لبنان

چه فرقی بین کشته های جنگ ایران و دیگر جنگها وجود داره؟

انجمن: 

چه فرقی بین کشته های جنگ ایران و دیگر جنگها داره آخه!؟

که انقدر بزرگ نمایی میکنید!


اخبار مقاومت منطقه

رفتار شناسی حرکات بدن سید حسن نصرالله و پیام های آن +تصاویر

align: center

دبیرکل حزب‌الله لبنان با حضور علنی پیاپی در جمع مردم و حرکت دست‌ها و صورت و اطمینان و آرامش خود پیام‌های متعددی را به طرف‌های مقابل ارسال کرد.


ـ سید حسن نصرالله در مراسم عاشورای حسینی دو روز متوالی با حضور علنی خود در جمع کثیری از عزاداران حسینی در مجتمع سید الشهدا و ورزشگاه الرایه واقع در ضاحیه جنوبی بیروت به سخنرانی پرداخت، وی در این سخنرانی‌ها بویژه در شب عاشورا و شهادت امام حسین با اظهارات آتشین خود احساسات هواداران خود را با کلماتی هدف دار و بدون نوشته برانگیخت تا شجاعت را در بیان حق از آن امام بزرگوار فرا گیرد و در این راه با اصرار و پشتکار قدم بردارد.

وی در روز عاشورا نیز بار دیگر در جمع مردم عزادار حاضر شد، این برای اولین بار است که بعد از جنگ 33 روزه وی دو بار پشت سر هم و بدون حفاظت‌های خیلی گسترده در جمع عظیم مردم پشت تریبون قرار گرفت و برای آنها سخنرانی کرد، وی با این اقدام در کانون توجهات رسانه‌ای و سیاسی قرار گرفته و خبر از آغاز مرحله‌ای جدید داد.
پیام های حضور علنی سید حسن نصرالله
دو حضور علنی و متوالی سید حسن نصرالله به این روش و در شرایط حساس کنونی در منطقه پیام‌های سیاسی و راهبردی داخلی و منطقه‌ای دارد، این اقدام نشان از اعتماد به نفس بالای سید حسن نصرالله در میدان مبارزه سوریه دارد که نیروهای حزب الله در آن مشغول مبارزه با گروه های تروریستی هستند.
حضور علنی نصرالله پیام‌های مهمی داشت و نشان داد که جبهه پیشرو در منطقه جبهه مقاومت است و این جبهه است که ابتکار عمل را در دست دارد و تصمیم‌گیری می‌کند.
ماهیت چالشی که سید حسن نصرالله برای تقابل با دشمنان خود انتخاب کرده بود، ‌واضح است. وی هنگامی در میان مردم ظاهر شد که تهدیداتی برای عملیات تروریستی در روز عاشورا انجام شده بود، این تهدیدات در رسانه‌های مختلف مطرح می‌شد تا روحیه مردم را برای مشارکت در مراسم عاشورای حسینی تضعیف کند. این تهدیدات همچنین اصرار داشت سقف هجوم خود علیه حزب‌الله لبنان و شخص سید حسن نصرالله را افزایش دهد.

