جمع بندی نفی حجاب اجباری بر اساس آیه حجاب
تبهای اولیه
سلام بر شما دوستان
این متن رو در یکی از کانالها دیدم. نفی حجاب اجباری بر اساس آیه حجاب. از کارشناس محترم در خواست پاسخ به آن را دارم.
متشکرم.
نویسنده: اخوان:
این روزها به شدت بحثهای گوناگونی در خصوص حجاب اجباری و اختیاری رواج پیداکرده. طرح حجاب اجباری، طرحی حکومتی در مقابل طرح حجاب اختیاری با خاستگاه مردمی است.
نگارنده خود در اینکه رعایت حجاب امری پسندیده و خداپسندانه است شکی ندارم، اما از آنجاکه قائل بر داشتن حق انتخاب انسان از سوی پروردگارم، بر آن شدم تا با استناد بر آیات قرآن «حجاب اختیاری» را اثبات کنم، باشد که طرفداران حجاب اختیاری در مواجهه با طرفداران حجاب اجباری، که از جمله طرفداران ولایی و نظام هستند، پاسخی مستدل با منشأ قرآنی داشته باشند.
در کل قرآن در مورد حجاب سه آیه (کمترین آیات) آمده است؛ آیات ۳۳ و ۵۹ در سوره احزاب و آیه ۳۱ در سوره نور، که به جهت عدم اطاله کلام ترجمه این آیات و سپس نظرم را به سمع شما عزیزان میرسانم.
ترجمه آیه ۵۹ سوره احزاب: ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنهای مؤمنان بگو روسریهای خود را بر خویش بیافکنند، نزدیکتر است به (عفاف و عفت) آنکه شناخته شوند تا مورد تعرض و آزار قرار نگیرند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.
توضیحی در مورد آیه فوق: همانگونه که میبینید در این آیه از کلمه «قُل» به معنای گفتن استفاده شده است. یعنی «بگو»... ای پیامبر به همسران و دخترانت بگو... بگو فعل و حکم امری و دستوری نیست، بلکه به معنای پیامی را رساندن از جانب خداست، مثل اینکه به کسی بگوییم به فلانی بگو چنین کند. دستور و امری در ارتباط با فلانی در کار نیست و اگر چنین هم نکند، جرمی را مرتکب نشده است. مثالی دیگر، به فلانی بگو فلان واکسن را بزند تا از ابتلای به فلان مرض مصون بماند، حال اگر فلانی به آن پیام توجه نکرد در واقع جرمی مرتکب نشده است هم میتواند انجام دهد و هم ندهد، و از اینها که بگذریم در این آیه مخاطبین آن زنان و دختران رسول خدا و زنهای مؤمنه بودهاند و آیه دلالت بر عمومی بودن حجاب ندارد که اگر چنین بود، حتما در این آیه از کلمه «ناس» به معنای مردم (به صورت عام) استفاده میشد؛ «قُل الناس». در این آیه خداوند به پیامبر نفرموده است که زنان و دختران خود و زنهای مؤمنه را اجبار به رعایت حجاب کند و جمله یا کلمهای که نشان از اجبار کردن مخاطبین آیه به حجاب اجباری باشد، در آیه نیامده است.
در سوره نور آیه ۳۱ چنین آمده است (ترجمه: ... و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند، مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسری خود را بر سینه خویش اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که بینیازند یا کودکانی که بر عورتهای زنان وقوف حاصل نکردهاند، آشکار نکنند و پاهای خود را نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته میدارند، معلوم گردد. ای مؤمنان، همگی به درگاه خدا توبه کنید، امید که رستگار شوید. استاد اخوان:
در آیه باز خطاب خداوند به یک قشر خاص از زنان، یعنی زنان مؤمنه است و در بر گیرندهی عمومیت به معنای مردم نیست و آیه جنبهی عمومی ندارد و هیچ واژهای که بتوان از آن معنای اجبار استخراج کرد، در آیه وجود ندارد و همچنین آیه فاقد مکلف کردن حتی زنان مؤمنه به حجاب اجباری و نهادن تکلیف بر گردن آنان است و آیه در واقع پیامی غیر جبری و غیر دستوری است که در حد توصیه و یا پیشنهاد بیان شده و مخاطب عمومی به معنای ناس «مردم» ندارد.
در سوره احزاب آیه ۳۳ نیز چنین آمده است و باید توجه داشت که این آیه کاملا اختصاصی و اختصاص به اهل بیت رسول خدا دارد. (ترجمه آیه ۳۳ سوره احزاب: و در خانههایتان قرار گیرید و مانند روزگار عهد جاهلیت قدیم زینتهای خود را آشکار مکنید و نماز برپا دارید و زکات بدهید و خدا و فرستادهاش را فرمان ببرید، خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما اهل خانه (اهل البیت رسول خدا) پاک کند و شما را از هر رجس و پلیدی پاکیزه گرداند.) در این آیه کلا مخاطب خداوند، خانواده رسول اکرم هستند نه جامعه و مردم. چنانچه در دو آیه قبلی همسران و دختران رسول خدا و سایر زنان مؤمنه بودهاند و هیچ نشانهای از جبری بودن حجاب در آیه وجود ندارد، هر چند برای اهل بیت رسول خدا و زنان مؤمنه گفته رسول حتی اگر به صورت توصیه و سفارش هم باشد، امری واجب و حکمی نافذ است.
خداوند عذاب و پاداش زنان بدحجاب و با حجاب و مؤمنه را در هیچ کجای قرآن به احدی جز خود محول نکرده است و در هیچ کجای قران، حدود مجازات و... تعیین نشده است. و رسول خدا نیز چنین نکرده است. در حالیکه در سایر موارد مثل قتل و زنا و سرقت، احکام جزایی به خوبی بیان شده است. لذا حتی اگر حجاب را واجبی الهی بدانیم، این واجب الهی نیز اختیاری است و با داشتن حق انتخاب، حق همه حتی همسران و دختران پیامبر بوده است. اصلا پذیرش رسالت از سوی پیامبر نیز اختیاری بوده و نه اجباری، از روی جبر و اجبار. رسالتی را تبلیغ کردن و رنج بسیار بردن در راه تبلیغ رسالت، فاقد ارزش است.
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"][/TD] | |
کارشناس بحث: استاد مغیث | |
[TD][/TD] | |
سلام بر شما دوستاناین متن رو در یکی از کانالها دیدم. نفی حجاب اجباری بر اساس آیه حجاب. از کارشناس محترم در خواست پاسخ به آن را دارم.
متشکرم.نویسنده: اخوان:
این روزها به شدت بحثهای گوناگونی در خصوص حجاب اجباری و اختیاری رواج پیداکرده. طرح حجاب اجباری، طرحی حکومتی در مقابل طرح حجاب اختیاری با خاستگاه مردمی است.نگارنده خود در اینکه رعایت حجاب امری پسندیده و خداپسندانه است شکی ندارم، اما از آنجاکه قائل بر داشتن حق انتخاب انسان از سوی پروردگارم، بر آن شدم تا با استناد بر آیات قرآن «حجاب اختیاری» را اثبات کنم، باشد که طرفداران حجاب اختیاری در مواجهه با طرفداران حجاب اجباری، که از جمله طرفداران ولایی و نظام هستند، پاسخی مستدل با منشأ قرآنی داشته باشند.
به نام ایزد منان
باسلام به شما همراه گرامی؛
در موضوع مورد بحث به عنوان مقدمه باید عرض کنم حجاب در عین اینکه یک حکم دینی است امر اجتماعی هم می باشد. وجوب حجاب از باب حکم شرعی است. ولی اجبار از باب اجتماعی بودن آن است که باید پوشش در حکومت ایران به این شکل باشد. همانطور که هر کشوری برای خود قوانینی اجتماعی در همه موارد از جمله در مورد نوع پوشش دارد، حکومت ایران هم حجاب اسلامی را قانونی کرده است.
حجاب وقتی واجب شرعی شد و وقتی این واجب شرعی به صورت قانون درآمد مانند هر معروف دیگری حکومت وظیفه دارد از عدم رعایت آن جلوگیری کند. مثلا روزه گرفتن واجب است و حکومت اسلامی وظیفه دارد جلوی روزه خواری را بگیرد. بین حجاب و سایر واجب های شرعی دیگر نیز تفاوتی نیست. مساله دیگر این است که آیا بر حکومت اسلامی واجب است جلوی منکرات( ازجمله عدم رعایت حجاب) را بگیرد یانه؟ که در قرآن کریم این وظیفه بر عهده حکومت گذاشته شده است:
« الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»؛(1)
(آنان که خدا را یاری میکنند) آنهایی هستند که اگر در روی زمین به آنان اقتدار و تمکین دهیم نماز به پا میدارند و زکات میدهند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند و (از هیچ کس جز خدا نمیترسند چون میدانند که) عاقبت کارها به دست خداست.
بنا بر این آیه، حکومت از طرف خداوند متعال الزام شرعی دارد که از منکرات و بروز و ظهور فساد در جامعه جلوگیری کند.
پی نوشت:
1. حج، 41.
در کل قرآن در مورد حجاب سه آیه (کمترین آیات) آمده است؛ آیات ۳۳ و ۵۹ در سوره احزاب و آیه ۳۱ در سوره نور، که به جهت عدم اطاله کلام ترجمه این آیات و سپس نظرم را به سمع شما عزیزان میرسانم.
در مورد این مساله که درمورد حجاب 3 آیه نازل شده و نویسنده متن اشاره نموده «کمترین آیات» به این موضوع اختصاص یافته، باید متذکر شد که کمیت دراین مورد مد نظر نیست بلکه امر الهی با توجه به اهمیت موضوع در2سوره بیان شده و همین تکرار موضوع نشان دهنده اهمیت بالای این مساله از نظر شارع است.
لذا معیار اهمیت موضوع کمیت و تعداد آیات مربوطه نیست و هیچیک ازمفسرین نیز به این مساله اشاره ننموده اند که اگر موضوعی از نظر خداوند مهم بوده پس تعداد زیادی آیه درمورد آن نازل کند و اگر کم اهمیت باشد تعداد نزول آیات کمتر باشد.
ما موضوعات مهمی داریم که در قرآن صراحتا اشاره نشده، مانند خلافت و امامت حضرت علی (علیه السلام) اما آیا میتوان گفت که چون صراحتا و آشکارا آیه ای در این مورد در قرآن نیامده و نامی از حضرت امیر برده نشده، پس موضوع کم اهمیتی است؟!
ترجمه آیه ۵۹ سوره احزاب: ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنهای مؤمنان بگو روسریهای خود را بر خویش بیافکنند، نزدیکتر است به (عفاف و عفت) آنکه شناخته شوند تا مورد تعرض و آزار قرار نگیرند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.توضیحی در مورد آیه فوق: همانگونه که میبینید در این آیه از کلمه «قُل» به معنای گفتن استفاده شده است. یعنی «بگو»... ای پیامبر به همسران و دخترانت بگو... بگو فعل و حکم امری و دستوری نیست، بلکه به معنای پیامی را رساندن از جانب خداست، مثل اینکه به کسی بگوییم به فلانی بگو چنین کند. دستور و امری در ارتباط با فلانی در کار نیست و اگر چنین هم نکند، جرمی را مرتکب نشده است. مثالی دیگر، به فلانی بگو فلان واکسن را بزند تا از ابتلای به فلان مرض مصون بماند، حال اگر فلانی به آن پیام توجه نکرد در واقع جرمی مرتکب نشده است هم میتواند انجام دهد و هم ندهد، و از اینها که بگذریم در این آیه مخاطبین آن زنان و دختران رسول خدا و زنهای مؤمنه بودهاند و آیه دلالت بر عمومی بودن حجاب ندارد که اگر چنین بود، حتما در این آیه از کلمه «ناس» به معنای مردم (به صورت عام) استفاده میشد؛ «قُل الناس». در این آیه خداوند به پیامبر نفرموده است که زنان و دختران خود و زنهای مؤمنه را اجبار به رعایت حجاب کند و جمله یا کلمهای که نشان از اجبار کردن مخاطبین آیه به حجاب اجباری باشد، در آیه نیامده است.
آیه 59 سوره احزاب می فرماید:
«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِکَ أَدْني أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً»؛
اى پیامبر، به همسران و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو بخشى از مقنعه هاى خویش را به خود نزدیک کنند تا گردن و سینه آنان آشکار نشود. این پوشش نزدیک ترین راه است براى این که آنان به عفت و حجاب شناخته شوند و در نتیجه مورد آزار فاسقان قرار نگیرند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.
فعل «قل» فعلی امری است و فعل امر نیز ظهور در وجوب دارد. قرنهاست که مفسرین و فقها از این آیه وجوب را استنباط میکنند برچه اساس نویسنده متن دلالت امر و وجوب آن را نفی میکند؟
در آیه اشاره به زنان و دختران پیامبر و زنان مومنان شده است زنان مومن یعنی عموم زنانی که به خدا و پیامبر و دین اسلام ایمان داشتند عمومی بودن خطاب در آیه کاملا واضح است. نیازی به استفاده کلمه «ناس» نیست چرا که ناس شامل زن و مرد می شود حال اینکه حجاب سر وبدن را به زنان اختصاص داده نه به مردان؛ و آیه شامل عموم زنان مومن است.
اگر خداوند از این آیه اختیاری بودن حجاب را مد نظر داشت می توانست اینگونه خطاب کند که ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو اگر دلشان خواست و تمایل داشتند جلباب را بر خود بی افکنند و می توانست از فعل «إن یَشَأنَ» استفاده کند ولی مفهوم و منطوق جمله امر و درخواست بر پوشش و حجاب بوده است.
در سوره نور آیه ۳۱ چنین آمده است (ترجمه: ... و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند، مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسری خود را بر سینه خویش اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که بینیازند یا کودکانی که بر عورتهای زنان وقوف حاصل نکردهاند، آشکار نکنند و پاهای خود را نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته میدارند، معلوم گردد. ای مؤمنان، همگی به درگاه خدا توبه کنید، امید که رستگار شوید. استاد اخوان:
در آیه باز خطاب خداوند به یک قشر خاص از زنان، یعنی زنان مؤمنه است و در بر گیرندهی عمومیت به معنای مردم نیست و آیه جنبهی عمومی ندارد و هیچ واژهای که بتوان از آن معنای اجبار استخراج کرد، در آیه وجود ندارد و همچنین آیه فاقد مکلف کردن حتی زنان مؤمنه به حجاب اجباری و نهادن تکلیف بر گردن آنان است و آیه در واقع پیامی غیر جبری و غیر دستوری است که در حد توصیه و یا پیشنهاد بیان شده و مخاطب عمومی به معنای ناس «مردم» ندارد.
آیه 31 سوره نور می فرماید:
«وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛
و به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاكدامنى ورزند و زيورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعا از آن پيداست و بايد روسرى خود را بر سينه خويش [فرو] اندازند و زيورهايشان را جز براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان [همكيش] خود يا كنيزانشان يا خدمتكاران مرد كه [از زن] بى نيازند يا كودكانى كه بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نكرده اند آشكار نكنند و پاهاى خود را [به گونه اى به زمين] نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مى دارند معلوم گردد اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنيد اميد كه رستگار شويد.
در این آیه منظور حجاب و پوششی بوده که اختصاص به زنان مسلمان داشته است و زنان غیر مسلمان را شامل نمی شده است لذا عمومی بودن خطاب نسبت به زنان مومن وجود دارد. و موضوع در این آیه تنها پوشش بدن زنان نیست بلکه در صدر آیه موضوع پوشش نگاه و(غض بصر) است که در آیه قبل یعنی آیه 30 نیز این دستور به طور اختصاصی به مردان نیز داده شده است. لذا در اینجا می بینیم خطاب اتفاقاعمومی است اما در دو آیه جداگانه مردان و زنان را مخاطب قرار می دهد.
در سوره احزاب آیه ۳۳ نیز چنین آمده است و باید توجه داشت که این آیه کاملا اختصاصی و اختصاص به اهل بیت رسول خدا دارد. (ترجمه آیه ۳۳ سوره احزاب: و در خانههایتان قرار گیرید و مانند روزگار عهد جاهلیت قدیم زینتهای خود را آشکار مکنید و نماز برپا دارید و زکات بدهید و خدا و فرستادهاش را فرمان ببرید، خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما اهل خانه (اهل البیت رسول خدا) پاک کند و شما را از هر رجس و پلیدی پاکیزه گرداند.) در این آیه کلا مخاطب خداوند، خانواده رسول اکرم هستند نه جامعه و مردم. چنانچه در دو آیه قبلی همسران و دختران رسول خدا و سایر زنان مؤمنه بودهاند و هیچ نشانهای از جبری بودن حجاب در آیه وجود ندارد، هر چند برای اهل بیت رسول خدا و زنان مؤمنه گفته رسول حتی اگر به صورت توصیه و سفارش هم باشد، امری واجب و حکمی نافذ است.
آیه 33 سوره احزاب می فرماید:
«وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»؛
و در خانههایتان بنشینید و آرام گیرید (و بیحاجت و ضرورت از منزل بیرون نروید) و مانند دوره جاهلیت پیشین با آرایش و خود آرایی بیرون نیایید، و نماز به پا دارید و زکات (مال به فقیران) بدهید و از امر خدا و رسول اطاعت کنید. خدا چنین میخواهد که هر رجس و آلایشی را از شما خانواده (نبوت) ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند.
مقارن نزول سوره احزاب، همسران پیامبر(ص) کارهایی خلاف شأن پیامبر(ص) انجام می دادند؛ نظیر این که به مانند جاهلیت تبرج (خودنمایی) داشتند و با صدای خود دلفریبی (خضوع بالقول) می کردند. از این کار در آیه شریفه به پلیدی(رجس) تعبیر شده است.
سبب نزول آیه تطهیر و صدر و ذیلش این بود که همسران پیامبر(ص) را از رجس بازدارد و این به طور طبیعی برای پیامبری که دیگران را از آن کارهای ناپسند نهی می کند، خیلی سنگین بود و لذا در این آیات خطاب به همسران پیامبر گفته شده، مجازات شما دوبرابر دیگران است و البته اگر کارهای پسندیده کنید، پاداشتان دوبرابر است.
بنابراین چنان نبوده است که آن کارهای ناپسند فقط به همسران پیامبر اختصاص داشته باشد و مسلمانان دیگر انجام نداده باشند. نیز چنان نبوده است که آنچه در این آیات از همسران پیامبر خواسته شده، مختص آنان باشد و خدا از مسلمانان دیگر نخواسته باشد. این آیه خطاب به همسران پیامبر است، اما در تفاسیر همه زنان را مشمول این حکم دانسته اند.(1)،(2).
آن احکامی عام است و از عموم مسلمانان خواسته می شود که به آنها عمل کنند.
در آیه شریفه خطاب به همسران پیامبر(ص) اظهار شده است. این کارهای پلید را نکنید؛ بلکه در خانه بمانید و زکات بدهید و اطاعت خدا و رسول کنید؛ زیرا خدا می خواهد این پلیدی را از شما اهل خانه دور کند و شما را پاک سازد.
همچنین اختصاصی بودن خطاب در این آیه نسبت به اهل بیت پیامبر( صلی الله علیه و آله) موافق اخبار شیعه و اهل سنت راجع به شخص پیغمبر و علی و فاطمه و حسنین علیهم السّلام در مورد طهارت و پاکی وجود مقدس ایشان از هر ناپاکی و الودگی است و در ذیل آیه زنان پیامبر را وارد این ویژگی خاص ننموده است.
اما در صدر آیه باز هم با فعل «قَرنَ» که فعل امری است خواستار اجرای دستوراتی از سوی خداست تا زنان پیامبر با انجام آنها نمونه و الگویی برای سایر زنان مسلمان باشند این اختصاص مفهومش این نیست که تنها و تنها زنان پیامبر باید به این اوامر پایبند باشند و سایر زنان از این حکم مستثنی هستندبلکه احکام آن شامل همه زنان میشود.
پی نوشت ها:
1. ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج۳، ص۷۹۶.
2. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۷، جزء۱۴، ص۱۷۹.
آیه 31 سوره نوردر این آیه منظور حجاب و پوششی بوده که اختصاص به زنان مسلمان داشته است و زنان غیر مسلمان را شامل نمی شده است لذا عمومی بودن خطاب نسبت به زنان مومن وجود دارد. و موضوع در این آیه تنها پوشش بدن زنان نیست بلکه در صدر آیه موضوع پوشش نگاه و(غض بصر) است که در آیه قبل یعنی آیه 29 نیز این دستور به طور اختصاصی به مردان نیز داده شده است. لذا در اینجا می بینیم خطاب اتفاقاعمومی است اما در دو آیه جداگانه مردان و زنان را مخاطب قرار می دهد.
با سلام
استاد مغیث بنده هنوز متوجه نکته ای نشدم...
آیه 31 و آیه 30 خطاب به مومنین و مومنات است.یعنی ای کسانی که در مدرسه ایمان اسم نوشتید، لازمه ایمان این است که این اصول را رعایت کنید...
منظور شما چیست که خطاب اتفاقا عمومی است؟آیا خداوند از غیر مسلمانان و کسانی که مؤمن نیستن رعایت چنین اصولی را لازم میداند؟اگر پاسخ مثبت است از کجای آیه چنین برداشت می شود؟
در موضوع مورد بحث به عنوان مقدمه باید عرض کنم حجاب در عین اینکه یک حکم دینی است امر اجتماعی هم می باشد. وجوب حجاب از باب حکم شرعی است. ولی اجبار از باب اجتماعی بودن آن است که باید پوشش در حکومت ایران به این شکل باشد. همانطور که هر کشوری برای خود قوانینی اجتماعی در همه موارد از جمله در مورد نوع پوشش دارد، حکومت ایران هم حجاب اسلامی را قانونی کرده است.
سلام استاد
قانون باید از یک منشا معتبر نتیجه گرفته شود
وقتی در اسلام حجاب اجباری نیست
حکومت ایران با توجه به کدام منبع معتبر حجاب را اجباری کرده است ؟
با سلام
استاد مغیث بنده هنوز متوجه نکته ای نشدم...آیه 31 و آیه 30 خطاب به مومنین و مومنات است.یعنی ای کسانی که در مدرسه ایمان اسم نوشتید، لازمه ایمان این است که این اصول را رعایت کنید...
منظور شما چیست که خطاب اتفاقا عمومی است؟آیا خداوند از غیر مسلمانان و کسانی که مؤمن نیستن رعایت چنین اصولی را لازم میداند؟اگر پاسخ مثبت است از کجای آیه چنین برداشت می شود؟
با سلام به شما دوست بزرگوار
من فکر میکنم به پاسخ بنده در جواب قسمتی از پست کاربر گرامی جناب رزوه دقت نفرمودید. سوال و جواب رو دوباره تکرار میکنم و راجع بهش توضیح میدم. ایشون چنین نقل کرده:
در آیه باز خطاب خداوند به یک قشر خاص از زنان، یعنی زنان مؤمنه است و در بر گیرندهی عمومیت به معنای مردم نیست و آیه جنبهی عمومی ندارد و هیچ واژهای که بتوان از آن معنای اجبار استخراج کرد، در آیه وجود ندارد و همچنین آیه فاقد مکلف کردن حتی زنان مؤمنه به حجاب اجباری و نهادن تکلیف بر گردن آنان است و آیه در واقع پیامی غیر جبری و غیر دستوری است که در حد توصیه و یا پیشنهاد بیان شده و مخاطب عمومی به معنای ناس «مردم» ندارد.
و بنده چنین پاسخ دادم:
در این آیه منظور حجاب و پوششی بوده که اختصاص به زنان مسلمان داشته است و زنان غیر مسلمان را شامل نمی شده است لذا عمومی بودن خطاب نسبت به زنان مومن وجود دارد. و موضوع در این آیه تنها پوشش بدن زنان نیست بلکه در صدر آیه موضوع پوشش نگاه و(غض بصر) است که در آیه قبل یعنی آیه 30 نیز این دستور به طور اختصاصی به مردان نیز داده شده است. لذا در اینجا می بینیم خطاب اتفاقاعمومی است اما در دو آیه جداگانه مردان و زنان را مخاطب قرار می دهد.
ایشان قائل است که خطاب در آیه مختص زنان مومنه است و شامل عموم مردم به معنای ناس نمی شود. در پاسخ عرض کردم آیه تنها به پوشش سر و بدن اشاره ندارد بلکه در صدر آیه به پوشش نگاه و غض بصر نیز اشاره شده که همین مساله پوشش نظر و نگاه در آیه قبل یعنی آیه 30 سوره نور خطاب به مردان مومن نیز آمده است. یعنی عمومیت و خطاب هم به مردان و هم به زنان مومن است. (جمع زنان و مردان همان ناس است).
اما آیه نسبت به زنان غیر مسلمان دستوری ندارد و آنها را مخاطب قرار نداده است و دستور رعایت حجاب نسبت به زنان غیر مسلمان نیست.
سلام استادقانون باید از یک منشا معتبر نتیجه گرفته شود
با سلام به شما همراه گرامی؛
در پاسخ به قسمت اول سوال شما توجه به این نکته ضروری است که:
وقتی در اسلام حجاب اجباری نیست
حکومت ایران با توجه به کدام منبع معتبر حجاب را اجباری کرده است ؟
در پاسخ به قسمت دوم سوال باید عرض کنم هر کشوری با توجه به مصالح و مفاسد حکومتی، برای جامعه قوانین اجتماعی وضع می کند، شما هیچ کشوری را بدون قانون نخواهید یافت اما طبیعتا قوانین کشورها متفاوت خواهد بود.
از آنجا که ایران دارای حکومت اسلامی است متولیان امر بر اساس مصالح جامعه اسلامی قانون رعایت حجاب را با توجه به وجوبی که در آیات ذکر شده، و با استفاده از روایات که از اصلی ترین منابع فقه امامیه هستند، وضع نموده اند.
در کشوری که مبنای حکومتی آن دستورات اسلام و قرآن است رعایت حجاب توسط بانوان آن کشور یکی از لازمه های آن به شمار می رود.
لذا توجه داشته باشید همانطور که در پستهای پیشین عنوان شده قران کریم در آیه 41 سوره حج نیز مساله امر به معروف و نهی از منکر را بیان نموده و وظیفه حاکم دولت اسلامی اجرای دستورات شارع است.
آیه می فرماید:
«« الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»؛
(آنان که خدا را یاری میکنند) آنهایی هستند که اگر در روی زمین به آنان اقتدار و تمکین دهیم نماز به پا میدارند و زکات میدهند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند و (از هیچ کس جز خدا نمیترسند چون میدانند که) عاقبت کارها به دست خداست.
در نتیجه حکومت ایران با توجه به آیاتی از قرآن کریم که وجوب حجاب را ثابت می کنند رعایت حجاب را برای بانوان امری الزامی میداند.
ایشان قائل است که خطاب در آیه مختص زنان مومنه است و شامل عموم مردم به معنای ناس نمی شود. در پاسخ عرض کردم آیه تنها به پوشش سر و بدن اشاره ندارد بلکه در صدر آیه به پوشش نگاه و غض بصر نیز اشاره شده که همین مساله پوشش نظر و نگاه در آیه قبل یعنی آیه 30 سوره نور خطاب به مردان مومن نیز آمده است. یعنی عمومیت و خطاب هم به مردان و هم به زنان مومن است. (جمع زنان و مردان همان ناس است).
اما آیه نسبت به زنان غیر مسلمان دستوری ندارد و آنها را مخاطب قرار نداده است و دستور رعایت حجاب نسبت به زنان غیر مسلمان نیست.
با سلام
ممنون از شفاف سازی شما.
استاد گرامی،بنظر می رسد مقصود استارتر محترم از عمومیت به معنای مردم،آن چیزی نیست که شما بیان کردید.
تا آنجایی که بنده اطلاع دارم در قرآن (ناس) برای مجموع مؤمنین و مؤمنات بکار برده نمیشود بلکه معنای وسیعتری دارد...اگر (ناس) را تنها به مؤمنین محدود کنیم در آیات دیگر به مشکل میخوریم. مثلا
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ۚ
ماهِ رمضان است؛ ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانههای هدایت، و فرق میان حق و باطل.
(بقره/185)
اگر در این آیه ناس را به تنها به مؤمنین محدود کنیم آنگاه قرآن تنها برای گروهی از مردم که از قبل ایمان آورده اند معنا میشود...واضح است که چنین برداشتی صحیح نیست. قرآن برای عموم مردم است که میخواهند،در مدرسه ایمان،اسم نویسی کنند،نه آنکه از قبل مؤمن بوده باشند.
بنابراین بنظر میرسد منظور از ناس تمامی انسان ها باشد...
با این توضیحات،بنظرم مقصود اصلی نویسنده این است که خطاب آیه 30 و 31 مختص مؤمنین است همانطور که خود شما هم اشاره کردید...
و ایشان معتقد هستند،حال که خطاب اختصاصی است، به چه دلیل حکومت اسلامی به خود اجازه میدهد تا حجاب برای عموم مردم، نه تنها برای مؤمنین،اجباری باشد؟
یعنی ما در جمهوری اسلامی ایران 80 میلیون مؤمن داریم؟اگر چنین مردمی داریم پس چرا این همه مشکلات در حکومت اسلامی وجود دارد؟
مگر حکومت اسلامی میتواند مردم را به زور وارد بهشت کند؟
یعنی خداوند نمیتوانست چنین اجباری را به صورت تکوینی در انسان ها قرار دهد تا حجاب را رعایت کنند؟ قرآن میفرماید :
وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
و اگر پروردگار تو مى خواست، تمام کسانى که روى زمین هستند، همگى (به اجبار) ایمان مى آوردند. آیا تو مى خواهى مردم را مجبور سازى که ایمان بیاورند؟! (ایمان اجبارى چه سودى دارد؟!)
(یونس/99)
خداوند میفرماید اگر من میخواستم همه مردم به اجبار مؤمن میشدند، آنگاه ما کاسه داغ تر از آش شده ایم؟
اگر عده ای فکر میکنند با حجاب اجباری در حال خدمت به دین هستند،سخت در اشتباهند.
اینکار نه تنها خدمتی به دین نمی کند بلکه حس انزجار از آن را در توده مردم افزایش می دهد.
قبول دین یک امر قلبی است و اجبار بردار نیست.
ما مفهموم امر به معروف و نهی از منکر را از دیدگاه قرآن،درست متوجه نشده ایم...
اجبار در دین خلاف آیات قرآن است و هر کسی هم خلاف قرآن عمل کند،گویی خواست خودش یا دیگران را بر خواست خدا ترجیح داده است و دچار شرک میشود.
سلام استادقانون باید از یک منشا معتبر نتیجه گرفته شود
در پاسخ به قسمت اول سوال شما توجه به این نکته ضروری است که:
قرآن مجید اساسی ترین منبع قانون اساسی است که در تار و پود و ساخت قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران گنجانده شده است و سایر منابع وحیانی قانون اساسی(سنّت وسیره، اجماع و عقل) نیز، اعتبار و سندیّت خود را از قرآن دریافت می کنند، و به این دلیل که مشروعیت شان را از قرآن گرفته اند، ذیل منابع وحیانی قرار می گیرند، اگرچه قرآن و سنّت منابع خاص و درجه اول قانون اساسی بوده، اما اجماع، عقل، نظریات ولی فقیه و حقوق موضوعه که با محوریت آن منابع ارائه ی طریق دارند، در مرتبه ی بعدی قرار دارند. پس در اعتبار منبع و منشأ قانون شک و شبهه ای نیست.
وقتی در اسلام حجاب اجباری نیست
حکومت ایران با توجه به کدام منبع معتبر حجاب را اجباری کرده است ؟
از آنجا که ایران دارای حکومت اسلامی است متولیان امر بر اساس مصالح جامعه اسلامی قانون رعایت حجاب را با توجه به وجوبی که در آیات ذکر شده، و با استفاده از روایات که از اصلی ترین منابع فقه امامیه هستند، وضع نموده اند.
در کشوری که مبنای حکومتی آن دستورات اسلام و قرآن است رعایت حجاب توسط بانوان آن کشور یکی از لازمه های آن به شمار می رود.
لذا توجه داشته باشید همانطور که در پستهای پیشین عنوان شده قرآن کریم در آیه 41 سوره حج نیز مساله امر به معروف و نهی از منکر را بیان نموده و از وظایف حاکم دولت اسلامی اجرای دستورات شارع است.
رعایت حجاب توسط بانوان مسلمان یک کشور اسلامی از مصادیق معروف بوده و عدم رعایت آن از مصادیق منکر است که حکومت اسلامی وظیفه دارد به این مهم پرداخته و این امرالهی را در جامعه اجرا نماید
آیه می فرماید:
»الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»؛
(آنان که خدا را یاری میکنند) آنهایی هستند که اگر در روی زمین به آنان اقتدار و تمکین دهیم نماز به پا میدارند و زکات میدهند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند و (از هیچ کس جز خدا نمیترسند چون میدانند که) عاقبت کارها به دست خداست.
در نتیجه حکومت و قانون ایران با توجه به منبع معتبر قرآن کریم که آیات آن دلالت بر وجوب حجاب دارد، رعایت این حکم شرعی را الزامی می داند.
سلام استادقانون باید از یک منشا معتبر نتیجه گرفته شود
وقتی در اسلام حجاب اجباری نیست
حکومت ایران با توجه به کدام منبع معتبر حجاب را اجباری کرده است ؟
پیشنهاد میکنم مطالب تاپیکی که در لینک زیر هست مطالعه بفرمایید. می تواند در روشنتر شدن موضوع به شما کمک می کند.
http://www.askdin.com/showthread.php...l=1#post950466
تا آنجایی که بنده اطلاع دارم در قرآن (ناس) برای مجموع مؤمنین و مؤمنات بکار برده نمیشود بلکه معنای وسیعتری دارد...اگر (ناس) را تنها به مؤمنین محدود کنیم در آیات دیگر به مشکل میخوریم.
با سلام
عرض بنده در پرانتز این بود که جمع زنان و مردان همان ناس است. ناس یعنی مردم یعنی مجموعه ای از زنان و مردان صرف نظر از مومن و کافر.
اما رویِ سخن در خطاب آیات 30 و 31 سوره نور می باشد که عموم زنان و مردان مومن است.و بحث در همین آیات بود.
لذا حتی اگر حجاب را واجبی الهی بدانیم، این واجب الهی نیز اختیاری است
سلام
واجب اختیاری یعنی چطوری؟
«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِکَ أَدْني أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً»؛
اى پیامبر، به همسران و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو بخشى از مقنعه هاى خویش را به خود نزدیک کنند تا گردن و سینه آنان آشکار نشود. این پوشش نزدیک ترین راه است براى این که آنان به عفت و حجاب شناخته شوند و در نتیجه مورد آزار فاسقان قرار نگیرند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.فعل «قل» فعلی امری است و فعل امر نیز ظهور در وجوب دارد. قرنهاست که مفسرین و فقها از این آیه وجوب را استنباط میکنند برچه اساس نویسنده متن دلالت امر و وجوب آن را نفی میکند؟
اگه فقها وجوب رو استنباط کرده بودن که الان چادر واجب بود.
با این توضیحات،بنظرم مقصود اصلی نویسنده این است که خطاب آیه 30 و 31 مختص مؤمنین است همانطور که خود شما هم اشاره کردید...
و ایشان معتقد هستند،حال که خطاب اختصاصی است، به چه دلیل حکومت اسلامی به خود اجازه میدهد تا حجاب برای عموم مردم، نه تنها برای مؤمنین،اجباری باشد؟یعنی ما در جمهوری اسلامی ایران 80 میلیون مؤمن داریم؟اگر چنین مردمی داریم پس چرا این همه مشکلات در حکومت اسلامی وجود دارد؟
مگر حکومت اسلامی میتواند مردم را به زور وارد بهشت کند؟
یعنی خداوند نمیتوانست چنین اجباری را به صورت تکوینی در انسان ها قرار دهد تا حجاب را رعایت کنند؟ قرآن میفرماید :
وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
و اگر پروردگار تو مى خواست، تمام کسانى که روى زمین هستند، همگى (به اجبار) ایمان مى آوردند. آیا تو مى خواهى مردم را مجبور سازى که ایمان بیاورند؟! (ایمان اجبارى چه سودى دارد؟!)
(یونس/99)خداوند میفرماید اگر من میخواستم همه مردم به اجبار مؤمن میشدند، آنوقت ما کاسه داغ تر از آش شدیم؟
اگر عده ای فکر میکنند با حجاب اجباری در حال خدمت به دین هستند،سخت در اشتباهند.
اینکار نه تنها خدمتی به دین نمی کند بلکه حس انزجار از آن را در توده مردم افزایش می دهد.
قبول دین یک امر قلبی است و اجبار بردار نیست.
ما مفهموم امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن را درست متوجه نشده ایم...
همانطور که در پاسخ کاربر گلشن عرض شد برخی از قوانین بر اساس مصالح و مفاسد دولت و حکومت برقرار می شود. هر دولت و حکومتی برای خود یکسری قوانین لازم الاجرا دارد.
به عنوان مثال:
همچنین پوشیدن شلوار برای پلیس های زن پاریس اجباریست.
ما تصور میکنیم حجاب طوقی است بر گردن بانوان اما گذشته از قانون و مصلحت حکومتی و... اگر به فلسفه و حکمت حجاب که خواست الهی است توجه نماییم شاید اینقدر در مقابل این مساله جبهه گیری نکنیم. در فلسفه حجاب حکمت های زیادی عنوان شده و به عنوان نمونه دو مورد را اشاره میکنم: یکی آرامش روانی و دوم امنیت اجتماعی. حجاب در مسائل روانشناسی و جامعه شناسی نمود بسیاری دارد. قصد ندارم در این زمینه ورود کنم اما پیشنهاد میکنم حداقل در این دو نمونه تأمل بیشتری بفرمایید. و نکته آخر اینکه حجاب جواز ورود به بهشت نیست که حکومت اسلامی با وادار کردن مردم به رعایت آن مردم را به زور وارد بهشت کند. تقوا و عمل صالح معیار حقیقی است اما یکی از اعمال صالح میتواند در مصداق حجاب نمود پیدا کند.
اگه فقها وجوب رو استنباط کرده بودن که الان چادر واجب بود.
با سلام.
صحبت از چادر نیست چون حجاب اختصاص در پوشیدن چادر ندارد. چادر نمونه ای از حجاب اکمل است.
اگر به فتوای فقها و مفسرین رجوع کنیم وجوب حجاب را در خواهیم یافت.
با سلامعرض بنده در پرانتز این بود که جمع زنان و مردان همان ناس است. ناس یعنی مردم یعنی مجموعه ای از زنان و مردان صرف نظر از مومن و کافر.
اما رویِ سخن در خطاب آیات 30 و 31 سوره نور می باشد که عموم زنان و مردان مومن است.و بحث در همین آیات بود.
با سلام
استاد مغیث گرامی
بنظر استارتر نکته ای را که شما اشاره کردید،میداند.
منظور ایشان از اینکه آیه جنبه عمومی ندارد این است که آیه تنها مختص مؤمنین است نه بقیه مردم(غیر مؤمنین و...)
اگر مؤمنان را جزو عموم مردم نمیدانستند در ادامه به این نکته اشاره نمی کردند که
همچنین آیه فاقد مکلف کردن حتی زنان مؤمنه به حجاب اجباری و نهادن تکلیف بر گردن آنان است.
یعنی ایشان حجاب مؤمنین پذیرفتن،حالا روی اجباری بودن یا نبودن آن بحث میکنند....پس مقصودایشان از عموم مردم،غیر از مؤمنین بوده است و بنظر میرسد به این نکته واقف هستند که مؤمنین هم جزو ناس یا عموم مردم هستند...
بنابراین بنظر بحث اصلی ایشان روی اجباری بودن حجاب چه برای مؤمنین و چه برای غیر مؤمنین مخصوصا در حکومت اسلامی است...
به هر حال خیلی هم مهم نیست، بهتره زیاد روی کلمات حساس نشیم.
با سلام
استاد گرامی شما در نهایت نتیجه گرفتید که اساسی ترین منبع قانون اساسی، قرآن،سنت و سیره،اجماع و عقل است.
پس در اعتبار منبع و منشأ قانون شک و شبهه ای نیست.
بنده هم آیه ای خدمتتان نشان دادم که در قبول دین،اجباری نیست.نه تنها در قبول دین،بلکه در احکام آن هم اجباری نیست.
[SPOILER]
فقط در چند مورد اسلام مجازات دنیوی وضع کرده است که آن هم چون حریم اجتماعی را به خطر می اندازد...
1- زنای علنی که نیاز به 4 شاهد دارد...
2-قتل نفس...
3-کوتاه کردن دست سارق...
4-محاربه...
جز این 4 مورد مجازات دنیوی که تقریبا برای تمام کشور ها حتی کشور های بی دین نیز رعایت می شود،دیگر هیچ مجازات دنیوی برای شخصی تعیین نشده است...
[/SPOILER]
پس حکومت اسلامی به چه دلیلی حجاب اجباری را وضع و به اجرا در میاورد درحالی که قرآن چنین مجوزی نداده است؟
اگر اجبار هیچ پایه و اساس قرآنی ندارد،بهتر نیست آن را به امر به معروف و نهی از منکر ربط ندهیم؟
صادقانه اعلام کنید،همانطور که در دورانی،کشف حجاب اجباری بود،اکنون حجاب اجباری است.
و این اجبار از سوی حکومت است که آن را به صورت قانون اجتماعی درآورده و پایه و اساس قرآنی ندارد،البته منکر آن نیستم که لازمه ایمان،حجاب است اما نه از روی ترس حکومت بلکه باید از روی انگیزه ایمانی باشد.
به همین سادگی.
من به شما حق میدهم تا حس انزجار را تجربه نکنید.
فرض کنید هر روز چند نفر،زمانی که از دم در خانه بیرون آمدید،شما را تعقیب کرده تا بررسی کنند که :
به ناموس مردم نگاه می کنید یا خیر.
لباس آستین بلند و گشاد به تن کردید یا خیر.
موهای سرتان بیش از حد بلند است یا خیر تا نکند دختر مردم به گناه بیفتد.
لباس بدن نما پوشیدید یا خیر.
ریش و سبیل تان را زدید یا خیر.
و...
همه ی این موارد را میتوان به صورت قانون وضع کرد...
دم به ساعت هم بیایند به شما ایراد بگیرنند که چه؟ ما داریم امر به معرف و نهی از منکر می کنیم...
امیدوارم درک کنید،دین اجبار بردار نیست.
بسم الله الرحمن الرحیم
اول اینکه اگر بخواهیم در برابر هر جبر اجتماعی که در قوانین این کشور و هر کشوری جعل میشود موضع گیری اختیاری داشته باشیم ، و دم از اختیار بزنیم
بسیاری از قوانین مدنی کیفری و اساسی در تمام کشورها باید حذف شوند . چون ماهیتشان اجباری است .
و اگر اونها چون معقولند ( مثل قوانین راهنمایی رانندگی ، قوانین مالیات ، قوانین گمرکات ، قوانین کیفری ) اجباری موجه اند ...
لازم است این مطلب گفته شود که حجاب مثل همانها ، هم کاملا علمی است هم منطقی و هم موجه
ثانیا
برای فهمیدن ادله الزامیت حجاب و رعایت آن از جانب عموم افراد جامعه ، در آیات و روایات ، نباید به کلید واژه حجاب بسنده کنیم و بگوییم بله در مورد حجاب ۳ آیه قرآن بیشتر نیست و در چند روایت کلمه حجاب بیشتر نیامده
فی المثل
اگر انجام هر عملی آثار سو داشته باشد و ایجاد مفسده کند مثل کشف حجاب لازمه بزه جرم و مفسده ای باشد مطابق حکم شارع هر امر مفسده انگیزی بلحاظ فقهی حرام شرعی است .
حال این مفسده از جانب یک مسلمان باشد یا کافر تفاوتی نمیکند ، مثل سرقت ، که مسلمان و کافر ندارد .
اول اینکه پوشش زنان و کنیزان در دوران پیامبر(ص) نامناسب و اصلا قابل قیاس با امروز نبوده.با این حال خداوند حجاب را برای همه ی مردم اجباری نکرده است.حتی برای مؤمنینی که این اصول را رعایت نمی کنند،مجازات دنیوی تعیین نکرده.
یعنی خداوند نمی دانست،حجاب نداشتن مفسده ای در آن است که حالا عده ای متوجه آن شده و حرام شرعی اعلام میکنند؟ جای خدا ننشسته اند که حلال و حرام و مجازات میکنند،نشسته اند؟
دوم اینکه خروجی حجاب اجباری در این دوران چه بوده است؟
زنا را در سطح جامعه کاهش داد؟
خود ارضایی جوانان را کاهش داد؟
گرایش مردم به فیلم های نامناسب را کاهش داد؟
آمار طلاق را کاهش داد؟
آمار اختلاس را کاهش داد؟
فساد در نهاد های مختلف را کاهش داد؟
میزان ازدواج در میان جوانان را افزایش داد؟
باعث علاقه ی مردم به دین شد؟
باعث تحکیم بنیان خانواده شد؟
باعث شد مردم مؤمن شوند؟
و...
شما بفرمایید خروجی حجاب اجباری چیست؟
سوم اینکه
قوانین اجتماعی،جنبه حقوقی دارند در حالی که حجاب امر شخصی است...
ایمانی که بخواهد با نگاه کردن به چهار تار مو،فرو ریزد همان بهتر که بریزد!!!
اصلا شیرینی ایمان در همین هست که مردم آزاد باشند و مؤمن از غیر مؤمن تا حدی تشخیص داده شود.حالا بماند حجاب نداشتن هم دلیل بر بی ایمانی نیست... اما حجاب اجباری فرقی بین مؤمن و غیرمؤمن و منافق نمی گذارد...
در پاسخ به قسمت دوم سوال باید عرض کنم هر کشوری با توجه به مصالح و مفاسد حکومتی، برای جامعه قوانین اجتماعی وضع می کند، شما هیچ کشوری را بدون قانون نخواهید یافت اما طبیعتا قوانین کشورها متفاوت خواهد بود.
سلام
هرچند تمایلی به ادامه بحث ندارم ولی برای حسن ختام باید بگویم
من که قانع نشدم که حکومت برای مصالح خودش حجاب رو بر نیمی از جمعیت اجبار کنه !!!!!!
حکومت اگر اسلامیست باید بر طبق اسلام رفتار کند نه مصالح خودش
اول اینکه پوشش زنان و کنیزان در دوران پیامبر(ص) نامناسب و اصلا قابل قیاس با امروز نبوده.با این حال خداوند حجاب را برای همه ی مردم اجباری نکرده است.حتی برای مؤمنینی که این اصول را رعایت نمی کنند،مجازات دنیوی تعیین نکرده.یعنی خداوند نمی دانست،حجاب نداشتن مفسده ای در آن است که حالا عده ای متوجه آن شده و حرام شرعی اعلام میکنند؟ جای خدا ننشسته اند که حلال و حرام و مجازات میکنند،نشسته اند؟
دوم اینکه خروجی حجاب اجباری در این دوران چه بوده است؟
زنا را در سطح جامعه کاهش داد؟
خود ارضایی جوانان را کاهش داد؟
گرایش مردم به فیلم های نامناسب را کاهش داد؟
آمار طلاق را کاهش داد؟
آمار اختلاس را کاهش داد؟
فساد در نهاد های مختلف را کاهش داد؟
میزان ازدواج در میان جوانان را افزایش داد؟
باعث علاقه ی مردم به دین شد؟
باعث تحکیم بنیان خانواده شد؟
باعث شد مردم مؤمن شوند؟
و...شما بفرمایید خروجی حجاب اجباری چیست؟
سوم اینکه
قوانین اجتماعی،جنبه حقوقی دارند در حالی که حجاب امر شخصی است...ایمانی که بخواهد با نگاه کردن به چهار تار مو،فرو ریزد همان بهتر که بریزد!!!
اصلا شیرینی ایمان در همین هست که مردم آزاد باشند و مؤمن از غیر مؤمن تا حدی تشخیص داده شود.حالا بماند حجاب نداشتن هم دلیل بر بی ایمانی نیست... اما حجاب اجباری فرقی بین مؤمن و غیرمؤمن و منافق نمی گذارد...
تعریف نکردن جرم و مجازات دلالت بر حلیت آن نمیکند چنانکه مصرف گوشت خوک و سگ و سیگار و مواد مخدر که فی نفسه مجازاتی در پی ندارد و دلالت بر حلیت آنها و یا مسکوت ماندن شرع در برابرش نمیکند . و همچنین نداشتن حکم دنیوی هم چنین دلالتی (حلیت) ندارد .
ذکر برخی مسائل در رابطه با جامعه و شرایط زمان پیامبر
۱ - نظام اجتماعی زمان پیامبر ساختاری طبقاتی داشت ، کنیزان حقوق برابر با مالکان نداشتند و خرید و فروش میشدند و پایین ترین قشر از اقشار و طبقات جامعه را تشکیل میدادند و جان شان در اختیار مالکان بود . به اختیار به عقد کسی در نمی آمدند اگر کافر بودند که عقدی هم جاری نمیشد ...
در جامعه حال حاضر چنین طبقه اجتماعی ای با این سطح حقوقی وجود ندارد .
۲- برخی احکام در جوامع طبقاتی با حقوق نا برابر زمان بر است ، و دفعتا قابل اجرا نیست . منع شراب در سه مرحله از سفره مردم برداشته شد
حجاب و مهریه داشتن و انتخاب همسر از حقوق زن آزاد بوده و بر عکس در مورد زنان کافر و کنیز این حقوق و پوشش قابل پذیرش جامعه نبود حتی در مورد زن کنیز مسلمان
أَبِیخَالِدٍ الْقَمَّاطِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللهِ(ع) عَنِ الْأَمَةِ أَتُقَنِّعُ رَأْسَهَا قَالَ إِنْ شَاءَتْ فَعَلَتْ وَ إِنْ شَاءَتْ لَمْ تَفْعَلْ سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ کنَّ یُضْرَبْنَ فَیُقَالُ لَهُنَّ لَا تَشَبَّهْنَ بِالْحَرَائِر» (وسائلالشیعه، ج4، ص412)
ولی اگر کنیزی از مالک صاحب فرزند میشو بواسطه جایگاهی که می یافت لازم بود حجاب کند
«أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) عَنْ أُمَّهَاتِ الْأَوْلَادِ لَهَا أَنْ تَكْشِفَ رَأْسَهَا بَيْنَ يَدَيِ الرِّجَالِ قَالَ تَقَنَّعُ» (وسائل الشیعه، ج20، ص207) ا
نتیجه : نداشتن حجاب برخی زنان کنیز دلالت بر حجاب اختیاری نمیکند
۳ - استاد مغیث درباره فعل امر " قل " و افاده وجوب آن توضیح دادند . این آیات تکلیف آور است .
۴ - مردان از طریق چشمها تحریک میشوند . آستانه تحریک کامل مردان تنها در چند ثانیه و با نگاه صورت میگیرد در حالیکه برای زنان در صورت حس تمایل به مرد و حس امنیت آستانه کامل تحریک ۲۰ دقیقه طول میکشد و مرد باید با زن گفتگوی و معاشقه داشته باشد
این ابتداعیات رو در علوم روانشناسی ، نورولوژی سکسوالوژی ، صاحبنظران میدانند و مساله ای کاملا واضح و عامه فهم و بدیهی است .
حال تصور تفاوت جرائم و مفاسدی که علتش تحریک جنسی است در جوامعی که پوشش کامل در زنان هست و امکان ازدواج آنها میسر است
با جوامع بدون پوشش تا چه اندازه متفاوت میتواند باشد .
