آيا ميتوان از قرآن چگونگي حكومت بر مردم را استخراج كرد؟؟
تبهای اولیه
آيا ميتوان از قرآن چگونگي حكومت بر مردم را استخراج كرد؟؟
آری، لزوم حکومت دینی برای جامعه از بدیهیات قرآن است و انبیای الهی هم جهت برقراری حکومت دینی قیام کردند. در سوره «شعراء» رسولان الهی بیان میدارند که «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ»؛ «پس از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید»1، چرا که آنها برای فرمانروایی بشر مبعوث شدند و مأمور بودند که مردم را به اطاعت از خود فرا خوانند، لذا تشکیل حکومت از بدیهیات قرآن کریم است و چگونگی حکومت دینی از آیات و روایات قابل استخراج است.
با توجه به اینکه سوال مطرح شده از موضوعات میان رشته ای قرآن کریم است و خود تحقیقی مفصل می طلبد، جهت اطلاع می توانید به کتاب «[=14][=14][=14][=+0]اصول مدیریت اسلامی و الگوهای آن» تالیف [/][/][/][/][=14][=14][=14][=+0][=tahoma]ولی الله نقی پور فر و [=+0]« مدیریت از منظر کتاب و سنت» تالیف صمصام الدین قوامی مراجعه فرمایید.[/][/][/][/][/]
1. آیه 108
[/]
[="Arial Black"]در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- ....وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ (نحل - 89)
....و ما اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز است، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است.
از مهمترين مباحثى كه در آيات فوق به ميان آمده تبيان كل شىء بودن قرآن است.در قرآن همه چيز هست ولي توسط چه کسي بايد تبيين شود،بديهي است که علم آن در اختيار اولياء الهي است.
تبيان (به كسر ت يا فتح آن) معنى مصدرى دارد، يعنى بيان كردن و از اين تعبير با توجه به وسعت مفهوم لِكُلِّ شَيْءٍ به خوبى مىتوان استدلال كرد كه در قرآن، بيان همه چيز هست، ولى با توجه به اين نكته كه قرآن يك كتاب تربيت و انسانسازى است كه براى تكامل فرد و جامعه در همه جنبههاى معنوى و مادى نازل شده است روشن مىشود كه منظور از همه چيز، تمام امورى است كه براى پيمودن اين راه لازم است، نه اينكه قرآن يك دائرة المعارف بزرگ است كه تمام جزئيات علوم رياضى و جغرافيايى و شيمى و فيزيك و گياه شناسى و مانند آن در آن آمده است، هر چند قرآن يك دعوت كلى به كسب
همه علوم و دانشها كرده كه تمام دانشهاى ياد شده و غير آن در اين دعوت كلى جمع است، به علاوه گاهگاهى به تناسب بحثهاى توحيدى و تربيتى، پرده از روى قسمتهاى حساسى از علوم و دانشها برداشته است، ولى با اين حال آنچه قرآن به خاطر آن نازل شده و هدف اصلى و نهايى قرآن را تشكيل مىدهد، همان مساله انسانسازى است، و در اين زمينه چيزى را فروگذار نكرده است.
گاهى انگشت روى جزئيات اين مسائل گذارده و تمام ريزهكاري ها را بيان مىكند (مانند احكام نوشتن قراردادهاى تجارتى و اسناد بدهكارى كه در طولانىترين آيه قرآن يعنى آيه 282 سوره بقره طى 18 حكم! بيان شده است).
و گاهى مسائل حياتى انسان را به صورتهاى كلى و كلىتر مطرح مىكند، مانند آيهاى كه به دنبال بحث، تفسير آن فرا مىرسد إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ:
خداوند فرمان به عدل و احسان و بخشش به نزديكان مىدهد و شما را از هر گونه زشتى و منكر و ستم، نهى مىكند.
وسعت اين مفاهيم مانند وسعت مفهوم وفاى به عهد در آيه إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلًا- اسراء آيه 34 و وفاى به عقد در آيه أَوْفُوا بِالْعُقُودِ (مائده آيه 1) و لزوم اداء حق جهاد در آيه وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ (حج آيه 78) و اقامه قسط و عدل در آيه لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (حديد آيه 25) و توجه به نظم در تمام زمينهها در آيه وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ (سوره الرحمن 7- 8- 9) و خوددارى از هر گونه فساد در روى زمين در آيه وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها (اعراف آيه 85) و دعوت به تدبر و تفكر و تعقل كه در بسيارى از آيات قرآن وارد شده است، و امثال اين برنامههاى انسان شمول كه مىتواند راهگشا در همه زمينهها باشد، دليل روشنى است بر اينكه در قرآن بيان همه چيز هست.
