داستان نوح و تعارض آن با علم !

تب‌های اولیه

138 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

نقل قول:
متأسفانه وقتی از علم سخن گفته می شود منظور علوم تجربی است که انگار که دیگر علوم، اصلا علم نیستند! وقتی من طلبه شدم یکی از خویشانمان با تأسف از من پرسید: چرا ترک تحصیل کردی؟!
دوستانی که بحث می کنند و نقش مخالف خوان را بازی می کنند بدانند که چاره ای ندارند جز آن که مفهوم علم را توسعه دهند تا ذهنشان را محروم از بسیاری از معارف موجود نکنند.
تمام علوم را از جمله علوم ادیان جزو علم اند و برای هر یک در دانش شناسی جایگاهی وجود دارد. مثلاً علوم قرآن و حدیث دیدگاه اسلام را برای مردم جهان روشن می کند. هرکس بخواهد بداند اسلام چیست باید این علوم را بخواند. امّا تا زمانی که وجود خدا و هدفمندی جهان و ... ثابت نشود هدایتگری پیامبر معنا ندارد که بخواهد صدق یا کذبش بررسی شود

ضمنا دسته بندی هدفی و روشی علم مثل علم کلام و علوم تجربی قدیمی شده و علوم اکنون موضوعی دسته بندی می شوند. مثل ریاضی و زمین شناسی.

برخلاف باور عام نه ریاضی عقلی است و نه زمین شناسی تجربی است و نه علوم دینی نقلی اند. بلکه هر سه هم عقلی هم تجربی و هم نقلی اند. آنچه عقلی یا نقلی یا تحربی ست تحقیقاتی ست که در مرزهای این دانش ها در حال انجام اند. علم کلام هم فراتر از مرزهای دانش عمل می کند.

نقل قول:
قرآن اولین شرط هدایتی خود را ایمان به غیب می داند. اگر کسی ایمان به غیب نداشته باشد، طبق اندازه درکی که دارد، به آیات الهی ایراد می گیرد. این ایرادها ربطی به پیشرفت علمی الان بشر ندارد. همیشه آیاتی از قرآن با سطحی از درکهای آدمها در هر زمانی هماهنگ نبوده و با پذیرفته شده های آنها مخالف بوده است.

  1. ادعاهایی که در این تاپیک در مورد داستان نوح مطرح شدند هیچ یک قرآنی نبودند
  2. داستان نوح غیب نیست. تاریخ زمین در سنگ ها و فسیل ها حک شده.
  3. داستان نوح با مدارک تعارض دارد. مدارک مثل علم نیستند که در حال تغییر باشند. بلکه ثابت اند.
  4. فهم ما از قرآن خیلی ضعیف تر از فهم ما از جهان است. پس نباید ابایی در رد فهم مان از قرآن داشته باشیم.
مثلاً نوح قومش را هدایت کرد، همه مسخره اش کردند، یک کشتی ساخت و یک سری حیوانات را برای بعد از طوفان به درون آن برد، سیلی آمد و قومش را نابود کرد. مثل تمام اتمام حجّت های دیگر قرآن.

بعد دوستان آمده اند در این تاپیک می گویند:

  • نوح شریعت جهانی داشت. در حالی که یک پیامبر نیست که دعوتش تا کنون به همه جهان رسیده باشد. چه رسد به این که نوح در زمان حیاتش با همه جهان اتمام حجت کرده باشد.
  • طوفانش جهانی بود. در حالی که نه در قرآن آمده نه مدرک علمی هست.
  • همه ی گونه های حیاتی را با خود به درون کشتی برد، در حالی که سند ارائه نمی دهند. نه قرآن نه حدیث.
  • 7 الی 10 هزار سال پیش بود، در حالی که طوفان های آن زمان با آثارشان در انسان شناسی مشخص اند.
  • و اسم این ها را می گذارند داستان های قرآنی و علمی. در حالی که مال تورات است. دو بار هم در تورات نقل شده. دو نقل هم متناقض هم اند. تازه این دوستان می گویند تورات تحریف شده و ندانسته از آن داستان نقل می کنند.

armandaneshjoo;255827 نوشت:
تمام علوم را از جمله علوم ادیان جزو علم اند و برای هر یک در دانش شناسی جایگاهی وجود دارد. مثلاً علوم قرآن و حدیث دیدگاه اسلام را برای مردم جهان روشن می کند. هرکس بخواهد بداند اسلام چیست باید این علوم را بخواند. امّا تا زمانی که وجود خدا و هدفمندی جهان و ... ثابت نشود هدایتگری پیامبر معنا ندارد که بخواهد صدق یا کذبش بررسی شود ضمنا دسته بندی هدفی و روشی علم مثل علم کلام و علوم تجربی قدیمی شده و علوم اکنون موضوعی دسته بندی می شوند. مثل ریاضی و زمین شناسی. برخلاف باور عام نه ریاضی عقلی است و نه زمین شناسی تجربی است و نه علوم دینی نقلی اند. بلکه هر سه هم عقلی هم تجربی و هم نقلی اند. آنچه عقلی یا نقلی یا تحربی ست تحقیقاتی ست که در مرزهای این دانش ها در حال انجام اند. علم کلام هم فراتر از مرزهای دانش عمل می کند.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با تشکر ازدوستان بزرگوار که باعث رونق بحث میباشند :Gol:تقاضا دارم این مطلب را چند بار بخوانند ودر باره اش خوب تعمق فرمایند .

واما در پاسخ این مطلب شما دوست نکته سنج وبا اخلاق :

البته که هم ریاضی وهم علم تجربی وهم علم الأدیان همه در مجموعه ی علوم عقلی قرار دارند اما این راهم نباید از نظر دورداشته باشیم که علوم هم مانند سایر موجودات دنیایی یک وجود ظاهری و شکلی دارند ویک وجود ماهیتی و معنایی دارند که ورود به وجوذ ظاهری در هر علمی بسیار آسان است وصد البته خطا پذیر .واین جنبه ی مدرکی علم است


واما آنچه که در هر علمی تخصص است واز تجربه فراتر میرود ؛ رسیدن به ماهیت آن علم است که از مدرک فرا تر است وبه ادراک نیازمند میباشد .در مورد علوم تجربی مهارت عملی مد نظر است اما در مورد علوم اعتباری مثل ریاضی وفلسفه مهارت فکری مد نظر است وپ. به نظر شما درمورد علوم دینی کدام مهارت باید مد نظر باشد تا به ماهیت این علم بها داده شود

مثلا" ماهیت علم ریاضی یک ماهیت اعتباری است .و وجود خارجی در ریاضی معنا ندارد .شما هرگز نمیتوانید خارج از عالم اعتبار عدد 3 ویا عدد 10 را موجود کنید .

درعالم ماده علم عینی وخارجی تنها در علوم تجربی وعلوم هنری است که میتوان آنها را در محدوده ومحیط دنیایی به صورت خارجی (خارج از دنیای اعتبار و ذهن و ماوراء ومابعد ) درک نمود.

بزرگوار در یکی از پست هایتان از مدرک در علم گفته بودید . به نظر شما مدارک علمی که نمایی از وجود خارجی علوم هستند اعتبارشان چقدر است؟ در حد زوجیت برای عدد چهار یا در حد نور ی که از خورشید دریافت میکنیم ؟ به نظر شما بزرگواران کدام دانشمند از همه دانشمند تراست وکلامش حجت است ومدارک علمی که ارایه میکند ختم مراتب آن علم است ؟ آیا احتمال را نمیدهید این مدرکات چند روز بعد ازطرف دانشمند دیگری که دانشمندتر است بی اعتبار شوند؟ ومدارک این دانشمند جدید مدرکیتش بیشتر باشد؟
علوم دینی از لحاظ جنبه ی ادراکی وماهیتی از میان سایر علوم قوی تر است زیرا فقط محدود به عالم ماده نیست .
البته علوم دینی خود نیز از دوجنبه ی مابعد الطبیعه و ما وراءالطبیعه قابل بررسی وادراک هستند .

حق یارتان :Gol:

[="Tahoma"][="Black"]

نقل قول:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با تشکر ازدوستان بزرگوار که باعث رونق بحث میباشند :Gol:تقاضا دارم این مطلب را چند بار بخوانند ودر باره اش خوب تعمق فرمایند .

واما در پاسخ این مطلب شما دوست نکته سنج وبا اخلاق :

البته که هم ریاضی وهم علم تجربی وهم علم الأدیان همه در مجموعه ی علوم عقلی قرار دارند اما این راهم نباید از نظر دورداشته باشیم که علوم هم مانند سایر موجودات دنیایی یک وجود ظاهری و شکلی دارند ویک وجود ماهیتی و معنایی دارند که ورود به وجوذ ظاهری در هر علمی بسیار آسان است وصد البته خطا پذیر .واین جنبه ی مدرکی علم است

واما آنچه که در هر علمی تخصص است واز تجربه فراتر میرود ؛ رسیدن به ماهیت آن علم است که از مدرک فرا تر است وبه ادراک نیازمند میباشد .در مورد علوم تجربی مهارت عملی مد نظر است اما در مورد علوم اعتباری مثل ریاضی وفلسفه مهارت فکری مد نظر است وپ. به نظر شما درمورد علوم دینی کدام مهارت باید مد نظر باشد تا به ماهیت این علم بها داده شود

مثلا" ماهیت علم ریاضی یک ماهیت اعتباری است .و وجود خارجی در ریاضی معنا ندارد .شما هرگز نمیتوانید خارج از عالم اعتبار عدد 3 ویا عدد 10 را موجود کنید .

درعالم ماده علم عینی وخارجی تنها در علوم تجربی وعلوم هنری است که میتوان آنها را در محدوده ومحیط دنیایی به صورت خارجی (خارج از دنیای اعتبار و ذهن و ماوراء ومابعد ) درک نمود.

بزرگوار در یکی از پست هایتان از مدرک در علم گفته بودید . به نظر شما مدارک علمی که نمایی از وجود خارجی علوم هستند اعتبارشان چقدر است؟ در حد زوجیت برای عدد چهار یا در حد نور ی که از خورشید دریافت میکنیم ؟ به نظر شما بزرگواران کدام دانشمند از همه دانشمند تراست وکلامش حجت است ومدارک علمی که ارایه میکند ختم مراتب آن علم است ؟ آیا احتمال را نمیدهید این مدرکات چند روز بعد ازطرف دانشمند دیگری که دانشمندتر است بی اعتبار شوند؟ ومدارک این دانشمند جدید مدرکیتش بیشتر باشد؟
علوم دینی از لحاظ جنبه ی ادراکی وماهیتی از میان سایر علوم قوی تر است زیرا فقط محدود به عالم ماده نیست .
البته علوم دینی خود نیز از دوجنبه ی مابعد الطبیعه و ما وراءالطبیعه قابل بررسی وادراک هستند .

حق یارتان :Gol:


صحبت ها خارج از تاپیک اند. لذا تاپیک جداگانه ای تاسیس شد و به این پست نیز آنجا پاسخ داده شد.

http://www.askdin.com/post255936-2.html[/]

با سلام
اگر بخواهیم بحث را با اشاره به تاریخ دنبال کنیم باید گفت که حضرت نوح (ع) پیامبر قوم سومر بود.این قوم در حدود4000-3500 سال پیش از میلاد که در ایران خشکسالی بزرگ و بسیار دراز مدتی رخ داد، به منطقه میان رودان کوچ کردند.

سومر در حدود بیست و یک شهر و آبادی بزرگ و چندین روستا و ده داشت که هر آبادی از آبادی دیگر 30 کیلومتر فاصله داست و دور هر شهر حصار و دیواری کشیده شده بود و کشتزارها در بیرون دیوار قرار داشتند. بسیاری از اختراعات بدست سومریان شکل گرفت .آنان به کانال کشی رودها پرداختند و به کشت وزرع و باغبانی مشغول شدند.چرخ گاری را اختراع کردند و از الاغ برای بارکشی و حمل ونقل استفاده کردند. ورزش کشتی و هنر موسیقی و چنگ نوازی در میان آنان رواج داشت.
هر شهر حکومت مستقلی داشت. و کاهنان سومری از قدرت زیادی برخودار بودند. با توجه به این که هر شهر دارای یک حاکم محلی و قوانین خاص خود بوده است کار تبلیغ برای حضرت نوح آسان نبوده است. شاید سام و دیگر یاران نوح در شهرهای مختلف مشغول تبلیغ بوده اند.
تقریبا در 2900 سال پیش از میلاد و یا اندکی پیش از آن باران شدیدی در سومر بارید . آب های زیر زمینی بالا آمد و آب از تنور خانه ای فوران کرد.
در تورات و احادیث اسلامی مدت بارش فرق می کند ، در کتیبه های سومری مدت بارش هفت شب و هفت روز آمده است که با وصفی که از آن در قرآن شده درست بنظر نمی رسد.
حضرت نوح که در نوشته های بابلی( نوشته های سومری به زبان اکدی یعنی بابلی قدیم ترجمه شدند، زیرا تا سده اول میلادی زبان سومری زبان علمی میان رودان بوده و در زمان های مختلف با نام سریانی و آرامی و ... از نظر دانپژوهان مخفی مانده است.) بنام اوُتناپیشتیم شناخته می شود ، سوار کشتی شد.
فراهم آوردن همه گونه های حیوانی در کشتی غیر ممکن است ، مثلا کانگورو در اسرالیا زندگی می کند و وزن فیلها چندین تن است.
حضرت نوح از خدا درخواست کرد تا از کافران آن سرزمین کسی زنده نماند و با توجه به گوناگونی حکومت ها و دوری مسافت فقط پیامبر منطق سومر بوده است. اما شدت بارندگی آنقدر زیاد بود که تا ناحیه خزری در ایران زیر آب رفت . وزش باد کشتی بادبانی را به جلو راند و پس از کشتی از راه گسل های شمال عراق وارد ایران شد و بر اساس حدیثی از امام حسن عسگری تا شهر قم نیز پیش رفت. می گویند تا منطقه گمی قایا در آذربایجان شمالی رفت و بر اساس یک نظر محلی بر کوهی در نخجوان فرود آمد.
برخی می گویند که این کشتی در ایران در زاگروس ، دماوند ، عراق ، آغری داغ (آرات ترکیه) و یا جنوب خلیج فارس و ... قرار گرفت.
قبری منسوب به نوح علیه السلام در نخجوان وجود دارد و قبری نیز در مسجد جامع مرند منسبوب به مادر نوح (در اصل باید زن نوح) وجود دارد.
نام جودی از کلمه ی " شادو " در زبان بابلی به معنای " کوه " گرفته شده است. این واژه ی شادو از زبان سومری می باشد. (در زبان اکدی " چ " وجود ندارد و واژه ی " شادو " در اصل باید " چادو " باشد که در زبان قرآن به " جودی " تغییر یافته است.)
بر اساس اسناد سومری اوتناپیشتیم در کنار دریاچه ای و در کنار تک کوهی زندگی می کرده است. این دریاچه ، نباید دریاچه ی وان در ترکیه باشد ، زیرا نوح سومری تنها انسانی است که به سرزمین خدایان راه یافته است. برای رسیدن به سرزمین خدایان باید از کوه ماشو (میشوو داغی در راه تبریز به مرند ) گذشت . بنابراین منظور از دریاچه در داستان اوتناپیشتیم ، دریاچه ی ارومیه می باشد و بر این اساس حضرت نوح قبل از توفان در عراق و بعد از توفان مدتی در ایران و آذربایجان زندگی کرده است. (جالب است که بدانیم ، تک کوه " شاهو " در کنار ارومیه قرار دارد.) بر اساس یک زیارت نامه قبر نوح بر نجف اشرف قرار دارد ، شاید آن حضرت در سال های پایان عمر دراز خویش به آن جا رفته باشند.

منبع : کتاب " سومئر دیلی - پیغمبرلر دیلی " (زبان سومری) ( به زبان ترکی) تالیف : شاهپور نوروزی


نقل قول:
اگر بخواهیم بحث را با اشاره به تاریخ دنبال کنیم...

درود بر شما. این شد بحث علمی. تاپیک هم عنوانش همین است!

نقل قول:
باید گفت که حضرت نوح (ع) پیامبر قوم سومر بود....

این را در ادامه رد خواهم کرد.

نقل قول:
تقریبا در 2900 سال پیش از میلاد و یا اندکی پیش از آن باران شدیدی در سومر بارید . آب های زیر زمینی بالا آمد و آب از تنور خانه ای فوران کرد.

می توانید مدرکتان را ارائه بفرمایید؟

نقل قول:
حضرت نوح که در نوشته های بابلی( نوشته های سومری به زبان اکدی یعنی بابلی قدیم ترجمه شدند، زیرا تا سده اول میلادی زبان سومری زبان علمی میان رودان بوده و در زمان های مختلف با نام سریانی و آرامی و ... از نظر دانپژوهان مخفی مانده است.) بنام اوُتناپیشتیم شناخته می شود ، سوار کشتی شد.
اوُتناپیشتیم یا اوُت ناپیشت اسطوره ایست فناناپذیر. گیگ گمش به دیدار او رفت تا از او فناناپذیری بیاموزد. او هم داستان نجات خود را از سیل تعریف کرد: چندتا از خدایان مخفیانه تصمیم به راه انداختن سیل گرفتند. یکی از آنها ماجرا را برای ابتدا و انتهای داستان اینقدر اسطوره وار اند که نمی توان فرض کرد این چیزی بیش از اسطوره باشد. همانطور که دیگر الواح سومری تماما اسطوره اند. امّا ابعاد و مهندسی کشتی چنان دقیق توصیف شده که ساخت کشتی می تواند پایه تاریخی داشته باشد. امّا:

الواح سومری و آکادی در این داستان با هم تطبیق دارند. در الواح آکادی قهرمان داستان آترا-هاسیس است. اسم خدایان دیگر هم کمی فرق دراد. بقیه ماجرا همان است، کمی کاملتر. لذا نمی توان مطمئن بود نوح سومری بوده. البته آکادیان سالها بعد از سومریان بوده اند. امّا

از کجا معلوم که سومریان هم داستان را از قبلی ها نگرفته باشند؟ خصوصاً که داستان شدیداً پر از اسطوره است و برای آنکه به این حدّ کمال اسطوره ها رسیده باشد هزار سالی زمان لازم است.

نقل قول:
در تورات و احادیث اسلامی مدت بارش فرق می کند ، در کتیبه های سومری مدت بارش هفت شب و هفت روز آمده است که با وصفی که از آن در قرآن شده درست بنظر نمی رسد.
خیر. 6 شب و 6 روز ذکر شده. می شود بفرمایید مدّت بارش کجای قرآن آمده؟ چون این مدرک قوی ایست. توجه داشته باشید که داستان شدیداً با داستانی که در تورات آمده مطابقت دارد. فقط


  1. در تورات و خدایان تبدیل به خدا و آترا-هاسیس تبدیل به نوح شده. حرفی هم از عذاب قوم نوح نیست. خدا از خلقت پشیمان شده و می خواهد بشر را نابود کند.
  2. در تورات سر و ته آن ناشیانه چیده شده طوری که یک قسمت هایی از داستان تورات را برای 2800 سال نامفهوم و عجیب و توجیه ناپذیر کرده بود.
خلاصه این که اگر مطابقت اسطوره های سومر با قرآن مزیتی باشد، تورات 1900 سال پیش این مزیت را به نحو قوی تری داشته.

نقل قول:
فراهم آوردن همه گونه های حیوانی در کشتی غیر ممکن است ، مثلا کانگورو در اسرالیا زندگی می کند و وزن فیلها چندین تن است.
بله. ولی به هر حال هر چهار داستان سومری، آکادی، تورات 1 و 2 از جمع آوری همه موجودات جهان خبر می دهند و سیل جهانی. توجه شود که در دیدگاه مردم آن زمان بعید بوده که جهان زیاد از کشور خودشان بزرگ تر باشد. تعداد حیواناتی که می شناختند هم محدود بوده. این دقیقاً با مشخصات یک اسطوره همخوان است.
بزرگ ترین طوفانی که مردم آن زمان می توانستند تصور کنند از طوفان منطقه ای که ما می خواهیم برای نوح اثبات کنیم کوچکتر است. این دقیقا منشا تفکر جهانی بودن طوفان را می رساند و باز هم تاریخی بودن سیل جهانی را زیر سوال می برد. زیرا وقتی بدانیم بخشی از اسطوره از کجا آمده دیگر مطمئن می شویم که آن بخش از تاریخ نیامده. این از دلایل عقلی مبتنی بر بعید بودن خیلی قوی تر است.

حال آیا نوح پیامبر سومر بوده؟

1-در اسطوره های تمام ملل یکی دو تا داستان سیل پیدا می شود.


2- این عادی ست و مدرکی بر جهانی بودن سیل نوح نیست. زیرا تمدّن های آن زمان کنار آبها بوده اند. کافی بوده بارندگی زیاد باشد تا سیل بیاید.
3- امّا به هر حال منجر به اسطوره می شود و می ماند
4- اسطوره های خاور میانه هم ظاهرا روند سالم بالا را ادامه داده اند. نمک داستان نوح از الواح سومری تا آکادی تا تورات دائم زیاد می شود. در خود تورات دو داستان نوح هست. یکی شبیه داستان آکادی و دیگری اغراق شده تر. در سوریه نیز داستان های نوح (کشتی ساز، جمع آورنده حیوانات، نجات یافته از سیل) بوده.

پس از دید تاریخی همانقدر که احتمال دارد نوح قرآن همان اوت ناپشیت یا آترا هاسیس بوده باشد، همانقدر هم ممکن است نام نوح از تورات و داستانش از سوریه به قرآن وارد شده باشد. البته این هر دو احتمال است. آنچه مسلم است این است که فاصله ی عظیم بین این دو احتمال لزوم سومری بودن نوح را بی اندازه کمرنگ می کند.

نقل قول:
اما شدت بارندگی آنقدر زیاد بود که تا ناحیه خزری در ایران زیر آب رفت .
از لحاظ زمین شناسی مدرکی بر این موضوع دارید؟ شاهدی؟ سندی؟ نشانه ای؟ چطور چنین سیلی را تمام تمدّن های منطقه ثبت نکرده اند در حالی که سیل های کوچکتر ثبت شده؟ خزر؟ سیلی که از تنورهای سومر آب بالا بیاورد یک چیز است، سیلی که منطقه ای به وسعت دو کشور را زیر آب ببرد چیز دیگر. تازه یک نگاه به نقشه پستی و بلندی های زمین بیندازید! اگر بخواهد این اتفاق بیفند اول خلیج فارس به مدیترانه وصل می شود. نشنال ژئوگرافیک رخداد این پدیده در دوره باستان را رد کرده.

نقل قول:
وزش باد کشتی بادبانی را به جلو راند و پس از کشتی از راه گسل های شمال عراق وارد ایران شد
سندش؟

نقل قول:
و بر اساس حدیثی از امام حسن عسگری تا شهر قم نیز پیش رفت.
شهر قم که بعد از اسلام بنا شده! سند؟

نقل قول:
می گویند تا منطقه گمی قایا در آذربایجان شمالی رفت و بر اساس یک نظر محلی بر کوهی در نخجوان فرود آمد.
چه کسی می گوید؟

نقل قول:
برخی می گویند که این کشتی در ایران در زاگروس ، دماوند ، عراق ، آغری داغ (آرات ترکیه) و یا جنوب خلیج فارس و ... قرار گرفت.
چه کسانی می گویند؟

نقل قول:
قبری منسوب به نوح علیه السلام در نخجوان وجود دارد و قبری نیز در مسجد جامع مرند منسبوب به مادر نوح (در اصل باید زن نوح) وجود دارد.
خب این خوب شد

نقل قول:
نام جودی از کلمه ی " شادو " در زبان بابلی به معنای " کوه " گرفته شده است. این واژه ی شادو از زبان سومری می باشد. (در زبان اکدی " چ " وجود ندارد و واژه ی " شادو " در اصل باید " چادو " باشد که در زبان قرآن به " جودی " تغییر یافته است.)


  1. اگر چنین است چرا قرآن گفته جبل جودی؟ این که می شود کوه کوه. خیر عزیز. کوه جودی در جنوب ترکیه موجود و معروف است و تا قرن 8 هجری هم یک بنا به عنوان یادواره سمبلیکی از آن آنجا بود. ظاهرا مسلمان ها ساخته بودند.
  2. کوهی که کشتی نوح بر آن نشست در اسناد سومری نیسیر و در تورات آرارات است. کوه جودی در داستان های سیل سوریه ای آمده و قرآن و لغت جودی ارتباطی با سومر ندارد.
نقل قول:
بر اساس اسناد سومری اوتناپیشتیم در کنار دریاچه ای و در کنار تک کوهی زندگی می کرده است. این دریاچه ، نباید دریاچه ی وان در ترکیه باشد ، زیرا نوح سومری تنها انسانی است که به سرزمین خدایان راه یافته است. برای رسیدن به سرزمین خدایان باید از کوه ماشو (میشوو داغی در راه تبریز به مرند ) گذشت . بنابراین منظور از دریاچه در داستان اوتناپیشتیم ، دریاچه ی ارومیه می باشد و بر این اساس حضرت نوح قبل از توفان در عراق و بعد از توفان مدتی در ایران و آذربایجان زندگی کرده است. (جالب است که بدانیم ، تک کوه " شاهو " در کنار ارومیه قرار دارد.) بر اساس یک زیارت نامه قبر نوح بر نجف اشرف قرار دارد ، شاید آن حضرت در سال های پایان عمر دراز خویش به آن جا رفته باشند.
نیمه ی اوّل صحبت هایان واقعا عالی بود. نیمه ی دوم را بدون سند آوردید و خیلی ناجور. این دیگر یک ایده بر اساس یک سری ادعای بی سند است.

armandaneshjoo;255937 نوشت:
صحبت ها خارج از تاپیک اند. لذا تاپیک جداگانه ای تاسیس شد و به این پست نیز آنجا پاسخ داده شد. نیازمندی قرآن به اساس علمی

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

نه بزرگوار اتفاقا" اصل موضوع بر سر موضوع تاپیک است اینکه شما بزرگواران جنس علوم را با یکدیگر خلط نموده اید ومعجزات و اسناد قرانی را با اسناد ومدارک متغیر انسانی مقایسه میکنید ومیخواهید با این طریق عدم واقعیات قرآنی را اثبات نمایید (آن هم در قالب علم دنیایی) اصل موضوع این بحث است .

کلا" حرف بنده این است :

1- علوم مختلف دارای جنسها وماهیتهای مختلف میباشند وهرگز نباید انتظار داشت که ماهیت آنها را با هم مخلوط کنیم ویا یک علم را به علم دیگر برتری دهیم

درست مثل این است که بگوییم آب وهوا هردو ماده هستند و وقتی زندگی در ماده ای مثل هوا برای انسان میسر است پس حتما" باید زندگی در آب را هم با این سند اثبات کنیم .

اما تجربه نشان داده که جنس ماده ای به نام هوا با جنس ماده ای به نام آب متفاوت است وانسان در یکی غوطه ور میشود وحیات پیدا میکند ودر دیگری که غوطه ور میشود و حیاتش را از دست میدهد .

علوم دینی هم با سایر علوم از این نوع تفاوتها دارند همانطور که هندسه وریاضی هم با دیگر علوم تفاوت دارند .

نتیجه ی اول : ماجرای حضرت نوح وبردن از هر حیوان یک جفت به داخل کشتی موضوع علم زیست شناسی وتجربی نبوده که شما ویا ما بتوانیم آن را با علم تجربی ثابت کنیم .

در محضر بزرگوار علامه ای حدود ده سال قبل شبیه این بحث مطرح شد وایشان موضوع احتمال برزخی بودن این امر را بیان فرموده و اعلام قرآن به این شکل را به دلیل در حد فهم بودن مطلب برای انسان مطرح نمودند وگفتند این شاید یکی از مراتب «نزول » اصطلاحی برای قران کریم باشد .

2-مشکل اهل علوم تجربی و ریاضی این است که خود را با وجود متغیرات موجود ومداوم از سایر علوم برتر میبینند واین از نظر علوم دینی که محدوده وگستره ی وسیعتری دارد یعنی محدودیت محصور در مادیت .

اگر دوستان کمی عمیق تر بیندیشند انسان علاوه بر بعد مادی از بعد بسیار قوی معنوی نیز برخوردار است که با علوم ریاضی وطبیعی قابل توضیح نیستند .

علم روانشناسی یکی از مستندات این بیان بنده میباشد . وعلمی واسط میان علوم مختلف به حساب میاید .

روزی یکی از دوستان بزرگوار روانشناسم تعریف میکردند که خانمی از همسرش جدا شده بود و تنها فرزند 5 ساله اش را هم طبق قانون به پدر داده بودند .وپدر از ملاقات مادر با فرزند به ترفندهای مختلف جلوگیری میکرد .واین خانم از افسردگی نزدیک به مرگ رنج میبرد طی چند جلسه وقتی موفق شدم اورا به حرف زدن وادار کنم ازاو خواستم در باره ی احساس و غمی که دارد با من حرف بزند واو فقط سکوت کرد و بعد از اصرار من گفت چیزی که گفتنی باشد ندارم ومن (دکتر روانشناس) با تمام وجودم بدون بهره گیری ازهیچ علم خارجی وهیچ کلامی عمق درد ورنج این خانم را با تمام وجودم حس کردم دردی که در هیچ علمی برای آن تعریف ومقدار تعیین نشده !!!! راحس کردم .

بعضی از علوم برای انسان در غالب تجربه ومدرک خارجی مقرر نشده بلکه در قالب درون وماوراء ومابعد تعریف شده واین خصلت ذاتی برای انسان است که علاوه بر عقل از بعد معنایی بهرهمند است واین خصلت را همان خالقی برای انسان مقرر فرموده که خودش خالق علم هم بوده وخالق مغز انسان وعقل محدود انسان هم بوده.

نتیجه ی دوم : مستند ات خاق علم وعقل معتبر تر از مستندات درحال تغییر مخلوق مدعی علم وعقل است .

که کشتی نوح هم میتواند یکی از این موارد باشد .

حق یارتان .:Gol:

با تشکر از بحث خوبی که جناب آرمان دانشجو تا این جا پیش برده اند :

نقل قول:
حضرت نوح از خدا درخواست کرد تا از کافران آن سرزمین کسی زنده نماند

موضوع تنها این نبود . نوح گفت :

نقل قول:
وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا ﴿۲۶﴾ إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا
﴿۲۷﴾
( سوره نوح )

نوح گفت پروردگارا بر زمین احدی از کافران را زنده مگذار زیرا اگر ایشان را باقی بگذاری بندگانت را گمراه می کنند و " نمی زایند مگر پلید ناسپاس "

از اون جایی که ما می دونیم قرآن هیچ وقت دروغ نمیگه ، یه سئوال منطقی هم این جا شکل می گیره که مگه میشه در یه قوم فقط آدم پلید و ناسپاس به دنیا بیاد ؟! آیا چنین گمانی ، با عدالت فرضی خدای اسلام در تعارض نیست ؟ تکلیف اون بچه هایی که مث همه ی آدمای دیگه محل تولدشون در اختیار خودشون نیست و با تمسک به این آیه قهرا ناسپاس و پلید خواهند بود چی میشه ؟

ژنتیک هم این فرضیه رو که همه ی متولدین یه نسل ، یه صفت واحد رو داشته باشن رد می کنه . چطوری این موضوع رو توضیح میدین ؟

armandaneshjoo;255998 نوشت:
[=Black][=12]

... تعداد حیواناتی که می شناختند هم محدود بوده...

هنوز هم تعداد حیواناتی که می شناسیم محدود است! مثلا من تا چند وقت پیش شما را نمی شناختم، و شما هم مرا !!!

شناخت همیشه محدود و ناقص است، چیز جدیدی کشف نکردید!

http://www.javanemrooz.com/news/page-844.aspx

طه;256004 نوشت:

نتیجه ی اول : ماجرای حضرت نوح وبردن از هر حیوان یک جفت به داخل کشتی موضوع علم زیست شناسی وتجربی نبوده که شما ویا ما بتوانیم آن را با علم تجربی ثابت کنیم .

بسیار حرف عجیبی می زنید !

شما یه مقدمه آوردید برای تشریح تفاوت بین علوم مختلف ، بعد چه جوری ازش این نتیحه ی نامرتبط رو استخراج کردین ؟!

ناصر یوسف نژاد;256009 نوشت:
هنوز هم تعداد حیواناتی که می شناسیم محدود است! مثلا من تا چند وقت پیش شما را نمی شناختم، و شما هم مرا !!!

شناخت همیشه محدود و ناقص است، چیز جدیدی کشف نکردید!

واقعا که !

آقای محترم ، درسته از نظر زیست شناسی همه ی ما انواعی از حیوانات هستیم اما در اخلاق و آداب معاشرت خطاب کردن حیوان به دیگران خلاف ادب و نوعی توهین محسوب میشه .

جناب طه من تنها نتیجه ای که از حرف های شما می تونم بگیرم اینه:

"علم کامل نیست"، "نظر دانشمندان عوض می شود" ، پس هر ادعایی که شما می کنید و تضاد های عجیب با علم داره در حقیقت مشکل از علمه و نه ادعاهای شما. فرضا شما ادعا کنید زمین صافه یا خورشید روی زمین می چرخه، به شما مدرک نشون بدن شما باز هم خواهید گفت: "علم کامل نیست"، "نظر دانشمندان عوض می شود".

این توجیه شماست برای هر ادعاتون که با علم تناقض داره مثل محدود بودن خشکی های زمین در 7000 سال پیش، بسیار ساده تر بودن گونه های گیاهان و حیوانات در اون زمان و ...

نقل قول:

1- علوم مختلف دارای جنسها وماهیتهای مختلف میباشند وهرگز نباید انتظار داشت که ماهیت آنها را با هم مخلوط کنیم ویا یک علم را به علم دیگر برتری دهیم

نتیجه ی اول : ماجرای حضرت نوح وبردن از هر حیوان یک جفت به داخل کشتی موضوع علم زیست شناسی وتجربی نبوده که شما ویا ما بتوانیم آن را با علم تجربی ثابت کنیم .



زمانی که علوم دینی ادعایی درباره سایر علوم می کنند (مثل ادعاهای شما درباره خشکی های زمین) باید با سایر علوم هماهنگ باشند. دین نمی تونه ادعایی کنه که سایر علوم رو نقض می کنه و بعد بگه "جنسیت این علوم متفاوت است". ادعای شما یک ادعای دینی نیست، ادعایی نشات گرفته از دین درباره علوم فیزیک و زیست و زمین شناسی است.

نقل قول:

2-مشکل اهل علوم تجربی و ریاضی این است که خود را با وجود متغیرات موجود ومداوم از سایر علوم برتر میبینند واین از نظر علوم دینی که محدوده وگستره ی وسیعتری دارد یعنی محدودیت محصور در مادیت .
نتیجه ی دوم : مستند ات خاق علم وعقل معتبر تر از مستندات درحال تغییر مخلوق مدعی علم وعقل است .

کاملا برعکس.

مشکل شما (منظورم شخص شما نیست، جبهه ای است که شما از طرفش صحبت می کنید، دوباره مثل قبل به خودتون نگیرید) اینه که فرض می کنید اگه علوم دینی ادعایی درباره سایر علوم کرد، این ادعا باید بالاتر از دانش آن علوم که با مطالعه، تحقیق، آزمایش و مدرک بدست آمده قرار گیرد.

ادعاهای علوم دینی درباره علوم غیر دینی (مثل خشکی های زمین)، معتبر تر از مدارکی که درباره این واقعه پیدا شده نیست.

netuser;256011 نوشت:
واقعا که !

آقای محترم ، درسته از نظر زیست شناسی همه ی ما انواعی از حیوانات هستیم اما در اخلاق و آداب معاشرت خطاب کردن حیوان به دیگران خلاف ادب و نوعی توهین محسوب میشه .

جدا از این، حرف هاشون هم کاملا اشتباهه. ایشون کلا دوست داره با لغات بازی کنه تا توی بحث ها پارازیت بندازه.

ناصر یوسف نژاد;256009 نوشت:
هنوز هم تعداد حیواناتی که می شناسیم محدود است! مثلا من تا چند وقت پیش شما را نمی شناختم، و شما هم مرا !!!

شناخت همیشه محدود و ناقص است، چیز جدیدی کشف نکردید!

http://www.javanemrooz.com/news/page-844.aspx

اول اینکه شما و من و سایر افراد همگی یک گونه هستیم. شما من و ایشون رو نمی شناختید مثل اینه که سه مرغ همدیگه رو نمی شناختند. ارتباطی به شناخت گونه های متفاوت حیوانات نداره.

دوم، شما واقعا متوجه منظور ایشون نشدید یا بازم قصدتون بازی با لغات بود؟ بحث این بود که در اون زمان تعداد حیواناتی که می شناختند اونقدر محدود بوده که فرض کنند در یک کشتی جا میشه، در حال حاضر با اینکه تعدادشان محدوده، اینقدر محدود نیست که همچین فکری کنیم.

سوم لینکی که دادید کاملا بی ربط با تعداد گونه های حیوانات بود.

armandaneshjoo;255998 نوشت:


خیر. 6 شب و 6 روز ذکر شده. می شود بفرمایید مدّت بارش کجای قرآن آمده؟ چون این مدرک قوی ایست. توجه داشته باشید که داستان شدیداً با داستانی که در تورات آمده مطابقت دارد.

با سلام و عرض ادب

مدت بارش جایی ذکر نشده است منظورم آنست که با وصفی که از این طوفان شده و عظمت آن به نظر نمیآیدکه تنها 6 شبانه روز بارش صورت گرفته باشد.

armandaneshjoo;255998 نوشت:
خلاصه این که اگر مطابقت اسطوره های سومر با قرآن مزیتی باشد، تورات 1900 سال پیش این مزیت را به نحو قوی تری داشته.

بله. ولی به هر حال هر چهار داستان سومری، آکادی، تورات 1 و 2 از جمع آوری همه موجودات جهان خبر می دهند و سیل جهانی. توجه شود که در دیدگاه مردم آن زمان بعید بوده که جهان زیاد از کشور خودشان بزرگ تر باشد. تعداد حیواناتی که می شناختند هم محدود بوده. این دقیقاً با مشخصات یک اسطوره همخوان است.

بزرگ ترین طوفانی که مردم آن زمان می توانستند تصور کنند از طوفان منطقه ای که ما می خواهیم برای نوح اثبات کنیم کوچکتر است. این دقیقا منشا تفکر جهانی بودن طوفان را می رساند و باز هم تاریخی بودن سیل جهانی را زیر سوال می برد. زیرا وقتی بدانیم بخشی از اسطوره از کجا آمده دیگر مطمئن می شویم که آن بخش از تاریخ نیامده. این از دلایل عقلی مبتنی بر بعید بودن خیلی قوی تر است.

حال آیا نوح پیامبر سومر بوده؟

1-در اسطوره های تمام ملل یکی دو تا داستان سیل پیدا می شود.


2- این عادی ست و مدرکی بر جهانی بودن سیل نوح نیست. زیرا تمدّن های آن زمان کنار آبها بوده اند. کافی بوده بارندگی زیاد باشد تا سیل بیاید.
3- امّا به هر حال منجر به اسطوره می شود و می ماند
4- اسطوره های خاور میانه هم ظاهرا روند سالم بالا را ادامه داده اند. نمک داستان نوح از الواح سومری تا آکادی تا تورات دائم زیاد می شود. در خود تورات دو داستان نوح هست. یکی شبیه داستان آکادی و دیگری اغراق شده تر. در سوریه نیز داستان های نوح (کشتی ساز، جمع آورنده حیوانات، نجات یافته از سیل) بوده.

پس از دید تاریخی همانقدر که احتمال دارد نوح قرآن همان اوت ناپشیت یا آترا هاسیس بوده باشد، همانقدر هم ممکن است نام نوح از تورات و داستانش از سوریه به قرآن وارد شده باشد. البته این هر دو احتمال است. آنچه مسلم است این است که فاصله ی عظیم بین این دو احتمال لزوم سومری بودن نوح را بی اندازه کمرنگ می کند.


ممکن است آشوری بوده باشند مدارک دیگری هم موجود است که دلالت بر آشوری بودن نوح دارد.

armandaneshjoo;255998 نوشت:
[=Black][=12]

از لحاظ زمین شناسی مدرکی بر این موضوع دارید؟ شاهدی؟ سندی؟ نشانه ای؟ چطور چنین سیلی را تمام تمدّن های منطقه ثبت نکرده اند در حالی که سیل های کوچکتر ثبت شده؟ خزر؟ سیلی که از تنورهای سومر آب بالا بیاورد یک چیز است، سیلی که منطقه ای به وسعت دو کشور را زیر آب ببرد چیز دیگر. تازه یک نگاه به نقشه پستی و بلندی های زمین بیندازید! اگر بخواهد این اتفاق بیفند اول خلیج فارس به مدیترانه وصل می شود. نشنال ژئوگرافیک رخداد این پدیده در دوره باستان را رد کرده.
...........................................................
.....................................................
نیمه ی اوّل صحبت هایان واقعا عالی بود. نیمه ی دوم را بدون سند آوردید و خیلی ناجور. این دیگر یک ایده بر اساس یک سری ادعای بی سند است.

شما میتوانید سند را از کتاب و منبعی که ذکر کردم و همینطور نویسنده آن بپرسید ،من محقق تاریخ نیستم.

اما شواهد و مستندات دیگری هم مبنی بر کشف و چگونگی ساخت این کشتی وجود دارد:

در سال ۱۹۵۹، یک خلبان ترک، براساس مأموریت محول شده، چندین عکس هوایی برای مؤسسه ژئودتیک ترکیه برداشت. هنگامی که مأموریت به پایان رسید، در میان عکس های او تصویری جلب نظر می کرد که بیشتر شبیه یک قایق بود تا چیزی دیگر، قایقی بزرگ که بر سینه تپه ای، در فاصله بیست کیلومتری کوههای آرارات آرمیده بود.

تصویر هوایی از فسیل کشتی که محل آسیب دیدگی ناشی از برخورد به یک صخره در آن مشخص است. بلافاصله پس از مشاهده این تصویر، تعدادی از متخصصان، علاقه مند به پیگیری شدند. دکتر براندنبرگ از دانشگاه ایالتی اوهایو یکی از این علاقه مندان بود. او کسی بود که قبلاً در زمینه کشف تأسیسات روی زمین از طریق هوا، مطالعات دانشگاهی داشت و پایگاههای موشکی کوبا را در دوران کندی کشف کرده بود.

دکتر واندنبرگ با دقت عکس ها را مورد مطالعه قرار داد و اظهار کرد: «من هیچ شکی ندارم که شیء موجود در عکس های هوایی یک کشتی است. من تا به حال در طول مدت فعالیتم، هرگز چنین شیء عجیبی در یک عکس هوایی ندیده بودم.» پس از آن یک گروه کاوشگر آمریکایی نیز به منطقه مورد نظر اعزام شد، ولی حتی با انجام تحقیقات کوتاه مدت، نتوانست اطلاعات قابل توجهی بدست آورد.

۱۷ سال از آخرین تحقیقات در منطقه گذشت و هیچ اکتشافی تا سال ۱۹۷۶ انجام نگرفت. در سال ۱۹۷۶ یک باستان شناس آمریکایی به نام «ران ویت» تحقیقات جدید خود را در منطقه آغاز کرد. او بسیار زود دریافت که این شیء قایق مانند، بسیار بزرگتر ازحدی است که قبلاً تصور می کرد. او بزودی با انجام محاسبات دقیق دریافت که طول این شیء عظیم الجثه بلندتر از طول یک زمین بازی فوتبال و اندازه آن به بزرگی یک ناو جنگی است که کاملاً در زمین دفن شده است. اما کشتی کشف شده در زیر گل و لای قطوری دفن شده بود و بسختی به جز از ارتفاع قابل رؤیت بود.

به دلیل همین عدم مشاهده دقیق از سطح زمین، امکان هر تحقیقی غیر ممکن بود. از سوی دیگر جسم کشف شده آنقدر بزرگ و سنگین بود که هر گونه اقدامی را در وهله اول عقیم می ساخت. «ران وایت» و گروه همراهش که مشتاقانه کار را پیگیری می کردند، به جایی رسیدند که تنها وقوع یک حادثه عجیب و نادر می توانست راهگشای کار آنها باشد:

از تحقیقات ران ویت مدت زیادی نگذشته بود که در ۲۵ نوامبر سال ۱۹۷۸، وقوع زمین لرزه ای در محل، باعث شد تا کشتی مزبور به طور شگفت آوری از دل کوه بیرون بزند و سطح زمین اطرافش را به بیرون براند. بدین ترتیب دیواره های این شیء، شش متر از محوطه اطرافش بالاتر قرار گرفت و برجسته تر شد.

بدنبال این زمین لرزه، ران وایت ادعا کرد که شیء مذکور می تواند باقیمانده کشتی نوح باشد. سپس بدبینی ها به خوش بینی مبدل و این سؤال ها مطرح شد: «اگر این جسم عظیم قایقی شکل به طول یک زمین فوتبال، در ارتفاع ۱۸۹۰ متری کوههای آرارات، کشتی نوح نیست، پس چه چیز می تواند باشد؟ و اگر جسم کشتی نوح است، آیا طوفان نوح واقعاً بوقوع پیوسته است؟… آیا ما شاهد بقایای کشتی افسانه ای حضرت نوح که در کتب مقدس ادیان جهان از آن صحبت شده است، هستیم؟»


تصویر ران ویت در پارك ملی كشتی نوح

طوفان و سیل در زمان حضرت نوح در سطح وسیعی بوسعت کره زمین واقع شده است. به اعتقاد مسیحیان و بنا به نص انجیل، این حادثه عظیم و دهشت آور، برای تنبیه مردمان آن روزگار که دست به سرکشی زده بودند و به منظور نجات نوح پیامبر و پیروانش واقع شده بود. بررسیهای زمین شناسی در نقاط مختلف دنیا، نابود شدن و مرگهای دسته جمعی موجودات زنده را بر اثر حادثه ای غیر منتظره نشان می دهد. برخی از این حوادث با زمان طوفان نوح همخوانی دارد.

وجود لایه های مخلوط فسیل شده حیواناتی چون فیل، پنگوئن، ماهی، درختان نخل و هزاران هزار گونه گیاه جانوری، تأییدی بر این واقعیت است. این سنگواره ها که بعضاً در برگیرنده حیوانات مناطق گرمسیر با مناطق سردسیر (در کنار هم) هستند، نشان می دهند که با فرونشستن آب، جانوران و گیاهان خارج شده، در زیر رسوبات مانده و به فسیل تبدیل شده اند. امتزاجی عجیب از جانوران خشکی و دریا، حاره و قطبی که مرگی آنی و دلخراش را روایت می کنند.

پارك ملی كشتی نوح
تاریخ در مورد محل به گل نشستن کشتی چه می گوید؟
داستان کشتی نوح از گذشته های دور مورد توجه اقوام مختلف بوده است. مورخان از ۲۰۰۰ سال پیش نقل کرده اند که توریست ها و مسافران کنجکاو بسیاری از قدیم این منطقه را در کوههای آرارات کشور ترکیه، مورد بازدید قرار می دادند و گاهی تکه های کوچکی از آن به غنیمت برده می شد. در تاریخ آمده است که حدود ۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، آشوریان اقدام به ورود به کشتی کردند و موفق به ورود به طبقه سوم آن که در زیر زمین واقع شده بود شدند. این نشان می دهد که اقوال مختلف در مورد موقعیت جغرافیایی کشتی، متفقند.

تکنولوژی پیچیده در ساخت کشتی
اینجا صحبت از ساخت یک قایق کرجی کوچک هشت نفره با ظرفیت چند حیوان کوچک نیست. بحث بر سر تکنولوژی پیچیده ای است که مهارت ذوب فلزات، ابزار پیشرفته و نیروی انسانی حاذق می طلبیده است. از آنجا که یاران حضرت نوح تعداد بسیار کمی بوده اند، این سؤال پیش می آید که نوح براستی چگونه این کشتی را ساخته است. کشتی ای که تاکنون از عجایب کتب مقدس به شمار می رفت و اکنون یک واقعیت علمی لمس شدنی است. آیا نوح به تنهایی توانسته است کشتی ناوگونه خود را به طول یک زمین فوتبال و به وزن تقریبی ۳۲۰۰۰ تن بسازد؟ آیا ساخت یک کشتی با دست خالی با امکانات آن زمان، به گنجایش ۴۹۴ اتوبوس دو طبقه مسافربری با تصورات ما درباره قدما، همخوانی دارد؟ براستی چه تعداد جانور و چگونه جمع آوری شدند و در کشتی جایگزینی شدند؟ آب و غذا چگونه تأمین می شد؟ جانوران وحشی چگونه به سوی کشتی هدایت شدند؟ باید کار جمع آوری و هدایت حیوانات کاری سخت بوده باشد ولی بهرحال فرمان خدا باید انجام می شد.
…خوشبختانه تحقیق بیشتر در محل، حضور حیوانات را در کشتی یافت شده، تأیید کرد.. کشف مقادیر قابل توجهی فضولات حیوانات که به صورت فسیل در آمده اند و از ناحیه خسارت دیده کشتی به بیرون رانده شده اند ، فرضیه ما را بیشتر به واقعیت نزدیک کرد. علاقمندان به کاوش در مورد کشتی نوح بارها و بارها سعی کرده اند به درون کشتی فسیل شده راه یابند ولی همیشه با توده های عظیم سنگ و خاک نیمه ویران مواجه شده اند. در آخرین تلاشها، کاوشگران سعی کردند لایه های گل و لای خشک شده اطراف کشتی را در هم بشکنند و از میان بردارند تا شاید راهی برای ورود به اتاقکهای زیرین کشتی پیدا کنند، اما خیلی موفق نبودند. در سال ۱۹۹۱، «گرگ برور» باستان شناس، بخشی از شاخ فسیل شده جانوری را کشف کرد که از قسمت تخریب شده کشتی که فضولات حیوانی بیرون ریخته بودند، به بیرون افتاده بود. به تشخیص محققان، این شاخ که مربوط به یک پستاندار بوده است، مقارن با شاخ اندازی سالانه جانور به هنگام خروج از کشتی در آنجا رها شده است

کشتی نوح: اسکلت فلزی، بدنه چوبی
آزمایشات دانشمندان وجود قطعات آهن را در فواصل منظم و معین در ساختار کشتی تأیید کرده است. باستان شناسان با کشف رگه ها و تیرهای باریک آهنی، الگویی ترسیم کرده اند که حاصل کار به صورت نوارهای زرد و صورتی بر روی کشتی علامتگذاری شد. آنها همچنین گره ها و اتصالات آهنی محکم و برجسته ای را یافته اند که در ۵۴۰۰ نقطه کشتی بکار رفته اند.

نوارهای مشخص شده خطوط آهنی با آرایش منظم اسكلت كشتی می باشد..
تصویر برداری های راداری نشان داده که در محل تصادم کشتی با صخره به هنگام فرود آمدن یا به عبارت دیگر به گل نشستن، نوارهای آهنی یا تیرهای فلزی کج شده اند. آنها می گویند که استفاده وسیع و همه جانبه از فلزات در ساخت کشتی خارج از حد تصور ماست. و اصنع الفلک باعیننا و وحینا (سوره هود، آیه۳۷)

تصویر رادار اسكن از كشتی نوح

به نظر می رسد که تکنولوژی پیشرفته و رشدیافته ای در آن دوران وجود داشته که به هر حال حضرت نوح (ع) توانسته از آن بهره مند شود. تکنولوژی و تمدنی که ذهن ما را از تمرکز بر روی بناها و اماکن منحصر به فرد در نقاط مختلف دنیا به این نقطه از جهان معطوف می کند. اکتشافات زمانی جالبتر شد که باستان شناسان توانستند طرح مشبکی حاصل از تقاطع تیرهای فلزی افقی و عمودی بکاررفته در بدنه کشتی بدست بیاورند. تصاویری که نشان می دهند ۷۲ تیر فلزی اصلی در هر طرف کشتی به کاررفته است. به نظر می رسد که برای هر چیزی طرح و الگویی وجود داشته است. وجود اتاقها و فضاهای کوچک و بزرگ در طبقات مختلف، نظریه وجود طرح مهندسی پیشرفته را تأیید می کند. در طول تحقیقات، بررسیهایی در مورد تعیین طول، عرض و قطر کشتی انجام گرفته است که متخصصان را قادر ساخته تا از جزییات کف کشتی، ساختمان و الگوی اولیه و مواد تشکیل دهنده آن اطلاعاتی بدست آورند. دستیابی به چنین کشفیاتی مبهوت کننده بود، چرا که در بسیاری از مواقع، درک واقعیت کشف شده از حد تصور خارج بود. کشف یک لایه غلافی و کپسولی شکل در داخل کشتی از این جمله بود که در واقع کشتی را به دو لایه یا پوسته اصلی مجهز می کرد. این آزمایشات، وجود دیوارهای داخلی کشتی، حفره ها، اتاقها و دهلیزها و همچنین وجود دو مخزن بزرگ استوانه ای را تأیید کرد. در این آزمایشها که به «رادار اسکن» یا «اسکن های راداری» معروفند، معلوم شد که دو مخزن استوانه ای بزرگ که هر کدام چهار متر و ۲۰ سانتی متر بلندی و هفت متر و بیست سانتی متر عرض داشته اند و به دور هر یک از آنها کمربندی فلزی نصب شده بود، در نزدیکی تنها در ورودی کشتی وجود داشته اند. در یکی از آزمایشات رادار اسکن که به درخواست استاندار استان آگری ترکیه انجام شد، معلوم شد که جنس بدنه کشتی از سه لایه چوب به هم چسبیده تشکیل شده است. این سه لایه با مواد محکم چسبنده، بهم چسبیده بودند.




قطعات كاملاً سنگی شده از قسمتهای چوبی كشتی كه آثار حجاری و برش خوردگی دارند.

در سال ۱۹۹۱، یک عدد میخ پرچ فسیل شده با حضور ۲۶ نفر محقق در بقایای کشتی کشف شد. تجزیه و تحلیل ترکیبات این میخ وجود آلیاژهای آلومینیوم، تیتانیوم و برخی از دیگر فلزات را تأیید کرد.

این در حالی است که گمان می رفت در زمان حضرت نوح، آهن و آلومینیوم هنوز به مرحله کشف و استخراج نرسیده باشد. آیا ما نیازمند بازنگری در تاریخ استفاده و استخراج بشر از فلزات هستیم؟

لنگرهای کشتی هم کشف شد!
بر بلندیهای تپه های اطراف محل کشتی، باستان شناسان چند جسم بزرگ حجیم سنگی یافتند که در بالای هر کدام سوراخی بزرگ تعبیه شده بود. این اجسام مثلثی شکل سنگی و نیمه صیقلی، شبیه به لنگرهای کشتی های باستانی بودند که «دراگ» نامیده می شدند. اینها در واقع ابزاری بودند که به علت وزن زیاد به جای وزنه یا لنگر به هنگام پهلو گرفتن کشتی به آب پرتاب می شدند. چگونه و با چه نیرویی؟ دقیقاً نمی دانیم ولی حدس هایی در این زمینه وجود دارد.

ران ویت و همكارانش در كنار سنگ لنگر یافت شده.

کشف شش وزنه یا لنگر کشتی، هر یک مجهز به سوراخی در بالای آن، حدس باستان شناسان را به یقین تبدیل کرد. این وزنه ها در فواصل متفاوت، ظاهراً به هنگام پهلو گرفتن کشتی به آب پرتاب شده بودند.

اندازه کشتی نوح در کتاب مقدس ۳۰۰ ذراع یاد شده است.. واحد ذراع در مصر قدیم در زمان حضرت موسی(ع) برابر با ۵۲.۷ سانتی متر بوده است. با محاسبه این رقم، عدد ۱۵۸.۴۶ متر بدست می آید.

طول کشتی مورد کاوش توسط دو تیم مختلف در دو زمان اندازه گیری شد. رقم بدست آمده دقیقاً ۱۵۸.۴۶ متر را نشان می داد. این محاسبات، محققان را در ادامه کاوشها مصمم تر کرد…

کتیبه ای که ادعای دانشمندان را اثبات کرد
روایت است که حضرت نوح(ع) قبل از به زمین نشستن کشتی و فروکش کردن آب، پرنده ای را که باید مانند کبوتر یا کلاغ بوده باشد به بیرون فرستاد تا مطمئن شود خشکی نزدیک است یا نه. بار اول پرنده با خستگی به کشتی بازگشت و این بدان معنی بود که خشکی در آن نزدیکیها وجود ندارد. بار دوم پرنده به کشتی باز نگشت و این آزمایش نشان داد که عمل لنگر انداختن نزدیک است. [در کتاب مقدس که گویا این روایت از آن نقل شده، آمده است حضرت نوح(ع) ابتدا یک کلاغ را می فرستد که از فرستادن کلاغ نتیجه ای نمی گیرد و بعد از آن کبوتری را می فرستد- انصاف]

درست در دو کیلومتری شرق محلی که کشتی هم اکنون قرار دارد، دهکده ای وجود دارد که «کارگاکونماز» نامیده شده است. نام این دهکده ترکی را چنین ترجمه کرده اند: «آن کلاغ نه توقف می کند نه باز می گردد.» [چارلز برلیتز در کتاب "کشتی گمشده نوح" (ترجمه احمد اسلاملو) نام این محل را "جایی که کلاغ نمی نشیند" ترجمه کرده است.
محل کنونی کشتی در دل کوههای آرارات از گذشته های دور، به منطقه هشت معروف شده و دره پایین منطقه، محله هشت نام گرفته است. چرا؟ [در کتاب "کشتی گمشده نوح" آمده نام این منطقه به «تمانین» (Temanin) معروف است که به معنی «هشت» است. شیخ صدوق در کتاب عیون الاخبار از امام رضا(ع) نقل کرده است که "نوح در همان محلی که کشتی به زمین نشست قریه ای بنا کرد و نام آن را قریه «ثمانین» (هشتاد) گذاشت." همانطور که می بینیم بین کلمات «ثمانین» (هشتاد) و «تمانین» (هشت) از نظر شکل و معنی شباهت زیادی وجود دارد........
...........................
..................................