مسائل دیگری مثل اختلاس و قیمت قبض برق و .. ارتباطی با این موضوع ندارد
نهایتا اینکه در جامعه ما حجاب بمعنی شرعی اش عمومیت ندارد ، طلاق و این مسائل عمدتا دستاورد مدرنیته عدم آگاهی های لازم درباره زندگی مشترک و مسائل اقتصادی و اخلاقی است
در حالیکه حجاب برای زن و مرد عفیف بودن است و مقوم نهاد خانواده
تعریف نکردن جرم و مجازات دلالت بر حلیت آن نمیکند چنانکه مصرف گوشت خوک و سگ و سیگار و مواد مخدر که فی نفسه مجازاتی در پی ندارد و دلالت بر حلیت آنها و یا مسکوت ماندن شرع در برابرش نمیکند . و همچنین نداشتن حکم دنیوی هم چنین دلالتی (حلیت) ندارد .ذکر برخی مسائل در رابطه با جامعه و شرایط زمان پیامبر
.
.
.
نتیجه : نداشتن حجاب برخی زنان کنیز دلالت بر حجاب اختیاری نمیکند
با سلام و احترام
اول اینکه بنده جایی اشاره نکردم که عدم رعایت حجاب چون مجازات دنیوی ندارد،پس مجاز هستیم حجاب نداشته باشیم...
بنده عرضم این بود،حال که خطاب خداوند به مؤمنین است و در صورت رعایت نکردن آن اصول،مجازات دنیوی هم تعیین نشده است،دیگر اجبار کردن دیگران،کاری که حکومت اسلامی برای رعایت آن میکند،برای چیست؟
لطفا حجاب را با مواد مخدر و سیگار و... هم سطح قرار ندهید این موارد علاوه بر حریم اجتماعی،جان هزاران انسان را بخطر می اندازد حتی یک مورد آن هم فاجعه به بار
می آورد...
از طرفی بنظر شما یک مؤمن حقیقی که معتقد به حجاب است میتواند به خود اجازه دهد،چون در کشوری زندگی میکند که حجاب نداشتن جزء قوانین اجتماعی آن
است،حجابش را بردارد؟
بنده هم بار ها بار ها گفتم حجاب لازمه ایمان است اما به شرطی که حقیقتا با انگیزه ایمانی و از روی اختیار باشد، نه جبر اجتماعی و حکومتی.اجباری نبودن حجاب دلیل بر حلیت آن نیست در عین حال کسی هم حق ندارد دیگران را مجبور به اجرا درآوردن آن کند...
آیا در امور ایمانی باید اختیار شخص معنا پیدا کند یا خیر؟نمونه های حجاب اجباری را میبینید که با خروج از کشور حجاب شان را بر میدارند...
احساس می کنم حلیت با اجباری نبودن خلط شده است...
__________________________________________________________________
دوم اینکه غرض از اشاره به وضع پوشش زنان و کنیزان در دوران پیامبر این نبود که نشان دهم نداشتن حجاب برخی زنان کنیز دلیل بر حجاب اختیاری نمیکند...
بلکه مقصود این بود که به این نکته اشاره کنم،در زمان پیامبر با وجود پوشش های نامناسب،خداوند همه ی مردم را چه مؤمن و چه غیر را مجبور به حجاب نمی کند با اینکه خداوند بهتر از من شما از مفسده ای که در این امور وجود دارد آگاه است با این حال اجبار در کار نیست...
باز هم تأکید میکنم مجبور نکردن دلیل بر حلیت و رضایت خدا نیست اما کسی هم حق ندارد مردم را به زور حجاب سرشان کند،ایشان باید با اختیار خودشان حجاب را رعایت کنند و احدی هم جز خداوند در این امور شخصی،حق ندارد خللی وارد کند.
۳ - استاد مغیث درباره فعل امر " قل " و افاده وجوب آن توضیح دادند . این آیات تکلیف آور است .۴ - مردان از طریق چشمها تحریک میشوند . آستانه تحریک کامل مردان تنها در چند ثانیه و با نگاه صورت میگیرد در حالیکه برای زنان در صورت حس تمایل به مرد و حس امنیت آستانه کامل تحریک ۲۰ دقیقه طول میکشد و مرد باید با زن گفتگوی و معاشقه داشته باشد
این ابتداعیات رو در علوم روانشناسی ، نورولوژی سکسوالوژی ، صاحبنظران میدانند و مساله ای کاملا واضح و عامه فهم و بدیهی است .
بین واجب بودن با مجبور کردن دیگران فرق است.
اینکه مرد با نگاه،سریعتر تحریک میشود،خب بشود... مگر خداوند به مؤمنان هم نفرموده چشم های خودشان را فرو گیرند؟
بنابراین حتی در صورت حجاب نداشتن بانوان،مردان با کنترل نگاه میتوانند تحریک نشوند... این مورد کاملا واضح است و حتی نیازی به ابتداعیات در علوم روانشناسی هم ندارد...تحریک شدن سریع مردان هم مجوز این را نمیدهد مردم را به حجاب مجبور کنیم...
خداوند میفرماید :
[SPOILER]
وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لٰکِنْ يُضِلُ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَ لَتُسْأَلُنَ عَمَّا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
و اگر خدا میخواست، همه شما را امت واحدی قرارمیداد؛ (و همه را به اجبار وادار به ایمان میکرد؛ امّا ایمان اجباری فایدهای ندارد!) ولی خدا هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و لایق بداند) هدایت میکند! (به گروهی توفیق هدایت داده، و از گروهی سلب میکند!) و یقیناً شما از آنچه انجام میدادید، بازپرسی خواهید شد!
(نحل/93)
وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
و اگر پروردگار تو مى خواست، تمام کسانى که روى زمین هستند، همگى (به اجبار) ایمان مى آوردند. آیا تو مى خواهى مردم را مجبور سازى که ایمان بیاورند؟! (ایمان اجبارى چه سودى دارد؟!)
(یونس/99)
[/SPOILER]
یعنی اگر خداوند میخواست همه مردم به اجبار مؤمن میشدند...ولی مشیت خداوند اینطور نبوده تا در مقوله ایمان اجبار باشد... وگرنه خداوند بهتر از حکومت اسلامی میتوانست زنان را به صورت تکوینی به داشتن حجاب مجبور سازد...
فکر میکنم صلاح در این باشد که بیشتر از این به بحث ادامه ندهم چون صحبت جدیدی ندارم.دوستان دیگر هم نظری داشتند بفرمایند،استفاده میکنیم...
موفق باشید.
حجاب اجباری
حجاب اجباری بر نیمی از جمعیت
سلام
من هم معتقد هستم اگر وجوب حجاب از منابع دینی قابل استخراج نباشد؛ نباید اجباری باشد (به قید «اگر» دقت بفرماپید لطفاْ)
اما شما دو دوست عزیز (بخصوص خانم گلشن که از واژه «نیمی از جامعه» استفاده میکنند) جوری میفرمایید حجاب اجباری که هر کی نداند فکر میکند در کشور ما نیمی از جامعه (خانمها) در پوشش چادر و روبنده از منزل خارج میشوند!
قطعاْ خودتان از وضعیت پوشش بخش زیادی از خانمها کاملا اطلاع دارید که اگر فاصله ابتدا تا انتهای موی آنها 50 سانت باشد فقط روی 10 سانت وسط یک پارچه انداختهاند و 40 سانت دیگر که به انواع رنگ و مش و فر و سایر جلوههای ویژه مزین شده در معرض دید قرار دارد. چهره کاملاْ آرایش شده و گردن و گوشها و سینه کاملاْ مشخص بوده و حتی در مواردی بند سو.... آنها و بخشهایی از محتویات داخل سو.... نیز آشکار است. میزان چسبندگی مانتوها و شلوارهایشان پسرها را به درجهای از عرفان رسانده که سایز لباس یک سوم دخترها را میدانند!! از کمر به پایین را دیگر نمیتوانم توضیح بدهم چون قطعاْ مدیران اسک دین بنده را به جرم ترویج پ.و.ر.ن بلاک خواهند کرد! x_x
با این اوصاف دیگر نمیدانم مشکل آن پارچه 10 سانتی روی سر است یا انتظار دارید خانمها با پوششی شبیه به کنار دریا بیرون بیایند؟!
ایمانی که بخواهد با نگاه کردن به چهار تار مو،فرو ریزد همان بهتر که بریزد!!!
اولا تنها دلیل این موضوع فرو ریختن ایمان نیست
فرض کنید در جایی مهمان هستید و یکی از خانمهای محترم اقوام نزدیک شما (همسر؛ مادر؛ خواهر و....) همراه شماست
آن وقت یک مرد (مثلاْ پسر آن خانواده) بدون پیراهن و شلوار و تنها با لباس زیر بیاید روی مبل رو به خانم همراه شما بنشیند
وقتی هم شما و خانم همراه شما اعتراض میکنید (که بی شک اعتراض خواهید کرد) بگوید زنی که با دیدن اندام یک مرد متزلزل بشود همان بهتر که متزلزل شود!
اما اینجا بیشتر از آنکه بحث متزلزل شدن مطرح باشد؛ بحث رعایت حرمت است
درست است که بدن مال آن آقاست لباس هم مال خودش است اما نمیتواند بگوید هر جور دلم بخواهد جلوی شما ظاهر میشوم
چون شما برای خود و زن همراه شما هم برای خود حرمت حضور قایل هستید و از اطرافیان انتظار دارید شان شما را با پوشش مناسب حفظ کنند
ثانیا دلیل دیگر قطعا فرو ریختن ایمان است
شما برای من بفرمایید ایمان با چه چیزهایی فرو میزیزد؟ با چهارتا کاغذ پاره
روش صحیحی نیست که سعی کنیم با استفاده از کلمات سطحی (چهار تا تار مو) سطح مسیله را پایین بیاوریم
مثل اینکه من بگویم کسی که با یک دانه قرص (سیانور فرضا) میمیرد همان بهتر که بمیرد
اینجا که موضوع اندازه قرص نیست بحث اثرگذاری آن قرص است. بله قطعا زیباییهای زن این توانایی را دارد که ایمان یک مرد را فرو بریزد
ضمنا در بحث آزادی پوشش؛ تنها موی سر (آن هم فقط 4 تار آن!) مطرح نیست بلکه بحث پوشش کل بدن و همچنین آرایش صورت و لباس مطرح است
خروجی حجاب اجباری در این دوران چه بوده است؟زنا را در سطح جامعه کاهش داد؟
خود ارضایی جوانان را کاهش داد؟
گرایش مردم به فیلم های نامناسب را کاهش داد؟
آمار طلاق را کاهش داد؟
آمار اختلاس را کاهش داد؟
فساد در نهاد های مختلف را کاهش داد؟
میزان ازدواج در میان جوانان را افزایش داد؟
باعث علاقه ی مردم به دین شد؟
باعث تحکیم بنیان خانواده شد؟
باعث شد مردم مؤمن شوند؟
و...شما بفرمایید خروجی حجاب اجباری چیست؟
«میگویند عسل داروی سرماخوردگی است
اما شخصی عسل خورد ولی سرماخوردگیش بدتر شد
پس عسل داروی سرماخوردگی نیست» شما بدون در نظر گرفتن سایر عوامل؛ دارید تمام نتایج را با صرفا به یک عامل مرتبط میکنید
به منظور:
کاهش زنا در سطح جامعه
کاهش خود ارضایی جوانان
کم شدن گرایش مردم به فیلمهای غیراخلاقی
رشد آمار ازدواج بین جوانان
تحکیم بنیان خانواده
مومنتر شدن مردم
و....
نیاز به «مجموعهای» از عوامل است که «یکی از آنها» حجاب است
آمار اختلاس را کاهش داد؟
فساد در نهاد های مختلف را کاهش داد؟
باعث علاقه ی مردم به دین شد؟
درست مثل اینکه من از شما بپرسم استفاده از ایربگ در ماشینها چه تاثیر مثبتی داشته؟
سرعت اینترنت را افزایش داده؟
صف نانواییها را خلوت کرده؟
شیوع بیماریهای عفونی را کاهش داده؟
این چه استدلالی است؟!
اولا تنها دلیل این موضوع فرو ریختن ایمان نیست
فرض کنید در جایی مهمان هستید و یکی از خانمهای محترم اقوام نزدیک شما (همسر؛ مادر؛ خواهر و....) همراه شماست
آن وقت یک مرد (مثلاْ پسر آن خانواده) بدون پیراهن و شلوار و تنها با لباس زیر بیاید روی مبل رو به خانم همراه شما بنشیند
وقتی هم شما و خانم همراه شما اعتراض میکنید (که بی شک اعتراض خواهید کرد) بگوید زنی که با دیدن اندام یک مرد متزلزل بشود همان بهتر که متزلزل شود!اما اینجا بیشتر از آنکه بحث متزلزل شدن مطرح باشد؛ بحث رعایت حرمت است
درست است که بدن مال آن آقاست لباس هم مال خودش است اما نمیتواند بگوید هر جور دلم بخواهد جلوی شما ظاهر میشوم
چون شما برای خود و زن همراه شما هم برای خود حرمت حضور قایل هستید و از اطرافیان انتظار دارید شان شما را با پوشش مناسب حفظ کنندثانیا دلیل دیگر قطعا فرو ریختن ایمان است
(اسکناس)؛ با یک استکان الکل (مشروبات)؛ با رختن چهار قطره خون (قتل)
شما برای من بفرمایید ایمان با چه چیزهایی فرو میزیزد؟ با چهارتا کاغذ پاره
روش صحیحی نیست که سعی کنیم با استفاده از کلمات سطحی (چهار تا تار مو) سطح مسیله را پایین بیاوریم
مثل اینکه من بگویم کسی که با یک دانه قرص (سیانور فرضا) میمیرد همان بهتر که بمیرد
اینجا که موضوع اندازه قرص نیست بحث اثرگذاری آن قرص است. بله قطعا زیباییهای زن این توانایی را دارد که ایمان یک مرد را فرو بریزد
ضمنا در بحث آزادی پوشش؛ تنها موی سر (آن هم فقط 4 تار آن!) مطرح نیست بلکه بحث پوشش کل بدن و همچنین آرایش صورت و لباس مطرح است
با سلام و احترام خدمت Reza-d گرامی
خیلی وقت بود در سایت حضور نداشتید،خوشحالم که دوباره شما را میبینم@};-
آقا رضا قصد تعریف ندارم اما تا آنجایی که بنده از شما شناخت دارم ذهن فعال و قدرت تجزیه و تحلیل بالایی دارید و هم ریزبین و دقیق هستید.
ببینید برادر گرامی بنده منظورم از اینکه گفتم
ایمانی که بخواهد با نگاه کردن به چهار تار مو،فرو ریزد همان بهتر که بریزد!!!
این عبارت را میتوان به صورت های مختلف تفسیر کرد...تفسیر بنده هم به این شدت که شما تحلیل کردید نبود!! اصلا خودم هم شاخ درآوردم که چنین برداشت های عجیبی از یک جمله کردید.:-s
بنده به صورت کنایه وار چنین حرفی زدم.
یعنی اگر 4 تار مو پیدا باشد،آنقدر در مخاطب تاثیر نمی گذارد که ایمانش بریزد...نمیدانم برای بنده که چنین است...
چهار تار مو هم نه به معنای اینکه پوشش مردم در حد انسان های اولیه باشد!!!
یعنی انقدر سر چهار خاله مو بیرون زده به مردم ایراد نگیرید که حجاب تان را درست کنید ...
در آخر هم،انتقاد بنده روی اجبارحکومت است.کجا بحث آزادی پوشش کل بدن را کردم؟یکم انصاف بخرج بدید،شما هم میدانید بنده آنقدر هم تند نرفتم.
تمام شد و رفت.شما بیش از حد بزرگ و شاخ و بالش دادید.
ان شاءالله اگر توانستم نظرم را درمود پست های بعدی میدهم.
خدا بخیر بگذراند از این یک پست هزاران تفسیر بیرون نکشید.happy
خدا بخیر بگذراند از این یک پست هزاران تفسیر بیرون نکشید
نه اصلا قصدم تفسیر کردن نبود؛ متوجه منظور شما هم شدم که کنایه زدید
منتهی من هم عرض کردم که این کنایه نمیتواند حق مطلب را ادا کند چون در عمل تاثیرگذاری بیحجابی بسیار سنگین است
نه به معنای اینکه پوشش مردم در حد انسان های اولیه باشد!!!
در آخر هم،انتقاد بنده روی اجبارحکومت است.کجا بحث آزادی پوشش کل بدن را کردم؟
موضوع دقیقا همین است بزرگوار
من از شما میپرسم تا چه حد انتظار دارید اجبار نباشد؟
روسری زدن آزاد شود؟
مانتو پوشیدن آزاد شود؟ (مثلا پیراهن و شلوار مجاز باشد)
کوتاهی شلوار چقدر باشد؟
کوتاهی پیراهن چقدر باشد؟
آیا پوشیدن شلوارک هم مجاز باشد؟
لطفا حدود مورد نظرتان را بفرماپید تا ادامه عرایضم را بگویم
این سه مورد هم کاملا بی ربط بوده و چیزی بجز سفسطه نبود
درست مثل اینکه من از شما بپرسم استفاده از ایربگ در ماشینها چه تاثیر مثبتی داشته؟
سرعت اینترنت را افزایش داده؟
صف نانواییها را خلوت کرده؟
شیوع بیماریهای عفونی را کاهش داده؟
با سلام
بنده از قصد این سوال های بی ربط را پرسیدم... به نوعی باز هم کنایه بود!!!
