نخستین رساله عملیه به شیوه کنونی را کدام عالم نوشت؟
ارسال شده توسط مدیر اجرایی_فرهنگی در شنبه, ۱۳۹۴/۰۲/۱۹ - ۰۵:۱۲
وی فرزند میرزا محمد باقر کرباسچی بود که در سال 1293خورشیدی، در تهران به دنیا آمد . تحصیلات ابتدایی خود را در مکتب خانه گذراند . در همان سنین نوجوانی ، برخی کودکان را در مسجد کوچک محل (بازار آهنگرها) جمع می کرد وبه آن ها حمد و سوره و نماز می آموخت. سال 1311 برای تحصیل علوم دینی پا به مدارس صدر و مروی تهران گذاشت . فعالیت خطابه و منبر خود را نیز آغاز کرد و در اندک زمانی منبرهای او معروف شد .
*تاثیرپذیری از دو استاد ربانی
در 1315 آشنایی او با دو استاد ربانی ، تأثیری بسیاری در نگرش و اندیشه او داشت . مرحوم سید رضا دربندی از روحانیونی بود که اهتمام بسیار به تربیت جوانان داشت . مردی اهل معنا و معرفت بود . جمعه ها جوانان را به دولت آباد می برد و با آن ها به تفریح و بازی می پرداخت . به طور فردی آن ها را راهنمایی می کرد و به آن ها آموزش های دینی می داد . شیخ علی اصغر کرباسچیان آن چنان با این استاد انس یافت که بعدها وصی او شد .
استاد دیگر، شیخ آقا بزرگ ساوجی بود . عالمی بزرگ ، مجتهد و زاهد که گاه پول خرید روغن چراغ برای مطالعه نداشت . احترام او به کوچک تر ها تا آن جا بود که حتی با کودکان خردسال نیز با احترام رفتار می کرد و سخن آن ها را می شنید . می گفت : « باید از بچه ها چیز یاد بگیریم . احتمال نمی دهید که یک کودک چیزی بداند که ما نمی دانیم ؟» ادب او نسبت به شاگردان زبان زد بود . زمانی یکی از شاگردان از روی طعنه به شاگرد دیگر گفته بود : « تا کجای کتاب را خوانده ایم ؟ » از آن جا که مطمئن بود شاگرد درس را حاضر ندارد . شیخ آقا بزرگ به او تذکر داده بود که نباید آبروی دیگران را ببرد . رفتار او با زن و فرزند نیز به گونه ای بود که با همه مشکلات مادی ، همسرش گفته بود « او فرشته بود .» شیخ آقا بزرگ ساوجی از نظر حافظه نیز اعجوبه ای بود . همه علوم اسلامی را درس می گفت . در سن 80 سالگی ، مقامات حریری را از حفظ می خواند و متن کتاب های درس فقه ، اصول و فلسفه را در حافظه داشت و ... .
ویژگی های تربیتی این دو عالم بزرگ ، یکی از شاخصه های تربیتی علامه کرباسچیان در سال های بعد شد .
با این که شیخ علی اصغر کرباسچیان دروس دینی را در حوزه تهران آموخته و حتی دروس فلسفه و قانون ( در طب ) را نزد علامه شعرانی فرا گرفته بود ، سال 1319 راهی قم شد . سال 1322 در تهران ازدواج و دو سال بعد به قم بازگشت . این بازگشت 10 سال به طول انجامید . علت آن جاذبه درس فقه و اصول مرجع بزرگ آیت الله العظمی بروجردی و نیز شرکت در نخستین درس های فلسفی علامه طباطبایی بود که در آن زمان تازه به قم آمده بود . او و آقا شیخ جواد خندق آبادی درس خصوصی فلسفه با علامه طباطبایی داشتند و دستورهایی اخلاقی نیز از او می گرفتند .
* ساده سازی رساله ی عملیه
از ویژگی های علامه کرباسچیان یکی این بود که اگر تشخیص می داد کاری ضرورت است ، دیگر کارهای خود را زمین می گذاشت و به آن می پرداخت .
پیش از این رساله های عملیه به صورت فعلی وجود نداشت . آیت الله بروجردی نیز که در آن زمان مرجع تقلید بود ، رساله ای به نام جامع الفروع داشت که به کار مردم عادی نمی آمد . علامه ضرورت بازنویسی رساله های عملیه را به صورتی امروزین و نثری روان ، سلیس و قابل فهم همگان ، دریافت . از این رو کار تدریس درس خارج خود را رها کرد وبه نگارش رساله عملیه مطابق با فتوای آیت الله العظمی بروجردی پرداخت . هنوز هم بسیاری نمی دانند که نام توضیح المسائل و نثر و شیوه ی تدوین مرسوم رساله های عملیه کنونی اثر علامه کرباسچیان است . مراجع بعد ، همین توضیح المسائل را مبنا قرار داده و برخی واژه های آن را مطابق با فتوای خود تغییر داده اند .
نگارش توضیح المسائل ، دقت و وسواس بسیاری را از علامه کرباسچیان گرفت . او حتی سر سفره غذا به یادداشت جرقه هایی می پرداخت که برای بهتر شدن واژه ها و تعابیر این کتاب به ذهنش می رسید . نوشته های خود را نیز نزد دوستان و صاحب نظرانی می برد که تشخیص داده بود می توانند در بهبود آن موثر باشند و همه آن دیدگاه ها را مورد توجه قرار می داد . چنین شد که توضیح المسائل نوشته شد و آیت الله العظمی بروجردی آن را تأیید کرد .
چاپ این رساله ، خود ، جریان دیگری است . علامه کرباسچیان معتقد بود که کتاب نباید حتی یک غلط داشته و باید با بهترین حروف چینی ، کاغذ و بهترین چاپ و به صورت امروزی پسند در اختیار مردم قرار گیرد . چاپ خانه مجلس شورای ملی آن زمان بهترین چاپ خانه بود که چاپ توضیح المسائل را به آن ها سپرد . از مسئول چاپ خانه ی مجلس پرسید آیا می شود کتاب بدون غلط چاپ شود ؟ پس از پاسخ منفی پرسید : « آیا می شود یک صفحه کتاب بی غلط باشد ؟ » پس از پاسخ مثبت گفت : « پس می شود کل کتاب را یک صفحه یک صفحه بدون غلط تحویل داد !! » به خاطر همین دقت و وسواس بود که نمونه خوانی کتاب را خود به عهده گرفت . هر روز قبل از ساعت 8 صبح – که زمان گشایش چاپ خانه بود – پشت در چاپ خانه آماده بود تا نمونه های غلط گیری شده را تحویل دهد و نمونه های جدید را تحویل گیرد .
* گاهی نان خشک می خرید تا ارزان تر باشد
سرانجام توضیح المسائل چاپ شد و مورد استقبال قرار گرفت. از اخلاص علامه کرباسچیان همین بس که نام خود را به عنوان مؤلف این کتاب نیاورد . حتی زمانی آیت الله بروجردی به او گفت که : « از ما می پرسند چرا مؤلف اسم خود را بر روی اثر ننوشته ؟! » اما او در پی نام و نان نبود . حتی زمانی دریافت که شخصی ، توضیح المسائل را به طور مخفیانه چاپ می کند و می فروشد ، پرسید : « آیا مردم می خرند ؟ » وقتی شنید: « بله » گفت : « معلوم می شود مردم دین دارند . بگویید علنی بفروشد تا مردم بخرند . » این در حالی بود که نه از سهم امام بهره می گرفت، نه کمک مالی پدر را می پذیرفت و نه از کسی قرض می کرد . گفته بود که برخی شب ها گرسنه خوابیده ولی پول قرض نکرده. در زمان طلبگی ، گاهی نان خشک می خرید تا ارزان تر باشد .
گفتنی است که چاپ رساله توضیح المسائل با دو گونه بازتاب متفاوت روبرو شد . مردم عادی از این که می توانستند به راحتی به احکام دین دسترسی داشته باشند خشنود بودند و اما برخی مسأله گوها از این ناراحت بودند که دیگر کسی از آن ها مسأله نمی پرسد !
