصف میکند و ظاهرا این تعریف باید برای ما حجت باشد. طبق این تعریف او عادل است و بین تمام مخلوقات خود با عدل برخورد میکند. بر اساس همین تعریف اما کمی عمیق تر، خداوند خالق زمان و مکان است و محصور در این دو نیست. امری بر او در این چهارچوب زمانی و مکانی پوشیده نیست و او با رویدادی پیش بینی نشده مواجه نمیشود تا بر اساس آنچه رخ داده تصمیم بگیرد. بنا بر این اتفاقی (از منظر او) نخواهد افتاد که نیاز به تصمیم جدیدی باشد.
مطلب دوم) این باور که ما برای رسیدن به خواسته های خود باید دعا کنیم تا خداوند کاری در جهت تامین درخواست ما انجام دهد.
به نظر بنده این دو مطلب در تعارض با یکدیگرند. به عبارت دیکر اگر قرار باشد دعا عمل کند و مستجاب شود باید در چهارچوب نظام متعادل هستی باشد. بر این اساس هیچ چیز خارق العاده ای بر اثر دعا برای هیچ کس رخ نخواهد داد ولذا تصوری که از دعا داریم تصوری اشتباه میباشد. شاهد این مسئله این است که پس از 14 فرن هنوز ما کاری را میکنیم که از مکانیزم عملکرد آن هیچ اطلاعی نداریم. اگر شد میگوییم قبول شد، اگر نشد میگوییم حکمتش در این بود که نشود و اگر خلاف آنچه میخواستیم شد میگوییم راضی هستیم به رضای تو و تنها دل به این خوش داریم که دعا میکنیم!
با تشکر
سلام علیکم
عرض ادب خدمت کارشناسان محترم
سوالی ذهن بنده را مشغول کرده
اینکه از کجا بفهمیم آیا خدا دعای ما را شنید و اجابت کرد و یا شنید و به صلاح نبوده اجابت نشده و... (جای خرسندی در این مورد اینجا هست که صدای منا خدا شنید)یا نکته مهمتر اصلا نشنید!!
خوب اگه خدا صدای من نوعی را شنیده و دعا را اجابت میکنه یا نمیکنه خوب جای امیدواری هست که صدای منا شنیده
اما اگه صدا و دعای من حتی از سقف خونه بالاتر نمیره چی!!!؟؟ بسی جای تاسف و افسوس و شیون و... داره
راستش از قدیم گفتن ان را که عیان است چه حاجت به بیان است
مثلا من تو این سن یکسری درخواست ها از خدا دارم که به قوله معروف هم خیر دنیا در اون هست هم آخرت از هر نظر و از موقع استجابت این دعا هم گذشته از نظر من(حالا کارشناس محترم مایل بود به صورت خصوصی بیان میکنم) ولی اجابتی صورت نمیگیره
نا امید نیستم اما ....
یا ما ماموریم به دعا و انجام وظیفه نتیجه آن با خدا هستنکته مهم و اصلی بحث من: موانع اجابت دعا چیست؟؟؟و شرایط اجابت دعا چیست؟؟؟
و من الله توفیق
پیشاپیش خیلی ممنونم
سلام مجدد
از کارشناسان گرامی کسی نبود پاسخ بدند؟؟؟
[="Microsoft Sans Serif"]بحث «قضا و قدر» و اینکه خدا در کارها دخالت مستقیم دارد یا غیر مستقیم، بحثی است که ژرفای آن ناپیداست و حتی عارفان نیز نمیتوانند تعریف درستی از این موضوع بکنند. اما گفتهاند که حالت میانهی آن است یعنی نه اختیار کامل به انسان داده شده است و نه خدا دخالت کامل در کار دارد!
این موضوع آنقدر ژرف است که جز سردرگمی بر کسانی که به مقامهای عرفانی نرسیدهاند و در مورد آن گفت و گو می کنند، ندارد.
مولوی در دفتر سوم مثنوی، دو داستان در این مورد آورده است که به ظاهر متفاوت از هماند!
داستان دقوقی، دقوقی برای یک کشتی گیر افتاده در طوفان دعا میکند که آن کشتی از بلا رهایی یابد؛ اما به خاطر این موضوع، وی از شهودش باز میماند چون وی در کار خدا دخالت کرده است!
و داستان مردی که در زمان سلیمان، بست در خانه مینشیند و از خدا روزی بیرنج میخواهد؛ سرانجام وی دعایش مستجاب میشود و به ثروت زیادی به صورت اتفاقی میرسد!.
این داستانها بسیار پر رمز و راز هستند!
همانگونه که کارشناس فرموده است:
حافظ وظیفۀ تو، دعا گفتن است و بی /// در بند آن مباش که نشنید یا شنید
اما متأسفانه بسیاری از سخنوران آنچنان استوار در مورد دریافت مزد دعاکردن سخن میگویند که مردم را از اینی که هست، بیشتر دچار سردرگمی میکنند.
آنها میگویند اگر فلان دعا، فلان بار در فلان روز خوانده شود، چه و چه میشود.
مردم نیز چنان میکنند ولی میبینند که هیچ رخدادی رخ نداد! و گمان میکنند که خدا نشنیده است و یا ایراد نهادینه شدهای دارند که باعث برآورده نشدن دعایشان شده است!
در صورتی که سخن گفته شده «اشتباه» بوده و همچنین انتظار بیجای مردم هم اشتباه بوده.
امیدواریم که سخنوران بدانند که گفتن این سخنان، باعث بیاعتماد شدن بسیاری از مردم میشود.
برای نمونه گفته میشود: «اگر دعای عهد چهل بامداد خوانده شود، حتماً امام زمان دیده میشود»
در صورتی که دیدار امام زمان، تنها برای عارفانی که مقام «خیلی» بالایی دارند میسر میشود و یک آدم ساده حتی هزارانشب هم آن دعا را بخواند، به نتیجه نمیرسد زیرا وی اصلاً جنبهی برآورده شدن چنین درخواستی را ندارد.
*****
برخی میگویند اگر آدمی انسان کاملی باشد، دعایش مستجاب میشود.
بهنظر نمیرسد این سخن درست باشد؛ زیرا حضرت موسی بدونشک، یک آدم کامل بوده ولی هنگامی که وی دعا میکند خدا سینهی وی را با وارد ساختن دانشهایش بشکافد و گره از زبانش باز کند تا مردم سخنش را دریابند.
چنین چیزی نمیشود و مردم بنیاسرائیل بارها و بارها از سخنان موسی، سرپیچی میکنند.
و یا نوح (ع) از خدا میخواهد که فرزندش را نجات دهد؛ اما خدا چنین نمیکند.
همانگونه که گفته شد، این بحث بسیار گیج کننده است و واقعاً ما آدمهای عادی نباید زیاد در مورد این موضوع اندیشه کنیم زیرا این موضوع همانند یک دریا، ژرف است؛ همانگونه که برای شنا کردن در دریا، باید اصول و لوازم شناگری را دارا بود وگرنه سرنگونی آدمی حتمی است دربارهی این موضوع نیز چنین میشود یعنی کسانی که بدون دارا بودن ظرفیتهای لازم وارد این بحث میشوند، سردرگم میشوند.
نکتهها چون تیغ پولاد است، تیز /// گر نداری تو سپر، واپس گریز
بسیارند کسانی که به خاطر اندیشه کردن در همین موضوعها، دین گریز و دینستیز شدهاند زیرا اینان بحثها عرفانی هستند که آدمی باید زیر نظر یک پیر و عارف آنها را فرا بگیرد وگرنه، بدونشک، گمراه میشود؛ همانگونه که سفر کردن در دریا بدون داشتن نقشه و یک بلد، گمراهی و تباهی آدمی را در بر دارد.
*****
معنای دعا کردن، خواندن ظاهر یک سری واژهها نیست!
دعا، دعوت کردن از خداست که به خانهی دل ما بیاید
در جهان بیرون، وقتی میخواهیم یک بزرگی را به خانهی خود دعوت کنیم، تمهیدات بسیاری را باید فراهم کنیم از جمله میز، صندلی، خوراکیهای درجهیک و ...
دعا نیز همین است؛ برای دعوت کردن خدا، باید شرایط داشته باشیم؛ باید دانش و جنبهی بالایی داشته باشیم؛ باید قلب مهربان و صافی داشته باشیم؛ نباید حسود باشیم؛ نباید نسبت به او بیاعتماد باشیم و «خیلی خیلی» دیگر چیزها را باید دارا باشیم و از خیلی چیزها مبرا باشیم که تازه اگر همهی این شرایط هم فراهم شود، ممکن است همانند حضرت موسی و نوح آن دعای ما برآورده نشود!
اما در مورد کارهای فانی، این موضوع چندان ژرف نیست.
اگر کسی همسر خوب میخواهد، باید خودش خوب باشد؛ باید دانشش را بالا ببرد که بداند خوب و بد چیست؛ باید با خود رو راست باشد و بفهمد که آیا واقعاً خوب است یا نه؟
آیا مطالعهی روزانه دارد؟
آیا هر روز در پی دریافت هنر و تجربهی نویی است؟
آیا رفتارهای خوب را دارا است؟
اگر چنین باشد، هر آدمی دوست دارد که همسر وی شود.
اگر مثلاً دختر گمان کند که تنها به خاطر چادری بودن و نمازخوان بودن مرد خوبی شوهر وی میشود در اشتباه است زیرا جنبهی دارا بودن یک مرد خوب را ندارد.
حتی اگر مرد خوبی هم شوهر او شود، او خوشبخت نمیشود چون او دختر خوبی نیست و این موضوع ناهمگونی به وجود میآورد!
نمونه:
یک پردهی زیبا، مرغوب و خوشرنگ را زنی میبیند و در دم آنرا میخرد؛ زیرا آن پرده از هر نظر عالی است؛ اما وقتی آنرا در خانه نصب میکند، میبیند که رنگ آن پرده با فرش و لوازم خانهاش همخوانی ندارد؛ در اینصورت از آن پرده زده میشود و حتی حاضر است آنرا به قیمت ارزانی بفروشد چون همخوانیای بین پرده و لوازم خانهاش وجود ندارد.
در مورد همسر و دیگر چیزهای فانی نیز اینگونه است که ما باید برای رسیدن به آنها «تلاش کنیم» و نرسیدن به آنها را «باید» از جانب خود بدانیم و نه همچون شیطان که گمراهی خود را از جانب خدا میدانست.
اما متأسفانه بیشتر مردم ایرادهای خود را نمیبینند و همواره دیگران را معیوب میدانند.
نمونه:
در بیشتر خانوادهها، این سخن شنیده میشود: « ما شانس نداریم؛ پسرامون زن بد گیرشون میوفته، دخترامون مرد بد »
این بدان معناست که ما تنها دختر و پسرهای مردم را بد میدانیم و فرزندان خود را بدون ایراد میبینیم! در صورتی که یک پسر خوب، (اگر واقعاً خوب و دانا باشد) نمیرود دختر بدی را بگیرد.
و یا یک دختر خوب (خوب به معنای واقعی و نه یک دختر منفعل و بیهنر که تنها ظاهر است)، هیچگاه یک پسر بد را به همسری نمیپذیرد.
.
این موضوع آنقدر ژرف است که جز سردرگمی بر کسانی که به مقامهای عرفانی نرسیدهاند و در مورد آن گفت و گو می کنند، ندارد.
با عرض سلام
ما در مورد عملی صحبت میکنیم که از صدر اسلام تا کنون به صورت مستمر، همیشه، هر روز، هر شب و هر ساعت در زندگی همه ما سفارش شده و رخ میدهد. موضوع بدیع و یا خاصی نیست. آنسوی سکه هم سفارشات در مورد دعا به پیچیدگی آن اشاره نکرده اند. از سویی فلسفه دعا درخواست چیزی و اجابت آن است.
چرا بعد از 14 قرن، هنوز ما نمیتوانیم دعا و شرایط آن را تعریف کنیم؟
آیا این میتواند به این دلیل باشد که هنوز ما نه دعا را می شناسیم و نه خدا را؟ یا این که اصولا دعا در دستگاه آفرینش (جدا از فلسفه اسلامی) اصولا توجیهی ندارد؟
با تشکر
[="Microsoft Sans Serif"]
با عرض سلام
ما در مورد عملی صحبت میکنیم که از صدر اسلام تا کنون به صورت مستمر، همیشه، هر روز، هر شب و هر ساعت در زندگی همه ما سفارش شده و رخ میدهد. موضوع بدیع و یا خاصی نیست. آنسوی سکه هم سفارشات در مورد دعا به پیچیدگی آن اشاره نکرده اند.
مشکل در اینست که چیستی دعا، به درستی بیان نشده است. اینکه گفته شده است مرا بخوانید، به هیچوجه معنای اینکه تنها با زبان خدا را بخوانیم نیست؛ خواستن باید بیشتر – در حدود 95% تلاش باشد، و بقیه آن، گاهی وقتها از خدا، رسیدن به آرزویی «برین» و نه «مَهین» را درخواست کنیم.
نمونه:
دختری به پسری میگوید: « منو میخوای؟»
پسر: «البته!»
دختر: «پس بیا خواستگاریم»
در اینجا، «خواستن = خواستگاری رفتن» است؛ یعنی اگر پسر هزاران بار هم بگوید دوستت دارم ولی پا پیش نگذارد، دختر سخنش را باور نمیکند؛ زیرا وی تلاشی برای اثبات گفتهی خود نمیکند.
ما آفریده نشدهایم که از خدا همسر، بهبودی، پول و دیگر چیزهای فانی را بخواهیم؛ زیرا اینان همگی با «تلاش» آدمی بدست میآید و اگر آدمی تلاش سودمند و هدفمندی را انجام بدهد، تلاشی که همراه با دانایی راستین باشد، بدونشک به این هدفها میرسد.
«دعا کردن برای به دست آوردن چنین چیزهایی، گونهای از گستاخی نسبت به خداست.»
همانند اینکه، کسی از غول چراغ جادو بخواهد که برای او یک «آبنبات چوبی بخرد!»؛ آنکس از او باید خیلی چیزهای بزرگتری بخواهد زیرا خود نیز میتواند آبنبات چوبی را تهیه کند.
اصلاً معنا نمیدهد که با وجود مهیا بودن راه (تلاش)، از بیراهه (تنبلی و نادانیای، که نام آنرا دعا گذاشتهاند) بخواهیم به هدف خود برسیم.
بهبود یافتن بیماران، یک موضوع طبییعی است. خیلی از بیماران، به خاطر درست زندگی نکردن، بیمار میشوند و خیلی از آنها به خاطر نبود امکانات میمیرند؛ حال هرچقدر دعا کنند که بیمار ما نمیرد، تأثیری ندارد.
از سویی فلسفه دعا درخواست چیزی و اجابت آن است.
درخواست به معنای درخواست زبانی نیست؛ اصل درخواست، به معنای درخواست رفتاری است؛ زیرا تنها با این درخواست است که جنبهی برآورده شدن دعا مهیا میشود.
کسی که ماشین میخواهد، درخواستش از خدا، کار کردن اوست و اجابت خدا، روزی دادن به اوست.
با این دید، همهی دعاها برآورده میشوند؛ یعنی هرکسی تلاشی بکند، خدا هم پاسخ تلاش او را میدهد هرکسی برای رسیدن به ماشین، تلاش کند، خدا هم پاداش و مزد او را حتماً میدهد.
چرا بعد از 14 قرن، هنوز ما نمیتوانیم دعا و شرایط آن را تعریف کنیم؟
برای اینکه نمیخواهیم!
اگر از کسی که ماهی دوبار قرآن را ختم میکند، دلیل کارش پرسیده شود؛ بدون شک یا خوشبخت شدن فرزندانش را میخواهد، یا بهبود بیماری را میخواهد، یا همسر خوبی میخواهد و یا دیگر چیزهایی که باید با تلاش بدست آیند را میخواهد. این دعا و این قرآن خواندن ظاهری، تنها آب در هاون کوبیدن است.
قرآن آمده است که ما در آن دقیق شویم و نکتهی ریز و درشت آنرا درک کنیم؛ نه اینکه همانند طوطی، روزی 10 جز قرآن بخوانیم و به انجام این کار هم ببالیم.
چنین شخصی، چیزی از قرآن نمیداند، زیرا آنقدر غرق ظاهر قرآن شده است آنقدر وقت خود را هزینه ظاهر خوانی کرده است که درون آن را نمیبیند و اگر از او چند پرسش از قرآن پرسیده شود، نمیتواند پاسخی بدهد و میگوید: «اگر خدا میخواست، خود پاسخ این پرسش را میداد!».
آیا ختم قرآن، دعا است؟
نه؛ تنها هزینه کردن وقت در برابر دریافت پاداشی ناچیز است.
اگر به آن شخص گفته شود: ختم قرآن را رها کن و در پی درک قرآن باش، پیش خود اندیشه میکند که اگر ختم قرآن را رها کنم، از دعا کردن دور میافتم و خدا دیگر دعایم را برآورده نمیکند!
کسی که میخواهد فرزندش خوشبخت شود، باید کتابهای روانشناسی بخواند و از بچگی فرزندش را پرورش انسانی بدهد و نه بگذارد فرزندش، همانند علف هرز به صورت خودجوش رشد کند و زمانی که بدی و ناهنجاریای در فرزندش دید، تازه دست به دعا بردارد.
بدونشک آن فرزند در بزرگی برای مادر و پدرش، سختی به بار میآورد و با خواندن دعا، این سختی برطرف نمیشود.
آیا این میتواند به این دلیل باشد که هنوز ما نه دعا را می شناسیم و نه خدا را؟
دقیقاً همین است؛ ما نمیخواهیم چون در زندگی به خاطر نادانیمان اشتباه میکنیم و پس از بروز پیامدهای اشتباهمان، انتظار داریم که با دعا خواندن، ناگواریهایش برطرف شود.
یا این که اصولا دعا در دستگاه آفرینش (جدا از فلسفه اسلامی) اصولا توجیهی ندارد؟
با تشکر
گفتیم که این موضوع بسیار پیچیده و مبهم است و حتی کسانی همچون موسی و نوح نیز، دعایی کردهاند که برآورده نشد.
اما اگر منظور شما از دعا، دعا برای چیزهای دنیوی است، این ربطی به دعا ندارد؛ زیرا خدا به آدمی اراده، توانایی و بسیار نمعمتهای دیگری بخشیده است که بخشیدن این نعمتها، بیسبب نیست.
زآنـکـه بی حاجت، خداوند عزیز /// مینبخشـد، هیچکـس را، هیچچیز
ما آفریده نشدهایم که از خدا همسر، بهبودی، پول و دیگر چیزهای فانی را بخواهیم؛ زیرا اینان همگی با «تلاش» آدمی بدست میآید و اگر آدمی تلاش سودمند و هدفمندی را انجام بدهد، تلاشی که همراه با دانایی راستین باشد، بدونشک به این هدفها میرسد.
«دعا کردن برای به دست آوردن چنین چیزهایی، گونهای از گستاخی نسبت به خداست.»
با عرض سلام
اگر نگاهی کوتاه به کتب دعایی چون مفاتیح، صحیفه سجادیه و امثال آن بیندازیم خواهیم دید چقدر از این دعا ها مربوط به امور دنیوی ای هستند که به فرمایش شما باید با تلاش بدست آید نه دعا.
البته من در این مورد با شما هم عقیده ام و امیدوارم دوستان و پاسخگوی محترم پاسخی برای این مسئله داشته باشند.
گفتیم که این موضوع بسیار پیچیده و مبهم است و حتی کسانی همچون موسی و نوح نیز، دعایی کردهاند که برآورده نشد.
سوال همین است:
کاربرد دعا چیست و چگونه میتوان از عملکرد آن مطمئن شد؟
با تشکر
سلامم خدمت شما بزگوار که با این حوصله و دقت پاسخ میدید
[=Microsoft Sans Serif]بدونشک آن فرزند در بزرگی برای مادر و پدرش، سختی به بار میآورد و با خواندن دعا، این سختی برطرف نمیشود.
یاد روایتی افتادم که یکی از ائمه (یادم نیست کدام یک از امامان بزگوار بودند) در کوچه ای گذر کردند پسری بادوستانش مست بودند به امام توهین کردند پدر این فرزند خجالت کشید و سر به زیر افکند
امام با دیدن خجالت پدر .....نگاهی به پسر کردند از آن نگاهایی که ای کاش امام زمان به ما هم بکند
اون پسر خودشا چلوی امام به خاک انداخت و طلب بخشش کرد و پدر ان پسر شاد شد
اما نمیتوانیم همه را این طور با قاطعیت بگوئیم
بله فرمایشات شما در عموم موارد هست اما نه همه موارد
[=Microsoft Sans Serif]«دعا کردن برای به دست آوردن چنین چیزهایی، گونهای از گستاخی نسبت به خداست.»
دعا کردن برای امور دنیا برای رسیدن به لقاء خدا در کجا گستاخی حساب شده است
ایا ایه ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه مصداق این نیست که در خود قران هست
همچنان که این همه دعا از ائمه بگوار داریم که برای یاد دادن به ما است و در ان ها به وفور طلب خیر در این دنیا نیست؟؟
آیا طلب خیر شامل یک کاری که نون حلال در بیاری و یک زن خوب نصیبت بشه و عاقبتت ختم به خیر بشه در این دنیا و اون دنیا و.... نیست؟؟؟
[=Microsoft Sans Serif]ما آفریده نشدهایم که از خدا همسر، بهبودی، پول و دیگر چیزهای فانی را بخواهیم؛ زیرا اینان همگی با «تلاش» آدمی بدست میآید و اگر آدمی تلاش سودمند و هدفمندی را انجام بدهد، تلاشی که همراه با دانایی راستین باشد، بدونشک به این هدفها میرسد.
با تلاش بدست می آید همچنان که بدون تلاش هم ما دیدیم که در مواردی بدست اوردن
مثلا پدر مایه دار پسرشا برده تو کارخونه خودش و یک زنم بعدا میگیره براش این پسر برا یافتن کار و زن چه تلاشی کرده؟؟ جای ابهام داره
اینا مقایسه کن با فردی که با هزار تا بدبختی دنبال کار هست و دنبال گرفتن زن برای تشکیل زندگی و رسیدن به کمال و هنوز اندر خم یک کوچه هست من دیدم که میگم
در کل طبق روایات و ایات به نظر بنده ما ماموریم به دعا چه برای این دنیا و چه برای اون دنیا
البته برای دنیا کاش اونقدر معرفت شناخت خدا داشتم که دعا برای این دنیا در راه رسیدن به کمال اون دنیا باشه
دوما نکته اصلی سوال من جای تامل داره
نکته مهم و اصلی بحث من: موانع اجابت دعا چیست؟؟؟و شرایط اجابت دعا چیست؟؟؟
در ضمن به نظر من باید در عموم دین اسلام و کل مطالب آن را با دید مثبت و راحت بیان کرد
قران خوندن اون بنده خدا که برای امور دنیا باشه اشکالی نداره از نظر من شما اگه بتونید اونا هدایت کنید که در کنار امور دنیا برای اخرتش هم مفید باشه خدا حتما خوشش میاد
نه اینکه من به طور مثال قران میخونم برا اینکه اینطور بشه تو دنیا یکی بیاد بگه این فایده نداره که هیچی دیگه همینم دیگه نمیخونم
مثل اون هست که نماز اول وقت این همه سفارش شده(انشاالله توفیقش نصیب همه مون بشه) و یکی از علمای بزرگ فرمودند همین مقدار اگه توجه هم نباشه به مرور به خاطر اول وقت خوندن بقیش هم میاد (این تیکه اخر برداشت عمومی خودم هست)
و...
شاد باشید و کامیاب
و من الله توفیق
[="Microsoft Sans Serif"]
یاد روایتی افتادم که یکی از ائمه (یادم نیست کدام یک از امامان بزگوار بودند) در کوچه ای گذر کردند پسری بادوستانش مست بودند به امام توهین کردند پدر این فرزند خجالت کشید و سر به زیر افکند
امام با دیدن خجالت پدر .....نگاهی به پسر کردند از آن نگاهایی که ای کاش امام زمان به ما هم بکند
اون پسر خودشا چلوی امام به خاک انداخت و طلب بخشش کرد و پدر ان پسر شاد شد
چندان متوجه ارتباط میان موضوع پرورش کودک با این داستان نشدیم!
بزرگانی که به مقامهای عرفانی میرسند، نیروی روحی بسیار بالایی دارند که میتوانند روی درون هر شخصی که اجازهی آنرا داشته باشند تأثیر بگذارند و چقدر داشتهایم از اینگونه موضوعها که تنها با یک نگاه، آنکس را دگرگون کردهاند
«از جمله داستان عبدالفرار»
عبدالفرار یک گردن کلفتی بود که با اندیشهی توهین به شیرخدا، به حرم آن حضرت میرود ولی تنها با یک نگاه نافذ و یک پرسش ساده، به جرگهی پاکان میپیوندد!
البته بدونشک، آنکس، جنبههایی هم داشته است که آن نگاه، او را بارور کرده است.
اما یک مادر و پدر ساده، چگونه میتوانند چنین موضوعی را برآورده کنند؟
بیشتر فرزندان ما، همانند علف هرز، بدون برنامه و داشتن یک باغبان بزرگ میشوند؛ بدون اینکه بدانند در راههای چگونه باید درست گام بردارند. اما پدر و مادرها از آنها انتظار دویدن در زندگی را دارند! و اگر چنین نشود، او را ناخلف میخوانند و دست به دعا میگشایند که آن علف هرز، بارور شود! آن دعا، دگرگونیای را به وجود نمیآورد.
اما نمیتوانیم همه را این طور با قاطعیت بگوئیم
بله فرمایشات شما در عموم موارد هست اما نه همه موارد
بله استثنا هم وجود دارد؛ اما همانگونه که گفته شده است، «عموم» موارد اینگونه است. ما نیز در مورد بیشتر مردم سخن میگوییم زیرا استثنا مورد بحث قرار نمیگیرد.
دعا کردن برای امور دنیا برای رسیدن به لقاء خدا در کجا گستاخی حساب شده است
دعا برای رسیدن به دیدار خدا بزرگترین و زیباترین دعای آدمی است.
منظور ما این بود که دعای خالی برای ماشین، همسر و دیگر موضوعها بیفایده است – بیفایده نه به این معنا که کسی دعا نکند؛ به این معنا که «95%» تلاش «سودمند» کند، تلاشی همراه با اعتماد به خدا و (5%) هم دعا کند؛ در آنصورت مطمئن باشد دعا و آرزویش برآورده میشود و نه فردی که هیچگونه مطالعهای ندارد و در انسان شناسی و دیگر دانشها سستی دارد، در زمانی که میخواهد ازدواج کند، برای همسریابی دست به دعا بردارد و بگوید:
«چون من با کسی رابطه نداشتهام، کسی را همانند خودم به همسری من در آور»
و یا در مورد وضعیت اجتماعی، فردی که پشتکار و دانش لازم را ندارد بگوید:
«چرا من که نماز میخوانم، خدا و پیغمبر سرم میشود! وضع مالیام این است؛ اما او که نه اخلاق را رعایت می کند و نه خدا و پیغمبر را میشناسد، چنان وضع خوبی دارد؟»
نخست باید گفت: کسی که اینچنین در مورد بدی دیگران استوار سخن میگوید، نشاندهندهی این است که خود او خدا و پیغمبر را آنگونه که شایسته است، نشناخته است؛ زیرا او که آگاهی کامل از زندگی آنکس ندارد و همواره با آنکس نبوده؛ شاید او کاری انجام داده که بسیار با ارزش بوده است. آیا چنین کسی سخن خدا را شنیده است که گفته است، «در مورد چیزی که دانش و آگاهی لازم را ندارید، سخن مگویید»؟ او شنیده است ولی گوش نکرده است!
با اینحال، او خود تلاشیی نکرده است؛ دانشی برای ثروتمند شدن ندارد؛ اما شخص مخاطب او تلاش کرده است و پاداش تلاش خود را هم گرفته است و یا از راه نامناسب پول دار شده است، که بدون شک اگر چنین باشد، تاوان آن کار را در همین جهان می دهد. نخستین تاوانش هم اینست که در اندیشهی دیدار خدا نیست!
«هرکسی میتواند از راه نادرست پولدار شود؛ این دیگر حسرت خوردن ندارد!»
تنها کافیست جوانمردی را زیر پا بگذارد تا چنین شود.
و یا در مورد همسر، بسیاراند کسانی که هیچ رابطهای با کسی نداشتهاند اما همسر بدی گیر آنها افتاده است؛ زیرا مطالعهی منظم نداشتهاند که به آدمی نکتهبین تبدیل شوند. وگرنه هرکسی که دارای مطالعه مفید باشد، در همان جلسهی نخست با پرسیدن چند پرسش زیبا و پخته، منش فرد مقابل را به راحتی در مییابد.
و یا دیده میشود که کسی نااهل، همسر خوبی دارد؛ اینان همگی گماناند؛ چه بسیار کسانی که خوباند ولی از نظر مردم، بداند.
البته کسی ممکن است با نیایش در شب، با نماز و دیگر موضوعها، آرامشی شیرین را دریافت میکند که آن دعا نیست؛ یعنی دعا به معنای متعارفی که در بین ما هست، نیست؛ آن معاشقه با خداست.
اگر کسی چنین ظرفیتی را داشته باشد که با نماز و نیایش به آرامش برسد، یعنی به درک بالایی رسیده است و ناخودآگاه، ساعتی چند از شب را به نیایش و خلوت با خدا میپردازد، که این موضوع در روحیه و رفتار وی و همچنین نزدیکی به خدا، بسیار مؤثر است.
ایا ایه ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه مصداق این نیست که در خود قران هست
همچنان که این همه دعا از ائمه بگوار داریم که برای یاد دادن به ما است و در ان ها به وفور طلب خیر در این دنیا نیست؟؟
در قرآن دعاهای بسیار هست – همچون دعای موسی، دعای نوح، دعای کسانی که میخواهند الگو و سرور مردم باشند؛ که همگی برای رسیدن به آن آرزوی بزرگاند؛ اگرچه بهظاهر چنین نباشند!
«حسنه» به چه معناست؟
ماشین؟ خانه؟
همهی اینها با تلاش بدست میآید و خدا پیش از آنکه ما حتی دعا کنیم، دعای ما را برآورده کرده است و به ما خرد، اراده، امکانات و خیلی چیزهای دیگر داده است که برای رسیدن به این موضوع، برای ما کافی هستند.
آن آیهای گه گفته شد، بیشتر در «قنوت» گفته میشود، دعا است؛ دعایی بسیار زیبا.
کسی که در این جهان، دارای رفتار نیکو، ارادهی استوار، راستگویی، امانتداری، چشمپاکی و دیگر چیزها باشد، حسنهی واقعی در این جهان را دریافت کرده است و همانگونه که در آیه آمده است – که ابتدا حسنهی دنیا، سپس آخرت مهیا میشود.
یعنی کسی که این خوبیها را داشته باشد، به آرزویش میرسد و در آخرت نیز خوشبخت میرود. البته این حسنهها نیز بدون تلاش به آدمی نمیرسد و باید «بـســیــار» تلاش کند که ویژگیهای گفته شده را در خود بیابد.
«بیشتر ایرانیان، آن دعا را در قنوت خود میخوانند؛ اما چند درصد از ایرانیان، دنیای خوبی دارند؟»
زن و فرزند خوب، خوب هستند؛ ولی آنگونه نیست که کسی بدون داشتن آنان، آخرت خوبی نداشته باشد؛ همانند نوح و لوط . ولی باز هم زن و فرزند خوب، بدون تلاش، بدست نمیآیند.
آیا طلب خیر شامل یک کاری که نون حلال در بیاری و یک زن خوب نصیبت بشه و عاقبتت ختم به خیر بشه در این دنیا و اون دنیا و.... نیست؟؟؟
گفتیم که طلب یا همان دعا، به معنای گفتن ظاهری واژگان نیست؛ بدون «تلاش خیلی زیاد و پشتکار هدفمند»، آب در هــاون کــوبـیــدن اســـت. این را به راحتی میتوان در جهان دید: همه از خدا چنین درخواستهایی دارند؛ اما واقعاً چند نفر به چنین چیزهایی رسیدهاند؟
با اینحال، زن یا شوهر خوب، روزی پاک و دیگر چیزها، چیزهای خوبی هستند ولی بزرگ نیستند! همچنین، برآورده شدن این آرزوها بهصورت مستقیم به خدا بستگی ندارد؛ زیرا او به ما اراده و نیروی اندیشهکردن داده است و گزینش راه را بر عهدهی ما گذاشته است که خود زندگی خود را بسازیم.
این چیزهای دنیوی همانند آن آبنبات چوبی هستند که آن بچه از غول چراغ جادو خواست.
آبنبات چوبی برای یک بچه بسیار شیرین و دلچسب است همانگونه که ماشین و دیگر چیزها برای ما دلچسباند؛ ولی آن بچه چون «ارزش غول چراغ جادو را نمیداند» از او یک آبنبات میخواهد. در صورتی که وی اگر از او انتظار بزرگتری میکرد، آبنبات هم میتوانست بخرد.
با تلاش بدست می آید همچنان که بدون تلاش هم ما دیدیم که در مواردی بدست اوردن
مثلا پدر مایه دار پسرشا برده تو کارخونه خودش و یک زنم بعدا میگیره براش این پسر برا یافتن کار و زن چه تلاشی کرده؟؟ جای ابهام داره
آیا هرکسی کار و همسر داشت، به آرزویش رسیده است؟
آیا واقعاً انسان با این همه نیرو و شگفتی آفریده شده است که این چیزها را آرزوی خود قرار دهد؟
در اینصورت، آیا دعای حیوانات از ما برتر نیستند؟ زیرا دعای آنها بدون خطا زودتر از ما برآورده میشود؟
آنان خیلی زود و بدون دردسر همسر دلخواهشان را میگیرند؛ همسری که که هیچگاه از او طلاق نمیگیرند و هر وقت بخواهند، در طبیعت نیز به دنبال خوراکیهای پاک میگردند و از خوراکیهای ناپاک «نمیخورند»؛ پس از چند ماه، چند بچه هم به دنیا میآورند و به آنها «رسم زندگی کردن را میآموزند» و در نهایت میمیرند.
از این دیدگاه، آدمی از حیوان هم پستتر میشود!
ما نگاه میکنیم که فلان کس زود ازدواج کرد؛ اما نگاه نمیکنیم که پس از چند ماه با روحیهی خراب از همسرش جدا میشود؛ چون تنها نام ترشیده بودن را بر خود نمیتوانیم ببینیم و یا عذباُقلی بودن را!
نگاه میکنیم که فلان کس از همان ابتدا رفت سر کار و حقوق دریافت کرد به سر کاری رفت که هیچ تخصصی در آن ندارد.
به این نگاه نمیکنیم که کار آن شخص، یک کار ناجوانمردانه است و بدونشک تاوان آنرا پس خواهد داد؛ زیرا کس دیگری باید به جای او قرار میگرفت.
هر کسی میتواند کار ناجوانمردانه انجام دهد؛ چرا حسادت میکنیم؟ خوب ما هم میتوانیم همانند چنین کسی ناجوانمردی کنیم و به آرزویمان برسیم. آیا بهتر نیست بهجای این تشویشها، ناجوانمردیای انجام دهیم و کار را تمام کنیم؟
اما کسی که کار ناجوانمردانه انجام میدهد، هیچگاه غول چراغ جادو را نخواهد دید!
اینا مقایسه کن با فردی که با هزار تا بدبختی دنبال کار هست و دنبال گرفتن زن برای تشکیل زندگی و رسیدن به کمال و هنوز اندر خم یک کوچه هست من دیدم که میگم
بله این چیزها بسیارند ولی (در بیشتر موضوعها،) هرکس بدبختیای دارد، بهخاطر ناتوانی خودش است.
گفته میشود: «اگر کسی که فلج است، قهرمان « دو » نشود، گناهکار خودش است!
چون ما دانشهای لازم را دریافت نکردهایم در زندگی سختی میبینیم.
نمونه:
یکی از آشناهای ما در رشتهی حسابداری کارشناسیاش را گرفت. وقتی خواست سر کار برود، دو کار برای او بود؛ یکی حسابداری در شرکتی با حقوق 700،000 و دیگر حسابرسی با حقوق 300،000.
همهی ما به او گفتیم که حسابداری را برگزین ولی او چون تجربه و دانش لازم را داشت گفت نهایت سختی من یکیدو سال است و پس از آن، حقوقم خیلی بیشتر میشود اما اگر به حسابداری بروم، نه پیشرفتی میکنم و نه حقوقم تغییر چندانی میکند.
اکنون با سهسال سابقه! شده است مدیرمالی یک شرکت بازگانی بسیار مهم و همچنین حسابرس ارشد یک شرکت حسابرسی که آن شرکت، سال گذشته برترین شرکت حسابرسی کشور شد. و 2،500،000 حقوق پایهاش است؛ یعنی بیشتر از این هم میگیرد؛ این چیزی است که خودش میگوید!
چرا؟
چون به انگلیسی مسلط است؛ چون به "Excel" و نرمافزارهای حسابداری مسلط است؛ و مهمتر از همه، چون پشتکار فراوانی دارد و در این سهسال، چند گواهینامهی معتبر گرفت.
اما دوستان وی که دقیقاً با هم به سرکار رفتهاند، هنوز هم دارای مشکل هستند چون حتی چگونگی فارسی کردن "Word" را هم نمیدانند! و هی از بدی روزگار و سختی کار و کمی حقوق دم میزنند.
ما وقتی در ابتدا به خود سختی وارد نکنیم، چگونه انتظار آرامش میتوانیم داشته باشیم؟
ما وقتی دانش نداشته باشیم، چگونه میتوانیم زندگی کنیم؟
اتفاقاً اگر کسی واقعاً دانشمند باشد، بیکار نمیماند. بهشرط آنکه در ابتدا سختی کمی حقوق را تاب بیاورد.
در کل طبق روایات و ایات به نظر بنده ما ماموریم به دعا چه برای این دنیا و چه برای اون دنیا
البته برای دنیا کاش اونقدر معرفت شناخت خدا داشتم که دعا برای این دنیا در راه رسیدن به کمال اون دنیا باشه
بله ما مأمور شدهایم؛ اما دعا بهچه معناست؟
در نظر ابتدایی گفتهایم که به معنای دعوت از خداست که نیاز به پیشنیازهایی دارد
دوما نکته اصلی سوال من جای تامل دارهنکته مهم و اصلی بحث من: موانع اجابت دعا چیست؟؟؟و شرایط اجابت دعا چیست؟؟؟
مانع اجابت دعا، تنبلی است.
راه اجابت دعا، تلاش سودمند است.
در ضمن به نظر من باید در عموم دین اسلام و کل مطالب آن را با دید مثبت و راحت بیان کرد
قران خوندن اون بنده خدا که برای امور دنیا باشه اشکالی نداره از نظر من شما اگه بتونید اونا هدایت کنید که در کنار امور دنیا برای اخرتش هم مفید باشه خدا حتما خوشش میاد
نه اینکه من به طور مثال قران میخونم برا اینکه اینطور بشه تو دنیا یکی بیاد بگه این فایده نداره که هیچی دیگه همینم دیگه نمیخونم
ظاهر قرآن را خواندن، تأثیری در زندگی مردم ندارد؛ زیرا قرآن بارها و بارها گفته است که بیاندیشید در این قرآن؛ ونه بارها و بارها «ظاهر» قرآن را بخوانید!
کسی که وقت خود را هزینه ظاهر خوانی میکند، دیگر زمانی برای اندیشیدن در درون آن برای نمیماند.
حتی خواندن ترجمهی قرآن نیز تأثیر چندانی در زندگی آدمی ندارد؛ زیرا قرآن ظاهر نیست و نوشتاری بسیار ژرف است که نمیتوانیم با خواندن ظاهر آن پی به چیزی ببریم.
ما حتی کتابهای شعری همچون مثنوی و دیوان حافظ - که هم به زبان پارسیاند و هم سطح پایینتری نسبت به قرآن دارند را اگر جلوی خود بگذاریم و بخوانیم، نمیتوانیم آنرا درک کنیم، چه برسد به قرآن!
اگر خواندن ظاهر برای کسی ارزش است، او خود میداند با اندیشهاش!
البته همانگونه که گفته شد این سخن برای بسیاری سنگین جلوه میکند و آنها سخن گفته شده را سخنی اشتباه میدانند و همانگونه که در نظر قبلی گفته شد: اگر به چنین کسی بگوییم که ماهی نیمخط از قرآن را درک کنی بهتر از این است که ماهی دوبار همهی قرآن را بخوانی!، او گوش نمیکند و به همان ظاهرخوانی میپردازد زیرا آنگونه دوست دارد!
او خود میداند با کارهایش و اگر کسی بخواهد یا ظاهر قرآن را بخواند و یا هیچ نخواند، مشکل از خود اوست زیرا گفته شده است که درون قرآن باید درک شود، نه اینکه قرآن، کاملاً رها شود.
البته ظاهر خوانی قرآن، بیفایده نیست و باز هم بهتر از کسی است که هیچ نمیخواند.
[="Microsoft Sans Serif"]
اگر نگاهی کوتاه به کتب دعایی چون مفاتیح، صحیفه سجادیه و امثال آن بیندازیم خواهیم دید چقدر از این دعا ها مربوط به امور دنیوی ای هستند که به فرمایش شما باید با تلاش بدست آید نه دعا.
ما آشنایی چندانی با کتابهای نامبرده شده نداریم؛ اگر آن دعاهای مربوطه را بگذارید، میتوانیم بهتر در مورد آن نظر بدهیم؛ زیرا ممکن است همانند آن دعایی باشد که در قنوت میخوانیم؛ که ظاهر آن با درونش متفاوت است؛ یعنی متفاوت برداشت شده است.
سوال همین است:
کاربرد دعا چیست و چگونه میتوان از عملکرد آن مطمئن شد؟
با تشکر
بهنظر پس از گفت و گویهای انجام شده، هنوز بر سر نقطهی ابتدایی ماندهایم و این درجا زدن، ممکن است برگرفته از نادرست بودن گفتارهای ما باشد.
در نظرهای پیشین، سخنهایی که از بزرگان دریافت شده بود، بازگو شد و اگر باز هم تاریکیای هست، سخنگفتن در مورد آن، بیرون از توان و شنیدههای ماست.
با اینحال، سخنان مولوی در این مورد گذاشته میشود:
o دعا و یاد واقعی، تنها پس از پاک شدن درون معنا دارد:
بر زبان الحمد و اِکراه درون /// از زبانِ تلبیس باشد، یا فسون
وانگهان گفته خدا که: ننگرم /// من به ظاهر، من به باطن ناظرم
o تنها کسی که به شناخت عشق رسیده است، میداند در دعا چه میگوید و دعای اینان ارزش واقعی دارد:
خالی از خود بود و پر از عشق دوست /// پس ز کوزه آن تلابد که در اوست
o کار پاکان را قیاس از خود مگیر:
این شعر هم در مورد ابهام پایانی گفته شده است که چگونه آثار دعا را بدانیم:
حمد «عارف» مر خدا را راست است /// که گواه حمد او شد پا و دست
برای حس کردن چیزی، باید جنبهی درک آنرا پیدا کنیم؛ برای حس کردن برق، نیاز به چراغ داریم. برای درک معنویات، نیاز به روح پاک و معرفت بالا داریم
سلام خدمت شما بزگورا
تشکر بابته حوصله در پاسخ دادن
چندان متوجه ارتباط میان موضوع پرورش کودک با این داستان نشدیم!
منظورم این بود که دعا هم میتونه یکی را به راه راست هدایت کنه هر چند از اون طرف هم داریم که هر دعایی بکنی طرف به راه راست هدایت نمیشه مثلی که شما فرمودید حضرت لوط و حضرت نوح
هر کسی میتواند کار ناجوانمردانه انجام دهد؛ چرا حسادت میکنیم؟ خوب ما هم میتوانیم همانند چنین کسی ناجوانمردی کنیم و به آرزویمان برسیم. آیا بهتر نیست بهجای این تشویشها، ناجوانمردیای انجام دهیم و کار را تمام کنیم؟
بحث حسادت نیست دوست گرامی یک مورد مثال زدم که مواردی هم هست که بدون تلاش به دست میاد
زن و کار و بعضی از امور دنیا در جهت کمال مطلق سودمند هستند
ظاهر قرآن را خواندن، تأثیری در زندگی مردم ندارد؛
بنده از اون جهت خدمتتون گفتم قبلا هم عرض کردم این برداشت من است که به مرور باعث تامل خواهد شد در خیلی از موارد این نظر من هست
هر چند ابن ملجم (نعت الله علیه) و شمر (نعت الله علیه) که حافظ قران هم بوده دیدیم که اشقی الاشقیا شدند
حق با شما هست
اندکی تامل مسلما بهتر و سودمنتر هست
من عرضم این بود که همینم باز خوبه
انشاالله همه مون توفیق معرفت پیدا کنیم
یک سوال البته دوست داشتید پاسخ بدید
شما اینجا فرمودید
ما آشنایی چندانی با کتابهای نامبرده شده نداریم؛ اگر آن دعاهای مربوطه را بگذارید، میتوانیم بهتر در مورد آن نظر بدهیم؛ زیرا ممکن است همانند آن دعایی باشد که در قنوت میخوانیم؛ که ظاهر آن با درونش متفاوت است؛ یعنی متفاوت برداشت شده است.
این کتب کتب دعایی شیعه هستند
شما اهل کدوم کشور و پیرو کدوم مذهب هستید البته اگه دوست داشتید پاسخ بدید
اما در کل تا اونجایی که ذهنم یاری میکنه در فلسفه داریم اراده ما در طول اراده خدا هست
این همون تلاشی هست که شما فرمودید
در این چند ساله هم باب شده میگن انرژی کائنات و ....
و من الله توفیق
ممنون
[=microsoft sans serif]"هو المحبوب"
سلام
با عرض پوزش از کاربران محترم تاپیک موقتا بسته میشه تا ان شاءالله کارشناس محترم تشریف بیارن و پاسخ گوی سؤالات باشند.
یاعلی.
باسمه تعالی
در مورد دعا ذکر این نکته ضروری است که این نظام،نظام اسباب و مسببات است و ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسبابها خداوند ابا دارد از اینکه اشیا جز از طریق اسبابشان به سرانجام برسند(1)
و دعا هم در کنار سایر علل مانند سعی و تلاش ،استفاده از قرص و کپسول.... ،یکی از علت هاست ،منتها یک سبب معنوی است و به عنوان یک علت ناقصه و ضمیمه شدن در کنار سایر علل نقش خود را ایفا می کند.
و این امر بر خلاف عدالت حق تعالی نخواهد بود.یعنی در مواردی باید این امر ضمیمه شود تا مراد حاصل شود.
پی نوشت:
1-مجمع البحرین،ج1ص256
در مورد برآورده شدن یا نشدن خواسته خود در دعا هایمان باید بدانیم که ما دست تضرع به درگاه خدایی بلند کرده ایم که عالم مطلق،قادر و فیاض و حکیم علی الاطلاق است ،پس اگر متعلق درخواست ما برآورده نشد باید علت را در جای دیگری جست و جو کرد .
اتفاقا شیطان در یکی از مواردی که وسوسه می کند، تأخیر اجابت دعا است.
از این راه انسان را مأیوس می کند تا به خدا بدبین شود. ائمه اطهار(ع) به این نکته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبینی و سوء ظن به خدا برحذر داشته اند. امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «دیر اجابت نمودن خدا، تو را ناامید نکند که همانا بخشش، بسته به مقدار درخواست است و چه بسا در اجابت دعای تو تأخیر رخ دهد تا درخواست تو طولانی تر گردد و بخشش او کامل تر شود. چه بسا چیزی را خواسته ای و تو را نداده و بهتر از آن را در این دنیا یا آن دنیا داده و یا بهتر آن بوده که آن را از تو باز دارد. چه بسا چیزی را طلب نمودی که اگر به تو می داد، تباهی دین و دنیای خود را در آن می دیدی».(1)
چنانچه در دعای افتتاح می خوانیم:
و لعل الذی ابطا عنی هو خیر لی لعلمک بعاقبة الامور «اگر حاجتم را دیر برآوردی، از سر نادانی بر تو تندی کردم،در صورتی که تأخیر در اجابت حاجتم برایم بهتر بوده است، زیرا تو به امور آگاهی».
پی نوشت:
1-نهج البلاغه،نامه31
پس تأخیر اجابت دعا، نشان کم لطفی و کم محبتی خدا نیست، بلکه گاهی بر عکس، هرچه بیشتر تأخیر شود، دلیل بر بیشتر دوست داشتن خدا است. امام صادق(ع) می فرماید: «وقتی مؤمنی دعا می کند، خداوند به ملائکه می فرماید: دعایش را مستجاب نمودم، ولی آن را نگه دارید و عطا نکنید که من دوست دارم صدای این بندة مؤمن را بشنوم. بندهای هم هست که دعا می کند و خداوند می فرماید: زود حاجتش را بدهید که آوازش را دوست ندارم».(1)
و به تعبیر جناب مولوی:
آن یکی الله میگفتی شبی
تا که شیرین میشد از ذکرش لبی
گفت شیطان آخر ای بسیارگو
این همه الله را لبیک کو
مینیاید یک جواب از پیش تخت
چند الله میزنی با روی سخت
او شکستهدل شد و بنهاد سر
دید در خواب او خضر را در خضر
گفت هین از ذکر چون وا ماندهای
چون پشیمانی از آن کش خواندهای
گفت لبیکم نمیآید جواب
زان همیترسم که باشم رد باب
گفت آن الله تو لبیک ماست
و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست
حیلهها و چارهجوییهای تو
جذب ما بود و گشاد این پای تو
ترس و عشق تو کمند لطف ماست
زیر هر یا رب تو لبیکهاست
اگر کسی بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنیا، چه پاداشی برای او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز نا امید نمی شود. امام صادق(ع) می فرماید: «روز قیامت خداوند متعال می فرماید: ای بندة من! تو مرا خواندی و من اجابتت را به تأخیر انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است. پس مؤمن آرزو می کند که کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمی شد، برای آن ثواب و پاداش نیک که می بیند».(2)
از روایات استفاده می شود که هیچ دعایی بی اثر نیست و هر دعایی در دنیا و آخرت تأثیر مناسب خود را دارد، پس در واقع هر دعایی به اجابت میرسد ، اما گونههای اجابت مختلف است.
امام سجاد(ع) می فرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد: یا برای او ذخیره می گردد یا در دنیا برآورده میشود یا بلایی را که می خواست به او برسد، از وی میگرداند».(3
پی نوشت:
1-اصول کافی،ج4ص245
2. همان، ص 247.
3. تحف العقول، ص 202.
نکنه بعدی این است که خود مساله دعا با صرف نظر از برآورده شدن یا نشدن متعلق آن مطلوبیت ذاتی دارد «و فلسفه دعا تنها بر آوردن حوائج به ویژه خواستههای دنیوی نیست، بلکه دعا و مناجات با خدا، صرف نظر از اجابت یا عدم اجابت، موضوعیت دارد و به اصطلاح طلب مهم تر از مطلوب است.»(1)
دعا عاملی است جهت ارتباط فقیر محض با غنی مطلق و هیچ چیز دیگری جز یاد و ارتباط با حق تعالی ،انسان را از اظطرابهای درونی آرام نمی سازد و یک جهتش هم اینستکه انسان به گونه ای خلق شده که فطرتا طالب کمال مطلق است و هر کمالی جز ذات باریتعالی محدود است.
گاهی بشر مقصود و مرادش را گم می کند و در پی دیگری می رود و هرچه می رود نه تنها آرام نمی گیرد بلکه اضطرابش بیشتر می گردد ،از این جهت است که آنانی که تصور می کنند مقصودشان در جمع آوری مال تامین می شود ،می بینید که هرچه که بیشتر کسب می کنند تشنه تر می گردند ،آنانیکه به دنبال مقام هستند و تصور می کنند مقصود و هدف خلقتشان رسیدن به مقامات ظاهری است هرچه بالاتر می روند ،باز طالب مقامی برتر هستند،همین طور آنهایی که دنبال مسائل شهوانی و جنسی هستند ،نه تنها آرام نمی گیرند بلکه حریص تر می گردند.
تنها چیزی که به انسان آرامش می دهد طلب کمال نا محدود و مطلق است که وجود حق تعالی می باشد و دعا تامین کننده این طلب و عامل وصول به این هدف است .
در کنار این فلسفه اصلی دعا،حل مشکلات ،رفع گرفتاریها شفای مریضی ها و.......از برکات دعاست که نصیب انسان می گردد.
پی نوشت:
1-)مصباح یزدی، بر درگاه دوست، ص 56.
حال با توجه به مطالب مذکور ،در برآورده شدن یا نشدن متعلق دعا، اموری دخیل هستند :
اما شرایط:
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد /بلا ندیده دعا ار شروع باید کرد
1-- دعا و ارتباط همیشگی با حق تعالی در هر حال:
خداوند به پیامبرش دستور مىدهد که «نفس خویش را در کمال شکیبایى در هر بامداد و شامگاه به دعا کردن و جلب خشنودى خدا وادار کن».(1)
قرآن کسانى را که فقط در هنگام گرفتارى و مشکلات دعا مىکنند، نکوهش کرده است: «وقتى به انسان، گرفتارى و غمى روى مىآورد، ما را در هر حال (خواب و بیدارى، نشسته و ایستاده) بخواند و چون گرفتاریش را برطرف کنیم، برود (و از ارتباط خود با خدا از جهت کمیت و کیفیت بکاهد و گاهى قطع نماید، به گونهاى که) گویى اصلاً ما را براى گرفتارى که به او رسیده بود، نخوانده است!».(2)
امام صادق (ع) مىفرماید: «کسى که پیشدستى در دعا نکند و فقط در وقت نزول بلا دست به دعا بردارد، دعایش در آن وقت مستجاب نگردد و فرشتگان گویند: این آواز را نشناسیم». در روایت دیگرى آمده که «به او مىگویند: تا امروز کجا بودى؟!».(3)
خداوند به حضرت داوود(ع) فرمود: «مرا در روزهاى خوش و آسایش یاد کن تا من دعاى تو را در روزهاى گرفتارى و سختى اجابت کنم».(4)
ادامه دارد.....
پی نوشت:
1. کهف (18) آیه 28.
2. یونس (10) آیه 12.
3. اصول کافى، ج 4، ص 219.
4. بحارالانوار، ج 93، ص 381.
سلام و عرض ادب خدمت کارشناس گرامی و محترم
ضمن تبریک میلاد آقامون
ممنون بابته مسائلی که فرمودید
اما نکته:
ترس بنده از آن جهت است که اصلا خدا صدای بنده را نشنود این ذهن بنده را مشغول کرده
و الا در حکمت اجابت نشدن و ...دعا شکی جایز نیست
هر چند توفیق دعا کردن در جای خود نعمتی است که بنده به نوبه خود از آن غافل ام (که جای بحث دارد)
موانع اجابت دعا مثلا میگویند که غیبت کنی تا 40 روز نماز و دعا و...قبول نیست
و...
همه مواردی که فرمودید هیچ شکی در آن نیست
منظور بنده و خواهش بنده این است که این موانع را بیان کنید مثل غیبت،شراب خواری،ظلم کردن ومظلومی که تلاش برای حقش نکند و...
قطعا مواردی هست که از ان بی اطلاع هستیم
نکته دوم :
آیا محیط هم موثر هست؟؟؟
آیا گناهان اطرافیان از همسایه گرفته تا خانواده تاثیر دارد؟؟؟آیا فرضا در محیطی که گناه در آن شده یا فرض کنید در جایی نماز بخوانید در حالی که در نزدیکی شما فرضا مشروب باشد!!! در این صورت چه؟ این در حالی است که شما قلبا در بودن اون مشروب ناراحت هستید از گناه همسایه و خود و خانواده هم ناراحت هستید
پیشاپیش ممنونم
و من الله توفیق
منابع مقاله:
کتاب : تفسير حكيم جلد چهارم
نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان
از آيات كتاب خدا و روايات كتابهاى معتبر استفاده مىشود كه دعاى مستجاب دعائى نيست كه هر كس در هر زمانى و بدون شرايط لازم دعا كند و هر چه از خدا بخواهد به اجابت رسد، دعا كننده بايد به شرايط بيان شده در معارف آراسته باشد، و دعاى او هم دعاى صحيح و مناسب با شأن او، و مصلحت دنيا و آخرتش باشد.
اگر دعا كننده در خانه بنشيند، و راه هرگونه كوشش و فعاليت را به روى خود ببندد، آنگاه از خدا بخواهد، كه رزق وسيع و معيشت فراخ، و سفره حلال به او بدهد قطعاً اين دعا قابل استجابت نيست.
اگر كسى از همسرش آزار و اذيت و ظلم و ستم ببيند، و مشكلش جز از راه طلاق ممكن نباشد، به گوشهاى بخزد و زانوى غم بغل بگيرد، و به پهناى صورت اشك بريزد و به حضرت حق بنالد كه مرا از چنين همسرى نجات بده، مسلماً اين دعا به اجابت نمىرسد.
اگر كسى در ايام كهنسالى دعا كند كه: خدايا مرا به جوانى و قله بيست سالگى برسان، چنين دعائى شايسته اجابت نيست.
اگر كسى دعا كند كه: الهى همه گنجهاى روى زمين و معادن زير زمين و آنچه ثروت در پهناى خشكى و درياست به من عنايت فرما، بىترديد اين دعا مايه اجابت ندارد.
اگى كسى دعا كند خدايا حسن يوسف، صداى داوود، علم پيامبر، شجاعت اميرمؤمنان، قدرت امين وحى را به من بده محلى از اجابت ندارد.
آرى دعاى مستجاب دعائى است كه شراطى لازم در دعا كننده و در خود دعا باشد، دعائى كه صلاح و خير دنيا و آخرت عبد را تأمين كند و به رشد و هدايت و كمال او كمك دهد، و زندگى و حيات او را حيات طيبه سازد.
محدث خبير، فيلسوف كبير و عارف كمنظير در جلد دوم محجة البيضاء مىگويد آداب و شرايط دعا ده شرط است و بلكه بيشتر و سپس ده شرط را ذكر مىكند:
1- نسبت به اوقات شريفه و ويژه چون روز عرفه، ماه رمضان، روز جمعه هنگام سحر، ساعتى پس از نيمه شب مواظبت و مراقبت داشته باشد، كه در چنين ساعتى دعا مطلوب و داراى زمينه استجابت است.
از حضرت باقر (ع) روايت شده است:
«ان الله لينادى كل ليلة جمعه من فوق عرشه من اول الليل الى آخره: الا عبد مؤمن يدعونى لدينه و دنياه قبل طلوع الفجره فاجيبه، الا عبد مؤمن يتوب الى من ذنوبه قبل طلوع الفجر فاتوب اليه، الا عبد مؤمن قد قترت عليه رزقه فيسألنى الزيادة فى رزقه قبل طلوع الفجر فازيده و اوسع عليه. الا عبد مؤمن سقيم يسألنى ان اشفيه قبل طلوع الفجر فاعافيه، الا عبد مؤمن محبوس مغموم يسألنى ان اطلقه من سجنه و اخلى سربه، الا عبد مؤمن مظلوم يسألنى ان آخذ له بظلامته قبل طلوع الفجر فانتصر له و آخذ بظلامته قال:
فلا يزال ينادى بهذا حتى يطلع الفجر:» «1»
خداوند هر شب جمعه از اوج عرشش از ابتداى شب تا پايان شب فرياد مىزند: آيا بنده مؤمنى هست كه مرا پيش از طلوع فجر براى دين و دنيايش بخواند و من او را اجابت كنم.
آيا بنده مؤمنى هست كه پيش از طلوع فجر از گناهانش توبه كند و من توبه او را بپذيرم؟
آيا بنده مؤمنى هست كه روزياش بر او تنگ شده باشد و پيش از طلوع فجر زياد شدن روزياش را از ن بخواهد و من بر و بيفزايم و او را گشايش دهم؟
آيا بنده مؤمنى هست كه دچار بيمارى باشد و پيش از طلوع فجر از من بخواهد، پس من او را شفا دهم؟
آيا بنده مؤمن محبوس اندوهناكى هست كه از من آزادياش را بخواهد تا او را آزاد كرده و راهش را باز كنم؟
آيا بنده مؤمن ستم ديدهاى هست، كه از من پيش از طلوع فجر بخواهد كه از او رفع ستم كنم، پس انتقامش را زستمكار بگيرم و از روى دفع ستم نمايم؟ حضرت باقر عليه السلام فرمود: پيوسته حضرت حق ندا ميكند تا صبح صادق طلوع كند.
حضرت صادق (ع) در قول يعقوب به فرزندانش
سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ:
در آينده نزديك براى شما درخواست آمرزش ميكنم، ميفرمايد:
«اخّرهم الى السحر من ليلة الجمعة:»
طلب آمرزش را براى فرزندانش به سحر شب جمعه كه ساعت استجابت دعاست به تأخير انداخت.
حضرت باقر (ع) ميفرمايد:
«ان من السحر الى طلوع الشمس يفتح ابواب السماء و يقسم فيها الارزاق، و تقضى فيها الحوائج العظام:» «2»
يقيناً از هنگام سحر تا طلوع خورشيد درهاى آسمان باز ميشود، و ارزاق در آن وقت تقسيم ميگردد، و حوائج بزرگ در آن قطعه از شب برآورده ميشود.
2- براى اين كه دعا مستجاب شود غنيمت شمردن مقاطع حساس و احوال شريفه لازم است مانند: هنگام حركت صفوف مجاهدان به سوى جهاد فى سبيل الله، و زمان نزول باران، و وقت اقامه نمازهاى واجب و پس از نماز، و بين اذان و اقامه، و هنگام روزه.
از حضرت صادق (ع) از قول اميرمؤمنان صلوات الله عليه روايت شده است:
«اغتنموا الدعاء عند اربع: عند قراء القرآن، و عند الاذان، و عند نزول الغيث، و عند التقاء الصفين للشهادة:»
درخواست از حق، و گدائى از حضرت بىنياز، و دعا نمودن را در هنگام تحقق چهار حقيقت غنيمت بدانيد:
وقت قرائت قرآن، و زمان اذان، و هنگام نزول باران، و زمان برخورد دو لشگر حق و باطل و شوق ارتش حق به شهادت.
غزالى مىگويد: در حقيقت شرف اوقات برگشت به شرف حالات دارد، به اين معنا كه هنگام سحر زمان صفاى دل و پاكى قلب و خلوص نيت و دورى از دل مشغولى و علل تشويش است، و روز عرفه و روز جمعه زمان اجتماع همتهاى عالى، و تعاون قلوب براى جلب رحمت خداست، البته اين امور از جمله اسباب شرف اوقات است وگرنه اسرارى ديگر در كار است كه بشرى از آن آگاهى ندارد، حالت سجود نيز سزاوار به اين است كه دعا در آن مستجاب شود چنان كه پيامبر فرموده است:
«اقرب مايكون العبد من ربه و هو ساجد فاكثروا فيه الدعاء:» «3»
نزديك حالت عبد به پرودگارش هنگام سجود است، پس در سجود زياد دعا كنيد.
3- از شرايط ديگر دعا و راز و نياز دعا نمودن رو به قبله است، و دست به سوى حق برداشتن به صورتى كه زير بغل ديده شود، جابر بن عبدالله روايت مىكند:
«ان رسول الله اتى الموقف بعرفة و استقبل القبلة و لم يزل يدعو حتى غربت الشمس:» «4»
پيامبر خدا روز عرفه در موقف عرفات روى به قبله كرد و پيوسته در حال دعا بود تا خورشيد غروب كرد.
از حضرت صادق (ع) روايت شده است:
«ما ابرز عبد يده الى الله العزيز الجبار الا استحى الله تعالى ان يردها صفراً حتى يجعل فيها من فضل رحمة ما يشاء فاذا دعا احدكم فلا يرد يده حتى يمسح على وجهه و رأسه:» «5»
عبد دستش را به سوى خداى عزيز جبار به آسمان برنمىدارد مگر اين كه خدا حيا مىكند آن دست را خالى برگرداند، مسلماً از فضل رحمتش آنچه بخواهد به دعا كننده عطا مىكند، نهايتاً هر يك از شما به دعا موفق شود، دستش را برنگرداند مگر اين كه به صورت و سر بكشد.
به موسى بن عمران وحى شد:
«الق كفيك ذلا بين يدى، كفعل العبد المستصرخ الى سيده فانك اذا فعلت ذلك رحمت و انا اكرم القادرين يا موسى سلنى من فضلى و رحمتى فانهما بيدى لايملكهما غيرى، و انظر حين تسألنى كيف رغبتك فيما عندى، لكل عامل جزاء و قد يجزى الكفور بما سعى:» «6»
موسى دو دستت را ذليلانه در پيشگاه من بردار، و حال دعايت مانند برده فريادخواهى در كنار مولايش باشد، چون به اين صورت عمل كنى تو را مورد رحمت قرار مىدهم، من كريمترين قدرتمندم، موسى از فضل و رحمت من درخواست كن، زيرا فضل و رحمت در دست من است و غير من دارنده فضل و رحمت نيست، هنگام دعا و درخواست دقت كن كه ميل و رغبتت نسبت به آنچه نزد من است چگونه است؟ براى هر كوشندهاى پاداشى است و پاداش كفران كننده نعمت به اندازه سعى و كوشش اوست.
4- به هنگام دعا نه صدا را بايد بلند نمود و نه خيلى آهسته دعا كرد.
بلكه بايد صدائى ميان صداى بلند و آهسته باشد، در روايت آمده: مردم هنگامى كه در معيت رسول خدا حركت كردند و به مدينه نزديك شدند با صداى بلند تكبير گفتند، حضرت فرمود: اى مردم خدائى را كه مىخوانيد نه كر است و نه غائب، كسى را كه مىخوانيد ميان شما و مركبهاى شماست. «7»
در كتاب كافى شريف از جمله آداب دعا را پنهان دعا كردن شمرده و دليل آورده كه چنين دعائى از ريا دور و دعائى خالص است خداى مهربان در قرآن مجيد فرموده:
ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً: «8»
پروردگارتان را از روى فروتنى و زارى و پنهان و مخفيانه بخوانيد.
و در روايتى از حضرت رضا (ع) نقل شده است:
«دعوة العبد سراً دعوة واحدة، تعدل سبعين دعوة علانية:» «9»
يك دعاى عبد در پنهان مساوى هفتاد دعاى او در آشكار است.
در روايت مهمى از رسول خدا آمده:
«ان ربك يباهى الملائكه بثلاثة نفر: رجل يصبح فى ارض قفر فيؤذن و يقيم ثم يصلى فيقول ربك عزوجل للملائكة: انظروا عبدى يصلى و لا يراه احد غيرى، فينزل سبعون الف ملك يصلون وراءه و يستغفرون له الى الغد من ذلك اليوم، و رجل قام فى الليل يصلى وحده فسجدو نام و هو ساجد فيقول: انظروا الى عبدى روحه عندى وجده ساجدلى، و رجل فى زحف فيفر اصحابه و ثبت هو يقاتل حتى قتل.» «10»
پروردگارت نسبت به سه نفر مباهات مىكند، مردى كه در سرزمين بىآب و گياهى وارد مىشود، پس اذان مىگويد و به اقامه نماز مشغول مىشود، پرودگارت به فرشتگان مىگويد: بندهام را نظر كنيد به دور از هر بيننده نماز مىخواند و كسى جز من او را نمىبيند، پس هفتاد هزار فرشته نازل مىشوند و پشت سر او به نمازش اقتدا مىكنند و تا فرداى آن روز براى او طلب آمرزش مىنمايند و مردى كه نيمه شب از خواب راحت برمىخيزد و در خلوت و تنهائى نماز مىخواند سپس سجده مىكند و در حال سجده خوابش مىبرد، حضرت حق به فرشتگان مىگويد: بندهام را بنگريد روحش نزد من است، و بدنش براى من در حال سجده است، و مردى كه در ميدان جنگ است، يارانش در حال فرار از جنگاند ولى او در جنگيدن ثابت قدم است، تا به شهادت برسد.
5- از آداب دعا اين است كه دعا كننده از حضرت حق محرمات را نخواهد، و زمينه قطع رحم را نطلبد، و آنچه را متضمن كم حيائى و اسائه ادب است طلب ننمايد، از رسول خدا روايت شده:
«اياكم و السجع فى الدعا، حسب احدكم ان يقول:
اللهم انى اسألك الجنة و ما قرب اليها من قول و عمل، و اعوذ بك من النار و ما قرب اليها من قول و عمل:» «11»
شما را از تكلف در دعا و درخواستهاى بيجا بر حذر مىدارم كافى است كه يكى از شما از خدا بخواهد كه خدايا بهشت را نصيب من كن و هر قول و عملى كه مرا به بهشت نزديك مىكند، و از تو به آتش دوزخ پنهان مىبرم و هر قول و فعلى كه مرا به آتش نزديك مىنمايد.
و بهتر اين است كه هر دعاكنندهاى به دعاهائى كه از پيامبران و امامان در كتابهاى معتبر دعا وارد شده است اكتفا كند كه در آن دعاها آنچه خير دنيا و آخرت انسان است گنجانده شده است.
6- دعا بايد همراه با زارى و تضرع، و خشوع قلبى، و ترس از عظمت حق باشد.
إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ: «12»
پيامبران همواره به كارهاى خير مىشتافتند و ما را از روى اميد و بيم مىخواندند، و پيوسته در برابر ما باطنى فروتن داشتند.
در صحيفه سجاديه در دعاى چهل و هشتم از حضرت سجاد روايت شده:
«و لا ينجينى منك الا التضرع اليك»
جز تضرع و زارى در پيشگاهت راه نجاتى براى من نيست.
به موسى (ع) خطاب رسيد:
«يا موسى كن اذا دعوتنى خائفا مشفقاً و جلا، و عفر وجهك فى التراب، و اسجد لى بمكارم بدنك، واقنت بين يدى فى القيام، و ناجنى حيث تناجينى بخشية من قلب و جل:» «13»
موسى در هنگام دعا چون دست به دعا برمىدارى ترسان و در حال برحذر بودن از سنگينى عقاب و با دلى پر دغدغه و ترسناك باش، و چهره بر خاك بساى، و به اعضاى با ارزش بدنت به سجده آى، و در حال قيام قنوت كن، و به وقت مناجات با من با قلب دغدغه دا پر از خشيت مناجات كن.
7- در دعا جدّى باشد، و به اجابتش يقين ورزد، و اميدش در دعا صادقانه باشد.
رسول خدا ميفرمايد:
«ادعوا الله تعالى و انتم موقنون بالاجابة، و اعلموا ان الله سبحانه لا يستجيب دعاء من قلب غافل:» «14»
خدا را در حالى كه يقين به اجابت داريد بخوانيد، و بدانيد خداى سبحان دعاى برخاسته از قلب غافل را كه توجه به قدرت و رحمت حق ندارد اجابت نميكند.
و نيز آن حضرت فرموده:
«ان الله لا يستجيب دعاء بظهر قلب ساه، فاذا دعوت فاقبل بقلبك ثم الستيقن بالاجابة:» «15»
خداوند دعاى برخاسته از دل فراموش كار را نميپذيرد، پس زمانى كه دعا ميكنى با قلب روى به دعا آر، سپس به اجابت يقين كن.
8- اصرار و پافشارى بر دعا جزء آداب دعاست، و هر دعائى را سه بار تكرار كردن لازم است.
ابن مسعود ميگويد:
«كان رسول الله اذا دعاء، دعا ثلاثاً و اذا سأل، سأل ثلاثا:» «16»
رسول خدا هرگاه دعا ميكرد سه بار دعا ميكرد، و هر زمان از حضرت حق درخواست ميكرد سه بار درخواست ميكرد.
از حضرت باقر عليه السلام روايت شده:
«و الله لا يلّح عبد مؤمن على الله فى حاجته الاقضاها له:» «17»
به خدا سوگند عبد مؤمنى در حاجتش به خداوند اصرار نميورزد مگر اين كه بر آورده ميشود.
9- دعا بايد با ذر حضرت حق و صلوات بر محمد آل محمد شروع شود، و بدون ذكر حق و ياد محبوب و صلوات اقدام به دعا نگردد.
سلمه بن اكوع ميگويد:
«ما سمعت رسول الله يستفتح الدعا الا استفتحة فقال:
سبحان ربى العلى الاعلى الوهاب:»
از رسول خدا نشنيدم كه دعا شروع كند مگر اين كه با اين جمله كه ياد و ذكر خداست شروع مىكرد:
«سبحان ربى العلى الاعلى الوهاب»
حارث بن مغيره مىگويد از حضرت صادق (ع) شنيدم مىفرمود:
«اياكم اذا اراد ان يسأل احدكم ربه شيئاً من حوائج الدنيا حتى يبدء بالثناء على الله عزوجل و المدحة له و الصلاة على النبى ثم يسأل الله حاجة:» «18»
شما را توجه مىدهم كه هرگاه يكى از شما چيزى از حوائج دنيا را از پروردگارش بخواهد، با ثنا و مدح حضرت حق و صلوات بر پيامبر شروع كند، سپس حاجتش را از خدا بخواهد.
هشام بن سالم از حضرت صادق (ع) روايت مىكند:
«لايزال الدعا محجوبا حتى يصلى على محمد و آل محمد:» «19»
پيوسته دعا محجوب از اجابت است تا بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود.
10- ادب باطن است كه از شرايط اصلى اجابت، و مستجاب شدن دعاى دعا كننده است و بخشى از آن عبارت از توبه، برگرداندن مال مردم به مردم و به عبارت كاملتر رد مظالم، و روى آوردن به حق به كنه همت و قلب صافى، و دل با خشوع، و بدنى فروتن و اشكى ريزان از چشم است.
در روايت آمده: در عهد موسى بن عمران امت موسى دچار قحطى شديد شدند، موسى سه بار با بنىاسرائيل براى طلب باران به بيرون شهر رفتند و باران نيامد! خداوند به موسى وحى كرد من دعاى شما را مستجاب نمىكنم زيرا نمّام و سخنچين ميان شماست، موسى گفت پروردگارا آن سخنچين كيست تا او را از خود برانيم و از ميان امت بيرونش كنيم، وحى آمد من همه شما را از سخنچينى نهى مىكنم اكنون خود سخن چينى كنم؟!
موسى به بنىاسرائيل خطاب كرد، همه آرى همه از نمامى و سخنچينى توبه كنيد، همه توبه كردند، در نتيجه خداوند براى آنان باران فرستاد. «20»
و نيز نقل شده: بنىاسرائيل هفت سال دچار قحطى شدند تا جائى كه به خوردن ميته و خوردن اطفال گرفتار گشتند، اين گونه به سر بردند تا به كنار كوه آمدند و به درگاه حق به زارى و تضرع نشستند، خداوند به انبياء آنان وحى كرد: اگر با قدمهايتان به اندازهاى راه برويد كه به شدت لاغر شود، و دستانشان به عنان آسمان برسد، و زبانتان از دعا باز بماند، من دعاى دعا كنندهاى از شما را مستجاب نمىكنم، و بر گريه گريه كنندهاى از شما رحم نمىكنم مگر اين كه مال مردم را به مردم برگردانيد، و پرونده خود را از ردّ مظالم پاك كنيد، قوم قحطى زده فرمان خدا را اطاعت كردند و از نعمت باران بهرهمند شدند. «21»
موانع اجابت
از حضرت صادق (ع) روايت شده: در ميان بنىاسرائيل عابدى بود كه به مدت سه سال پيوسته دعا مىكند كه خداوند فرزندى پسر به او عنايت فرمايد، ولى دعايش به اجابت نمىرسيد، روزى در حال مناجات عرضه داشت:
«يا رب ابعيد انا منك فلا تسمعنى ام قريب فلا تجيبنى؟»
پروردگارا آيا چنان از تو دورم كه صدايم را نمىشنوى، يا نزديكم و دعايم را اجابت نمىنمائى؟
در عالم رؤيا به او گفته شده سه سال است خدا را با زبانى كه به فحش و ناسزا عادت كرده مىخوانى، و با قلبى آلوده به ستم و نيت دروغ دعا مىكنى، اگر دعاى مستجاب مىخواهى فحش و ناسزا را از زبان قطع كن، و از خدا بترس و قلبت را از آلودگى پاك كرده نيتت را نيتى صادقانه قرار ده، امام صادق مىفرمايد به دستورات عمل كرد و خدا دعايش را با عنايت نمودن فرزند اجابت فرمود. «22»
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- كافى ج 2، ص 27، عده الداعى 28- 29.
(2)- محجة البيضاء ج 2 ص 286- 287
(3)- محجة البيضاء ج 2، 287.
(4)- محجة ج 2، ص 288.
(5)- كافى ج 2، ص 471.
(6)- عدة الداعى ص 138.
(7)- محجة ج 2، ص 291.
(8)- اعراف 55.
(9)- كافى ج 2، ص 476.
(10)- مستدرك ج 1، ص 13.
(11)- محجة البيضاء ج 2، ص 292.
(12)- انبياء 90.
(13)- كافى ج 8، ص 44.
(14)- محجة ج 2 ص 294
(15)- محجة ج 2 ص 294
(16)- محجة ج 2 ص 294
(17)- محجة ج 2 ص 294
(18)- كافى ج 2، ص 484.
(19)- كافى ج 2، ص 491.
(20)- محجة البيضاء ج 2، ص 298.
(21)- محجة البيضاء ج 2، ص 298.
(22)- بحار ج 12، ص 113.
با عرض سلام و تشکر از توضیحاتی که تمام دوستان در مورد دعا دادند، من نتیجه گیری شخصی خود از دعا(برای طلب یک حاجت دنیوی معین) را به این صورت بیان میکنم. خواهش میکنم اگر هریک از این نتایج ایرادی دارد مشخصا ایراد را یادآوری فرمایید:
1- هیج تضمینی برای احابت دعای دعا کننده، آنطور که خواست او میباشد، وجود ندارد.
2- دعا کننده باید باور داشته باشد که:
*اگر خواسته اش همانطور که مد نظرش بوده انجام شد، به دلیل دعا بوده است،
*اگر خواسته اش به صورتیکه میخواسته انجام نشد،
الف) حکمتی در عدم اجابت خواسته اش بوده، یا
ب) در آینده به نتایج بهتری خواهد رسید، یا
ج) اجری در آخرت دریافت خواهد کرد، یا
د) شرایط انجام دعا را رعایت نکرده است.