میخواستم بدانم واقعا خروجی حجاب اجباری چیست و در کجاست؟
قصدم این بود یادآور شوم که ما در کشورمان مشکلات عمیق تری نسبت به حجاب داریم... حکومت اسلامی تمام افتخارش حجاب است و بس.غیر از حجابش کمتر موردی را میتوان یافت که اسلامی باشد...
موضوع دقیقا همین است بزرگوار
من از شما میپرسم تا چه حد انتظار دارید اجبار نباشد؟
روسری زدن آزاد شود؟
مانتو پوشیدن آزاد شود؟ (مثلا پیراهن و شلوار مجاز باشد)
کوتاهی شلوار چقدر باشد؟
کوتاهی پیراهن چقدر باشد؟
آیا پوشیدن شلوارک هم مجاز باشد؟
لطفا حدود مورد نظرتان را بفرماپید تا ادامه عرایضم را بگویم
به طور کلی بنده با آزادی عقیدتی مردم موافق هستم.
ببینید بنده در مورد حجاب خیلی پیچیده فکر نمی کنم...
هر کسی می خواهد حجاب داشته باشد،اجباری درکار نیست. هرکسی هم نمی خواهد حجاب داشته باشد،باز هم اجباری نیست.ما حافظ ایمان مردم نیستیم...
اما و اما نظرم در مورد حدود پوشش :
1-همانقدر که من و شما در پوشش خودمان در حد متعارف آزاد هستیم، بانوان هم در همین حد میتوانند آزاد باشند.
2-اینکه در فصل تابستان من و شما میتوانیم لباس های تابستانی و راحت بپوشیم آنها هم چنین امکانی داشته باشند.
3-اینکه ما روسری نمیگذاریم آنها هم آزاد باشند که نگذارند...اگر موهایشان بیش از حد بلند است میتوانند آن را جمع و جور کرده و ببندند...
4-شلوار هم چیزی شبیه من و شما. البته نه انقدر کوتاه که در حد شرت باشد...
من فکر میکنم آنقدر بانوان ما از من و شما باهوش تر هستند که تشخیص دهند تا چه حد از پوشش باعث میشود مورد آزار قرار نگیرند.
انقدر بانوان ما درک و فهم شان بالاست که میدانند با لباس زیر نباید بیرون رفت و آمد کرد همانطور که ما اقایان این موضوع را درک میکنیم...
شما در حالت عادی مردی را در خیابان می بینید که تمام لباسش را در آورده باشد؟یا پیراهن کوتاه بپوشد تا دور تا دور شکم و کمرش پیدا باشد؟
شما هر حالتی که برای خودتان تصور میکنید،مشابه آن را هم برای بانوان در نظر داشته باشید.
ما در کشورمان مشکلات عمیق تری نسبت به حجاب داریم
اینکه مسئولین از سایر مسائل کم و بیش غافل هستند حرف درستی است
اما شما بفرمائید اگر یک مسئولی از 10 مسئولیت خود 2 را انجام داد و 8 تا را انجام نداد
عقلانی است که بگوئیم تو که به آن 8 تا رسیدگی نمیکنی پس اشتباه کردی که 2 را درست انجام دادی؟!
آنقدر بانوان ما از من و شما باهوش تر هستند که....
انقدر بانوان ما درک و فهم شان بالاست که....
تصویری که از نوع پوشش فعلی خانمها در چند پست قبل ارائه کردم و شما هم قطعا نمونهاش را در خیابانها دیدهاید مال کشور دیگری نبود
شما در حالت عادی مردی را در خیابان می بینید که تمام لباسش را در آورده باشد؟
یا پیراهن کوتاه بپوشد تا دور تا دور شکم و کمرش پیدا باشد؟
شما چند زن را میشناسید که اگر مردی پاچهاش بالا باشد پاهای آن مرد را دید بزنند؟
قیاس شما قیاس اشتباهی است. اگر قرار است مقایسه کنید باید میل به خودنمایی زنان را با میل به تماشا در مردان مقایسه کنید
بله ما بطور کلی مردی را نمیبینیم که پاهایش را بیرون بیندازد همانطور که مردی را نمیبینیم که رژ لب بزند و ریمل بکشد یا ابروهایش را تاتو کند
نظرم در مورد حدود پوشش
قطعا افراد زیادی هستند که با نظر شما موافق نیستند و انتظار آزادی بسیار بیشتری را دارند
حق آنها چه میشود؟
با سلام و احتراماول اینکه بنده جایی اشاره نکردم که عدم رعایت حجاب چون مجازات دنیوی ندارد،پس مجاز هستیم حجاب نداشته باشیم...
بنده عرضم این بود،حال که خطاب خداوند به مؤمنین است و در صورت رعایت نکردن آن اصول،مجازات دنیوی هم تعیین نشده است،دیگر اجبار کردن دیگران،کاری که حکومت اسلامی برای رعایت آن میکند،برای چیست؟لطفا حجاب را با مواد مخدر و سیگار و... هم سطح قرار ندهید این موارد علاوه بر حریم اجتماعی،جان هزاران انسان را بخطر می اندازد حتی یک مورد آن هم فاجعه به بار
می آورد...
از طرفی بنظر شما یک مؤمن حقیقی که معتقد به حجاب است میتواند به خود اجازه دهد،چون در کشوری زندگی میکند که حجاب نداشتن جزء قوانین اجتماعی آن
است،حجابش را بردارد؟
بنده هم بار ها بار ها گفتم حجاب لازمه ایمان است اما به شرطی که حقیقتا با انگیزه ایمانی و از روی اختیار باشد، نه جبر اجتماعی و حکومتی.اجباری نبودن حجاب دلیل بر حلیت آن نیست در عین حال کسی هم حق ندارد دیگران را مجبور به اجرا درآوردن آن کند...
آیا در امور ایمانی باید اختیار شخص معنا پیدا کند یا خیر؟نمونه های حجاب اجباری را میبینید که با خروج از کشور حجاب شان را بر میدارند...
احساس می کنم حلیت با اجباری نبودن خلط شده است...__________________________________________________________________
دوم اینکه غرض از اشاره به وضع پوشش زنان و کنیزان در دوران پیامبر این نبود که نشان دهم نداشتن حجاب برخی زنان کنیز دلیل بر حجاب اختیاری نمیکند...
بلکه مقصود این بود که به این نکته اشاره کنم،در زمان پیامبر با وجود پوشش های نامناسب،خداوند همه ی مردم را چه مؤمن و چه غیر را مجبور به حجاب نمی کند با اینکه خداوند بهتر از من شما از مفسده ای که در این امور وجود دارد آگاه است با این حال اجبار در کار نیست...باز هم تأکید میکنم مجبور نکردن دلیل بر حلیت و رضایت خدا نیست اما کسی هم حق ندارد مردم را به زور حجاب سرشان کند،ایشان باید با اختیار خودشان حجاب را رعایت کنند و احدی هم جز خداوند در این امور شخصی،حق ندارد خللی وارد کند.
بین واجب بودن با مجبور کردن دیگران فرق است.
اینکه مرد با نگاه،سریعتر تحریک میشود،خب بشود... مگر خداوند به مؤمنان هم نفرموده چشم های خودشان را فرو گیرند؟
بنابراین حتی در صورت حجاب نداشتن بانوان،مردان با کنترل نگاه میتوانند تحریک نشوند... این مورد کاملا واضح است و حتی نیازی به ابتداعیات در علوم روانشناسی هم ندارد...تحریک شدن سریع مردان هم مجوز این را نمیدهد مردم را به حجاب مجبور کنیم...
خداوند میفرماید :[SPOILER]
وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لٰکِنْ يُضِلُ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَ لَتُسْأَلُنَ عَمَّا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
و اگر خدا میخواست، همه شما را امت واحدی قرارمیداد؛ (و همه را به اجبار وادار به ایمان میکرد؛ امّا ایمان اجباری فایدهای ندارد!) ولی خدا هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و لایق بداند) هدایت میکند! (به گروهی توفیق هدایت داده، و از گروهی سلب میکند!) و یقیناً شما از آنچه انجام میدادید، بازپرسی خواهید شد!
(نحل/93)وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
و اگر پروردگار تو مى خواست، تمام کسانى که روى زمین هستند، همگى (به اجبار) ایمان مى آوردند. آیا تو مى خواهى مردم را مجبور سازى که ایمان بیاورند؟! (ایمان اجبارى چه سودى دارد؟!)
(یونس/99)[/SPOILER]
یعنی اگر خداوند میخواست همه مردم به اجبار مؤمن میشدند...ولی مشیت خداوند اینطور نبوده تا در مقوله ایمان اجبار باشد... وگرنه خداوند بهتر از حکومت اسلامی میتوانست زنان را به صورت تکوینی به داشتن حجاب مجبور سازد...
فکر میکنم صلاح در این باشد که بیشتر از این به بحث ادامه ندهم چون صحبت جدیدی ندارم.دوستان دیگر هم نظری داشتند بفرمایند،استفاده میکنیم...موفق باشید.
سلام علیکم
بحث شما با رضای گرامی در حیثیت دیگری اتفاق افتاده بنده بالاجمال مواردی رو ذکر میکنم تا به بحث ادامه بدهید و این مسائل رو هم مد نظر داشته باشید
۱ - اگر کسی به مالباخته ای بگوید خب مالت رو نگهدار مردم رو دزد نکن ، حرف درستی زده است ولی تنها به یک حیثیت این قضیه اشاره کرده ، از طرفی سرقتی اتفاق افتاده است و دزد در هر حال باید مجازات شود .
بله چشمهایت را نگهدار مردم رو لخت نبینی . بله این درست و حکم شارع است ولی تنها حکم هم نیست همانطور که حکم به چشم پوشی داده شده شارع مقدس به حیثیت دیگر یعنی التزام و وجوب موکد در حفظ حجاب را صادر فرموده . یومنون ببعض و یکفرون ببعض نباشیم .
آیاتی هم که در بخش آخر هم آوردید خداوند به احاطه خود بر هدایت جمیع مردم اشاره میکند این آیات دلالت بر بی اثر کردن احکام نمیکند از جمله احکام حجاب .
۲ - شما فرمودید مصرف سیگار و مواد مخدر آسیب زا و مخرب و نابود کننده است با کشف حجاب مقایسه نکنید ! ظاهرا شما آثار غریزه در اکثر شیونات حیات فردی و اجتماعی انسانی خبر ندارید و حتی در حد مواد پخدر و سیگار هم برایش اهمیت قائل نیستید .
خب این نگاه تجانسی با واقعیت حیات بشری ندارد علوم مختلفی در تاثیر غریزه در روابط فردی و اجتماعی پرداخته اند در تمام شاخه های علوم انسانی این قوه تعیین کننده و معیار است .
۳ - قبلا در مورد شرایط اجتماعی جامعه زمان پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و عدم امکان الزام حجاب عمومی مطالبی رو ذکر کردم
از طبقات اجتماعی صحبت شد ، و مانعیت این مساله بر عمومیت حجاب
مساله حجاب تنها موردی نبود که در زمان حیات پیامبر قابلیت اجرایی پیدا نکرد ، برده داری هم با این ساختار اجتماعی نمیتوانست لغو شود و این دلالت بر موافقت شارع مقدس با بردهداری و بهره کشی از دیگران نمیکند .
برای برده داری جرم و مجازات هم تعیین نشد چون جامعه پذیرای آن نبود .
مثل شراب که ممنوعیت و جرم انگاری خرید و فروشش تا مدتها ممکن نبود چون تنها منبع درآمد بسیاری از مردم بود . بعدها و بمرور زمان حکم بر ممنوعیت صادر شد یعنی زمانی که گزینه های دیگری موجود بود .
۴ - ادله الزام حجاب عمومی رو ذکر کردیم و دفاعیات همگی ایجابی بودند
حال وجه سلبی اش را در نظر میگیریم . با طرح این بحث که : جواز کشف حجاب در جامعه آیات و روایات نداریم ، در هیچ آیه و روایتی اشاره و تصریحی نداریم دال بر جواز کشف حجاب در جامعه یا اینکه حجاب امری اختیاری است و شارع مقدس در برابر این حکم در جامعه رای موافق دارد یا سکوت اختیار میکند و این امر رو به بندگان و اختیار آنها میسپرد .
بابت طولانی شدن مطلب عذرخواهم
اما شما دو دوست عزیز (بخصوص خانم گلشن که از واژه «نیمی از جامعه» استفاده میکنند) جوری میفرمایید حجاب اجباری که هر کی نداند فکر میکند در کشور ما نیمی از جامعه (خانمها) در پوشش چادر و روبنده از منزل خارج میشوند!قطعاْ خودتان از وضعیت پوشش بخش زیادی از خانمها کاملا اطلاع دارید که اگر فاصله ابتدا تا انتهای موی آنها 50 سانت باشد فقط روی 10 سانت وسط یک پارچه انداختهاند و 40 سانت دیگر که به انواع رنگ و مش و فر و سایر جلوههای ویژه مزین شده در معرض دید قرار دارد. چهره کاملاْ آرایش شده و گردن و گوشها و سینه کاملاْ مشخص بوده و حتی در مواردی بند سو.... آنها و بخشهایی از محتویات داخل سو.... نیز آشکار است. میزان چسبندگی مانتوها و شلوارهایشان پسرها را به درجهای از عرفان رسانده که سایز لباس یک سوم دخترها را میدانند!! از کمر به پایین را دیگر نمیتوانم توضیح بدهم چون قطعاْ مدیران اسک دین بنده را به جرم ترویج پ.و.ر.ن بلاک خواهند کرد!
با این اوصاف دیگر نمیدانم مشکل آن پارچه 10 سانتی روی سر است یا انتظار دارید خانمها با پوششی شبیه به کنار دریا بیرون بیایند؟!
سلام برادر گرامی
شما به اون تعداد بسیار اندک نگاه نکنید(البته من در تعجبم شما اینقدر دقیق نگاه کردین که این جزییات و هم دیدین ؟
مگر مردها نباید نگاهاشان را حفظ کنند ؟ فقط زنها باید حجاب کنند که مرد به گناه نیفتد ولی مردها تا می توانند با دقت زیاد نگاه کنند ؟)
که با اون وصفی که کردین ممکنه بیان تو خیابون (البته شما خیلی ابشو زیاد کردین)
انچه مسلم است اکثر زنان جامعه از قبیل دختران دانش اموز و کارمندان اداری
تحت پوشش محکم حجاب اجباری هستند
نمیدانم کدام یک از دوستان سابق هستید؛ به هر حال ارادتمندم
یادم رفت پاسخ این پست را بدهم... شما بزرگوارید بنده کوچیک تر از شمام...
راستش تا حالا بیشتر ناظر پست های شما بودم و من بیشتر با شما آشنایی دارم تا شما با من و کمتر پیش آمده تا گفتگویی داشته باشیم...
حجاب به اندازه کافی یک موضوع عمیق و تاثیرگذار است
اینکه مسئولین از سایر مسائل کم و بیش غافل هستند حرف درستی است
اما شما بفرمائید اگر یک مسئولی از 10 مسئولیت خود 2 را انجام داد و 8 تا را انجام نداد
عقلانی است که بگوئیم تو که به آن 8 تا رسیدگی نمیکنی پس اشتباه کردی که 2 را درست انجام دادی؟!
برادر جان
مشکل اینجاست که همان یک مسئولیت را هم درست انجام نمیدهند...
همان هایی که مسئول این کار هستند اگر بپرسید آیه حجاب کدام است اکثرا نمی دانند...
آنها نگران آخرت من و شما نیستند و از روی دلسوزی چنین کاری نمی کننند...
اصلا تعریفی که از امر به معروف و نهی از منکر میکنند زمین تا آسمان با حقیقت فاصله دارد.
اینها صرفا تعارف است
تصویری که از نوع پوشش فعلی خانمها در چند پست قبل ارائه کردم و شما هم قطعا نمونهاش را در خیابانها دیدهاید مال کشور دیگری نبود
خب دلیلش چیست؟چرا باید در حکومت اسلامی که همواره مردمش پایبند به حجاب بوده اند چه به اجبار و چه به اختیار چنین واکنشی نشان دهند؟
به چه دلیل حکومت اسلامی که باید الگوی کشور های دیگر باشد،اما بیشترین مصرف کننده لوازم آرایشی در سطح جهان را داشته است؟
آمار تکاندهنده مصرف لوازم آرایشی در ایران
چرا حجاب اجباری نتیجه معکوس داده است؟مشکل کجاست؟یعنی بانوان حکومت اسلامی نسبت به سایر بانوان جهان از نظر درک و فهم پایین ترند؟
چرا باید تنها آنها را بخاطر به وجود آمدن چنین وضعیتی مقصر جلوه دهیم؟
شما چند زن را میشناسید که اگر مردی پاچهاش بالا باشد پاهای آن مرد را دید بزنند؟
قیاس شما قیاس اشتباهی است. اگر قرار است مقایسه کنید باید میل به خودنمایی زنان را با میل به تماشا در مردان مقایسه کنید
بله ما بطور کلی مردی را نمیبینیم که پاهایش را بیرون بیندازد همانطور که مردی را نمیبینیم که رژ لب بزند و ریمل بکشد یا ابروهایش را تاتو کند
بله،قیاسم چندان مناسب نبود.البته بنده این مثال را بیشتر به این جهت زدم که نشان دهم پوشش غیر معمول و غیر معقول مورد پذیرش نیست.
