نگرشی بر انقلاب اسلامی و رسالت روحانیت
ارسال شده توسط دايي حسن در یکشنبه, ۱۳۹۲/۰۶/۰۳ - ۱۳:۰۰نگرشی بر انقلاب اسلامی و رسالت روحانیت مقدمه
هر جا كه پای دین به میان آید لزوماً پای پیامبران و دینشناسان به میان خواهد آمد. بدیهی است كه پدیده انقلاب اسلامی نیز به موجب هویت دینی آن نمیتواند جدای از شناخت هویت روحانیت و كارشناسان دین مورد بررسی قرار گیرد. پس میتوان گفت كه سرنوشت ادیان الهی پیش از هر چیز با سرنوشت روحانیون گره خورده است.
برخورد نادرست كلیسای قرون وسطی با دانشمندان طبیعی و پدیده ایمان و باور دینی موجب گردید كه آیین مسیحیت به شدت مورد نفرت و بدبینی اروپائیان قرار گیرد و نهضت افراطی پروتستانیسم را در پی داشته باشد؛ چنان كه ضعف فكری و اعتقادی كشیشان دست اندركار اصلاح دینی در قرن شانزدهم، سكولاریسم و حركتهای ضد دینی دنیای غرب را در پی داشت.
انقلاب اسلامی از نظر لغوی و اصطلاحی مفهوم روشنی است و آن عبارت از: تحول و دگرگونی در افراد و نهادهای اجتماعی به قصد الهی كردن و خداگونه نمودن جامعه است. اما واژه روحانیت به مفهوم روح محوری. در برابر جسم محوری است. و از اصطلاحاتی است كه به جای واژه «عالم دینی» و نظیر آن به كار میرود و چندان واژه رسایی هم نیست: چنانكه برخی از اصطلاحات زمانهای پیشین چون «آخوند» (پیشوای مذهبی یا دانشمند) و «ملا» (درس خوانده) بسیار نارسا و فاقد دلالت لازم بر مراد مورد انتظارند: ولی در فرهنگ قرآن و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در مورد دین شناسان واژه «عالم» به كار رفته و با القابی چون وارث پیامبران. جانشینان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دژهای اسلام و... به آنان اشاره شده است. پس جامعترین و اسلامیترین عنوان. «عالم» و «علما» است هر چند به خاطر كثرت كاربرد از استعمال واژه «روحانیت» و «روحانی» نیز ناگزیریم. اینك مفهوم عالم دینی و روحانی در فرهنگ قرآن و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ چه تعریفی دارد؟ آیا میتوان معنای آن را در پوشیدن لباس خاص یا دانستن عربی و یا توانایی بر ترجمه قرآن و روایات و... جستجو كرد؟