قران،اعجاز،اعجاز قران،رد قران،معجزه،رد اعجاز قران

یازده تریلیون وجه اِعرابی برای 5 آیه قرآن + فیلم

انجمن: 

[h=1] یازده تریلیون وجه اِعرابی برای 5 آیه قرآن+ فیلم [/h]

قرآن کریم سفره ای است که همانند نازل کننده اش، بی حد و حصر و بی نهایت است. در کتاب تفسیر بیان السعاده مرحوم جنابذی (گنابادی) برای 5 آیه اول سوره بقره، بیش از 11 تریلیون وجه اعرابی صحیح ذکر شده است که هر کدام از این وجوه معنایی خاص دارد و در نتیجه فقط 11 تریلیون معنا، آن هم از نظر ادبی برای این 5 آیه پیش می آید!

علامه حسن زاده آملی در این باره فرمایشات دلنشینی دارند که در ادامه می آید:

"تفسیر بیان السعاده را ببینید. بنده آن چاپ اول تفسیر بیان السعاده که به دستم آمده...، دیدم سوره بقره را که شروع کرد، 5 آیه اول سوره بقره، وجوه قرائتی که هر وجهش یک معنای خاص می دهد، وجوه ضعافش را بگذارید کنار، آنهایی که صحیح است و قوی است و جای انگشت اعتراض کسی نیست، هر وجهش یک معنای خاص می دهد، وجوه قرائات این 5 آیه اول به این عدد است : (11 تریلیون و 484 بیلیون و 205 میلیون و 770 هزار و 240 وجه) قرائت شده و هر وجهش یک معنای خاص، ای قربان قرآن، ما کنار همچنین سفره ای هستیم... بعد دیدم، حدیث،حدیث: جناب امیرالمومنین به پسرش محمد بن حنفیه فرمود: پسر من، مبادا روز و شب بر تو بگذرد، در محضر قرآن نباشی، و لو پنجاه آیه، و بدان که عدد درجات بهشت به عدد آیات قرآن است و در روز قیامت (تا چه پایه بهشتی هستی؟ تا چه پایه؟ ملاک را، کارنامه از اینجا را با خود می بری) به تو میگویند "اقرأ و ارق" بخوان و بالا برو. هر اندازه خواندی، هر اندازه اهل قرآنی، هر اندازه که این حقایق در شما پیاده شد، به همان اندازه اهل درجات بهشتی."

منبع: تفسیر بیان السعادة فى مقامات العبادة، جلد1، صفحه 39، مرحوم گنابادی
منبع:مشرق نیوز

اعجاز علمی قران محال ممکن

انجمن: 

سلام

در باب اعجاز قران نوشته ها و مطالب بسیاری درج شده برخی موجب تعجب و برخی خنده دار است.
نکته ای که باید مد نظر خوانندگان اعجاز قرانی باشد این است که این نوشته ها به هیچ وجه بوی از استدلال نبرده زیرا استدلال چند شرط دارد که باید رعایت شود
1:باید نوشتار مضمون انقدر روشن و واضح باشد که احتمال برداشت هیچگونه مطلب دیگری نباشد
2 مطلب مورد نظر انقدر روشن و واضح باشد که امکان کشف را اختراع موضوع مورد اشاره قبل از کشف و اختراع اصلی را داشته باشد
یعنی اگر قران به کرویت زمین اشاره کرده باید انقدر این مطلب روشن باشد که با خواندن ان یک فرد با هوش بتواند قبل از کشف کرویت زمین .تشخیص دهد قران چنین گفته
3:خبر دادن از یک رویداد که در اینده ممکن است اتفاق بی افتد بیشتر کار ادم های بی کار است
مثلا اگر من بگوید انسان تا 300 سال دیگر با مریخ میرود و در اینده چنین اتفاقی بی افتد .این دلیل بر دانستن من از اینده نیست.فقط ضریب احتمالات است
دقیقا مثل گفته سوره روم در قران.که البته ایراداته دیگر هم میشود گرفت



معجزه چیست؟
فعلی که از سوی خدا به واسطه بنده ای انجام میشود .این فعل باید با تمام افعال بشر متضاد باشد یعنی معجزه نباید وجه علمی داشته باشد و علم باید تماما معجزه را رد کند
در نتیجه علم و معجزه در تضاد با هم هستند و جمله ای به نام (اعجاز علمی) یک پارادوکس است