حد و حدودی که مشخص کردید نظر شماست
قطعا افراد زیادی هستند که با نظر شما موافق نیستند و انتظار آزادی بسیار بیشتری را دارند
حق آنها چه میشود؟
خب انتظار بیشتری داشته باشند...این نظر شخصیه میتونه غلط باشه...بنظرم با آزادی،هم دنیا طلبان به خواسته خود میرسند و هم میشوند وسیله آزمایش برای دیگر مردم و سکو پرشی برای آنها. این سیستم خداست،کافر و مؤمن در کنار همدیگر معنا پیدا میکنند...ما اگر آزادی را بگیریم در سیستم خدا اختلال ایجاد کردیم... بنظرم انسان بگونه ای آفریده شده که اجبار را نمی پذیرد و به شکل های مختلف آن را پس میزند.حالا به شکل خشم یا تنفر یا...در حجاب اجباری هم که به آن شکلی که خودتان میدانید که صد برابر از حجاب نداشتن بدتر است...
عده ای از آنها همچنان مسیر اشتباه را میروند تا جایی که یا سرشان به سنگ بخورد و برگردند و توبه کنند یا آنکه همچنان به راهشان ادامه میدهند و در نهایت در آخرت نصیبی ندارند...
[SPOILER]
مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ ۖ وَمَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ
كسى كه كِشت آخرت بخواهد، براى وى در كِشتهاش مىافزاييم، و كسى كه كِشت اين دنيا را بخواهد به او از آن مىدهيم و[لى] در آخرت او را نصيبى نيست.
(شوری/20)
كُلًّا نُّمِدُّ هَـؤُلَاءِ وَهَـؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا
ما به همه مدد ميرسانيم؛ هم آنان [=دنيا طلبان] و هم اينان [=آخرت طلبان] و عطاي پروردگارت [از هيچ کس] بازداشته نيست.
(اسراء/20)
[/SPOILER]
ببینید میدانم چنین چیزی در کشوری مثل ایران تا حد زیادی غیر قابل تصور است اما برای تقریب به ذهن،شما مؤمنین مقیم در آمریکا یا کشور های اروپایی را در نظر بگیرید،آنها چطور و چگونه توانسته اند در کنار مردم مسیحی یا یهودی یا بی دین زندگی کنند و خوف خسران در آخرت را نداشته باشند؟پس غیر ممکن نیست.
ونکته آخر اینکه منظور از آزادی قبول هرج و مرج نیست...
اول اینکه پوشش زنان و کنیزان در دوران پیامبر(ص) نامناسب و اصلا قابل قیاس با امروز نبوده.با این حال خداوند حجاب را برای همه ی مردم اجباری نکرده است.حتی برای مؤمنینی که این اصول را رعایت نمی کنند،مجازات دنیوی تعیین نکرده.
با سلام
عزیزان،من هم مثل شما دوست دارم تمام زنان جهان حجاب داشته باشند.همه ی مردم مؤمن باشند.جامعه امنیت داشته باشد.همه چیز سر جای خودش باشد.
شاید اصلا بنظر نرسد،اما بنده بیشتر از شما درد دین دارم و خودم بیشتر به احکامی که در قرآن آمده پایبند هستم و سعی دارم خلاف قرآن عمل نکنم.
اگر همه ی پست های بنده را مطالعه بفرمایید،بنده با اجبار حکومت در قبول دین مخالف بودم.
وقتی میبینم من دیندار اگر در یک کشور غیر اسلامی باشم همانطور به دین و احکام آن پایبند هستم که در یک کشور به اصطلاح اسلامی باشم،دلیلی نمیبینم
برای حفظ ایمان خودم،دیگران را هم به اجبار مقید به احکام دینم کنم.نه تنها خودم دلیلی نمیبینم، وقتی قرآن را هم بررسی میکنم به این نتیجه میرسم که
خداوند به انسان اختیار و حق انتخاب داده است و ایشان مسؤل سرنوشت خودشان هستند و هیچ کسی گناه دیگری را به دوش نمی کشد.مردم باید بین کفر و ایمان
خودشان انتخاب کنند تا مستحق بهشت یا جهنم شوند.
به اجبار نه کسی را میتوان به بهشت برد نه به جهنم.
اگر بنده آن حدودی را که خالقم برایم تعیین کرده درست عمل کنم،کفر دیگران به ایمان بنده آسیبی نمی رساند.البته تا زمانی که خودم با اختیار به سمت کفر نرفته باشم.
وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُضِلٍّ
و هر که را خدا هدایت کند، او را هیچ گمراه کننده ای نخواهد بود.
(زمر/37)
شما باید ابتدا اصل دین را پذیرفته باشید تا پایند به احکام آن هم بشوید.
هیچ پستی هم نگفتم نظر قرآن این است حجاب داشتن یا نداشتن مردم فرقی ندارد... یا اینکه چون خدا مجازات دنیایی برای عدم رعایت حجاب تعیین نکرده،پس حجاب نداشتن حلال است...
به هیچ وجه بنده چنین نظری نداشتم و ندارم.چنانچه اگر قسمتی از پست های بنده را دیدید که چنین حرفی زدم،حتما نقل قول بگیرید تا اصلاح کنم...
کسی که به خدا و رسولش ایمان آورده بر او واجب است که ایشان را پیروی کند...در ضمن واجب بودن با مجبور کردن دیگر و سلب اختیار آنها متفاوت است.
حدودی هم که برای حجاب برای آن دسته که اعتقادی به احکام اسلام ندارند در پست 33 بیان کردم درحالیکه زمین تا آسمان با آنچیزی که در ذهن خیلی هاست فاصله دارد...
افسوس که ما در هر زمینه ای که وارد می شویم در آن افراط و تفریط میکنیم.
با تشکر از همه ی دوستانی که وقت گذاشتند و در بحث شرکت کردند.@};-
در هر بحثی قرار نیست دو طرف به هر شکلی که امکان دارد همدیگر را قانع کنند...
اگر مایل بودید پست هایم را پاسخ بدید اگر هم نه که اشکالی ندارد چون بنده هم قصد ندارم بحث را ادامه دار کنم.فکر میکنم واضح نظرم را بیان کردم و بیش از این صلاح نیست ادامه دهم.
بحث را می سپارم به سایر دوستان امیدوارم تاپیک به سرانجامی برسد...
فقط زنها باید حجاب کنند که مرد به گناه نیفتد ولی مردها تا می توانند با دقت زیاد نگاه کنند ؟
لطفا عینا نقل قول کنید
شما به اون تعداد بسیار اندک نگاه نکنید (البته من در تعجبم شما اینقدر دقیق نگاه کردین که این جزییات و هم دیدین ؟)
اولا این جزئیات که میفرمائید آنقدر واضح است که نیاز نیست مردها دقیق نگاه کنند. همین که اتفاقی چشمشان بخورد همه چیز مشخص است
ضمن اینکه برخلاف ادعای شما تعداد اینجور خانمها نه بسیار اندک که اتفاقا بسیار زیاد هستند
ثانیا شما از کجا میدانید که هر آنچه گفتم مشاهدت عینی بوده؟ آیا نمیشود حرفهای سایر مردها را نقل کرد؟ امکانش نیست از روی عکس دیده باشم؟
ثالثا فرض کنیم که تمام اینها که گفتم مشاهدات عینی من بوده
خب آیا اثبات این موضوع جواز بیحجابی خانمها خواهد بود؟ نه تنها جوازی برای این موضوع نیست
بلکه خودش دلیلی است که خانمها بدانند اگر با چنین پوششهایی بیرون بیایند مردها آنها را دید میزنند
در نتیجه اگر زنی واقعا برای خود ارزش قائل باشد پوشش خود را تغییر خواهد داد. مگر اینکه خودش خوشش بیاید مردها او را دید بزنند
رابعا کنترل پوشش بسیار راحتتر است؛ چون:
2 - فقط یک بار کنترل آن کافی است. یعنی صبح که میخواهد از خانه بیرون بزند کافی است لباس مناسب بپوشد. دیگر تا شب که به خانه برگردد همان لباس تنش است
3 - فقط لازم است خودش را کنترل کند و نیازی ندارد در مقابل هر مردی که میرسد دوباره و دوباره و دوباره پوشش را تصحیح کند
4 - زن با نگاه مرد تحریک نمیشود. مثلا هیچ زنی نمیتواند بگوید وقتی مردها به من نگاه کردند دیگر دست خودم نبود و لباسم کنار رفت!!
اما کنترل نگاه بسیار دشوارتر است چون:
2 - برخلاف پوشش یک بار کنترل کافی نیست و مرد باید بارها و بارها مراقب نگاه خود باشد
3 - بر خلاف پوشش؛ کنترل نگاه را باید به تعداد افرادی که با آنها برخورد میکنی انجام دهی. هر بار برای هر زن باید نگاهت را کنترل کنی
4 - نگاه تحریک کننده است و اگر ناخواسته هم به زنی بیفتد که پوشش مناسب ندارد مرد تحریک شده و کنترل برایش دشوارتر خواهد شد
آن وقت شما درمورد اینکه زنها حجاب داشته باشند غیرتی میشوید و از مشکلات کنترل پوشش (که آسانتر است) میگوئید
اما درمورد کنترل نگاه برای مردها که بسیار دشوار است نه تنها دغدغهای ندارید؛ بلکه انتظار دارید مردها آن را انجام دهند
چرا حجاب اجباری نتیجه معکوس داده است؟
شما بر اساس کدام تحقیق به این نتیجه رسیدهاید که آمار بالای مصرف مواد آرایشی یا تمایل به برحجابی در برخی خانمها به دلیل حجاب اجباری است؟
این موضوع صدها دلیل دارد بزرگوار که هر کدام را میشود جداگانه بررسی کرد: تهاجم فرهنگی غرب از طریق ماهواره و اینترنت و سریال و....
آموزشهای ناقص و بعضا نادرست در این زمینه چه از سوی والدین چه از سوی آموزش و پرورش
تاخیر در ازدواج و بالا رفتن سن دخترها و پسرها که در نتیجه آنچه را که از حلال به دست نیاوردهاند در خیابان دنبالش میگردند
برخوردهای سلبی صرف و خشک از سوی برخی مسئولین مثلا فرهنگی!
میل به خودآرایی در زنان که آموزش صحیح برای جهت دهی اون به دخترها داده نمیشه
تلاش برای راضی کردن پسرها از سوی دخترها که لااقل در ابتدا از روی دلِ پاک دخترها بود
شما هر پدیدهای را به اولین نشانهای که به ذهنتان میرسد ارتباط میدهید که روش درستی برای بررسی و تحقیق نیست
خب انتظار بیشتری داشته باشند...این نظر شخصیه میتونه غلط باشه
بحث این است که بالاخره این آزادی و محدودیت باید یک جایی شکل گرفته و متوقف بشود
همانطور که در غرب نیز محدودیتهایی برای پوشش (مطابق با فرهنگ خودشان) در نظر گرفته میشود
سوالم این است که اگر باید مطابق قانون عمل کرد خب قانون اینجا این است که پوشش حدودش این مقدار است
اگر میفرمائید مهم قانون نیست بلکه مهم حد آزادی مورد پسند مردم است؛ بفرمائید چرا کسی با قوانین پوشش در غرب مشکلی ندارد؟
بنظرم انسان بگونه ای آفریده شده که اجبار را نمی پذیرد و به شکل های مختلف آن را پس میزند.حالا به شکل خشم یا تنفر یا
بنظرم با آزادی،هم دنیا طلبان به خواسته خود میرسند و هم میشوند وسیله آزمایش برای دیگر مردم و سکو پرشی برای آنها. این سیستم خداست،کافر و مؤمن در کنار همدیگر معنا پیدا میکنند...ما اگر آزادی را بگیریم در سیستم خدا اختلال ایجاد کردیم
دوست عزیز این چه استدلالی است که عوامل گناه را در جامعه رواج بدهیم تا مردم تحت آزمایش قرار بگیرند!
اتفاقا پیشنهاد شما اختلال در کار خداست چون داریم بجای او مردم را آزمایش میکنیم! این حرفتان برایم عجیب بود
اگر همه ی پست های بنده را مطالعه بفرمایید،بنده با اجبار حکومت در قبول دین مخالف بودم.
وقتی میبینم من دیندار اگر در یک کشور غیر اسلامی باشم همانطور به دین و احکام آن پایبند هستم که در یک کشور به اصطلاح اسلامی باشم،دلیلی نمیبینم
برای حفظ ایمان خودم،دیگران را هم به اجبار مقید به احکام دینم کنم.نه تنها خودم دلیلی نمیبینم، وقتی قرآن را هم بررسی میکنم به این نتیجه میرسم که
خداوند به انسان اختیار و حق انتخاب داده است و ایشان مسؤل سرنوشت خودشان هستند و هیچ کسی گناه دیگری را به دوش نمی کشد.مردم باید بین کفر و ایمان
خودشان انتخاب کنند تا مستحق بهشت یا جهنم شوند.
به اجبار نه کسی را میتوان به بهشت برد نه به جهنم.
شما یک جا برای من بیاورید که حکومت گفته باشد مردم باید به اجبار دین اسلام را قبول کنند
مگر ما در کشورمان مسیحی و زرتشتی و یهودی نداریم؟ شما باید بین امور شخصی و امور اجتماعی تفکیک قائل شوید
برای مثال نماز یک امر شخصی است برای همین حکومت کاری ندارد که شما نماز میخوانید یا نه
همچنین تجسس درمورد امور شخصی مثلا اینکه ببینیم فلانی در خانهاش شراب میخورد یا نه در دین ما نهی شده است (اینکه چقدر رعایت میشود بحث دیگری است)
اما برخی امور هستند که با اجتماع سر و کار دارند
مثلا اگر کسی اقدام به خودکشی کند او را بعد از نجات مجازات نمیکنند. اما کسی که اقدام به قتل دیگری کند مجازات خواهد شد
فرد معتاد را به مراکز بازپروری میبرند اما موادفروش را به زندان میاندازند
به این دلیل که اولی دارد به خودش آسیب میزند اما دومی به جامعه
در این میان جرمهایی هم هستند که به ظاهر شخصی هستند اما چون خطر برای جامعه هستند مجازات اجتماعی دارند
مثلا کسی که سلاح سرد حمل کند ولو اینکه کسی را با آن نزده باشد؛ صرف حمل سلاح چون تهدید برای جامعه است مجازات دارد
همچنین بیرون آمدن با حالت مستی ولو اینکه به کسی آسیبی نزند مجازات دارد چون احتمال آسیب زدن به جامعه وجود دارد لذا آزادی در دین که خداوند فرموده به معنای اختیار شخصی در قبول یا رد دین است
اما در بُعد اجتماعی جامعهی اسلامی نیز مانند هر جامعهی دیگری قوانینی دارد که برای عموم لازم الاجراست
اما یک نکته را جا دارد متذکر شوم و آن اینکه عبارت «در کجای قرآن آمده است ...؟» این استدلال کسانی است که در ابتدای اسلام مدعی شدند حسبنا کتاب الله - کتاب خدا برای ما کافیست و امروز هم مدعی هستند که کتاب خدا در اختیارمان هست و خودمان میخوانیم و نیازی به هیچ معلم، راهنما، عالم، مفسر و ... نیز ندارد و به هر چه در ظاهر آیات آمده نیز به آن شکلی که خودمان میفهمیم استناد میکنیم! در واقع میگویند: کتابی در دست میگیریم، ولی خود دین جعل میکنیم.
اگر چه همه این ادعاها برای جلوگیری از فهم مردم از قرآن و اسلام به واسطه ی تعلیم معصومین(علیهم السلام) که معادن علم الهی و مخازن وحی هستند می باشد، اما همین ظاهر آیات قرآن کریم که برای همگان نیز قابل فهم میباشد، راه فرار و توجیه و ایجاد انحراف «به نام قرآن – علیه قرآن» را بر آنان بسته و دستور به اطاعت از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و اهل عصمت(علیهم السلام) و راسخون در علم و … داده است. تا معلوم شود «حسبنا کتابالله» نه ریشه ی قرآنی دارد نه دلیل عقلی. بلکه مغایر با این آموزهها و عقل و فهم انسان است.
حال ما می پرسیم که در کجای قرآن آمده است که به ظاهر قرآن بسنده کنید – که میکنید؟ در کجای قرآن آمده که علم بدون معلم قابل فراگیری است – که مدعی هستید خودمان از کتاب همه چیز را میفهمیم؟ اگر این طور است چرا این همه مدرسه و دانشگاه و … دایرشد، کافی بود که هفت میلیارد کتاب فیزیک یا ریاضی و یا … چاپ و توزیع می شد تا همه انیشتین شوند.
وانگهی در مورد احکام الهی می پرسیم: در کجای قرآن کریم آمده است که نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر چهار رکعت است؟ کجای قرآن کریم آمده که به هنگام نماز ابتدا باید نیت کرد و سپس تکبیر گفت؟ در کجایش آمده که قرائت سوره ی حمد واجب است – دستور به ترتیب در کجایش آمده است؟ کجای قرآن نوشته که در هر رکعت باید یک رکوع و دو سجده نمود؟ در کجا آمده که مناسک حج چگونه و دفعات طواف چند دور است و نقطه ی آغاز و پایان در طواف کجاست – اگر برعکس طواف کنیم چه میشود؟
در مباحث سیاسی – حقوقی و کیفری و مجازاتها میپرسیم: کجای قرآن آمده که اگر یک شاعر یا طنز گویی با یاوه گویی به خدا و رسول(صلی الله علیه و آله) سعی در تحقیر اسلام و یا گمراهی مردم کرد، میتوان او را مجازات نمود که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در عین عفو عمومی در فتح مکه، حکم اعدام یک شاعره و چند شاعر را صادر مینمایند؟ (1).
و اساسا در کجای قرآن کریم آمده است که مسلمانان باید به اسلام و قرآن کریم، از زاویه دید یک گروهک انگلیس نهاد به نام وهابیت نگاه کنند؟! …، پس مسلمانان باید هوشیار و بصیر باشند و فریب این ترفند انگلیسی در کجای قرآن آمده را نخورند.
در پست های پیش هم عرض شد که استنباط احکام اسلام با رجوع به وحی و سنت صورت می پذیرد و استخراج آنها نیز[مانند هر علم دیگری] مسلتزم چندین سال تحصیلات عالیه و تخصصی در این زمینه میباشد. مگر مردم عادی بدون تحصیلات تخصصی در پزشکی، مهندسی، حقوق، ادبیات، ریاضیات، تاریخ یا … میتوانند نظر داده یا حتی فراتر از آن حکم صادر کنند – آیا غیر از این است که در صورت ارتکاب بازداشت، محاکمه و مجازات میشوند؟ پس چرا ما را به این سو میرانند که گمان کنیم همه ی احکام اسلامی باید در ظاهر قرآن کریم بیان شده باشد و هر عالم و جاهلی که فقط روخوانی بلد است، بتواند آن را یافته، فهم کرده و حکم صادر کند؟
البته در مورد حکم حجاب یا بهتر بگوییم «تَسَتُر» و پوشش در اسلام، همین ظاهر قرآن کریم نیز تصریح به وجوب آن دارد و بدیهی است که تخطی از هر قانونی [اگر چه تخلفات رانندگی یا چگونه راه رفتن در خیابان باشد] مجازات دارد و تعیین چگونگی مجازات نیز در چارچوب، تعینات و اختیارات تعریف شده در همان قانون، به قاضی سپرده شده است. نه این که یک قاضی یا حاکم شرع می تواند از ناحیه خود و مبتنی بر میل خود قانون وضع کرده یا آن را تغییر دهد.
اسلام مانند هر مکتب، جامعه ی مدنی و با شعور دیگری، هر گونه فسق، فجور، جنایت، ظلم … و رفتارهای ناهنجار را ممنوع دانسته و بدیهی است که عدم رعایت هر ممنوعیت و قانونی مجازات دارد و بد حجابی از مصادیق بارز فسق، فجور، جنایت، ظلم و فحشا است. منتهی تفاوت اسلام با سایر مکاتب یا قوانین جوامع غیر اسلامی این است که در اسلام قوانین از طرف خداوند متعال و حکیم وضع گردیده و توسط رسول(ص) ابلاغ میگردد، ولی در جوامع دیگر از طرف افراد، اشخاص، احزاب … و قدرتها و به نفع آنها وضع گردیده و به انحای مختلف [از تبلیغ گرفته تا تهدید و اجبار] القاء میگردد.
به راستی حد و مرز حجاب چیست؟ و اگر در قرآن و احکام اسلامی حجاب واجب نشده باشد، حد بد حجابی چیست و مرز آن کدام است؟ و اگر در قوانین جامعه ای حدی در این مورد تعیین نگردیده باشد، و همگان بتوانند آزادنه از حجاب کامل تا عریانی کامل در انظار بچرخند، آیا عقل به قوانین آن جامعه نمیخندد و یا از افسوس گریه نمیکند؟ چرا حتی در جوامع به اصطلاح دموکراسی غرب نیز برای پوشش، حداقلی قائل شدهاند و در صورت عدم رعایت، توسط پلیس بازداشت و در محاکم قضایی به جرم هنجار شکنی و ایجاد تشویش و تحریک عمومی و … محکوم به مجازات میشوند؟ و در نهایت این که چرا باید این حداکثرها و حداقلها (حدود و احکام) را به جای خدا و اسلام، از امریکا و انگلیس آموخته و تبعیت کنیم؟ در کجای قرآن آمده که هر چه امریکاییها و انگلیسیها خواستند و گفتند درست است!؟ و یا کدام عقل سلیمی چنین ادعایی را تأیید میکند؟ …
اما مکرر در همین ظاهر آیات قرآن کریم تصریح شده که از آنها اطاعت و تبعیت نکنید،«
بلکه بنده ی الله باشید و اوامر و نواهی او را که توسط آیات قرآن یا سخنان و رفتارش ابلاغ میگردد اطاعت و تبعیت کنید.
ما که مسلمان و شیعه هستیم پایبند به دستورات دینمان باشیم. این عبارت در کجای قرآن آمده عبارت تفرقه افکنی برای ایجاد چند دستگی و تقابل میان افراد جامعه اسلامی است. پی نوشت ها:
1
. ابن جوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن على، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد، عبد القادر عطا، مصطفى، ج 3، ص 158، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1412ق.2. انعام،150.
نیافتن حکم مجازات بی حجابی در قرآن دلیل بر نبودن حکم شرعی در رابطه با بی حجابی یا بدحجابی نیست؛ زیرا اینگونه نیست که همه احکام شرعی و نیز مجازات هایی که از ناحیه شرع برای متخلفین در نظر گرفته می شود در قرآن آمده باشد. بلکه عمده احکام مستفاد از سیره و سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام ) است که خود تفسیر واقعی آیاتند و سنت هم به عنوان یک منبع شرعی بالاتفاق از حجیت برخوردار است.2- بیحجابی از محرمات الهی محسوب میگردد و طبق قاعده هر فعل حرامی قابل تعزیر است و البته لزوم تعزیر و نوع و مقدار تعزیر نیز با تشخیص حاکم صورت میگیرد، یعنی از دیدگاه فقهی حاکم شرع میتواند برای جلوگیری از گسترش محرمات الهی مانند بیحجابی، مجازات وضع کند و لو اینکه این مجازات در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) اعمال نگشته باشد. البته اینکه چرا پیامبر (ص) در مورد بیحجابی مجازات تعزیر را اعمال نکرده است، میتواند خود موضوع تحقیق جداگانه ای گردد که آیا زمینه برای اجرای این کار وجود نداشته است؟ یا جامعه آن روز به گونه ای بوده که نیازی به اعمال مجازات نبوده است و در واقع جرمی از این دست در آن دوران انجام نمیشده است و بعبارت دیگر به جهت شرائط فرهنگی حاکم بر آن روزگار زنان خود را موظف میدیدند که حجاب را رعایت کنند.
بهر حال نمیتوان به جهت فقدان نص شرعی دال بر مجازات مشخص در مسئله عدم رعایت حجاب مثل آنچه که در قصاص آمده است، شرعی نبودن مجازات بر ترک حجاب را استنباط کرد، زیرا بسیاری از مجازاتها در اسلام از قبیل حدود شرعی نمیباشند بلکه از قبیل تعزیر شرعی هستند که طبق مصلحت تشخیص داده شده توسط حاکم، تعیین و اجرا میشوند.
این قسمت از صحبتها رو هم از ویکی فقه برای شما آوردم :
[=eshiatrad]یـایها النبی قل لازوجک وبناتک ونساء المؤمنین یدنین علیهن من جلـبیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلایؤذین..[=eshiatrad][۱]
[=eshiatrad]ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها (روسریهای بلند) خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه[=eshiatrad] کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم[=eshiatrad] است.
احتمال[=eshiatrad] داده شده که متعلق «یعرفن»، «من الاماء» باشد. [=eshiatrad][۲]
ابن عباس[=eshiatrad] و مجاهد گویند: جلباب مقنعه[=eshiatrad] و روسری زنست یعنی با آن بپوشند سر و گردنشان را هر گاه برای حاجتی بیرون روند بخلاف کنیزهایی که با سر و گردن باز بیرون میروند.
جبائی[=eshiatrad] و ابی مسلم گویند: مقصود از جلبابپیراهن[=eshiatrad] و لباس و روسری و هر چیزیست که زن با او پوشیده میشود.[=eshiatrad]ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین یعنی این نزدیکتر است به اینکه شناخته شوند بزی خودشان که اینها زنان آزاد و نجیبه هستند و کنیز[=eshiatrad] نیستند پس اهل هوا و شهوات ایشان را با مزاح[=eshiatrad] و شوخی و متلک گفتن خود اذیت[=eshiatrad]- نکنند، چون آنها با کنیزان شوخی میکردند، و چه بسا بود که منافقین[=eshiatrad] از شوخی با کنیزان تجاوز کرده و سربسر زنان آزاد و نجیبه هم میگذاشتند، پس وقتی به ایشان میگفتند چرا این کار را کردی، میگفتند ما خیال میکردیم کنیز و برده[=eshiatrad] هستند، پس خدا عذر ایشان را قطع نمود. [=eshiatrad][۳]
[=eshiatrad]پانویس
خوب ...
حجاب برای این بوده که زنان مومن از غیر مومن شناخته بشوند ؛
عجب !!!
مگر زمان حضرت محمد زن بدون حجاب هم در درون خیابون راه میرفته ؛ مثلا کنیز ها یا یهودی ها یا مسیحی ها ... چرا حضرت محمد ایشان رو هدایت نمیکردند و امر به معروفشون نمیکردند ... مگر نه این هستش که به قول شما جچاب یک حکم اجتماعی هستش و باعث فساد و فحشا میشه و ...
پس عصمت حضرت محمد چی میشه ...
با سلام
قصد نداشتم پاسخ دهم،اما برای اینکه حمل بر بی ادبی نباشد به عنوان آخرین پست عرض میکنم،امیدوارم شما هم نظر نهایی تان را بیان کنید تا به یک نتیجه ای برسیم و بحث ادامه پیدا و به درازا نکشد و منجر به جدل نشود.ممنونم.
شما هر پدیدهای را به اولین نشانهای که به ذهنتان میرسد ارتباط میدهید که روش درستی برای بررسی و تحقیق نیست
بهتر است این موارد در تاپیک دیگری بررسی شوند تا خیلی از موضوع تاپیک دور نشیم.
با این استدلال که انسان اجبار را نمیپذیرد باید تمام قوانین را برداریم!
منظور بنده از اجبار،نوعی دیکتاتوری بود.کمی پایین تر هم اشاره کردم منظورم از آزادی به معنای قبول هرج و مرج نیست.
حتما به آیان قرآن توجه کردید که در بخش احکام اغلب جنبه دستوری ندارد.مثلا در آیه 59 سوره احزاب خداوند ابتدا خانواده پیامبر را مورد خطاب قرار میدهد و در آخر مؤمنان را.
این موارد جنبه تربیتی دارند.منظور بنده از این جهت بود.
یعنی چه که میشوند وسیلهی آزمایش؟!
دوست عزیز این چه استدلالی است که عوامل گناه را در جامعه رواج بدهیم تا مردم تحت آزمایش قرار بگیرند!
اتفاقا پیشنهاد شما اختلال در کار خداست چون داریم بجای او مردم را آزمایش میکنیم! این حرفتان برایم عجیب بود
طوری صحبت می کنید عوامل گناه را در جامعه رواج دهیم که گویا بنده گفتم زنا علنی،آزاد باشد...
اول اینکه معنای رواج یعنی گسترش و تبلیغ.
آیا ما گفتیم بی حجابی را تبلیغ و گسترش دهیم؟ آزاد بودن مردم یعنی رواج دادن؟
دوم اینکه فکر می کنید با حجاب اجباری،میتوانید جلوی گناه کردن دیگران را بگیرید؟خودتان هم میدانید آنکسی که دل بیماری دارد حتی نیازی به عواملی محرکی چون بی حجابی ندارد،حتی نیاز به فیلم و عکس هم ندارد.او در اندیشه خود هم میتواند گناه کند،در آنجا هم راه دارید؟
کسی که دل مریضی نداشته باشد اگر در کفرستان هم زیست کند برایش فرقی ندارد که دیگران چه پوششی دارند.به فرض اینکه به طور اتفاقی نگاهش هم بیفتند،لحظه ایست و زول نمیزند تا زمینه برای خیال پردازی فراهم شود...
بنده این موارد را بهانه ای تلقی میکنم برای شانه خالی کردن از وظیفه یک مومن.
در مورد سیستم...بله،انسان ها با اختیار و حق انتخابی که به آن ها داده شده،میتوانند زمینه امتحان را برای بقیه فراهم سازند.
مثال عرض میکنم
به نظر شما انسان هایی چون یزید و معاویه و شمر،اگر اختیاری نداشتند و آزاد نبودند،زمینه برای رسیدن امام حسین(ع) به مقام شهادت،مهیا میشد؟
کافر و مؤمن در کنار هم معنا پیدا میکنند...امیدوارم مرا به سفسطه متهم نکنید صرفا یک مثال بود برای تقریب به ذهن...
شما فکر می کنید،آزاد گذاشتن مردم(نه به معنای هرج و مرج) یعنی اختلال در سیستم خدا.در حالی که خداوند میفرماید من اگر می خواستم همه ی انسان ها را امت واحدی قرار میدادم یعنی آنکه به اجبار همه مؤمن می شدند و کسی نمی توانست دست از پا خطا کند.بله خدا بهتر از من و شما می توانست حجابی که مد نظرش را به اجبار پیاده سازی کند.
سوالم این است که اگر باید مطابق قانون عمل کرد خب قانون اینجا این است که پوشش حدودش این مقدار است
لذا آزادی در دین که خداوند فرموده به معنای اختیار شخصی در قبول یا رد دین است
اما در بُعد اجتماعی جامعهی اسلامی نیز مانند هر جامعهی دیگری قوانینی دارد که برای عموم لازم الاجراست
اینطور که بنده فهمیدم شما حجاب اجباری را جزو قوانین اجتماعی می دانید.درسته؟ اگر چنین است،بنده در همان پست های ابتدایی اشاره کردم :
اگر اجبار هیچ پایه و اساس قرآنی ندارد،بهتر نیست آن را به امر به معروف و نهی از منکر ربط ندهیم؟
صادقانه اعلام کنید،همانطور که در دورانی،کشف حجاب اجباری بود،اکنون حجاب اجباری است.
و این اجبار از سوی حکومت است که آن را به صورت قانون اجتماعی درآورده و پایه و اساس قرآنی ندارد.
بله آزاد بودن هم برای خودش حد و حدودی دارد.حتی در ملک خدا هم آزادی حدی دارد.بطوری که قوم لوط هم چون از حدود تعیین شده فراتر رفتند دچار عذاب شدند...
بنده در پست 33 حدود پوششی که مد نظرم بود را بیان کرد و گفتم :
من فکر میکنم آنقدر بانوان ما از من و شما باهوش تر هستند که تشخیص دهند تا چه حد از پوشش باعث میشود مورد آزار قرار نگیرند.
انقدر بانوان ما درک و فهم شان بالاست که میدانند با لباس زیر نباید بیرون رفت و آمد کرد همانطور که ما اقایان این موضوع را درک میکنیم...
شما فرمودید:
اینها صرفا تعارف است
تصویری که از نوع پوشش فعلی خانمها در چند پست قبل ارائه کردم و شما هم قطعا نمونهاش را در خیابانها دیدهاید مال کشور دیگری نبود
و در ادامه :
انتظار آزادی بسیار بیشتری را دارند
هیچ خانواده ای دوست ندارد تا در ملا عام،شاهد یک زنا باشد.قرآن هم مخالف آن است و مجازات دارد.مسلما هیچ کسی تا این حد آزادی مد نظرش نیست.بنده هم قبول دارم درنهایت آزادی هم حدی دارد و حدودش را بر عهده عموم مردم گذاشتم نه حکومت.
یعنی به هیچ صورتی نمی توان به یک تعادل رسید که نیاز به بهانه ای چون امر به معروف و نهی از منکر نداشته باشیم؟
قسمتی که بنظر میرسد با هم توافق داریم این است که آزادی هم حدودی دارد و بنده هم موافق هستم که در نهایت باید خط قرمزی باشد.که شما گویا با حدود تعریف شده توسط حکومت به عنوان یک قانون اجتماعی،موافق هستید و آن را لازم می دانید.
سلام منم نظرمو بگم بااجازه ی استارتر
اگر بی حجابی عامل فساد و تجاوز در غربه
چرا ما هم همون راهو بریم?
حجاب آزاد بشه ولی
باید حکومت حدی از پوشش رو تعیین کنه که حجاب نباید فراتر از این حدود بره
مثلا لباس خیلی باز و لباس زیر
اگر بگید یه عده هم میخوان آزادترباشن اون دیگه مشکل خودشونه و اقلیت رو شامل میشه باید تابع قوانین حکومتی باشن.
نظر من نظر شخصی منه دلیل بر درستی صددرصدی حرفای من نیست.
سلام بر شما دوستاناین متن رو در یکی از کانالها دیدم. نفی حجاب اجباری بر اساس آیه حجاب. از کارشناس محترم در خواست پاسخ به آن را دارم.
متشکرم.نویسنده: اخوان:
این روزها به شدت بحثهای گوناگونی در خصوص حجاب اجباری و اختیاری رواج پیداکرده. طرح حجاب اجباری، طرحی حکومتی در مقابل طرح حجاب اختیاری با خاستگاه مردمی است.نگارنده خود در اینکه رعایت حجاب امری پسندیده و خداپسندانه است شکی ندارم، اما از آنجاکه قائل بر داشتن حق انتخاب انسان از سوی پروردگارم، بر آن شدم تا با استناد بر آیات قرآن «حجاب اختیاری» را اثبات کنم، باشد که طرفداران حجاب اختیاری در مواجهه با طرفداران حجاب اجباری، که از جمله طرفداران ولایی و نظام هستند، پاسخی مستدل با منشأ قرآنی داشته باشند.
در کل قرآن در مورد حجاب سه آیه (کمترین آیات) آمده است؛ آیات ۳۳ و ۵۹ در سوره احزاب و آیه ۳۱ در سوره نور، که به جهت عدم اطاله کلام ترجمه این آیات و سپس نظرم را به سمع شما عزیزان میرسانم.
ترجمه آیه ۵۹ سوره احزاب: ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنهای مؤمنان بگو روسریهای خود را بر خویش بیافکنند، نزدیکتر است به (عفاف و عفت) آنکه شناخته شوند تا مورد تعرض و آزار قرار نگیرند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.
توضیحی در مورد آیه فوق: همانگونه که میبینید در این آیه از کلمه «قُل» به معنای گفتن استفاده شده است. یعنی «بگو»... ای پیامبر به همسران و دخترانت بگو... بگو فعل و حکم امری و دستوری نیست، بلکه به معنای پیامی را رساندن از جانب خداست، مثل اینکه به کسی بگوییم به فلانی بگو چنین کند. دستور و امری در ارتباط با فلانی در کار نیست و اگر چنین هم نکند، جرمی را مرتکب نشده است. مثالی دیگر، به فلانی بگو فلان واکسن را بزند تا از ابتلای به فلان مرض مصون بماند، حال اگر فلانی به آن پیام توجه نکرد در واقع جرمی مرتکب نشده است هم میتواند انجام دهد و هم ندهد، و از اینها که بگذریم در این آیه مخاطبین آن زنان و دختران رسول خدا و زنهای مؤمنه بودهاند و آیه دلالت بر عمومی بودن حجاب ندارد که اگر چنین بود، حتما در این آیه از کلمه «ناس» به معنای مردم (به صورت عام) استفاده میشد؛ «قُل الناس». در این آیه خداوند به پیامبر نفرموده است که زنان و دختران خود و زنهای مؤمنه را اجبار به رعایت حجاب کند و جمله یا کلمهای که نشان از اجبار کردن مخاطبین آیه به حجاب اجباری باشد، در آیه نیامده است.
در سوره نور آیه ۳۱ چنین آمده است (ترجمه: ... و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند، مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسری خود را بر سینه خویش اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که بینیازند یا کودکانی که بر عورتهای زنان وقوف حاصل نکردهاند، آشکار نکنند و پاهای خود را نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته میدارند، معلوم گردد. ای مؤمنان، همگی به درگاه خدا توبه کنید، امید که رستگار شوید. استاد اخوان:
در آیه باز خطاب خداوند به یک قشر خاص از زنان، یعنی زنان مؤمنه است و در بر گیرندهی عمومیت به معنای مردم نیست و آیه جنبهی عمومی ندارد و هیچ واژهای که بتوان از آن معنای اجبار استخراج کرد، در آیه وجود ندارد و همچنین آیه فاقد مکلف کردن حتی زنان مؤمنه به حجاب اجباری و نهادن تکلیف بر گردن آنان است و آیه در واقع پیامی غیر جبری و غیر دستوری است که در حد توصیه و یا پیشنهاد بیان شده و مخاطب عمومی به معنای ناس «مردم» ندارد.در سوره احزاب آیه ۳۳ نیز چنین آمده است و باید توجه داشت که این آیه کاملا اختصاصی و اختصاص به اهل بیت رسول خدا دارد. (ترجمه آیه ۳۳ سوره احزاب: و در خانههایتان قرار گیرید و مانند روزگار عهد جاهلیت قدیم زینتهای خود را آشکار مکنید و نماز برپا دارید و زکات بدهید و خدا و فرستادهاش را فرمان ببرید، خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما اهل خانه (اهل البیت رسول خدا) پاک کند و شما را از هر رجس و پلیدی پاکیزه گرداند.) در این آیه کلا مخاطب خداوند، خانواده رسول اکرم هستند نه جامعه و مردم. چنانچه در دو آیه قبلی همسران و دختران رسول خدا و سایر زنان مؤمنه بودهاند و هیچ نشانهای از جبری بودن حجاب در آیه وجود ندارد، هر چند برای اهل بیت رسول خدا و زنان مؤمنه گفته رسول حتی اگر به صورت توصیه و سفارش هم باشد، امری واجب و حکمی نافذ است.
خداوند عذاب و پاداش زنان بدحجاب و با حجاب و مؤمنه را در هیچ کجای قرآن به احدی جز خود محول نکرده است و در هیچ کجای قران، حدود مجازات و... تعیین نشده است. و رسول خدا نیز چنین نکرده است. در حالیکه در سایر موارد مثل قتل و زنا و سرقت، احکام جزایی به خوبی بیان شده است. لذا حتی اگر حجاب را واجبی الهی بدانیم، این واجب الهی نیز اختیاری است و با داشتن حق انتخاب، حق همه حتی همسران و دختران پیامبر بوده است. اصلا پذیرش رسالت از سوی پیامبر نیز اختیاری بوده و نه اجباری، از روی جبر و اجبار. رسالتی را تبلیغ کردن و رنج بسیار بردن در راه تبلیغ رسالت، فاقد ارزش است.
با سلام
در زمینه حجاب چند نظریه وجود دارد
1
آیه درباره وجوب حجاب برای زنان مومن است نه مسلمان یا کافر
در اینکه حجاب برای زن کافر واجب اجتماعی نبوده، تقریبا مستند تاریخی داریم.
اما در اینکه مقصود از مومن، تفکیک بین مومن و مسلمان باشد دلیل معتبری ندیده ام.
اگر چه برخی به آیات قرآن یا روایات در باب تفاوت ایمان و اسلام استشهاد می کنند.
2
آیه درباره وجوب حجاب برای زنان آزاد است نه بردگان.
این از تعبیر نساء المومنین و تعبیر متفاوت برای بردگان قابل استفاده است.
3
امر به حجاب، توصیه است نه وجوب
زیرا فعل امر ذاتا دلالت بر وجوب ندارد
بعلاوه قرینه قطعیه داریم که زنان مومن که برده هستند واجب نیست حجاب داشته باشند.
این قرینه نشان میدهد حجاب زنان آزاد برای تفاوت بین کنیز و برده و دفع خطرات بوده است و ربطی به ایمان و اسلام ندارد.
زیرا اگر قرار بود وجوب بر هر مسلمان یا مومنی باشد نباید میگفتند کنیز مومن یا مسلمان لازم نیست حجاب داشته باشد.
4
وجوب حجاب تابع دلیل است.
دلیل بر حجاب طبق آیه قرآن، دفع یا کم کردن آزار و اذیت و مزاحمت است و شناخت ازادگان از بردگان!
وقتی برده داری نیست یا امنیت اجتماعی برقرار است و مانند آیه مذکور منافقان دنبال اذیت نیستند حجاب هم وجوب ندارد.
5
حجاب واجب است اما شامل موی سر و دستها تا آرنج نمیشود.
در واقع تمام قسمتهایی که در وضو شسته میشوند، نیازی به پوشش ندارد من جمله دستها تا ارنج و سر
6
حجاب تنها شامل عورت است که از سینه تا بالای زانو است. این نظر برگرفته از نظر عالم شیعی ابن جنید اسکافی است.
و شاید چند نظر دیگر و تفصیل این نظرات نیز وقت و زمان می برد و به همین مقدار اکتفا میکنم
موفق باشید
قسمتی که بنظر میرسد با هم توافق داریم این است که آزادی هم حدودی دارد و بنده هم موافق هستم که در نهایت باید خط قرمزی باشد.که شما گویا با حدود تعریف شده توسط حکومت به عنوان یک قانون اجتماعی،موافق هستید و آن را لازم می دانید
منتهی یک تفاوت اساسی در نگاه من و شما وجود دارد که نقل میکنم:
بنده هم قبول دارم درنهایت آزادی هم حدی دارد و حدودش را بر عهده عموم مردم گذاشتم نه حکومت
نظر شما و پاسخی که به ذهنم رسید نیز باعث شد بار دیگر بفهمم هنوز عظمت امام خمینی را نفهمیدهام
پاسخ شما را امام خمینی حدود 40 سال پیش با نامگذاری دقیق حکومت ایران دادهاند:
«جمهوری اسلامی»یعنی جکومتی که حدودش با رای مردم یا نمایندگان آنها تعیین شود؛ اما تا جایی که مبتنی بر کلام خدا باشد
حکومت ما جمهوری اسلامی است دوست عزیز؛ نه دموکراسی غربی
خوب ...
حجاب برای این بوده که زنان مومن از غیر مومن شناخته بشوند ؛عجب !!!
مگر زمان حضرت محمد زن بدون حجاب هم در درون خیابون راه میرفته ؛ مثلا کنیز ها یا یهودی ها یا مسیحی ها ... چرا حضرت محمد ایشان رو هدایت نمیکردند و امر به معروفشون نمیکردند ...
بله در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) زنان غیر مسلمان نیز در مدینه زندگی میکرده اند و شان نزول آیات حجاب درباره زنان مومن و مسلمان بوده است و یکی از اهداف این آیات باز شناختن زنان آزاد مومن عفیف از زنان غیر مسلمان یا کنیزان بود که فلسفه آن در شان نزول آیات مورد نظر مطرح شده است. و دستور رعایت حجاب برای زنان مسلمان بود نه غیر مسلمان.خطاب آیات به زنان یهودی و مسیحی و غیر مسلمان نبوده که پیامبر بخواهد ایشان را هدایت کند یا نکند.پیامبر رسالت خود که دعوت به اسلام بود را انجام می داد هرکس توفیق داشت مسلمان می شد و شامل خطاب آیات می گشت،هرکس توفیق نداشت بر کفر خود باقی می ماند.
در حال حاضر توریست های خارجی که مسلمان نیستند و برای گردشگری وارد ایران می شوند آیا وظیفه حاکم اسلامی این است که آنها را هدایت کند یا به آنها امر به معروف و نهی از منکر کند؟ اصلا چنین جایگاهی و چنین موضوعی درباره اینها مطرح نیست. توریست های غیر مسلمان وقتی وارد کشورمان میشوند چون مسلمان نیستند امر به معروف و هدایتشان وجهی ندارد. اما مطابق قوانین کشور و به لحاظ رعایت حقوق اجتماعی شهروندان موظف به رعایت پوشش و یک سری از مسائل دیگر هستند و نمی توانند قوانین حاکم بر جامعه اسلامی ایران را زیر پا بگذارند.
مگر نه این هستش که به قول شما جچاب یک حکم اجتماعی هستش و باعث فساد و فحشا میشه و ...پس عصمت حضرت محمد چی میشه ...
قول ما بی حجابی و عدم رعایت حجاب است که باعث فساد و فحشا میشه نه خود حجاب.
ضمنا ربطی به عصمت پیامبر عظیم الشأن ندارد و خللی در آن ایجاد نخواهد کرد. بنظر می رسد کمی مسائل را خلط نموده اید.
با سلامدر زمینه حجاب چند نظریه وجود دارد
1
آیه درباره وجوب حجاب برای زنان مومن است نه مسلمان یا کافردر اینکه حجاب برای زن کافر واجب اجتماعی نبوده، تقریبا مستند تاریخی داریم.
اما در اینکه مقصود از مومن، تفکیک بین مومن و مسلمان باشد دلیل معتبری ندیده ام.
اگر چه برخی به آیات قرآن یا روایات در باب تفاوت ایمان و اسلام استشهاد می کنند.2
آیه درباره وجوب حجاب برای زنان آزاد است نه بردگان.
این از تعبیر نساء المومنین و تعبیر متفاوت برای بردگان قابل استفاده است.3
امر به حجاب، توصیه است نه وجوب
زیرا فعل امر ذاتا دلالت بر وجوب ندارد
بعلاوه قرینه قطعیه داریم که زنان مومن که برده هستند واجب نیست حجاب داشته باشند.
این قرینه نشان میدهد حجاب زنان آزاد برای تفاوت بین کنیز و برده و دفع خطرات بوده است و ربطی به ایمان و اسلام ندارد.
زیرا اگر قرار بود وجوب بر هر مسلمان یا مومنی باشد نباید میگفتند کنیز مومن یا مسلمان لازم نیست حجاب داشته باشد.4
وجوب حجاب تابع دلیل است.
دلیل بر حجاب طبق آیه قرآن، دفع یا کم کردن آزار و اذیت و مزاحمت است و شناخت ازادگان از بردگان!
وقتی برده داری نیست یا امنیت اجتماعی برقرار است و مانند آیه مذکور منافقان دنبال اذیت نیستند حجاب هم وجوب ندارد.5
حجاب واجب است اما شامل موی سر و دستها تا آرنج نمیشود.
در واقع تمام قسمتهایی که در وضو شسته میشوند، نیازی به پوشش ندارد من جمله دستها تا ارنج و سر6
حجاب تنها شامل عورت است که از سینه تا بالای زانو است. این نظر برگرفته از نظر عالم شیعی ابن جنید اسکافی است.و شاید چند نظر دیگر و تفصیل این نظرات نیز وقت و زمان می برد و به همین مقدار اکتفا میکنم
موفق باشید
سلام به شما همراه گرامی
همانگونه که اشاره نمودید مواردی که برشمردید نظریه هستند و یک نظریه علمی هیچگاه ادعای قطعیت ندارد و هر لحظه باید در انتظار رد و ابطال باشد.
این نظریه ها زمانی قابل استناد و علمی هستند که قابلیت اصلاح یا رد داشته باشند کما اینکه خصوصا نظریات 6/5/4/3 بسیار جای بحث و مناقشه دارند.
به عنوان مثال عمل ابن جنید بر قیاس استوار است و مبانی وگرایش فقهی او به اهل تسنن نزدیک است.
البته در فقه، نظریه نفی وجوب پوشش سر و گردن وجود ندارد و انتساب فتوای عدم پوشش سر به ابن جنید اسکافی صحیح نیست. کتاب وی در دست نیست و علامه حلی در کتاب الصلاه از ایشان چنین نقل کرده «بسیار بعید به نظر می رسد که مقصود جنید حد پوشش زن نزد نامحرم باشد و مقصود ایشان بر دو احتمال ذکر شده است و برداشت مشهور از این عبارت این است که حدود ستر صلاتی بیان شده»؛ برای همین این قول از جنید در کتاب الصلاه آمده است.
بله در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) زنان غیر مسلمان نیز در مدینه زندگی میکرده اند و شان نزول آیات حجاب درباره زنان مومن و مسلمان بوده است و یکی از اهداف این آیات باز شناختن زنان آزاد مومن عفیف از زنان غیر مسلمان یا کنیزان بود که فلسفه آن در شان نزول آیات مورد نظر مطرح شده است. و دستور رعایت حجاب برای زنان مسلمان بود نه غیر مسلمان.خطاب آیات به زنان یهودی و مسیحی و غیر مسلمان نبوده که پیامبر بخواهد ایشان را هدایت کند یا نکند.پیامبر رسالت خود که دعوت به اسلام بود را انجام می داد هرکس توفیق داشت مسلمان می شد و شامل خطاب آیات می گشت،هرکس توفیق نداشت بر کفر خود باقی می ماند.در حال حاضر توریست های خارجی که مسلمان نیستند و برای گردشگری وارد ایران می شوند آیا وظیفه حاکم اسلامی این است که آنها را هدایت کند یا به آنها امر به معروف و نهی از منکر کند؟ اصلا چنین جایگاهی و چنین موضوعی درباره اینها مطرح نیست. توریست های غیر مسلمان وقتی وارد کشورمان میشوند چون مسلمان نیستند امر به معروف و هدایتشان وجهی ندارد. اما مطابق قوانین کشور و به لحاظ رعایت حقوق اجتماعی شهروندان موظف به رعایت پوشش و یک سری از مسائل دیگر هستند و نمی توانند قوانین حاکم بر جامعه اسلامی ایران را زیر پا بگذارند.
سلام ....
فکر میکنم که شما مسایل رو دارین با هم خلط میکنید ...
جناب مغیث ... هر قانونی یک خواستگاه داره ... بدون خواستگاه که قانون تصویب نمیکنند ...
مثلا آیا شما منطقی میدونید فردا بیان و قانون تصویب کنند که هر مرد ایرانی باید یک پارچه قرمز رنگ بچسبونه به پشت شلوارش !!! خوب خنده داره برادر من ...
ولی زمانی میان و این کار رو انجام می دهند ؛ فرض کنین میخواهند کارمندان یک بخش رو از کارمندان بخشی دیگر جدا کنند ؛ یک قانون تصویب میکنند که کسانی که در فلان بخش کار میکنند برچسب قرمز به لباسهاشون بزنند و کسانی که در آن بخش هستند برچسب سبز رنگ ...
شما میفرمایید که این قانون کشور هستش ...
خوب باید خواستگاه اون مشخص بشه ...
اگر خواستگاه اون دین هست ... خوب باید عنوان کنید که خواستگاه حجاب اجباری دین هستش ... چون ما حکم صریح در مورد این مساله داریم .
اگر دلیل میارید که اگر حجاب اجباری نباشه ... فساد در درون جامعه بوجود میاد ... باید بگین چرا جضرت محمد این کار رو انجام ندادند ....
اگر هم خواستگاه نداره و حرف زوره ... که دیگه بحثی نداریم .