پیامدهای دوستی با جنس مخالف

روابط گذشته سد خوشبختی آينده

با نام و یاد دوست


با سلام و عرض ادب

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

که با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
مدت یک سال است که عقد کرده ام، اکنون زندگیم به جایی رسیده که جدایی روبروی آن است.

من در گذشته با پسران ارتباط تلفنی و جنسی داشتم، البته با قصد ازدواج بود و بعد پشیمان شدم و توبه کردم
بسیار به خدا و قرآن معتقدم و حجاب دارم.

در ماه اول عقدم توسط یکی از آن افرادی که تماس تلفنی داشتم، گذشته ام برای همسرم رو شد و مجبور شدم نیمی از گذشته ام را برای او بگویم، چون میترسیدم اگر کامل بگویم او برود
او از من مدتی را وقت خواست تا ببنید می تواند ادامه دهد یا نه، که بعد از مدت کوتاهی گفت باشد ادامه می دهیم
چون پرونده دادگاهی برای آن فردی که اقدام به این کار کرده بود تشکیل داده بودیم، مجبور بودم طوری پیش ببرم که همسرم دیگر متوجه گذشته ام نشود، برای همین مجبور می شدم چندین به او دروغ بگویم و قسم دروغ بخورم و او که من را زیر نظر داشت اینها را برایم رو کرد و گفت دیگر نمی تواند با من بماند.
من التماسش کردم و ازش فرصت خواستم، واو گفت پیش مشاور می رویم اگر گفت فرصت بده، من میدهم، اما من دیگر میلی به این زندگی ندارم و میخواهم جدا شوم چون به هیچ وجه به من اعتماد ندارد. و میگوید که به من علاقه جنسی دارد.
مشاور گفت که سه ماه فرصت بدهد تا هم بتوانم اعتماد سازی کنم و هم بتوانم علاقه اش را دوباره بدست بیاورم.(البته مشاور به من گفت که او اصلا نسبت به من نفرت ندارد و فقط دل چرکین است)
در این سه ماه قرار است با هم زندگی کنیم، تا مشخص شود که بماند یا طلاق بگیرد.(من مهریه ام را نیز برای حفظ زندگی ام بخشیده ام)
البته او می گوید من قولی نمی دهم که بعد از سه ماه بمانم و به من میگوید که بهتر است جدا شوم. چون به من اعتماد ندارد و می گوید که او زن پاکدامن میخاسته ومن پاکدامن نیستم تا بتواند از من بچه دار شود.(اما من از چندین مرجع و کارشناس دینی پرسیدم که اگر فرد توبه کرده باشد و برنگردد به او پاکدامن گفته می شود.)
اما من معتقدم که من اهل خیانت نیستم و بسیار به او علاقه دارم و به دنبال زندگی درست و خدایی هستم و مطمئنا خدا این رابطه را اگر من عملک درست باشد حفظ خواهد کرد.
حال از شما عاجزانه کمک می خواهم که به این حقیر بگویید که چگونه و با چه روش هایی علاقه همسرم را که بسیار مرا دوست داشت و باورم داشت را برگردانم و بتوانم دوباره او را علاقه مند به خود کنم و دیگر اینکه چگونه و با چه رفتارهایی در این مدت اعتماد را به او برگردانم و برایش اعتماد سازی کنم؟!

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol: