نماز در اوائل سن تکلیف فرزند

فرزندم را چگونه به نماز خواندن علاقمند کنم؟

با نام و یاد دوست

عرض سلام و ادب

این سوال،توسط یکی از کاربران سایت ارسال شده که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا به درخواست ایشان و با توجه به اهمیت موضوع جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت ارسال می شود:

نقل قول:

دختر 10 ساله ای دارم که خیلی دختر خوبیه ولی یک خصوصیت اخلاقی بد داره که خیلی آزاردهنده شده. هرچیزی که احساس کنه وظیفه اشه انجام بده ،در انجامش احساس ناتوانی می کنه . .مثلا" درس و امتحاناتش در حد عالیست و در خانه کتاب های متفرقه برای خودش می خونه (به جانوران خیلی علاقه داره و کتاب های علمی در موردشان و قصه و..) ولی چون احساس می کنه مجبوره، پدر منو در می یاره تا مشق هایش را بنویسه یا کتاب های مدرسه را که معلم گفته مرور کند .یا برای خودش نقاشی می کنه و خیلی علاقه داره ،ولی وقتی مدرسه از او می خواهند در خانه یک نقاشی بکشه و در مسابقه شرکت کنه وامثال آن ،به هیچ وجه طرف برگه نمی ره و می گه حوصله ندارم و خوشم نمی آید .
تابستان ها بهیچ وجه حاضر نیست در کلاسی شرکت کنه.
اما مشکل جدی من فقط با نماز اوست .از وقتی به سن تکلیف رسیده باوجودیکه دختر باحیاء و خدا و پیغمبر و دین دوستیست ،حاضر نیست نمازهایش را (حتی در روز که بیدار است ) بخونه و تاحالا هرچی خوانده با اصرار من بوده .هرچه به او از عواقب بی نمازی و بلاهایی که در دنیا و آخرت برسر بی نماز ممکن است بیاید ، می گویم و هر راهی از تشویق تا قهر تا دعوا ...رفته ام فایده نداره .گوش می کنه و گاهی اشک می ریزه ومی گه : ببخش من آدم بدی هستم که نمی تونم نماز بخونم ،یا می گه : دیگه می خونم ، ولی بعد اصلا" انگار نه انگار که با هم حرف زدیم ،در کمال آرامش بازیگوشی می کنه تا نماز قضا بشه .
چادرنماز قشنگ و هدیه و ...هم اثری نداشته .
ظاهرا" خیلی باهوشه ولی در این مورد گاهی احساس می کنم هیچی از قهر خدا و جهنم (اخیرا" مجبور شدم برای نماز متوسل به توصیف واشاره جهنم برایش بشوم ) و نرفتن بهشت و ...نمی فهمه و منگ منگه ،در صورتیکه سر حجابش خیلی حساسه و می گه نمی خواد از خدا دور بشه !
پدرش میگه : ولش کن ،بزرگتر میشه خودش می خونه ،فقط گاهی تشویقش کن ،ولی من آرام و قرار ندارم و فکر می کنم سیاهی سیاهی میاره و هی وضعیت بدتر میشه . هروقت نگاهش می کنم حرص می خورم و بشدت نگران آینده و آخرتش هستم و این اواخر حسابی باهاش عصبی شده ام و سر هر موضوع کوچکی بهش پرخاش می کنم .
اون نمی دونه ،ولی خودم می دونم چرا بداخلاق و کم صبر و عصبی شده ام
من نمازهامو عموما" اول وقت و بانشاط می خونم (تا اون تشویق بشه ) ولی پدرش گاهی اول وقت ،گاهی آخر وقت وکلا" خیلی ریلکسه ودر این مورد هیچ حرفی بهش نمی زنه و تذکری نمیده !
آیا من هم باید مثل پدرش باشم ؟
لطفا" کمکم کنید ..


در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol: