کنکور

نمی دونم مشکلم چیه و باید چیکار کنم؟

انجمن: 

اصلا نمیدونم باید چطور بگم مشکلمو ...
بهتره بگم مشکلات .
اول از همه یه تشکر از شما که بدون چشمداشت به مردم کمک میکنین .
من یه نوجوون هستم که امسال کنکور دارم و در آستانه 18 سالگی هستم.
توی شهرمون مشاور و روانشناسی نیست که بتونه مشکلمو حل کنه از لحاظ مالی و وقت هم فعلا اصلا نمیتونم برم یه شهر دیگه پیش درمانگیر .

من از بچگی یه سری مشکلات داشتم و ریشه ای بود ولی خب متوجه نبودم . رسیدم که به بلوغ همه چی شروع شد . علایم و مشکلات اونقدر زیاده که نمیدونم وسواسه افسردگیه اضطرابه اختلالشخصیتیه یا چی . به هر حل از اول هر چی به ذهنم میاد رو از دوران بچگی میگم . من از بچگی یه آدم عجول و پر استرس بودم . همیشه نگران اینکه نکنه دیر به مدرسه برسم و همیشه استرس این جور چیزا رو داشتم .

تو زمان کودکستان اولین روز پدرم دیر اومد دنبالم و این باعث شد یه ترسی تو من ایجاد بشه و هر روز تو کودکستان گریه میکردم و همه رو اذیت میکردم با سرویس رفت و آمد نمیکردم و همش گریه میکردم و حس خوبی تو کودکستان نداشتم . همیشه سر درس و اینا استرس و ترس داشتم . یه نوع هایی هم وسواس داشتم توی زندگیم که از نوعی به نوع دیگه منتقل میشد ولی شدید نبود . مثلا یه زمانی روی مرتب بودن لباسا خیلی حساسیت داشتم . مادرم از زمانی که بچه بودم مریض بودن و بدتر شدن هر سال و همین باعث شده خیلی چیزا برام عقده شه .

یه مشکل دیگه هم که داشتم این بود که از بچگی دور خودم میچرخیدم و هی خیالپردازی میکردم که مثلا صاحب یه کشتی بزرگم و اینجور چیزا . دایم دست و پامو تکون میدادم و بی قرار بودم . اگر هم از بیش فعالی باشه کسی اینو تو من تشخیص نداده و اصلا هم بی ادبی و اینا نداشتم . تو دوران ابتدایی هم بچه خیلی حساسی بودم همیشه ضعیف بودم و با کوچیک ترین چیزی هم گریم میگرفت .

سال ششم که شد وارد مدرسه تیزهوشان شدم . سال هفتم گذشت با خوبی سال هشتم که شد من با افراد چند سال بزرگتر از خودم دوست شدم و باعث شد خیلی بزرگتر از سن خودم بدونم و زندگی کنم اوایل فکر میکردم خوبه ولی بعد متوجه شدم چقدر بده . از همون اواخر هفتم یه سری کمبود های عاطفی باعث شد حس دوست داشتن شدیدی به چن تا از افرادی که تو مدرسه بودن تو من ایجاد بشه . نه تنها نتونستم باهاشون دوست بشم بلکه یه جور رفتارایی نشون دادم از خودم که آبروی خودم رفت و کلی حاشیه برام ایجاد شد . با اینکه کلی شرایط سخت بود و از لحاظ درسی افت کرده بودم و به دلیل بلوغ تحت فشار های جسمی و روحی بودم ولی باز همون زمانا بهترین دوران زندگیم بود .

