بررسی حدیث،کوروش بزرگ : مرد پارسی دروغ نگوید حتی بهنگام مرگ در جنگ

تب‌های اولیه

178 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

mr.programmer;162233 نوشت:
درود خداوند بر شما
برادر عزیز قرار شد اول خودتون جواب این دروغ بزرگ رو مشخص کنید.
به قول خودتون استاد بینا یه وبلاگ به این ادرس http://www.silent-truth.com/post-270.aspx معرفی کردن
این وب سایت هم زیر ساخت خودشون بوده
ایشون یک لینک به ادرس زیر برای دانلود اربابان حعلی گذاشتن
http://shahaab.persiangig.com/video/arbaban-jaal%28part-3%29.avi
shahaab

و جالبه ادرس وب سایتی که معرفی کردن بازم زیر ساخت خودشون بوده ؟
ایا در دین بزرگ و مقدس اسلام فریب دادن و سو استفاده از اذهان عمومی کار درستیه برادر عزیز ؟

با عرض پوزش این عکس رو بصورت بزرگ میزارم
شما باید جواب گوی این سو اسفاده و دروع بزرگتون باشید.

مدرک :
به عکس زیر توجه کنید تا ارتباط ان رو با هم بفهمید :

منتظر جواب شما هستم.

با سلام
بنده متوجه سخنان شما نمیشوم استاد بینای عزیز از شهاب گرامی و از وب سایت ان مطالبی را عنوان کرده اند!!
مشکل کجاست؟
از کدام فریب سخن میگوید؟
این ۲ بزرگوار از اساتید فرهیخته سایت اسک دین هستند!!
چه مشکلی است که بینای عزیز مطلبی از شهاب گرامی نقل کنند

!

دورود.

دوست خوبم جناب آقای رضا.

لطفا با خشونت و بی منطقی و از روی احساس پاسخ نده.

هیچ انسانی در بدو تولد با کت و شلوار و کراوات به دنیا نیامده که حالا کسی مجبور به پذریش عقاید دیگری باشد!

شما در عقاید خود آزاد هستید اما نباید بدون اینکه در زمینه ای که اطلاعات کافی ندارید به اعتقادات دیگران حمله کنید.

کوروش بزرگ با اینکه زرتشتی بود در یکی از کتیبه هایش فرمود:

من در مقابل مردوک خدای بابل سجده کردم!

با اینکه کوروش یک زرتشتی بود اما به عقاید دیگران احترام می گذاشت شما هم باید مانند کوروش به عقاید دیگران احترام بگذاری و هر سخن و مطلبی که از اراجیف و بذله گویی دشمنان ادیان سرچشمه میگیرد دوری کنی چرا که هر عقیده و دینی دشمنانی هم دارند که آنها فقط به دین و عقیده خود می اندیشند و هیچ ارزشی برای سایر ادیان و عقاید قائل نیستند و تند رویانه به دیگر ادیان حمله میکنند و آنها را به چالش میکشند.

هر عقیده و مرامی را می توان به چالش کشید و هیچ عقیده ای از این مقلوه مستثنا نیست چه کسانی بوده اند که خداوند را هم نفی کردند و میکنند و هرگز به هیچ کس به غیر از خودشان نمی اندیشند.

هرگز چیزی را که در مورد آن دانش کاملی نداری به چالش نکش چه بسا که دیگران نیز به عقاید تو حمله کنند و تورا ناتوان گردانند.

اوستا و زرتشت در همه ادیان به صراحت در موردشان سخن گفته اند و نه من و نه هیچ انسان منطق پسند دیگری در مورد غیر آن سخن به میان نمی آورند مگر دشمنان و همه کسانی که می خواهند دین زرتشت و تاریخ ایران را به زیر سوال ببرند و با وقاحت تمام افکار پوچ و بی منطقشان را به دیگران تحمیل کنند.

به خشنودی و رامش ، به کام یزدان باد ، چنین باد ، نیز چنین تر باد.

بدروود همه دوستان.

mr.programmer;162233 نوشت:
درود خداوند بر شما
برادر عزیز قرار شد اول خودتون جواب این دروغ بزرگ رو مشخص کنید.
به قول خودتون استاد بینا یه وبلاگ به این ادرس http://www.silent-truth.com/post-270.aspx معرفی کردن
این وب سایت هم زیر ساخت خودشون بوده
ایشون یک لینک به ادرس زیر برای دانلود اربابان حعلی گذاشتن
http://shahaab.persiangig.com/video/arbaban-jaal%28part-3%29.avi
shahaab

و جالبه ادرس وب سایتی که معرفی کردن بازم زیر ساخت خودشون بوده ؟
ایا در دین بزرگ و مقدس اسلام فریب دادن و سو استفاده از اذهان عمومی کار درستیه برادر عزیز ؟

با عرض پوزش این عکس رو بصورت بزرگ میزارم
شما باید جواب گوی این سو اسفاده و دروع بزرگتون باشید.

مدرک :
به عکس زیر توجه کنید تا ارتباط ان رو با هم بفهمید :

منتظر جواب شما هستم.



سلام علیکم

به شما قول میدهم در این سایت ما کسی را نداریم که بخواهد دیگران را فریب بدهد و یا دروغی به دیگران بگوید.

شهاب عزیز مدتی در این سایت فعالیت زیادی داشتند چند وقت پیش هم سری به اینجا زدند و این کلیپهای زیبا را برای استفاده قرار دادند که خیلی خوب ساخته شده بود و منطبق با مطالبی بود که اخیرا استاد هارون یحیی و دیگر استاتید در رابطه با تاریخ منطقه بر اساس یافته های جدید ارائه داده بودند.

باسپاس

یاحق

رضا;162239 نوشت:
با سلام
بنده متوجه سخنان شما نمیشوم استاد بینای عزیز از شهاب گرامی و از وب سایت ان مطالبی را عنوان کرده اند!!
مشکل کجاست؟
از کدام فریب سخن میگوید؟
این ۲ بزرگوار از اساتید فرهیخته سایت اسک دین هستند!!
چه مشکلی است که بینای عزیز مطلبی از شهاب گرامی نقل کنند

!

متن گفتار ایشون :
اخیرا مجسمه ای از کوروش یافته اند و کارشناسان و باستان شناسان بسیاری از نقاط مختلف جهان برای دیدن این مجسمه آمدند و با تعجب برانداز کردند و رفتند.
این بنده خدا ها نمیدانستند که یهودی که در تاریخ دست میبرد برایش کاری ندارد مجسمه ای را بسازد در جائی بگذارند و بعد خودشان در بیاورند و سندش کنند.

بقیه مطالب را در این وبلاگ بخوانید :
http://www.silent-truth.com/post-270.aspx

و دلیل اتهام زدن من :
من یاد گرفتم در زندگیم اتهام زدن دروغ گفتن به کسی دروغ خیلی بدیه

به جمله زیر توجه کنید :
این بنده خدا ها نمیدانستند که یهودی که در تاریخ دست میبرد برایش کاری ندارد مجسمه ای را بسازد در جائی بگذارند و بعد خودشان در بیاورند و سندش کنند.

خوب شما وب سایتی که معرفی کردید بازم از خودتون بوده !
باز برگشتیم سر پله اول
من حاضرم تاریخ دان و حتی افراد بسیار مذهبی که از دین اسلام بسیار خبر دارن در این تایپک بیارم تا بدونید اشتباه کی میکنه

اشتباه کار به اینه وب سایتی که معرفی کردید از همکار خودتان بوده و باز با بی منطقی و دلایل علمی نمیباشد.

z4r4thustr4;162246 نوشت:
اوستا و زرتشت در همه ادیان به صراحت در موردشان سخن گفته اند و نه من و نه هیچ انسان منطق پسند دیگری در مورد غیر آن سخن به میان نمی آورند مگر دشمنان و همه کسانی که می خواهند دین زرتشت و تاریخ ایران را به زیر سوال ببرند و با وقاحت تمام افکار پوچ و بی منطقشان را به دیگران تحمیل کنند.


سلام علیکم

متاسفم ولی علی الظاهر شما دارید بر اساس تعصبات نظر میدهید. تعصب لزوما نمیتواند با حقیقت منطبق باشد و بر عکس در اکثر موارد با خودخواهی ها - نابخردیها - اشتباهات و غرورهای بیجا همراه است.

تا به اینجا آنچه که از تاریخ هخامنشیان و کوروش ارائه شد همگی سند تاریخی دارد. لذا اگر پذیرفتنش برای کسی ممکن نیست یا باید دلایل مستند و منطقی داشته باشد و یا اینکه از روی تعصبی نابخردانه سخن بگوید.

یاحق

bina88;161895 نوشت:
[=Times New Roman]قسمت نخست مستند اربابان جعل

[=Times New Roman]دانلود مستقیم قسمت اول اربابان جعل (پرشین گیگ)
دانلود قسمت اول اربابان جعل (مدیا فایر)
دانلود قسمت اول اربابان جعل ( سایت آپارات)

قسمت دوم مستند اربابان جعل

[=Times New Roman](بررسی افسانه اسارت یهودیان در بابل)

[=Times New Roman]دانلود مستقیم قسمت دوم اربابان جعل(پرشین گیگ)

دانلود قسمت دوم اربابان جعل(مدیا فایر)

قسمت سوم مستند اربابان جعل

[=Times New Roman](بررسی منشور حقوق بشر کوروش )

[=Times New Roman]دانلود مستقیم قسمت سوم اربابان جعل(پرشین گیگ)

دانلود قسمت سوم اربابان جعل (مدیا فایر)

قسمت چهارم مستند اربابان جعل

[=Times New Roman](کوروش و ذوالقرنین)

[=Times New Roman]دانلود مستقیم قسمت چهارم اربابان جعل(پرشین گیگ)

دانلود قسمت چهارم اربابان جعل(مدیافایر)

دانلود و مشاهده قسمت چهارم اربابان جعل (آپارات)

قسمت پنجم مستند اربابان جعل

[=Times New Roman](پوریم جشن ایرانی کشی یهودیان )

[=Times New Roman]دانلود مستقیم قسمت پنجم اربابان جعل(پرشین گیگ)

دانلود قسمت پنجم اربابان جعل (مدیا فایر)

دانلود و مشاهده قسمت پنجم اربابان جعل(آپارات)

bina88;161899 نوشت:
[=Times New Roman]همچنین این دو صفحه متوالی :

http://www.askdin.com/showpost.php?p=149738&postcount=136

http://www.askdin.com/showpost.php?p=152239&postcount=137

اسنادی مبنی بر ماهیت وزیر دروغین خشایار شاه و وزیر حقیقی فرعون را دارد بهمراه لینک مستند اربابان جعل با حجم بسیار کم

فکر کنم این چند صفحه و یک مستند در قالب حوصله همه دوستان بگنجد.

ومن الله التوفیق

یاحق

bina88;161904 نوشت:
[=times new roman]اگر اثبات شود که بخت النصر پادشاهی ظالم و زورگو و خونخوار نبوده که همانطوریکه در این مستند اسناد مربوطه را آورده و اثبات کرده که چنین نبوده
[=times new roman]در آن صورت نمیتوان کوروش را پیامبر خدا دانست

او نه تنها با از بین بردن حکومتی منصف مرتکب اشتباهی فاحش شده بلکه دجالان شیطان پرست کابالائیست را در درباره خود راه داده و در عین حال تصرفی که انجام داده از روی هوی و هوس بوده و نه برقراری عدالت ونهایتا اینکه آن ادعائی مبنی بر راستی در کردار و گفتار را نیز از روی دو روئی و دروغ بر زبان رانده .


یاحق

Z4R4THUSTR4;162246 نوشت:
دورود.

دوست خوبم جناب آقای رضا.

لطفا با خشونت و بی منطقی و از روی احساس پاسخ نده.

هیچ انسانی در بدو تولد با کت و شلوار و کراوات به دنیا نیامده که حالا کسی مجبور به پذریش عقاید دیگری باشد!

شما در عقاید خود آزاد هستید اما نباید بدون اینکه در زمینه ای که اطلاعات کافی ندارید به اعتقادات دیگران حمله کنید.

کوروش بزرگ با اینکه زرتشتی بود در یکی از کتیبه هایش فرمود:

من در مقابل مردوک خدای بابل سجده کردم!

با اینکه کوروش یک زرتشتی بود اما به عقاید دیگران احترام می گذاشت شما هم باید مانند کوروش به عقاید دیگران احترام بگذاری و هر سخن و مطلبی که از اراجیف و بذله گویی دشمنان ادیان سرچشمه میگیرد دوری کنی چرا که هر عقیده و دینی دشمنانی هم دارند که آنها فقط به دین و عقیده خود می اندیشند و هیچ ارزشی برای سایر ادیان و عقاید قائل نیستند و تند رویانه به دیگر ادیان حمله میکنند و آنها را به چالش میکشند.

هر عقیده و مرامی را می توان به چالش کشید و هیچ عقیده ای از این مقلوه مستثنا نیست چه کسانی بوده اند که خداوند را هم نفی کردند و میکنند و هرگز به هیچ کس به غیر از خودشان نمی اندیشند.

هرگز چیزی را که در مورد آن دانش کاملی نداری به چالش نکش چه بسا که دیگران نیز به عقاید تو حمله کنند و تورا ناتوان گردانند.

اوستا و زرتشت در همه ادیان به صراحت در موردشان سخن گفته اند و نه من و نه هیچ انسان منطق پسند دیگری در مورد غیر آن سخن به میان نمی آورند مگر دشمنان و همه کسانی که می خواهند دین زرتشت و تاریخ ایران را به زیر سوال ببرند و با وقاحت تمام افکار پوچ و بی منطقشان را به دیگران تحمیل کنند.

به خشنودی و رامش ، به کام یزدان باد ، چنین باد ، نیز چنین تر باد.

بدروود همه دوستان.

[=Century Gothic]با سلام
این رجز خوانیها !!مربوط به زمانیست که مقابل شما کسی نباشد!مانور دهید !!
ما تاآنجا که بنیه علمی داشته باشیم سخن میگویم و سعی بر این داریم که با تحقیقات و سند و مدرک درست سخنان را بیان کنیم نه روی احساسات و هوای نفس یهود!
این سایت آماده پاسخگویی به شبهات بوده و خواهد بود!!

[=Verdana]در دوره معاصر برخی از زرتشتیان مدعی شده‌اند که گاتها کتاب دینی آنان است. از آنجا که زرتشتیان هیچگاه چنین کتابی را نمی‌شناخته‌ و در متون دینی آنان نیز یادی از آن نشده است و نیز نسخه‌ای از آنرا هیچگاه در اختیار نداشته‌اند،[=Verdana]چنین ادعایی نادرست و شگرف می‌نماید.[=Verdana]
گاتها و محتوای آن (و نیز زرتشت که سرایندهٔ آن است) ارتباطی با بهدینی زرتشتی که در زمان ساسانیان به وجود آمد، ندارد و شباهتی با احکام و شرایع دینی زرتشتی در آن دیده نمی‌شود.
این ادعا در صورتی قابل اعتنا و بررسی است که
[=Verdana]منبع و سندی تاریخی[=Verdana] بر آن صحه بگذارد و گاتها را کتاب دینی زرتشتیان نامیده باشد.:Sham:
[=Verdana]گاتها بخش‌های پراکنده و منفصلی در کتاب اوستا و منسوب به زرتشت است. این بخش‌ها در سده نوزدهم میلادی و با پژوهش‌های پیگیرانهٔ اوستاشناسان اروپایی شناسایی شد و از دل اوستا استخراج گردید.
[=Verdana] واژهٔ گاتها در متون اوستایی به شکلِ گاثا (gatha) و برای نامیدن پنج سرود زرتشت بکار رفته است.

[=Verdana]گاثا اسم مؤنثی است که معنای سرود یا سرودخوانی را می‌دهد و در متون سانسکریت نیز به همین معنا کاربرد دارد.

[=Verdana] واژهٔ گاتها اکنون به شکل‌های گاتا/ گاثا/ گاثه‌ها/ گاهان/ گاسان نیز نوشته می‌شود.
[=Verdana] سومین حرف اوستایی در واژه گاثا حرفی است که آوای ترکیبی و توأمان «ت» و «هـ» را دارد و در زبان فارسی معادل با «ث» و در زبان‌های اروپایی معمولاً معادل با «th» است.

[=Verdana]حرف «ث» برخلاف اصرار برخی لغت‌دانان اساس عربی صرف ندارد و خاستگاهی در زبان‌های ایرانیِ باستان نیز دارد. تلفظ و نگارش این واژه به شکل «گاتها» («ت» و «هـ» مجزا) هر چند که متداول است، اما دقیق نیست و در صورت استفاده می‌باید توجه داشت که جزء «ها» نشانه جمع نیست و جدا نوشته نمی‌شود.

Z4R4THUSTR4;162246 نوشت:
دورود.
اوستا و زرتشت در همه ادیان به صراحت در موردشان سخن گفته اند و نه من و نه هیچ انسان منطق پسند دیگری
بدروود همه دوستان.

و بقیه اطلاعات از سایت پاسخگو ارائه میدهم :
دين زرتشت يکي از اديان الهي بوده و زرتشتيان از اهل کتاب هستند.(1) قرآن به اصالت مذهبي زرتشتيان تصريح مي‏کند. (2) و پيروان اين دين را به عنوان صاحب کتاب به رسميت مي‏شناسد.
بر همين اساس در فقه اسلامي زرتشتيان در کنار يهوديان و مسيحيان قرار گرفته‏اند. در سيره و سنت پيامبر اسلام و ائمه(ع) نيز رهنمودهايي درباره برخورد با زرتشتيان وجود دارد که بيانگر اهل کتاب بودن آن ها است. ابن عباس مي‏گويد: پيامبر اسلام دستور داد از زرتشتيان مقيم يمن جزيه بگيرند. زرتشتيان جزيه دادند و بر آيين خود باقي ماندند.(3) و آنان اهل کتب بودند(4)
فقيهان نيز از آنان به عنوان اهل کتاب ياد کرده ‏اند.(5)
از برخي متون و منابع ديني استفاده مي‏شود که براي زرتشتيان کتاب آسماني داشته اند. در روايتي از امام علي(ع) آمده است که براي مجوسيان کتاب وجود دارد.(6)
مرحوم شيخ طوسي تصريح مي‏کند که براي زرتشتيان کتاب آسماني وجود دارد.(7) مرحوم علامه طباطبايي عقيده دارد: زرتشتيان داراي کتاب آسماني و پيامبر بوده است.

برای دریافت و اطلاعات بیشتر : http://www.pasokhgoo.ir/node/19605

جواب شما کاملا معلوم شد.
امیدوارم همه کاربرها و دوستان در راه خدا باشند.
ما کوروش رو دوست داریم عید که میشد مردم با دسته گل بر سر مقبره کوروش میومدند.
با کمک خداوند و کمک دوستان و بخاطر بزرگ مرد تاریخ اریایی شروع به پست کردن و جواب دادن بر اساس مدرک کردم.
باعث افتخاره که کوروش رو پدر صدا میزنم و خون رگ اریایی در تمام وجود من فریاد میزنه و همیشه از این خاک مقدس ایران و تاریخ بزرگ ایران حمایت میکنم.
امیدوام کلیپ های توهن امیزتون رو حذف کنید.
موفق باشید همگی

به نام یزدان پاک.
دورود.

دوست عزیز آقای رضا.

با کمال عذر خواهی من فکر می کنم شما جز اون دسته از افرادی هستید که فقط منطق خاص خودتان را قبول دارید وگرنه اسناد و مدارک کافی برای شما ارئه شد.

اصلا مهم نیست افراد کوته نظر و دشمنان چگونه بیاندیشند تنها چیزی که مهم است اعتقاد قلبی زرتشتیان به اوستا و تمام ایرانیانی که به تاریخ سرزمینشان می بالند و اوستا را کتاب مقدس خود میدانند و از صمیم قلب از نکات بسیار آموزنده آن در زندگی خود استفاده میکنند.

اصلا برای آنها مهم نیست که رضا یا امثال رضا چگونه در این مورد فکر می کنند بلکه مهم این است که تاریخ و مقدسات و افتخارات عظیم ایرانی را ارج می نهند و با دل و جان از آن پاسداری می کنند همانگونه که هزاران سال است این کار را میکنند و هر روز بهتر از دیروز به آنها وابسته تر و دلبسته تر می شوند.

اصلا برای آنها مهم نیست که اعراب و دشمنان ایران اکنون چگونه به مقدساتشان حمله میکنند می کنند بلکه مهم این است که خودشان از تاریخ خود پاسداری می کنند و تا ابد آنها را برای نسلهای بعد جاودان نگه خواهند داشت.

پس اگر می خواهید در مسائل تاریخی خودی نشان دهید بهتر آن است که به دنبال سرزمین های کم تمدنی مانند سرزمین های عربی به کنکاش بپردازید تا لااقل با دستهای پر بارتری به دنیای سایبر سفر کنید نه سرزمینی با هزاران هزار سال تمدن و مردان افتخار آمیزی مانند کوروش و داریوش و غیره که همه انسانهای جهان از آنها عنوان بزرگترین افتخارت ایران و جهان یاد می کنند.

بدرود.

رضا;162254 نوشت:
[=Century Gothic]با سلام
این رجز خوانیها !!مربوط به زمانیست که مقابل شما کسی نباشد!مانور دهید !!
ما تاآنجا که بنیه علمی داشته باشیم سخن میگویم و سعی بر این داریم که با تحقیقات و سند و مدرک درست سخنان را بیان کنیم نه روی احساسات و هوای نفس یهود!
این سایت آماده پاسخگویی به شبهات بوده و خواهد بود!!

[=Verdana]در دوره معاصر برخی از زرتشتیان مدعی شده‌اند که گاتها کتاب دینی آنان است. از آنجا که زرتشتیان هیچگاه چنین کتابی را نمی‌شناخته‌ و در متون دینی آنان نیز یادی از آن نشده است و نیز نسخه‌ای از آنرا هیچگاه در اختیار نداشته‌اند،[=Verdana]چنین ادعایی نادرست و شگرف می‌نماید.[=Verdana]
گاتها و محتوای آن (و نیز زرتشت که سرایندهٔ آن است) ارتباطی با بهدینی زرتشتی که در زمان ساسانیان به وجود آمد، ندارد و شباهتی با احکام و شرایع دینی زرتشتی در آن دیده نمی‌شود.
این ادعا در صورتی قابل اعتنا و بررسی است که
[=Verdana]منبع و سندی تاریخی[=Verdana] بر آن صحه بگذارد و گاتها را کتاب دینی زرتشتیان نامیده باشد.:Sham:
[=Verdana]گاتها بخش‌های پراکنده و منفصلی در کتاب اوستا و منسوب به زرتشت است. این بخش‌ها در سده نوزدهم میلادی و با پژوهش‌های پیگیرانهٔ اوستاشناسان اروپایی شناسایی شد و از دل اوستا استخراج گردید.
[=Verdana] واژهٔ گاتها در متون اوستایی به شکلِ گاثا (gatha) و برای نامیدن پنج سرود زرتشت بکار رفته است.

[=Verdana]گاثا اسم مؤنثی است که معنای سرود یا سرودخوانی را می‌دهد و در متون سانسکریت نیز به همین معنا کاربرد دارد.

[=Verdana] واژهٔ گاتها اکنون به شکل‌های گاتا/ گاثا/ گاثه‌ها/ گاهان/ گاسان نیز نوشته می‌شود.
[=Verdana] سومین حرف اوستایی در واژه گاثا حرفی است که آوای ترکیبی و توأمان «ت» و «هـ» را دارد و در زبان فارسی معادل با «ث» و در زبان‌های اروپایی معمولاً معادل با «th» است.

[=Verdana]حرف «ث» برخلاف اصرار برخی لغت‌دانان اساس عربی صرف ندارد و خاستگاهی در زبان‌های ایرانیِ باستان نیز دارد. تلفظ و نگارش این واژه به شکل «گاتها» («ت» و «هـ» مجزا) هر چند که متداول است، اما دقیق نیست و در صورت استفاده می‌باید توجه داشت که جزء «ها» نشانه جمع نیست و جدا نوشته نمی‌شود.

رجز خوانی ؟
مانور دادن ؟
این چطور صحبت کردنیه ؟
ما به شما احترام میزارم و همیشه خواهیم گذاشت امیدوارم احترام بگذارید.
مدارک و مستندات شما همشون از خودتون بوده بعد به ما میگید بر اساس بی مدرک و شواهد حرف میزنیم ؟
من نیازی به اثبات کوروش بزرگ نمیبینم چون برای تمام مردم دنیا شناخته شده است

نمونه :

تندیس کوروش در پارک المپیک سیدنی، در سال ۱۹۹۴ میلادی،‌ساخته شد. این بنای یادبود ۴ متری را لوییس باتروس(Lewis Batros) با همکاری یک هنرمند ایرانی، ساخته است

شما هم بزنید تاریخ رو خراب کنید البته این کلیپ ها ی بی ارزش هیچ تاثیری نداره بلکه فقط خشم ملت رو زیاد میکنید و اون دنیاتون رو تباه تر میکنید.
همین
موفق باشید

mr.programmer;162255 نوشت:
و بقیه اطلاعات از سایت پاسخگو ارائه میدهم :
دين زرتشت يکي از اديان الهي بوده و زرتشتيان از اهل کتاب هستند.(1) قرآن به اصالت مذهبي زرتشتيان تصريح مي‏کند. (2) و پيروان اين دين را به عنوان صاحب کتاب به رسميت مي‏شناسد.
بر همين اساس در فقه اسلامي زرتشتيان در کنار يهوديان و مسيحيان قرار گرفته‏اند. در سيره و سنت پيامبر اسلام و ائمه(ع) نيز رهنمودهايي درباره برخورد با زرتشتيان وجود دارد که بيانگر اهل کتاب بودن آن ها است. ابن عباس مي‏گويد: پيامبر اسلام دستور داد از زرتشتيان مقيم يمن جزيه بگيرند. زرتشتيان جزيه دادند و بر آيين خود باقي ماندند.(3) و آنان اهل کتب بودند(4)
فقيهان نيز از آنان به عنوان اهل کتاب ياد کرده ‏اند.(5)
از برخي متون و منابع ديني استفاده مي‏شود که براي زرتشتيان کتاب آسماني داشته اند. در روايتي از امام علي(ع) آمده است که براي مجوسيان کتاب وجود دارد.(6)
مرحوم شيخ طوسي تصريح مي‏کند که براي زرتشتيان کتاب آسماني وجود دارد.(7) مرحوم علامه طباطبايي عقيده دارد: زرتشتيان داراي کتاب آسماني و پيامبر بوده است.

برای دریافت و اطلاعات بیشتر : http://www.pasokhgoo.ir/node/19605

جواب شما کاملا معلوم شد.
امیدوارم همه کاربرها و دوستان در راه خدا باشند.
ما کوروش رو دوست داریم عید که میشد مردم با دسته گل بر سر مقبره کوروش میومدند.
با کمک خداوند و کمک دوستان و بخاطر بزرگ مرد تاریخ اریایی شروع به پست کردن و جواب دادن بر اساس مدرک کردم.
باعث افتخاره که کوروش رو پدر صدا میزنم و خون رگ اریایی در تمام وجود من فریاد میزنه و همیشه از این خاک مقدس ایران و تاریخ بزرگ ایران حمایت میکنم.
امیدوام کلیپ های توهن امیزتون رو حذف کنید.
موفق باشید همگی

[=Century Gothic]با سلام
تند نروید اخوی بگذار جواب شما را خیلی علمی بدهم تا بدانید اینجا اسک دین است و مطالب به صورت تخصصی دنبال میشود !!

[=Century Gothic]إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ
همانا خداوند در قیامت ، میان مؤمنان (مسلمان ) و یهودیان و صابئین و نصاری و مجوس و مشركان ، داوری كرده و حق ّ را از باطل جدا خواهد نمود، همانا خداوند بر هر چیزی گواه (و از همه چیز آگاه ) است
.(حج-17)
[=Century Gothic]

[=Century Gothic]خوب است نگاهی عمیق به این آیه کنیم !تا گفتار خداوند بیشتر مشخص شود که در مورد چکسانی این آیه نازل شده !!:Sham:

امیدوارم دقت لازم شود تا هدایت شویم!!

بعضى از مفسران در شاءن نزول نخستين آيه از آيات فوق چنين نقل كرده اند:
گروهى از قبيله ((بنى اسد)) و ((بنى غطفان )) كه با پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) پيمان بسته بودند گفتند ما مى ترسيم خدا سرانجام محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را يارى نكند و در نتيجه رابطه ما با هم پيمانهايمان از يهود قطع شود و آنها به ما مواد غذائى ندهند، آيه فوق نازل شد و به آنها اخطار كرد و آنها را سخت مذمت نمود.
بعضى ديگر گفته اند گروهى از مسلمانان به خاطر شدت غضب بر كفار، براى پيروى پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بيقرارى و بيتابى مى كردند و مى گفتند: چرا وعده خدا در اين زمينه تحقق نمى يابد؟
آيه نازل شد و آنها را بر اين بى صبرى ملامت كرد.
رستاخيز پايان همه اختلافات از آنجا كه در آيات گذشته سخن از گروه ضعيف الايمان بود در آيات مورد بحث نيز چهره ديگرى از آنها را ترسيم كرده مى گويد: ((كسى كه گمان مى كند خدا پيامبرش را در دنيا و آخرت يارى نخواهد كرد، و در خشم و غيظ فرو رفته هر كارى از دستش ساخته است انجام دهد، ريسمانى به سقف خانه خود بياويزد و خود را از آن آويزان كند، و نفس خود را قطع نمايد و تا سر حد مرگ پيش رود ببيند آيا اين كار خشم او را فرو مى نشاند)):Sham:
(من كان يظن ان لن ينصره الله فى الدنيا و الاخرة فليمدد بسبب الى السماء ثم ليقطع فلينظر هل يذهبن كيده ما يغيظ).
اين تفسير را گروه كثيرى از مفسران برگزيده ، يا به عنوان يك احتمال قابل ملاحظه ذكر كرده اند.
طبق اين تفسير ضمير ((لن ينصره الله )) به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) باز مى گردد، و ((سماء)) به معنى سقف خانه است (چون ((سماء)) به هر چيزى كه در جهت فوق قرار داشته باشد اطلاق مى گردد) و جمله ((ليقطع )) به معنى خفقان و قطع نفس و پيش رفتن تا سر حد مرگ است . احتمالات مختلف ديگرى نيز در تفسير اين آيه داده شده است كه ذكر همه آنها لزومى ندارد ولى از ميان آنها دو تفسير قابل ملاحظه است :
1 - منظور از ((سماء)) همان ((آسمان )) است ، يعنى : ((اينگونه اشخاصى كه تصور مى كنند خدا پيامبرش را يارى نخواهد كرد به آسمان بروند، و طنابى به آن آويزان كنند، و خود را در ميان زمين و آسمان به دار كشند تا نفسشان بريده شود (يا طنابى را كه به آن آويزان شده اند قطع كنند تا از همانجا سقوط نمايند) ببينند آيا اين كار خشمشان را فرو مى نشاند))؟!

2 - ضمير مذكور، به خود اين اشخاص باز گردد (نه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) يعنى : ((كسانى كه فكر مى كنند خدا آنها را يارى نمى كند، و روزيشان بر اثر ايمان آوردن قطع مى گردد، هر كارى از دستشان ساخته است انجام دهند، به آسمان بروند خود را با ريسمانى آويزان نمايند سپس اين ريسمان را قطع كرده تا سقوط كنند، آيا اين كارها خشمشان را فرو مى نشاند))؟.
مطلب قابل توجه اينكه تمام اين تفسيرها به يك نكته روانى در ارتباط با افراد كم حوصله و عصبانى و ضعيف الايمان اشاره مى كند كه آنها وقتى كارشان ظاهرا به بن بست مى رسد فورا دستپاچه مى شوند و تصميمهاى جنون آميز مى گيرند: گاه مشت بر در و ديوار مى كوبند. گاه مى خواهند زمين را بشكافند و زير آن پنهان شوند.
داشتن دلائل روشن به تنهائى كافى نيست بلكه آمادگى پذيرش ‍ حق نيز لازم است ،:Sham:
به همين دليل در پايان آيه مى گويد: ((و خداوند هر كس را بخواهد هدايت مى كند)):Sham:
(و ان الله يهدى من يريد).
بارها گفته ايم كه خواست خدا بى حساب نيست ، او حكيم است و همه كارهايش ‍ داراى حساب ، هر كس كه در راه او به مجاهده بر خيزد، و از اعماق جان خواستار هدايت باشد، خدا او را به وسيله آيات بيناتش راهنمائى مى كند.:Sham:

[=Century Gothic]آخرين آيه مورد بحث به شش گروه از پيروان مذاهب مختلف كه يك گروه مسلم و مؤ منند، و پنج گپروه غير مسلمان اشاره كرده مى فرمايد: ((كسانى كه ايمان آورده اند، و يهود، و صابئان ، و نصارا، و مجوس ، و مشركان ، خداوند در ميان آنها روز قيامت داورى مى كند، و حق را از باطل جدا مى سازد)):Sham:
(ان الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئين و النصارى و المجوس و الذين اشركوا ان الله يفصل بينهم يوم القيامة ).
مگر نه اين است كه يكى از نامهاى قيامت يوم الفصل ، روز جدائى حق از باطل است ، يوم البروز روز آشكار شدن مكتومها، و روز پايان گرفتن اختلافات است .
آرى خدا در آن روز به همه اين اختلافات پايان مى دهد چرا كه ((او از همه چيز آگاه و با خبر است )) (ان الله على كل شى ء شهيد).:Sham:
1 - پيوند آيات پيوند اين آيه با آيات قبل از اين نظر است كه در آيه قبل سخن از هدايت الهى در دلهاى آماده بود، ولى از آنجا كه همه دلها آماده نيست و تعصبها و لجاجتها و تقليدهاى كوركورانه سد محكمى در برابر پذيرش هدايت است لذا مى گويد اين گروه بنديها و اختلافات در ميان عده اى همچنان تا دامنه قيامت باقى خواهد ماند و تنها در آن روز همه خفايا آشكار مى گردد و اختلافات بر چيده خواهد شد.
[=Century Gothic]بعلاوه در آيات گذشته سخن از گروههاى سه گانه اى بود كه بعضى بى دليل در باره خدا و رستاخيز به مجادله برمى خيزند، و بعضى كارشان اغواگرى است ، و گروهى افراد سست ايمانى هستند كه گاه به اين سو و گاه به آن سو پرتاب مى شوند آيه مورد بحث به نمونه هاى اين گروهها كه در برابر مؤ منان قرار گرفته اند اشاره مى كند.
از همه اينها گذشته بحث در باره معاد در آيات پيشين اين سؤ ال را مطرح مى كند كه هدف از معاد چيست ؟
در آيه مورد بحث يكى از اهداف آن كه پايان گرفتن اختلافات و بازگشت به وحدت است بيان شده .

2 - مجوس كيانند؟:Sham:
واژه ((مجوس )) فقط يك بار در قرآن مجيد در همين آيات مطرح شده و با توجه به اينكه در برابر مشركان و در صف اديان آسمانى قرار گرفته اند چنين بر مى آيد كه آنها داراى دين و كتاب و پيامبرى بوده اند.:Sham:
ترديدى نيست كه امروز مجوس به پيروان زردشت گفته مى شود، و يا لااقل پيروان زردشت بخش مهمى از آنان را تشكيل مى دهند، ولى تاريخ خود زردشت نيز به هيچوجه روشن نمى باشد، تا آنجا كه بعضى ظهور او را در قرن يازدهم قبل از ميلاد دانسته اند و بعضى در قرن ششم يا هفتم !.:Sham:
اين تفاوت و اختلاف عجيب يعنى پنج قرن ! نشان مى دهد كه تا چه اندازه تاريخ زردشت تاريك و مبهم است .
معروف اين است او كتابى به نام اوستا داشته كه در سلطه اسكندر بر ايران از بين رفته است ، و بعدا در زمان بعضى از پادشاهان ساسانى بازنويسى شده .
از عقائد آنها مطالب زيادى در دست نداريم ، ولى چيزى كه امروز بيش از همه شهرت دارد مساءله اعتقاد به دو مبداء خير و شر يا نور و ظلمت است ، به اين ترتيب كه خداى نيكيها و نور را ((اهورامزدا)) و خداى شر و ظلمت را ((اهريمن )) مى دانند، و به عناصر چهار گانه مخصوصا ((آتش )) احترام بسيار مى گذارند تا آنجا كه آنها را آتش پرست مى خوانند و هر جا آنها هستند آتشكده اى كوچك يا بزرگ نيز وجود دارد.:Sham:
بعضى واژه مجوس را از ماده ((مغ )) كه به پيشوايان و روحانيين اين مذهب مى گفتند مشتق مى دانند، و ((مؤ بد)) كه اكنون به روحانيين آنها گفته مى شود در اصل از ريشه ((مغود)) بوده .

[=Century Gothic]
در روايات اسلامى آنها از پيروان يكى از انبياى بر حق شمرده شده اند (كه بعدا از اصل توحيد منحرف گشته و به افكار و عقائد شرك آلود روى آورده اند).:Sham::Sham:
در بعضى از روايات مى خوانيم مشركان مكه از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) تقاضا كردند از آنها جزيه بگيرد، و اجازه بت پرستى به آنها بدهد!
پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود:من جز از اهل كتاب جزيه نمى گيرم ، آنها در پاسخ نوشتند تو چگونه چنين ميگوئى در حالى كه از مجوس منطقه ((هجر)) جزيه گرفته اى ؟!
پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: ان المجوس كان لهم نبى فقتلوه و كتاب احرقوه : ((مجوس پيامبرى داشتند و كتاب آسمانى ، پيامبرشان را به قتل رساندند، و كتاب او را آتش زدند))!.:Sham:
در حديث ديگرى از ((اصبغ بن نباته )) مى خوانيم كه على (عليه السلام ) بر فراز منبر فرمود: سلونى قبل ان تفقدونى ((از من سؤ ال كنيد پيش از آنكه مرا نيابيد)). ((اشعث بن قيس )) (منافق معروف ) برخاست و گفت : اى امير مؤ منان چگونه از مجوس جزيه گرفته مى شود در حالى كه كتاب آسمانى بر آنها نازل نشده و پيامبرى نداشته اند؟
على (عليه السلام ) فرمود: آرى اى اشعث قد انزل الله اليهم كتابا و بعث اليهم نبيا: ((خداوند كتابى بر آنها نازل كرده و پيامبرى مبعوث نموده است )).
و در حديثى از امام سجاد على بن الحسين (عليه السلام ) مى خوانيم كه پيامبر فرمود: سنوا بهم سنة اهل الكتاب ، يعنى المجوس : ((با آنها طبق سنت اهل كتاب رفتار كنيد، منظور پيامبر اسلام مجوس بود)).
ضمنا بايد توجه داشت كه واژه ((مجوس )) جمع است و مفرد آن ((مجوسى )) است .
2 - صابئان چه كسانى هستند؟ از آيه فوق اجمالا استفاده مى شود كه آنها نيز پيرو بعضى از مذاهب آسمانى بوده اند، بخصوص كه در آيه در ميان طائفه يهود و نصارا قرار گرفته اند، بعضى آنها را از پيروان ((يحيى بن زكريا)) مى دانند كه مسيحيان او را يحيى تعميد دهنده مى نامند و بعضى معتقدند آنها برخى از عقائد يهود و برخى از عقائد مسيحيان را گرفته و به هم آميخته اند، و لذا مذهب آنها را برزخى ميان اين دو مذهب مى دانند. ((صابئان )) براى آب جارى اهميت زيادى قائلند، و لذا بسيارى از آنها در كنار نهرهاى بزرگ زندگى مى كنند، مى گويند به بعضى از ستارگان نيز احترام مى گذارند، و به همين جهت متهم به ((ستاره پرستى )) شده اند، هر چند ظاهر آيه فوق اين است كه آنها در صف مشركان نيستند. (براى توضيح بيشتر به جلد اول تفسير نمونه ذيل آيه 62 سوره بقره مراجعه كنيد).

3 - گروه منحرفان از توحيد در آيات فوق به پنج گروه از مذاهب تحريف يافته اشاره شده كه شايد ترتيب آنها در اينجا بر حسب انحرافشان از اصل توحيد است ، يهود كمترين انحراف را نسبت به ديگران از توحيد دارند و صابئان كه گروه برزخى در ميان يهود و نصارا هستند در مرحله دومند.
سپس نصارا با پذيرش تثليث و خدايان سه گانه انحراف بيشترى يافته ، و مجوس با تقسيم كردن كل عالم به دو بخش خير و شر و قائل شدن به دو مبداء در سراسر جهان هستى در مرحله چهارم قرار دارند. و اما مشركان و بت پرستان كه گرفتار بيشترين انحرافند، در آخر ذكر شده اند.

[=Century Gothic]
این سخنرانی هم به دوستان توصیه میشود که خالی از لطف نیست!

37-033 بحثی پیرامون قسمت های مختلف اوستا
37-032 اوستا یعنی چه و حاوی چند قسم است؟
.
[=Century Gothic]
یا علی ع

با سلام.
از قضا اینه ی چینی شکست/خوب شد اسباب خودبینی شکست!
دم از معرفت و احترام می گذاریم اما به هیچ کس احترام نمی گذاریم.نوشته ی من فاقد کدام فحش یا ناسزا بوده که حذف می شود؟
از اول هم گفتم و باز هم می گویم که اینجا جای بحث در این باره نیست.
سخن از شهید و عرب و .... هم نزنید که به فرزند شهید از دوستی با اعراب گفتن از هزاران فحش برایش بدتر است.
کدام عرب؟کدام دوست؟
یادتان رفته 8 سال خونمان را در شیشه کردند؟
لابد شما و آقا رض

لابد شما و آقا رضا در جنگ تلفاتی نداده اید......
شرمنده که این صحبت ها رو می کنم اما کسی که ما رو با اعراب فیق و دوست بدونه خودشو احمق جا می زنه.
اگر جنگی بین ما و ان ها نیست تنها به خاطر وجود اسرائیل است نه بیشتر.
بگذریم.
در مورد مطالب تاریخی هم پاسخ داده بودم که پاک کردید.لطفا بازگردانی کنید تا دوستان ببینند.
با سپاس

مطلب قابل توجه اينكه تمام اين تفسيرها به يك نكته روانى در ارتباط با افراد كم حوصله و عصبانى و ضعيف الايمان اشاره مى كند كه آنها وقتى كارشان ظاهرا به بن بست مى رسد فورا دستپاچه مى شوند و تصميمهاى جنون آميز مى گيرند: گاه مشت بر در و ديوار مى كوبند. گاه مى خواهند زمين را بشكافند و زير آن پنهان شوند

جواب به دوست عزیز :
زیر زمین قایم شدم
بی ایمانم شدم
عصبی شدم
دست پاچه شدم
والا جند دقیقه دیگه به من اتهام میزنید که بی دین بی خدا هستم.
جالبه بیشتر حرفاتون هم در مورد مسیح یهود بت پرستی هست.
ما نه گفتیم یهود نگفتیم مسیح و نه حرف بت پرستی زدیم.
من بی خدا هستم ؟
دست گل شما درد نکنه فردا هم میگین من یهودی هستم.

برادر عزیز من خدا رو میشناسم در انتظار من و شما مرگ هست ... من از مرگ ترسی ندارم در دنیای دیگه همدیگر رو ملاقات میکنیم انگاهی که اتش جهنم رو دیدی انگاهی که به من اتهام زدی که سست و بی ایمانم من انگاه شما رو نمیبخشم و باید جوابگو باشید

فراموش نکنید من هیچ وقت شماها رو نیمبخشم بخاطر توهینی که به کوروش بزرگ و پیامبر خدا کردید
خداحافظ تا لحظه دیدار ما در قیامت

mr.programmer;162257 نوشت:
رجز خوانی ؟

نمونه :

تندیس کوروش در پارک المپیک سیدنی، در سال ۱۹۹۴ میلادی،‌ساخته شد. این بنای یادبود ۴ متری را لوییس باتروس(lewis batros) با همکاری یک هنرمند ایرانی، ساخته است

شما هم بزنید تاریخ رو خراب کنید البته این کلیپ ها ی بی ارزش هیچ تاثیری نداره بلکه فقط خشم ملت رو زیاد میکنید و اون دنیاتون رو تباه تر میکنید.
همین
موفق باشید

سلام علیکم

آخر پراگمر گرامی احترام به عقاید دیگران ریشه دینی الهی دارد ولی پرستش بتهای دیگران ریشه در اعتقاد شیطان پرستانه دارد.

انگار یک مومن مسلمان بیاید در کنیسه یهود و در کلیسای مسحیان نماز بگذارد و یک شیطان پرست کابالائیست بیاید در معبد آمون و معبد صهیونیسم اعمال عبادی انجام دهد و نمادها را بپرستد.

این نمادی که شما معرفی فرمودید یک نماد ممزوج از دو بت در دو تا سه هزار سال پیش است .

اگر انسان پلیدی از شما تعریفی کرد پس از تعریف او خشنود نشوید چراکه او از اشتباهات شما خشنود گردیده.

انسان نیکو سیرت و نیکو خصال تنها در سایه یگانه پرستی به تکامل میرسد والا به قول فلاسفه غربی
تعریفی برای نیکوئی و زشتی نمیتوان متصور شد و این دو تعاریفی قراردادی اند.

کوروش زمانی می توانست نماد هویت ایرانی باشد و باعث افتخار ما که خدا پرست میبود. ولی متاسفانه و واقعا در کمال تاسف اینطور نبوده هیچ که کاملا برعکس .

یاحق

mr.programmer;162257 نوشت:
رجز خوانی ؟
مانور دادن ؟
این چطور صحبت کردنیه ؟
ما به شما احترام میزارم و همیشه خواهیم گذاشت امیدوارم احترام بگذارید.
مدارک و مستندات شما همشون از خودتون بوده بعد به ما میگید بر اساس بی مدرک و شواهد حرف میزنیم ؟
من نیازی به اثبات کوروش بزرگ نمیبینم چون برای تمام مردم دنیا شناخته شده است

نمونه :

تندیس کوروش در پارک المپیک سیدنی، در سال ۱۹۹۴ میلادی،‌ساخته شد. این بنای یادبود ۴ متری را لوییس باتروس(Lewis Batros) با همکاری یک هنرمند ایرانی، ساخته است

شما هم بزنید تاریخ رو خراب کنید البته این کلیپ ها ی بی ارزش هیچ تاثیری نداره بلکه فقط خشم ملت رو زیاد میکنید و اون دنیاتون رو تباه تر میکنید.
همین
موفق باشید

[=Century Gothic]
با سلام
وقتی میگویم دست یهود و در تحریف همه جا بکار برده شده بی ربط نگفتیم!!
آری جای تاسف است که گفته شود بنابر مستندات تاریخ، پرستش خدایان دروغین یا همان الهه های مصری که یهودیان از مصر باستان به ارمغان آورده بودند، در دربار هخامنشی رایج و اعتقادی غالب بود.
نفوذ یهودیان تا حدی بود که مردم به خاندان پادشاهی، خاخام منش می گفتند.

[=Century Gothic]مجسمه کوروش یا یک بت ترکیبی خاورمیانه ای ؟!


[=Century Gothic]

[=Century Gothic]مجسمه منسوب به کوروش که کتیبه روی سر آن نوکنده و جعلی است
[=Century Gothic]و تصویر یک الهه (بت) خاورمیانه ای را به کوروش نسبت داده اند.


[=Century Gothic]
[=Century Gothic]Assyrian Nimrod
[=Century Gothic]
[=Century Gothic]Amun-Ra
[=Century Gothic]
Osiris and Re-Horakhty

تصویری دیگر از خدای مصری : Osiris

[=Century Gothic]Sumerian Gods: http://www.crystalinks.com/sumergods.html

[=Century Gothic]و یک موضوع جالب ، نماد کابالا برگرفته از ترکیب و الهه خاورمیانه ای :
[=Century Gothic]

Kabbalah Sumerian Tree of Life


آخرین نتیجه ای که از این بحث با آقایون حاصل شد این بود:
کوروش یک فرد احمق بوده،خدایی رو قبول نداشته،عقل درست هم نداشته و از یهودی ها هم حساب میبرده و حسابی کولی میداده بهشون؟از شما چه پنهون گه گاهی هم میره تو تریپ شیطان پرستا!
از 3 هزار سال پیش هم نقشه تاسیس کشور اسرائیل رو کشیده بوده!!!!

این هم نهایت احترامی که می شود به یک پیامبر گذاشت!!!
واقعا نااحت شدم از این فروم.
ترجیح میدم که دیگر حرفی نزنم.......

son of wisdom;162324 نوشت:
آخرین نتیجه ای که از این بحث با آقایون حاصل شد این بود:
کوروش یک فرد احمق بوده،خدایی رو قبول نداشته،عقل درست هم نداشته و از یهودی ها هم حساب میبرده و حسابی کولی میداده بهشون؟از شما چه پنهون گه گاهی هم میره تو تریپ شیطان پرستا!
از 3 هزار سال پیش هم نقشه تاسیس کشور اسرائیل رو کشیده بوده!!!!


سلام علیکم

وای بر روزگار کسانی که به خداوندی که یکتاست و مظهر و مالک نیکوئیهاست معتقدند و همچنین به معاد و روزی معتقدند که مردم زنده میشوند تا به حساب آنها رسیدگی گردد

وای بر روزگار این جماعت زمانی که چشمهایشان را ببندند و سهل انگاری کنند بر کسانی که از تابعین ابلیس و خواهندگان پلیدیها هستند.

تا این گروه فرصت بیابند تا انسانهای نیکو خصال را یا منحرف کنند یا بر آنها حاکم شوند وستم نمایند و یا اینکه آنها را از بین ببرند.

این مطالبی که در اینجا از یهودی نماهاهای پیشین و مسیحی نماها و مسلمان نماها و بودائی نماها و زرتشتی نماهای امروز سر میزند حقیقتی است که نیاز به کمی تحقیق دارد.
و چه باور کنید و چه نکنید آنها بر باور خود استوارند بقدری که به سادگی در یک بین طلوعین ( بین دو طلوع صبح ) در یک منطقه هفتاد پیامبر خدا را تکه تکه کردند.

این حقیقت است همانطوریکه وجود و حضور خودمان را در این دنیا باور داریم و حقیقت میدانیم.

یاحق

[=times new roman]شاید پیش خود بگوئید اینها با مسلمانان و یا با مسیحیان و یهودیان خداپرست طرف حسابند به ما چه ربطی دارد.

محض یادآوریتان این مطلب را دوباره نکرار میکنم.

جشن پوریم صهیونیستها هرساله بخاطر کشتن 75000 ایرانی زردشتی و احتمالا مسیحی و یا یهودی خداپرست هر ساله توسط این افراد برگذار میشود.

همسر خشایارشاه ( استر ) بهمراه و کمک عمویش مردخای (وزیر خشایارشاه هخامنش ) پس از مسحور کردن وی حکم قتل 75000 ایرانی را گرفتند و این تعداد را دریک روز یعنی 13 دهم نوروز کشتند.

عکسهای بسیاری از این جشن ایرانی کشی داشتم ولی متاسفانه نیافتم.
همینها فکر کنم برای بیان آنچه که در قالب گفتار نمی گنجد کمی کمک کند.

[=times new roman]

یاحق

bina88;162378 نوشت:
[=times new roman][=14]شاید پیش خود بگوئید اینها با .

همسر خشایارشاه ( استر ) بهمراه و کمک عمویش مردخای (وزیر خشایارشاه هخامنش ) پس از مسحور کردن وی حکم قتل 75000 ایرانی را گرفتند و این تعداد را دریک روز یعنی 13 دهم نوروز کشتند.

.

[/center]

یاحق

ما سکوت کردیم مثل ااینکه شما پیاده نمیشی؟
اقا این دروغ ها بردار
زن های دوره هخامنشی بسیار وفادار بودن
75000 ایرانیو کشتن ROFL
جک جالبی بود
دیگه ادامه ندید
بدرود

bina88;162378 نوشت:
شاید پیش خود بگوئید اینها با مسلمانان و یا با مسیحیان و یهودیان خداپرست طرف حسابند به ما چه ربطی دارد.

محض یادآوریتان این مطلب را دوباره نکرار میکنم.

جشن پوریم صهیونیستها هرساله بخاطر کشتن 75000 ایرانی زردشتی و احتمالا مسیحی و یا یهودی خداپرست هر ساله توسط این افراد برگذار میشود.

همسر خشایارشاه ( استر ) بهمراه و کمک عمویش مردخای (وزیر خشایارشاه هخامنش ) پس از مسحور کردن وی حکم قتل 75000 ایرانی را گرفتند و این تعداد را دریک روز یعنی 13 دهم نوروز به شهادت رساندند( هر کسی را که آنها بکشند بدون شک از بندگان خوب خدا بوده ).

از خواب غفلت بیدار شوید.

یاحق

این یک افسانه کاملا دروغ است!

شما که استاد تاریخ هستید، آیا این بخش از کتاب استر را شخصا خوانده اید؟! یا صرفا مطالبی که در وبلاگ ها و سایت های طرفداران آقای پورپیرا هست را خوانده اید؟
چطور داستانی را تاریخی می دانید که:

1- فقط یک تک سند یهودی دارد
2- با هیچ تاریخ دیگری از جمله تواریخ مستندتر قبلی سازگاری ندارد
3- هیچ شاهدی بر آن وجود ندارد؛ حتی قرینه ای هرچند نزدیک برای شخصیت های تاریخی آن وجود ندارد!!
(حتی اینکه آن شاه خشایارشاه بوده هم اخیرا این ادعا را کرده اند و تا قبل از روشن شدن دقیق تاریخ آن شاه را شخص دیگری می دانستند)
4- منابع معتبر خود یهودیان و مسیحیان آن را رد میکنند. آن را جعلی، کپی برداری از افسانه های آشوری، نژادپرستانه و برای مستند سازی جشن پوریم معرفی میکنند. (در منابع مسیحی و یهودی دقیقا ترجمه همین کلمات بکار رفته).

5- اگر داستان را مطالعه کنید، متوجه می شوید که اصل داستان با آن افسانه ای که آقای پورپیرا ساخته متفاوت است!

6- اگر فقط یک سند تاریخی داشتید؛ به فرض که مغایرت های عقلی آن را با شواهد موجود در نظر نگیریم! و به فرض که بگوییم همه تواریخ غلط است و فقط همان درست است!
اگر آن یک سند را صحیح می دانید پس باید همان را بپذیرید و اگر صحیح نمی دانید باید رد کنید نه آنکه آن یک سند را بگیرید و افسانه ای بر آن بیافزایید!

با کمال احترام، این تذکر را از من بپذیرید که در حالی که منابع اصیلتری از وبلاگ های اینترنتی، از جمله کتاب استر؛ فرهنگ نامه یهود، کتاب ها و مطالب پورپیرا و ... در دسترس شماست و می توانید به راحتی مطالب مربوطه را جمع کنید و نتیجه بگیرید، استفاده از منابع کم ارزش و بی اعتبار وبلاگی، یک رفتار پسندیده از یک محقق نیست.

من در تعجبم که چطور شما که از قرار دغدغه مذهبی بالایی دارید، خواسته یا ناخواسته مطالب فردی را بیان میکنید که در انحرافش همین بس که ولایت حضرت امیر و وجود سلمان را فارسی را شبهه آلود کرده است؟!
و از آن عجیب تر چطور، در حالی که همه ما معتقد و معترف به تحریف منابع یهود هستیم، شما یا این کار تلاش بر تائید بخشی از آن را دارید که حتی خود یهودیان و مسیحیان بیش از هر بخش دیگری بر جعل آن تاکید دارند!

در صورت تمایل هرکدام از متن دقیق این ماجرا از کتاب استر، بیان تناقضات آن در فرهنگ نامه یهود، تفسیر دانشنامه بریتانیکا از کتاب و .... را بفرمایید تا برایتان بنوسیم (ترجمه به عهده خودتان).

منجم باشی;162387 نوشت:
این یک افسانه کاملا دروغ است!

شما که استاد تاریخ هستید، آیا این بخش از کتاب استر را شخصا خوانده اید؟! یا صرفا مطالبی که در وبلاگ ها و سایت های طرفداران آقای پورپیرا هست را خوانده اید؟
چطور داستانی را تاریخی می دانید که:

1- فقط یک تک سند یهودی دارد
2- با هیچ تاریخ دیگری از جمله تواریخ مستندتر قبلی سازگاری ندارد
3- هیچ شاهدی بر آن وجود ندارد؛ حتی قرینه ای هرچند نزدیک برای شخصیت های تاریخی آن وجود ندارد!!
(حتی اینکه آن شاه خشایارشاه بوده هم اخیرا این ادعا را کرده اند و تا قبل از روشن شدن دقیق تاریخ آن شاه را شخص دیگری می دانستند)
4- منابع معتبر خود یهودیان و مسیحیان آن را رد میکنند. آن را جعلی، کپی برداری از افسانه های آشوری، نژادپرستانه و برای مستند سازی جشن پوریم معرفی میکنند. (در منابع مسیحی و یهودی دقیقا ترجمه همین کلمات بکار رفته).

5- اگر داستان را مطالعه کنید، متوجه می شوید که اصل داستان با آن افسانه ای که آقای پورپیرا ساخته متفاوت است!

6- اگر فقط یک سند تاریخی داشتید؛ به فرض که مغایرت های عقلی آن را با شواهد موجود در نظر نگیریم! و به فرض که بگوییم همه تواریخ غلط است و فقط همان درست است!
اگر آن یک سند را صحیح می دانید پس باید همان را بپذیرید و اگر صحیح نمی دانید باید رد کنید نه آنکه آن یک سند را بگیرید و افسانه ای بر آن بیافزایید!

با کمال احترام، این تذکر را از من بپذیرید که در حالی که منابع اصیلتری از وبلاگ های اینترنتی، از جمله کتاب استر؛ فرهنگ نامه یهود، کتاب ها و مطالب پورپیرا و ... در دسترس شماست و می توانید به راحتی مطالب مربوطه را جمع کنید و نتیجه بگیرید، استفاده از منابع کم ارزش و بی اعتبار وبلاگی، یک رفتار پسندیده از یک محقق نیست.

من در تعجبم که چطور شما که از قرار دغدغه مذهبی بالایی دارید، خواسته یا ناخواسته مطالب فردی را بیان میکنید که در انحرافش همین بس که ولایت حضرت امیر و وجود سلمان را فارسی را شبهه آلود کرده است؟!
و از آن عجیب تر چطور، در حالی که همه ما معتقد و معترف به تحریف منابع یهود هستیم، شما یا این کار تلاش بر تائید بخشی از آن را دارید که حتی خود یهودیان و مسیحیان بیش از هر بخش دیگری بر جعل آن تاکید دارند!

در صورت تمایل هرکدام از متن دقیق این ماجرا از کتاب استر، بیان تناقضات آن در فرهنگ نامه یهود، تفسیر دانشنامه بریتانیکا از کتاب و .... را بفرمایید تا برایتان بنوسیم (ترجمه به عهده خودتان).


[=Times New Roman]
سلام علیکم
همراه گرامی لطفا
ویکی پدیا را ورق نزنید نتیجه گیری کنید.

حقیر عضو ویکی پدیا هستم و میدانم در ویکی پدیا چه میگذرد من باب نمونه فراماسونری را در ویکی پدیا مشاهده کنید و دیگر معانی همچونهاسبارا ( سازمان توجیه نمائی جنایات اسرائیل - برون مرزی یا همان واحد تبلیغات صهیونیستی برون مرزی )و ... که بنوعی با یهود - بهائیت و یا حتی وهابیت در ارتباطند که به عقیده حقیر که یک بار دست به اصلاح فراماسونری (با اسنادی به مراتب معتبر تر )زدم ( استاد رضا شاهد است ) در عرض یک چشم به هم زدن متن اصلاح شد و چندین بار این کار را تکرار کردم باز همان داستان
تا اینکه به ذهنم زد یا اینها عمالی را استخدام کرده اند که چنین کند یا اینکه نرم افزاری طراحی کرده اند که بطور اتومات معانی را بر میگرداند.
با دیگر معانی نیز چنین اتفاقی افتاد و فقط در مورد الریاشی بر اساس سماجت عده زیادی از دوستان نصف متن حذف شده ولی باز الریاشی (در همان مقدار توضیح )تروریست است .

آنها عمالی دارند که برای این کار استخدام شده اند ( این توضیح در هاسبارا آمده ) برای همین کار لذا تلاشی در این حد را میطلبد و به همین دلیل هم محل استناد و استدلال نیست همانطوریکه بریتانیکا نیست .

در مورد سند پوریم که یکی از دو هولوکاست بزرگ ایرانیان بدست یهود است بهتر است از زبان استاد رضا بشنویم.

یاحق

mr.programmer;162386 نوشت:
ما سکوت کردیم مثل ااینکه شما پیاده نمیشی؟ اقا این دروغ ها بردار زن های دوره هخامنشی بسیار وفادار بودن 75000 ایرانیو کشتن ROFL جک جالبی بود دیگه ادامه ندید بدرود

[=Times New Roman]
یا حسیب

اگر شما باور ندارید آنها نه تنها در تورات در قالب یک کتاب ذکر کرده اند بلکه حتی هنگام نقل از تورات برای غیر یهودیان دروغ هم می ریسند
من باب نمونه این کلیپ را ببینید که میگوید استر با خشایار شاه ازدواج کرد تا صلح بیاورد ( خشایار شاه وحشی را رام کرد مطلبی که در فیلم یک شب با پادشاه بوضوح شرح میدهد که ایرانی کیست و چه شخصیتی داشته و خشایار شاه که بود )

http://www.askdin.com/attachment.php?attachmentid=11542&d=1317943669


[=Times New Roman]
منجم باشی هم که (حال از روی هر منبعی ) کم مانده بگوید که اصلا خشایار شاهی نداشته ایم !!

منجم باشی;162387 نوشت:
(حتی اینکه آن شاه خشایارشاه بوده هم اخیرا این ادعا را کرده اند و تا قبل از روشن شدن دقیق تاریخ آن شاه را شخص دیگری می دانستند)

اینهم قبر استر و مردخای در همدان که زیارتگاه یهودیان است .

[=Times New Roman]
[=Times New Roman]

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]از شما دوستا تمنائی دارم و آن این است که قبل از اینکه تصمیم گیری کنید و دیگران را متهم به دروغ گوئی نمائید سخن و استدلالات طرف دیگر را ( حداقل ) حاضر به شنیدنش باشید و بعد اگر اسناد به اندازه کافی نبود بگوئید دارید دروغ میگوئید.

و من تعجب میکنم از کسانی که یهود را که میرود افسانه درست میکند و از آن افسانه زیارتگاه میسازد ( همچون هولوکاست آلمان ) که هیچ سندی بر آن نیست - این توهم را چشم بسته میپذیرند ولی همین زیارتگاه و همین کشتار سر ایرانیان آمده و مستند در مهمترین کتاب دینی اشان ( تورات ) درج شده و مایه افتخار آنهاست رادروغ میخوانند.

بالاخره شما اهل انصاف و حقیقت و راستی هستید یا اهل دروغ
و یا اهل خیال پردازی ای هستید که خوب و بدش را یهود برایش نقاشی میکند ؟

آیا این اسناد تاثیری بر شما ندارد ولی آن افسانه بی سند را چشم بسته میپذیرید ؟

از طرفی در اعتقاد آنها ( تلمود ) غیر یهود یا همچون حیواناتی هستند که برای خدمت به آنها خلق شده است ( مسحیان آونجلیست و حتی ذوالقرنین چنین ماهیتی برای آنها دارد)
و یا انسان - جنی هستند که محصول زنای حضرت آدم ( العیاذ بالله ) با شیاطین هستند و مهدور الدمند و باید قتل عام شوند و رسالت صهیونیسم همین است.

چطور امکان دارد کشتار ایرانیان مخالف سلطه یهود در سیزده بدر دروغ باشد در حالیکه هزاران سال است از ترس کشته شدن در خانه سیزده بدر را به بیرون از خانه میرویم ( که البته الان دیگر تفریح شده و آن معنی را کمتر کسی میداند )
و عدد 13 برای ایرانیان باستان نحس بوده و هست.

فکر میکنید توهم است ؟ حال با دقت بیشتری بخوانید/

این قتل عامها از یهود ریشه اعتقادی دارد و تا زمانی که زمان زمان است و حتی یک کابالائیست زنده است این مراسم اجرا میشود بعنوان یک اعتقاد. حتی اگر شده یک کابالائیست باشد و بتواند یک کودک را بدزدد و در یک مراسم تکه تکه کند.
آنها برای انجام وظیفه شیطانیشان در روز جنگ آرماگدون لحظه شماری میکنند تا 2 سوم از مردم کره زمین از بین برود و عهدی که شیطان با خدا بسته مبنی بر شستن یک بار کره زمین با خون بهترین بندگانش به وقوع بپیوندد.
آنها در آن روز حتی 2 سوم یهودیان را هم ( در خیال خود ) خواهند کشت که بدون شک اینان از یهودیان خدا پرست انتخاب خواهند شد. ( فیلم 2012 در خاطرتان هست؟ )

لذا محکمتر از خود کتاب استر اعتقاد ضد انسانی صهیونیسم و کبالائیسم است .
چنانکه اگر گفته شود یک مسلمان بقول شما حرکت انتحاری میکند برایتان قابل باور است/

یاحق

دانلود فایل تصویری از داخل مقبره استر ( منجیه قوم یهود )
و مردخای (عموی ایستر) بهمراه توضیحات یک یهودی

تا انتها صحبتش را گوش کنید

باسلام

خواهش میکنم دوستان شخصا منابع یهودی از جمله عهد عتیق را بخوانند بعد قضاوت کنند .

برداشت بنده نیز موافق با جناب بیناست و از این قوم نحس ، خونریزتر و نامردتر به اعتراف خودشان تابحال ندیده ونشنیده ایم .

درتورات، استر8-16 بصراحت از قتل عام 75000 نفر در سیزدهم ماه ادار و کشتار وغارت ایرانیان سخن گفته است .ویهودیان به پاس ارج گذاری روز 13 و14 این ماه را ایام یوریم (قرعه) جشن میگیرند .

bina88;162389 نوشت:
[=Times New Roman]
سلام علیکم
همراه گرامی لطفا
ویکی پدیا را ورق نزنید نتیجه گیری کنید.

حقیر عضو ویکی پدیا هستم و میدانم در ویکی پدیا چه میگذرد من باب نمونه فراماسونری را در ویکی پدیا مشاهده کنید و دیگر معانی همچونهاسبارا ( سازمان توجیه نمائی جنایات اسرائیل - برون مرزی یا همان واحد تبلیغات صهیونیستی برون مرزی )و ... که بنوعی با یهود - بهائیت و یا حتی وهابیت در ارتباطند که به عقیده حقیر که یک بار دست به اصلاح فراماسونری (با اسنادی به مراتب معتبر تر )زدم ( استاد رضا شاهد است ) در عرض یک چشم به هم زدن متن اصلاح شد و چندین بار این کار را تکرار کردم باز همان داستان
تا اینکه به ذهنم زد یا اینها عمالی را استخدام کرده اند که چنین کند یا اینکه نرم افزاری طراحی کرده اند که بطور اتومات معانی را بر میگرداند.
با دیگر معانی نیز چنین اتفاقی افتاد و فقط در مورد الریاشی بر اساس سماجت عده زیادی از دوستان نصف متن حذف شده ولی باز الریاشی (در همان مقدار توضیح )تروریست است .

آنها عمالی دارند که برای این کار استخدام شده اند ( این توضیح در هاسبارا آمده ) برای همین کار لذا تلاشی در این حد را میطلبد و به همین دلیل هم محل استناد و استدلال نیست همانطوریکه بریتانیکا نیست .

در مورد سند پوریم که یکی از دو هولوکاست بزرگ ایرانیان بدست یهود است بهتر است از زبان استاد رضا بشنویم.

یاحق

اگر موافقید منابع دسته اول تر نسبت به وبلاگ و ویکی پدیا را ورق می زنیم!
پس من ویکی پدیا را ورق نمی زنیم و شما هم وبلاگ ها را تا بحث شایسته ادامه دادن پیش برود.

اول با کتاب استر شروع میکنیم....

اما قبل از آن مقدمه اینکه، دوست عزیز تاریخ هم علمیست مانند سایر علوم. وقتی صحبت از علم می شود، منظور آن است که تاریخ تنها مجموعه ای اسناد و شواهد و متون نیست، بلکه اصول مبانی خاص خود را دارد.

دوستانی که با مبانی تاریخ آشنا هستند، از جمله شما، آگاه هستند که در تاریخ با منابع گوناگون و از چندین دست برخورد داریم. هر کدام را باید شناخت و از قوت و ضعف آن آگاه بود.

آنچه که به عنوان منابع دست اول (Primary Sources) یا همان منابع اصیل گفته می شود، منابعی هستند که در زمان همان واقعه ساخته و یا نوشته شده اند.

طبق نظر جناب خیرالبریه از کتاب استر که از اضافات عهد عتیق است شروع میکنیم.....

فیلم 300 رو کی ساخت?

(من از بین صدها نقدی که بر کتاب استر وارد هست فقط مطالبی رو که در منابع مسیحی و یهودی هست جمع میکنم. نقدهای کسانی که ایرانی و مسلمان هستند هم جالب هست و دقیق اما برای حذف "تضاد منافع" از ذکر اونها اجتناب میکنم.)

در این پست فقط به بررسی کتاب می پردازیم و انتقادات را فعلا مطرح نمیکنیم. این پست به معنی تائید مطالب کتاب استر یهودیان نیست

الف- کتاب استر چیست:

کتاب استر جزئی از کتاب tanakh یهودیان از عهد عتیق است. منابع مختلف یهودی قدیمی ترین تاریخ نوشتن آن را قرن 3-4 قبل از میلاد مسیح میدانند. (از جمله اینجا بخوانید) (بعدا توضیح میدهم که کدام گروه از یهودیان این مطلب را مانند شما قبول دارند!)
این تاریخ بعد از زمان پادشاهی خشایارشاه است.

دقت کنید بر این اساس، تا همین جا کتاب استر در برابر تاریخ های دیگری که در همان زمان نوشته شده اصالت خود را از دست میدهد و منبعی دست اول نیست.

ب- کتاب استر از ماجرای جشن پوریم چه می گوید؟

ماجرای جنگ معروف در Bible in Basic English: (قبل و بعد داستان را شخصا مطالعه کنید).

11 On that day the number of those who had been put to death in the town of Shushan was given to the king.

12 And the king said to Esther the queen, The Jews have put five hundred men to death in Shushan, as well as the ten sons of Haman: what then have they done in the rest of the kingdom! Now what is your prayer? for it will be given to you; what other request have you? and it will be done.

13 Then Esther said, If it is the king's pleasure, let authority be given to the Jews in Shushan to do tomorrow as has been done today, and let orders be given for the hanging of Haman's ten sons.

14 And the king said that this was to be done, and the order was given out in Shushan, and the hanging of Haman's ten sons was effected.

15 For the Jews who were in Shushan came together again on the fourteenth day of the month Adar and put to death three hundred men in Shushan; but they put not a hand on their goods.

16 And the other Jews in every division of the kingdom came together, fighting for their lives, and got salvation from their haters and put seventy-five thousand of them to death; but they did not put a hand on their goods.

17 This they did on the thirteenth day of the month Adar; and on the fourteenth day of the same month they took their rest, and made it a day of feasting and joy.


همانطور که می بینید، داستان اشاره به توطئه وزیر شاهahasuresrus (دقت کنید هنوز مانده تا این شاه را خشایارشاه بدانیم) دارد که نهایتا با اجازه شاه، ورق بر میگردد و بجای اینکه وزیر شاه یهودیان را بکشد این یهودیان هستند که در شوش با وزیر و 10 فرزندش می جنگند و همچنین در مدت کوتاهی 75000 نفر! را میکشند. (این میزان تلفات در آن زمان در آن مدت کوتاه تقریبا با قدرت بمب های اتمی جنگ جهانی قابل مقایسه است!)(هنوز در مورد این واقعه بحثی نمی کنیم)

ج- وزیر و طرفدارانش و کشتگان جنگ چه کسانی بودند؟

بعدا توضیح میدهیم که این کتاب از نظر اعتبار آنقدر ضعیف است که حتی ارزش بررسی ندارد اما ببینیم آیا افسانه ساخته شده توسط آقای پورپیرا با این داستان سازگاری دارد؟!

توجه به این نکته از این جهت اهمیت دارد که آقای پورپیرا بر اساس همین تک سند یهودی گفته است که تمام ایرانیان در آن زمان کشته شدند!! و دیگر تاریخی نبود تا ساسانیان!! یعنی چیزی حدود 500 سال از تاریخ!

حال ببینیم بر اساس همان تک سند یهودی این 75000 نفر در ایرانی که در آن زمان بالغ بر 50 ملیون نفر جمعیت هم برای آن در منابع دست اول ذکر شده احتمالا چه کسانی بودند؟

هامان و 10 فرزندش و حامیانش که در داستان کشته شدند چه کسانی بودند؟!

بر طبق "کتاب استر" یعنی تک سند موجود این ادعا، هامان از عمالقی ها بود. در کتاب agagite ذکر شده است که بعدا میگوییم همانند سایر اسم های کتاب هیچ مشابه تاریخی در دنیای واقعی ندارد. اما طرفداران این کتاب این لغت را معادل لا amalekite قرار داده اند.

اما عمالقه، قطعا ایرانی نبودند. عمالقه از اعراب بودند. برای ریشه یابی بهتر میتوانید به تاریخ طبری ابن خلدون و ... همینطور در خود عهد عتیق میتواند این گروه را بشناسید.


پس این گروه محدود در برابر جمعیت آن زمان ایران که از اقوام و نژاد های مختلف بودند حتی بر اساس همین کتاب هم ایرانی نبودند! بلکه از اعراب بودند.
بعدا اشاره خواهم کرد که این کتاب نژادپرستانه و عرب ستیز است.

در ادامه به ایرادات بزرگ و استدلال مسیحیان و یهودیان در رد کتاب می پردازیم..........

قبل از ورود به بحث نقد و چگونگی رد "کتاب استر" باید این نکته را دوباره تاکید کنم و البته باز هم بعدا لازم خواهد شد تا این مطلب را تاکید کنیم که هیچ سند تاریخی دست اولی (اصیل) که کوچکترین همخوانی با کتاب استر داشته باشد وجود ندارد!

نه در تاریخ مورخان آن زمان و نه در هیچ کتیبه ای اشاره ای به چنین واقعه بزرگی نیست. نه تنها اشاره به این داستان که حتی اسامی مطرح شده در داستان از اسم استر تا اسم شاه و .... در هیچ کتیبه ای و یا تاریخ دست اولی وجود ندارد.

در واقع هرکسی که این ماجرا را مطرح کرده فقط به همین بخش از این کتاب استناد میکند.

بنابراین با توجه به این که تنها سند این ماجرا همان کتاب است و ما قصد داریم جعلی بودن کتاب را مطرح کنیم؛ اگر طرفداران این نظریه بجز این کتاب، سند اصیل دیگری دارند میتوانند مطرح کنند.
(در مورد یک سند اصیل تاریخی قبلا توضیح داده ایم.)

همانطور که گفته شد، گرچه در اصیل بودن و دست اول بودن کتاب استر هم شک و تردید وجود دارد با این هم با فرض بر اینکه این سند یک سند اصیل است، برای بررسی صحت آن در درجه اول به مقایسه با منابع اصیل دیگر باید بپردازیم

اما همانطور که شرح آن رفت در هیچ سند اصیل دیگری از کتیبه ها و مورخان آن زمان حتی هردوتی که به گفته مورخان بعد از او نسبت به ایرانیان اندکی مغرضانه برخورد کرده هم نه تنها اشاره ای به این داستان ندارد بلکه حتی اسمی شبیه به اسامی کتاب استر هم در این تاریخ وجود ندارد. فراموش نکنید که هردوت دقیقا در همان زمان زندگی میکرده است. و کتاب استر بعد از هرودوت جمع آوری شده.

بنابراین گرچه عقل سلیم حکم میکند که در همینجا پرونده این تئوری بسته شود، اما میتوانیم از مستندات خود کتاب هم به عنوان یک سند دست اول برای رد آن استفاده کنیم.

در فلسفه علم با اصطلاحی مواجه هستیم به نام satisfaction error.
بدین معنی که اگر شما بر فرضیه ای پافشاری دارید تا چه زمانی قصد دارید بر آن پافشاری کنید؟ چند سند و چه اسنادی بر علیه آن باید ببینید تا سرانجام از آن دست بکشید.

طبیعتا وجود satisfaction error تا حدی بد نیست؛ و کمک میکند تا شما به حقیقت برسید اما اگر قرار باشد تا تمام اسناد را فدای یک سند و فرضیه کنید و باز هم راضی نشوید آنگاه این یک هزیان خواهد بود.

البته دقت کنید، که همانطور که گفته شد، اساسا داستان و افسانه اقای پورپیرا در مورد تاریخ و آن کشتن ایرانی ها با همین یک کتاب هم سازگاری ندارد و ما قصد رد کتاب را داریم نه رد حرف های آقای پورپیرا که بی سند است.

یهودیان چه میگویند؟

دانشنامه یهود (Jewish Encyclopedia ) در این باره می نویسد:

The vast majority of modern expositors have reached the conclusion that the book is a piece of pure fiction

جعل خالص!

اما گوشه ای از ایرادات مطرح شده در این دانشنامه:

الف- تناقضات تاریخی:


  • It is now generally recognized that the Ahasuerus (), mentioned in Esther, in Ezra iv. 6, and in Dan. ix. 1, is identical with the Persian king known as Xerxes (Ξέρζης, "Khshayarha"), who reigned from 485 to 464 B.C.; but it is impossible to find any historical parallel for a Jewish consort to this king. Some critics formerly identified Esther with Amastris (Ionic, "Amestris"), who is mentioned by Herodotus (viii. 114, ix. 110; compare Ctesias, 20) as the queen of Xerxes at the time when Esther, according to Esth. ii. 6, became the wife of Ahasuerus. Amastris, however, was the daughter of a Persian general and, therefore, not a Jewess. Furthermore, the facts of Amastris' reign do not agree with the Biblical story of Esther. Besides all this, it is impossible to connect the two names etymologically. M'Clymont (Hastings, "Dict. Bible," i. 772) thinks it possible that Esther and Vashti may have been merely the chief favorites of the harem, and are consequently not mentioned in parallel historical accounts.It is very doubtful whether the haughty Persian aristocracy, always highly influential with the monarch, would have tolerated the choice of a Jewish queen and a Jewish prime minister (Mordecai), to the exclusion of their own class—not to speak of the improbability of the prime ministry of Haman the Agagite, who preceded Mordecai. "Agagite" can only be interpreted here as synonymous with "Amalekite" (compare "Agag," king of the Amalekites, the foe of Saul, I Sam. xv. 8, 20, 32; Num. xxiv. 7; see Agag). Oppert's attempt to connect the term "Agagite" with "Agaz," a Median tribe mentioned by Sargon, can not be taken seriously. The term, as applied to Haman, is a gross anachronism; and the author of Esther no doubt used it intentionally as a fitting name for an enemy of Israel. In the Greek version of Esther, Haman is called a Macedonian

(متاسفانه فرصت ترجمه کامل را ندارم)

همانطور که می بینید و البته بعدا بیشتر توضیح می دهیم؛ در زمان های معاصر بوده است که یهودیان طرفدار این کتاب، آن شاه مذکور یعنی Ahasuerusرا معادل خشایارشاه در نظر گرفته اند. و گرنه اسمی از خشایارشاه یا معادل های باستانی آن در کتاب نیست.

اما نویسنده توضیح می دهد که حتی با فرض معادل بودن Ahasuerus با خشایارشاه باز هم شخصیت های داستان با تاریخ سازگار نیست.
مثلا عنوان میکند که همسر خشایارشاه آماستریس که اون را نزدیکترین گزینه به استر میدانند اساس فرزند یکی از سرداران ایرانی بوده یهودی نبوده و تطابقی با استر داستان ندارد

این نکته را هم توجه کنید که بر خلاف نظر دوستانی که هخامنشیان را مطیع یهودیان میدانند؛ حتی در خود کتاب استر هم چنان بر می آید که اینطور نبوده زیرا استر مجبور به مخفی کردن دین خود بوده! و البته این خود از ایراداتی است که به آن می پردازیم.

ب- تناقضات عقلی:


  • 2. Perhaps the most striking point against the historical value of the Book of Esther is the remarkable decree permitting the Jews to massacre their enemies and fellow subjects during a period of two days. If such an extraordinary event had actually taken place, should not some confirmation of the Biblical account have been found in other records? Again, could the king have withstood the attitude of the native nobles, who would hardly have looked upon such an occurrence without offering armed resistance to their feeble and capricious sovereign? A similar objection may be made against the probability of the first edict permitting Haman the Amalekite to massacre all the Jews. Would there not be some confirmation of it in parallel records? This whole section bears the stamp of free invention.


