ملاک زیبایی

تردید در انتخاب بین دو دختر

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:


سلام به همه و کارشناس محترم
داستان من کمی طولانی هست ببخشید که وقتتون رو می گیرم. سعی می کنم همه چیزو بگم. پدرم مربی رانندگی هست بعد از چند وقتی که مورد لطمه روحی قرار گرفتم سعی کردم خودمو بازیابی کنم من نزدیک یکسال پیش از یک دختر بازی خوردم حالا شاید توجیح باشه اما بارها سعی کردم رابطمو با خدا درست کنم اما وقتی یاد اون لحظات و افسردگیام می افتم بازم تو فکر می رم اونقد عمیق که درست خودمو تو اون محیط می بینم. هر کی چهره منو می بینه می گه تو دهنت بوی شیر میده اما واقعا آسیب دیدم. به خدا گفتم هر کسی هر بلایی سرم آورد بخاطر اینکه تو هم منو ببخشی می بخشم اما دو نفر رو به هیچ قیمتی نمی بخشم اول یکی از مهمترین افراد زندگیم، دوم این دختر. این دختر رو دوست ندارم و اگر هم منو بخواد من نمی خوامش اما تلخ ترین روزای زندگیمو رقم زد. روزایی که خودمو تنها حتی بدون خدا می دیدم. روزایی که نمازام قضا نمی شد هر شب واقعه هر روز 7 بار نادعلی و هر شب دعای توسل و نذر و مسجد رفتن و کمک مالی به فقرا و ... یادمه یک کتاب خوندم درباره زندگی یکی از عرفا و اونقد جوگیر شدم(واقعا جو بود) هر چی در می آوردم بخشیشو کمک می کردم. اما هر روز بدتر از دیروز ناامید می شدم.دیگه ناامیدیم خیلی زیاد شد جایی که دیگه امیدم از خدا رفت اون دخترو ول کردم و از محل کارم با دعوا اومدم بیرون. همه این ماجراها 7 ماه طول کشید و روز و شب من رو تشکیل میداد.
گذشت...
و حالا یکسال از اون قضایا می گذره و من بلاهایی عجیبی سرم اومده بگذریم از اینکه هرکاری می کنم (هرکاری) رابطم با خدا صاف نمیشه.مخصوص وقتی کلیپای سربریدن و شکستن دست و پای مردم عراق و سوریه رو می بینم می گم خدا کجاست؟ با خودم می گم خدا به اونا کمک نمی کنه اونوقت به من کمک می کنه!!
بگذریم...
حالا من فقط دوست دارم یا مجرد بمونم یا اگر ازدواج کنم با خانمی زیبا ازدواج کنم. چونکه از دو چیز می ترسم. اول اینکه اگر با خانمی که زیبا نباشه ازدواج کنم ممکنه نارضایتی تو دلم بمونه و بهش ظلم کنم. دوم اینکه می ترسم خودم شکنجه بشم.
چند وقت پیش بود که مادرم اومد و به من گفت که بابات یک کارآموز خانم داره که خیلی قشنگه. مامانم گفت اینجور دخترا نمی مونن و زود ازدواج می کنن و ...
خلاصه یکروز صبح که خواب بودم و مادرم به بابام گفت صبر کن پسرت جایی کار داره می خواد باهات بیاد. خلاصه من نمی دونستم قضیه چیه ولی بعد که فهمیدم خیلی نگران بودم چون اولین باری بود اینطوری جلو می رفتم.سر تا پام استرس و نگرانی بود همش می گفتم نکنه گندش در بیاد. آبروی بابام بره و ... خلاصه بابام هیچی نمی دونست من رفتم سوار ماشین شدم وقتی اون خانم رو دیدم خیلی زیبا بود. واقعا قشنگ بود. و 18 ساله. خلاصه من و مادرم با کارامون یه جور همه چیرو به خودشو مامان دختر فهموندیم. و متوجه شدم هم خود دختر و هم مامانش 70 تا 80 درصدی راضین اما بخاطر شرایط من، مامان دختره و بابام کمی دو دلن.
خیلی دوست داشتم با اون دختره ارتباط برقرار کنم اما چون بابام وسط کار بود اصلا نمی تونستم. حتی شمارشم نتونستم گیر بیارم. از این قضیه گذشت.
تا حدودی هم بیخیال شدم.
حالا حسرت می خورم به اراده آدمایی که 40 بار خواستگاری می رن تا فرد مورد نظرشون رو پیدا کنن. من همچین عرضه ای ندارم.
بعد از مدتی خواهرم گفت به یکی از دوستاش تو کتابخونه گفته که به من ریاضی یاد بده. منم که گفتم باشه اول هی به آبجیم می گفتم خشگله، خشگله. بیچاره آبجیم خیلی از این طرز صحبت من ناراحت میشد.
نمیدونم چی بگم :Ghamgin: خودمم از درون خودم ناراحتم اما من نمی تونم حریف خودم بشم این واقعیته!
خواهرم می گفت خوشگله از خیلی ها قشنگتره. خلاصه بالاخره آبجیم شماره اون دخترو با اجازه خود اون دختر به من داد و ارتباط شکل گرفت. من با دیدن اون دختر اصلا از قیافش خوشم نیومد حتی یک درصد. اما دیگه دیر شده بود و ما باید درس می خوندیم. اون دختر 7 ماه از من بزرگتره. و اونچه که باعث شده من امیدوار باشم تعریفای بی حد و اندازه خواهرم از اون دختره. می گفت خیلی درس خونه، پرتلاشه، با اخلاقه، مذهبیه و... و خدا شاهده تو این مدت خلافه اینو ندیدم. واقعا خوش اخلاقه، باهوشه و سرسنگینو و پرتلاش. دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد. و دکتری هم شرکت کرده.
اما خوب من با اون دختر اولی که زیبا بود رابطه نداشتم از کجا بدونم اون اخلاقش همینطوری نبوده!؟ اینه که منو اذیت می کنه.
حالا خیلی ارتباطم با این دختر صمیمی شده. همین دو روز پیش بود که بهم اس ام اس داد که من با تمام وجود ازت خوشم اومده!...
می دونم چیزایی رو که در ادامه می گم اگر بخونید من رو بی فکر و نادان صدا می کنید. درسته و حق دارید اما باید بگم تا در جریان باشید.
راستش من باعث شدم ارتباطمون به این سمت کشیده بشه و کارهای احمقانم و حرفام این ماجرارو اینطوری کرد ... نتونستم خودمو نگه دارم و حالا اینطور شد. از جایی هم ریاضیات عمومی 2 و دیفرانسل و مهندسی و... به من یاد می ده. نمی تونم ولش کنم می ترسم این ترم فاجعه بشه! به امیدش این همه ریاضیارو با هم برداشتم.