با تشکر
سلام و عرض ادب خدمت کارشناس گرامی و محترمممنون بابته مسائلی که فرمودید
اما نکته:
ترس بنده از آن جهت است که اصلا خدا صدای بنده را نشنود این ذهن بنده را مشغول کرده
باسمه تعالی
باسلام و تشکر از سوالات حضرتعالی
وقتی حق تعالی می فرماید:من از رگ گردن به شما نزدیک ترم[1]که این مطلب دلالت بر قرب و نزدیکی حق تعالی نسبت به ما می کند و از آن طرف فرموده من را بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم [2]
چگونه می شود که اگر شرایط مهیا و موانع مفقود باشد حق تعالی صدای انسان را نشنود و خواسته او برآورده نشود.
پی نوشت:
[1].ق،16
[2].غافر،60
دومین شرط از شروط دعا این است که انسان یقین به اجابت داشته باشد، وقتی که دعا میکند در درون خودش مطمئن به اجابت باشد، اطمینان به اجابت در اجابت مؤثر است.
در بیانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: «لَا یَقُلْ أَحَدُکُمْ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی إِنْ شِئْتَ اللَّهُمَّ ارْحَمْنِی إِنْ شِئْتَ وَ لْیَعْزِمِ الْمَسْأَلَة [1] وقتی کسی از شما دعا میکند، نگوید: خدایا مرا ببخش اگر میخواهی، خدایا به من ترحم کن اگر میخواهی، یعنی با حالت شک دعا نکند که اگر خواستی مرا ببخش، اگر هم نخواستی نبخش.
حضرت میفرمایند: اینطور دعا نکنید، بلکه عزم در سوال داشته باشید، یعنی: محکم تصمیم بگیرید برای خواستن. «ادْعُوا اللَّهَ وَ أَنْتُمْ مُوقِنُونَ بِالْإِجَابَةِ» وقتی خداوند متعال را صدا میزنید، یقین به اجابت داشته باشید،
امام صادق علیه السلام میفرمایند: «إِذَا دَعَوْتَ فَظُنَّ أَنَّ حَاجَتَکَ بِالْبَابِ»[2]: وقتی دعا میکنی اینطور در نظر داشته باش که حاجتت دم در است، یعنی الان که دعا میکنی، همین الان حاجتت را به تو میدهند، حاجتت را دور از خودت حساب نکن، انگار منتظرند که تا دعا کردی، حاجتت را بدهند، با چنین تصوری دعا کن.
باز در روایت دیگری فرمودند: خداوند متعال دعای کسی را که از روی قلب غافل صادر میشود، اجابت نمیکند، «إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ سَاهٍ فَإِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِکَ ثُمَّ اسْتَیْقِنِ الْإِجَابَة [3]: وقتی دعا میکنی با تمام وجودت دعا کن و یقین هم به اجابت داشته باش
پی نوشت:
[1].بحار الانوار،ج90،ص370
[2].کافی، ج2،ص473
[3].کافی،ج4،ص311
یکی دیگر از شرایط دعا حالت تضرع و دل شکستگی است:حق تعالی در قرآن کریم می فرماید:«ادعوا ربکم تضرعا و خفیتا»: «پروردگار خود را از روى تضرع و در پنهانى بخواني»[1]
و درروایت از قول پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم آمده است که حق تعالی در پیش دل های شکسته است.[2]
در کوی ما شکسته دلی می خرند و بس /بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است[3]
در واقع هر چیزی که بشکند ازارزش آن کاسته می شود جز دل ،که اگر بشکند بر ارزش آن افزوده می شود .
و به قول مولوی:
هر دعایی کان بود با سوز و درد/آن دعاها را اثر باشد به مرد
و به قول بابا افضل کاشی:
ابراز دهقان که ژاله می روید از او/دشت از مجنون که لاله می روید از او
طوبی و بهشت و حورعین از زاهد/ما و دلکی که ناله می روید ازاو
و باز به تعبیر مولوی:
طفل یک روزه همی داند طریق/که بگریم تا رسد دایه شفیق
تو نمی دانی که دایه دایگان/کم دهند بی گریه شیرت رایگان
گفت والیبکوا کثیرا گوش دار/تا بجوشد شیر فضل کردگار
و دربیانی دیگر:
تا نبارد ابر کی روید چمن/تا نگرید طفل کی نوشد لبن
تا نگرید طفلک حلوا فروش/دیگ بخشایش نمی آید به جوش
پی نوشت:
[1].اعراف،55
[2]. بحار الانوار،ج79،ص157
[3].حافظ
یکی دیگراز شرایط دعا این است که قبل از دعا و بعد از دعا بر پیامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السّلام صلوات بفرستیم، حضرت علی علیه السّلام در بیانی فرمودند:
هر گاه از خدای سبحان درخواستی داری، ابتدا بر پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله درود بفرست، سپس حاجت خود را بخواه، زیرا خدا بزرگوارتر از آن است كه از دو حاجت درخواست شده، یكی را برآورده و دیگری را باز دارد.[1]
پی نوشت:
[1].نهج البلاغه، حكمت، 361، ترجمه محمد دشتی
اما موانع استجابت دعا:
برای تحقق یک امر باید مقتضی موجود و مانع مفقود باشد .در بحث دعا هم اموری مانعیت دارند:
در روایات به اموری اشاره می شود که باعث می شود درخواست انسان در دعا عملی نشود لذا در دعای کمیل می خوانیم :اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا
1-سخن چینی:
حضرت موسی (علیه السلام) برای بنی اسرائیل که دچار قحطی شده بودند ، طلب باران کرد ؛ امّا خداوند متعال به او وحی فرمود که : یا موسی ، با وجود سخن چینی که در میان شما هست و به سخن چینی اش ادامه می دهد ، نه دعای تو و نه دعای همراهانت را اجابت نمی کنم.[1]
2-شرابخواری:
ابوعبد الرحمان قاسم می گوید: از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که درباره ی شراب می فرمود: هر که آن را در کف بگیرد ، هیچ دعایی از او پذیرفته نمی شود ،و هر که بر نوش یدن آن مداومت ورزد، از مواد متعفن دوزخ به او نوشانده می شود.[2]
3-ترک امر به معروف و نهی از منکر:
امام کاظم (علیه السلام) می فرماید : باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و گرنه نابکاران شما ، زمام کارهایتان را به دست می گیرند و در این صورت دعاهای نیکانتان مستجاب نخواهد شد.([3]
4-عاق والدین شدن:
در روایت آمده است:«الذنوب التی تردّ الدعا و تظلم الهواء عقوق الوالدین»،«گناهانی كه سبب رد شدن دعا و باعث تشویش فكر میشود عاق والدین (نارضایتی پدر و مادر) است»[4]
5-غنا و آوازه خوانی و هر صدا و صوتی که مناسب مجالس لهو و لعب باشد ، حرام و از گناهان کبیره می باشد .
در صحیحه ی زید شَحّام از حضرت امام صادق (علیه السلام) که فرمود : خانه ای که در آن غناء خوانده می شود از مصیبت و بلای ناگهانی در امان نیست و دعاء در آن خانه مستجاب نمی شود و فرشته داخل آن نمی گردد. [5]
6-قطع رحم کردن:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند :«قطیعَةُ الرَّحِمِ تَحجُبُ الدُّعاءَ »،بریدن پیوند خویشاوندی، مانع اجابت دعا می شود[6]
7-ظلم و ستم کردن به دیگران:
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود : ستم نکنید که در این صورت ، دعا می کنید و دعایتان مستجاب نمی شود ، و باران می طلبید و باران نمی آید ، و از خدا یاری می جویید و یاری نمی شوید. [7]
8-حضور قلب نداشتن در دعا:
خدای تعالی دعایی را که از دل غافل و بی خبر برخیزد مستجاب نمی کند، و چون دعامی کنی با دل روی آور [و دلت همراه زبانت باشد] و سپس به اجابت آن مطمئن باش.[8]
9-لقمه حرام خوردن:
غذاي حرام، يکي از مؤثّرترين عواملي است که مانع قبولي عبادات و استجابت دعا ميشودپیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «أَطِبْ كَسْبَكَ تُسْتَجَبْ دَعْوَتُكَ فَإِنَّ الرَّجُلَ يَرْفَعُ اللُّقْمَةَ إِلَي فِيهِ حَرَاماً فَمَا تُسْتَجَابُ لَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً» [9] لقمه حرام باعث می شود دعای انسان تا 40 روز مستجاب نشود.
عدم پرداخت دیون شرعی نظیر خمس و زکات، رشوه خواري، رباخواري، کمکاري در اداره، غش در معامله و عدم رعايت انصاف در خريد و فروش، غذاي انسان را حرام ميکند و مانع استجابت دعا ميشود.
امام سجاد علیه السلام درزمینه موانع دعا می فرمایند:
آن گناهانی که دعا را باز می گرداند: بد دلی و بد طینتی، نفاق با برادران ایمانی، باور نداشتن اجابت دعا، تاخیر نمازهای واجب تا آن که وقت آن بگذرد،نزدیک نشدن به خدای عزوجل به وسیله صدقه و بدزبانی و فحش در گفتار پی نوشت:
[1].وسایل الشیعه : ج 17 ص 181
[2].فروع کافی ج 6 ص 399
[3].امالی الصدوق : ص 254 ح 2
[4].اصول كافی، ج 2، كتاب ایمان و كفر، باب 197 (فی تفسیر الذنوب)، ص 421،
[5]. مستدرک الوسایل باب 78
[6]. گناهان کبیره ـ آیة الله شهید دستغیب (ره) : ج 1 ص 150 ـ 149
[7]. فلاح السائل : ص 93 ح 29
[8]. بحارالانوار: ج 93، ص 305.
[9].مکارم الخلاق ص295
[10]. معانی الاخبار: 270.
با عرض سلام و تشکر از تمام توضیحاتی که اساتید بزرگوار دادند، مجددا نتیجه گیری شخصی خودم از دعا را که در پست 36 عرض کرده بودم تکرار میکنم. خواهش میکنم اگر جایی از این نتیجه گیری اشتباه است یا ناقص است اصلاح بفرمایید:
1- هیج تضمینی برای احابت دعای دعا کننده، آنطور که خواست او میباشد، وجود ندارد.
2- دعا کننده باید باور داشته باشد که:
*اگر خواسته اش همانطور که مد نظرش بوده انجام شد، به دلیل دعا بوده است،
*اگر خواسته اش به صورتیکه میخواسته انجام نشد،
الف) حکمتی در عدم اجابت خواسته اش بوده، یا
ب) در آینده به نتایج بهتری خواهد رسید، یا
ج) اجری در آخرت دریافت خواهد کرد، یا
د) شرایط انجام دعا را رعایت نکرده است.
با تشکر
با عرض سلام و تشکر از تمام توضیحاتی که اساتید بزرگوار دادند، مجددا نتیجه گیری شخصی خودم از دعا را که در پست 36 عرض کرده بودم تکرار میکنم. خواهش میکنم اگر جایی از این نتیجه گیری اشتباه است یا ناقص است اصلاح بفرمایید:با تشکر
باسمه تعالی
با سلام
با توجه به اینکه دعا هم یکی از اسباب و علت ناقصه است پس اگر در جایی دعا کرد و خواسته اش همان طور که مد نظرش بوده انجام شد،به دلیل 1-دعا و 2-تلاش و سعی ای بود که انجام داد
با توجه به اینکه دعا هم یکی از اسباب و علت ناقصه است پس اگر در جایی دعا کرد و خواسته اش همان طور که مد نظرش بوده انجام شد،به دلیل 1-دعا و 2-تلاش و سعی ای بود که انجام داد
با عرض سلام و تشکر
از پاسخ شما چنین برداشت کردم که تمام نتیجه گیری بنده باستثنای جمله زیر درست بوده:
*اگر خواسته اش همانطور که مد نظرش بوده انجام شد، به دلیل دعا بوده است،
و شما اجابت دعا را به دو دلیل اجابت دعا و سعی و تلاش خود فرد ذکر کرده و اصلاح نموده اید. این استدلال میتواند در مواردی که نیاز به تلاش دارد مطرح باشد ولی در مواردی که با تلاش انسان نتیجه ای بدست نمیآید، دیگر قابل قبول نیست. مثلا بیمار صعب العلاجی که دانش پزشکی او را حواب کرده، دیگر سعی و تلاش بستگان برای او فایده ای ندارد. با این ترتیب دعا هم در آنجا کارساز نیست چون اجابت دعا منوط به سعی و تلاش انسان گردیده است.
با تشکر
و شما اجابت دعا را به دو دلیل اجابت دعا و سعی و تلاش خود فرد ذکر کرده و اصلاح نموده اید. این استدلال میتواند در مواردی که نیاز به تلاش دارد مطرح باشد ولی در مواردی که با تلاش انسان نتیجه ای بدست نمیآید، دیگر قابل قبول نیست. مثلا بیمار صعب العلاجی که دانش پزشکی او را حواب کرده، دیگر سعی و تلاش بستگان برای او فایده ای ندارد. با این ترتیب دعا هم در آنجا کارساز نیست چون اجابت دعا منوط به سعی و تلاش انسان گردیده است.با عرض سلام و تشکر
از پاسخ شما چنین برداشت کردم که تمام نتیجه گیری بنده باستثنای جمله زیر درست بوده:
با تشکر
باسمه تعالی
باسلام:
مطلب خیلی روشن است، در جایی که سعی و تلاش انسان مثمر ثمر است انسان اگر گوشه خانه بنشیند و فقط شروع به دعا کردن برای رزق و روزی، شفای مریض.....بنماید طبیعی است متعلق دعای او برآورده نشود.