*تأسیس مدارس علوی
اندیشه های مرحوم سید رضا دربندی و شیخ آقا بزرگ ساوجی در ذهن علامه کرباسچیان موج می زد . او دریافته بود که تأثیر تبلیغات روحانیت بر جوانان اندک است . روحانیت ، تنها مسجد را دارد که اغلب محل حضور سال خوردگانی است که شخصیت آن ها کمتر تغییر پذیر است . تا آن که پس از برخورد با روایتی مصمم به کاری شد که آینده زندگی او و بسیاری از جوانان این کشور را رقم زد. روایت این بود : رسول اکرم (ص) هنگام اعزام حضرت علی (ع) به یمن برای دعوت اهل آن جا به دین اسلام به آن حضرت فرمودند : « ای علی ! ... به خدا قسم اگر خدا یک نفر را به وسیله ی تو هدایت کند ، برای تو بهتر است از آن چه خورشید بر آن می تابد . » پیش از این نیز از آیت الله العظمی بروجردی شنیده بود که : « آقا دکتر است . می گوید : هزار نفر را از مرگ نجات داده ام . این ها بعد از چند سال می میرند . اگر کسی بتواند یک روح را نجات دهد مهم است . »
این بود که با تمام ارج و احترامی که در حوزه یافته و به علامه مشهور شده بود ، بی اعتنا به سوابق علمی و سخن وری ، در سال 1334 به تهران بازگشت تا مدرسه ای دایر کند که در آن جا به فرزندان این کشور علاوه برعلوم روز، درس دین بیاموزد .
حاج شیخ هادی تهرانی معروف به حاج مقدس را پیرمردان تهرانی می شناسند . فردی صاحب تقوای بسیار و کرامات و مقامات که از او خاطراتی ماندنی در ذهن هاست از جمله این که در مکان هایی منبر می رفت که روحانی دیگری حاضر نبود به آن جا برود . پول منبر هم نمی گرفت یا اگر می گرفت، به فقرای همان محل می بخشید .
علامه کرباسچیان تصمیم خود را با حاج مقدس در میان گذاشت و پاسخ شنید که : « این آرزوی سی ساله ی من است.» اما پیشنهاد حاج مقدس این بود که این مدرسه همانند مدارس دیگر مجوز داشته باشد و مدرک رسمی بدهد .
یکصد هزار تومان پول خرید خانه ای برای مدرسه از چهار تن از بازاریان گرفته شد . هر کدام می گفتند که پول ندارند ، به آن ها می گفت : « اگر فرزندت سرطان داشت ، چه می کردی ؟ » و او پاسخ می داد : « قرض می کردم.» به او می گفت : « حالا هم قرض کن . »
مرحوم استاد رضا روزبه (1300- 1352هـ.ش ) چهره ای آشنا برای اهل فرهنگ و کتاب و تدریس است . وی زمانی که مدیر مدرسه ی توفیق زنجان بود با علامه کرباسچیان آشنا شد . مردی بود پژوهشگر و جامع بسیاری از علوم معقول و منقول که فوق لیسانس فیزیک نیز خوانده بود . دیدار وی در تهران با علامه کرباسچیان و دعوت وی برای مدیریت دبیرستان علوی ، در تاریخ این مدرسه نقش مهمی داشت .
سرانجام مدرسه آماده شد . سال های اول ، مستخدم نداشتند . کار شستن دستشویی ها و سرویس های بهداشتی را علامه خود به عهده می گرفت و با دیگران، نظافت حیاط و کلاس ها را انجام می داد .
* مدرسه ای با مجهزترین آزمایشگاه ها و امکانات علمی
علوی ، مدرسه ای شده بود با مجهزترین آزمایش گاه ها و امکانات علمی ، آموزشی و کمک آموزشی همراه با پیشرفته ترین روش های تدریس و آموزش که مشارکت دانش آموز را با خود داشت ، در کنار 20 دقیقه برنامه ی قرآن در ساعت اولیه مدرسه و با آموزش های هفتگی اخلاق که توسط آقای علامه اداره می شد . دانش آموزان ، تمام هفته را منتظر ساعت درس اخلاق بودند . کلاس اخلاق او آمیزه ای بود از آیه ، روایت ، شعر، داستان ، شوخی و خنده ، مشارکت بچه ها و شیوه های فعال ، بدیع و زنده ی آموزش .
اخلاص علامه اجازه ی نسبت دادن هیچ ویژگی مثبتی را درباره مدرسه ی علوی به وی نمی داد و او این همه را به آقای روزبه منسوب می کرد . حتی می گفته که تأسیس آن از سوی بعضی افراد متدین بوده است .
در تابستان سال های 1335 و 1336 ، علامه کرباسچیان از برخی طلاب با استعداد و فاضل قم – که امروز از صاحبان نام ومقام اند – دعوت کرد تا به تهران و مدرسه ی علوی بیایند و دروس فیزیک ، زیست شناسی ، شیمی ، زبان و اقتصاد بخوانند . خود نیز زودتر از همه به این کلاس ها می آمد و گوش می سپرد .
*پیامد های نگاه نو
مدرسه ی علوی در مدتی اندک ، تبدیل به محیطی آموزشی شد که پدرها و مادرهایی که دغدغه ی دین و دانش برای فرزندان خود داشتند برای آن سرو دست می شکستند . امروزه حدود یکصد مدرسه پسرانه و دخترانه در تهران و شهرهای مختلف ایران وجود دارند که اداره کنندگان آن از شاگردان یا همکاران علامه کرباسچیان بوده یا با بهره گیری از رهنمودهای وی تأسیس شده اند .
ثمره ی نگاه نو به تعلیم و تربیت کم کم خود را در آثار مکتوب نشان داد . پنج جلد کتاب تعلیمات دینی تألیف علامه طباطبایی ، کتاب های روش آسان در تدریس قرآن ، دو جلد عربی آسان و سه جلد عربی دوره ی راهنمایی تألیف استاد رضا روزبه و شهید سید کاظم موسوی ، تدوین کتاب هایی در آموزش عربی – که پیش از آن کمترین علاقه ی دانش آموزان به آن بود – به صورت جذاب و فعال و با توجه به آخرین روش های زبان شناسی جهان ، پیدایش روش هایی متحول برای آموزش این زبان و از این دست نوآوری ها در آموزش های دینی بخشی از میوه های ابتکار و خلاقیتی بود که با پشتیبانی علامه کرباسچیان به وجود آمد . برخی از این کتاب ها به گونه ای هستند که مثلا دانش آموز سال دوم راهنمایی را قادر به نگارش انشا به زبان عربی می کنند .
*سال های هدایت از دور
درگذشت زود هنگام استاد رضا روزبه (1352) خاطره ای تلخ برای شاگردان و همکاران علوی بود اما این نهال، درختی تنومند شده بود که می توانست بر پای خود بایستد و از زحمت باغبان بکاهد . بسیاری از چهره های شاخص و جوان نسل اول انقلاب همان شاگردان علوی هستند که از میان آن ها ده ها تن وزیر و معاون وزیر و مسئول رده های گوناگون را می توان دید .
دو- سه دهه اخیر را علامه کرباسچیان از حضور اجتماعی و آموزشی خود در محیط های فرهنگی کاست . در این سال ها خانه او محل دیدار با فرهنگیان و شاگردان و راهنمایی آن ها و گفتارهای معنوی و گره گشایی از مشکلات مادی مردم بود . از 64 سالگی به بعد نیز به خواندن کتاب هایی پرداخت که آرزوی مطالعه کامل آن ها را داشت : 20 جلد تفسیرالمیزان علامه طباطبایی ، 27 جلد شرح نهج البلاغه و 14 جلد شرح مثنوی استاد محمد تقی جعفری ، 5 جلد محجة البیضاء فیض کاشانی و... . او هیچ گاه از فراگیری غافل نمی شد . آن چه نمی دانست از شاگردان تحصیل کرده خود یا متخصصان می پرسید و حتی اگر شاگردی به نقل حدیث یا سخنی ارزشمند می پرداخت که او نشنیده بود ، یادداشت می کرد . پرونده علمی او همواره باز بود همانند دوران تحصیل در مدرسه صدر که نان خشک می خورد و نهج البلاغه حفظ می کرد .