حالا به برخی از بزرگترین این اعجاز نگاهی میکنیم تا ببینیم ایا واقعا از مطلب مورد نظر تنها یک معنی خارج میشود یا دوستان منظورشون از شکافتن پیراهن یوسف همان معجزه اشاره قران به شکافت هسته ای هست.
و باید دید که ایا در ان زمان که قران مطلبی را ذکر کرده ایا برای اولین بار بوده یا قبل تر کسانی به ان اشراف داشته اند


:کرویت زمین

:زوجیت در گیاهان.وعاملیت باد در جفتگیری گیاهان

؟اثر انگشت



:مدار ماه و خورشید.و فواصل ستارگان

:عدم مرکزیت زمین.وحرکت ان

:اشاره به حد فاصل 2 دریا

حرکت خورشید



:معجزه اعداد



از جمله دلایل کرویت زمین از نظر قرآن ایاتی است که ذیلاً میآید
وَ اورَثنَا القََومَ الّذینَ کانُوا یُستَضعَفُونَ مَشارِقَ الارضِ و مَغارِبَها...اعراف/137
آن گروهی که ذلیل و خوار شمرده می شدند وارث مشرق ها و مغرب های زمین قرار دادیم... .
رَبُّ السَماواتِ وَ الاَ ر ضِ وَ ما بَینَهُما وَ رَبُّ الَمشارِقِ.صافات/5
خدای آسمان ها و زمین و آنچه در میان آنهاست و خدای مشرق ها .
فَلا اُقسِمُ بِرَبِّ المَشارِقِ وَ الَمغارِبِ ... .معارج/40
پس سوگند به پروردگار مشرق ها و مغرب ها ... .
همان طور که دانشمندان اسلامی و عرب زبان ها گفته اندر، آیات فوق همگی اشاره به کرویت زمین دارد و این یکی دیگر از معجزات علمی قرآن است که حدود چهارده قرن پیش دراین کتاب آسمانی بیان شده است. آن هم زمانی که از وسایل نجومی امروزی خبری نبود و بسیاری از دانشمندان عصر نزول قرآن به کرویت زمین معتقد نبودند.
در برخی از روایات از امام صادق به ذکر کروی بودن زمین از امام اشاره شده
اما واقعیت امر چیز دیگریست.در حقیقت کروی بودن زمین 3000 سال پیش توسط ارسطو اثبات شد
دلایل کرویت
در حدود سال 350 پیش از میلاد ارسطو ، دلیل قاطعی بر گرد بودن زمین ارائه کرد
موثرترین دلیل وی این بود که اگر کسی به طرف شمال یا به طرف جنوب مسافرت کند، در افق روبروی او ستارگان جدیدی ظاهر می‌شوند و در افق پشت سر او ستارگانی که قبلا دیده می‌شدند، ناپدید می‌شوند. ارسطو همچنین دلیل می‌آورد که کشتیها در هر جهت که از ساحل دور شوند، ابتدا دکل آنها ناپدید می‌شود


از اینها گذشته مقطع سایه زمین بر ماه.، بدون در نظر گرفتن وضع ماه همیشه به صورت یک دایره
است. ارسطو می‌گوید همه این واقعیت‌ها فقط هنگامی می‌تواند درست باشد که زمین کروی باشد
ولین فردی که محیط زمین را دقیق اندازه گرفت، اراتستن (195-276 قبل از میلاد) ریاضیدان یونانی بود



:زوجیت در گیاهان.وعاملیت باد در جفتگیری گیاهان



سبحان الذي خلق الازواج كلها مما تنبت الارض و من انفسهم و مما لايعلمون»[3]
«پاك [خدايي] كه از آنچه زمين مي‌روياند و [نيز] از خودشان و از آنچه نمي‌دانند ، همه را نر و ماده گردانيده است
أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ»(1)
«مگر در زمین ننگریسته اند که چه قدر در آن از هرگونه جفت های زیبا رویانیده ایم؟
نخستین بار« لینه» دانشمند و گیاه شناس معروف سوئدى، در اواسط قرن 18 میلادى، موفق به کشف این واقعیت شد که مساله زوجیت در دنیاى گیاهان تقریبا یک قانون عمومى است و گیاهان نیز همانند غالب حیوانات از طریق آمیزش نطفه نر و ماده بارور مى‏شوند و سپس میوه مى‏دهند.
با کمی پژوهش در باره علم دوران باستان درمی یابیم که آنزمان میدانستند که از گرده افشانی درخت خرمای نر بر ماده خرما بدست میآید وحتی خودشان این کار را دستی انجام میدادند
مصریان بر خلاف یونانیان که به گیاهان علاقه نداشتند .به مزرعه داری و پرورش گیهان علاقه مند بودند شواهد به دست امده از مصر باستان حاکی از ان است که انان گیاهان جنسی را مثل برخی از درختان میوه و حبوبات به طور وسیع مورد کشت قرار میدادند و این امر تنها با داشتن علمی بر تکثیر جنسی گیاهان ممکن نیست
شاید اگر مثلا درخت انجیر در طبیعت رشد میکرد و مصریان از ان استفاده میکردند جای تعجب نداشت که مصریان از جنسیت در گیاهان با خبر نبودند اما محال است در زمانی که مصریان خود باغات انجیر داشته اند از جنسیت در درخت انجیر با خبر نبوده اند .چرا که برای تکثیر چاره ای جز تکثیر دستی درخت نداشته اند
البته از گذشته های دور ، بشر به وجود جنس نر و ماده در میان برخی درختان نظیر خرما پی برده بود و برای او روشن بود که اگر از درخت نر به درخت ماده گرده افشانی نشود ، نخل به بار نمی نشیند . ولی دانشمندان نمی دانستند که این قانون ، یک قانون عمومی است و همه گیاهان نر و ماده دارند

اما چرا ما شاهد هستیم که قران قبرای اولین بار به جنسیت گیاهان اشاره کرده
1.یا این مسئله در دوران باستان انقدر معمولی بود که لازم به ذکر در کتب نبود
2.یا قران چنین نگفته

توجه داشته باشد که قران به صراحت نگفته گیاهان نر و ماده دارن بلکه با کلمه زوجیت اشاره کرده که میان مفسرین بحث هست که زوجیت اشاره به چی دارد
در اینجا تعبیر به« زوج» در مورد گیاهان قابل دقت است، گرچه غالب مفسران زوج را به معنى نوع و صنف، و ازواج را به معنى انواع و اصناف گرفته‏اند، ولى چه مانعى دارد که زوج را به معنى معروفش که قبل از هر معنى دیگر به ذهن مى‏آید بگیریم و اشاره به زوجیت در جهان گیاهان باشد

کلمه زوج در لغت به معنای زیر می‌آید:
الف ـ در حیوانات به هر کدام از نر و ماده‌ای که قرینه یکدیگرند زوج می‌گویند.
ب ـ در غیر حیوانات به هر کدام از دو چیز قرینه همدیگر (مثل یک لنگه کفش) زوج گویند .
ج ـ به هر چیزی که مقارن دیگری باشد و مشابه آن باشد زوج گویند.
د ـ به هر چیزی که مقارن دیگری باشد و متضاد آن باشد زوج گویند.[8]
تاریخچه :‌
بله خب چه اشکالی دارد .این همان دلیلی هست که ذکر کردم این معجزات بویی از استدلال نبرده اند.با اگر و شاید چیزی اثبات نمیشه
چرا اگر منظور قران جنسیت در گیاهان است به صراحت از نر و ماده بودن حرف نمیزند.حداقل در یک ایه؟
بر فرض محال که قران از نر و ماده بودن حرف بزند .یعنی بگوید هر چیز که از زمین می روید نر و ماده است.
اما علم امروز نشان میدهد که تمام گیاهان نر و ماده ندارن.برخی از گیاهان دوجنسی هستن


اغلب گیاهان داری گل های دوجنسی هستند (که هر دو بخش نر و ماده را دارند)، اما درگیاهانی مانند کدو گل های نر و ماده جدا رشد می کنند برخی گیاهان دیگر هم هر دو نوعگل دوجنسی و تک جنسی را دارند.
و آنچنانکه زیست شناسان تکاملی اخیرا کشف کردهاند گیاهانی دارای هر دو گل نر و دوجنسی باشند، دانه های بیشتری تولید می کنند
در نتیجه ذکر امر زوجیت باطل میشود .زیرا تمام ان چه از زمین می روید زوجیت ندارد و یکی نر و یکی ماده نیست.
توجه کنید از انجا که قران اشاره به زوجیت دارد نه نر و ماده پس نمیتواند نتیجه گرفت که منظور قران از زوجیت شامل همان گیاه دوجنسی هم میشود زیرا هم نر است هم ماده




