امامت ائمه ما با امامت حضرت ابراهيم چه فرق دارد؟
تبهای اولیه
وقتي ما مقام امامت را براي حضرت ابراهيم و نيز به پيامبر خودمان قائل هستيم پس در آن صورت بين امامت ائمه معصومين و امامت برخي انبياء چه فرق خواهد داشت؟
(و ما ارسلنا من رسول، الا بلسان قومه ليبين لهم، فيضل الله من يشاء و يهدى من يشاء، هيچ رسولى نفرستاديم مگر بزبان قومش تا برايشان بيان كند و سپس خداوند هر كه را بخواهد هدايت، و هر كه را بخواهد گمراه كند.)
(سوره ابراهيم آيه 4)و در باره راهنمائى مؤمن آل فرعون فرموده!(و قال الذى آمن: يا قوم اتبعون اهدكم سبيل الرشاد، و آنكس كه ايمان آورده بود بگفت: اى قوم!مرا پيروى كنيد تا شما را براه رشد رهنمون شوم) (سوره مؤمن آيه 38)
و نيز در باره وظيفه عموم مؤمنين فرموده: (فلو لا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى
الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرون؟چرا از هر فرقه طائفه اى كوچ نمى كنند، تادر غربت تفقه در دين كنند، و در نتيجه وقتى بسوى قوم خود بر مى گردند ايشان را بيم دهند، باشد كه قومش بر حذر شوند) (سوره توبه آيه 122)ابراهيم بعد از آنكه خالص در عبوديت، و سپس داراى نبوت، آنگاه رسالت، و در آخر خلت شده بود، تازه خدا او را امام كرد، و از اينكه از خدا خواست تا اين مقام را در ذريه اش نيز قرار دهد، معلوم مى شود كه اين مقام در نظرش بسيار عظيم آمده، و خدا هم در پاسخش فرموده: كه هر كسى لايق اين مقام نيست، آنگاه امام صادق ع در تفسير جمله: (لا ينال عهدى الظالمين)فرمود: (هيچوقت سفيه، امام پرهيزكاران نمى شود). (
- اصول كافى ج 1 ص 175 حديث 2 و ص 174 حديث 1 و حديث 4 از ص 175)با سلام
امامت معانى مختلفى دارد:
1-" امامت" به معنى رياست و زعامت در امور دنياى مردم (آن چنان كه اهل تسنن مىگويند).
2-" امامت" به معنى رياست در امور دين و دنيا (آن چنان كه بعضى ديگر از آنها تفسير كردهاند).
3- امامت عبارت است از تحقق بخشيدن برنامههاى دينى اعم از حكومت به معنى وسيع كلمه، و اجراى حدود و احكام خدا و اجراى عدالت اجتماعى و همچنين تربيت و پرورش نفوس در" ظاهر" و" باطن" و اين مقام از مقام رسالت و نبوت بالاتر است، زيرا" نبوت" و" رسالت" تنها اخبار از سوى خدا و ابلاغ فرمان او و بشارت و انذار است اما در مورد" امامت" همه اينها وجود دارد به اضافه" اجراى احكام" و" تربيت نفوس از نظر ظاهر و باطن" (البته روشن است كه بسيارى از پيامبران داراى مقام امامت نيز بودهاند).
در حقيقت مقام امامت، مقام تحقق بخشيدن به اهداف مذهب و هدايت به معنى" ايصال به مطلوب" است، نه فقط" ارائه طريق".
علاوه بر اين" هدايت تكوينى" را نيز شامل مىشود يعنى تاثير باطنى و نفوذ روحانى امام و تابش شعاع وجودش در قلب انسانهاى آماده و هدايت معنوى آنها.
ناگفته پيدا است كه بسيارى از پيامبران مانند پيامبر اسلام ص هر سه مقام را داشتند هم دريافت وحى مىكردند، هم تبليغ فرمانهاى الهى، و هم در تشكيل حكومت و اجراى احكام تلاش مىكردند و هم از طريق باطنى به تربيت نفوس مىپرداختند.