دوران راهنمایی که تموم شد و وارد دبیرستان شدم اوضاع فرق کرد . من دنبال موفقیت بودم توی درس به همین دلیل اونهمه حاشیه ورفاقت و فضای مجازی رو کنار گذاشتم و کم کم رفتم تو لاک درس و انزوا . همون سال داداشم از ایران رفت اونیکی داداشمم بهدلیل بچه دار شدن و اینا سرش مشغول شد و وضعیت بیماری مادرم هم شدید تر شد و از طرفی فشار درس وسخت گیری های خودم نسبت به خودم باعث شد شدیدا افسرده بشم و آروم . دیگه خبری از بیش فعالی نبود . دیگه علاقم به همون چند نفری که بیان کردم از بین رفت و اون سال خیلی بد گذشت . سال بعدیش اوضاع یکم بهتر شد از لحاظ روحی ولی همچنان اون روحیه سخت گیر من مونده بود . کمالگرایی و وسواس فکری شدیدی پیداکرده بودم . هی عهد میبستم هی میشکستم هی کاغذ مینوشتم دفتر بمیداشتم واسه تغییر بعد کمالگرایی و وسواس باعث میشد پارشون کنم و هی همینجوری .

خلاصه اوضاع همینطوری پیش رفت تا استرس شدید هم به همه اینا اضافه شد . از طرفی وسواس ها و شکل های بی مورد مثلا اینکه میخوام چه رشته دانشگاهی انتخاب کنم وارد ذهنم میشدن و هی بیشتر میشدن و منو تا مرز جنون میبردن . تا بهشون جواب نمیدادم و خودمو آروم نمیکردم نمیتونستم بیخایل بشم . همه اینا باعث شد رفته رفته از خدا فاصله بگیرم ، زندگیم بی مفهوم تر شه و من بی اعتماد به نفس تر شدم .الان چند ساله کارم هی نوشتن و پاره کردن و عهد شکستنه . هی هر روز دوباره شروع کردننه . هسفکرای وسواسی که مثلاامروز اینقدر درس میخونم و هی فکر به اینا که آخرشم باعث میشه نتونم درس بخونم .وسواس و کمالگرایی و استرس شدید و کابوس های شبانه و ضربان تند قلب و دایما نگران بودن و بیش فعالی و بی قراری و همه و همه توصیف اوضاع و احوال منهه . ترس از آینده و وسواس هایی مثل انتخاب رشته آینده کا کاملا بی مورده چون هنوز به اونجانرسیدم .
همه این کمالگرایی ها و فکر به درس و اینا باعث شد تا نتونم درس بخونم و هی وقت تلف کردم . الانم هر روز از هدفای بزرگم دورتر میشم و ترس از آیندم بیشتر و بیشتر میشه .
نمیدونم چمه؟ نمیدونم اسم بیماریم دقیقا چیه؟
نمیدونم چیکار کنم توی این شرایط؟
حس میکنم تنهام و این مغز کوچیکم داره دیوونم میکنه .
هر روز اونقدر فکر میکنم که آرزومیکنم بمیرم و فقط یک لحظه از دست این فکرا خلاص شم .
لطفا کمکم کنید.
هر شب سایتو چک میکنم و به سوالا پاسخ میدم .
اگر یه مدت طولانی وقت بذارید و کمک کنید تا کم کم مشکلاتمو حل کنم خیلی ممنون میشم .
اجرتون با خدا
یا علی

راهنمایی برای مطالعات درسی و تست زدن

سلام علیکم
ببخشید دو تا سوال درسی دارم، هر چند می دونم جاشون تو مباحث دینی نیست:d
ولی چون بخش تحصیلی رو داخل سربرگ مشاوره دیدم، دارم می گم.
من سال آینده، ان شاالله یازدهم تجربی می خونم.

1-قصد دارم به امید خدا این تابستان کتابای دهم تجربی رو برای کنکور بخونم. آزمون رفتن الزامیه؟؟ بدون آزمون احتمال موفقیت هست؟؟

2- کتاب های تست رو چجور زمان بندی کنیم؟ مثلا چطور زمان لازم برای خوندن سوالات هر فصل رو تعیین کنیم؟؟ اگه کتاب معمولی بود، کاری نداشت می گفتم هر سه صفحه 15 دقیقهo:-)

فلسفه ی امتیاز خاص برای خانواده های شهداء و ایثارگران

انجمن: 

سلام
میخواستم علت و چرایی امتیاز دهی به فرزندان شهدا و ایثارگر به صورت سهمیه در آزمون رو بدونم.
با اینکه حق و دینی دارن اما چرا به این شکل و آیا راه بهتری هم هیت؟

ممنون

وضعیت آشفته من در سال کنکور و اضطراب زیاد

انجمن: 

به نام خدا . سلام .