چرا که قران گقته گیاهان را جفت جفت رویانیدیم.و این اشاره به جدا بودن گیاهان نر و ماده دارد
اما دلیلی دیگر بر رد این ادعا باید به گیاهانی اشاره کرد که اصلا جنسیت ندارن


قارچ ها با اندام های جنسی نامتمایز ( Sexually undifferentiated) :
در این قارچ ها معمولاً ساختارهایی که نقش اندام های جنسی دارند ، تولید می شوند ولی نر یا ماده بودن آنها از نظر مورفولوژیکی قابل تفکیک و تمایز نیستند
به نوعی دیگر باید گفت این قارچ ها نه شرایط جنس نر و نه ماده را دارند.از سویی هیچ تشابهی میان این قرچ ها با گیاهان دوجنسی وجود ندارد.در نتیجه این گیاه اصلا جنسیت ندارد
پس چی شد قران که گفته بود امر زوجیت در تمام جانداران رعایت شده/؟
اما ادعا ها قران تمامی ندارد اشاره قران به زوجیت در تمام جانداران
و من کل شیء خلقنا الزوجین لعلکم تذکرون»[4]
« و از هر چیزی دو گونه [یعنی نر و ماده ] آفریدیم ، ‌امید که شما عبرت گیرید
ایا تمام جانوران نر و ماده دارن؟
هرمافرودیت که از نام اساطیری هرمافرودیته گرفته شده است، جانوری است که هم نر و هم ماده باشد. مانند: شته‌ها، حلزون‌ها، کرم خاکی
با توجه به ذکر کلمه زوجیت در قران که اشاره به نر و ماده دارد و به جفت تعلق میگیرد
زوجیتی که قران به ان اشاره دارد وجود 1 جفت .نر وماده است
اما کرم خاکی نر است یا ماده؟پس در کرم خاکی عمل زوجیت انجام نشده زیرا که تک است و زوج و جفتی ندارد
این عمل در انسان نیز صادق است
· دوجنسی(هرمافرودیسم) واقعی:
به ندرت. گنادی که در کانال اینگواینال یا چین‌های لابیو اسکروتال لمس می‌شود یک تخمدان و یا یک بیضه تخمدان (در فرد هرمافرودیت) است. بیماران هرمافرودیت (دوجنسی واقعی) هم دارای بافت تخمدان و هم بافت بیضه می‌باشند و دستگاه تناسلی مبهم دارند. تولید تستوسترون توسط یک گناد در داخل رحم نشانه آن است که بافت بیضه وجود داشته و برخی از سلولها دارای DNA مربوط به کروموزوم Y می‌باشند.


ایا الله نمیدانست که موجوداتی که خلق کرده برخی جنس ندارند برخی دوجنسی هستن؟که در قران نگوید هر چیزی را نر و ماده قرار دادیم
در اینجاست که نویسنده چیز دیگری رو میکند و ان اینکه منظور قران از زوجیت در تمام مخلوقات اشاره به درون اتم است(نوترون و الکترون)
اما چیزی که قران گفته این است که تمام موجودات زوجیت دارند
چرا پروتون ندارد؟چرا ذرات زیراتمی مثل بوزون ها ندارن؟چرا خنثی هستن/؟
پس در این صورت قران نباید میگفت زوجیت در تمام موجودات




اثر انگشت
آیا انسان می‌پندارد که ما استخوان‌های پوسیده‌ی او را جمع نخواهیم کرد؟ آری ما حتی سر انگشتان او را که یکی از ظریف‌ترین نقاط بدن اوست بیافرینیم»
قیامه آیه 3-4
اشاره به سر انگشتان و اطراف آن است، کدام یک سخت‌تر است؟ آفرینش دوباره‌ی سر انگشتان یا خلق مجدد استخوان‌های بدن؟ در نگاه اول آفرینش هر دو مساوی است اما هنگامی که دانستیم خطوط سر انگشت همه‌ی افراد با هم تفاوت دارد و انگشت هیچ کس حتی دوقلوها به هم شبیه نیست به نحوی که اثر انگشت در تمام دنیا معرف شخصیت هر فرد است، پی خواهیم برد آفرینش دوباره‌ی آنها مهمتر و به مراتب سخت‌تر است. شاید اشاره‌ی قرآن این باشد تا به ما بفهماند، خداوند قادر است حتی ویژگی‌های شخصیتی افراد را دوباره بیافریند. اعجاز سر انگشت و راز درون آن چیزی است که بشر در قرن نوزدهم بدان دست یافت و متوجه گردید که سر انگشتان انسان دارای خطوط مارپیچی می‌باشد که امتداد و قرار گرفتن آنها در انسانها متفاوت است. لذا در اماکن پلیسی و جنایی ابزار مناسبی برای کشف جنایات محسوب شد