نصرالله به این ترتیب موقعیت پیروزی را در این معادلات در دست گرفت و ضربات متعددی را به دشمنان خود وارد کرد دو روز پشت سر هم به صورت علنی در مراسم‌ها و در میان مردم لبنان حاضر شد و خطابه‌های آتشین بر مبنای واقعیت های موجود انجام داده و از دستاوردهای میدانی سخن گفت که در مبارزه با تروریست‌ها به دست آمده است.
وی به این ترتیب ضربات سختی به دشمنانش وارد کرد و به آنها پیام داد که حزب الله لبنان الان به قدرتی منطقه‌ای تبدیل شده که سرنوشت رژیم های منطقه ای و پروژه های آنها را تعیین می‌کند و کلیدهای درگیری‌ها و راه حل منازعات منطقه‌ای را در دست دارد. وی گفت که کسانی که به دنبال ورود در جنگ با این حزب هستند، باید قبل از ورود به این ماجراجویی زیاد فکر کنند، این پیام ها به تمام جهت‌ها ارسال شد و دشمن صهیونیستی نیز که علنا اقدام به تهدید در مورد تعدی به حقوق آبی لبنانی‌ها می کرد، این پیام را دریافت کرد. وی پیام هایی را نیز برای تروریست‌ها ارسال کرد که در روزهای اخیر عمدا مرم را به علت دستاوردهایی که در سوریه داشتند، تهدید می‌کردند.
سید حسن نصرالله بدون حمایت بالا در انظار عمومی ظاهرا شد؛ وی به عنوان خطیب در میان هواداران خود آمد و بدون هیچ مانعی از شیشه ضد گلوله برای آنها سخنرانی کرد، ‌وی زیر آسمان و نور خورشید تقریبا به مدت 30 دقیقه سخنرانی کرد و پیام‌های مربوط را با لحنی پیروزمندانه به طرف‌های مختلف رساند. متخصصان معتقدند که این رفتار و نحوه حرکت اعضای بدن سید حسن نصرالله از جمله دست وی نشان از اطمینان بالای وی دارد و بالا بردن انگشتان دست به صورت ثابت در زمانهای حماسی شدن سخنرانی نشان می‌دهد که وی در بیان مواضع خود جدی است و این جدیت مبتنی بر اعتماد بالای وی به تحقق اظهاراتش است.
متخصصان و رفتار شناسان اعتقاد دارند که حرکت‌های ثابت سید حسن نصرالله که با لحن اظهارات وی نیز همخوانی دارد؛ نشانگر صداقت و جدیت وی و عوامل درونی‌اش است، تحرکات بدن وی نشان می‌دهد که وی هیچ ترس یا تردیدی از حضور در میان مردم ندارد و بالا بردن دست و حرکات صورت وی نیز که همگام با سخنرانی تغییر می‌کند، ‌نشان از شجاعت و اعتقاد بالای وی به سخنانی است که مطرح می‌کند. چشمان ثابت وی نیز نشان از اصرار وی بر انجام وعده‌هایش دارد و می‌فهماند که وی در رفتار خود مطمئن است و مانند ترسوها به این طرف و آن طرف نگاه نمی‌کند.
تحلیگران اعتقاد دارند که سید حسن نصرالله بارها دستان خود را بالا برد و انگشت سبابه اش را نیز بالا برد، حرکات عضلات و صورت وی که به همراه دستهایش حرکت داده می شد و همچنین لحن سخنرانی وی و اظهارات و رنگ طبیعی صورتش تماما نشان می‌داد که کاملا در موضع قدرت و پیروز است و ابتکار عمل را در دست دارد، تمامی این نشانه‌ها با اظهارات وی برابری می‌کرد و اندامش نیز با عبارات تهدیدآمیز و پیامهای مطرح شده همخوانی داشت و اعتماد به نفس و صداقت وی را نشان می‌داد.
بنابراین حضور علنی سید حسن نصرالله در دو روز پیاپی پیام های زیادی داشت و به دشمنان ثابت کرد که وی از جایگاه قدرت و پیروزی حرف می‌زند، آنها درک کردند که حضور علنی این فرد چالشی برای آنهاست و باعث ناامیدی آنها می‌شود، به همین علت بود که بعد از سخنرانی‌های وی هجمه سختی را علیه او آغاز کردند و این هجمه تا امروز نیز بویژه در رسانه‌های دیداری ادامه پیدا کرده است. آنها با این هجمه و تخریب وجهه نصرالله سعی دارند چهره پیروز او را مخدوش سازند و روحیه بخشی وی از حضور علنی در جمع مردم را برعکس جلوه دهند و روحیه مردم را از بین ببرند. این در حالی است که آنها نمی دانند که روحیه مردم بالاتر از آن است که بتوانند آن را مخدوش سازند و عشق آنها به سید حسن نصرالله نیز بیش از آن چیزی است که بتوان با این رسانه‌ها از بین برد.
پروژه تخریب وجهه سید حسن نصرالله نیز شکست خورده و روزی نصرالله در جمع مردم ظاهر خواهد شد تا سخنرانی پیروزی دوم خود را که در آینده محقق خواهد شد، ایراد کند.

احمد متوسلیان؛ فرمانده بی‎نشان و موسس حزب الله لبنان

نوشتاری که در پیش رو دارید، متنی است از مهندس سعید قاسمی، یکی از همرزمان سردارجاویدالاثر حاج احمد متوسلیان که سال گذشته و در آستانه سالگرد ربوده شدن وی و سه دیپلمات ایرانی در لبنان به رشته تحریر درآمده است. نظر به حضور سعید قاسمی در سالیان پررنج مبارزه از جبهه های کردستان تا جنوب کشور و سپس سوریه و لبنان، در کنار این سردار اسطوره ای جبهه مستضعفین، این نوشتار خواندنی، به دوستداران حاج احمد متوسلیان تقدیم می شود.




يك قوم تو را شهيد مي‌خوانند
يك قوم تو را اسير مي‌دانند

اما چه كنم كه ناجوانمردان مرحوم محمد رضا آقاسی
تصوير تو را زخويش مي‌رانند



اشاره
به‌راستي كه «انتظار» چه سخت است و نيز چشم به راه بودن عزيزي كه حاضري براي ديدنش جانت را هم بدهي. همانند «يعقوب» كه سالها چشم انتظار «يوسف» بود هم به كهف دل و هم به اشك چشم. تو گوئي اين تقدير آدميزاد است، انتظار را مي گويم. چرا كه خداوند قامت دين و عزت بندگانش را بر قيام مومنین و منتظران استوار كرده است و ذلت شان را در قعود، ودر اين ميان ناب ترين مكتب وحي (مذهب اهل بيت(ع)) را به‌درستي «مذهب انتظار» ناميده اند. مذهبي كه پيروانش را يعقوب وار به چشم انتظاري «يوسف زهرا» فراخوانده اند. و از ميان يعقوبان زمانه پر بلاي ما كه به ابتلاي فراغ يوسفشان آزموده شدند يكي هم يعقوب داستان ماست.
26 سال بود كه حاج غلامحسين هر روز كه براي نماز صبح برمي‌خواست، نمازش را به اين اميد اقامه مي‌كرد شايد كه امروز چشمش به جمال برومند فرزندش و قامت رشيدش منور گردد. 26 سال بود كه حاج غلامحسين صاحب قنادي متوسليان هر روز به اين اميد كه امروز شيريني رهايي پسرش را خواهد پخت، كسب روزانه‌اش را آغاز مي‌كرد. 26 سال بود كه حاج غلامحسين اميد آن را داشت كه امروز ديگر خبر آزادي فرزندش را به مادر احمد خواهد داد و او را از انتظار خواهد رهانيد.
زمزمه هر روزه حاج غلامحسين در اين 26 سال با خود اين بيت حافظ بود كه:
يوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور
كلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور

26 سال كه براي او 26 سال حسرت بود، رنج بود، آب شدن بود، 26 سال سوختن و دم برنياوردن و 26 سال داغ فراغ فرزند بر دل. 26 سالي كه شاه بيت دعاهاي شب و روز پدر اين بيت بود كه:
آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست، هر كجا هست خدايا به سلامت دارش
فرزندي كه 26 سال پيش براي اداي تكليف و مأموريتي كه ولي امر زمانه، انقلاب و نظام بر دوشش نهاده بود و به منظور جهاد با فرزندان صهيونيست آل يهودا و دفاع از مردمان مظلوم و رنج ديده سرزمين سدر و سلام رنج هجرت و جهاد و نيز اسارت را به جان خريد. هجرتي بي‌بازگشت توأم با 26 سال بي خبري از سرنوشت او و همرزمانش. هجرتي براي جهاد كه ثمره بزرگي بر جاي نهاد. رويش شجره طيبه مقاومت اسلامي در خاك سرزمين سدر و سلام، شجره اي طيبه كه ثابت كرد خانه غاصبين قدس از لانه عنكبوت هم سست تر است.
احمد اگرچه نيامد اما حاج غلامحسين رفت. حاج غلامحسين در اين 26 سال هم‌چون پروانه در شعله‌هاي آتش اشتياق وصل احمد سوخت تا به مقام فناء رسيد و اگرچه به وصل احمد نرسيد اما به وصل خداي احمد رسيد و اين چنين شد كه «حاج غلامحسين متوسليان» در شب شانزدهم خرداد ماه 1387 دعوت حق را لبيك گفت و به ملكوت خدا پيوست.
داستان يوسفان گمگشته سرزمين ما هنوز به سرانجامي نرسيده است و پدراني «يعقوب وار» چشم انتظارند آنچنان كه گاه اين چشم انتظاري با ملك مرگ پيوند مي خورد و بوي پيراهن به جای عطر ياس به بوي كافور تبديل مي شود. سالگرد اسارت 4 ديپلمات، بهانه‌اي شد تا ديگربار خاطره شير در زنجير، حيدر كرار رزمندگان صف‌شكن سپاه خميني(ره)، علمدار رشيد تيپ خيبرشكن 27 محمد رسول‌الله(ص) و فاتح خرمشهر، «حاج احمد متوسليان» از بايگاني به‌در آيد. همو كه اگر اميرمؤمنان در وصف «مالك اشتر نخعي» سردار بي بديل سپاهش فرمود «انه سيف من سيوف الله» هم بر اين قياس مي‌توان احمد را نيز «شمشيري از شمشيرهاي خميني» انگاشت. مرد غريبي كه هنوز از يادها نرفته است با آنكه تا هم امروز پيش از 9826 روز از اسارت‌اش در دستان فرزندان صهيونيست آل يهودا مي‌گذرد. مردي كه كافي بود تا فقط يكبار طعم هم‌نفسي با او را چشيده باشي تا حلاوت آن هم نفسي مانع از آن شود كه او را از لوح ضميردلت پاك كني و بر آن باشي، تا حلاوت يادش را هماره با خود داشته باشي و نه يادش را، كه صلابتش را، مهر و عطوفتش را، چشمان نافذ و پر از شرمش را، تدبير و درايتش را و مهمتر از همه ولايت پذيريش را.
اين نوشتار در حكم «يادكرد» و غبارروبي از ياد و خاطره حاج احمد متوسليان است. مردي كه به شهادت كارنامه عملياتي و جهادي‌‌اش، به مثابه زبده‌ترين و نخبه‌ترين فرمانده عملياتي و رزمي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تا مقطع اسارتش توانست تيپ تازه تأسيس «محمد رسول‌الله (ص)» را به مرتبه و مقام زبده‌ترين و برترين يگان رزمي سپاه پاسداران بركشد و اين جايگاه را طي 2 عمليات غرورآفرين «فتح‌المبين» و «الي‌بيت‌المقدس» تثبيت نمايد. مردي كه با چنين كارنامه درخشان و بي نظيري در عداد بي‌ادعاترين و متواضع‌ترين فرماندهان جنگ قرار داشت و به چيزي جز اداي تكليف و اجراي امر ولي تا پاي جان نمي‌انديشيد.
اين قلم مناسب ديد در سالگرد اسارت احمد و در پاسخ به روايت مغشوش، نادرست، تجديدنظرطلبانه و شبهه افكنانه يكي از نامزدهاي انتخابات دهم رياست جمهوري كه از قضا خود در آن زمان از مسئولين ارشد اجرایي كشور و دست اندر كار آن قضايا بوده است، يك‌بار براي هميشه اين مهم را به انجام رساند. حقيقت احمد متوسليان و حركت ولایي و ايماني‌اش و نيز حقيقت امامِ احمد تابناك‌تر و تابنده‌تر از آنست كه مغرضان و كج انديشان بتوانند در پي تكذيبش بر آيند كه « شجره طيبه» اي را ماند كه «اصلها ثابت و فرعها في السماء».

ادامه دارد