ممکنات

آیا علم و آگاهی اساس ممکنات است؟

[="Tahoma"][="Navy"]با سلام
از گذشته های دور، چیستی موجودات عالم فکر اندیشمندان را به خود مشغول کرده و نظریاتی را در این زمینه بوجود آورده است. تکثر و تعدد نظریات در این باب بیش از هرچیز باعث تردید و شک است تا راهیابی به حقیقت چیستی اشیاء. در این میان برخی اندیشه های بنیادی بخصوص در فلسفه اسلامی مانند اصالت وجود ملاصدرا راه فهم این امر غامض را هموارتر کرده چراکه همه را بر محور یک حقیقت جمع آورده است اما صعوبت فهم وجود، خود یکی از موانع بهره مندی بهتر از این نظریه بلند است چرا که در ذهن اکثر افراد آب زلال وجود با حبابهای حدود ماهیات پوشیده شده و آنان را از امکان توجه بدان باز داشته است. لذا طرح نظریه ای که بتواند درک بهتری از ماهیت اشیاء را ارائه کند آن هم بواسطه چیزی که اذهان به سهولت آنرا بیابند بسیار شایسته است. هرچند نظریه پردازی در این عرصه کار بزرگان صاحب نامی است که همگان به علم و معرفت ایشان باور دارند اما چه بسا کودکی سخنی بگوید که راست افتد و سودی رساند.ما به مدد الهی در اینجا نظریه ای ارائه می کنیم که می تواند رهیافتی نو بسوی گشودن این راه سخت باشد.
لازم به ذکر است که این نظریه بصورت ناگهانی در حین تالیف یک کتاب به ذهن حقیر رسیده هرچند ممکن است تشابهات و مشترکاتی با برخی اندیشه های فلسفی داشته باشد.
اصل آگاهی
نظریه ای که در صدد حل ماهیت موجودات است می بایست برپایه یک اصل یقینی نهاده شود و سپس به بیان اصول و فروع منشعب از آن برای حل سایر مسائل پرداخت. اساس اصل آگاهی یقینی ترین امر در نزد انسان یعنی داشتن آگاهی است. هیچ انسانی در داشتن آگاهی شک ندارد لذا می تواند آنرا اساس و پایه دانسته های خود بگیرد. بلکه این یقین را اصل و اساس وجود خود بداند یعنی اینکه بگوید بودن من همان آگاهی من است چون در آگاهی خود شک ندارم. پس برپایه این یقین می تواند وجود خود را نیز تحلیل کند به این معنا که وجود خود را هم همین آگاهی بگیرد چه اینکه درک وجودش ناشی از آگاهی اوست. با این بیان انسان می تواند بگوید ماهیت من آگاهی است و این اصل یقینی را برای تحلیل کلی از سایر موجودات بکار ببرد و بگوید: من آگاهی ام پس سایر موجودات هم آگاهی اند. بنابر این پایه و اساس ماهیت اشیاء و موجودات جهان بر اساس این اصل، آگاهی است. حال اگر تفاوت و تکثری در این آگاهی وجود دارد می توان آنرا ناشی از تکثر و تعدد و تفات آگاهی ها دانست.
نتیجه نهایی اینکه ماهیت موجودات جهان آگاهی است.
با این بیان می توان بین نظر برخی فلاسفه و برخی دیگر که در تقدم و تقدم وجود و آگاهی اختلاف دارند جمع کرد و گفت: وجود و آگاهی موجودات یکی است.
برای این نظریه شواهدی وجود دارد که اجمالا به آنها اشاره می کنیم:
[=&quot] شواهد نقلی[/]
[=&quot]روایت مشهور "اول ما خلق الله العقل" و "اول ما خلق الله نوری" دلیل محکمی است بر اینکه سر سلسله عالم خلقت، وجود علمی است و چون در مراحل بعد یک سیر نزولی است پس سایر موجودات نیز تنزل یافته همین عقل اند.[/] [=&quot]از روایات اشتقاق اسماء و همچنین روایات خلقت موجودات از وجود نوری ائمه (علیهم السلام) هم می توان نتیجه گرفت که مراتب وجود مراتب حقیقت علمی و عقلی یا همان آگاهی است. [/] [=&quot]شواهد فلسفی[/]
[=&quot]در فلسفه اولین مراتب وجود ، عقل اول است. که وجودی علمی است.[/] [=&quot]مرتبه عقول کلیه در مراتب عالیه وجود دلیل بر علمی بودن اساس و بنیان جهان است البته با توجه به این مساله که مراتب دانی از مراتب عالی بوجود می آیند به انضمام اصل سنخیت علت و معلول.[/]
[=&quot]شواهد عرفانی[/]
[=&quot]در عرفان اولین مراتب وجود بعد از ذات باریتعالی ، تعین اول و ثانی اند که هردو مقام علمی اند.[/]
[=&quot]تعین خارجی یا اول مراتب خلقت چیزی جز تنزل تعین ثانی نیست. سایر مراتب نیز بر همین اساس اند. [/]
[=&quot]وصول نبی اکرم ص به مرتبه تعین اول یا همان حقیقت محمدیه ص با توجه به باطنی بودن این سیر نشان دهنده علمی بودن مراتب وجود است.[/]
از فرزانگان سایت خواهشمندم با نقد منصفانه این نظریه ما را در مسیر تعالی فکر و اندیشه یاری رسانند.
یا علام
[/][/]