Netuser;256010 نوشت:
بسیار حرف عجیبی می زنید ! شما یه مقدمه آوردید برای تشریح تفاوت بین علوم مختلف ، بعد چه جوری ازش این نتیحه ی نامرتبط رو استخراج کردین ؟!

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

چقدر جالب است این مباحثی را که شما قصد دنبال کردنش را دارید ومتاسفانه خودتان اصل سؤال ویا موضوع تاپیک را فراموش میکنید !!!!

بزرگواران اصل موضوع تاپیک این است « داستان نوح و تعارض آن با علم ! »

شما ابتدا فقط علوم تجربی وطبیعی را اسناد برای موضوع علم قرار میدادید وزمانی که بنده شروع نمودم به مستندات علوم دینی ونتایج بر گرفته از دانشمندان ومتخصصان این علوم ؛ برخی دوستان معترض شدند که اینها مدرک وملاک نیست و اصرار داشتند که علم یعنی فقط علم تجربی !!!!

بنده هم با تعاریف از انواع علم به دوستان یاد آوری کردم که جنس وماهیت علوم با یکدیگر تفاوت دارند .

از جمله داستان حضرت نوح (ع) چون موضوعی معنوی ودر ارتباط با دین دارد پس نتیجه گیری مثبت وموافق به واقعیت ان را تنها از طریق اشراف بر علوم دینی میتوان دریافت وعلوم دیگر دراین زمینه تناقض ماهیتی دارند . لذا اثبات موضوع متفاوت از لحاظ ماهیتی امری بعید است .
ونباید انتظار داشته باشیم جز در وادی مشابهت های تمثیلی بتوانیم مطلب را از طریق علوم طبعیی وتجربی تجزیه وتحلیل کنیم

armandaneshjoo;255937 نوشت:
صحبت ها خارج از تاپیک اند. لذا تاپیک جداگانه ای تاسیس شد و به این پست نیز آنجا پاسخ داده شد.

نه بزرگوار به عنوان تاپیک وشرح بنده در قسمت بالا مراجعه فرمایید متوجه خواهید شد که این ادعای شما نیازمند تعمق بیشتری است .

حق یارتان :Gol:

armandaneshjoo;255998 نوشت:
[=tahoma][=black]

اگر چنین است چرا قرآن گفته جبل جودی؟ این که می شود کوه کوه.

قرآن می فرماید: وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ. نمی گوید: کوه جودی!
ما اعتقادمان درباره انبیاء محدود به قرآن است و اگر روایت متواتری هم پیدا کردیم که طبیعتا موجب یقین است که از معصوم صادر شده است، به آن هم استناد می کنیم. نه این که دیگر روایات را رد کنیم. آنها تا زمانی که با اصول قرآنی در تضاد نباشند، رد نمی شوند. ولی در باروهای اصیل ما نسبت به انبیاء دخالتی ندارند.
اما تحقیقتات زمین شناسی و غیره! خبرهایی که خداوند می دهد، نیازمند به تأیید از طرف زمین شناسان نیست. آنها باید بدنبال آیات الهی بگردند. اگر این عزم در انسانها بخصوص دینداران باشد که کد هایی که خداوند می دهد را دنبال کنند، و خود را محدود در یافته های اکنون خود نکنند، دربهایی از دانش برویشان باز می شود که تصورش را هم نمی کنند.
مثلا می گویند: علم می گوید: «مورچه ها با هم سخن نمی گویند بلکه با ترشح نمی دانم چه با هم ارتباط برقرار می کنند.» علم چطور توانست سخن نگفتن را اثبات کند؟ او اگر هم کاری کرد فقط توانست ارتباط خاصی را ثابت کند. جزمیت در علوم بزرگترین مانع سر راه پیشرفت آن است. کتابها و مغزها پر شده است از این جزمیت ها.
دانشمندان دیندار فرضیاتش را از خداوند می گیرند. آنها اهل آیه اند. حیف و صد حیف که کشورهای مسلمان علم را کنار گذاشتند و وقتی هم دوباره سویش رفتند، فرضیاتشان را باز از دیگران گرفتند و مسؤولیت طرح مسئله را بر عهده دیگران گذاشتند. اگر آنها می گفتند: در این موضوع تحقیقات این را گفته است! پرونده اش را می بستند! خب چرا باید ببندند! چرا باید چهار تا دانشمند غربی تکلیف پرنده های علمی را مشخص کند، خودش طرح بدهد و خودش هم اعلان نتیجه کند و خودش بگوید: «علم این چنین می گوید!» انسان چقدر گنده گویی می کند!! «علم این چنین میگوید!!» خنده دار است نه؟!
وجدت شیئا و غابت عنک اشیاء
کدام اصل علمی را می توانید در تضاد با آیات الهی بدانید! چگونه آن، اصل علمی شده است! مراحل تحقیقش چگوه بوده است؟ با خبرید؟ می دانید اطلاعات مثلا علمی چگونه بدست می آید؟ برای شما از کجا اطمینان حاصل شده است که علم همین را می گوید؟ چون بعضی گفته اند؟! چرا باید دو نیم شدن کره ماه محال عقلی و علمی باشد؟ کدام اصل علمی مخالف با این پدیده است؟ این اصل علمی از کجا آمده است؟
علم نهایتش در باره آنچه قابل درکش هست سخن می گوید. اصلا کدام اصل علمی در مقام نفی چیزی است.

طه;256125 نوشت:
اما شواهد و مستندات دیگری هم مبنی بر کشف و چگونگی ساخت این کشتی وجود دارد:

اولین بار بود اینها رو میخونم! جالب بود!
به شخصه کف کردم!

اما چرا ایجور چیزا رو هیچکی صداش رو در نمیاره؟ مثلا تو تلوزیون یا هرچی... مثلا چرا یک فیلم مستند از این مطالب و شواهد درست نکردند؟

فکر کنم چون نمیخوان باور کنن که حرفهای قرآن حقیقته.....

netuser;256005 نوشت:

ژنتیک هم این فرضیه رو که همه ی متولدین یه نسل ، یه صفت واحد رو داشته باشن رد می کنه . چطوری این موضوع رو توضیح میدین ؟

توضیح این آیات علمی رو می طلبه که هنوز بشر به آن دست پیدا نکرده است. وقتی خداوند می فرماید شیطان در نطفه ی بعضی انسانها شریک می شود، این به لحاظ علمی برای بشر هنوز کشف شده نیست. باید علم بیشتر پیشرفت کند که معنای تک تک آیه های قرآن رو بفهمیم.

مثلا بنده در مورد آیه ی 35 سوره نور و مطابقت «نورعلی نور» با فرضیه ی تکرر بیگ بنگ های نامتناهی توضیحاتی دادم.

هیچ کس نفهمید من چه گفتم!

آنوقت خداوند متعال برای بشری که علمش ناقص است، چطور تمام ابواب علوم را بگشاید؟! وقتی بشر توانایی درک مطالب علمی ارائه شده را ندارد، چه توضیحی می خواهد؟!
مثل این است که کودکی از کلاس اول دبستان، از ساترلند در مورد معاشرت افتراقی توضیح بخواهد!!! و بعد از شنیدن توضیحات، هرجایش را که نفهمید، رد کند!!!!!!!

امید به ظهور;256119 نوشت:
شما میتوانید سند را از کتاب و منبعی که ذکر کردم و همینطور نویسنده آن بپرسید ،من محقق تاریخ نیستم. اما شواهد و مستندات دیگری هم مبنی بر کشف و چگونگی ساخت این کشتی وجود دارد:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

جناب asadچطور توانستید نوشته ی دوست گرامی امید به ظهور را در نقل قول از بنده بنویسید ؟؟؟
ببنده فقط مواردی را از علماء ومراکز تحقیقاتی در مورد زمان حضرت نوح(ع) وارتباط علوم دینی وسایر علوم برای نتیجه گیری از این بحث را مطرح کردم .

حق یارتان :Gol:

طه;256259 نوشت:
جناب asadچطور توانستید نوشته ی دوست گرامی امید به ظهور را در نقل قول از بنده بنویسید ؟؟؟

عجب!
یاللعجب!
منم متوجه این موضوع نشده بودم!
الان که دارم دقت میکنم میبینم که بله این امر اتفاق افتاده!
خودم هم نمیدونم!
شایدم مثل طوفان نوح باید بررسیش کنیم!
پیشنهاد میکنم یک تاپیک در این باره باز کنیم!


بسم الله الرحمن الرحيم
5 قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا
6 فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَائِي إِلَّا فِرَارًا
7 وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا
26 وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا
27 إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا
28 رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَن دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَارًا

limbo;255814 نوشت:
مثلا همین صحبت کردن مورچه ( فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا نمل 19 [سليمان‌] از گفتار او دهان به خنده گشود ) . همون طور که می دونیم مورچه ها صحبت نمی کنن و از مواد شیمیایی و ردیابی اون با شاخک ها پیام ها رو مبادله می کنن .

سلام
کجا و چگونه اثبات شده که مورچه ها صحبت نمی کنند؟اثبات مبادله پیام با مواد شیمیایی و شاخکها مگر نفی سخن گفتن دارد؟

limbo;255021 نوشت:
4- البته بحث بی فایده است . چون موضع مشخصی وجود نداره . و مدام از این موضع به اون موضع میرن .

می دونستم بحث به این اظهار نظرها می رسه . حالا منظورتون از این حرف چی بود دقیقا .

طه;256004 نوشت:
نتیجه ی اول : ماجرای حضرت نوح وبردن از هر حیوان یک جفت به داخل کشتی موضوع علم زیست شناسی وتجربی نبوده که شما ویا ما بتوانیم آن را با علم تجربی ثابت کنیم . در محضر بزرگوار علامه ای حدود ده سال قبل شبیه این بحث مطرح شد وایشان موضوع احتمال برزخی بودن این امر را بیان فرموده و اعلام قرآن به این شکل را به دلیل در حد فهم بودن مطلب برای انسان مطرح نمودند وگفتند این شاید یکی از مراتب «نزول » اصطلاحی برای قران کریم باشد .

رحمان;256279 نوشت:
کجا و چگونه اثبات شده که مورچه ها صحبت نمی کنند؟اثبات مبادله پیام با مواد شیمیایی و شاخکها مگر نفی سخن گفتن دارد؟

شما ثابت کن صحبت می کنه و حنجره داره احتمالا . بله نفی سخن گفتن داره سخن گفتن برای موجودات پیشرفته تر معنی پیدا می کنه مثلا منم ادعا می کنم باکتری سخن می گه شما می تونی ردش کنی!؟در ضمن شما خودتون می تونین امتحان کنید و به طرف یک گله مورچه حرکت کنید می بینید اونها هیچ عکس العملی نشون نمی دن تا وقتی که پاتون رو بذارین وسطشون . اصلا اونا چنین دیدی ندارن .

limbo;256283 نوشت:
مثلا منم ادعا می کنم باکتری سخن می گه شما می تونی ردش کنی!؟در

شما گویا نمیدانی در این عالم حق نداری منکر چیزی شوی مگر اینکه خلافش اثبات شود!
بله ما تا زمانی که نتوانیم چیزی را اثبات کنیم حق نداریم بگوییم باکتری ها سخن نمیگویند!

امید به ظهور;256119 نوشت:
در سال ۱۹۵۹، یک خلبان ترک، براساس مأموریت محول شده، چندین عکس هوایی برای مؤسسه ژئودتیک ترکیه برداشت. هنگامی که مأموریت به پایان رسید، در میان عکس های او تصویری جلب نظر می کرد که بیشتر شبیه یک قایق بود تا چیزی دیگر، قایقی بزرگ که بر سینه تپه ای، در فاصله بیست کیلومتری کوههای آرارات آرمیده بود.

بدلیل نوع بحث و پاسخگویی تو این سایت چندان حوصله نوشتن ندارم . تا اونجا که می تونم بیان می کنم .

1- به این عکس از سری عکسا نگاهی بکنید و خودتون قضاوت کنید .

2- این پدیده در سال 1959 توسط نیروی هوایی عکس برداری شد شد ( البته قبلا و در پی زلزله 1945 توسط محلی ها دیده شده بود ) و چندین سال قبل بررسی شده شکل اولیه اش هم اینجوری نبوده و پس از زلزله سال 1978 به این شکل در اومده . حالا با گذشت این همه مدت تازه تلویزیون ایران حدود 4 سال قبل ادعا کرد کشتی نوح پیدا شده . اما این تحقیقات همه ضعیف هستن اینقد که هنوزم گروههایی دارن دنبالش می گردن .آخرین ادعا :

---------------------------------------------------------------------------------------------------

[=&quot](یک فیلمساز چینی مسیحی مدعی است که آرامگاه نهایی کشتی نوح را در کوهستان آرارات در ترکیه پیدا کرده است. این تازه ترین مورد از تجسس های مشابهی است که با هزینه و کمک مالی نهادهای دینی برای پیدا کردن آثار باقی مانده از کشتی نوح انجام می شود. به نوشته سایت آمریکایی کریستین ساینس مانیتور ، یئونگ وینگ – چئونگ می گوید که وی و گروه اکتشافی همراه اش که به صومعه های کشتی نوح وابسته اند باقی مانده کشتی نوح را در ارتفاعات ۳۶۰۰ متری کوهستان آرارات پیدا کرده اند. آنها در محیط داخلی اسکلت این کشتی فیلمبرداری کرده و نمونه هایی از چوب بدنه آن را در ایران آزمایش کرده اند. وی مدعی است که آزمایش تشخیص عمر کربن در قطعات چوب نشان می دهد که این قطعات درست متعلق به دوره وقوع طوفان نوح است. این ادعا بسیار حیرت انگیز است چون مواد طبیعی مثل چوب قاعدتا در طی ۵ هزار سالی که گفته می شود از زمان وقوع طوفان نوح می گذرد قاعدتا باید از بین رفته باشند. فیلمساز چینی میگویدکه براساس اسنادانجیل شواهدوگفته های اهالی این منطقه و آزمایش مربوط به تشخیص عمر کربن در قطعات چوب ۹۹ درصد اطمینان دارد که این واقعا کشتی نوح است. به نوشته این سایت خبری یئونگ درموردیک نکته مهم درخصوص این داستان سکوت کرده است. او تازه ترین مورد از فهرست طولانی کاشفانی است که مدعی اند کشتی نوح را پیدا کرده اند. تاکنون ده نفر دیگر که هزینه سفر و فعالیت اکتشافی آنها توسط موسسات و نهادهای مسیحی تامین شده است مدعی کشف کشتی نوح بوده اند. اما ادعا و شواهد هیچکدام از آنها حقیقتا اثبات نشده است.

[=&quot]یئونگ فیلمساز چینی حاضر نیست محل کشف باقیمانده کشتی نوح را برملا کند. این روش مغایر با اصول ناظر بر کشفیات علمی است. برای اثبات حقیقت هر ادعایی تمام جزییات آن اکتشاف باید به جامعه علمی ارائه شود تا سایرین در مورد صحت و یا سقم آن اظهار نظر کنند. در عین حال قطعات چوبی که ادعا می شود عمر آنها به ۵ هزار سال می رسد برای انجام آزمایش های مستقل و بیطرفانه در دسترس قرار نگرفته است. جستجو برای یافتن کشتی نوح تاریخچه جستجو و کشف کشتی نوح بسیار طولانی و پر بار است. حدود ۴۰ سال پیش وایولت کامینگ نویسنده کتابی به نام «کشتی نوح، افسانه یا واقعیت » بدون ارائه هیچ مدرک و شواهدی مدعی شد که کشتی نوح در کوهستانهای آرارات پیدا شده است. براساس کتاب دیگری که به نام «در جستجوی کشتی نوح» در سال ۱۹۷۶ منتشر شد عکس ها و مدارک دیگری وجود دارد که وجود کشتی نوح را ثابت می کند. حتی ادعا می شود که دانشمندان از روشهای علمی پیشرفته برای پیدا کردن محل کشتی نوح در کوهستانهای آرارات استفاده کرده اند. ولی در هیچیک از این کتابها هیچ مدرک دقیق و علمی در اثبات این ادعاها ارائه نمی شود. به نوشته این سایت دلیل برگزیدن کوهستان آرارات بخشی از گفتارهای انجیل در مورد سرگذشت نوح است که می گوید در هفدهمین روز ماه هفتم کشتی نوح در کوهستانهای آرارات آرام گرفت. در سال ۱۹۹۳ شبکه تلویزیونی سی بی اس یک فیلم دو ساعته را در مهمترین بخش از برنامه های خود پخش کرد به نام «کشف خارق العاده کشتی نوح». این فیلم براساس ادعاهای جورج جمال ساخته شده بود که مدعی است کشتی نوح را در کوهستانهای آرارات دیده و بخشی از آن را با خود آورده است. در سال ۲۰۰۶ یک گروه پژوهشی یک صخره عجیبی را رد کوهستانهای آرارات پیدا کردند که شکل آن بسیار شبیه به یک کشتی بزرگ است. این کشف سرو صدای زیادی به پا نکرد. اما چند ماه بعد یک گروه باستان شناسی که وابسته به مرکز باستان شناسی انجیلی و یک گروه مسیحی دیگر بود یک صخره دیگر را کشف کرد که با کشتی نوح شباهت فراوانی دارد. اما اینبار صخره مشابه کشتی نوح نه در کوهستانهای آرارات بلکه در رشته کوه البرز در شمال ایران پیدا شد. به نوشته این سایت این گروه علاوه بر فیلمبرداری از این صخره ها قطعاتی از سنگ های آنرا همراه خود آوردند و مدعی شدند که این سنگ ها ممکن است ستونهای چوبی کشتی نوح باشند که به مرور املاح معدنی سطح آنها را پوشانده است. ولی هیچیک از این ادعاها اثبات نشدند. اکنون باری دیگر این فیلمساز چینی عکس ها و شواهد خود را به جهانیان عرضه کرده است و همان چرخه قدیمی تکرار خواهد شد. ادعاهای او ممکن است درست باشند ولی برای اثبات حقیقی بودن آنها وی باید شواهد علمی ارائه دهد و نه یک مجموعه حدس و گمان.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

این تصویری هم که زدین هیچ ربطی به اون جا نداره . این عکس یه تخت سنگ تو کوههای ایرانه که ادعا می شد چوب فسیل شده است و شاید مربوط به کشتی نوح . که مشخص شد فقط سنگه .

بر عکس دیواره اونجا این شکلیه . هیچ شکلی نداره خاکیه .

ادامه در پست های بعد .

3 - اولا این سنگ ها در فاصله های چند کیلو متری (شعاع بیست کیلو متر ) از اون محل پیدا شدن و تعداد اونها بین 8 تا 10 عدد است . و لزوما مربوط به اون کشتی نیستن وجود یک سری اشیا در یک منطقه لزوما به ارتباط اونها منجر نمی شه . مثل بسیاری از منطقه های باستانی که شامل چندین دوره تاریخی می شود . . دوم اون سنگی هم که ادعا می شه اسم پنج تن روش نوشته شدم من هیچ جا در موردش ندیدم .