*کتاب و کتاب نامه
شیفته مطالعه بود . گنجینه ای از شعر، و داستان، خاطره، آیات و روایات در سینه داشت . به نهج البلاغه عشق می ورزید و برآن تاکید بسیار می کرد و در دروس اخلاق از آن بسیار بهره می گرفت . متون ادبی بسیاری را به خاطر سپرده بود و از آن در درس ها و سخن رانی استفاده می برد . با این حال اظهار فضل نمی کرد . اعتقاد داشت که نوشته ی مردمی باید از اصطلاحات علمی و فنی به دور باشد تا همه بتوانند از آن بهره ببرند . نباید تکلف در نوشته باشد . ترجمه تحت الفظی را نمی پسندید و نقل به معنی را برآن ترجیح می داد تا مخاطب مفهوم را بهتر درک کند . می گفت مردم باید ترجمه آیات و روایات را بفهمند . بر ترجمه های دشوار متون دینی انتقاد داشت . مطالعه ی بسیار و متنوع ، جامعیتی علمی به او بخشیده بود . دقت می کرد که کتاب او بدون غلط باشد و این تاکید را برای دیگران هم داشت . همان گونه که بر امانت داری و رعایت حق الناس تاکید می ورزید در حفظ و نگهداری کتاب کوشا بود . شاگردان وی آموخته اند که اگر کتابی را به امانت گرفتند ، آن را کاملا سالم برگردانند یا اگر احیانا گوشه ی ورقی از آن تا شد ، از صاحب کتاب عذر بخواهند و حلالیت بطلبند .
* کتاب راه خداشناسی علامه
از آثار چاپ شده ی وی پس از توضیح المسائل ، کتابی است به نام راه خداشناسی یا خلاصه ی توحید مفضّل که بازنوشت و تلخیص ترجمه ای است که ملا محمد باقر مجلسی از حدیث امام صادق (ع) داشته و راوی آن مفضّل بن عمر- از اصحاب آن حضرت - است . اما در همین کتاب هم نام او را به عنوان مؤلف نمی بینیم .
سال های بودن در خانه فرصت ویرایش برخی درس های اخلاق وسخن رانی ها را که از نوار پیاده شده بودند به وی داد . نثر وی در این آثار ، پخته ، روان و شیرین است . آثار مکتوبی نیز ، از او به جا مانده اند که شامل نامه های اخلاقی ، وصیت نامه فرهنگی- تربیتی و یادداشت های پراکنده می شوند . قرار است این آثار به علاوه ی سخن رانی های وی در جمع اولیا ، معلمان و مدیران ، از سوی مرکز تدوین و نشر آثار علامه کرباسچیان منتشر شوند . کارنامه ی زندگی او نیز که مجموعه ای از زندگینامه ، تصاویر، اجازات و خدمات فرهنگی اوست در دستور کار فعالیت های مرکز قرار دارد .
*پروازی دیگر
سال 1378 زمان ابتلای استاد علامه کرباسچیان به بیماری سرطان بود؛ بیماریی که 8 مرداد 1382 او را از این جهان برد . یکی از شاگردانش نوشته: به دنیا و مافیهایش چشمی ندوخته تا بگویند : چشم از جهان فروبست. و آخرت و جهان دیگر آن چنان آمیخته لحظه لحظه زندگیش بود که نتوان گفت : به دار باقی شتافت .
او نمونه زهد ، ساده زیستی ، پشتکار ، بلند همتی ، تواضع ، گذشت ، پاکیزگی ، خوش بویی ، نظم ، سرزندگی و بسیاری از ویژگی های والای انسانی بود . کفش شاگردان اش را جفت می کرد . اهل مشورت و شورا بود . برعیادت از بیماران و حضور در مجالس ترحیم افراد تقید داشت . به ورزش و پیاده روی ، سلامت جسم ، مراعات بهداشت و مسائل تغذیه ، حفظ نشاط و شادابی و عمل به دانسته ها اهمیت می داد . با این که از تاثیر گذاران فرهنگی کشور بود ، هرگز خود را مطرح نمی ساخت . به بصیرت و تفقه در دین اهمیت بسیار می داد. نیم قرن در همان خانه پدری زیست که به او ارث رسیده بود و چیزی از دنیا برای فرزندان باقی ننهاد : دو دختر و سه پسر که اهل فرهنگ و آموزش و پرورش اند . او فرزندانی بیشمار در این کشور دارد و خواهد داشت که یادش را زنده نگه می دارند .
مزار این راد مرد در قم ، جوار حرم حضرت معصومه (س) ، در قبرستان نو ، جنب آرامگاه شادروان رضا روزبه می باشد.