امسال سال کنکورمه . رشته ریاضی هستم اما وضع روحی خوبی ندارم . یه مدت خیلی طولانی افسردگی رو سپری کردم و حالا دیگه باهاش اُخت شدم .

یعنی الان دیگه همش تو خودم هستم و منزوی و گوشه گیر شدم . آخرین باری که خنده ی طبیعی کرده باشم یادم نمیاد . به توصیه مشاوران و روانشناسان مختلف خنده الکی هم شادی آوره و بعضی اوقات مصنوعا میخندم . نه توی کلاس با کسی صحبت میکنم و نه با دوستام فوتبال یا هر چی دیگه بازی میکنم .این اواخر هم لکنت زبون گرفتم .

با فنون مدرن روانشناسی آشنا هستم به طوریکه کلی کتاب روانشناسی خوندم و کلی تو ذهنم روانشناسی و دین رو مقایسه کردم . این مقایسه و این فکر کردن زیاد من رو گوشه گیر کرده .

راستش بدجوری آدم کمال گرایی هستم یعنی اگه یک نفر تو دنیا باشه که تو کمالگرایی حرف اول رو بزنه اون یه نفر منم . تفکر همه یا هیچ دارم . یعنی یا کاری رو اصلا شروع نکنم یا شروع میکنم به بهترین شکل تمومش کنم .

متاسفانه به گناه کبیره خودارضایی هم مبتلا بودم اما تجربه ی 40 روزه ترکش رو داشتم اما به خاطر تنهایی زیاد دوباره به این گناه رجوع کردم . دوباره استارت ترک رو زدم و امروز روز 11 ترکم هست .
اینم بگم حالا که اینجا کسی منو نمیشناسه : 4 ، 5 سال پیش یعنی موقعی که 12 یا 13 سالم بود خیلی به خدا نزدیک بودم . یادمه تمام نمازامو با عشق میخوندم یادمه آرزوم زیارت اولیای خدا بود و انقدر با خدا صمیمی بودم که یه شب ازش خواستم گوشه ای از جهنم رو بهم نشون بده و همین اتفاق هم افتاد . اینا رو میگم که بدونید من هم جزء اون دسته از بدبختایی هستم که یه زمانی خیلی مقرب درگاه خدا بودند ولی الان با سر زمین خوردن .

راستش همه اینها به کنار . من یه پدر دارم که تموم چشم و امیدش به من و آیندمه و اینکه قراره مهندس بشم . اما راستش من نه انگیزه دارم نه هوشم در مقایسه با سایر همکلاسیام خوبه و نه علاقه ای به رشته های مهندسی دارم .

من راستش دوست دارم خدا رو پیدا کنم دوست دارم وقت بزارم روی معنویت و کشف حقایق هستی . دوست دارم 40 روز خودمو حبس کنم و با خدا مناجات کنم . دوست دارم روی دیگران تاثیر بگذارم و به انسان های ناامید امیدواری بدم و پرچم دین مبین اسلام رو هم بالا ببرم .

همین الان که دارم مطلب مینویسم تو دلم پر استرسه که قراره آیندم چی بشه . تو ذهن پدر من مهندس شدن ارزشه . اما خودم اینطور نیستم .

در ضمن اصولا در حرفه ی تربیت و روانشناسی باید ارتباطات اجتماعی خوبی داشته باشی که من با شرایط حال اینطور نیستم .

منتظر پاسخ کارشناس محترم و نظرات دوستان هستم گل

کارشناسی ارشد تاریخ تشیع

با سلام و احترام
بنده فارغ التحصیل مهندسی کامپیوتر هستم ...ولی میخوام کارشناسی ارشدم رو در دانشگاه پیام نور تاریخ تشییع رو بخونم ...زمان ثبت نامش تموم شده....خواستم ببینم کسی هست بدونه در په دانشگاه های دیگری هم میشه خوند بدون کنکور؟ و در پیام نور اصلا داره این رشته تحصیلی رو بدون کنکور؟

روزه و کنکوری ها

با سلام خدمت همه ی دوستان.
بنده امسال کنکور دارم و میخواهم از هم اکنون برای کنکور مطالعه کنم اما به خاطر ماه رمضان و روزه گرفتن این عمل بسیار برایم سخت است.

از آنجایی که روایت است پیامبر بین گروهی که قرآن میخواند و گروهی که علم میجویید به سمت گروه دوم رفت میتوان روزه نگرفت؟

حکم طرح تست کنکور !

سلام

اول یه خسته نباشید به همه اونائی که تو این دو سه روزه کنکور دادن .

یه سوال مهم دارم :

اونائی که تو فاز تست و کنکور و درس و اینان می دونن من چی می گم ، یه مقایسه ساده بین سوالات سه چار سال اخیر و سوالات و تستای سال های 75 الی 85 نشون می ده که سطح دشواری سوالات کنکور ده برابر و بلکه صدبرابر بیشتر شده . اما در عوض زمان جواب دادن به تست یه تابع مشتق ناپذیر پیوسته (!) دقیقا همون زمان لازم برای حل معادله سنگین (!) 2+2 هست(ش).

حالا با این اوصاف که سطح سختی سوالات چند ده برابر شده ، اما زمان پاسخ دهی به اونا تغییری نکرده ، می خوام بدونم از نظر شرعی و فقه خدا پیغمبری ، حکم طرح تست چیه ؟!

ت ش ک ر .

تنبلی در درس

لطفا اینو بخونید......دوستان کـــــــــــــــمــــــــــــک کنید.....!
من تیزهوشان درس میخونم و الان چهارم دبیرستانم و 92 ان شا الله کنکور دارم! وقتی راهنمایی بودم زیاد درس نمیخوندم اما درسم از خیلی ها بهتر بود و بیشتر اوقات سرگروهم بودم( با اینکه راهنمایی هم تیزهوشان بودم)
اما الان که چهارم دبیرستانم نمیتونم درس بخونم و درسم خیلی ضعیف شده و جزء نفرات آخرم....
تا میام درس بخونم انگار یه کارایی هست که باید انجامش بدم و اکثر اوقات هم با کامپیوتر یه کاری میکنم.
تا میام درس بخونم حواسم پرت میشه و یا حس میکنم از پایه ضعیفم و زود از درس خسته میشم و میذارمش کنار.تو کانون قلمچی هم که 2 هفته مهلت خوندن و تست زدن داریم فقط 2و 3 ساعت میخونم و ترازم میشه 5 هزار. واقعا دارم دیوونه میشم! خیلی خیلی دیر داره میشه....! لطفا کمکم کنید.....چیکار کنم؟؟!؟!؟!؟؟
مثلا در هفته که باید حدود 50 ساعت درس بخونم، حتی 3 ساعتم نمیخونم....! چیکار کنم آخه؟؟!؟!
در ضمن من چهارم تجربی ام و چون تیزهوشان درس میخونم همه ازم بدجور انتظار دارن پزشکی قبول بشم!!!

آشنایی با روشهای مطالعاتی رتبه های تک رقمی کنکور 91

آشنایی با روشهای مطالعاتی رتبه های تک رقمی کنکور 91


پدرام افشار - رتبه 4 کشوري در رشته تجربي در کنکور 91

پدرام افشار می گوید از هیچ کلاس کنکوری بهره نبرده است و صرفاً در کلاس های مدرسه شرکت می کرده است. البته او اعتراف می کند که از سال سوم زیر نظر مهندس علی شکوهی از مشاورین موسسه علمی گاج قرار داشته است. افشار درباره روشهای مطالعاتی اش می گوید: به نظر من نکته مهم اين است که هر دانش آموزي بسته به نياز و نقاط قوت و ضعف خود ببيند که دقيقاً چه روشي مطالعه اي را براي خود در نظر بگيرد که بيشتر به نتيجه برسد اولين کاري که من براي شروع يک درس انجام دادم اين بود که در همان ابتدا براي خودم مشخص مي کردم که روش کار من به چه شکلي بايد باشد و همين موضوع خيلي به من کمک کرد. چون درس هاي مختلف را نمي شود به يک شکل خواند براي مثال دروس ادبيات را که از 25 سوال به 6 شکل مختلف سوال طرح مي شود. براي همين من کتاب ادبيات را به 6 شکل مختلف مي خواندم و يک نکته ديگر که برايم مهم بود . اين بود که درس زيست را طوري مي خواندم که به آن حلقه هاي زنجيره اي که بين يک فصل و يک فصل ديگر هست مسلط شوم چون زيست درسي است که به عنوان يک درس ترکيبي از آن اسم مي برند يعني با تسلط بر يک فصل نمي شود به تمام سوالات آن فصل پاسخ داد .مسلماً از فصول ديگر و مطالب ديگر هم سوال مي آيد به ويژه در درس زيست و شيمي به شکل هاي کتاب خيلي اهميت مي دهم چون من هم امسال و هم سال هاي قبل سوالاتي را در زيست ديده بودم و مطرح شده بود که کليد حل آن سوال تسلط به يک شکل کتاب درسي مربوط بود.


معصومه عظیمی – رتبه 6 کشوری در رشته تجربی در کنکور 91

معصومه عظیمی رتبه 3 منطقه یک و رتبه 6 کشوری در رشته علوم تجربی در کنکور سال 91 است. او نیز اعتقادی به کلاس های کنکور ندارد اما اعتراف می کند که از ابتدای سال سوم تحت هدایت سیناتهرانی از مشاورین مشهور تحصیلی قرار داشته است که هر ساله چندين رتبه يک رقمي و دو رقمي را به جامعه کنکوري ها معرفي مي کند. خانم عظیمی در دروس اختصاصی به ترتیب زيست شناسي 95% ، فيزيک 86% ، ریاضی 70% و شیمی 100% زده است. عظیمی معتقد است مشاورش از دو سال قبل با درایت و هوشمندی انگیزه و باور لازم برای کسب رتبه تک رقمی را در او ایجاد کرده بود. او درباره روش های مطالعاتی اش در دروس شیمی و زیست می گوید: در زیست شناسی برعکس بعضی از درس ها مثل ریاضی ، پایه قوی لازم نیست و اگر کسی آنرا با دقت بخواند و چند بار مرور کند ، حتماً می تواند درصدهای بالایی در آن کسب کند اما اگر انتظار درصد 100 داریم، به جز حفظ کردن و خواندن دقیق باید دنبال مفهوم و مطلب های نامرئی و مرموز هم باشیم!
من با آموزش هایی که مشاور خوبم ، آقای دکتر تهرانی داده بودند، روش های مطالعه هر درس را می دانستم. در مورد زیست نیز ابتدا مباحث درسی را از روی کتابهای درسی به شیوه سیستم عصبی ذهنی که ایشان آموخته بودند مطالعه و یادداشت برداری می کردم . من به تمام شکل ها و نکته های کتاب توجه می کردم . سپس تست های مفهومی و ترکیبی از کتاب های کمک درسی که مشاورم معرفی کرده بودند را می زدم تا مطالب را بصورت عمیقتر یاد بگیرم. آقای سیناتهرانی بر خلاف سایر مشاورین به من توصیه کرده بودند تا حتماً بعد از مطالعه هر درس، تعدادی تست بزنم . البته هدف این نبود که به قول ایشان از خودم درصد بگیرم و احساس غرور کنم. بلکه تاکتیک ایشان که خیلی هم موثر بود ، این بود که اگر نکته ای در هنگام مطالعه جا مانده در این مرحله شناسایی شود، ضمن آنکه اینکار به درک مفهومی مطالبی که خوانده بودم و نیز تنظیم میزان عمق مطالعه ام کمک بسیار زیادی می کرد. از طرفی با نحوه طرح سوالات و دیدگاههای متفاوت طراحان کنکور نیز آشنا می شدم .
معصومه عظیمی درباره روش مطالعه شیمی می گوید: در مورد درس شیمی نیز بهتر است اول از همه، متن کتاب درسی را بخوبی بخوانیم و شکل ها و حتی زیرنویس های شکل ها را بررسی کنیم. من بعد از مطالعه کامل مباحث درسی آنها را بر روی سیستم عصبی ذهنی منتقل می کردم. آخر سر هم شروع می کردم به تست زدن.
مسئله های شیمی نیز در کنکور بسیار حائز اهمیت هستند اما باید توجه داشته باشیم که حتماً باید تست هایی را زد که هم استاندارد باشند و هم قوی. من از روی منابعی که مشاورم معرفی می کردند تست می زدم. در ضمن خلاصه برداری و درست کردن جدول و نمودار درختی را هم نباید فراموش کنیم زیرا خیلی مفیدند و به کسب درصدهای بالا کمک زیادی می کنند.