این ها کجاش به لنگر شبیه هست . و اینکه چرا روش طرح صلیب حکاکی شده . چرا سوراخ اینقدر نزدیک لبه ها تعبیه شده . و چرا جای ساییدگی طناب ها رو سنگ دیده نمی شود .

و گویا بعضی از این سنگا سوراخی هم ندارن .

تصویر چیزی که خودشون گفتن لنگر اسراییلی .

4- در مورد عکس .

خیلی زیرکانه گرفته شده و فکر کنم پس از زلزله ای که در اون منطقه اومده و دیواره ها ریزش کردن البته اگه تصویر کاملا درست باشه . اما سوالی که پیش میاد چرا این کشتی همینجوری روی زمین تبدیل به فسیل شده و باقی مونده مگه نباید شرایط خاصی باشه . و اینکه اون توده سنگی وسط کشتی از کجا اومده وسط کشتی نشسته !؟ اما عکس از زاویه بهتر و غیر فریب دهنده :

در ادامه منابع انگلیسی می دم امیدوارم مثل من انگلیسی تون ضعیف نباشه و فیلتر شکن داشته باشین :

http://www.answersingenesis.org/articles/cm/v14/n4/special-report-amazing-ark-expose

http://www.epicidiot.com/evo_cre/noahs_flood.htm

چه حیوانی در زمان طوفان حضرت نوح به کشتی وارد نشد یا نکردن

asad;256296 نوشت:
شما گویا نمیدانی در این عالم حق نداری منکر چیزی شوی مگر اینکه خلافش اثبات شود!
بله ما تا زمانی که نتوانیم چیزی را اثبات کنیم حق نداریم بگوییم باکتری ها سخن نمیگویند!

شما در این دنیا حق دارید چیزی رو که اثبات نشده قبول نداشته باشید.

لازمه سخن گفتن داشتن حنجره، زبان، تارهای صوتی، قسمت هایی در مغز برای پردازش و ایجاد صداها با فرکانس های مختلف و تغییرات قابل تشخیص و ... است که در بدن مورچه ها یا باکتری ها وجود نداره. چون این قسمت ها در بدن مورچه وجود نداره اثبات شده که مورچه ها قادر به سخن گفتن نیستند. اگه منظور از سخن گفتن، ارتباط برقرار کردن است که دوستمون توضیح دادند مورچه ها چطور با هم ارتباط برقرار می کنند.

limbo;255814 نوشت:
این جور که به نظر می رسه . شما دارین توصیه می کنید . مثل برخی از گروه های مسیحی بدون عقل ایمان بیاریم . یعنی اول همه چی رو بپذیریم بعد با نمام تلاش با عقلمون سازگارش کنیم برای خودمون . یا آخرش بگیم ما بی مغزیم به عقلمون قد نمی ده . اگه اینجوریه فرض کنید کریس انجل هم الان بیاد کتاب بیاره حرفای قشنگ بزنه ، و بگه من دین جدید آوردم و دین های قبلی همش تحرییف شده بود یا اصلا اشتباه باید بپذیریم و هر چی گفت معقول فرض کنیم . به هر حال یک سری علم ها هم هستن الان از قطعیت خوبی برخوردار هستن . یعنی شما الان تو کتاب خدا گفته باشه زمین مسطحه شما باید کل علمو بخاطر درست در اومدن اون زیر پا بگذاری . در ضمن حالا چطور از همین حرفهایی که ما نمی فهمیم و خیلیاش به زبان رمز و کنایه و تشبیه هست و با استفاده از همین دانش معیوب بشری ، معجزات علمی از قرآن استخراج می شه و حقانیتش به اثبات می رسه . یا چطور به عقلم تکیه کنم که این دنیا نظم داره یا علت داره و شواهد وجود خدا روشنه . مگر نه اینکه مغز ما معیوب و خطابین هست . در ضمن مسائل دینی باید با صفات خدا هم مطابق باشه . مثلا همین داستان نوح باید با حکمت خدا سازگار باشه . اینکه چرا خدا این همه معجزه می کنه بعد آخر سر برای حفظ حیات جانوران باید اونا رو سوار کشتی کنه . با این همه تنوع جغرافیایی محیطی و تعداد زیاد و ... و با عدل خدا ( گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری ! ) این همه انسان و حیوون در دنیا بمیرن بخاطر قوم نوح . تازه ادعا می کنن بقیه اصلا انسان نبودن . پس بفرمایین سرخ پوستان و تمدن مایا و آزتک ها ، ... همه میمون بودن فقط خاور میانه آدم بود!

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار ؛ دوست گرامی ؛ برادر اندیشمند به شماتوصیه میکنم مطالب بنده را یک بار بادقت مطالعه بفرمایید بعد این گفته های خود را هم دقت کنید ببینید چقدر به همدیگر ربط دارند !!!!

البته بنده بسیار خوش بینم واصلا" نمیخواهم به این موضوع فکر کنم که شما قصد انحراف اذهان را از مطالب بنده دارید .

حق یارتان :Gol:

1- چه گیاهی است که بدون آب و خاک سبز می شود ؟
2- اولین گیاهی که بعد از طوفان نوح روئیده شد چه بود؟
3- چه حیوانی در زمان طوفان حضرت نوح به کشتی وارد نشد یا نکردن؟

limbo;256283 نوشت:
شما ثابت کن صحبت می کنه و حنجره داره احتمالا . بله نفی سخن گفتن داره سخن گفتن برای موجودات پیشرفته تر معنی پیدا می کنه مثلا منم ادعا می کنم باکتری سخن می گه شما می تونی ردش کنی!؟در ضمن شما خودتون می تونین امتحان کنید و به طرف یک گله مورچه حرکت کنید می بینید اونها هیچ عکس العملی نشون نمی دن تا وقتی که پاتون رو بذارین وسطشون . اصلا اونا چنین دیدی ندارن .

در اين مقاله به صداي مورچه‌اي گوش مي دهيم كه يكي از دانشمندان بعد از يك عملكرد طولاني ضبط كرده است و نتيجه تحقيق اين بود كه مورچه واقعاً سخن مي گويد و صداي آن به صورت ارتعاشات صوتي به نظر مي آيد كه براي ضبط اين ارتعاشات نياز به دستگاههاي بسيار دقيق داريم.

دكتر Robert Hickling سالهاي زيادي حشرات را تحت نظر گرفت و صداي كه از آنها صادر مي شود را ضبط كرد. و اين امر هنگامي آشكار شد كه صداي مورچه را ضبط كرد و نتيجه اين بود كه رد مورچه را در زمينهاي كشاورزي از طريق صدايش مي‌توان پيدا كرد و چيزي كه باعث حيرت اين دانشمند شد اين بود كه نوع صداهايي كه يك مورچه نسبت مورچه اي ديگر وقتي نسبت به مكان و موقعيت مورچه‌ها فرق مي‌كرد.

در اين جهان 12 هزار گونه مورچه وجود دارد و تعداد مورچه ها نسبت به تعداد انسانها چند برابر مي باشد. به همين دليل دانشمندان در حيرتند در برابر اين همه تنوع در صدا و گونه هاي موجود در مورچه ها چگونه به يك نتيجه هدفمند برسند.
او توانست كه صداي چند نوع مورچه را ضبط كند و اين پژوهشها در سال 2006 در مجله Journal Of Sound and Vibration به چاپ رسيد و اين اولين بار بود كه انسان صداي واقعي مورچه را مي‌شنيد.

اين دانشمند پژوهشها و تحقيقات زيادي را در اين زمينه منتشر كرد و مهمترين آنها در مورد نحوة ارتباط مورچه‌ها با يكديگر است كه در مجله The Journal of the Acoustical Society of America با عنوان Analysis of Acoustic communication by ants به چاپ رسيد و نتيجه اين پژوهشها اين بود كه مورچه از لحاظ شنوايي بر ما انسانها برتري دارد.

دانشمندان مي‌گويند كه مورچه از طريق شاخكهاي حسي خود مي‌تواند پيامهاي صوتي را دريافت كند. مورچه صداي دريافتي را به صورتي خالص دريافت مي‌كند زيرا كه اين شاخكها مانند دستگاههاي پيشرفته صوتي, صدا را رتوش كرده و بدون هيچ صداي اضافي تحويل مي‌گيرد و اين امكان پيشرفته‌اي در زمينه ارتباطات مي‌باشد كه دانشمندان از آن غافل بودند و تازه در سالهاي اخير به حقيقت آن پي ببرند.

ولي قرآن كريم به اين موضوع اشاره كرده و ما را در جريان اين امر قرار داده كه مورچه سخن مي‌گويد:

خداوند مي‌فرمايد:

«آنگاه كه به وادي مورچگان رسيدند, مورچه‌اي گفت: اي مورچگان به خانه‌هايتان داخل شويد مبادا سليمان و سپاهش بدون توجه شما را پايمال كنند.»

(سوره نمل, آيه 18)


در اين آيه, به وجود زباني كه مورچگان با هم سخن مي‌گويند, صريحاً اشاره شده است و خداوند بزرگ اين نيرو را به حضرت سليمان داده تا بتواند اين زبان را بفهمد و درك كند.
امروزه دانشمندان در سعي و تلاشند صداهايي كه مورچه از خود صادر مي كند را بفهمند ولي آنها بعد از سالها پژوهش طولاني مدت توانستند فقط چهارنوع از اين صداها را تشخيص بدهند.

[=Simplified Arabic]

مورچه در هنگام احساس, صدايي كه مخصوص به احساس خطر كردن را نشان مي‌دهد از خود صادر مي كند در همين حين مورچه‌ها اين نوع صدا را به همه دوستانشان مي‌فرستند و آنها اين صدا را مي‌شنوند و در مقابل آن عكس‌العمل نشان مي‌دهند.
حالا به صداي مورچه اي كه احساس خطر كرده و بقيه مورچه را برحذر مي‌كند گوش دهيد.

براي شنيدن, اينجا كليك كنيد.
http://home.olemiss.edu/~hickling/alarm.mp3
دانشمندان تأكيد دارند كه مورچه‌ها به انسانها شباهت دارند. به اين ترتيب كه مورچه كارهايش را به طور منظم انجام مي‌دهد. هنگام كار كردن با همديگر صحبت مي‌كنند. بعضي از مورچه كار جمع آوري غذا را انجام مي دهند و بعضي ديگر مسير رفت و آمد را تنظيم مي‌كنند.

همه اين كارها را با اصوات خاصي كه نوع امر كردن, ياد دادن و ... مي‌باشد صادر مي‌كند و ديگر مورچه‌ها نسبت به اين صداها عكس‌العمل نشان مي‌دهند.

[=Simplified Arabic]




هنگامي كه مورجه‌اي از طرف دشمن مورد حمله قرار مي‌گيرد, صداي وحشتناك از خود صادر مي‌كند. اين صدا كاملاً ناشناس بوده و به صداي جنگ ميان انسانها شباهت دارد. اين صدا را براي ترساندن دشمن از خود درمي‌آورد.


به صداي مورچه‌‌اي كه به جنگ دشمن رفته, گوش دهيد. اينجا كليك كنيد. http://home.olemiss.edu/~hickling/attack.mp3

برگرفته از: R. Hickling and R. L. Brown, "Analysis of Acoustic communication by ants"



Journ. Acoust. Soc. Amer., Vol. 108, No. 4, pp 1920-1929, 2000.


Phil Devries به اين نتيجه رسيد كه حشرات, ارتعاشات صوتي ضعيفي را از خود صادر مي‌كنند كه فقط مورچه مي‌تواند آن را تشخيص بدهد. به اين منوال كه مورچه حشراتي كه ماده اي شيرين از خود ترشح مي‌كنند را دوست دارد. حشرات در هنگام اين كار ارتعاشات صوتي خاصي را از پراكنده مي‌كنند كه مورچه آن را دريافت كرده و به سوي روزي خود روان مي‌شود.
در پايان ارتعاشات صوتي تنها وسيله براي ارتباط حشرات با يكديگر است و به اين منظور است كه خداوند فرموده:

«و هیچ موجودی نیست مگر اینکه به ستایش او تسبیح می گوید. ولی شما تسبیحشان را نمی فهمید، به راستی که او بردبار و آمرزنده است.»

(سوره اسراء, آيه 44)


Robert Hickling مي گويد كه مورچه تحت تأثير صداهاي انساني قرار نمي‌گيرد ولي اگر ارتعاشات صوتي مناسب را به سمت مورچه ارسال كنيم, نسبت به آن عكس‌العمل نشان مي‌دهد و اين به معني وجود زبان خاص در ميان مورچگان است كه فقط خودشان آن را درك مي‌كنند دقيقاً مثل انسان. در اينجاست كه به گفته خداوند مي‌رسيم كه مي‌فرمايد:
«و هیچ جنبده ای در زمین و هیچ پرنده ای که با دو بال خویش پرواز می کند نیست مگر اینکه آنها گروههایی مانند شما هستند. ما در این کتاب از توضیح چیزی فروگذار نکرده ایم. آنگاه همه به سوی پروردگارشان محشور می گردند..»

(سوره انعام, آيه 38)



حالا به اين نتيجه مي‌رسيم كه قرآن و علم با هم هماهنگي و تطابق دارد و مي‌تواند دليل خوبي براي كساني كه به اين موضوع شك داشتند, باشد.
http://home.olemiss.edu/~hickling/distress.mp3


ارتباط شيميايي در ميان مورچه‌ها

دنياي مورچه معروف است به زباني كه توسط آن با هم ارتباط برقرار مي‌كنند و آن از طريق ارتباط شيميايي كه مورچه از خود بروز مي‌دهد, در نهايت اين ارتباط نشان‌دهنده برتري مورچه بر انسان در اين زمينه مي‌باشد.


در يكي از پژوهشهاي محققان در دنياي مورچه‌ها يك موضوع توجه مرا به خود جلب كرد و آن اينكه مورچه مي‌تواند از طريق رايحه با ديگر مورچه‌ها ارتباط برقرار كند.

و ما هنوز به يك نتيجه قطعي در اين زمينه نرسيده ايم كه آيا مورچه از طريق رايحه يا يكديگر ارتباط برقرار مي‌كنند يا از طريق ارتعاشات صوتي, كه آن هم از يك يا دو تحقيق يا پژوهش كافي نيست.

و مي‌دانيم كه هر تحقيقي بايد از يك جايي شروع پيدا كند و به جايي ختم شود. دانشمندي كه صداي مورچه را ضبط كرده بود 20 سال برروي اين پژوهش كار كرده و هنوز به يك نتيجه واضحي نرسيده است.

تمامي سعي من در اين مقاله اين است كه هر آنچه كه با قرآن هماهنگ و مطابق باشد حق است و هر آنچه كه با قرآن تضاد دارد باطل است.

بسياري از نظريه‌هاي علمي همچنان يك نظريه باقيمانده مانده است ولي با آنچه كه در قرآن آمده است تطابق دارد و به همين علت بايد به ياد آوريم كه اين آيه كريم حاوي همان معنا مي‌باشد و همانا قرآن و سنت, پايه و بنيان اصلي علم است كه به آن تكيه مي‌كنيم به همين منظور بايد در مورد اين آيه كه خداوند فرموده
"مورچه‌گفت" و آيا مورچه واقعا سخن گفت آن چنان كه در تفسيرات آمده است؟ فقط خدا مي‌داند.
در پايان, عزيزان من بعد از دقت و تأمل در اين حقايق چيزي نداريم جز اينكه خدا را سپاس گوييم.

----------
عبد الدائم الكحيل
www.kaheel7.com/fa

لینک:http://kaheel7.com/fa/index.php?option=com_content&view=article&id=52:2009-11-30-13-20-14&catid=38:2009-11-25-00-01-53&Itemid=63

1. Hickling R, Brown RL. Analysis of acoustic communication by ants, The Journal of the Acoustical Society of America, Oct. 2000. http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/11051518



4. Hickling, R. 1999. Ants have an acoustic world of their own. Meeting of the Entomological Society of America. Dec. 12-16. Atlanta.

5. Roces, F., and B. Hِlldobler. 1996. Use of stridulation in foraging leaf-cutting ants: Mechanical support during cutting or short-range recruitment signal? Behavioral Ecology and Sociobiology 39:293.

6. Vibrational communication between hitchhikers and foragers in leaf-cutting ants (Atta cephalotes). Behavioral Ecology and Sociobiology 1995.

7. Cocroft, R. 1999. Thornbug to thornbug: The inside story of insect song. Natural History (October). Available at http://www.amnh.org/naturalhistory/features/october99_thornbugs.html.

8. DeVries, P.J. 1992. Singing caterpillars, ants and symbiosis. Scientific American 267(October):76-82. See http://www.science-frontiers.com/sf085/sf085b06.htm.

9. Hِlldobler, B., and E.O. Wilson. 1990. The Ants. Cambridge, Mass.:Harvard University Press.

10. Milius, S. 1998. Old MacDonald was an ant. Science News 154(Nov. 21):334.

  • Raloff, J. 1994. When this fly arrives, ants' heads will roll. Science News 146(Nov. 26):358.

[="Tahoma"][="Black"]

نقل قول:
این ها کجاش به لنگر شبیه هست . و اینکه چرا روش طرح صلیب حکاکی شده . چرا سوراخ اینقدر نزدیک لبه ها تعبیه شده . و چرا جای ساییدگی طناب ها رو سنگ دیده نمی شود .

سنگینیش به لنگر شبیهه. صلیب روش 1000 سال پیش در جنگ های صلیبی توسط مهاجمین به ترکیه حکاکی شده و مال زمان ساخت سنگ نیست. سوراخ احتمالا دورتر از این بوده و با شسته شدن توسط بارون اینقدر نزدیک شده. ولی سوراخ هر لنگری باید به سمت کنارش باشه نه وسطش، تا لنگر نچرخه و وقت بالا کشیدنش هم بشه اونو بالا کشید

چیزی که برای من جذّاب تر از همه است اون آهناییه که وسط کشتی پیدا شده و به فواصل منظّم با خطوط زردرنگ مشخّص شده.[/]

[="Tahoma"][="Black"]برای تمام کسایی که به روش علمی ایراد دارن یا بر ایمان تاکید می کنن یا به روش بنده در بحث طوفان نوح ایراد می گرفتن خصوصاً جناب روح بخش، اسد و طه، این پست مشروح دانش شناسی من و جایگاه خدا و قرآنه:

http://www.askdin.com/thread21619.html

طوفان نوح رو به عنوان یه مدرک از صحت قرآن بررسی می کردم. به صراحت می تونم بگم پستای 4 و 5 مهمترین پستاییه که تو کل فروم دارم
[/]

:reading:در مورد داستان حضرت نوح علیه السلام من شنیدم الزامی نیست که بخوایم این طور تفسیر کنیم که همه ی کره زمین زیر اب رفته!(یا بهتره بگم دلیلی نداریم که اینو ثابت کنه)به احتمال زیاد(که البته هم منطقی تره و هم عادلانه تر!!)منظور از زمینی که زیر اب رفته فقط اون قسمتی بوده که قوم ایشون درش ساکن بوده!!!نه کل کره زمین!!!!
با این وصف همه ی اشکالاتی که مطرح شده حل میشه!

طه;256125 نوشت:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

چقدر جالب است این مباحثی را که شما قصد دنبال کردنش را دارید ومتاسفانه خودتان اصل سؤال ویا موضوع تاپیک را فراموش میکنید !!!!

بزرگواران اصل موضوع تاپیک این است « داستان نوح و تعارض آن با علم ! »

شما ابتدا فقط علوم تجربی وطبیعی را اسناد برای موضوع علم قرار میدادید وزمانی که بنده شروع نمودم به مستندات علوم دینی ونتایج بر گرفته از دانشمندان ومتخصصان این علوم ؛ برخی دوستان معترض شدند که اینها مدرک وملاک نیست و اصرار داشتند که علم یعنی فقط علم تجربی !!!!

بنده هم با تعاریف از انواع علم به دوستان یاد آوری کردم که جنس وماهیت علوم با یکدیگر تفاوت دارند .

از جمله داستان حضرت نوح (ع) چون موضوعی معنوی ودر ارتباط با دین دارد پس نتیجه گیری مثبت وموافق به واقعیت ان را تنها از طریق اشراف بر علوم دینی میتوان دریافت وعلوم دیگر دراین زمینه تناقض ماهیتی دارند . لذا اثبات موضوع متفاوت از لحاظ ماهیتی امری بعید است .
ونباید انتظار داشته باشیم جز در وادی مشابهت های تمثیلی بتوانیم مطلب را از طریق علوم طبعیی وتجربی تجزیه وتحلیل کنیم

نه بزرگوار به عنوان تاپیک وشرح بنده در قسمت بالا مراجعه فرمایید متوجه خواهید شد که این ادعای شما نیازمند تعمق بیشتری است .

حق یارتان :gol:

بنده دقیقا متوجه نام تاپیک و محتوای نوشتار شما شدم . اما همان طور که عرض کردم ، شما از مقدمات نامرتبط ، یک نتیجه ی دلخواهی رو استخراج کردید که به نظر بنده سفسطه محسوب میشه . بذارید مثال بزنم :

مثلا فرض کنید من بر این باورم که گوشت گوسفند برای سلامتی انسان خوب نیست و دلایلی دارم از جنس ادله ی پزشکی . بعد شما می آیید و بر این اساس برهان خود را استوار می کنید :

1. بین گوشت های مختلف تفاوت وجود دارد

2. در کتاب آسمانی آمده که این گوشت برای شما خوب است

3. هر چه در کتاب آسمانی آمده باید با علم دیگری بررسی شود !

نکته ی اول : اختلاف بین علوم ، اصلا الزامی ایجاد نمی کند که یک پدیده ی فیزیکی را نتوان با قواعد مرسوم سنجش این پدیده ها و نیز منطق تحلیل کرد .

نکته ی دوم : چه کسی گفته هر چه در قرآن آمده را باید با فلسفه تحلیل کرد ؟ بخشی از داستان نوح که همان موضوع طوفان است ، کاملا مادی و فیزیکی است و در تواریخ هم به آن اشاره شده و تعبیر شما دایر بر معنوی بودن موضوع ، به دلیل وجود نشانه های این طوفان در تاریخ و ادیان دیگر و آثار گذشتگان ، نیاز به اثبات خیلی قوی ای دارد .

وایسلی گوجا;256387 نوشت:
شما در این دنیا حق دارید چیزی رو که اثبات نشده قبول نداشته باشید.

قبول نداشتن با منکر شدن توفیر داره!
مثلا شما قبول نداری که مورچه حرف میزنه اما حق نداری قطعا بگی مورچه حرف نمیزنه چون نمیتونی اثبات کنی که حرف نمیزنه!
قبول نداشتن یک مساله شخصیه و به نظر و میزان فهم و شعور هر شخص بر میگرده !
مثلا الان دانشمندا میگن ممکنه بوسیله ی چاله های فضایی بشه تو زمان سفر کرد ! خب
ممکنه یک نفر اینو قبول نداشته باشه
اما تا زمانی که اثبات نکنه حق نداره بگه این کار غیر ممکنه!

Netuser;256510 نوشت:
بنده دقیقا متوجه نام تاپیک و محتوای نوشتار شما شدم . اما همان طور که عرض کردم ، شما از مقدمات نامرتبط ، یک نتیجه ی دلخواهی رو استخراج کردید که به نظر بنده سفسطه محسوب میشه . بذارید مثال بزنم : مثلا فرض کنید من بر این باورم که گوشت گوسفند برای سلامتی انسان خوب نیست و دلایلی دارم از جنس ادله ی پزشکی . بعد شما می آیید و بر این اساس برهان خود را استوار می کنید : 1. بین گوشت های مختلف تفاوت وجود دارد 2. در کتاب آسمانی آمده که این گوشت برای شما خوب است 3. هر چه در کتاب آسمانی آمده باید با علم دیگری بررسی شود ! نکته ی اول : اختلاف بین علوم ، اصلا الزامی ایجاد نمی کند که یک پدیده ی فیزیکی را نتوان با قواعد مرسوم سنجش این پدیده ها و نیز منطق تحلیل کرد . نکته ی دوم : چه کسی گفته هر چه در قرآن آمده را باید با فلسفه تحلیل کرد ؟ بخشی از داستان نوح که همان موضوع طوفان است ، کاملا مادی و فیزیکی است و در تواریخ هم به آن اشاره شده و تعبیر شما دایر بر معنوی بودن موضوع ، به دلیل وجود نشانه های این طوفان در تاریخ و ادیان دیگر و آثار گذشتگان ، نیاز به اثبات خیلی قوی ای دارد .

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با تشکر از پیگیری بحث :Gol:

بزرگوار اولا": ازنظر بنده مطالبی را که شما مرقوم فرمودید هم در سؤال اولتان وهم در این پست اخیرتان به سفسطه بیشتر شبیه است .

ثانیا": مثالی را که آوردید بیشتر این ادعای بنده را اثبات میکند .
اگر بخواهم مثال شما را با منظور خود تطبیق بدهم اینطور بازگو میکنم

دلایلی از جنس علم پزشکی که زیر مجموعه ی علوم تجربی است خوردن گوشت گوسفند را برای من مضر دانسته .
قرآن کریم که مطالبش از جنس علوم دینی واعتقادی است گوشت گوسفند را برای مسلمان با شرایطی پاکیزه وحلال دانسته .

دلایل علم پزشکی اعلام میکند که این شرایط مهیا نیست پس خوردن گوشت این گوسفند به خصوص ؛ برای من جایز نیست .

اما اگر این ادله ی پزشکی را یک دکتر روانشناس ویا یک دکتر سازه پرداز بخواهد به بنده تحمیل کند هیچ تعریف تخصصی قانع کننده برای حرمت گوشت این گوسفند نمی تواند پیدا کند تا بنده را از خوردن آن منع کند .

اما پزشک به خصوص دامپزشک و مشاغل مرتبط مثل بهداشت محیط و.... حتی در صورتی که هیچ تعریف تخصصی هم برای بنده ارایه نکند فقط به صرف اطمینان واعتماد عموم به تخصص وحسن نیت این افراد حرف ایشان بر جامعه حجت است .

در مورد امور دینی نیز همینطور میباشد .کسی منکر ارتباط علوم وحتی نقش مکمل علوم در گستره ی علم برای همدیگر نمیتواند باشد .اما وقتی به مرحله ی تخصصی میرسد وقرار است که حرف دارنده ی آن علم برای دیگران حجت باشد میینیم که مثلا" در علم پزشکی یک چشم پزشک هرگز دست به عمل جراحی قلب نمیزند واز این کار ابا میکند .

یا یک ترکیب شیمیایی را هرگز به یک فیزیکدان برای تکمیل نتایج دارویی آن نمیسپارند .وهرگاه نیاز باشد هر دو متخصص برای تکمیل نتیجه با هم همکاری میکنند

اما در مورد حاضر دراین تاپیک دوستان سعی دارند همه ی امور را فقط از بعد ماده وتحولات وتغییرات بر روی آن مقایسه ونتیجه گیری نمایند که این درست مثل همان مثال بنده درمورد ماده ی شیمیایی نتیجه ای نه چندان خوشایند به دنبال خواهد داشت که معمولا" هم بن بست میباشد زیرا اقتضای بررسی این موارد که از جنس علومی دیگر هستند با جنس وتخصص یک علم متضاد در مورد مطلب ما ( ماده - اثیر ) هستند بخواهیم یک بعدی نظر دهیم

بنده نیز با اعتقاد به همین مسئله مطالبی را از متخصصان این امر( ارتباط ماجرای نوح با علم تجربی ) که موضوعی دینی و در ارتباط با معنا وماوراء هم میباشد رادر پستهایی ارایه نمودم که دیدم خیر دوستان مانند چشم پزشکی میمانند که قصد جراحی عمل قلبی رادارند . لذا این بحث را پیش کشیدم برای روشن تر شدن روش برای نتیجه گیری

گذشته از آن در علوم دینی هم هرگز متخصصان مختلف این امر به طور مستقل در تخصص دیگری وارد نمی شود مگر افرادی علامه که بازهم در حداکثر دو یا سه علم وارد میشوند مثلا" یک فقیه (کسی که تخصص در علم فقه را دارد) معمولا" در مورد تاریخ اسلام چندان ابراز وجود ندارد ویا یک مفسر قرآن وحدیث شناس در امور فقهی کمتر مداخله میکند و.....

حق یارتان :Gol:

armandaneshjoo;256474 نوشت:
سنگینیش به لنگر شبیهه. صلیب روش 1000 سال پیش در جنگ های صلیبی توسط مهاجمین به ترکیه حکاکی شده و مال زمان ساخت سنگ نیست. سوراخ احتمالا دورتر از این بوده و با شسته شدن توسط بارون اینقدر نزدیک شده. ولی سوراخ هر لنگری باید به سمت کنارش باشه نه وسطش، تا لنگر نچرخه و وقت بالا کشیدنش هم بشه اونو بالا کشید

چرا این جنگ جویان از وجود احتمالی کشتی خبر ندادن یا جای دیگه از تاریخ چنین سازه بزرگی ثبت نشده . چرا مثلا بسیاری از چیزها با وجود نابود شدن هنوز اسمشون باقی مونده هر چند غیر معقول باشن . در ضمن گروه اکتشاف گر سعی در این دارن که نشون بدن این صلیب ها رو خود نوح و باقی ماندگان کشیدن و از تعداد اون ها نتایجی بگیرن .

چیزی که تو لنگر مهمه اینه که گیر بکنه . وجود این تعداد سنگ اون هم به عنوان لنگر غیر قابل توجیه هست . اونم با ادعای این افراد که می گن کشتی دارای چهار چوب فلزی هست . چرا از ابتدایی ترین نوع لنگر استفاده شده نه از لنگرهای بهتر فلزی . این سنگ ها همشون روی سطح زمین هم نبودن و با توجه به سختی شون این همه فرسایش نمی تونستن داشته باشن . در مورد مکان سوراخش به وزن زیاد این سنگ ها و مبحث تمرکز تنش در مقاومت مصالح دقت کنید .
بعضی لنگر های اولیه :

armandaneshjoo;256474 نوشت:
چیزی که برای من جذّاب تر از همه است اون آهناییه که وسط کشتی پیدا شده و به فواصل منظّم با خطوط زردرنگ مشخّص شده.

کجاست این خطوط !؟ شما لینکی رو که دادم خوندین . اینها فقط ادعاهای گروه یابنده است . اصلا به بدنه صخره دقت کنید صاف هست و بعد از زلزله ای که تو این منطقه اتفاق افتاده به این شکل در اومده .

http://www.answersingenesis.org/creation/v14/i4/report.asp

خلاصه بررسی علمی :

True/False?

  • Radar shows man-made (boat) structure……….FALSE
  • There is a regular metallic pattern…………FALSE
  • Lab tests show petrified laminated wood……..FALSE
  • Turkish scientists found metal rods…………FALSE
  • Metal artefacts have been proved by lab……..FALSE
  • There are ‘ship’s ribs’ showing…………….FALSE
  • There is lots of petrified wood…………….FALSE
  • Turkish Commission says ‘it’s a boat………..FALSE

hoorshid;256499 نوشت:
در مورد داستان حضرت نوح علیه السلام من شنیدم الزامی نیست که بخوایم این طور تفسیر کنیم که همه ی کره زمین زیر اب رفته!(یا بهتره بگم دلیلی نداریم که اینو ثابت کنه)به احتمال زیاد(که البته هم منطقی تره و هم عادلانه تر!!)منظور از زمینی که زیر اب رفته فقط اون قسمتی بوده که قوم ایشون درش ساکن بوده!!!نه کل کره زمین!!!!

دیگه خسته شدم از این همه موضع متفاوت و متغیر . پس فرمایشات تورات و دین رو چی میگید . دیگه حوصله ندارم بحث کنم .

--------------------------
الان یهودیا از همین اکتشافاتشون دارن به نفع خودشون استفاده می کنن و ادعا برحقانیت تورات می کنن . حالا اینا که کل تاریخ رو ساختن و همه چی دستشونه چرا باید این حرفاشون رو باور کنیم .

رحمان;256414 نوشت:
در اين مقاله به صداي مورچه‌اي گوش مي دهيم كه يكي از دانشمندان بعد از يك عملكرد طولاني ضبط كرده است و نتيجه تحقيق اين بود كه مورچه واقعاً سخن مي گويد و صداي آن به صورت ارتعاشات صوتي به نظر مي آيد كه براي ضبط اين ارتعاشات نياز به دستگاههاي بسيار دقيق داريم.

وجود صدا نشانه صحبت کردن نیست . یه مارم که رو زمین می خزه صدا درست می کنه شاید تو اونم رمز و رازی باشه . شما میگید موقع خطر صدا می کنه ( اگه اختیاری باشه و واقعا معنی صحبت کردن بده) . خب این یک سطح ساده از انتقال پیامه . مثل انسان های نخستین . ما می تونیم بگیم اونها جمله بندی میکردن !؟
و در مورد این دید مورچه که هشدار می ده و جمله بندی می کنه و حتی میدونه سلیمان داره به اون سمت میاد چی !؟ یا روی تخت سنگی نشسته دعای باران می کنه !؟
خب شما گفتم یه آزمایش کن برو به سمت مورچه ها و پاتو بذار روشون تا وقتی که نزدیک نزدیکشون نشدی عکس العملی نشون می دن !؟ دیگه بحثو بیشتر ادامه نمی دم چون نامربوط به تاپیکه .

طه;256560 نوشت:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با تشکر از پیگیری بحث :gol:

بزرگوار اولا": ازنظر بنده مطالبی را که شما مرقوم فرمودید هم در سؤال اولتان وهم در این پست اخیرتان به سفسطه بیشتر شبیه است .

ثانیا": مثالی را که آوردید بیشتر این ادعای بنده را اثبات میکند .
اگر بخواهم مثال شما را با منظور خود تطبیق بدهم اینطور بازگو میکنم

.......................................

آقا شما یه دلیل منطقی اقامه کنید که جمع کردن حیوانات در یک کشتی رو نمیشه با علم تجربی یا منطق بررسی کرد . اتفاقا منطق خیلی خوب این مساله رو حل می کنه :

1. منظور از زمین ، منطقه ی سکونت نوح بوده

2. منظور از حیوانات ، حیواناتی بوده که در عرف متعارف اون روزا مورد استفاده قرار می گرفته

3. باران یک منطقه ی خاص و کوچکی رو زیر سیل برده و نوح و همراهانش با اون کشتی نجات پیدا کرده ن

می بینید که اصلا لازم نیست آب کل کره ی زمین رو پوشونده باشه و نوح از آفریقا فیل و کرگدن و از قطب فک و خرس قطبی و از آمازون آناکوندا توی کشتی ش جمع کرده باشه . این یه اغراق و غلوی هست که مومنین گرفتارش شده ن

---------------------------------

راستی نفرمودید چرا نوج چنان دعایی کرده ؟ نوح ایا می دونسته که با وجود از بین رفتن قومش بازم شرک و گناه روی زمین وجود داره یا نمی دونسته ؟ اگه می دونسته که دعاش بی مورد و غیر حکیمانه محسوب میشه ، و اگه نمی دونسته که ... !

از اون گذشته ، تکلیف اون بچه های بیچاره ای که توی اون قوم به دنیا می اومدن و به قول نوح همه شون پلید و ناسپاس بودن چیه ؟

Netuser;256682 نوشت:
آقا شما یه دلیل منطقی اقامه کنید که جمع کردن حیوانات در یک کشتی رو نمیشه با علم تجربی یا منطق بررسی کرد . اتفاقا منطق خیلی خوب این مساله رو حل می کنه : 1. منظور از زمین ، منطقه ی سکونت نوح بوده 2. منظور از حیوانات ، حیواناتی بوده که در عرف متعارف اون روزا مورد استفاده قرار می گرفته 3. باران یک منطقه ی خاص و کوچکی رو زیر سیل برده و نوح و همراهانش با اون کشتی نجات پیدا کرده ن می بینید که اصلا لازم نیست آب کل کره ی زمین رو پوشونده باشه و نوح از آفریقا فیل و کرگدن و از قطب فک و خرس قطبی و از آمازون آناکوندا توی کشتی ش جمع کرده باشه . این یه اغراق و غلوی هست که مومنین گرفتارش شده ن

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

خوب حالا رسیدم سر فرع موضوع !!!! الحمدالله تا همین قدرش هم خوب است . اصل موضوع را هم کم کم میرسیم .

بگذارید از اینجا شروع کنم . زمانی که بنده حدود 6 یا 7 سال بیشتر نداشتم از پدر ومادرم بارها میشنیدم که میگفتند زمانی که امام زمان (عج) ظهور کنند به خانهی کعبه تکیه میدهند واذان میگویند وصدای اذان ایشان شرق وغرب عالم در همان لحظه به گوش می رسد .این برای بنده که ذهنی فوق العاده کنجکاو وتحلیلگر داشتم یک معما شده بود با خودم فکر میکردمکه باید یک پاسخی برای این غیر ممکن در آن زمان پیدا کنم . گاهی به این فکر میکردم که شاید صدای حنجره ی امام زمان (عج) به اذن خداوند آنقدر بلند است که مثل یک بلندگو عمل میکند . اما باز همان ذهن کوچکم بلند گورا برای این کار ناتوان وکم میدید . مسئله را بارها مرور کردم وروزی یکی از دوستانم که زیاد با او در این موارد بحث می کردیم گفت : ای بابا یا کل مطلب دروغ است یا اینکه خدا درآن زمان معجزه میکند .

سالها بعد از آن ، یعنی در زمان حال می بینیم که با پیشرفت تکنولوژی این امر غیر ممکن نیست و وسایل وقوع این امر مهیا شده ، بدون حضور معجزه !!!!
به راحتی این امر میتواند با استفاده از ماهواره ها صورت بگیرد وهمزمان در شرق وغرب عالم این اتفاق را مشاهده نمایند والبته عده ای هم به دلیل رواج داشتن این گونه موارد (پخش های ماهواره ای ) اصلا" این موضوع را جدی هم نگیرند

اگر دوستان به خاطر داشته باشند بنده در چند پست قبل عرض کردم این گونه مسایل را فقط با تمثیل هایی از علم طبیعی وتجربی می توان درک کرد .

حال چرا دوستان سعی دارند که مسایل عظیمی را که قرآن !!!!!( دقت بفرماییید ازکتاب مقدس سند مسلمانان که مورد پذیرش همه ی موحدان عالم است استفاده کردم نه اعتقادات خرافی برخی مسلمانان ) مطرح نموده وبرای مؤمنان در آن شکی نیست را با خرده تفهیمات مادی شرح دهیم .
طوفان نوح مخصوص یک منطقه بوده / قرار بوده فقط قوم نوح از بین برود پس نقاط دیگر نباید مورد غضب قرار بگیرد / و.... اینها توجیهاتی است که بعضی از آنها را علم تجربی با عذر بد تر از گناه تعبیر میکند .

حالا برویم سر تمثیلی که قرارمان بود .

آیا در علم ناقص امروزی حفظ یک گونه ی در حال انقراض ممکن است ؟ چطوری ؟ این امکان به نظر شما از چه طریقی مهیا میشود ؟

ایا این امکان در علم طبیعی امروز بشر به صورت نگهداری گامتها وتخمکها در حالت فریز امکان پذیر شده یانه ؟
آیا امروزه علم طبیعی به شبیه سازی رسیده یا نه ؟
از کجا میدانید اندکی بعد بتوانند با روشهایی نوین تری این موارد را ارتقاء وبهبود ندهند ؟

از کجا میدانید خداوندی که خود صاحب علم است وعلم از صفات ثبوتی ذاتی او هم در فعل وهم در در اضافه ی نفس است درزمان حضرت نوح (ع) همان را که قرار است مثلا" انسان صد سال دیگر کشف کند واز سلولهای بنیادی مثلا" موجود کامل نر وماده بسازد را آن موقع برای این حضرت انجام نداده است ؟ آیا این را میتوانید ثابت کنید آنچه را که نیروی مطلق موچودیت جهان است عاجز ازاین کار باشد ؟یا اینکه فقط به دنبال عناد با کتاب خداوند هستید ؟

توجه کنید بزرگواران اینجا ادعای من وxوyنیست . که شما همان انگی را که بنده به علم تجربی زدم وگفتم خطا پذیر است و متغیر به ما بزنید که اگر این ادعا از من نوعی بود حق با شما بود . ادعای قرآن است که بنده هرچه میگویم علم قران مرکب از کافه ی علوم از جمله علوم ماورائی وعلوم مابعد الطبیعی میباشد شما باز هم از علم دنیایی میگویید که این موارد دربعد زمانهای متفاوت قابل تأمل است . خوب این هم یک مثال از علم طبیعی مورد نظر شما بود . که البته برای این مسئله از لحاظ اعتقادی شرح بزرگان موجود است که شرط درک آن را جناب روحبخش (استاد گرامی) فرمودند وآن همان اصل ایمان است که ایمان به غیب میباشد .

Netuser;256682 نوشت:
از اون گذشته ، تکلیف اون بچه های بیچاره ای که توی اون قوم به دنیا می اومدن و به قول نوح همه شون پلید و ناسپاس بودن چیه ؟

وصد البته در مورد این سؤال شما هم پاسخی مهیا نمودم که به دلیل طولانی شدن در پستی دیگر عرض خواهم نمود .

حق یارتان :Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و تشکر از همه دوستان گرامی

بنده چند نکته در مورد مطالب مطرح شده خدمتتان عرض می کنم:
1- علوم تجربی یقین آور نیست و تنها اطمینان آور است چرا که روش علوم تجربی استقراء ناقص است و نمی تواند یقین آور باشد؛ بنابراین اگر مطالب علمی با قرآن تعارض داشت نص و ظاهر قرآن حجت است اما اگر علم تجربی به دلیل عقلی ضمیمه شد در صورت تعارض آن با قرآن، با توجه به محال بودن تعارض واقعی،نتیجه می گیریم که یا علم خطا کرده است و یا اشتباه در فهم آیات صورت گرفته و ظاهر ایه مراد نبوده است.
2- همه جزئیات زندگی حضرت نوح علیه السلام در قرآن کریم نیامده است.

3-از ظاهر قرآن کریم - آن هم ظهوری که قابل انکار نیست - بر می‏ آید که طوفان نوح تمامی کره زمین را فرا گرفته و آنچه از جنس بشر بر روی زمین بوده همه غرق شده‏ اند مگر آن عده‏ ای که در کشتی بوده و نجات یافتند،( مانند آيه‏ اى كه دعاى نوح (ع) را حكايت نموده و مى ‏فرمايد:" رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً1) و هیچ دلیل قطعی که این ظهور را از آیات بگیرد وجود ندارد2. ولی با این حال احتمال منطقه ‏ای بودن آن نیز بکلی منتفی نیست ، زیرا اطلاق کلمه ارض بر یک منطقه وسیع جهان در قرآن مکرر آمده است چنانکه در سرگذشت بنی اسرائیل می‏ خوانیم : ( و اورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض و مغاربها : مشرقها و مغربهای زمین را در اختیار گروه مستضعفان ( بنی اسرائیل ) قرار دادیم .3
حمل حیوانات در کشتی نیز ممکن است به خاطر این باشد که در آن قسمت از زمین ، نسل حیوانات قطع نگردد ، بخصوص اینکه در آن روز نقل و انتقال حیوانات از نقطه‏ های دوردست کار آسانی نبود ( دقت کنید ) .
همچنین قرائن دیگری که برخی دوستان نیز ذکر کردند قابل تطبیق بر منطقه ‏ای بودن طوفان نوح می‏تواند باشد .
این نکته نیز قابل توجه است که طوفان نوح به عنوان مجازات آن قوم سرکش بود ، و ما هیچ دلیلی در دست نداریم که دعوت نوح به سراسر زمین رسیده باشد ، اصولا با وسائل آن زمان رسیدن دعوت یک پیامبر ( در عصر خودش ) به همه نقاط ، بسیار بعید به نظر می‏ رسد.
ولی در هر حال هدف قرآن از بیان این سرگذشت عبرت انگیز بیان نکته ‏های تربیتی مهمی است که در آن نهفته است خواه جهانی باشد یا منطقه ‏ای4.
پس بعید نیست که داستان حضرت نوح(ع) مربوط به بخشی از کره زمین بوده است و تنها بخشی از حیوانات آن منطقه که جایگزینی آنها بعداً با مشکل مواجه می شده است و می بایست از آن سوی دریاها آورده شوند وارد کشتی حضرت نوح شده اند و اتفاقاً کاوشهای زمین شناسی دلالت دارند که روزی کوههای دست کم این منطقه را آب فراگرفته است و امروزه تقریباً دانشمندان جریانی مانند طوفان نوح(ع) را تأیید می کنند البته لازم نبوده است که حضرت نوح تمام آغازیون و تک سلولها را هم به کشتی منتقل کند بلکه حیوانات مفید و لازم برای بشر که با طوفان نابود می شدند، آن هم در منطقه محدودی بر کشتی چند طبقه خود سوار کرده است.
موفق باشید:Gol:

1. سوره نوح آیه 26
2. ترجمة المیزان ج : 10 ص : 393 - ترجمة المیزان ج : 10 ص : 401.

3. اعراف، 137
4. تفسیر نمونه ج : 9 ص : 104.


netuser;256682 نوشت:
می بینید که اصلا لازم نیست آب کل کره ی زمین رو پوشونده باشه و نوح از آفریقا فیل و کرگدن و از قطب فک و خرس قطبی و از آمازون آناکوندا توی کشتی ش جمع کرده باشه . این یه اغراق و غلوی هست که مومنین گرفتارش شده

فکر میکنم 80 درصد شواهد به جهانی بودن این امر گواه میده . پس لزومی نداره بچسبیم به اون 20 درصد که غیر جهانی بودنش رو نشون میده .

طه;256766 نوشت:
حالا برویم سر تمثیلی که قرارمان بود . آیا در علم ناقص امروزی حفظ یک گونه ی در حال انقراض ممکن است ؟ چطوری ؟ این امکان به نظر شما از چه طریقی مهیا میشود ؟ ایا این امکان در علم طبیعی امروز بشر به صورت نگهداری گامتها وتخمکها در حالت فریز امکان پذیر شده یانه ؟ آیا امروزه علم طبیعی به شبیه سازی رسیده یا نه ؟ از کجا میدانید اندکی بعد بتوانند با روشهایی نوین تری این موارد را ارتقاء وبهبود ندهند ؟ از کجا میدانید خداوندی که خود صاحب علم است وعلم از صفات ثبوتی ذاتی او هم در فعل وهم در در اضافه ی نفس است درزمان حضرت نوح (ع) همان را که قرار است مثلا" انسان صد سال دیگر کشف کند واز سلولهای بنیادی مثلا" موجود کامل نر وماده بسازد را آن موقع برای این حضرت انجام نداده است ؟ آیا این را میتوانید ثابت کنید آنچه را که نیروی مطلق موچودیت جهان است عاجز ازاین کار باشد ؟یا اینکه فقط به دنبال عناد با کتاب خداوند هستید ؟

قبلا هم گفتم که این قضیه نه تنها صفات خدا رو تایید نمی کنه بلکه رد می کنه :

1- خدا با انجام این همه معجزه در زمینه این طوفان ، برای حفظ حیات دست به دامان سوار کردن اونها به کشتی میشه و همه حیوانات دیگه رو هم می کشه . خدا نیازی به چنین کاری داره !؟

2- طوفان یک معجزه بود . کافران که مردن و ایمان آورندگان هم که ایمان آورده بودند . پس معجزه برای چی بود و چه لزومی داشت این نمایش بزرگ با توجه به اینکه :
الف- این کار تاثیری هم داشت !؟ اگه بگیم همه بشر از نسل آدم و سپس از نسل نوح و یارانش
بودن . چطور با تقسیم این گروه ها بازم ردپای خدا پرستی در اقوام مختلف جهان کمرنگه
(بخصوص سرزمین های دور افتاده از بین النهرین )
ب- چه لزومی داره برای نجات یک گروه به این کوچکی چنان معجزه بزرگی انجام بشه .
لیاقت اونها چی بوده . ما هم دلمون معجزه می خواد.

3- یعنی دعوت به همه رسید . بچه ها و انسان هایی که نفهمیدن چطور چرا مردن !؟ نوح بجای ساخت کشتی تو دویست سال بهتر نبود همون ایامم به هدایت می پرداخت .

4- این همه حیوون با معجزه اومدن یا پای خودشون . یعنی خدا چند تا سلول و حیوون جمع کرد بعد جهششون داد فرستادشون جاهای دور دنیا . مثلا اومد پنگوئن و ازدهای کومودو و ببر تاسمانی و ... رو جهش داد بعد پروازشون داد به محل خاص خودشون !؟
و ...

طه;256766 نوشت:


طوفان نوح مخصوص یک منطقه بوده / قرار بوده فقط قوم نوح از بین برود پس نقاط دیگر نباید مورد غضب قرار بگیرد / و.... اینها توجیهاتی است که بعضی از آنها را علم تجربی با عذر بد تر از گناه تعبیر میکند .

حالا برویم سر تمثیلی که قرارمان بود .

آیا در علم ناقص امروزی حفظ یک گونه ی در حال انقراض ممکن است ؟ چطوری ؟ این امکان به نظر شما از چه طریقی مهیا میشود ؟

ایا این امکان در علم طبیعی امروز بشر به صورت نگهداری گامتها وتخمکها در حالت فریز امکان پذیر شده یانه ؟


آیا امروزه علم طبیعی به شبیه سازی رسیده یا نه ؟

از کجا میدانید اندکی بعد بتوانند با روشهایی نوین تری این موارد را ارتقاء وبهبود ندهند ؟

از کجا میدانید خداوندی که خود صاحب علم است وعلم از صفات ثبوتی ذاتی او هم در فعل وهم در در اضافه ی نفس است درزمان حضرت نوح (ع) همان را که قرار است مثلا" انسان صد سال دیگر کشف کند واز سلولهای بنیادی مثلا" موجود کامل نر وماده بسازد را آن موقع برای این حضرت انجام نداده است ؟ آیا این را میتوانید ثابت کنید آنچه را که نیروی مطلق موچودیت جهان است عاجز ازاین کار باشد ؟یا اینکه فقط به دنبال عناد با کتاب خداوند هستید ؟

توجه کنید بزرگواران اینجا ادعای من وxوyنیست . که شما همان انگی را که بنده به علم تجربی زدم وگفتم خطا پذیر است و متغیر به ما بزنید که اگر این ادعا از من نوعی بود حق با شما بود . ادعای قرآن است که بنده هرچه میگویم علم قران مرکب از کافه ی علوم از جمله علوم ماورائی وعلوم مابعد الطبیعی میباشد شما باز هم از علم دنیایی میگویید که این موارد دربعد زمانهای متفاوت قابل تأمل است . خوب این هم یک مثال از علم طبیعی مورد نظر شما بود . که البته برای این مسئله از لحاظ اعتقادی شرح بزرگان موجود است که شرط درک آن را جناب روحبخش (استاد گرامی) فرمودند وآن همان اصل ایمان است که ایمان به غیب میباشد .

وصد البته در مورد این سؤال شما هم پاسخی مهیا نمودم که به دلیل طولانی شدن در پستی دیگر عرض خواهم نمود .


1. این که طوفان نوح فقط در منطقه ی سکونت اون رخ داده باشه ، هیچ عذر بدتر از گناهی برای علوم تحربی محسوب نمیشه چون رسالت و وظیفه ی علوم تجربی ، تقلا برای اثبات نوشته های قرآن نیست .

2. علوم تجربی ، معمولا ساختار هرمی داره یعنی این که پیشرفت ها بر یه سری علوم پایه استوار شده که کشفیات مختلف اونا به وسیله ی ارتباطات منطقی به هم مرتبط هست . به عنوان مثال ، الان یکی از تئوری ها برای سفر در فضا ، استفاده از بادبان های فوتونی هست که چون هنوز دانش مواد به پایه ای نرسیده که بتواند چنان بادبانی را تولید کند ، فقط در حر تئوری است . به همین سیاق ، دانش نگهداری تخمک یا اسپرم نیز بر بسیاری از دانش های پایه ای تر از جمله فیزیک نور ، شیمی ، زیست شناسی و ... استوار است .

مگر این که شما بخواهید چنین فرض کنید که خداوند به گونه ی معجزه چنین دانشی و ابزارهای لازم آن را به نوح داده است . در این صورت هم باز مشکل منطقی حل نمی شود چون حتی با این پیشفرض هم مشکل لاینحل دیگر ، جمع آوری این همه نطفه از تمام نقاط کره ی زمین !! خودنمایی می کند که حتی شاید بشود گفت گرفتن خود حیوانات راحت تر از فرضی است که شما ارائه کردید !

سوای آن ، گیرم که نوح چنین کرده باشد ، پس دوباره بعد از طوفان باید دور تا دور کره ی زمین رفته و تخمک یا نطفه های بارور شده را در شرایط آزمایشگاهی !! پرورانده و در دوران نوزادی نگه داشته !! و بعد در طبیعت رها کرده باشد ! به نظر خودتان همان شیوه ی فرضی اول خیلی راحت تر نیست ؟ ( فارغ از این که گرفتن نطفه ی مثلا عقاب کله سفید ... چه جور داستانی می تونه باشه ! )

ما به دنبال عناد با هیچ چیزی نیستیم و اصولا عناد را به منزله ی لجاجت و انکار بی منطق و از روی تعصب و جهالت ، امری منفی می دونیم . نه با قرآن و نه با هیچ چیز دیگه ای روی کره ی زمین عناد نداریم و فقط میخوایم بدونیم داستانی که در قرآن اومده ، با تفسیری که امروز مسلمونا ازش می کنن تا چه اندازه با عقل و منطق سازگاره ؟ یا این که تفسیری که امروز میشه اصلا درست نیست ؟

این که من برای حرف و ادعای خودم دلیل منطقی نداشته باشم و بعد مخاطب رو به عناد متهم کنم ، رفتار شایسته ای نیست عزیز . قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین . همون طور که قرآن خودش از دیگران برهان طلب می کنه ، باید خودشم برهان پذیر باشه نه ؟ نمیشه که هی به طناب غیب آویزون بشیم که ! از من سئوال نکنین که " از کجا می دونین که اینطو رنبوده ، یا اون جور نبوده ؟ " این شیوه ی پاسخ دادن نیست . الاثبات علی مدعی !

limbo;256790 نوشت:
فکر میکنم 80 درصد شواهد به جهانی بودن این امر گواه میده . پس لزومی نداره بچسبیم به اون 20 درصد که غیر جهانی بودنش رو نشون میده

کدوم هشتاد درصد ؟

یعنی در هشتاد درصد مناطق دنیا آثار طوفانی هم زمان هست ؟

Netuser;257074 نوشت:
کدوم هشتاد درصد ؟ یعنی در هشتاد درصد مناطق دنیا آثار طوفانی هم زمان هست ؟

گفتم در 80 درصد شواهد به جهانی بودنش حکم می کنه . منابع دینی ذکر کننده این داستان 2 منبع هست . منابع تورات و منابع اسلامی . در تورات که مشخصه گفته جهانی بوده و چندین روز یا شاید سال طول کشیده ( یعنی اینم تحریف کردن!؟ چرا!؟ ) در منابع دینی اسلامی باز به جهانی بودن اون بیشتر رای داده شده .

سعید;256782 نوشت:
از ظاهر قرآن کریم - آن هم ظهوری که قابل انکار نیست - بر می‏ آید که طوفان نوح تمامی کره زمین را فرا گرفته و آنچه از جنس بشر بر روی زمین بوده همه غرق شده‏ اند مگر آن عده‏ ای که در کشتی بوده و نجات یافتند،( مانند آيه‏ اى كه دعاى نوح (ع) را حكايت نموده و مى ‏فرمايد:" رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً1) و هیچ دلیل قطعی که این ظهور را از آیات بگیرد وجود ندارد2. ولی با این حال احتمال منطقه ‏ای بودن آن نیز بکلی منتفی نیست

با توجه به داستان های سایر اقوام که سیل بزرگ و جهانی در اونها اومده .
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B7%D9%88%D9%81%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF

و با توجه به اینکه فبلا گفتیم چطور چنین طوفان بزرگی میتونه در یک منطقه رخ بده . یعنی اون منطقه حصار کشی شده بود !؟ آب خاصیت سیالیت داره چطو می تونه تو یه منطقه به اندازه کوه بالا بره !؟ شما خودتون آزمایش کنید . ببینید می تونید آب رو رو زمین بریزید بطوری که تو یه ناحیه بالا بیاد و پخش نشه .

وقتی حیوانات یه منطقه بمیرن داشتن یه جفت ازشون بدرد چی میخوره یه جفت گاو چقد طول میده تکثیر بشن و بتونن غذا تولید کنن . بهتر بود گله های جانوری از مناطق اطراف کوچ می کردن به اون منطقه .

limbo;257293 نوشت:
گفتم در 80 درصد شواهد به جهانی بودنش حکم می کنه . منابع دینی ذکر کننده این داستان 2 منبع هست . منابع تورات و منابع اسلامی . در تورات که مشخصه گفته جهانی بوده و چندین روز یا شاید سال طول کشیده ( یعنی اینم تحریف کردن!؟ چرا!؟ ) در منابع دینی اسلامی باز به جهانی بودن اون بیشتر رای داده شده .

