نهج

**** کلاس نهج البلاغه = خطبه قاصعه *****

به نظر رسید زمان آن رسیده که چندی در سایه سار نهج البلاغه باسایم و زمزم زلال ولایت را از جام زرین آن سر کشیم ، باشد تا تشنگان وادی معرفت از این رهگذر با آموزه های متعالی کلام
امیر بیان بیش از پیش آشنا شده وساغر دل با زمزم معرفت علی عالی اعلی سر شار سازند .
در آغاز باید کمی در باره آن کتاب عالی وکلام متعالی شناختی حاصل آِید :
سخن گفتن از نهج‌البلاغه همچون سخن گفتن از فضایل علی (ع) است که به فرموده پیامبر (ص) اگر همه دریاها مرکب شوند و درختان قلم، هرگز گوشه‌ای از فضایلش را نتوانند نوشت. کتابی که با داشتن خطبه‌ها و نامه‌ها و حکمت‌های به غایت فصیح و بلیغ، رنگ و صبغه الهی و عطر و بوی نبوی دارد، تا آن حد که سخن شناسان و ادبیان، همگی نهج‌البلاغه را برادر قرآن لقب داده‌اند و آن را فروتر از سخن آفریدگار و فراتر از سخن آفریندگان دانسته‌اند.
علی (ع) به تعبیر خود ایشان، امیر گفتار است و به تعبیرابن ابی‌الحدید، ادیب و شارح معروف نهج‌البلاغه، «ارباب صنایع بدیع». نهج‌البلاغه نه همه دانش امیرالمومنین (ع) که تنها گوشه‌ای از علم بی‌کران و یک از هزار هزار باب علم آن حضرت است. با این همه، همین اندک با بیان علوم و معارف الهی و ارائه بهترین نمونه‌های فصاحت و بلاغت در کلام عرب، همه سخنوران، خطیبان، نویسندگان و اندیشمندان را به عجز و ناتوانی کشانده است
عارف بزرگ وحکیم سترگ معاصر امام خمینی در باره آن کتاب فرمود :
«کتاب نهج البلاغه که نازلهء‌ روح‌ اوست،برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیت و در حجاب خود و خودخواهی،خود معجونی است برای شفا و مرهمی است برای دردهای فردی و اجتماعی و مـجموعه‌ای اسـت دارای ابعادی به‌ اندازهء‌ ابعاد‌ یک انسان و یک جامعهء بزرگ‌ انسانی‌ از‌ زمان صدور آن تا هرچه تاریخ به پیش رود و هرچه جامعه‌ها به وجود آید و ملتها متحقق شوند و هر قدر متفکران و فـیلسوفان‌ و مـحققان‌ بـیایند‌ و در آن غور کنند و غرق شوند.».

پاسخ من به تحدی قرآن

انجمن: 

من خیلی سعی کردم تا با دلایلی که در کتاب ها مثل امی بودن پیامبر و اعجاز علمی قرآن بود خودم را توجیح کنم اما نشد در واقع دلیل اصلی وحی بودن که در اوایل قرآن وجود دارد تحدی است.
با این که رشته ام علوم کامپیوتر است و بعد از کنکور سراسری لای کتاب عربی رو هم باز نکردم توانستم چند خطی در پاسخ به تحدی قرآن بنویسم:
«ابتدا اکتشاف دین الحق من دین الاقربین(1)
فاستخدم عقلک فی هذه السبیل(2)
إن هذا نهج هو الصحیح(3)»

البته فکر کنم اشکال نحوی داشته باشه.

معنی:
«به دنبال دین حق گشتن را از دین اطرافیانت شروع کن(1)
پس در این راه عقلت را به کار گیر(2)
قطعا این راه صحیح است(3)»

تفسیر:
خط اول می گوید هنگامی که می خواهی به دنبال دین حق و درست بگردی از دین اطرافیانت این جستوجو را آغاز کن این امر خودش دو علت دارد:
1- هر کس از دین اطرافیانش بهتر می تواند اطلاعات کسب کند مثلا ما که در یک سرزمین شیعه به دنیا آمده ایم و اطرافیان ما شیعه هستند به راحتی می توانیم سوال هایمان را از اطرافیانمان بپرسیم اما به این راحتی نمی توانیم از آیین سیک ها یا هندو ها اطلاعات کسب کنیم. بنابراین خیلی راحت تر می توانیم بفهمیم دین اطرافیانمان حق است یا باطل.
2- این اکتشاف و جستوجو به دنبال دین حق مستلزم خالی کردن ذهن از تعصب و عقاید بی پایه و اساس است حالا فرض کنید ما این جستوجو به دنبال دین حق را از دینی به غیر از دین اطرافیانش شروع کنیم اما بعد از بررسی چند دین به این نتیجه برسیم که دین اطرافیانمان درست بوده زمانی گذشته و ما مجبور بودیم بدون عقاید دینی در یک جامعه ی دینی زندگی کنیم و متحمل سختی شویم در صورتی که اگر از دین اطرافیانمان شروع می کردیم متحمل زحمت کمتری می شدیم.
پس خط اول می گوید این اکتشاف و بررسی را از اطرافتان شروع کنید تا کمتر متحمل سختی شوید.
خط دوم می گوید که در راه پیدا کردن دین حق از عقلت استفاده کن.
خط سوم هم می گوید این روش قطعا روش درستی است.
شما بگید فرقش با قرآن چیه واقعا اگه چند تا خطی که من نوشتم بعد یا قبل از سوره ی کوثر وجود داشت کسی چیزی می فهمید!؟ چه بسا تفاسیر و حاشیه ها بر آن می نوشتند!؟

با سوره ای مثل کوثر چه فرقی داره:
«بسم الله الرحمن الرحیم
انا أعطیناک الکوثر(1)
فصل لربک وانحر(2)
ان شانئک هو الابتر(3)
معنی از شیخ حسین انصاریان:
«بی تردید ما به تو خیر فراوان عطا کردیم(1)
پس برای پروردگارت نماز بخوان و شتر قربانی کن(2)
یقینا" دشمن تو خود بدون نسل و تبار است(3)»
ضمنا" توضیحات اضافی که داخل معانی بود حذف کردم!