كوتاه سخن اينكه: امامت همان مقام رهبرى همه جانبه مادى و معنوى جسمى و روحانى و ظاهرى و باطنى است، امام رئيس حكومت و پيشواى اجتماع و رهبر مذهبى و مربى اخلاق و رهبر باطنى و درونى است.
امام از يك سو با نيروى مرموز معنوى خود افراد شايسته را در مسير تكامل باطنى رهبرى مىكند.با قدرت علمى خود افراد نادان را تعليم مىدهد.و با نيروى حكومت خويش يا قدرتهاى اجرايى ديگر، اصول عدالت را اجرا مىنمايد.(رک: تفسير نمونه، ج1، ص: 441)
بنابراین از حیث وظایف،تفاوتی میان امامت ائمه اطهار و برخی انبیاء که دارای این مقام بودند نیست.
وقتي ما مقام امامت را براي حضرت ابراهيم و نيز به پيامبر خودمان قائل هستيم پس در آن صورت بين امامت ائمه معصومين و امامت برخي انبياء چه فرق خواهد داشت؟
هيچ فرقي بين امامت ائمه معصومين و امامت پيامبران وجود ندارد
در اين رابطه به كلمات مفسرين توجه بفرمائيد
قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً خداوند پروردگار ابراهيم فرمود كه من ترا پيشوا و مقتداى مردم قرار دادم (چون مراتب كمال را پيمودى و از بوته امتحان درست بيرون آمدى) از اين جمله استفاده ميشود كه :
اولا جعل امامت بدست خداست و بشر را نميرسد كه امام و پيشوا براى خود انتخاب كند
ثانيا اعطاء اين مقام بهركسى شايسته نيست و تا مراحل كمال عبوديت را نه پيمايد و بدرجات عاليه انسانيت نائل نشود خلعت امامت بر قامت او پوشيده نشود
ثالثا مقام امامت بالاترين مقامات است زيرا ابراهيم پس از آنكه داراى مقام نبوت و رسالت و اولو العزمى و خلت شد بمقام امامت نائل گرديد و امام بطور اطلاق پيشوايى و مقتدائيست و همه امور را شامل ميشود و ذكر كلمه للناس قبل از آن مفيد اينست كه اين پيشوايى بر همه افراد انسان حتى انبياء و اولياء است و همه موظفند كه از ابراهيم متابعت نمايند باندازه كه پيغمبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كه از ابراهيم افضل است مأمور بمتابعت از ملت ابراهيم ميشود
_________________________________________________
أطيب البيان في تفسير القرآن، ج2، ص: 180
وقتي ما مقام امامت را براي حضرت ابراهيم و نيز به پيامبر خودمان قائل هستيم پس در آن صورت بين امامت ائمه معصومين و امامت برخي انبياء چه فرق خواهد داشت؟
ابتلاء ابراهيم در موارد متعدده موجب قابليت افاضه مقام امامت باو گرديد و اين ابتلاء هم بجان بود در القاء او در آتش و هم بفرزند بود در امر بذبح اسماعيل و هم بگذشت از مال بود
حضرت ابراهيم واجد چهار مقام بود عبوديت، نبوت، رسالت، و امامت، و مراد از عبوديت قهريّه ذاتيه كه جميع افراد بشر نسبت بحق دارند و همه مخلوق و مملوك و تحت تصرف و اراده و مشيت او هستند، نيست بلكه مراد عبوديت اختيارى است كه از خود هيچ اراده نداشته و قلب او ظرف اراده حق و اراده او تابع اراده حق است.
