محرومیت از ازدواج

محروم کردن خود از ازدواج؛ به خاطر مشکلات خانوادگی !!؟

انجمن: 


با نام و یاد دوست

سلام و عرض ادب

یکی از کاربران سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح کنند

که به جهت اهمیت ، سوال ایشون رو با حفظ امانت نقل می کنم:

سلام خدمت بزرگواران:Mohabbat:

من به خاطر مشکلی که در زندگی ام هست و مشکل خانوادگی میخواهم خودم را از ازدواج کردن محروم کنم.!!!!

حال فکرمیکنید مشکل چیه؟
من برادری دارم که بزرگتر از خودم هست و در زمان تولد بصورت مادرزادی، کودک عقب مانده ذهنی شد دارم و ایشون الان 27سالش هست.ولی ازلحاظ جسمی مشکل دارد و همیشه باید کسی در راه رفتن حامی او باشه که به زمین نخورد یا ...
و البته از لحاظ ذهنی هم هنوز نسبت به هم سن وسالهایش درک کمتری دارد.ولی در تکلم مشکلی ندارد

من به عنوان یک خواهر که3سال از او کوچکترم چه لطفی میتونم در حقش کنم؟

من میخواهم خودم را از ازدواج کردن محروم کنم و همیشه تا آخرین نفس با او باشم و حامی او باشم.مگر پدر و مادر من تا کی میتونند پابه پای او باشند ؟زمانی میرسد که کسی باید حامی انها باشد
ولی اگر من ادواج کنم به خاطر شرایط زندگی متاهلی خب قطعا نمیتونم همیشه درکنار او باشم.پس تکلیف برادرم چی میشه؟

شاید فکر کنید که او هم زن بگیرد ولی در این زندگی امروزی ، بامشکلات فراوون ، چطور برادرم ازدواجی داشته باشد که حتی برای خرید و خوراک و پوشاکش کسی باید به او کمک کند؟

من حاضرم ازدواج نکنم و درکنار برادرم باشم.ولی از طرفی ازدواج و داشتن یک حامی و مونس در زندگی و مزیتهای ان را میدونم.خواستگارهای خیلی خوب با تحصیلات بالا هم دارم.چون خودم هم جز قشر تحصیلکرده جامعه هستم و در رشته تخصصی خودم مدرس دانشگاه هستم.

ولی تاکنون حاضر نشدم به ازدواج فکر کنم.چکار کنم؟

این فکر بدجور مثل خوره به جانم افتاده.
لطفا اساتید محترم کمکم کنید.
برادر و خواهر دیگرم هم موقعیت علمی و تحصیلی بالایی دارند.ولی در این فکرها نیستند و دنبال درس و زندگی هستنند.ولی من نمیتونم ،کمک نکردن به برادرم را نادیده بگیرم.

لطفا کمکم کنید:Gol: