همسر امام

نامه های خانوادگیِ مردی که دنیا را تکان داد…

امام در سال ۱۳۰۷٫ش با خدیجه خانم ثقفی (معروف به قدس ایران) ازدواج کردند و ثمره این ازدواج سه دختر است به نامهای «صدیقه» خانم، همسر مرحوم آقای اشراقی، «فهیمه» ـ زهرا ـ خانم همسر آقای دکتر محمود بروجردی و «فریده» خانم همسر محمدحسن اعرابی. و دو پسر است به نامهای «مصطفی» که همسرش معصومه حائری ـ نوه آیت الله حائری یزدی ـ و «احمد» که همسرش فاطمه طباطبائی ـ خواهرزاده امام موسی صدرـ است. البته امام فرزند پسر دیگری هم داشتند که در ایام کودکی بر اثر بیماری فوت شد.

امام بنا نقل خاطرات اعضاء خانواده شان احترام بسیار زیادی برای همسرشان قائل بودند و در تمام طول سال های زندگی مشترک شان هیچگاه تا نیامدن «خانم» سر سفره دست به غذا نمی زدند. هیچگاه به ایشان دستور ـ حتی در حد گفتن اینکه یک لیوان آب برایم بیاورید ـ ندادند. علاقه امام به همسر و فرزندان و نوه هایشان را بهتر از همه شاید بتوان در میان خطوط نامه هایی دید که برای خانواده شان می‌نوشتند؛ به ویژه نامه هایی که برای همسرشان نوشته اند…

********

اولین نامه را امام در فرودین ۱۳۱۲٫ش برای همسرشان نوشته اند. در این تاریخ امام برای سفر «حج» راهی خانه خدا بوده اند و در مسیر و از بیروت نامه را نوشته اند. در آن زمان فرزند اول امام یعنی حاج آقا مصطفی سه ساله بوده اند…

«بسمه تعالی. تصدقت شوم،الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه قلبم منقوش است. عزیزم، امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حال] من با هر شدتی باشد می‌ گذرد؛ ولی به حمدالله تاکنون هرچه پیش آمد، خوش بوده و الان در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتا جای شما خالی است، فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراهم نیست که این منظره عالی به دل بچسبد.در هر حال، امشب، شب دوم است که منتظر کشتی هستیم. از قرار معلوم و معروف، یک کشتی فردا حرکت می کند، ولی ماها که قدری دیر رسیدیم، باید منتظر کشتی دیگر باشیم. عجالتا تکلیف معلوم نیست، امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم، که همه حجاج را موفق کند به اتمام عمل. از این حیث قدری نگران هستم، ولی از حیث مزاج بحمدالله به سلامت. بلکه مزاجم بحمدالله مستقیم‌تر وبهتر است. خیلی سفر خوبی است، جای شما خیلی خیلی خالی است. دلم برای پسرت [سیدمصطفی] قدری تنگ شده است. امید است که هر دو به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خدای متعال باشند. اگر به آقا [پدر همسر امام]و خانم‌ها [مادر و مادربزرگ همسر امام] کاغذی نوشتید، سلام مرا برسانید. من از قِبَل همه نایب‌ الزیاره هستم. به خانم شمس آفاق [خواهر همسر امام] سلام برسانید و به توسط ایشان به آقای دکتر [علوی] سلام برسانید. به خاور سلطان و ربابه سلطان سلام برسانید. صفحه مقابل را به آقای شیخ عبدالحسین بگویید برسانند. ایام عمر و عزت مستدام. تصدقت. قربانت؛ روح‌الله» ـ صحیفه امام، جلد۱، ص ۲و۳

********

نامه دوم مربوط به زمانی است که رژیم پهلوی بعد از قضیه کاپیتولاسیون امام و حاج آقا مصطفی را به ترکیه تبعید کرده است. و به این شکل امام در تاریخ ۴ فروردین ۱۳۴۴٫ش این نامه را خطاب به همسرشان می نویسند…

«بسمه تعالی

خدمت مخدره محترمه والده مصطفی ـ ابقاهاالله و صبرها ـ سلام می‌رساند. انشاء الله تعالی شماها به سلامت و سعادت به سر برید. اینجانب بحمدالله تعالی سالم هستم. هیچ نگرانی نداشته باشید. خداوند تعالی آنچه مقدر فرموده استصلاح است و واقع خواهد شد: عَسی انْ تَکرَهوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌلَکُمْ. مصطفی هم بحمدالله سلامت است، جای هیچ نگرانی نیست. فقط از اینکه از شماها بی‌ اطلاعم قدری نگران هستم. همه را به خدای تبارک و تعالی می‌سپارم. تمام بچه‌ ها و متعلقین آن ها را سلام می‌ رسانم. اگر این کاغذ رسید، جواب زودتر بنویسید و بفرستید خدمت حضرت حجت الاسلام آقای حاج آقا فضل الله خوانساری، شاید ایشان بتوانند به وسیله‌ای بفرستند. اگر جواب نوشتید تمام بچه‌ها به خط خودشان یکی - دو کلمه بنویسند. به متعلقه مصطفی سلام برسانید. ایشان هم دو کلمه بنویسند.به حضرتین آقایان اخوان سلام برسانید.

روح الله الموسوی الخمینی» -صحیفه امام، جلد۱، ص ۴۳۷