نگرشی بر انقلاب اسلامی و رسالت روحانیت

نگرشی بر انقلاب اسلامی و رسالت روحانیت

نگرشی بر انقلاب اسلامی و رسالت روحانیت مقدمه

هر جا كه پای دین به میان آید لزوماً پای پیامبران و دین‎شناسان به میان خواهد آمد. بدیهی است كه پدیده انقلاب اسلامی نیز به موجب هویت دینی آن نمی‎تواند جدای از شناخت هویت روحانیت و كارشناسان دین مورد بررسی قرار گیرد. پس می‎توان گفت كه سرنوشت ادیان الهی پیش از هر چیز با سرنوشت روحانیون گره خورده است.

برخورد نادرست كلیسای قرون وسطی با دانشمندان طبیعی و پدیده ایمان و باور دینی موجب گردید كه آیین مسیحیت به شدت مورد نفرت و بدبینی اروپائیان قرار گیرد و نهضت افراطی پروتستانیسم را در پی داشته باشد؛ چنان كه ضعف فكری و اعتقادی كشیشان دست اندركار اصلاح دینی در قرن شانزدهم، سكولاریسم و حركتهای ضد دینی دنیای غرب را در پی داشت.

انقلاب اسلامی از نظر لغوی و اصطلاحی مفهوم روشنی است و آن عبارت از: تحول و دگرگونی در افراد و نهادهای اجتماعی به قصد الهی كردن و خداگونه نمودن جامعه است. اما واژه روحانیت به مفهوم روح محوری. در برابر جسم محوری است. و از اصطلاحاتی است كه به جای واژه «عالم دینی» و نظیر آن به كار می‎رود و چندان واژه رسایی هم نیست: چنانكه برخی از اصطلاحات زمانهای پیشین چون «آخوند» (پیشوای مذهبی یا دانشمند) و «ملا» (درس خوانده) بسیار نارسا و فاقد دلالت لازم بر مراد مورد انتظارند: ولی در فرهنگ قرآن و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در مورد دین شناسان واژه «عالم» به كار رفته و با القابی چون وارث پیامبران. جانشینان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دژهای اسلام و... به آنان اشاره شده است. پس جامع‎ترین و اسلامی‎ترین عنوان. «عالم» و «علما» است هر چند به خاطر كثرت كاربرد از استعمال واژه «روحانیت» و «روحانی» نیز ناگزیریم. اینك مفهوم عالم دینی و روحانی در فرهنگ قرآن و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ چه تعریفی دارد؟ آیا می‎توان معنای آن را در پوشیدن لباس خاص یا دانستن عربی و یا توانایی بر ترجمه قرآن و روایات و... جستجو كرد؟