و درجه اعلاى اين عبوديت را پيغمبر اكرم (ص) دارا بود (اشهد ان محمدا عبده و رسوله) و سپس ائمه طاهرين و انبياء و اولياء ثم الامثل فالامثل، و مقام نبوت مقام وحى الهى و الهام ملكى و ارتباط با ملكوت عالم است وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ و مقام رسالت، مأموريت بدعوت و ارشاد و هدايت و تبليغ احكام و دلالت بمعرفت حق و وظائف بندگى و ساير شئون پيغمبرى است،
و مراد از امامت مقتدايى نسبت بمردم است و البته هر پيغمبرى اين مقام را دارا بوده لكن محدود بمردمى بوده كه مأمور بدعوت و ارشاد آنان بوده و امامت حضرت ابراهيم (ع) امامت مطلقه كليه بر جميع افراد بشر بوده است.
_________________________________
أطيب البيان في تفسير القرآن، ج2، ص: 185
دوست گرامي امامت داراي مراتب مختلفي است و طبق آيه 124 سوره بقره حضرت ابراهيم(ع) به مقام امامت رسيدند و اين يعني اينكه مرتبه اي از امامت از مقام نبوت نيز بالاتر است.امامت ائمه ما نيز همينطور است و در ماهيت با امامت حضرت ابراهيم(ع) يكي است.
سلام
هيچ فرقي بين امامت ائمه معصومين و امامت پيامبران وجود ندارد در اين رابطه به كلمات مفسرين توجه بفرمائيد
یه اشتباهی فکر کنم شده باشه
امامت ائمه فرق هایی دارد
و از همه انبیا به غیر از رسول الله (ص) برتر است:Gol:
مقام امامت بالاترين مقامات است
اینم خطا باید باشد
بالاترین مقام مقام نبوت خاصه رسول الله (ص) است که برترین انبیا و اوصیا و محدثین و رسولین و مخلوقین و عبد ها است:Gol:
وقتي ما مقام امامت را براي حضرت ابراهيم و نيز به پيامبر خودمان قائل هستيم پس در آن صورت بين امامت ائمه معصومين و امامت برخي انبياء چه فرق خواهد داشت؟
قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً پس امامت جعل الهى است، آنهم نه تنها جعل تشريعى و قراردادى و بدون سابقهاى، بلكه آن، مسبوق و مترتب است به اتمام و تحقق يافتن كلمات در شخصيت برازنده و فوق طبيعت عمومى. از اينجهت بدون حرف ربط و تفريع كه دلالت بر مغايرت دو جمله دارد، مانند: «فقال»، اين مقام باو اعلام شده است.
چنان كه از مضمون آيه و مفهوم لفظ «اماما» و اطلاق آن فهميده ميشود، امام نمونه كامل همه كمالات عقلى و نفسانى و بدنى است. و چون همه اين خصوصيات و ابتلائات و كمالات براى مقام نبوت و رسالت بيان نشده، بايد مقام امام خود برتر از نبى و رسولى باشد كه كلمات را اتمام ننموده و بمقام امامت نرسيده است. پس هر نبى و رسول عاليقدرى داراى مقام امامت هم هست.
آخرين ابتلاء ابراهيم گويا ابتلاء بكلمه اسلام بوده كه همان تسليم بامر و اراده خداوند است. او با تسليم شدن به امر خداوند و تن دادن بذبح يگانه فرزندش، اين كلمه را هم، باتمام رساند.
تكليف بناء بيت براى ابقاء و تمثيل كلمه توحيد، آنهم در ميان بيابان خشك و دور افتادهاى، نيز از ابتلائات او بود كه هر دو را در پايان عمر خود انجام داد.
_________________________
پرتوي از قران جلد 1 ص 292
با سلام خدمت شما
دوست گرامي امامت داراي مراتب مختلفي است و طبق آيه 124 سوره بقره حضرت ابراهيم(ع) به مقام امامت رسيدند و اين يعني اينكه مرتبه اي از امامت از مقام نبوت نيز بالاتر است.امامت ائمه ما نيز همينطور است و در ماهيت با امامت حضرت ابراهيم(ع) يكي است.
پس با توجه به بيانات شما مي توان گفت که ائمه ما از حضرت ابراهيم افضل نيستند همانطور که مي گوييم از آنان از پيامبر گرامي اسلام افضل نيستند؟ يعني اينکه فوقش مقام حضرت ابراهيم و ائمه ما يکي است و هيچ کدام بر ديگري برتري ندارد؟
سلام....من نظرم اینه که اول بدونیم مقام امامت جضرت ابراهیم چگونه امامتیه ؟ چون حضرت در اواخر عمر به امامت رسیدن..و بعد از رسیدن به امامت...قران نفرموده که چه کاری انجام داد؟ زیرا قران فرمود تو برای ناس امام هستی...
پس با توجه به بيانات شما مي توان گفت که ائمه ما از حضرت ابراهيم افضل نيستند همانطور که مي گوييم از آنان از پيامبر گرامي اسلام افضل نيستند؟ يعني اينکه فوقش مقام حضرت ابراهيم و ائمه ما يکي است و هيچ کدام بر ديگري برتري ندارد؟
سلام
تا جایی که من خواندم از نظر ماهیت گفتند
و الا مقام امامت امامان ما از انبیا به غیر از رسول الله(ص) بالا تر است
چرا که امامت ایشان بعد از ختم کتب و انبیا واقع گشته است
پس از امامت حضرت ابراهیم بالا تر است
و از امامت حضرت رسول پایین تر است
چرا که امامت ایشان از درون نبوت پیامبر خاتم(ص) است :Gol:
سلام
بالاترین مقام مقام نبوت خاصه رسول الله (ص) است که برترین انبیا و اوصیا و محدثین و رسولین و مخلوقین و عبد ها است:Gol:
سلام بر استاد بزرگوارم جناب mkk1369 :Gol:
نبوت خاصه جزء موارد عقلي غير مستقل هست كه پس از مشاهده نبى و دعوى نبوت و وجود شرائط نبوت در او و فقدان موانع و اقامه معجزه عقل حكم ميكند به نبوت او و حتي در مورد امامت خاصه نيز همين معنا متصور هست
بله فرمايش حضرتعالي از جهاتي درست است ولي من بات اثبات شي نفي ما عدا نميكند اينجا هم دليل نمي شود كه اگر نبوت خاصه در وجود نبي مكرم اسلام وجود داشت مقام امامت پائين تر باشد با توجه به اينكه به پيامبر نيز امر شد كه تبعيت از ملة و شريعت ابراهيم را بكنند در ضمن بايد اين مطلب را متوجه باشيم كه نبوت در بالاترين درجاتش نيز ارائه الطريق هست در حاليكه امامت ايصال الي المطلوب مي باشد
به تفسيري كه از كتاب اطيب البيان آمده توجه بفرمائيد :
تِلْكَ الرُّسُلُ: آن جماعت پيغمبران كه قصص ايشان مذكور شد، فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ: برترى داديم بعضى را بر بعض ديگر به مزيت اختصاص فضايل، اگرچه در نبوت مساوى يكديگرند. مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ: بعضى از ايشان كسانيند كه تكلم فرمود خداى تعالى با آنها به خلق كلام مانند حضرت موسى عليه السّلام در كوه طور، و حضرت پيغمبر ما در شب معراج. وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ: و بلند فرموديم رتبه بعضى را به درجات بلند.
مفسرين را چند قول است: 1- مراد انبياى اولو العزم هستند. 2-
حضرت ابراهيم عليه السّلام است. 3- به اتفاق اكثر حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلم است كه مخصوص شد به دعوت عامه و نبوت خاصه و حجج متكاثره و معجزات ظاهره و آيات بينه و فضائل علميه و ملكات فاضله و نعم ما قيل:
امامت حضرت ابراهیم.(ع) بعد از امتحان و ازمایش های سختی بود که انجام داد...واین امامت یک نوع.معرفی به مردم است..و مقام نیست...بلکه مقامی هست که ابراهیم (ع) به آن رسیده و خداوند آنرا اعلام کرده...چون میفرماید بعد از امتحانات..و آزمایشها که ابراهیم به آنها مبتلا شد به این مقام رسید..واین با مقامی که ائمه ما دارند فرق دارد... چون این مقامی که ائمه دارن در 12 نفر مختص میباشد و لا غیر
امامت حضرت ابراهیم.(ع) بعد از امتحان و ازمایش های سختی بود که انجام داد...واین امامت یک نوع.معرفی به مردم است..و مقام نیست...بلکه مقامی هست که ابراهیم (ع) به آن رسیده و خداوند آنرا اعلام کرده...چون میفرماید بعد از امتحانات..و آزمایشها که ابراهیم به آنها مبتلا شد به این مقام رسید..واین با مقامی که ائمه ما دارند فرق دارد... چون این مقامی که ائمه دارن در 12 نفر مختص میباشد و لا غیر
با سلام و عرض ادب
شما فرموديد که امامت حضرت ابراهيم يک مقام نيست بلڪه معرفي مقام است به نظر من مخالف آيه است چون اگر معرفي مقامامامت مراد بود لازم نبود که از حضرت ابراهيم امتحانات گرفته شود!!!
اگر حرف شما درست است بايد بايد مستند کنيد
با سلام و عرض ادب
شما فرموديد که امامت حضرت ابراهيم يک مقام نيست بلڪه معرفي مقام است به نظر من مخالف آيه است چون اگر معرفي مقامامامت مراد بود لازم نبود که از حضرت ابراهيم امتحانات گرفته شود!!!
اگر حرف شما درست است بايد بايد مستند کنيد
باسلام و تشکر
جرف من این است که ..اگر مقام امامت به حضرت داده شده...چرا بعد از این مقام مشخص نشده که حضرت ابراهیم بعد از امامت چه کرد؟ خداوند میفرماید همه آزمایشها شد تا به این مقام رسید...بعد از این مقام چه کرد..مشخص نیست....با اینکه خداوند میفرماید ما تو را برای مردم امام قرار دادیم...حضرت با این مقام که به او داده شد برای مردم چه کرد/ در قران نیامده.؟..هرچند که در اوخر عمر هم این مقام به ایشان داده شد.....پس به نظر میرسد که این مقام یک معرفی باشد برای مردم..که همه از او الگو بگیرند... و در راه او قدم بردارند....واین مقام امامت خیلی فرق دارد با امامت ائمه ما..که در 12 نفر مختص شده؟
با سلام و عرض ادب
شما فرموديد که امامت حضرت ابراهيم يک مقام نيست بلڪه معرفي مقام است به نظر من مخالف آيه است چون اگر معرفي مقامامامت مراد بود لازم نبود که از حضرت ابراهيم امتحانات گرفته [=arial black]شود!!!
اگر حرف شما درست است بايد بايد مستند کنيد
[=arial black]امامت ابراهيم عليه السلام اين است كه امامت آن حضرت پيشوائى علمى نيست؛ بلكه پيشوائى عملى است. يعنى ابراهيم عليه السلام راهنما (نشان دهنده راه) يا راهبر (رساننده به مطلوب) نيست؛ بلكه نماد و نمونه كامل رونده راه عبوديت است و ايندو يعنى راهنما بودن و رونده نمونه راه بودن، يا به تعبير ديگر پيشواى علمى و پيشواى عملى بودن گر چه در يك نقطه اشتراك و همانندى دارند و آن پيشوائى و مقتدا بودن است، هر دو سالار قافله و جلودار جمعاند و ديگران بايستى گفتار و رفتارشان را با گفتار و رفتار آنان عيار كنند و در راه آنان گام بگذارند، امّا يك تفاوت عمده هم دارند وآن اينكه پيشوائى علمى پديده و منزلت اعطائى است كه خداوند بر پايه شايستگىهاى افراد بدانها اعطا مىكند: «اللَّه أعلم حيث يجعل رسالته» (انعام/ 124) «قل إنّ الفضل بيداللَّه يؤتيه من يشاء و اللَّه واسع عليم» (آل عمران/ 73).
امّا پيشوائى عملى مقام كاملاً اكتسابى و محصول تلاشها و مجاهدتهاى خود فرد است كه بايد چنان بر طبق معيارهاى دقيق عبوديت زندگى كند كه در نهايت سر قافله و جلودار انسانهايى كه عزم رفتن در اين راه دارند، قرار گيرد. ابراهيم عليه السلام اين گونه بود. او پس از سپرى كردن تمام امتحانات و آزمايشهاى الهى كه زمينه ظهور و پديدارى لياقتها و شايستگىهاى او در بندگى و تسليم بود، به امامت رسيد و چنين امامتى جز از طريق همين عمل و آزمايشها قابل دسترسى نيست.
در اين جا دو پرسش مطرح مىشود:
نخست آنكه اگر امامت عليه السلام به معناى پيشاهنگى در عمل باشد كه از مقوله پديدهها و امور رسيدنى است نه دادنى، دراين صورت جعل الهى چه معنا دارد؟
ديگر اينكه پيامبران همانگونه كه پيشواى در علماند، پيشواى در عمل نيز هستند؛ يعنى در ساحت عمل نيز پيش و بيش از ديگران در مسير عبوديت قدم مىنهند، پس چگونه است كه ابراهيم عليه السلام پس از سالها پيامبرى به مقام امامت و پيشوائى در عمل مىرسد؟
در رابطه با پرسش نخست، بايد گفت جعل امامت از سوى خداوند به معناى اعطا نيست؛ بلكه به مفهوم تصديق و تصويب و رسميت بخشيدن است. يعنى ابراهيم عليه السلام در حركت در مسير عبوديت و بندگى خدا به جايى رسيد كه خداوند تقدّم و جلودار بودنش را تصديق كرد و آن را به همه انسانها اعلام نمود. چنانكه در آيه: «و جعلناهم ائمّةً يدعون الى النّار» (قصص/ 41) كه ساختار همانند با آيه: «و جعلنا هم ائمّةً يهدون بأمرنا» (انبياء/ 73) دارد، نيز جعل به همين معناست و نه اعطا و بخشش.
بدين ترتيب معناى آيه: «انّى جاعلك للنّاس اماماً» اين خواهد شد كه من تو را با توجه به اين مقام و منزلتى كه در عبوديت و بندگى كسب كردهاى، به عنوان الگو و اسوه جلو چشم مردم قرار مىدهم كه همه انسانها نمونه كامل بنده خدا را ببينند و به او اقتداء كنند.
و امّا پرسش دوم، آنچه در اين زمينه مىتوان گفت اين است كه گرچه تمام انبياء و پيامبران در عبوديت و بندگى و تسليم در برابر اراده الهى، نسبت به امت خويش پيش گامند، امّا اين واقعيت را نيز نمىتوان انكار كرد كه مسير عبوديت، مسير بى پايان است و پيامبران در اين مسير برابر نيستند؛ بلكه برخى بر برخى ديگر برترى دارند. چنانكه قرآن مىگويد:
«تلك الرّسل فضلنا بعضهم على بعضٍ منهم من كلّم اللَّه و رفع بعضهم درجاتٍ ...» (بقره/ 253)
«ولقد فضّلنا بعض النّبييّن على بعضٍ و آتينا داود زبوراً» (اسراء/ 55).
بنابراين همه پيامبران نمىتوانند امام و پيشوا و مقتدا باشند. تنها كسانى به اين مقام مىرسند كه در اوج باشند و بسان ابراهيمعليه السلام همه آزمايشها را پشتسر گذاشته باشند.
پس هيچ اشكالى ندارد كه برخى پيامبران به رغم مقام نبوت و پيامبرى و راهنمائى انسانها به سوى عبوديت و بندگى، در عمل به مقام پيشوائى نرسند؛ بلكه در اين ساحت پيرو پيامبران برتر از خود باشند، كه آنان امام و پيشوايند.
از آنچه تا كنون گفته شد يك حقيقت آشكار مىشود و آن اين كه امامت ابراهيمعليه السلام از سنخ امامت در آيه «و جعلناهم أئمّةً يهدون بأمرنا» (انبياء/ 73) نيست؛ زيرا امامت در اين آيه به معناى راهنمائى علمى و به وسيله وحى است كه ويژه پيامبران مىباشد و ابراهيمعليه السلام قبل از امامت اين مقام را داشت. بلكه از سنخ امامت در آيه: «واجعلنا للمتّقين إماماً» (فرقان/ 74) است كه به معناى پيش گامى و پيشاهنگى در ساحت عبوديت و تقواست و «عبادالرحمان» به عنوان يك آرزو، نيل به آن را از خداوند درخواست مىكنند. ابراهيمعليه السلام «عبدى» است كه با تلاش و اخلاص به اين مقام رسيده و آرزويش به عمل پيوسته است و خداوند اين نيل و رسيدن را به همه انسانها نشان مىدهد و آنان را به اقتداء و پيروى از ابراهيم عليه السلام فرا مىخواند.
http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,199 سيد موسي صدر
پس با توجه به بيانات شما مي توان گفت که ائمه ما از حضرت ابراهيم افضل نيستند همانطور که مي گوييم از آنان از پيامبر گرامي اسلام افضل نيستند؟ يعني اينکه فوقش مقام حضرت ابراهيم و ائمه ما يکي است و هيچ کدام بر ديگري برتري ندارد؟
با سلام خدمت شما
دوست عزيز سخن در مورد مقام امامت و مفهوم آن است نه اينكه بيان كنيم كدام يكي از امامان از ديگري برتر هستند.
همانطور كه ذكر كرديم در همين مقام امامت كه از نبوت بالاتر است درجات با يكديگر تفاوت مي كنند در حالي كه از نظر مفهوم يكي هستند همانطور كه در نبوت نيز اين سخن گفته مي شود با اينكه همه آنبياء داراي مقام نبوت هستند ولي برخي از آن ها بر برخي ديگر فضيلت دارند.
طبق آيات و روايات، ائمه عليهم السلام داراى مقام ولايت تكوينى، ولايت تشريعى و ديگر مقامات هستند، و از همه پيامبران گذشته(غير از حضرت محمد(ص)) در همه صفات مهم، جليل و عظيم، مقدّم هستند.
طبق آيات و روايات، ائمه عليهم السلام داراى مقام ولايت تكوينى، ولايت تشريعى و ديگر مقامات هستند، و از همه پيامبران گذشته(غير از حضرت محمد(ص)) در همه صفات مهم، جليل و عظيم، مقدّم هستند.
دوست عزيز وقتي حضرت ابراهيم به مقام امامت نائل شدند پس قطعا ولايت تکويني دارند و ولايت تشريعي که قبل از مقام امامت داشتند پس از اين جهت هيچ فرقي با ائمه ما ندارند تا آنها مقدم بر حضرت ابراهيم باشند
دوست عزيز وقتي حضرت ابراهيم به مقام امامت نائل شدند پس قطعا ولايت تکويني دارند و ولايت تشريعي که قبل از مقام امامت داشتند پس از اين جهت هيچ فرقي با ائمه ما ندارند تا آنها مقدم بر حضرت ابراهيم باشند
با سلام
دوست عزيز كاش يه نگاهي به مطالب مي انداختيد تا پي ببريد اصلا بنده چنين سخني نگفتم كه حضرت ابراهيم(ع) مقام امامت تكويني نداشتند!بنده هم گفتم امامت حضرت ابراهيم(ع) با امامت ائمه(ع) يكي هست و تفاوت در درجات دارند نه در مفهوم.