پروا جوان شاياني - رتبه 10 کشوري در رشته تجربي کنکور 91

این رتبه 10 کنکوری دبیران خوب مدرسه را از عوامل موفقیت خود می داند. او می گوید: من براي روش درس خواندنم خيلي حساسيت زيادي داشتم چون مي دانستم از اهميت زيادي برخوردار است .دلم مي خواست که يک روش جامع و مناسب پيدا کنم و همان را پيش بروم .بخاطر همين مصاحبه هاي بچه ها را در مجله خيلي دقيق خواندم اما این به اين معنا نبود که بخواهم از يک نفر به طور کامل تقليد کنم. آن ها را دقيق مي خواندم اما جمع بندي مي کردم و با ويژگي هاي خودم منطبق کرده و برنامه براي خودم مي چيدم.من سال سوم فکر مي کردم که در ادبيات و دين و زندگي دچار مشکل خواهم شد چون که درصدم آن چيزي که انتظار داشتم نمي شد. به خاطر همين براي اين که اين مشکل در دوره پيش دانشگاهي پيش نیاید، آخرهاي تابستان درس هاي دين و زندگي و ادبيات پايه را کامل خواندم و کتاب هاي تستش را زدم و نکته برداري هم کردم. در طول سال تحصيلي هم با توجه به برنامه های مشاور دلسوزم خانم صدرعاملی درسها را مرور می کردم تا دچار فراموشي نشوم.
در مورد آيات دين و زندگي هم سعي کردم که همه آيات را با روش هايي که خودم داشتم به صورت حفظي در ذهنم نگه دارم يا با فرمول هاي خاصي ذهني که به صورت کليد طراحي مي کردم در ذهنم نگه مي داشتم. در مورد دروس اختصاصي هم از روش خودم خيلي راضي بودم چون سعي مي کردم که بيشتر وقتم را به صوت مفهومي کار کنم تست کمتر مي زدم و سعي مي کردم که همه نکته هاي کتاب را حتي شکل ها و زير نويس ها را هم کاملاً به طور دقيق بخوانم و وقت زيادي را روي درس زيست شناسي صرف کردم.
من همچنین روشي هم در درس شيمي داشتم و آن اين بود که حاشيه نويسي مي کردم در داخل سوال هاي آزمون ها و يا آزمون هاي ديگر نکته اي که پيدا مي کردم اين ها را حاشيه نويسي مي کردم . به اين ترتيب وقتي کتاب را دوباره مطالعه مي کردم باعث مي شد که به موضوع تسلط داشته باشم و به متن کتاب هم مسلط شوم.



محمد استاد محمدي -رتبه يک کشوری در کنکور سال 91 در رشته رياضي

این رتبه اول رشته ریاضی می گوید: من در درس هاي عمومي به خصوص ادبيات مشکل داشتم و مشکلم اين بود که وقتي درسم را مي خواندم بعد از مدتي مي ديدم که کاملاً فراموش کرده ام و در آزمون ها نتيجه دلخواهم را نمي گرفتم.
بعد از مدتي با چند نفر که مشاوره کردم فهميدم که کار اشتباه من اين بود که اگر دو فصل را براي آزمون بعدي مي خواستم بخوانم هر دو را در يک روز مي خواندم. ولي همان زماني را که براي مطالعه مي گذاشتم يعني 5 تا 6 ساعت را به جاي يک ضرب خواندن در3 روز خواندم. با اين کار درصدم در آزمون کلي بالا رفت اول ادبيات را 40% مي زدم و آرزو مي کردم 70% بزنم ولي با اين روش 100% هم زدم و معمولاً بالاي 80 بود. در درس هاي عمومي اين روش را در پيش گرفتم.
در درس هاي اختصاصي به نظر خودم بهترين درسي که خواندم درس شيمي بود براي درس شيمي اول کتاب مدرسه را کامل مي خواندم و تک تک نکته هايش را نشان دار مي کردم و روي کاغذ مي نوشتم و اين کاغذها را تا آْخر سال داشتم .وقتي مي نوشتم احساس مي کردم که بيشتر در ذهنم مي ماند.

الهام احساني مقدم - رتبه 3 کشور در رشته رياضي و رتبه 10 کشور در رشته زبان

خانم مقدم می گوید که از سال سوم دبيرستان با برنامه های مشاور مدرسه اش پیش می رفته است. من در درس دين و زندگي مشکل داشتم بعد روشم را تغيير دادم. اين طور بود که من اين درس را به صورت حجم زيادي از درس يک جا مي خواندم مثلاً در يک آزمون همه درس ها را در يک روز مي خواندم و واقعاً هم فراموش مي کردم و باعث نگراني ام شده بود و مي دانستم نزديک کنکور که نمي شود همه درس ها را در يک روز خواند. بعد در مجله آزمون مصاحبه با يکي از رتبه هاي برتر را خواندم که او گفته بود من هر روز چند دقيقه را اختصاص به ديدن و زندگي داده بودم با استفاده از اين روش من هم روشم را تغيير دادم و هر روز 3 درس از دين و زندگي 2 و 3 و پيش انتخاب کردم .
فيش هايي را نوشته بودم که هر روز مرور مي کردم. اين براي زمان جمع بندي ام بود قبل از آن هم روزي يک تا دو درس را مي خواندم که زمان کمي مي برد به جايش در مجموع در طول هفته عدد بزرگي مي شد و خيلي به من کمک کرد من دين و زندگي را در کنکور 100% زدم.
از طرفي من دو تا درس را مثل هم مي خواندم. هندسه تحليلي و گسسته را که از روش خودم راضي بودم به اين شکل که اول درس نامه را خيلي دقيق مي خواندم مثل اين که سر جلسه حضور داشته باشم و اگر سوالي داشتم يادداشت مي کردم حتي اگر سوال فراتر از کتاب بود مي نوشتم اگر همان لحظه مي توانستم به آن جواب دهم فکر مي کردم متن را دوباره مي خواندم و جوابش را هم مي نوشتم. اگر نه وقتي درس تمام مي شد برمي گشتم و اين طور بود که هر فصل را به چند بخش تقسيم کرده بودم .درس نامه را مي خواندم ولي بدون توجه به زمان و فقط با تأکيد روي يادگيري و نوشتن نکات مهم و وقتي که يک تسلط نسبي پيدا مي کردم آن وقت تست هاي زمان بندي شده مي زدم.