حتى فروع اين دستورهاى كلى را نيز بلاتكليف نگذارده، و مجرايى كه بايد از آن مجرا اين برنامهها تبيين شود بيان كرده و مىگويد: وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا: آنچه پيامبر به شما دستور مىدهد اجرا كنيد و آنچه شما را از آن نهى مىكند بازايستيد (حشر آيه 7).
هر قدر انسان در اقيانوس بىكرانه قرآن، بيشتر شناور شود و به اعماق آن براى استخراج گوهرهاى برنامههاى سعادت بخش، فروتر رود، عظمت اين كتاب آسمانى و شمول و جامعيت آن آشكارتر مىشود.
و درست به همين دليل آنها كه در زمينه اين برنامهها دست نياز به اين سو و آن سو، دراز مىكنند، مسلما قرآن را نشناختهاند، و آنچه خود دارند، از بيگانه تمنا مىكنند.
اين آيه علاوه بر اينكه اصالت و استقلال تعليمات اسلام را در همه زمينهها مشخص مىكند بار مسئوليت مسلمانان را سنگينتر مىگرداند، و به آنها مىگويد: با بحث مستمر و پىگير در قرآن، هر چه را لازم داريد از آن استخراج كنيد.
در روايات اسلامى مخصوصا روى جامعيت قرآن به مناسبت همين آيه و مانند آن بسيار تاكيد شده است.
از جمله در حديثى از امام صادق ع مىخوانيم
ان اللَّه تبارك و تعالى انزل فى القرآن تبيان كل شىء حتى و اللَّه ما ترك شيئا تحتاج اليه العباد، حتى لا يستطيع عبد يقول لو كان هذا، انزل فى القرآن، الا و قد انزله اللَّه فيه:
خداوند در قرآن هر چيزى را بيان كرده است، به خدا سوگند چيزى كه مورد نياز مردم بوده است كم نگذارده، تا كسى نگويد اگر فلان مطلب درست بود در قرآن نازل مىشد، آگاه باشيد همه نيازمنديهاى بشر را خدا در آن نازل كرده است .
در حديث ديگرى از امام باقر ع مىخوانيم:
ان اللَّه تبارك و تعالى لم يدع شيئا تحتاج اليه الامة الا انزله فى كتابه و بينه لرسوله (ص) و جعل لكل شىء حدا، و جعل عليه دليلا يدل عليه، و جعل على من تعدى ذلك الحد حدا:
خداوند متعال چيزى را كه مورد نياز اين امت است در كتابش فرو گذار نكرده، و براى رسولش تبيين نموده است، و براى هر چيزى حدى قرار داده، و دليل روشنى براى آن نهاده، و براى هر كسى كه از اين حد تجاوز كند، حد و مجازاتى قائل شده است ».
حتى در روايات اسلامى اشاره روشنى به اين مساله شده كه علاوه بر ظاهر قرآن و آنچه توده مردم و دانشمندان از آن مىفهمند، باطن قرآن نيز اقيانوسى است كه بسيارى از مسائلى كه فكر ما به آن نمىرسد در آن نهفته است، اين بخش از قرآن، علم خاص و پيچيدهاى دارد كه در اختيار پيامبر و اوصياى راستين او است، چنان كه در حديثى از امام صادق ع مىخوانيم
ما من امر يختلف فيه اثنان الا و له اصل فى كتاب اللَّه عز و جل و لكن لا تبلغه عقول الرجال:
تمام امورى كه حتى دو نفر در آن اختلاف دارند، اصل و ضابطهاى در قرآن دارد ولى عقل و دانش مردم به آن نمىرسد «3».
عدم دسترسى عموم به اين بخش كه آن را مىتوان تشبيه به و جدان ناخودآگاه آدمى كرد، هرگز مانع از آن نخواهد بود كه بخش خود آگاه و ظاهرش مورد استفاده همگان قرار گيرد.
بله در اسلام احکامی داریم که شامل 500 آیه است وبه آیات الحکام معروف است وبی شک اجرای این احکام نیازمند حکومت است برخلاف مسیحیت دین از حکومت جدا نیست.دین وحکومت مکمل یکدیگرند.