به کارشناسای سایت هم درباره این ظاهر پرستیم پیام خصوصی دادم و جواب شنیدم که ظاهر فانیه و اینکه خدا هرکسی رو که بخاطر ظاهر به دنبال کسی بره چیزی در ظاهرش می بینه که ناپسنده و اینکه دختران خوش سیما عموما بدون مرز رفتار می کنن چون خواهان زیادی دارن در نتیجه بی بند و بارن.
اما باز درمان نشدم. :Ghamgin:
دو دولم هیچکدوم صد در صد رد نشدن اولی رو نشناختم(ای کاش رابطه داشتم باهاش) و دومی باطن خوبی داره(فوق العادس!).

حالا کمک و نظر شما رو می خواستم. همیشه ترس از این داشتم که جوابی که مدنظرم نیست بشنوم و حتی خوندنش برام سخت باشه . اما واقعیت اینه و باید جسارت داشت و جواب تلخ رو خوند.

من آماده ام تا بخونم جوابتون رو.

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

ملاک زیبایی در ازدواج چقدر مهم است؟ آیا برای زن و مرد متفاوت است؟

[="Black"]

حامی;663064 نوشت:

و غالبا صفات خوب و اخلاق نيك (سيرت) سبب مي شود صورت هم زيباتر جلوه كند براي همين بود كه ليلي براي مجنون زيبا بود ولي براي ديگر زياد تو دل برو نبود
اگر بر ديده مجنون نشيني به غير از خوبي ليلي نبيني
ولي نبايد ازدواج كرد به اميد اين كه بعدا علاقه ايجاد شود و بعد بچه دار شد به اميد اين كه علاقه بياييد و يا بچه دوم را به دنيا بياورند به اميد اين كه علاقه بياييد
از همان ابتدا بايد حداقل علاقه نسبي باشد و اين علاقه با مجاورت و شناخت عميق تر و پرورش صفات اخلاقي مثبت و اهداف مشترك، گذشت از خطاها و تقوا زياد مي شود
به عنوان نمونه: خداوند فرمود كسي كه ايمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد مهرش را در قلب ديگران مي اندازم

سلام
می خواستم سوال را در همین تاپیکی که این مطلب را نوشتید بپرسم دیدم زیاد ارتباطی به موضوع اصلی ندارد بنا بر این تاپیک جدیدی زدم.
زیاد از مشاورین شنیدیم که می گویند ظاهر مثلا همینقدر که به دل بشیند لازمه ازدواج است و ...
سوالم اینه که آیا تفاوتی بین زن و مرد در انتخاب زیبایی همسرشان هست؟ چون برخی می گویند مردان بیشتر بصری هستند.
یا نسخه کلی برای زن و مرد در زیبایی همسر یکی است ؟[/]

