عصر جاهليت

با یک گل هم بهار میشه

با يك گل هم بهار مي شود.
فضاي جامعه آكنده از ظلم و ستم و جهل بود.
اعتفاد به خدايان دروغين، زنده به گور كردن دختران، عدم رعايت حقوق زن، جنگ هاي چندين و چند ساله،ارتكاب زنا، شزب خمر، كينه و نفرت و تعصبات قبيله ايي و... چهره شهر و مردمان آن را خيلي زشت و كثيف نشان مي داد.
در چنين فضايي كه مردمان آن با جهل و رزالت خو گرفته بودن، مردي ظاهر شد كه خود را آخرين پيامبر دانسته و آنها را به يكتا پرستي مي خواند.
عدم خلف وعده، حفظ امانت، دوري از زنا، كينه و جنگ،برابري و برادري، رعايت حقوق زن و... از فضايلي بود كه مردم آن زمان را بدان فرا مي خواند.
........
با اندك تاملي در تاريخ پيامبراكرم)ص* و با توجه به قضاي زشت اخلاقي كه در عصر جاهليت حاكم بود؛
اين سوال جاي تامل و بررسي دارد كه"
چگونه پيامبر اكرم*ص* توانست فضاي كثيف عصر جاهليت را تبديل به فضايي كند كه به مدينه فاضله مشهور گردد.؟
با تكيه بر اين مطلب كه اين رسالت به تنهايي صورت گرفته!
به عبارتي ساختار و نوع عملكرد پيامبر*ص* چه بوده و چگونه توانسته چنين فضاي معنوي اي را ايجاد كند؟
ديگر اينكه آيا در عصر حاضر كه فضاي جامعه به سمت و سوي مادي گرايي سوق داده مي شود! چگونه مي توان فضاي معنوي از دست رفته را احياء كرد.
از طرف ديگر با توجه به اينكه پيامبراكرم*ص* به تنهايي فضاي جامعه مذكور را متحول ساخته و همچنين در زمان معاصر يكي از سلاله هاي ايشان نير با انقلابي شگفت انگيز و باز به تنهايي، تحولي بزرگ در مسير تاريخ ايجاد كردند؛ اين سوال مطرح مي شود كه'
نفش فرد در ايجاد فضاي معنوي در سطح جامعه چيست؟ و ايا اصلا فرد مي تواند به تنهايي منشاء تحول قرار گيرد؟
يا به قول معروف با يك گل بهار نمي شود؟