با توجه به داستان های سایر اقوام که سیل بزرگ و جهانی در اونها اومده .
http://fa.wikipedia.org/wiki/%d8%b7%d9%88%d9%81%d8%a7%d9%86_%d8%a8%d8%b2%d8%b1%da%af

و با توجه به اینکه فبلا گفتیم چطور چنین طوفان بزرگی میتونه در یک منطقه رخ بده . یعنی اون منطقه حصار کشی شده بود !؟ آب خاصیت سیالیت داره چطو می تونه تو یه منطقه به اندازه کوه بالا بره !؟ شما خودتون آزمایش کنید . ببینید می تونید آب رو رو زمین بریزید بطوری که تو یه ناحیه بالا بیاد و پخش نشه .

وقتی حیوانات یه منطقه بمیرن داشتن یه جفت ازشون بدرد چی میخوره یه جفت گاو چقد طول میده تکثیر بشن و بتونن غذا تولید کنن . بهتر بود گله های جانوری از مناطق اطراف کوچ می کردن به اون منطقه .

دوست من اگه بخوایم با منطق این طوری بسنجیم داستان سر تا پاش غیر ممکنه:

1. فشار آبی که بتونه به اون شکل کل دنیا رو بپوشونه اینقدر بالاست که هیچ بنای چوبی ای در مقابلش قادر به مقاومت نیست. کشتی ساختن هیچ کمکی نمی کنه و با اولین موج در هم شکسته میشه.

2. این مقدار آب بروی پوشوندن کل کره زمین تا نوک کوه ها و ... اصلا در اقیانوس های روی زمین وجود نداره و احتمالا اصلا روی کره زمین وجود نداره.

3. مخلوط شدن این همه آب با آب های شور دنیا (اگه بگیم منابعش آب های زیرزمینی و برف ها و یخ ها و ... بودند) و دوباره جدا شدنشون و بازگشت به منابع زیرزمینی و ... حداقل چند ده هزار سال زمان می بره.

4. تاثیری که چنین واقعه ای بر خاک های زمین داره باعث میشه تا هزاران سال اصلا کشاورزی ممکن نباشه.

و ...

--

چیزی که با عقل جور در میاد اینه که حضرت نوح می فهمه قراره در اون منطقه سیلی بیاد، یه سیل معمولی مثل خیلی سیل های دیگه که باعث خرابی میشه، این کشتی رو می سازه و موقع سیل خودشون و مقداری از دام هاشون سوار کشتی میشن، سیل میاد و بعد از چند روز یا هفته میره و اینها هم پیاده میشن و برمی گردن سر زندگیشون.

وایسلی گوجا;257409 نوشت:
دوست من اگه بخوایم با منطق این طوری بسنجیم داستان سر تا پاش غیر ممکنه:

بحث منطق نیست . معجزه است و تعریفی که منابع دینی ارائه میدن . بله اینطور که شما می فرمایین معقول تره اما بحث این نیست که ما فکر کنیم چطور باشه بهتره بحث اینه که چطور روایت شده .

وایسلی گوجا;257409 نوشت:
1. فشار آبی که بتونه به اون شکل کل دنیا رو بپوشونه اینقدر بالاست که هیچ بنای چوبی ای در مقابلش قادر به مقاومت نیست. کشتی ساختن هیچ کمکی نمی کنه و با اولین موج در هم شکسته میشه.

فشار آب بستگی به عمق داره کشتی و اجسامی که روی آب قرار می گیرن فشار کمی تحمل می کنن .

وایسلی گوجا;257409 نوشت:
2. این مقدار آب بروی پوشوندن کل کره زمین تا نوک کوه ها و ... اصلا در اقیانوس های روی زمین وجود نداره و احتمالا اصلا روی کره زمین وجود نداره.

بحث معجزه است . ممکنه این آب بوجود اومده و از بین رفته !!! مثل آخر داستان که می گه خدا فرمان داد زمین آبش رو فرو ببره ( به گفته برخی مفسران از سوراخی در نزدیکی کوفه ) و کشتی بر بالای کوه فرود می یاد . همچنین از امواج کوه پیکر سخن می گه . یعنی در نظر خدا امواج 10 متری کوه پیکره !؟
همچنین در یک نرم افزار موبایلی روایتی از پیامبر ذکر شد که مبنی بر زیر آب رفتن کوه بود و ... اما منبعی نداده بود . متاسفانه این روایات تو دین زیاده و راحت ذکر میشه .

وایسلی گوجا;257409 نوشت:
4. تاثیری که چنین واقعه ای بر خاک های زمین داره باعث میشه تا هزاران سال اصلا کشاورزی ممکن نباشه.

نمی دونم . اما اگه این حجم آب شیرین بوده باشه . نمی شه گفت ترکیبش با بقیه آب ها زمین رو خیلی شور کرده . اما این حرف در مورد منطقه ای بودن طوفان هم صدق می کنه .

وایسلی گوجا;257409 نوشت:
سیل میاد و بعد از چند روز یا هفته میره و اینها هم پیاده میشن و برمی گردن سر زندگیشون.

چطور ممکنه تو یه منطقه محدود آب به مدت چند روز و چند هفته بمونه . آب یه سیاله یه جا جمع نمیشه که . اگه سیل های امروزی رو می فرمایید . که ارتفاع آب کمه و قابل کشتیرانی نیست و کشتی نمیتونه خودشو بالای کوه برسونه .

باز تمام این موراد خیلی از مسائلو توضیح نمی ده . اینکه چرا یه منطقه وسیع بخاطر یک قوم نابود بشه و انسان های دیگه ، کودکان و حیوانات بمیرن . اگه سنت خدا این هست الان ملت هایی هستن که د برابر مستحق تر هستن به این چیزا .

یا از نسل نوح بودن اقوام بشر و ...

راستی اگه منطقه ای بوده کوچ کردن معقول تر به نظر نمی رسه تا کشتی ساختن .

limbo;257414 نوشت:
بحث منطق نیست . معجزه است و تعریفی که منابع دینی ارائه میدن . بله اینطور که شما می فرمایین معقول تره اما بحث این نیست که ما فکر کنیم چطور باشه بهتره بحث اینه که چطور روایت شده .

فشار آب بستگی به عمق داره کشتی و اجسامی که روی آب قرار می گیرن فشار کمی تحمل می کنن .

بحث معجزه است . ممکنه این آب بوجود اومده و از بین رفته !!! مثل آخر داستان که می گه خدا فرمان داد زمین آبش رو فرو ببره ( به گفته برخی مفسران از سوراخی در نزدیکی کوفه ) و کشتی بر بالای کوه فرود می یاد . همچنین از امواج کوه پیکر سخن می گه . یعنی در نظر خدا امواج 10 متری کوه پیکره !؟
همچنین در یک نرم افزار موبایلی روایتی از پیامبر ذکر شد که مبنی بر زیر آب رفتن کوه بود و ... اما منبعی نداده بود . متاسفانه این روایات تو دین زیاده و راحت ذکر میشه .

نمی دونم . اما اگه این حجم آب شیرین بوده باشه . نمی شه گفت ترکیبش با بقیه آب ها زمین رو خیلی شور کرده . اما این حرف در مورد منطقه ای بودن طوفان هم صدق می کنه .

چطور ممکنه تو یه منطقه محدود آب به مدت چند روز و چند هفته بمونه . آب یه سیاله یه جا جمع نمیشه که . اگه سیل های امروزی رو می فرمایید . که ارتفاع آب کمه و قابل کشتیرانی نیست و کشتی نمیتونه خودشو بالای کوه برسونه .

باز تمام این موراد خیلی از مسائلو توضیح نمی ده . اینکه چرا یه منطقه وسیع بخاطر یک قوم نابود بشه و انسان های دیگه ، کودکان و حیوانات بمیرن . اگه سنت خدا این هست الان ملت هایی هستن که د برابر مستحق تر هستن به این چیزا .

یا از نسل نوح بودن اقوام بشر و ...

راستی اگه منطقه ای بوده کوچ کردن معقول تر به نظر نمی رسه تا کشتی ساختن .

اگه بخوایم فرض کنیم در لحظه ای که نوح کشتی رو ساخت تمام قوانین طبیعت و علم متوقف شدند، این اتفاق های غیر ممکن افتادند، همه انسان ها مردند و بعد دوباره قوانین طبیعت برگشتند که کلا وجود این تاپیک و هر چیزی که گفتیم بیهوده است. وقتی داریم موضوع رو با بررسی وقایع علمی بررسی می کنیم دیگه صرفا اینکه بگیم معجزه رخ داده یا خدا این آب ها رو آورده و بعد غیب کرده و ... حرف های غیر قابل قبوله.

کاملا مشخصه که ادعاها با شواهد جور در نمیاد.

همه این بحثها بر می گردد به انکار معجزه و معجزه را اسطوره و افسانه خواندن. دقیقا وقتی قرآن این قضایا را توضیح می دهد عده ای می گویند: اینها همه افسانه های پیشینیان است؟
منکرین معجزه خیلی خودشان را از عرب جاهلی متفکرتر ندانند. نه عرب جاهلی، بلکه قرآن می گوید این برخوردی بوده است که همه امتها با پیامبرانشان داشته اند.
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ في‏ آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها حَتَّى إِذا جاؤُكَ يُجادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطيرُ الْأَوَّلينَ (انعام: 25)
پاره‏اى از آنها به (سخنان) تو، گوش فرامى‏دهند ولى بر دلهاى آنان پرده‏ها افكنده‏ايم تا آن را نفهمند و در گوش آنها، سنگينى قرار داده‏ايم. و (آنها بقدرى لجوجند كه) اگر تمام نشانه‏هاى حق را ببينند، ايمان نمى‏آورند تا آنجا كه وقتى به سراغ تو مى‏آيند كه با تو پرخاشگرى كنند، كافران مى‏گويند: «اينها فقط افسانه‏هاى پيشينيان است!»
انسانها در هر زمانی با میزانی از قوانین علمی مأنوس بوده اند. آنها با همان قوانین اهرم مصر را ساختند! وقتی کسی ادعا می کند من از ناحیه خداوند آمده ام، در واقع می گوید من از سوی قدرتی فوق قدرت بشری یعنی فوق گزاره هایی که بشر آنها را حرف آخر می داند و علم می شمارد آمده ام. و برای اثبات ادعایش کاری را انجام می دهد که خارج از علم است. حال علم هر چه رشد کند باز هم آن کار را علم نمی تواند تأیید کند!
فرق منور الفکرهایی امروزی با دیروزی این است آنها وقتی معجزات را با چشم خود می دیدند، می گفتند این جادوگری است یعنی کاری است علمی منتها منتسب به علوم غریبه است. ولی امروزیها اصلا منکر این چنین قضایای می شوند و اگر رویشان بشود قرآن را انکار می کنند و وجود همین قضایا را دلیلی بر خرافی بودن قرآن می دانند و اگر هم رویشان نشود، همه این قضایا را تعبیرهای سمبولیک می دانند.
جهانی که در آن زندگی می کنیم، در هر لحظه، به او وجود داده می شود. خود جایی برای ذخیره وجود ندارد. هستی حقیقتی جز نیاز دائم به وجود از ناحیه خداوند نیست. دنیا مثل تک فریمهایی هست که وقتی 24 تای آنها در ثانیه جلوی چشمان شما عبور داده شوند شما حرکت را مشاهده می کنی!
منتها خداوند قانونش را بر این گذاشته است که هر وجودی با تغییری بسیار اندک از وجود قبل تحقق پیدا کند. تا بشر بتواند زندگی کند و علم نیز این چنین بوجود آمده است. ولی علم به هیچ وجه نمی تواند قدرت خداوند را در بوجود آوردن پدیده ای کاملا متفاوت از وجود قبلش، محدود کند.
علم می گوید: «از کوه سنگ استخراج می شود» چرا؟ «چون همیشه اینطور بوده است؟» حضرت صالح می آید و می گوید من از طرف خداوند آمده ام! از طرف کسی آمده ام که او اراده کرده است تا همیشه از کوه سنگ استخراج شود. برای اثبات ادعایش از خداوند می خواهد چیزی دیگر اراده کند! ناگهاه از کوه شتری با بچه اش بیرون می آید.! و تو که منکر قدرت خدایی می گویی این دروغ است! باز صد رحمت به آنانی که می گفتند این جادو است لااقل منکر اصلش نمی شدند.
همین قرآن نیز اینطور است. حضرت محمد (صلی الله و علیه و آله) بنابر نص تاریخ که نمی شود آن را انکار نمود، بیسواد بوده است و هیچ کاهنی به او جیزی یاد نداده است. علم می کوید این فرد فوقش بتواند چند حرف حکیمانه بزند! نمی تواند قرآن بیاورد با اینهمه وجوه اعجاز.
البته منور الفکرها چون اعتقاد به خداوند به عنوان نیروی برتر از علم ندارند، همه تلاش خود را می کنند تا ایراد به قرآن بگیرند و در نهایت ثابت کنند این قرآن کار بشر است و هر چه قرآن به آنها می گوید: اگر کار بشر است خب شما هم بشر، برو مثلش را بیاور! برو همه دیگر منور الفکرها را جمع کن شاید بتوانید نه مثل همه قرآن و نه مثل یک سوره حتی مثل یک آیه بیاورید.
در دنیا هیچ سخن درستی در مسیر رشد انسانیت انسان نیست مگر این که در قرآن بهتر از آن وجود دارد!
می گید نه! بفرمایید این گوی و این میدان! سخن حکیمانه بیاورید! حتی از امامان بزرگوار! حتی از خود پیامبر، ببینید چگونه فرزندان قرآن برایش آیه مناسبش را می آورند.

نقل قول:
[=b nazanin]همه این بحثها بر می گردد به انکار معجزه و معجزه را اسطوره و افسانه خواندن. دقیقا وقتی قرآن این قضایا را توضیح می دهد عده ای می گویند: اینها همه افسانه های پیشینیان است؟
[=b nazanin]منکرین معجزه خیلی خودشان را از عرب جاهلی متفکرتر ندانند. نه عرب جاهلی، بلکه قرآن می گوید این برخوردی بوده است که همه امتها با پیامبرانشان داشته اند.
[=b nazanin]وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ في‏ آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها حَتَّى إِذا جاؤُكَ يُجادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطيرُ الْأَوَّلينَ (انعام: 25)
[=b nazanin]پاره‏اى از آنها به (سخنان) تو، گوش فرامى‏دهند ولى بر دلهاى آنان پرده‏ها افكنده‏ايم تا آن را نفهمند و در گوش آنها، سنگينى قرار داده‏ايم. و (آنها بقدرى لجوجند كه) اگر تمام نشانه‏هاى حق را ببينند، ايمان نمى‏آورند تا آنجا كه وقتى به سراغ تو مى‏آيند كه با تو پرخاشگرى كنند، كافران مى‏گويند: «اينها فقط افسانه‏هاى پيشينيان است!»[=b nazanin].
معجزه را اسطوره خواندن یک پیشداوری بیشتر نیست که کسی مرتکب نمی شود. استحکام معجزه در حدّ استحکام مدرک است و از استحکام نظریات علمی بیشتر است. لذا نظریات علمی حتّی اگر با مدرک ثابت شده باشند نفیا و اثباتا در مورد رخداد یک معجزه هیچ حرفی نمی توانند بزنند. جادو خواندن معجزه اوّلا در حد فرضیه هم نیست و دوما فقط یک نامگذاری ست. معجزه یا جادو، هر چه هست مدرک حقّانیت پیامبر است.

امّا قبلا هم دو بار عرض شد: بحث طوفان نوح بحث معجزه نیست. یعنی کسی تا بحال ادعا نکرده که معجزه حضرت نوح طوفان یا بردن حیوانات به کشتی بود.

حال فرض کنید ادّعا شود جهانی بودن طوفان نوح معجزه بوده. آیا خدا بعد از این که همه جمعیت مردم و حیوانات زمین از طوفان مردند این جمعیت را دوباره زنده کرده؟ اگر بله پس چرا آنها را کشت؟ اگر نه پس چرا آثار آنها باقی نمانده؟

صحبت اینجا نیست که طوفان نوح معجزه است یا نه. زیرا تا آنجا که بنده اطّلاع دارم معجزه با علم منافات ندارد. قوانین طبیعت استقرایی اند. یعنی ما فقط می دانیم که طبیعت چنین رفتار می کند. نمی دانیم که آیا مجبور است چنین رفتار کند یا نه.

صحبت اینجاست که آیا این اعجاز رخ داده؟ اگر این طوفان رخ داده (چه معجزه باشد و چه نباشد) چرا هیچ نشانی از آن باقی نمانده؟ معجزات چنین نیستند که با پایان آنها نشانه هایشان از بین برود. مثلاً وقتی اژدهای موسی مارهای ساحران را می خورد بعد از این که به عصا تبدیل می شود مارها باقی نمی مانند. اگر عیسی کور را شفا داد پنج دقیقه بعد دوباره کور نمی شود.

ضمنا اگرچه بعضی چیزها قابل تایید نیستند، امّا قابل رد هستند. الان مطمئنیم آنچه تا کنون به عنوان کشتی نوح یافت شده اصلاً کشتی نبوده، نوح اگر هم بوده، طوفانش مادی نبوده (شاید برزخی!) و اگر مادی بوده طوفانش جهانی نبوده و همه ی حیوانات و مردم جهان را نکشته و کره زمین را کلّا آب بر نداشته.

نقل قول:
[=b nazanin]در دنیا هیچ سخن درستی در مسیر رشد انسانیت انسان نیست مگر این که در قرآن بهتر از آن وجود دارد! [=b nazanin]می گید نه! بفرمایید این گوی و این میدان! سخن حکیمانه بیاورید! حتی از امامان بزرگوار! حتی از خود پیامبر، ببینید چگونه فرزندان قرآن برایش آیه مناسبش را می آورند.
کدام گوی و میدان؟ این تاپیک مربوط به این کار نیست. تشریف بیاورید تاپیک http://www.askdin.com/thread21614.html تا آنجا در مورد این ادّعایتان صحبت کنیم.

برای بار جهارم عرض می شود کسی قرآن را نفی نکرد. ما برداشتهای شما از قرآن را نفی کردیم:

  • جهانی بودن طوفان نوح حرف قرآن نیست و برداشت شماست
  • بردن همه گونه ها به کشتی حرف قرآن نیست، برداشت شماست
اگر حس می کنید از رد کردن برداشت هایتان ناراحت می شوید از آنها دفاع کنید. نسبت دادن آنها به قرآن ادّعایی ست که از دو حال خارج نیست:

  1. یا اثباتی برایش ندارید که مردود است.
  2. یا اثبات برایش دارید که حرف قرآن مردود است.

limbo;257293 نوشت:

و با توجه به اینکه فبلا گفتیم چطور چنین طوفان بزرگی میتونه در یک منطقه رخ بده . یعنی اون منطقه حصار کشی شده بود !؟ آب خاصیت سیالیت داره چطو می تونه تو یه منطقه به اندازه کوه بالا بره !؟ شما خودتون آزمایش کنید . ببینید می تونید آب رو رو زمین بریزید بطوری که تو یه ناحیه بالا بیاد و پخش نشه .

در تاریخ سونامی های بسیار بزرگی ثبت شده که در آن حجم بسیار عظیمی از آب مناطق بزرگی رو از حیات خالی کرده . فرض شما منطقی نیست . رود آمازون در فصل بارش حوزه ی عظیمی به وسعت سیصد کیلومتر پهنا رو فرا می گیره . مگه منطقه ی آمازون رو حصار کشی کرده ن ؟!

موضوع قفل شده است