زيبايي چهره زن را بر دینداری او برتری ندهيد

دقت در انتخاب همسر ، یك ضرورت است و مسامحه و بی‏توجهی ، پشیمانی را در پی خواهد داشت. اما برا ی خیلی ازجوانان این سئوالات پیش می آید که معیار های حقیقی برای انتخاب همسر از نگاه دین و شرع چیست و دین آسمانی ما بر چه ملاک هایی تاکید دارد. معیارها و خصوصیات زیر ، در گزینش همسر لازم است در نظر گرفته شوند:

الف) همسر دیندار انتخاب كنید ، زیرا دینداری دختر و پسر جوان، حفظ حریم عفت، حیا، نجابت و غیرت را در پی خواهد داشت. جوانی نزد پیامبر صلی الله علیه ‌و آله آمد و از وی درباره ی ازدواج رهنمود خواست. رسول خدا صلی الله علیه‌وآله فرمود: « آری، ازدواج ‏كن و بر تو باد كه همسری دیندار انتخاب نمایی».


رسول خدا صلی الله علیه‌ و آله مؤمنان را هم‏شأن و همتای هم می‏دانست. زیرا در نگاه او ، بهترین شرافت، ایمان بود

پیامبر درباره گونه‏های انتخاب همسر توسط برخی از مردم، چنین بیان داشت: «برخی برای انتخاب همسر، به مال یا دین یا زیبایی یا به نسب او توجه دارند ، امّا بر شما باد كه با دینداران ازدواج کنید.»

پیامبر، همسرگزینی بر محور ثروت یا زیبایی و منهای دینداری را نهی كرده، می‏فرماید: «هركه با زنی برای مالش ازدواج كند ، خداوند او را به مال وی واگذار خواهد كرد و هركه با او برای زیبایی‏اش ازدواج كند، در او چیزی كه خوشایند نیست، خواهد دید و هر كه با وی برای دینش ازدواج كند ، خداوند تمام این مزایا را برای او جمع خواهد كرد».

ب) به اخلاق توجه كنید ، چون اخلاق، اساس و شیرازه ی پایداری و استحكام زندگی زناشویی است و بی‏شك، سوء اخلاق، بی‏احترامی و نامهربانی‏هایی را در پی داشته و فروغ محبت را خاموش خواهد ساخت. پیامبر می‏فرماید: «هرگاه برای دختر شما خواستگاری آمد كه دین و اخلاقش را می‏پسندید ، قبول كنید و گرنه در سطح جامعه، فتنه و فساد بسیار می‏گردد».

ج) به دلیل تأثیرپذیری دختر و پسر از خانواده و محیط رشد ، اصالت خانوادگی تعیین‏كننده است. از این رو، در كلام پیامبر صلی الله علیه‌ و آله چنین آمده است: « با فلان گروه ازدواج كنید كه مردانشان عفت دارند ، پس زنانشان هم عفیف هستند ، و با آن گروه ازدواج نكنید كه مردانشان بی‏عفتی نموده‏اند ، زیرا زنانشان هم بی‏عفت شده‏اند».

د) به همتایی (كُفْوِ همدیگر بودن) ، توجه كنید. این ویژگی، به نوعی لزوم هماهنگی، همگرایی، تناسب و سنخیت روحی، اخلاقی و جسمی میان دختر و پسر را توصیه می‏كند ، تا زندگی مشترك، استوارتر، پرثمرتر و لذّت‌بخش‏تر گردد. رسول خداصلی الله علیه ‌و آله می‏فرماید: « به همتایان خود ، زن بدهید و از همتایان همسر بگیرید».

همتایی، گونه‏های مختلفی دارد ، مانند همتایی دینی، فرهنگی ، اخلاقی ، علمی، جسمی، زیبایی، سنی، مالی، خانوادگی ، اجتماعی ، روحی و روانی.

هركه با زنی برای مال او ازدواج كند ، خداوند او را به مال وی واگذار خواهد كرد و هركه با او برای زیبایی‏اش ازدواج كند، در او چیزی كه خوشایند نیست، خواهد دید و هر كه با وی برای دینش ازدواج كند ، خداوند تمام این مزایا را برای او جمع خواهد كرد».

رسول خدا صلی الله علیه‌ و آله مؤمنان را هم‏شأن و همتای هم می‏دانست. زیرا در نگاه او ، بهترین شرافت، ایمان بود و تناسب در آن، در نظر آن حضرت، جایگاه خاص خود را داشت و بر گونه‏های دیگر مقدم بود.

ه) معیار زیبایی ، به عنوان یك امتیاز در شیرینی و صفای زندگی مؤثر است ؛ اما در اولویت‏بندی معیارها، در رتبه اول قرار ندارد ، زیرا رسول خدا صلی الله علیه‌وآله فرمود: « نباید حسن چهره زن را بر حسن دینداری او برتری داد».