اما نکته جالب دیگری که در این فرهنگ نامه هم اشاره شده، امکان ناپذیری کل حوادث است. این همه حادثه آن هم در فقط 2 روز؟!! که همانطور که قبلا گفتم با 2 بمب اتمی آمریکا در جنگ جهانی قابل مقایسه است! و عجیب تر اینکه این اتفاق در هیچ جای دیگری ثبت نشود؟!

ج - مذهب استر!

  • 3. Extraordinary also is the statement that Esther did not reveal her Jewish origin when she was chosen queen (ii. 10), although it was known that she came from the house of Mordecai, who was a professing Jew (iii. 4), and that she maintained a constant communication with him from the harem (iv. 4-17).

همانطور که گفته شد، در کتاب آمده است که استر دین خود را مخفی کرده بود. و البته تا همینجا باید از افسانه پرداز خودمان یعنی آقای پورپیرا بپرسیم اگر آنچنان در ید یهودیان بود که خاخامنشیان!!! بوده اند این مخفی کاری برای چه بوده؟!

به هر حال تناقض جالب ماجرا در این است که در قسمتی از داستان آورده شده که شاه میدانسته این زن از خانه مردخای آمده است. اما بعدا نویسنده فراموش کرده و گفته که استر دین خود را مخفی کرده در حالی که بر طبق کتاب مردخای از یهودیان مشهور بوده

ادامه دارد.......






تبریک بلاخره یکی پیدا شد توجه کنه ببینه ما چی داریم میگیم.
بنده هم نظراتم را بزودی و در ادامه عنوان خواهم کرد.
ولی به خدا برخی عقاید اقایون عجیب غریبه!

ادامه از دانشنامه یهود.....

د- ناهمخوانی وقایع:


  • 4. Hardly less striking is the description of the Jews by Haman as being "dispersed among the people in all provinces of thy kingdom" and as disobedient "to the king's laws" (iii. 8). This certainly applies more to the Greek than to the Persian period, in which the Diaspora had not yet begun and during which there is no record of rebellious tendencies on the part of the Jews against the royal authority.

یکی دیگر از ایراداتی که بیش از آنکه به کتاب برگردد به افسانه آقای پورپیرا و نفوذ یهود در ایران بر میگردد این مسئله است که مولف زمان Diaspora قوم یهود را بعد از این واقعه می داند. و در واقع باید گفت یهودیت در آن دوره بر اساس نظر خود یهودیان هنوز گسترش جغرافیایی آنچنانی نداشته.

ه- تناقضات پراکنده دیگر:


  • 5. Finally, in this connection, the author's knowledge of Persian customs is not in keeping with contemporary records. The chief conflicting points are as follows: Angel Mordecai was permitted free access to his cousin in the harem, a state of affairs wholly at variance with Oriental usage, both ancient and modern. (b) The queen could not send a message to her own husband (!). (c) The division of the empire into 127 provinces contrasts strangely with the twenty historical Persian satrapies. (d) The fact that Haman tolerated for a long time Mordecai's refusal to do obeisance is hardly in accordance with the customs of the East. Any native venturing to stand in the presence of a Turkish grand vizier would certainly be severely dealt with without delay. (e) This very refusal of Mordecai to prostrate himself belongs rather to the Greek than to the earlier Oriental period, when such an act would have involved no personal degradation (compare Gen. xxiii. 7, xxxiii. 3; Herodotus, vii. 136). Give rose Most of the proper names in Esther which are given as Persian appear to be rather of Semitic than of Iranian origin, in spite of Oppert's attempt to explain many of them from the Persian (compare, however, Scheftelowitz, "Arisches im Alten Testament," 1901, i.).

اعتبار و تاریخ نگارش کتاب استر از دید فرهنگ نامه یهود:

In view of all the evidence the authority of the Book of Esther as a historical record must be definitely rejected.

این منبع یهودی، نهایتا در مجموع بیان میکند که در نظر گرفتن کتاب به عنوان یک سند تاریخی را باید قطعا رد کرد.

در ادامه بیان می شود که تنها دلیلی که ارتودوکس ها این کتاب را می پذیریند این است که این کتاب جزی از ketubim است. (این اصطلاح به قسمتی از همان کتاب tanakh اطلاق می شود)

Its position in the canon among the Hagiographa or "Ketubim" is the only thing which has induced Orthodox scholars to defend its historical character at all

Even the Jews of the first and second centuries of the common era questioned its right to be included among the canonical books of the Bible (compare Meg. 7a). The author makes no mention whatever of God, to whom, in all the other books of the Old Testament, the deliverance of Israel is ascribed. The only allusion in Esther to religion is the mention of fasting (iv. 16, ix. 31). All this agrees with the theory of a late origin for the book, as it is known, for example, from Ecclesiastes, that the religious spirit had degenerated even in Judea in the Greek period, to which Esther, like Daniel, in all probability belongs

[RIGHT]ذکر شده است که حتی یهودیان قرون 1-2 هم (یعنی حدود 2000 سال نزدیک تر از ما به ماجرا) در قرار دادن این کتاب جز کتاب مقدسشان تردید داشتند!

نکته جالب دیگر این است که این قسمت از کتاب با هیچ کدام از کتاب های دیگر عهد عتیق سنخیت ندارد!
از جمله اینکه بر خلاف بقیه حتی یک بار هم اسمی از خدا در آن نیست! به نحوی که اساسا بعضی از صاحب نظران آن را کتابی سکولار میدانند! (این مطلب را بیشتر توضیح می دهیم)

نتیجه آخر در این قسمت:

این دانشنامه و مولفین آن نهایتا اینگونه نتیجه میگیرند که:

The object of Esther is undoubtedly to give an explanation of and to exalt the Feast of Purim, of whose real origin little or nothing is known.

بدون شک این ماجرای ساختگی تنها برای ساختن ریشه ای حقیقی برای جشن پوریم ساخته و پرداخته شده است.






[/RIGHT]

تحلیل کوتاه از دانشنامه بریتانیکا

The secular character of the Book of Esther (the divine name is never mentioned) and its strong nationalistic overtones made its admission into the biblical canon highly questionable for both Jews and Christians

این دانشنامه با اشاره به ماهیت سکولار کتاب (شرح علت آن قبلا آمده است) و همینطور لحن ناسیونلیستیک شدید آن؛ بیان میکند هم مسیحیان و هم یهودیان پذیریش آن را شدیدا مورد سوال قرار داده اند



قبل از ادامه بحث چند خطای کوچک را که به صورت عجیبی در فضای مجازی گسترش داده شده و متاسفانه دوستان ما هم به آن خطا ها آلوده شده اند را توضیح بدهم....

نقل قول:
[=times new roman]محض یادآوریتان این مطلب را دوباره نکرار میکنم.

جشن پوریم صهیونیستها هرساله بخاطر کشتن 75000 ایرانی زردشتی و احتمالا مسیحی و یا یهودی خداپرست هر ساله توسط این افراد برگذار میشود.

همسر خشایارشاه ( استر ) بهمراه و کمک عمویش مردخای (وزیر خشایارشاه هخامنش ) پس از مسحور کردن وی حکم قتل 75000 ایرانی را گرفتند و این تعداد را دریک روز یعنی 13 دهم نوروز به شهادت رساندند( هر کسی را که آنها بکشند بدون شک از بندگان خوب خدا بوده ).

نخست آنکه دقت داشته باشید خشایارشاه بیش از 4 قرن قبل از حضرت عیسی (ع) زندگی میکرده. بنابراین در آن زمان و در زمان وقوع افسانه ما، نه تنها مسیحیانی برای شهادت وجود نداشتند بلکه آخرین دین الهی همان یهود بود!

دوم آنکه این تطابق جشن پوریم و 13 نوروز هم از آن جعلیات طرفداران پورپیراست. متاسفانه اینترنت بجای آنکه موجب تقویت روحیه پژوهش شود موجب ضایع کردن آن شده است.

اساسا تاریخی که بر اساس آن جشن پوریم تعیین می شود یک تقویم lunar-solar است. (مخلوطی از شمسی و قمری) و این جشن در هر سال در مقایسه با تاریخ ما در روزهای متفاوتی قرار میگیرد. (وارد جزئیات بیشتر نمی شوم تا از اصل عقب نمانیم)

نکته ای در مورد قبر مردخای......

طبیعتا با اندکی دقت متوجه می شوید که وجود یک قبر منسوب به مردخای نمی تواند سند یک همچین داستانی باشد. حتی نمی تواند سندی باشد که این قبر واقعا به مردی به اسم مردخای مربوط است.

کافیست سفری به شیراز داشته باشید و از آنجا به روستای پاسارگاد بروید. من مدتی آنجا مشغول بودم. هنوز که هنوز است مردم محلی و قدیمی آنجا قبر کورش را قبر مادر حضرت سلیمان (قبر ننه سلیمان) میدانند!! و اینکه این قبر متعلق به چه کسی است مربوط به همین دوران معاصر و کشف و خواندن اسناد آن است....

گمان میکنم همین میزان برای آن satisfaction error دوستان کافی باشد.... گرچه مطالبی از عدم اتفاق نظر بر این که آن شاه کیست و آیا خشایارشاه است یا .... باقی ماند.....

اما سخن آخر

در پلیدی رفتار و اعمال گروهی از یهودیان و بخصوص در عصر حاضر ما جای هیچ شکی نیست. برای دیدن این جنایات لازم نیست چند هزار سال به عقب برگریدیم و افسانه بسازیم بلکه کافیست به آپارتایت (کلامی که کارتر! برای جنایات صهیونیست ها بکار برد) صهونیست های اسرائیل نگاه کنیم.

دوستان توجه داشته باشند، با چنگ زدن به کلام فردی که سابقه مبهمی دارد، و نتیجه حرف هایش حتی به تعرض به تاریخ اسلام هم کشیده؛ به دنبال روشن کردن صورت زشت صهیونیست ها نباشید. تا مگر خدای نکرده مصداق هبط اعمال نشوید که برای روسیاه کردن صهیونیست ها ناخواسته کتب بی ارزش و خالی از حقیقت انها را تصدیق کرده باشید. کتبی که خودشان هم به بطلان آن معترف هستند به دست مسلمانان تصدیق نشود!!

صورت زشت صهیونیسم را به راحتی می توانید در جنایات اسرائیل به همه نشان دهید. راه دور نروید!

======================
پ.ن
از مسئول بخش حدیث هم باید عذر خواهی کنم که مطالب تاریخی را بالاجبار در بخش حدیث نوشتم.

نقل قول:
بعدا اشاره خواهم کرد که این کتاب نژادپرستانه و عرب ستیز است.



با سلام

موضوع فقط استر ومردخای وهامان نیست بلکه شالوده تورات بر نژادپرستی و برتری یهود و نجس بودن ولزوم قتل وغارت غیر یهود است زیرا فقط بنی اسرائیل فرزندان خدایند :


سوزاندن شهرمخالفین با همه انسانها وحیوانات وموجودات : داوران 20 -48


کشتن هرجننبده در شهر دشمن .تثنیه 13-15


کشتن اطفال وزنان وغارت شهرمخالفین ... ونسل کشی تمام عیار : تثنیه 3-6


ودر نحمیا 16-25 نیز دستور به عدم ازدواج با غیر یهود میدهد .

ودر خروج14-43 میگوید هیچ غیر یهودی نباید از گوشت قربانی پسح بخورد !

ودر انجیل هم از غیر یهود تعبیر به سگ کرده است !

خاخام میمونیدس‏" 2 " می‏گوید:ای یهودی!اگر دیدی كه غیر یهودی در معرض خطری‏ قرار گرفته یا در حال غرق شدن است،نجات دادن او بر تو حرام است ...

ووو

خیر البریه;162482 نوشت:

با سلام

موضوع فقط استر ومردخای وهامان نیست بلکه شالوده تورات بر نژادپرستی و برتری یهود و نجس بودن ولزوم قتل وغارت غیر یهود است زیرا فقط بنی اسرائیل فرزندان خدایند :

سوزاندن شهرمخالفین با همه انسانها وحیوانات وموجودات : داوران 20 -48

کشتن هرجننبده در شهر دشمن .تثنیه 13-15

کشتن اطفال وزنان وغارت شهرمخالفین ... ونسل کشی تمام عیار : تثنیه 3-6

ودر نحمیا 16-25 نیز دستور به عدم ازدواج با غیر یهود میدهد .

ودر خروج14-43 میگوید هیچ غیر یهودی نباید از گوشت قربانی پسح بخورد !

ودر انجیل هم از غیر یهود تعبیر به سگ کرده است !

خاخام میمونیدس‏" 2 " می‏گوید:ای یهودی!اگر دیدی كه غیر یهودی در معرض خطری‏ قرار گرفته یا در حال غرق شدن است،نجات دادن او بر تو حرام است ...

ووو


بله و البته اصرار بر صداقت این کتاب که قطعا جعلیست، یعنی اصرار بر صداقت کتابی که گفته یهودیان برای زنده ماند خود جنگیدند و هیچ دست درازی به اموال کشته ها و شکست خورده ها نکردند!!! (مطابق اصل کتاب که در یکی از پست ها آوردم)
بنابراین برخلاف آنچه تصور می شود

نقل قول:
درتورات، استر8-16 بصراحت از قتل عام 75000 نفر در سیزدهم ماه ادار و کشتار وغارت ایرانیان سخن گفته است .ویهودیان به پاس ارج گذاری روز 13 و14 این ماه را ایام یوریم (قرعه) جشن میگیرند .

این کتاب اتفاقا صراحتا به نفع یهودیان است و به وضوح ذکر شده که آنها فقط برای حفظ جان خود جنگیدند و هیچ غارتی هم نکردند!!!

این هست که من میگم در اصرار بر صحت این کتاب ترس از هبط اعمال هست! و البته در نیت عاملان اصلی آن هم شک و تردید شدیدی وجود دارد که چطور می شود ناگهان بخواهیم همه چیز را زیر پا بگذاریم و به کتابی بچسبیم که بجز گروهی از یهودیان تندرو کسی آن را قبول ندارد و در آن کتاب یهودیان اینقدر هم خوب!!! توصیف شده اند!

البته شکی نیست که تاریخ صفحه تاری است در برابر دیدگان ما و بسیاری از آنچه که در وصف شاهان رفته؛ به دلیل شاه بودنشان است! اما افراط و تفریط هم جایز نیست که ناگهان همه تاریخ را زیر سوال ببریم!

دیگه نتونستید واسه کوروش مدرک درست بیارید گیر دادید به خشایار شاه !
حرف ما کوروش بزرگ بود نه خشایارشاه
کوروش بزرگ خدا پرست نبود ؟ اول اینو درست کنید بعد میریم سراغ مسئله بعدی
لطفا بحث رو عوض نکنید.
اقای احمدی نژاد رئیس جمهور کشور ما گفته ای در مورد تاریخ ایران داشتن بد نیست بخونید :

خبرگزاري فارس: رئيس جمهور گفت: سخن گفتن از ايران، سخن گفتن از موجوديت انسان در زمين و سخن از فرهنگ، ارزش‌ها، اصالت‌هاي انساني و الهي، خداپرستي، عدالت، عشق و فداكاري است.

به گزارش خبرنگار حوزه دولت خبرگزاري فارس، محمود احمدي‌نژاد رئيس جمهور عصر امروز يكشنبه در آيين رونمايي از منشور كوروش كه در موزه ملي ايران برگزار شد، اين مراسم را يك جلسه تاريخي دانست كه همه تاريخ، ملت‌ها، آزادگان، عدالتخواهان، موحدان جهان و انسان‌هاي بزرگ تاريخ را به هم پيوند مي‌دهد.
وي منشور كوروش را منشور عشق و كوروش را شاه جهان توصيف كرد و افزود: عناصر تنيده شده در منشور كوروش همه دل‌ها، ‌انديشه‌هاي پاك و ارزش‌هاي الهي و انساني را به هم گره مي‌زند.
رئيس جمهور منشور كوروش را يك معيار بسيار ارزشمند براي ارزيابي‌هاي تاريخي و عملكرد سياستمداران و حاكمان تاريخ و تأكيدي بر آزادگي و آزادي دانست و در ادامه با قرائت بخش‌هايي از اين منشور تأكيد كرد: كوروش در اين منشور مي‌گويد هر كس كه مرا به پادشاهي خود قبول كند يا نكند و هر گاه كه مرا پادشاه خود بداند، من براي سلطنت بر آنان مبادرت به جنگ نخواهم كرد.
احمدي‌نژاد منشور كوروش را تأكيدي بر آزادي انديشه و تفكر و آزادي انتخاب انسان‌ها خواند و ادامه داد:‌ در اين منشور آمده است كه همگان در سرزمين من كه همه جهان است در انتخاب انديشه و عقيده آزاد هستند.
وي منشور كوروش را منشور آزادي توصيف كرد و افزود:‌ وقتي كوروش سرزميني را فتح مي‌كند براي حقوق مردم، دارايي‌‌ها و موجوديت مردم و شخصيت مردمان سرزمين فتح شده كمال احترام را قائل است و هيچ فرقي بين آنان و حاكمان قرار نمي‌دهد.
رئيس جمهور اين منشور را حقيقت يگانه پرستي عنوان كرد و ادامه داد: حركت كوروش براي فتح بابل در حقيقت براي دفاع از قوم يگانه پرست آن روز يعني پيروان حضرت موسي (ع) بود؛ همانان كه امروز آنها را يهودي مي‌نامند و كوروش براي نجات يگانه پرستاني كه در چنگال ظالمان بودند حركت كرد و بعد از فتح بابل، فرمان آزادي انديشه و عقيده را صادر كرد؛ همان چيزي كه همه پيامبران و يگانه پرستان آن را فرياد مي‌زدند.
احمدي‌نژاد با بيان اينكه انتخاب يگانه‌پرستي جز با ميل و اشتياق و داوطلبانه صورت نمي‌گيرد، منشور كوروش را منشور مبارزه با ستم و ظلم دانست و خاطرنشان كرد: كوروش در اين منشور مي‌گويد من تا روزي كه پادشاه ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه يعني همه جهان هستم نمي‌گذارم كسي به ديگري ظلم كند و اگر شخصي مظلوم واقع شد من حق وي را از مظلوم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگران را مجازات خواهم كرد و تا روزي كه پادشاه هستم نخواهم گذاشت كسي مال غير منقول يا منقول ديگري را به زور يا به هر نحو ديگري بدون پرداخت بهاي آن يا جلب رضايت صاحب مال تصرف كند.
وي منشور كوروش را منشور دفاع از مظلومين و ايستادگي در برابر ظالمان و لغو سلطه انسان بر انسان و به بيگاري كشيدن انسان و برده‌داري خواند و در ادامه به قرائت بخش‌هايي از منشور كوروش در اين زمينه پرداخت.
رئيس جمهور اين منشور را منشور احترام به كرامت انسان‌ها و حقوق پايه و اساسي انسان‌ها ذكر كرد و گفت: در اين منشور، [="Red"]كوروش مي‌گويد هر كس هر شغلي را كه ميل دارد مي‌تواند انتخاب كند و به هر نحوي كه مايل است مي‌تواند به مصرف برساند مشروط بر اينكه به حقوق ديگران لطمه‌اي نزند و هر كس در هر نقطه‌اي از سرزمين من مي‌تواند مسكن بگزيند و زندگي كند[/].
احمدي‌نژاد رونمايي از منشور كوروش را تأكيد مجددي بر ارزش‌ها و اصولي كه بشر امروز به شدت به آن نيازمند است، دانست و با اشاره به تحولات روز صحنه جهاني خاطرنشان كرد: امروز بيش از هميشه تاريخ به يگانه پرستي و احترام به انسان‌ها و كرامت انسان‌ها و به رسميت شناختن حقوق انسان‌ها و ملت‌ها، مقابله با ظلم و ستمگري و دفاع از مظلوم نياز داريم و متأسفانه سازمان‌هاي حاكم بر جهان و مديريت مسلط بر جهان قادر به تأمين آن نيست و جلسه امروز هشدار و بيدارباشي به همه حاكمان، مديران و مدعيان است كه اگر مي‌خواهند در آنان جاويد بمانند، راه اين است.
وي جلسه امروز را تأكيدي بر عظمت و عزت ايران دانست و تأكيد كرد: همه توجه دارند كه سخن از ايران سخن از يك جغرافيا و يك نژاد و يك قوم نيست بلكه سخن از موجوديت انسان در زمين و سخن از فرهنگ، ارزش‌ها، اصالت‌هاي انساني و الهي، خداپرستي، عدالت، عشق و فداكاري است و ملت ايران در طول تاريخ پرچمدار ارزش‌هاي متعالي بودند.
به گفته رئيس جمهور، ملت ايران همواره يك ملت موحد و عدالتخواه بوده و در طول تاريخ به ساير ملت‌ها، فرهنگ‌ها و آداب و رسوم انساني و الهي ملت‌ها احترام گذاشته و همواره مدافع مظلومان و ياور آنان و در نقطه مقابل ستمگران تاريخ بوده و و در غم و شادي ملت‌ها شريك بوده است و از اين سرزمين همواره انديشه انساني الهي، عشق و عرفان و احساس همبستگي با ملت‌ها و عدالت منتشر شده است.
احمدي‌نژاد افزود: اين جلسه و رونمايي از منشور كوروش تأكيدي است بر همه توانمندي‌هاي ملت ايران كه در طول تاريخ با سخاوتمندي در اختيار همه ملت‌ها قرار گرفته و ملت ايران همواره داشته هاي علمي، فرهنگي، انساني هنري و مادي خود را با انصاف و از سر عشق و محبت با ساير ملت‌ها تقسيم كرده است و امروز در دنيا موزه‌اي نيست كه آثار برجسته‌اي از فرهنگ و هنر و انديشه ناب ايراني در آنجا جلوه‌گر و سرافراز نباشد.
رئيس جمهور خطاب به كساني كه تصور مي‌كنند با هياهو و برخي اقدامات سخيف و پيش پا افتاده مي‌توانند مانع شكوفايي ملت ايران شوند، تأكيد كرد: ملت ايران كه همواره موحد و پرچمدار عدالت بوده و با اختيار و آگاهي و در كمال آزادي دين كامل و كامل دين را از سرچشمه اصلي آن يعني پيامبر گرامي اسلام و خاندان مكرمش دريافت كرده و همواره موجوديت خود را براي شكوفايي و بالندگي ارزش‌هاي الهي نهفته در دين اسلام فدا كرده، امروز بيدار است و حركت عمومي ملت ايران براي بازيابي هويت اصيل الهي و انساني و عدالتخواهي ادامه دارد و كاروان حركت ملت ايران به سمت باز آفريني تمدني نوين براي همه بشريت كه به يگانه پرستي و عدالت و حق استوار است به راه افتاده است و هيچ قدرتي در عالم قادر نيست در برابر حركت اين كاروان مانعي ايجاد كند.
احمدي‌نژاد خاطرنشان كرد: خيال نكنند كه ملت ايران علف هرز روييده در سرزمين ديگران است كه با يك باد و يا يك حركت ريشه كن شود بلكه ملت ايران درخت تناوري است كه ريشه در اعماق زمين دارد و چند هزار ساله است و انديشه او سر به آسمان مي‌سايد و پيام آور صلح، دوستي، عشق و برادري براي همه ملت‌هاست.
وي خاطرنشان كرد: پيام اين جلسه دعوت همگان به ارزش‌هاي الهي و ميعاد و موعود مشترك همه انبياء، صالحان و آزادگان جهان است و بشريت امروز بيش از گذشته و به شدت نيازمند بازگشت به خويشتن و برپايي عدالت و سعادت است؛‌ همانكه پيامبران پرچمدار آن بودند و در عصر ما آن موعود، به همراه حضرت عيسي خواهد آمد و اين آرزوي تاريخي به اتفاق صالحان محقق خواهد كرد.
رئيس جمهور در پايان رونمايي از منشور كوروش را به همه حضار، ملت‌هاي جهان و عدالتخواهان تبريك گفت و از حميد بقايي، رئيس موزه بريتانيا و رئيس بخش خاورميانه اين موزه تشكر و ابراز اميدواري كرد كه اين اقدام، آغاز يك همكاري گسترده و همه جانبه و مستمر در زمينه‌هاي گوناگون باشد.