بر روی سفالینه‌های جا مانده از تمدن بابل، چین و یونان و همچنین دیوار مقبره‌های مصری، اثر انگشت افراد پیدا شده‌است. گرچه برخی از این آثار برای تزیین و یا تصادفی بر جای مانده، اما اثار انگشت سفالینه‌های بابلی چنان عمیق است که در واقع برند پدید آورنده آن است. در هزاره دوم قبل از میلاد بابلی‌ها از اثر انگشت به عنوان امضا استفاده می‌کردند. در چین باستان، مقامات رسمی از سفالینه اثر انگشت برای مهر نمودن اسناد استفاده می‌کردند. با ابداع کاغذ و ابریشم در چین، قراردادهای رسمی با فشردن دست بر روی اسناد مهر می‌گردید.۸۵۰ سال قبل از میلاد یک بازرگان عرب با نام ابو زید حسن شاهد رسمیت یافتن اسناد وامها در چین بوده‌است. تا سال ۷۰۲ قبل از میلاد، ژاپنی‌ها نیز از روش چینی‌ها برای رسمیت بخشیدن به اسناد استفاده می‌کردند.
گرچه احتمالا مردم در دوران باستان نمییدانستند که اثر انگشت می‌تواند افراد را به صورت منحصربفرد شناسایی نماید، اما در زمان حمورابی، کسانی که دستگیر می‌شدند انگشت نگاری می‌شدند. رشید الدین همدانی، طبیب برجسته ایرانی در کتاب جامع التواریخ به رسم چینی‌ها در شناسایی افراد از طریق اثر انگشت اشاره کرده و توضیح داده‌است که " شواهد و تجربیات نشان می‌دهد که هیچ دو نفری اثر
انگشت کاملا یکسان ندارند". در این زمان در ایران نیز از اثر انگشت شصت برای مهر نمودن اسناد استفاده می‌کردند.


اینکه واقعا باستانی ها از تک بودن اثر انگشت هر شخص خبر داشتن یا نه به منطق و تفکر خواننده واگذار میکنم
اما ایا قران گفته اثر انگشت هر شخص متخص به خود است؟
آیا انسان می‌پندارد که ما استخوان‌های پوسیده‌ی او را جمع نخواهیم کرد؟ آری ما حتی سر انگشتان او را که یکی از ظریف‌ترین نقاط بدن اوست بیافرینیم

توجه کنید که سوره .سوره قیامت هست و از اینده سخن میگوید
منظور ایه این است که ای انسان فکر میکنی خدا نمیتواند استخوان های شما را در روز قیامت جمع اوری کند؟چنین نیست او میتواند حتی خطوط سر انگاشتان شما را نیز سر هم کند
ایا اشاره به منحصر به فرد بود اثر انگشت هر شخص دارد؟
با منطق خودتان قضاوت کنید


مدار ماه و خورشید.و فواصل ستارگان
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿۳۳﴾
و اوست آن كسى كه شب و روز و خورشيد و ماه را پديد آورده است هر كدام از اين دو در مدارى [معين] شناورند (

به گزارش خبرنگار مدارس قرآنی پانا، بی تردید وقتی قرآن نازل شد هیچ تلسکوپی برای رصد کردن حرکت منظم ستارگان و کشف مدارها وجود نداشت و فقط صورت های فلکی در آن زمان شناخته شده بودند.
مشاهدات ستاره شناسی امروز این حقیقت را ثابت کرده است که خورشید با سرعت 720 هزار کیلومتر به دور ستاره وگا در مداری به نام رأس الشمس در گردش است و هر روز 17 میلیون و 280 هزار کیلومتر حرکت می کند ودر حدود 200 میلیون کهکشان و 200 میلیارد ستاره در کل کائنات وجود دارد هر کدام از این سیاره ها ستاره هایی دارند که به دور آنها در حال گردش هستند و به طور منظم و حساب شده به دور آنها می چرخند.
همچنین این سیارات نیز قمرهایی دارند که به دور آنها می چرخند و امروزه ثابت شده که کهکشان ها با سرعت بسیار زیادی در مدارهای دقیق و معینی حرکت می کنند.