چرا که «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَاب.»[1]، امام صادق علیهالسلام فرمودند: خدا ابا دارد از اینکه جز از راه اسباب و علل، امور را به سر و سامان برساند.که در این مورد سعی و تلاش و دعا از جمله علل هستند و باید هر دو باشند تا متعلق دعا برآورده شود.
اما در جاییکه مانند مثال شما، سعی و تلاش هیچ فایدهای ندارد. مورد، سالبه به انتفاء موضوع است چون یکی از علل منتفی است؛ ولکن سایر علل مانند دعا، سرجایشان محفوظ است و تاثیر گذارند و بهترین دلیل بر امکان یک شیئ وقوع آن امر است مانند: کورهای مادر زاد ،قطع نخاع ها، دکتر جواب کرده هایی که می روند حرم امام رضا علیه السلا و یا سایر ائمه علیهم السلام و شفا پیدا می کنند.این افراد هم از راه سبب به خواسته خود رسیده اند،که سبب در اینجا در قالب توسل و دعا بوده است.
پینوشت:
[1].کافی، ج1، ص243
مطلب خیلی روشن است، در جایی که سعی و تلاش انسان مثمر ثمر است انسان اگر گوشه خانه بنشیند و فقط شروع به دعا کردن برای رزق و روزی، شفای مریض.....بنماید طبیعی است متعلق دعای او برآورده نشود.
چرا که «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَاب.»[1]، امام صادق علیهالسلام فرمودند: خدا ابا دارد از اینکه جز از راه اسباب و علل، امور را به سر و سامان برساند.که در این مورد سعی و تلاش و دعا از جمله علل هستند و باید هر دو باشند تا متعلق دعا برآورده شود.
با عرض سلام
تجربه نشان میدهد که چنین (بایدی) وجود ندارد. بسیاری از انسانها اضولا باوری به دعا ندارند. آنها در کارهایشان و برای رسیدن به اهدافشان دعا نمیکنند اما موفقند.
اما در جاییکه مانند مثال شما، سعی و تلاش هیچ فایدهای ندارد. مورد، سالبه به انتفاء موضوع است چون یکی از علل منتفی است؛ ولکن سایر علل مانند دعا، سرجایشان محفوظ است و تاثیر گذارند و بهترین دلیل بر امکان یک شیئ وقوع آن امر است مانند: کورهای مادر زاد ،قطع نخاع ها، دکتر جواب کرده هایی که می روند حرم امام رضا علیه السلا و یا سایر ائمه علیهم السلام و شفا پیدا می کنند.این افراد هم از راه سبب به خواسته خود رسیده اند،که سبب در اینجا در قالب توسل و دعا بوده است.
در این مورد هم تجربه نشان میدهد:
1) چنین مواردی بسیار نادر میباشند و نمیتوان از آن بعنوان نتیجه مستقیم دعا کردن یاد کرد. چون اگر اینطور باشد باید در تمام موارد مشابه چنین نتیجه ای رخ دهد.
2) این موارد محدود به دین اسلام و تشیع نیست. در سایر ادیان الهی و حتی فرقه های غیر الهی و در نقاط مختلف کره زمین نمونه های مشابه کم و بیش دیده شده اند.
با تشکر
با عرض سلام
تجربه نشان میدهد که چنین (بایدی) وجود ندارد. بسیاری از انسانها اضولا باوری به دعا ندارند. آنها در کارهایشان و برای رسیدن به اهدافشان دعا نمیکنند اما موفقند.در این مورد هم تجربه نشان میدهد:
1) چنین مواردی بسیار نادر میباشند و نمیتوان از آن بعنوان نتیجه مستقیم دعا کردن یاد کرد. چون اگر اینطور باشد باید در تمام موارد مشابه چنین نتیجه ای رخ دهد.
2) این موارد محدود به دین اسلام و تشیع نیست. در سایر ادیان الهی و حتی فرقه های غیر الهی و در نقاط مختلف کره زمین نمونه های مشابه کم و بیش دیده شده اند.
با تشکر
باسمه تعالی
اولا: اتفاقا اگر آن امر، معلول دعا و تلاش باشد،و در علم حق تعالی اینگونه رقم خورده که نتیجه به شرطی حاصل می شود که هم دعا و تلاش باید باشد لزوم دعا ضروری است .
ثانیا:اگر شما به کرامات ائمه دین علیهم السلام چه در حال حیاتشان و چه بعد از شهادتشان،گذری اجمالی داشته باشید ،به کثرت و شیوع شفای لاعلاجان به دست آن بزرگواران پی خواهید برد.حتی افرادی که مسلمان نیستند.
در روز تاسوعا شما در خیابان سعدی تهران ببینید چه خبر است که مسیحی ها برای حضرت ابالفضل علیه السلام نذری می دهند و اگر پای درد و دل آنها بنشینید خواهید دید چه صحبت هایی از کرامات و شفای مریضان آنها و رفع مشکلاتشان به دست قمر بنی هاشم علیه السلام خواهند کرد. و پس نه تنها این نمونه ها نادر نیستند بلکه هرکسی که حق تعالی را از عمق جان و خالصانه بخواند و شرایط دعا که توضیح دادیم حاصل بود،به خواسته خود می رسد.
ثالثا: مگر قرار بود دعا کردن محدود به دین اسلام و تشیع باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اولا: اتفاقا اگر آن امر، معلول دعا و تلاش باشد،و در علم حق تعالی اینگونه رقم خورده که نتیجه به شرطی حاصل می شود که هم دعا و تلاش باید باشد لزوم دعا ضروری است .
با عرض سلام
من متاسفانه فرمایش شما را متوجه نشدم. آیا نهایتا دعا برای دستیابی به تمام خواسته ها ضروری است یا نه؟ پاسخ مشخص مثبت و یا منفی شما میتواند کمک بزرگی به من برای درک مطلب باشد.
ثانیا:اگر شما به کرامات ائمه دین علیهم السلام چه در حال حیاتشان و چه بعد از شهادتشان،گذری اجمالی داشته باشید ،به کثرت و شیوع شفای لاعلاجان به دست آن بزرگواران پی خواهید برد.حتی افرادی که مسلمان نیستند.
تعداد در این مبحث نسبی است. اگر تعداد شفا یافتگان را حتی با مجموع بیماران مسلمان مقایسه فرمایید ملاحظه خواهید نمود که تعداد شفا یافتگان نادر میباشند. علاوه بر این دکر این نکته نیز شاید لازم باشد که نمیتوان به راحتی بین (دعا) که موضوع این تاپیک است و شفای خارق العاده برخی بیماران ارتباط مستقیمی برقرار کرد. شاید این دو از جنس دو مقوله متفاوت باشند. چون اگر از یک جنس باشند دیگر نباید استثنا پذیر باشند.
در روز تاسوعا شما در خیابان سعدی تهران ببینید چه خبر است که مسیحی ها برای حضرت ابالفضل علیه السلام نذری می دهند و اگر پای درد و دل آنها بنشینید خواهید دید چه صحبت هایی از کرامات و شفای مریضان آنها و رفع مشکلاتشان به دست قمر بنی هاشم علیه السلام خواهند کرد.
در همین رابطه و فقط بعنوان مثالی زنده رحلت امام خمینی را یاد آور میشوم، سالها مردم کوچه و بازار در هر عبادت و نماز خود، رزمندگان در آخرین دم حیات خود، جانبازان در حال درد کشیدن و خانواده شهدا در فراق عزیزان خود دعا میکردند (خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار)...... ایشان بیمار شدند و خبر بیماری ایشان دنیایی را به التماس به در گاه خدا واداشت. آنجا دیگر من و امثال من گنهکار نبودیم که دعا میکردیم. انبوه جانبازان که رمقی در بدن داشتند برای گرفتن حاجت خود پیاده عازم مشهد و قم میشدند.... بزرگان دین و علمای اسلامی سر به سجده میساییدند.....
نتیجه آن همه دعا چه شد؟ چرا آن همه دعا و تضرع به درگاه الهی و به شفاعت طلبیدن ائمه نتوانست خواست مردم را برآورده کند؟
مگر قرار بود دعا کردن محدود به دین اسلام و تشیع باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه! نه تنها محدود به دین اسلام و تشیع نیست که اصولا محدود به ادیان الهی هم نیست! بت پرستان هم دعا میکرده اند، خورشید پرستان هم در برابر ناملایمات طبیعی دعا و قربانی میکرده اند. دعا پدیده ای مشترک بین تمام آنهایی است که به قدرت یا قدرت هایی ماورای خود باور دارند. اما شاید در تمام این موارد غیر از اسلام و غیر از تشیع دعا عملی یک طرفه و نادانسته و از روی ناچاری است که دعا کننده مخاطب خود را نمیشناسد. اما ما دعا را با تعریف میشناسیم. ما مخاطب دعا را با تعریفی کامل تر از هر دین و مسلک دیگر میشناسیم. بنا بر این حق داریم اگر از دعا انتظار دیگری داشته باشیم.
با تشکر
با عرض سلام
من متاسفانه فرمایش شما را متوجه نشدم. آیا نهایتا دعا برای دستیابی به تمام خواسته ها ضروری است یا نه؟ پاسخ مشخص مثبت و یا منفی شما میتواند کمک بزرگی به من برای درک مطلب باشد.تعداد در این مبحث نسبی است. اگر تعداد شفا یافتگان را حتی با مجموع بیماران مسلمان مقایسه فرمایید ملاحظه خواهید نمود که تعداد شفا یافتگان نادر میباشند. علاوه بر این دکر این نکته نیز شاید لازم باشد که نمیتوان به راحتی بین (دعا) که موضوع این تاپیک است و شفای خارق العاده برخی بیماران ارتباط مستقیمی برقرار کرد. شاید این دو از جنس دو مقوله متفاوت باشند. چون اگر از یک جنس باشند دیگر نباید استثنا پذیر باشند.
در همین رابطه و فقط بعنوان مثالی زنده رحلت امام خمینی را یاد آور میشوم، سالها مردم کوچه و بازار در هر عبادت و نماز خود، رزمندگان در آخرین دم حیات خود، جانبازان در حال درد کشیدن و خانواده شهدا در فراق عزیزان خود دعا میکردند (خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار)...... ایشان بیمار شدند و خبر بیماری ایشان دنیایی را به التماس به در گاه خدا واداشت. آنجا دیگر من و امثال من گنهکار نبودیم که دعا میکردیم. انبوه جانبازان که رمقی در بدن داشتند برای گرفتن حاجت خود پیاده عازم مشهد و قم میشدند.... بزرگان دین و علمای اسلامی سر به سجده میساییدند.....
نتیجه آن همه دعا چه شد؟ چرا آن همه دعا و تضرع به درگاه الهی و به شفاعت طلبیدن ائمه نتوانست خواست مردم را برآورده کند؟نه! نه تنها محدود به دین اسلام و تشیع نیست که اصولا محدود به ادیان الهی هم نیست! بت پرستان هم دعا میکرده اند، خورشید پرستان هم در برابر ناملایمات طبیعی دعا و قربانی میکرده اند. دعا پدیده ای مشترک بین تمام آنهایی است که به قدرت یا قدرت هایی ماورای خود باور دارند. اما شاید در تمام این موارد غیر از اسلام و غیر از تشیع دعا عملی یک طرفه و نادانسته و از روی ناچاری است که دعا کننده مخاطب خود را نمیشناسد. اما ما دعا را با تعریف میشناسیم. ما مخاطب دعا را با تعریفی کامل تر از هر دین و مسلک دیگر میشناسیم. بنا بر این حق داریم اگر از دعا انتظار دیگری داشته باشیم.
با تشکر
باسمه تعالی
باسلام
حافظ وظیفه تو دعا کردن است و بس/در بند آن مباش که نشنید یاشنید
اولا:ظاهرا شما دعا را علة تامه گرفته اید که اگر باشد پس تحقق متعلق دعا ضروری است د رحالیکه همان طور که بارها عرض کردم،دعا در کنار سعی و تلاش ، حکمت و مصلحتی که حق تعالی مقرر داشته ،.....یک علة ناقصه است مانند مثالی که شما درمورد حضرت امام(ره )زدید که در اینجا با وجود دعا،حکمت الهی این بود که حضرت امام رحلت کنند همان طوریکه جریان بیماری آن پیر جماران در سالهای قبل هم اتفاق افتاده بود ولی ایشان سلامتی خود را باز یافته بودند بنابراین همان طور که شما درنتیجه گیری خود هم بیان فرموده بودید اگر تمام شرایط دعا رعایت شود و لکن متعلق دعا بر آورده نشود پس شرط دیگر که حکمت الهی است و ما چون پشت پرده را نمی بینیم ازآن بی خبریم،مانع تحقق متعلق دعا می شود.
ثانیا:در بحث شفای مریضان،چون آنها از راه توسل به خواسته خود می رسند و توسل هم نوعی دعا است،لذا به بحث دعا مربوط می شود.