نکته :

نکنه میخواهید بگید اقای احمدی نژاد هم اشتباه کردن ؟ شما با مخالفت هاتون ایشون هم زیر سوال میبرید !

[="Red"]ذوالقرنين کوروش بزرگ نبود ؟[/]

جالبه واقعا اگر اون نبود یا اسکندر خون خوار بود همچنین ناگفته نماند این 2 دوست عزیز اقا رضا و اقای بینا این مسئله رو رد کردن !
مثل یک نفر جلوی همه میگفت ذوالقرنين اسکندر بوده ! ملت همه بهش خندیدن
و الان هم دوستان عزیز میگن ایشون نیستن پس اسکندر بوده یا یه یونانی دیگه یا یک عرب lol

ذوالقرنين کوروش بود

بزرگترين افتخار ما ايرانيان در مورد كوروش كبير اين است كه نام اين پادشاه ايراني در قران كريم بزرگترين كتاب آسماني آمده است ، كه هر چند نام كوروش به صراحت آورده نشده ولي نام ذوالقرنين در قرآن کریم به هيچ كس به جز كوروش كبير نمي تواند نسبت داده شود زيرا هيچ گاه از اين پادشاه بزرگ در تاريخ به بدي حتي از طرف دشمنان نيز ياد نشده است و صفات بزرگ و خدمات عظيمي كه در قرآن کریم براي ذوالقرنين ذكر شده فقط با اعمالي كه براي كوروش كبير به جا مانده است برابري مي كند.

كارهاي عمده او عبارت است از سه جنگ بزرگ اول در غرب تا آنجا كه به حد مغرب رسيده است . دوم جنگ در مشرق زمين تا آنجا كه جز صحرائي خشك و بدون آبادي نديده است و ساكنين آن هم بدوي بوده اند و كار سوم اينكه به تنگه و دره ي صعب العبور رسيده كه از وراي آن تنگه عده ي مرتباً به اين قوم حمله و آنها را غارت ميكردند ساكنين اين قوم ياجوج و ماجوج ناميده شده اند كه بسيار وحشي و بدون فرهنگ و تربيت بوده اند .

ذوالقرنين در برابر هجوم اين قوم سدي از آهن و پولاد و سنگ و آجر بنا كرده كه چنان عظيم بوده است كه از هجوم غارتگران به طور كامل جلوگيري مي نموده است.

ذوالقرنين پادشاهي عادل و رعيت نواز بوده و از خونريزي جلوگيري كرده و قوم مغلوب را آزار و قتل عام نمي كرده است هر چند خداوند اختيار عذاب قوم مغلوب را به او داده بود.

به مال و اندوخته دنيا نيازي ندارد و حريص نبود و حتي از مغلوبين هم كه خواستند هزينه ساخت سد را بدهند قبول نكرد چرا كه خداوند او را از مال آنان بي نياز كرده بود .

با توجه به مطالب فوق از قران شريف از شخصيت ذوالقرنين بيان نموده است بايد در تاريخ به دنبال شخصيتي بگرديم كه چنين قدرت و كمال را داشته باشد بايد شخصي باشد كه اولا داري قدرت عظيمي باشد كه خداوند به او عطا نمده است دوماً داري اخلاق بسيار نيكو باشد كه هيچگونه حرص و طمعي نداشته باشد سوماً بايد خداپرست باشد .

آنچه كه از سرگذشت كوروش براي ما مانده تماما دلالت بر مشخصات ذكر شده در قران كريم براي ذوالقرنين دارد كوروش كبير به تمام جهاتي كه در قران براي ذوالقرنين آمده لشگرکشی داشته و هيچ گاه قصد قتل عام مردم و مغلوبين را نداشته است و داري خصلتهي نيكو بوده و حتي دشمنان يران آنروز يعني يونانيان هم از او به نيك ياد ميكنند نام كوروش در ديگر كتابهاي آسماني هم به عنوان مظهر قدرت و ياري دهنده مردم آمده است .

مولانا ابواكلام آزاد در كتاب خود به صراحت ثابت نموده كه ذوالقرنين مذكور در قرآن كريم همان كوروش هخامنشي پارسي مي باشد و اين كتاب و دليل او مورد قبول بسياري از بزرگان و دانشمندان واقع شده است حتي علامه آيت الله طباطبائي در شاهكار بزرگ خود تفسير الميزان از دليل ابواكلام استفاده نموده و آنرا از هر مورد ديگري به حقيقت نزديكتردانسته است.

نام ذوالقرنین درآیات83الی98سوره کهف آمده است.
مفسران عصر جدید از جمله مولانا ابوالکلام محیی الدین احمد آزاد ( ۱۹۵۸-۱۸۸۸) وزیر فرهنگ سابق کشور هند گویا به اقتباس از سید احمدخان مصلح (معروف به مسلمان هندی مفسر معروف قرآن)در تفسیر معروفش به اردو بنام « ترجمان قرآن »که استاد باستانی پاریزی رساله او را با شرح و بسط لازم به فارسی ترجمه کرده : « ذوالقرنین یا کوروش کبیر» زبانشناس بزرگ معاصر آقای دکتر فریدون بدره ای در کتاب « کوروش کبیر در قرآن مجید و عهد عتیق » اظهار عقیده کرده اند که ذوالقرنین همان کوروش هخامنشی است.

رد نظریه ذوالقرنین بودن اسکندر مقدونی:

۱- یادی از اسکندر مقدونی در عهد عتیق نیست. حال انکه از کوروش بارها به نیکی یاد شده است.

۲- اسکندر موحد و خداپرست نبوده و نیز سفاک و عیاش بوده است (چنانچه در ماجرای آتش زدن تخت جمشید معروف است ) ، حال آنکه ذوالقرنین به توصیف و تصریح قرآن مجید خداشناس و مومن بوده است.

۳-هیچ سدی با مشخصات قرآنی که دارای مس و آهن باشد به اسکندر منسوب نیست.

۴-مسیر لشکر کشی اسکندر از غرب به شرق بوده است و حال آنکه به تصریح قرآن شروع لشکر کشی ذوالقرنین به سمت غرب بوده است.

دلایلی دال بر اینکه ذوالقرنین همان کوروش بزرگ بوده است:

۱- کوروش شخصیتی است که در کتاب عهد عتیق از او با تلویحی شبیه به تصریح یاد شده است.دانیال در رویایی می بیند که در قصر شوشان در کشور عیلام و در کنار نهر « اولای » است و قوچی با دوشاخ به همه حیوانات غلبه می کند ، مگر بزی با یک شاخ که سرانجام بر او غلبه می یابد.سپس دانیال پس از این خواب از خود بیخود می شود و فرشته وحی بر او ظاهر می گردد و می گوید:آن قوچ صاحب دو شاخ را که دیدی ، پادشاهان مادیان و پارسیان می باشد و آن بز نر از پادشاهان یونان است ( بز تک شاخ می تواند همان اسکندر مقدونی باشد که عاقبت بر سلسله هخامنشیان چیره شد).

۲-پرسش کنندگان یهود (یا به تحریک یهود) بوده اند و با توجه به ذکر نام کوروش در عهد عتیق،احتمال اینکه ذوالقرنین کوروش باشد بسیار بیشتر از اسکندر مقدونی است.

۳- ذوالقرنین قرآن خداشناس و موحد است و کوروش هم خداشناس و یکتاپرست بوده و معقول ترین تاریخی که برای ظهور زرتشت یاد می شود قرن ششم پیش از میلاد است که با تاریخ حیات کوروش توافق دارد.

۴- ذوالقرنین قران شخصیتی است که خداوند به او تمکن در روی زمین و قدرت و اختیار داده است و این با شخصیت کوروش که بر بخش عظیمی از آسیا و اروپا دست یافته و نخستین امپراطوری بزرگ تاریخ را تاسیس کرده است ، توافق دارد.

۵- ذوالقرنین اولین بار سفر یا لشکر کشی به غرب یا مغرب خورشید داشته است و این موضوع با لشکر کشی کوروش به غرب و شکست کروزوس پادشاه لیدیه و تسلط بر آن سرزمین انطباق دارد.

6- ذوالقرنین قرآن با قومی وحشی مواجه شده است و این با رفتن کوروش به سمت شمال و کوههای قفقاز و نبرد با اقوام وحشی « سکا » که به یک تعبیر همان « یاجوج و ماجوج » هستند انطباق دارد. در اینجا کوروش اقوام وحشی را عقب راند و در معبر « داریال » ( تنگه داریول ) که نمها معبر انان بوده است که از آن راه به اقوام مجاور تعدی و تجاوز می کردند ، سدی با آهن و مس می سازد و شک نیست که این دیوار همان سدی است که کوروش بنا نهاده است زیرا اوصافی که قرآن در باره سد ذوالقرنین بیان کرده کاملا بر آن منطبق است و در آثار باستانی ارامنه این دیوار « بهاگ کورایی » به معنی « تنگه کوروش » نامیده می شود.

7- ذوالقرنین قرآن اگر بر قومی مسلط می شد به عدالت و نیکی با انان رفتار می کرد « ستمکاران را مجازات و صالحان را پاداش می داد» و کوروش بنا به قول هرودوت مورخ شهیر یونانی « کوروش فرمان داد تا سپاهیانش جز به روی جنگجویان شمشیر نکشند و هر سرباز دشمن که نیزه خود را خم کند نکشند … بطوریکه توده ملت ، مصائب جنگ را احساس نکردند » و حتی بر پادشاهان اسیر از جمله کروزوس پادشاه لیدیه رحم اورد و او را بخشید و از ملتزمان رکاب خویش قرار داد . کوروش پادشاهی سخی و کریم و ملایم بود و حرص مال اندوزی نداشت.

برگرفته ازtaksavar.com

و همچنین میتونید مستند در جست و جوی کوروش بزرگ رو از لینک زیر دریافت کنید :
http://www.vatanfa.com/1390/08/22/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d9%85%d8%b3%d8%aa%d9%86%d8%af-%d8%af%d8%b1-%d8%ac%d8%b3%d8%aa%d8%ac%d9%88%db%8c-%da%a9%d9%88%d8%b1%d9%88%d8%b4/

ـ آیا میدانید : ۲۹ اکتبر روز جهانی کوروش کبیر است و این روز فقط در تقویم ایران نیست؟

ـ آیا میدانید : چند سال دیگر ، با نابودی کامل تخت جمشید باید سپاسگذار کشورهایی چون فرانسه باشیم که چندی از تخت جمشید را در موزه های خود حفظ کردند.

ـ آیا میدانید: اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت ۴۰سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش کبیر در ایران پایه گذاری کرد.

ـ آیا میدانید : کمبوجیه فرزند کورش بدلیل کشته شدن ۱۲ ایرانی در مصر و اینکه فرعون مصر به جای عذر خواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با ۲۵۰ هزار سرباز ایرانی در روز ۴۲ از آغاز بهار ۵۲۵ قبل از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر مقداری بسیار زیادی غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد. او به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود.

ـ آیا میدانید : داریوش کبیر با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار ۵۲۰ قبل از میلاد تاج شاهنشاهی ایران رابر سر نهاد و برای همین مناسبت ۲ نوع سکه طرح دار با نام داریک ( طلا ) و سیکو ( نقره) را در اختیار مردم قرار داد که بعدها رایج ترین پولهای جهان شد

ـ آیا میدانید : داریوش کبیر طرح تعلیمات عمومی و سوادآموزی را اجباری و به صورت کاملا رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین خط میخی کرد که بعدها خط پهلوی نام گرفت .

ـ آیا میدانید : داریوش در پایئز و زمستان ۵۱۸ – ۵۱۹ قبل از میلاد نقشه ساخت پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغذ آورد .

ـ آیا میدانید : داریوش بعد از تصرف بابل ۲۵ هزار یهودی برده را که در آن شهر بر زیر یوق بردگی شاه بابل بودند آزاد کرد.

ـ آیا میدانید : داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین میرفت که بعدها جاده ابریشم نام گرفت .

ـ آیا میدانید : اولین بار پرسپولیس به دستور داریوش کبیر به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه سازی شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپولیس ۳ سال طول کشید و کل ساخت کاخ ۸۰ سال به طول انجامید.

ـ آیا میدانید : داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده ۲۵ هزار کارگر به صورت ۱۰ ساعت در تابستان و ۸ ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر ۵ روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه ۲۵۰ گرم گوشت همراه با روغن – کره – عسل و پنیر میداده است و هر ۱۰ روز یکبار استراحت داشتند .

ـ آیا میدانید : داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون طلا مزد می داده است که به گفته مورخان گران ترین کاخ دنیا محسوب میشده . این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نیز همراه بوده است .

ـ آیا میدانید : تقویم کنونی ( ماه ۳۰ روز ) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی “دنی تون” بسیج کرده بود . بر طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه تعطیل بوده و در طول سال دارای ۵ عید مذهبی و ۳۱ روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است .

ـ آیا میدانید : داریوش پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گزاری کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند .

ـ آیا میدانید : داریوش برای اولین بار در ایران وزارت راه – وزارت آب – سازمان املاک -سازمان اطلاعات – سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنیان نهاد.

ـ آیا میدانید : اولین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد.

ـ آیا میدانید : داریوش برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزوی از امپراطوری ایران بوده سدی عظیم بروی رود سند بنا نهاد.

ـ آیا میدانید : فیثاغورث که بدلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود توسط داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد.

کمی هم از خشایارشا بیشتر بدونید.
منبع : وطن فا

سهم ما از تاریخ اسطوره سازآنچه که نگارنده را به نوشتن این سیاهه واداشت،اکران فیلم ۳۰۰ بود که براساس کتابی به همین نام اثر فرانک میلر» (frank Miller) در مورد نبرد ترموپیل (Thermopile) نوشته شده است। نویسنده به زعم خود، مستندات کتاب را از جلد هفتم تاریخ هرودت (Herodotus) برداشت نموده که در آن به نبرد ۳۰۰ فرمانده ی اسپارتی در تنگه ترمو پیل با لشگر خشایارشا پادشاه هخامنشی پرداخته شده است। من قصد دارم در این مقال ضمن مروری بر نقش اسطوره سازی در تاریخ و ذکر چالش های پژوهش در تاریخ ایران، وجوه شخصیت خشایارشا را نه از نظر هردوت بل مبتنی بر کتیبه های ایرانی بازشناسم و رخدادترموپیل را نیز نه به روایت شکست خوردگان یونانی بل از دیدگاه ویل دورانت، بازنمایم. من معتقدم که ما باید جایگاه رفیع ایرانیان در تاریخ را از منظری علمی و مورد پذیرش صاحبان نظر به بحث درآوریم و نه براساس احساسات که بسیار زود، رنگ می بازد.