این هم نمونه ای دیگر از دروغ گویی بعضی مدعیان قران .با بیان کذب اشراف ان زمان به صورت های فلکی و نا ملموس بودن مدار های اجرام در فضا در صدد ثبت گفته کاذب خود در می ایند
با مطالعه تاریخ در میابیم که افراد زیادی در صدد ثبت گفته خود دلایلی می اورند موردی که در این بحث اشاره به ان میشود
1 فواصل ستارگان 2 مدار های کرات و اجرام
اسطو عقيده داشت كه زمين ثابت و مركز جهان است و خورشيد، ماه و سيارات و ستارگان در مدارهاي كروي دور زمين مي چرخند و بيش از پيش به تثبيت اين عقيده يونانيان پرداخت كه كره شكل كامل است.
در زمان قبل از میلاد اندیشمندانی مثل بطلیموس و ارسطو بر این باور بودند که اجرام فضا در حال گردش به دور زمین هستند و مدار های انها را نیز به تصویر کشیده اند
به عقیده انها مدار اجرام در حال گردش دایره ای بود نه بیضوی .این استدلال ها با دلیل و مدرک ارائه میشد
قران نیز چنان چه به مدار های ماه و خورشید اشاره کرده جای تعجبی ندارد
تا قبل از 1500 میلادی فرض بر مرکزیت زمین بود البته اندیشمندانی بعد از بطلیموس تا دهه 400 میلادی ظاهر شدند و نظریه مرکزیت زمین را رد کردند اما کسی که توانست ان را ثابت کند
کپرنیک در سال 1514 میلادی نظریه خورشید مرکز را به جای مرکیت زمین اورد
بیضوی بودن مدار ها را کپلر اثبات کرد
ودر نهایت گالیله در سال 1609 توانست ضربه اساسی به نریه مرکزیت زمین بزند که ارسطو و بطلیموس مدعیان ان بودند
در نتیجه در دوران پیامبر اکرم نظریه مرکزیت زمین مطرح بود
قران نیز اشاره به گردش خورشید و ماه دارد اما به دور چه؟
این برداشت قطعی نیست اما میشود چنین برداشت کرد که با وجود مطرح بودن نظریه مرکزیت زمین در ان دوران قران نیز ان را باور دارد و نوع گردش ماه و خورشید را مثل هم میداند
میدانیم که گردش خورشید هیچ ربطی به گردش ماه ندارد در اصل خورشید برای ماه ثابت است
پس سزاوار نیست گردش این دو کنار هم اورده شود
از سویی در ان زمان تصور میشد عامل پیدایش روز گردش خورشید است پس قران نیز چنین میگوید
و ماه و خورشید را تسخیر شما ساختیم .و روز و شب را مسخر شما کردیم



اما در مورد فواصل ستارگان
که در قران الله به ان قسم میخورد


هيپارخوس در حدود 150قبل از ميلاد و با استفاده از روش آريستارخوس به محاسبه فاصله ي زمين و ماه پرداخت. وي فاصله زمين تا ماه را سي برابر قطر زمين به دست آورد. اگر قطر زمين را مطابق رقم اراتستن در نظر بگيريم، فاصله زمين تا ماه كه هيپارخوس حساب كرد برابر 384000 كيلومتر مي شود كه تقريباً درست است
اخترشناسان بعدي از هيپارخوس تا بطلميوس حركات اجرام آسماني را بر مبناي اين نظر مورد مطالعه قرار دادند كه زمين ساكن و مركز جهان است. ماه در 384000كيلومتري آن و اجسام ديگر آسماني دورتر و در فاصله اي نامعين از آن هستند.

و این نشان دهنده درک فواصل ستارگان در دوران قبل از نبوت محمد است
پس اگر الله به فواصل ستارگان قسم میخورد چیز عجیبی نیست