اینگونه بهتر خواهیم توانست از عهده دفاع از تاریخ و گذشته خود، برآییم. در آمدی در دو مقدمه تاریخ حاصل ذهن اسطوره پرداز ما است.آنچه که از وقایع تاریخی بعنوان یک رخداد بدست ما میرسد، چیزی نیست جز محصول تفکر و ذهن تاریخ نویس که آن حادثه را رنگی از زیبایی یا زشتی می بخشد. هر چه یک حادثه، بیشتر در ژرفای تاریخ جای داشته باشد، اسطوره های اطراف آن، جایگاهی آسمانی تر (یعنی دور تر از زمین خاکی) پیدا می کند. به عبارت دیگر هرچه در تاریخ دورتر می رویم، این اسطوره ها پررنگ تر و پررنگ تر می شوند. آنچه که یک واقعه تاریخی را برجسته تر از سایر رخدادها نشان می دهد، نه آن واقعیتی است که سینه به سینه نقل شده و یا احیاناً نگاشته شده، بلکه آن برداشتی است که ذهن تاریخ نویس، از آن رخداد داشته و یا اطلاً دوست داشته که آن رخداد به همان گونه که او می خواهد، روی داده باشد. از همین جهت است که یک رخداد تاریخی از دیدگاه قومی، حماسه ملی خوانده می شود و از منظر قومی دیگر، مایه شکست و سرافنکندگی. مثال بارز چنین دوگانگی ای، چنگیرخان است که از نظر یک تاریخ نویسِ چینی او قهرمان ملی بحساب می آید و از منظر ایرانیان، جبار است و خونریز و تجاوزگر. به این ترتیب در طرح مباحث تاریخی، مشکلی بنیادین رخ می نماید و آن چگونگی دستیابی به حاق وقایع تاریخی بر پایه ذهنی بی طرف است. البته نباید دچار ساده اندیشی بشویم و فکر کنیم تمامی روایات تاریخی (خواه قوم غالب آنرا نوشته و یا از طرف قوم مغلوب روایت گردیده باشد دروغ اند و) هیچ بهره ای از واقعیت ندارند. درست است که معمولا تاریخ را قوم غالب می نویسد، با این حال نباید از آن سوی بام بیفتیم و هرگونه روایت تاریخی را دروغ پردازی بحسای آوریم. این یک مقدمه. مقدمه دوم اینکه: تاریخ سرشار از نمادهاست. این نمادها، شکل دهنده ی چارچوب اصلی یک رخداد تاریخی هستند. تاریخ نویس از این نمادها، اسطوره می سازد و از پسِ گذرِ زمان، راویان بعدی به این نمادها شکل و رونقی دوباره می بخشند تا اسطوره های جدیدی را خلق نمایند. اسطوره ها با گذر زمان، قدرت بیشتری می گیرند و کم کم از شکل اولیه خارج می شوند. به عبارت دیگر، آن وجه روشنی که از یک رخداد تاریخی به ما می رسد، چیزی جز زمان اتفاق آن حادثه نیست و شخصیت ها و سرنوشت ها تنها در ابهام و تاریکی به دست ما می رسند. همین وجه اخیر است که محصول ذهن تاریخ نویس بوده و خواسته و یا ناخواسته او را به نوعی اسطوره پردازی سوق می داده است و درست به همین خاطر است که در پژوهش های تاریخی، ما ذهن تاریخ نویس باستان را آکنده از اسطوره های کهن می بینیم. ایرانیان و تاریخ ما ایرانیان از اقوامی هستیم که کمترین تاریخِ مکتوبِ باستان را در بین سایر ملل دارا می باشیم. آنچه از رخدادهای باستان برای ما باقی مانده، وجوه اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی آن دوران را بازتاب نمی دهد. تاریخ نگاران ما نوعاً در خدمت شاهان بوده و تمام هم و غم خود را صرفِ نوشتنِ جزئیات بی حاصل نموده اند. زنده یاد اخوان ثالث این تصویر دردناک را اینگونه بازمی خواند: این دبیر گیج و گول کوردل، تاریخ تا بیامد سرگذشتی از نیاکانم بیالاید در بنان دُرفشانش کلک شیرین سلک می لرزید جبرش اندر مهبر پُر لیقه چون سنگ سیه، می بست… زان که فریاد امیر عادلی چون رعد برمی خواست هان کجایی ای عموی مهربان بنویس! مادیانِ سرخ یالِ ما تا سحر، سه کرت زایید در کدامین عهد بوده است این چنین یا آنچنان، بنویس… بنابراین ما تنها آن چیزهایی را درباره گذشته ی خود می دانیم که دیگران درباره ما نوشته اند! حتی نمادهای ما از شخصیت هایی شکل گرفته اند که محصول ادبیات شفاهی و عام ما می باشند. به عبارت دیگر آنچه را که اکنون از گذشته تاریخی خود می شناسیم چیزی نیست جز متون به جای مانده ی اسطوره ای کهن و یا نوشته های دیگران (به خصوص غربی ها).به همین خاطر داستانی دردناک برای تاریخ ما به جا مانده و آن این است که از منظر تاریخ نویس غربی، وجوه منفی شخصیت ایرانی بر رویکرد مثبت او غلبه دارد! متاسفانه پژوهنده ی ایرانیِ معاصر نیز به خاطر نبود اسناد مکتوب از تاریخ خود به سختی می تواند دفاع کند و به همین دلیل اکثرا در برابر آن به انفعال و سکوت می افتد. و آنچه که در مورد فیلم ۳۰۰ شاهدش بودیم، همین انفعال بود و سکوت. و یا حد اکثر فریادی از سر رنج، اما متاسفانه میان تهی! آیا به راستی جز این نمی توانستیم کرد؟ با این همه و در کنار این واقعیت تراژیک، که براستی دست ما را بسته داشته، حقیقت جالب توجه دیگری وجود دارد و آن اینکه اگر بنا به سنت
شفاهی تاریخی، داشته های مکتوب ما درباره خودمان بسیار اندک است، اما آن چنان هم دستان ما خالی از مستندات نیست. اگر هرودت شرح وقایع تاریخی خود را بر پایه شنیده ها از این و آن روایت می کند (و اغراض خود را نیز در لابلای آن می گنجاند)، ما متقابلا می توانیم بر پایه اسناد باقی مانده از آن دوران، عالمانه به مقابله با اینگونه تحریف گران تاریخ برویم. به نظر من، کاربرد این منطق در پژوهشهای تاریخی، فرصتی را برای ما فراهم می آورد تا موج نوینی را در برابر امواج و تاریخ نگاران مغرض غربی، پدید آوریم و گرد و غبار از چهره ی شخصیت های تاریخی مان، بزداییم. در اینجا نگارنده با همین منطق، به سراغ کتیبه های هخامنشی و به ویژه خشایارشا می رود و به مدد این اسناد – که مورد پذیرش جهانیان هم هست – چهره ی خشایارشا – که فیلم ۳۰۰ عمدتا حول او شکل گرفته – را به نحوی واقعی تر، بازشناساند. روایت کتیبه ها از خشایارشا شاه چگونه است؟ «خدای بزرگی است اهورمزدا، که این منظر عالی را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید، که خرد و کوشش را بر خشایارشا شاه فروفرستاد. خشایارشا شاه گوید: به خواست اهورامزدا من چنین هستم که راستی را دوست هستم. و بدی را نه. نه مرا میل است که از شخصیتی توانا به ضعیف بدی کرده شود و نه (برعکس). مرد دروغگو را دوست نیستم. تندخو نیستم و آنچه را در خشمم واقع شود سخت به عقل نگاه می دارم. سخت بر هوس خود حکمران هستم….. مردی که برعلیه مردی گوید آن مرا باور نمی آید تا هنگامی که سوگند هر دو را نشنوم…..». این متن، ترجمه فارسی با اندکی تلخیص از سنگ نبشته ای بنام خشایارشا پادشاه هخامنشی است که در سال ۱۳۴۵ هجری شمسی در نزدیکی تخت جمشید کشف گردید.(۱) این سنگ نبشته همراه با سایر کتیبه های کشف شده در تخت جمشید ، شوش ، دامنه کوه الوند همدان ، و بر روی دیوار قصر وان در ترکیه منتسب به خشایارشا هستند. (۲)در ادامه، ما شخصیت خشایارشا شاه را نه از دید فلان مورخ اروپایی، بلکه از زبان خود این کتیبه ها مورد تحلیل قرار می دهیم. در ابتدا خاطر نشان سازیم که واژه خشایارشا به معنای «کسی که در میان شاهان، پهلوان است.»(۳) می باشد. این انتخاب بایستی به این دلیل صورت گرفته باشد که بنابه اظهار «ویل دورانت»(۴) خشایارشا مردی بلند قامت و ورزیده بود. حال با ذکر این توضیح، سراغ ابعاد مختلف شخصیت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی خشایارشا شاه به استناد کتیبه فوق می رویم: ۱٫ قانون گرایی: براساس لوحه کشف شده در نزدیکی تخت جمشید، او چنین می گوید: * «مردی که همراهی می کند، برابر کار، او را پاداش می دهم. آنکه زیان می رساند، برابر زیان او را کیفر دهم.» * بخواست اهوره مزدا این است کشورهایی جدا از پارس که من شاه آنها بودم. من بر آنها حکمرانی کردم. به من باج دادند. آنچه از طرف من به آنها گفته شد آن را کردند. قانون من است که آنها را نگه داشت. نکته مهم در این کتیبه ها اظهار قانون مندی و تکیه بر قانون شاه است که همواره در متون مختلف کتیبه های هخامنشی بر آن تأکید شده است. ۲٫ پرستش ایزد واحد: یکی از مشخصه های مهم ادیان ایرانی، یکتاپرستی آنان در طول تاریخ بوده است. اساسا ایرانیان نخستین قوم توحیدی تاریخ بوده اند: * خدای بزرگی است اهوره مزدا که این زمین را آفرید. که مردم را آفرید. که شادی را برای مردم آفرید.

در میان کشورها جایی بود که قبلاً دیوها پرستش می شدند. پس بخواست اهوره مزدا، من آن معبد دیوها را خراب کردم و اعلان نمودم که دیوها پرستش نخواهند شد. در آنجا من اهوره مزدا و «ارت»(۵) را با فروتنی پرستش کردم.

ای تو که در آینده خواهی بود، اگر می خواهی در زندگی شادشوی و در هنگام مرگ خجسته گردی، آن دستوری که اهوره مزدا فرموده است احترام گذار و با فروتنی پرستش کن. . ثبت کننده کارنامه حکومت: تمام شاهان هخامنشی، عملکرد دوران حکومت خود و وقایع آن را به نوعی در کتیبه هایشان ثبت نمودند. خشایارشا نیز به همین سنت عمل نموده، بخصوص ساخت و ساز بناها را در پاره ای از کتیبه هایش ثبت نموده است. * خشایارشا شاه گوید: داریوش که پدر من بود بخواست اهوره مزدا ساختمان های زیبا بنا کرد… پس از آن من دستور نوشتن این کتیبه را دادم.

داریوش که پدر من بود پس از خویشتن، مرا بزرگ ترین کرد. وقتی که پدرم بمُرد، بخواست اهوره مزدا من به جای پدرم شاه شدم. وقتی من شاه شدم بسیار ساختمان های عالی بنا کردم. همچنین از مشخصه های مهم کتیبه های هخامنشی معرفی کامل القاب و شجره نامه خاندان شاهی تا سر سلسله است. خشایارشا نیز همین سنت را ادامه داده است. * من خشایارشا شاه هستم، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای دارای ملل بسیار، شاه در این زمین بزرگ دور و دراز، پسر داریوش شاه هخامنشی، پارسی پسر پارسی، آریایی از نژاد آریایی خشایارشا شاه گوید: پدر من داریوش بود. پدر داریوش ویشتاسپ نام بود. پدر ویشتاسپ ارشام نام بود. هم ویشتاسپ و هم ارشام هر دو زنده بودند که بخواست اهوره مزدا، پدر من (داریوش) شاه شد. . ثبت کننده ی کشورهای تحت قیمومت: شاهان هخامنشی، کشورهای تحت حکومت خود را معرفی و ثبت می کردند. بنا به قولی(۶) اقوام تحت سلطه ایران زمین (امپراطوری هخامنشی) بالغ بر یک هزار قوم و ملت بوده اند. خشایارشا در کتیبه این کشورها را این گونه معرفی می نماید: * قانون من این کشورها را نگه داشت: ماد – خوزستان – رُخَج (بلوچستان امروزی) – ارمنستان – زرنگ (سیستان)- پَرَثوَ (خراسان)- هرات – بلخ – سُخر – خوارزم – بابِل –
آشور – ثَتَگوش (دره رود هیرمند)– سارد – مصر- یونانیها – مُکران (عمان امروزی) – عربستان – گندژ (دره کابل) – هند – کاپادوکیه (طرف شرقی آسیای صغیر) – دَها (قومی طرف شرقی دریای خزر) – سکاها (شامل دو گروه سکاهای هوم خوار و تیزُخود) لیبی ها(۷) – کاریها (جنوب غربی آسیای صغیر) و حبشی ها. . پایبندی به دیانت در حکومت: تمامی شاهان هخامنشی بنیان اعمال خود را خواست اهوره مزدا قرار می دادند. اینکه هگل آغاز حرکت تاریخ را به ایرانیان نسبت می دهد دلیلش همین است که ایرانیان برای نخستین بار حکومتی را شکل دادند که به جای آنکه جاه طلبی و تمایلات دیکتاتور بر آن حاکم باشد، این قانون دیانت است که بر همگان – از شاه گرفته تا رعیت – حکم می راند. داریوش کبیر، وقتی فتنه های ۹گانه را در زمان پادشاهی خود فرو می خواباند، آن را به اراده ذات ملوکانه خود (مانند کشورگشایان رومی)، نسبت نمی دهد بلکه آن را خواست اهوره مزدا می داند. * خشایارشا شاه گوید: به خواست اهوره مزدا این دالان همه کشورها را من ساختم و بسیار چیزهای زیبای دیگر در این پارس (تخت جمشید) کرده شد که من کردم و پدر من کرد. هر کاری که به دیده زیباست آن همه را به خواست اهوره مزدا کردیم. . پایبندی به دعا و طلب یاری از خداوند: بنابر کتیبه های هخامنشی فراوان شاهد استمداد از اهوره مزدا برای حفظ دستاوردهای این شاهان در آینده و حفظ حکومت از بلایا و از آسیب دشمن و دروغ، هستم: * … اهوره مزدا مرا و شهریاری ام را و آنچه که به وسیله من کرده شد بپا یاد. … اهوره مزدا مرا و خاندانم را و این کشور را از بلا بپایاد، این را من از اهوره مزدا تقاضا می نمایم. این را اهوره مزدا به من دهاد. و اما آنچه در ترموپیل گذشت … ویل دورانت به حقیقت مهمی اشاره می کند که پرده از یکی از زوایای نبرد ترموپیل بر می دارد. بنا بر نظر ویل دورانت، دلیل اصلی حمله شاهان هخامنشی (داریوش و خشایارشا) به یونان این بود که آنان نگران بودند که ممکن است از یونان و مستعمرات آنان یک امپراطوری سر برآورد و یا میان یونانیان و دیگر ملل پیمانی بسته شود و تسلط ایران را بر مغرب آسیا به خطر اندازد(۸) و به عبارت دیگر عمق استراتژیک ایران را مورد تهدید قرار دهد. بی تردید، کنش داریوش و خشایارشا در این خصوص از لحاظ سیاسی قابل تحسین است، هرچند این دو پادشاه ظاهراً در طی جنگ های ماراتون و یا سالامیس به قول مورخان غربی، شکست خوردند، اما واقعیت این است که اقدامات نظامی داریوش و خشایارشا، از جنبه استراتژیک کاملاً موفقیت آمیز بود زیرا به مدت یک قرن، توازن قدرت را میان این قدرت ها برقرار نمود. نکته دیگر در مورد این نبرد داستان آن ۳۰۰ اسپارتی است که بسیار با اسطوره ها آمیخته شده و کوشیده شده تا از آنها قهرمانان بزرگ بسازند! این در حالی است که به روایت خود هرودت، اینان از ابتدا هم نقش قهرمان و پیروز نداشته (آنان اصلاً جانیانی بودند که بین گزینه ی اعدام و جنگ با ایرانیان، لاجرم جنگ با ایرانیان را انتخاب کرده بودند)، و نقش ایشان تنها آن بود که در حرکت سپاه خشایارشا، تأخیر پدید آورند. شخصیتی همچون ویکتور دیویس هانسون (Victor Davis Hanson) مورخ تاریخ کلاسیک نیز در مورد این نبرد می گوید که در این جنگ نه تنها اسپارتی ها پیروز نشدند بلکه این نبرد بزرگ ترین شکست تاریخی یونانیان در طول تاریخ بوده و از مراتبی است که طی آن یک سپاه آسیایی بر اروپا استیلاء یافته است. در واکنش به این شکست سرافکنده ساز است که حافظه تاریخی یونانیان(در راستای نهادن مرهمی بر زخم این شکست) این ۳۰۰ تن بخت برگشته را به مثابه ی اسطوره های شجاعت و غیرت، به تصویر می کشد! البته این ژاژگویی یونانیان، بی سابقه نیست زیرا تاریخ نویسان یونانی همواره کوشیده سر انجام هر جنگی بین دو کشور قدرتمند آن روزگار را- از ماراتون گرفته تا سالامیس- به نفع خود بپرورند، و اگر در جنگی بین آن دو قدرت ، شکست آشکار خورده اند، بهتر آن دیده اند که صحنه هایی از آن نبرد را به مدد اسطوره پردازی، بازبیارایند و بدینسان از شکست خود، گونه ای پیروزی بزایانند! سخن آخر تاریخ پرشکوه و پرافتخار ایران زمین، سرشار از فراز و نشیب ها است. آنچه که تمدن یک ملت را می سازد، ترکیب تکه های جدا از هم تاریخ است که در کنار یکدیگر، دوره های پرعظمت گذشته را می سازند. ما مجموعه ی تاریخ خود را با تمام غم ها و شادی ها و با تمام اندوخته ها و باخته هایش در کوله بار خود داریم. افتخار ما همان چیزی است که تاریخ تمدن ما را رقم زده؛ هرچند این بلندای رفیع، مشحون است از فرازها و فرودها. بنابراین اگر ادعای غریبان در مواردی درست هم باشد- که البته در قضیه فیلم ۳۰۰ برخلاف آن ثابت شد – بلندای رفیع این تمدن بزرگ را با خُردنگری ها و عقده گشایی های شوونیستی خود، کوچک نتوانند ساخت. و این رفعت،آفریننده ی همان احساسی است که هر ایرانی در هنگام پسودن آن، از درون می لرزد و به آن و به هویت ایرانی خود افتخار می کند. منابع ۱٫ انسان و سمبل هایش، کارل گوستاویونگ، مترجم ابوطالب صارمی، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۲٫ ۲٫ رویا، حماسه، اسطوره، میرجلال الدین کزازی، نشر مرکز، ۱۳۷۲٫ ۳٫ مشرق زمین، گاهواره تمدن، ویل دورانت، کتاب اول، ترجمه احمد آرام، انتشارات اقبال، ۱۳۴۳٫ ۴٫ The inscriptions in old Persian cuneiform of the Achamenian emperors, sharp. Ralph Norman, Pazine press, 1382 (2003). پانوشت ها ۱٫ Ralph Norman Sharp 2. فرمان های شاهان هخامنشی، شارپ ۲۰۰۳٫ ۳٫ Ralph Norman Sharp p. 75. 4. تاریخ تمدن، ویل دورانت: جلد اول ۵٫ Arta در فارسی باستان، Asa در اوستا॥ ایزد راستی و گفتار نیک ۶٫ احت

بسیاری از دوستان هم ناراحت شدن و وظیفه خودشون رو نسبت به کوروش بزرگ ابراز کردند و از این فروم رفتن
ای برادران با این کلیپ ها و نوشته ها فقط و فقط اعتبار خودتون و بخش تاریخ فرومتون رو میارید پایین.
داریوش بد شد کوروش بد شد خشایارشا بد شد میدونم که چه هدفی در سر دارید.

یه یکی از جمله های زیبای کوروش بزرگ جوابتون رو میدهم :

[="red"]اگر کردارتان پاک و برابر با حق و دادگری باشد، قدرت شما سامان خواهد یافت؛ ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای دادگری کوتاهی ورزید، دیری نمی‌کشد که ارزش شما در نگاه دیگران از بین خواهد رفت، خوار و زبون خواهید شد.[/]

به این جمله بالا توجه کنید جواب تمام نوشته هاتون رو داده دیگه نیازی نمیبینم به مسئله که خیلی سال ها پیش حل شده و اثبات شده باز بیام اثبات کنم.

جناب programmer:

متاسفانه بر خلاف نظر شما باید بگم آنچه که در مجموع از تاریخ دیده می شود؛ و قضاوت تاریخدان های بزرگ معاصر، آنچه که از اخلاق نیکو در کورش وجود داشت، در دیگر جانشینان هخامنشی دیده نشد!!
و آنچه که در مدیریت داریوش دیده شد؛ هرگز بعد از او دیده نشد! تاجایی که بعضی دوام سلسله را تنها به داریوش و سیستم او نسبت می دهند.
شاید باید گفت که نابودی اخلاقی سلسله از زمان کورش و نابودی سیاسی از زمان خشایارشاه شروع شد.

تاریخ را باید آنطور که بوده دید تا موجب عبرت شود؛ من جایی نخوانده ام که تاریخ را بخوانید که موجب افتخار شما باشد!

منجم باشی;162548 نوشت:
تاریخ را باید آنطور که بوده دید تا موجب عبرت شود؛ من جایی نخوانده ام که تاریخ را بخوانید که موجب افتخار شما باشد!

سخن نیکویی است.

البته اگر بگذارند!! که بخوانیم و بدانیم و بفهمیم و .......

منجم باشی;162548 نوشت:
جناب programmer:

متاسفانه بر خلاف نظر شما باید بگم آنچه که در مجموع از تاریخ دیده می شود؛ و قضاوت تاریخدان های بزرگ معاصر، آنچه که از اخلاق نیکو در کورش وجود داشت، در دیگر جانشینان هخامنشی دیده نشد!!

تاریخ را باید آنطور که بوده دید تا موجب عبرت شود؛ من جایی نخوانده ام که تاریخ را بخوانید که موجب افتخار شما باشد!

کوروش بزرگ هنوز که هنوزه بزرگترین مرد های دنیا به حساب میاد و یکی از نابغه ترین ها
من اینجا نیومدم تایپ کنم و به تاریخ افتخار کنم اینجا امدم اول جواب دورغ های بعضی از افراد رو بدم و اخرش افتخار کنم .
چون من خودمو از یه نسل پارسی میدونم.
چرا نباید به ادم های بزرگ افتخار نکنم؟
بله درس عبرت هم گرفتم
بعد در جواب سوال شما تو حکومت هخامنشی فقط کوروش بزرگ ادم بزرگی بوده و اخلاق نیکو داشته ؟

اگر تو حکومت هخامنشی میخواهیم بگیم کی برتر از همه بود معلومه که کوروش بزرگ بوده
اما داریوش بزرگ چطور ؟
یک نگاه به وصیت نامش کنید (یه خرده مقالات تاریخی بیشتر بخوانید دوست عزیزم):

اينك كه من از دنيا مي روم بيست وپنج کشور جزو امپراتوري ايران است و در تمام اين کشور ها پول ايران رواج دارد و ايرانيان در آن کشور ها داراي احترام هستند و مردم کشور ها نيز در ايران داراي احترام مي باشند. جانشين من خشايار بايد مثل من در حفظ اين کشور ها بکوشد و راه نگهداري اين کشور ها اين است که در امور داخلي آنها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنها را محترم بشمارد.

اکنون که من از اين دنيا مي روم دوازده کرور زر در خزانه سلطنتي داري و اين زر يکي از ارکان قدرت تو مي باشد. زيرا قدرت پادشاه فقط به شمشير نيست بلکه به ثروت نيز هست. البته به خاطر داشته باش كه تو بايد به اين ذخيره بيفزايي نه اينکه از آن بکاهي. من نمي گويم که در مواقع ضروري از آن برداشت نکن، زيرا قاعده اين زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند. اما در اولين فرصت آنچه برداشتي به خزانه برگردان. مادرت آتوسا برمن حق دارد. پس پيوسته وسايل رضايت خاطرش را فراهم کن.

ده سال است که من مشغول ساختن انبار هاي غله در نقاط مختلف کشور هستم. من روش ساختن اين انبار ها را که با سنگ ساخته مي شود و به شکل استوانه است در مصر آموختم و چون انبار ها پيوسته تخليه مي شود حشرات در آن بوجود نمي آيند و غله در اين انبار ها چند سال مي ماند بدون اينکه فاسد شود و تو بايد پس از من به ساختن انبار هاي غله ادامه دهي تا اينکه همواره آذوقه دو يا سه سال کشور در آن موجود باشد و هر ساله پس از اينکه غله جديد بدست آمد از غله موجود در انبار ها براي تامين کسر خواروبار استفاده کن و غله جديد را بعد از اينکه بوجاري شد به انبار منتقل نما. به اين ترتيب تو هرگز براي آذوغه در اين مملکت دغدغه نخواهي داشت ولو دو يا سه سال پياپي خشکسالي شود.

هرگز دوستان و نديمان خود را به کار هاي مملکتي نگمار. براي آنها همان مزيت دوست بودن با تو کافي است. چون اگر دوستان و نديمان خود را به کار هاي مملکتي بگماري و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمايند، نخواهي توانست آنها را به مجازات برساني چون با تو دوست هستند و تو ناچاري رعايت دوست بنمايي.

کانالي که من مي خواستم بين رود نيل و درياي سرخ به وجود بياورم هنوز به اتمام نرسيده و تمام کردن اين کانال از نظر بازرگاني و جنگ بسيار اهميت دارد تو بايد آن کانال را به اتمام برساني. عوارض عبور کشتي ها از آن کانال نبايد آن قدر سنگين باشد که ناخدايان کشتي ها ترجيح بدهند که از آن عبور نکنند.

اکنون من سپاهي به طرف مصر فرستادم تا اينکه در اين قلمرو ايران، نظم و امنيت برقرار کند، ولي فرصت نکردم سپاهي به يونان بفرستم و تو بايد اين کار را به انجام برساني. با يک ارتش نيرومند به يونان حمله کن و به يونانيان بفهمان که پادشاه ايران قادر است مرتکبين فجايع را تنبيه کند.

توصيه ديگر من به تو اين است که هرگز دروغ گو و متملق را به خود راه نده. چون هردوي آنها آفت سلطنت هستند پس بدون ترحم دروغ گو را از خود دور نما. هرگز عمال ديوان را بر مردم مسلط نکن. براي اينکه عمال ديوان بر مردم مسلط نشوند، قانون ماليات وضع کردم که تماس عمال ديوان با مردم را خيلي کم کرده است و تو اگر اين قانون را حفظ کني عمال حکومت با مردم زياد تماس نخواهند داشت.
افسران وسربازان ارتش را راضي نگه دار و با آنها بدرفتاري نکن. اگر با آنها بد رفتاري کني آنها نخواهند توانست معامله ي متقابل کنند. اما در ميدان جنگ تلافي خواهند کرد. ولو به قيمت کشته شدن خودشان باشد. تلافي آنها اينطور خواهد بود که دست روي دست مي گذارند و تسليم مي شوند تا اينکه وسيله شکست خوردن تو را فراهم نمايند.

امر آموزش را که من شروع کرده ام ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنويسند تا اينکه فهم وعقل آنها بيشتر شود و هر قدر كه فهم و عقل آنها بيشتر شود، تو با اطمينان بيشتري ميتواني سلطنت کني. همواره حامي کيش يزدان پرستي باش. اما هيچ قومي را مجبور نکن که از کيش تو پيروي نمايد و پيوسته به خاطر داشته باش که هرکس بايد آزاد باشد كه از هر کيش که ميل دارد پيروي نمايد.
بعد از اينکه من زندگي را بدرود گفتم، بدن من را بشوي و آنگاه کفني را که خود فراهم کرده ام بر من پيچان و در تابوت سنگي قرار بده و در قبر بگذار. اما قبرم را که موجود است مسدود نکن تا هرزماني که ميتواني وارد قبر بشوي و تابوت سنگي مرا در آنجا ببيني و بفهمي، من كه پدر تو و پادشاهي مقتدر بودم و بر بيست وپنج کشور سلطنت ميکردم،مردم و تو نيز مثل من خواهي مرد، زيرا سرنوشت آدمي اين است که بميرد. خواه پادشاه بيست وپنج کشور باشد يا يک خارکن. هيچ کس در اين جهان باقي نمي ماند. اگر تو هر زمان که فرصت بدست مي آوري وارد قبر من بشوي و تابوت را ببيني، غرور وخود خواهي برتو غلبه نخواهد کرد. اما وقتي مرگ خود را نزديک ديدي، بگو كه قبر مرا مسدود نمايند و وصيت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا اينکه بتواند تابوت حاوي جسد تو را ببيند.

زنهار، زنهار هرگز هم مدعي و هم قاضي نشو. اگر از کسي ادعايي داري موافقت کن يک قاضي بيطرف آن ادعا را مورد رسيدگي قرار بدهد و راي صادر نمايد. زيرا کسي که مدعي است اگر قاضي هم باشد ظلم خواهد کرد.

هرگز از آباد کردن دست برندار. زيرا اگر دست از آباد کردن برداري کشور تو رو به ويراني خواهد گذاشت. زيرا قاعده اين است که وقتي کشور آباد نمي شود به طرف ويراني مي رود. در آباد کردن، حفر قنات و احداث جاده و شهر سازي را در درجه اول اهميت قرار بده.

عفو وسخاوت را فراموش نکن و بدان كه بعد از عدالت برجسته ترين صفت پادشاهان عفو است و سخاوت. ولي عفو فقط موقعي بايد به کار بيفتد که کسي نسبت به تو خطايي کرده باشد و اگر به ديگري ستمي کرده باشد و تو خطاكار را عفو کني، ظلم کرده اي زيرا حق ديگري را پايمال نموده اي.

بيش از اين چيزي نمي گويم و اين اظهارات را با حضور کساني که غير از تو در اينجا حاضر هستند کردم تا اينکه بدانند قبل از مرگ، من اين توصيه ها را کرده ام و اينک برويد و مرا تنها بگذاريد، زيرا احساس مي کنم كه مرگم نزديک شده است.

[=Century Gothic]با سلام
گویا بعضی از دوستان فراموش کردن که یهودیان با کمک چه کسی ایرانیان را کشتند!!
و بعد به دنبال سند میگردند!
حتما انتظار دارید تا شاهان هخامنشی اجازه می دادند چنین جنایتی در تاریخ حک شود !!
جالبه سر این موضوع با یکی از این مبلغان فرقه یهودیان سخن میگفتم !!
که د
[=Century Gothic]ا[=Century Gothic]ری برای کسانی تبلیغ میکنی که چنین جنایتی کردند ! ضمن قبول کردن این جنایات گفت هرچه بوده دستور بوسیله شاهان ایران انجام شده و این کشتارصورت گرفته ! و یهودیان از خود دفاع کردند!!
شاید لازم باشه بعضیها از نزدیک ببینم این مراسم کثیف را تا باور کنند !!
[=Century Gothic]

[=Century Gothic]یهودیان اروپا و امریکا به جای پوریم، این مراسم را جشن «ایرانی کشی» می‌نامند و بقول یکی از یهودیان شراب خوردن در این روز مستحب است!
و عجیب است که چرا یهودیان در آغاز تسلط هخامنشیان،مورد نفرت اقوام ایرانی بوده‌اند که اجرای توطئة براندازانه پوریم را برایبقای خود و هخامنشیان، ضروری دیده‌اند؟!

[=Century Gothic]در همسنجی با هامان ودشمنان یهود که حتی یک یهودی باشنده [=Century Gothic]سرزمین پارس را نکشته بودند، [=Century Gothic]یهودیان در سایه پشتیبانی و قدرت هراسناک استر و مردخای یهودی [=Century Gothic]به کشتار کٌسترده تمامی قوت قومها و ولایتها با اطفال و زنان ایشان پرداختند [=Century Gothic]و بنا بر اعتراف تورات، تنها در ظرف دو روز،[=Century Gothic]یعنی سیزدهم و چهاردهم ماه عبری آدار، [=Century Gothic]در شوش و دیگر شهرها و استانهای امپراتوری هخامنشی، [=Century Gothic]افزون بر ده پسر هامان، هفتادو هفت هزارو هشتصد تن [=Century Gothic]از ایرانیان را که در میانشان زنان و کودکان نیز رارداشتند، [=Century Gothic]با بیرحمی به قتل رساندند. [=Century Gothic]و سپس در حالیکه بسیاری از نیاکان داغدیده ما [=Century Gothic]در اندوه گران از دست دادن جگرگوشه هایشان [=Century Gothic]به سوگواری پرداخته بودند، [=Century Gothic]پیروزی بزرگ خویش بر“دشمنان یهود [=Century Gothic]و در واقع بر ایرانیان- را جشن گرفتند!

[=Century Gothic]جشن تلمودیستی و ضد ایرانی پوریم، بر بستر یک تراژدی ملی و فراموش ناشدنی تاریخی [=Century Gothic]برای ما ایرانیان، بدینسان پدید آمد.از آن هنکٌام تابه امروز، یهودیان جهان [=Century Gothic]و از جمله یهودیان باشنده میهنمان [=Century Gothic]به فرمان استر و مردخای، [=Century Gothic]هرساله چهاردهمین و پانزدهمین روز ماه عبری آدار را [=Century Gothic]بپاس کشتار ایرانیان جشن میگیرند، [=Century Gothic]هدایایی برای یکدیگر میفرستند، [=Century Gothic]کارناوال براه میاندازند، [=Century Gothic]در کنیساها به خواندن کتاب استر می پردازند، [=Century Gothic]وبگونه ای غیر معمول-برای یهودیان- میگساری می کنند. [=Century Gothic]

[=Century Gothic] سایت تاریخی livius.org در مورد زندگي خشايارشاه چنين مينويسد :
[=Century Gothic]http://www.livius.org/x/xerxes/xerxes.html
[=Century Gothic]Main deeds:

[]

  • [=Century Gothic]Accession between 17 November and 1 December 486
  • [=Century Gothic]484: Suppression of the revolts of Šamaš-eriba and Bêl-šimânni in Babylonia and a rebellion in Egypt
  • [=Century Gothic]481: in Sardes
  • [=Century Gothic]480: Greek war: victories at Thermopylae and Artemisium, sack of Athens, setback at Salamis
  • [=Century Gothic]480/479: in Sardes (probably to keep an eye on unquiet Babylon)
  • [=Century Gothic]479: Mardonius defeated at Plataea
  • [=Century Gothic]On his return from the west, Xerxes captures Babylon again (?)
  • [=Century Gothic]8 March 473: Date of Esther and Mordecai's saving of the Jews, according to Esther
  • [=Century Gothic]Murdered between 4 and 8 August 465 [/]
    [=Century Gothic]
    [=Century Gothic]سخن دانشمندان و محققان در مورد ارتباط هخامنشیان و یهود:

    پيرنيا : « اگر چه کوروش نسبت به تمام ملل رئوف بود ، ولی از توریه او دیده میشود که او توجه خاصی به یهودی ها داشته این نکته دقت محققین را به خود جلب کرده و هر کدام جهتی برای آن پنداشته اند :برخی گفته اند که چون این قوم در موقع تسخیر بابل خدماتی کردند ، کوروش خواست قدردانی خود را نشان دهد.» پیرنیا – تاریخ ایران باستان –ص397

    فراموش نکنیم این تازه شروع آشنایی یهود و هخامنشیان در عصر کوروش است و خوش خدمتی احتمالی کوروش و یهودیان برای همدیگر .
    شاهان پس از کوروش ارتباط بسیار نزدیکتری با یهودیان داشته اند که همین مقدمه پوریم شد.چون مخالفت عمومی مردم ایران را در پی داشت ...

    شاپور شهبازی: (( آنها (یهودیان ) تنها در ایران از یاوری و پشتیبانی فرمان روایان برخوردار بوده اند .بنابراین می توان گفت که ایشان آزادی خود را از هخامنشیان دارند و این هخامنشیان بودند که تورات را " قانون نامه رسمی " یهودیان کردند.)) کوروش بزرگ . ص319-320


    [=Century Gothic]قومی که کتاب های یک قوم دیگر را تایید میکند و به نوعی قانون نامه رسمی آن قوم قرار می دهد
    آیا از مضمون آن کتاب آگاهی نداشته اند ؟همین چند سطر و نظر دیگر محققان بخوبی نشان میدهدکه هخامنشیان از متن این کتاب آگاه بوده اند و نمیتوان آن را داستانی بی اساس خواند

    ج ) این رویداد چندان دور از ذهن هم نمی تواند باشد چون پیش از خشایارشا ، داریوش حرکتی مشابه انجام داد و مردم بسیاری را در سرتاسر ایران از دم تیغ گذراند .در کتیبه بیستون شرح این جنایات آورده شده است ...

    د) دین خشایارشا نیز اجازه کشتن را براحتی صادر می نموده و خود خشایارشا نیز از کشتن ترسی نداشته .


    [=Century Gothic]ویل دورانت :((کسانی که از دین بازمیگشتند ، بدون سستی اعدام می کردند ))(تاریخ تمدن- ج اول –ص 554)
    [=Century Gothic]
    دیاکونوف:((زرتشتی گری کینه و نفرت نسبت به اقوام غیر آریایی را به پیروان خود تلقین می کند . بیگانگان از نظر گاه این کیش غیر آریایی « دوپا » و « آدمهای حشره صفت »
    و خرفستره نامیه می شدند . کلمات مرسومی که درباره آدم ها بکار برده می شود درباره ایشان (غیرآریایی ها) استعمال نمی شود . مثلا آنها متولد نمی شوند بلکه « می افتند» نمی میرند بلکه « میترکند» و راه نمیروند بل که « میغلتند» و...و اهورامزدا از نابود کردن آنها خوشنود می شود .))
    (دیاکونوف – تاریخ ماد- ص357 با نقل از منابع زرتشتی همان صفحه و 599)

    چرا هرودوت این داستان را نیاورد ؟

    آیا هرودوت با آنهمه افسانه اینقدر مهم شده که اگر رویدادی را نقل نکرده اتفاق نیافتاده و اگر نقل کرده به یقین اتفاق افتاده ؟ کسی که میگوید قاطر در فلان جا بچه زاییده یا اسبها ریختند در مزرعه و مارها را خوردند ،یا فلانی سوار نهنگ شده ،و ...آیا سخنش علمی و مورد تایید است ؟!
    هرودوت خود از فردی از دربار خشایارشا روایاتش را میگرفته چرا آن فرد بایست روایت درست را میگفته نه روایت مورد علاقه خودش یا خشایارشا را ؟!
    آیا ممکن نیست این فرد اصلا از پوریم بی اطلاع بوده باشد ؟!

    "دی اچ کار " در کتاب تاریخ چیست صفحه 145 می نویسد :
    (( هرودوت به عنوان پدر تاریخ فرزندان چندانی نداشت . چرا که نگاه مورخان پس از او نیز چون خود او به آینده بی اعتنا و به گذشته غیر دقیق بود .مثلا توسیدید می نویسد که قبل و بعد از جنگهای پلوپونز هیچ حادثه ی مهمی در جهان روی نداده و نخواهد داد ))
    این فرض که هرودوت با دانشمندانی آگاه از اوضاع و احوال ایران ارتباط داشته و نیز تصور دیگر مبنی بر اینکه اطلاعات مزبور را در حین مسافرت به شرق تحصیل نکرده است موجب این استنباط می شود که وی لابد با افرادی آگاه و دانا در همسایگی یونان و یا خود آن سرزمین مربوط شده و بدین وسیله امکان یافته بود درباره تاریخ و اوضاع ایران دست کم با یک نفر ایرانی برجسته ارتباط حاصل کند و در تایید همین نظر است که مورخ در خاتمه کتاب سوم تاریخ خود نوشته است :


    [=Century Gothic]« زوپوروس (زوپیر) پسر مگابوزوشپس (بغابوخش) پس از جلای وطن در شهر آتن رحل اقامت افکند.»
    بطوری که میدانیم این زوپیر در پادشاهی خشایارشا یکی از مقربان درباری بوده و به احتمال قوی قسمتی از مندرجات تاریخ هرودوت را او در اختیار مورخ گذاشته است (هرودوت ، تواریخ ، ترجمه وحید مازندرانی، صفحه 4)
    پرسش اینست که آیا این فرد درباری میتوانسته حقیقت را به هرودوت بگوید ؟
    ((سر انجام در ماه بیستم .. واقعه حیرت انگیزی برای ژوپیر فرزند مگابیز ،...، اتفاق افتاد و یکی از قاطران بارکش هنگ او بچه زایید )) تواریخ – ص 48
    مضحک نیست ؟این است راوی هرودوت درباره خشایارشا !!!
    پرسش دیگر اینست که آیا زوپیر اصلا در زمان پوریم در ایران بوده ؟
    یا پیش از آن از ایران رفته است ؟!
    هرودوت که پلوتارخ اورا بیگانه پرست (Philobarbaro) مینامد چقدر میتواند برای تاریخ نویسی معتبر باشد و دچار تحریف و جعل نشود ؟

    توضیحی درباره اضافات کتاب استر:
    کتاب استر شامل اضافاتی است که به 2 دلیل به آن اضافه شده
    الف ) جنبه الهی به آن داده شود
    ب) جنبه دفاعی به آن داده شود !
    گفته می‏شود این اضافات بین سال‏های 114 ق‏م و 90 م، در اصل به زبان یونانی و به دست افراد مختلفی نوشته شده و بعدا به ترجمه سبعینیه افزوده شده‏اند

    این نوشته خود به تنهایی اثبات میکند که قضیه غیر از آنیست که در استر آمده و دفاع در کار نبوده ...
    و تطئه ای شیطانی بوده وگرنه اگر تنها دفاع بوده نیاز به اضافات یا به نوعی سرپوشانی نداشته اند .


    [=Century Gothic]. حبیب سعید، المدخل الی کتاب المقدس (دارالتألیف و النشر للکنیسة الاسقفیه، قاهره، بی تا) ص 192؛ و 282.«~ .HBD., P ~»؛«~ . NIDB. P.68; HBD., P.282; OCB., P .201 ~»«~. ER. ME., V2, P.176 ~»

    [=Century Gothic]

    [=Century Gothic]
  • موضوع قفل شده است